رفتن به مطلب
نارملا

سوالات کلی کتاب یورش شمشیر ها

Recommended Posts

اشا که میخواست اول برن و بکشه و بعدش اسیر شد

بعد که تیان وینترفیل و گرفت چرا به برن کمک کرد؟

مهربانی؟ برگشت راحت تر به شمال دیوار؟

جرا با ریکان رفت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من چنین چیزی رو احساس میکنم : چه تفحه ای بهتر از برادر پادشاه شمال برای منس رایدر میتونه باشه ؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خود آشا درباره خطری که داره توی شمال شکل می‌گیره اطلاع داره

اونجایی که به برن می‌گه: راب باید لشگرش رو جمع می‌کرد، اما جهت اشتباهی داره لشگرکشی می‌کنه.

اونم می‌دونه یه جوری باید با خطر شمال مقابله کنه

شاید از اون‌جایی که خود جزو مردم وحشیه، یه چیزایی فهمیده درباره برن و کلاغ سه چشم؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آشا داره از چیزی در شمال فرار می کنه و با ریکان به سمت جنوب رفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعد که تیان وینترفیل و گرفت چرا به برن کمک کرد؟

چون برن بهش کمک کرده بود اگه اشتباه نکنم :دی

همون که جونش رو نگرفته بود

 

 

جرا با ریکان رفت؟

ریکان منظورت برادر کوچیک برن بود دیگه !!

به نظرم ریکان خلق و خوی جنگی و تا حدودی وحشی داره و این با خلق و خوی شمالی ها می خونه :دی

 

و یا شاید هم به قول دوستمون به خاظر یه چیزی از شمال فرار می کنه !!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام

من چنتا سوال داشتم در رابطه با فصل سوم

 

1 در مورد ارتش راب

 

ارتش راب بیشتر هستش وقتی به دیدار فری ها میره ( برای ازدواج ادمور ) یا ارتش راب ؟

 

 

2 سر والدر هایی که توی وینترفل بودن چی اومد ؟؟

 

احتمالا حرامزاده روس بولتن اون ها رو بر اساس خوش خدمتی به پدربزرشگتون تحویل داده !

 

 

3 - وضعیت خواندان رید ها توی فصل سوم چی شد ؟؟

 

4 کسی که شمشیر سوزان داشت توروس بود دیگه ؟

پس چرا اریا به سگ میگه وقتی بریک شمشیر سوزان رو کشید تو ترسیدی ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مورد سوال یک و دو و سه نمیتونم چیزی بگم ، چون تو اسپویلرن و من از اونجایی که کتاب سه رو نخوندم نمیتونم ببینمشون و چیزی بگم

 

 

نه ، اونی که شمشیر سوزان داشت بریک دانداریون بود که البته به لطف توروس مشتعل شده بود . بریک بود که با شمشیر شعله ور با سگ جنگید . توروس یه جور ملیساندره واسه بریک .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سلام

من چنتا سوال داشتم در رابطه با فصل سوم

1 در مورد ارتش راب

 

ارتش راب بیشتر هستش وقتی به دیدار فری ها میره ( برای ازدواج ادمور ) یا ارتش راب ؟

 

2 سر والدر هایی که توی وینترفل بودن چی اومد ؟؟

 

احتمالا حرامزاده روس بولتن اون ها رو بر اساس خوش خدمتی به پدربزرشگتون تحویل داده !

 

3 - وضعیت خواندان رید ها توی فصل سوم چی شد ؟؟

4 کسی که شمشیر سوزان داشت توروس بود دیگه ؟

پس چرا اریا به سگ میگه وقتی بریک شمشیر سوزان رو کشید تو ترسیدی ؟

منظورت از سوال یک رو نفهمیدم

2-

 

بعد این که رمسی اسنو وینترفل رو سوزوند این دو تا ملازمش میشن و باهاش برمیگردند به دردفورت

 

3-

 

منظورت از خاندان رید، میرا و جوجن هست؟ این دو تا همچنان همراه برن هستند و همراهش میرند به اون طرف دیوار.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سلام

من چنتا سوال داشتم در رابطه با فصل سوم

1 در مورد ارتش راب

 

ارتش راب بیشتر هستش وقتی به دیدار فری ها میره ( برای ازدواج ادمور ) یا ارتش راب ؟

 

2 سر والدر هایی که توی وینترفل بودن چی اومد ؟؟

 

احتمالا حرامزاده روس بولتن اون ها رو بر اساس خوش خدمتی به پدربزرشگتون تحویل داده !

 

3 - وضعیت خواندان رید ها توی فصل سوم چی شد ؟؟

4 کسی که شمشیر سوزان داشت توروس بود دیگه ؟

پس چرا اریا به سگ میگه وقتی بریک شمشیر سوزان رو کشید تو ترسیدی ؟

منظورت از سوال یک رو نفهمیدم

2-

 

بعد این که رمسی اسنو وینترفل رو سوزوند این دو تا ملازمش میشن و باهاش برمیگردند به دردفورت

 

3-

 

منظورت از خاندان رید، میرا و جوجن هست؟ این دو تا همچنان همراه برن هستند و همراهش میرند به اون طرف دیوار.

 

 

سوال یک مشخصه مربوط به دو قسمت آخر سریال و قسمت های پایانی کتاب هستش

 

در مورد رید ها هم منظورم کل خانوادشون و خاندانشون بود و قلعه و دم و دستگاهشون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بارد جان سوال اولت مشکل داره ؟

 

 

نوشتی ارتش راب بیشتر هست یا ارتش راب ؟

خب من هم مثل لیدی لیانا منظور دقیقت رو نمی فهمم .

 

ولی اگه منظورت اینه که ارتش راب بیشتر هست یا ارتش فری ها باید بگم که لشکر راب بیشتر بوده . حتی با در نظر گرفتن بولتون ها در کنار فری ها راب حداقل 2 برابر والدر فری و روس بولتون نیرو داشته .

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بارد جان سوال اولت مشکل داره ؟

 

 

نوشتی ارتش راب بیشتر هست یا ارتش راب ؟

خب من هم مثل لیدی لیانا منظور دقیقت رو نمی فهمم .

 

ولی اگه منظورت اینه که ارتش راب بیشتر هست یا ارتش فری ها باید بگم که لشکر راب بیشتر بوده . حتی با در نظر گرفتن بولتون ها در کنار فری ها راب حداقل 2 برابر والدر فری و روس بولتون نیرو داشته .

 

 

درسته

ولی چون ویرایش ها رو بستن نمیشه کاریش کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اما در مورد رید ها

 

 

مردم مرداب در طول حمله ی مردم جزایر آهن به شمال در تنگه آسیب های زیادی به آیرن بورن ها رسوندند . با استفاده از تیر هایی سمی و روش هایی که چندان به مزاق آیرن بورن ها خوش نیومد در حوالی نک تلفات زیادی رو دست اون ها گذاشتند .

اما مستقیما به جز میرا و جوجن هیچ کس دیگه ای از خاندان رید در داستان حضور پیدا نکرده .

خیلی ازخوانندگان کتاب منتظر حضور هاولند رید در داستان هستند . هاولند رید کسیه که می تونه جواب بسیاری از سوالات پاسخ داده نشده ی کتاب رو بده .

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من هم يک سؤال مهم برام پيش اومده که خوشحال ميشم کسی بهم جواب بده.

 

 

من آخر نفهميدم که جاف دقيقاً چگونه کشته شد؟ يعنی علی رقم توضيحات ليتل فينگر، معلوم نميشه که اون جواهر چگونه ميره تو جام جافری. تنها چيزی که به ذهنم رسيد اين بود که ليدی اولنا اون را از سر سانسا ميگيره و ميده با مارجری و اونم يواشکی ميندازتش تو جام.

 

 

و يک سؤال ديگه پيرامون همين سؤال:

 

 

ليتل فينگر چطور ميتونست مطمئن باشه که بعد از نمايش اون کوتوله ها، جاف، داییش رو مسئول پر کردن جامش ميکنه؟ که اين طوری بتونه همه چيز رو گردن تيریون بندازه؟

و اين که در اين نقشه، نقش کتل بلک ها چی بود؟ يا حتی اين نقشه که منجر به عضويت لوراس در کینگز گارد شد؟ کلاً اشاره به اين دو توسط ليتل فينگر چه مقصودی داشت؟

 

 

لطفاً اگر در کتاب جواب اين سؤالت داده خواهد شد، به من بگيد. اگر نه هم که همين جا. خيلی ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و يک سؤال ديگه پيرامون همين سؤال:

 

 

ليتل فينگر چطور ميتونست مطمئن باشه که بعد از نمايش اون کوتوله ها، جاف، داییش رو مسئول پر کردن جامش ميکنه؟ که اين طوری بتونه همه چيز رو گردن تيریون بندازه؟

و اين که در اين نقشه، نقش کتل بلک ها چی بود؟ يا حتی اين نقشه که منجر به عضويت لوراس در کینگز گارد شد؟ کلاً اشاره به اين دو توسط ليتل فينگر چه مقصودی داشت؟

 

 

لطفاً اگر در کتاب جواب اين سؤالت داده خواهد شد، به من بگيد. اگر نه هم که همين جا. خيلی ممنون

 

 

به نظرم لیتل فینگر یکی از منعطف ترین اشخاص داستان نغمه است . یعنی حتی اگه بعد مرگ جافری سرسی تقصیر ها رو گردن تیریون هم نمی انداخت لیتل فینگر یه استفاده ای از نتیجه به دست اومده می کرد .

 

از طرفی لیتل فینگر شناخت بسیار بالایی از سرسی - جافری و حتی تیریون داره . وقتی نقشه ی حضور کوتوله ها رو می کشه می دونه که ممکنه بین جافری و تیریون مشکلی پیش بیاد . و وقتی جافری کشته بشه هم انگشت اتهام سرسی اول از همه به طرف تیریون می ره .

 

با این وجود به نظرم هدف لیتل فینگر بیشتر از این که متهم کردن تیریون باشه ایجاد تفرقه بین تایرل ها و لنیسترهاست . در مورد تیریون به نظرم بیشتر یک انتقام گیری شخصی بوده در ازای کلکی که تیریون به لیتل فینگر زد .

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و يک سؤال ديگه پيرامون همين سؤال:

 

 

ليتل فينگر چطور ميتونست مطمئن باشه که بعد از نمايش اون کوتوله ها، جاف، داییش رو مسئول پر کردن جامش ميکنه؟ که اين طوری بتونه همه چيز رو گردن تيریون بندازه؟

و اين که در اين نقشه، نقش کتل بلک ها چی بود؟ يا حتی اين نقشه که منجر به عضويت لوراس در کینگز گارد شد؟ کلاً اشاره به اين دو توسط ليتل فينگر چه مقصودی داشت؟

 

 

لطفاً اگر در کتاب جواب اين سؤالت داده خواهد شد، به من بگيد. اگر نه هم که همين جا. خيلی ممنون

 

 

به نظرم لیتل فینگر یکی از منعطف ترین اشخاص داستان نغمه است . یعنی حتی اگه بعد مرگ جافری سرسی تقصیر ها رو گردن تیریون هم نمی انداخت لیتل فینگر یه استفاده ای از نتیجه به دست اومده می کرد .

 

از طرفی لیتل فینگر شناخت بسیار بالایی از سرسی - جافری و حتی تیریون داره . وقتی نقشه ی حضور کوتوله ها رو می کشه می دونه که ممکنه بین جافری و تیریون مشکلی پیش بیاد . و وقتی جافری کشته بشه هم انگشت اتهام سرسی اول از همه به طرف تیریون می ره .

 

با این وجود به نظرم هدف لیتل فینگر بیشتر از این که متهم کردن تیریون باشه ایجاد تفرقه بین تایرل ها و لنیسترهاست . در مورد تیریون به نظرم بیشتر یک انتقام گیری شخصی بوده در ازای کلکی که تیریون به لیتل فینگر زد .

 

 

شايد اين حرکت ليتل فينگر فراتر از يک انتقام هم باشه، چون اگه تيريون بميره، سانسا بيوه ميشه و با توجه به اين که پتاير، علاقه اش به سانسا را ابراز کرد و علاوه بر آن لايسا ارن را هم به قتل رسوند، ميشه گفت کل اين نقشه برای به دست آوردن سانسا و در نتيجه وینترفل ميشه.

ولی هنوز هم نقاط مبهمی وجود داره که مارتين توضيحش نداد، يا من نفهميدم،

آن سم چطور وارد جام جافری شد؟

چرا ليتل فینگر نقشه کشيد و کتل بلک و لوراس تايرل رو کینگزگارد کرد؟

بيليش که همين الانش هم هرنهال و ايری رو داره، ديگه وينترفل رو ميخواد چيکار؟

البته ميدونم که ليتل فينگر شخصيت بسيار مرموز و پيچيده اي داره و اهدافش مبهمه، و هم اين که سياست رو مثل شطرنج بازی ميکنه، ولی شايد جواب منطقی بشه بری اين سؤال ها پيدا کرد

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تکلیف برادر گم شده سر لنسل و ادریک استورم چی شد ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

شايد اين حرکت ليتل فينگر فراتر از يک انتقام هم باشه، چون اگه تيريون بميره، سانسا بيوه ميشه و با توجه به اين که پتاير، علاقه اش به سانسا را ابراز کرد و علاوه بر آن لايسا ارن را هم به قتل رسوند، ميشه گفت کل اين نقشه برای به دست آوردن سانسا و در نتيجه وینترفل ميشه.

ولی هنوز هم نقاط مبهمی وجود داره که مارتين توضيحش نداد، يا من نفهميدم،

آن سم چطور وارد جام جافری شد؟

چرا ليتل فینگر نقشه کشيد و کتل بلک و لوراس تايرل رو کینگزگارد کرد؟

بيليش که همين الانش هم هرنهال و ايری رو داره، ديگه وينترفل رو ميخواد چيکار؟

البته ميدونم که ليتل فينگر شخصيت بسيار مرموز و پيچيده اي داره و اهدافش مبهمه، و هم اين که سياست رو مثل شطرنج بازی ميکنه، ولی شايد جواب منطقی بشه بری اين سؤال ها پيدا کرد

 

آره به نظر منم بحث کنیم در این باره ها شاید یه گره ای از ماجرا باز کردیم (البته من هنوز 5 رو تموم نکردم.)

 

این که سم چطور وارد جام شد به نظرم زیاد اهمیتی نداره. بالاخره لیدی اولنا یا با همکاری یکی دیگه از تایرل ها (چه مارجری یا لوراس یا کس دیگه) یا با کتل بلک ها یا حتی تنها این کارو کرده. به نظرم نیاز به مهره ی جدیدی نداشته که ما بخوایم حساس بشیم که نکنه کس دیگه ای هم در ارتباط با ماجرا باشه.

 

درباره هدف نقشه حذف تیریون موافقم. سانسا منهای تریون برای لیتل فینگر شده یه مهره ی خیلی پر سود. ولی یه سوال... نمی شد از اول کاری نمی کرد که سانسا گیر تیریون بیفته؟ به نظرم این فقط یه تنبیه برای سنسا نبود.

 

درباره کتل بلک که فکر می کنم برای این کینگزگاردش کرد که یک مهره نزدیک شاه و علی الخصوص سرسی داشته باشه. که دیدیم چقدرم به درد بخور بود.

 

لوراس رو نمی دونم. ولی فکر کنم کینگزگارد شدنش رو به عنوان یه وسوسه برای تایرل ها که تصمیم به ازدواج مارجری با جافری بگیرند مطرح کرده. دیدیم که کاری کرد که یه طوری درباره کینگزگارد کنار گوش تایرل ها پچ پچ بشه که فکر کنن خودشون به این نتیجه رسیدن و راغب بشن به قبول ازدواج و مطمئن تر بشن از محافظت از مارجری.

 

درباره هارنهال و ایری و وینترفل: می دونیم که مطمئنا لیتل فینگر هیچ وقت نمی خواد بره رسما لرد هارنهال بد یمن بشه. واردِ ایری بودن هم با لردش بودن فرق داره ولی سانسا مال لیتل فینگره و اگر لیدی ویل بشه یعنی وابستگیو وفاداری ایری به لیتل فینگر. وینترفل هم همین طور. یادمه یه بار واریس گفت (؟) فقط خدایان می دونند لیتل فینگر چی تو سرش داره. اما من یه نظریه ای دارم: ایری و هارنهال و وینترفل تازه شروع کارش هستند. 3 تا از 7 تا. به نظرم بعد از وینترفل برای 4 منطقه ی مهم و بزرگ دیگه هم نقشه داشته باشه... شاید نه همش. ولی وقتی از هفت تا چهار یا پنج تاش رو داشته باشی به دست آوردن دو تای دیگه برای آدمی مثل لیتل فینگر کاری نداره.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

من همین الان فصل سانسا رو تموم کردم.

باید یه جا خودمو خالی کنم.

پتایر رو کلاً حال کردم باهاش، مخصوصاً هل دادن لایسا رو.

این ابرین مارتلِ خل و چل الکی الکی خودشو به کشتن داد، شخصیت جالبی بود. (یه ذره هم واسه تیریون بد شد که من فقط یه ذره ازش خوشم می یاد.)

دنریس رو هم خوشم نمی یومد ازش ولی از وقتی شروع کردم به انگلیسی خوندن فصل های دنی رو خیلی روون می خونم نمی دونم چرا !!! واسه همین الان بدم نمی یاد تو وستروس یه حرکاتی بزنه.

 

از همه رو مغز تر این جان بود، قبول می کرد شرایط استنیس رو این استارک های ننه مرده یه سر و سامانی می گرفت قلعه و قلمرو شون.

 

تیان رو هم که کلاً چیزی نبود ازش ولی ظاهراً تو سریال بوده.

برن رو هم تا قضیه جذاب شد و به Coldhand سید دیگه فصلی ازش نبود.

 

ییگریت رو هم وقتی فصل جان تموم شد هی به خودم گفتم تو فصل بعد معلوم می شه نمرده که همون اول فصل بعد حالم گرفته شد.

 

یکی بیاد صحبت کنیم با هم.

 

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس چرا تصمیم گرفت بره شمال؟ جان رو استنیس فرمانده کرد یا نایت واچ ها با هم اتخابش کردن؟

 

استنیس و ملیساندره باور دارن استنیس آزور آهایی هستش و طبق پیش گویی ها آزور آهای قهرمان پروردگار نور یا همون رهلور هست که وظیفه اصلیش جنگیدن با great other و بقیه آدر هاست و داووس نامه ای رو از نایتس واتچ دریافت میکنه که توش وضعیت نایتس واچ خیلی وخیم توصیف شده و از همه شاه ها درخواست کمک شده داووس هم اون نامه رو به استنیس میده و استنیس هم برای جنگ اصلی"در حقیقت تنها جنگی که مهمه " و البته پیدا کردن کمک از میان لرد های وفادار به ند استارک راهی دیوار میشه و اما در مورد جان استنیس بهش پیشنهاد میده که اونو فرزند شرعی ند استارک اعلام کنه و لرد وینترلفلش کنه به شرطی که به دین خدای نور ایمان بیاره و تمام weirwood های شمال رو بسوزونه و تقدیم این خدا بکنه و جان بخاطر همین مردد میشه و به تنهایی تو حیاط به تمرین شمشیر بازی میپردازه تا زمانی که گوست دوباره پیشش بر میگرده و باور میکنه که به خدایان قدیم تعلق داره و بهشون اعتقاد داره و نمیتونه weirwood ها رو بسوزونه به همین خاطر میره که به استنیس "نه" بگه و در همین زمان ها انتخابات نایتس واچم برگزار میشه و کسی رای نمیاره و استنیس بهشون اخطار میده اگه کسی رو انتخاب نکنن خودش یکی رو واسشون انتخاب میکنه سم که این وضعو میبینه فکر میکنه جان بهترین گزینست و میره با cotter pyke و یه mallister مذاکره میکنه و اونا رو راضی میکنه به نفع جان کنار بکشن و جان در حالی که روحشم خبر نداشته با تدبیر سم(الته زاغ مورمونتم یه حرکت جالب میکنه) به فرماندهی نایتس واچ انتخاب میشه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پست من اسپویل محسوب می شد؟

مگه اینجا نمی شه وقایع کتاب سه رو گفت؟

 

 

اینکه استنیس و ملیساندر با یه نامه چجوی بیخیال کار داووس شدن و منقلب شدن که برن به سمت دیوار رو من موندم.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا سندور کلگان عاشق سنسا شده بود؟ وقتی اریا با اون حال نذار ولش کرد که بمیره چه بلایی سرش اومد؟

 

 

برداشت من که این بود، یه جا هم اگه درست یادم باشه به آریا یا با خودش می گه که باید حتی شده با زور با خودم می آوردمش.

بعد اون چیزی دیگه نبود پس فرض اینه که مرده. (مگر اینکه مارتین دوباره سورپرایز داشته باشه.)

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

آقا من کتاب سه رو بعد این همه مدّت تموم کردم!!!

فقط یه چیزی می گم: این پتایر بیلیش الان قدرتش از قدرت خدایان قدیم و جدید وستروس هم بیشتره! میتونه جنگ شروع کنه یا پایانش بده.اصلاً همهی ماجرا رو خود مارمولکش شروع کرد. جان ارین غیر مستقیم(!)کشت که باعث شد رابرت پاشه بیاد شمال دنبال ند And the rest is history!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×