رفتن به مطلب
تیریون لنیستر

سوالات مربوط به کتاب چهار

Recommended Posts

به نام خدا

در این تاپیک به صورت موقت و تا انتشار ترجمه کتاب 4 به بحث در مورد این کتاب جهت اسپویل نشدن برای سایر کاربران پرداخته می شود.

توجه کنید که به سوالاتی که در پست های قبلی جواب داده شده است پاسخ داده نخواهد شد و کاربران موظفند که پست های قبلی را نبز مطالعه کنند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چند سوال اساسی دارم ببخشید که اگه زیاه!

1-رابرت و کتلین تو عروسی خونین میمیرن؟اگه میمیرن چرا و توسط کی و چرا در اون قلعه؟

2-جافری اگه با سم تو عروسی میمیره کار کی بوده؟تیریون؟

3-تیریون باباشو میکشه؟؟؟؟؟؟؟به خاطر شی؟بعد کجا میره؟

4-جان بعد از لرد فرمانده شدن میمیره؟

5-چرا جیمی تیریون رو از زندان در میاره که بره باباشونو بکشه؟

اگه حال دارید جواب بدید سردرگم شدم!

تو پست قبلی هم گداشتم این سوالارو ولی اینگار جاش اینجاست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببخشید یه سوال دیگه همونطور که میدونید تیون گریجوی داره مهم میشه اما یه سوال Ramsay Snow کیه و رابطش با تیون و عروسی خونین چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1: راب و کتلین توسط فری ها در اتفاقات عروسی خونین در twins کشته می شند . البته ضربه نهایی رو روس بولتون به راب می زنه . کلا سناریویی بوده که توسط تایوین لنیستر چیده شده بود . روس بولتون - والدر فری و مادر جین وسترلینگ هم مهره هاش بودند . روس بولتون محافظ شمال می شه . ریورران گیر فری ها می آد . دارایی های که در گذشته متعلق به لرد کاستامیر بوده هم گیر وسترلینگ ها می آد . البته کتلین دوباره زنده می شه . بریک دانداریون جونش رو می ده تا کتلین در هیات بانو استون هرت ( سنگدل ) برگرده .

2: طبق ادعای لیتل فینگر جافری توسط لیدی النا مادربزرگ مارجری تایرل کشته می شه . خود لیتل فینگر هم غیر مستقیم توش نقش داشته . ( غیر مستقیم زنه رو تفهیم می کنه که جفری چه هیولاییه )

3: نه به خاطر شی که به خاطر تایشا . جیمی به تیریون می گه که تایشا فاحـ*ـه نبوده و اون زمان به دستور لرد تایوین نقش بازی کرده واسه ی تیریون . تازه تیریون خود شی رو هم به خاطر دروغ هایی که تو محاکمه اش می گه می کشه .

4: جان تو ین کتاب نمی میره . این که جان تو کتاب 5 چه اتفاقایی براش می افته واسه ی این تاپیک اسپویله .

5: جیمی تیریون رو نجات می ده به چند علت . اول این که تیریون برادرش بوده و جیمی دوستش داشته . برخلاف جاری که با این که پسرجیمی بوده بهش احساسی نداشته . دوم این که سر قضیه ی تایشا که به تیریون دروغ گفته بود احساس عذاب وجدان می کرده . بعد هم این که جیمی فکر می کنه تیریون بوده که به لیدی کتلین پیش نهاد معاوضه ی جیمی با دختراش رو داده . ( فکر کنم دروغی بوده که لیتل فینگر به کتلین گفته بوده )

ولی جیمی اصلا نمی دونسته که تیریون قاطی می کنه می زنه می ره باباشون رو می کشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رمسی اسنو حرامزاده ی بولتون هستش . همون کسی که خودش رو شکل نوکرش ریک در میاره . به تیان می گه تا به جای یرن و ریکان پسرهای آسیابان رو بکشه .

بعدش هم زمانی که تیان تو وینترفل محاصره است رمسی اسنو سپاه دور قلعه رو شکست می ده . تیان که فکر می کنه ریک برای کمک بهش اومده در قلعه رو باز می کنه . رمسی هم می زنه وینترفل رو می سوزونه . تیان رو هم اسیر می کنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بسی ممنونم ولی نمیفهمم رمسی طرفدار کیه؟چون تیان رو که دستگیر میکنه و وینترفیل و استارک های محاصره کننده رو هم نابود میکنه!بعد از طرفی به برن و ریکان کمک میکنه!شده مثل ایگار معلوم نیست طرف کیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رمسی طرف خودشه . این سوال رو توی انجمن کتاب پنجم رقص با اژدهایان کنی با جزئیات برات توضیح می دم .

تو این تاپیک اسپویله .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این چه وضعیه زد آریا رو نابینا کرد تا آخر کتابم فصل دیگه ای ازش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو کتاب پنجم یه فصل بیشتر نداره اگه اشتباه نکنم.

حالا غیر قابل پیش بینی بودن و بلاهایی که سر کرکتر ها می یاری هیچی دیگه چرا آدم تو خماری می ذاری.

من تا همین فصل Cat of the canals خوندم اگه اتفاقی جلوت می افته لطف کنین نگین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تا همین فصل Cat of the canals خوندم اگه اتفاقی جلوت می افته لطف کنین نگین.

 

بله میافته . نمیگیم. ولی اینطوری میگی آدم خعلی وسوسه میشه بگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بالاخره تموم کردم کتاب 4 رو، فقط اون فصل دنریس که آخرش بود رو نخوندم. (اصلاً دست و دلم نمی رفت، اونم بعد فصل سم که Mage رفت پیش دنریس)

کلاً فضایی شانس می یاره این دنریس (یا بهتر مارتین دلش می خواد اینجوری بشه)

 

یه چیزی که درست نفهمیدم، این Biter کی بود؟ چی بود؟ Rorge بود؟ اونو کشت برین بعد یه موجود دیگه اومد؟ مگه شمشیر رو نزد از اون ورش در اومد؟

این زنده کردن های مارتین جز مزخرف ترین قسمت های داستانه.

این آخرم که شمع های ابسیدین مثل گوی های LOTR و هری پاتر بود.

 

و رو مغز ترین قسمت، اینه که همه ماجرا ها نیمه کاره می مونه تا کتاب 6 که معلوم نیست کی می یاد.

 

چه حالی داد این سرسی دهنش سرویس شد، فکر می کرد دیگه ته زرنگه.

اونجا که با خودش می گفت چرا کسی نمی یاد منو نجات بده در پوست خودم نمی گنجیدم.

چرا راحت گذاشتن کایبورن بیاد نامه سرسی رو برسونه به جیمی.

واکنش جیمی رو دارم می میرم که بدونم چیه.

 

در آخرم این های سپتون قدرت گرفته به نظرم می رسه یکی بی طرف و مجری عدالت باشه همینه.

البته به شخصه از قدرت گرفتن هفت و مذهب خوشم نمی یاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دنریس فصلی نداره تو کتاب. تو اون قسمت آخر مارتین توضیح می ده چرا از دنریس و جان و برن و استنیس و بقیه خبری نیست.

 

روگ و بایتر هم یکی نیستند. این ها دو نفری اند که کنار جیکن هکار اسیر بودند و آریا آزادشون کرد. روگ همونی که به آریا فحش می داد و تهدیدش می کرد. بایتر هم لال بود. به خاطر قدرت گاز گرفتنش به همچین لقبی مفتخر شده. خانم مشیری تو ترجمه اش اسمش رو "گاز" ترجمه کرده بود. این بایتر کوچیک که بوده، روگ از کف خیابون جمعش می کنه و ازش برای مبارزه های خیابونی (Pit Fight) استفاده می کنه.

 

راستی سرسی تو کتاب پنج هم فصل داره. جواب جیمی به سرسی رو هم که داشتیم. فکر می کنم تو همون کتاب چهار بود. اگه نبوده حتما تو کتاب پنج بهش می رسی.

 

نظرت الانت در مورد سرسی رو هم دوست دارم بدونم. حالا حرف من رو قبول داری که این ته احمق هاست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من از همین سایت دانلود کردم یه فصل دنریس رو آخرش داره، به جز اون چند خط توضیح که چرا دو تا کتابش کرده.

 

آخر فصل جیمی به پک گفت نامه رو بنداز تو آتیش وقتی استاد ازش پرسید جواب می دی یا نه. من برداشت خاصی نکردم که می ره یا نه.

 

من از اولم موافق بودم سرسی فقط فکر می کنه زرنگه، بحث ما سر این بود که چقدر بی رحمه و ...

 

ولی من همچنان موندم چرا باید بذارن کایبورن بیاد پیش سرسی که بتونه به کسی نامه بده.

یه سوال دیگه، اونی که کایبورن به سرسی گفت قهرمانیه که شکست نمی خوره بعد سرسی گفت عضو گارد شاهنشاهی نیست کیه؟

 

اگه فصل داره که خیلی خوبه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از همین سایت دانلود کردم یه فصل دنریس رو آخرش داره، به جز اون چند خط توضیح که چرا دو تا کتابش کرده.

 

آخر فصل جیمی به پک گفت نامه رو بنداز تو آتیش وقتی استاد ازش پرسید جواب می دی یا نه. من برداشت خاصی نکردم که می ره یا نه.

 

من از اولم موافق بودم سرسی فقط فکر می کنه زرنگه، بحث ما سر این بود که چقدر بی رحمه و ...

 

ولی من همچنان موندم چرا باید بذارن کایبورن بیاد پیش سرسی که بتونه به کسی نامه بده.

یه سوال دیگه، اونی که کایبورن به سرسی گفت قهرمانیه که شکست نمی خوره بعد سرسی گفت عضو گارد شاهنشاهی نیست کیه؟

 

اگه فصل داره که خیلی خوبه.

 

ما که خوندیم دنریس فصلی نداشت... یه بار دیگه نگاه کن شاید ضمیمه رو اشتباهی گرفتی.

 

اون انداختن نامه توی آتیش هم خیلی معنیش واضحه. اون هم از طرف آدمی مثل جیمی. کسی که می گفت سرسی چه نیازی به جنگجو داره وقتی که منو داره. چه معنی دیگه می تونه داشته باشه جز این که سرسی باید بره دنبال یه قهرمان دیگه برای خودش بگرده.

 

سرسی درسته متهم هست ولی از یه حداقل حقوقی برخورداره. فقط کایبورن هم نیست. بقیه هم می تونند به ملاقاتش بیان.

 

قهرمان مدنظر کایبورن هم که خیلی مشخصه. چندین و چند جا بهش لینک داده می شه. کایبورن داره روی جنازه ی گرگور یه سری نکرومنسی هایی رو انجام می ده. اون زنانی رو هم که سرسی بهش می ده تا سر به نیست کنه رو هم برا همین منظور ازشون استفاده می کنه.

 

آن که مرده است دیگر نخواهد مرد ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعد Appendix یه Special preview هست مال دنریس 12 صفحه هم هست. مهم نیست حالا خیلی.

 

من که برداشتم رد درخواست نبود، میگی حتماً اینه دیگه.

 

اصولاً حق داره ولی وقتی می تونه با یه نامه از یک لشگر کمک بخواد به نظرم منطقی نبود بهش اجازه این کار رو بدن.

 

سَرِ گرگور رو مگه نفرستادن دورن؟ که دورَن داره حامل رو معطل می کنه به خاطر میرسلا و ...

هیولای فرانکشتاین داره می سازه کایبورن؟

 

But rise again, stronger :-D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقیقا داره فرانکشتین می سازه.

 

سر گرگور رو فرستادن دورن. تنش توی کینگزلندینگ می مونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اوکی من فکر نمی کردم تا این حد بره تو کار جادو جمبل، منو بگو از زنده کردن کتلین و ... شاکی بودم، نگو بیش از این می خواد پیش بره.

 

آقا این آنلاین بودنت و جوابات خیلی خوبه. (اسمت رو هم نمی دونم متاسفانه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

آقا این آنلاین بودنت و جوابات خیلی خوبه. (اسمت رو هم نمی دونم متاسفانه)

 

همون رابرت چه اشکالی داره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمی دونم چرا راحت نیستم با اسم کرکتر ها کسی رو خطاب کنم.

به هر حال هر جور که خودت راحتی.

باز می یام با سوالات دیگه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نمی دونم چرا راحت نیستم با اسم کرکتر ها کسی رو خطاب کنم.

به هر حال هر جور که خودت راحتی.

باز می یام با سوالات دیگه.

 

با رابرت اگه راحت نیستی می تونی شهاب صدام کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیلیش به سانسا می گه سرسی زودتر از چیزی که فکر می کردم داره به باد می ده داشته هاش رو و باید سریع تر عمل کنیم.

بعد تقریباً یه جوری که خیلی هم واضح نبود (شکنجه شدن آزنی و لو دادن سرسی) سرسی زندانی می شه.

چجوری اینقدر دقیق و با جزئیات اطلاعات می گیره آخه این ؟؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
90 درصد کتاب چهارم مربوط میشه به سرسی جیمی و برین .

اره اتفاقا من هم متعجب شدم

قبلا از جان مینوشت ولی الان فقط سموئل از ماجراهای روی دیوار مارو باخبر میکنه

ولی فصل اول راجع به سرسی واقا بهم شوک وارد کرد

خیلی اتفاقات خوشایندی توش افتاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دنریس فصلی نداره تو کتاب. تو اون قسمت آخر مارتین توضیح می ده چرا از دنریس و جان و برن و استنیس و بقیه خبری نیست.

 

روگ و بایتر هم یکی نیستند. این ها دو نفری اند که کنار جیکن هکار اسیر بودند و آریا آزادشون کرد. روگ همونی که به آریا فحش می داد و تهدیدش می کرد. بایتر هم لال بود. به خاطر قدرت گاز گرفتنش به همچین لقبی مفتخر شده. خانم مشیری تو ترجمه اش اسمش رو "گاز" ترجمه کرده بود. این بایتر کوچیک که بوده، روگ از کف خیابون جمعش می کنه و ازش برای مبارزه های خیابونی (Pit Fight) استفاده می کنه.

 

راستی سرسی تو کتاب پنج هم فصل داره. جواب جیمی به سرسی رو هم که داشتیم. فکر می کنم تو همون کتاب چهار بود. اگه نبوده حتما تو کتاب پنج بهش می رسی.

 

نظرت الانت در مورد سرسی رو هم دوست دارم بدونم. حالا حرف من رو قبول داری که این ته احمق هاست؟

شما ترجمه شده شو از کجا گرفتین؟؟من دارم انگلیسی میخونمش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×