رفتن به مطلب
تیریون لنیستر

سوالات مربوط به کتاب چهار

Recommended Posts

خطر اسپویل

سوالم اینه سپت اعظم تو توی کتاب اول دوم سوم و سریال اصلا چفندر هم کسی بارش نمیکرد چطور اینقدر قدرت داشت که سرسی زندانی کنه و مجازات ؟ سرسی مگه ملکه و مادر شاه نیست چطور محافظینش اجازه دادند اینو متوجه نمیشم ، البته نمی دونم توی کدوم کتاب اتفاق میافته این موضوع ، اگه اشتباه تو این تاپیک گفتم ببخشید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خطر اسپویل

سوالم اینه سپت اعظم تو توی کتاب اول دوم سوم و سریال اصلا چفندر هم کسی بارش نمیکرد چطور اینقدر قدرت داشت که سرسی زندانی کنه و مجازات ؟ سرسی مگه ملکه و مادر شاه نیست چطور محافظینش اجازه دادند اینو متوجه نمیشم ، البته نمی دونم توی کدوم کتاب اتفاق میافته این موضوع ، اگه اشتباه تو این تاپیک گفتم ببخشید .

 

سپتون اعظم عوض می شه که آدم مطیع قدرتی نیست مثل بقیه و خود سرسی هم اجازه داشتن لشکر رو به هفت می ده که به قدرتش اضافه می کنه.

سرسی بدون محافظ می ره تو سپت.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من کتاب چهارم رو شروع کردم و خودم رو به هزار نوع مقدسات قسم دادم که روزی بیشتر از سه فصل نخونم . الان فصل سوم رو که متعلق به دوارن هستش رو تموم کردم .

به نظرم سرآغاز کتاب چهار کم توانترین فصل آغازینی هستش که تا الان خوندم . فصل آرون گریجوی جالب بود اما این بنده خدا میخواد همه فصل ها مدام همین کلمات رو تکرار کنه " اون که مرده، نمیمیرد بلکه ..." ؟ کلا به نظرم زمانی که غرق شده زمان زیادی طول کشیده تا ریکاوری بشه و حسابی به مغزش آسیب خوده چون به نظر میرسه عقل درست و حسابی نداره .

و اما فصل دوران ! چقدر این شخصیت بینظیره ! بدجوری تو همین یه فصل شیفته اش شدم .

انتظار داشتم مارهای شنزار رو بیشتر از این دوست داشته باشم اما بیشتر از حد تحمل من خطرناکن !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان کسی میدونه چرا کشتی حامل سموئل و استاد آمون برای رفتن به اولدتاون داره میره به براووس ؟! نمیخوان کشی برادران رو زیاد را ه ببرن یا واقعا کاری دارن اونجا ؟! براووس که بین راه دریایی ایست واچ و اولد تاون نیست :/ دارن راهشون رو خیلی طولانی میکنن .

 

ترتیب زمانی قسمت های جزایر آهن رو به هیچ وجه نمیپسندم ، کتاب برگشته عقب ! ما خیلی وقت پیش فهمیده بودیم بالون مرده .

فصل های برین کم کم داره میره روی اعصاب ! این همه منتظر بودم فصل های جزایر آهن و دورن رو بخونم اما تا اینجای کتاب برین دوبرابر مجموع اونها فصل داشته .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » سه شنبه خرداد 27, 93 4:47 pm[/url]"]فصل های برین کم کم داره میره روی اعصاب ! این همه منتظر بودم فصل های جزایر آهن و دورن رو بخونم اما تا اینجای کتاب برین دوبرابر مجموع اونها فصل داشته .

 

من از کتاب چهار تنها کسی که حسش بود که فصلهاشو انگلیسی بخونم برین بود, فصلای بقیه رو نخوندم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه این که فصل هاش به ذات بد باشه ! اما از اونجایی که میدونیم سنسا کجاست جست و جویی که میکنه به نظر بیهوده میاد، همش داره ویرانی ریورلندز رو شرح میده و ... نسبت فصل هاش به بقیه یکم خیلی زیاده ! امیدوارم زودتر راوی اتفاقات مهمتری بشه .

کاش فصل آریو هوتار رو که اولای کتاب چهاره میخوندی ! این فصل که از نزدیک دوران رو شرح میده بینظیره، دوران این موجود نازنین، شکننده ، عاشق سکوت، صلح و کودکان !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوستان کسی میدونه چرا کشتی حامل سموئل و استاد آمون برای رفتن به اولدتاون داره میره به براووس ؟! نمیخوان کشی برادران رو زیاد را ه ببرن یا واقعا کاری دارن اونجا ؟! براووس که بین راه دریایی ایست واچ و اولد تاون نیست :/ دارن راهشون رو خیلی طولانی میکنن .
برنامه ی سفر رو جان براشون ریخت. برنامه اینه که کشتی اونا رو تا براووس ببره و از اونجا دوباره سوار یه کشتی دیگه بشن و سفرشون رو ادامه بدن.

کشتی که قراره اونا رو از ایست واچ سوار کنه اسمش Blackbird هست. Night's Watch کلا 3 تا کشتی داره و Blackbird بین اونا از همه بزرگتر هست. منطقی نیست کشتی ای که تدارکات رو برای Night's Watch حمل می کنه. درگیر این سفر طولانی بشه. اونم در حالی که زمستون در راهه.

 

ترتیب زمانی قسمت های جزایر آهن رو به هیچ وجه نمیپسندم ، کتاب برگشته عقب ! ما خیلی وقت پیش فهمیده بودیم بالون مرده .
برای خودم هم سواله که چه طور ما وسط کتاب 3 فهمیدیم بیلون مرده ولی Aeron که دو قدمی ماجرا بوده هنوز خبر نداره. اونم بعد از این همه مدت!

 

من از کتاب چهار تنها کسی که حسش بود که فصلهاشو انگلیسی بخونم برین بود, فصلای بقیه رو نخوندم.

تا جایی که از سلیقه بچه ها خبر دارم، شما اولین کسی هستی که از فصل های برین احساس بیزاری نکردی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

توي يكي از فصل هاي جيمي كه با عمش صحبت ميكنه و عمش بهش ميگه تيريون ببيشتر پسر تايوين هستش تا تو خواهرت. مي خواستم بدونم قضيه جديه يا فقط يه چيزي گفته.

تا فصل بيست كتاب پنجم خوندم. تا اونجا كه خبري نبوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » سه شنبه خرداد 27, 93 5:47 pm[/url]"]دوستان کسی میدونه چرا کشتی حامل سموئل و استاد آمون برای رفتن به اولدتاون داره میره به براووس ؟! نمیخوان کشی برادران رو زیاد را ه ببرن یا واقعا کاری دارن اونجا ؟! براووس که بین راه دریایی ایست واچ و اولد تاون نیست :/ دارن راهشون رو خیلی طولانی میکنن .

 

ترتیب زمانی قسمت های جزایر آهن رو به هیچ وجه نمیپسندم ، کتاب برگشته عقب ! ما خیلی وقت پیش فهمیده بودیم بالون مرده .

فصل های برین کم کم داره میره روی اعصاب ! این همه منتظر بودم فصل های جزایر آهن و دورن رو بخونم اما تا اینجای کتاب برین دوبرابر مجموع اونها فصل داشته .

 

از کجا باید می رفتن؟ همینه مسیر دیگه.

 

بعد بر نمی دارن یه کشتی رو بفرستن اولد تاون که بخاطر 3 نفر. با براووس مبادله دارن پس این سه تا می رن تا اونجا و از اونجا به بعد هم مسافر کشتی دیگه ای می شن.

 

 

خب می دونستیم از قبل ولی در حد یه خبر ولی الان از نزدیک می بینیم و با جزئیات.

من که خیلی خوشم می یومد از فصول جزایر آهن.

 

برین

خودش که تفلونه، فصل هاش هم که از نظر اهمیت و اتفاق مهم تعطیلن، تعدادشون هم که زیاده.

 

 

Winterfell » سه شنبه خرداد 27, 93 7:15 pm[/url]"]
ریگار » سه شنبه خرداد 27, 93 4:47 pm[/url]"]فصل های برین کم کم داره میره روی اعصاب ! این همه منتظر بودم فصل های جزایر آهن و دورن رو بخونم اما تا اینجای کتاب برین دوبرابر مجموع اونها فصل داشته .

 

من از کتاب چهار تنها کسی که حسش بود که فصلهاشو انگلیسی بخونم برین بود, فصلای بقیه رو نخوندم.

 

 

می شه بیشتر توضیح بدی.

من خیلی دوست دارم بدونم چیه برین می تونه جذاب باشه.

 

 

 

Tyrion » پنج شنبه خرداد 29, 93 11:44 am[/url]"]توي يكي از فصل هاي جيمي كه با عمش صحبت ميكنه و عمش بهش ميگه تيريون ببيشتر پسر تايوين هستش تا تو خواهرت. مي خواستم بدونم قضيه جديه يا فقط يه چيزي گفته.

تا فصل بيست كتاب پنجم خوندم. تا اونجا كه خبري نبوده.

 

یعنی چی قضیه چیه؟

منظورش این بود که تیرین بیشتر شبیه تایوین ه تا شما، همین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من کتاب اول ضیافت رو تموم کردم . خدایان رحم کنن چرا سرسی اینطوریه ؟! چه بلایی سر زیرکیش اومده ، اگه تمام مدت اینطوری بوده چطور هفده سال تو دربار دوام آورده ! قدرت نابود کرده این دختر رو ! با این روندی که سرسی پیش گرفته بوی الرحمان خاندان رو پیشاپیش بلند کرده ، اون جنگیدن با کوان، اینم از شورا و دستش داغونش ! این زنه که مدام داره دورش میچرخه ، حتی از پشت کلمات محبت آمیز و توصیفات خوب سرسی هم داد میزنه که خائنه !

 

به کیوان :

در مورد سفر به اولدتاون : من به اشتباه فکر میکردم براووس شرق ایست واچه اما نقشه رو که دیدم متوجه شدم نه ، تقریبا جنوب یکم شرقی ایست واچ میشه و نسبتا تو مسیره .

قسمت های آیرون بورن ها خوبن ، مخصوصا آشا ، عجب دایی فرهیخته ای داره ، کتاب خوان رو میگم ، اصلا باورم نمیشد چنین آدمی بین آیرون بورن ها باشه .

چشم کلاغ چه الکی با یه شیپور رای ها رو زد !

این آرون خیلی نمکه ! مثل شیخ های خودمون میمونه .

 

تا اینجای کتاب با فاصله فصل های دورن به نظرم بهترین ها بودن ، مادر، دوران مارتل رو شفا بده! چنین موجودی باید رو تخت سلطنت مینشست .

آریانه عجب موجود خودسریه ! امیدوارم واقعا از ولیعهدی دورن کنار گذاشته باشتش دوران (هرچند بعید میدونم )، فکر کنم لنگه سرسی ( بدون اون خشونت لجام گسیختگه ) میشه .

 

کسی میدونه این کایبورن دیگه چه هیولاییه ؟! با خدمتکار سرسی چی کار کرده که سرسی حالش بد شده ! ؟بیچاره ها رو زنده زنده جراحی میکنه ! ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » جمعه خرداد 30, 93 7:51 am[/url]"]من کتاب اول ضیافت رو تموم کردم . خدایان رحم کنن چرا سرسی اینطوریه ؟! چه بلایی سر زیرکیش اومده ، اگه تمام مدت اینطوری بوده چطور هفده سال تو دربار دوام آورده ! قدرت نابود کرده این دختر رو ! با این روندی که سرسی پیش گرفته بوی الرحمان خاندان رو پیشاپیش بلند کرده ، اون جنگیدن با کوان، اینم از شورا و دستش داغونش ! این زنه که مدام داره دورش میچرخه ، حتی از پشت کلمات محبت آمیز و توصیفات خوب سرسی هم داد میزنه که خائنه !

 

به کیوان :

در مورد سفر به اولدتاون : من به اشتباه فکر میکردم براووس شرق ایست واچه اما نقشه رو که دیدم متوجه شدم نه ، تقریبا جنوب یکم شرقی ایست واچ میشه و نسبتا تو مسیره .

قسمت های آیرون بورن ها خوبن ، مخصوصا آشا ، عجب دایی فرهیخته ای داره ، کتاب خوان رو میگم ، اصلا باورم نمیشد چنین آدمی بین آیرون بورن ها باشه .

چشم کلاغ چه الکی با یه شیپور رای ها رو زد !

این آرون خیلی نمکه ! مثل شیخ های خودمون میمونه .

 

تا اینجای کتاب با فاصله فصل های دورن به نظرم بهترین ها بودن ، مادر، دوران مارتل رو شفا بده! چنین موجودی باید رو تخت سلطنت مینشست .

آریانه عجب موجود خودسریه ! امیدوارم واقعا از ولیعهدی دورن کنار گذاشته باشتش دوران (هرچند بعید میدونم )، فکر کنم لنگه سرسی ( بدون اون خشونت لجام گسیختگه ) میشه .

 

کسی میدونه این کایبورن دیگه چه هیولاییه ؟! با خدمتکار سرسی چی کار کرده که سرسی حالش بد شده ! ؟بیچاره ها رو زنده زنده جراحی میکنه ! ؟

 

 

همه اینایی که گفتی تو نیمه کتاب بودن؟

 

یعنی تمام مدتی که در مدح سرسی از سیاست و زیرکی و ... می گفتی من تو فکر این بودم که کتابا رو می خونی قیافت چجوری می شه.

 

 

دیدی که با همون یه نفرم چجوری برخورد می کنن.

ولی راجع به آشا و کلاً فصل ها خیلی خوبن.

شیپور و هدایای غیر قابل مقایسه اش و ابهتی که داره.

آورین آورین. نظرت راجع به ارون به نظرم نزدیکه.

 

 

راجع به دورِن و آریانه صبر کن.

نمی دونم چرا این بیماری دورِن به نظرم بهش می یاد، اصن واسه من بخشی از شخصیتشه به نظرم اگه بیمار نبود نمی شد اینجوری باشه.

 

 

بالاخره الکی که از سیتادل طرد نمی شن که.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار

تو نیمه دوم کتاب شاید یکم دلت خنک شه

 

Sent From My Xperia M Dual Sim

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » جمعه خرداد 30, 93 6:51 am[/url]"]من کتاب اول ضیافت رو تموم کردم . خدایان رحم کنن چرا سرسی اینطوریه ؟! چه بلایی سر زیرکیش اومده ، اگه تمام مدت اینطوری بوده چطور هفده سال تو دربار دوام آورده ! قدرت نابود کرده این دختر رو ! با این روندی که سرسی پیش گرفته بوی الرحمان خاندان رو پیشاپیش بلند کرده ، اون جنگیدن با کوان، اینم از شورا و دستش داغونش ! این زنه که مدام داره دورش میچرخه ، حتی از پشت کلمات محبت آمیز و توصیفات خوب سرسی هم داد میزنه که خائنه !

می گم ریگار هر چه سریع تر موضع جدیدت رو درباره ی سرسی اعلام کن، ببینم چند چندی!

هنوز مونده تا با این بشر آشنا بشی !

با این روندی که داری میری جلو فکر کنم باید شاهد تغییر خاندانت و ... باشیم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به حق هفت جهنم ! این دیگه چه جور راهب بزرگیه که به سپت تکیه زده ! کی این جانور رو انتخاب کرده ! مگه نباید پادشاه انتخابش کنه ، این از کجا اومده ؟ تاج بلورش رو فروخته !

جدی جدی سرسی میخواد گنجشک ها رو مسلح کنه ؟! یا رلور ! اگه آخر کتاب بخونم که بلایی که تو زمان رقص اژدهایان سر ملکه سیاه اومد (شورش مردم ) ، اینبار سر سرسی بیاد تعجب نمیکنم .

این اجتماع های مذهبی همیشه خطرناکن ، اینو تو یه بازی استراتژیک یاد گرفتم . این خط این نشون: اگه سرسی این گنجشک ها رو به شکل مسالمت آمیزی از پایتخت بیرون نکنه و سرانشون رو مخفیانه دستگیر نکنه یه بلایی سر پایتخت میارن .

اگان باید تا زمانی که اژدها داشت ریشه کاهن های مذهب رو میخشکوند، به هر قیمت و خونی که شده .

از کاهن ها متنفرم ! مذهب مردم وستروس باید تو خونه ها و زیر لب هاشون باشه ، نه به شکل داس تو دستهاشون اونم وقتی فرمانبردار کاهن ها میشن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک کنم یکم سورپرایز بشی اواخر کتاب

 

Sent From My Xperia M Dual Sim

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان یه سوال ! بچه چه کسی تو شکم جین وسترلینگ بود وقتی جیمی داشت بدرقه اش میکرد ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » چهارشنبه تیر 11, 93 6:49 pm[/url]"]دوستان یه سوال ! بچه چه کسی تو شکم جین وسترلینگ بود وقتی جیمی داشت بدرقه اش میکرد ؟

اگه اون دختر واقعا جین باشه پس بچه ی راب رو تو شکمش داشت. اگه هم خواهرش بوده باشه که بچه ی یکی دیگه بوده، تازه اگه خواهرش واقعا باردار باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کی گفته جین حامله است؟

 

 

استاد اون تئوری رو من شنیدم مارتین گفته تفاوت توصیف جیمی و کتلین اشتباه بوده ولی خب اصل صحبتش رو جایی ندیدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه بچه راب باشه که نباید زنده بمونه ! منم برام سوال بود چطوره که انقدر راحت اجازه میدن بره ، حالا میخواد بچه راب باشه یا نه . چون حتی اگه بچه راب هم نباشه بعدا در یه موقعیت مناسب میتونن حرفشون رو عوض کنن و ادعاش رو بکنن .

یعنی خواهرش بوده و تمام کسایی که تو محاصره بودن نشناختنش ؟! مثلا مگه جنا غربی نیست ؟ اون حتما دختر ها رو قبلا دیده و باید بشناسه !

 

جدا از این ها ، چه خواهرش بوده باشه چه خودش یا کس دیگه ، جیمی باید بدونه بچه واسه راب نیست ، به خاطر همین حتما بهش گفتن پدر بچه کیه دیگه ! نه ؟

 

به کیوان : حامله بود ! جیمی تو گفتگوهاش اشاره میکنه به این که اگه بچه واسه راب بود باید جین کشته میشد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » چهارشنبه تیر 11, 93 7:28 pm[/url]"]کی گفته جین حامله است؟

 

 

استاد اون تئوری رو من شنیدم مارتین گفته تفاوت توصیف جیمی و کتلین اشتباه بوده ولی خب اصل صحبتش رو جایی ندیدم.

ممکنه باشه.

 

اگه اون دختر همون جین وسترلینگه پس چه بلایی سر خواهرش اومده؟ تو اون فصل جیمی فقط دوتا وسترلینگ (سیبل و یکی از دختراش) تو ریورران بودن. سیبل قاعدتا باید با هر دوتا دختراش تو ریورران بوده باشه نه یکیشون!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » چهارشنبه تیر 11, 93 8:34 pm[/url]"]
kei1 » چهارشنبه تیر 11, 93 7:28 pm[/url]"]کی گفته جین حامله است؟

 

 

استاد اون تئوری رو من شنیدم مارتین گفته تفاوت توصیف جیمی و کتلین اشتباه بوده ولی خب اصل صحبتش رو جایی ندیدم.

ممکنه باشه.

 

اگه اون دختر همون جین وسترلینگه پس چه بلایی سر خواهرش اومده؟ تو اون فصل جیمی فقط دوتا وسترلینگ (سیبل و یکی از دختراش) تو ریورران بودن. سیبل قاعدتا باید با هر دوتا دختراش تو ریورران بوده باشه نه یکیشون!

 

حامله بودنش خیلی بعید تر از "ممکنه" است.

مامانش بهش چیزی میخورونده که حامله نشه.

 

حالا دلیلی نداره چون جیمی ندیده نبوده باشن.

ولی من یادم نیست این تیکه رو درست.

 

 

علی تو که تازه خوندی چجوری به این نتیجه رسیدی که حامله است؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب مشخصا جیمی به بچه اش اشاره میکنه ، الان دوباره یه نگاه به فصل جیمی انداختم یه جا بعد این که جین با مادرش کم مونده مشاجره کنه و جیمی حکم میکنه که بشینه این طور توصیفش میکنه " دخترک همچون حیوانی وحشتزده فرزندی را که در شکم داشت چسبید " بعد جیمی بعد ابراز تاسف به خاطر مرگ راب ازش میپرسه " من فقط یه سوال دارم ، این فرزند اونه که تو شکم شماست بانوی من ؟ " که جین انکار میکنه و میذاره میره .

فکر کنم میخوان بچه رو در هر حال سقط کنن (یا بعد تولد بکشن) چون وقتی مادر جین از جیمی میخواد برای دخترش شوهر پیدا کنه جیمی میگه " باید یه سال دیگه صبر کنه " و سپس فکر میکنه" اگر دخترک زود شوهر میکرد و از او هم بچه دار میشد ، آن وقت شایع میشد که پدرش گرگ جوان بوده است "

 

کیوان فکر کنم سر همین قضیه باردار شدن باشه که با مادرش اختلاف شدید داره . شاید یه جورایی داروی ضد بارداری مادرش رو دور زده .

 

به استاد آمون : جین از این که تاجی که راب بهش داده رو ازش گرفتن ناراحته و حتی به خاطر مقاومت برای نگه داشتنش زخمی هم شده ، باز میگی ممکنه خواهرش بوده باشه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوبه که بحث جین پیش اومد

میگم

پ چی شد؟

تو سریال که قشنگ کشتنش

اما تو کتاب زنده است و بچه راب رو داره تو شکمش

سر در نمیارم

یکم گیج شدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار: اگه واقعا مترجم این طوری شاهکار ترجمه کرده متاسفم واسه همچین ترجمه ای و خوشحالم که نخوندمش! از این جمله چطور همچین برداشتی کرده؟!

The girl curled up in her chair like a frightened animal

 

اینجا هم سیبل کاملا واضح میگه که نذاشته جین حامله بشه:

Jaime turned to the daughter. “I am sorry for your loss. The boy had courage, I’ll

give him that. There is a question I must ask you. Are you carrying his child, my lady?”

Jeyne burst from her chair and would have fled the room if the guard at the door had not seized

her by the arm. “She is not,” said Lady Sybell, as her daughter struggled to escape. “I made

certain of that, as your lord father bid me.”

که باز هم ترجمه عالیه! جیمی به هیچ وجه نمیگه اون بچه که تو شکمته بچه رابه یا نه؛ ازش میپرسه باردار هستی یا نه! که سیبل میگه نه نذاشتم باردار بشه!

 

اونجا هم جیمی داره میگه تا دو سال باید قبل از ازدواج جین صبر کنن تا کسی ادعا نکنه بچه احتمالی جین از شوهر جدیدش در واقع بچه رابه، اصلا بحث این نیست که جین الان بارداره. حالا یه سری تئوری ها هست که میگن ممکنه باردار باشه یا این اصلا جین نباشه و یکی دیگه رو به جاش دارن به جیمی غالب میکنن، اما به هر حال اینجا هیچ حرفی از باردار بودنش نیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×