رفتن به مطلب
استاد آمون

غم انگیزترین اتفاقی که تا اینجای داستان رخ داده است

Recommended Posts

سلام بر دوستان

در سری کتاب های نغمه یخ و اتش اتفاقات تلخ خیلی زیادی افتاده.

این اتفاقات از زمان قبل از شروع داستان اصلی مثله کشته شدن پرنس ریگار تارگرین و غارت بارانداز پادشاه شروع شد و با گردن زدن ند استارک و عروسی سرخ و مرگ جان اسنو ادامه پیدا کرد و ممکنه باز هم ادامه داشته باشه.

هر کدوم از این اتفاقات به نوبه خودشون غم انگیز بودن ولی ممکنه بعضی هاشون از نظر هرکسی تلخ تر بوده باشن.

واسه همین من این تاپیک رو زدم و از هرکدوم از شما دوستان میخوام که نظرهاتون رو در این باره بگید.

فقط دوستان دلیل نظرتون رو هم لطفا بیان کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موقعی سرِ ند رو قطع کردن دلم میخواست همونجا سرسی و جافریو کلا لنیستر ها(به غیر از تیریون) رو از روی زمین محوشون کنم!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

غم انگیز ترین صحنه توی فیلم بعد از عروسی خونین بود اونجا که آریا جنازه راب رو با سر گرگ می بینه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای من هیچی تلختر از خود عروسی سرخ و کشته شدن راب نبود. خیلی خیلی شکه شدم.

البته الان برام دیگه عادی شده ولی اون اولش که خوندم خیلی شکه و ناراحت شدم. هیچ حادثه دیگه ای چنین تاثیری برای من نداشت. شاید بخاطر اینکه خیلی به راب امید داشتم. مارتینم لامصب با اعصاب ماها بازی میکنه؛ آریا رو تا نزدیک خونواده ش میاره، رابو به بردن کل جنگ نزدیک می کنه بعد یه دفه می زنه تو پر آدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مطمئنن واقعه رد ودینگ برای همه ما جز تلخ ترین اتفاقات کتاب بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مرگ جان اسنو برای من خیلی تلخ و ناگهانی بود.وقتی اون قسمت که جان کشته میشرو واسه اولین بار خوندم یه لحظه سرجام خشکم زد چون واقعا انتظارشو نداشتم واسه همین چندبار اون قسمت رو خوندم که مطمئن شم درست دیدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ای بابا استارک ها که همه مردن من دیگه ادامه نمی دم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

احساسی ترین لحظه ها:

1-اولِ قسمت 10 فصل 3 وقتی سرباز های فری داد می زدند شاه شمال و اریا جنازه برادرش رو دید.

2-خداحافظی برن و ریکون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بدترین اتفاقات از نظر من : البته تا اون جایی که خوندم 

قطع شدن سر لرد ادارد استارک که حامی من بود

شکست خودم در بلک واتر

نابود شدن وینترفل

مرگ استاد لووین

الان دیگه بیشتر از این یادم نمیاد . من الان فصل ۱۱ کتاب سوم هستم 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من سریال و دنبال می کنم و فقط کتاب اول و خوندم.

جان اسنو هم میمیره؟

اخه تو ویکی زده بود معلوم نیست مرده یا نه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من سریال و دنبال می کنم و فقط کتاب اول و خوندم.

جان اسنو هم میمیره؟

اخه تو ویکی زده بود معلوم نیست مرده یا نه.

یه توصیه دوستانه: بهتره از این به بعد ماجرا های قسمت های جلوتر رو نخونی چون مزه داستان میریزه

در مورد سوالت خوب توی ویکی اینگیلیسی از کلمه Reborn استفاده شده یعنی احتمالا کنایه از اینه که جان اسنو میمیره و دوباره زنده میشه، یا جان استارک میمیره و جان تارگرین زنده میشه و یا اینکه جان اسنو میمیره و آزورآشایی زنده میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هیچ چیز به دردناکی قطع سر لرد ادارد استارک نمیشه!

و اون جایی که اریا قطع شدن سر پدرش رو دید!

در ضمن از اسپویل استفاده کنید!

من فقط سریال رو میبینم همین الآن برام یه اسپویل مرد افکن تو این تاپیک پیش اومد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب واسه همینه که این پستارو اینجا زدیم تا کسایی که این کتاب رو نخوندن اینجا نیان تا براشون اسپویل نشه و مایی که این کتاب رو خوندیم از اسپویل استفاده نکنیم و راحت پست بزنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ناراحت کننده ترین قسمت داستان کشته شدن کونتین مارتله.

میدونه که کارش موجب مرگش میشه اما به خاطر مردم و پدرش میره پیش اژدها ها ومیمیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

الان که شروع کردم به دیدن سریال فقط نگاه کردن به صورت معصوم برن که روی تخت خوابیده برام کافیه تا گریه ام بگیره . حتی همین الان هم که بهش فکر می کنم اشک تو چشمام جمع می شه . لعنت به لنیستر ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قطعاً اونجا که ایگریت به جان می گه نباید اون غار رو ترک می کردیم.

 

بعدش برخورد جیمی و تیریون تو تونل های زیر رد کیپ

 

کشته شدن ابرین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به احتمال که نه . من صد در صد مطمعنم که جان یا در قالب تارگارین و یا حتی دوباره در قالب خودش زنده میشه . چون حتی من هنوز مطمعن نیستم که کاملا چشم بر جهان بسته باشه . هزاران بار اون تیکه ها رو خوندم . انقدر ناراحت شده بودم که اصلا هیچی نفهمیدم . فایلو بستمو تا دو روز بازش نکردم دوباره . انقدر شوکه شده بودم . بعد دو روز دوباره سراغ همون فصل رفتمو کلیک کردم روش و ولش نکردم . یا هنوز کاملا نمرده و یا این که توی قالبی دیگه به احتمال خیلی زیاد زنده میشه . چون فضای مرگش اصلا مثه یه مرگ دائم نبود . یه لحظه مثه باد گذشت . اما من امید دارمو مطمعنم که جان یا توی اوایل کتاب ششم یا اواخرش زنده میشه . چون من کتاب هفتو جنگ میبینم و یا سکوت و تاریکی شب . این نظر من هست .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و من تاکید میکنم که راجع به دوباره چشم باز کردن برن تو اوایل کتاب خیلی امید نداشتیم . و یا نداشتم من . اما چشماش باز شد . یا حتی اصلا امکان نمیدادیم که کتلین تو قالب لیدی استون هیرت برگرده این همه کشت و کشتار کنه و برین از تارث رو به اون وحشتناکی بکشه . اینا رو اصلا احتمال نمیدادیم . اما شدن و پس اونیم که گفتم میشه . شک نکن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مرگ جان اسنو برای من خیلی تلخ و ناگهانی بود.وقتی اون قسمت که جان کشته میشرو واسه اولین بار خوندم یه لحظه سرجام خشکم زد چون واقعا انتظارشو نداشتم واسه همین چندبار اون قسمت رو خوندم که مطمئن شم درست دیدم.

عاااااااااقااااااااااااااااااا کجا کشته میشه؟؟

ای بابا این ک همه اونایی ک من دوست دارمو از دم تیغ گذروند که

خدا رحم کرده خودش از تیریون خوشش میاد وگرنه همون کتاب اول نفله اش میکرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مرگ جان اگه واقعا مرده باشه بدترين اتفاقه. تمام مزه ي داستان رو از بين ميبره. من انتظار داشتم جان رو سوار بر اژدها ببينم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قطع شدن سر ند واقعا درناک بود واسم اما عروسی سرخ نابودم کرد!

اون صحنه که آریا جنازه برادرش رو تو اون وضع میبینه به نظرم از همه دردناکتره

اصن مارتین خر است

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جان اسنو میمیره و دوباره به صورت جان تارگرین بر میگرده؟

حرفم پس میگیرم این یکی از همه دردناکتره

گرگ بمیره و اژدها زنده بشه

با آدرها برگرده بهتر ازینه

امیدوارم به صورت فرضیه باقی بمونه و عملی نشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این ج.مارتین که داره همه خاندان استارک قلع و قمع میکنه...

مثله اینکه باید منتظر کشته شدن سانسا و آریا هم باشیم

جان واقعا میمره؟من سریالو فقط به خاطر جان دنبال میکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا بیاین منم بکشین دیگه استارکی نمونه دیگه

اَه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به قول آقامون تیریون :دی مرگ قطعیه ولی زندگی پر از احتمالاته

تا الان ردودینگ رو خیلی تلخ میدونستم با اینکه علاقه ای به استارکا ندارم ولی اونطوری سلاخی شدن حقشون نبود

اما الان برخورد جیمی و تیریون توی تونل ها رو تلخ تر میدونم توی مکالماتشون شخصیت هردوشون به طور کامل تخریب میشه به خصوص تیریون که نابود میشه اگه میمرد خیلی بهتر بود واسش تا اینکه حقیقت رو بفهمه

کلاً کتاب سه پر از اتفاقاته تلخه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×