رفتن به مطلب
Tyrion Lannister

::.::.:: تاپیک کل کل خاندان های وستروس ::.::.::

Recommended Posts

با برندون موافقم

استنیس حساب کرده بود که با مرگ رنلی بیشتر پرچمداراش میان طرف اون. نمیدونست که تایرل ها میرن طرف لنیسترها و پشتبند اونا پرچمدارهای قدرتمندشون مثه تارلی هاهم به لنیستر ها ملحق میشن. اون فکر میکرد با مرگ رنلی اکثریت پرچمدارای رنلی میان پیش اون و نیروهاش دو برابر لنیسترها میشه ولی نقشه بیلیش همه حساب کتاباشو بهم زد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سر تالیسا عزیز. سر این خیلی بحث کردیم ولی من هنوزم متوجه نشدم چرا رنلی به نظرت پخمه است؟! تصور فیلم رو هم که سرت بیرون کنی بازم همونقدر پخمه است؟ اونکه تو سپاه جمع کردن و محبوبیت و امکان موفقیت از بقیه جلوتر بود. حتما" باید طرف از ناخناش خون بچکه که فکر کنید آدم حسابیه یا فقط با زور یا سیاست بازی قدرتشو به دست آورده باشه که قبول کنیم موفقه؟

 

آخه رنلی هیچ کار خاصی نکرده که بگیم آدم باهوش یا قوی ایه. تمام هنرش یه ازدواج با مارجری بوده. همون راب استارکی که گفتی شاه ضعیف و ساده ایه چند تا عملیات نظامی نبوغ آمیز داشته. حتی ماجرای رابطه ی جیمی و سرسی رو تموم اعضای شورای شاه (حتی پایسل کرم خاکی )بهش پی می برند الا رنلی.

 

استنیس جان از شما بعیده! چرا جبهه باراتیونها رو تضعیف میکنی؟

 

اینا درد دله عداوت نیست، همین رنلی که ازش انتقاد می کنیم جنازه اش رو هم نمی دیم تارگرین ها و ایضا لنیستر ها رو دوششون بذارند.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سر تالیسا عزیز. سر این خیلی بحث کردیم ولی من هنوزم متوجه نشدم چرا رنلی به نظرت پخمه است؟! تصور فیلم رو هم که سرت بیرون کنی بازم همونقدر پخمه است؟ اونکه تو سپاه جمع کردن و محبوبیت و امکان موفقیت از بقیه جلوتر بود. حتما" باید طرف از ناخناش خون بچکه که فکر کنید آدم حسابیه یا فقط با زور یا سیاست بازی قدرتشو به دست آورده باشه که قبول کنیم موفقه؟

اتفاقا وقتی سریالو میدیدم هیچ جهتگیری خاصی نسبت به رنلی نداشتم. بعد از خوندن کتاب پی به پخمه بودن این موجود بردم. از حرفاش با کتلین و استنیس و ... .

خون بچکه؟! اختیار داری. رنلی باید آخر هفته بره پدیکور کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برندون عزیز ! تخت آهنین که خالی نبود که اگه رنلی به اون میرسید کار استنیس سخت بشه !

لنیستر ها مثل شیر رو تخت خیمه زدن !

من از شما میپرسم ! کدوم رو بیشتر میپسندی ! با شاهی بجنگی که پشتوانه اش میس تایرله ؟ یا با شاهی که پشت وانه اش هم میس تایرله هم تایوین !

خب استنیس کار خودش رو سخت تر کرد با این کار ! اینه که میگم حماقت کرد .

 

اگه از من بپرسی جواب میدم:جنگیدن با شاهی که پشتوانه اش میس تایرله.اما تو داری از من میپرسی که عاقبت استنیس و لنیسترا رو میدونم.خودتو بذار جای استنیس.کدومو میپسندی؟رنلی و سپاه عظیمش رو شکست بدی،بعد با غنایم بدست اومده از اون جنگ و نیروهای جدیدی که بهت اضافه میشن بری به جنگی که به مراتب آسون تر از اولیه؟یا بشینی کنار بذاری رنلی پادشاه بشه و تا علاوه بر نیروی میس تایرل،نیروهای حکومتی و باقی نیروهایی که از لنیسترا مونده بود +تمام خاندان هایی که جهت گیری خاصی در جنگ نداشتن ؟

ریگار جان یه سوال میپرسم ازت:استنیس بعد کشتن رابرت از کجا میدونست که تو بلک واتر شکست میخوره؟استنیس دشمن اصلیش رو رنلی میدونست.واقعا هم همینطور به نظر میرسید.سپاه 100 هزار نفره رنلی با اون همه دبدبه و کبکبه و با اون نیروی پشتیبانی که از تایرلا داشت بزرگترین مدعی تاج محسوب میشد.رو کاغذ خیلی رقیب خفن تری از لنیستر ها به حساب می اومد.استنیس با خودش حساب کرده بود که اگه رنلی رو بتونه شکست بده قطعا رد کیپ رو از آن خودش میکنه.همین خیال خامش باعث شد که ملیساندر رو بفرسته درگون استون.چون خودشو از پیش برنده میدونست.قبول کن استنیس کاری که درسته رو انجام داد.فقط یه اشتباه بزرگ کرد که خودت میدونی!

 

خب براندون عزیزهمینجاست که میگیم استنیس اشتباه کرد. باید لنیسترها رو جدیتر می گرفت. نه اینکه رنلی قدرتمند نبود ولی با رنلی می تونست یک جوری به توافق یرسه یا حتی با راب و لنیسترها رو کله کنن اما به جای اینکار جبهه لنیسترها رو خیلی دست کم گرفت ضمن اینکه رو پیوستن سپاه رنلی به خودش هم اشتباه کرد و وقتی تایرلها بهش پشت کردند ضربه بزرگی خورد. اگر یک کم حساب کتاب می کرد متوجه می شد در حال حاضر اون نیاز داره به اتحاد با رنلی نه اینکه رنلی به اون نیاز داشته باشه.

کلا" اگه یک کم خاندان خودشو می شناخت متوجه می شد که کنار اومدن با یک باراتیون, اونم رنلی , خیلی راحت تر از شکست دادن لنیسترهاست. هر چی میکشیم از همین روحیه خودمانی و بی سیاست باراتیونهاست اون از رابرت, این از رنلی بعد هم استنیس!!

 

اینو تو یه تاپیک دیگه هم گفتم، اتحاد با رنلی رسما هم معنیه با کنار گذاشتن ادعای تاج

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب براندون عزیزهمینجاست که میگیم استنیس اشتباه کرد. باید لنیسترها رو جدیتر می گرفت. نه اینکه رنلی قدرتمند نبود ولی با رنلی می تونست یک جوری به توافق یرسه یا حتی با راب و لنیسترها رو کله کنن اما به جای اینکار جبهه لنیسترها رو خیلی دست کم گرفت ضمن اینکه رو پیوستن سپاه رنلی به خودش هم اشتباه کرد و وقتی تایرلها بهش پشت کردند ضربه بزرگی خورد. اگر یک کم حساب کتاب می کرد متوجه می شد در حال حاضر اون نیاز داره به اتحاد با رنلی نه اینکه رنلی به اون نیاز داشته باشه.

کلا" اگه یک کم خاندان خودشو می شناخت متوجه می شد که کنار اومدن با یک باراتیون, اونم رنلی , خیلی راحت تر از شکست دادن لنیسترهاست. هر چی میکشیم از همین روحیه خودمانی و بی سیاست باراتیونهاست اون از رابرت, این از رنلی بعد هم استنیس!!

 

در مورد لنیسترا کاملا موافقم.هیچ حریفی نباید دست کم گرفته بشه که استنیس این کارو کرد.

در مورد اتحاد رنلی و استنیس:واقعا فکر میکنی رنلی با استنیس متحد میشد؟بانو سخت در اشتباهی.فرض کنیم متحد میشدن.قطعا انتظار نداریم که رنلی با اون لشگر تو اتحادش ذکر کنه پادشاه بعد جنگ استنیسه؟رنلی تحت هیچ شرایطی پادشاهی رو به استنیس نمیداد.تو بهترین حالت میشد صاحب همون درگون استون{:دی} که هنوزم دارتش.بعلاوه اینکه شاید مقام دست رو میگرفت یا یه قلعه دیگه بهش میداد.استنیس به اینا راضی میشد؟استنیس تاجو میخواست نه قلعه و شورا و دست و لرد بودن!

 

در مورد قوای میس تایرل:خب قطعا استنیس هم فکرشو میکرد همه قوای میس تایرل بعد شکست رنلی نصیبش نمیشه.خب اگه قرار بود اونها بهش رو بیارن که همون اول میاوردن.بعلاوه استنیس کاملا عوض شده بود.پرچم و نماد و خداشو عوض کرده بود.قطعا میدونست بخشی از سپاه رنلی رو به چنگ میاره و همینطور هم شد.با همین بخشی هم واقعا نیروی قابل توجهی به دست آورد.فقط من موندم اون غرور احمقانش واسه چی بود که ملیساندرو با خودش نبرد.اونطوری خیلی شیک میرفت مینشست رو تخت!

 

وینترفل جان..شما اگه جای استنیس بودی چیکار میکردی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به وینترفل : یه لایک کمه برای کامنتی که دادی !

 

به برندون : در مورد ملیساندر من مطمعن نیستم که واقعا میتونست کاری بکنه ! ما تا اینج میدونیم که فقط تارگرین ها در برابر آتش مقاوم بودن ، حتی اگه ملیساندر هم این قدرت رو داشته باشه ، نمیتونست جلوی سوختن کشتی و کشته شدن آدم ها رو بگیره .

 

به تالیسا :

استنیس از کجا باید بدونه تایرلا بعد رنلی با کی متحد میشن؟ مثه خیلی از لرد های ریچ و استورم لندز، تایرلا می تونستن با استنیس متحد بشن

این که همه چی رو بسپاری به دست احتمال حماقت یا بدتر ، جهل نیست ؟ استنیس باید میدونست که میس تایرل میخواد دخترش ملکه بشه ! عاشق چشم و ابروی براتیون ها نبود که ! بنابر این باید میدونست که نه بی طرف میمونن ، نه الکی خودشون رو به خاطر استنیس که هیچ سودی براشون نداره به خطر میندازن .

از این حرفا گذشته استنیس چهار تا دشمن رو کرد سه تا
بهتره بگیم استنیس سه دشمن دشمنش رو کرد دوتا و یه کار به نفع لنیستر ها کرد .
حمایتی که قبلش نداشت رو بدشت آورد
و به راحتی تو بلک واتر دوباره از دستش داد .
استنیس در عوض اتحاد تایرل-لنیستر، یه سپاه به دست آورد.

درسته اما لنیستر ها این سپاه رو نگه داشتن اما استنیس سپاه جدیدش رو به همراه تمام ناوگانش از دست داد !

سر ! به نتیجه کار استنیس چرا نگاه نمیکنید ! ؟ استنیس کاری نکرد مگر کمک به اقتدار لنیستر ها !

 

به سر رابرت :

آخه رنلی هیچ کار خاصی نکرده که بگیم آدم باهوش یا قوی ایه. تمام هنرش یه ازدواج با مارجری بوده. همون راب استارکی که گفتی شاه ضعیف و ساده ایه چند تا عملیات نظامی نبوغ آمیز داشته. حتی ماجرای رابطه ی جیمی و سرسی رو تموم اعضای شورای شاه (حتی پایسل کرم خاکی )بهش پی می برند الا رنلی.

رنلی کار خاصی نکرد ؟! رنلی وقتی استنیس فرار کرده بود دراگون استون ، داشت نقشه گروگان گرفتن جافری رو میکشید و با مخالفت ند نادون مواجه شد ! رنلی کسی بود که سرسی رو میشناخت سر همین بود که همون شب پایتخت رو ترک کرد ، در حالی که سعیش رو کرده بود !

بهم بگید راب با اون عملیات های نبوغ آمیزش به چی رسید ؟ در نهایت شکست !

فهمیدن رابطه سرسی خرد نمیخواست ، حماقت میخواست . بهم بگید اونایی که فهمیدن جز فرار و مرگ چی نصیبشون شد ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به سر رابرت در مورد این صحبتشون در تاپیک همسایه :

متحد شدن استنیس با رنلی، اون هم زمانی که رنلی ادعای پادشاهی کرده یه پیام خیلی خیلی واضح داره، یعنی استنیس مستقیم به کل مملکت می گه که من از ادعام کوتاه اومدم و پادشاهی رنلی رو قبول دارم. اگه این کارو می کرد دیگه بعدش اصلا نمی تونست ادعایی برای پادشاهی داشته باشه، همین چند تا خاندانی رو هم که ازش حمایت می کردن از دست می داد. بعدش هم فقط کافیه که رنلی بچه دار بشه و ...

من حرفی از اتحاد نزدم ، میگم میذاشت رنلی دشمن شماره یک هرسه پادشاه رو شکست بده بعد زهرش رو بریزه ! اون خرجی که واسه رنلی و فرمانده استورمزاند کرد رو راحت میتونست خرج رنلی و ملکه اش بکنه . اینجوری تایرل ها هم نمیتونستن ادعایی داشته باشن .

تنها کاری که باید میکرد این بود که دندون رو جیگر بذاره ! اتحاد نه ! فقط صبر !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار:

همونطور که تو پستای قبلیم گفتم شکست استنیس به دلایل دیگه ای بود. همون قوای تایرل-لنیستر هم اگه عنصر غافلگیریو چاشنی کارشون نمی کردن نمی تونستن استنیس رو شکست بدن. شکست استنیس ربطی به کشتن رنلی نداره.

اون نقشه ایی که داری ازش حرف می زنی (دزدین جافری و ...) همه نقشه ی تایرلاست. این فقط فکر این بود رداشو با جلیقه ش ست کنه.

و در آخر بهت پیشنهاد می کنم اصلا ملیساندر و قدرتشو دست کم نگیری. خداش خوب خداییه. من اگه تو وسترس بودم به خدای این ایمان می آوردم. اصلا این می تونه موضوع نظر سنجی ماه آینده باشه، ها؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من حرفی از اتحاد نزدم ، میگم میذاشت رنلی دشمن شماره یک هرسه پادشاه رو شکست بده بعد زهرش رو بریزه ! اون خرجی که واسه رنلی و فرمانده استورمزاند کرد رو راحت میتونست خرج رنلی و ملکه اش بکنه . اینجوری تایرل ها هم نمیتونستن ادعایی داشته باشن .

تنها کاری که باید میکرد این بود که دندون رو جیگر بذاره ! اتحاد نه ! فقط صبر !

ریگار یه بار پتایر بیلیش تو کتاب گفت که «آدم نمی تونه آینده رو پیش بینی کنه. حتی قابل پیش بینی ترین مهر ها هم ممکنه مطابق انتظارت عمل نکن.» و من فکر می کنه که این حرف کاملا درسته. آدم نمی تونه دست رو دست بذاره ببینه تقدیر واسش چی رقم می زنه. هزار جور اتفاق ممکنه بیفته. حتی من شک دارم رنلی با اون ارتش چند هزار نفریش می تونست تخت آهنین رو لمس کنه، چه برسه روش بشینه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به برندون : در مورد ملیساندر من مطمعن نیستم که واقعا میتونست کاری بکنه ! ما تا اینج میدونیم که فقط تارگرین ها در برابر آتش مقاوم بودن ، حتی اگه ملیساندر هم این قدرت رو داشته باشه ، نمیتونست جلوی سوختن کشتی و کشته شدن آدم ها رو بگیره .

 

مطمئن نیستی؟دیگه چی میخوای ازش ببینی تا به ایمان بیاری؟بهت میگم چجوری...ملیساندرو با یه قایق به همراه داووس میفرستاد رد کیپ.اونجا با کمک خدای نور جافری و سرسی رو به درک واصل میکرد.یه مقدار صبر میکرد تا خبر به همه جا برسه و وحشت همه رو بگیره.خب تخت حاضره.میتونید روش بشینید!

 

این که همه چی رو بسپاری به دست احتمال حماقت یا بدتر ، جهل نیست ؟ استنیس باید میدونست که میس تایرل میخواد دخترش ملکه بشه ! عاشق چشم و ابروی براتیون ها نبود که ! بنابر این باید میدونست که نه بی طرف میمونن ، نه الکی خودشون رو به خاطر استنیس که هیچ سودی براشون نداره به خطر میندازن .

 

بله میدونست که همه سپاه رنلی بهش نمیرسه.ولی مگه کم از اونجا نیرو جمع کرد؟مگه کم غنایم بدست آورد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رنلی کار خاصی نکرد ؟! رنلی وقتی استنیس فرار کرده بود دراگون استون ، داشت نقشه گروگان گرفتن جافری رو میکشید و با مخالفت ند نادون مواجه شد ! رنلی کسی بود که سرسی رو میشناخت سر همین بود که همون شب پایتخت رو ترک کرد ، در حالی که سعیش رو کرده بود !

بهم بگید راب با اون عملیات های نبوغ آمیزش به چی رسید ؟ در نهایت شکست !

فهمیدن رابطه سرسی خرد نمیخواست ، حماقت میخواست . بهم بگید اونایی که فهمیدن جز فرار و مرگ چی نصیبشون شد ؟

 

رنلی نقشه ی زندانی کردن جافری رو زمانی کشید، که استنیس فرار کرد دراگون استون؟؟؟

رنلی باید از کجا می دونست که رابرت قراره بمیره؟؟؟

اون وقت این رنلی نابغه چرا رو ندی حساب باز کرد که جوابش 99 درصد نه بود؟

نه خیر رنلی نقشه رو بعد زخمی شدن رابرت کشید و چون خودش نیروی کافی نداشت، از ند طلب کمک کرد.

 

فهمیدن رابطه ی سرسی از رو حماقت بوده؟؟؟؟؟ ند استارک و جان ارن رو بی خیال، واریس و لیتل فینگر هم احمق بودند این رو فهمیدند؟؟ همه احمق بودند جز رنلی؟؟؟

 

در مورد راب استارک حرف زیاد می شه زد، من منکر اشتباهات راب نیستم ولی هیچ شکی ندارم که نابغه ی نظامی بوده. این رو هم مطمئنم که راب به وقت خودش می تونست یه شاه و سیاست مدار فوق العاده بشه، ولی کم تجربگی و خامی کار دستش داد.

 

بعد مگه هر کی شکست می خوره، بر اثر حماقته؟ شرایط، اتفاقات و محیط هیچ تاثیری ندارند؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
رنلی نقشه ی زندانی کردن جافری رو زمانی کشید، که استنیس فرار کرد دراگون استون؟؟

سر ! لطفا به افعال من توجه کنید ! من گفتم وقتی استنیس فرار کرد بود ! زمان گذشته است ، من که نگفتم رنلی تمام این مدت نقشه میکشیده ! مهم اینه که رنلی تا وقتی واقعا اوضاع خراب نشد عرصه رو ترک نکرد .

همونطور که تو پستای قبلیم گفتم شکست استنیس به دلایل دیگه ای بود. همون قوای تایرل-لنیستر هم اگه عنصر غافلگیریو چاشنی کارشون نمی کردن نمی تونستن استنیس رو شکست بدن. شکست استنیس ربطی به کشتن رنلی نداره.

من نمیگم شکست استنیس به خاطر کشتن رنلیه . میگم کشتن رنلی اشتباه بود ! چون دشمنشون رو قدرتمند تر کرد . استنیس هرچی از کشته شدن رنلی به دست آورد ، بعلاوه هرچی تا اون زمان داشت از دست داد !

البته اینم فراموش نشه که استنیس همه این کارا رو به لطف ملیساندر کرد .

فقط حیف که ملیساندر افتاد دست این مردک ! وای اگه ملیساندر به تایوین خدمت میکرد ! چی می شد

فهمیدن رابطه ی سرسی از رو حماقت بوده؟؟؟؟؟  ند استارک و جان ارن رو بی خیال، واریس و لیتل فینگر هم احمق بودند این رو فهمیدند؟؟ همه احمق بودند جز رنلی؟؟؟

از این بابت میگم حماقت که هرکی فهمید ، یا پاش رو گذاشت رو کولش و فرار کرد ، یا کشته شد . رنلی یا از روی شانس نفهمید یا از روی زیرکی به روش نیاورد .

قضیه لیتر فینگر ، پایسل و عنکبوت فرق میکنه . اونا جیره خوارن و هرچی هم که بدونن ، ضرری به سرسی نمیزنه ، پس خطری هم براشون نداره .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به سر تالیسا :

همونطور که تو پستای قبلیم گفتم شکست استنیس به دلایل دیگه ای بود. همون قوای تایرل-لنیستر هم اگه عنصر غافلگیریو چاشنی کارشون نمی کردن نمی تونستن استنیس رو شکست بدن. شکست استنیس ربطی به کشتن رنلی نداره.

اون نقشه ایی که داری ازش حرف می زنی (دزدین جافری و ...) همه نقشه ی تایرلاست. این فقط فکر این بود رداشو با جلیقه ش ست کنه.

و در آخر بهت پیشنهاد می کنم اصلا ملیساندر و قدرتشو دست کم نگیری. خداش خوب خداییه. من اگه تو وسترس بودم به خدای این ایمان می آوردم. اصلا این می تونه موضوع نظر سنجی ماه آینده باشه، ها؟

جدی نمیتونستن ؟! قوای های گاردن و کسترلی راک از یه طرف و قوای بارانداز از طرف دیگه ، اونم در حالی که اکثر قوای استنیس بین شعله ها سوختن ، نمیتونستن استنیس رو بدون قافلگیری شکست بدن ؟! من که باور نمیکنم .

چرا میگید این نقشه تایرل ها بوده که جافری رو بدزدن ؟! مگه جز لوراس کی کنار رنلی بود ؟ ملکه خارها اون موقع تو های گاردن بود . لوراس هم که شوالیه است و دور از سیاست !

 

ما نظر سنجی ها رو لو نمیدیم ! باید سکرت باشه سِر ! پشت پرده در مورد این موضوع صحبت میکنیم .

حتی من شک دارم رنلی با اون ارتش چند هزار نفریش می تونست تخت آهنین رو لمس کنه، چه برسه روش بشینه.

خب برای من جالبه که بدون چرا شما این فکر رو میکنی ؟ جنگ رو مگه چیزی جز ارتش قدرتمند ، تدارکات قوی و فرماندهی میبره ؟! چطوره که جافری میتونه رو تخت بشینه اما رنلی تواناییش رو نداره ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار:

همونطور که تو پستای قبلیم گفتم شکست استنیس به دلایل دیگه ای بود. همون قوای تایرل-لنیستر هم اگه عنصر غافلگیریو چاشنی کارشون نمی کردن نمی تونستن استنیس رو شکست بدن. شکست استنیس ربطی به کشتن رنلی نداره.

اون نقشه ایی که داری ازش حرف می زنی (دزدین جافری و ...) همه نقشه ی تایرلاست. این فقط فکر این بود رداشو با جلیقه ش ست کنه.

 

در این مورد منم با ریگار موافقم.عنصر غافلگیری خاصی در کار نبود.بعد اومدن تایوین همه چی برعکس شد.غافلگیری هم ایجاد نمیشد بازم تاثیری نداشت.استنیس محکوم به شکست بود.

 

در مورد تیکه دوم هم بازم باهات موافق نیستم.از کجا میگید که نقشه رنلی کار تایرلاست.اتفاقا به نظرم یکی از هوشمندانه ترین ارهای ممکن تو اون شرایط پیشنهادی بود که رنلی داد.

خب حالا چه ایرادی داره یکی خوش تیپ باشه و به سر و وضعش برسه؟چرا اینو چماق رنلی میکنید؟مگه بده آدم با پرستیژ باشه؟

 

به سر تالیسا :

ما نظر سنجی ها رو لو نمیدیم ! باید سکرت باشه سِر ! پشت پرده در مورد این موضوع صحبت میکنیم .

لامصب عجب پشت پرده ای هم هست.متاسفانه این پرده هه پیدا نیست.بچه های شورا هم نمیتونن ببیننش!!!!ریگار!منتظر متن من باش!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
قضیه لیتر فینگر ، پایسل و عنکبوت فرق میکنه . اونا جیره خوارن و هرچی هم که بدونن ، ضرری به سرسی نمیزنه ، پس خطری هم براشون نداره .

 

لیتل فینگر و واریس جیره خوارند و کم خطر؟ اتفاقا به نظرم بازی واقعی رو دارن اونا می کنند، این بدبختای روی صحنه دارند بازی می خورند.

 

از این بابت میگم حماقت که هرکی فهمید ، یا پاش رو گذاشت رو کولش و فرار کرد ، یا کشته شد . رنلی یا از روی شانس نفهمید یا از روی زیرکی به روش نیاورد .

 

مطمئنا رنلی قضیه رو نمی دونسته، تو دیالوگاش با استنیس کاملا این قضیه مشهوده.

 

به جز اون سه تای بالا استنیس، ند و جان ارن از قضیه پی بردند. ند که خودش دو دستی جون خودش و رابرت و امنیت بچه هاش رو برد تحویل سرسی داد. (البته با تشکر فراوان از سانسای شیرین عقل)

در مورد جان ارن چیزی نمی تونم بگم، چون اسپویلش یکی از قشنگ ترین جاهای کتاب رو خراب می کنه. فقط بگم که بنده خدا بر عکس ند هیچ حماقتی مرتکب نشد.

استنیس هم چی می تونست به رابرت بگه، رابرت اصلا اعتنایی به استنیس نمی کرده متاسفانه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا بگذارید من یه چیزی رو بگم. من همچنان سر حرفم در طرفداری رنلی هستم مثل همیشه و تا دم مرگ هم از نظرم بر نمی گردم. فکر می کنم در مورد شخصیتش خیلی داریم اغراق میکنیم.

1- رنلی مثل دو تا برادرش به دور از سیاسی بازیها و کثافتکاریهاییه که دربار رو از جا برداشته. حتی اینکه ( مطمئنا") از جریان سرسی خبر نداره دلیل خنگی یا حماقت نیست. به نظرم تو دربار خودشو از دار و دسته بقیه جدا کرده بود و مثل لیتل فینگر و واریس و ملکه و... جاسوس خانه نداشت. ممکن بگید خنگ بود که اینطور نبود و به نظر من همین مثبت ترین نکته اش بود. ضمن اینکه اطراف خودشو کاملا" محصور کرده بود. یک جا تو کتاب اشاره شده بود که قابل اعتمادترین خدمه رو رنلی داره. قطعا" به خاطر روابط شخصیش و اینکه اصلا" میونش با لنیسترا خوب نبود کلا" خودشو جدا کرده بود.

2- پیشنهادش به ند قبل از مرگ رابرت بود و اونموقع کسی نمی دونست که بچه ها سرسی مال رابرت نیستند. پس پیشنهادش به ند برای این بود که تو دام سرسی نیفتند در واقع میخواست جافری و آینده سلطنت رو از دست لنیسترها دور کنه نه اینکه ادعای سلطنت داشته باشه و جالبه که وقتیکه به ندپیشنهاد میده, هیچ عدم اعتمادی از سمت ند دیده نمیشه. اینکه رنلی بچه است یا هر چیزی.... فقط شرافت ند باعث می شه پیشنهاد رنلی رو قبول نکنه.

3- جریان بعدی که از رنلی تو کتاب هست موضوع بازدید کتلین از لشکرگاهشه. اینجا رنلی ادعای پادشاهی کرده ولی هنوز خبری از استنیس نیست. یک لشگر بزرگ دور خودش جمع کرده و با خدم و حشم داره میره سمت پایتخت. قبلا" هم گفتم به نظرم اینکه این قسمت از دید کتلین سختی کشیده و دردمنده خیلی تاثیر داره تو موضوع. تو اون مهمونی تو قلعه ای که شب سپاهش مونده بود خیلی ادم معقولی به نظر میاد و صحبتاش با کتلین در مرود ادعاش خیلی قاطعه. نمی دونم چرا می گید قاطعیت نداره!!

4- تو دیالوگاش با استنیس و مخصوصا" صحبتای آخرش با کتلین شوخیاش بیشتره که نمی دونم واقعا" چرا اینقدر به نظر هم مسخره است. خب از اول کتاب همه جا گفته میشه که آدم شوخیه و حتی بعضی جاها زیادی شوخی میکنه.

5- جالبترین قسمتش برای من صحبتهای شب اخرش با فرماندهانش برای تعیین برنامه فردا و تعیین موقعیت نفراته و جالبه که حرف اخر رو خودش می زنه و اونهمه لردهای گنده باهاش کنار میان. مثلا" اگر همچی صحنه ای تو اردوگاه راب بود مطمئنا" کلی بحث و جدل سر همین تصمیم گیری انجام می شد. نمی گم این از عظمت! رنلیه. همونطور که کتلین میگه شاید از اثریه که به خاطر شباهتش به رابرت رو همه می گذاره که اونم خوب ازش استفاده می کنه.

حالا اینکه رنلی چی بود و از کی ضعیفتر بود و احمق بود و... تا وقتیکه همینقدر اطلاعات در موردش داریم نمی شه تصمیمی بگیریم. تا زمان مرگش نسبت به بقیه مدعیها موفقتر بود. به هر علتی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سر تالیسا عزیز. سر این خیلی بحث کردیم ولی من هنوزم متوجه نشدم چرا رنلی به نظرت پخمه است؟! تصور فیلم رو هم که سرت بیرون کنی بازم همونقدر پخمه است؟ اونکه تو سپاه جمع کردن و محبوبیت و امکان موفقیت از بقیه جلوتر بود. حتما" باید طرف از ناخناش خون بچکه که فکر کنید آدم حسابیه یا فقط با زور یا سیاست بازی قدرتشو به دست آورده باشه که قبول کنیم موفقه؟

 

آخه رنلی هیچ کار خاصی نکرده که بگیم آدم باهوش یا قوی ایه. تمام هنرش یه ازدواج با مارجری بوده. همون راب استارکی که گفتی شاه ضعیف و ساده ایه چند تا عملیات نظامی نبوغ آمیز داشته. حتی ماجرای رابطه ی جیمی و سرسی رو تموم اعضای شورای شاه (حتی پایسل کرم خاکی )بهش پی می برند الا رنلی.

 

خب بابا می گذاشتین جنگ بشه بعد توقع کار خاصی ازش داشته باشین. تو قسمت سپاه جمع کردن که خیلی موفق بود. در مورد جریان بچه های سرسی هم تو کامنت قبلیم گفتم. خدای نکرده هرچی نبود برادر شما که بود رابرت جان. کلا" خانوداگی خودتونو درگیر کارهای خاله زنکی نمی کردین حتی اگه مربوط به زن خودتون بود!!

ولی تو کتاب رابرت با رنلی مهربونتر بود فکر کنم!

 

 

استنیس جان از شما بعیده! چرا جبهه باراتیونها رو تضعیف میکنی؟

 

اینا درد دله عداوت نیست، همین رنلی که ازش انتقاد می کنیم جنازه اش رو هم نمی دیم تارگرین ها و ایضا لنیستر ها رو دوششون بذارند.

 

استنیس جان جای یک :دی آخر کامنتم خالی بود. برادرا می تونن هر چی بخوان از هم انتقاد کنن. حتی منم بعد از رنلی طرفدار استنیسم چون یک باراتیونه و هر باراتیونی مطمئنا, قطعا" و یقینا" بر هر خاندان دیگه ای ارجعیت داره. حالا دوست داشته داداشم بکشه!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خون بچکه؟! اختیار داری. رنلی باید آخر هفته بره پدیکور کنه

 

سر تالیسا!!! نزن این حرفارو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب، چرا می گم نقشه ی دزدیدن جافری فکر رنلی نیست. تایرلا که از قبل به واسطه ی لوراس، رنلیو تو مشت داشتن. من فکر میکنم بعد از دست شدن ند تایرلا تصمیم داشتن، ند هم به سمت خودشون بیارن. شاید این نشونه ای که میگم خیلی جزیی باشه ولی به نظر من مارتین بی دلیل چیزی رو نمی گه. اون موقع که رنلی داشت با مارجری ازدواج می کرد، اومد اون عکسو نشون ند داد گفت این شبیه لیانائه و ... رنلی از اول داشت به ند نزدیک می شد. حالا چرا اینا نقشه ی رنلی نمی تونه باشه، چون آدمی که این موضوع حرامزادگی جافریو بعد اون همه سال تو شورا نفهمیده نمی تونه انقد زیرک باشه. لوراسم اونجوری فقط مرد جنگ نیست. اتفاقا به نظر من هرچی آتیشه از گور اون مارموز در می آد

به نظر من رنلی تمام سال هایی که تو دربار و شورا بود فکر دل مشغولیای خودش بود و اصلا خودشو درگیر نمی کرد نه بخاطر اینکه نخواد چون نمی تونست. چون آدم این حرفا نبود. اگه دقت کرده باشین تو تمام کتاب هرجا آدم خفنای داستان (بیلیش، واریس، ...) راجع به رنلی حرف زده یه جورایی با یه حالت جدی نگرفتنش راجع بهش حرف زده. دیگه خدا رو شکر تایوین لنیسترتونو که قبول دارین، تایوین اونقدری که راجع به استنیس حرف می زد و نقشه می کشید یک دهمش نگران رنلی نبود. بلاخره تو این سالا رنلیو شناختن که پخی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

وینترفل جان..شما اگه جای استنیس بودی چیکار میکردی؟

عجب سوال سختی پرسیدی برندون. از اون موقع دارم فکر می کنم بهش. فکر کنم استنیس بهتر از ما رنلی رو می شناخت. برادر بزرگترش بود و روزای سخت محاصره استورمزاند رو با هم گذرونده بودن ( هر چند رنلی اونموقع بچه بوده) شاید اگه منطقیتر فکر می کرد و ضعف قوای خودشو در نظر می گرفت و میپذیرفت می تونست یک راه حلی پیدا کنه که رنلی رو با خودش هم پیمان کنه. اما واقعا" نمی دونم چه جوری.

شاید هر کاری بهتر از کشتن برادرش بود. البته رنلی هم اگر پیروز میشد احتمالا" همین کار رو می کرد. هر چند در این مورد خیلی مطمئن نیستم.

برادرکشی جدا از اون که کل خاندان رو زیر سوال می بره و تضعیف میکنه, یک متحد بالقوه که نسبت خونی هم داره رو ازش گرفت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان، این قضیه ی متحد شدن رو بذارین کنار. این دو تا کله شق تر از اون بودن که بخوان متحد هم بشن. من به هر دو برای ادعای پادشاهی حق می دم. شاید تنها راه حل این بود که پیشنهاد کتلین رو می پذیرفتن، وستروسو سه تیکه می کردن هر کی یه تیکه برداره. ولی اونا هیچکدوم حاضر نبودن ذره ای کوتاه بیان. یا همه چی یا هیچی. خب هر سه تاشونم هیچی گیرشون اومد. وقتی اینقدر سرسخت باشی، همین بلا سرت میاد.

رنلیم تو لجاجت دست کمی از استنیس نداشت، فقط استنیس همه چیش روئه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عجب سوال سختی پرسیدی برندون. از اون موقع دارم فکر می کنم بهش. فکر کنم استنیس بهتر از ما رنلی رو می شناخت. برادر بزرگترش بود و روزای سخت محاصره استورمزاند رو با هم گذرونده بودن ( هر چند رنلی اونموقع بچه بوده) شاید اگه منطقیتر فکر می کرد و ضعف قوای خودشو در نظر می گرفت و میپذیرفت می تونست یک راه حلی پیدا کنه که رنلی رو با خودش هم پیمان کنه. اما واقعا" نمی دونم چه جوری.

شاید هر کاری بهتر از کشتن برادرش بود. البته رنلی هم اگر پیروز میشد احتمالا" همین کار رو می کرد. هر چند در این مورد خیلی مطمئن نیستم.

برادرکشی جدا از اون که کل خاندان رو زیر سوال می بره و تضعیف میکنه, یک متحد بالقوه که نسبت خونی هم داره رو ازش گرفت!

 

استنیس تنها در صورتی میتونست با رنلی صلح کنه که قید تاج رو میزد.بعید میدونم عملی میشد!پس تنها راهی که براش باقی میموند چیه؟حمله..یا پیروز میشی یا میمیری.به نظرم استنیس مرگ رو به صلح با برادر کوچیکش که ادعای پادشاهی کرده،ترجیح میداد!

 

برادری که چشمش تاج رو سرتو میبینه و تو سرش فکر نابودیتو میکنه...به نظرت حضور این متحد بالقوه که همخونته بهتره یا عدم حضورش!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خب، چرا می گم نقشه ی دزدیدن جافری فکر رنلی نیست. تایرلا که از قبل به واسطه ی لوراس، رنلیو تو مشت داشتن. من فکر میکنم بعد از دست شدن ند تایرلا تصمیم داشتن، ند هم به سمت خودشون بیارن. شاید این نشونه ای که میگم خیلی جزیی باشه ولی به نظر من مارتین بی دلیل چیزی رو نمی گه. اون موقع که رنلی داشت با مارجری ازدواج می کرد، اومد اون عکسو نشون ند داد گفت این شبیه لیانائه و ... رنلی از اول داشت به ند نزدیک می شد. حالا چرا اینا نقشه ی رنلی نمی تونه باشه، چون آدمی که این موضوع حرامزادگی جافریو بعد اون همه سال تو شورا نفهمیده نمی تونه انقد زیرک باشه. لوراسم اونجوری فقط مرد جنگ نیست. اتفاقا به نظر من هرچی آتیشه از گور اون مارموز در می آد

اون عکس رو رنلی برای این به ند نشون داد که میخواست ببینه شبیه لیانا هست یا نه تا بتونه اثرش روی رابرت رو تخمین بزنه. می بینی که بعد هم رابرت جریان اینکه لوراس یک خواهر داره و... رو به ند میگه. صد در صد تایرلها که همیشه فقط مقام مشاور و ملازم و اینجور چیزا رو داشتن در کمین بودن که اگه نمی تونن پادشاه بشن,حداقل یک ملکه تو دربار داشته باشن و برخلاف نظر ملکه خارها پسرش در این مورد خیلی بد عمل نکرد دخترشو به چند تا پادشاه قالب کرد.

ولی اینکه تایرلها رنلی رو تو مشتشون داشتن و لوراس که اتفاقا" خیلی ادم احساسی به نظر میاد و رفتارهاش نسبتا" تند و نپخته است اونقدر داره به رنلی خط میده یک مقداری دور از ذهنه.

ضمن اینکه اگر تایرلها ( نه الزاما" لوراس) در تصمیماتش همراهش باشن چه اشکالی داره؟ خوبه که کسی که سالها باهاش زندگی کرده و بزرگ شده به جای اونکه همراهش باشه مثل تیان اونقدر ناجور از آب دربیاد و بهش خیانت کنه.

 

بابا رنلی تو کل کتاب کلا" چند خط حضور داره؟ همین دو تا کار حسابی رو هم بهش نمی بینین!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوستان، این قضیه ی متحد شدن رو بذارین کنار. این دو تا کله شق تر از اون بودن که بخوان متحد هم بشن. من به هر دو برای ادعای پادشاهی حق می دم. شاید تنها راه حل این بود که پیشنهاد کتلین رو می پذیرفتن، وستروسو سه تیکه می کردن هر کی یه تیکه برداره. ولی اونا هیچکدوم حاضر نبودن ذره ای کوتاه بیان. یا همه چی یا هیچی. خب هر سه تاشونم هیچی گیرشون اومد. وقتی اینقدر سرسخت باشی، همین بلا سرت میاد.

رنلیم تو لجاجت دست کمی از استنیس نداشت، فقط استنیس همه چیش روئه.

 

حیف که نمی شد متحد شن ولی اگه می شدچی میشد!! فکرشو بکنین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خب، چرا می گم نقشه ی دزدیدن جافری فکر رنلی نیست. تایرلا که از قبل به واسطه ی لوراس، رنلیو تو مشت داشتن. من فکر میکنم بعد از دست شدن ند تایرلا تصمیم داشتن، ند هم به سمت خودشون بیارن. شاید این نشونه ای که میگم خیلی جزیی باشه ولی به نظر من مارتین بی دلیل چیزی رو نمی گه. اون موقع که رنلی داشت با مارجری ازدواج می کرد، اومد اون عکسو نشون ند داد گفت این شبیه لیانائه و ... رنلی از اول داشت به ند نزدیک می شد. حالا چرا اینا نقشه ی رنلی نمی تونه باشه، چون آدمی که این موضوع حرامزادگی جافریو بعد اون همه سال تو شورا نفهمیده نمی تونه انقد زیرک باشه. لوراسم اونجوری فقط مرد جنگ نیست. اتفاقا به نظر من هرچی آتیشه از گور اون مارموز در می آد

به نظر من رنلی تمام سال هایی که تو دربار و شورا بود فکر دل مشغولیای خودش بود و اصلا خودشو درگیر نمی کرد نه بخاطر اینکه نخواد چون نمی تونست. چون آدم این حرفا نبود. اگه دقت کرده باشین تو تمام کتاب هرجا آدم خفنای داستان (بیلیش، واریس، ...) راجع به رنلی حرف زده یه جورایی با یه حالت جدی نگرفتنش راجع بهش حرف زده. دیگه خدا رو شکر تایوین لنیسترتونو که قبول دارین، تایوین اونقدری که راجع به استنیس حرف می زد و نقشه می کشید یک دهمش نگران رنلی نبود. بلاخره تو این سالا رنلیو شناختن که پخی نیست.

 

اون قضیه ی تصویر مارجری و لیانا البته بحثش یه کم فرق می کنه. رنلی می خواست مارجری رو به ازدواج رابرت در بیاره، یک لیانای ثانوی می تونست رابرت رو متقاعد کنه که سرسی رو بذاره کنار. تو ملاقات با استنیس هم به استنیس گفت به عروسیم نیومدی، استنیس گفت این زنت همونیه که قصد داشتی ف.ا.ح.ش.ه رابرتش کنی، که رنلی جواب داد می خواستم ملکه ی رابرتش کنم.

 

این جدی گرفته نشدن رنلی رو من هم قبول دارم. آخر کتاب یک و بعد شکست ویسپرینگ وود و اسارت جیمی، زمانی که تایوین می خواست تیریون رو به نیابت از خودش بفرسته پایتخت، از حماقت های جافری و سرسی انتقاد کرد و گفت باید با استارک ها به صلح می رسیدیم، اون وقت می تونستم با خیال راحت با استنیس رو به رو شم. جالبه که همون وقت رنلی با 80 هزار نفر تو بیتر بریج اردو زده بود و استنیس توی دراگون استون داشت سر کرسن بدبخت غر می زد.

 

واریس و پتایر هم هیچ وقت نگران رنلی نبودند، شاید چون جدیش نمی گرفتن، شاید هم چون می دونستن با رنلی راحت می شه کنار اومد. لیدی اولنا هم که یه جا رنلی رو با خاک یکسان کرد. انتقاد مشابهی رو هم کرسن از رنلی کرد. استنیس هم که می گفت این توی شورا می نشست و با لیتل فینگر لودگی می کرد....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×