رفتن به مطلب
Tyrion Lannister

::.::.:: تاپیک کل کل خاندان های وستروس ::.::.::

Recommended Posts

مست و خوش گذرون که تعریفه. ایراد نیست. تیریون هم مست و خوش گذرونه. ایرادی داره؟ :

 

 

این Beloved رابرت تون رسماً به سرسی تجاوز می کرده، فرداش خیلی پررو میگفته اون من نبودم به خاطر شراب بوده بعدش بازم همین آش و همین کاسه.

آدم اندازه 6 تا تیریون و ابرین رو هم شریک ج.ن.س.ی داشته باشه ولی به کسی تجاوز نکنه اونم شاه مملکت باشه و با ملکه چنین رفتاری بکنه.

فرقشون اینه، فرقش رفتاری ه تیریون با سانسا داره و تیکه های تایوون رو که همینجوریشم کم بهش گیر نمی ده رو به جون می خره.

در مورد سرسی هم جدیداً یه چند مورد ازش خوندم می بینم پر بی راهم نمی گفتی مجنون ه.

اونجا که جیمی خاطره Darry رو تعریف می کنه و اونجا که بعد فرستادن فالیس با کایبورن می ره پیش تائنا و خاطرات رابرت یادش می یاد.

ولی تقصیر رابرت ه این خل وچلی سرسی.

 

 

غلط کرده Willingly با رابرت نمیخوابه که بعد مجبور بشه زورکی بخوابه و اسمش بشه تجاوز. ضمن اینکه تو وقتی یکی دیگه رو دوست داشته باشی ( جیمی ) بعد اون یکی ( جیمی ) همیشه پیشت باشه و اطرافت بچرخه ، یارو نازتم بکنه ، چون دلِت باهاش نیست ، چون نمیخوای ، میشه تجاوز. وقتی جیمی همه ش کاراتو میبینه ، تموم اون همه سال ها گفتی "به زور منو ..." تا جیمی احساس بدی نداشته باشه و بگه "خب لااقل خود ِ سرسی نمیخواد"، بعد از عمر باورت میشه که واقعا" به زور بوده دیگه

 

 

البته اینها برداشت های شخصی ِ خودم بود ولی خیلی محتملشون میدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مست و خوش گذرون که تعریفه. ایراد نیست. تیریون هم مست و خوش گذرونه. ایرادی داره؟ :

 

 

این Beloved رابرت تون رسماً به سرسی تجاوز می کرده، فرداش خیلی پررو میگفته اون من نبودم به خاطر شراب بوده بعدش بازم همین آش و همین کاسه.

آدم اندازه 6 تا تیریون و ابرین رو هم شریک ج.ن.س.ی داشته باشه ولی به کسی تجاوز نکنه اونم شاه مملکت باشه و با ملکه چنین رفتاری بکنه.

فرقشون اینه، فرقش رفتاری ه تیریون با سانسا داره و تیکه های تایوون رو که همینجوریشم کم بهش گیر نمی ده رو به جون می خره.

در مورد سرسی هم جدیداً یه چند مورد ازش خوندم می بینم پر بی راهم نمی گفتی مجنون ه.

اونجا که جیمی خاطره Darry رو تعریف می کنه و اونجا که بعد فرستادن فالیس با کایبورن می ره پیش تائنا و خاطرات رابرت یادش می یاد.

ولی تقصیر رابرت ه این خل وچلی سرسی.

 

 

غلط کرده Willingly با رابرت نمیخوابه که بعد مجبور بشه زورکی بخوابه و اسمش بشه تجاوز. ضمن اینکه تو وقتی یکی دیگه رو دوست داشته باشی ( جیمی ) بعد اون یکی ( جیمی ) همیشه پیشت باشه و اطرافت بچرخه ، یارو نازتم بکنه ، چون دلِت باهاش نیست ، چون نمیخوای ، میشه تجاوز. وقتی جیمی همه ش کاراتو میبینه ، تموم اون همه سال ها گفتی "به زور منو ..." تا جیمی احساس بدی نداشته باشه و بگه "خب لااقل خود ِ سرسی نمیخواد"، بعد از عمر باورت میشه که واقعا" به زور بوده دیگه

 

 

البته اینها برداشت های شخصی ِ خودم بود ولی خیلی محتملشون میدونم.

 

 

 

سرسی رسماً می گه که صدمه جسمی بهش می زده، خود رابرت هم فرداش اقرار می کرده و از خودش خجالت می کشیده.

ثانیاً سرسی اولش مشکلی با رابرت نداشته به مرور و با رفتار رابرت و صدا کردن لیانا تو ... اینجوری می شه رابطشون. و اینکه معلوم نیست سرسی و جیمی رابطه شون به کی بر می گرده ولی برداشت من با توجه به توصیفات سرسی از اوایل ازدواجش اینه که بعداً اینجوری شده.

یعنی اولش به قول خودت Willingly بوده، چون قشنگ به کلمه Wet اشاره می کنه در توصیف اولین رابطه اش با رابرت، که بعدش جناب رابرت با تلاش های فراوانش سرسی رو تبدیل به چنین شخصی می کنه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

داداش و خواهر ما هم از رسم و رسوم اجداد بزرگوارتون تارگرین ها پیروی میکنن

 

تا کی مم باید سرکوفت این ننگ رو بخورم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یعنی اینقدر رسم ازدواج با خواهر و برادر بده؟ البته تو دنیای واقعی که خیلی وحشتناکه ولی تو وستروس وقتی خیلی از مردها فرزندان ناحلال زاده دارن و هیچکس بهشون گیر نمیده دیگه بحث اینکه درست بودن یا نبودن اینکه تارگرین ها خواهر برادری ازدواج میکردن یه کم غیر منطقیه.حالا این یه رسم بین تارگرین ها بوده که بخاطر همین رسم یه شورش بزرگ هم شد ولی حالا که دیگه نه تارگرینی هست نه ازدواج خواهر برادریه آشکاری دیگه خواهشن نگید این یه ننگه به قسمت خاندانم خیلی بر میخوره:-)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خطاب به کیوان

 

 

اول که سرسی قبل ازدواجش با رابرت هم از اون متنفر بوده. خودش هم اینو تو کتاب گفته. او عاشق ریگار بوده و رابرت هم کسی بوده که ریگار رو می کشه.

 

دوم که جنون سرسی که شما هم بهش رسیدی اصلا یک میلی درصد هم تقصیر رابرت نبوده. طرف هم سن سانسا که بوده دوست صمیمی خودش رو می اندازه تو چاه. چون طفلک جیمی رو دوست داشته. مثل این می مونه که سانسا جین پول رو بکشه به خاطره این که احیانا آرزو داره راب بهش نظری داشته باشه.

خاطره ای که ابرایان از تیریون نوزاد و رفتار سرسی باهاش داره دیگه بماند.

 

بعد این که سرسی وقتی حاضر شده بره زن رابرت شه و ملکه ی یه مملکت بشه در ازای تمام امکانات و امتیازاتی که به دست می آره یه سری وظایف رو هم داره که باید انجام بده. وظایفی نسبت به رابرت، خاندانش و مملکت. حتی اگه تمایلی هم نداره هم باید وظایفش رو انجام بده.

حتی لایسا تالی گاو (گاو هم که رسما شده صفت لایسا ) هم کلی تلاش می کنه برا جان ارن بچه به دنیا بیاره. دیگه شرایط سرسی که بد تر از لایسا نبوده که.

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یعنی اینقدر رسم ازدواج با خواهر و برادر بده؟ البته تو دنیای واقعی که خیلی وحشتناکه ولی تو وستروس وقتی خیلی از مردها فرزندان ناحلال زاده دارن و هیچکس بهشون گیر نمیده دیگه بحث اینکه درست بودن یا نبودن اینکه تارگرین ها خواهر برادری ازدواج میکردن یه کم غیر منطقیه.حالا این یه رسم بین تارگرین ها بوده که بخاطر همین رسم یه شورش بزرگ هم شد ولی حالا که دیگه نه تارگرینی هست نه ازدواج خواهر برادریه آشکاری دیگه خواهشن نگید این یه ننگه به قسمت خاندانم خیلی بر میخوره:-)

 

ایمون جان این رسم ازدواج خواهر و برادری که خیلی بده جای شکی توش نیست...

 

ولی منظورم از ننگ این نبود. منظورم مستقیم به خود تارگرین ها بود. متاسفانه بین من با خاندان تارگرین ها دشمنی دیرینه ای برقراره. هر جا بحث به این خاندان می شه من نا خود آگاه یه بد و بیراهی بهشون می گم. دست خودم نیست. شما زیاد به دل نگیر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

سرسی رسماً می گه که صدمه جسمی بهش می زده، خود رابرت هم فرداش اقرار می کرده و از خودش خجالت می کشیده.

ثانیاً سرسی اولش مشکلی با رابرت نداشته به مرور و با رفتار رابرت و صدا کردن لیانا تو ... اینجوری می شه رابطشون. و اینکه معلوم نیست سرسی و جیمی رابطه شون به کی بر می گرده ولی برداشت من با توجه به توصیفات سرسی از اوایل ازدواجش اینه که بعداً اینجوری شده.

یعنی اولش به قول خودت Willingly بوده، چون قشنگ به کلمه Wet اشاره می کنه در توصیف اولین رابطه اش با رابرت، که بعدش جناب رابرت با تلاش های فراوانش سرسی رو تبدیل به چنین شخصی می کنه.

 

مشکل سر دیوونه بازی ِ رابرت نبود. رابرت ، Lyanna رو دوست داشت و نمیتونست سرسی رو دوست داشته باشه. زن ِ شاه شدی ، میخوای دوستم داشته باشه با همه ی اون داستانا ؟ همه ی دشمنی های سرسی از وقتی شروع شد که شب اول ازدواج ، در حین ِ داستان(!) ، به جای سرسی گفت لیانا. ( یاد ِ Ross توی Friends افتادم که موقع عروسیش به جای اینکه بگه Emily گفت Rachel )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

مگه پشه ان

شما اوون 3 میلیون بدهیتونو فراموش کردین نصف مملکت رو به پدر بزرگوارشون مقروضی بعد میخواستی همچین کار هم باهاشون بکنی تازه سر جریان قیام هم به نظر من بهشون مدیونی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خطاب به کیوان

 

 

اول که سرسی قبل ازدواجش با رابرت هم از اون متنفر بوده. خودش هم اینو تو کتاب گفته. او عاشق ریگار بوده و رابرت هم کسی بوده که ریگار رو می کشه.

 

دوم که جنون سرسی که شما هم بهش رسیدی اصلا یک میلی درصد هم تقصیر رابرت نبوده. طرف هم سن سانسا که بوده دوست صمیمی خودش رو می اندازه تو چاه. چون طفلک جیمی رو دوست داشته. مثل این می مونه که سانسا جین پول رو بکشه به خاطره این که احیانا آرزو داره راب بهش نظری داشته باشه.

خاطره ای که ابرایان از تیریون نوزاد و رفتار سرسی باهاش داره دیگه بماند.

 

بعد این که سرسی وقتی حاضر شده بره زن رابرت شه و ملکه ی یه مملکت بشه در ازای تمام امکانات و امتیازاتی که به دست می آره یه سری وظایف رو هم داره که باید انجام بده. وظایفی نسبت به رابرت، خاندانش و مملکت. حتی اگه تمایلی هم نداره هم باید وظایفش رو انجام بده.

حتی لایسا تالی گاو (گاو هم که رسما شده صفت لایسا ) هم کلی تلاش می کنه برا جان ارن بچه به دنیا بیاره. دیگه شرایط سرسی که بد تر از لایسا نبوده که.

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

تقریباً همه زنان وستروس عاشق ریگار بودن اگه بخوای اینجوری بگه، خود سرسی گفت تنها وقتی که مشکلی با رابطه داشتن با رابرت نداشته همون شب اول بوده که بالا شواهدش رو گفتم بعدم که رابرت گند زد بهش.

حالا من جو می دم کلاً تقصیر رابرت بوده این خلق و خوی سرسی ولی به نظرم رشماً تجاوز بوده کارای رابرت خصوصاً که خودشم به مست بودن و پشیمانی اقرار می کرده.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

مگه پشه ان

شما اوون 3 میلیون بدهیتونو فراموش کردین نصف مملکت رو به پدر بزرگوارشون مقروضی بعد میخواستی همچین کار هم باهاشون بکنی تازه سر جریان قیام هم به نظر من بهشون مدیونی

 

سه میلیون بدهی رو نمی دادم بهش. می خواست چی کار کنه؟ به زور ازم بگیره؟ خیلی زرت و پرت می کردسر خودش رو هم می فرستادم کنار بچه هاش. طلاهای کسترلی راک رو می بردم پایتخت. کسترلی راک رو هم می دادم سندور کلگان که مرهمی بر دردهای دیرینه اش باشه.

 

خدایا چرا دارم مثل تارگرین ها حرف می زنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

سرسی رسماً می گه که صدمه جسمی بهش می زده، خود رابرت هم فرداش اقرار می کرده و از خودش خجالت می کشیده.

ثانیاً سرسی اولش مشکلی با رابرت نداشته به مرور و با رفتار رابرت و صدا کردن لیانا تو ... اینجوری می شه رابطشون. و اینکه معلوم نیست سرسی و جیمی رابطه شون به کی بر می گرده ولی برداشت من با توجه به توصیفات سرسی از اوایل ازدواجش اینه که بعداً اینجوری شده.

یعنی اولش به قول خودت Willingly بوده، چون قشنگ به کلمه Wet اشاره می کنه در توصیف اولین رابطه اش با رابرت، که بعدش جناب رابرت با تلاش های فراوانش سرسی رو تبدیل به چنین شخصی می کنه.

 

مشکل سر دیوونه بازی ِ رابرت نبود. رابرت ، Lyanna رو دوست داشت و نمیتونست سرسی رو دوست داشته باشه. زن ِ شاه شدی ، میخوای دوستم داشته باشه با همه ی اون داستانا ؟ همه ی دشمنی های سرسی از وقتی شروع شد که شب اول ازدواج ، در حین ِ داستان(!) ، به جای سرسی گفت لیانا. ( یاد ِ Ross توی Friends افتادم که موقع عروسیش به جای اینکه بگه Emily گفت Rachel )

 

یعنی این تشبیهت تو حلقم.

 

رابرت هر غلطی دلش می خواست با سرسی یا هر کس دیگه می کرد چه حین مستی چه وقتی sober بود . من به شخصه اصلاً حال نمی کنم با رابرت.

استنیس و رنلی رو انداخت به جون هم، سرسی رو هم روانی کرد هم با سهل انگاری قدرت و نفوذ بهش داد، البته همه تو رد کیپ نفوذ داشتن جز خود رابرت (واریس، بیلیش و ...) و ...

البته این چیزا توقع زیادیه تو وستروس که مردا اهمیت بدن به این مسائل و منم فقط در مقام مقایسه با تیریون مطرح کردم اینا رو.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خطاب به کیوان

 

 

اول که سرسی قبل ازدواجش با رابرت هم از اون متنفر بوده. خودش هم اینو تو کتاب گفته. او عاشق ریگار بوده و رابرت هم کسی بوده که ریگار رو می کشه.

 

دوم که جنون سرسی که شما هم بهش رسیدی اصلا یک میلی درصد هم تقصیر رابرت نبوده. طرف هم سن سانسا که بوده دوست صمیمی خودش رو می اندازه تو چاه. چون طفلک جیمی رو دوست داشته. مثل این می مونه که سانسا جین پول رو بکشه به خاطره این که احیانا آرزو داره راب بهش نظری داشته باشه.

خاطره ای که ابرایان از تیریون نوزاد و رفتار سرسی باهاش داره دیگه بماند.

 

بعد این که سرسی وقتی حاضر شده بره زن رابرت شه و ملکه ی یه مملکت بشه در ازای تمام امکانات و امتیازاتی که به دست می آره یه سری وظایف رو هم داره که باید انجام بده. وظایفی نسبت به رابرت، خاندانش و مملکت. حتی اگه تمایلی هم نداره هم باید وظایفش رو انجام بده.

حتی لایسا تالی گاو (گاو هم که رسما شده صفت لایسا ) هم کلی تلاش می کنه برا جان ارن بچه به دنیا بیاره. دیگه شرایط سرسی که بد تر از لایسا نبوده که.

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

تقریباً همه زنان وستروس عاشق ریگار بودن اگه بخوای اینجوری بگه، خود سرسی گفت تنها وقتی که مشکلی با رابطه داشتن با رابرت نداشته همون شب اول بوده که بالا شواهدش رو گفتم بعدم که رابرت گند زد بهش.

حالا من جو می دم کلاً تقصیر رابرت بوده این خلق و خوی سرسی ولی به نظرم رشماً تجاوز بوده کارای رابرت خصوصاً که خودشم به مست بودن و پشیمانی اقرار می کرده.

 

 

نصف زنای وستروس هم عاشق جیمی، لوراس تایرل یا رنلی بودن. چیزی رو اثبات نمی کنه.

ولی سرسی تا یک قدمی ازدواج با ریگار می ره.

سرسی به خاطر ته مایه ی احساسی که به جیمی داشت زد دوست نزدیکش رو کشت. عجیب نیست اگه به خاطر ریگار یه عمر از رابرت متنفر می شده. اینا به کنار خودش هم می گه به خاطر کشتن ریگار هیچ وقت رابرت رو نکشته.

 

بابا زن رسمیشه. ازش یه انتظاراتی داره. سرسی اگه مشکلی داره باید مقام و همه چیزشون بذاره کنار برگرده خونه باباش.

بنده ی خدا رابرت پاکدامنی هم مانعش می شده بره دست رو زن های دیگه بذاره. پادشاه شده. نرفته که عضو نایت واچ بشه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سه میلیون بدهی رو نمی دادم بهش. می خواست چی کار کنه؟ به زور ازم بگیره؟ خیلی زرت و پرت می کردسر خودش رو هم می فرستادم کنار بچه هاش. طلاهای کسترلی راک رو می بردم پایتخت. کسترلی راک رو هم می دادم سندور کلگان که مرهمی بر دردهای دیرینه اش باشه.

 

خدایا چرا دارم مثل تارگرین ها حرف می زنم.

 

هفت جهنم، حقیقتاً از نسل تارگرین هایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

رابرت هر غلطی دلش می خواست با سرسی یا هر کس دیگه می کرد چه حین مستی چه وقتی sober بود . من به شخصه اصلاً حال نمی کنم با رابرت.

استنیس و رنلی رو انداخت به جون هم، سرسی رو هم روانی کرد هم با سهل انگاری قدرت و نفوذ بهش داد، البته همه تو رد کیپ نفوذ داشتن جز خود رابرت (واریس، بیلیش و ...) و ...

البته این چیزا توقع زیادیه تو وستروس که مردا اهمیت بدن به این مسائل و منم فقط در مقام مقایسه با تیریون مطرح کردم اینا رو.

 

رابرت به تنها کسی که خیلی ظلم کرد، استنیسه. نکته ی بدترش اینه که استنیس وفادارترین فرد به رابرت بود. (شاید بعد جان ارن)

 

روانی بودن سرسی که اصلا تقصیر رابرت نیست. از قبل هم مجنون بوده طرف. هم دلیل آوردم هم سند که این خودش از قبل هم آدم نورمالی نبوده. حالا اگه نمی خواین بپذیرین که دیگه بحثش جداست.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سه میلیون بدهی رو نمی دادم بهش. می خواست چی کار کنه؟ به زور ازم بگیره؟ خیلی زرت و پرت می کردسر خودش رو هم می فرستادم کنار بچه هاش. طلاهای کسترلی راک رو می بردم پایتخت. کسترلی راک رو هم می دادم سندور کلگان که مرهمی بر دردهای دیرینه اش باشه.

 

خدایا چرا دارم مثل تارگرین ها حرف می زنم.

 

هفت جهنم، حقیقتاً از نسل تارگرین هایی

 

کاش به کرستر منسوبم می کردی و این حرف رو نمی زدی.

 

مجبورم می کنی مدارک تلخی رو راجع به تیریون رو کنم.

بگم؟ بگم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاش به کرستر منسوبم می کردی و این حرف رو نمی زدی.

 

مجبورم می کنی مدارک تلخی رو راجع به تیریون رو کنم.

بگم؟ بگم؟

 

تیریون چیزی واسه پنهان کردن نداره مثل آینه صافه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاش به کرستر منسوبم می کردی و این حرف رو نمی زدی.

 

مجبورم می کنی مدارک تلخی رو راجع به تیریون رو کنم.

بگم؟ بگم؟

 

تیریون چیزی واسه پنهان کردن نداره مثل آینه صافه

 

 

بمیرم براش. تنها آدم تو تاریخه وستروسه که هم لقب شاه کش (Kingslayer) رو داره و هم خویشاوند کش (Kinslayer)

کدوم یک از این در انظار مردم و خدایان ملعون تره؟

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

بمیرم براش. تنها آدم تو تاریخه وستروسه که هم لقب شاه کش (Kingslayer) رو داره و هم خویشاوند کش (Kinslayer)

کدوم یک از این در انظار مردم و خدایان ملعون تره؟

 

مورد اول کذبه

مورد دوم هم مسئله خانوادگیه من دخالت نمیکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

بمیرم براش. تنها آدم تو تاریخه وستروسه که هم لقب شاه کش (Kingslayer) رو داره و هم خویشاوند کش (Kinslayer)

کدوم یک از این در انظار مردم و خدایان ملعون تره؟

 

مورد اول کذبه

مورد دوم هم مسئله خانوادگیه من دخالت نمیکنم

 

 

مورد دوم هم تکنیکال بخوای حساب کنی، این اوبرینه که تایوین رو کشته ...

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خطاب به کیوان

 

 

اول که سرسی قبل ازدواجش با رابرت هم از اون متنفر بوده. خودش هم اینو تو کتاب گفته. او عاشق ریگار بوده و رابرت هم کسی بوده که ریگار رو می کشه.

 

دوم که جنون سرسی که شما هم بهش رسیدی اصلا یک میلی درصد هم تقصیر رابرت نبوده. طرف هم سن سانسا که بوده دوست صمیمی خودش رو می اندازه تو چاه. چون طفلک جیمی رو دوست داشته. مثل این می مونه که سانسا جین پول رو بکشه به خاطره این که احیانا آرزو داره راب بهش نظری داشته باشه.

خاطره ای که ابرایان از تیریون نوزاد و رفتار سرسی باهاش داره دیگه بماند.

 

بعد این که سرسی وقتی حاضر شده بره زن رابرت شه و ملکه ی یه مملکت بشه در ازای تمام امکانات و امتیازاتی که به دست می آره یه سری وظایف رو هم داره که باید انجام بده. وظایفی نسبت به رابرت، خاندانش و مملکت. حتی اگه تمایلی هم نداره هم باید وظایفش رو انجام بده.

حتی لایسا تالی گاو (گاو هم که رسما شده صفت لایسا ) هم کلی تلاش می کنه برا جان ارن بچه به دنیا بیاره. دیگه شرایط سرسی که بد تر از لایسا نبوده که.

 

به خدا رابرت زیادی رقیق القلب و مهربان بود. باید اول جلوی دادشش به خودش و بعد جلوی خودش به داداشش تجاوز می کرد و بعد هم سر جفتشون رو می فرستاد کسترلی اک برای باباشون که باهاشون مجسمه های طلایی درست کنه.

 

تقریباً همه زنان وستروس عاشق ریگار بودن اگه بخوای اینجوری بگه، خود سرسی گفت تنها وقتی که مشکلی با رابطه داشتن با رابرت نداشته همون شب اول بوده که بالا شواهدش رو گفتم بعدم که رابرت گند زد بهش.

حالا من جو می دم کلاً تقصیر رابرت بوده این خلق و خوی سرسی ولی به نظرم رشماً تجاوز بوده کارای رابرت خصوصاً که خودشم به مست بودن و پشیمانی اقرار می کرده.

 

 

نصف زنای وستروس هم عاشق جیمی، لوراس تایرل یا رنلی بودن. چیزی رو اثبات نمی کنه.

ولی سرسی تا یک قدمی ازدواج با ریگار می ره.

سرسی به خاطر ته مایه ی احساسی که به جیمی داشت زد دوست نزدیکش رو کشت. عجیب نیست اگه به خاطر ریگار یه عمر از رابرت متنفر می شده. اینا به کنار خودش هم می گه به خاطر کشتن ریگار هیچ وقت رابرت رو نکشته.

 

بابا زن رسمیشه. ازش یه انتظاراتی داره. سرسی اگه مشکلی داره باید مقام و همه چیزشون بذاره کنار برگرده خونه باباش.

بنده ی خدا رابرت پاکدامنی هم مانعش می شده بره دست رو زن های دیگه بذاره. پادشاه شده. نرفته که عضو نایت واچ بشه.

 

منم که گفتم اینا توقعات زیادیه از یک نفر تو وستروس و فرهنگ غالبش.

و فقط در مقایسه با تیریون گفتم اینا رو. وگرنه از دید وستروسی ها کاملاً حق با رابرت بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم که گفتم اینا توقعات زیادیه از یک نفر تو وستروس و فرهنگ غالبش.

و فقط در مقایسه با تیریون گفتم اینا رو. وگرنه از دید وستروسی ها کاملاً حق با رابرت بوده.

 

شما باید تفاوت سانسا و سرسی رو هم در نظر بگیری.

 

سرسی دختر ثروتمند ترین و یکی از قدرتمند ترین لرد های وستروسه که با آزادی کامل (حداقل اسما، چون مطمئنا تایوین به سرسی حق رد همچین پیش نهادی رو نمی داده) زن پادشاه که قدرتمندترین مرد وستروسه می شه. نه رابرت و نه خاندان براتیون گزندی به سرسی و خاندانش نزدند. همه چیز حداقل در ظاهر کاملا ریلکس و نورمال به نظر می آد.

 

در مورد سانسا اصلا این طور نیست. اول که زدن باباش رو زندانی کردن و بعد هم کشتند. به برادر و مادرش هم برچسب خیانت کار زدند. خودش هم که افتاد دست یه آدم فوق سادیست به نام جافری. بعدش هم که خبر رسید خونه خراب شده و دو تا داداشش کوچیکش رو حلق آویز کردند.

 

درست جایی که این بنده ی خدا فکر می کرد از شر جافری خلاص شده و غم و غصه اش داشت التیام پیدا می کرد؟، مجبورش کردن زن کوتوله ای بشه که دو برابر خودش سن، و نصف خودش قد داره.

 

حالا درسته تیریون خیلی انسانیت به خرج داد، ولی خب شرایط این دو تا اصلا قابل قیاس نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یعنی اینقدر رسم ازدواج با خواهر و برادر بده؟ البته تو دنیای واقعی که خیلی وحشتناکه ولی تو وستروس وقتی خیلی از مردها فرزندان ناحلال زاده دارن و هیچکس بهشون گیر نمیده دیگه بحث اینکه درست بودن یا نبودن اینکه تارگرین ها خواهر برادری ازدواج میکردن یه کم غیر منطقیه.حالا این یه رسم بین تارگرین ها بوده که بخاطر همین رسم یه شورش بزرگ هم شد ولی حالا که دیگه نه تارگرینی هست نه ازدواج خواهر برادریه آشکاری دیگه خواهشن نگید این یه ننگه به قسمت خاندانم خیلی بر میخوره:-)

 

ایمون جان این رسم ازدواج خواهر و برادری که خیلی بده جای شکی توش نیست...

 

ولی منظورم از ننگ این نبود. منظورم مستقیم به خود تارگرین ها بود. متاسفانه بین من با خاندان تارگرین ها دشمنی دیرینه ای برقراره. هر جا بحث به این خاندان می شه من نا خود آگاه یه بد و بیراهی بهشون می گم. دست خودم نیست. شما زیاد به دل نگیر.

رابرت جان شما بالا بری پایین بیای از دو جا نسل ما و نسل شما به طور مستقیم باهم گره میخوره پس اینقدر خودتو ناراحت نکن ناسلامتی ما باهم فامیلیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابرت جان شما بالا بری پایین بیای از دو جا نسل ما و نسل شما به طور مستقیم باهم گره میخوره پس اینقدر خودتو ناراحت نکن ناسلامتی ما باهم فامیلیم

 

کاش می شد یک جوری این نسبت فامیلی رو بیخیال می شدیم. ما را به خیر و شما را به سلامت ( ما که میگم یعنی خودمو جزو باراتیونها حساب می کنم ) حالا هی تو سرمون نزن این نسبت فامیلی رو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاش به کرستر منسوبم می کردی و این حرف رو نمی زدی.

 

مجبورم می کنی مدارک تلخی رو راجع به تیریون رو کنم.

بگم؟ بگم؟

 

تیریون چیزی واسه پنهان کردن نداره مثل آینه صافه

 

 

بمیرم براش. تنها آدم تو تاریخه وستروسه که هم لقب شاه کش (Kingslayer) رو داره و هم خویشاوند کش (Kinslayer)

کدوم یک از این در انظار مردم و خدایان ملعون تره؟

 

حداقل هنوز زنده است!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×