رفتن به مطلب
Stannis Baratheon

معرفی و نقد رمان های فانتزی

Recommended Posts

s1378 » سه شنبه فروردین 24, 94 2:57 am[/url]"]در مورد وارکرفت باید بگم که سه گانه نبرد باستانیانش خیلی خوب بود به خصوص از جلد دوم به بعدش مجموعه چرخ زمان هم توی http://www.good-life.ir منتشر میشه مجموعه ویچر 7 جلد داره که دو جلد ابتداییش داستان های کوتاه به هم پیوسته هستند و دز دوران اژدها ترجمه میشه در مورد مالازان توی مهر ماه می خواد توی گودلایف جلد یکش منتشر بشه و مجموعه خوب دیگه ای که باید بهش پرداخت دیابلوست که توی نمایشگاه امسال از نشر آذرباد بیرون میاد و البته نیزه اژدها و ساهکش که اونا هم توی دوران اژدها ترجمه میشه.ممنون از استنیس به خاطر این پست خوب.

 

ويچر دو جلد ابتداييش داستان کوتاه بهم پيوسته ست؟ منظورتون از داستان کوتاه چيه؟ کتاباش تا جايي که من يادمه زير پونصد صفحه نيست هيچکدومش! داستان جلد اولش که معرفى ويچر هست نزدیک پونصد صفحه ست داستانشم تقريبا تا جايى که من خوندم به نظر زياد متفاوت از بازيش نيست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ويچر دو جلد ابتداييش داستان کوتاه بهم پيوسته ست؟ منظورتون از داستان کوتاه چيه؟ کتاباش تا جايي که من يادمه زير پونصد صفحه نيست هيچکدومش! داستان جلد اولش که معرفى ويچر هست نزدیک پونصد صفحه ست داستانشم تقريبا تا جايى که من خوندم به نظر زياد متفاوت از بازيش نيست
"آخرین آرزو" یکی از دو مجموعه داستان های کوتاهی است (دیگری "شمشیر سرنوشت" نام دارد) که قبل از حماسه ی ویچر اصلی و به دست نویسنده ی لهستانی، آندره سپکووسکی،نوشته شده اند. اولین نسخه ی لهستانی در سال 1993 و اولین نسخه ی انگلیسی آن در سال 2007 منتشر شد. این کتاب هم چنین به چندین زبان دیگر هم ترجمه شده است.

در این مجموعه از فرمول داستان های به هم مرتبط استفاده شده است و شامل هفت داستان می شود؛ گرالت از ریویا بعد از این که در نبرد زخمی می شود، در یک معبد استراحت می کند، چندین بار به گذشته بر می گردد و اتفاقات اخیر را مرور می کند که هر یک داستانی را شکل می دهند.به نقل از دوران اژدها بخش اراِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِئه ویچر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسی در مورد مجموعه ی Hyperion اطلاعاتی نداره ؟در سایت گود ریدز نمره اش خوب بود خیلی وقت پیش شنیده بودم شبکه hbo یک سریال هم می خواد در موردش بسازه در مورد سریالش اگه خبری دارید بگید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب مجموعه فانتزیی که می خوام معرفی کنم dark fantasy بهblack company هستش .

حاکم جادوگری بی‌نهایت قدرتمند است که توانایی تبدیل خشن‌ترین دشمنانش را به خدمتکارانی وفادار دارد حتی آنان که جادویی برابر با جادوی او دارند. نیرومندترین قربانیانش ده تن تسخیرشدگان یا به طور خلاصه تسخیرشدگان خوانده می‌شوند. با یاری همسرش، بانو (کسی که مهارت جادوگری‌اش در رتبه‌ی دوم پس از حاکم است) قلمرویی می‌یابد که برای شرارت بی‌همتاست. آن مکان را شخصی شورشی به نام رز سپید برانداخته است ولی نه آن زن و نه هیچ جادوگر شورشی دیگری آن‌قدر قدرتمند نبودند که بتوانند حاکم، بانو یا تسخیرشدگان را نابود سازند. نهایت کاری که از پس آن برآمدند بیهوش کردن آن‌ها و محبوس کردن‌شان بود. زندان‌شان مکانی با نام ماهورتپه بود. آن‌ها درون تپه‌های ماهور مدفون شده بودند.

پس از گذشت چهار قرن، جادوگر بومنز با گذر از ماهورتپه بانو را بیدار می‌کند تا از او مهارت­هایش را بیاموزد. بانو کنترل را به دست می­گیرد و آزاد می‌شود؛ بومنز را در حالت روحانی نیمه‌نامیرایی اسیر می‌کند. سپس تسخیرشدگان را آزاد می‌سازد اما به حاکم خیانت و او را همان جا رها می‌کند و برای احیای امپراتوری به پیش می‌رود. همانند گذشته، شورشی‌ها برخاستند و این بار محفل هجده تن رهبری‌شان می‌کرد. محفل متشکل از جادوگرانی بود که به تنهایی یارای مقابله با تسخیرشدگان را نداشتند اما همواره در اهداف‌شان متحد بودند. از سوی دیگر تسخیرشدگان به همان مقدار که با شورشی‌ها جنگ دارند، میان خودشان نیز در نزاع هستند.

از سویی دیگر گروهان سیاه از طرف یکی از تسخیرشدگان با نام روح‌بند ناخواسته و ناآگاه به خدمت بانو درمی‌آیند و به خواست او می‌جنگند. طبیب سرگذشت گروهان را در این دوره‌ی پرمخاطره بازگو می‌کند…

برخی می‌اندیشند که بانو پس از قرن‌ها در بند بودن به تازگی برخاسته و مرز میان انسان و شرارت است. برخی گمان می‌کنند بانو خود شرور است. مردان سرسخت گروهان سیاه مزدشان را می‌گیرند و کاری را که باید انجام می‌دهند و این‌گونه دین‌شان را با مرگ‌شان ادا می‌کنند. تا آنگاه که پیش‌گویی اعلان کرد: رز سپید دوباره زاده شده است تا باری دیگر تجسمی از نیکی باشد. بی‌شک راهی برای گروهان سیاه وجود داشت تا رز سپید را بیابد... و این‌گونه بزرگ‌ترین فانتزی‌های اسطوره‌ای زمانه شکل گرفت... سرگذشت گروهان سیاه اثری برجسته از گلن کوک.

بانو نمونه زن سائورونه در حقیقت.

ترجمش هم از کتابسرای تندیسه با ترجمه آیدا کشوری و شبیه ترین کتاب به مالازانه و همین طور به نغمه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کتاب اول از مجموعه سرگذشت کروهان سیاه رو خوندم.

اومدم خماری انتظار ادامه نغمه رو بایک رمان فانتزیه دیگه سر کنم حالا خماریه دوبرابر شد چون فقط جلد اولش ترجمه شده.با اینکه سبک این رمان با نغمه خیلی فرق داره و اوایل کتاب یکم گیج میشی بخاطر نوع روایت داستان ولی از نیمه کتاب به بعد بهش عادت میکنی وعجیب درگیر داستان میشی .یک عیب کوچیک هم ترجمش داره واونم فکر میکنم سانسورش زیاده که البته بنظرم توی جریان داستان تاثیری نداره ولی بازم اگه کسی کتاب اصلیرو بخونه بهتر میتونه نظر بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببخشید کتاب ice dragon مارتین ترجمه شده؟و یا آیا در دست ترجمه هست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Capitan » چهارشنبه مرداد 28, 94 7:11 am[/url]"]ببخشید کتاب ice dragon مارتین ترجمه شده؟و یا آیا در دست ترجمه هست؟

بله ترجمه شده

تو بخش دانلود های سایت می تونید پیدا کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سایت دوران اژدها ترجمه اش کرده. ما نسخه فارسی رو روی سایت نداریم و از همونجا میتونید بگیرید:

https://westeros.ir/ice-dragon-persian-translation-by-dragon-age

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان کسی مجموعه کتابهای the saxon stories رو که به تازگی یه سریال هم از روش ساخته شده خونده؟هرکی خونده لطفا بگه که این مجموعه ارزش خوندن داره؟مثل نغمه داستانش جذابیت و کشش داره یا نه؟هر کتاب فانتزی دیگه ای رو میخونم به صفحه 100 که میرسم میزارمش کنار.نام باد و گروهان سیاه و outlander هر کدومو که خوندم به نظرم داستان قشنگی نداشتن هرکی خونده بگه اگه داستانش مثل ایناست اصلا براش وقت نزارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » یکشنبه مهر 26, 94 8:27 pm[/url]"]دوستان کسی مجموعه کتابهای the saxon stories رو که به تازگی یه سریال هم از روش ساخته شده خونده؟هرکی خونده لطفا بگه که این مجموعه ارزش خوندن داره؟مثل نغمه داستانش جذابیت و کشش داره یا نه؟هر کتاب فانتزی دیگه ای رو میخونم به صفحه 100 که میرسم میزارمش کنار.نام باد و گروهان سیاه و outlander هر کدومو که خوندم به نظرم داستان قشنگی نداشتن هرکی خونده بگه اگه داستانش مثل ایناست اصلا براش وقت نزارم.

گروهان سیاه رو هم نیمه کاره رها کردی؟.اگه اینطوره حتما تا اخر بخونش سبک روایتش بانغمه فرق میکنه ولی هرچقدر جلوتر بری بهتر میشه

اگه به انگلیسی مسلطی که هیچ وگرنه ترجمه جلد دومش هم بیرون اومده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گروهان سیاه برای من تنها شخصیت جذابش ریون بود البته تا اونجایی که خوندم.یه قسمتهایی هم از آینده ی شخصیت ها خوندم اصلا خوشم نیومد.

آخه کروکر و لیدی؟؟؟!!یه جوری کاراکتر لیدی رو وصف کرده بود که آدم فکر میکرد عجب خونخواریه بعد.....از اولم که خیلی مشخص بود که رز سفید (اگر درست یادم باشه اسمش) کیه

.کلا هم وقتی میخوندمش برام فرقی نمیکرد که کدوم طرف جنگو ببره یا ببازه .

حالا شاید هم بعدا ادامه ی گروهان یا نام باد رو بخونم اگه وقت کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می خواستم دو تا مجموعه ی فوق العاده رو معرفی کنم اولیش مجموعه ی stormlight archive نوشته ی Brandon Sanderson هس که برخلاف بسیاری از کتاب های فانتزی که قبلا خوندم شروعش طوفانی و پر هیجان هست و تا اخر داستان هم همی طوری ادامه داره و خسته کننده نمیشه کاملا پیش بینی ناپذیر و شخصیت پردازی بسیار عالی داره کارکتر کالادین یکی از بهترین شخصیت هایی هس که تابه حال توی کتاب های فانتزی دیدم

خلاصه ی پشت جلد

طریق شاهان، حکایتی حماسی از شهامت، شرافت و استقامت است که هر عبارت آن (هرچند مختصر و به ظاهر کم‌اهمیت) در نهایت به دریایی از حقایق و راز‌ها منتهی می‌گردد. خواننده‌ی این اثر، در طول مطالعه‌ی آن، ناگزیر با اشتیاقی سرشار، بارهاوبارها به عقب بازگشته و جملاتی را که فصل‌ها قبل خوانده و بی‌توجه از آن‌ها گذشته، بار دیگر بخواند تا به زیباییِ معماهای نهفته در عمق رازهایش پی ببرد. قرن‌ها پس از سقوط ده رسته‌ از سلحشوران موسوم به "شوالیه‌های پرتوافکن" شمشیرها و زره‌های سنگی‌شان (موسوم جنگ‌افزارهای شارْد) همچنان بین انسان‌ها دست‌به‌دست شده و صاحبانشان را به سلحشورانی شکست‌ناپذیر و فراانسانی بدل می‌کند. تمامی جنگ‌ها با محوریت شمشیرزنان سنگی و زره‌پوشان سنگی در گرفته و به‌ دست آنان به پیروزی می‌انجامند. در یکی از جنگ‌ها که در دشتی موسوم به دشت هزارتکه در جریان است، برده‌ای به نام کالادین در تلاش برای نجات جان هم‌بندی‌هایش، به تفکرات رهبران ده سپاه ( که در جنگ برده‌ها را موجوداتی مصرفی می‌پندارند) پی می‌برد. لُرد دالینار رهبری یکی از ده سپاه را برعهده دارد. او شیفته‌ی یکی از متون باستانی با نام "طریقِ شاهان" و اسیر پنجه‌ی اوهامی‌ست از دوران باستان، که ذهنش را تحت سلطه‌ی خود در آورده‌اند. وضعیت او به حدی رو به وخامت می‌گذارد که حتی به سلامت عقل خود مشکوک می‌شود. در همین گیرودار، در آن سوی اقیانوس، دختری جوان با نام شالان، تحت نظارت محقق برجسته و بدنام، برادرزاده‌ی دالینار، جاسنا، به تعلیم دیدن مشغول است. اگرچه شالان از صمیم قلب شیفته‌ی یادگیری‌ست، نقشه‌ای شوم در سر دارد. تحقیقات وی و جاسنا به کشف رموزی درباره‌ی شوالیه‌های باستانی پرتوافکن و همچنین دلیل اصلی جنگ طولانی در دشت هزار تکه می‌انجامد. طریق شاهان، حکایتی حماسی از شهامت، شرافت و استقامت است که هر عبارت آن (هرچند مختصر و به ظاهر کم‌اهمیت) در نهایت به دریایی از حقایق و راز‌ها منتهی می‌گردد. خواننده‌ی این اثر، در طول مطالعه‌ی آن، ناگزیر با اشتیاقی سرشار، بارهاوبارها به عقب بازگشته و جملاتی را که فصل‌ها قبل خوانده و بی‌توجه از آن‌ها گذشته، بار دیگر بخواند تا به زیباییِ معماهای نهفته در عمق رازهایش پی ببرد. قرن‌ها پس از سقوط ده رسته‌ از سلحشوران موسوم به "شوالیه‌های پرتوافکن" شمشیرها و زره‌های سنگی‌شان (موسوم جنگ‌افزارهای شارْد) همچنان بین انسان‌ها دست‌به‌دست شده و صاحبانشان را به سلحشورانی شکست‌ناپذیر و فراانسانی بدل می‌کند. تمامی جنگ‌ها با محوریت شمشیرزنان سنگی و زره‌پوشان سنگی در گرفته و به‌ دست آنان به پیروزی می‌انجامند. در یکی از جنگ‌ها که در دشتی موسوم به دشت هزارتکه در جریان است، برده‌ای به نام کالادین در تلاش برای نجات جان هم‌بندی‌هایش، به تفکرات رهبران ده سپاه ( که در جنگ برده‌ها را موجوداتی مصرفی می‌پندارند) پی می‌برد. لُرد دالینار رهبری یکی از ده سپاه را برعهده دارد. او شیفته‌ی یکی از متون باستانی با نام "طریقِ شاهان" و اسیر پنجه‌ی اوهامی‌ست از دوران باستان، که ذهنش را تحت سلطه‌ی خود در آورده‌اند. وضعیت او به حدی رو به وخامت می‌گذارد که حتی به سلامت عقل خود مشکوک می‌شود. در همین گیرودار، در آن سوی اقیانوس، دختری جوان با نام شالان، تحت نظارت محقق برجسته و بدنام، برادرزاده‌ی دالینار، جاسنا، به تعلیم دیدن مشغول است. اگرچه شالان از صمیم قلب شیفته‌ی یادگیری‌ست، نقشه‌ای شوم در سر دارد. تحقیقات وی و جاسنا به کشف رموزی درباره‌ی شوالیه‌های باستانی پرتوافکن و همچنین دلیل اصلی جنگ طولانی در دشت هزار تکه می‌انجامد.

من این مجموعه رو حتی از نغمه ی یخ و اتش هم بیشتر دوست داشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دومین مجموعه هم first law نوشته ی joeabercrombie این مجموعه منو تا حدود زیادی یا نغمه انداخت به این خاطر که شخصیت ها کاملا خاکستری ان یه چیز کاملا متفاوت با بقیه ی کتاب های فانتزی حماسی و عنصر جادو هم نقشش طوریه که بعد از مدت زمان بسیار زیاد دوباره قدرت گرفته وبسیاری از مردم جدی نمی گیرن اش

خلاصه ی پشت جلد

لوگن نه انگشتي، جنگجوي وحشي و بدنام، سرانجام با بداقبالي روبرو مي‌شود. در حالي که يک تنه دشمنان زيادي براي خود پديد آورده، چيزي نمانده که به يک جنگجوي مرده تبديل شود و پشت سرش چيزي بجز ترانه‌هاي ناخوشايند، دوستان مرده و تعداد زيادي دشمن خوشحال باقي نگذارد.

 

نجيب زاده جيزال دَن لوتار، افسري است خوش قيافه و مجسمه خودخواهي، که در ذهنش چيزي خطرناک‌تر از سرکيسه کردن دوستانش در کارت بازي و روياي برنده شدن در مسابه شمشير بازي راه نيافته است. ولي جنگي در پيش است و قوانين ميدان جنگ در سرزمين سرد شمالي، خونبار و متفاوت از مسابقه شمشير بازي است.

 

بازپرس گلوکتا، افليجي است که شکنجه‌گر شده و هيچ چيز را بيش از بازگشت لوتار به خانه در يک تابوت، دوست ندارد. ولي هر چه نباشد، گلوکتا از همه بيزار است و تکه پاره کردن خائنين سرزمين‌هاي متحد و اعتراف گرفتن از آنها، جاي زيادي براي دوستي با او باقي نمي‌گذارد. رد قتل‌هاي پي‌در پي مي‌توانند او را مستقيم به قلب پوسيده حکومت راهنمايي کنند، البته اگر آنقدر زنده بماند که بتواند اين رد را دنبال کند.

 

در اين هنگام، بَياز جادوگر وارد مي‌شود. مردي با سر طاس که زود به خشم مي‌آيد و شاگردي رقت انگيز دارد. آيا او واقعاً نخستينِ ساحران است، يا يک شياد متقلب؟ ولي هر چه هست مي‌تواند زندگي لوگن، جيزال و گلوکتا را کاملاً با مشکل روبرو کند.

 

دسيسه‌هاي مرگبار آشکار مي‌شوند، حساب‌هاي قديمي آماده براي تسويه شدن هستند و مرز بين قهرمان و تبهکار آنقدر باريک است که مي‌تواند به خونريزي بينجامد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سرگذشت شاه کش ( جلد اول نام باد و جلد دوم ترس مرد فرزانه) خیلی کتاب خوبیه.اوایلش کشش چندانی نداره ولی از وقتی که کووت شروع میکنه به تعریف داستانش و اتفاقی که سرنوشت کووت رو تغییر میده میفته داستان جذاب میشه و از اون به بعد هی بهتر میشه.( یعنی اگر فقط به خوندن ۱۰۰ صفحه اول اکتفا کنید راضیتون نمی کنه ولی بعدش اونقدر خوب میشه که نمی تونید ازش دل بکنید من حدود ۶۰۰۰ صفحه کتاب رو تو ۴ روز خوندم. ( سه شب پشت سر هم نخوابیدم) )

نکته ای که در مورد این کتاب میشه گفت اینه که بهتره به زبان اصلی خونده بشه. چون در غیر این صورت نصف زیباییش رو از دست میده. در واقع این کتابیه که یه شاعر برامون نوشته و زیباییش در بازی با کلماته که توی ترجمه از بین میره. با این حال راز و رمزهای زیادی داره و شخصیت کووت که فوق العاده جذابه. 

سبکش اصلا شبیه به کتابهای مارتین نیست و اصلا سیاست و پیچیدگی نغمه رو نداره. ولی یه فانتزی حماسی به تمام معناست و شدیدا قهرمانانه که اگر دنبالش کنید عاشقش میشید. 

این کتاب خیلی بیشتر احساسات منو برانگیخته و زیاد اشکم رو در اورده. پیدا کردن جمله های قصار و توصیفات فوق العاده تو کتاب اصلا سخت نیست.

واسه من که اینجوری بوده. الان اینقدری که منتظر the doors of stone  هستم منتظر بادهای زمستان نیستم.

اتفاقا می خواستم پیشنهاد بدم حالا که تا انتشار بادهای زمستان خیلی مونده یه بخشی از سایت رو به بحث و گفتگو و بررسی تئوریهای سایر فانتزی ها اختصاص بدین که سایت اینقدر سوت و کور نباشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×