رفتن به مطلب
پادشاه استنیس

چه کسی پادشاه بهتری است؟

Recommended Posts

به نام خدا

بعد از مرگ رابرت چهار نفر ادعای پادشاهی بر سرزمین های وستروس را داشتند ،بالون گریجوی،استنیس برتیون،رنلی برتیون،جافری برتیون(لنیستر)،راب استارک

حال سوال پیش می آید که کدام یک از این افراد پادشاه مناسب تری برای وستروس است و چرا؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لطفا پستتون رو اصلاح کنید اینا که گفتید پنج نفرن

 

به نظر من استنیس به تره که پادشاه شه چون از همه قانون مند تره و بهتر می تونه با دیگران مقابله کنه

 

اما اگه تیریون یه لشکر داشت و ادعای شاهی می کرد به اون رای میدادم چون زرنگ و باهوشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چیزی که کاملا مشخصه اینه که جافری و گریجوی ها اصلا برای پادشاهی مناسب نیستن . جافری دیوانه است و گریجوی ها مشخصا یکی از بیرحم ترین و خود خواه ترین خاندان های وستروس اند . هنوز یادم نرفته که چطور هارن هال رو با اون ظلم و کشتار ، بنا کردن !

اما مشخصا استنیس خشک مغز هم مناسب این پادشاهی نیست . استنیس فاقد هرگونه انعطافی هستش و هرگز فرهنگ و آداب رسوم مردمش براش اهمیت نداره تا جایی که دین و خدایان مردمش رو میسوزونه ! واقعا فکر میکنید استنیس میتونست همین کار رو با سپت بیلور انجام بده ؟ حتی اگه استنیس شاه میشد و قدرت بارانداز رو به دست میگرفت ، نمیتونست اون رو نگه داره ، اعتقاد مردم به هفت چندان قدرت منده که ما تو تاریخ میبینم تنها سر مسئله زنا با محرام تارگرین ها قیام های عظیمی صورت میگیره . در صورتی که تارگین ها بسیار قدرتمند تر از استنیس بودن . بی شک استنیس حتی در صورت پیروزی در نبرد هم نمیتونست حکم ران باقی بمونه .

میمونه رنلی و راب ! به نظرم این دو میتونستن به راحتی با هم کنار بیان ( همونطور که ما تو ملاقات کتلین با رنلی متوجه این قضیه میشیم )، راب پادشاه شمال میشد و رنلی پادشاه جنوب و این دو به بهترین نحو میتونستن حکومت کنن .

اگه استنیس با اون شیوه کثیف و ناجوانمردانه ، حماقت به خرج نمیداد و برادر کشی نمیکرد ، لنیستر ها بین پتک و سندان شمال و جنوب خرد میشدند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم فکر میکنم بدترین گزینه ممکن گریجوی ها و شخص جافریه.اینکه میگم شخص جافری واسه اینه که احساس میکنم یکی واقعا لایق جایگاه پادشاهیه و اول تایوینِ لنیستریه!

همونطور که ریگار عزیز گفت،گریجوی ها نشون دادن بی نهایت بیرحم و خودخواه و مستبد هستند.اگه دقت کرده باشید همیشه توی حرفاشون یه عبارتی معادل این هست"ما چیزی پرداخت نمیکنیم".بعلاوه توی منش افراد این خاندان واقعا هیچ نشانی از انسانیت و احترام نیست.

اما استنیس.من موافقم روی کاغذ بر حق ترین پادشاه میتونه باشه.اما فقط روی کاغذ.اعمال و رفتار استنیس هیچ نشانی از پادشاه بودن نداره.پادشاهی که روی عقایدش پا بذاره تا به هدف برسه،پادشاهی که حاضر بشه از جادوی سیاه استفاده کنه،لیاقت پادشاهی نداره.بعلاوه استنیس نشون داد خیلی توی جنگ هم شخصیت باهوشی نداره.با اینکه برادرش از سر راهش کنار رفت بازم نتونست لشگر قدرتمند های گاردن رو از آن خودش کنه.

اما رنلی و راب.از بین این دو من رنلی رو خیلی مستحق تر میدونم.رنلی یک شاه بی نظیر میشد.صلح آرامش و قدرت رو با هم میتونست پدید بیاره.از طرفی چون یک براتیون بود میتونست جایگاه یک براتیون دیگه رو از آن خودش کنه.اما وقتی به ایده ی راب+رنلی فکر میکنم بیشتر به دلم میشینه.راب پادشاه شمال و رنلی این سوی شمال!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اما استنیس این کار ها رو به خاطر چه کسی انجام میداد؟ملیساندر!

اما فکر یه حکومت رنلی و راب منو هم قلقلک میده . کاش استنیس این حماقت رو مرتکب نمیشد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راب و رنلی بین این گزینه ها مطمئنا از همه مناسب ترن گرچه این دوتام حماقت ها مخصوص خودشون رو دارن.

 

جدا از این حرفا راب اصلا به هفت پادشاهی فکر نمیکنه. اگه شمال زیر سلطه ی هفت پادشاهیه به خاطر اگان فاتح و نسلش بود که شمال جلوشون زانو زد. اما حالا که پادشاهی که مال لنیستر یا براتیونه و اینا به استارک ها ظلم کردند، شمالی ها هم دیگه نمیخوان زانوشون خم بمونه. راب فقط پادشاهی مستقل شمالو میخواد. به علاوه ی خونخواهی پدرش و پس گرفتن خواهراش

 

اما رنلی که به نظر من تنها گزینه ی مناسب بود هم کشته شد. دیگه گزینه ی مناسبی موجود نیست...!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راب استارک : راب فرد خوبیه . سعی می کنه مثل پدرش باشه و راه درست رو انتخاب کنه . ولی ادعایی برای پادشاهی بر سرزمین های جنوبی نداره . خواهان گرفتن انتقام پدرش بود . بعد از پیروزی در ریورلند وسوسه پادشاهی شمال هم به جونش افتاد و احتمالا به همون هم قانع است . اگه می تونست فرمانروایی جنوب رو هم بگیره احتمالا شاه خوبی می شد .

رنلی: رنلی آدم بی خاصیتیه . یعنی برخلاف ظاهر نگهبان هاش که گارد رنگین کمانند هیچ رنگی نداره . اگه تنها لازمه پادشاه شدن بد نبودنه رنلی می تونست شاه بشه . ولی هیچ خصلت برجسته ای در رنلی نمی بینم که اون رو مناسب شاه بودن کنه .

جفری: فکر کنم مارتین در مذمت جفری از هیچ نکته ای فروگذار نبوده . دروغگو و ریاکار ,ضالم و فاسد , احمق , لاف زن و ترسو . اگه افراد قوی اطرافش نبودن حکومتش به ثانیه هم نمی کشید. گرچه در حال حاضر هم فقط به ظاهر شاهه .و قدرت اصلی در اختیار لرد تایوینه.

بالون گریجوی : اسلاف قدرتمندی داشته . سابقه سالیان دراز حمله و غارت و تجاوز . چیزی که برای خودشون افتخار محسوب می شه . ولی چیزی که به بالون رسیده جزیره هایی خشک و خالی , قدرتی از بین رفته و بدتر از همه تحقیره . چنین آدمی خطرناکه . برای همینه که می بینیم دو بار جنگ راه می اندازه و ادعای شاهی می کنه . از یه زاویه ای آدم های ترحم برانگیزی هستند . هم خودش و هم پسرش تیان . ولی به هیچ وجه مناسب برای شاهی نیستند . برای اینکه جز خودشون چیزی رو نمی بینند و سالیان سال کینه نفرت و تحقیر رو همراه خود یدک می کشند .

دنریس تارگرین : به نظر من هیچ حقی واسه ی تخت آهنی نداره . تارگرین ها هفت پادشاهی رو با اتش گرفتند و با شمشیر وگذار کردند . در حقیقت چیزی رو که غصب کرده بودند ازشون گرفته شد . الان هم اگه دوباره به دستش بیارند دوباره غاصبند .

استنیس : طبق همه ی قوانین وستروس استنیس وارث قانونیه تخته . اما استنیس برای گرفتن حقش به همه چیز پشت کرد . به خدایانش به برادرانش به اصولش . استنیس راهش رو اشتباه انتخاب کرد . الان هم اگه پادشاه بشه یه پادشاهه بی معنیه . یک بازیچه که تحت اراده ی قدرت هایی بالاتر از خودش قرار داره .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همه اتقاق نظر دارن که جافری و بالون گریجوی همون اول از این مبحث حذف میشن

در مورد گزینه های دیگه:

راب :راب به خاطر خونخواهی پدرش ناگهان پادشاه شد و هیچ وقت برنامه ای برای این منظور نداشته و احتمالا نداره در حالتی هم که بتونه انتقام پدرش رو بگیره باز برنامه ای برای پادشاهی نداره جدای از این خیلی به بلک فیش وابسته است و جوان و کمی نادانه وسریع توسط یک زن فریب می خوره و اصلن فرد سیاست مداری نیست

البته راب انسان شرافتمندی هست و این نکته خیلی مثبتیه

رنلی در ظاهر آدم جنتلمن و دوست داشتنی ای به نظر می رسه ولی از همون اول ذات خودش رو نشون داد و به ادارد پیشنهاد کرد که باهاش همدست شه تا تخت رو به دست بیاره در حالیکه اصلن حقش نبود(فرض کنیم که نمیدونست جافری درست زاده نیست) و می دونست که سرسی در حال توطئه است ولی ند رو تنها گذاشت و در نهایت هم حق برادرش رو نادیده گرفت و به سزای خیانتش رسید:) به علاوه آدم پوپولیستی بود و خودش رو یک انسان عاشق و دوست داشتنی نشون می داد در حالیکه مثلا عاشق مارجری نبود و همچنین آدم خوش گذرانی (نه مثل رابرت)بود میتونست به سرعت به سمت بارانداز پادشاه حرکت کنه ولی مسابقه شوالیه ای برگزار می کرد

در مورد استنیس هم بعدا می نویسم و جواب دوستان رو میدم:دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه نکته رو جا انداختی . این که اکثر دوستان هم بر این باورن که استنیس هم شایستگی پادشاهی بر وستروس رو نداره :دی

 

به نظرم راب همچین بی برنامه هم نیست ، قصدش اینه که پادشاه شمال باشه و موت کلین هم مثل گذشته دروازه قلمروش به جنوب میشه ، اهمیتی هم نمیده که چه کسی پادشاه جنوب بشه ( البته مشخصا نمیخواد لنیستر ها باشن ) . فکر میکنم راب میتونست با رنلی کنار بیاد . اما افسوس ...

 

و اما ادامه نبرد در مورد رنلی : وقتی رنلی اون پیشنهاد رو به ند میده ، سیاست و زیرکی خودش رو به رخ میکشه ، چیزی که ند و خیلی های دیگه ازش بی بهره اند . اگه ند قبول میکرد و همون شب رنلی بچه های سرسی رو گروگان میگرفت ، سرسی و لنیستر ها همون اول قافیه رو میباختن .

نمیدونم چرا انقدر رو کلمه "حق" تاکید میکنید ؟! ویسریس هم اعتقاد داشت که پادشاهی حق اونه ، استنیس بیشتر از ویسریس حقی به پادشاهی نداره ، حق برای کسی هستش که خرد و قدرت این کار رو داشته باشه . به فرض که رنلی استنیس رو میپذیرفت ، به نظرت قوای برتیون ها برای شکست لنیستر ها کافی بود ؟ جواب اینه : نه ! های گاردن هستش که با ارتش 100000 نفری خودش نتیجه رو تغییر میده ، چیزی که رنلی ازش آگاه اما استنیس نه !

میگی رنلی ند رو تنها گذاشت . من میگم خوب کاری کرد ، اگه میموند چی میشد ؟! احتمالا با حماقت های ند ، سر رنلی بیچاره هم میرفت بالای نیزه ! این دیگه از اون حرفا بودا . رنلی با نجات دادن جونش میشه آدم بده ، اما استنیس با برادر کشی و نامردی میشه عادل . جلل خالق :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه نکته ای در تایید حرفهای ریگار میخوام بگم:

توی وستروس چیزی به اسم حق وجود نداره.حق کشکه.هر کی عرضه شو داشت میتونه رو تخت بشینه.هر کی از فرصتش بهتر استفاده کرد میتونه رو تخت بشینه.اگر قرار باشه همیشه بر مبنای حق حکومت ها رو جابجا کنیم هیچ گاه تارگرین ها نباید از تخت کنار میرفتن.

ند با داشتن برگ برنده،و با بهانه ی شرافت خودشو به کشتن داد.سرسی با زیرکیش و با استفاده درست از مهره هاش تونست سر ند رو از بدنش جدا کنه و فعلا اونه که داره حکمرانی میکنه(جافری=هویج!).اتفاقا منم معتقدم یکی از حماقت های ند رد کردن پیشنهاد رنلی بود.سرسی روی بچه هاش بشدت حساسه.نقطه ضعف های سرسی جیمی و بچه هاشون هستن.اتفاقا این صلاحیت رنلی رو میرسونه.اینکه درست توی وقت مناسبش دست گذاشت روی جایی که پیروزی رو براشون به ارمغان میاورد.اما ند قبول نکرد.بعد اون جریان رنلی باز هم قافیه رو نباخت و با هوشش و اتکا بر قوای تعیین کننده ی های گاردن همه چی در دستش بود.ولی استنیس بی اخلاق با برادر کشی همه چیز رو نابود کرد!

اما در مورد راب:منم موافقم راب خیلی پسر خوبیه.بالاخره پسر ند استارکه.ولی خام و جوونه و همین جوونیش نقطه ضعفشه.پادشاه به نکته ی خوبی اشار کرد.نسبت به فریب های زنانه هم بشدت ضعف داره.همه ی اینا در کنار هم راب رو نمیتونه یه پادشاه خوب معرفی کنه.راب بهترین چیزی که میتونه انتظار داشته باشه همون پادشاهی شماله.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب رنلی که می خواد بچه های سرسی رو برای رسیدن به هدفش گروگان بگیره میشه آدم با اخلاق و آدم خوبه! ولی استنیس میشه بی اخلاق؟!؟! شک ندارم که رنلی نمی تونست راب رو تحمل کنه ودر اولین فرصت بهش حمله می کرد و توافق بین راب و رنلی کاملا بی معنیه و حتی اگر زورش می رسید سر ند رو به خاطر حمایت از استنیس برای پادشاهی در بارانداز زیر آب می کرد

خب اگر بعد از مرگ هر پادشاهی ،هر کسی ادعای پادشاهی کنه و براساس هر کی زورش بیشتر اون پادشاه شه مملکت رو به نابودی میره خب پس نتیجه می گیریم که استنیس پادشاه بر حقه:)

استنیس بدون اکثر قوای استورمز اند تا آستانه ی شکست لنیستر ها رفت و اگر حماقت ادمور تالی نبود شاید می تونست پیروز شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خب رنلی که می خواد بچه های سرسی رو برای رسیدن به هدفش گروگان بگیره میشه آدم با اخلاق و آدم خوبه! ولی استنیس میشه بی اخلاق؟!؟! شک ندارم که رنلی نمی تونست راب رو تحمل کنه ودر اولین فرصت بهش حمله می کرد و توافق بین راب و رنلی کاملا بی معنیه و حتی اگر زورش می رسید سر ند رو به خاطر حمایت از استنیس برای پادشاهی در بارانداز زیر آب می کرد

خب اگر بعد از مرگ هر پادشاهی ،هر کسی ادعای پادشاهی کنه و براساس هر کی زورش بیشتر اون پادشاه شه مملکت رو به نابودی میره خب پس نتیجه می گیریم که استنیس پادشاه بر حقه:)

استنیس بدون اکثر قوای استورمز اند تا آستانه ی شکست لنیستر ها رفت و اگر حماقت ادمور تالی نبود شاید می تونست پیروز شه

شاه عزیز ! چطور به این قطعیت میگی "رنلی نمیتونست راب رو تحمل کنه" ؟! رنلی با قوای های گاردن به طور قطع جنگ رو در بارانداز پیروز میشد ، بنابراین اگه کوچترین سو نیتی نسبت به راب داشت ، کتلین(نایب ملکه شمال ) رو تو شورای جنگی خودش راه نمیداد و اجازه نمیداد به همین راحتی ترکش کنه ، چون کتلین بهترین اسیری هستش که میشه از راب گرفت .

به نظرت واقعا در جنگ بارانداز، استنیس قوای لنیستر ها رو شکست داده بود ؟ مگه چند سرباز لنیستری تو بارانداز حضور داشتن ؟! استنیس در شرف پیروزی به شهری بود که قوای اصلیش زیر پرچم تایوین از پشت بهش حمله کرد . استنیس هرگز در مقابل لنیستر ها تاب نمیاورد !

این که استنیس های گاردنی ها رو از دست داد ، نشان از کم خردی اونه . یکصدهزار سرباز رز که در کنار گوزن ها میجنگیدن ، به خاطر یه حرکت اشتباه استنیس ، در مقابل گوزن ها قرار گرفتن و هزاران نفر از اهالی استورم لند به خاطر همین حرکت استنیس ، توسط شمشیر متحدان قبلی خودشون کشته شدن .

به من بگو شاه ! کدوم حرکت استنیس تو نزاع شاهان مفید بوده ؟! نتیجه تمام کاارهای استنیس چی بود جز این که لنیستر ها قدرتمندتر بشن ؟

الان قوای استورمز اند و دراگون استون از بین رفته و لنیستر ها با قدرتمند ترین خاندان وستروس متحد شدن .

 

پ ن : خط آخر صحبت هاتون بوی اسپم میده . :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مگه کتلین زندانی رنلی بود که بخواد آزادش کنه ؟ کتلین در نهایت احترام اومد دیدن رنلی ، تو شورای جنگیش حاضر شد و بالاتر از همه لرد ها و شوالیه ها ، رنلی رو در ملاقات با استنیس مشایعت کرد و اگه اشتباه نکنم تصمیم گرفت قبل از شروع نبرد اونجا رو ترک کنه ، رنلی اگه میخواست کتلین رو زندانی کنه هیچ وقت انقدر تحویلش نمیگرفت .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در چند جبهه در مورد استنیس بحث شده ولی خب برای جواب دادن این جا بهتره

قبول دارم که بعضی کارهای استنیس ظالمانه بود (وهیچ توجیهی نداره)مثل آتیش زدن چنتا از زیر دستاش ولی به رنلی هشدار داد که اگر نافرمانی کنی میمیری و این که بگیم با انتخاب خدای جدید در حالیکه به این کارش اعتقاد داره زیر پا گذاشتن اعتقاداتشه (اگه اینجوری بود که هیشکی تو دنیا نباید دینش رو عوض کنه) و یه سوال ازتون دارم:

کسی که به پادشهاهش خیانت کنه و در مقابلش بایسته سزای این کارش چیه؟

های گاردنی ها استنیس رو به مدت یک سال در استورمزاند محاصره کرده بود و استنیس تا آستانه مرگ پیش رفته بود پس طبیعیه که استنیس ازتایرل ها خوشش نیاد

به علاوه استنیس آدمی نیست که از تملق خوشش بیاد و به دنبال واقعیت بود

اگر هم قبول کنم که استنیس تغییر کرده در بدترین حالت به یکی مثل رنلی تبدیل شده

ادارد استارک هم در مورد رنلی حرف جالبی زد که نذاشت کتیلین بره(یه جور گروگان گیری محترمانه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همه ی توجیهاتت قبول ولی قبول داری استنیس الان تحت اختیار ملیساندراست؟

شیادی که از شکمش یه سایه شیطانی در میاد؟

اینو چی میگی؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس فقط میتونه برا سرکوب شورش ها خوب باشه چون چیزی از بخشش نمیدونه

نمیدونه که شاه بجز صلابت به چیز های دیگه ای هم نیاز داره

جافری که هیچ چیزی در موردش نمیشه گفت

رنلی هم که مرحوم شد

راب هم لیاقت پادشاهی نداره ... نمیدونه سیاست چیه و همه چیزو توی اخلاقیات میبینه

پس برای شاه شدن به شدت شخصیت ضعیفی داره مثل پدرش که با سادگی و ادعای خوبی خودشو به کشتن داد

ولی نظر من لرد تایون هست چون هم به موقع همه چیو میفهمه و ظرافت فرمان روایی و داره و به موقع بخشنده و یا خشن میشه و موقع نبرد هم همیشه جزو اولین نفراته برا همین سربازاش میپرستنش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من خودم طرف تایوینم ولی کی گفته ادارد ساده لو بود؟اگه لیتل فینگر خیانت نمیکرد و اون سرسی نامه ی شوهرشو قبول میکرد این طور نمی شد ولی من هنوز موندم خیانت کارهایی مثل انگشت کوچولو چه سودی از این خیانت ابلهانه بردن؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راب هم لیاقت پادشاهی نداره ... نمیدونه سیاست چیه و همه چیزو توی اخلاقیات میبینه

پس برای شاه شدن به شدت شخصیت ضعیفی داره مثل پدرش که با سادگی و ادعای خوبی خودشو به کشتن داد

 

با قسمتی از حرفات موافق نیستم.در مورد ادارد.

ادارد اصلا آدم ساده ای نبود.ادارد بخاطر آرمان ها و عقایدش سرش رو به باد داد.همه ادارد رو با شرفش میشناسن.ند بخاطر ایستادگی بر سر عقایدش کشته شد نه سادگی.اتفاقا ند میدونست داره چیکار میکنه ولی مشکلش این بود که فکر میکرد همه مثل خودشن و جوانمردانه رفتار میکنند.در ضمن ادارد اصلا ادعای خوب بودن نمیکرد.واقعا خوب بود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راب هم لیاقت پادشاهی نداره ... نمیدونه سیاست چیه و همه چیزو توی اخلاقیات میبینه

پس برای شاه شدن به شدت شخصیت ضعیفی داره مثل پدرش که با سادگی و ادعای خوبی خودشو به کشتن داد

 

ی مشکلش این بود که فکر میکرد همه مثل خودشن و جوانمردانه رفتار میکنند.در ضمن ادارد اصلا ادعای خوب بودن نمیکرد.واقعا خوب بود!

 

اره واقعا خوب بودولی این که افراد و دسیسه هارو اونم بعد از مرگ جان ارن نشناسه و این فکر و بکنه ساده بودن نیست؟

این که میدونست لیتل فینگر عاشق کتلین ه چی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مورد لیتل فینگر که هیچی نمیشه گفت..کلا دوتا موجود وجود دارن که به خودم اجازه نمیدوم در مورد اهداف،علایق،اعتقادات،... و کارهاشون نظری بدم و یا پیش بینی کنم.من واقعا نمیتونم این دو نفرو درک کنم.نمیتونم حرکتاشون رو پیش بینی کنم.

اما ند:من فکر میکنم ند میدونست سرسی بعد از دونستن واقعیت در پی راهی میگرده تا بهش ضربه بزنه.اما با این حال دلش سوخت(چون آدم خوبی بود) و نخواست بچه های سرسی و جیمی نابود بشن.چون ادارد واقعا فکرشم نمیکرد که رابرت برنگرده و اگه رابرت برمیگشت و موضوع رو متوجه میشد یه تار موی سرسی رو نمیشد پیدا کرد.رابرت نابودشون میکرد!از طرفی ند فکر نمیکرد که زور سرسی بهش بچربه.فکر میکرد سرسی تو چنگشه.و اشتباهش اعتماد به لیتل فینگر بود.آره اینجا رو سادگی کرده.ولی من سادگی ند رو به پیچیدگی لیتل فینگر ترجیه میدم.ترجیه میدم مثل ند بمیرم تا مثل امثال لیتل فینگر زنده بمونم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
.من واقعا نمیتونم این دو نفرو درک کنم.نمیتونم حرکتاشون رو پیش بینی کنم.

کدوم دو نفر؟

اما ند:من فکر میکنم ند میدونست سرسی بعد از دونستن واقعیت در پی راهی میگرده تا بهش ضربه بزنه.اما با این حال دلش سوخت(چون آدم خوبی بود) و نخواست بچه های سرسی و جیمی نابود بشن.چون ادارد واقعا فکرشم نمیکرد که رابرت برنگرده و اگه رابرت برمیگشت و موضوع رو متوجه میشد یه تار موی سرسی رو نمیشد پیدا کرد.رابرت نابودشون میکرد!از طرفی ند فکر نمیکرد که زور سرسی بهش بچربه.فکر میکرد سرسی تو چنگشه.و اشتباهش اعتماد به لیتل فینگر بود.آره اینجا رو سادگی کرده.ولی من سادگی ند رو به پیچیدگی لیتل فینگر ترجیه میدم.ترجیه میدم مثل ند بمیرم تا مثل امثال لیتل فینگر زنده بمونم!

وقتی یه نفر نمیتونه بد باشه یا نقشه بکشه اصلا نباید وارد محیطی بشه که اینطوریه

اگه یادت باشه یه جا سرسی میگه یا شاه میشی یا میمیری

این تهدید ه و جای دلسوزی نمیذاره چون خونوادش هم دست لنیستر ها هستند!

به نظر من کلا ند ساده بود و شخصیت محکمی نداشت

قبول دارم بهترین خصوصیات یه مرد برا خونوادشو داشت ولی برای محافظت از خونوادش و اجتماع نه

از کجا میدونی لیتل فینگر بده یا خوب؟ چون باعث مرگ ند شد که همه دوسش داشتیم؟

اتفاقا اگه از دید سرسی ببینی یه خادم وفادار ه درسته بیشتر به نفع خودش کار میکنه ولی باعث پیروزی هم تو جنگ شد نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×