رفتن به مطلب
King Robert

حکومت خاندان تارگرین ، صلح یا هرج و مرج ؟!

Recommended Posts

آدم کاردان رو که دورنی ها و ارن ها و همه خاندان ها داشتن منتهی تعدادشون تو خاندان ما بیشتر بوده.

حسودی که یه فرضیه بود راستش من علت تنفر کینگ عزیز رو از همه تارگرین ها درک نمی کنم.

استاد می خواین بدونین من چرا از تارگرین ها بدم می آد. بهتون می گم.

 

من از تارگرین ها بدم می آد چون متظاهر و دورو و ریاکار هستند. تارگرین ها به رابرت می گن غاصب، ولی فراموش می کنند که خودشون موقع تصاحب وستروس مطلقا هیچ حقی به این سرزمین نداشتند. تارگرین ها زمانی که وستروس رو فتح کردند یک نیروی خارجی و متجاوز بودند که حق 7 پادشاه رو طبق منطقی که خودشون به رابرت غاصب می گن، غصب کردن.

تارگرین ها یک شاه رو با آتش اژدها توی میدان نبرد کشتند، یکی رو به همراه دژش ذوب کردند. دختر یک شاه رو بعد از کشتنش به زور به همسری گرفتند.

بعد از تصاحب مملکت هر وقت دلشون خواست کشتند، غارت کردند، سوزاندند و خون به پا کردند. واقعیت اینه که دست هیچ خاندانی بیشتر از تارگرین ها به خون آدم های بی گناه آغشته نیست. جالب این جاست که تارگرین ها تو همه ی این موارد به خودشون با ادعای این که از خون اژدها هستند و اژدها به کسی جواب نمی ده حق می دادند.

 

یه بار دیگه اون کلیپی رو که ویسریس داره در مورد قیام رابرت صحبت می کنه رو برو گوش بده، می گه که بعضی ها می گن که غاصب و همراهانش برای قیامش حق داشتند، که ریگار نامزد او را دزدیده و بعدش پدرم لرد استارک رو سوزانده و پسرش رو کشته. همه این ها بی معنیه چون اژدها به کسی جواب نمی ده. ویسریس احمقه، ولی این منطق فقط متعلق به ویسریس نیست.

 

حالا باز من تا این جا زیاد با تارگرین ها مشکل ندارم. زورش رسیده به بقیه ظلم کردند. مشکل من اون جاست که تارگرین ادای آدم های مظلوم و حق به جانب رو می گیرند. شکوه می کنند که بهمون ظلم شده و حقمون رو خوردند و .... خب مگه شما ادعا نمی کنین که اژدهایین، این رفتار کرم صفتانه دیگه چه مدلیه؟ فکر کن توی یه شهری زندگی می کنی که یه آدم قوی و قلدر هم وجود داره. کسی که زورش از همه ی آدم های شهر بیشتره و به خاطر همین به همه زور می گه. خودش رو رئیس شهر می کنه. هر وقت هم هر بلایی رو دلش خواست سر هر کسی دلش خواست در می آره. زمان می گذره و این یارو پیر می شه و یه نفر جوون تر و قوی تر یقه اش رو می گیره و از شهر می اندازتش بیرون. بعدش این یارو ادعای مظلومیت و حق خواهی بکنه. مضحک نیست؟ تهوع آور نیست؟ جنازه ی دو تا بچه رو علم کردند تا خودشون رو محق نشون بدند. زمانی که ایگان تجاوزش رو به هفت پادشاهی شروع کرد، چند تا بچه تلف شدند؟ چند تا یتیم شدند؟ زمانی که دیمون برای کامل کردن کار جدش و ریختن خون بیشتر حمله کرد دورن، چند نفر کشته شدن؟ چرا خون دو تا توله اژدها مهم تر از خون این همه ادم بی گناه باید باشه؟

 

در مورد والریا و پس مانده اش جناب خانم دنریس، این ها تا قبل از این که صاحب اژدها بشن که یه مشت چوپان بی تمدن و فرهنگ بودند که از جمله حقیر ترین ملت های ایسوس بودند. بعد این که به اژدها رسیدند چه کار کردند. جنگ، کشتار، سوزوندن، برده داری. برده داری رو والرین ها راه انداختند و بعدش به ملت های دیگه صادر ردند. گیس رو که تمدن خیلی بزرگ تری از خودشون بود، چنان سوزوندند که تا چند هزار سال بعد امکان هر گونه معاشی برای مردمش از بین بره و اونها هم مثل خودشون مجبور به برده داری شن. روین رو سوزاندند و ویران کردند. چنان تجارت برده ای راه انداختند، که تا هنوز هم برده داری تجارت اول مستعمرات والریاست. همه ی این کار ها رو هم فقط و فقط با منطق آتش اژدها انجام دادند. حالا خانم دنریس با سه تا اژدها تلک تلک وارد گیس شده و می گه من دنریس مادر اژدها از خون والریا هستم و می گم برده داری باید کنار گذاشته بشه. خب دختره ی نفهم اگه از برده داری بدت می آد و از این کار متنفری، اول از همه اون سه تا اژدهات رو سر به نیست کن، بعدش هم تف بنداز رو اسم والریا. برای این که اگه اژدها و والریا نبودند، این همه ادم برده نمی شدند. در غیر این صورت راهتو کج کن. این کارت فقط ظاهر سازی و تقلبه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فرمایش های شما متین ولی من تو چندجاش شک دارم.

اگان به زور وستروس رو گرفت درست چون قدرت بیشتری داشت خیلی ها رو کشت درست ولی مطمئن باشید هر کدوم از هفت پادشاه هم اگه قدرت بزرگ اژدهایان رو داشتن همین کار رو با بقیه میکردن.

والا تا اونجایی که من یادمه جد بزرگ شما اوریس براتیون آرگلا رو به زور گرفت نه یه تارگرین.

تارگرین ها بدون هیچ محرکی کشتن؟ اگه منظورتون ایریسه که خب اون خل بود ولی بقیه تارگرین ها هم؟ میشه یه نمونه بگید؟

به نظر ویسریس همه حتی دنی هم غاصب بود چون خل بود. به قول سر باریستان ویسریس پسر ایریس بود به طوری که ریگار هیچ وقت نبود. این یه واقعیته. هرکی قدرت بیشتری داره حاکم بر بقیه میشه. این که دیگه نامردی نیست. مرگ رینیس و اگان بیشتر

خب جنگه جنگه کینگ عزیز. شما طی قیامتون چندین و چند سربار رو کشتید؟ با مرگ هر یه دونشون یه غم رو به یه خانواده دادید.تایوین تو موقع غارت بارانداز پادشاه از مردم عادی هم کشت و با این کارش چه قدر بچه رو یتیم کرد. استنیس تو نبرد بلک واتر چندین سرباز رو کشت و با این کارش چندین بچه رو بی سرپرست کرد. این واقعیت جنگه. عده ی زیادی برای به قدرت رسیدن لرد های بلند مرتبه کشته میشن.کجا واسه محق بودن مرگ رینیس و اگان رو علن کردن؟ اونا فقط به عنوان قربانی ازشون یاد میشه. قربانی هایی که هیچ ربطی به این جنگ نداشتن. البته شیوه مرگشون هم خیلی بد بود و بیشتر جلوش به خاطر همینه.

با حرفاتون درباره دنریس موافقم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به کینگ رابرت : احسنت برادر عزیز گل گفتی

به استاد امون : واقعا جنایاتی که تارگارین ها در طول ۳۰۰ سال کردن رو اصلا می شه با براتیون ها مقایسه کرد . حتی با لنیستر ها هم نمی شه مقایسه کرد . اصلا شما از کجا می گی هر پادشاهی توی وستروس اژدها داشت همون کاری رو می کرد که تارگارین ها کردن . بقیه ی خاندان های وستروس که مثل تارگارین ها دیوانه نبودن

 

و به قول شاعر : 

 

ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار

تا باز که او را بکشد ان که تو را کشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

والا تا اونجایی که من یادمه جد بزرگ شما اوریس براتیون آرگلا رو به زور گرفت نه یه تارگرین.

چه جالب، هر جا من از بد بودن تارگرین ها و والریا و... می گم برادری اوریس و ایگان رو می زنند تو سرم که شما براتیون ها هم پسر عموی تارگرین هاییند. حالا که از اوریس انتقاد می کنم، اوریس می شه جد ما و طبعا هیچ نسبتی هم با تارگرین ها نداره.

خب جنگه جنگه کینگ عزیز. شما طی قیامتون چندین و چند سربار رو کشتید؟ با مرگ هر یه دونشون یه غم رو به یه خانواده دادید.تایوین تو موقع غارت بارانداز پادشاه از مردم عادی هم کشت و با این کارش چه قدر بچه رو یتیم کرد. استنیس تو نبرد بلک واتر چندین سرباز رو کشت و با این کارش چندین بچه رو بی سرپرست کرد. این واقعیت جنگه. عده ی زیادی برای به قدرت رسیدن لرد های بلند مرتبه کشته میشن.کجا واسه محق بودن مرگ رینیس و اگان رو علن کردن؟ اونا فقط به عنوان قربانی ازشون یاد میشه. قربانی هایی که هیچ ربطی به این جنگ نداشتن. البته شیوه مرگشون هم خیلی بد بود و بیشتر جلوش به خاطر همینه.

اول این که همه ی این افراد، رابرت، استنیس، تایوین، راب و بقیه برای جنگشون یک دلیل منطقی داشتند. رابرت به خاطر ظلمی که بهش شده بود، استنیس به خاطر این که قانونا خودش رو شاه می دونست، تایوین به خاطر منافع خاندانش و راب هم به خاطر خونخواهی جنگیدند. ولی ایگان چرا به وستروس حمله کرد؟ نه فقط به خاطر حرص و طمعش و داشتن 3 تا اژدها بود؟

بعد هم که من گفتم زیاد با این که یه نفر آدم زورگو به بقیه ظلم کنه مشکل ندارم. تاییدش نمی کنم ولی عمل اجتناب ناپذیریه، توی دنیای واقعی هم آدم ها، پادشاه ها و ملت های زیادی این کار رو کردند. مشکل من زمانیه که همچین آدمی ادای مظلوم ها رو دربیاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به استنیس:

یعنی هر کسی که رفته جایی رو فتح کرده دیوانه بوده؟ قدرت اژدها کم قدرتی نیست. اگه دورنی ها اژدها داشتن رو سر مردمان ریچ خراب می شدن و همین طور برعکس. اگه گریجوی ها اژدها داشتن شمال، سرزمین های رودخانه و غربی و شایدم همه وستروس رو فتح میکردن. تارگرین ها تو زمان حکومتشون دوتا پادشاهخ دیوانه اومد ایریس و میگور. میگور به همه ظلم کرد قبول ولی بعدش جیهیریس اول اومد که همه کاراش رو جبران کرد. ایریس هم که تکلیفش مشخصه. شایدئ اگه ریگار پادشاه می شد اوضاع خیلی تغیر می کرد. این هم کاملا مشخصه که نمیشه حکومت 300 ساله تارگرین ها رو با حکومت پانزده ساله براتیون ها مقایسه کرد چون مدت حکومت هاشون با هم فرق داره. اگه براتیون ها هم اینقدر حکومت میکردن حداقل یه ظالم توشون پیدا میشد.

 

به کینگ رابرت:

اوریس تقریبا یه تارگرین بود ولی رسما نبود. به عنوان یه براتیون آرگلا رو گرفت و به عنوان یه براتیون حکومت کرد ولی درواقع یه تارگرین بود.

مگه نه اینکه تایوین بخاطر استحکام خانوادش می خواد قدرتمند ترین و با نفوذ ترین خاندان رو داشته باشه؟ مگه دورنی ها بخاطر این با ازدواج با تارگرین ها موافقت میکردن که قدرت و نفوذ داشته باشن؟ خب اگان هم همین رو واسه خاندانش می خواست. البته دلایل دیگه ای هم بود.

واسه این میگم تارگرین ها مظلومن چون این همه کار واسه وستروس کردن. خود شما بخاطر خون تارگرینیتون شاه شدید. با وجود همه این ها چه بلایی سر ما اومد؟ خاندانمون تقریبا نابود شد . مشکلی رو که شاید می شد با گفتگو یا یه کم نرمش یا دلیل خواستن حل کرد با یه جنگ و نابودی یه خاندان حل کردید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واسه این میگم تارگرین ها مظلومن چون این همه کار واسه وستروس کردن. خود شما بخاطر خون تارگرینیتون شاه شدید. با وجود همه این ها چه بلایی سر ما اومد؟ خاندانمون تقریبا نابود شد . مشکلی رو که شاید می شد با گفتگو یا یه کم نرمش یا دلیل خواستن حل کرد با یه جنگ و نابودی یه خاندان حل کردید.

 

دقیقاً چی کار کردن واسه وستروس؟

 

 

خاندانتون که هر روز داره یه بازمانده جدید پیدا می کنه متاسفانه. (تازه ایگان رو ملاقات کردم تو کتاب، پس فردا ریگار هم می یاد می گه من زیر گِل های ترایدنت اختفا کرده بودم تا الان.)

 

 

چرا فکر می کنین دلیل قیام فقط لیانا بود ؟؟؟ مگه برندون و ریکارد نرمش نشون ندادن که برن گفتگو کنن و دلیل بخوان؟ واقعاً به نظرت این موضوع با می شد با گفتگو حل شه و الکی جنگ راه انداختن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ساخت راه شاهی، رسیدن به دیوار، یکی کردن هفت قلمرو، اوضاع خوب اقتصادی، برداشتن شب اول، آرامش نسبی تو زمان تعداد زیادی از شاه ها،... تازه ما تو خاندانمون آدم فداکار هم داشتیم.

 

راستش من بدجور به اگان مضنونم. شک دارم تارگرین باشه دراصل فکر کنم بلک فایره. به هرحال جای شکرش باقی که درحالی که همه به جون هم افتادن و از هم می کشن تعداد ما داره بیشتر میشه. شما مارتل ها هم که از اتحاد با ما بدتون نمیاد.

 

من که نگفتم دلیل قیام رابرت لیانا بوده فقط گفتم شاید میشد با یه سری راه حل مثلا برکناری ایریس، دلیل خواستن از ریگار یا هرچیز دیگه ای کاری کرد که یه همچین جنگی راه نیفته و خاندان تارگرین نابود نشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ساخت راه شاهی، رسیدن به دیوار، یکی کردن هفت قلمرو، اوضاع خوب اقتصادی، برداشتن شب اول، آرامش نسبی تو زمان تعداد زیادی از شاه ها،... تازه ما تو خاندانمون آدم فداکار هم داشتیم.

 

راستش من بدجور به اگان مضنونم. شک دارم تارگرین باشه دراصل فکر کنم بلک فایره. به هرحال جای شکرش باقی که درحالی که همه به جون هم افتادن و از هم می کشن تعداد ما داره بیشتر میشه. شما مارتل ها هم که از اتحاد با ما بدتون نمیاد.

 

من که نگفتم دلیل قیام رابرت لیانا بوده فقط گفتم شاید میشد با یه سری راه حل مثلا برکناری ایریس، دلیل خواستن از ریگار یا هرچیز دیگه ای کاری کرد که یه همچین جنگی راه نیفته و خاندان تارگرین نابود نشه.

 

اینجوری باشه که باید توقع داشت یه مو از سر استارک ها کم نشه، چون تو ساختن دیوار نقش داشتن.

یکی کردن 7 پادشاهی رو هم من به شخصه حرکت چندان مثبتی نمی دونم.

آرامش نسبی که قبل و بعد تارگرین ها یا هر کس دیگه ای وجود داشته و خواهد داشت حالا دیر یا زود.

شورش و خون هایی که بخاطر رسم ازدواج با محارمشون ریخته شد چی؟

تارگرین ها خوبی ها و بدی های باقی خاندان ها رو داشتن، علاوه بر اون یه سری خصوصیات منفی دیگه هم بونِس داشتن. (شهاب یه سری هاشون رو گفت)

راس یه خاندان و جانشینش رو به فجیع ترین شکل ممکن کشته دستور داده که بقیه رو هم ببرن خدمتش، شما می گی برن مسالمت آمیز واسه برکناریش حرف بزنن؟ یا برن به کسی که دختر همون خاندان رو بدون هیچ توضیحی دزدیده (اصلاً کاری به قضایایی که ممکنه ندونیم ندارم، ظاهر قضیه مهمه) بگن عزیز دل من چرا لیانا رو بردی؟ بابا و داداششم پدر گرامت زد کشت؟

مشکل تارگرین ها اینه که به شدید ترین حالت ممکن عمل می کنن می خوان عواقبش به لطیف ترین حالت ممکن گریبانشون رو بگیره.

 

 

والا من اونجام که اگان رسیده به گلدن کامپنی نظر خاصی ندارم، این دورَن نمی دونم چه می کنه ولی متاسفانه دنریس اژدها داره و دورَن هم می ره سمتی که قدرت رو حس کنه. بذار بخونم ببینم اگه اتحادی شکل گرفت شاید یه ذره چشمم رو بعضی چیزا بستم.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من به عنوان یه نگهبان به استارک ها ارادت خاصی دارم و هیچ مخالفتی با پادشاهی استارک ها بر وستروس و یا شمال ندارم.

یکی کردن هفت پادشاهی باعث تموم شدن جنگ های پی در پی شما دورنی ها با ریچی ها شد.

پس شما هم موافقید که زمان تارگرین ها آرامش نسبی وجود داشته؟

من اینیس رو یه بی لیاقت و میگور رو یه دیوانه می دونم. برام جالبه این دوتا با وجود اژدها چطور نتونستن قیام رو سرکوب کنن. میگور هرچه قدر که از مردم کشت جیهیریس جبران کرد و عفو عمومی داد و به نفع مردم کار کرد.

من از ایریس متنفرم و از تمام دشمناش حمایت میکنم و به نظرم اگه با زبون خوش از پادشاهی کناره نمیگرفت باید کشته میشد. من نمیگم با ایریس باید با زبون خوش حرف زد نه. من میگم باید از ریگار حمایت میشد نه اینکه می کشتنش. قضیه لیانا و ریگار درست مشخص نیست شاید لیانا با خواست خودش رفته باشه شایدم نه ولی به نظر من روش های دیگه ای برای دادخواهی وجود داشت که اولین نمونش پایین کشیدن ایریس بود و مسلما ریگار از این حرکت حمایت می کرد. نه اینکه دیگه اینقدر با ملایمت هم از ریگار بپرسن چون این جوری ممکن بود پررو بشه جوابشون رو نده اگه همون موقعی که جو برندون رو گرفت و بدون هیچ فکری پیش یه پادشاه خل وضع رفت و پسرش رو تهدید کرد یه بزرگتر رو باهاش میفرستادن یا اصلا صبر میکردن ریگار پیداش بشه بعدا به بارانداز پادشاه می رفتن شاید جواب بهتری میگرفتن.

ما از متحد های همیشه وفادار و قدرتمندمون انتظار حمایتی بیش از این ها داریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مورد والریا و پس مانده اش جناب خانم دنریس، این ها تا قبل از این که صاحب اژدها بشن که یه مشت چوپان بی تمدن و فرهنگ بودند که از جمله حقیر ترین ملت های ایسوس بودند. بعد این که به اژدها رسیدند چه کار کردند. جنگ، کشتار، سوزوندن، برده داری. برده داری رو والرین ها راه انداختند و بعدش به ملت های دیگه صادر ردند. گیس رو که تمدن خیلی بزرگ تری از خودشون بود، چنان سوزوندند که تا چند هزار سال بعد امکان هر گونه معاشی برای مردمش از بین بره و اونها هم مثل خودشون مجبور به برده داری شن. روین رو سوزاندند و ویران کردند. چنان تجارت برده ای راه انداختند، که تا هنوز هم برده داری تجارت اول مستعمرات والریاست. همه ی این کار ها رو هم فقط و فقط با منطق آتش اژدها انجام دادند. حالا خانم دنریس با سه تا اژدها تلک تلک وارد گیس شده و می گه من دنریس مادر اژدها از خون والریا هستم و می گم برده داری باید کنار گذاشته بشه. خب دختره ی نفهم اگه از برده داری بدت می آد و از این کار متنفری، اول از همه اون سه تا اژدهات رو سر به نیست کن، بعدش هم تف بنداز رو اسم والریا. برای این که اگه اژدها و والریا نبودند، این همه ادم برده نمی شدند. در غیر این صورت راهتو کج کن. این کارت فقط ظاهر سازی و تقلبه.

 

در این باره من مخالفم، تا اونجا که می‌دونم تمدن گیس به شدت بر پایه برده‌داری بوده!

این Unsullied مگه ابتکار جدیدیه؟!

قبول که تمدن والریا برده‌داری رو به شکل وحشیانه‌ای رسوند، ولی اینکه اختراع این رو هم به اونها نسبت بدیم بی‌انصافیه. و گیس بدون اژدها به حد کافی برده‌داشته و کشورگشایی کرده.

 

درباره دنریس، خاندان تارگرین رفته‌ن وستروس رو عین قوم مغول گرفته‌ن، بعد یه مدت آدم شدن! عینهو دولت ایلخانان!

حداقل تو وستروس برده‌داری ممنوع بود. یه مقدار بهبود پیدا کردن.

حالا الان یه تارگرین بهبود یافته پیدا شده که با برده‌داری مخالفه، این باعث بهتر شدن دنیا هم می‌شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان گرامی،میبینم که بحث داغی دارید، از بحثتون خوشم اومد، فقط به عنوان کوچکترین عضو این انجمن یک مسئله رو مطرح میکنم که کمی معذبم کرده بود، دوستان گرامی احساس میکنم که بحثی که پی گرفته اید ارتباط چندانی با عنوان تاپیک نداره، درک میکنم که آغاز و ادامه بحثتون احتمالا اجتناب ناپذیر بوده ولی به هر حال همونطور که گفتم کمی نامربوطه، خودم هم به همین دلیل اون چند باری که خواستم در این بحث شرکت کنم منصرف شدم، لذا از مسئولین انجمن متواضعانه درخواست میکنم که این قسمت از بحث رو ذیل یه تاپیک مربوط یا اگر نه یه تاپیک جدید منتقل کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تاپیک جدید زده شده ، از این به بعد میتونیم به صورت تخصصی اینجا به ادامه بحث بپردازیم .

عجب بحث خوبی هم شده ، حیف که فرصت نبرد در اینجا رو از دست دادم .

استاد ! زنجیرتان طویل باد !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سوال واسه من پیش اومده، اگر والریایی ها برده داری رو راه انداختن پس چرا بعد از فتح وستروس برده داری توی وستروس رواج پیدا نکرد!؟

تارگرین ها مغرور بودن درست هر کس دیگه هم به تکنولوژی اژدها مجهز بود مغرور میشد

کار اگان از نظر من یه کار مثبت بود، درسته که خون های زیادی ریخته شد ولی صلح و یکپارچگی به وجود اومد، قبل ورود اگان هم خونریزی زیادی توی وستروس بود تقریباً همه با هم در گیر بودن توی جنوب قسمت مارش دورنی استورمز اند، هایگاردن و سان اسپییر 24 ساعت به جون هم می افتادن

توی مرکز هم که آهن زاده ها داشتن تاخت و تاز میکردن تنها منطقه ای که یه مقدار آروم بود شمال بوده. پس فتح اگان درسته که با جنگ شروع شد ولی در آخر صلح رو به وستروس آورد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه سوال واسه من پیش اومده، اگر والریایی ها برده داری رو راه انداختن پس چرا بعد از فتح وستروس برده داری توی وستروس رواج پیدا نکرد!؟

تارگرین ها مغرور بودن درست هر کس دیگه هم به تکنولوژی اژدها مجهز بود مغرور میشد

کار اگان از نظر من یه کار مثبت بود، درسته که خون های زیادی ریخته شد ولی صلح و یکپارچگی به وجود اومد، قبل ورود اگان هم خونریزی زیادی توی وستروس بود تقریباً همه با هم در گیر بودن توی جنوب قسمت مارش دورنی استورمز اند، هایگاردن و سان اسپییر 24 ساعت به جون هم می افتادن

توی مرکز هم که آهن زاده ها داشتن تاخت و تاز میکردن تنها منطقه ای که یه مقدار آروم بود شمال بوده. پس فتح اگان درسته که با جنگ شروع شد ولی در آخر صلح رو به وستروس آورد

 

به همون علت که مذهب هفت رو پذیرفتن، به همون علت که نیومدن زبان والریایی رو رواج بدن تو وستروس.

 

این اختلافات و جنگ هایی که می گی اون موقع بوده الان هم هست و اگان چیزی و رو حل نکرده. نمونه اش:

وقتی ابرین اومد کینگز لندینگ تیریون نگران بود دورنیش ها و ریچی ها نزنن وسط شهر همدیگه رو بکشن، وسط کینگز لندینگ.

 

یا آیرن بورن ها غارتشون بعد اگان تموم شد؟

 

اگان یه حکومت قدرتمند درست کرد که جلو هرج و مرج رو گرفت، حالا اگه لنیستر ها یا استارک ها هم تو زمانی حکومتشون قدرتمند بود آیرن بورن ها جرات غارت نداشتن.

اگان لطف خاصی نکرده، دوره ی ضعف و اقتدار چه تو دوران تارگرین ها چه تو دوران 7 منطقه مستقل مشخص می کرده که جنگ و اختلاف پیش بیاد یا نه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اگان لطف خاصی نکرده، دوره ی ضعف و اقتدار چه تو دوران تارگرین ها چه تو دوران 7 منطقه مستقل مشخص می کرده که جنگ و اختلاف پیش بیاد یا نه.

خب کیوان این حرف رو نمیشه پذیرفت ، به خاطر این که هر خاندان قدرتمند فقط از خودش محافظت میکرد و حتی با قدرت پیدا کردن به یکی دیگه حمله میکرد . مثلا اگه لنیستر ها قدرتمند میشدن براشون مهم نبود آهن زاده ها به رودخونه حمله میکنن یا نه . یا نه ، فری ها به خودشون اجازه میدادن و به نک حمله میکردن و ... اما اگان وقتی اومد همه دیگه با خاندان سلطنتی که زیر نظر شاه بود طرف بودن و حمله به هر منطقه از وستروس ، به معنای حمله به منافع سلطنت بود و پاسخ شایسته ای می گرفت .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سوالی که من از سامیانو و ریگار دارم اینه که آیا واقعا صلح به وجود اومد؟ یا جنگ ها بزرگ تر و خانمان سوزتر شد؟ من پایین یه لیستی از شاهان تارگرین گذاشتم و اون هایی رو که دوره شون همراه با جنگ بوده رو قرمز کردم. تو دوره ی 9 تا از 17 پادشاه تارگرین یه جنگ بزرگ داشتیم. یعنی بیش از نصف پادشاهان تارگرین. خب این نشون اون امنیتی که ازش دم می زنین به وجود نمی اومده. نکته ی جالب تر اینه که به جز دوره ی ایریس اول همیشه تارگرین ها یا وابستگانشون، بلک فایر ها بودند که عامل به وجود آورنده ی جنگ بودند. یعنی صلح که به وجود نیاوردند هیچ، جنگ های بیشتری نیز گردن وستروس انداختند. ضمن این که من تو لیست پایین فقط جنگ های مهم رو ذکر کردم و اشاره ای به درگیری های دورنی ها با ریچی ها و همین طور شمالی ها با وحشی ها و اسکاگوسی ها که بعد از تارگرین ها هم ادامه داشته نکردم.

 

1-ایگان اول: جنگ فتح

2-اینیس اول: قیام مذهب

3-میگور اول: قیام مذهب

4-جیهیریس اول

5-ویسریس اول

6-ایگان دوم - ملکه رینریا: رقص اژدهایان

7-ایگان سوم

8-دیرون اول: حمله به دورن

9-بیلور اول

10-ویسریس دوم

11-ایگان چهارم

12-دیرون دوم:قیام بلک فایر

13-ایریس اول: بیماری-از بین رفتن امنیت-حمله ی آیرن بورن ها-بحران کامل در مملکت

14:میکر اول

15:ایگان پنجم: حمله ی گولدن کمپانی-نبرد ناین پنی کینگز

16:جیهیریس اول

17:ایریس دوم:قیام رابرت-سرنگونی سلسله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابرت جان شما داری دوران حکومت 300 ساله ما رو با کدوم حکومت مقایسه می کنی؟

جنگ فتح شد جنگ بزر و هرج و مرج؟ دراین صورت شما هم تو حکومتتون یه هرج و مرج یک ساله و نابسامانی بزرگ داشتید. جنگ فتح قبل از رسیدن اگان به حکومت بود نه بعدش که بخوایم به عنوان یه جنگ بزرگ برای حکومتش حساب کنیم.

زمان شما هم یه شورش گریجوی بود. پس زمان شما هم آرامش نبود چون گریجوی ها شورش کردن. این درست نیست. یه شورش وقتی میشه یه هرج و مرج که مثل قیام هفت چندین سال طول بکشه و به کل امنیت حکومت رو به خطر بندازه نه اینکه یه چندوقت باشه و بعد سرکوب بشه. قیام های بلک فایر بجز اولیش تهدید خاصی نبودن و آخریش که تو زمان اگ بود به کل ریشه کنشون کرد پس تهدید نبودن. زمان ایریس اول یه مشکل بزرگ وجود داشت اونم بیماری بهار بود که خیلی ها رو کشت. شما هم اگه تو حکومتتون این همه مشکل زمان ایریس رو داشتید بیچاره می شدید.مسئله رقص اژدهایان به مملکت آسیبچندانی نزد و از خود تارگرین ها خیلی کشت چون خیلی از لردها خودشون رو قاطی نکردن.

هرج و مرج تو یه کشور وقتی خاص میشه که نشه کنترلش کرد مثه قیام شما. غیرقابل کنترل شد و یه حکومت رو از بین برد بقیه شورش ها کنترل شدن و جبران هم شدن پس آسیب بزرگی نزدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من اصلا بحثم این نبود، دوستان گفتند که تارگرین ها با یکی کردن مملکت امنیت و صلح رو برای مملکت آوردند، من با ذکر تعداد جنگ ها گفتم که صلح و امنیتی که برای مملکت به وجود نیاوردند. حرف من اینه که یکی کردن مملکت مشکل ها رو بیشتر کرده و نه کمتر. توی تاریخ هم همین بوده. هر وقت یه امپراطوری زیادی وسعت پیدا کرده، مشکلاتش بیشتر شده و بساط فروپاشیش مهیا شده. روی چه منطقی ریچ و شمال باید یک ملت باشند؟ دین مشترکی دارند؟ نژادشون یکیه؟ علایق و دغدغه های مردم یکیه؟

 

می گین بلک فایر ها بعد از جنگ اول تهدیدی نبودند، تهدید برای کی؟ حکومت مرکزی یا مردم عادی؟

رقص اژدهایان کسی رو نکشت؟

 

این جمله رو که خوندین استاد؟ تیورا تولاند توی کتاب 6 گفته.

"They were dancing. In my dream. And everywhere the dragons danced the people died."

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به همون علت که مذهب هفت رو پذیرفتن، به همون علت که نیومدن زبان والریایی رو رواج بدن تو وستروس.

 

این اختلافات و جنگ هایی که می گی اون موقع بوده الان هم هست و اگان چیزی و رو حل نکرده. نمونه اش:

وقتی ابرین اومد کینگز لندینگ تیریون نگران بود دورنیش ها و ریچی ها نزنن وسط شهر همدیگه رو بکشن، وسط کینگز لندینگ.

 

یا آیرن بورن ها غارتشون بعد اگان تموم شد؟

 

اگان یه حکومت قدرتمند درست کرد که جلو هرج و مرج رو گرفت، حالا اگه لنیستر ها یا استارک ها هم تو زمانی حکومتشون قدرتمند بود آیرن بورن ها جرات غارت نداشتن.

اگان لطف خاصی نکرده، دوره ی ضعف و اقتدار چه تو دوران تارگرین ها چه تو دوران 7 منطقه مستقل مشخص می کرده که جنگ و اختلاف پیش بیاد یا نه.

 

نمونه ای که گفتی توی آخرین فصلی که ترجمه شد اومده پس نیازی به تگ اسپویل نداره

ریچی ها و دورنیش ها بعد از فلج کردن ویلاس دشمنیشون دوباره شکل وگرنه قبل اون دشمنی قدیمیشون رو فراموش کرده بودن، تازه با وجود کینه ای که نسبت به هم دارن به خاطر وجود پدیده ای به نام صلح پادشاهی(به لطف فتح اگان) به خودشون اجازه اقدامات نظامی رو ندادن

آیرن بورن ها به غارتاشون ادامه دادن ولی به شدت و قدرت گذشته نبود

 

1-ایگان اول: جنگ فتح - اگان پیشنهاد تسلیم داد ولی قبول نکردن هرجا که طرف مقابل حاضر شد تسلیم بشه اگان بخشش نشون داد

2-اینیس اول: قیام مذهب - قیامی که یکی دیگه شروع کرده رو پای تارگرین ها می نویسی مثل اینه که بگی به خاطر قیام بیلون رابرت مقصر بود

3-میگور اول: قیام مذهب

4-جیهیریس اول

5-ویسریس اول

6-ایگان دوم - ملکه رینریا: رقص اژدهایان - آسیب اصلی رو خود تارگرین ها دیدن تا مردم عادی

7-ایگان سوم

8-دیرون اول: حمله به دورن - خریت بود قبول دارم

9-بیلور اول

10-ویسریس دوم

11-ایگان چهارم

12-دیرون دوم:قیام بلک فایر - اینو میشه گفت اره خودشون مقصر بودن

13-ایریس اول: بیماری-از بین رفتن امنیت-حمله ی آیرن بورن ها-بحران کامل در مملکت - بیماری جز بلا های طبیعیه مقصر تارگرین ها نیستن دیگه - حمله آیرن بورن ها توی حکومت رویایی رابرت هم اتفاق افتاد

14:میکر اول

15:ایگان پنجم: حمله ی گولدن کمپانی-نبرد ناین پنی کینگز - - به اوون بزرگی نبوده که مملکت رو به هرج و مرج بکشونه

16:جیهیریس اول

17:ایریس دوم:قیام رابرت-سرنگونی سلسله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1-ایگان پیشنهاد تسلیم شدن داد؟ ایگان اصلا حقی داشت که بخواد پیشنهاد بده یا نده؟ داشتن اژدها حقانیت نمی آره. مشکل تارگرین ها همینه. همیشه با منطق اژدها وارد می شن و انتظار دارن بقیه به خاطر اژدهاهاشون و موی خوشگلشون بهشون تعظیم کنند. به نظرت وقتی به یک پادشاه بگی که تو دیگه شاه نیستی، بلکه نوکر منی وگرنه می میری چه کار می کنه؟

2-مردم عادی قیام کردند، برای این که تارگرین ها به مقدساتشون بی احترامی کردند. این که شورش یک لرد یا یک حمله ی خارجی نبوده. قیام مردم عادی مملکت بوده.

6-ارجاعت می دم به جواب قبلیم.

13-من هم گفتم که این یک مورد رو تارگرین ها شروع نکردن. ولی باز هم ضعف ایریس به عنوان یک شاه بی تاثیر نبوده در بحران مملکت.

15-تهدیدی برای تخت پادشاهی نبوده ولی خونه ی مردم عادی رو سوزونده.

 

باز هم می گم، من منظورم از آوردن این لیست این نبوده که بگم تارگرین ها مقصر بودند یا نه، من می گم اون امنیت و یک پارچگی به وجود نیومده. بدتر هم شده.

زمانی که وحشی ها (ریمون رد بیرد) به شمال حمله کردند، آیا از جنوب کسی به کمک شمالی ها رفت؟ تو شورش شاه کرکس (Vulture King) کسی از خارج استورم لندز به استورم لرد ها کمکی کرد؟

فقط هر وقت تخت زیر تهدید بوده تارگرین ها لرد هاشون رو جمع کردند. وگرنه مقابله با حمله ی وحشی ها مثل قبل فقط گردن استارک ها و آمبر ها بوده، شاه کرکس رو هم دانداریون ها و سوان ها تنهایی جمع کردند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابرت عزیز منم منظورم همین بود. یکی کردن پادشاهی مشکلات رو کم کرد چون با این کار دورنی ها و ریچی ها مدام به هم حمله نمیکردن تا باعث نابودی هم بشن و آهن زاده ها هم حمله هاشون کم شد چون میدونستن در صورت حمله با همه پادشاهی طرفن نه فقط با یه منطقه. نمونه هایی رو که شما گفتی از بدی های یکی شدنه ولی تو همه حکومت ها هست. مسلما تعداد جنگ های بزرگ توجه کنید واقعا بزرگ کم شده بود. شورش های بلک فایر بجز اولیش خیلی دیگه نکشت. تازه نمونه جنگ هایی که گفتید تلفاتش خیلی کمتر از تلفات جنگ هایپی در پی دورنی ها و ریچی ها یا حمله های مداوم آهن زاده ها بود چون مدتشون کمتر بود چون صلح پادشاهی نمی ذاشت این جنگ ها زیاد و طولانی بشه. با این وجود یکی شدن وستروس خیلی بهتر از تکه تکه بودنشه.

 

بلک فایرها برای همه مشکل بودن. تو زمان ایریس اول وقتی این همه مشکل دیدن دوباره قیام کردن و برای ایجاد وحشت چندین جا رو آتیش زدن درنتیجه واسه همه تهدید بودن.

رقص اژدهایان تلفات سربازی زیادی داشت و تو کتابی که یه استاد دربارش نوشته شده بود جملاتی مثله: در هر سو سربازان سبز و سیاه پوشی بودند که می سوختند. پرچم های سبز و سیاه در آتش اژدهایانی که هم دیگر می دریدند می سوختند مرد ناله های زن را بیاد دارد...( طبق این نوشته ها تلفات سنگین بوده ولی منظور منمردم عادی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فکر می کردم حمله ریمون ریش قرمز مال قبل از فتح اگانه. لطفا تو این یه مورد تلاش های برادران شب رو هم از یاد نبرید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی از این جنگ هایی که سر رابرت برشمرد رو نمیشه مساوی یه نا امنی بزرگ در نظر گرفت و بیشتر محدود به منطقه خاصی بودن ( جای که خود تارگرین ها درش درگیر بودن ) ، اصلا همین نشون میده که چقدر تعداد نزاع ها بین هفت پادشاهی کم شه و همه جنگ ها به سمت تارگرین ها متمرکز شده !

در فواید یکپارچه شدن حکومت منفعت های زیادی نهفته است ، تجارت رونق پیدا میکنه ، امنیت راه ها به واسطه عدم درگیری خاندان ها بیشتر میشه ( مثلا ببینید بعد از دوره سلطنت بی خرادنه رابرت و نبرد 5 پادشاه ، چه بلایی به سر امنیت راه ها اومده ! )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا دوتا پست قبلیم نصفه اومد؟؟؟

ادامه پست اولم: منظور من مردم عادی و خانه ها و شهر ها بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

KIng Robert این زورِ که حق میاره در غیر این صورت استارک ها هم به شمال حقی ندارن، لنیستر ها به غرب حقی ندارن، تایرل ها به ریچ حقی ندارن، مارتل ها به دورن حقی ندارن، ارن ها به ویل حقی ندارن، براتیون یا پیش از اون دارندون ها به استورمزلند حقی ندارن و گریجوی ها هم به آیرن ایلند حقی ندارن چرا!!!؟؟ چون هیچ کدوم از این خاندان ها با رای مستقیم مردم حاکم اون منطقه نشدن بلکه با زور شمشیر هاشون تونستن حق حاکمیت رو بدست بیارن

بر اساس منطق شما تنها پادشاهانی که حق پادشاهی داشتن پادشاهای پشت دیوار بودن چون با رضایت مردم ازاد برای پادشاهی انتخاب شده بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×