رفتن به مطلب
ریگار

محاکمه ای از یخ و آتش (صندلی داغ)

Recommended Posts

سلام به کندترین محکوم وستروس.

سلام

یک نکته هم اول کار بگم. تو هر کدوم از سوالا اگه نکته ی اضافی به ذهنت رسید اضافه کن. به متن سوال اکتفا نکن. بدیهی است که اجازه ی کسر کردن از سوال رو نداری.

 

1- الف: به انتخاب خودت یک خاندان رو از هر منطقه حذف کن

سلطنتی:براتیون از بارانداز پادشاه ، رودخانه:فری از دوقلوها ، استورم لندز:استرمونت ، دورن:داین از های هرمیتیج ، جزایر آهن:هارلاو از هارلاو ، دره:کوربری ، شمال:کاراستارک ، ریچ:فلورنت ، وسترلندز:لنیستر

ب: بهترین و بدترین نشان خاندان تو هر منطقه رو انتخاب کن (بدون تعصب)

بدترین= سلطنتی:فولارد ، رودخانه:ود ، استورم لندز:ارول ، دورن:دالت ، جزایر آهن:بلک تاید ، دره:وایدمن ، شمال:مارش ، ریچ:تایرل ، وسترلندز:سویفت

بهترین= سلطنتی:تارگرین ، رودخانه:کوهریس ، استورم لندز:کانینگتون ، دورن:مارتل ، جزایر آهن:گریجوی ، دره:ارن ، شمال:بولتون ، ریچ:کسول ، وسترلندز:لنیستر

2- ترکیب ایده آلت برای تخت آهنین رو انتخاب کن. اعم از شاه (یا ملکه)، دست، اعضای شورای کوچک، اعضای گارد پادشاه (با ذکر فرمانده)، و رئیس رداطلایی ها.

شاه:بیلور بریک اسپیر

دست:دوران مارتل

ارباب نجواها:واریس

ارباب سکه ها:لایمن بیسبری

ارباب قانون:استنیس براتیون

ارباب کشتی ها:پکستر ردواین

استاد اعظم:ماروین

اعضای گارد پادشاه: فرمانده:ایمون شوالیه اژدها ، ریام ردواین ، آرتور داین ، لوین مارتل ، سرواین ، گریت هارت ، باریستان سلمی

رئیس رداطلایی ها:دیمون تارگرین

 

3- پیشگویی موردعلاقه ات توی کتاب کدومه، دوست داری سرنوشت این پیشگویی چی بشه.

پیشگویی مگی. دوست دارم به وقوع بپیونده.

 

4-

به نظرت اگه 8 هزار آنسولید با 10 هزار سرباز گولدن کمپانی و فیل هاشون بجنگند سرنوشت نبرد چی می شه. مفصلا شرح بده

 

 

نبرد خونین و تقریبا برابری میشه. در اوایل نبرد برتری با آنسالید هاست چرا که سرسختانه مقاومت میکنند و با مهارتی که دارن تعداد زیادی از سربازان گولدن کمپانی رو میکشن ولی این برتری مدت زیادی دوام نمیاره و با ورود فیل های گولدن کمپانی نتیجه به شکل خونینی برعکس میشه. هر فیل گولدن کمپانی حداقل حریف بیست آنسالید میشه و طولی نمیکشه که اکثر آنسالید ها کشته میشن و گلدن کمپانی پیروز نبرد میشه.

 

5- صادقانه بگو اگه جای روس بولتون بودی به راب خیانت می کردی؟ چرا؟

خیانت میکردم چون جایگاهی که درعوض اتحاد با تایوین لنیستر گیرم میومد ده برابر بهتر از جایگاهی بود که با اتحاد با راب استارک نصیبم میشد.

6- نظرت رو در مورد تمام فرزندان ویسریس اول بنویس. (اسپویلر یادت نره)

اسپویلر دیگه چرا؟؟؟؟؟؟

 

رینیرا: زنی لجباز و خودسر با غرور یک ملکه. یه کمی احمق و بدترین مشکلش اینکه تحمل انتقاد و مخالفت رو نداشت و همه چیو برای خودش میخواست. با این حال من ازش خوشم میاد.

اگان: یه آدم جاه طلب و کینه ای و بداخم و خودخواه. ازش متنفرم.

ایموند: موجودی دیوانه و نفرت انگیز و وحشی و خویشاوندکش اما از برادراش باعرضه تر بود. فرمانده بدی نبود و یه کمی هوش نظامی داشت اما من به شدت از این بشر بدم میاد.

هلینا: آخه درباره این بنده خدا چی بگم؟ کل داستان دیوانه بود اما خب بین سبز ها تقریبا از همه بهتر بود گرچه دیوانه شد.

دیرون: یه بچه جو گیر که اگه زنده میموند ممکن بود بهتر از برادرهاش بشه اما خب همون بهتر که مرد.

 

از نفمه خارج می شیم

 

7- به نظرت اسکار امسال گیر کدوم فیلم میاد؟ کدوم یک از فیلم های اسکاری امسال رو دیدی؟ از اسکار به کنار کدوم یک از فیلم های امسال رو بیشتر خوشت اومده.

اسکار رو که دادن رفت اما جدا فکر نمیکردم به دوازده سال بردگی برسه.

به جز هابیت و دوازده سال بردگی هنوز بقیه فیلم ها رو ندیدم.

 

8- چه فیلم هایی رو تا حالا توی سینما دیدی؟

دیگران ، کینه ، به رنگ ارغوان ، هیس ، تنهایی ، دربند ، جدایی نادر از سیمین ،...

9- سریال ها و فیلم های مورد علاقه ات به تفکیک داخلی و خارجی رو نام ببر. (4 لیست، هر لیست ماکزیمم 5 تا)

سریال: خارجی: دکستر ، Friends ، GOT _ داخلی: مدار صفر درجه ، شب دهم

فیلم:خارجی: رستگاری از شاوشنگ ، مسیر سبز ، فهرست شیندلر ، کریسمس مبارک ، درخشش _ داخلی:هیس ، آژانس شیشه ای

10- تیم های اول تا پنجم المپیک سوشی کیا بودند؟ (نری تقلب کنی ها!!!) مسابقاتش رو می دیدی؟ اگه آره کدوم رشته رو بیشتر دوست داشتی؟

این مسابقه چی هست؟

11- شکلک (های) مورد علاقه ات توی فروم چیه؟ از کدوم شکلک (ها) بدت میاد؟

مورد علاقه:

مورد تنفر:

12- 5 خودروی محبوبت رو نام ببر. دلیلت رو برای انتخابشون ذکر کن.

من خودرو شناس خوبی نیستم واسه همین دلیل انتخاب همشون علاقس.

لامبورگینی - بوگاتی - BMV - بنز - پورشه

13- با ذکر علت از هر کدوم از دوتایی های زیر یکی رو انتخاب کن.

استاد آمون نیستم اگه تلافی این سوالو سرت درنیارم! حسابی سرکارم گذاشت این سوالت!!!!!!!!!!

هانیبال-آتیلا هردوشون سردار های بزرگی بدون اما از اونجایی که آتیلا یک انسان جانی و وحشی بود پس هانیبال رو انتخاب میکنم.

آلپ-هیمالیا آلپ چون تو اروپاس و سفر به اروپا رو به سفر به نپال ترجیح میدم.

داوینچی-میکل آنژ هردوشون هنرمندای برجسته ای بودن اما نظر من اینه که مجسمه های میکل آنژ فوق العاده طبیعی تر بودن واسه همین میکل آنژ رو انتخاب میکنم.

داستایوسکی-تولستوی به شخصه فرق زیادی بینشون نمیبینم ولی چون از داستایوفسکی شناخت بیشتری دارم پس اونو انتخاب میکنم.

گاندی-ماندلا گاندی. سبک مبارزش رو بیشتر دوست دارم

بلگ کوتالیون-تورین تورامبار انتخاب سختیه اما در نهایت به لگ کوتالیون رو انتخاب میکنم چون یه دوست وفادار بود که در بدترین شرایط به کمک تورین اومد و در نهایت کشته شد. هیچوقت تورین رو بخاطر مرگ به لگ نمی بخشم هرچند که از روی عمد نبود.

چای-قهوه چای. علاقه زیادی به قهوه ندارم.

مسی-رونالدو مسی. رونالدو زیادی مغروره.

 

14- در مورد هر یک از حواس 5 گانه ات یک سطر بنویس.

بینایی: بهترین حواسم که حاضر نیستم با هیچی عوضش کنم.

شنوایی:بعد بینایی بهترین حواسمه و خیلی تو این چند وقته بهش نیاز پیدا کردم و بسیار بهش محتاجم.

چشایی:بدترین حواسم. همیشه باعث سرافکندگیم میشه خصوصا وقتی ازم میخوان که شوری غذا رو تشخیص بدم. علاقه ای به این حواسم ندارم.

بویایی:خیلی به کارم نمیاد چون اکثرا بینیم گرفتس و وقتی این مشکل حل میشه باعث عطسه های مداومم میشه. علاقه ای بهش ندارم.

لامسه:بسی حس بدرد بخور و مهمیس. دوستش میدارم.

15- در هر یک از موارد زیر از 0 تا 20 به خودت چند می دی؟

 

تنبلی17

خوش خوراکی17

نظم18.5

شوخ طبعی15

سلیقه16

احساساتی بودن17

 

16- توی کدوم هنر، کدوم ورزش و کدوم فعالیت دیگهی ای استعداد بیشتری داری؟

هنر: موسیقی

ورزش:بدمینتون

دیگه چه فعالیتی میمونه؟

17- فکر کن قراره اعدام بشی، وعده ی غذایی قبل مرگت رو بگو؟

استیک نهنگ

 

18- یک فرد محافظه کار با ملاحظه رو ترجیح می دی یا یک فرد صریح بی ملاحظه. مرز بین دورویی و ریا با ملاحظه و احترام گذاشتن به دیگران چیه؟

محافظه کار با ملاحظه

 

19- نظرت در مورد تناسخ چیه؟ دنیا بر اساس تناسخ باشه بهتره یا بهشت و جهنمی که ادیان سامی وعده اش رو می دن؟

خیلی تناسخ رو دوست ندارم و بهشت و جهنم و کلا دنیایی دیگر پس از مرگ رو ترجیح میدم چون دوست دارم بعد از مردنم به یه جایی بیشتر از این دنیا برسم نه اینکه دوباره در قالب یه چیز دیگه وارد این دنیا بشم.

 

20- اگه جای فاوست بودی در ازای چه چیزهایی حاضر بودی روحت رو به مفیستوفلس (شیطان) بفروشی؟

دانش بی اندازه - ثروت بی اندازه - قدرت بی اندازه - جاودانگی

 

21- نظرت در مورد هم. ج.نس. گ.را.یی چیه؟ به نظرت این که توی کشورهای غربی دارند براشون حقوق قائل می شن درسته یا نه؟

خودم نظر خیلی مساعدی نسبت بهش ندارم که فکر کنم بیشترش بخاطر جو خانوادگی و جامعس ولی خیلی مخالف حق قائل شدن براشون نیستم چون عقیده دارم اگه چیزی ممنوع بشه مردم بیشتر به سمتش کشیده میشن ولی اگه آزاد باشه و مردم بتونن از نزدیک ببینن امکان کمتر شدنش خیلی بیشتره.

 

22- تا حالا به خود کشی فکر کردی؟ چند وقت به چند وقت و چه واقعی؟

قبل از کنکور خیلی بهش فکر کردم ولی الان دیگه نه.

 

23- رب النوع و الهه ی مورد علاقه ات در میان خدایان یونانی؟ یک مذکر، یک مونث.

مرد: هیدس

زن:آفرودیت

 

24- کارتن مورد علاقه ات توی دوران کودکی؟

آلیس در سرزمین عجایب

 

25- در آخر بیا و این خط و مشیت رو توی نغمه یک بار و برای همیشه برای ما مشخص کن. ما هم تکلیفمون رو بدونیم.

خط مشی چی هست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نخیر مثله اینکه هیچکس نمیخواد چیزی بپرسه!!!!!!!

 

درود بر کینگ عزیز. اینم سری اول سوالای من. با دقت بهشون جواب بده.

 

1. چه جوری با نغمه و تالکین آشنا شدی؟ کدومشون رو بیشتر دوست داری؟ ذکر دلیل.

2. نظرت درباره سایت وستروس چیه؟ جو حاکم بر سایت رو می پسندی؟ ویژگی خوب و ویژگی بد سایت رو بگو.

3. به انتخاب خودت هشت تا از بچه های فروم رو انتخاب کن و تصویری رو که از اونا تو ذهنت ساختی رو بگو. اگه هم تا حالا تصویری نساختی همین الان بساز.

4. بیشتر با کدوم یک از بچه های فروم بحث داشتی؟ نظرت درباره بحث هایی که باهاش داشتی چیه؟

5. ویژگی های خوب و بد اون هشت نفری رو که قبلا انتخاب کردی رو بگو.

6. از بین کتاب های مارتین که تا حالا خوندی، کدوم رو بیشتر می پسندی؟ از کدوم کمتر خوشت میاد؟ با ذکر دلیل.

7. بدون هیچ گونه تعصبی:

الف: زیباترین زنان وستروسی رو به ترتیب الویتی که برات دارن بنویس.

ب: زیباترین زنان دنیای تالکین رو به ترتیب اولویتی که برات دارن بنویس.

ج: حالا این دو گروه رو با هم مقایسه کن.

توجه: معیارت کتابا باشن.

8. نبرد بین ریگار و رابرت رو در ده خط به طور کامل و با استفاده از عناصر خیال بنویس.

9. صادقانه بگو، تو تاریخ وستروس کدوم تارگرین رو بیشتر تحسین میکنی و به نظرت بهتر از بقیه بوده؟ نیای بگی هیچ کدومشون به لعنت خدا هم نمی ارزن و از اینجور حرفا!!!!!!!! با ذکر دلیل حتما باید یکی رو انتخاب کنی!

10. قهرمانت تو وستروس و دنیای تالکین چیه؟ با دلیل.

11. از دانشگاهت راضی هستی؟ محل زندگی؟ رشته؟ از رشتت راضی هستی؟ چی شد که این رشته رو انتخاب کردی؟

12. چه سبکی از موسیقی رو می پسندی؟ آهنگ ها، خواننده ها و گروه های مورد علاقت؟

13. وقتی آهنگ تیتراژ سریال GOT رو میشنوی یاد چه چیزایی میوفتی؟

14. به جز وستروس و آردا تو سایت دیگه ای عضو هستی و فعالیت داری؟

15. ورزش میکنی؟ به چه ورزشی علاقه داری؟

16. روزی چند ساعت پای تلویزیون می شینی؟ برنامه های مورد علاقت؟

17. آشپزی بلدی؟ اگه آره چه غذایی رو بلدی درست کنی و از چه کسی آشپزی کردن رو یاد گرفتی؟

18. روز اولی که رفتی دانشگاه چه حسی داشتی؟ تا یه مدت به قول بعضی ها جوگیر نبودی؟

19. چه قدر به خدا اعتقاد داری؟ اگه یه روزی یکی بیاد بهت بگه به نظر من خدایی وجود نداره چه دلایلی برای رد حرفش میگی؟

20. ویژگی های ظاهری و اخلاقی خودت رو به طور کامل شرح بده.

21. شگفت انگیز ترین اتفاقی که از نظرت توی این سایت افتاده چی بوده؟

 

منتظر بقیه سوال ها باش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نخیر مثله اینکه هیچکس نمیخواد چیزی بپرسه!!!!!!!

با خودم عهد کرده بودم که همون قدر اذیتت کنم که منو اذیت کردی، ولی خب هیچ کسی سوالی نپرسیده.

درود بر کینگ عزیز. اینم سری اول سوالای من. با دقت بهشون جواب بده.

درود بر استاد سوگند شکن وستروس

 

1. چه جوری با نغمه و تالکین آشنا شدی؟ کدومشون رو بیشتر دوست داری؟ ذکر دلیل.

 

خب با دنیای تالکین زمانی آشنا شدم که فیلم اول ارباب حلقه ها توی تلویزیون پخش شد. با این که به لطف برادرم فیلم رو نصف و نیمه دیدم عاشقش شدم ولی هیچ ایده ای در مورد این که تالکین کیه و اصلا چرا فیلم ناقص تموم شد نداشتم. چند سال بعدش که شبکه ی دو سه تا فیلم رو تو یک هفته پشت سر هم پخش کرد مسحور جادوی سینما شدم. همون زمان با تالکین هم آشنا شدم. ولی کتاب ها رو دو سه سال بعد پیدا کردم.

و در مورد نغمه باید بگم که برخلاف خیلی دیگه از بچه ها من نغمه رو با کتاب شروع کردم. البته اولش تبلیغات سریال رو توی سایت های مختلف فیلم و سریال دیده بودم، و این که تقریبا تو همشون سریال با ارباب حلقه ها مقایسه شده بود خیلی وسوسه برانگیز بود، ولی خب من سریال رو ندیدم. چند مدت بعد که توی یک وبلاگ کتاب های فانتزی دنبال یک کتاب فانتزی درست و درمون می گشتم ترجمه فارسی کتاب GOt رو هم دیدم. به همراه چند تا کتاب دیگه دانلودش کردم. و وقتی کتاب رو شروع کردم دیگه نتونستم بی خیالش بشم. وسط امتحانای پایان ترم بود.

 

دنیای تالکین رو بیشتر دوست دارم. دلیلش شاید فانتزی قوی ترش باشه.

 

2. نظرت درباره سایت وستروس چیه؟ جو حاکم بر سایت رو می پسندی؟ ویژگی خوب و ویژگی بد سایت رو بگو.

 

سایت رو بسیار دوست دارم. جو حاکم بر سایت هم خوبه، دوستانه و صمیمی به همراه مایه هایی از کل کل و طنز.

نکته ی مثبت سایت اینه که فرومش جمع و جور، منظم و منسجمه و دسترسی به همه چی توش راحته. هر وقت فروم آردا می رم سرگیجه می گیرم این قدر که وسیعه. مشکلش هم اینه که کاربر های فروم و خصوصا کاربر های فروم کمه و برای همین طیف نظرات یک مقدار محدوده. نکته ی دیگه هم این که بیشتر خوشحال می شدم اگه مدیرهای سایت هم بیشتر توی بحث های توی فروم شرکت می کردند.

 

3. به انتخاب خودت هشت تا از بچه های فروم رو انتخاب کن و تصویری رو که از اونا تو ذهنت ساختی رو بگو. اگه هم تا حالا تصویری نساختی همین الان بساز.

 

خب این سوال سختیه، من از اولین فرومی که توش بودم می دونم که تصویری که هر کدوم از ما از بقیه داریم خیلی تاثیرگرفته از اسم و مخصوصا آواتار طرفه. اینو هم اضافه کنم که من تصویر مانوئل رو توی همین فروم و تصویر ریگار و رنلی و جورامون رو تو فروم آردا دیدم، برای همین از طرفی سخته بخوام بی توجه به تصویر قضاوت کنم، از طرفی هم استفاده از اون تصویر ها تقلب محسوب می شه. خب با این حساب گزینه هام محدود می شن به:

 

استنیس: قد متوسط و لاغر. صورت لاغر و استخونی. کمی از موی جلوی سرش ریخته. موهای پشتیش مجعد و کم پشته و پتانسیل زیادی برای کچل شدن داره.

 

کیوان: یه کمی لاغر و سبزه. قد بین 175 تا 180. موهاش سیاه و یک مقدار بلندتر از نرماله. شاید یه خط ریش نازک هم داشته باشه.

 

تالیسا: با توجه به توصیفات خودش یک دختر ریزه میزه ی سفید و اخمو. . هرچند بیشتر اون تصویر توی آواتارش رو تجسم می کن

 

سام: قد بلند. صورت گرد و تپل. یه نمه شکم داره. ولی خب این رو به کمک توصیفات خودش می گم. اگه خودش چیزی نگفته بود احتمالا پیتر دینکلیج رو تو ذهنم تصور می کردم.

 

وینترفل: یه دختر خوش رو. صورتش چاقه ولی خودش نه زیاد.

 

برندون: هیکل متوسط. رنگ پوست:Tan . احتمالا یه چهره ی شوخ و شنگ داره که شیطنت توش پیداست. حدس می زنم سبیل یا ریش کم پشت هم داشته باشه.

 

جوری: نمی تونم آواتارش رو تو ذهنم مجسم نکنم.

 

استاد ایمون (خودت): یه چیزی تو مایه های همین کدوتنبلی که آخر پستت برام فرستادی. جدا از شوخی با توجه به این که مدت زیادی ما رو سر کار گذاشتی، هنوز هم برام سخته با تصویرت به عنوان یک دختر کنار بیام.

 

4. بیشتر با کدوم یک از بچه های فروم بحث داشتی؟ نظرت درباره بحث هایی که باهاش داشتی چیه؟

 

ریگار، کیوان، سام، مانوئل و خودت.

 

در مورد ریگار، هرچند نظراتمون اکثرا با هم متضاده ولی خب بحث کردن باهاش لذت بخشه. معمولا حرف های تازه برای زدن داره و حرفش رو هم معمولا خوب بیان می کنه. از طرف دیگه به حرف طرف مقابل هم گوش می ده و معمولا هم سعی می کنه منطقی باشه.

 

کیوان: نکته ها و نظرات مشترک زیادی داریم. منطقیه و عموما بی طرفانه نظر میده. با وجود این که بحث کردن با کیوان موجب بروز پدیده ی بسیار جذاب کل کل نمی شه ولی باز علاقه ی زیادی به تبادل نظر باهاش دارم.

 

سام: توی بحث خیلی شیطنت می کنه و سعی بسیاری در گرفتن ماهی از آب گل آلود داره. با وجود این که برخی مواقع زیادی رکه در بیشتر مواقع در لفافه حرف می زنه. در آخر هم این که مطمئنم با وجود اختلاف نظرهای ظاهری وجه اشتراک زیادی با هم داریم.

 

مانوئل: رک، صریح و گزنده. عموما مختصر و مفید منظورش رو می رسونه.

 

ایمون: معیار ها و استانداردها و allegiance ت رو زیاد تغییر می دی، بعضی وقت ها هم احساسی نظر می دی. برای همین یه مقدار بحث کردن باهات سخته.

 

5. ویژگی های خوب و بد اون هشت نفری رو که قبلا انتخاب کردی رو بگو.

 

استنیس:

خوب: سوای براتیونی بودنش که ویژگی بسیار پسندیده ایه، خوش قلبه، با اکثر بچه ها رابطه ی خوبی داره، نظرات و حرف های بقیه ی بچه های فروم براش مهمه و صد البته فوتبالیه.

بد: زود عصبانی و احساساتی می شه. طرفدار ایتالیاست و از آلمان بدش میاد

 

کیوان:

خوب: ویژگی های مثبت زیاد داره. همین که تقریبا همه ی اعضای فروم باهاش رابطه ی خوبی دارند، نشون میده آدم باحالیه. نوع و شیروه ی نگارش و گفتارش رو دوست دارم. رنج علاقه مندی هاش هم زیاده، برای همین تقریبا می شه تو هر زمینه ای باهاش تبادل نظر داشت.

بد: دورن و کارلینگ

 

تالیسا:

خوب: قابل اعتماد، باهوش و تیزبینه. همیشه می تونی روی کمکش حساب کنی، بیشتر از هر کس دیگه ای برای ویکی زحمت کشیده و در مورد این جور کارها همیشه نظراتش مفید و کارآمدند. سوای اون جنبه ی زیادی هم داره. گاها یه مقداری تیغدار می شه که همین وِیژگیش رو هم دوست دارم. (بالاخره باید این لنیسترا از یه چیزی حساب ببرند)

بد: با وجود صبر و جنبه ی زیادش احساس می کنم اگه یه زمان عصبانی بشه، ممکنه زمین و زمان رو به هم بدوزه و هفت رو سپاس می کنم اگه اون موقع من جلوی چشمش نباشم.

 

سام:

خوب: خوش اخلاق و شوخ طبعه. یه حس طنز و شیطنت پشت نظراتش هست که دلچسبه.

بد: اطلاعات عمومیش تقریبا صفره. جو سازی های الکی زیاد می کنه.

 

وینترفل:

خوب: نثر بسیار خوبی داره. سلیقه اش ترکیب محشری از براتیون و استارک هاست. بسیار بسیار خوش اخلاقه.

بد: بسیار بسیار خوش اخلاقه.

 

برندون:

خوب: شوخ طبع و خوش اخلاق. کم به سایت سر می زنه و نظر می ده ولی عموما با نظراتش جو سایت رو تغیییر می ده.

بد: زیاد به فروم سر نمی زنه. یک بار از پشت به ما خنجر زد که جاش هنوز هم درد می کنه.

 

جوری:

خوب: یک دوست خوب و ثابت قدم. از اسپویل و اسپویلر هیچ ابایی نداره.

بد: گاهاً ناجور عصبانی می شه. بعضی نواقع فکر می کنم کنکورش رو به اندازه ی کافی جدی نگرفته گرچه من خیلی هم حامی درس و کنکور نیستم. (در حقیقت اصلا نیستم)

 

استاد ایمون:

خوب: توی فروم بسیار فعالی و برات اهمیت زیادی داره. پایه ای. عموما جز اولین دسته هایی که کتاب های جدید رو می خونند و برای همین توی تاپیک های جدید همیشه حضور داری. با اکثر بچه ها رابطه حسنه ای داری.

بد: تقریبا حیثیت و آبروی محاکمه رو نابود کردی با اون شکل جواب دادنت. یک بار هم یه چیزی به تیم آلمان گفتی من هنوز روشن نشدم. گاها بین دیوار و تارگرین ها تغییر جبهه می دی. (البته فقط افه اش رو میای)

 

6. از بین کتاب های مارتین که تا حالا خوندی، کدوم رو بیشتر می پسندی؟ از کدوم کمتر خوشت میاد؟ با ذکر دلیل.

 

یورش شمشیر ها به نظر بهترین بود. کتاب اولش یک مقدار کند شروع شد ولی بعدش سرعتش به شکل دیوانه واری رفت بالا. مهم ترین اتفاق های نغمه و جنگ 5 پادشاه تو این کتاب افتادند. شخصیت های محبوبم نیز همه شون توی این کتاب فصل داشتند. برخلاف کتاب 4 و 5 که دو تیکه شد. یک سری از دلایل م که اسپویله.

 

دانک و اگ شوالیه قسم خورده هم که بدترین بود. البته بدترین اصطلاح بدیه چون این کتاب اصلا بد نیست، ولی خب به خوبیه بقیه ی 8 تا کتاب دیگه هم نیست.

 

7. بدون هیچ گونه تعصبی:

الف: زیباترین زنان وستروسی رو به ترتیب الویتی که برات دارن بنویس.

الف: سانسا- آشارا- جوانی های سرسی- لیانا- دنریس- مارجری

 

ب: زیباترین زنان دنیای تالکین رو به ترتیب اولویتی که برات دارن بنویس.

ب: نینور- لوتین- آرون- مورون- گالادریل

 

ج: حالا این دو گروه رو با هم مقایسه کن.

ج: نینور-لوتین-آرون-مورون-گالادریل-سانسا-آشارا- جوانی های سرسی- لیانا- دنریس- مارجری

 

تالکین به وضوح با آب و تاب بیشتری به وصف زیبایی شخصیت هاش پرداخته.

 

8. نبرد بین ریگار و رابرت رو در ده خط به طور کامل و با استفاده از عناصر خیال بنویس.

 

اووه 10 سطر. استاد دیگه خیلی ریگارو دست بالا گرفتین. 2 سطر، 3 سطر رو می شه کاریش کرد ول دیگه 10 سطر که ریگار نمی تونه جلوی رابرت مقاومت کنه.

 

... رابرت ریگار را در گوشه ای دید. تماما سیاه پوش و سوار بر یک اسب سیاه. سینه ی زرهش به سرخی می درخشید. در حاشیه ی رودخانه به همراه عده ای از شوالیه هایش به گوشه ی سپاه رابرت زده بودند. خشم در دل رابرت زبانه کشید. با سرعت به سوی ریگار تاخت و پتک بزرگش را تاب داد. ریگار خود را از سر راه پتک رابرت کنار کشید و به سرعت ضربه ای به پشت کمر رابرت زد. رابرت داشت از زین به زمین می افتاد که در لحظه ی آخر چنگ انداخت و ریگار را نیز با خود به زیر کشید. هر دو در آب سقوط کردند. رابرت کورکورانه در آب به دنبال پتکش گشت و با تاخیر آن را یافت. ریگار سریعتر برخواست و ضربه ای را روانه ی رابرت کرد که به خطا رفت.....

.... آب هم سرعت عمل بیشتر ریگار را خنثی کرده بود و هم او را بیشتر تحلیل برده بود. در نهایت یکی از ضربات رابرت به دستش خورد و او را زمین انداخت. زمانی که خواست برخیزد رابرت پایش را روی شکمش گذاشت و نگذاشت بلند شود. او را حرام.زاده و دزد خواند. در نهایت زمانی که ریگار توانست بلند شود رابرت با پتکش چنان محکم بر سینه اش زد که تمام یاقوت های زرهش کنده شد و صدای شکستن دنده هایش در تمام میدان نبرد پیچید.

 

9. صادقانه بگو، تو تاریخ وستروس کدوم تارگرین رو بیشتر تحسین میکنی و به نظرت بهتر از بقیه بوده؟ نیای بگی هیچ کدومشون به لعنت خدا هم نمی ارزن و از اینجور حرفا!!!!!!!! با ذکر دلیل حتما باید یکی رو انتخاب کنی!

 

هیچ کدومشون که به لعنت خدا نمی ارزند ولی بعضی هاشون کم تر نخاله اند. توی رقص اژدهایان جیسریس، ایگان و ویسریس پسر های اول، چهارم و پنجم رینیرا خوبند. صادقانه بگم خیلی خوبند. ولی ایگان بعداً تبدیل می شه به ایگان خسته. ویسریس عاقل باقی می مونه، ولی بعد ها متهم میشه به خویشاوند کشی. (البته کشتن آدم خل و چلی مانند بیلور خودش کار مثبتی بوده.)

توی قیام بلک قایر دیرون و دیمون هر دو بد نیستند ولی بیلور از هر دوشون بهتر بود که پدر جناب عالی زد کشتش.

تارگرین های دوره های جدیدتر واقعا به لعنت خدا نمی ارزند.

 

روی هم رقته می شه نتیجه گرفت جیسریس (که اون هم البته ولاریون بود) و بیلور بریک اسپیر

 

10. قهرمانت تو وستروس و دنیای تالکین چیه؟ با دلیل.

 

توی آردا که طرفدار تورین تورامبارم و بعد از اون هم پدرش هورینم. تورین آدمیه که نمی شه نسبت بهش بی طرف موند. یا شیفته اش می شی یا ازش منزجر می شی. من شیفته ی این آدم بزرگ شدم.

 

توی وستروس قهرمان به اون صورت نداریم. شخصیت داریم و توی شخصیت ها هم من آریا رو بیشتر از بقیه دوست داریم.

 

11. از دانشگاهت راضی هستی؟ محل زندگی؟ رشته؟ از رشتت راضی هستی؟ چی شد که این رشته رو انتخاب کردی؟

از دانشگاهم متنفرم. محل زندگیم دلوار از حوالی بوشهره. رشته ام مکانیک ساخت و تولید امیرکبیر که ازش متنفرم که خوشبختانه فارغ التحصیل شدم. حماقت محض.

 

12. چه سبکی از موسیقی رو می پسندی؟ آهنگ ها، خواننده ها و گروه های مورد علاقت؟

 

تقریبا هیچ اطلاع و سر رشته ای از موسیقی ندارم. علاقه ی چندانی هم ندارم. از آهنگ های توی بعضی فیلم ها خوشم میاد، مثل let it go انیمیشن frozen که اسکار رو هم گرفت. ولی به صورت مجزا و مستقل نقریبا هیچ وقت موسیقی گوش نمی دم.

 

13. وقتی آهنگ تیتراژ سریال GOT رو میشنوی یاد چه چیزایی میوفتی؟

 

یاد چیز خاص و ویژه ای نمیفتم. عموما هم تیتراژ فیلم رو رد می کنم.

 

14. به جز وستروس و آردا تو سایت دیگه ای عضو هستی و فعالیت داری؟

 

قبلنا توی کانون هواداری بایرن و آلمان فعالیت داشتم. الان دیگه نه. توی فیسبوک عضو نیستم و به جز وستروس عموما سایت های خبری و تحلیلی رو ترجیح می دم.

 

15. ورزش میکنی؟ به چه ورزشی علاقه داری؟

 

زیاد خودم اهل ورزش کردن نیستم. قبلنا فوتبال بازی می کردم و عموما هم دروازه بان بودم.

تقریبا به همه ی ورزش ها علاقه دارم. فوتبال که جایگاهش مجزاست. تنیس، فرمول 1 و بسکتبال nba رو هم پی گیری می کنم، دو و میدانی رو هم بسیار دوست دارم و مسابقات جهانی و المپیکیش رو همیشه پیگیری می کنم. شنا، شیرجه، ژیمناستیک، رووینگ و دوچرخه سواری داخل سالن و تقریبا تمام رشته های رقابتی. زمستان امسال اسکی و بازی های زمستانی رو هم امتحان کردم و به علاقه ی شگفت انگیز خودم به ورزش های زمستانی پی بردم.

 

16. روزی چند ساعت پای تلویزیون می شینی؟ برنامه های مورد علاقت؟

متغیره. زمانی که توی دانشگاه بودم تقریبا فقط فوتبال ها رو تماشا می کردم. الان که خونه ام تقریبا تمام مدتی که پای کامپیوترم تلویزیون هم روشنه.

فوتبال ها رو که می بینم، بوندس لیگا و چمپیونز لیگ. تا هفته ی پیش که فصل بازی های زمستانی تموم شد مرتب رقابت های جام جهانی و قبلش المپیک رو می دیدم. به غیر اون هم گاهی فیلم می بینم.

 

17. آشپزی بلدی؟ اگه آره چه غذایی رو بلدی درست کنی و از چه کسی آشپزی کردن رو یاد گرفتی؟

 

ماکارونی، املت و انواع غذاهای ترکیبی دانشجویی مثلا سیب زمینی تخم مرغ. با سرخ کردن هیچ مشکلی ندارم و بلدم مرغ و ماهی رو سرخ کنم.

ولی غذاهای پر دردسری که آموزش می خوان رو بلد نیستم.

خودم با امتحان کردن یاد گرفت. دستپخت هم در حد درست کردن همون غذاهای دانشجویی بد نیست.

 

18. روز اولی که رفتی دانشگاه چه حسی داشتی؟ تا یه مدت به قول بعضی ها جوگیر نبودی؟

 

یه مقدار سر در گم بودم، یه مقدار هم گرسنه بودم به خاطر این که روزه بودم و مجبور شدم بشکنمش. جوگیر نبودم، برای این که قبلش 7 سال رو توی خوابگاه گذرونده بودم و می دونستم زندگی دانشجویی چجوریه.

 

19. چه قدر به خدا اعتقاد داری؟ اگه یه روزی یکی بیاد بهت بگه به نظر من خدایی وجود نداره چه دلایلی برای رد حرفش میگی؟

قبلنا خیلی بیشتر، الان خیلی کمتر. قبلا اگه کسی همچین حرفی می زد سعی می کردم قانعش کنم. الان دیگه زحمت همچین کاری رو به خودم نمی دم.

 

20. ویژگی های ظاهری و اخلاقی خودت رو به طور کامل شرح بده.

سایز XL درشت اندام، تازگی ها هم زیادی چاق شدم. قدم 182. وزن هم حدوداً 100 کیلو. رنگ پوست: tan. موهام خرمایی، thin، بلندتر از حد متوسط و غالبا ژولیده است. جلوی موهام هم یه مقدار خیلی کم ریخته. سرم بزرگه. پیشانیم بلنده که جای چند جای زخم و شکستگی توش پیداست. چشمهام هم قهوه ای و نسبتا درشتند ولی گود افتادگی زیرشون باعث می شه در ترکیب با شکستگیهای روی پیشونیم و فرم ابروم چهره ام حالت خشنی پیدا می کنه. دماغم بزرگه و انحراف بسیار زیادی داره که مادرزادیه. لب و دندون هام مشکلی ندارند . روی هم رفته تو 10-12 سالگی فکر می کردم خیلی بدقیافه ام، ولی الان به نظر خودم بد نیست.

از لحاظ اخلاقی هم تنبل، بی نظم، خوش اخلاق، دیرجوش، خجالتی، درون گرا، دست و دل باز، حواس پرت و دست و پا چلفتی و عموماًً کم حوصله ام.

بعضی وقت ها کسایی که درست نمی شناسنم فکر می کنند مغرورم، که البته درست نیست.

بار ها هم متهم به بی احساسی شدم، که خیلی هم بی جا نبوده.

 

21. شگفت انگیز ترین اتفاقی که از نظرت توی این سایت افتاده چی بوده؟

 

شگفت انگیز که نمی شه گفت، ولی بیشترین باری که سوپرایز شدم، اون زمانی بود که گالدریل توی آردا گفت من استاد آمونم.

 

منتظر بقیه سوال ها باش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلو !

حال و احوال ؟!؟!!!

 

اینم از سوالات: (به خاطر اون اعتراضات گسترده ای که به قانون 40 تا داشتی بیا و داوطلبانه اعلام کن که راجع به تو اعمال نشه)

 

1. رتبه کنکور؟ روزی چند ساعت درس می خوندی اون سال؟ معدل لیسانس (اگه فوق هم خوندی کلیه اطلاعاتش رو بده) ؟ سال ورود به دانشگاه و خروج ازش؟ اگه بر می گشتی عقب چه رشته ای انتخاب می کردی؟

 

2. غذای اسپشالت چیه؟

 

3. "برای این که قبلش 7 سال رو توی خوابگاه گذرونده بودم و می دونستم زندگی دانشجویی چجوریه."

راجع به این 7 سال توضیح جامع بده.

 

4. چرا آلمان؟ (به مفصل ترین شکل ممکن پاسخ بده)

 

5. لیست های زیر رو از خوب به بد مرتب کن:

(از اونجایی که به آلمان علاقه بیش از حد داری سعی کردم اثرش رو از بین ببرم)

 

Porsche _ Opel _ Volkswagen _ Audi _ BMW _ Mercedes-Benz

SLS _ SLR _ M3 Frozen Black _ 911 GT3

بلیط بازی پنجم فینال NBA _ یک چهارم لیگ قهرمانان _ فینال ویمبلدون _ فینال رولان گاروس

آمار احتمال _ انتگرالی جات _ جبر خطی _ استاتیک _ دینامیک

Alfa Romeo _ Ferrari _ Lambo _ Maserati _ Pagani _ Aston _ Bugatti _ Bentley

 

 

6. شغل رویاهات؟ (با و بدون توجه به دانش و توانایی هات)

 

7. رفتار های فراگیری بین مردم که بیش از همه رو مغزتن؟

 

8. بدترین کار ممکن که یه نفر می تونه تو رابطه اش انجام بده چیه؟

 

9. بزرگترین حسرت و پشیمانیت در

زندگی درسی/شغلی

زندگی خانوادگی

در رابطه با دوستان

Love life

 

10. تنبیه و تشویق برای 10 تا از بچه های فروم.

 

حالا نغمه ایش کنیم:

 

11. رابطه افراد زیر رو به ترتیب علاقه مرتب کن.

جان _ ایگریت / جان _ تورموند / جان _ سم / استنیس _ ملیساندر / داووس _ استنیس / جیمی _ تیریون / سرسی _ جافری / جیمی _ برین / پنی _ تیریون

 

12. فصل مورد علاقه ات / بدترین فصل ( از نظر اتفاقات توش و از نظر خود نوشتار و جذابیت) / متوسط زمانی که خوندن هر فصل می گرفت

 

13. بین ملکه/پادشاه شدن لایسا و

اگان

کدوم رو ترجیح می دی؟

اسپویلش سنگین ه.

سرسی _ تایوون

سانسا _ مارجری

جان _ راب

 

14. بین مرگ سانسا و

ازدواجش با پیتر

کدوم رو انتخاب می کنی؟

 

ترجیح می دی آریا "هیچ کس" ای که بی چهره ها می خوان بشه و دنریس رو بکشه یا بعد اینکه فنونشون رو یاد گرفت فرار کنه و مستقلاً لنیستر ها رو ساقط کنه؟

 

 

15.سناریو های زیر برای دنریس رو به ترتیب لذت بخشی مرتب کن؟

کشته شدن توسط جورا

له شدن زیر یکی از اژدهایان

مردن هنگام لشکر کشی به وستروس به خاطر عوامل طبیعی (مریضی، قحطی، طوفان و ...)

به پادشاهی رسیدن و کشته شدن توسط یکی از اعضای گاردش

سقوط از پله های تخت آهنین و شکسته شدن گردن

 

ازدواج با اگان و کشته شدنش به توسط اگان به خاطر یه معشوق دیگه

 

 

بعد بازگشتش دوباره با داریو رابطه داشته باشه، بعد که یه ازدواج بخاطر سلطنت به وستروس می کنه توسط داریو کشته بشه

 

 

16.بدترین حالت ممکن که نغمه می تونه واست تموم شه. (اگه سلطنت دنریس/

اگان

ه، گزینه بعدی رو بگو)

 

17. واریس یا پیتر ؟ (چرا؟)

 

نغمه ای بسه دیگه.

 

18. سریال هایی که دیدی رو از خوب به بد بنویس.

پنج فیلم مورد علاقه (LOTR رو حذف کن)

 

19. اگه بتونی تو دنیای فیلم ها، سریال ها و کتاب ها زندگی کنی کدوم رو انتخاب می کنی؟ ( مارتین و تالکین جزو آپشن ها نیستن)

 

20. مکالمه مورد علاقه ات تو نغمه. (اینو یهو یادم اومد حال نداشتم ببرم پیش بقیه نغمه ای ها و شماره ها رو عوض کنم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلو !

حال و احوال ؟!؟!!!

 

درود بر کیوان

 

اینم از سوالات: (به خاطر اون اعتراضات گسترده ای که به قانون 40 تا داشتی بیا و داوطلبانه اعلام کن که راجع به تو اعمال نشه)

 

اینجانب هیچ اعتقادی به قانون 40 ندارم، یادم نمیاد این قانون رو رو کسی اجرا کرده باشم، برا همین داوطلب می شم که این قانون روم اعمال نشه.

 

1. رتبه کنکور؟ روزی چند ساعت درس می خوندی اون سال؟ معدل لیسانس (اگه فوق هم خوندی کلیه اطلاعاتش رو بده) ؟ سال ورود به دانشگاه و خروج ازش؟ اگه بر می گشتی عقب چه رشته ای انتخاب می کردی؟

 

344 کشور، روزهای که می رفتم مدرسه 5-6 ساعت، بقیه روز ها 8-9 ساعت مفید. زیاد تمایلی به اشتراک نمرات لیسانسم ندارم. ، سال ورود 87، سال خروج 92، نمی دونم ولی مکانیک رو انتخاب نمی کردم.

 

2. غذای اسپشالت چیه؟

 

آدم بسیار خوش خوراکیم و از غذاهای زیادی خوشم میاد.

 

آبگوشت، قرمه سبزی، خورش بادمجان، انواع غذاهای سرخ کردنی و کباب، ساندویچ بندری ....

 

3. "برای این که قبلش 7 سال رو توی خوابگاه گذرونده بودم و می دونستم زندگی دانشجویی چجوریه."

راجع به این 7 سال توضیح جامع بده.

 

توی راهنمایی و دبیرستان توی مدرسه های نمونه شبانه روزی بوشهر درس می خوندم. دوره ی خوبی بود. البته خوابگاه های مدارس تفاوت هایی با خوابگاه های دانشجویی دارند. خوابگاه های دانشجویی نسبت به خوابگاه های دانش آموزی خیلی بیشتر شبیه خونه اند. (خونه مجردی البته) خوابگاه های دانش اموزی بیشتر شبیه پادگانند، ازت نظم و مقررات می خواهد. خوابگاه ها باید تمیز و تخت ها انکادر باشند. پخت و پز خورد و خوراک توی اتاق ها ممنوعه. حتی توی راهنمایی رفت و آمدات رو چک می کنند و محدودیت ها و سخت گیری هاشون خیلی زیاده. توی راهنمایی حتی اتاق تلویزیون هم مقررات داره. ساعت ده و نیم خاموشیه و همه الزاما باید بخوابند. (البته این مقطع تحصیلی رو فکر کنم حذف کردند) توی دبیرستان ساعت 12 خاموشیه ولی سخت گیری زیاد نیست و می تونی تا صبح هم بیدار بمونی. حتی موقع کلاس ها هم می تونی به صورت غیر مجاز توی خوابگاه بخوابی.

در برابر سخت گیر های بیشتر خوابگاه های دانش آموزی، مزیت هایی هم دارند. می تونی با بیشتر بچه های خوابگاه دوست بشی. اتاق ها بوی سیگار و قلیون نمی دن، فاصله ی سلف سرویس هم از محل خواب کم تر از 200 متره و ژتون و کارت هم لازم نداری. ضمن این که بعد از این که غذای خوابگاه دانش آموزی رو خوردی به غذای دانشگاه دیگه ایراد نمی گیری.

 

4. چرا آلمان؟ (به مفصل ترین شکل ممکن پاسخ بده)

 

البته من از کوچیکی طرفدار آلمان بودم و بیشتر بحث ژنتیکی و خانوادگیه، ولی الان هم که نگاه می کنم اصلا پشیمونی ندارم. آلمانی ها کارشون توی همه ی زمینه ها درسته. به بقیه احترام می ذارند. خیلی بیشتر از این که حرف بزنند عمل می کنند و مسوولیت کار هاشون رو خودشون به گردن می گیرند و گردن بقیه نمی اندازند. و این ویژگی ها خیلی مهمند.

برای این که منظورم رو برسونم یه مقایسه می کنم، شما الان انگلیسی ها رو نگاه کن، مردمشون، رسانه هاشون تا حتی مربی های فوتبالشون. همه اش حرفند و ادعا. اگه بخوای از زبان انگلیسی ها مثلا تاریخ فوتبال رو بخونی همه اش یه سری چیزی های عجیب و غریب از لیدز یونایتد و لستر سیتی و استنلی متیوز و پل گاسکویین می شنوی. اون قدر لاف و ادعا که فکر می کنی تاریخ فوتبال به جز انگلیسی ها کسی رو نداره. بعد می ری مثلا آمار و نتایج و داده ها و ... رو نگاه می کنی می بینی اینا اصلا نیستند. هر وقت یک تیم انگلیسی می بازه اینا بهانه میارند و تقصیر زمین و زمان می اندازند.

آلمانی ها این طوری نیستند. آلمانی ها ادعاهای عجیب و غریب در مورد خودشون یا تاریخشون نمی کنن و خیلی کم می بینی یه مربی آلمانی بعد بازی از داور ایراد بگیره.

 

5. لیست های زیر رو از خوب به بد مرتب کن:

(از اونجایی که به آلمان علاقه بیش از حد داری سعی کردم اثرش رو از بین ببرم)

 

Porsche _ Opel _ Volkswagen _ Audi _ BMW _ Mercedes-Benz

مرسدس بنز- بی ام و - پورشه - آئودی - فولکس - اپل

بی ام و، پورشه و آئودی خیلی به هم نزدیکند.

 

SLS _ SLR _ M3 Frozen Black _ 911 GT3

آخه این چه مقایسه ایه؟ 911 , m3 چه شانسی برابر sls و slr دارند.

مرسدس SLR - مرسدس SLS - پورشه 911 GT3 - بی ام و M3 Frozen Black

 

بلیط بازی پنجم فینال NBA _ یک چهارم لیگ قهرمانان _ فینال ویمبلدون _ فینال رولان گاروس

یک چهارم لیگ قهرمانان - فینال ویمبلدون - فینال رولان گاروس - بازی پنجم فینال nba

قبول دارم فینال ویمبلدون و رولان گاروس خیلی بیشتر از یک چهارم لیگ قهرمانان می ارزند ولی من اون قدر هم تنیس رو دوست ندارم که بخوام بابتش از خیر لیگ قهرمانان بگذرم.

 

آمار احتمال _ انتگرالی جات _ جبر خطی _ استاتیک _ دینامیک

از هیچ کدومشون خوشم نمیاد، ولی به ترتیب کم تر بد بودنشون:

استاتیک - مکانیک - انتگرال - آمار - جبر

 

Alfa Romeo _ Ferrari _ Lambo _ Maserati _ Pagani _ Aston _ Bugatti _ Bentley

 

فراری - بوگاتی - لامبورگینی - پاگانی - بنتلی - مازراتی - آستون مارتن - آلفا رومئو

 

6. شغل رویاهات؟ (با و بدون توجه به دانش و توانایی هات)

 

با و بدون توجه به دانشم دوست داشتم مربی فوتبال باشم.

 

8. بدترین کار ممکن که یه نفر می تونه تو رابطه اش انجام بده چیه؟

 

زیاد توی این زمینه خبره نیستم ولی فکر کنم دروغ گفتن بدترین و شایع ترین کار بدیه کاریه که تو هر رابطه ای می تونی انجام بدی و اول و بیشتر از همه هم به شخص دروغ گو ضربه می زنه.

 

9. بزرگترین حسرت و پشیمانیت در

 

زندگی درسی/شغلی

انتخاب مکانیک و کلا رشته های ریاضی و مهندسی. به تاریخ و ادبیات علاقه ی خیلی بیشتری داشتم.

 

زندگی خانوادگی

قابل ذکر نیست!

 

در رابطه با دوستان

دوستانی که در گذشته داشتم و الان دیگه باهاشون ارتباطی ندارم. خصوصا یکی دو تاشون.

 

Love life

درگیرش نشدم تاحالا

 

10. تنبیه و تشویق برای 10 تا از بچه های فروم.

 

کیوان:

تنبیه: تمام دورن رو سلاخی می کردم و مجبورت می کردم ببینی. بعدش هم نفرین فرزندان جنگل رو اعمال می کردم و دورن رو می فرستادم ته دریا.

تشویق: به خاطر این که بچه خوبی بودی، از تماشای قسمت آخر معافت می کردم

 

سام:

تشویق: بالاخره آرزوی دیرینه ی خودش و تیریون رو محقق می کردم و پست ارزشمند و پر منزلت دلقکی در بندر بزرگ لنیسپورت رو بهش محول می کردم.

تنبیه: می بردمش به سرزمین wine and tits ، ولی قبل ورود به اونجا دست و پاش رو به یک تخته سنگ می بستم و می انداختمش ته دریا طوری که نگاهش سمت پادشاهی مذکور باشه و با اشک و ناله و به شکل دردناکی و با آه و حسرت بسیاری بمیره.

 

ریگار

تشویق: ذهن بچه های سایت رو پاک می کردم و بهش اجازه می دادم اسم و خاندانش رو عوض کنه. طفلکی خیلی دلش می خواد ولی از تبعاتش می ترسه. جدا از این ترتیب خوردن یک قهوه ی دو نفری رو با کیت بلانشت براش مهیا می کردم.

تنبیه: دست و پاش و دهنش رو می بستم و در حالی که ضجه می زنه کل داستان رو براش اسپویل می کردم.

 

تالیسا:

تشویق: به مقام فرماندهی گارد پادشاه توی فروم می رسوندمش.

تنبیه: فیلم host رو دیدین. یک فیلمه که توش یک سری موجودات فضایی میان و بدن آدم ها رو تسخیر می کنند. روح کتلین رو به یک همچین شکلی وارد بدن تالیسا می کردم و می ذاشتم از همزیستی با هم لذت ببرند.

 

استنیس:

تشویق: پادشاهی وستروس رو بهش می دادم.

تنبیه: پادشاهیش رو با 12 نفر دیگه تقسیم می کردم. آریانه مارتل رو هم می کشتم.

 

مانوئل:

تشویق: یه نرم افزار وستروسی مال آیپد بود که مانوئل می گفت توش رقیب ندارم. لیگ جهانیش رو با حضور خود مارتین براش راه می انداختم. به بقیه شرکت کننده ها هم رشوه می دادم تا عمدا خودشون رو ببازونند جلوش.

تنبیه: مارتین رو مجبور می کردم خیلی زود کتاب جدید رو بنویسه و موقع انتشار کتاب مانوئل رو به مدت چند سال توی یک سلول زندانی می کردم، در حالی که مرتب تصاویری از جلد کتاب و تصویر پتایر و تیریون و استنیس روی دیوار اتاقش ظاهر و محو می شن.

 

وینترفل:

تشویق: به انتخاب خودش مقدمات ازدواج با لرد وینترفل یا استورمز اندز رو براش فراهم می کردم.

تنبیه: دروازه های ماه، لایسا، سقوط آزاد.

 

رنلی:

تشویق: می بردمش تا در معیت تورین تورامبار علیه سپاه گلارونگ توی نارگوتروند بجنگه. (البته ایده ای ندارم که این کجاش تشویقه، چون آخرش به طرز دردناکی کشته می شه)

تنبیه: سی دی خصوصی خودش و لوراس رو توی سایت می ذاشتم.

 

استاد امون:

تشویق: بهش یه بلیط رایگان اسکی دیزین (توچال؟) می دادم. البته توی روزی که فوتبال نباشه و برادرای بیچاره اش اذیت نشن.

تنبیه: ابتدا شیپور جورامون رو نشونش می دادم، سپس به دیوار می بستمش و بعد زیر پاش یکی با تمام قدرت توی شیپور می دمید و دیوار نابود می شد و همراه با سقوط دیوار به شکلی دردناک و تلخ کشته می شد.

 

جورامون:

تشویق: جورامون را سرپرست تور بازدید از باقی مانده های بلریاند قدیم می کردم.

تنبیه: شیپورش رو تقدیم می کردم به لنیسترا.

 

حالا نغمه ایش کنیم:

 

11. رابطه افراد زیر رو به ترتیب علاقه مرتب کن.

جان _ ایگریت / جان _ تورموند / جان _ سم / استنیس _ ملیساندر / داووس _ استنیس / جیمی _ تیریون / سرسی _ جافری / جیمی _ برین / پنی _ تیریون

 

داووس-استنیس

جیمی-برین

جان-تورموند

استنیس-ملیساندر

جان-سم

جیمی-تیریون

سرسی-جافری

جان-ییگریت

پنی-تیریون

 

12. فصل مورد علاقه ات / بدترین فصل ( از نظر اتفاقات توش و از نظر خود نوشتار و جذابیت) / متوسط زمانی که خوندن هر فصل می گرفت

 

اون فصل سانسا که

توش پتایر میاد در مورد players & pieces صحبت میکنه رو خیلی دوست داشتم.

 

فصل های دنریس و

کونتین. فصل های تیریون توی ایسوس.

 

کلا از فصل هایی که تو ایسوس می گذرند خوشم نمیاد.

 

کتاب های اول و دوم که فارسی بودند رو دو روزه می خوندم. بعدش که انگلیسی رو شروع کردم اولا هر فصل یکی دو روز می کشید. بعدتر روزانه 5-6 فصل می خوندم.

13. بین ملکه/پادشاه شدن لایسا و

اگان

کدوم رو ترجیح می دی؟

اسپویلش سنگین ه

 

لایسا، درسته که آدم به دردنخور و ضعیفیه، ولی خیلی هم از مرحله ی سیاست پرت نیست و

تارگرین هم نیست.

 

 

سرسی _ تایوون

اگه بخوام منافع براتیون و استارک رو در نظر بگیرم باید سرسی رو انتخاب کنم، ولی به عنوان یک خواننده بی طرف مطمئنا تایوین رو ترجیح می دم. کلا با وجود لنیستری بودنش و ضره های بدی که به استارک ها و براتیون ها زده احترام زیادی برای تایوین قائلم. یه جورای حتی از تایوین خوشم میاد.

 

سانسا _ مارجری

سانسا، پرسیدن نداره که

 

جان _ راب

راب رو ترجیح می دم.

 

14. بین مرگ سانسا و

ازدواجش با پیتر

کدوم رو انتخاب می کنی؟

 

ترجیح می دی آریا "هیچ کس" ای که بی چهره ها می خوان بشه و دنریس رو بکشه یا بعد اینکه فنونشون رو یاد گرفت فرار کنه و مستقلاً لنیستر ها رو ساقط کنه؟

 

چرا باید مخالف

ازدواج سانسا با پتایر باشم. سانسا رو دوست دارم. از پیتر هم خوشم میاد. ترکیبشون در کنار هم محشره. اتفاقا خیلی هم خوشم میاد.

دنریس رو بکشه. هستند کسایی که جساب لنیسترا رو برسند.

 

 

15.سناریو های زیر برای دنریس رو به ترتیب لذت بخشی مرتب کن؟

کشته شدن توسط جورا

له شدن زیر یکی از اژدهایان

مردن هنگام لشکر کشی به وستروس به خاطر عوامل طبیعی (مریضی، قحطی، طوفان و ...)

به پادشاهی رسیدن و کشته شدن توسط یکی از اعضای گاردش

سقوط از پله های تخت آهنین و شکسته شدن گردن

 

له شدن زیر یکی از اژدهایان (خورده شدن توسط یک اژدها)

کشته شدن توسط جورا

سقوط از پله های تخت آهنین و شکسته شدن گردن(تکه تکه شدن توسط تخت آهنین)

مردن هنگام لشکر کشی به وستروس به خاطر عوامل طبیعی (مریضی، قحطی، طوفان و ...)

به پادشاهی رسیدن و کشته شدن توسط یکی از اعضای گاردش

 

16.بدترین حالت ممکن که نغمه می تونه واست تموم شه. (اگه سلطنت دنریس/

اگان

ه، گزینه بعدی رو بگو)

 

خب اولیاش رو که گفتی. بعدیاش سر قدرت موندن خود سرسیه. این که تاوان جرم و جنایت هایی که انجام داده رو پس نده. از بین رفتن خاندان استارک، شاه شدن بولتون ها، زنده موندن والدر فری، به شکل عجیبی دوست دارم تیرون و واریس هم کشته بشند و به قدرت رسیدن این ها هم به نحوی آزارم می ده.

 

17. واریس یا پیتر ؟ (چرا؟)

 

پیتر. خیلی شخصیت جذاب تریه تا واریس. قبلا هم گفتم به نظر من پیتر مثل یک شطرنج بازه و واریس مثل یک ورق باز متقلب. پیتر مرتب نقشه می کشه، توطئه می چینه، سناریو می سازه و داستان رو پیش می بره. واریس تنها کارش اینه که یه مشت جاسوس رو بفرسته و مشت همه رو باز کنه و خودش هم بی حرکت و ساکت بمونه. در قیاس با لیتل فینگر اصلا جذاب نیست.

 

18. سریال هایی که دیدی رو از خوب به بد بنویس.

پنج فیلم مورد علاقه (LOTR رو حذف کن)

 

خارجی:لاست، How I met your mother، بازی تاج و تخت، پریسون بریک (کامل ندیدم)، یک چند قسمت هم از وایکینگ دیدم بد نبود.

داخلی: از مرد هزار چهره و برره خوشم اومد. از بقیه ی سریال های داخلی خصوصا ستایش و نرگس بدم میاد.

 

گاد فادر 1

لئون (پروفشنال)

گلادیاتور

پرستیژ

قسمت دوم و سوم دارک نایت

گود ویل هانتینگ

فایندینگ نمو

مانی بال

پورسویت تو هپینس

بلو یاسمین

لس میسربلس

اشک ها و لبخند ها ==> با وجود این که موسیقی به صورت مجزا خوشم نمیاد ارتباط خیلی خوبی با سینمای موزیکال برقرار می کنم.

...

 

جدا کردن 5 تا ازشون سخت بود.

 

19. اگه بتونی تو دنیای فیلم ها، سریال ها و کتاب ها زندگی کنی کدوم رو انتخاب می کنی؟ ( مارتین و تالکین جزو آپشن ها نیستن)

 

چارلی و کارخانه ی شکلات سازی. ، وارکرفت، گلادیاتور، هری پاتر و ....

واقعیتش زیاد شده توی موقع تماشای فیلم یا سریال یا موقع خوندن کتاب فکر کنم دوست دارم جای شخصیت های کتاب باشم یا توی محیطش باشم. خصوصا توی داستان های فانتزی. البته از فانتزی های فضا و جنگ ستارگیان و اینا اصلا خوشم نمیاد.

 

20. مکالمه مورد علاقه ات تو نغمه. (اینو یهو یادم اومد حال نداشتم ببرم پیش بقیه نغمه ای ها و شماره ها رو عوض کنم)

 

 

همون مکالمه ی پتایر و سانسا توی اواخر کتاب 3

مکالمه های جان با استنیس و داووس با استنیس

 

مکالمه ی ادارد و سرسی یعد از این که ادارد حقیقت رو می فهمه.

مکالمه ی آریا و ادریک دین

 

یه چند تای دیگه هم بوده ولی الان یادم نمیاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از همین الان هشدار میدم که اگه بخوای یه زمانی سر جواب دادن این سوالات اذیتم کنی به نفرین هفت گرفتارت میکنم! به هر حال بزرگتری گفتن کوچکتری گفتن. جوونا که نباید سر به سر پیرمرد های اصیل و خردمند بزارن!!!!

 

خب سر رابرت این هم سری دوم: رنگ سوالات رو تغییر نمیدیا!!!!! رنگ جوابا رو تغییر بده!!!!

1. جنوب رو بیشتر دوست داری یا شمال رو؟؟؟؟ دوست داشتی تو کدوم یک از شهر های ایران زندگی کنی؟؟؟

2. سه تا غذای جنوبی که اکثرا به گردشگرها توصیه میکنی.

3. میگم تو که اینقدر از رشته ات بدت میاد واسه چی این رشته رو انتخاب کردی؟ جوگیر شدی؟

4. یکی از سخت ترین تصمیم هایی که تا حالا گرفتی؟

5. بدترین سوتی ای که دادی چی بوده؟ به طور کامل شرح بده.

6. بهترین کتاب های خارجی و ایرانی که خوندی؟؟

7. خلاصه بهترین فیلمی که دیدی رو تعریف کن.

8. بیشتر چه لباسی واسه بیرون می پوشی؟تیپ اسپورت سنتی یا یه چیزه دیگه میزنی؟

9. شهرتو دوست داری؟ توصیفش کن.

10. شیرینی دوست داری؟اگه آره چه شیرینی هایی؟بلدی بپزی؟ اگه آره چه شیرینی هایی؟

11. اون هشت نفر رو یادت میاد؟ درواقع باید یادت بیاد. برای همشون یه صفت طنز بساز و بنویس بعد به ترتیب صمیمیتی که باهاشون داری مرتبشون کن.

12. واقعا چرا رابرت؟؟؟؟؟

13. بهترین امضاهای فروم مال کیاس؟ به ترتیب اولویتی که برات دارن بنویسشون.

14. بهترین و بدترین جواب های صندلی داغ مال کیا بوده؟ دلیل. اگه بگی بدترین مال من بوده به نفرین هفت دچارت میکنم.

15. این سوال به شدت کپی رایته ولی چون خیلی دوسش داشتم ازت می پرسم واسه همین میتونی به جواب ها نگاه کنی اما حق کپی کردن جواب ها رو نداری.

اگه رقص اژدهایان رو اینا کارگردانی کنن یا میکردن ، نتیجه اش چی میشه ؟!

کامرون _ فرهادی _ کیشلوفسکی _ کوبریک _ کوروساوا _ اسکورسیزی _ ده نمکی

16. آهان این سوال رو الان یادم افتاد بپرسم. یادته اوایل که تو سایت فعالیت داشتم یه پیغام خصوصی اشتباهی که درواقع جواب حرفت تو فروم بود رو بهت دادم؟ وقتی اون پیغام رو گرفتی اولین فکری که بعد خوندنش بهت دست داد چی بود؟ خیلی دوست دارم بدونم.

تا سری بعد خدا نگهدار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بوی سر رابرت بلند شد و من از گور برخواستم چون همین یه فرصت برای سوزوندن و انتقام گرفتن باقی بود برام ، چون هیچ تلاشی نمیتونه حق مطلب رو بیان کنه، من چکیده سخت ترین سوالاتی که قبلا طرح کردم رو از محکوم میپرسم . باشد که در دامان غریبه جای گیرد ...

سر رابرت ممنون میشم کامل و جامع جواب بدی .

 

1- بزرگترین ترس زندگیت چیه ؟

2-مهمترین و ارزشمند ترین چیزی که تو زندگی داری چیه؟

3- پنج تا از خوانندگان زن فارسی زبان مورد علاقه ات رو به ترتیب مرتب کن و بهترین ترانه هر کدومشون (به نظر خودت) رو جلوش بنویس، هیچ کدوم از بانوان نباید بعد سال 1350 به دنیا اومده باشن .

4- خوش بوترین ، خوش قیافه ترین ، خوش تیپ ترین ، خوش اخلاق ترین ، خوش فکر ترین ، زن و مردی که میشناسی یا دیدی به ترتیب چه کسانی اند ؟

5-مهمترین داشته زندگیت چیه ؟

6- اگه مجبور بودی با تک تک افراد زیر ازدواج کنی، به نظرت زندگیت چطور میشد؟. در مورد زندگی فرضیت با تک تک گزینه ها، یکم بنویس :

والدر فری

جافری براتیون

گرگور گلکان

گالوم

آیشمان

پ ن : نمیدونم چرا شخصیت زن شایسته ای پیدا نکردم واسه این لیست :دی

7-قدیمی ترین خاطره ای که به یاد داری چیه ؟! تصاویری رو که از اون خاطره داری دقیق توصیف کن (رنگ ها ، بو ها ، شی ها و ... ) .

8-ترسناک ترین کابوسی رو که تو زندگی دیدی چی بود ، تعریف و توصیف کن .

9- ایده آل ترین صحنه مرگی رو که میتونی برای خودت در نظر بگیری چیه ؟ ( در مورد فصلش ، ساعتش ، محیطش ، سنت ، احوالاتت ، دور و بری هات و ... توضیح بده ) .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از همین الان هشدار میدم که اگه بخوای یه زمانی سر جواب دادن این سوالات اذیتم کنی به نفرین هفت گرفتارت میکنم! به هر حال بزرگتری گفتن کوچکتری گفتن. جوونا که نباید سر به سر پیرمرد های اصیل و خردمند بزارن!!!!

 

به هفت اعتقاد ندارم، ولی باشه، اذیتت نمی کنم.

 

خب سر رابرت این هم سری دوم: رنگ سوالات رو تغییر نمیدیا!!!!! رنگ جوابا رو تغییر بده!!!!

 

دیگه شرمنده!

 

1. جنوب رو بیشتر دوست داری یا شمال رو؟؟؟؟ دوست داشتی تو کدوم یک از شهر های ایران زندگی کنی؟؟؟

 

جدا انتظار داری یه جنوبی بیاد و بگه شمال رو بیشتر دوست داره؟ مطمئناً حتی اگه ادامه ی زندگیم رو توی شمال زندگی کنم هم جنوب رو بیشتر دوست دارم.

همون تهران که توش چند سالی هم زندگی کردم خوبه. اگه شیراز هم شمالی حساب بشه شیراز هم خوبه.

 

2. سه تا غذای جنوبی که اکثرا به گردشگرها توصیه میکنی.

 

یادم نمیاد تا حالا گردشگری از من توصیه خواسته باشه!

غذاهای خاص و ویژه بوشهر (استان های حاشیه خلیج فارس) عمدتا دریایی هستند. البته یک قیمه مخصوص هم داره که من زیاد توصیه اش نمی کنم. معروف ترین غذاش قلیه ی ماهیه، که اگه مزاجتون با غذاهای تند سازگار نیست سراغش نرید، چون مقدار زیادی فلفل و سیر و ادویه های تند بهش اضافه می کنند. کلا جنوبی ها خیلی بیشتر از شمال ها فلفل و ادویه تو غذا می ریزند. قلیه ی میگو غذای ملایم تریه. یک تن ماهی از خود ماهی تن می سازند که خیلی بهتر از کنسروهاست و من خودم خیلی دوست دارم. ماهی شکم گرفته و پلو میگو رو هم حتما امتحان کنین.

یک سری غذاها هم فقط توی روستاها پیدا می شن. یک نوع ماهی خاص رو چند ماه توی آب نمک می خوابونند و بعدش پلوش را با بادمجان و پیاز درست می کنند که بسیار لذیذه.

فلافل و سمبوسه رو هم حتما موقع سر زدن به بوشهر امتحان کنین. سمبوسه ای که من تو تهران خوردم افتضاح بود و فلافلش هم اصلا خوب نبود. در عوض توی بوشهر زیاد انتظار پیدا کردن همبرگر یا هات داگ خوب رو نداشته باشین.

 

3. میگم تو که اینقدر از رشته ات بدت میاد واسه چی این رشته رو انتخاب کردی؟ جوگیر شدی؟

 

من که اون زمان از مکانیک بدم نمیومد، ولی به شدت از برق و نفت و شیمی متنفر بودم. الان هم زیاد با خود سیلاب های درسی مکانیک مشکلی ندارم و مکانیک رو صد پله به برق و نفت و نساجی و ... ترجیح می دم. ولی خب استاد های رشته ی مکانیک به این مطلب که تو می تونستی که رشته های دیگه رو هم انتخاب کنی و با تلاش کم تر نمره های بهتری بگیری و به خاطر علاقه ات مکانیک رو انتخاب کردی اعتقادی ندارند.

 

4. یکی از سخت ترین تصمیم هایی که تا حالا گرفتی؟

 

نمی دونم. گرفتن تصمیم های بزرگ و مهم فارغ از نتایجی که بعدا بار میارند برام راحته، ولی برای بعضی تصمیم های کوچیک تر و جزئی تر کلی با خودم تقلا می کنم. مثلاً زمانی که گوشی دستمه و می خوام به دوستی که زمان زیادیه ندیدمش زنگ بزنم.

 

5. بدترین سوتی ای که دادی چی بوده؟ به طور کامل شرح بده.

 

بدترین که نه، ولی یک سوتی جالب را یه بار سر یکی از کلاس های دانشگاه دادم. کلاس تخصصی با یکی از استاد های خیلی سخت گیر دانشگاه داشتیم. کلاس قانوناًٌ باید سر ساعت 9 تموم می شد، ولی استاد کذایی تا 9:20 از روی پاور پوینتی که صفحه اش دقیقا جلوی در کلاس قرار داشت درس می داد و اصرار زیادی داشت که همه تا انتهای درس سر کلاس بمونند. بعد از کلاس مذکور یک کلاس سرویس داشتیم که 9:15 شروع می شد و من روش فقط برای چرت و حاضری حساب باز می کردم. ولی به لطف استاد تخصصیمون هر وقت می رسیدم کلاس لبریز بود و من مجبور می شدم یک صندلی از بیرون بیارم و با چشم های سرخ و خمار همون جلوی کلاس بشینم. بعد از چند بار تکرار شدن این سناریو خواستم جلوی استاد تخصصیمون وایسم سر ساعت 9:05 کیفم رو برداشتم و خواستم از در خارج شم که لوله صفحه پاور پوینت به گوشه بالا شلوارم گیر کرد. من با تقلای زیاد سعی کردم خودم رو خلاص کنم ولی پاورپوینت ول کن نبود و برای کمیک تر شدن فضا خودم هم با صدای نسبتا بلند و لحنی خنده دار جملاتی رو خطاب به پاورپوینت می گفتم. بعد بیرون رفتن من استاد هم کلاس رو تعطیل کرد. ولی بعد از اون جلسه دیگه جرأت مقابله با استاد را پیدا نکردم

 

6. بهترین کتاب های خارجی و ایرانی که خوندی؟؟

 

خارجی: قلعه حیوانات، جنایت و مکافات، ابله، برادران کارامازوف، مسخ، سه تفنگدار، داستان کوتاه های چخوف هم عمدتا عالیند، ولی بهترین داستان کوتاهی که خوندم از مارک تواین بوده. مارتین و تالکین هم جای خود رو دارند.

داخلی: تنگسیر. کتاب های صادق هدایت رو خوندم و خوشم نیومده.

 

7. خلاصه بهترین فیلمی که دیدی رو تعریف کن.

 

خب بهترین فیلمم که لوتره، و لوتر رو هم که همه دیدند. و از اون جا که حدس می زنم منظورت این بوده که لوتر نباشه، فیلم مورد علاقه ام توی سال 2014 رو تعریف می کنم.

فیلم یاسمین غمگین به کارگردانی وودی آلن و با بازی کیت بلانشت:

یاسمین که سابقا زندگی مجللی را به همراه همسر سابقش هل داشته بعد از آن که دادگاه همه ی دارایی هاش رو می گیره به نزد خواهرش گینگر توی شهر دیگه تا پیش او زندگی کنه. او که قبلا زندگی خیلی مجللی داشته الان مجبوره به یک زندگی با سطح خیلی پایین تر روی بیاره و این باعث شده از لحاظ عصبی دچار یک سری اختلالات بشه. گینگر که در اصل خواهر خوانده ی یاسمینه دو پسر از شوهر سابقش اگی داره و نامزدی به نام چیلی که قراره پیش او زندگی کنه، ولی به خاطر حضور یاسمین این کارو به عقب می اندازند. ادامه ی فیلم تقلای یاسمینه برای این که از شرایط فعلی خارج بشه، یاس و ناامیدیش و مشکلاتی که برای زندگی خواهرش و چیلی درست می کنه.

فیلم پره از فلش بک به زندگی قبلی یاسمین با هل. اول خونه ی مجلل و ثروت کثیر و زندگی مرفهشون، بعد کلاه برداری های هل که یاسمین بهشون بی اعتناست و وانمود می کنه ازشون اطلاعی نداره و در نهایت خیانت های هل به یاسمین.

فیلم پایان نسبتا شوکه کننده ای داره. بازی های فیلم عالیند خصوصا یاسمین (کت بلانشت) و گینگر (سالی هاوکینز). فیلمنامه اش هم خیلی خوبه و کاندید گرفتن اسکار هم شد. دیالوگ های فیلم هم شاهکارند.

 

8. بیشتر چه لباسی واسه بیرون می پوشی؟تیپ اسپورت سنتی یا یه چیزه دیگه میزنی؟

 

زیاد روی لباس پوشیدن حساس نیستم. آناً آماده می شم. عمدتا اولین چیزی که دستم بیاد رو می پوشم. زیاد از تیپ های عجیب و غریب خوشم نمیاد. عمدتا لباس های ساده و کلاسیک رو ترجیح می دم.

 

9. شهرتو دوست داری؟ توصیفش کن.

 

مطمئنا بله. تابستون بسیار داغ با شرجی بسیار زیاد. بهار و نصفه ی اول پاییز گرم و تابستونی. 4-5 ماه بقیه هواش عالیه. دریا و ساحل هم داره.

 

10. شیرینی دوست داری؟اگه آره چه شیرینی هایی؟بلدی بپزی؟ اگه آره چه شیرینی هایی؟

 

بدم نمیاد، ولی کشته مرده ی شیرینی هم نیستم. شیرینی هایی که شکلات یا خامه دارند رو ترجیح می دم.

به همراه برادرم یک پای سیب درست کردیم که خیلی افتضاح شد. مسوولیتش رو انداختیم گردن یکی دیگه.

 

11. اون هشت نفر رو یادت میاد؟ درواقع باید یادت بیاد. برای همشون یه صفت طنز بساز و بنویس بعد به ترتیب صمیمیتی که باهاشون داری مرتبشون کن.

 

برندون: مفتش اعظم.

استاد ایمون: مولان (یک کارتن بود که توش یک دختر چینی برا این که بره بجنگه خودش رو مثل پسرا می کرد.)

تالیسا: خانم معلم

کیوان: the special one

استنیس: فست اند فوریوس

جوری: بس که این بچه استرس داره واسه کنکورش می ترسم چیزی بگم استرسش سرریز شه.

وینترفل: مخروبه

سام: a little lone sad creature

 

ترتیب چیدن برای صمیمیت زیاد کار جالبی نیست. حالا میشه بگم که با یکی دو تا نزدیک ترم، ولی با این که بخوام به شکل یک لیست درست کنم زیاد راحت نیستم. با همه ی 8 نفر خوبم، با کیوان و سام راحت ترم، استنیس هم که برادرمه.

 

12. واقعا چرا رابرت؟؟؟؟؟

 

خب این سوال خوبیه. زمانی که می خواستم ثبت نام کنم نمی خواستم اسم یک استارک رو انتخاب کنم، ولی الزام داشتم که کاراکتری که می خوام دوست استارک ها باشه. همین طور نمی خواستم یک شخصیت خیلی ایده آل و بی عیب رو انتخاب کنم. اون موقع رابرت به ذهنم اومد که اتفاقا کاراکترش رو هم دوست داشتم. اولش حتی فکر نمی کردم فروم زیاد برام جدی باشه و بعضی ها شاید اسم قبلیم رابرت مرحوم رو یادشون بیاد. بعداً دیدم اسم مناسبی نیست و درخواست دادم با اسم فعلی جانشین بشه.

رابرت به نظر من فقط یک آدم همیشه مست معتاد به زن وشراب نیست. رابرت یکی از ملموس ترین شخصیت های کتابه. روزگاری برای خودش افسانه ای بوده ولی الان رشته ی همه ی امور رو از دست داده و اراده ای برای تغییر دادن خودش و محیط اطرافش نداره. احتمالاً صد بار خواسته مشروب و فا.حش.ه ها رو ترک کنه و هر بار دوباره برگشته به جای اولش. حتی حدس می زنم از یک جایی به بعد زن و شراب بیشتر از این که مایه ی خوشگذارنیش باشند اسبابی شده برای تحقیر خودش. مثل یکی از کاراکتر های جنایت و مکافات که می گفت "می نوشم تا خودم رو تحقیر کنم." ذهنش تا هنوز هم درگیر قضیه ی ریگار و لیاناست. مشکلش هم بیشتر از این که خود لیانا باشه، این تردیده که شاید لیانا ریگار را به او ترجیح داده. برای این که خودش را تسلی بده سعی می کنه ریگار را به شکل یک هیولا ببینه. این براش دستاویزی بوده تا خودش را از شر اون شکی که روحش رو می خورده خلاص کنه. بعدش هم که با سرسی ازدواج می کنه. با این که عشق و علاقه ای توی اون ازدواج وجود نداشته، ولی با توجه به زیبایی سرسی و جایگاه خانواده اش رابرت بدش نمیومده که بهش انس بگیره، ولی از همون اول کینه و نفرت سرسی را نسبت به خودش حس می کرده. کینه ای که دلیلش رو هم حتی نمی دونسته. به نظرم اگه سرسی یک زن بساز و وظیفه ناس مثل کتلین بود رابرت شاید می تونست که از ورطه ای که توش افتاد نجات پیدا کنه.

 

13. بهترین امضاهای فروم مال کیاس؟ به ترتیب اولویتی که برات دارن بنویسشون.

 

امضاهای برندون، رنلی، وینترفل، شاه استنیس و استنیس و داریو ناهاریس خوبند. بر خلاف میلم باید اقرار کنم امضای ریگار هم جالبه. بهترین رو نمی تونم انتخاب کنم ولی بدترین امضا قطعا متعلق به سامه.

 

14. بهترین و بدترین جواب های صندلی داغ مال کیا بوده؟ دلیل. اگه بگی بدترین مال من بوده به نفرین هفت دچارت میکنم.

 

خب بدترین محکوم با اختلاف زیاد جناب عالی بودی. خیلی تاخیر می کردی و آخرش هم جواب ها رو نصفه و نیمه می دادی. کاری کردی من از این که اون قدر به سام ایراد گرفتم احساس عذاب وجدان کنم.

 

یهترین محکوم ریگار بود. خیلی کامل و جامع جواب می داد، اولاش خیلی هم سرعت زیادی داشت، بعد که ما ازش تعریف کردیم خراب شد و سرعتش خیلی اومد پایین که البته تبعاتش گردن خودش رو گرفت. استنیس هم سرعت جواب دادنش خصوصاً خوب بود، ولی طفلکی رو زیاد ازش سوال نپرسیدند. تالیسا هم خوب بود.

 

15. این سوال به شدت کپی رایته ولی چون خیلی دوسش داشتم ازت می پرسم واسه همین میتونی به جواب ها نگاه کنی اما حق کپی کردن جواب ها رو نداری.

اگه رقص اژدهایان رو اینا کارگردانی کنن یا میکردن ، نتیجه اش چی میشه ؟!

کامرون _ فرهادی _ کیشلوفسکی _ کوبریک _ کوروساوا _ اسکورسیزی _ ده نمکی

 

کامرون: تکیه و زیر بنای فیلم رو می ذاشت روی دیمون و نتلز و آخر فیلم می دیدیم دیمون داره توی چشم خدایان غرق می شه و نتلز داره رو سرش گریه می کنه. آخرش هم فیلم 4 میلیارد دلار فروش می کرد و رکورد آواتار رو هم می زد.

 

فرهادی: کلا اژدها رو از فیلم حذف می کرد. تم پادشاهی و درگیری بر سر تخت و اهنین رو هم یک مقدار تغییر می داد و منظورم از تغییر اینه که کلا برش می داشت. آخرش می دیدیم رینیرا و اگان و ایموند و بقیه یک سری آدمند توی قرن 21 که یک سری دروغ زندگی خانوادگیشون رو از هم می پاشوند.

 

کیشلوفسکی: اصلا نمی شناسمش.

 

کوبریک: فقط فیلم اسپارتاکوسش رو دیدم که خودش معتقد بوده متعلق به خودش نیست (به خاطر درگیریش با تهیه کننده فیلم که شخصیت اصلی فیلم هم بود) برا همین نمی تونم نظری بدم.

 

کوروساوا: از کوروساوا هم فیلمی ندیدم. نمی تونستی به جای این کارگردان های عهد باستان یک چند تا کارگردان جدید مثل جکسون یا نولان بذاری؟

 

اسکورسیزی: با توجه به این که همه جور فیلمی رو کارگردانی کرده، این فیلم رو هم به خوبی می ساخت. البته تم گانگستری فیلم قوی تر می شد و احتمالاً خون و پنیر نقش هاشون مهم تر می شد. حضور دی کاپریو هم که حتمی بود، ولی حالا توی چه نقشی رو نمی دونم. من روی دیمون شرط می بندم.

 

ده نمکی: احتمالا تمام رقص رو حذف می کرد و تکیه اش رو می ذاشت روی قیام پرشور و مردمی کینگزلندینگ. محمد رضا شریفیان، امین حیایی و اکبر عبدی و شوخی های جلف حضورشون قطعی بود. آخرش هم با شکست نیروهای طاغوتی و با سقوط سیراکس آهنگ ای ایران ای مرز پر گهر روی پرده می رفت.

 

16. آهان این سوال رو الان یادم افتاد بپرسم. یادته اوایل که تو سایت فعالیت داشتم یه پیغام خصوصی اشتباهی که درواقع جواب حرفت تو فروم بود رو بهت دادم؟ وقتی اون پیغام رو گرفتی اولین فکری که بعد خوندنش بهت دست داد چی بود؟ خیلی دوست دارم بدونم.

 

دقیق یادم نمیاد. توی پیام خصوصی هام هم نگاه کردم، ولی چیزی پیدا نکردم.

 

تا سری بعد خدا نگهدار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بوی سر رابرت بلند شد و من از گور برخواستم چون همین یه فرصت برای سوزوندن و انتقام گرفتن باقی بود برام ، چون هیچ تلاشی نمیتونه حق مطلب رو بیان کنه، من چکیده سخت ترین سوالاتی که قبلا طرح کردم رو از محکوم میپرسم . باشد که در دامان غریبه جای گیرد ...

 

این تهدید بیشتر از این که من رو بترسونه، غمگینم کرد.

 

سر رابرت ممنون میشم کامل و جامع جواب بدی .

 

1- بزرگترین ترس زندگیت چیه ؟

 

چیزهایی که ازشون می ترسم یا وحشت دارم: ارتفاع- صحبت کردن در جمع و سخنرانی- مار و عقرب- حیوانات درنده .... ولی بیش از همه ی این ها از برادر بزرگترم می ترسم و به شدت ازش حساب می برم. ولی بزرگترین ترس زندگیم دروغ بسیار بزرگی به عده ی زیادی گفتم و از لو رفتنش به شدت می ترسم.

 

2-مهمترین و ارزشمند ترین چیزی که تو زندگی داری چیه؟

 

به نظرم بهترین و مهم ترین داشته ی من ذهنمه. بهترین دوستمه. تمام رازهام رو می دونه. افکار، عقاید و علایقم رو مضحکه نمی کنه (البته نه همیشه) و همیشه هم با خیالبافی سرم رو گرم می کنه.

 

3- پنج تا از خوانندگان زن فارسی زبان مورد علاقه ات رو به ترتیب مرتب کن و بهترین ترانه هر کدومشون (به نظر خودت) رو جلوش بنویس، هیچ کدوم از بانوان نباید بعد سال 1350 به دنیا اومده باشن .

 

اصلا اون قدر موسیقی گوش نمی دم که بخوام خواننده ی محبوب داشته باشم. البته دید انفعالی یا منفی بهش ندارم. می تونم الان یه سری اسم رو لیست کنم ولی برام معنی یا احساس خاصی نمی ده.

 

4- خوش بوترین ، خوش قیافه ترین ، خوش تیپ ترین ، خوش اخلاق ترین ، خوش فکر ترین ، زن و مردی که میشناسی یا دیدی به ترتیب چه کسانی اند ؟

 

با توجه به واضح نبودن محدوده های سوال تا جای ممکن تقلب کردم.

 

خوش بوترین: البته حس بویاییم اصلا خوب نیست و بهش اعتمادی نیست ولی؛

مرد: برادر بزرگترم، همیشه وسایلش یک بوی خاص و خوب می دن.

زن: خواهر زاده ام. 8 ماهشه. بوی بچه های کوچیک رو دوست دارم.

 

خوش قیافه ترین:

مرد: دیوید بکام (البته اصلا ازش خوشم نمیاد)

زن: اسکارلت یوهانسون

 

خوش تیپ ترین:

مرد: جرج کلونی

زن: کیت بلانشت

 

خوش اخلاق ترین:

مرد: یک هم اتاقی داشتیم به اسم حمزه

زن: کتابدار کتاب خانه ی دانشگاه

 

خوش فکر ترین:

مرد: سعدی (به خاطر این جمله که می گه هر کسی فرزندش رو به جمال می بینه و عقلش رو به کمال )

زن: ملیان

 

5-مهمترین داشته زندگیت چیه ؟

 

ر.ک به پاسخ سوال 2

 

6- اگه مجبور بودی با تک تک افراد زیر ازدواج کنی، به نظرت زندگیت چطور میشد؟. در مورد زندگی فرضیت با تک تک گزینه ها، یکم بنویس :

والدر فری

جافری براتیون

گرگور گلکان

گالوم

آیشمان

پ ن : نمیدونم چرا شخصیت زن شایسته ای پیدا نکردم واسه این لیست :دی

 

والدر فری: با توجه به کینه و نفرتی که نسبت بهش دارم، و با توجه به ضعف جسمانیش، در ولین فرصت ممکن گردنش رو می شکستم و از تویینز فرار می کردم

 

جافری براتیون: سعی می کردم سرش را با کمان و شمشیر و کشتن بز و گاو و کبوتر سرش رو گرم کنم. البته احتمالا با وجود این که جافری هیچ گونه تمایلات همجنس گرایانه از خودش نشون نداده، در نهایت سرسی احساس حسادت می کنه و فکر می کنه من توطئه چیدم علیه جافری و توطئه ی کشتن من رو می کشه.

 

گرگور کلگان: با توجه به جثه ام احتمالاً از من به عنوان یکی از اعضای تیم و تشکیلاتش استفاده می کنه و منم در اولین فرصت ممکن فرار می کنم.

 

گالوم: حلقه را به عنوان حلقه ی نامزدی بهش می دادم. گالوم هم سرش با حلقه گرم می شد و من رو ول می کرد. البته امکان داره حلقه رو دست کنم و ناپدید شم و از دستش فرار کنم. اصلا جهنم و ضر؛ من یک آدمم و گالوم هابیته، مثل فارامیر این قدر می زنمش تا خودش مثل بچه ی آدم فرار کنه.

 

آیشمان: به خوبی با هم کنار میومدیم و زوج بسیار خوبی را تشکیل می دادیم. به عنوان کسی که از آینده اومده سرنوشت جنگ جهانی رو می دونم و نازی ها را از پسامد های هر حرکتی آگاه می کنم. از همین رو به جایگاه هایی بلند مرتبه در بین نازی ها می رسیدم. نازی ها که آینده رو می دونستند جنگ رو می بردند و بر دنیا مسلط می شدند. (خنده ی شیطانی)

 

پ ن : نمیدونم چرا شخصیت زن شایسته ای پیدا نکردم واسه این لیست :دی

 

no problem

 

7-قدیمی ترین خاطره ای که به یاد داری چیه ؟! تصاویری رو که از اون خاطره داری دقیق توصیف کن (رنگ ها ، بو ها ، شی ها و ... ) .

 

چند تا تصویر هستند که دقیق نمی دونم کدومش قدیمی تره. واضح ترین تصویری که دارم زمانیه که پشت پدرم سوار موتور بودم. احتمالا سه چهار سالم بوده و داشتیم توی یک راه سنگلاخ و بی راهه حرکت می کردیم. توی یکی دست هام چیزی بود که الان یادم نمی آد چی بوده ولی می دونم که حس خوبی نسبت بهش داشتم. پام به پدال نمی رسید و وسط راه دمپاییم از پام افتاد، ولی به خاطر این که بابام عجله داشت نتونستیم برگردیم و برش داریم. اطرافمون تل و تپه بود و رنگ محیط چیزی بود بین زرد و نارنجی و قهوه ای. یه چیزی شبیه رنگ فروم، ولی روشن تر.

 

8-ترسناک ترین کابوسی رو که تو زندگی دیدی چی بود ، تعریف و توصیف کن

 

خواب مرگ زیاد دیدم. ولی توی ترسناک ترین خوابی که دیدم نمردم، گرچه تا سر حد مرگ ترسیدم. البته مطابق معمول خواب های دیگه قسمت زیادیش با منطق جور در نمیاد. من و چند نفر دیگه در گوشه ای سنگر گرفته بودیم و داشتیم روبروی چند نفر دیگه می جنگیدیم. اولش فان بود و خنده به همراه آدرنالین، ولی بعدش یهو تک به تک همراهام کشته شدم (هیج کدومشون آدمای آشنا نبودند) وقتی آخرین نفر هم کشته شد وحشت من رو گرفت. مطمئناً تا چند دقیقه من هم می مردم. اون زمان بود که اسلحه ام رو گذاشتم رو زمین و پا گذاشتم به فرار. کل فرارم شاید 30 ثانیه هم طول نکشید ولی لوکیشن کاملا عوض شد. وارد اتاقی شدم که پر جنازه بود و خودم رو گوشه ای انداختم و وانمود کردم مردم. صدای پای دشمنا از بیرون میومد. قلبم توپ توپ می زد. یه نفر وارد اتاق شد ... چشام رو باز کردم. قلبم به شدت می زد و سر تا پا عرق کرده بودم.

 

9- ایده آل ترین صحنه مرگی رو که میتونی برای خودت در نظر بگیری چیه ؟ ( در مورد فصلش ، ساعتش ، محیطش ، سنت ، احوالاتت ، دور و بری هات و ... توضیح بده ) .

 

دوست دارم در سن کم بمیرم بدون این که درست و کامل مزه ی دنیا رو چشیده باشم. فصل، ساعت و محیط مهم نیست. اولویت خاصی برای نحوه ی مرگم ندارم، ولی ترجیح می دم سریع و بی درد بیرم. سوختگی، یخ زدن و خفگی اولویت های آخرم هستند. پریدن از دروازه ی ماه خیلی دورنمای فانتزی و خوبیه، به شرط این که زیر پام ابر باشه، ابر این وسط خیلی مهمه. مرگ در تنهایی و بدون کسی در کنارم رو ترجیح می دم ولی در اون کیس دروازه ی ماه خیلی دوست دارم چند نفری هم توی اون تالار کذایی باشند، اکثرا آدم های دور و ناآشنا.

 

در مورد نحوه ی خاکسپاریم فانتزیم قایق و آتیشه. پشته ی هیزم و آتیش هم عالیه. ولی اصلا دوست ندارم جسدم رو زیر خاک کنند. از تصورش احساس خفگی می کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام و درود بر سر رابرت عزیز.

 

1- بیشتر از دیدن چه تیپ پست و کامنتی تو سایت و فروم خوشحال میشی؟ {کیفور هم میشی دریغ نکن بگو}

2- آخرین روزشماری که داشتی کی و چی بوده؟

3- چه راهی برای فرار از گیر افتادن در روزمرگی داری؟

4- بعد از گوش دادن به صدای ضبط شده خودت تو کدوم دسته میگیری: قابل تحمل یا خوش صدا؟

5- منچسترِ الکس فرگوسن رو در سه کلمه بیان کن.

6- منطق حاکم بر دنیای مارتین رو بیشتر مپسندی یا تالکین؟ چرا؟

7- تو هم مثل من از نور مهتابی بدت میاد!؟

8- گرمایی هستی یا سرمایی؟ / تو کدوم حالت روحیه بهتری داری: آسمون ابری، بدون بارش - صاف؟

9- فوتبال بازی میکنی؟ از چند سالگی بازی میکردی؟ تو چه زمین هایی بازی کردی؟ {خاکی و آسفالت و ... از این چیزا} تا به حال خواستی به صورت جدیدی این بازی کردن رو ادامه بدی؟

10- و سوال مورد علاقه ام:

میخوام با توجه به خصلت و توانایی های بچه های فروم یه کارکتر برای دنیای نغمه بسازی و به داستان واردش کنی. از کدوم کاربرا استفاده میکنی و کارکترـت کجای داستان میتونه تأثیر گذار باشه؟

 

همین. مورس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اقا کیوان از رابرات:5. لیست های زیر رو از خوب به بد مرتب کن:

(از اونجایی که به آلمان علاقه بیش از حد داری سعی کردم اثرش رو از بین ببرم)

 

Porsche _ Opel _ Volkswagen _ Audi _ BMW _ Mercedes-Benz

 

دقیقا چجوری اثرشو خنثی کردی؟!!!!مرسدس و آئودیو فولکس واگن وبی ام و ماله المانن

........................

به به سلوم علیک رابرت مرحوم

1.چرا مکانیکو دوس نداری؟(خاک تو مخت خودشم مکانیک امیرکبیر )

2.پنج تا از افراد اینجا انتخاب شده بارسم شکل کارتونی توضیح دهید.نمره(0,25)

3.پنج تا از شیطونیای دانشگاهتو بگو(همون خرابکاری)

4.اگه مامانت بهت نمره بده چند میده از لحاظ نظم و حرف گوش کنی؟از بیست لحاظ شه.

5.دخترای فامیلو سرکار میزاری؟

6.فیلم خاک برسری میبینی؟(قطعا!!!)چقدر؟

7.سه تا شیوه کرم ریزی به ملت که مورد علاقته؟

8.اگه بگن یک روز کامل هرکاریکنی آزاده چیکار میکنی؟

9.تو کارخونه به مامان کمک میکنی؟

10.اگه به یه مهمونی مهم دعوت بشی قبل اون اسهال بگیری میری مهمونی؟

11.وقتی لباس تازه میگیری هی با اونا جلو اینه فیگور میدی؟

12.گزینه های زیرو برحسب علاقه مرتب کن:

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺸﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﮐﻨﯽ …

ﺭﻭﺯﺍ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﻦ ﺑﺮﯼ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﯽ …

ﻣﻮﻫﺎﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻪ ﺩﺭﻧﯿﺎﺩ …

ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ ﮔﻢ ﺷﯽ …

ﺑﺮﻕ ﺑﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺵ ﺑﯿﺎﺩ …

ﺍﺷﺘﻬﺎﺕ ﮐﻮﺭ ﺷﻪ ﺑﺒﺮﯾﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﺎﻥ !

13.آیفون فور اس یانوکیا0011؟

14.به نظر شما،شما بچه مامان باباتون نیستین؟اگر نه ایا از لپ لپ در امده این یا سطل ماست؟

15.عایا دل گرفته ی شما با تخلیه چاه باز میشه؟قربون دس پنجت اگه اره ادرسشو بده بقیه هم مستفیض شن خخخخخ

16.مامانت خوراکی ها رو از دست تو قایم میکنه؟

17.یک جمله برای منور کردن مجلس بگو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام و درود بر سر رابرت عزیز.

 

درود بر مورس بزرگ، سر سلسله ی خاندان مارتل

 

1- بیشتر از دیدن چه تیپ پست و کامنتی تو سایت و فروم خوشحال میشی؟ {کیفور هم میشی دریغ نکن بگو}

کامنت های چالش برانگیز. از اون کامنت هایی که بعد خودش بقیه رو مجبور می کنه وارد بحث بشن. ضرورتی هم نداره اون کامنت از جبهه ی متحدین ما صادر بشه.

کیفور هم شدم چندگاهی. سر کامنت هایی که محتوا، مقداری طنز به همراه حجم زیادی از شیطنت به یک نسبت ایده آل با هم قاطی شده باشند. یکیش سر محاکمه ای بود که برندون ریگارو کرد.

 

2- آخرین روزشماری که داشتی کی و چی بوده؟

 

تقریبا برای رقابت های ورزشی روزشمار دارم. محدود به فوتبال هم نمی شه.. آخریش برای بازی دیشب بود که متاسفانه نتونستم ببینمش. بعضی مواقع برای اکران فیلم ها و حتی باک آفیس هم روزشمار دارم.

 

3- چه راهی برای فرار از گیر افتادن در روزمرگی داری؟

 

اگه کسی کاری به کارم نداشته باشه، روزمرگی رو دوست دارم. چون تقریبا تمام روز کارهایی انجام می دم که دوست دارم. البته فکر می کنم این کارایی هم که دوست دارم خودشون یه جورایی پادروزمرگیند. مثلا کتاب خوندن.

 

4- بعد از گوش دادن به صدای ضبط شده خودت تو کدوم دسته میگیری: قابل تحمل یا خوش صدا؟

 

وای چی می گی، خوش صدا؟ وحشت می کنم. وقتی حرف می زنم صدام اصلا خوب نیست، ولی باز هم وقتی صدای ضبط شده ی خودم را گوش می دم احساس انزجار می کنم. مشکل ناهنجاری یا گوش خراشی نیست. ضعف و عدم یکنواختی صدا و یک تن خاص که همیشه توی ذهنم برای یک تیپ خاص (افراد ضدحال، عبوس و سرد) معادل می کردم. البته مدت زیادیه که دیگه صدام رو ضبط نکردم. شاید الان با بالا رفتن سنم و stable شدن صدام این مشکل تا حدی حل شده باشه.

 

5- منچسترِ الکس فرگوسن رو در سه کلمه بیان کن.

 

جان سخت، با ثبات، منفور

 

6- منطق حاکم بر دنیای مارتین رو بیشتر مپسندی یا تالکین؟ چرا؟

 

البته این که بین کل کتاب های فانتزی دنیاهای مارتین و تالکین رو دوست دارم حجم زیادیش بر می گرده به اساس محکم منطقی داستان ولی به منطق جفتشون هم ایراداتی دارم.

 

در دنیای تالکین با ااین قضیه تبعیض و اجحاف آشکاری که بین الف و انسان ها گذاشتند جدا مشکل دارم. یعنی چی ارو 14 تا والا فرستاده تا دنیا رو برای فرزندانش آماده کنه، یکی هم که بعدا اومده؛ حالا این والا ها واسه الف ها اومدن انواع فداکاری ها رو کردن و براشون فرش قرمز پهن کردند تا برند (اون قارهه اسمش چی بود؟)، بعد نوبت انسان ها که شد از 14 تا والا نصیبشون فقط مورگوت شد.

مشکل دنیای مارتین هم که به اژدهاهاشن. اصلا باگند برای خودشون. یعنی هیچ جوره نمی شه با اینا مقابله کرد. دیگه توی جنگ اژدها داشته باشی مهم نیست سپاه دشمن چقدر باشه، دم و تشکیلات چیا داشته باشند. تکلیف جنگ مشخصه. اون جنگ توی ریچ توی رقص اژدهایان دیگه نوبر بود... a dragon had come... باید به مارتین گفت بابا مرد حسابی داقل یه ایراد می ذاشتی توی اینا، سرعت پایین، قدرت مانوور کم، هوش و ذهن معیوب؛ حالا اینا رو نذاشتی حداقل یه راهی برای مقابله می ذاشتی.

 

در کل با وجود این که مشکل منطق تالکین خیلی اساسیه و سوال برانگیز، مشکل مارتین خیلی اثر بیشتری داره.

 

7- تو هم مثل من از نور مهتابی بدت میاد!؟

 

نه چرا بدم بیاد؟ ببینم نکنه ویرولف بودی خبر نداشتیم.

تنها چیزی که شاید بتونه بین من و تنفر از شب مهتابی رابطه ایجاد کنه اینه که شب های مهتابی برای ماهی گیری اصلا مناسب نیست. خودم البته ماهی گیری زیاد بلد نیستم ولی شغل آبا و اجدادیمه.

 

8- گرمایی هستی یا سرمایی؟ / تو کدوم حالت روحیه بهتری داری: آسمون ابری، بدون بارش - صاف؟

 

واقعیتش هیچ کدومش نیستم. قابلیت تطبیق مناسبی با هر دو دارم. ولی بیشتر اعضای خانواده سرماییند و به نسبت اونا من گرماییم.

 

روزهایی صاف خوبند ولی روزهای ابری بهتر و ویژه ترند. توی روز های ابری اکثرا احساس خوبی دارم.

 

9- فوتبال بازی میکنی؟ از چند سالگی بازی میکردی؟ تو چه زمین هایی بازی کردی؟ {خاکی و آسفالت و ... از این چیزا} تا به حال خواستی به صورت جدیدی این بازی کردن رو ادامه بدی؟

 

الان خیلی کم. از سه چهار سالگی. حیاط خیلی بزرگی داریم (سیمانی) و از بچگی محل بازی کردن من و برادرام و دوستامون بوده. تا 30 نفر رو هم ساپورت می داد. الان دیگه به دلیل یک سری ساخت و ساز ها اون حالت ایده آلش رو از دست داده.

زمین های خاکی، آسفالت مدرسه و چمن مصنوعی و سالن فوتسال دانشگاه بازی کردم. دروازه بانیم خوبه، ولی استعدادم برای بازی کردن در سایر پست ها تقریبا صفره.

 

10- و سوال مورد علاقه ام:

میخوام با توجه به خصلت و توانایی های بچه های فروم یه کارکتر برای دنیای نغمه بسازی و به داستان واردش کنی. از کدوم کاربرا استفاده میکنی و کارکترـت کجای داستان میتونه تأثیر گذار باشه؟

 

خب این یه کم سخت شد. بذار ببینم، استعداد تغییر هویت و ناشناس موندن استاد آمون برای مردان بی چهره، استعداد شگرف سام در تملق و پاچه خاری در شورای کوچک

سرسی

توانایی تالیسا در دسته بندی در کتابخانه ی اولدتاون، توانایی برندون در ایفای نقش tickler، کاریزمای جورامون برای فرماندهی گارد پادشاه، توانایی کیوان در بحث کردن با همه و زدن برجک های همه ی جبهه ها در عین حال مصون ماندن خودش برای نقش یک سیاستمدار و استعداد مانوئل در بلند کردن آتش فتنه برای نقش مانوئل

 

حالا باید یه طوی ترکیبشون کنیم. اسم کاراکترمون رو می ذاریم A. A یک دورنیه که به محض تولد از بقیه قایمش می کنند و به صورت مخفیانه برای یک ماموریت سری تعلیمش می دن. A زمانی که به سن بلوغ می رسه به عنوان یک شوالیه ی جوان و تحت یک نام مستعار وارد پایتخت می شه.{استاد آمون} (زیاد عدم تطابق های زمانی اینجا مهم نیستند) دورنی ها از لابی های مخفی مختلفی استفاده می کنند تا A پله پله رشد می کنه و عضو گارد پادشاه می شه. A در اولین فرصت ممکن ماموریت اصلیش که به جون هم انداختن خاندان های براتیون و لنیستر و گرفتن انتقام دورن و الیا از این دو خاندانه رو شروع می کنه و آتیش فتنه ی بزرگی رو درست می کنه.{مانوئل} بین براتیون ها و لنیستر ها جنگ می شه و توی جنگ A برای هر دو جبهه می جنگه، ولی با این وجود موقعیتش همواره تقویت می شه تا این که بخواد ضعیف بشه.{کیوان} زمانی که پادشاه براتیون ها زندانی میشه این مسوولیت بررسی به اتهام و شکنجه و اعدامش رو برعهده می گیره {برندون} و بعدش زمانی که شاه جدید براتیون ها به تخت می نشینه دوباره می ره سمت اونا و همون وظیفه رو در قبال لرد کسترلی راک انجام می ده. آخرش هم به خاطر ابهتی که داره و نقشش توی جنگ می شه فرمانده ی گارد پادشاه {جورامون}

 

ویژگی سام یک مقدار با بقیه تداخل داشت. تالیسا هم که رسما داده ی پرت بود.

 

پ.ن: امیدوارم کسی از این متن چیزی به دل نگیره.

 

همین. مورس

 

سوالاتت رو دوست داشتم. خوب بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سری 2

 

21. فرض کن ادارد یه راست می رفت پیش رابرت قضیه بچه ها رو بهش می گفت. اتفاقات بعدش رو تا جایی که کی پادشاه می شه بگو. (در نظر داشته باش که قبل اینکه ادارد سرسی رو مطلع کنه سانسا به سرسی گفته، یعنی غافلگیر نمی شن لنیسترها)

 

22. کلاً روند این روزهای زندگیت رو شرح بده.

 

23. 5 سال دیگه خودت رو چجوری تصور می کنی؟

 

24. اگه بخوای 5 سال زندگی هی برات تکرار بشه از چه سنی تا چه سنی رو انتخاب می کنی؟

 

25. مهم ترین قانون/اخلاق/قاعده ای که باهاش زندگی می کنی؟

 

26. بزرگترین سوال های بی جواب زندگیت؟

 

27. نظرت راجع به اپلای؟

 

28. هیجان انگیز ترین ، خاطره انگیز ترین ، غم انگیز ترین فوتبال های عمرت ؟

 

29. از بین زوج های زیر یکی رو انتخاب کن.

تاپ گیر _ کلاه قرمزی

بایرن _ تیم ملی آلمان

برنج _ نون

رونالدو _ مسی

ریوالدو _ رونالدینیو

شب _ روز

فیلم _ سریال

 

30. لاست عصبانی ت نکرد؟

نظرت راجع به آخر HIMYM ؟

 

31. کلاً نظرت راجع به نقد فیلم، نقاشی و ... چیه؟

تا حالا شده یه نقدی بخونی از برداشت طرف شاخ در بیاری؟

 

32. 7 هنر رو به ترتیب علاقه مرتب کن.

 

33. سایت هایی که بیشتر از همه بهشون سر می زنی رو به ترتیب بنویس. (5 تا)

 

34. خصایص خوب و بد تیریون رو بنویس.

اگه بجاش بودی چه کارایی رو می کردی و چه کارایی رو نه؟ (منفعت خودش رو در نظر بگیر نه این که به نفع استارک ها یا ... عمل کنی)

 

35. 10 جنگجوی برتر کل تاریخ وستروس. (بدون تعصب )

 

36. بهترین فصل دنریس ؟ کجا با دنریس کوچکترین همدردی ای داشتی یا حتی یه ذره بهش حق دادی یا دلت براش سوخته؟

 

37. با کدوم یک از شخصیت های نغمه می تونی راحت تر زندگی کنی ؟ (5 تا به ترتیب اولویت)

 

38. اون سوال کذایی عطر رو جواب بده.

 

39. لذت بخش ترین کارهایی که تو زندگیت انجام دادی؟

 

40. یه روز پرفکت رو برنامه ریزی کن. (کلاً هیچ محدویت زمانی و مکانی و ... ای نداری)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اقا کیوان از رابرات:5. لیست های زیر رو از خوب به بد مرتب کن:

(از اونجایی که به آلمان علاقه بیش از حد داری سعی کردم اثرش رو از بین ببرم)

 

Porsche _ Opel _ Volkswagen _ Audi _ BMW _ Mercedes-Benz

 

دقیقا چجوری اثرشو خنثی کردی؟!!!!مرسدس و آئودیو فولکس واگن وبی ام و ماله المانن

 

منظور کیوان این بود که چون همشون آلمانیند، برا هیچ کئومشون مزیت حساب نمی شه.

 

به به سلوم علیک رابرت مرحوم

 

سلام پسر وستروس

 

1.چرا مکانیکو دوس نداری؟(خاک تو مخت خودشم مکانیک امیرکبیر )

 

گفتم که، قبلنا از مکانیک خوشم میومد، الان هم به خیلی دیگه از رشته های مهندسی ترجیحش می دم ولس قلب استاد های مکانیکی از پیچ و مهره و چرخ دنده های فولادی ساخته شده.

 

2.پنج تا از افراد اینجا انتخاب شده بارسم شکل کارتونی توضیح دهید.نمره(0,25)

 

با یه چند تایی قبلا شوخی کردم، پس انتخابام می شن لیست زیر:

 

رابرت: بشکه، اون اسمایل همیشه تنهایی که ریگار یه بار گفت هم خوبه.

مانوئل: The Faceless Man

رنلی: ستون پنجم دشمن

ریگار: شاهزاده ی دزدان

پسر وستروس:غریبه ی دیروز، آشنای امروز

 

3.پنج تا از شیطونیای دانشگاهتو بگو(همون خرابکاری)

 

5 تا! چه خبره مگه؟ باشه می گم ولی همشون درسی نیست!

 

1- سر امتحان ریاضی 2 خواب موندم.

2- سر کلاس فیزیک 2 کلا دو بار رفتم. یه بار رفتم میان ترم رو بپرسم که فهمیدم هفته ی بعده. بار دوم هم جلسه ی بعدی بود که رفتم ساعت امتحان رو بپرسم. تو همون جلسه فهمیدم یکی دیگه هم با فامیلی مشابه من توی این کلاسه که به جلسه هم نیومده سر کلاس.

3- توی کل دوران حضورم توی دانشگاه نرفتم کارت دانشجویی بگیرم، و سر همین 2 سال آخر رو از سلف محروم موندم.

4- یکی از خوابگاه ها پاتوق گیممون بود. بعد این که خوابگاهمون رو عوض کردند اون قدر به اون خوابگاه قدیمی می رفتیم که بن شدیم. یکی از نگهبان های اونجا هنوزم به خونم تشنه است. من هم همین احساس رو بهش دارم.

5- اولین جلسه ای که رفتیم چمن دانشگاه از روی عصبانیت توپ رو شوت کردم هوا و توپ توی شالوده ی ساختمون کنار زمین فرود اومد و یک ساعت طول کشید تا برش گردوندن و تا اون زمان تایم چمن هم تقریبا تموم شده بود.

 

4.اگه مامانت بهت نمره بده چند میده از لحاظ نظم و حرف گوش کنی؟از بیست لحاظ شه.

 

با توجه به مهر مادری نمره های الکی بالا می ده. ولی خودم از نظر نظم به خودم -6- و از نظر حرف گوش کنی -14- می دم.

 

5.دخترای فامیلو سرکار میزاری؟

 

نه، بیشترشون رو یکی دو بار توی سال بیشتر نمی بینم (اگه اصلا ببینم) و توی همون یکی دو بار هم کل مکالمه مون از سلام و احوال پرسی بیشتر نمی شه.

 

6.فیلم خاک برسری میبینی؟(قطعا!!!)چقدر؟

 

یکی از چیزهایی که بیش از همه ازش متنفرم پ.ور.نو.گرافیه. نمی دونم چرا، ولی احساس می کنم شخصیت انسانی را تحقیر می کنند. ادعا نمی تونم ادعا کنم که ندیدم ولی توی چند باری که دیدم همواره حس تهوع داشتم. البته می تونم درک کنم کسایی را که پ.و.ر.ن می بینند.

 

7.سه تا شیوه کرم ریزی به ملت که مورد علاقته؟

 

پیش فرض را گذاشتی بر سادیستی بودن دیگه؟

 

زیاد آدمی نیستم که بخوام شوخی های آزار دهنده با کسی بکنم. باید با یکی خیلی احساس نزدیکی کنم تا بخوام این جوری اذیتش کنم.

 

8.اگه بگن یک روز کامل هرکاریکنی آزاده چیکار میکنی؟

 

سر ساعت 12 شب با یک جت شخصی مافوق صوت می رفتم برزیل. پرواز 10-12 ساعت طول می کشید، ولی خوبیش اینه که زمانی که می رسیدم هنوز تازه روز در شرف شروع بود. تمام مدت پرواز رو می خوابیدم تا توی روز سر حال باشم. در اولین قدم دیداری با مسیح ریو می کردم و برای نشون دادن ارادتم با گلایدر ازش می پریدم پایین. اگه سقوط می کردوم و مغزم منفجر می شد که هیچ، ولی در صورت سالم موندن تا طلوع خورشید رو در یک سینمای سه بعدی با پیتر جکسون یکی از قسمت های 2 یا 3 لوتر رو می دیدیم. با طلوع خورشید بزرگ ترین کارناوال برزیل شروع می کرد به رژه رفتن جلوم. البته کلش هم نباید بیش از 2 ساعت طول بکشه. با پایان کارناوال با جت مذکور از شهر خارج شده و به یکی از مناطق خوش آب و هوای بریل رفته اون جا جلوی چشمم بزرگ ترین تورنومنت قرون وسطایی ممکن برگزار می شد. بعد از پایان تورنومنت با جت کذایی به ریو برگشته و در جایگاه ویژه استادیوم ماراکانا فینال جام جهانی رو می دیدم. بعد از پایان مسابقه هم به جای بلاتر جام رو می دادم تیم قهرمان. بعد از اون هم به دستور من دو تا گلادیاتور میومدند و با هم می جنگیدند. با پایان مسابقه ی گلادیاتور ها چند ساعت باقی مونده رو هم چند تایی خودروی سوپر اسپورت رو امتحان می کردم. البته خودم که رانندگی بلد نیستم، کنار دست سباستین فتل می می نشستم.

 

9.تو کارخونه به مامان کمک میکنی؟

 

تمام تلاشم رو می کنم که ماکزیمم حالت ممکن از زیر کار در رم. ولی خب همیشه هم نتیجه نمی ده.

 

10.اگه به یه مهمونی مهم دعوت بشی قبل اون اسهال بگیری میری مهمونی؟

 

زیاد اهل مهمونی نیستم و توی محدود بار هایی هم که می رم به اصرار اطرافیانه. برای همین اسهال یا بیماری های دیگه بهونه ی بسیار خوبی برای نرفتنه. البته اگه خودم اصرار به رفتن داشته باشم با اسهال هم ممکنه برم. برخلاف حالت معمول توی مهمونی ها کم اشتها می شم.

 

11.وقتی لباس تازه میگیری هی با اونا جلو اینه فیگور میدی؟

 

در اولین فرصت ممکن با یه لباس راحت عوضش می کنم. لباس باز نیستم.

 

12.گزینه های زیرو برحسب علاقه مرتب کن:

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺸﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﮐﻨﯽ …

ﺭﻭﺯﺍ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﻦ ﺑﺮﯼ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﯽ …

ﻣﻮﻫﺎﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻪ ﺩﺭﻧﯿﺎﺩ …

ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ ﮔﻢ ﺷﯽ …

ﺑﺮﻕ ﺑﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺵ ﺑﯿﺎﺩ …

ﺍﺷﺘﻬﺎﺕ ﮐﻮﺭ ﺷﻪ ﺑﺒﺮﯾﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﺎﻥ !

 

ﺑﺮﻕ ﺑﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺵ (مکانیک ) ﺑﯿﺎﺩ …

ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ ﮔﻢ ﺷﯽ …

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺸﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﮐﻨﯽ …

ﻣﻮﻫﺎﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻪ ﺩﺭﻧﯿﺎﺩ …

ﺍﺷﺘﻬﺎﺕ ﮐﻮﺭ ﺷﻪ ﺑﺒﺮﯾﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﺎﻥ !

ﺭﻭﺯﺍ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﻦ ﺑﺮﯼ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﯽ …

 

13.آیفون فور اس یانوکیا0011؟

به هیچ وجه خوره ی موبایل نیستم. بدم میاد کلا از گوشی. پیش میاد که تا 2-3 هفته هم گوشیم رو اصلا روشن نکنم و بیشتر وقت ها هم بعد یکی دو ماه گمشون می کنم. با این وجود هم از بازی snake گوشی 1100 نمی شه گذشت.

 

14.به نظر شما،شما بچه مامان باباتون نیستین؟اگر نه ایا از لپ لپ در امده این یا سطل ماست؟

 

15.عایا دل گرفته ی شما با تخلیه چاه باز میشه؟قربون دس پنجت اگه اره ادرسشو بده بقیه هم مستفیض شن خخخخخ

 

 

16.مامانت خوراکی ها رو از دست تو قایم میکنه؟

 

قبلنا آره، الان دیگه نه.

 

17.یک جمله برای منور کردن مجلس بگو.

 

بر خیز و مخور غم جهان گذران------------خوش باش و دمی به شادمانی گذران

در طـبع جـهان اگــر وفـایی بودی-----------نوبت بـه تو خود نیامدی از دگـران

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بقیةُ السوالاتُ کینگیُ رابرتٌ:

1.ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯽ

ﭘﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ

ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ …(ادامه بده)

2.تحلیلتون رو درباره ی مسائل خاورمیانه

3.ادب از که آموختی؟

4.یکی از فانتزیهات خوشملت؟؟

5.بچه مردم چیست؟

6.کفش چه مدلیشو دوس داری؟(به اینکه کجا و با چی بپوشی فک نکن.شرح کامل از رنگ ومدل)حتما پاسخیشین

7.سربازی رفتی! اگر بله که هیچ اگه نه از الان تسلیت مرا پذیرا باش

8.عاشق چیا هستی؟مثلا سرعت و کتاب واین چیزا

9.بچه های فامیل دوستت دارن؟

10.بنظر رفیقات خوش خنده هستی یا جدی و اخمو؟

11.چرا راننگی بلد نیستی هاااااا؟

 

 

و من الله توفیق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام بر سر رابرت, دلاور بی چون و چرای وستروس.

اینم سوالای من. سعی کردم با تکیه به حافظه ام سوالات تکراریمو حذف کنم اما اگر بازم چیزی مونده با بزرگواری همیشگی که مرام پادشاه رابرت براتیون هست منو خواهی بخشید..

 

• تابلوترین مشخصه ظاهریت به نظر خودت چیه؟

• تابلوترین مشخصه اخلاقیت به نظر خودت چیه؟

• اگر بخوای دوباره انتخاب رشته کنی بازم یه رشته فنی رو انتخاب می کنی یا جسارتش رو داری که بری دنبال علاقه ات, مثلا" تاریخ؟

• الان دقیقا" چه کار می کنی؟ منتظر سربازی, دنبال کار, منتظر نتایج فوق یا...؟

• چرا اگر برداشتم درست باشه, گفتی رشته مکانیک و استاداش به نظرت خشک و... هستند. تو دانشگاه که معمولا" همه فعالیتهای فوق برنامه فرهنگی و هنری دست بچه های فنی است. موافق نیستی؟

• دوست داری برای ادامه تحصیل به خارج از ایران بری؟ در رشته خودت کدوم کشور رو مناسب می دونی؟

• فکر کردی که برای فوق بری یه رشته ای که علاقه داری؟

• به نظر خودت چقدر آدم جدی هستی؟ هم از نظر ظاهر و برخورد و هم تو کارهات و پیگیری کردن امورات زندگیت.

• تو دانشگاه پلی تکنیک از اون بچه های فعال و شلوغ و پای شلوغ کاریها بودی؟

• احساس میکنی در خانواده ادم تاثیر گذاری هستی؟ ( مثلا" روی فضای عمومی خانواده و علایق و تفریحات بقیه اعضا) یا خودت بیشتر تحت تاثیر خانواده هستی؟

• قبول داری که در وجود هر مردی یک قسمت زنانه و در وجود هر زنی یک قسمت مردانه هست؟ اگر جوابت مثبته قدرت قسمت زنانه وجود خودتو چه جوری ارزیابی میکنی؟ ( صفر, کم , مثل بقیه مردها, نسبتا" قوی, خیلی قوی)

• نظرت در مورد آدمهای ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا چیه؟ زن یا مرد فرقی داره؟

• فکر کنم گفتی در حال حاضر دوست دختر نداری؟ تا حالا چند تا داشتی؟

• متوسط عمر رابطه ات با دخترا چه قدره؟! اگر بخوای با دختری دوست بشی برات مهمه که حتما" دوستش داشته باشی؟

• قابلیت اینکه درخوش گذرونی مثل رابرت باشی رو در خودت می بینی؟

• سیگاری هستی؟ نظرت در مورد دخانیات و موارد مشابه! چیه؟ به عنوان تجربه چطور؟

• یادت میاد زمانی که بچه بودی چه تصوری از خودت به عنوان یه آدم بزرگ داشتی؟ دوست داشتی چه کاره باشی یا چه ظاهری داشته باشی؟

 

 

• جدا از اینکه ریگار نامزدت رو دزدید ( یا روایتهای دیگه!) واقعا" شخصیت ریگار رو تحسین نمی کنی؟ چرا؟!

• می تونی در یک کلمه محبوب ترین شخصیتت رو در نغمه نام ببری؟

تیریون , ند استارک, تایوین لنیستر, رنلی , استنیس, رابرت, راب استارک.

• در مورد این شخصیتها بگو که

- به کدوم یکی اخلاقیات خودتو نزدیکتر میبینی؟

- دوست داری اخلاق و رفتارت تو زندگی واقعی شبیه کدوم باشه؟ مثل یه الگوی اخلاقی.

- کدوم یکی رو بیشتر تحسین می کنی؟

- کدوم یکی رو به عنوان دوست انتخاب میکنی؟

- کدوم یکی به یه شخصیت واقعی نزدیکتره؟ ( خصوصیاتش اغراق آمیز یا غیر واقعی نیست)

- اخلاق و شخصیت کدوم یکی برات غیر قابل تحمله؟

سرسی, کتلین, مارجری, سانسا, آریا, آرین مارتل, برین از تارت.

در مورد هر کدوم ازاینا بگو که اگر زنانی واقعی با این شخصیتها و ظاهرها را می دیدی:

- ممکن بود عاشق کدوم یکی بشی؟

- کدوم یکی برات غیر قابل تحمله؟

- کدوم یکی برات بیشتر از همه قابل احترامه؟

- کدوم یکی رو به عنوان یک دوست مطمئن و قبل اعتماد انتخاب می کردی؟

- کدوم یکی رو گذراندن یک شب انتخاب میکردی؟

• بدترین پایانی که مارتین می تونه برای نغمه بنویسه؟

• یه اتفاق غیر منتظره به نظرت میاد که در ارتباط با آینده حوادث وستروس بگی؟ چیزی که مثل کارهای خود مارتین برای خواننده غافلگیر کننده باشه.

• آخرین فیلم, کتاب و موسیقی که اشکتو دراورد؟ ( اگر اهل اشک هستی!)

• چه چیزی تو دنیای مجازی بیشتر از همه جذبت می کنه؟

• گفتی که به ادبیات روسیه علاقه داری. از هر کدوم از این نویسنده ها چه کتابهایی رو خوندی. اگر تعدادش زیاده چند تایی که بیشتر دوست داری رو بگو.

داستایفسکی, تولستوی, گورکی, شولوخوف, ناباکوف, پاسترناک, چخوف

• اگه به داستایفسکی علاقه داری این سوالو جواب بده: به یاد موندنی ترین کاراکتر تو کتابای داستایفسکی کی بوده برات؟ اینجوری نبودی که مثلا" پرنس میشکین یا راسکولنیکوف یه دوره ای خیلی روت تاثیر گذاشته باشن.

• سینمای روسیه یا کلا" اروپای شرقی رو دوست داری؟

• تا حالا عاشق یه کاراکتر کتاب شدی طوری که همش بهش فکر کنی؟ عاشق یه شخصیت تو یه فیلم چطور؟ نام ببر لطفا".

• رابطه ات با هنر چه طوره؟ حالا غیر از موسیقی. مثلا" نقاشی, خط و...

• یک سوال که کسی ازت نپرسیده و دوست داری که پرسیده بشه رو خودت بگو و جواب بده.

 

ممنونم از وقتی که صرف خواهی کرد و جوابهایی که خواهی داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سری 2

 

21. فرض کن ادارد یه راست می رفت پیش رابرت قضیه بچه ها رو بهش می گفت. اتفاقات بعدش رو تا جایی که کی پادشاه می شه بگو. (در نظر داشته باش که قبل اینکه ادارد سرسی رو مطلع کنه سانسا به سرسی گفته، یعنی غافلگیر نمی شن لنیسترها)

 

خب سرسی پی می برد که ادارد داره خودش رو برای مبارزه آماده می کنه، برای همین می رفت تو حالت آماده باش کامل. ولی هنوز بابت بحث مشروعیت فرصت وارد کردن یک ضربه ی علنی رو نداره. با توجه به فرض سوال رابرت باید به بارانداز برسه تا ادارد داستان رو بهش بگه. من حدس می زنم ادارد مخفیانه رابرت رو مطلع می کنه، رابرت اولش شاید امتناع هم کنه ولی بعدش دستور دستگیری ملکه و بچه هاش رو می ده. قوای ملکه مقاومت می کنند ولی در برابر نیروهای شاه، رنلی و شمالی ها تعدادشون کم تره و تلاششون بی فایده است. ملکه و بچه هاش به زندان فرستاده می شن تا براشون محاکمه تشکیل بشه. تایوین قواش رو حرکت میده و خواستار آزادی دختر و نوه هاش می شه. جیمی بدون اطلاع تایوین تلاش می کنه یه تنه سرسی رو آزاد کنه ولی خودش هم اسیر می شه. قوای استورمز اند، کینگزلندینگ ریورران و دراگون استون آماده ی جنگ می شن. تایوین قبل این که چند تا لشکر به هم متصل شن قوای ریورران رو متلاشی و ادمور رو اسیر می کنه. ولی بعدش بر می گرده به وسترلند و توی گولدن توث مستقر می شه. همون زمان هم کوان رو از راه دریا می فرسته تا در شهرهای آزاد براش لشکر بخره. رابرت برخلاف میل ادارد سرسی و جیمی و بچه هاشون رو اعدام می کنه و ادارد عصبانی می شه و استعفا می ده. خودش هم بر می گرده شمال. تیریون به همراه دسته ی وحشی هاش با ریورلندی ها درگیر می شه و افرادش اکثرا کشته و خودش اسیر می شه. رابرت با قوای استورمزاند و کینگزلندینگ بدون این که منتظر بقیه ی لشکرا بشه به گولدن توث حمله می کنه ولی شکست می خوره. خودش هم به خاطر این که اصرار داشته پیشتاز حمله باشه کشته می شه. در همین حین خبر می رسه که استنیس لنیسپورت رو محاصره کرده. رنلی فرماندهی باقی مانده ی لشکر رابرت رو برعهده می گیره و با رسیدن قوای ریچ خودش رو رسما شاه اعلام می کنه. استنیس لنیسپورت رو فتح می کنه که این خبر رو می شنوه. در همین حین قوای مزدور کوان هم در نزدیک ترین محل ممکن به کینگز لندینگ به ساحل می شینه. استنیس ادعای شاهی می کنه و ادارد تنها کسیه که باهاش متحد می شه...آخرش فکر کنم رنلی شاه شه.

 

22. کلاً روند این روزهای زندگیت رو شرح بده.

 

این روز ها بی کارم. صبح طرفای 9-10 پا میشم و اکثر روز رو می شینم پای اینترنت. در کنارش Himym هم می بینم. (دیروز تموم شد) گهگاهی می رم شنا. البته تا چند روز دیگه کلا اوضاع تغییر می کنه.

 

23. 5 سال دیگه خودت رو چجوری تصور می کنی؟

 

از جواب دادن این سوال به خودم هم امتناع می کنم. اصلا سعی می کنم تصورش نکنم.

 

24. اگه بخوای 5 سال زندگی هی برات تکرار بشه از چه سنی تا چه سنی رو انتخاب می کنی؟

 

14 تا 19 سالگی

 

25. مهم ترین قانون/اخلاق/قاعده ای که باهاش زندگی می کنی؟

 

اذیت کردن خودم ممنوع!

 

26. بزرگترین سوال های بی جواب زندگیت؟

 

1-چطوری ظرف یک ماه 10 کیلو وزن اضافه کردم؟

2- چطوری 150 متر با اسکی می پرند و جاییشون هم نمی شکنه؟

3- مردم به چی جواد رضویان می خندند؟

 

27. نظرت راجع به اپلای؟

 

گزینه ی خوبیه اگه خودت هم توانایی و آمادگیش رو داشته باشی. دیدم کسایی که رو که کمیتشون در حد دبیرستان هم می لنگه و حرف از سطح پایین دانشگاه ها و رفتن به خارج کشور می زنند. ولی روی هم رفته نظرم راجع به اپلای مثبته گرچه خودم هرگز پیش رو نگرفتم.

 

28. هیجان انگیز ترین ، خاطره انگیز ترین ، غم انگیز ترین فوتبال های عمرت ؟

 

خیلی بیشتر از یکی می شه.

 

هیجان انگیزترین ها: ایران 2-1 آمریکا (98) ---- ایتالیا0-0 (4-1 پنالتی) هلند(2000) --- ایتالیا 1-2 فرانسه (2000) ---- رئال 0-1 بایرن (2001) ---- پرتغال 2-2 (4-3 پنالتی) انگلیس (2004) ----- پرتغال 1-0 هلند (2006) ---- آلمان 1-1 (4-1 پنالتی) آرژانتین----- بایرن 2-1 رئال (2007) ----منچستر 3-2 میلان (2007) -----آلمان 3-2 ترکیه (2008) ----- چلسی 4-4 لیورپول (2009) -----منچستر 3-2 بایرن (2010)

 

خاطره انگیزترین ها: انگلیس 0-0 (4-5) آلمان (1996) استرالیا 2-2 ایران (1997)----ایتالیا 0-0 هلند (2000) ----برزیل 2-1 انگلیس (2002) ----- پرتغال 1-0 هلند (2006) ---- ایتالیا 2-1 فرانسه (2006) {بیشتر بابت آتیش بازی و کاغذرنگی ها} بایرن 2-1 رئال (2007) ----منچستر 3-2 میلان (2007) ----- یووه 1-4 بایرن(2009)----بایرن 2-1 منچستر (2010) ----آلمان 4-1 انگلیس (2010)-----ایتالیا 2-3 اسلواکی (2010) ---- دورتموند 4-1 رئال (2013)

 

غم انگیز ترین ها: پرتغال 3-0 آلمان (2000) ----- رئال 2-1 لورکزن (2002) ----- آلمان 0-2 ایتالیا (2006) ----- بایرن 2-3 اینتر (2011)

 

29. از بین زوج های زیر یکی رو انتخاب کن.

 

تاپ گیر _ کلاه قرمزی کلاه قرمزی رو فقط از روی فلش هم اتاقیم اونم تیکه تیکه می دیدم، ولی تاپ گیر رو پایه ی ثابتشم.

بایرن _ تیم ملی آلمان پرسیدن نداره اصلا!

برنج _ نون از نظر مزه شاید برنج رو ترجیح بدم، ولی کلا نون رو انتخاب می کنم. رفیق شفیق تریه.

رونالدو _ مسی طرفدار هیچ کدوم نیستم، رئال رو هم به بارسا ترجیح می دم، ولی مسی سرتاپا سره از رونالدو. بازیش که خیلی بهتره، اخلاقش هم قابل مقایسه نیست. به تیم حریف بازیکن ها و مربی و هوادارا احترام می ذاره. اهل تمارض هم نیست بر عکس رونالدو. متأسفانه توی تیم بارسا هم توی اقلیته از این لحاظ

ریوالدو _ رونالدینیو هر دو با توپ جادو می کردند. ولی رونالدینیو بیشتر.

شب _ روز بچه که بودم از شب می ترسیدم. الان شب رو دوست دارم و از یک لحاظایی خیلی بیشتر از روز و جز کساییم که خیلی زیاد شب زنده داری (نه از لحاظ مذهبی) می کنند. ولی برام ثابت شده که یک شب بد خیلی خیلی بدتر از یک روز بده. برای همین روز رو انتخاب می کنم.

فیلم _ سریال زیاد سریال بین نیستم.

 

30. لاست عصبانی ت نکرد؟

 

فصل های آخرش به خوبی فصل های اولش نبود ولی این طوری ها هم نبود که عصبانیم کنه. البته شاید اون زمانی که لاست رو دیدم نسبت به الان سطح توقعم از فیلم و سریال پایین تر بود.

 

نظرت راجع به آخر HIMYM ؟

 

 

فصل آخرش رو خیلی کند شروع کردند و خیلی لفت دادند و آخرش تو اون دو قسمت آخر همه چی سرعت گرفت و زیر و رو شد. اصلا تناسب نداشت. بعد این که کل یک فصل رو راجع به یک مراسم بپردازی و بعد تو قسمت آخر به اون شکلی تمومش کنی هم منطقی نبود. البته سورپرایز آخر کار جالب بود ولی باز هم در کل پایانش (نسبت به کل سریال) رضایت بخش نبود.

 

 

31. کلاً نظرت راجع به نقد فیلم، نقاشی و ... چیه؟

تا حالا شده یه نقدی بخونی از برداشت طرف شاخ در بیاری؟

 

می پسندم، مشروط بر این که به تشریح جوارح اثر منجر نشه.

 

آره زیاد شده. شده که حتی بدون دیدن یک اثر هم فقط از صرف نقدی که بهش می شه شاخ دربیارم. مثالش این که یه بار سیمای ملی داشت عروس مردگان تیم برتون رو نقد می کرد. از اون طرف هم شده یه نقد الکی مثبت از یه فیلم بخونم و برم ببینمش و بعد متوجه شم آشغاله.

 

32. 7 هنر رو به ترتیب علاقه مرتب کن.

 

1- ادبیات

2- فیلم

3- مجسمه سازی

4- نقاشی

5- معماری

6- تئاتر

7- موسیقی

 

33. سایت هایی که بیشتر از همه بهشون سر می زنی رو به ترتیب بنویس. (5 تا)

 

1- گوگل

2- ورزش 3

3- ویکی پدیا

4- فروم وستروس

5- گل (قبل حذف گل فارسی رنک 1 بود.)

 

34. خصایص خوب و بد تیریون رو بنویس.

اگه بجاش بودی چه کارایی رو می کردی و چه کارایی رو نه؟ (منفعت خودش رو در نظر بگیر نه این که به نفع استارک ها یا ... عمل کنی)

 

خصوصیات مثبت: با این که شرف اولویت اولش نیست ولی انسانیت رو توی کارهاش لحاظ می کنه. ضعف و نقص جسمی خودش رو پذیرفته. به خانواده اش وفاداره با این که کم بهش پشت نشده. سیاست حالیشه و از مرحله پرت نیست. حس شوخ طبعی قابل ستایش داره. با وجود نقص جسمیش چند بار ثابت کرده که آدم شجاعیه.

 

خصوصیات منفی: از لحاظ روحی آسیب پذیره و در برابر زن ها رسما بی دفاعه. خیلی زود تحریک می شه. زیاد مست می کنه. زیاده از حد حرف می زنه و همیشه هم کنترل کامل رو رو گفته هاش نداره. زود از خودش سیبل می سازه و زیاد دشمن برای خودش می تراشه.

 

مساله شی که کلا باید حذف می شد. جنگ قدرتش با سرسی هم بی نتیجه و پوچ بود. برای این که نهایت یا جفتشون دست استنیس می افتادند یا تایوین وارد می شد و کنترل همه چیز رو به دست می گرفت. دزدیدن تامن و تهدید کردن سرسی به آسیب زدن به تامن هم احمقانه بود. کلا باید سعی می کرد به جای این که از سرسی دشمن بسازه با چاپلوسی و پاچه خواری سرسی رو رام کنه. رفتارهاش با جافری هم زیاده روی بود.

 

35. 10 جنگجوی برتر کل تاریخ وستروس. (بدون تعصب )

 

1- گری کینگ

2- سروین میرور شیلد (گرچه داستان زندگیش کلا پرت و پلاست. توی عصر انسان های نخستین زندگی می کرده. گارد پادشاه بوده. یک اژدها کشته. پرنسسی به نام دیریسا (یه اسم کاملا والرین) رو از دست غول ها نجات داده....)

3- جورامون

4- شاه سرزمین رودخانه (همون که 100 تا جنگ رو از آندال ها می بره و تو خریش شکست می خوره)

5- آرتیس ارن وینگد نایت

6- باریستان سلمی

7- ایمون دراگون نایت

8- کرگن استارک

9- دیمون بلک فایر

10- رابرت

11- رودریک داستین (رودی ویران)

12- آرتور داین

13- گرگور کلگان

14- بیلور بریک اسپیر

15- لیونل براتیون (لفینگ استورم)

16- نایمریا

17-سایمون استار آی

18- هیو همر

....

 

3 تای اول ترتیبشون به نظرم درسته. بقیه الزامی نداره که دقیقا همین طوری باشند.

 

36. بهترین فصل دنریس ؟ کجا با دنریس کوچکترین همدردی ای داشتی یا حتی یه ذره بهش حق دادی یا دلت براش سوخته؟

 

اولین فصلش بهترین فصلش بود. جایی که هنوز غرور و تکبرش دریچه ی خردش رو کاملا مسدود نکرده بود.

جایی که برادرش فروختش براش دلم سوخت.

اینم بگم تا کتاب دو این قدر ازش بدم نمیومد. از کتاب سه به بعد رشد رو اعصاب رویش خیلی زیاد شد.

 

37. با کدوم یک از شخصیت های نغمه می تونی راحت تر زندگی کنی ؟ (5 تا به ترتیب اولویت)

 

با خیلی از کاراکترها ولی بین پی او وی ها:

 

1: سمول

2: داووس

3: برن

4: تیریون

5: آریا

 

بین 5 شاه هم به ترتیب رنلی، راب، استنیس، جافری، بالون

 

38. اون سوال کذایی عطر رو جواب بده.

 

حالا چرا عصبانی هستی؟ حس بویاییم میل می کنه به صفر و تفاوت زیادی بین بوی عطر های مختلف احساس نمی کنم.

 

39. لذت بخش ترین کارهایی که تو زندگیت انجام دادی؟

 

گیم بازی کردن های تو خوابگاه (دوتا 5v5)

خوردن بستنی لواشکی

شنا توی دریا

لیگ های فوتبال مدرسه

اولین باری که لوتر رو کامل دیدم

 

یه بارم تقریبا یه هفته موقتا ناشنوا شدم که خیلی عالی بود. آرامش مطلق.

 

40. یه روز پرفکت رو برنامه ریزی کن. (کلاً هیچ محدویت زمانی و مکانی و ... ای نداری)

 

توی پست قبل یه همچین سوالی رو جواب دادم، ولی حالا که محدودیت زمانی و مکانی ندارم بی زحمت جای جت رو با تله پورت عوض می کنم. اول از همه دو قسمت از لوتر رو توی منهتن نیویورک یا توی وگاس با پیتر جکسون می بینم. اول صبح توی نوربریگ با فتل خودروهای اسپورت رو امتحان می کنم. بعدش مسابقه ی قرون وستایی توی دشتی توی سویس، پرواز با گلایدر از روی برج ایفل، کارناوال توی خود برزیل، مسابقه ی گلادیاتوری توی رم و آخرسر هم مسابقه ی فینال جام جهانی توی ماراکانا.

 

راستی یه سوال از سری قبل یادم رفت جواب بدم:

 

7. رفتار های فراگیری بین مردم که بیش از همه رو مغزتن؟

 

چند تایی هستن ولی بیشتر از همه جمله ی کذایی:

 

ان شالله قسمت (روزی! ) شما هم بشه.

 

رسما دیوونه ام می کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بقیةُ السوالاتُ کینگیُ رابرتٌ:

1.ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯽ

ﭘﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ

ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ اشتباهی می شوی

 

2.تحلیلتون رو درباره ی مسائل خاورمیانه

 

بحث سیاسی توی تالار ممنوعه!

 

3.ادب از که آموختی؟

 

از بی ادبان!

جدا این سوال ها رو از کجا میاری؟

 

4.یکی از فانتزیهات خوشملت؟؟

 

همیشه دوست داشتم فاصله ی خوابگاه تا دانشگاه رو تله پورت کنم.

 

5.بچه مردم چیست؟

 

یک فرد نرمال، سربه زیر، حرف گوش کن و کاردرست. فرزند مورد تایید همه ی پدر و مادر ها.

 

6.کفش چه مدلیشو دوس داری؟(به اینکه کجا و با چی بپوشی فک نکن.شرح کامل از رنگ ومدل)حتما پاسخیشین

 

چرم سیاه ساده. راحت و بادوام. قابل استفاده برای همه نوع شرایط و محیط. قابل استفاده به عنوان دمپایی در پایان عمر خود به عنوان یک کفش.

 

7.سربازی رفتی! اگر بله که هیچ اگه نه از الان تسلیت مرا پذیرا باش

 

نرفتم. تسلیت شما رو هم پذیرا هستم.

 

8.عاشق چیا هستی؟مثلا سرعت و کتاب واین چیزا

 

عاشق کتاب که هستم، دنیای مجازی، گیم، اسپورت (اغلب رشته ها)، سرعت تا حدی، خودرو های اسپورت.

بستنی رو هم به لیست بالا اضافه کن.

 

9.بچه های فامیل دوستت دارن؟

 

دوستای صمیمیم نیستند، ولی میشه گفت تا حدی محبوبم.

 

10.بنظر رفیقات خوش خنده هستی یا جدی و اخمو؟

 

تا حالا بین دوستام کسی بهم جدی یا اخمو نگفته. در جمع دوستام همیشه خوش خنده و خوش مشربم.

 

11.چرا راننگی بلد نیستی هاااااا؟

 

نمی دونم، تا حالا شرایطش پیش نیومده. ضمن این که سابقه ام با موتور اصلا خوب نیست. برای همین زیاد کسی اطمینان نمی کنه ماشین دستم بده. خودم هم تا حالا پیش رو نگرفتم. لازمم نشده تا حالا.

 

و من الله توفیق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام و درود بر پادشاه رابرت از خاندان سلطنتی براتیون ، نخستین با نام او ، پادشاه اندال ها و روینار ها و انسان های نخستین ، لرد هفت پادشاهی ، محافظ قلمرو ، ناجی مردم وستروس و براندازنده ی حکومت ظالمانه ی خاندان غاصب تارگارین 

 

بریم سراغ سری اول سوال ها :

 

اول : متولد چه ماهی هستی و از کدوم فصل بیشتر لذت می بری

دوم : برند موبایل و لپ تاپ و تبلتت چیه ، اگه کنسول هم داری بگو

سوم : نظر قلبیت رو در مورد خاندان های بزرگ وستروس بگو ، با خاندان براتیون هم شروع کن . نظرت رو در مورد تک تک شعار های خاندان های بزرگ وستروس بگو . بهترین و بدترینش کدومه ، از کدوم خاندان واقعا بدت میاد و از کدوم خاندان واقعا خوشت میاد طرفداری رو هم بزار کنار

چهارم : تا حالا خارج از کشور رفتی ، اگه رفتی کجا ، اگه نرفتی دوست داری کجا ها بری ، دوست داری کجا زندگی کنی

پنجم : نظرت رو در مورد ازدواج بگو ، دوست داری ازدواج کنی ، وقتی ازدواج کردی دوست داری اسم بچه هات رو چی بزاری دختر و پسر

ششم : شخصیت های محبوب و منفورت رو در رمان های فانتزی که خوندی 

هفتم : چه زبان هایی رو بلدی و چه زبان هایی رو دوست داری یاد بگیری

هشتم : در چه برهه ای از تاریخ دوست داری زندگی کنی چه در ایران و چه در خارج

نهم : بهترین انیمیشن و فیلم سینمایی و سریالی که دیدی چه ایرانی و چه خارجی

دهم : بازیگر های محبوب و منفورت هم خارجی هم ایرانی

یازدهم : اگه یه روز من رو تو خیابون ببینی بهم چی میگی ، به جز سلام و احوال پرسی

دوازدهم : شخصیت های زیر رو از نظر زیبایی در سریال نغمه مرتب کن 

برین از تارث ، سانسا استارک ، لایسا ارین ، دنریس تارگرین ، مارجری تایرل ، کتلین استارک ، سرسی لنیستر ، اریا استارک ، یگریت ، یارا گریجوی ، اوشا ، تالیسا استارک ، رز ، ملیساندر ، میرسلا براتیون ، شیرین براتیون ، سلیس فلورنت ، میری ماز دور ، گیلی

سیزدهم : نظرت در مورد عدد ۱۳ و این که کلا به اعداد اعتقاد داری 

چهادهم : از کدوم ویژگی خودت خوشت میاد و کدوم ویژگی خودت رو دوست نداری

پانزدهم : اگه بخوای حیوان نگه داری اون چیه

شانزدهم : اهل بازی های کامپیوتری هستی ، اگه اره بهترین بازی که کردی چی بوده و سبک مورد علاقه ات چیه

هفدهم : بیشترین و شدیدترین دردی که تجربه کردی

هجدهم : تالکین یا مارتین ، چرا

نوزدهم : فرض کن استنیس شاه شده و تو فرمانده ی گاردشاهی هستی ، بعد فرض کن استنیس بهت دستور می ده تامن رو همون جا جلوی چشم بقیه ی درباری ها بکشی ، ایا این کار رو انجام می دی یا سعی می کنی استنیس رو قانع کنی که کارش درست نیست . 

پی نوشت : من خودم به شخصه این کار رو انجام نمی دم . 

پی نوشت ۲ : همین شرایط رو در مورد سرسی ، جیمی ، مارجری ، دنریس و تیریون هم بگو

پی نوشت ۳ : حالا فرض کن از دستور استنیس سرپیچی کردی و استنیس حالا می خواد تو رو به جرم خیانت اعدام کنه ، حالا اگه نظراتت فرق می کنه بگو

بیستم : نظرت رو به طور کامل در مورد من بگو ، اگه استنیس با سینا فرق می کنه بگو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این پست رو تا نصفه جواب دادم که صفحه قاطی کرد و دیگه هم به حالت اول برنگشت. این سومین باریه که این بلا سرم میاد. تقصیر خودم بود. اون ریگار بیچاره رو یه بار سر همین موضوع اذیت کردم همین بلا سرخودم هم اومد.

 

سلام بر سر رابرت, دلاور بی چون و چرای وستروس.

 

درود بر بانو وینترفل، خواهرخوانده ی 8000 ساله ی استورمز اند خودمان.

 

اینم سوالای من. سعی کردم با تکیه به حافظه ام سوالات تکراریمو حذف کنم اما اگر بازم چیزی مونده با بزرگواری همیشگی که مرام پادشاه رابرت براتیون هست منو خواهی بخشید..

 

از اونجا که سوال ها رو قبلا خوندم همین اول کار می گم سوالاتت خیلی خوب بود و این سری رو خیلی دوست داشتم.

 

• تابلوترین مشخصه ظاهریت به نظر خودت چیه؟

 

عمدتا بقیه به موهای نسبتا بلند و آشفته ام اشاره می کنند. الان که چند روزیه موهام رو کوتاه کردم فکر کنم واضح ترین مشخصه ام دماغ بزرگ و کجم باشه، در کنارش هم شاید سایز XL م.

 

• تابلوترین مشخصه اخلاقیت به نظر خودت چیه؟

 

بی خیالی و ریلکس بودن زیادی.

 

• اگر بخوای دوباره انتخاب رشته کنی بازم یه رشته فنی رو انتخاب می کنی یا جسارتش رو داری که بری دنبال علاقه ات, مثلا" تاریخ؟

 

حالا از کجا می دونی تاریخ رو انتخاب می کردم؟ نه جدا تاریخ رو خیلی دوست دارم، ولی فکر کنم اگه دوباره می خواستم انتخاب رشته کنم هم جرات این که برم انسانی رو نداشتم. یه رشته ی مهندسی دیگه رو انتخاب می کردم ولی نه مکانیک. شاید مثلا کامپیوتر.

 

• الان دقیقا" چه کار می کنی؟ منتظر سربازی, دنبال کار, منتظر نتایج فوق یا...؟

 

منتظر نتایج فوقم، در کنارش سه چهار ماهیم هست که موقتا پیش برادرم توی گمرک کار می کنم.

 

• چرا اگر برداشتم درست باشه, گفتی رشته مکانیک و استاداش به نظرت خشک و... هستند. تو دانشگاه که معمولا" همه فعالیتهای فوق برنامه فرهنگی و هنری دست بچه های فنی است. موافق نیستی؟

 

دانشگاه ما رشته ی غیر فنی نداشت، برای همین نمی تونم نظری در مورد این چیزی که گفتی داشته باشم. اینم بگم همه ی رشته های فنی هم مثل مکانیک نیستند. مکانیکی ها واقعا سخت گیرند، نشونش هم اینه که مکانیک در کنار برق بهترین رتبه های ورودی رو توی دانشگاه داره ولی همین مکانیک کنار عمران پایین ترین معدل ها رو هم داره.

 

• فکر کردی که برای فوق بری یه رشته ای که علاقه داری؟

 

چرا فکر کردم که برم تاریخ یا ادبیات یا زبان، ولی دیگه حوصله و اراده اش رو ندارم. تربیت بدنی رو هم دوست دارم، حوصله اش رو هم دارم، ولی درک این انتخاب برای بقیه خیلی سخته، منم زیاد نمی تونم با خوانواده سر و کله بزنم.

 

• به نظر خودت چقدر آدم جدی هستی؟ هم از نظر ظاهر و برخورد و هم تو کارهات و پیگیری کردن امورات زندگیت.

 

نه بابا، کجام شبیه آدمای جدیه. قیافه ام البته یه مقدار غلط اندازه و باعث می شه بعضی ها فکر کنند آدم جدی ای هستم، ولی جدیتم از قیافه به اون ورتر نمی ره. شوخی و مسخره رو راحت تحمل می کنم و خیلی دیر و خیلی کم از شوخی ناراحت می شم. در پیگیری کارهای خودم بی خیال و تا حدی سربه هوام. البته این چند مدتی که کار می کنم یه وجه جدید ازم کشف شده و بعضی وقت ها بهم می گن زیادی سخت گیرم.

 

• تو دانشگاه پلی تکنیک از اون بچه های فعال و شلوغ و پای شلوغ کاریها بودی؟

 

نه زیاد. زیاد به نتایج اون اعتراض ها و شلوغ کاری ها خوشبین نبودم. از اون طرف هم نظرم همراستا با معترض ها نبود. البته با وضع موجود کاملا مخالف بودم، ولی هدف و نتایج اون اعتراض ها هم دقیقا چیزی نبود که من می خواستم.

 

• احساس میکنی در خانواده ادم تاثیر گذاری هستی؟ ( مثلا" روی فضای عمومی خانواده و علایق و تفریحات بقیه اعضا) یا خودت بیشتر تحت تاثیر خانواده هستی؟

 

فرزند دهم خانواده چقدر تاثیر می تونه داشته باشه توی فضای عمومی خانواده؟ مخصوصا که دو سه تا برادر و خواهر بزرگتر مستبد هم داشته باشی.

 

• قبول داری که در وجود هر مردی یک قسمت زنانه و در وجود هر زنی یک قسمت مردانه هست؟ اگر جوابت مثبته قدرت قسمت زنانه وجود خودتو چه جوری ارزیابی میکنی؟ ( صفر, کم , مثل بقیه مردها, نسبتا" قوی, خیلی قوی)

 

قبول دارم. قسمت زنانه ی من زیاد قوی نیست، بین کم تا مثل بقیه ی مرد ها. البته اعتراف می کنم خودم اصرار دارم وانمود کنم که این وجه زنانه از این هم کمتره.

 

• نظرت در مورد آدمهای ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا چیه؟ زن یا مرد فرقی داره؟

 

خب مطمئناً با پایین انداختنشون از کوه (مجازات شرع اسلام) موافق نیستم. به نظرم اصلا درست نیست که به عنوان مجرم یا تبه کار باهاشون برخورد شه و تمام حق و حقوق زندگیشون ازشون گرفته بشه. ولی هم.جن.س.گ.راها به نظر من نمونه آدم سالم و نرمال هم نیستند. خصلت اونا مخالف قوانین طبیعته و از این رو به نظر من هم.جن.س.گ.راها بیمارند. خب یک فرد بیمار رو که نمیان بکشن ولی تبلیغات برای بیماری هم زیاده رویه.

به نظرم بهترین راه حل اینه که با درمان های پزشکی یا روان درمانی این مشکل حل شه. ولی در غیر این صورت هم می شه بهشون اجازه ی زندگی کنار هم یا تغییر جنسیت رو داد. ولی کاملا مخالف اینم که هم.جن.س گرا.ها بتونند اجازه ی فرزند خواندگی داشته باشند.

 

• فکر کنم گفتی در حال حاضر دوست دختر نداری؟ تا حالا چند تا داشتی؟

 

ندارم، قبلا هم نداشتم. کلا از دختر ها فراریم. یکی از دلایلی هم که به تالیسا یه بار گفتم من هم کلاسی خوبی نیستم همینه.

 

• متوسط عمر رابطه ات با دخترا چه قدره؟! اگر بخوای با دختری دوست بشی برات مهمه که حتما" دوستش داشته باشی؟

 

فعلا که صفر. نه به نظرم الزامی نیست، ولی شرطش اینه که طرف مقابل هم حتما از موضوع اطلاع داشته باشه.

 

• قابلیت اینکه درخوش گذرونی مثل رابرت باشی رو در خودت می بینی؟

 

فکر کنم بله، سست عنصری و کم ارادگی رابرت رو که دارم. ژن خوش گذرانی و شهوت طلبی رو هم که توی فامیلمون داریم. پدر بزرگ مادریم 5 تا زن داشته. پدر بزرگ پدرم هم تو 80-70 سالگی زن دومش رو گرفته که پدربزرگم هم ماحصل همون ازدواج فرخنده بوده.

 

• سیگاری هستی؟ نظرت در مورد دخانیات و موارد مشابه! چیه؟ به عنوان تجربه چطور؟

 

سیگاری نیستم تا حالا هم امتحان نکردم. دلیلش هم این بود که چون سیگاری توی خوانواده داریم، از تبعات و مضراتش اطلاع کامل داشتم. نظر اصلا مثبتی هم ندارم. حتی به عنوان تجربه هم اشتباهه، همه ی کسایی که الان سیگاریند به عنوان تجربه شروع کردند، همشون هم الان پشیمونند.

 

• یادت میاد زمانی که بچه بودی چه تصوری از خودت به عنوان یه آدم بزرگ داشتی؟ دوست داشتی چه کاره باشی یا چه ظاهری داشته باشی؟

 

یادم که میاد، ولی تجسمی از ظاهرم نداشتم. قیافه ام همیشه توی مه و دودی پنهان بود ولی فکر کنم اغلب کت و شلوار تنم بود. دوست داشتم مربی فوتبال بشم یا نویسنده ی فانتزی. دوست داشتم قدم هم یه 2 متری بشه که نشد.

 

• جدا از اینکه ریگار نامزدت رو دزدید ( یا روایتهای دیگه!) واقعا" شخصیت ریگار رو تحسین نمی کنی؟ چرا؟!

 

خب ریگار دقیقا چکار مثبتی کرده که بخوام تحسینش کنم؟ تا جایی که می دونیم ریگار تا قبل اون جریان فقط چنگ می زده و فاز دپرس می گرفته، تورنومنت می برده، خواب اژدها می دیده و دل دخترای اشرافی رو می برده. خب من با موسیقی که ارتباطی ندارم، فاز غمگین هم که اصلا خوشم نمیاد، برای تورنومنت حالا می شه تحسینش کرد، خواب اژدها هم که نشون از افکار مخرب و اندیشه های کجروانه داره، بردن دل دختر های اشرافی هم سوای این که نشون می ده که خوش قیافه بوده که شاخصه ای نیست که بابتش شخصیت فرد رو تحسین کرد، مختص فقط ریگار هم نبوده و همه ی پسرای خانواده های بزرگ وستروس کلی کشته و مرده و خاطرخواه دارند چه برسه به شاهزاده وستروس.

از اون طرف معایب و ایراداش هم کم نیستند. ریگار با این که پسر بزرگ خونواده و است و ولیعهد تقریبا هیچ نقشی توی دربار نداره و هیچ نفوذی روی پدر معلوم الحالش نداره. اگه توی خود تارگرین ها مثلا بیلور بریک اسپیر جای ریگار بود نمی ذاشت ایریس اون همه دیوانگی به خرج بده.

 

• می تونی در یک کلمه محبوب ترین شخصیتت رو در نغمه نام ببری

 

آریا

 

تیریون , ند استارک, تایوین لنیستر, رنلی , استنیس, رابرت, راب استارک.

• در مورد این شخصیتها بگو که

- به کدوم یکی اخلاقیات خودتو نزدیکتر میبینی؟

 

فکر کنم خودم اخلاقم به رنلی بیشتر از همه نزدیک باشه. شباهت هایی هم به راب، رابرت و تیریون دارم. چند تایی خصوصیات ند رو هم دارم ولی شباهتی به استنیس یا تایوین ندارم.

 

- دوست داری اخلاق و رفتارت تو زندگی واقعی شبیه کدوم باشه؟ مثل یه الگوی اخلاقی.

 

ند خیلی خوب و شریفه، ولی سرد و گوشه گیره. به عنوان الگوی اخلاقی خوبه، ولی خلق و خوی شیرینی نداره. دوست دارم چیزی باشم بین رنلی و ند. البته خیلی دوست دارم کاریزمای تایوین رو داشته باشم.

 

- کدوم یکی رو بیشتر تحسین می کنی؟

 

ند و تایوین.

 

- کدوم یکی رو به عنوان دوست انتخاب میکنی؟

 

اگه ابزاری بخوام نگاه کنم ند، ولی به عنوان دوستی که بخوام ایامم رو باهاش بگذرونم راب. بعد از اون تیریون، رنلی، رابرت.

 

- کدوم یکی به یه شخصیت واقعی نزدیکتره؟ ( خصوصیاتش اغراق آمیز یا غیر واقعی نیست)

 

برای خلق کردن یک شخصیت خوب اغراق هم لازمه. همون داستایوسکی که پایین ذکر کردی یه سری از بهترین کاراکترهای تاریخ رو خلق کرده که همشون اغراق آمیزند. به نظر من تیریون و رابرت واقعی ترین شخصیت ها هستند. دلیلش هم اینه که شخصیت هاییند که نقطه ضعف زیاد دارند و نقطه ضعف هاشون هم انسانی و قابل درکه. تایوین و ند زیاد کاملند، استنیس زیاد شخصیت ملموسی نیست و راب و رنلی هم خیلی به کاراکترشون پرداخته نشده.

 

سرسی, کتلین, مارجری, سانسا, آریا, آرین مارتل, برین از تارت.

در مورد هر کدوم ازاینا بگو که اگر زنانی واقعی با این شخصیتها و ظاهرها را می دیدی:

- ممکن بود عاشق کدوم یکی بشی؟

 

آریا احتمالا، شاید هم سانسا.

 

- کدوم یکی برات غیر قابل تحمله؟

 

سرسی، دوست دارم خفه اش کنم.

 

- کدوم یکی برات بیشتر از همه قابل احترامه؟

 

به نظرم کتلین با وجود خرابکاری هاش آدم قابل احترامیه، آریا هم با وجود سنش خیلی قابل تحسینه.

 

- کدوم یکی رو به عنوان یک دوست مطمئن و قبل اعتماد انتخاب می کردی؟

 

سرسی انتخاب آخرمه. به برین بیش از بقیه میشه به عنوان دوست خوب اعتماد کرد. آریا هم خوبه ولی خب باید همیشه این احتمال رو که قراره شکمت رو با نیدل سوراخ کنه رو هم در نظر بگیری.

 

- کدوم یکی رو گذراندن یک شب انتخاب میکردی؟

 

سانسا انتخاب اولم بود اگه دختر ادارد نبود. در مرام ما نیست این طوری با دختر ادارد رفتار کنیم. پس مارجری.

 

• بدترین پایانی که مارتین می تونه برای نغمه بنویسه؟

 

آخرین فصل کتاب مال دنریس باشه و توش نمیره.

 

• یه اتفاق غیر منتظره به نظرت میاد که در ارتباط با آینده حوادث وستروس بگی؟ چیزی که مثل کارهای خود مارتین برای خواننده غافلگیر کننده باشه.

 

جواب دادن به این سوال طوری که اسپویل نداشته باشه سخته. از خیلی وقت پیش حدس می زنم که جیمی سرسی رو بکشه، احتمالا با همون دست طلایی. حدس دیگه ای هم که می زنم اینه که دیوار به 999 فرمانده برسه و بعدش یه اتفاق خیلی بزرگ (در حد خراب شدن دیوار) پیش بیاد.

 

• آخرین فیلم, کتاب و موسیقی که اشکتو دراورد؟ ( اگر اهل اشک هستی!)

 

اهل اشک نیستم، ولی سر انیمیشن frozen بغضم گرفت.

 

• چه چیزی تو دنیای مجازی بیشتر از همه جذبت می کنه؟

 

دنیای مجازی سریع ترین و کامل ترین راه کسب اطلاعاته، اگه بخوای نقد یک فیلم رو ببینی، یه کتاب رو بخونی، بخوای از فلان جنگ تو فلان دوره ی تاریخی اطلاع کسب کنی، زندگی نامه ی یک نفر را چک کنی یا فهرست مصدومای بازی های امشب رو چک کنی، سریع ترین و بهترین راه دنیای مجازیه.

سوای این توی دنیای واقعی آدم نمی تونه اطرافیانش را انتخاب کنه. یه فرده بین بقیه با سلایق وعلایقی که ممکنه با دیگران کاملا فرق کنه. بیشتر مواقع نمی تونی در مورد موضوع مورد علاقه ات با بقیه صحبت کنی و صحبت های بقیه هم اغلب برای تو جذاب نیست. مثلا اگه من بخوام راجع به وستروس با اطرافیانم صحبت کنم فقط یکی از داداشام سریال رو دیده اونم نه با دقت و علاقه ی زیاد، چیزی نداره تو این زمینه بگه که برای من جدید و جذاب باشه. ولی توی دنیای مجازی هر کسی می تونه محیط و فضای مورد علاقه اش رو دنبال کنه، و همیشه پیدا می کنی آدمایی رو که علایق و دغدغه هایی مثل تو را داشته باشم.

 

• گفتی که به ادبیات روسیه علاقه داری. از هر کدوم از این نویسنده ها چه کتابهایی رو خوندی. اگر تعدادش زیاده چند تایی که بیشتر دوست داری رو بگو.

داستایفسکی, تولستوی, گورکی, شولوخوف, ناباکوف, پاسترناک, چخوف

 

تورگنیف و بولگاکوف را جا انداختی.

 

داستایوسکی: داستایوسکی favorite مه. ازش زیاد خوندم؛ قمار باز، برادران کارامازوف، جنایت و مکافات، ابله، جوان خام، خاطرات خانه اموات، جن زدگان، آزردگان، چندتایی هم داستان کوتاه. شب های سپید رو هم خوشم نیومد و وسطاش ولش کردم.

تولستوی: جنگ وصلح رو خوندم، آنا کارنینا رو چند بار شروع کردم ولی فقط در حد 2-3 فصل ازش رو خوندم. سر جنگ و صلح هم همین بلا سرم اومد تا تمومش کردم. کلا این قدر شروع داستان هاش کنده و فضاسازی هاش مفصل که آدم رو خسته می کنه. ارباب و نوکر و چند تا داستان کوتاهه دیگه رو هم خوندم.

گورکی: یه داستان کوتاه ازش خوندم به اسم مادر یک خائن که خیلی احساسی و قشنگ بود.

شولوخوف: از شولوخوف چیزی نخوندم.

ناباکوف: از خودش که چیزی نخوندم، ولی یک نقد مفصل داره راجع به کتاب مسخ که بسیار جالب بود.

پاسترناک: دکتر ژیواگو را یه بار شروع کردم و چند فصلی رو هم خوندم، ولی کتابی که دستم خیلی کهنه و رنگ و رو افتاده بود و اعصابم رو خرد می کرد برای همین پسش دادم به کتابخونه.

چخوف: 3-4 جلد از مجموعه داستان کوتاه هاش رو خوندم. استاد مسلم این ژانره. رمان کوتاه دوئل رو هم خوندم.

 

• اگه به داستایفسکی علاقه داری این سوالو جواب بده: به یاد موندنی ترین کاراکتر تو کتابای داستایفسکی کی بوده برات؟ اینجوری نبودی که مثلا" پرنس میشکین یا راسکولنیکوف یه دوره ای خیلی روت تاثیر گذاشته باشن.

 

راسکلنیکوف رو دوست نداشتم، ولی اون ایده اش و مقاله ای که توی مجله چاپ کرد خیلی خیلی جالب بود. پرنس میشکین معصوم رو اصلا نمی شد دوست نداشت، هر چند اگه به این لنیستر پرست ها باشه به اون بره ی معصوم هم ایراد می گیرند. از کاراکتر اصلی جوان خام زیاد خوشم نیومد، زیادی عبوس و پررو بود. جن زدگان (شیاطین) کلا به نظرم زیاد کتاب خوبی نبود. ولی برادران کارامازوف (دمیتری-ایوان-آلکسی)، هر سه رو دوست داشتم. توی کاراکتر های مونث خواهر راسکلنیکوف خوب بود، توی ابله لیزاوتا پارکفیونا، آگلایا ایوانونا و ناستاسیا فلیپونا هر سه محشر بودند توی برادران کارامازوف هم دختر فلج مادام خوخلاکوف (لیزا بود فکر کنم) شیطنت دلنشینی داشت. زنان داستایوسکی سوای دیوانگی شون خیلی خیلی قویند.در مجموع فکر کنم پرنس میشکین از همه دوست داشتنی تر بود. خودم البته به نظرم به آلکسی کارامازوف بیشتر شبیهم تا لئو میشکین.

تاثیر هم که مطمئنا داشتند خود داستایوسکی و شخصیت هاش. سر جنایت و مکافات و جوان خام یادمه سردرد و تب گرفتم از دست کتاب. میشکین و آلکسی روم خیلی تاثیرگذار بودند، اون دید و نگاه مثبتشون به زندگی و آدم ها یه جورایی بهم آرامش و امید می داد.

 

• سینمای روسیه یا کلا" اروپای شرقی رو دوست داری؟

 

نه سینماشون بر عکس ادبیاتشون زیاد جالب نیست برام. فکر کنم یکی از رهبرای خود شوروی هم یه بار گفته بود ما سر سینما جنگ سرد رو باختیم.

 

• تا حالا عاشق یه کاراکتر کتاب شدی طوری که همش بهش فکر کنی؟ عاشق یه شخصیت تو یه فیلم چطور؟ نام ببر لطفا".

 

جواب من رو ندادی که منظور از این عاشق شدن چیه؟ علاقه به یک کاراکتر به طور عام و بابت عقاید و افکار و کارهاش یا علاقه به یک کاراکتر زن بابت نفس زن بودنش؟ رو این حساب من دو حالت رو در نظر می گیرم.

به عنوان یک کاراکتر بیش از همه به تورین تورامبار دلبسته شدم. این که هر کاری می کرد به طوری اسفناکی اشتباه بود به شدت برام جذب بود. ولی به عنوان یک کاراکتر زن لیزا خوخلاکووا دوست داشتنی بود. کلا کاراکتر های زن های لجباز جالب ترند برام.

تو فیلم هم کاراکتر های مورد علاقه ام بوکسور سیندرلا من (راسل کرو) و آدمکش لئون (ژان رنو) ه. به عنوان زن هم یاسمین فیلم بلو یاسمین خیلی شخصیت خاصیه، با این که خیلی کارهای اشتباهی انجام میده و کاملا هم آدم مثبتی نیست و از سلامت کامل عقلی هم بهره نداره آدم تحت تاثیر وقارش قرار می گیره. حتی با این که از هپی اندینگ خوشم نمیاد دوست داشتم فیلم براش خوب تموم بشه. راهبه ی سرخوش و سربه هوای اشک ها و لبخندها هم شیطنت دوست داشتنی ای داشت.

 

• رابطه ات با هنر چه طوره؟ حالا غیر از موسیقی. مثلا" نقاشی, خط و...

 

نقاشی رو دوست دارم، نقاشیم هم بد نیست. خوشنویسی و خطم اصلا خوب نیست، خود دست خطم هم متوسطه. مجسمه سازی و معماری رو هم دوست دارم. سینما و ادبیات رو هم اگه بشه هنر حساب کرد دوست دارم.

 

• یک سوال که کسی ازت نپرسیده و دوست داری که پرسیده بشه رو خودت بگو و جواب بده.

 

سوال: چرا بعضی ها تو آخرین سوالشون این سوال رو می پرسند؟

الف: سوالاشون ته کشیده ---- ب: از آزار و اذیت دیگران لذت می برند ---- ج: هر دو مورد

جواب: گزینه ی ج صحیح است.

 

ممنونم از وقتی که صرف خواهی کرد و جوابهایی که خواهی داد.

 

ممنون از سوالاتت، از جواب دادن بهشون لذت بردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از تاخیر بابت جواب دادن این سری پوزش می خوام.

 

سلام و درود بر پادشاه رابرت از خاندان سلطنتی براتیون ، نخستین با نام او ، پادشاه اندال ها و روینار ها و انسان های نخستین ، لرد هفت پادشاهی ، محافظ قلمرو ، ناجی مردم وستروس و براندازنده ی حکومت ظالمانه ی خاندان غاصب تارگارین

 

درود بر استنیس، شاه به حق وستروس، محافظ مملکت، فاتح دراگون استون و استورمز اند، نابودگر گریجوی ها، دریاسالار اعظم وستروس.

 

بریم سراغ سری اول سوال ها :

 

اول : متولد چه ماهی هستی و از کدوم فصل بیشتر لذت می بری

 

متولد اردیبهشت هستم. هر کدوم از فصل ها جذابیت های خاصی دارند، برام سخته یکی رو انتخاب کنم. شاید پاییز.

 

دوم : برند موبایل و لپ تاپ و تبلتت چیه ، اگه کنسول هم داری بگو

 

موبایلم یه نوکیای ساده بود که گمش کردم، لپ تاپ هنوز ندارم ولی تا انتهای ماه جاری احتمالا یک وایو می گیرم. به تبلت علاقه ای ندارم. کنسول هم ندارم.

 

سوم : نظر قلبیت رو در مورد خاندان های بزرگ وستروس بگو ، با خاندان براتیون هم شروع کن . نظرت رو در مورد تک تک شعار های خاندان های بزرگ وستروس بگو . بهترین و بدترینش کدومه ، از کدوم خاندان واقعا بدت میاد و از کدوم خاندان واقعا خوشت میاد طرفداری رو هم بزار کنار

 

خاندان براتیون: از کاراکتر های این خاندان خوشم میاد. رابرت، رنلی، استنیس و حتی قدیمی ها لیونل (طوفان خندان) و بوروس. البته از اون اوریس غاصب اصلا خشم نمیاد. کلا این پیوند خاندان با تارگرین ها لکه ی ننگیه بر دامن براتیون ها. البته تازگی ها مدارک محرمانه ای به دستم رسیده که ثابت می کنه آرگلا سر اوریس رو شیره مالیده و بچه هاش مال اوریس نبودند.

رنگ های خاندان دقیقا ترکیب رنگ مورد علاقه ام (زرد و سیاه) هستند و گوزن روی پرچمشون خوبه، ولی از اون بهتر شاخ های روی کلاه خوداشونه که خیلی باابهت و پرستیژه. شعار خاندان محکم و باصلابته و آهنگ خوبی داره، ولی بهترین نیست.

 

خاندان لنیستر: توی این خاندان تایوین رو ستایش می کنم و تا حدی دوستش دارم ولی از بقیه خوشم نمیاد. گرچه به خاطر ظلم ها و جنایت هایی که اخیرا مرتکب شدند باید شدیدا تاوان بدن ولی به عنوان یک خاندان با این قدمت و اصالت باید بهشون احترام قائل شد. رنگ های خاندان شکیل و با ابهتند. نشان خاندان هم باشکوه و سلطنتیه. ولی شعار خاندان به نظرم اصلا جالب نیست.

 

خاندان استارک: استارک ها را دوست دارم، حتی بیشتر از براتیون ها. مطمئنم اکثر این لنیستر ها و تارگرین ها هم ته دلشون با استارک هاست. توی استارک ها راب و آریا رو به بقیه ترجیح می دم، گرچه سانسا هم از یه جا به بعد شخصیت جالبی می شه.

زیاد ترکیب رنگ سفید و خاکستری رو دوست ندارم. بین چند تا نشان خاندان اونی که فقط سر گرگه با یال و کوپال رو به بقیه ترجیح می دم. البته بقیه شون هم خوبند. شعار خاندان هم خوبه.

 

خاندان تالی: توی کل اعضای خاندان فقط از سر بریندن خوشم میاد. کلا آدم لایق توی این خاندان کمه. یکی از اعضاشون هم توی دانک و اگ 1 بود که اونم توی اولین راند تورنومنت آشفورد حذف شد. دژشون ریورران سوای این که اسم جالبی داره، خیلی خوب و ملموس توصیف شده. رنگ های خاندان زیاد خوب نیست، نشانشون واقعا افتضاحه، (ماهی!؟) شعار خاندان هم احمقانه است و کم ترین میزان خلاقیت ممکن تو به کار رفته. اسم خاندان هم خیلی مزخرفه.

 

خاندان گریجوی: توی این خاندان از یورون خوشم میاد، اشا هم بد نیست، ولی از بقیه شون خصوصا آرون خوشم نمیاد. به عنوان یک خاندان دوست دارم تا آخر کتاب پابرجا بمونند. رنگ های خاندان خیلی خوبند. نشان خاندان هم خوبه، ولی دوست داشتم کراکن رو با عظمت و شکوه بیشتری نقاشی می کردند. شعار خاندان هم یکی از بهترین هاست. ابهت و شکوه ازش می چکه.

 

خاندان ارن: از این خاندان خوشم میاد، گرچه تنها کاراکتر هایی که از این خاندان موندن (لایسا و رابرت) هیچ جوره چنگی به دل نمی زنند. در حقیقت مایه ی تاسفه که سرنوشت ارن ها این طوری شده. ایری خیلی رویایی تصویر شده و آدم دوست داره از نزدیک ببیندش.

رنگ های آب و سفید خاندان رو زیاد نمی پسندم. از طرح پرنده های شکاری (شاهین و عقاب) بر روی پرچم بسیار استقبال می کنم. شعار خاندان هم به نظرم اوج ظرافت و خلاقیته، و بهترین شعار بین تمام خاندان های بزرگه.

 

خاندان تارگرین: موضعم در برابرشون مشخصه. به لعنت خدا نمی ارزند. از تک به تک اعضای این خاندان بدم میاد از بعضی هاشون مثل ریگار و دنریس بیشتر. امیدوارم هرچه زودتر آخرین پسمانده هاشون هم از روی زمین محو بشن تا ایسوس و وستروس جای بهتری برای زندگی بشه.

ترکیب رنگ سیاه و سرخ رو دوست دارم، ولی نه این سرخ تارگرین ها، یک سرخ سلطنتی تر شبیه سرخ لنیستر ها. طرح اژدهای سه سر هم جالبه، ولی کاملا خوب هم جا نیفتاده. شعار خاندان احمقانه است. یک بچه ی شش هفت ساله هم می تونسته یک شعار خلاقانه تر و بهتر از "آتش و خون" درست کنه. به نظرم یکی از بدترین شعارهاست.

 

خاندان مارتل: زیاد بهشون علاقه ای ندارم. خود دوران آدم جالبیه، ابراین هم بد نیست، ولی بچه هاشون یکی از دیگری بدترند. بچه های ابراین که در حد فاجعه اند. در هر حال دوست دارم تا آخر کتاب سرشون تو لاک خودشون بمونه، گرچه مارتین براشون برنامه ها داره.

رنگ ها و نشان خاندان رو دوست ندارم. ولی شعارشون با وجود این که به نظرم صحت تاریخی نداره جالبه. تا یادم نرفته اینم بگم که سان اسپیر اسم خیلی قشنگیه.

 

خاندان تایرل: موضعم در برابر تایرل ها خنثی است. توی این خاندان لیدی اولنا (ملکه خارها) و خود ماجری کاراکتر های جالبیند، از گارلان با وجود این که آدم زرنگیه خوشم نمیاد، در برابر لوراس و ویلاس موضع خاصی ندارم، خودی میس تایرل هم به نظرم به لعنت خدا نمی ارزه.

رنگ های خاندان خوبند، از نشانشون خوشم نمیاد، نظرم در مورد شعارشون هم مشابه نظر لیدی اولنای سریاله.

 

سوای این ها از شعار خاندان های ملیستر، ووده، لانموت، آلریون، رویس، بالور، فوتلی، سارسفیلد، سروین و کاراستارک خوشم میاد و شعار خاندان های وندواتر، کارون از نایت سانگ، جورداین، فاولر، کاد، مری ودر، گریس فورد، هاستویک، سرت، وسترلینگ خیلی بدند، شعار خاندان سویفت از همه بدتره "awake! awake"

 

چهارم : تا حالا خارج از کشور رفتی ، اگه رفتی کجا ، اگه نرفتی دوست داری کجا ها بری ، دوست داری کجا زندگی کنی

 

نه تا حالا خارج کشور نرفتم. دوست دارم آمریکا، مکزیک، جامائیکا، گواتمالا، برزیل، مصر، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، انگلیس، روسیه، چین، ژاپن، استرالیا، نیوزلند و یه چند تای دیگه رو برم. دوست دارم توی آلمان زندگی کنم.

 

پنجم : نظرت رو در مورد ازدواج بگو ، دوست داری ازدواج کنی ، وقتی ازدواج کردی دوست داری اسم بچه هات رو چی بزاری دختر و پسر

 

به نظرم ازدواج باید یکی از گزینه های پیش روی فرد باشه، ولی متاسفانه توی جامعه ی ما سرنوشت محتوم قریب به اتفاق جامعه است. ازدواج تعهد و فداکاری بسیار زیادی می خواد که همه ی افراد متاهل اون رو ندارند. به شخصه خودم علاقه ای به ازدواج ندارم. اگه پسر داشتم اسمش رو شاهین می ذاشتم و اسم دختر رو مینو

 

ششم : شخصیت های محبوب و منفورت رو در رمان های فانتزی که خوندی

 

هری پاتر:

محبوب: سیریوس بلک ------- منفور: هری پاتر

ارباب حلقه ها:

محبوب: الروند، گیملی، بورومیر ------ منفور: سارومان، اکتلیون

 

سیلماریلیون

محبوب: مورگوت، فینرود، بلگ، هورین، مورون، تورین، نیه نور، گلاونگ، هلم همرهند--------منفور: مانوی، تینگول، لوتین، برن، هوان(سگ لوتین)، ماگلین، پسران فیانور

وارکرفت:

محبوب: ایلیدین و کیل تاس------منفور: ترال، فوریون، تیرانده

کارآموز رنجر

محبوب: ...-------منفور : پیت (خیلی وراج بود)

نیروهای اهریمنی اش

محبوب: ... -------منفور: کل کتاب، و بیشتر از همه لایرا (از کل کتاب بدم اومد)

بلک کمپانی

محبوب: ریون، سول کتچر-------منفور: ...

 

توی آثار مارتین هم:

پرنسس و ملکه

محبوب: رودریک داستین، کورلیس ولاریون ----منفور: جافری، دیرون، ایموند، رینیرا

دانک و اگ

محبوب: لیونل براتیون، یوزتس ازگری، گلندون فلاورز----منفور: برایت فلیم، اگ

 

هفتم : چه زبان هایی رو بلدی و چه زبان هایی رو دوست داری یاد بگیری

 

انگلیسیم قابل قبوله،می تونم گلیم خودم را از آب بکشم. دوست دارم روسی و آلمانی رو یاد بگیرم.

 

هشتم : در چه برهه ای از تاریخ دوست داری زندگی کنی چه در ایران و چه در خارج

 

دوره های زیادیند، برای مثال دوره ی وایکینگ ها توی اسکاندیناوی و دوره ی سامانی ها توی ایران.

 

نهم : بهترین انیمیشن و فیلم سینمایی و سریالی که دیدی چه ایرانی و چه خارجی

 

بهترین انیمیشن ها: نمو و فروزن -- بهترین فیلم: لوتر-- بهترین سریال: HIMYM

 

دهم : بازیگر های محبوب و منفورت هم خارجی هم ایرانی

 

خارجی:

محبوب: مارلون برندو، راسل کرو، یان مک کلن، ژان رنو، کریستین بیل

منفور: استیون سیگال، ران پرلمن، امیلیا کلارک

داخلی:

محبوب: مهران مدیری

منفور: جواد رضویان، بهنوش بختیاری، بهاره رهنما، علی صادقی، احمد پورمخبر

 

یازدهم : اگه یه روز من رو تو خیابون ببینی بهم چی میگی ، به جز سلام و احوال پرسی

 

نمی دونم، براش برنامه ریزی خاصی نکردم. احتمالا همون زمان یه چیزهایی به ذهنم بیاد و بهت بگم. ولی به طور بالقوه نغمه، آردا، ماشین، کتاب، فوتبال و شکست های مداوم و تاسف بار یونتوس می تونند جز موارد صحبتمون باشند.

 

دوازدهم : شخصیت های زیر رو از نظر زیبایی در سریال نغمه مرتب کن

برین از تارث ، سانسا استارک ، لایسا ارین ، دنریس تارگرین ، مارجری تایرل ، کتلین استارک ، سرسی لنیستر ، اریا استارک ، یگریت ، یارا گریجوی ، اوشا ، تالیسا استارک ، رز ، ملیساندر ، میرسلا براتیون ، شیرین براتیون ، سلیس فلورنت ، میری ماز دور ، گیلی

 

سانسا – مارجری – ملساندر – اشا – سرسی – آریا – گیلی – ییگریت – دنریس – رز – تالیسا – یارا – میرسلا – کتلین – برین – سلیس – میری مازدور – لایسا

 

سیزدهم : نظرت در مورد عدد ۱۳ و این که کلا به اعداد اعتقاد داری

 

اعتقادی به نحس بودن 13 ندارم. کلا عددی نیست که ازش خوشم بیاد ولی بدم هم نمیاد از 13. به چی اعداد اعتقاد دارم؟ این که مثلا 13 نحسه یا 7 مقدسه یا ... ؟ نه اصلا اعتقادی به این چیز ها ندارم.

 

چهادهم : از کدوم ویژگی خودت خوشت میاد و کدوم ویژگی خودت رو دوست نداری

 

از جدی نبودن و بی خیال بودن خودم خوشم میاد، از این که بعضی وقت ها زیادی آدم سر به زیریم و می ذارم بهم زور بگن اعصابم خورد می شه. احساس می کنم از تنبل بودنم هم باید بدم میاد، ولی انگار ویژگی مشترک آدم های تنبل اینه که از بی عاری خودشون خوششون میاد.

 

پانزدهم : اگه بخوای حیوان نگه داری اون چیه

 

بچه که بودم دوست داشتم یک حیوان وحشی داشته باشم، مثلا پلنگ یا شیر. الان دوست ندارم حیوان داشته باشم.

 

شانزدهم : اهل بازی های کامپیوتری هستی ، اگه اره بهترین بازی که کردی چی بوده و سبک مورد علاقه ات چیه

 

بله اتفاقا علاقه ی زیادی به گیم دارم. بهترین بازی هم برای من بلاشک وارکرفت 3 هست. بهترین بازی وارکرفت 3 هم Dota است گرچه من کمپین های وار 3 رو هم دوست دارم. بازی قدیمیه و گرافیک پایینی داره، و کسایی که از بیرون بازی رو نگاه می کنند (خودشون بازی نمی کنند) زیاد اتفاقات توی بازی رو درک نمی کنند، و اولش اصلا ترغیب کننده نیست. ولی وقتی هم بهش عادت کنی دیگه ول کنش نیستی. کلا دوتا از هر بازی دیگه ای چلنج برانگیز تره و بیش از هر بازی دیگه ای از گیمر مهارت می طلبه.

بازی های نقش آفرینی رو بیشتر دوست دارم.

 

هفدهم : بیشترین و شدیدترین دردی که تجربه کردی

 

زخم که زیاد برداشتم ولی دردناک ترینش زمانی بود که تیر دروازه روی شصت پام فرود اومد. خدا نصیب گرگ که هیچ، نصیب شیر هم نکنه.

 

هجدهم : تالکین یا مارتین ، چرا

 

قبلا هم به این سوال جواب دادم. تالکین رو بیشتر دوست دارم، به خاطر این که فانتزی داستانش قشنگ تر و رویایی تره.

 

نوزدهم : فرض کن استنیس شاه شده و تو فرمانده ی گاردشاهی هستی ، بعد فرض کن استنیس بهت دستور می ده تامن رو همون جا جلوی چشم بقیه ی درباری ها بکشی ، ایا این کار رو انجام می دی یا سعی می کنی استنیس رو قانع کنی که کارش درست نیست .

 

شاید سعی کنم استنیس رو قانع کنم که این کار اشتباهیه و میشه استفاده های بهتری از تامن کرد. ولی جونم رو سر این کار نمی ذارم. نهایتش اینه که به استنیس می گم یه نف دیگه رو مامور کشتن تامن کنه.

 

پی نوشت : من خودم به شخصه این کار رو انجام نمی دم .

پی نوشت ۲ : همین شرایط رو در مورد سرسی ، جیمی ، مارجری ، دنریس و تیریون هم بگو

 

در مورد سرسی و دنریس که خودم پیش قدم می شم، هیچ ترحمی هم برای جیمی و تیریون ندارم، مارجری رو هم سعی می کنم استنیس رو قانع کنم که میشه ازش برای مطیع کردن تایرل ها استفاده کرد.

 

پی نوشت ۳ : حالا فرض کن از دستور استنیس سرپیچی کردی و استنیس حالا می خواد تو رو به جرم خیانت اعدام کنه ، حالا اگه نظراتت فرق می کنه بگو

 

استنیس تا اون جایی که می دونیم برخلاف بقیه ی شاه و ملکه ها زیاد به حرف زیردست هاش و مشاوراش گوش می ده. من هم به اون شکل سرپیچی نکردم که بخواد من رو بکشه. ولی اگه همین هم باعث کشتنم بشه مطابق نظر استنیس عمل می کنم. زیاد برای لنیسترا و تایرل ها حس ترحم ندارم.

 

بیستم : نظرت رو به طور کامل در مورد من بگو ، اگه استنیس با سینا فرق می کنه بگو

 

بعید می دونم به اون بداخلاقی و خشکی استنیس کتاب باشی، زودتر از استنیس کتاب جوش میای و عصبانی می شی، زودتر هم عصبانیتت فروکش می کنه. راحت تر از استنیس احساساتت رو بروز می دی. قدت و قواره ات هم که خودت گفتی کوچیک تر از استنیسه. در کل به استنیس ترجیحت می دم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نوبت محاکمه ی من تمام شد. از این رو کاربر Kei1 رو به دادگاه می طلبم تا در پیشگاه خدایان و انسان ها پاسخگوی اعمال و کردارش شود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نوبت محاکمه ی من تمام شد. از این رو کاربر Kei1 رو به دادگاه می طلبم تا در پیشگاه خدایان و انسان ها پاسخگوی اعمال و کردارش شود.

 

خسته نباشی شهاب جان. بابت وقتت هم ممنون.

هم مدت صندلیت زیاد بود هم با حوصله جواب دادی.

 

 

چشم، هستم در خدمت دوستان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب، من اون اطلاعات اولیه که هی می گفتم بگین رو خودم بگم:

 

اسمم رو که خب می دونین.

متولد خرداد 70

یه برادر بزرگتر دارم

مهندسی صنایع می خونم، ورودی 88، ترم پیش 13 تا واحد داشتم که 8 تاش رو حذف کردم و نگه داشتم واسه این ترم به خاطر سربازی.

تهران زندگی می کنم (امیر آباد، شهرک والفجر) و درس می خونم.

 

علائق: موسیقی و کتاب و فیلم و سریال که هیچی

فوتبال، بسکتبال و تنیس (اینا رو نظاره می کنم، البته بسکتبال بلدم تا حدی)

پینگ پنگ، بیلیارد و شنا (اینا رو انجام می دم)

تیم های مورد علاقه: آرسنال، یووه، هلند

به بازی های استراتژیک هم علاقه دارم.

ماشین و البته تاپ گیر

 

خلقیات: عموماً کم حرف، درون گرا، تا حدودی ریلکس، می گن نمی شه شناختت ولی من تکذیب می کنم.

همینا دیگه، بقیه اش رو بپرسین.

 

ظاهر:

قد: 183 وزن: 83-78 سبزه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البه به در خدمتتون باشیم اق کیوان

1.سوال اول ایا از گرفتن یارانه انصراف دادین؟

2.رتبه تو کنکور و وضع درسی و وضعیت تو کلاسو(خواب،بازی،اس ام اس،میخ استاد و...) از همه مهمتر نمره انظباطتت تو دبیرستان رو تفصیل مند شرح بده.

3.با چه نوع کتابی حال میکنی؟

4.قیافت چه شکلیه؟

5.رمزای کارت بانکیای باباتو میدونی؟

6.به نظر شما کدوم روز مزخرفتره 31شهریور یا اخرین روز عید؟

7.معین با سیبیل خوشگل بود یا بی سبیل خوشگله؟خخخخ

8.خنده دار ترین فانتزیت؟

9.کدوم غذاها خود جوش دهنتو اب بندی میکنه؟

10.مدل کفش مورد علاقه توصیف شود.

11.روزی چندساعت پلاسی تو نت؟

12.به نظرت اون مردى که به زنش گفت داره با پرواز مالزیایى MH. ۳۷۰ می‌ره چین

و الان نمی‌تونه از خونه دوست دخترش بیاد بیرون چه خاکی بر سر مبارک ریزد؟

13.ماشین مورد علاقه؟

14.چند درصد مرض سادیسم داری؟

15.تو دانشگاه اکیپ داری اگه اره توصیف لدفن

16.کدوم دانشگاه درس میخونی؟

17.جای خالی رو پر کن.

من پسری..............هستم.

..........خر است.

از عشقم میگذرم ولی از ..........نمیگذرم.

................کسیه که می خواهم با اسفالت یکیش کنم.

 

 

*اگه سوالی رو عصابت اسکی کرد بگو بازم بزارمش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×