رفتن به مطلب
استاد آمون

وقایع پیرامون قیام رابرت

Recommended Posts

جدا چطوری براتیون ها اینقدر خودشون به استارک ها میچسبونن من درک نمیکنم ؟! براتیون ها اگر تا الان باقی موندن به لطف همین خاندانی هست که این روزها دارن رو جسد هاشون پرچم افتخار به اهتزاز در میارن !!!

 

هر کی ندونه فکر میکنه رابرت رابین هوود وستروس بوده برای خودش !!! یه دفعه تصمیم گرفت بر علیه حکومت فاسد و از بین رفته ای تارگرین ها قیام کنه !! باور کنید اگر پای لیانا استارک وسط نبود تا ابد براتیون ها از جاشون جم نمیخوردن !!! رابرت فقط بخاطر رفاقت قدیمش با ادارد بود که جنگ رو شروع کرد مطمئن باشید اگر مثلا ادارد با یکی دیگه بزرگ میشد الان سر ادارد رو رابرت گرفته بود دستش نه جافری !!! حتی الانم براتیون ها تا خر خره زیر دین استارک ها هستن ولی یه جوری از موضوع قدرت حرف میزنن هر کس ندونه فکر میکنن رسیدن به پادشاهی و احیا کردن ارتششون بعد از شکست بلک واتر کار خودشون بوده .

 

رابرت سر قضیه زنش یعنی لیانا قیام کرد این واقعیت محض هست ، تارگرین ها هم سر خودخواهی خودشون حکومتشون رو دادن به باد ، اگر ایرس خر بازی در نمیاورد و اون بلا رو سر لردهای شمال و پدر و برادر ادارد در نمیاورد و با صحبت قضیه رو حل میکرد الان داستان یه طور دیگه تموم میشه.به اینم توجه داشته باشید اگر شما نسبت به دیوانگی ایریس هی دارید مانور میدید باید از همه بیشتر لعن و نفرین نثار تایوین لنیستر بکنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب ریگار که خیلی Lack wit تر از رابرت بود. این که دیگه اظهر من الشمسه. حرف خودتم بوده اگه الان زیرش نزنی.

اره به یه تعبیری. ولی Lackwit براش مناسب نیست. Delusional بهتره. یارو متوهم بوده. معلوم نیست چی فکر میکرده کل زندگیش. فکر کنم از اینا بوده که باید ده بار صداش میکردی تا برگرده جواب بده، انقدر توی توهم بوده. ولی میدونید مشکل اینه که شما طرف یک جبهه رو میگیرید دیگه یارو میشه قدیس. همه ی این کاراکترا مشکل داشتن. شدید مث ِ اینا که طلاق میگیرن بعد همه ی فامیل زن ، شوهره رو مقصر میدونن ، همه ی فامیل مرده هم ، زنه رو مقصر میدونن.

 

خب پس این ریگار هم یه رگ دیوانگی داشت!

بله ریگار خیلی مشکل روانی داشته بر کسی پوشیده نیست. یکم شبیه به Egg بوده توی این قضایا ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک می کنی اگه رابرت یا ند می دونستن لیانا کجاست، نمی رفتن دنبالش.

 

الان این حرف سر تالیسا باعث شد من خندم بگیره

معلومه که اگه رابرت میدونست نمیرفت دنبالش این براتیون ریا کار طماع، از همون اول چشمش دنبال پادشاهی بود نه چیز دیگه ای و همراهی لیانا با ریگار فقط یه بهانه برای رابرت بود تا به طمع قدرتش برسه

اگر واقعاً عاشق لیانا بود و بخاطر عشقش وستروس رو به خاک و خون کشید چرا بعد از رسیدن به تخت پادشاهی از کینگزلندینگ تکان نخورد و نرفت دنبال لیانا!؟ غیر از اینه که رابرت طمع پادشاهی داشت و لیانا فقط یه بهونه بود واسش!؟

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک می کنی اگه رابرت یا ند می دونستن لیانا کجاست، نمی رفتن دنبالش.

 

الان این حرف سر تالیسا باعث شد من خندم بگیره

معلومه که اگه رابرت میدونست نمیرفت دنبالش این براتیون ریا کار طماع، از همون اول چشمش دنبال پادشاهی بود نه چیز دیگه ای و همراهی لیانا با ریگار فقط یه بهانه برای رابرت بود تا به طمع قدرتش برسه

اگر واقعاً عاشق لیانا بود و بخاطر عشقش وستروس رو به خاک و خون کشید چرا بعد از رسیدن به تخت پادشاهی از کینگزلندیگ تکان نخورد و نرفت دنبال لیانا!؟ غیر از اینه که رابرت طمع پادشاهی داشت و لیانا فقط یه بهونه بود واسش!؟

 

حالا با این نظرات سامیانو درباره طماع بودن رابرت کار ندارم (خیلی هم موافق نیستم) اما همیشه واسم سوال بود که چرا رابرت خودش دنبال لیانا نرفت؟! حالا درسته که ادارد برادر لیانا بود، اما عجیبه که رابرت که اینقدر عاشق و دیوونه لیانا بود و یه کشور رو به خاطرش به آتیش کشید و تا آخر عمرشم فقط به فکر لیانا بود و به زن خودش این همه بی توجهی میکرد، چرا خودش همراه ادارد نرفت واسه آوردن لیانا! کما این که 3نفر از خفن ترین اعضای گارد پادشاهی اونجا بودن و چیزی نمونده بود که ادارد خودشم بمیره و هیچ خبری از لیانا نرسه به رابرت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا با این نظرات سامیانو درباره طماع بودن رابرت کار ندارم (خیلی هم موافق نیستم) اما همیشه واسم سوال بود که چرا رابرت خودش دنبال لیانا نرفت؟! حالا درسته که ادارد برادر لیانا بود، اما عجیبه که رابرت که اینقدر عاشق و دیوونه لیانا بود و یه کشور رو به خاطرش به آتیش کشید و تا آخر عمرشم فقط به فکر لیانا بود و به زن خودش این همه بی توجهی میکرد، چرا خودش همراه ادارد نرفت واسه آوردن لیانا! کما این که 3نفر از خفن ترین اعضای گارد پادشاهی اونجا بودن و چیزی نمونده بود که ادارد خودشم بمیره و هیچ خبری از لیانا نرسه به رابرت!

 

چرا قبول نمیکنی که رابرت نسبت به اون دوتای دیگه اشتیاق بیشتری برای حکومت داشت

وگرنه ادارد بیشترین حق رو واسه ی شروع قیام داشت جان ارن هم بیشترین درایت رو برای حکومت داری، این وسط رابرت فقط نسبت خونی با تارگرین ها رو داشت که از همونم میاد استفاده میکنه

کلاً قیام رابرت(نمیدونم رابرت دقیقاً چه کارست که قیام به اسمش تمام شده) به این صورته که اومدن گفتن تارگرین ها دیوانه و دزدن باید بریم حکومت رو از دستشون در بیاریم بعد که همه تارگرین ها کشته شدن گفتن خوب الان رابرت چون با تارگرین ها نسبت خونی داره بیایم پادشاهش کنیم، خوب اگه تارگرین ها بد و دیو صفتن چرا یکی که از اقوام تارگرین هاست رو آوردن جایگزین کردن!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان طرفدار تارگرین ها و در راسشون استاد عزیز.

جدا از اینکه من باقی استدلال هاتون رو قبول دارم یا نه، خواهشاً بحث هایی مثل "با مذاکره حل می شد" "چرا قیام کردن الکی" "تقصیر برندون بود که ... " و ... رو مطرح نکنین.

اصلاً اینا رو که می گین یه جور خودزنی دارین می کنین.

 

 

خود رابرت زندگی ایده آل ش رو جنگیدن تو pit های شرق می دونه وصله قدرت دوستی رو نچسبونین بهش.

واسه منم سواله که ادارد پا می شه می ره استورمز اند رو از محاصره در می یاره بعد می ره سراغ لیانا. اصلاً این وسط هیچ کس به فکرش نمی رسه یا براش مهم نیست که زودتر لیانا رو نجات بدیم.

رابرت بعد ترایدنت زخمی بوده اگه اشتباه نکنم و با ادارد هم رابطه شون شکراب بوده.(این دو تا دلیل)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خود رابرت زندگی ایده آل ش رو جنگیدن تو pit های شرق می دونه وصله قدرت دوستی رو نچسبونین بهش.

واسه منم سواله که ادارد پا می شه می ره استورمز اند رو از محاصره در می یاره بعد می ره سراغ لیانا. اصلاً این وسط هیچ کس به فکرش نمی رسه یا براش مهم نیست که زودتر لیانا رو نجات بدیم.

رابرت بعد ترایدنت زخمی بوده اگه اشتباه نکنم و با ادارد هم رابطه شون شکراب بوده.(این دو تا دلیل)

 

زندگی ایده آلش جنگیدن بوده پس چرا سری اومد گفت آقا اجازه ما با تارگرین ها فامیلیم بزارید ما پادشاه بشیم!؟

میشه بگین رابرت کی سالم بوده بعد همه جنگ ها زخمی بوده، چطور میتونست از ترایدنت پاشه بیاد کینگزلندینگ ولی نمیتونست دنبال عشق زندگیش بره

این حرف خیلی مسخرست این آقا به بهونه لیانا وستروس رو به آتش کشید کلی خانواده رو بی سرپرست کرد بعد که میگیم چرا نرفت دنبال لیانا بگرده میگید زخمی بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خود رابرت زندگی ایده آل ش رو جنگیدن تو pit های شرق می دونه وصله قدرت دوستی رو نچسبونین بهش.

واسه منم سواله که ادارد پا می شه می ره استورمز اند رو از محاصره در می یاره بعد می ره سراغ لیانا. اصلاً این وسط هیچ کس به فکرش نمی رسه یا براش مهم نیست که زودتر لیانا رو نجات بدیم.

رابرت بعد ترایدنت زخمی بوده اگه اشتباه نکنم و با ادارد هم رابطه شون شکراب بوده.(این دو تا دلیل)

 

زندگی ایده آلش جنگیدن بوده پس چرا سری اومد گفت آقا اجازه ما با تارگرین ها فامیلیم بزارید ما پادشاه بشیم!؟

میشه بگین رابرت کی سالم بوده بعد همه جنگ ها زخمی بوده، چطور میتونست از ترایدنت پاشه بیاد کینگزلندینگ ولی نمیتونست دنبال عشق زندگیش بره

این حرف خیلی مسخرست این آقا به بهونه لیانا وستروس رو به آتش کشید کلی خانواده رو بی سرپرست کرد بعد که میگیم چرا نرفت دنبال لیانا بگرده میگید زخمی بوده

 

رابرت چندین و چند بار و به صورت های مختلف به ادارد می گه نباید پادشاه می شده، برای من که همین ها کافیه که نتیجه بگیرم آدم قدرت طلبی نبود.

 

چون درست یا غلط اسم شورش رو گذاشته بودن شورش رابرت و اینکه خودتم جواب خودت رو دادی دیگه. چون رابرت رو می شد یه جوری به تارگرین ها ربط داد. (اصلاً همین به نظر من تلخ ترین قسمت این شورش بود، آخرش هم باید یه جوری وصل کنن خودشون رو تا پادشاه شن)

 

من که خودم گفتم حتی ادارد هم اول رفت استورمز اند بعد پا شد رفت برج شادی.

من اصلاً وخامت زخمی بودنش رو نمی دونم (فقط یادمه استادش رو می فرسته واسه باریستان) و اینکه رفتن به کینگز لندینگ و اونجا استراحت کردن با رفتن با برج شادی و جنگیدن با 3 تا از قلچماق های وستروس خیلی فرق داره.

و باز هم شما پا نمی شی با یکی که تازه با هم یه دعوای خفن داشتین رهسپار سفر بشی.

 

در آخر هم باز بگم: به نظر من چه ادارد چه رابرت جون لیانا اولویت اولشون نبوده وگرنه اینجوری عمل نمی کردن. افتخار و جنگ و غرور و انتقام بوده انگیزه شون تا قدرت و پادشاهی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در آخر هم باز بگم: به نظر من چه ادارد چه رابرت جون لیانا اولویت اولشون نبوده وگرنه اینجوری عمل نمی کردن. افتخار و جنگ و غرور و انتقام بوده انگیزه شون تا قدرت و پادشاهی.

 

اها یعنی واسشون حتی مهم نبود که حتی ریگار به لیانا دست درازی کرده یا نه فقط میخواستن انتقام غرور جریحه دار شدشون بگیرن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در آخر هم باز بگم: به نظر من چه ادارد چه رابرت جون لیانا اولویت اولشون نبوده وگرنه اینجوری عمل نمی کردن. افتخار و جنگ و غرور و انتقام بوده انگیزه شون تا قدرت و پادشاهی.

 

اها یعنی واسشون حتی مهم نبود که حتی ریگار به لیانا دست درازی کرده یا نه فقط میخواستن انتقام غرور جریحه دار شدشون بگیرن

 

می خوای نتیجه مورد علاقه خودت رو بگیری ها.

مهم که بوده.

لیانا اولویت اول رابرت و ادارد نبود با توجه به عملکردشون. ولی به نظر من قدرت و پادشاهی هم بر خلاف چیزی که می گی اولویت شون نبوده. من اونایی که بالا گفتم مهم تر می دونم تو کارای این دو نفر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تمام حرف هایی که در مورد اینکه چرا برندون تنها رفت کینگز لندینگ ، چرا شاه دیوانه رو تهدید کرد ، چرا پیش ریگار نرفت ، چرا منتظر نموند ریگار برگرده یا یکبار یکی گفت چرا نرفت شمال تا پرچمداراش رو خبر کنه و ...... ، در یک کلمه خلاصه میشه:

غیرت

شاید بقیه خاندان ها برایشان مهم نباشد که چه بر سر خواهر و مادرشان می اید ، ولی استارک ها اینطوری نیستند.

نمی تونم شما رو درک کنم. یکی خواهرش رو دزدیده بعد میگید با مذاکره حلش می کرد.

ولی راست میگید! برندون اشتباه کرد ، نباید می رفت پیش شاه دیوانه و خواستار مرگ ریگار میشد. باید سر ریگار رو برای ایریس می فرستاد.

---------------------------------------------------------------------------------------------------

دیگه این خیلی مسخره اس که میگید لیانا در الویت ادارد نبوده!

من نمی دونم ادارد کِی فهمید لیانا در برج شادیه ، ولی فکر نکنم از اول جنگ می دونست که بخواد حتی یک ثانیه وقت تلف کنه.

همین شماها که میگید چرا ادارد رفت محاصره استورم لندز رو برداشت اگه اول می رفت سراغ لیانا هزار جور حرف می زدید.

در ضمن استنیس هم خوب از ادارد تشکر کرد با کشتن پسرش(البته اون ملیساندرا ه.ر.ز.ه هیچ قدرتی نداره)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

حالا با این نظرات سامیانو درباره طماع بودن رابرت کار ندارم (خیلی هم موافق نیستم) اما همیشه واسم سوال بود که چرا رابرت خودش دنبال لیانا نرفت؟! حالا درسته که ادارد برادر لیانا بود، اما عجیبه که رابرت که اینقدر عاشق و دیوونه لیانا بود و یه کشور رو به خاطرش به آتیش کشید و تا آخر عمرشم فقط به فکر لیانا بود و به زن خودش این همه بی توجهی میکرد، چرا خودش همراه ادارد نرفت واسه آوردن لیانا! کما این که 3نفر از خفن ترین اعضای گارد پادشاهی اونجا بودن و چیزی نمونده بود که ادارد خودشم بمیره و هیچ خبری از لیانا نرسه به رابرت!

به همون دلیلی که رابرت نمی تونست خودش بیاد و کینگز لندینگ رو فتح کنه و به همون دلیلی که نتونست بره محاصره ی استورمز اند رو برداره. رابرت توی ترایدنت زخم برداشته بود. وگرنه یک تک پا رفتن رابرت به استورمز اند یا برج شادی تخت رابرت رو به خطر نمی انداخت. اتفاقا رابرت اگه خیلی از تخت می ترسید باید خودش لشکر رو برای فتح پایتخت می آورد چون اونجا امکان داشت توی به هم ریختگی بعد مرگ ایریس یک آدمی به جز ادارد تخت رو برای خودش تصاحب کنه ولی وقتی شاه قدیم رفته و مملکت شاه جدیدش رو شناخته دیگه احتمال خیانت نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من کاری به کار تارگرین ها و دیوانگیشون ندارم، ولی قبول کنید بعد از جنگ، رابرت علاوه بر این‌که زخمی بود، حق داشت بارانداز پادشاه رو نگه داره. چرا؟ چون اگه نمی موند این لنستیرهای خائن تصاحبش می کردن طبیعی بود که رابرت خیلی خوب می شناختشون. مگه شاهکش بعد کشتن ایریس رو تخت آهنی لم نداده بود؟! :grin:

و در مورد کار ند؛ ریگار لیانا رو دزدید. بعدش تا یه مدت هیچکی از جاشون خبر نداشت. و رابرت برای خواهر و برادر و پدر ند یه قیام راه انداخت. البته خیلی دلایل داشت ولی درکل، وقتی استروم لند[؟] محاصره شد، ند شاید برای جبران کار رابرت که اول رفت محاصره رو بشکنه. آخه استارکه دیگه، استارک ها رو هم که می شناسید:grin: بین نجات خواهرش که نمی دونه کجاست و کمک به بهترین رفیقش گیر افتاد.

خب این وسط رابرت داشت نتیجه ی قیامشون رو حفظ می کرد و ند هم گرفتار شکستن محاصره بود.

بعدش جای ریگارو پیدا کردن و بقیه قضایا...

 

این ریگارو می گن هیچکی نشناخته، آدم عجیبی بوده :grin: شاید یه حکمتی تو این کاراش بوده :grin:

 

+ نسب به تارگرین ها رابرت از مونث بود. مادربزرگش :?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک می کنی اگه رابرت یا ند می دونستن لیانا کجاست، نمی رفتن دنبالش.

 

الان این حرف سر تالیسا باعث شد من خندم بگیره

معلومه که اگه رابرت میدونست نمیرفت دنبالش این براتیون ریا کار طماع، از همون اول چشمش دنبال پادشاهی بود نه چیز دیگه ای و همراهی لیانا با ریگار فقط یه بهانه برای رابرت بود تا به طمع قدرتش برسه

اگر واقعاً عاشق لیانا بود و بخاطر عشقش وستروس رو به خاک و خون کشید چرا بعد از رسیدن به تخت پادشاهی از کینگزلندینگ تکان نخورد و نرفت دنبال لیانا!؟ غیر از اینه که رابرت طمع پادشاهی داشت و لیانا فقط یه بهونه بود واسش!؟

این حرف شما که خنده دارتره. همه میدونن رابرت آدم قدرت طلبی نبود. اون انقد به قدرت بیمیل بوده که کلا سیاستو ول کرده بود و تو جلسات شورا شرکت نمی کرد و بارها این بی علاقگی شو به ند گفته بود.

اها یعنی واسشون حتی مهم نبود که حتی ریگار به لیانا دست درازی کرده یا نه فقط میخواستن انتقام غرور جریحه دار شدشون بگیرن

دیگه یه سال از دیزدیدن لیانا گذشته. ریگار تو این مدت هر قصدی که داشته رو به انجام رسونده. علاوه بر همه اینا اونا باید به دنبال این می بودن که تمام بازماندگان تارگرین و تمام پایگاه هاشون تو وستروسو نابود کنن. وگرنه یه سال بعد قیامشون سرکوب می شد. تا ارتش و شور قیام و ... هست باید کارو تموم کرد نه اینکه خب اول بریم دختره رو آزاد کنیم بعدش بریم به فرض دراگون استونو تسخیر کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این حرفا چیه که تخت رو یکی دیگه تصاحب میکرد

اولاً که وقتی ادارد رسید به رد کیپ تازه متوجه شدن که ایریس کشته شده

دوماً اگه تایوین میخواست تخت رو برای خودش برداره شهر رو به اسم رابرت فتح نمیکرد

سوماً همون آقای شاهکش وقتی اومدن بهش گفتن کی رو به عنوان شاه بعدی اعلام کنیم گفت هرکی که دلتون میخواد در نتیجه هیچ علاقه ای به تخت نداشته

چهارماً توی جو اون موقع قیام رابرت در حد خدایان بود حتی تایوین لنیستر با اون همه غرورش جرات مخالفت با رابرت رو نداشت نیرو های غرب، ریورلند، شرق، شمال و استورمزلند کنترل کینگزلندینگ رو به دست گرفته بودن دیگه کی میتونست اون وسط مدعی تخت بشه و خطری بزای پادشاهی رابرت محسوب بشه

پنجماً ادارد اصلاً احتیاجی نبود که بره استورمز اند مگه وقتی رفت نبردی شکل گرفت نه رفت گفت ایریس مرده الان رابرت پادشاهِ میس تایرل هم تسلیم شد، این خبر رو با زاغ هم میتونستن بدن احتیاجی نبود ادارد شخصاً بره

ششماً لیانا توی اولویت نه رابرت و نه ادارد نبوده چرا نمیخواین قبول کنین!؟ طی یکسال که درگیر قیام بودن هیچ خبری از لیانا نداشتن بعد یه دفع تا جنگ تمام شد بهشون الهام شد یا به طور اتفاقی فهمیدن که لیانا توی برج شادیِ!؟ خوب این با عقل جور در نمیاد که یک دفعه فهمیده باشن مطمئناً از قبل میدونستن

 

 

جان اسنو: به غیر از این که موسس خاندان براتیون، اوریس براتیون، برادر نامشروع اگانِ فاتح بوده، مادر بزرگ رابرت هم یک تارگرین بوده

 

علاوه بر همه اینا اونا باید به دنبال این می بودن که تمام بازماندگان تارگرین و تمام پایگاه هاشون تو وستروسو نابود کنن. وگرنه یه سال بعد قیامشون سرکوب می شد. تا ارتش و شور قیام و ... هست باید کارو تموم کرد نه اینکه خب اول بریم دختره رو آزاد کنیم بعدش بریم به فرض دراگون استونو تسخیر کنیم.

 

خوب اسم اینو شما چی میذاری!؟ اسم این در اولویت نبودن لیاناست، به اسم لیانا قیام کردن، وستروس رو به آتش کشیدن، هزاران نفر این وسط مردن تا غرور خدشه دار شده ی استارک ها و براتیون ها التیام پیدا کنه که آخرش بگین حفظ دست آورد های قیام مهم تر از رسیدگی به عامل آغاز کننده ی قیامِ!؟

بعد اسم لنیستر ها بد در رفته که فقط به قدرت اهمیت میدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به مانویل : هفت پادشاهی مال تارگارین ها شد الان ، یعنی اگه بریزی چندتا مغازه رو به زور از صاحباش بگیری و صاحباش رو بسوزونی و مغزه ها پاساژ کنی دیگه هیشکی حق نداره بیاد حرفی بزنه . تارگارین ها هیچ وقت مالک وستروس نبودن و نخواهند شد 

 

به استاد امون : چه جوریه که شما هر وقت تو نقطه ی ضعف قرار دارین می گین مذاکره هر وقت قوی می شین همه رو می سوزونین . می شه این بی منطقی تارگارین ها رو توضیح بدین

 

به جوری کسل : جوری جان شما دیگه چرا ، استنیس کجا راب رو کشت ، راب رو که بولتون ها و فری ها با دسیسه ی تایوین کشتن . استنیس فقط از رالور خواست شر غاصبین رو کم کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینکه خبر نداشتن لیانا کجاست که مسخره است واقعاً. (سام هم توضیحش رو داد)

 

اصلاً همه این دلایلی که برای نرفتن ادارد می یارین قبول.

رابرت و ادارد نمی تونستن یه گروه بفرستن که لیانا رو بردارن بیارن ؟ اگه براشون خیلی مهم بود وقتی امکانش بود ساعتی رو هم تلف نمی کردن.

 

(همه این مشکلات واسه اینه که ادارد باید می رفت پیش لیانا و اون قول رو بهش می داد، بخاطر اینه که لیانا باید تو بستر مرگ از ادارد قول می گرفت )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه سامیانو جان مطمئنا نه رابرت و نه ادارد واسه قدرت طلبی این کارو نکردن... به نظرم واسه ادارد انتقام پدر و برادرش و واسه رابرت همون جریحه دار شدن غرور که گفتی بیشتر صدق میکنه!

اما با این حال هنوزم به نظرم کسی به این سوال جواب نداده! رابرت پادشاه شده، برادراش استنیس و رنلی در شرف مرگ از شدت گرسنگی هستن، و معشوقه اش هم معلوم نیست کجاست و چه بلایی داره سرش میاد، اون وقت با ادارد هم دعواش میشه با هم قهر میکنن عملا، بعد حالا میگم لیانا مهم نبود، یعنی رابرت برادراش هم براش مهم نبودن که بیخیال میشینه تو کینگزلندینگ تا کسی بره نجاتشون بده که با رابرت الان قهره؟!

 

استنیس: اینو دیگه راست گفتتن بچه ها! تو اون قضیه زالوها شما مستقیما نام بردی راب استارکو و خواستار مرگش شدی! حالا درسته بولتون ها و فری ها راب رو کشتن، اما شک نکن اگه دستت به راب استارک می رسید خودتم زنده نمیذاشتیش! ضمن این که هیچ وقت هم از ادارد خوشت نمیومد چون میگفتی رابرت اون رو بیشتر از تو دوست داشته!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس: اینو دیگه راست گفتتن بچه ها! تو اون قضیه زالوها شما مستقیما نام بردی راب استارکو و خواستار مرگش شدی! حالا درسته بولتون ها و فری ها راب رو کشتن، اما شک نکن اگه دستت به راب استارک می رسید خودتم زنده نمیذاشتیش! ضمن این که هیچ وقت هم از ادارد خوشت نمیومد چون میگفتی رابرت اون رو بیشتر از تو دوست داشته!

کاملا حرفت درسته ولی به هر حال دستان من به خون راب استارک الوده نیست . الان تو وستروس استنیس رو به عنوان قاتل راب می شناسن یا والدر فری رو  شما به چه کس می گی قاتل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمی‌دونم والا، ما میگیم ایریس محافظ شمال و پسرش رو کشت. خب دیونه بود، حق داشت! ( و خب قبول دارم برندون اشتباه کرد. خیلی راحتتر می تونست هم حساب ریگار رو برسه هم زنده بمونه ) ولی مگه تایوین دست پادشاه نبود اون زمان؟ شایدم زمان دیگه ای بود، یادم نیست. اگه بود چرا جلوی ایریس رو نگرفت مثلا؟ :grin: معلومه وقتی اونجوری سوگند می شکنن و کلک می زنن نمیشه بهشون اعتماد کرد. رابرت که دیگه علم غیب نداشت :grin: به عنوان یه آدم معمولی که کارای لنستیرو دیده بود، حق داشت احتیاط کنه.

 

درسته با خبر مرگ ایریس محاصره برداشته شد، ولی تایرل ممکن بود به یه کلاغ اعتماد نکنه خب. مطمئن نیستم، ولی احتمالا ند تدارکات و غذا رو هم به قلعه رسوند. شهر داشتن موش می خوردن

 

در مورد فرستادن گروه؛ سه تا از افسانه های مملکت داشتن از برج شادی مراقبت می کردن :grin: هفت به سه رفتن، دوتا زنده موندن. بعد غیرت ند راضی می شد بشینه تو خونه بگه هوی فلانی، برو خواهرمو بیار؟

 

به عنوان یه نگهبان زیاد دخالت تو بحث خاندانی شما نمی کنم :-" :grin: هرچی به نظرم می رسه رو می گم. در ضمن ند شاید اشتباه کرد. شایدم نکرد. به هرحال یه طرف خواهرش بود و غرور یه طرف دوستش و خاندانش و مملکت! دوراهی بوده.

 

بی خودی به استارک ها گیر ندید فلانن و اینا :-" اینا تا کسی کاریشون نداشته کاری به کسی نداشتن!:grin:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به مانویل : هفت پادشاهی مال تارگارین ها شد الان ، یعنی اگه بریزی چندتا مغازه رو به زور از صاحباش بگیری و صاحباش رو بسوزونی و مغزه ها پاساژ کنی دیگه هیشکی حق نداره بیاد حرفی بزنه . تارگارین ها هیچ وقت مالک وستروس نبودن و نخواهند شد 

 

 

بعله. شما قبول نکن. ولی 6 تا کینگدام و بعدشم دورن ، در یک سری از دوره ها از خوشی داشتن میمردن و شاد بودن. اگر هم قبول نداری این قضیه رو ، پس وقتی تارگرین ها نابود شدن ، رابرت باید مملکت ِ هر کسی رو میداد دست خودش و دوباره وستروس رو هفت قسمت میکرد.

 

اون موقعی که میگین هفت پادشاهی مال ِ تارگرین ها نبوده ، با یک ذره فکر میتونین این رو متوجه بشین که پس حالا هم مال ِ براتین ها نیست. اگر در وحله ی اول قبول نکنین که هفت پادشاهی مال ِ تارگرین هاست ، پس کلا" حکومت خودتونم زیر سوال میره چون کلا" مشروعیت ِ همون رو قبول ندارید.

 

همین الانش مشخص بشه تارگرینی وجود داره نصف مملکت پرچمای تارگرین ها رو از زیر فرش و تخت و اینا در میارن بعد میگه مملکت هیچ وقت مال ِ تارگرین ها نبوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس: اینو دیگه راست گفتتن بچه ها! تو اون قضیه زالوها شما مستقیما نام بردی راب استارکو و خواستار مرگش شدی! حالا درسته بولتون ها و فری ها راب رو کشتن، اما شک نکن اگه دستت به راب استارک می رسید خودتم زنده نمیذاشتیش! ضمن این که هیچ وقت هم از ادارد خوشت نمیومد چون میگفتی رابرت اون رو بیشتر از تو دوست داشته!

کاملا حرفت درسته ولی به هر حال دستان من به خون راب استارک الوده نیست . الان تو وستروس استنیس رو به عنوان قاتل راب می شناسن یا والدر فری رو  شما به چه کس می گی قاتل

درسته دستت به خونشون آلوده نیست، (البته به شرطی که فرض کنیم ملیساندره هیچ قدرتی نداره!) ولی آن چنان دوستدار و متحد استارک ها هم نیستی! بارها تو کتاب اشاره کردی که با قیام راب، حالا استارک ها هم خائن محسوب میشن، و وقتی خبر مرگ راب و کتلین بهت رسید، ناراحت که اصلا نشدی هیچ، شاید خوشحال هم شدی و به روی خودت نیاوردی!

 

بعله. شما قبول نکن. ولی 6 تا کینگدام و بعدشم دورن ، در یک سری از دوره ها از خوشی داشتن میمردن و شاد بودن. اگر هم قبول نداری این قضیه رو ، پس وقتی تارگرین ها نابود شدن ، رابرت باید مملکت ِ هر کسی رو میداد دست خودش و دوباره وستروس رو هفت قسمت میکرد.

 

اون موقعی که میگین هفت پادشاهی مال ِ تارگرین ها نبوده ، با یک ذره فکر میتونین این رو متوجه بشین که پس حالا هم مال ِ براتین ها نیست. اگر در وحله ی اول قبول نکنین که هفت پادشاهی مال ِ تارگرین هاست ، پس کلا" حکومت خودتونم زیر سوال میره چون کلا" مشروعیت ِ همون رو قبول ندارید.

 

همین الانش مشخص بشه تارگرینی وجود داره نصف مملکت پرچمای تارگرین ها رو از زیر فرش و تخت و اینا در میارن بعد میگه مملکت هیچ وقت مال ِ تارگرین ها نبوده.

مانوئل جان خودمونیما، انگار شما هم اخیرا یه چرخشی تو مواضعتون دادی اومدی طرف تارگرین ها!

حالا میشه نظرت رو درباره دنریس

و اگان یانگ گریف

بگی ما هم بدونیم؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا میبینم اینطوری میگید رابرت مجروح بوده هر کس ندونه فکر میکنه از جاش نمیتونسته تکون بخوره طفل معصوم چطوری بعد از نبرد ترادنیت وقت داشت تو روپسی خونه ها وقت بگذرونه ولی وقت نداشت ، نیروهاش یا خودش برسونه به لیانا !؟ اصلا بازم بگیم نمیتونست حرکت بکن مگه نمیگید رابرت برای غیرت و زنش قیام کرد ، خوب چرا باز تو همون قیام برای زنش بهش خیانت میکنه !؟

 

رابرت هم خر ماست هم خرما رو ، پیش خودش فکر کرده بود لیانا رو داشته باشه و امپراطوری میتونه تمام دنیا رو هم داشته باشه ولی ای دل غافل لیانا رو از دست داد و تمام ارزوهای که برای خودش تو سرش میکشید به فنا داد !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به مانویل : هفت پادشاهی مال تارگارین ها شد الان ، یعنی اگه بریزی چندتا مغازه رو به زور از صاحباش بگیری و صاحباش رو بسوزونی و مغزه ها پاساژ کنی دیگه هیشکی حق نداره بیاد حرفی بزنه . تارگارین ها هیچ وقت مالک وستروس نبودن و نخواهند شد 

بعله. شما قبول نکن. ولی 6 تا کینگدام و بعدشم دورن ، در یک سری از دوره ها از خوشی داشتن میمردن و شاد بودن. اگر هم قبول نداری این قضیه رو ، پس وقتی تارگرین ها نابود شدن ، رابرت باید مملکت ِ هر کسی رو میداد دست خودش و دوباره وستروس رو هفت قسمت میکرد.

اون موقعی که میگین هفت پادشاهی مال ِ تارگرین ها نبوده ، با یک ذره فکر میتونین این رو متوجه بشین که پس حالا هم مال ِ براتین ها نیست. اگر در وحله ی اول قبول نکنین که هفت پادشاهی مال ِ تارگرین هاست ، پس کلا" حکومت خودتونم زیر سوال میره چون کلا" مشروعیت ِ همون رو قبول ندارید.

کسی ادعایی نکرد که منطقه ام رو می خوام . از خاندان های بزرگ استارک ها و تالی ها و ارین ها و لنیستر ها از براتیون ها حمایت کردن و حتی تایوین شهر رو به نام رابرت گرفت . فقط موند تایرل ها و مارتل ها که مارتل ها کلا خودشون رو درگیر هیچ چی نمی کنن ، تایرل ها هم که بی خیال جنگ شدن . ولی موقعی که تارگارین ها هفت پادشاهی رو می گرفتن هر کی می خواست اعتراضی بکنه سوزونده می شد . فکر می کنی براتیون ها قدرت طلب هستن . حداقل می دونم که رابرت و استنیس این طور نیستن چون خودشون بار ها تو کتاب به این موضوع اشاره کردن

اون جملات اخرتون در مورد این که مردم الان دوست دارن تارگارین ها برگردن رو هم می زارم به حساب شوخی شب یلدا

 

به رنلی : بله درسته که راب خیانت کار بود ولی این به دور از انصافه که مرگ راب رو بندازید گردن استنیس . درسته که استنیس اسم راب رو هم گفت و ملیساندر هم نشون داده که قدرت هایی داره ولی به هر حال استنیس قاتل راب نیست . عجب گیری کردیما ، انگار اصلا خود راب و فری ها و بولتون ها و تایوین مقصر نیستن فقط استنیس این وسط مقصره

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسی ادعایی نکرد که منطقه ام رو می خوام . از خاندان های بزرگ استارک ها و تالی ها و ارین ها و لنیستر ها از براتیون ها حمایت کردن و حتی تایوین شهر رو به نام رابرت گرفت . فقط موند تایرل ها و مارتل ها که مارتل ها کلا خودشون رو درگیر هیچ چی نمی کنن ، تایرل ها هم که بی خیال جنگ شدن . ولی موقعی که تارگارین ها هفت پادشاهی رو می گرفتن هر کی می خواست اعتراضی بکنه سوزونده می شد . فکر می کنی براتیون ها قدرت طلب هستن . حداقل می دونم که رابرت و استنیس این طور نیستن چون خودشون بار ها تو کتاب به این موضوع اشاره کردن

اون جملات اخرتون در مورد این که مردم الان دوست دارن تارگارین ها برگردن رو هم می زارم به حساب شوخی شب یلدا

اینجوری نشد دیگه داداش جان! یه جوری میگی کسی منطقه اش رو نخواست که انگار اگه شما شاه بودی هر کی میگفت من میخوام مستقل شم میگفتی بفرمایید، اینم تاجتون، شما از این به بعد مثلا شاه ریچ یا شمال یا دره هستید! همین الانشم تو همین قضیه راب چون طرف واسه خونخواهی پدرش قیام کرده، بعدشم فقط منطقه خودش رو میخواد، به خودش نمیگه شاه هفت پادشاهی، میگه شاه شمال، بعد شما بهش میگی خائن و غاصب و usurper، بعد چطور میگی اون موقع کسی منطقه اش رو نخواست وگرنه بهش میدادیم؟! قبول کن حرف مانوئل رو!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×