رفتن به مطلب
مورس مارتل

نظرسنجی17: در مسند پادشاهی کدام مشاور را انتخاب میکنید؟

Recommended Posts

فیلم پدر خوانده یه دیالوگ خیلی ماندگار داره که میگه:

هیچ وقت در برابر خانوادت طرف غریبه رو نگیر

این الان کاملاً شرایط رو توضیح میده حتی ادارد هم با این که میدونست جافری پسر رابرت نیست بخاطر نجات جون دختراش و حفاظت از خانواده اومد بین مردم و جافری رو پادشاه اعلام کرد

 

از اینا که بگذریم واقعاً کسی هست که بخواد کتلین مشاورش باشه!؟

به نظرم سر تالیسا تمایل بسیاری دارند از مشورت های بانو کتلین بهره ببرند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فیلم پدر خوانده یه دیالوگ خیلی ماندگار داره که میگه:

هیچ وقت در برابر خانوادت طرف غریبه رو نگیر

این الان کاملاً شرایط رو توضیح میده حتی ادارد هم با این که میدونست جافری پسر رابرت نیست بخاطر نجات جون دختراش و حفاظت از خانواده اومد بین مردم و جافری رو پادشاه اعلام کرد

ادارد وقتی این کار رو کرد که دید فایده ای نداره! اگر هم باز اصرار میکرد تو بارانداز کسی نبود حرفشو گوش کنه! پس چرا جون دختراشو به خطر بندازه؟ کسایی که لازم بود بفهمن فهمیدن راب ، استنیس و ... پس اینجا دیگه لازم نیست!

در مورد طرف خانواده گرفتن هم خطاب به سامیانو و کینگ رابرت میگم بله خیلی سخته که طرف خانوادتو نگیری ولی خیلی ها بودن در طول تاریخ که فقط چون حق میخواست رعایت شه به خانوادشون پشت کردن. و دراین باره به یه جمله از ادارد اشاره میکنم:

" اگر در موقعیتی قرار بگیرم که باید بین زندگی بچه ای ناشناس در برابر زندگی راب، سانسا، آریا، برن و ریکان یکی را انتخاب کنم، چه خواهم کرد؟ بغرنج تر، کتلین اگر در برابر انتخاب بین زندگی جان در مقابل زندگی فرزندان خودش قرار بگیرد، چه خواهد کرد؟ نمی دانست، دعا کرد که هرگز پی نبرد."

انتخاب بسیار سختیه ولی یه انسان با شرافت هیچوقت این کار رو نمیکنه! چه برسه به اینکه موضوع زندگی چند هزار نفر باشه!

در مورد دوان ماتل هم استاد آمون کلا به سوالات من جواب ندادن و فکر کنم همون مطالب قبلی که گفتم نظر منو کامل گفته باشه و لازم نباشه بیش از این روده درازی کنم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

" اگر در موقعیتی قرار بگیرم که باید بین زندگی بچه ای ناشناس در برابر زندگی راب، سانسا، آریا، برن و ریکان یکی را انتخاب کنم، چه خواهم کرد؟ بغرنج تر، کتلین اگر در برابر انتخاب بین زندگی جان در مقابل زندگی فرزندان خودش قرار بگیرد، چه خواهد کرد؟ نمی دانست، دعا کرد که هرگز پی نبرد."

خب ادارد اون موقع نمی دونست، چون هنوز تو موقعیتش قرار نگرفته بود. زمانی که توی موقعیتش قرار گرفت خود ادارد هم لغزید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

" اگر در موقعیتی قرار بگیرم که باید بین زندگی بچه ای ناشناس در برابر زندگی راب، سانسا، آریا، برن و ریکان یکی را انتخاب کنم، چه خواهم کرد؟ بغرنج تر، کتلین اگر در برابر انتخاب بین زندگی جان در مقابل زندگی فرزندان خودش قرار بگیرد، چه خواهد کرد؟ نمی دانست، دعا کرد که هرگز پی نبرد."

خب ادارد اون موقع نمی دونست، چون هنوز تو موقعیتش قرار نگرفته بود. زمانی که توی موقعیتش قرار گرفت خود ادارد هم لغزید.

کدوم لغزش؟ من به همون دلیلی که گفتم کار ادارد لغزش نبود تو اون موقعیت گفتن حقیقت فایده ای نداشت. داره جلوی کسایی حرف میزنه که درخواست مرگش رو دارن اگر حقیقت رو هم میگفت کسی گوش نمیکرد. قبلا به همه گفته بود دیگه لازم نبود الان بگه. فقط باعث کشته شدن دخترش میشد این کار دیگه اسمش میشد حماقت (درست مثل گفتن ماجرا به سرسی که به جای این کار میتونست فقط بچه های سرسی رو فراری بده و سرسی رو زندانی کنه که این اشتباه ادارد دیگه واقعا حماقت بود نه شرافت)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

" اگر در موقعیتی قرار بگیرم که باید بین زندگی بچه ای ناشناس در برابر زندگی راب، سانسا، آریا، برن و ریکان یکی را انتخاب کنم، چه خواهم کرد؟ بغرنج تر، کتلین اگر در برابر انتخاب بین زندگی جان در مقابل زندگی فرزندان خودش قرار بگیرد، چه خواهد کرد؟ نمی دانست، دعا کرد که هرگز پی نبرد."

خب ادارد اون موقع نمی دونست، چون هنوز تو موقعیتش قرار نگرفته بود. زمانی که توی موقعیتش قرار گرفت خود ادارد هم لغزید.

کدوم لغزش؟ من به همون دلیلی که گفتم کار ادارد لغزش نبود تو اون موقعیت گفتن حقیقت فایده ای نداشت. داره جلوی کسایی حرف میزنه که درخواست مرگش رو دارن اگر حقیقت رو هم میگفت کسی گوش نمیکرد. قبلا به همه گفته بود دیگه لازم نبود الان بگه. فقط باعث کشته شدن دخترش میشد این کار دیگه اسمش میشد حماقت (درست مثل گفتن ماجرا به سرسی که به جای این کار میتونست فقط بچه های سرسی رو فراری بده و سرسی رو زندانی کنه که این اشتباه ادارد دیگه واقعا حماقت بود نه شرافت)

پس تكليف حس آزاده مردي، شرافت و حق طلبي چي ميشه!؟ طبق گفته هاي خودت تحت هر شرايطي آدم بايد از حق دفاع كنه، پس گناه اون همه ظلمي كه جافري بعدا كرد به گردن اداردِ كه حاظر نشد حقيقت رو براي عامه مردم آشكار كنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

" اگر در موقعیتی قرار بگیرم که باید بین زندگی بچه ای ناشناس در برابر زندگی راب، سانسا، آریا، برن و ریکان یکی را انتخاب کنم، چه خواهم کرد؟ بغرنج تر، کتلین اگر در برابر انتخاب بین زندگی جان در مقابل زندگی فرزندان خودش قرار بگیرد، چه خواهد کرد؟ نمی دانست، دعا کرد که هرگز پی نبرد."

خب ادارد اون موقع نمی دونست، چون هنوز تو موقعیتش قرار نگرفته بود. زمانی که توی موقعیتش قرار گرفت خود ادارد هم لغزید.

کدوم لغزش؟ من به همون دلیلی که گفتم کار ادارد لغزش نبود تو اون موقعیت گفتن حقیقت فایده ای نداشت. داره جلوی کسایی حرف میزنه که درخواست مرگش رو دارن اگر حقیقت رو هم میگفت کسی گوش نمیکرد. قبلا به همه گفته بود دیگه لازم نبود الان بگه. فقط باعث کشته شدن دخترش میشد این کار دیگه اسمش میشد حماقت (درست مثل گفتن ماجرا به سرسی که به جای این کار میتونست فقط بچه های سرسی رو فراری بده و سرسی رو زندانی کنه که این اشتباه ادارد دیگه واقعا حماقت بود نه شرافت)

 

نه اتفاقا مردم بارانداز پادشاه اصلا خبر نداشتند از موضوع. ادارد مسئله رو توی دربار اعلام کرد، جایی که قبل از ان که ادارد هم بگه اکثرا موضوع رو می دونستند.

توی سپت اگه ادارد به حرف میومد حتی امکان داشت همون جا شورش بشه. ولی خب ادارد اونجا به خاطر دفاع از جون دخترش حاضر شد دروغ بگه. خیلی ها تو بین مردم عادی همون حرف ها رو به عنوان سند خیانت ادارد و استنیس و حقانیت جافری پذیرفتند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حس آزاده مردی و... رو شما چی میدونید؟ شرافت یعنی سنجیدن کارها با ضرر و منافعش. البته نه منافع خودت ، خانوادت یا ... بلکه منافع جامعه یا جون انسان ها. وقتی یه عده که براشون فرقی نمیکنه طرف بیگناه باشه یا گناهکار و تا متهم رو میارن فریاد اعدام سر میدن در حالی که سابقه ادارد در راستگویی معلومه دیگه حرف زدن فایده ای نداره. اون مردم فقط به حرف پادشاهشون گوش میدن اهمیتی به ادارد نمیدن. اصلا مهم نیست که دیگه اون جا جون کس دیگری رو هم به خطر بندازه

خطاب به کینگ رابرت: من که گفتم کتاب رو نخوندم و قضاوتم بر اساس سریاله و بر این اساس میدونم که اونا از این قضیه جافری آگاهی دارن دلیلش هم اون قسمتی که مردم شورش میکنن تو بارانداز بعضی ها جافری رو حروم زاده خطاب میکنن اگر هم بگیم بعدن توسط استنیس فهمیدن باز هم کار ادارد قابل توجیهه چون اون کار خودش رو کرده و با اطلاع به لرد ها میدونه بعدا مردم هم میفهمن و اون مردمی که اونجا هستن تو اون لحظه مطمئنا باور نمیکنن! مگه فیلم هندیه که کسایی که درخواست اعدام یه نفر رو دارن با حرف های اون اعدامی یهو منقلب شن و شورش کنن؟؟؟؟ نگید هم که به حرف هاش اعتماد میکنن چون اونا میدونن کسی که جلوشونه دست پادشاه بوده و صادق ترین فرد در خدمت به اون با این حال باز درخواست اعدام دارن حالا حرف هاش براشون وحی منزل میشه؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
حس آزاده مردی و... رو شما چی میدونید؟ شرافت یعنی سنجیدن کارها با ضرر و منافعش. البته نه منافع خودت ، خانوادت یا ... بلکه منافع جامعه یا جون انسان ها. وقتی یه عده که براشون فرقی نمیکنه طرف بیگناه باشه یا گناهکار و تا متهم رو میارن فریاد اعدام سر میدن در حالی که سابقه ادارد در راستگویی معلومه دیگه حرف زدن فایده ای نداره. اون مردم فقط به حرف پادشاهشون گوش میدن اهمیتی به ادارد نمیدن. اصلا مهم نیست که دیگه اون جا جون کس دیگری رو هم به خطر بندازه

خطاب به کینگ رابرت: من که گفتم کتاب رو نخوندم و قضاوتم بر اساس سریاله و بر این اساس میدونم که اونا از این قضیه جافری آگاهی دارن دلیلش هم اون قسمتی که مردم شورش میکنن تو بارانداز بعضی ها جافری رو حروم زاده خطاب میکنن اگر هم بگیم بعدن توسط استنیس فهمیدن باز هم کار ادارد قابل توجیهه چون اون کار خودش رو کرده و با اطلاع به لرد ها میدونه بعدا مردم هم میفهمن و اون مردمی که اونجا هستن تو اون لحظه مطمئنا باور نمیکنن! مگه فیلم هندیه که کسایی که درخواست اعدام یه نفر رو دارن با حرف های اون اعدامی یهو منقلب شن و شورش کنن؟؟؟؟ نگید هم که به حرف هاش اعتماد میکنن چون اونا میدونن کسی که جلوشونه دست پادشاه بوده و صادق ترین فرد در خدمت به اون با این حال باز درخواست اعدام دارن حالا حرف هاش براشون وحی منزل میشه؟؟؟

اون مردمی که دونستن از طریق نامه های استنیسو با تلاش های داووس خبردار شدند.

بحث این نیست که مردم همون موقع شورش می کردن یا نمی کردن. اعتراف ادارد علاوه بر خودش وجهه ی استنس رو هم خراب کرد و مهر تایید زد بر حکومت جافری. ادارد می تونست رو حرفش وایسه، آره ممکنه همون موقع کلم و هویج هم بزنند تو سرش، ولی یه مدت که بگذره کم کم شروع می کنند، اول مخفیانه و بعد در ملا عام، به بازگو کردن حرف های ادارد.

این هم بگم این حرف ها در زیر سوال بردن و مخدوش کردن شخصیت ادارد نیست، ادارد آزمونش رو داده و نتیجه اش هم مشخصه. فقط می خوام اهمیت وفاداری به خانواده رو یادآور بشم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
حس آزاده مردی و... رو شما چی میدونید؟ شرافت یعنی سنجیدن کارها با ضرر و منافعش. البته نه منافع خودت ، خانوادت یا ... بلکه منافع جامعه یا جون انسان ها. وقتی یه عده که براشون فرقی نمیکنه طرف بیگناه باشه یا گناهکار و تا متهم رو میارن فریاد اعدام سر میدن در حالی که سابقه ادارد در راستگویی معلومه دیگه حرف زدن فایده ای نداره. اون مردم فقط به حرف پادشاهشون گوش میدن اهمیتی به ادارد نمیدن. اصلا مهم نیست که دیگه اون جا جون کس دیگری رو هم به خطر بندازه

خطاب به کینگ رابرت: من که گفتم کتاب رو نخوندم و قضاوتم بر اساس سریاله و بر این اساس میدونم که اونا از این قضیه جافری آگاهی دارن دلیلش هم اون قسمتی که مردم شورش میکنن تو بارانداز بعضی ها جافری رو حروم زاده خطاب میکنن اگر هم بگیم بعدن توسط استنیس فهمیدن باز هم کار ادارد قابل توجیهه چون اون کار خودش رو کرده و با اطلاع به لرد ها میدونه بعدا مردم هم میفهمن و اون مردمی که اونجا هستن تو اون لحظه مطمئنا باور نمیکنن! مگه فیلم هندیه که کسایی که درخواست اعدام یه نفر رو دارن با حرف های اون اعدامی یهو منقلب شن و شورش کنن؟؟؟؟ نگید هم که به حرف هاش اعتماد میکنن چون اونا میدونن کسی که جلوشونه دست پادشاه بوده و صادق ترین فرد در خدمت به اون با این حال باز درخواست اعدام دارن حالا حرف هاش براشون وحی منزل میشه؟؟؟

اون مردمی که دونستن از طریق نامه های استنیسو با تلاش های داووس خبردار شدند.

بحث این نیست که مردم همون موقع شورش می کردن یا نمی کردن. اعتراف ادارد علاوه بر خودش وجهه ی استنس رو هم خراب کرد و مهر تایید زد بر حکومت جافری. ادارد می تونست رو حرفش وایسه، آره ممکنه همون موقع کلم و هویج هم بزنند تو سرش، ولی یه مدت که بگذره کم کم شروع می کنند، اول مخفیانه و بعد در ملا عام، به بازگو کردن حرف های ادارد.

این هم بگم این حرف ها در زیر سوال بردن و مخدوش کردن شخصیت ادارد نیست، ادارد آزمونش رو داده و نتیجه اش هم مشخصه. فقط می خوام اهمیت وفاداری به خانواده رو یادآور بشم.

 

حرف های شما دقیقا حرف های منو تایید میکنه. وقتی اونا حتی بعد از حرف های ادارد با نامه های استنیس به واقعیت پی میبرن پس حرف ادارد تاثیری نمیتونست داشته باشه شاید بنظر بیاد ممکن بوده چند نفر رو توجیه کنه اما کدوم آدم عاقلی به خاطر این که ممکنه چند نفری که از قبل خودشون قضاوت کردن به خودشون بیان در حالی که میدونه بعدا همونا با نامه هایی که به استنیس داده و پخششون متوجه حقیقت میشن، میاد جون یه انسان رو به خطر بندازه که احتمال این یکی هم با توجه به حماقت و قساوت جافری و سرسی بیشتره؟

بحث اینه که این کار اصلا لازم نیست درواقع به خودت و به یه انسان دیگه که از قضا دخترت هم هست ضربه میزنی بدون این که به دشمنت آسیب جدی وارد کنی!

در ضمن دقیقا من بر عکس شما من نمیخوام شخصیت ادارد رو ازش یه بت بسازم که اگر میخواستم از اون کارش در قبال سرسی (اجازه دادن به سرسی برای فرار) دفاع میکردم من دقیقا میخوام به این نکته اشاره کنم که یه آدم شریف از حق دفاع منطقی میکنه حتی اگر خودش و خانوادش آسیب ببینن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون وقت ادارد از کجا باید می دونست استنیس قراره نامه بفرسته تو شهر پخش کنه و مردم هم از سر گشنگی حرفش رو باور کنند.

گیرم که می دونست، ادارد به چه مجوزی باید مهر حقانیت و مشروعیت می زد زیر نام جافری و استنیس رو به خیانت متهم می کرد اگه سانسا نبود. اون حرف ادارد برای من و شمایی که کتاب رو خوندیم و سریال رو دیدیم و گفتگوی ادارد و واریس رو قبلش توی سیاهچال دیدیم بی معنیه، برای هزاران نفری که زیر سپت بیلور بودند معنای زیادی داشته.

در ضمن قرار بود بعد اعتراف ادارد رو بفرستند دیوار، اگه جافری اون حماقت رو نمی کرد. بعد اون اعتراف ها و در حالی که سانسا هنوز هم اسیره و آریا هم معلوم نیست کجاست به نظرت باز هم شمالی ها می تونستند با لنیسترا بجنگند؟ نه اینه که یا مجبور می شن برای لنیسترا بجنگند و یا در بهترین حالت بی طرف بمونند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اون وقت ادارد از کجا باید می دونست استنیس قراره نامه بفرسته تو شهر پخش کنه و مردم هم از سر گشنگی حرفش رو باور کنند.

گیرم که می دونست، ادارد به چه مجوزی باید مهر حقانیت و مشروعیت می زد زیر نام جافری و استنیس رو به خیانت متهم می کرد اگه سانسا نبود. اون حرف ادارد برای من و شمایی که کتاب رو خوندیم و سریال رو دیدیم و گفتگوی ادارد و واریس رو قبلش توی سیاهچال دیدیم بی معنیه، برای هزاران نفری که زیر سپت بیلور بودند معنای زیادی داشته.

در ضمن قرار بود بعد اعتراف ادارد رو بفرستند دیوار، اگه جافری اون حماقت رو نمی کرد. بعد اون اعتراف ها و در حالی که سانسا هنوز هم اسیره و آریا هم معلوم نیست کجاست به نظرت باز هم شمالی ها می تونستند با لنیسترا بجنگند؟ نه اینه که یا مجبور می شن برای لنیسترا بجنگند و یا در بهترین حالت بی طرف بمونند.

استنیس مگه دیوانست که به مردم اعلام نکنه که من پادشاهم؟ این که کاملا واضحه!!

درباره پاراگراف دوم که من کاملا توضیح دادم مجوزش رو! اگر ادارد اونجا حرف میزد همونجا جافری هم ادارد رو میکشت هم سانسا رو اما اگر ادارد رو میفرستادن شمال، ادارد میتونست به راب بگه که همچنان لشکرکشی کنه به کمک استنیس و شهر رو آزاد کنه همونطور که راب هم با وجود به علم به اسیر بودن سانسا همچنان به لشکرکشیش ادامه داد پس اونطوری هم ادارد زنده میموند و میتونست به پسرش مشورت بده و به استنیس (میگم مشورت چون قطعا ادارد زیر قسم به خدمت نگهبانان شب نمیزنه و بیاد دوباره لرد شه) و هم سانسا از غضب آنی جافری در امان میمونه و ممکنه تا فتح بارانداز نجات پیدا کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انتخاب من که قطعاً دورِن ه صرفاً هم علاقه شخصیم دخیله توش.

 

ولی اگه بخوام گزینه ها رو منطقاً بررسی کنم:

 

1.دورِن: یه خاندان زیر دستشه، به شدت مصلحت اندیش و معقول ه، کلاً هم با تفکراتش حال می کنم ولی متاسفانه بیماریش مشکل اصلیشه.

 

2. تیریون: هر چی سرسی کم داره از عقل و شعور رسیده به تیریون، وجدان داره، فان ه ولی مشکلش اینه که کمبود محبت داره و ممکنه به خاطر یکی کل سیستم رو بهم بریزه.

 

3. جورا: دنریس رو مغز منه، حال کسی که واله و شیداشه دیگه از خودشم بدتره و اینکه همچین ویژگی خاصی تو مشاوره سیاسی نظامی نداره. به شدت معمولی ه.

 

4. کتلین: می خواد فقط بشینه منفی بافی کنه و غر بزنه و احساس زرنگی بکنه.

 

5. جان ارن: اطلاعات زیادی در دسترس نیست ولی همین که تو اون کینگز لندینگ کار می کرد و جافری رو هم پی برده بود کافیه که مشاور خوبی باشه.

 

6. ایمون: همه جوره خوبه فقط حیف که تارگرین ه.

 

7.داووس: زیادی ساده است واسه این کار

 

8. بیلیش: یهو پا می شی می بینی پیتر عزیز به جات نشسته رو تختت.

 

9. بریندن: به نظرم فقط تو امور نظامی خوبه.

 

10. تایوون: تایوون به نظرم خوبه ولی از دور. خیلی با شخصیتش حال نمی کنم.

 

11. اولنا: خوبه فقط مشکل پیری رو مثل ایمون داره.

 

12.سمول:

 

13. واریس: اگه این جانبداریش هاش رو بذاره کنار بهترین گزینه است.

 

14. باریستان: اصلاً بدم می یاد از این آدم من.

 

 

پ.ن: عالم و آدم می دونن جافری پسر رابرت نیست، نیازی نبود تیریون اذعان کنه وهیچ تاثیری هم نداشت.

 

پ.ن2: تیریون عاشق چشم و ابروی خاندانش نیست، تمام موقعیت و رفاهش در گرو خاندانشه.

 

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

میگما من اصلا مشکلی با خاندانم ندارما. ولی نمیدونم چرا همه اینقدر در حق خاندان بزرگ و باشکوه من با پیشینه ی تاریخی و کهنی که آدم های فرهیخته و دانشمندی همچون من و پدربزرگ هایم پرورش داده اینقدر جفا میکنن!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

درسته استنیس نشون داد اهل بخشش نیست و حتی حاضر نیست سر مصلحت خودش هم کسی رو ببخشه؛ ولی جفاکار هم نیست، سر گناه یکی دیگه تیریون رو از نعمت وجود سرش بی بهره نمی کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

درسته استنیس نشون داد اهل بخشش نیست و حتی حاضر نیست سر مصلحت خودش هم کسی رو ببخشه؛ ولی جفاکار هم نیست، سر گناه یکی دیگه تیریون رو از نعمت وجود سرش بی بهره نمی کرد.

 

شما یاد انگشت های Beloved داووس بیافت.

نصف تیریون رو می زد می برید به علت گناهان مختلف.

 

در ضمن زندگی در حکومت استنیس واسه تیریون از مرگ بدتره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به سامیانو : بله خوب استنیس وقتی موضوع حق قانونی خودش باشه چرا باید برای یه سری دزد و خیانت کار احترام قایل باشه . بعدشم تو چند جای کتاب دیدیم که استنیس افراد مختلفی رو بخشیده برای همین الکی جو سازی نکن . استنیس مثل بعضی ها بی سیاست نیست که بعد از رسیدن به پادشاهی شروع کنه به خونریزی . بعدشم شما که اینقدر حمایت از خانواده رو مهم می دونین چه جوریه که رنلی رو که کلا خانواده رو گذاشت کنار رو محق تر از استنیس می دونین . بعدشم استنیس این همه از افرادش رالور رو قبول ندارن اومد بزنه همه رو بکشه . فقط الکی می خواین یه چیزی رو گنده کنین 

 

اما در مورد مشاور من به شخصه و بدون در نظر گرفتن این که استنیس هستم داووس رو انتخاب می کنم . به کسانی هم که می گن داووس سیاست تایوین و دوران رو نداره هم می گم که درسته که خوبه مشاور پادشاه سیاست مدار خوبی باشه و افرادی امثال تایوین و دوران و پتیر بیلیش و وریس و ... که قدرت رو برای خودشون می خوان به هیچ وجه مناسب دست شدن نیستن چون بعدا برای خود پادشاه شاخ می شن . هیچ پادشاه عاقلی نمیاد دستی انتخاب کنه که بعدا براش مشکل ساز بشه . انصافا اون شورای کوچکی که تو تاپیک محاکمه در جواب سوال کینگ رابرت عزیز معرفی کردم عالی بود به نظرم :

دست شاه : لرد داووس سیورث

شورای کوچک : 

لیدی ملیساندر master of whisperers 

اکسل فلورنت master of laws

لرد واترز master of ships

لیدی اریانه مارتل master of coins

لرد رندل تارلی master of arms 

درخواست یه استاد اعظم جدید هم از اولدتاون می کنم به جای پایسل

 

یه تشکر هم از طرفدار نسبی استارک ها بکنم به خاطر حمایت هاش از استنیس . می گم شما احیانا طرفدار نسبی براتیون ها نیستی

 

پ.ن : نبودن لرد ادارد استارک در بین گزینه ها رو هم شدیدا محکوم می کنم . حکومت ظالمانه ی شورای پادشاهی همچنان ادامه داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یعنی دارم فکر میکنم چجوری استنیس میذاره رندل زنده بمونه!!!!!

لرد واترز همونه اورانه واترزه؟؟؟؟؟

عاشق اون انتخاب آریانه مارتلم!

ولی جدا از صداقت داووس به نظرم کیوان به نکته خوبی اشاره کرد. داووس زیاد نمیتونه از پس دسیسه های دربار بربیاد مگه این که خود استنیس یه چیزی بهش یاد بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یعنی دارم فکر میکنم چجوری استنیس میذاره رندل زنده بمونه!!!!!

لرد واترز همونه اورانه واترزه؟؟؟؟؟

عاشق اون انتخاب آریانه مارتلم!

ولی جدا از صداقت داووس به نظرم کیوان به نکته خوبی اشاره کرد. داووس زیاد نمیتونه از پس دسیسه های دربار بربیاد مگه این که خود استنیس یه چیزی بهش یاد بده.

اولا که رندیل فرد قدرتمندیه و ارتش قوی داره بعدشم نمی شه که هم تایرل ها رو بترکونم هم تارلی ها رو

بله لرد واترز همون اورانه واترز هستش فقط من تلفظ درست اسمش رو نمی دونستم

خودم هم عاشق اون انتخاب اریانه مارتلم

استنیس وقتی داووس رو دست بکنه قطعا یه دربار درست و حسابی و قابل اعتماد درست می کنه و افرادی نظیر بیلیش و وریس رو می اندازه دور

بعدشم این ها انتخاب های منه نه استنیس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

درسته استنیس نشون داد اهل بخشش نیست و حتی حاضر نیست سر مصلحت خودش هم کسی رو ببخشه؛ ولی جفاکار هم نیست، سر گناه یکی دیگه تیریون رو از نعمت وجود سرش بی بهره نمی کرد.

 

شما یاد انگشت های Beloved داووس بیافت.

نصف تیریون رو می زد می برید به علت گناهان مختلف.

 

در ضمن زندگی در حکومت استنیس واسه تیریون از مرگ بدتره.

نه خب داووس یه عمر به شغل شریف قاچاقچی گری و شاید هم دزدی در دریا اشتغال داشت. تیریون تنها گناهی که کرده بود دلقک بازی توی لنیسپورت و فا.حشه با.زی توی تمام وستروس بود که اولی گناه چندان بزرگی نیست و توی دومی هم تیریون به پای برادر ارشد خود استنیس (که استنیس از جانب اون داره پادشاه می شه) نمی رسید.

 

این قسمت دوم یه بحث دیگه است.

 

انصافا اون شورای کوچکی که تو تاپیک محاکمه در جواب سوال کینگ رابرت عزیز معرفی کردم عالی بود به نظرم :

دست شاه : لرد داووس سیورث

شورای کوچک :

لیدی ملیساندر master of whisperers

اکسل فلورنت master of laws

لرد واترز master of ships

لیدی اریانه مارتل master of coins

لرد رندل تارلی master of arms

درخواست یه استاد اعظم جدید هم از اولدتاون می کنم به جای پایسل

داووس و ملیساندر که دست راست و چپ استنیس هستند و طبعا باید باشند، رندیل تارلی هم که آدم با جربزه ای و اگه می شد کشیدش سمت استنیس انتخاب مثبتی بود. ولی در مورد بقیه اش حرف دارم.

 

اکسل فلورنت یک آدم فرصت طلبه که وفاداریش به استنیس تحت سایه جاه طلبیشه و به خاطر اینه که توی دربار بقیه ی شاهان وستروس جایی نداره. شکی ندارم اگه اکسل فکر می کرد که توی دربار جافری می تونه به موقعیت بهتری برسه سینه خیز خودش رو می رسونه بارانداز پادشاه.

 

آریانه یک آدم احساساتیه که تا حالا هیچ استعداد سیاسی خاصی از خودش نشون نداده. این به کنار نزدیک بود خراب کاری بزرگی هم بکنه. البته خانواده اش مزیت بزرگیه، ولی این خانواده هیچ دلیلی برای علاقه به استنیس ندارند. فکر نکنم پیشنهاد یک کرسی توی شورای کوچک بتونه دورن رو تطمیع کنه.

ولی از همه عجیب تر این لرد واترز بود. این که به سرسی که اون همه بهش لطف کرد خیانت کرد. چطوری می شه به همچین آدمی اعتماد کرد؟؟

 

در مورد نبودن ادارد، من اگه جای بچه های مدیریت سایت بودم اسم تیریون رو هم نمی ذاشتم. واقعیتش اینه که حضور شخصیت های محبوب کتاب و سریال باعث شده تا توی نظر سنجی همه ی شخصیت های دیگه زیر سایه برند. حتی وقتی نظرسنجی یه چیز الزاما مثبت هم نیست (مثل نظرسنجی قبل) تاثیرگذاری محبوبیت شخصیت ها و خاندان ها توی نتیجه ی نظرسنجی ویرانگره. همچین چیزایی نظرسنجی رو لوث می کنه.

از اون طرف نبودنشون هم مشکلای خاص خودش رو داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به سامیانو : بله خوب استنیس وقتی موضوع حق قانونی خودش باشه چرا باید برای یه سری دزد و خیانت کار احترام قایل باشه . بعدشم تو چند جای کتاب دیدیم که استنیس افراد مختلفی رو بخشیده برای همین الکی جو سازی نکن . استنیس مثل بعضی ها بی سیاست نیست که بعد از رسیدن به پادشاهی شروع کنه به خونریزی . بعدشم شما که اینقدر حمایت از خانواده رو مهم می دونین چه جوریه که رنلی رو که کلا خانواده رو گذاشت کنار رو محق تر از استنیس می دونین . بعدشم استنیس این همه از افرادش رالور رو قبول ندارن اومد بزنه همه رو بکشه . فقط الکی می خواین یه چیزی رو گنده کنین 

 

اینقدر داغ نکن میسوزی

بیا همین الانش ولت کنیم نصف کاربرا رو از دم تیغ میگذرونی بعد میای دم از بخشش میزنی

بعدشم یه جا رو پیدا کن که من گفته باشم رنلی محق تر از استنیسِ ولی تا دلت بخواد گفتم رنلی پادشاه بهتری از چهار مدعی دیگه میشد

در مورد رلور رو هم عذر میخوام همه رو نکشت هر وقت که بیکار میشد یه عده رو من باب مزاح میکشت

 

نه خب داووس یه عمر به شغل شریف قاچاقچی گری و شاید هم دزدی در دریا اشتغال داشت. تیریون تنها گناهی که کرده بود دلقک بازی توی لنیسپورت و فا.حشه با.زی توی تمام وستروس بود که اولی گناه چندان بزرگی نیست و توی دومی هم تیریون به پای برادر ارشد خود استنیس (که استنیس از جانب اون داره پادشاه می شه) نمی رسید.

 

خوبه خودتم معترفی و باز این همه به تیریون ایراد میگیری. ولی حقیقتاً رابرت و تیریون جفت عالیی میشدن

پ.ن: عالم و آدم می دونن جافری پسر رابرت نیست، نیازی نبود تیریون اذعان کنه وهیچ تاثیری هم نداشت.

پ.ن2: تیریون عاشق چشم و ابروی خاندانش نیست، تمام موقعیت و رفاهش در گرو خاندانشه.

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

به خاطر همین پ.ن ها بود که گفتم با کیوان بیشتر از همه موافقم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه خب داووس یه عمر به شغل شریف قاچاقچی گری و شاید هم دزدی در دریا اشتغال داشت. تیریون تنها گناهی که کرده بود دلقک بازی توی لنیسپورت و فا.حشه با.زی توی تمام وستروس بود که اولی گناه چندان بزرگی نیست و توی دومی هم تیریون به پای برادر ارشد خود استنیس (که استنیس از جانب اون داره پادشاه می شه) نمی رسید.

 

خوبه خودتم معترفی و باز این همه به تیریون ایراد میگیری. ولی حقیقتاً رابرت و تیریون جفت عالیی میشدن

کدوم ایراد منظورته، یادم نمیاد در مورد تیریون بی انصافی کرده باشم، هر چند خیلی هم ازش خوشم نمیاد و هیچ بدم نمیاد به حالت طنز و مسخره ای کشته بشه.

 

پ.ن: عالم و آدم می دونن جافری پسر رابرت نیست، نیازی نبود تیریون اذعان کنه وهیچ تاثیری هم نداشت.

پ.ن2: تیریون عاشق چشم و ابروی خاندانش نیست، تمام موقعیت و رفاهش در گرو خاندانشه.

پ.ن3: جلبک ترین آدم وستروس هم رو بخشش استنیس حساب نمی کنه چه برسه به تیریون.

به خاطر همین پ.ن ها بود که گفتم با کیوان بیشتر از همه موافقم

باز ماشین پاچه خاری به کار افتاد. کیوان گول نخوری ها ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به سامیانو : رنلی پادشاه بهتری می شد ، رنلی تا می اومد تیپ و قیافه اش رو درست کنه نصف دربار سرش رو کرده بودن زیر اب ، چهار قطره خون می دید حالش بد می شد ، به نظرت ادم بی عرضه و بی بخاری مثل رنلی می تونه حتی یه هفته رو تخت اهنی دوام بیاره .  

برای مزاح برای مزاح ، استنیس برای مزاح ادم می کشت یا اون جافری روانی شما ، اگه اینقدر حمایت از خانواده برات مهمه چرا از عملکرد فوق العاده ی جافری حمایت نمی کنی ، الحق که اگه استنیس پادشاه بشه لیاقت همه ی مخالفینش مرگه

 

به کینگ رابرت : درسته اکسل فلورنت ادم جاه طلبیه و دقیقا به خاطر همین جاه طلبیش می شه روش حساب کرد . کسی که لرد یه خانواده ی نه چندان قدرتمند بوده حالا تبدیل می شه به یکی از اعضای شورا و همین طور پارامونت ریچ و قلعه و مناطق خاندان تایرل رو هم بدست میاره . همین کافیه که بهت وفادار بمونه . اما اریانه مارتل فقط قرار نیست که یه عضو ساده ی شورا بشه چون قراره با استنیس ازدواج کنه دیگه .

در مورد لرد واترز هم بهش این عنوان رو می دم تا کشتی ها رو برگردونه بعد از شرش خلاص می شم

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به سامیانو : رنلی پادشاه بهتری می شد ، رنلی تا می اومد تیپ و قیافه اش رو درست کنه نصف دربار سرش رو کرده بودن زیر اب ، چهار قطره خون می دید حالش بد می شد ، به نظرت ادم بی عرضه و بی بخاری مثل رنلی می تونه حتی یه هفته رو تخت اهنی دوام بیاره .  

برای مزاح برای مزاح ، استنیس برای مزاح ادم می کشت یا اون جافری روانی شما ، اگه اینقدر حمایت از خانواده برات مهمه چرا از عملکرد فوق العاده ی جافری حمایت نمی کنی ، الحق که اگه استنیس پادشاه بشه لیاقت همه ی مخالفینش مرگه

 

اتفاقاً رنلی خیلی بهتر از باقی میتونست خودش رو با دربار وفق بده، رنلی متکی به خودش بود(منظورم اینه که خودش یه چیزایی بارش بود)

ولی استنیس از قدرت های ملیساندر برخوردار بود

راب دقیقاً مثل رابرت فقط مرد جنگ بود

بیلون رو که من چیزی نمیگم خودتون بهتر میدونید فقط طمع داشت غارت که تمام میشد بر میگشت پایک

جافری هم که پشت سر تایوین قایم شده بود

در نتیجه رنلی از همه بهتره، البته معمولا این حرفا تاثیری نداره و بر اساس همون تصمیمات احساسی همیشگی الان میاین میگین که رنلی اینطوری بود رنلی اونطوری بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به سامیانو : ببخشید رنلی چقدر در اداره کردن یا جنگیدن یا بازی های سیاسی تجربه داره که مثلا بخواد به هفت پادشاهی که هر بخشش برای خودش یه سازی می زنه رو اداره کنه . من به هیچ وجه احساسی بحث نمی کنم چون یه موضوع کاملا واضحه که رنلی بی عرضه است . من که نگفتم مثلا راب استارک پادشاه بهتری می شه ولی این واضحه که تنها کسی که می تونه هفت پادشاهی رو کنترل کنه و تو جنگ های فیزیکی و سیاسی موفق باشه استنیسه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به سامیانو : ببخشید رنلی چقدر در اداره کردن یا جنگیدن یا بازی های سیاسی تجربه داره که مثلا بخواد به هفت پادشاهی که هر بخشش برای خودش یه سازی می زنه رو اداره کنه . من به هیچ وجه احساسی بحث نمی کنم چون یه موضوع کاملا واضحه که رنلی بی عرضه است . من که نگفتم مثلا راب استارک پادشاه بهتری می شه ولی این واضحه که تنها کسی که می تونه هفت پادشاهی رو کنترل کنه و تو جنگ های فیزیکی و سیاسی موفق باشه استنیسه

 

 

رنلی خودش رو تو اون مکالمه اش با ادارد، رفتنش از کینگزلندینگ، چندین سال بودن تو اون جو پایتخت و همچنین با ارتشش ثابت کرد.

از کتاب کاملاً می شه این برداشت رو داشت که اگه اون سایه نبود رنلی الان رو تخت آهنین بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×