رفتن به مطلب
Jon Snow

بحث های اپیزودیک فصل چهارم، اپیزود اول

به اپیزود اول فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

10 رای

  1. 1. به اپیزود اول فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      0
    • 7
      0
    • 8
      5
    • 9
      2
    • 10
      3


Recommended Posts

دارند می رند سالت پنز تا از اون جا با کشتی برند ایری تا آریا رو به لایسا بدن.

اینو که فهمیدم!

من دقیقا منظورم اون منطقه ی آتیش گرفته بود که توی سکانس آخر نشونش دادن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دارند می رند سالت پنز تا از اون جا با کشتی برند ایری تا آریا رو به لایسا بدن.

اینو که فهمیدم!

من دقیقا منظورم اون منطقه ی آتیش گرفته بود که توی سکانس آخر نشونش دادن!

اسپویل داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دردفورد ، وینترفل ، دراگون استون رو تو تیتراژ نشون دادن ولی هیچ اتفاقی در این سه بخش نیفتاد !!! عجیب بود برام !! هیچ شخص مرتبط با این سه بخش هم ندیدم اصلا.

 

اون جایی که جافری کتاب برادران رو میخوند خیلی خوب بود ، به نکته واقعا قشنگی اشاره کرد ، کلا هیچ سابقه درخشانی نداره جیمی در تاریخ حضورش در ردا سفیدها

 

فلش بک اعدام کردن ادارد و اعدام شدنش ، و ذوب شدن ایس اتیشم زد (

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

باید حجم ترافیکم رو یه شارژ کوچولو بکنم!

به امید خدا یه هفته دیگه دانلود میشه،تا اون روز کمی آبرو داری کنید لطفا!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شروع اپیزود خیلی خوب بود. از بین بردن آیس و سوزوندن پوست گرگ بد جور آتیشم زد. خباثت و کثیفی تایوین رو به بهترین شکل نشون دادن.

نحوه ورود ابراین در کتاب رو بیشتر دوست داشتم و وقتی دیدم با بقیه نیومد ناامید شدم اما بعدش با درگیری با لنیسترها و صحبتهاش با تیریون جبران کرد.

بخش تن ها اصلا خوب نبود. خیلی بد نشونشون دادن. حرف های جان در محاکمه خیلی خوب بود.

دوستی برین و مارجری خیلی مسخره بود. یه کلوم گفت من نکشتم و شبه استنیس بود و اونم در جا باور کرد! اصلا چه لزومی داشت اینها رو با هم روبرو بکنن؟

صحبتهای جافری و جیمی خوب بود، اشاره به کتاب سفید هم قشنگ بود(سر دانکن بلند! :دی)

بازگشت سر دونتوس خوب بود. قسمت آریا هم خیلی خوب بود.

قسمت دنریس هم خوب بود اما به جای نشون دادن و شمردن بچه های دار زده اومدن کوتاهش کنن و اون دیالوگ مسخره رو گذاشتن. اما در کل خوب بود. رابطه اش با اژدها ها هم خیلی خوب در اومده بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا که لنیستر ها حقیر ترین و پست ترین خاندان هستند (البته بی شرف بودنشون جای خود داره) واقعا خیلی ناراحت شدم وقتی دیدم شمشیر ند رو ذوب کردند.

از این که جیمی با تایون مخالفت کرد خوشم اومد.

نحوه ی وارد شدن ابرین تو کتاب بی نظیر بود ، واقعا معنی افعی دورن رو می رسوند. ولی تو سریال خوب نبود.

اونجایی که اژدهای دنریس یه جورایی حمله کرد بهش جالب بود.

از سرد شدن رابطه ی سرسی و جیمی هم خشنود شدم.

این ایگریت هم که حالت تهوع متحرکه.

چرا جانوس اسلینت پیش ترون و استاد امون نشسته بود؟ تو سریال جان میدونه که اسلینت به پدرش خیانت کرده؟

از داریوِ جدید اصلا خوشم نمیاد. اون صحنه گل دادن هم خیلی لوس بود.

و اما............ آریا

خیلی خوشحال شدم اریا دوباره نیدل رو پس گرفت. ولی یه ذره نا امیدم کرد ، باید از پنج نفر چهار تاشو اریا می کشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعله،ما نيز نتوانستيم زمزمه هاي اين ريگار رو تحمل كنيم و بالاخره اولين قسمت رو رويت كرديم

من ناراحتم اصلا،همش ٩ قسمت ديگه مونده

بعد از قسمت اول سيزن ١اين بهترين شروعي بود كه ديدم.همه چي خوب بود.اوبرين دوست داشتني به نظر ميرسه،خصوصا خصومتش نسبت به لنيسترا

خيلي عجيبه برام كه خيلي ها ميگن قسمت جان اسنو جذاب نبوده براشون،اتفاقا من يكي كه كلي لذت بردم.اصن مگه ميشه بخش جان اسنو جذاب نباشه؟؟؟

يكي از بهترين قسمتاش واسه من بخش آرياست،خيلي فرقه بين كشتن يه نفر و كشتن همراه با لذت بردن و لذت بخش بود كه آريا ازين كار لذت ميبرد.

 

 

پ ن:خيلي وقته نيومدم،يه سلام گرم به همه و صد البته متحداي عزيزم ميكنم،سر رابرت عزيز و وينترفل و تاليسا،ديگه ما نيستيم سايت دست شما عزيزاست،نذارين آب خوش از گلوي لنيستر جماعت(علي الخصوص ريگار) پايين بره.و من الله التوفيق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب من هم بلاخره دیدمش.

 

در کل خوب بود! اوبرین هم خوب بود! هرچند تو کتاب باز هم جذاب تر بود!

آریا هم ترجیح میدادم مثل کتاب باشه، خیلی دوست داشتم اون صحنه که تیکلر رو میکشه و حرفاشو تکرار میکنه رو ببینم! حیف که تیکلر رو قبلا تو سریال کشتن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون لبخند رضايت آريا هم بعد از كشتن اون طرف خيلي جالب بود اصلا شرارت از چهرش ميباليد

در مورد جان هم نبايد به اين سرعت بهبود پيدا ميكرد بعدم پاشه مثل قهرمانا عصا رو پس بزنه راه بره

ثن ها هم كه اومدن مثلا خوفناكشون كنن ولي گند زدن آخه كانيبال

ولي قسمت باحالش جايي بود كه صداي آهنگ باران هاي كستمير اومد الاريا سريع فهميد شر به پا شده كلا اين آهنگ دردسر سازه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا رز آبی ؟؟؟؟ چراااااا ؟ چرا باید عقایدمون رو مورد ظلم قرار بدن ؟ رز آبی همونقدر توی این داستان مقدسه که ... اصن نداریم هم اندازه ش

 

درسته که سندور زخمی شد ولی اون مرغی که داشت به دندون میکشید و روی اسبش رژه میرفت به نظر نمیومد به هیچ وجه زخمش کاری باشه. لابد میان میگن زخمی بوده.

 

@کینگ رابرت: پکیدم اون قسمتی که گفتی کیلومتر شمار داشتن

 

بعد سر دانتوس یه تور سر ارغوانی/بنفش میده ، اون گردنبند آبی چی بود دیگه ؟ فکر کنم نداشتن اینو از گردن خدمه باز کردن ...

 

دیالوگ های سندور عالی بود. زبون درازی جافری به عموش هم عالی بود ...

 

راستی بعنی جان اسنو میاد /اسپویل/ پسر اون تن رو میده به Alys Karstark ؟؟؟ چرااا ؟

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها یه سوال: بازیگر پادریک پین عوض نشده؟! فکر نمیکنم این همون قبلیه باشه!

 

دقت کردین موقعی که جیمی داشت واسه عروسی جافری نگهبانا رو میچید از سر پرستون هم نام برد؟! مگه سر پرستون گرین فیلد تو شورش کینگزلندینگ کشته نشد؟!

 

منم از cannibal بودن تن ها خیلی بدم اومد!

 

 

یه حسی بهم میگه میخواین قضیه شی رو تغییر بدن و ماجرا اون طور که تو کتاب بود اتفاق نمیفته! و همین طور مردن سندور! چرا اینجا زخمی نشد؟! چجوری میخوان بکشنش پس؟! جدا شدن جورا هم انگار اصلا قرار نیست اتفاق بیفته!

 

پ.ن: کسی دقت کرد دنریس شلوار جین پوشیده؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پرستون رو نمی تونستن حذف کنن چون اگه اینکار رو میکردن باید یه شخصیتی بجز لوراس واسه جایگذینش میذآشتن که خب خیلی خوب درنمیومد.

راستی میس تایرل رو نمیخوان نشون بدن؟ تو تریلر ها هم که درست و حسابی نشونش ندادن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بچه ها یه سوال: بازیگر پادریک پین عوض نشده؟! فکر نمیکنم این همون قبلیه باشه!

 

 

یه حسی بهم میگه میخواین قضیه شی رو تغییر بدن و ماجرا اون طور که تو کتاب بود اتفاق نمیفته! و همین طور مردن سندور! چرا اینجا زخمی نشد؟! چجوری میخوان بکشنش پس؟! جدا شدن جورا هم انگار اصلا قرار نیست اتفاق بیفته!

 

 

فکر نکنم عوض شده باشه.

 

اون cool بودن شی با ازدواج تیریون رو خیلی دوست داشتم که گند زدن توش.

از اون شخصیت بر می یومد که مثل پوست خیار تیریون رو بفروشه ولی این یکی نه، اگر هم تو دادگاه بیاد انگیزه اش یجوری انتقام و تلافی و ایناست.

من شی کتاب رو بیشتر می پسندم.

فکر نکنم جورا رو دست کاری کنن. تیریون چی می شه پس؟

 

اسپویلر کتاب پنج

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

متوجه منظورت نشدم استاد؟!

 

کیوان:

 

کاملا موافقم! منم احساسم همینه که میخوان طوری جلوه بدن که شی از رو حسادت و انتقام این کار رو میکنه! اما یه سوالی برام پیش اومد که این فهمیدن سرسی این وسط قضیه اش چی بود؟! یعنی سرسی با دونستن این موضوع میخواد چیکار کنه؟!

جورا رو هم دستکاری کردن دیگه! همون موقع که باریستان رو شناخت و هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کدوم همدیگه رو لو ندادن دست کاری شد داستان! یعنی قراره مثلا بعدا یه بار دعواشون بشه با هم و پته همدیگه رو بریزن رو آب و دنریس عصبانی بشه و بقیه قضایا؟! اگه این طوری بشه به نظرم خیلی مسخره است! ضمن این که فکر کنم تو تریلرها جورا بعد فتح میرین هم کنار دنریس بود! در حالی که تو داستان بلافاصله بعد جنگ جورا تبعید میشه!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان:

 

کاملا موافقم! منم احساسم همینه که میخوان طوری جلوه بدن که شی از رو حسادت و انتقام این کار رو میکنه! اما یه سوالی برام پیش اومد که این فهمیدن سرسی این وسط قضیه اش چی بود؟! یعنی سرسی با دونستن این موضوع میخواد چیکار کنه؟!

جورا رو هم دستکاری کردن دیگه! همون موقع که باریستان رو شناخت و هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کدوم همدیگه رو لو ندادن دست کاری شد داستان! یعنی قراره مثلا بعدا یه بار دعواشون بشه با هم و پته همدیگه رو بریزن رو آب و دنریس عصبانی بشه و بقیه قضایا؟! اگه این طوری بشه به نظرم خیلی مسخره است! ضمن این که فکر کنم تو تریلرها جورا بعد فتح میرین هم کنار دنریس بود! در حالی که تو داستان بلافاصله بعد جنگ جورا تبعید میشه!

 

 

سرسی رو نمی دونم والا ! البته همه چی هم دلیل خاصی نمی تونه داشته باشه. مثلاً شی رفت خدمتکار سانسا شد و واسه پنهان کاری بلوغش هم کمکش کرد و ... ولی خب هدف خیلی خاصی نداشتن.

 

می دونم، قاطی نکردن دنریس سَرِ باریستان خیلی مهم نیست ولی اینکه جورا طرد نشه و به تیریون برخورد نکنه خیلی تغییر مهمی می شه. من خودم اون افکار مزخرف دنریس با خودش وقتی جورا رو طرد کرد دوست داشتم و حذف شه خوشم نمی یاد ولی خب حتی اگه گنجونده هم بشه اون حرفا رو نمی تونن پوشش بدن.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام، من عضو جدیدم

خیلی وقته به سایت سر میزنم ولی تازه عضو شدم.

من تا وسطای کتاب دوم خوندم، سریال رو کامل دیدم

 

سوالی که با دیدن قسمت اول واسم پیش اومد اینه که مگه دورن جز هفت پادشاهی نیست؟ چرا به اعضای خاندان مارتل بجای "لرد" میگن "پرنس" ؟

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@رنلی:

اگه میخواستن مثله کتاب سر پرستون رو بکشن ماجرای سریال با اون همه حذف شخصیتی که داشتن زیادی پیچیده میشد چون نه تو سریال کتل بلک رو معرفی کردن نه سر بالون سوان رو. لوراس رو هم نمیتونستن جایگزین کنن چون با حذف ویلاس و گارلان لوراس وارث هایگاردنه و نمی شه یهو بیاد بشه عضو گارد پادشاه و هایگاردن بدونه وارث بمونه.

موندم با حذف ویلاس قرار قضیه کینه شتری تایرل ها از مارتل ها سر چی باشه!!!

 

@لیدی:

فکر کنم چون دورن هیچوقت توسط تارگرین ها فتح نشد و فقط بوسیله یه پیمان به هفت پادشاهی پیوست تونستن القاب خودشون رو نگه دارن.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موندم با حذف ویلاس قرار قضیه کینه شتری تایرل ها از مارتل ها سر چی باشه!!!

 

اصلاً تو کتاب همه فکر تیریون مشغول این قضیه است و صحبت از دشمنی بین تایرل ها و مارتل ها می شه ولی تو سریال یه جوری نشون دادن که مارتل ها با لنیستر ها مشکل دارن.

 

سلام، من عضو جدیدم

خیلی وقته به سایت سر میزنم ولی تازه عضو شدم.

من تا وسطای کتاب دوم خوندم، سریال رو کامل دیدم

 

سوالی که با دیدن قسمت اول واسم پیش اومد اینه که مگه دورن جز هفت پادشاهی نیست؟ چرا به اعضای خاندان مارتل بجای "لرد" میگن "پرنس" ؟

 

دورنی ها از روینارها که به سردستگی نایمریا اومدن به دورن تاثیرای زیادی گرفتن. یکیش همین پرنس و پرنسس خطاب کردنشون ه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موندم با حذف ویلاس قرار قضیه کینه شتری تایرل ها از مارتل ها سر چی باشه!!!

 

اصلاً تو کتاب همه فکر تیریون مشغول این قضیه است و صحبت از دشمنی بین تایرل ها و مارتل ها می شه ولی تو سریال یه جوری نشون دادن که مارتل ها با لنیستر ها مشکل دارن.

بد شد!!!!! خیلی دوست داشتم برخورداشون رو باهم ببینم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

كينه تايرل ها و مارتل ها كه ريشه تاريخي داره بعد الان به جاي چلاغ شدن ويلاس ميتونن كلا بكشنش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دورنی ها از روینارها که به سردستگی نایمریا اومدن به دورن تاثیرای زیادی گرفتن. یکیش همین پرنس و پرنسس خطاب کردنشون ه.

البته این پرنس و پرنسس به خاطر اینه که مارتل ها چون با جنگ تسلیم نشدند و با ازدواج به هفت پادشاهی پیوستند بهشون این اجازه رو دادند که عنوان پرنس و پرنسس رو حذف کنند. به بقیه ی سران خاندان های دورن هم لرد می گن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
كينه تايرل ها و مارتل ها كه ريشه تاريخي داره بعد الان به جاي چلاغ شدن ويلاس ميتونن كلا بكشنش

بله ریشش تاریخیه ولی کینه و نفرت این دوتا خاندان یه چیزی بیشتر از جنگ های صدسال پیششونه که دلیلشم فلج شدن ویلاسه وگرنه استورمزاندی ها هم دل خوشی از دورنی ها نداشتن سر جنگ های مداومشون ولی اینجوری دیگه به گلوی همدیگه چنگ نمیندازن.

تیکه آخر حرفتو متوجه نشدم. یعنی میگی تو سریال میگن ابراین ویلاس رو کشته؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

یه حسی بهم میگه میخواین قضیه شی رو تغییر بدن و ماجرا اون طور که تو کتاب بود اتفاق نمیفته! و همین طور مردن سندور! چرا اینجا زخمی نشد؟! چجوری میخوان بکشنش پس؟! جدا شدن جورا هم انگار اصلا قرار نیست اتفاق بیفته!

 

پ.ن: کسی دقت کرد دنریس شلوار جین پوشیده؟!

 

 

زخمی که شد ، بر اثر عفونت زخمی که برداشته میمیره ، بعد حرف از تازی هست !! اونقدری که اون زخم خورد تو جنگ ها کسی نخورده !!! برای همین تا حدودی مطمئن از خودش که هیچ بلایی سرش قرار نیست بیاد !! ولی بلاخره زخم میزنتش زمین

 

+

امیدوارم شخصیت شی بیشتر از این تغییر نکنه ، من عاشق دیدن پایان شی هستم

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
كينه تايرل ها و مارتل ها كه ريشه تاريخي داره بعد الان به جاي چلاغ شدن ويلاس ميتونن كلا بكشنش

بله ریشش تاریخیه ولی کینه و نفرت این دوتا خاندان یه چیزی بیشتر از جنگ های صدسال پیششونه که دلیلشم فلج شدن ویلاسه وگرنه استورمزاندی ها هم دل خوشی از دورنی ها نداشتن سر جنگ های مداومشون ولی اینجوری دیگه به گلوی همدیگه چنگ نمیندازن.

تیکه آخر حرفتو متوجه نشدم. یعنی میگی تو سریال میگن ابراین ویلاس رو کشته؟

 

آره ممكن بگن اوبراين كلا زده ويلاس رو كشته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درود.من همین امشب عضو شدم.البته همیشه مطالب تالار ها و مقاله های سایت رو دنبال می کردم ولی حال عضو شدن نداشتم.با این حال امشب بالاخره از هیجان شروع فصل چهار عضو شدم.اما درباره ی اپیزود:

 

در ابتدا آیس,شمشیر ند استارک رو می بینیم که توسط تایوین لنیستیر ذوب میشه ( و ازش دو شمشیر ساخته میشه که اسم اپیزود هم ناظر بر همین دو شمشیره(البته عده ای میگن منظور از دو شمشیر شمیشر جیمی و نیدل آریاست.)من شخصا این سکانس رو بهترین سکانس این اپیزود می دونم.آیس در پوست گرگی قرار گرفته و همزمان قطعه ی غمگین وینترفل نواخته می شه.اما همزمان با این قطعه یک نوای دیگه هم شنیده میشه.همزمان با ذوب شدن آیس نوای اول کم رنگ میشه و نوای دوم که همان موسیقی رین های کستمیر هست پخش میشه.بعد تایوین پوست گرگ رو در آتش می ندازه و چهره ی پیروزمندانه و پر از تنفر تایوین را می بینیم که سوخته شدن گرگ رو نگام می کنه.به زعم او گرگ های استارک سوخته اند و از بازی تاج و تخت کنار رفته اند.

بعد از اون تیتراژ پخش میشه که شامل دو مکان جدیده.اولی میرین که یکی دیگر از سلسله سفر های استانی دنریس تارگارین ) و بعدی دردفورت یعنی مقر خاندان بولتون که بعد از عروسی سرخ لقب محافظ شمال رو تصاحب کردند.

بعد از تیتراژ جیمی لنیستر رو می بینیم که فرمانروایی کسرلی راک رو به خاطر عشقش به سرسی رد می کنه و بعد تیریون رو که در حال استقبال از مهمانان دورنی برای عروسی سلطنتی که متوجه میشه پرنس دورن نیومده و به جاش برادر کوچک تر او ابریان مارتل کمی قبل از کاروان اومده.

و حالا سکانسی که همه منتظرش بودیم.ابرین مارتل.شاهزاده ی دورن.افعی سرخ.تم موسیقی که رامین جوادی برای خاندان مارتل ساخته تمی پرهیجان و الهام گرفته از تم های اسپانیایی و عربی هست که کاملا به دورن که به سرزمین آفتاب معروفه می خوره.و یکی از نقاط اوج این اپیزود جایی هست که ابرین آواز رین های کستمیر رو در فاحـ*ـه خونه میشنوه و برای ملاقات با لنیستر های آوازه خوان راهی منبع صدا میشه.در این سکانس میشه اوج نفرت او رو از خاندان لنیستر فهمید.هرچند روی این موضوع در بخش فوق العاده ی مکالمه ی تیریون و ابرین بیشتر تاکید میشه.

بعد از این سکانس دنریس رو می بینیم که در در لحظه ای کوچک مورد غضب یکی از بچه هاش قرار می گیره و همچنین درگیری اژدهایان با هم رو می بینیم.همچنین می فهمیم مقصد بعدی دنریس میرین,یکی از بزرگترین شهر های برده داری هست.بعد سانسا رو می بینیم که سوگوار خانوادش هست و بعد از اون هم جاسوس سرسی رو که از رابطه ی تیریون و شی آگاه میشه.بعد جیمی رو که توسط سرسی بهش دست رد زده میشه و با خام ترین استدلال ممکن عشقش زیر سوال میره.اما سکانس مهم دیگه بعد از اونه.جایی که برای اولین بار در سریال با تن ها آشنا می شیم.نژادی آدمخوار که منس ریدر تونسته اون ها رو به ارتش مردم آزاد اضافه کنه. و سپس جان اسنو رو که با پا در میانی استاد ایمون جان سالم به در میبره.یکی از سکانس های مهم دیگه هم سکانس سر آنتوسه که رابطش با سانسا باید خیلی زود تر مشخص می شد ولی در سریال تا اینجا به تعویق افتاد.و در نهایت سکانس حماسی بازپس گیری نیدل.و دومین انتقام واقعی آریا(بعد از انتقام از کمانداران تویینز)

سکانس باز پس گیری نیدل واقعا شاهکار بود.آریا بالاخره انسانیت بی خود رو کنار گذاشت و فهمید در این دنیای بی رحم برای زنده موندن باید بی رحم موند.و نکته ی جالب دیگه هم رابطه ی عجیب تازی(هاوند) و آریاست.رابطه ای آمیخته از نفرت,ترس,اعتماد,دوستی و نیاز متقابل.سکانسی که تازی به سرباز لنیستری میگه f**k the king لبخند روی چهره ی آریا دیدنیه.

 

و اما سکانس مورد علاقه ی خودم:

اوبریان مارتل:

می دونید چرا تمام دنیا از لنیستر ها بدشون میاد؟؟

چون فکر می کنید طلاهاتون و شیرهاتون و شیرهای طلاییتون باعث میشه از بقیه بهتر باشید.

می تونم بهت رازی رو بگم؟

تو یک شیر طلایی نیستی

تو فقط یک مرد کوچیک صورتی هستی که برای بیرون کشیدن شمشیرش هم خیلی کنده

 

درباره ی موسیقی هم یک چیزی بگم:

رامین جوادی واقعا شاگرد خلف هانس زیمره.قطعه ی استنیس کاملا با حال و هوای رمزآلود و جادویی رلور همخوانی داره.قطعه ی استارک ها و وینترفل کاملا غم غربت و بدبختی و مظلومیت رو منعکس میکنه.قطعه ی رین های کستمیر کاملا در بردارنده ی غرور به جا و پیروزمندی همیشگی لنیستر هاست.قطعه ی گریجوی ها کاملا وحشی گری این خاندان رو نشون میده.و از همه مهمتر قطعه ی حماسی و زیبای تارگارین هاست.در کنار این ها نباید از قطعه ی براووس که قبلا با جاکان هگار پیوند داشت و توی این اپیزود هم در بخش آریا شنیده شد گذشت که کاملا حس رازآلود بودن و جادوی زیبای این شهر رو نشون میده و البته باید اشاره ای هم بکنم به قطعه ی جدید دورن و خاندان مارتل که البته هنوز گوشمون زیاد نشنیدش ولی تا مینجا هم عالی بود.این قطعه در بخش های ابریان مارتل پخش شد و رامین به درستی تصمیم گرفته ترکیبی از سبک های اسپانیایی و عربی رو برای مارتل ها که در دورن گرم و بیابانی زندگی می کندد بسازه.بی صبرانه منتظر شنیدن قطعه هایی هستم که برای ویل و ریچ خواهد ساخت

 

و گذشته از همه ی این ها:در اپیزود بعدی به احتمال زیاد سکانس موعود را خواهیم دید....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×