رفتن به مطلب
S.i.S

بحث اپيزود دوم فصل چهارم The Lion and the Rose

به اپیزود دوم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

20 رای

  1. 1. به اپیزود دوم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      1
    • 7
      1
    • 8
      1
    • 9
      9
    • 10
      8


Recommended Posts

من ديشب اين قسمتو ديدم اما نميدونم سايت چرا باز نميشد..فك كنم سايت هم مثل من نفسش بند اومده بود

عجب قسمتي بود.با اينكه يه از خدا بي خبري چند ساعت قبلش بهم گفته بود جافري ميميره اما باز هم عجيب تحت تاثير قرارم داد.

با اينكه بايد از روس بولتون و اون حرامزادش متنفر باشم اما عجب شخصيت هايي هستن.عجب بازي هاي معركه اي.چه صداي گيرايي داره روس بولتون.تيان عالي بازي ميكنه.كلا اون قسمت بولتونا بدجوري محشر بود

و حالا ميرسيم به جافري.واقعا شخصيت منفوري بود.خوشحالم كه مرد.ايشالا مقدمه اي باشه براي از بين رفتن لنيسترا.ميدونستم جافري اين قسمت ميميره اما چجوريشو نه،هر آن منتظر بودم تيريون از كوره در بره و شمشير والريايي جافري رو برداره و اون ملعون رو از وسط به دو قسمت نامساوي تقسيم كنه،حتي فكرم به سانسا هم رفت،فك ميكردم يهو پاميشه ميره پشت جافري و گلوشو ميبره.خوشحالم كه اون ملعون مرد اما كاش بيشتر عذاب ميكشيد.اون لعنتي حتي موقع مرگش هم آخرين ضربه شو به تيريون زد.

كلا بدجوري از سريال راضيم.داستان كه خدا.بازيا هر فصل عالي تر ميشه.يه نگا به تيان بندازين ميفهمين چي ميگم.لوكيشنا و طراحي صحنه و دكور عالي موسيقي عالي.همه چي عالي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در اخر هم امیدوارم هر چه زودتر یه بلایی سر لوراس بیاد و از سریال حذف شه! به عنوان طرفدار متعصب رنلی, کارای لوراس خیلی برام غیر قابل تحمله! هر چند جمله ای که به جیمی گفت به نظرم یکی از بهترین دیالوگهای این قسمت بود.

دیدی وینترفل؟! دیدی لوراس و اوبرین چه نگاهایی رد و بدل میکردن؟! شرم نمیکنن این سازندگان سریال؟! آخه این همون لوراسیه که به تیریون گفت "When the sun has set, no candle can replace it." همونی که به جیمی گفت "I will never betray Renly, by word or deed. He was the king that should have been. He was the best of them." اون وقت اینا تو سریال!

 

حالا گذشته از اون، درسته که ویلاس رو حذف کردن و تنفر تایرل ها از مارتل ها و به خصوص اوبرین رو نشون ندادن، اما دیگه نباید یه مارتل و یه تایرل رو اینجوری عاشق و معشوق هم نشون بدن! (الان هیچ اسمایلی پیدا نمیکنم که بتونه حس انزجارم رو نسبت به این قضیه نشون بده!) حتی اگه قضیه ویلاس رو هم در نظر نگیریم، تایرل ها و مارتل ها همیشه در طول تاریخ با هم دشمن بودن و هیچ وقت پسر لرذ هایگاردن یا پرنس دورن به خودشون همچین اجازه ای نمیدن!

 

 

پ.ن: کسی نظری نداشت؟!

 

میگم تو کتاب استنیس بلافاصله بعد از خوندن نامه میستر ایمون راه نیفتاد؟! من خیلی وقت پیش خوندم دقیق یادم نیست، اما فکر نمیکنم فصل دیگه ای این وسط داشتیم!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دیدی وینترفل؟! دیدی لوراس و اوبرین چه نگاهایی رد و بدل میکردن؟! شرم نمیکنن این سازندگان سریال؟! آخه این همون لوراسیه که به تیریون گفت "When the sun has set, no candle can replace it." همونی که به جیمی گفت "I will never betray Renly, by word or deed. He was the king that should have been. He was the best of them." اون وقت اینا تو سریال!

 

حالا گذشته از اون، درسته که ویلاس رو حذف کردن و تنفر تایرل ها از مارتل ها و به خصوص اوبرین رو نشون ندادن، اما دیگه نباید یه مارتل و یه تایرل رو اینجوری عاشق و معشوق هم نشون بدن! (الان هیچ اسمایلی پیدا نمیکنم که بتونه حس انزجارم رو نسبت به این قضیه نشون بده!) حتی اگه قضیه ویلاس رو هم در نظر نگیریم، تایرل ها و مارتل ها همیشه در طول تاریخ با هم دشمن بودن و هیچ وقت پسر لرذ هایگاردن یا پرنس دورن به خودشون همچین اجازه ای نمیدن!

منم درک نمی کنم اصرار سازندگان سریال رو برای تخریب رنلی و اطرافیانش علی الخصوص لوراس. من توی کتاب هم از لوراس خوشم نمیومد ولی لوراس کتاب در ازای هر ویژگی منفی 10 تا ویژگی مثبت داشت. این لوراسه تنها خصوصیتش انحراف جنسیشه.

بعد این کش دادن لوس و بی مزه ی داستان لوراس و سرسی دیگه این وسط چه معنی می ده. تایوین به تایرلا پیشنهاد ازدواج ویلاس (لوراس) رو داد، اونا هم نپذیرفتند.

 

میگم تو کتاب استنیس بلافاصله بعد از خوندن نامه میستر ایمون راه نیفتاد؟! من خیلی وقت پیش خوندم دقیق یادم نیست، اما فکر نمیکنم فصل دیگه ای این وسط داشتیم!

 

منم تا جایی که یادم میاد فصلی اون وسط نداشتیم. بازم نظر من اینه که کارگردان های سریال دوست ندارند کار مثبتی از استنیس نشون بدن.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم درک نمی کنم اصرار سازندگان سریال رو برای تخریب رنلی و اطرافیانش علی الخصوص لوراس. من توی کتاب هم از لوراس خوشم نمیومد ولی لوراس کتاب در ازای هر ویژگی منفی 10 تا ویژگی مثبت داشت. این لوراسه تنها خصوصیتش انحراف جنسیشه.

بعد این کش دادن لوس و بی مزه ی داستان لوراس و سرسی دیگه این وسط چه معنی می ده. تایوین به تایرلا پیشنهاد ازدواج ویلاس (لوراس) رو داد، اونا هم نپذیرفتند.

 

منم تا جایی که یادم میاد فصلی اون وسط نداشتیم. بازم نظر من اینه که کارگردان های سریال دوست ندارند کار مثبتی از استنیس نشون بدن.

دقیقا، کارگردان ها انگار کلا با براتیون ها مشکل دارن! اون از استنیس اینم از اطرافیان رنلی! اصرار دارن اینا رو تخریب کنن و دنریس رو گنده! آدم حرصش میگیره

 

آخه مگه چقدر میتونن معطلش کنن؟! فصل قبل نشون دادن که داووس نامه رو خوند و ملیساندر هم موافقت کرد و استنیس هم دستور داد راه بیفتن! اما الان تو این قسمت که انگار نه انگار، هیچی نشانی از این که استنیس قصد رفتن به شمال رو داشته باشه وجود نداشت! میترسن استنیس محبوب بشه؟! نکنه میخوان بگن جان اسنو خودش تنهایی فقط با نگاه نافذش ارتش مردمان آزاد رو شکست و فراری داد؟!!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنيس تو كتاب هم بعد از شكست تو بلك واتر داغون بود. يادمه از تو اتاقش بيرون نميومد طبيعيه كه تو اين مقطع توي سريال هم اينجوري نشونش بدن.

 

اتفاقات دور و بر استنيس به نسبت بقيه جاها كمتره و مجبورن بينشون فاصله بندازن. هنوز منس رو نديديم و وحشي ها از جنوب به كسل بلك حمله نكردن. بعد يه دور از شمال حمله ميشه و جان اسنو دفع ميكنه. بعد جان براي مذاكره ميره و استنيس يه دفعه ظاهر ميشه. به نظرم ميخوان اومدن استنيس غافلگيرانه باشه.

 

 

اون قضيه رنلي و لوراس هم به نظرم تو كتاب هم هست. چندجا اشاراتي بهش ميشه. مثلا تو يكي از فصلهاي جيمي، وقتي جيمي و لوراس با هم صحبت ميكنن، لوراس ديالوگي ميگه مبني بر اينكه "من فقط به رنلي خدمت ميكردم و چيز ديگه اي بين ما نبود و شب آخر هم فقط رفتم زره رو از تنش درآوردم" جيمي هم تو ذهنش يه چيزي ميگه با اين مضمون كه "آره جون عمه ات! فقط داشتي زره در مياوردي! خودتي بچه جون!"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکم تلرانس داشته باشید دوستان، اینجوری که از هیچ قسمتی نمیتونید لذت ببرید! دودش تو چشم خودمون میره. من هیچ وقت نسبت به تحریفات فیلم ها به کتاب منبعشون زیاد حساس نبودم و فکر میکنم این ویژگی خوبی برای لذت بردن بیشتره .

در مرید رنلی بودن من که شکی نیست ! با این حال با این که تو سریال هم رنلی و هم لوراس ناارزنده سازی شدن خیلی بهم بد نگذشت. وقتی فیلم رو میبینید چشمتون رو روی معلوماتتون از کتاب ها ببندین.

بلاخره رابطه لوراس و رنلی احتمالا یه گزینه ای بوده برای جذب یه درصدی از مخاطبین ، خب معقول به نظر میاد تا بازیگر لوراس قراره به خاطر نقشش پول بگیره، از ظرفیت هاش برای نگه داشتن اون قسم مخاطب ها استفاده کنن.

 

من از دیروز بدجوری ذهنم درگیر ماجرای کشته شدن جافری شده، به شکل عجیبی هر چقدر فکر میکنم رشته موضوعات میرسه به لیتل فینگر و لایسا، فکر این که چه کسی از مرگ جافری سود میبرده رهام نمیکنه، و احساس میکنم تو این موقعیت مرگ جافری به معنای جدایی رز ها و شیرهاست و این یعنی لنیستر ها قراره تنها بمونن . یه فرضیه دارم که ممکنه درست از آب دربیاد: ممکنه لایسا به خاطر علاقه اش به لیتل فینگر از زمان قبل مرگ لرد ارن باهاش دستش تو یه کاسه بوده باشه، نامه ای که به لایسا به کتلین مینویسه ممکنه در همین راستا بوده باشه و انزوای ایری از جنگ هم میتونه نقشه ای بوده باشه برای جلوگیری صدمه دیدن تا بقیه فرسوده بشن ، حالا که لیتل فینگر شده لرد سرزمین رودخانه و قراره با لایسا ازدواج کنه، قواشون با هم متحد میشن ، حالا اگه فرض بکنیم اینا تونسته باشن با دورن ارتباط برقرار کرده باشن ممکنه نقشه ازدواج میرسلا رو با رابرت ارن بکشن . اینجوری سه منطقه با هم متحد شدن ، کشته شدن جافری هم میتونه نقشه ای بوده باشه تا لنیستر ها رو از تایرل ها جدا کنن .

یه مسئله دیگه اینه که آریا داره میره سمت ایری ، اگه سنسا هم بتونه از پایتخت فرار کنه کجا میره ؟ ممکنه اون هم بره ایری . حالا ممکنه لیتل فینگر بخواد با یکی از این ها ازدواج کنه ، از اونجایی که سنسا خیلی شبیه به مادرشه ممکنه سنسا باشه ، این میشه کلیدی برای فتح شمال برای لیتل فینگر !

میدونم فرضیه بلند پروازانه ایه اما جالب ترین چیزیه که به ذهنم رسید . دوستانی که از ادامه ماجرا خبر دارن لطفا ردش نکنن و اجازه بدن کسایی که مثل من از ادامه خبر ندارن در موردش صحبت کنن اگه دوست داشتن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پ.ن: کسی نظری نداشت؟!

 

میگم تو کتاب استنیس بلافاصله بعد از خوندن نامه میستر ایمون راه نیفتاد؟! من خیلی وقت پیش خوندم دقیق یادم نیست، اما فکر نمیکنم فصل دیگه ای این وسط داشتیم!

 

 

 

بلافاصله ی بلافاصله هم که راه نیوفتاد. در اولین فصل داووس در کتاب 5 میگه که قبل از آغاز سفرشون برای اینکه باد موافق تا دیوار اون ها رو ببره، فلورنت بخت برگشته رو آتیش زدن. تنها کاری که قبل سفر کردن همین بوده که اون هم نشون دادند. الان تا حمله اش به منس فصلی وجود نداره.

 

 

 

خداییش دیدید، بین این همه پست فقط یک نفر قاتل رو درست حدس زد. هر چند من هنوز موندم اولنا ردواین و مارجری چجوری این strangler رو تو دهن جاف فرو کردن

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دیدی وینترفل؟! دیدی لوراس و اوبرین چه نگاهایی رد و بدل میکردن؟! شرم نمیکنن این سازندگان سریال؟! آخه این همون لوراسیه که به تیریون گفت "When the sun has set, no candle can replace it." همونی که به جیمی گفت "I will never betray Renly, by word or deed. He was the king that should have been. He was the best of them." اون وقت اینا تو سریال!

 

حالا گذشته از اون، درسته که ویلاس رو حذف کردن و تنفر تایرل ها از مارتل ها و به خصوص اوبرین رو نشون ندادن، اما دیگه نباید یه مارتل و یه تایرل رو اینجوری عاشق و معشوق هم نشون بدن! (الان هیچ اسمایلی پیدا نمیکنم که بتونه حس انزجارم رو نسبت به این قضیه نشون بده!) حتی اگه قضیه ویلاس رو هم در نظر نگیریم، تایرل ها و مارتل ها همیشه در طول تاریخ با هم دشمن بودن و هیچ وقت پسر لرذ هایگاردن یا پرنس دورن به خودشون همچین اجازه ای نمیدن!

 

پ.ن: کسی نظری نداشت؟!

بله. اونقدر هم از این صحنه ها عصبانی شدم که حد نداره و کاملا" قابل پیش بینیه که در قسمتهای آینده چه چیزهایی خواهیم دید! کلا" تنها چیزی که از مرحوم رنلی تو سریال به یادگار مونده همون جریان تمایلات ج.ن.س.ی.ش.ه! لوراس رو هم فکر کنم تا ته سریال به همین منظور نگه میدارن تا به قول ریگار بتونن از قابلیتهاش استفاده کنن ...

احتمالا" نویسنده های فیلمنامه خیلی ناراحتند که براتیونها فقط سه تا برادر بودند و فضاشون برای تحریف داستان کمه . اگر براتیونها هم مثل استارکها 5-6 تا بچه بودند می دونی چه بساطی می شد؟ انواع اشکالات و انحرافات و ضعفها و حماقتها رو می چسبوندن بهشون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استنيس تو كتاب هم بعد از شكست تو بلك واتر داغون بود. يادمه از تو اتاقش بيرون نميومد طبيعيه كه تو اين مقطع توي سريال هم اينجوري نشونش بدن.

 

اتفاقات دور و بر استنيس به نسبت بقيه جاها كمتره و مجبورن بينشون فاصله بندازن. هنوز منس رو نديديم و وحشي ها از جنوب به كسل بلك حمله نكردن. بعد يه دور از شمال حمله ميشه و جان اسنو دفع ميكنه. بعد جان براي مذاكره ميره و استنيس يه دفعه ظاهر ميشه. به نظرم ميخوان اومدن استنيس غافلگيرانه باشه.

 

 

اون قضيه رنلي و لوراس هم به نظرم تو كتاب هم هست. چندجا اشاراتي بهش ميشه. مثلا تو يكي از فصلهاي جيمي، وقتي جيمي و لوراس با هم صحبت ميكنن، لوراس ديالوگي ميگه مبني بر اينكه "من فقط به رنلي خدمت ميكردم و چيز ديگه اي بين ما نبود و شب آخر هم فقط رفتم زره رو از تنش درآوردم" جيمي هم تو ذهنش يه چيزي ميگه با اين مضمون كه "آره جون عمه ات! فقط داشتي زره در مياوردي! خودتي بچه جون!"

من هیچ اعتراضی به نشون دادن رابطه رنلی و لوراس ندارم، اتفاقا دو تا دیالوگ هم تو پست قبلیم مدرک آوردم واسه نشون دادن علاقه ی ویژه ای که لوراس به رنلی داشت! من الان اعتراضم به چیزهاییه که دارن از لوراس نشون میدن! تو کتاب تیریون وقتی از لوراس میپرسه که چرا تو 17سالگی وارد گارد پادشاه شده و مگه قصد ازدواج نداره، عملا جواب میده که به خاطر رنلیه و این که نمیتونه با هیچ کسی ازدواج کنه! وقتی هم که جیمی ازش قول میگیره که از تامن محافظت کنه، میگه از جون و دلم محافظت میکنم، ولی هیچ وقت به رنلی خیانت نمیکنم!

خب حالا این رو مقایسه کنین با چیزی که تو سریال داره از لوراس نشون میده! اون از جاسوس لیتل فینگر تو فصل قبل این هم از اوبرین! این واقعا چقدر با لوراس کتاب همخوانی داره؟! اون لوراسی که اون حرفا رو میزنه الان این جوری به این راحتی؟!!

 

ریگار: لایکم بهت به خاطر پاراگراف دوم پستت بود نه پاراگراف اول!

 

بله. اونقدر هم از این صحنه ها عصبانی شدم که حد نداره و کاملا" قابل پیش بینیه که در قسمتهای آینده چه چیزهایی خواهیم دید! کلا" تنها چیزی که از مرحوم رنلی تو سریال به یادگار مونده همون جریان تمایلات ج.ن.س.ی.ش.ه! لوراس رو هم فکر کنم تا ته سریال به همین منظور نگه میدارن تا به قول ریگار بتونن از قابلیتهاش استفاده کنن ...

احتمالا" نویسنده های فیلمنامه خیلی ناراحتند که براتیونها فقط سه تا برادر بودند و فضاشون برای تحریف داستان کمه . اگر براتیونها هم مثل استارکها 5-6 تا بچه بودند می دونی چه بساطی می شد؟ انواع اشکالات و انحرافات و ضعفها و حماقتها رو می چسبوندن بهشون.

واقعا!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
پ.ن: کسی نظری نداشت؟!

 

میگم تو کتاب استنیس بلافاصله بعد از خوندن نامه میستر ایمون راه نیفتاد؟! من خیلی وقت پیش خوندم دقیق یادم نیست، اما فکر نمیکنم فصل دیگه ای این وسط داشتیم!

 

 

 

بلافاصله ی بلافاصله هم که راه نیوفتاد. در اولین فصل داووس در کتاب 5 میگه که قبل از آغاز سفرشون برای اینکه باد موافق تا دیوار اون ها رو ببره، فلورنت بخت برگشته رو آتیش زدن. تنها کاری که قبل سفر کردن همین بوده که اون هم نشون دادند. الان تا حمله اش به منس فصلی وجود نداره.

 

 

 

خداییش دیدید، بین این همه پست فقط یک نفر قاتل رو درست حدس زد. هر چند من هنوز موندم اولنا ردواین و مارجری چجوری این strangler رو تو دهن جاف فرو کردن

 

 

واقعا" حدس ریگار خیلی عجیب و دور از ذهن بود برام! فکر کنم حس ششم داره!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اقا ما کتاب نخوندیم درست درمون اما فکر میکنم کشتن با زهر کار مرد ها نیست اگه درست دارم فکر میکنم راه درست دارم میرم بگید همین خط ادامه بدم

 

و خب فکر میکنم بیشترین سود رو خاندان تایرل از مرگ جفری میبرن و لرد وایریس هم که داره همه چیز اماده میکنه واسه اومدن کالیسی

 

پ.ن : این اسپویل ها ادم هی وسوسه میکنه منم نمیتونم تحمل بیارم همرو میخونم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا تایرل ها باید سود ببرن ؟ مگه با مرگ جافری قدرت ازمارجری گرفته نمیشه ؟ زمانی مرگ جافری براشون سودآور میشد احتمالا که مارجری از جافری باردار بشه و خط سلطنت به اون و بچه اش منتقل بشه ، اما حالا با مرگ جافری قبل بچه دار شدن مارجری ، قدرت به تامن داداش جافری میرسه و اینجا قدرت به ملکه مادر یعنی سرسی برمیگرده، نه مارجری و تایرل ها . اگه تایرل ها این کار رو کرده باشن نادان اند چون باید حداقل تا به ثمر نشستن ازدواج اون دوتا صبر میکردن . البته شاید هم قضیه جور دیگه ای قراره رقم بخوره . رلور داند و بس !

 

منم به واریس مشکوکم، مطمعنا زمانی نقشه شروع جنگ رو میکشیده اما حداقل تا اواخر کتاب اول نمیخواست جنگ شروع بشه، متهم شدن اون به این بستگی داره که الان رو زمان مناسبی میدونه برای این کار ها یا نه .

 

ویرایش : سم سلاح زنونه نیست ، سلاح عاقلانه مرد های بیچهره هم از سم استفاده میکنن . تا جایی که شنیدم جنگاور های جنوب هم همینطور .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

(حوصله کوت ندارم!)

گری کینگ:

مرسی این رو یادم نبود.

راستی یه چیزی! چرا تو سریال گفت اکسل فلورنت؟! تو کتاب الستر فلورنت رو سوزوندن نه اکسل!

سم رو هم خب لیدی اولنا تو جام نوشیدنی جافری ریخت دیگه! مارجری اما تا جایی که یادمه کاره ای نبودا!

 

 

جورامون:

اوهوم راست میگی. یعنی تا اون موقع دیگه احتمالا استنیس رو نشون نمیدن! به نظرتون نبرد کسل بلک و رسیدن استنیس تو کدوم اپیزود اتفاق میفته؟

 

 

وینترفل:

همه ش رو یعنی خودش حدس زده یا تقلب رسوندن بهش؟! :دی

من که اصلا حدسشم نمیزدم!

 

 

ویرایش- ادامه وینترفل:

هر چند اشکال تئوریش اینه که لایسا رو زیادی دست و بالا گرفته و زرنگ تصور کرده! همه چی زیر سر لیتل فینگره لایسا بوقه این وسط!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چقدر کوت کردن تو اینجا سخته. منم ترجیح می دم از خیرش بگذرم!

رنلی:

 

 

به طرز مشکوکی به نظر میاد بهش تقلب رسوندن اما از طرف اگر از جایی همچی موضوع مهمی رو فهمیده بود سر به تن هیچکدوم از ما نبود.

اصلا" اینکه وسط این ماجرا یاد لایسا احمق بیفتی کلی نبوغ می خواد!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
چرا تایرل ها باید سود ببرن ؟ مگه با مرگ جافری قدرت ازمارجری گرفته نمیشه ؟ زمانی مرگ جافری براشون سودآور میشد احتمالا که مارجری از جافری باردار بشه و خط سلطنت به اون و بچه اش منتقل بشه ، اما حالا با مرگ جافری قبل بچه دار شدن مارجری ، قدرت به تامن داداش جافری میرسه و اینجا قدرت به ملکه مادر یعنی سرسی برمیگرده، نه مارجری و تایرل ها . اگه تایرل ها این کار رو کرده باشن نادان اند چون باید حداقل تا به ثمر نشستن ازدواج اون دوتا صبر میکردن . البته شاید هم قضیه جور دیگه ای قراره رقم بخوره . رلور داند و بس !

 

منم به واریس مشکوکم، مطمعنا زمانی نقشه شروع جنگ رو میکشیده اما حداقل تا اواخر کتاب اول نمیخواست جنگ شروع بشه، متهم شدن اون به این بستگی داره که الان رو زمان مناسبی میدونه برای این کار ها یا نه .

 

ویرایش : سم سلاح زنونه نیست ، سلاح عاقلانه مرد های بیچهره هم از سم استفاده میکنن . تا جایی که شنیدم جنگاور های جنوب هم همینطور .

 

تا جایی که من میدونم تا زمانی که تام به سن قانونی برسه ملکه هدایت مملکت رو به عهده میگیره الانم مارجری ملکست البته همین ضربه زدن به لنیستری ها بدون اینکه متوجه بشن هم حرکت بزرگیست و شاید حتی واریس بهشون از داناریس خبر داده و یجورایی سعی کردن با تارگاریان ها متحد بشن

 

تو فصل اول لیتل فینگل میگه زهر سلاحیه که یا زن ها ازش استفاده میکنن یا خاجه ها واسه همینه که من میگم پای واریس این وسط هست توی خود سریال هم هر تصویری که از واریس نشون میداد با استرش و مشکوک میزد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

اوه مای گاد!

یادم باشه هرجا خواستم کاری بکنم قبلش از ریگار مشاوره بخوام!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
:D یکم تلرانس داشته باشید دوستان، اینجوری که از هیچ قسمتی نمیتونید لذت ببرید! دودش تو چشم خودمون میره. من هیچ وقت نسبت به تحریفات فیلم ها به کتاب منبعشون زیاد حساس نبودم و فکر میکنم این ویژگی خوبی برای لذت بردن بیشتره .

در مرید رنلی بودن من که شکی نیست ! با این حال با این که تو سریال هم رنلی و هم لوراس ناارزنده سازی شدن خیلی بهم بد نگذشت. وقتی فیلم رو میبینید چشمتون رو روی معلوماتتون از کتاب ها ببندین.

بلاخره رابطه لوراس و رنلی احتمالا یه گزینه ای بوده برای جذب یه درصدی از مخاطبین ، خب معقول به نظر میاد تا بازیگر لوراس قراره به خاطر نقشش پول بگیره، از ظرفیت هاش برای نگه داشتن اون قسم مخاطب ها استفاده کنن.

ما به اندازه ی کافی تلورانس داشتیم، ولی این کارگردان های سریال دیگه شور همه چیز رو درآوردند. کسی انتظار نداره تک به تک جزئیات کتاب توی سریال بیاد، ولی این همه انحراف از داستان هم قابل پذیرش نیست. قالب پذیرشه که به خاطر کاهش هزینه ها یه سری سکانس ها و شخصیت ها حذف بشن یا تغییر کنند، یا یه سری جاها به خلاقیت خود نویسنده ها چیزای جدید اضافه بشن. ولی این همه تغییرات غیرضروری و بعضا مخرب دلیلش چیه. بعضا حس می کنم عمدا و سرلج یه سری جاها رو درست می کنند. مثلا این تغییر شخصیت "شی" دلیلش چیه؟ وقت بیشتری رو که داره از سریال می گیره، کمکی هم نه به جذابیت فیلم نه به پیشبرد داستان می کنه، نه گرهی درست می کنه و نه حل می کنه. اون اخم و دعواهاش هم با تیریون دیگه تکراری و آبکی شده. تازه از این بدتر هم زمانیه که یه سری کاراکتر ها رو به دلخواه خودشون مثبت و منفی می کنند. انگار دوست دارند اون چیزایی که خودشون توی کتاب دوست دارن بر فضای فیلم غالب بشه. دارن عین فن ها با داستان برخورد می کنند. مثل اینه که من رو کارگردان کنند، و من چون از تارگرین ها بدم میاد بزنم تماما سیاه و منفی کنم کاراکتراشون رو.

 

پ.ن: چقدر امروز اسپویل نکردن سخت شده.

 

پ.ن 2: ریگار طبق یک عمل خائنانه می خوام فاش کنم موضوع بیشتر اسپویلرایی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به solidus : معنی نمیده که ! تامن قراره شاه بشه،نایب السلطنه اش زن داداشش میشه مگه؟! نه فکر نکنم اینطوری باشه ، مادر پادشاه تا شاه به سن قانونی برسه نایب السلطنه میشه اصولا . مارجری رو چه به تامن ؟ مگر این که مارجری زن تامن بشه .

که در این صورت وای به حال شاه برحق و نازنین جوان:(

 

 

 

به لرد رابرت : خب شاید قضیه شی به خاطر این که میدونی اصل داستان چیه اذیتت میکنه، این که صحنه های شی اضافه و بیهوده هستن رو یه نفر که داستان رو نمیدونه وصرفا جنبه فیلیمیش رو میبینه بهتر میتونه قضاوت کنه، در این مورد نظر شخصیم اینه که واسه پرداخت تیریون خیلی خوب بود این سکانس ها، طوری که همین امروز وقتی داشتم با برندون صحبت میکردم به این قضیه هر جفتمون اشاره کردیم .

انصفا در حد نابود کردن فلسفه و جهت خاندان ها پیش نرفتن ! به خاطر همین قضیه رنلی یا افسردگی استنیس اینو میگی ؟ من فکر میکنم واقعا این مسئله به خاطر وقوف کامل شما به داستان و علاقه شدید روش انقدر بد به نظر میرسه . البته یه چیزیم هست ، انتظارات ما ! من شخصا با دخل و تصرف زیاد مشکلی ندارم و حتی میتونم بگم به نظرم خیلی شبیه به کتاب ساختن یه فیلم کار جالبی هم نیست .

موضوع اینه که هرچقدر هم سریال فاصله بگیره مجبوره برگرده به خط اصلی ، مثل قضیه جدا شدن برن و ریکان . حداقل برای من این جاده خاکی زدن های فیلم حکم ادویه برای غذا رو داره .

 

پ ن : ناراحتی ما که چیزی رو درست نمیکنه جز این که لذت ( که همانا هدف غایی از سریال و کتابه) رو لوث میکنه .

پ ن 2 : متوجه پ ن 2 ات نشدم ، خوب شد نشم ، دوستم ندارم متوجه بشم و به نفع خودمه که متوجه نشدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خب شاید قضیه شی به خاطر این که میدونی اصل داستان چیه اذیتت میکنه، این که صحنه های شی اضافه و بیهوده هستن رو یه نفر که داستان رو نمیدونه وصرفا جنبه فیلیمیش رو میبینه بهتر میتونه قضاوت کنه، در این مورد نظر شخصیم اینه که واسه پرداخت تیریون خیلی خوب بود این سکانس ها، طوری که همین امروز وقتی داشتم با برندون صحبت میکردم به این قضیه هر جفتمون اشاره کردیم .

انصفا در حد نابود کردن فلسفه و جهت خاندان ها پیش نرفتن ! به خاطر همین قضیه رنلی یا افسردگی استنیس اینو میگی ؟ من فکر میکنم واقعا این مسئله به خاطر وقوف کامل شما به داستان و علاقه شدید روش انقدر بد به نظر میرسه . البته یه چیزیم هست ، انتظارات ما ! من شخصا با دخل و تصرف زیاد مشکلی ندارم و حتی میتونم بگم به نظرم خیلی شبیه به کتاب ساختن یه فیلم کار جالبی هم نیست .

موضوع اینه که هرچقدر هم سریال فاصله بگیره مجبوره برگرده به خط اصلی ، مثل قضیه جدا شدن برن و ریکان . حداقل برای من این جاده خاکی زدن های فیلم حکم ادویه برای غذا رو داره .

 

پ ن : ناراحتی ما که چیزی رو درست نمیکنه جز این که لذت ( که همانا هدف غایی از سریال و کتابه) رو لوث میکنه .

پ ن 2 : متوجه پ ن 2 ات نشدم ، خوب شد نشم ، دوستم ندارم متوجه بشم و به نفع خودمه که متوجه نشدم

 

انصافاد در حد نابود کردن خاندان براتیون پیش رفتند، محبوبیت براتیون ها بین کتاب خون ها رو مقایسه کن با محبوبیتشون بین سریال بین ها. من امروز توی یکی از نظرسنجی های Imdb دیدم نهمند. یعنی بیلیش و تایرل و حتی دوتراکی ها.

 

پ.ن2: اسپویلرا رو بعد پایان قسمت بعد ببین، چیز زیاد خاصی نیستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
معنی نمیده که ! تامن قراره شاه بشه،نایب السلطنه اش زن داداشش میشه مگه؟! نه فکر نکنم اینطوری باشه ، مادر پادشاه تا شاه به سن قانونی برسه نایب السلطنه میشه اصولا . مارجری رو چه به تامن ؟ مگر این که مارجری زن تامن بشه .

که در این صورت وای به حال شاه برحق و نازنین جوان:(

نمیدونم شاید همینکه دخترشون رو از شر جفری نجات دادن بتونه دلیلش باشه یا همون هم پیمان شدن با تاگاریان ها یا حتی استنیس در هر صورت مطمئنم کار هیچکدوم از اعضای خانواده لنیستر نیست و نمیتونه باشه حالا صبر میکنیم ببینیم چی میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به لرد رابرت :

 

پس لحظه موعود نزدیکه ؟! پس بلاخره واریس تشخیص داده که زمان درست فرا رسیده ؟! پس کشتن پسر سرسی کار اون بوده ؟! واریس ! از همون روزی که فهمیدم مخالف بازشدن درهای بارانداز به روی تایون بوده میدونستم به تارگرین ها وفادار میمونه ، چرا نمونه ؟! این ایریس بود که از شرق به وستروس آوردتش . فقط برام سواله که چطور با دنی در ارتباطه که تو قسمت های دنی متوجه نشدیم ! عجیبه ! دنی سرش به میرین گرمه چطوره که اوضاع رو مناسب حمله دیده ! چطور دنی میخواد وارد بازی وستروس بشه ؟! فقط برام سواله که واریس از کجا میدونست دنریس صاحب اژدها میشه ؟! از کجا میدونست زنده میمونه و این همه آنسیولید گیرش میاد ؟! سرم داره از شدت سوال میترکه ! لطفا هیچی نگید ! هر کلمه بوی اسپویل میده

 

 

به solidus :

حرفات بوی اسپویل میده ! و اسپویل بوی خون ! مراقب باش

 

تارگرین ها چرا ؟! چرا جمع میبندی ؟ ویسریس تو قسمت اول مرد دیگه ! دنریس رو هم چه به مارجری ! رز ها تخت رو میخوان، دنی تخت رو باهاشون شریک نمیشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب ریگار اینقدر سوال می پرسی و نمی شه هم جوابتو بدیم! فکر ما رو هم بکن. یهو می بینی یه چیزی از دهنمون پرید ها!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وای ریگار، پس این شایعات حقیقت داره که سر اسپویل خون آدما رو روی زمین می ریزی.

پس من دیگه تا قسمت بعد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به ریگار : حالا فعلا مراقب باشیم اژدها ها بلای سر تنها بازمانده تارگاریان ها نیاره خون ما پیشکش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به ریگار : من نمی خوام دوباره الکی این جا بحث و دعوا راه بندازم ولی یه جا گفتی تامن شاه برحقه که من نمی تونم این رو تحمل کنم و ساکت بمونم و باید بگم که تامن هیچ حقی به تاج و تخت نداره.

 

واقعا خدا لعنت کنه کارگردان های سریال و مارتین رو اگه بخوان استنیس و خاندان براتیون رو بیشتر از این تحقیر کنن.

 

راستی نمی دونم چرا این قدر از بازیگر جدید تامن خوشم اومده، به نظرم خیلی خوش قیافه است.

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×