رفتن به مطلب
samiano

بحث های اپیزود چهارم از فصل چهارم، Oath Keeper

به اپیزود چهارم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید؟  

31 رای

  1. 1. به اپیزود چهارم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید؟

    • 1
      3
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      1
    • 5
      1
    • 6
      5
    • 7
      4
    • 8
      4
    • 9
      7
    • 10
      6


Recommended Posts

دوستان این دست سردی که میگید حذفش کردن قبلا در سریال حضور داشته یا در کتاب بوده که هنوز نشونش نداده؟

این شخصیت مربوط به کتابه که فعلا هنوز توی سریال نشونش ندادن و بچه ها احتمال میدن حذف شده باشه!

مطمعنید که جان و برن میرسن به هم؟؟

شاید این کلد هندز بیاد برن رو اینجا نجات بده قبل اینکه جان بیاد و از این طریق بیاد تو سریال.

فکر نکنم مارتین الکی یه کاراکتر بسازه.

این که ربطی به مارتین نداره! تا این جا هم ظاهرا خیلی از شخصیت ها حذف شدن و این که بگیم چون مارتین شخصیت ساخته پس باید باشه زیاد ثابت شده نیست تو سریال!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من الان موندم بیام گیر بدم به اینکه چرا برین-جیمی رو اینجوری نشون دادن، اون اسم Oathkeeper رو چرا برین گفت، لوک چی می گه اون وسط، برن و کرستر کیپ و جان !!!؟؟ و ...

یا اون قضیه آدرها رو دریابم.

 

اصلاً تا وقتی اون قضیه آدرها و اژدها و ... هست این کارای اولنا و بیلیش و جزئیات رابطه برین و جیمی و سرسی و ... مهمه ؟!!!

 

والا من که با این سیستم نقشه و نیرنگ و پیچیدگی رابطه آدم ها حال می کردم و الان هم با دیدن این قسمت به شدت دارم از کتاب و سریال نامید می شم.

 

پ.ن1: بازیگر تامن همچنان چقدر ماست و مزخرفه. ناتالی دورمر چرا انقدر کج کوله بود.

(سریال همه چی که داره، کم مونده با تامن و مارجری Child Abuse هم بهش اضافه کنن)

 

پ.ن2: محض احتیاط اتفاقات معادل تو کتاب رو که می نویسین بذارینش تو اسپویلر شاید یکی بخواد کتاب رو هم که می خونه چیزای جدیدی واسش داشته باشه. (بالاخره دارن زحمت می کشن ترجمه اش می کنن)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من این تاپیک رو خوندم ولی نفهمیدم این ادر یا آدر چیه قصه ش! همین یارو شبیه چهره ملکوتی ویچ کینگ ه؟ لطفا معادل انگلیسیش رو هم بنویسید.

 

img535e2d044b208.jpg

 

البته حدس از روی سریال اینه که اینا رئیس وایت واکرها هستن و ظاهرا وایت واکرها فقط مرده ها رو می تونن راه بندازن اما اینا بچه ها رو واکر می کنن! اسم آدر یا ادر رو طبیعتا دارید از کتاب میگید، پس خواهشا چیزی جلوتر از سریال نگید! من هیچ جای دیگه این سایت نمیرم که چیزی برام لو نره، اینجا رو دیگه برای طرفدارای سریال ناامن نکنید!

 

گفتم این چیست؟ بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[quote="kei1" ناتالی دورمر چرا انقدر کج کوله بود.

 

همیشه بوده. یه عکس ازش دیدی که صاف و صوف باشه ؟

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اون آخری توسط HBO به اسم Night's King معرفی شده !!!

 

@جوری کسل: Night's King هم سیزدهمین لرد کمندر دیوار بوده !

:| من الان یه سوال واسم پیش اومد یعنی این لرد کمندر سیزدهم از زمان عصر قهرمانان باقی مونده؟ ( جور مورمونت مرحوم لرد کمندر نهصد و نود و هفتم بود! )

مگه همون زمان پادشاه شمال و جورامون پادشاه پشت دیوار اینو تو نایت فورت از سلطنت نمی کشن پایین؟ یعنی گذاشتن زنده بمونه؟پس اگه این زنده مونده اون زنه هم که ملکه ش بوده زنده ست؟

اینا چرا اینجوری کردن ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اون آخری توسط HBO به اسم Night's King معرفی شده !!!

 

@جوری کسل: Night's King هم سیزدهمین لرد کمندر دیوار بوده !

 

Tapatalking with an iDevice

 

اين كه شباهتي به انسانها نداشت لرد كمندر زنش آدر بود نه خودش

 

چه كار ناتالي دورمر دارين از مارجري خوشتون نمياد چرا رو مردم عيب ميزارين

 

 

Sent from my iPhone using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اين كه شباهتي به انسانها نداشت لرد كمندر زنش آدر بود نه خودش

تو ویکی اینو نوشته

بعدها، او در دام عشق زنی " با پوست سفید همانند ماه، و چشمانی شبیه ستاره آبی" افتاد. او را تعقیب کرد و با آنکه پوست او یخ و سرد بود، به عشق بازی با او پرداخت، و روح خود را نیز تسلیم آن زن کرد. (مشخصات آن زن همانند آدرها توصیف شده است).

روح خودش رو تسلیم کرده

تصویر کشیده شده ازش هم شکل آدرهاست تو مدخل ویکی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یعنی تو قاره به این بزرگی یکی نیست گوش این دختر بچه رو بگیره و با لگد خودش و مارمولکاش رو بندازه تو دریا. تو سریال 3 تا شهر رو گرفته بدون اینکه کوچکترین خراشی روی سرباز هاش، دلقک هاش(گارد ملکه ی(!) گدا) یا خودش بیفته. حاضرم روس بولتون شاه و سرسی ملکه وستروس بشن ولی دنریس بیفته دست رمسی یا خوراک اژدها ی خودش بشه.

فکر کنم چون عوامل سریال سرنوشت شخصیت ها و پایان مجموعه رو می دونن باید خط داستانی خاص سریال ( حذف شخصیت ها، مطابق های موجود و ... ) رو خیلی جدی گرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پادشاه شب .سیزدهمین لرد فرمانده بود.13 سال حکومت کرد . و الان هم 12 نفر پشتش بودن که با خودش میشه 13 تا .چقدر عدد 13 جالب شده.

 

ولی الان یه سوالی که پیش میاد اینکه .پادشاه شب یه آدم بوده ولی الان ما یه آدر رو دیدیم یعنی ادر ها از انسان ها به وجود میان(من خودم فکر میکردم باید به فرزندان جنگل مربوط باشن)

 

یه چیز دیگه هم این که احتمالا پادشاه شب استارک بوده . یعنی الان ما یه استارک دیدیم که شده آدر .

 

واقعا این قضیه جالب شده .ولی فکر نکنم دیگه همچین چیزی نشون بدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب اینم از اپیزود ۴ که اصلا راضیم نکرد. دیگه اصلا گند زدن به داستان کتاب، آخه کجای کتاب برن توسط فراری های نایت واچ دستگیر می شد؟ کجای کتاب جان می رفت قلعه ی کرستر؟ بعدشم که دیگه دنریس به مسخره ترین شکل ممکن شهر رو گرفت و بعدشم شروع کرد به سلاخی برده دار ها! اگه بخواد برده دار ها رو این جوری باهاشون رفتار کنه که اول باید بره سراغ خود مورمونت. این دنریس ملعون معلوم نیست برسه وستروس می خواد چند نفر رو آتیش بزنه؟ با اون وضعیت آخر این اپیزود واقعا معلوم نیست کار قراره به کجا کشیده بشه؟

اما برم سراغ جاهایی که دوست داشتم. صحبت های لرد بیلیش عالی بود و سکانس مارجری و تامن رو هم خوشم اومد برعکس خیلی ها. واقعا نمی دونم چرا دوستان اینقدر از این دو تا ایراد می گیرن. حیف که فروم محدودیت داره وگرنه عکس می زاشتم از ناتالی دورمر کیف کنین.

ولی در کل این اپیزود راضیم نکرد، اپیزودی که استنیس نداشته باشه به درد نمی خوره.

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

متاسفانه نمیشه فهمید این چیزایی که میبینیم ربطی به چیزی که مارتین میخواسته بنویسه داشته باشه. یعنی همین که نایت کینگ رو شبیه دارت ماول نشون میدن یعنی باید فاتحه کتابو خوند. آدر ها باید زیبا و غیرزمینی باشن. اینا چین آخه. D&D هم گفتن ما این سکانس رو از یک "اشاره" از توی کتاب برداشتیم، یعنی اصن معلوم نیست توی کتاب داستان چی بشه و ممکنه بعدا مجبور بشن ماله کشی کنن این سکانس رو. من فکر میکنم این دو تا D میخواستن کتابخونا رو یه نیشگونی بگیرن ...

به هر حال اصلا جالب نبود.

بعدشم، همونطور که یکی دیگه از بچه ها هم گفت، وقتی یه همچین موجوداتی وجود دارن، این که جیمی به برین چی میگه و یا لیتل فینگر چجوری با صدای بتمن از جنگ حرف میزنه بی اهمیت میشه. اصن بیخاصیت تمامه همه ی اینا. مسئله ی بزرگی مث آدر ها، اتفاقات کینگزلندینگ رو در حد خاله بازی بی ارزش میکنه. تنها در یک صورت میشه اتفاقات وستروس اهمیت داشته باشه که یک جوری آدرها به این مسائل مرتبط باشن. یعنی یک خویشاوندی، یک توطئه ای، یک مذاکراتی در جریان باشه. وگرنه واقعا کل داستان بی فایده میشه. خیلی ناراحت شدم از این قسمت چون باعث شد فکر کنم ممکنه نغمه اون قدر ها هم شاهکار نباشه.

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نیمه ی اول این قسمت بد نبود ولی نیمه دومش مزخرف بود.

میرین مثل ماست سقوط کرد. یه نفر مرد و کل شهر سقوط کرد. این یارو مثلا کلید دار بود، پهلوان شهر بود، روح محافظ شهر بود چیکاره بود که فقط همین باید می مرد تا شهر سقوط می کرد.

خوب شد این دفعه روی جنایت دنریس پرده نذاشتند. خوشم میاد ملکه ی عدالت هیچ وقت به حرف هیچ کدوم از زیردستاش گوش نمی ده.

چرا جزئیات مکالمه لیتل و سانسا رو از بیننده دریغ کردند. خدا لعنتشون کنه، من کل هفته رو فقط منتظر این مکالمه بودم. امیدوارم بقیه ی مکالماتشون رو این طوری سلاخی نکنند.

اون حمله به شمال دیوار اونم زمانی که تنی ها بیخ گوش کسل بلکند رو کجای دلم بذارم؟

برعکس بقیه من حسم اینه دستگیری برن مقدمه ی ظهور کولدهنده.

سم چرا راز برن رو فاش کرد؟

واقعا چرا آدرا رو نشون دادند، این مثلا قرار بود Mystery بزرگ داستان باشه.

ناتالی دورمر چرا انقدر کج کوله بود.

 

همیشه بوده. یه عکس ازش دیدی که صاف و صوف باشه ؟

 

Tapatalking with an iDevice

منم نمی دونم چرا اصرار داره توی همه عکس ها لب و لوچه اش رو کج و معوج کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان من کاربر جدید هستم

در مورد این فصل بگم که واقعا عالی بوده تا اینجا با توجه به اینکه از داستان با خبر هستم ولی خوب خلاصه نویسی کردن

در مورد اون آدر باید بگم که من فک نمی کنم که آدر بوده باشه چون تو ویکی پدیای مربوط به این قسمت تو خلاصه داستان نوشته بود که این وایت واکر بچه کرستر رو برای قربانی کردن میده به یه وایت واکر دیگه در واقع حرفی از آدر به میون نیومده

ولی اینطور که پیداست حتما در فصل ها و قسمت های آینده یه سفر به آشای هم میریم و رلور رو ملاقات می کنیم :دی!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@کینگ رابرت :

منم امیدوارم که کلدهند بیاد نجاتشون بده خیلی راضی کننده میشه. اما به نظر میاد قراره هیروی این قسمت جان اسنو باشه

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اتفاقا نظر من بر عکس این نشون دادن آدرها هم کار D&D هست و هم کار مارتین ، بدون اطلاعی مارتین محال بخوان همچین چیزی رو نشون بدن تو سریال . بزرگترین ریسک سریالی رو دیدم ما تو اپیزود قبلی معرفی لرد ادرها یا به قول دوستان نایت کینگ یه اتفاق بزرگ هم برای سریال بین ها هم برای کتاب خون ها.

 

بعد قضیه ادرها رو دوستان مطرح کردن گفتن چه اهمیتی داره این بازی تاج و تخت ، در حالی که آدرها میتونن راحت همه رو به هلاکت برسونن ؟ از نظر من بازی تاج و تخت رابطه اصلی هرج و مرج با آدر داره.یعنی اگر تو این بازی هر دقیقه هرج و مرج بیشتر بشه هر دقیقه یه مدعی دیگه ظهور کنه باعث میشه کل امپراطوری بره تو حاشیه برای سرکوب درونی انسان ها در صورتی که خبر ندارن چیز مهم تر و غیر انسانی تر در انتظارشون هست.همون معنی اتحاد و از هم گستگی رو میده تا حدودی.خیلی آرمانی هست این نظریه ولی با شناختی که از داستان نویسی مارتین دارم غریب به یقین همین روند دنبال میکنه.

 

کلا بخش دنریس رو میتونیم به عنوان پیام بازرگانی سریال در نظر بگیرم.

 

امیدوارم خط داستانی یانگ گریفن رو اینطوری به فنا ندن

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب ما هم این قسمت رو دیدیم

هر قسمت که میگذره دنریس ، شخصیتش و خط داستانیش واقعا تحوع اور تر میشه گرفتن یه روستا سختتر از گرفتن این شهر با این عظمته اما خب چه میشه کرد دنریس سوپر وومن قصه هست و همه چیز و راحت به دست میاره

از 10 دقیقه اول که بگذریم که به نویسنده فحش و بد و بیراه میدادم بقیه طول سریال خوب بود... اتفاقات و دیالوگ های شخصیت های کینگز لندینگ و کلا جنوب بسیار جذابه واسه من... با اینکه به نظر میرسه با توجه به حضور دنریس و اتفاقات شمال واکر ها این داستان های جنوب هیچ ارزشی نداره اما واسه من جذاب ترین لحظات سریال همین اتفاقات جنوبه دلیلش هم اینه که داستانی که داره پیش میره روی منطقه و شخصیت ها برخورد طبیعی دارن... البته من از قصه های فانتزی خوشم میاد ولی نمیدونم داستان شمال برای من یجوری شده دیگه ... انگار اصلا دارم 2 تا سریال جدای از هم رو با هم میبینم اخر این قسمت هم که به سبک وارکرافت و لیچ ایز کینگ تموم شد ما که این کلد هندز رو نخوندیم راجبش ولی اینجور که شما میگید احتمالا شخصیت جالبه و امیدوارم حذف نشه در کل کلی سوال قبل این اپیزود در ذهن بود و حالا 2 برابر همون سوال ها بهش اضافه شد برای قسمت بعد و یک هفته دوباره باید توی کف بشینیم

امتیاز هم به خاطر سکانس اول بی نهایت مسخره و احمقانه دنریس 7 از 10

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نميدونم چرا خيلي ها از ماجراهاي آدر ها و اژدها خوششون نمياد و ميگن داستان خراب شده! نغمه يخ و آتش يه داستان فانتزيه و منم دقيقا به خاطر همين فانتزي بودنشه كه دوستش دارم. يكي از ويژگي هاي اصلي فانتزي هم وجود موجودات خياليه.

دقيقا همين كه نشون ميده تمام نقشه هاي كينگز لندينگ و خيانت ها و حرص و طمع پشيزي ارزش نداره و در حد كشك هست خيلي خوبه. باشد كه رستگار شوند! :دي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با توجه به تئوریه اینکه سرما و زمستان توسط آدرها شکل میگیره الان یه سوال واسه من پیش اومده اونم اینه که چرا آدر ها این دوره رو برای بازگشتشون انتخاب کردن!؟

الان هزاران سال از شب طولانی داره میگذره توی تمام این سال ها که حکومت های مقتدر و متمرکز توی وستروس وجود داشت خبری از اینا نبود ولی حالا که وضع وستروس ریخته به هم و همه به جون هم افتادن یه دفه فیلشون یاد جنوب کرده!؟

یعنی ممکنه آدر ها از وقایع جنوب دیوار مطلع باشن!؟ چون هرچی نباشه با فرزندان خویشاوندن ممکنه مثل اونا قابلیت دیدن گذشته و آینده و مکان های مختلف باشن!؟

 

بعدم به نظرتون فکر نمیکنین آدر ها رو نشون دادن تا کتاب خوان های سریال گریز رو هم به سریال جذب کنن یا حداقل مشتاقشون کنن سریال رو هم تا حدودی دنبال کنن

 

پ.ن: جورامون کم کاری از شما بود که نایت کینگ رو همون موقع که فرصت داشتی به درک نفرستادی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

I'm completely dissapointed!

با دیدن این اپیزود تصمیم گرفتم کلا دیگه سریال رو دنبال نکنم!

 

 

پ.ن: از این که میبینم اینجا هیچ کس شاکی نیست تعجب میکنم! توقع داشتم وقتی کامنت ها رو میخونم شاهد فحش ها و بد و بیراه هایی باشم که به خصوص خوانندگان 5کتاب نثار سریال کردن!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب منم این قسمت رو دیدم اما زیاد حال نکردم. اپیزودی که استنیس نداره, ابرین هم نداره به چه دردی می خوره.

بر خلاف بقیه از قسمتهای مارجری خوشم اومد. تامن هم به نظرم خیلی دوست داشتنی بود. اون صحنه رو کلا" خیلی دوست داشتم.

دوباره داره از فصلهای مربوط به جان خوشم میاد. تو سیزن دو که با وحشیها بود حوصله شو نداشتم.

در مورد دنریس هم چیزی نمیگم چون مدتیه سکانسهاشو رد می کنم. حوصله اداها و رجزخونیهای بیخودشو ندارم. دیگه شورش در اومده.

اما صحنه رفتن برین فوق العاده بود.

از فضای ادرها هم خیلی حال نکردم. دوست داشتم یه جور دیگه می دیدمشون.به نظرم یه مقدار تصنعی بود. مثل انیمیشن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای نایت کینگ از لفظ "fell" استفاده شده ... برای همین میشه گفت داداشش و جورامون نکشتنش. اما با توجه به اینکه اسمش هم ار کلیه ی اسناد برداشته شده ، به نظر میاد میتونسته در تصمیم انسان ها تاثیرگذار باشه.

 

من اژدها رو میتونم قبول کنم. اژدهاها یک سلاحن. سلاح خاندان تارگرین که الان مدعی داستانه. اما این آدرها اصن ربطی به قضیه ندارن. یکی کفت دو تا سریال جداست. من این مثال رو زدم قبلا. توی لاست اومدن بچگی و اتفاقای عجیب گذشته ی شخصیتا رو نشون دادن، کلی تئوری ایجاد کردن و آخرش جوری شد که انگار گوسفند هم جای اونا میبود آخرش داستان همینطوری میشد. در مورد نغمه هم این حس داره بهم دست میده. یعنی مثلا اینکه من انقدر احساس کنم سندور میتونه توی داستان تاثیر بذاره و روش سرمایه گذاری کنم ، خیال باطل هست. سندور هیچکس نیست، پیتر بیلیش هیچکس نیست ، و اصن با چنین شرایطی انگار یکی میخواد دو ساعت داستانسرایی کنه ولی چون داستان اصلی نیم ساعته ( جنگ آدر ها و ... ) مجبور میشه کلی سر خواننده رو با خاله بازی های بی ارزش گرم کنه.

 

مثلا این dealی که با کرستر بستن ، خیلی مسخره س. یعنی آدر ها منتظر نشستن زنای کرستر بزان؟؟؟

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان این که برادراش میان دنبالش ( در مورد پسرهای کرستر ) الان معنی پیدا میکنه ؛

Gilly was crying. “Me and the babe. Please. I’ll be your wife, like I was Craster’s. Please, ser crow. He’s a boy, just like Nella said he’d be. If you don’t take him, they will.”

“They?” said Sam, and the raven cocked its black head and echoed, “They. They. They.”

“The boy’s brothers,” said the old woman on the left. “Craster’s sons. The white cold’s rising out there, crow. I can feel it in my bones. These poor old bones don’t lie. They’ll be here soon, the sons.”

 

چه نشونه هایی داده بوده.

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اپیزود خوبی بود و من از همه ی قسمتاش لذت برم. (غیر دنریس)

من نمیدونم چرا میگید خوب نبود؟

چون آدر نشون داد و تصوراتتون رو از اونچه توی کتاب داشتید به هم زد؟ دیگه چطوری میخواستین نشونشون بدن؟

مارتین هم در جواب به یکی از کامنت ها که راجع به این قسمت بود، گفت "خوشحال شدم خوشتون اومد، ولی ترجیح میدم اینجا راجع به سریال حرف نزنید"

یعنی همه چیز با خودش هماهنگ شده بود و روایت سریال با داستان به کلی فرق میکنه، اما هر دوشون به یه جا ختم میشه. اگه هم احساس میکنید سریال خوب نیست، نبینید! برید همون کتابو بخونین و تصوراتتون رو خراب نکنید ...

من راضی بودم و به این اپیزود 9 میدم.

Meanwhile, deep in the Lands of Always Winter, a White Walker is seen riding a dead horse and carrying Craster's last son. It places the baby on a small altar of ice; after a moment, another White Walker picks up the child and touches its face, causing its eyes to turn blue.

 

توی ویکی اصلا نگفته که کی هستند، پس فعلا نباید قضاوت کنیم که اون وایت واکره پادشاه شب هست یا نه.

اون قسمت که بچه ی کرستر رو به اربابشون دادن، اون تبدیل به آدرش کرد، پس حدس زده میشه همچین قدرتی رو فقط لردشون داره. (منظورم وایت نیست)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب خب. مثله اینکه داستان سریال داره میره وسط باقالیا!!!!

خط روایت شمال که کلا به فنا رفت.

خط روایت ایسوس که داره کم کم از اصل داستان دور میشه.

قسمت های استنیس که مایه تاسفه.

یه خط روایت جنوب مونده که اونم شانس بیاریم دیگه بیشتر از این تغیر نکنه.

به همین دلیل بنده رسما سریال رو کنار میذارم تا با دیدنش خودمو عذاب ندم.

آخ که چقدر دلم از دست این سازنده های سریال خونه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مانوئل این که بچه ها تبدیل میشن مشخص بود مسلما میبردنشون که تبدیلشون کنن نه اینکه مثلا بخورنشون

من یکی شخصا مشکلم اینه که نباید قبل از کتاب به همچین موضوع مهمی میپرداختن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×