گردهمایی اعضای سایت .

[مورس مارتل 1]

ریگار احتمالا امروز سایت رو چک نکرده. شماره رو برای لیدی فرستادم. اگه دوست دیگه درخواست داده بود بگه تا بفرستم.

[تایوین 0]

سلام،مثل اینکه من دیر رسیدم و ته دیگشم خوردین :-D

زودم اگه میرسیدم باز نمیومدم،چون اگه میومدم اسپویل میشد برام همه چی :-D

من یه سوالی ذهن منُ درگیر کرده و اونم اینِ که شما اونجا وقتی میخواین اسپویل کنید چطوری میشه؟

اسپویل آلارمتون چطوری اکتیو میشه؟

در گوشی اسپویل میکنید؟

[King Robert 0]

سلام،مثل اینکه من دیر رسیدم و ته دیگشم خوردین :-D

زودم اگه میرسیدم باز نمیومدم،چون اگه میومدم اسپویل میشد برام همه چی :-D

من یه سوالی ذهن منُ درگیر کرده و اونم اینِ که شما اونجا وقتی میخواین اسپویل کنید چطوری میشه؟

اسپویل آلارمتون چطوری اکتیو میشه؟

در گوشی اسپویل میکنید؟

اسپویل گیر ها رو می فرستند دنبال نخود سیاه!

 

ریگار اگه فرستادنت دنبال بستنی به نفعته که بری، وگرنه ...

[negar27 48]

خوش گذشت عایا؟ همه اومدن یکی نمیاد یه کلمه حرف بزنه

[استاد آمون 5]

خوش گذشت عایا؟ همه اومدن یکی نمیاد یه کلمه حرف بزنه

بله خیلی خوش گذشت. جای هرکی نیومد حسابییییی خالی بود.

[ریگار 7]

خب در خدمتون هستم با گزارشی مختصر از اولین ملاقات اعضای فروم وستروس .

روز خوبی رو در کنار دوستان وستروسی سپری کردیم، اولین نفری بودم که رسیدم سر قرار و ساعتی رو با رنلی براتیون به گفتگویی سِری گذروندم تا این که کیوان به ما ملحق شد ، جمع سه نفره ما دقایقی بیشتر به گفتگویی شیرین گرم نگرفته بود که برندون معمار و مورس مارتل از راه رسیدن و گفتگوی شیرین ما طعمش دو چندان شد . چندی بعد استاد آمون بهمون پیوستن و پس از ایشون به ترتیب جورامون، لیدی و دوستشون به ما ملحق شدن و بحث پیرامون وقایع کتاب و سریال بالا گرفت که با حضور کوتاه اما موثر مانوئل،گفتگو پیرامون وستروس در گردهمایی به اوج خودش رسید .

بعد مورس از سورپرایزش رو نمایی کرد که همانا شطرنج بازی تاج و تخت با شخصیت های خاندان لنیستر و استارک بود . قرار بر این شد طی بازی پانتومیم هر کدوم از بچه ها نقشی از شخصیت های کتاب رو ایفا کنن ( که در ادامه تبدیل شد به ایفای یه قسمت سریال یا کتاب). بعد یه اجرای موفق پانتومیم کسی که اجرا کرده بود میتونست مهره ای رو از شطرنج وستروسی به سلیقه خودش انتخاب کنه ( که من با افتخار تونستم مهره سرسی ، کتلین و تایوین رو تصاحب کنم ).

زمان سریع با گفتگو و بازی سپری شد تا این که گذشت زمان و آفتاب رو به غروب، یاران رو کم کم پراکنده کرد تا ما رو با خاطره ای خوش از بچه های وستروس روانه خونه هامون کنه .

 

 

 

پی نویس : مانوئل خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو بکنیم از بینمون رفت .

پی نویس 1 : دوستان مروت به خرج دادن و عطر هیچ اسپویلی به مشاممون نخورد .

پی نویس 2 : واقعا دوستانی که اومدن لطف کردن، دیدار رو در رو باهاشون افتخار بزرگی بود برای من.

پی نویس 3: سامیانو منو بخشش ، کلی پشتت غیبت کردم. البته میدونم که میدونی از علاقه شدیده

پی نویس 4: جای همه کسایی که نتونستن بیان خالی بود .

[renly baratheon 1]

قرار بود اسما رو لو ندین تا بچه ها حدس بزنن!

 

واقعا ممنون از همه! خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود!

[negar27 48]

به به بسیار هم عالی تشکر بابت گزارش خوبتون چه سورپرایز جالبی بوده

چهره هام که خدارو شکر به جز جناب جورامون که عکسشونو دیده بودم بقیه اصلا شبیه به تصورم نبودن نمی دونم چرا فکر کنم تاثیر اسامی کاربری دوستان بوده

ویرایش شده در مه 9, 2014 توسط مهمان

[Manuel 5]

به به. اینترنت اینجا خیلی سرعتش کمه عکس آپدیت نمیشه، وگرنه منم عکس میذاشتم.

 

مرسی از همه به من توی اون مدت کوتاه خیلی خوش گذشت

 

 

Tapatalking with an iDevice

[جورامون 19]

جای همه دوستان خالی بود. خیلی خوش گذشت. بحث های جالبی انجام شد و نتایج خوبی هم داشت. مثلا کیوان قانع شد که دنریس خوبه!

 

به به بسیار هم عالی تشکر بابت گزارش خوبتون چه سورپرایز جالبی بوده

چهره هام که خدارو شکر به جز جناب جورامون که عکسشونو دیده بودم بقیه اصلا شبیه به تصورم نبودن نمی دونم چرا فکر کنم تاثیر اسامی کاربری دوستان بوده

عکس منو کجا دیده بودی؟

[negar27 48]

عکس منو کجا دیده بودی؟

تو یه سری از کامنتای قدیمی دیده بودم تو سایت آردا هم دیدم

[استاد آمون 5]

عالی بود. خیلی خوش گذشت.

گرگور به کی رسید؟؟؟

[مورس مارتل 1]

ممنون از دوستانی که اومدن میتینگ خیلی خوبی بود، کلی هم خوش گذشت. واقعا به من یکی خیلی خوش گذشت. {همیشه تو میتینگ هایی که بودم حوصله ام سر میرفت از بس انرژی ذخیره میکردم!:دی}

این ست ـی که تقدیم دوستان شد {سورپرایز که نبود:دی} رو واقعا نمیدونستم مورد پسند قرار میگیره یا نه. هیچی دیگه بعد رونمایی شدن خودم به شخصه از استقبال سورپرایز شدم

 

استاد: گمان کنم برندون.

 

 

پ.ن: واقعا جای دوستانی که نیومدن خالی بود

[Winterfell 0]

انتظار یک گردهمآیی خونین رو داشتم اما مثل اینکه همه چیز مسالمت آمیز تموم شده.

 

کیوان چه طور قانع شدی که دنریس خوبه؟ واقعیته یا جورامون داره تهمت می زنه!

[Manuel 5]

اونی که بیشتر از همه با کسی که فکر میکردید فرق داشت کی بود؟؟

به نظر من کیوان خیلی مهربونتر از توی فروم بود. انتظار داشتم یک شخصیت تهاجمی ببینم ازش!!

 

 

 

 

Tapatalking with an iDevice

[جورامون 19]

کیوان چه طور قانع شدی که دنریس خوبه؟ واقعیته یا جورامون داره تهمت می زنه!

جورامون و تهمت؟!!!!

 

لازم به ذکره که برن و سامر به بنده رسید! حیف که دنریس نداشت و گرنه اونم میگرفتم! :دی

 

مانوئل:

راست میگی. من قبل از اومدن برای سر به نیست کردنش کلی نقشه کشیده بودم اما بعد که دیدم چه پسر خوبیه منصرف شدم! :دی

 

ویرایش:

البته خودتم همینطور بودی. تو فروم خشن تری اما تو واقعیت خیلی پر جنب و جوش و تو دل برو بودی! :دی

[renly baratheon 1]

منم تازی و سانسا و لیدی رو برداشتم!

حیف که رنلی نداشت!

 

منم موافقم که کیوان بیشتر از همه با اونی که تصورشو داشتم تفاوت داشت! از همه نظر (ظاهر، گفتار، رفتار!) که البته احتمالا نظر اون هم درباره من همین باشه چون وقتی خودمو معرفی کردم خیلی تعجب کرد! :دی

اما مانوئل تقریبا همونی بود که تصورشو داشتم!

[ریگار 7]

کیوان هم غافلگیر کننده بود، من عکسش رو دیده بودم اما به قدری نور تو عکسش بد بود که امروز یه مرد 30-40 ساله رو باهاش اشتباه گرفتم .

و اما مانوئل ( از معدود اعضایی بود که تصورم یکم فانتزی بود در موردش ) :

فکر میکردم مانوئل دست ها و پاهای بلندتری داشته باشه ( نمیدونم چرا تصور میکردم راه رفتنش باید مثل شخصیت لرد لاس تو کتاب های نبرد با شیاطین دارن شان باشه ! ولی در واقع اصلا شبیه نبود ) ، احتمال بالا میدادم امروز چیزی رو برام اسپویل کنه واسه همین خودم رو از روز قبل آماده کرده بودم که اگه چیزی اسپویل کرد بهش حمله کنم (البته با هدف غلغلک )

[Stannis Baratheon 16]

مانوئل

آقا شرمنده من امروز دیدم سوتی دادم ولی کیوان بهم گفت که امروزه که البته سرم شلوغ بود.

 

کاش می تونستم بیام و از نزدیک ببینمتون ولی خوب همین عکس عالی بود چقدر تصوراتم غلط بود. کیوان چقدر عوض شده!!! انشاءالله دفعه بعد

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

[برندون معمار 0]

به من خيلي خوش گذشت.ممنون از همه بچه هايي كه اومدن

آقا چرا بهتون ميزنين؟من فقط ند استارك رو ورداشتم.

به گمونم كوه قسمت دوست ليدي شد

[پادشاه استنیس 0]

آقا من این کیوان رو می شناسم اگه اشتباه نکنم صنایع می خونه درست می گم؟:دی

[جوری کسل 0]

ریگار شما ده نفر رو نام بردید ، ولی نه نفر تو عکس هستن! کی عکس ننداخت؟؟؟

عکس اول ؛ از چپ به راست:

نفر اول: کیوان هر چی عکسی رو که قبلا اپلود کرده بودی نگاه می کنم ، شبیه هیچ کدوم از اعضای حاضر در این جمع نیست!!! شباهت کمی به نفر اول داری.

نفر دوم: قیافه مهربونی داره و لبخند به لب داره. به نظرم برندون باشه.

نفر سوم: مطمعنم جورامونه.

نفر چهارم: شاید مورس مارتل.

نفر پنجم: رنلی.

نفر ششم: دوست لیدی(بی هیچ دلیل خاصی)

نفر هفتم: لیدی.

نفر هشتم: استاد امون.

عکس دوم ؛

نفر اول از چپ: ریگار

[Manuel 5]

 

 

اینم عکس. Photo Bomb سمت راست پشت درخت

[لیدی 0]

خیلی خوش گذشت

کوه هم مهسا (دوست من) برداشت

در مورد قیافه بچه ها من هیچ تصوری نداشتم ولی انتظار داشتم مورس مارتل خشن یا خشک تر باشه ولی خیلی آروم و خنده رو بود.

ریگار هم چون بهش زنگ زدم قبل رسیدن با توجه به صداش یه تصوری تو ذهنم شکل گرفت که کلا تصور پرتی بود

[King Robert 0]

[attachment=0]IMG_4701.jpg[/attachment]

 

اینم عکس. Photo Bomb سمت راست پشت درخت

به ترتیب از چپ

 

اول از همه خودت، با توجه به آواتار سابقت اون پیرهن آبی که وسطه باید باشی اما منطق می گه که باید گوشه سمت چپی باشی

رنلی رو که عکسش رو دیدم و می دونم نفر دوم از چپه

جورامون هم که کنارش مشخصه

بعدی ریگاره

مورس

برندون

کیوان

استاد آمون

دوست لیدی

لیدی

 

اون یارو هم احتمالا جاسوس واریسه داشته زاغ سیاهتون رو چوب می زده.