رفتن به مطلب
S.i.S

نکات اپیزود شش فصل چهارم

Recommended Posts

* این اولین قسمتی هست که مطلقا هیچ یک ازاستارک ها و حتی حامیان آنها در آن حضور ندارند.(حامیان کسانی چون تالی ها چون برادر کاتلین،ادمور، و یا افراد وفادار مانند آمبرها، و یا حتی برین از تارت).حتی در فرزند حرامزاده ادراد، جان اسنو نیز در این قسمت حضور ندارد.در فصل اول، ادارد در هر قسمت به جز قسمت آخر حضور داشت، و بعد از آن کاتلین و کودکانش نیز در سریال همیشه حضور داشتن.پس از آن، یکی از کودکان ادراد حداقل یک بار در هر قسمت حضور داشت، و همیشه چرخشی بین راب، سانسا، آریا و برن (که اغلب با ریکون استارک همراه بود.) وجود داشت.آریا در تمام قسمت های فصل دوم به جز بلک واتر که تماما بر روی وقایع بارانداز پادشاه تمرکز داشت حضور داشت، هر چند در آن قسمت نیز سانسا حضور داشت.

 

* اگر جان اسنو رو از مجموعه پنج فرزند قانونی ادارد خارج بدانیم.با قاطعیت میتوان گفت در تمام سه فصل گذشته در هر یک از اپیزودها یکی از فرزندان او حضور داشتن به غیر از فصل اول قسمت هفتم میبری یا کشته میشی که در آن جان حضور دارد.

 

* در اچ بی او (HBO) در قسمت توضیحات این قسمت بنیوف و ویس توضیح داده اند که جواب مثبت و فوری و بی درنگ تایون به درخواست جیمی اشاره ظریفی به این دارد که تایوین دقیقا منتظر همچین چیزی بوده است، و اگر هم این موقعیت توسط جیمی ساخته نمی شد تو خودش در طی حل و فصل کردن محاکمه تیریون توسط تایوین پیشنهاد داده میشه.این قابل بحث است که آیا تایوین هرگز تیریون را می کشت ( اگر چه برای حفظ آبروی خانوادگی لنیسترها احتمالا اعدام را میپذیرفت) اما این چیزی که وجود دارد این است که تایوین میتواند به سرعت اوضاع را به نفع خود کند، با استفاده به تهدید به قتل تیریون ، جیمی را مجبور کرد که چنین معامله با او بکند و تیریون را تبعید بکند در حالی که جیمی را برای خود میتواند داشته باشد.

 

* در سریال ذکر شد که تایوین لنیستر ۶۷ سال دارد.هر چند در کتاب روایت است که ۵۸ ساله است.با احتساب آنکه مجموعه تلویزیونی ۱۷ سال پس از شورش رابرت به جای ۱۴ سال کتاب شروع شده است.سن او باید نزدیک به ۶۱ و یا ۶۲ باشد.

 

 

* شهر آزاد براووس برای اولین بار است که در مجموعه تلویزیونی نمایش داده می شود.هرچند از فصل یک تا کنون اسم بارها برده شده است ولی این اولین بار است که بر روی صفحه نمایش خانگی نقش می بندد.همچنین این دومین شهر آزادی است که در مجموعه تلویزیونی نمایش داده شده است.در فصل یک پس از معرفی تارگرین ها ما پنتوس رو مشاهده کردیم.

 

 

* بخش حمله یارا گریجوی به دردفورت برای نجات تئون گریجوی از در قسمت پایانی فصل سوم کلید خورده بود،و در این قسمت نمایش داده شد:این واقع هرگز در کتاب رخ نمیدهد.خواهر تئون (به نام آشا گریجوی در کتاب) به سادگی فکر میکند که تئون مرده است.علاوه بر این جزایر آهن و دردفورت در دو نقطه متقابل بر هم در وستروس قرار گرفته اند.جزایر آهن در سواحل غربی قاره قرار گرفته است و دردفورت در شمال شرق قاره.هیچ کانلی وجود ندارد که بتواند این دو بخش را به هم مربتط کند.با توجه به این جورج آر آر مارتین اعلام کرده است که وستروس به اندازه واقعی جنوب آمریکا بزرگ است پس یارا برای سفرش از پایک به دردفورت باید معادل قایقرانی از اکوادر تا ونزوئلا را انجام داده است.با سفر جنوب و گذشتن از دماغه هورن.این سفر باید بیشتر از چندین ماه باید طول می کشید.سپس دوباره مجموعه تلویزیونی در خصوص بازه زمانی بین فصل سوم و چهارم این توضیح را افزوده است که : که فاصله زمانی فقط یک ماه است.پس با این اوصاف یارا باید در اواسط سیزن چهار یعنی در نیمه دوم سریال موفق میشده است که به دردفورت برسد.

 

* البته نامه رامسی پس آن زمان به دست آهن زادگان رسید که اولین شب پس از به قدرت رسیدن بولتون ها بود.هر چند نمیتوان گفت بین قسمت های ۱ تا به ۶ فصل چهار چند ماه گذشته است ولی فاصله بین عروسی جافری و عروسی سرخ فقط یک ماه است.

 

* هر چند ممکن است یارا بخاطر عجله با نیروهای خود به سمت نک حرکت کرده و سپس از راه زمینی به سوی موت کیلین که به دستور پدرش در فصل دوم توسط آهن زادگان کنترل می شود رفته باشد.و سپس با یکی از کشتی های که در ساحل شرقی قرار گرفته است به سوی دردفورت حرکت کرده باشد.انتظار میرود منظور مجموعه تلویزیونی چنین قصدی را داشته است.

 

* در کتاب شکنجه های رمسی نسبت به تئون آنقدر شدید و درد آور است که اگر کسی از گذشته تئون او را ببینید به صورت هیچگونه نمیتواند او را شناسایی کند.به دلیل شدت استرس ظاهرش چون مردی چهال سال شده است.که پوست سفید و خمیری شکلش نسبت به آفتاب حساس است.تئون به مدت یک سال در زندان در زیر گرسنگی بود است رمسی حتی چندین دندان او را کشیده است.یارا حتی اگر تئون را زنده در این شرایط میدید هرگز نمیتوانست او را بشناسد، هر چند در سریال برای کاهش جلو های ویژه و گریم سنگین به طور کامل از تصویر کشدین چهره تئون خودداری کرده اند(مانند اتفاقی که برای دماغ تیریون در جنگ بلک واتر افتاد)

 

* میس تایرل به عنوان ارباب کشتی ها انتخاب شده است.استنیس در زمان حکومت برادرش ارباب کشتی ها بود پس از شروع جنگ ، سرسی این عنوان را خالی کرد و به مدت یک سال کسی را به عنوان ارباب جدید معرفی نکرد، تا زمانی که تایوین به عنوان دست پادشاه انتخاب شد.موقعیت فعلی میس به این دلیل است که ناوگان سلطنتی در نبرد بلک واتر نابود شده است و تنها نیروی دریای قوی که میتوان در دسترس لنیستر ها باشد در اخیتار خاندان ردواین می باشد-و این خاندان به تایرل ها وفادار می باشد.(در اوقع اولنا تایرل خود یک ردواین است.)

 

 

* اوبراین مارتل در شورای کوچک ذکر کرد آیا منصب به او داده خواهد شد، که در ادامه هیچ توضیحی در این خصوص داده نشده است.در حال حاضر ترکیب شورای کوچک به شکل زیر می باشد:

 

- دست پادشاه (Hand of the King) – تایوین لنیستر (Tywin Lannister)

- استاد اعظم (Grand Maester) – پایسل (Pycelle)

- ارباب سکه (Master of Coin) – تیریون لنیستر (Tyrion Lannister)

- ارباب قانون (Master of Laws) – کوان لنیستر (Kevan Lannister)

- ارباب کشتی ها (Master of Ships) – میس تایرل (Mace Tyrell)

- ارباب نجواها (Master of Whisperers) – واریس (Varys)

- لرد فرمانده گارد پادشاه (Lord Commander of the Kingsguard) – جیمی لنیستر (Jaime Lannister)

 

پس از متهم شدن تیریون لنیستر به جرم قتل جافری او از عنوان ارباب سکه ها کنار گذاشته شده است.

 

* اوبرین عنوان کرد که به مدت پنج سال در ایسوس حضور داشته است.اوبرین مارتل در دوره نوجوانیش در طی یک دوئل رسمی لرد خاندان یورن وود را می کشت این اولین خون ابراین بود.از این سبب خاندان یورن وود نسبت به او کینه میگیرد و برای کم کردن فشار وارده بر ابرین او را برای مدتی به اولد تان و سپس به لیس فرستاده می شود.هر چند ابرین هرگز این اتفاق را یک تبعید نمیداند.در مدت تبعیدش او برای مدت در تعدادی از گروه های مزدوری چون پسران دوم خدمت کرده است و از این سبب جنگ های بسیاری از پاکان را دیده است.

 

* در این قسمت یک نقطه کوچک در خصوص واریس تصحیح شد : در فصل سوم در اپیزود و حالا نگهبانی اش به پایان رسید او در این مورد به تیریون گفت که به اون یک نوجوان برده با یک گروه تئاتر در شهرهای آزاد سفر کرده است.تا زمانی که به یک جادوگر در میر فروخته شده است و در آنجا اخته شده است.در این قسمت جزئیات جدیدی از زندگی حقیقی واریس بر کتاب نشان داد شد ، واریس در واقع در لیس به دنیا آماده و در آنجا به برده گرفته شده است، و میر محل رخ دادن حادثه است.در این قسمت این عنوان از سوی ابرین تایید شد چرا که او به واریس گفت لهجه اش را میتوانند بشناسد.

 

* از لحاظ ارزی، این اولین باری است که سکه های اژدها طلایی و گوزن نقره ای معرفی می شود.هنگامی که تایوین می گوید برای سر سندروکلگان صد گوزن نقره ای جایزه را افزایش دهید.در کتاب یک اژدها طلایی برابر است با ۲۰ گوزن نقرای و یک گوزن نقره ای برابر است با ۵۶ پنی مس یا همان سنت (که پیش از آن در مجموعه تلویزیونی ذکر شده است).بنابراین طلا اژدها برابر است با ۱۱٫۷۶۰ سنت.چندین واحد پولی دیگر نیز وجود دارند.

 

* سکه های که داووس به سالادور سان نشان میدهد اژدهای طلایی و یا سکه های مخصوص بروواس نیست چرا که این سکه ها ظاهر مربعی شکل دارن و قبل ها در مجموعه تلویزیونی ظاهر شده اند (مطابق با توضیحات خود کتاب).در زمانی که سالادور سکه ها را برمیدارد و به آنها نگاه میکند یک ساعت شنی بر روی سکه ها ضرب شده است که همان نمادی است که در هنگام ملاقات استنیس با بانک آهن بر بالایی سر در ورودی آنها نقش بسته بود.میتوان در نظر گرفت که این سکه ها منحصرا متعلق به بانک آهنین می باشد.

 

* اولین باری است که دو مکان از ایسوس در سریال نشان داد میشود.

 

* استنیس هرگز به بروواس نرفته است ، هر چند یک نماینده از بانک آهنین خیلی بعدها درخواست ملاقات با او میکند.

 

* بانک آهنین به درخواست استنیس پول به آنها نمیدهد بلکه در کتاب به دلیل عدم باز پرداخت بدهی توسط لنیسترها آنها طرف استنیس را میگیرند.

 

* داووس هرگز سالادور سان را در حمام بروواس نمیبیند.

 

* گریجوی ها هرگز به دردفورت برای آزادی تئون حمله نمیکنند.

 

* در کتاب سر بروس بلانت در خصوص تهدید کردن جافری صحبت میکند.و همچنین سر بیلون سوان نیز کسی هست که درخصوص تهدید های تیریون نسبت به سرسی صحبت می کند.

 

* در کتاب این کوان لنیستر است که پیشنهاد پیوست به نگهبانان شب را به تیریون میدهد و به او میگویید درخواست بخشش کند.اینکار هرگز از سمت جیمی صورت نگرفته است.

 

* جیمی هرگز در خصوص ترک گاردپادشاهی و ازدواج به منظور در امان ماندن تیریون صحبت نمیکند.جیمی و تایوین هرگز در خصوص این با یکدگیر صحبت نمیکند.هرچند در طی یک صحبتی جیمی تصمیم میگیرد در گاردپادشاهی بماند و تایوین از این تصمیم بیزار است.

 

* ظاهر شی در این قسمت پیرو الگوی از کتاب است.با این حال، انگیزه های او به نظر می رسد بیشتر در مورد انتقام، نفرت و حسادت است.ولی در کتاب او بدبینانه تر است و به تیریون هیچ اهمیتی نمیدهد، انگیزه او تنها برای شهادت در دادگاه پول است.سرسی به او برای شهادت روشوه داده است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

غلط زیاد داره چون خیلی خیلی دیر نسخه فارسی رو نوشتم یعنی همین امروز ظهر پس اگر قاطی پاتی بود به بزرگی خودتون ببخشید :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو سریال آریا اسم رورج رو نمیدونست

اما تو کتاب دوم (نبرد شاهان) اون جایی که جاکن هاگار و اون دو نفر زندانی بودن جاکن اسم رورج رو به آریا گفت

اینو یادت رفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×