رفتن به مطلب
mohammadhoseinjj

بحث های اپیزودیک قسمت 7 فصل Mockingbird 4

به اپیزود هفتم فصل چهارم از 1 تا 10، چه نمره ای میدهید؟  

35 رای

  1. 1. به اپیزود هفتم فصل چهارم از 1 تا 10، چه نمره ای میدهید؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      0
    • 7
      4
    • 8
      6
    • 9
      13
    • 10
      10


Recommended Posts

والا خودمم نمیدونم دقیقا

خیلی چیز ها واسم اسپویل شده تا الان

اینقدر که کنجکاوم روفتم ویکی کلی چیز میز خوندم اسپویل زیادی شد واسم

 

اما از اونجا که سه قسمت دیگه بیشتر نمونده و منم کتابا رو خریداری کردم و یه سال تا فصل بعد تول میکشه و منم تا اون موقع کتابارو خوندم پس فک کنم می خوام که بدونم

 

تیریون شب قبل اعدامش با کمک جیمی و واریس از زندان فرار می کنه موقع فرارشون جیمی بهش میگه تایشا واقعا روسپی نبود و پدرشون مجبورش کرده همچین دورغی بگه! تیریون عصبانی میشه واریس رو مجبور می کنه که راه مخفی رسیدن به برج دست رو بهش بگه میره اونجا می بینه شی تو تخت تایوینه،شی رو می کشه و تایوینم تو دستشویی بوده فکر کنم اونم میزنه همونجا نفله ش می کنه بعدم از طریق دریای باریک از بارانداز فرار می کنه

 

مرسی

دلم خنک شد قــــــشــــــنــــــــــــگ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب اینم از اپیزود ۷ (که به دلیل نبودن استنیس خیلی راضی نیستم هرچند که اخبار مثبتی از استنیس به گوش می رسه و اوضاعش داره خوب می شه)

در مجموع اپیزود خوبی بود مکالمه های اوبرین و تیریون و بران و تیریون و همین طور صحنه های ایری خیلی خوب بود.

این ملیساندر و سلیس نمی دونم چه نقشه ای برای شیرین کشیدن ولی اگه بلایی سر شیرین بیارن قطعا با خشم استنیس مواجه می شن چون استنیس اگه به یه نفر تو کل دنیا واقعا علاقه داشته باشه اون شیرینه. نمی دونم چرا ولی به نظرم شیرین نقش مهمی در ادامه ی داستان داره.

صحنه های دنریس هم که دیگه گفتن نداره نمره ی اپیزود رو به تنهایی میاره پایین.

 

نورث ولف

آقا دمت گرم پیش نمایش ها رو می زاری

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت مکالمه های تیریون عالی بود.مخصوصا مکالمه اش با اوبرین که محشر بود. از شخصیت اوبرین خیلی خوشم میاد.این قسمت اول بخشهایی که تیریون توش بود عالی بود بعد بیلیش.بقیش به نظرم متوسط بود.

خط داستانی برین توی کتاب یه ذره خسته کنندس ولی توی فیلم دیگه افتضاحه نمیدونم بخاطر بازیگر پادریکه یا بخاطر دیالوگ هاشونه!اصلا لحظه شماری میکنم تا زودتر حرفهاشون تموم شه قیافه ی این پادریک نبینم و دیالوگ های مسخره شون هم نشنوم.وقتی که دست بردن توی خط داستانی برین خیلی بد شد!!

بازیگر کوه هم خیلی بده.

لایسا رو هم که پروازش دادن.فقط نمیدونم حالا میخوان تقصیر و گردن کی بندازن.چون توی تالار تنها بودن.توی کتاب میندازن گردن اون خوانندهه و چون همه از خواننده بخاطر اینکه عوضی بود بدشون میومد سریع قبول کردن.به نظرم پیتر بخاطر عشق و این چیزا دور و بر سانسا نمیچرخه سانسا خیلی براش منفعت داره کلا.اگر تیریون بمیره سانسا بیوه میشه و پیتر هم میتونه خودش باهاش ازدواج کنه و از طریق سانسا به شمال برسه و یا اینکه کاری کنه سانسا و رابین با هم ازدواج کنن و اینطوری چون هر دو تاشون بچه ان هم به ایری تسلط پیدا میکنه هم به شمال.کلا فکر نکنم دنبال عشق و عاشقی و اینجور حرف ها باشه.اگه رابین با عروسکش میومد قلعه رو خراب میکرد جالبتر میشد ولی همین چکی هم که خورد دلم خنک شد.راستی رابین واقعا بچه جان ارنه ؟یا ممکنه بچه پیتر باشه؟

وقایع دیوار هم خیلی داره کند پیش میره و خیلی دارن کشش میدن.

قسمت ملیساندر و زن استنیس هم متوسط بود.این زن چه گیری داده به دختر خودش.اگه دست خودش بود تا حالا تو آتیشش سوزونده بودش.هی بهش میگه فاسد و کافر.البته نمیدونم توی کتاب هم اینجوریه یا نه.ولی باید دید برای شیرین بیچاره چه نقشه ای کشیده این ملیساندر.

صحنه ی دنریس با داریو رو هم خوشم نیومد زیاد.بعضی تیکه ها رو فقط بخاطر مسائل جن*سی نشون میدن مثلا همین داریو یا ملیساندر یعنی ملیساندر با لباس نمیتونست همین مکالمه هارو داشته باشه؟و اینکه داریو هی برای دنریس گل میاره خیلی ضایعس.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اصلا لحظه شماری میکنم تا زودتر حرفهاشون تموم شه قیافه ی این پادریک نبینم و دیالوگ های مسخره شون هم نشنوم.

 

و اینکه داریو هی برای دنریس گل میاره خیلی ضایعس.

 

این دو تا تیکه رو خیلی خیلی موافقم.

 

چطوری آخه برین از یک نفر میپرسه و همونم یکی از دخترای ادارد رو دیده!؟ بعد حالا هات پای توی Inn رنگش پریده بودا یهو اومده بیرون میگه شما اصن به قیافتون نمیخوره آدم بده ی داستان باشی!

بعد اونجا که هات پای رفت و برین برگشت گفت : You were saying ... ؟ یاد دیالوگهای بدبویز 1 و بدبویز 2 و فیلمای اینطوری افتادم

 

داریو هم که اصن با این دسته گلا مسخره کرده خودشو. دنریس هم که بدتر. اصلا در حد یک ملکه نیست. دیگه هرزه ترین پادشاه های تارگرین با بلکوود ها و خانواده های درست حسابی میخوابیدن. این با یکی میریزه رو هم که اصن معلوم نیست خودش کیه ، چه برسه به خونواده ش. زنیکه ی سطح ِ پایین!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این اپیزود خیلی خوب و عالی بود

هر چند کسی اسپویلم نکرده بود راجب لایسا ولی نمیدونم چرا همین که پیتر گفت سانسا رو ول کن میفرسیمش یه جا دیگه اصن برام تابلو شد که که میخاد بندازتش تو دروازه ی ماه

 

از اول از دنریس بدم میومد و این اپیزود باعث شد خیلی بیشتر بدم بیاد زنیکه ی هرزه ی دیوانه حداقل تارگریان ها با برادر و خواهر هاشون میخوابیدن و ازدواج می کردن باهم این پتیاره به یه سرباز مزدور که خودش به خودش می گه مادرم یه فاحـ*ـه بوده ....

 

سرسی هم که خیلی بدم نمیومد ازش ولی موقع حرف زدن اوبرین و تیرین خیلی خیلی بدم اومد ازش ایشالا یکی بکشتش

 

ضمنا شما کاربرای کتابخوان محترم و اهالی این سایت اصلا وجدان اخلاقی ندارید چقد که منو اسپویل کردید چه اون ویکی تون چه تالارتون اخه به نظرتون این که بگین شاید تیرین تارگرین باشه اسپویل نیست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ضمنا شما کاربرای کتابخوان محترم و اهالی این سایت اصلا وجدان اخلاقی ندارید چقد که منو اسپویل کردید چه اون ویکی تون چه تالارتون اخه به نظرتون این که بگین شاید تیرین تارگرین باشه اسپویل نیست؟

دوست عزیز نگفتن که ما تو کتاب خوندیم که تیریون تارگرینه گفتن شاید.یعنی حدسیات خودشونه و معلوم نیست که واقعا همچین موضوعی صحت داره یا نه!

ویکی که که تکلیفش معلومه هر کس که از ویکی استفاده میکنه میدونه که احتمال اسپویل زیاد هست.تالار هم بعضی از تاپیکهاش مشخصه که مال بحث اون افرادیه که کتابارو خوندن و بقیه اگه برن توی اون تاپیک ها اسپویل میشه براشون!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
از اول از دنریس بدم میومد و این اپیزود باعث شد خیلی بیشتر بدم بیاد زنیکه ی هرزه ی دیوانه حداقل تارگریان ها با برادر و خواهر هاشون میخوابیدن و ازدواج می کردن باهم این پتیاره به یه سرباز مزدور که خودش به خودش می گه مادرم یه فاحـ*ـه بوده ....

 

دوست عزیز من کتاب ها رو نخوندم و نمی دونم سطح روابط در این خاندان چطور بوده ولی از دیدگاه شما این طور برداشت کردم که روابط نا مشروع خواهر و برادر برای شما قبح اش کمتر از رابطه با دیگرانه و یا اصلا اشکالی نداره. دوست عزیز لطفا در اظهار نظرات خودتون قبلا کمی تامل کنید تا ناخواسته باعث ریختن قبح چیزی نشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوست عزیز من کتاب ها رو نخوندم و نمی دونم سطح روابط در این خاندان چطور بوده ولی از دیدگاه شما این طور برداشت کردم که روابط نا مشروع خواهر و برادر برای شما قبح اش کمتر از رابطه با دیگرانه و یا اصلا اشکالی نداره. دوست عزیز لطفا در اظهار نظرات خودتون قبلا کمی تامل کنید تا ناخواسته باعث ریختن قبح چیزی نشید.

 

من نگفتم روابط بین خواهر برادر بهتره و نخواستم قبحشو بشکونم بلکه خیلی بدتره

من میگم بقیه ی تارگریان ها رسمشون این بوده سنتشون بوده تو خودشون کار پسندیده ای بوده دلیل بر فاسد بودن اونا نیست

 

ولی اینکه یه ملکه با یه مزدور رابطه داشته باشه هیچ جا پسندیده نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ضمنا شما کاربرای کتابخوان محترم و اهالی این سایت اصلا وجدان اخلاقی ندارید چقد که منو اسپویل کردید چه اون ویکی تون چه تالارتون اخه به نظرتون این که بگین شاید تیرین تارگرین باشه اسپویل نیست؟

الان دقیقا چه چیزی برای شما اسپویل شده؟

من با توجه به دیالوگهای سریال یه حدس زدم و هیچ دلیل و مدرکی هم براش ندارم و خودمم نمیدونم درسته یا نه حالا چطور برای شما اسپویل شده نمیدونم.

توی ویکی تمام مطالب مربوط به کتابهای بعدی توی اسپویلر قرار گرفته. اگه تا اینجای سریال رو دیدید ویکی برای شما هیچ اسپویلی نداره. اگه چیزی از دست نویسنده ها در رفته تو تاپیکش اعلام کنید تا تصحیح بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ضمنا شما کاربرای کتابخوان محترم و اهالی این سایت اصلا وجدان اخلاقی ندارید چقد که منو اسپویل کردید چه اون ویکی تون چه تالارتون اخه به نظرتون این که بگین شاید تیرین تارگرین باشه اسپویل نیست؟

الان دقیقا چه چیزی برای شما اسپویل شده؟

من با توجه به دیالوگهای سریال یه حدس زدم و هیچ دلیل و مدرکی هم براش ندارم و خودمم نمیدونم درسته یا نه حالا چطور برای شما اسپویل شده نمیدونم.

توی ویکی تمام مطالب مربوط به کتابهای بعدی توی اسپویلر قرار گرفته. اگه تا اینجای سریال رو دیدید ویکی برای شما هیچ اسپویلی نداره. اگه چیزی از دست نویسنده ها در رفته تو تاپیکش اعلام کنید تا تصحیح بشه.

تایید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه چیز این وسط گنگ ـه واسه من ! الان بیلیش عاشق سانسا شده یا میخواد از طریق سانسا خاطرات کتلین رو زنده نگه داره ( ) ؟! دقیقا فاز پیتر بیلیش چیه ؟!

 

لرد بیلیش جوریه که اصلا قابل پیش بینی نیست مسلما عاشق سانسا نشده چون به قول خودش اون فقط عاشق یه نفر بوده اونم کاتلین .... مسلما میخواد باز هم سانسا رو بازی بده تا به چیزی که میخواد برسه همونطور که از فصل 2 تا الان سانسا رو برای فرار وسوسه میکرد تا ببینه علاقه ای به فرار داره یا نه ..... پس معلوم نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از مرگ لايسا خوشم اومد، بيليش خيلي با جذبه حرف آخرشو گفت، دنريس يكم داره اعصاب خرد كن ميشه، اما هنوزم خوبه، بازيگر نقش كوه اصلا خوب نبود، بيليش هم كه هر لحظه حرفشو عوض مي كنه، ميشه اين رابين هم يه جوري بره؟ مامانش كه بود، اون طوري بود، حالا كه مرده ديگه لوس تر ميشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اتفاقا الان که مادرش نیست مجبوره مطیع باشه

آخه کسی نیست دیگه لیلی به لالاش بذاره

 

رابینو میگم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک کنم بیلیش میشه لرد محافظ ایری و رابین یا یه همچین چیزی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

صحنه ی پرواز لایسا رو هم حتی پاکان میتونستن حدس بزنن از میزانسن تابلوی صحنه. یعنی اصن طوری نبود که کسی شوکه بشه. کلا داشت خوابم میبرد ... سنسا زده توی گوش پسره، صدم ثانیه بعد میگه ببخشید. خب تو یکم باید طول بکشه که به خشم برسی بعد دوباره به عقل برگردی.

با اينکه ميدونستم لايسا ميخواد پرت بشه ولي دليل منطقي براش سقوطش نداشتم. فکر نميکردم زمانش تو اين اپيزود باشه! الان پتاير چه دليلي ميخواد بتراشه؟

يعني ميخواد سنسا رو مقصر اعلام کنه و قتل رو بندازه گردن اون {کتک زدن رابين هم دليل بر درگيري لايسا و سانسا اعلام بشه که رابين حي و حاضر براي شهادت هست} {{البته کاملا بعیده. و الا سانسا رو با اسم جعلی وارد قلعه نمیکرد}}

يا اينکه نيروي نظامي با خودش به ايري آورده باشه. {مثلا با چندتا از قبايل دره دستش تو يه کاسه باشه}

هووم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
الان دقیقا چه چیزی برای شما اسپویل شده؟

من با توجه به دیالوگهای سریال یه حدس زدم و هیچ دلیل و مدرکی هم براش ندارم و خودمم نمیدونم درسته یا نه حالا چطور برای شما اسپویل شده نمیدونم.

توی ویکی تمام مطالب مربوط به کتابهای بعدی توی اسپویلر قرار گرفته. اگه تا اینجای سریال رو دیدید ویکی برای شما هیچ اسپویلی نداره. اگه چیزی از دست نویسنده ها در رفته تو تاپیکش اعلام کنید تا تصحیح بشه.

 

حالا کاری به تیرین ندارم کلا اسپویل شدم تو ویکی ادم میره بخونه وقتی یه تگ اسپویل میبینه اصلا نمیتونه مقاومت کنه هی شیطون گولش میزنه ما هم که ادمای خود ساخته ای نیستیم سریع گول میخوریم و یه عمر پشیمونی به بار میاد خلاصه خود سازی زیادی لازم داره به نظرم کلا چیزای جلو تر از سریالو تو ویکی حذف کنید یا هیدن کنید همچین چیزی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سوالی واس من از ایپیزود شیش پیش اومده هی یادم میره بپرسم

اونجایی که تو شورای کوچک واریس در مورد دنی میگه و تعداد ارتش و مشاورهاش و اژدها هاش رو میشموره سرسی میگه baby dragons و یه نیش خندی هم میزنه

مگه همون بچه اژدها ها نمیتونن توی تسخیر شهر کمکشون کنن؟

چه مشکلی دارن مگه ؟ اونقدر هاهم بچه نیستن

+

در این مورد یه جک یادم اومد

. به تعداد بیش از یک اژدها چه میگویند ؟

1 - اژدها ها

2 - اژدهایون

3 - وای چقدر اژدها

(بی مزه هم خودتونین )

+

کتابارو خریده بودم رسید دستم 9 جلد، در کل راضیم

 

و یه سوال دیگه

 

یجا من خوندم که یکی از مارتل ها میره جلو اژدها و میمیره با این که میدونسته میمیره بازم رفته برا شهرش . تا الان فک میکردم ابرین بوده ولی خوب ابرین که اینجا دیگه آخر خطشه پس اون کیه؟

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسپویل کتاب چهار و رو پنج.

 

احتمالا منظورت کوینتین پسر دوران مارتله.

درواقع بخاطر شهرش نمیره جلو اژدها. دوران فرستاده بودتش ایسوس تا در عوض یه قرارداد با دنریس ازدواج کنه ولی دنریس قبول نکرد بعدشم جناب کوینتین چون به قول خودش نمیخواست دست خالی برگرده دورن و همینطور چون فکر میکرد بخاطر نیمچه خون تارگرینیش اژدها سواره میره که یکی از اژدهایان دنی رو آزاد کنه ولی اژدها میسوزونتش و فرار میکنه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
حالا کاری به تیرین ندارم کلا اسپویل شدم تو ویکی ادم میره بخونه وقتی یه تگ اسپویل میبینه اصلا نمیتونه مقاومت کنه هی شیطون گولش میزنه ما هم که ادمای خود ساخته ای نیستیم سریع گول میخوریم و یه عمر پشیمونی به بار میاد خلاصه خود سازی زیادی لازم داره به نظرم کلا چیزای جلو تر از سریالو تو ویکی حذف کنید یا هیدن کنید همچین چیزی

جناب تا جایی که من دیدم تو ویکی تمامی وقایع جلوتر از سریال تو تگ اسپویلر هست اگر خودتون باز کردید و مطالبش رو خوندید مقصر بقیه نیستن. تو همین تاپیکم گفتن بهتون اگه جایی بوده که جلوتر از سریال بوده و داخل تگ اسپویلر نبوده تو بخش ویکی اعلام کنید تا ویرایش بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه سوالی واس من از ایپیزود شیش پیش اومده هی یادم میره بپرسم

اونجایی که تو شورای کوچک واریس در مورد دنی میگه و تعداد ارتش و مشاورهاش و اژدها هاش رو میشموره سرسی میگه baby dragons و یه نیش خندی هم میزنه

مگه همون بچه اژدها ها نمیتونن توی تسخیر شهر کمکشون کنن؟

چه مشکلی دارن مگه ؟ اونقدر هاهم بچه نیستن

+

در این مورد یه جک یادم اومد

. به تعداد بیش از یک اژدها چه میگویند ؟

1 - اژدها ها

2 - اژدهایون

3 - وای چقدر اژدها

(بی مزه هم خودتونین )

+

کتابارو خریده بودم رسید دستم 9 جلد، در کل راضیم

 

و یه سوال دیگه

 

یجا من خوندم که یکی از مارتل ها میره جلو اژدها و میمیره با این که میدونسته میمیره بازم رفته برا شهرش . تا الان فک میکردم ابرین بوده ولی خوب ابرین که اینجا دیگه آخر خطشه پس اون کیه؟

شاید تواناییشون کمتر باشه ولی بالقوه خطر محسوب میشن و این فقط غیر واقع گرا بودن سرسی رو نشون میده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
غیر واقع گرا بودن سرسی رو نشون میده

 

کاملا درست میگی

وقتی هم از دیوار نامه زدن و گفتن یه وایت به لرد فرمانده حمله کرده و نیرو بفرستین و خطرناکه و اینا سرسی خندید و مسخره کرد:|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه سوالی واس من از ایپیزود شیش پیش اومده هی یادم میره بپرسم

اونجایی که تو شورای کوچک واریس در مورد دنی میگه و تعداد ارتش و مشاورهاش و اژدها هاش رو میشموره سرسی میگه baby dragons و یه نیش خندی هم میزنه

مگه همون بچه اژدها ها نمیتونن توی تسخیر شهر کمکشون کنن؟

چه مشکلی دارن مگه ؟ اونقدر هاهم بچه نیستن

مشکلشون اینه که هنوز به بلوغ نرسیدن. یه اژدهای 50 متری از یه اژدهای 5 متری خیلی قوی تره. اژدهاهای دنی هنوز کوچیکن و کسی نمیتونه سوارشون بشه. اژدهای بدون سوار هیچ تاکتیکی نداره و تشخیص نمیده که باید به کجا و چه کسی حمله بکنه. برای اون کشتن یه شاه یا یه لرد بلند پایه با کشتن یه خدمتکار هیچ فرقی نداره. نمیفهمه که برای ورود به شهر اول باید دروازه رو آتیش بزنه تا سپاه بتونه وارد بشه. اینها رو اژدها سوار میدونه و اژدها رو هدایت میکنه. ضمن اینکه از نظر جسمی هم ضعیف هستن و نمیتونن خیلی در نبرد مقاومت بکنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه سوالی واس من از ایپیزود شیش پیش اومده هی یادم میره بپرسم

اونجایی که تو شورای کوچک واریس در مورد دنی میگه و تعداد ارتش و مشاورهاش و اژدها هاش رو میشموره سرسی میگه baby dragons و یه نیش خندی هم میزنه

مگه همون بچه اژدها ها نمیتونن توی تسخیر شهر کمکشون کنن؟

چه مشکلی دارن مگه ؟ اونقدر هاهم بچه نیستن

مشکلشون اینه که هنوز به بلوغ نرسیدن. یه اژدهای 50 متری از یه اژدهای 5 متری خیلی قوی تره. اژدهاهای دنی هنوز کوچیکن و کسی نمیتونه سوارشون بشه. اژدهای بدون سوار هیچ تاکتیکی نداره و تشخیص نمیده که باید به کجا و چه کسی حمله بکنه. برای اون کشتن یه شاه یا یه لرد بلند پایه با کشتن یه خدمتکار هیچ فرقی نداره. نمیفهمه که برای ورود به شهر اول باید دروازه رو آتیش بزنه تا سپاه بتونه وارد بشه. اینها رو اژدها سوار میدونه و اژدها رو هدایت میکنه. ضمن اینکه از نظر جسمی هم ضعیف هستن و نمیتونن خیلی در نبرد مقاومت بکنن.

کاملتر از این نمیتونست باشه

مقسی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بالاخره دیدم این قسمت رو.

 

@مانوئل:

اون حس خوب خوندن پیش بینی های بچه ها رو در حالی که می دونی چی می شه الان بطور کامل درک کردم چی می گفتی.

 

@جورامون:

 

به نظر من اصلی ترین مدرک اون تئوری عدم ابتلای تیریون به Black Scale ه.

 

 

اینکه داستان ملاقات ابرین و الیا از راک رو بالاخره گفتن رو پسندیدم.

 

مکالمه بران و تیریون عااااااااالی بود.

به نظر من می تونه بعنوان فیلم آموزشی برای دوستان استارک دوست عمل کنه. چندین بار ببینینش خوب می شه.

 

 

تو کتاب چون اتفاقات مربوط به استنیس از دید داووسه قاعدتا" خیلی چیزا واضح مطرح نمیشه. تو اون قسمت کتاب اومده که داووس می فهمه که استنیس خیلی ناآروم و آشفته است و فقط حضور ملیساندر می تونه آرومش کنه. اما اینطوری که سریال همه چیز رو بزرگنمایی می کنه و پال و پر می ده اونم در یه جهت خاص یه خورده تو ذوق می زنه.

تو یه جای دیگه در این مورد بحث شد که شخصیت استنیس تو کتاب اصلا" اینجوری نیست مگر اینکه تو کتابهای آینده بخواد چیزی نشون داده بشه که تو سریال پیشاپیش دارن نشون می دن.

 

تو کتاب اونجایی که داووس تو زندانه و ملیساندر می یاد بهش می گه به اتاق من بیا تا لذتی بهت نشون بدم که تا حالا تصورشم نکردی.

بعد می گه شعله های شاه چنان کم فروغه که دیگه می ترسم از طریق اون اقدام کنم.

 

این رو بیخیال شدی به آرام کردن چسبیدی؟

 

استنیس و ملیساندر بله ولی خب تو کتاب خیلی خیلی در لفافه می گه ولی تو سریال نه.

حالا قضیه رنلی و لوراس که از این هم بدتره.

 

پس یه چیزی هست که اینا اینجوری می کنن و تخریب صرف برثیون ها نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×