بحث و سوالات مربوط به شخصیت های داستان.مزایا،معایب و...ایشان

[Queen nymeria 1]

کلا از هر شخصیتی که غرور بی جا و تعصب آمیز داشته باشه بدم میاد. حالا از هر خاندانی باشه.

به جرات بگم، همه ی کار های دنریس و کلا همه ی امداد های غیبی رو می تونم تحمل کنم جز اون جمله های معروفش رو. دستش زخم می شد ( من اژدهام نباید آخ بگم )، شوهر وحشی نصیبش شد ( من اژدهام، من کوفتم ، من زهر مارم نباید خودم رو ضعیف نشون بدم ) . یعنی از بس اینا رو می گفت که آدم دیوونه می شد.

به نظرتون برای چی این حرفهارو میزنه دنریس؟از بچگی برای تحمل سختی و بدبختی برادرش و خودش همین حرفها رو به خودشون زدن یجور تسلی بوده براشون با این حرفها خودشون آروم میکردن و دووم میاوردن با وجود تحقیری که میشدن.

به رودریک جمله منو دوباره بخون گفتم :از نظر قدرت هم دایرولف شانسی در برابر اژدها نداره ولی میتونه باعث شکست یه لشکر بشه هم بخاطر جثه اش هم بخاطر ترسی که بوجود میاره.

نگفتم که لشکری که اژدها داره لشکری که فقط جنگجو داره.

به کیوان:

حرکت خودسرانه کتلین اشکال نداره ولی جیمی چرا؟ (بحث عمل و عکس العمل هم هست. یه عمل می تونه نکوهیده باشه ولی عکس العملی در همون راستا الزاماً قابل نکوهش نیست)

پس با این حرف شما میشه کتلین هم تبرئه کرد دیگه .دزدین تیریون عکس العملش نسبت به سوءقصد به جون بچه ش بوده دیگه پس عکس العملش الزاما نکوهیده نیست.من کارهای پیتر و دنریس رو با هم مقایسه نکردم چون مسلما هیچکس مثل پیتر شخصیت پیچیده ای نداره.منظورم این بود که یه عده چون از دنریس متنفرن همه ی کارهاشو با دید تحقیر و کوچیک و مسخره میبینن ولی اگه یه کارکتر دیگه همون کارا رو بکنه همه به به چه چه میکنن.بعد از کی تا حالا دنریس شخصیت منفی شده؟شخصیت منفی از نظر من سرسیه,یورون گریجویه,والدر فری که یه پاش لب گوره ولی هنوز پست فطرت بازی در میاره,رمسی بولتونه.

در ضمن شما نقش راب رو در شکستشون نادیده میگیری؟

شکستن پای ادارد رو ننداختم گردن رابرت.غیر قابل کنترل بودن لنیسترها تقصیر رابرت بود.رابرت به کارهای مملکت رسیدگی نمیکرد همش مست بود بعد چجوری میخواست به شکایت استارکها نسبت به لنیسترها رسیدگی کنه؟یکیشون که دوستش و دستش بود به اون یکی ها هم تا خرخره مقروضه و خانواده ی همسرش هم هستن و مملکت داره با پول اونا میچرخه.کارهای مملکتی رو هم که جان ارن میکرد بعد از اون ادارد رابرات فقط عنوان رو با خودش به یدک میکشید.اگر از اول لیاقت خودشو در نظر میگرفتبعد قیام میکرد و ادعای تاج و تخت خیلی خوب بود.

به استاد:

منظورم این بود که از خشم و انتقام کور شده دوست و دشمن رو تشخیص نمیده و ترجیح میدم بعد از اینکه کارش با فری ها و بولتونها تموم شد خودش هم با این وضعیتش بمیره و راحت بشه.

 

به کیوان الان هم بخاطر کاری که راب کرد و خیانت فری ها جنگ رو باختن.فرض کن جیمی رو هم نگه داشته بودن الان کی زنده اس که بخواد جیمی رو با دخترا معاوضه کنه؟

[King Robert 0]

عجب ملغمه ایه این تاپیک معلوم نیست چی به چیه، کی داره جواب کی رو می ده، آدم سر گیجه می گیره از بس قاطیه.... خییییلیی خوبه

 

رنلی و کیوان

فکر کنین تازه از جیمی بدم نمیاد این سرنوشت رو براش می خوام. فکر کنین برای ام النفرت دنریس و ملکه ی خباثت سرسی چی می خوام. حتی تیریونی که کمی تا قسمتی دوستش دارم رو دوست دارم به شکل خیلی مضحک و آبروبری کشته بشه.

{اسپویلر کتاب 5}

 

مثلا کاش تو اون پیت راستی راستی شیر آزاد می کردند و می کشتنش.

 

 

استاد آمون:

جدا فصل های داووس برات خسته کننده است؟ این که فصل هاش هم شامل یه سری از مهم ترین اطلاعات داستانند و هم یه سری از دیالوگ های شاهکار کتاب رو دارند. ضمن این که اگه داووس نبود کل لوکیشن دراگون استون و داستان پیرامون استنیس رو از دست می دادیم. خود کاراکترش هم شریف ترین و قابل احترام ترین کاراکتر کتابه (و به قول یکی از بچه ها شجاع ترین)

اون دیالوگ استنیس و داووس و لنسل که برای حمله به جزیره پنجه بحث می کنند به تنهایی کافی برای پاس شدن کل فصل های داووس

 

در مورد کتلین هم بگم من خنثی هستم نسبتش، یعنی تا حدی خوبه تا حدی بده، اون برخوردش با جان با این که اصلا تاییدش نمی کنم برام قابل توجیهه، (سرسی حرام زاده های رابرت رو می کشت) حتی خیلی هم به نظرم می تونسته و جا داشته اهریمن تر باشه نسبت به جان.

{{اسپویلر کتاب 4}}

 

سرسی یه جا پیش خودش فکر می کنه این کتلین حتما یه موش بوده که گذاشته حرام زاده ند توی خونه اش بزرگ شه و اگه رابرت کار مشابهی می کرده ...

 

در ادامه هم برخورد و کارهای کتلین قابل توجیهه، فقط مشکلی که داره وقتیه که سعی می کنه خودش رو قوی نشون بوده. اون وقته که سوتی پشت سوتی می ده و خراب کاری می کنه.

بعد هم خواه یا ناخواه آدم می بینه تمام اشتباهات کتاب پای کتلین هم توشون هست. یعنی تا داستان برندون و لیتل هم این خراب کاری کرده. اون جا هم سعی کرد نجیب زاده و بزرگوار باشه و جون نابودگر وستروس رو نجات داد.

[kei1 5]

به کیوان:

حرکت خودسرانه کتلین اشکال نداره ولی جیمی چرا؟ (بحث عمل و عکس العمل هم هست. یه عمل می تونه نکوهیده باشه ولی عکس العملی در همون راستا الزاماً قابل نکوهش نیست)

پس با این حرف شما میشه کتلین هم تبرئه کرد دیگه .دزدین تیریون عکس العملش نسبت به سوءقصد به جون بچه ش بوده دیگه پس عکس العملش الزاما نکوهیده نیست.

 

 

در ضمن شما نقش راب رو در شکستشون نادیده میگیری؟

 

 

شکستن پای ادارد رو ننداختم گردن رابرت.غیر قابل کنترل بودن لنیسترها تقصیر رابرت بود.رابرت به کارهای مملکت رسیدگی نمیکرد همش مست بود بعد چجوری میخواست به شکایت استارکها نسبت به لنیسترها رسیدگی کنه؟یکیشون که دوستش و دستش بود به اون یکی ها هم تا خرخره مقروضه و خانواده ی همسرش هم هستن و مملکت داره با پول اونا میچرخه.کارهای مملکتی رو هم که جان ارن میکرد بعد از اون ادارد رابرات فقط عنوان رو با خودش به یدک میکشید.اگر از اول لیاقت خودشو در نظر میگرفتبعد قیام میکرد و ادعای تاج و تخت خیلی خوب بود.

 

 

به استاد:

منظورم این بود که از خشم و انتقام کور شده دوست و دشمن رو تشخیص نمیده و ترجیح میدم بعد از اینکه کارش با فری ها و بولتونها تموم شد خودش هم با این وضعیتش بمیره و راحت بشه.

 

نه دیگه، اولاً اینکه اشتباهه این تصورش. ثانیاً اصلاً بیخیال این می شیم که با چه روش مضحک و ساده لوحانه ای به تصور رسیده نباید وقتی 100% مطمئن نیست انقدر شدید برخورد کنه که.

دزدین تیرین شکی توش نیست، یه واقعیته و جیمی هم اینو می دونه.

ولی کتلین که نمی دونه 100% کار تیرین ه که. فرقش اینجاست.

 

 

سر راب هم سر فرصت انتقادات بی شمارم رو می گم. اشتباهات راب روی اشکالات کتلین که سرپوش نمی ذاره.

 

 

الان این حرکت کتلین دقیقاً استارک ها رو به اندازه لنیستر ها غیر قابل کنترل جلوه می ده و حتی بدتر چون حرکت جیمی متاثر از حرکت کتلین ه.

هر توجیهی که واسه دزدین به کار ببرین کار جیمی رو هم توجیه می کنه با این تفاوت اول کتلین شروع می کنه و جیمی عکس العمل نشون می ده.

 

باز هم من به رابرت انتقادات زیادی دارم ولی کتلین اشتباهات خودش رو داره.

 

 

شهاب بذار جیمی و دنریس رو بعداً جواب می دم که به قول خودت ملغمه نباشه.

 

راجع به سرسی کتلین:

 

فرقش اینه که ادارد رسماً بر می داره جان رو می یاره و می گه نمی خوام حتی راجع بهش حرف بزنی. یعنی کتلین نمی تونه بیشترین از این کاری کنه وگرنه دریغ نمی کرد.

سرسی بعد رابرت یهو دور بر می داره ورابرت هم هیچ وقت مثل ادادر حمایت نمی کنه.

 

ویرایش شده در ژوئن 7, 2014 توسط مهمان

[تالیسا 1]

ریگار: سانسا، آریا و دنریس. کافیه یا بازم بگم. البته تضمین می‌کنم که به هیچ وجه علاقه‌ای به سرسی ندارم.

 

پ.ن. بچه‌ها چه می‌کنید!!!!! من دو ساعت نبودم شد چهار صفحه!

[برندون معمار 0]

بچه ها باريكلا دارين،يني چهار صفحه رو پر كردين؟

من واقعا برام سواله كه اين كتلين بدبخت بخت برگشته چرا انقد دشمن داره؟ازدواج راب با تاليسا ايده كتلين بود؟رفتن ادارد به بارانداز ايده كتلين بود؟ايده پادشاه شمال شدن راب ايده كتلين بود؟اين بدبخت كه هميشه خدا سعي كرد بهترين كارو كنه.كدوم زني رو ديدين اينقدر خوب از ايده هاي جنگي سر دربياره؟كي بود كه به راب گفت پادشاه نشو؟كي بود كه ايده ي صلح با رنلي رو داد؟!!!

 

لازم به ذكر نيست كه من ازون سرسي لعنتي متنفرم،و دنريس رو دوس دارم

[ریگار 7]

به کیوان :

کیوان پیتر اومده پی کتلین ! کتلین اصلا پیتر رو نمیخواست وارد قضیه کنه ! میخواست ند رو از طریق سر رودریک پیدا کنه و بهش هشدار بده و برگرده ، همین !

کتلین میدونه مردی که پیتر باهاش جنگید مرده! ند کتلین رو از دست پیتر ندزدید و حتی انتخابش نکرد ! چرا باید فکر کنه پیتر از ند کینه داره ؟

کتلین با پیتر وقتی خداحافظی کرد که پیتر یه پسر ضعیف و ظریف بود نه یه مار هفت خط !

 

زمان خیلی مهم بود کیوان ! وینترفل و پسرهاش از دست رفته بودن و هر آن ممکن بود یکی بزنه جیمی رو بکشه یا دوباره فرار کنه یا ... لنیستر ها ادارد رو کشته بودن ! استارک ها هرگز اجازه نمیدادن شاه کش زنده بمونه ! من نمیگم بهترین کار رو کرد با آزاد کردن جیمی اما به عنوان یه مادر کاملا قابل پذیرشه. میبینیم که تو اعتمادش به جیمی اشتباه هم نکرد.

 

چرا انتظار نداری از من چنین چیزی بشنوی ؟ منم مثل هرکسی اعتقاد دارم وقتی سوگند میخوری باید سرش باشی، تایوین یا سرسی سوگند گارد رو نخوردن که بخوان بهش متعهد باشن ! شاه کشه که سوگند خورده !

 

کار کتلین مثل اون نیست، حبس کردن مردم تو قلعه ای که ممکنه محاصره بشه به نفع خود مردم هم نیست، یه تله است .

 

به رابرت : فقط همین مونده که کتلین رو به خاطر نجات جون پیتر سرزنش کنیم !

 

به تالیسا : یعنی از سرسی کمتر از کتلین بدت میاد ؟!

[Rodrik Stark 1]

نایمریا:از اونجایی که دوستان گفتن بحث رو کتلینه بهتره ادامه ندیم.در ضمن من خوب جملتونو خوندم چون داشتم به شما و ریگار جواب میدادم قاطی شد.تا میای یه چی بنویسی

یکه دیگه مینویسه باید صفخه رو رفرش کنی

عذر میخوام الان اصلاحش میکنم.

[لیدی 0]

من نسبت به کتلین خنثی بودم

به قول کینگ رابرت هر دفعه هم که سوتی پشت سوتی داد در کسری از ثانیه و تحت فشار و استرس تصمیم گیری کرد. من جز آزاد کردن جیمی بقیه اشتباهاتش رو وحشتناک تر از اشتباهات بقیه نمی بینم

[kei1 5]

بچه ها باريكلا دارين،يني چهار صفحه رو پر كردين؟

من واقعا برام سواله كه اين كتلين بدبخت بخت برگشته چرا انقد دشمن داره؟ازدواج راب با تاليسا ايده كتلين بود؟رفتن ادارد به بارانداز ايده كتلين بود؟ايده پادشاه شمال شدن راب ايده كتلين بود؟اين بدبخت كه هميشه خدا سعي كرد بهترين كارو كنه.كدوم زني رو ديدين اينقدر خوب از ايده هاي جنگي سر دربياره؟كي بود كه به راب گفت پادشاه نشو؟كي بود كه ايده ي صلح با رنلي رو داد؟!!!

 

 

من نمی دونم اشتباهات بقیه چرا باعث می شه کتلین از نظر شما تبرئه بشه. درسته اینا اشتباهات راب اند کسی هم به کتلین نسبتشون نداده.

دقیقاً اگه یادت باشه ادارد از کتلین می پرسه این نامه چقدر موثق ه و کتلین با اینکه لایسا رو باید بهتر از همه بشناسه حتی 0/01% هم شکی به ادارد نمی ده.

دقیقاً قبل نامه ادارد می خواد بره و کتلین مخالف ه ولی بعد نامه ادارد زده می شه از جو پایتخت ولی کتلین متقاعدش می کنه که بره.

 

اوکی کتلین تا حدی سر در می آورد ولی قبول ندارین در آخر نتیجه کاراش منفی شد؟

حالا فرض کنیم سر در نمی آورد، اینجوری نقشش خنثی بود.

کدوم بهتره؟

 

 

به کیوان :

کیوان پیتر اومده پی کتلین ! کتلین اصلا پیتر رو نمیخواست وارد قضیه کنه ! میخواست ند رو از طریق سر رودریک پیدا کنه و بهش هشدار بده و برگرده ، همین !

کتلین میدونه مردی که پیتر باهاش جنگید مرده! ند کتلین رو از دست پیتر ندزدید و حتی انتخابش نکرد ! چرا باید فکر کنه پیتر از ند کینه داره ؟

کتلین با پیتر وقتی خداحافظی کرد که پیتر یه پسر ضعیف و ظریف بود نه یه مار هفت خط !

 

زمان خیلی مهم بود کیوان ! وینترفل و پسرهاش از دست رفته بودن و هر آن ممکن بود یکی بزنه جیمی رو بکشه یا دوباره فرار کنه یا ... لنیستر ها ادارد رو کشته بودن ! استارک ها هرگز اجازه نمیدادن شاه کش زنده بمونه ! من نمیگم بهترین کار رو کرد با آزاد کردن جیمی اما به عنوان یه مادر کاملا قابل پذیرشه. میبینیم که تو اعتمادش به جیمی اشتباه هم نکرد.

 

چرا انتظار نداری از من چنین چیزی بشنوی ؟ منم مثل هرکسی اعتقاد دارم وقتی سوگند میخوری باید سرش باشی، تایوین یا سرسی سوگند گارد رو نخوردن که بخوان بهش متعهد باشن ! شاه کشه که سوگند خورده !

 

کار کتلین مثل اون نیست، حبس کردن مردم تو قلعه ای که ممکنه محاصره بشه به نفع خود مردم هم نیست، یه تله است .

 

به رابرت : فقط همین مونده که کتلین رو به خاطر نجات جون پیتر سرزنش کنیم !

 

به تالیسا : یعنی از سرسی کمتر از کتلین بدت میاد ؟!

 

 

من نمی گم کتلین رفت سراغ اون که، من نمی گم باید ذات پیتر رو می شناخت که.

تنها توقع من ازش با توجه به اون چیزایی که گفتم اینه که 140% خودش و ادارد رو نده دست پیتر یه ذره شک داشته باشه و به اون ادارد هم بگه.

 

 

الان خطر نگه داشتن جیمی فرار و کشته شدنش توسط کار استارک هاست دیگه؟ خودت بگو احتمال این چقدره؟

حالا احتمال عملی شدن نقشه کتلین چقدره؟ جیمی با برین برسن سالم، سانسا و آریا در صحت کامل باشن. تیرین و جیمی بخوان عمل کنن به قولشون، تایوین و سرسی مثل بوق بشینن این اجازه رو بدن.

جیمی انقدر واسه تایوین می ارزید که دخترا برگردن و مشکل جنگ هم با مقداری امتیاز حل شه.

چون تایوین و سرسی رو قبول داری ازت انتظار ندارم. چون اون قسم مزخرف گارد با قولی که ارزش داره خیلی متفاوته.

چون تایوین ه که جیمی رو فرا می خونه واسه هدایت لشکر، جیمی سرخود نمی ره که.

سرسی هم خودش این قسم رو با مرخص کردن باریستان ترکونده، حالا می یای به جیمی ایراد می گیری؟

 

 

جدی ؟!!!!

مردم که بیرون باشن توسط کوه و دار و دسته، آموری و ... سلاخی می شن، از گشنگی می میرن و ...

اگه بیرون بهتر بود اصن نمی یومدن تو قلعه که.

ویرایش شده در ژوئن 7, 2014 توسط مهمان

[Queen nymeria 1]

دیگه هر حرفی از کتلین بزنیم تکرار مکرراته.بحث و عوض کنیم مثلا راجع به سرسی و کارهایی که میکنه ودلایلش یا دنریس.یا جان که خیلی بدخواه داره

به کیوان:درسته که تایوین برای جیمی خیلی ارزش قائله ولی اصلا فکر نمیکنم که امکان داشت با استارک ها مذاکره کنه و بهشون یه امتیازاتی هم بده!ودخترها رو هم آزاد کنه!میگفتن راب باید بیاد سوگند وفاداری بخوره که مطمئنا اگر میرفت دستگیرش میکردن.

بجای مذاکره با استارکها رفت با بولتونها و فری ها مذاکره کرد چون هم مذاکره باهاشون راحتتر بود هم زهر چشمی از بقیه خاندانها گرفت اینجوری.کشتن راب براش بیشتر منفعت داشت تا صلح باهاش.

ویرایش شده در ژوئن 7, 2014 توسط مهمان

[ریگار 7]

کیوان خود حضرت غریبه هم از این کار لایسا متعجب میشه !

چیزی که ند از کتلین میپرسه برای اینه که مطمعن بشه این نامه رو لایسا نوشته وگرنه مطمعنا ند هم به خود لایسا شک نمیکنه ! اصلا به عقل جن هم نمیرسه که خود لایسا شوهرش رو کشته باشه تا جنگ راه بندازه در حالی که اولین قربانیش خواهر خودشه 0_0

 

کتلین به خاطر علاقه اش به ادارد و برای این که ادارد از شمال و خونه اش دور نشه نمیخواست که بره، اما بعد نامه، ادارد باشرافت دل زده میشه و دیگه نمیخواد بره و دوستش رو هم یادش میره اما این کتلینه که وظیفه اش رو نسبت به رابرت بهش یاداوری میکنه ! چون احساس میکنه رابرت، شاهش در خطره !

کتلین نماد مجسم شعار خاندانشه .

 

به نایمریا : زوده ، خیلی ها ممکنه این بحث رو ندیده باشن، ضمن این که دادگاه هیچ کس تمومی نداره، وقتی تمرکز بحث از رو کتلین تموم شد بهتره بریم پی کاراکتر هایی که بیشتر تو سه کتاب اول نقش دارن تا سریال بین ها هم بتونن شرکت کنن .

[samiano 3]

واای وقتی میبینم اینقدر بچه ها از کتلین بدشون میاد لذت میبرم

این زن اسطوره منفی گرایی بود تفکراتش بعد از اعدام ادارد وقتی راب رو به عنوان شاه اعلام کردن رو مخ بود فکراش تو مسیر دوقلو ها از اون بدتر کم مونده بود داد بزنه ما میمیریم ما میمیریم

بعدم همین کتلین بود که با آزادی جیمی، کاراستارک رو عصبانی کرد یعنی کسی که مدعی هستین با هوشه نباید همچین چیزی رو در نظر بگیره

اصلاً به فکراش فکر میکنم مغزم منفجر میشه

 

بزرگترین جرم کتلین اینه که خواهر گاوِ

[استاد آمون 5]

با حرف ریگار درباره ی شناخت لایسا کاملا موافقم.

لایسا خواهر کتلین بود. کتلین چون میدید زندگی خودش خوبه فکر میکرد مال لایسا هم همینطوره و هیچوقت حتی یه درصد هم احتمال نمیداد که لایسا اون آدم دیوانه ای بشه که حتی شوهرشم نمیتونه تحملش کنه. حتی وقتی بلک فیش هم بهش میگه لایسا فرق کرده خیلی گوش نمیده و زمانی به خل وضعی لایسا ایمان میاره که ازش سیلی میخوره. کتلین حتی از رابطه ی لایسا با پتایر هم خبر نداشته واسه همین شک نمیکنه.

[برندون معمار 0]

بچه ها باريكلا دارين،يني چهار صفحه رو پر كردين؟

من واقعا برام سواله كه اين كتلين بدبخت بخت برگشته چرا انقد دشمن داره؟ازدواج راب با تاليسا ايده كتلين بود؟رفتن ادارد به بارانداز ايده كتلين بود؟ايده پادشاه شمال شدن راب ايده كتلين بود؟اين بدبخت كه هميشه خدا سعي كرد بهترين كارو كنه.كدوم زني رو ديدين اينقدر خوب از ايده هاي جنگي سر دربياره؟كي بود كه به راب گفت پادشاه نشو؟كي بود كه ايده ي صلح با رنلي رو داد؟!!!

 

 

من نمی دونم اشتباهات بقیه چرا باعث می شه کتلین از نظر شما تبرئه بشه. درسته اینا اشتباهات راب اند کسی هم به کتلین نسبتشون نداده.

دقیقاً اگه یادت باشه ادارد از کتلین می پرسه این نامه چقدر موثق ه و کتلین با اینکه لایسا رو باید بهتر از همه بشناسه حتی 0/01% هم شکی به ادارد نمی ده.

دقیقاً قبل نامه ادارد می خواد بره و کتلین مخالف ه ولی بعد نامه ادارد زده می شه از جو پایتخت ولی کتلین متقاعدش می کنه که بره.

 

اوکی کتلین تا حدی سر در می آورد ولی قبول ندارین در آخر نتیجه کاراش منفی شد؟

حالا فرض کنیم سر در نمی آورد، اینجوری نقشش خنثی بود.

کدوم بهتره؟

 

 

به کیوان :

کیوان پیتر اومده پی کتلین ! کتلین اصلا پیتر رو نمیخواست وارد قضیه کنه ! میخواست ند رو از طریق سر رودریک پیدا کنه و بهش هشدار بده و برگرده ، همین !

کتلین میدونه مردی که پیتر باهاش جنگید مرده! ند کتلین رو از دست پیتر ندزدید و حتی انتخابش نکرد ! چرا باید فکر کنه پیتر از ند کینه داره ؟

کتلین با پیتر وقتی خداحافظی کرد که پیتر یه پسر ضعیف و ظریف بود نه یه مار هفت خط !

 

زمان خیلی مهم بود کیوان ! وینترفل و پسرهاش از دست رفته بودن و هر آن ممکن بود یکی بزنه جیمی رو بکشه یا دوباره فرار کنه یا ... لنیستر ها ادارد رو کشته بودن ! استارک ها هرگز اجازه نمیدادن شاه کش زنده بمونه ! من نمیگم بهترین کار رو کرد با آزاد کردن جیمی اما به عنوان یه مادر کاملا قابل پذیرشه. میبینیم که تو اعتمادش به جیمی اشتباه هم نکرد.

 

چرا انتظار نداری از من چنین چیزی بشنوی ؟ منم مثل هرکسی اعتقاد دارم وقتی سوگند میخوری باید سرش باشی، تایوین یا سرسی سوگند گارد رو نخوردن که بخوان بهش متعهد باشن ! شاه کشه که سوگند خورده !

 

کار کتلین مثل اون نیست، حبس کردن مردم تو قلعه ای که ممکنه محاصره بشه به نفع خود مردم هم نیست، یه تله است .

 

به رابرت : فقط همین مونده که کتلین رو به خاطر نجات جون پیتر سرزنش کنیم !

 

به تالیسا : یعنی از سرسی کمتر از کتلین بدت میاد ؟!

 

 

من نمی گم کتلین رفت سراغ اون که، من نمی گم باید ذات پیتر رو می شناخت که.

تنها توقع من ازش با توجه به اون چیزایی که گفتم اینه که 140% خودش و ادارد رو نده دست پیتر یه ذره شک داشته باشه و به اون ادارد هم بگه.

 

 

الان خطر نگه داشتن جیمی فرار و کشته شدنش توسط کار استارک هاست دیگه؟ خودت بگو احتمال این چقدره؟

حالا احتمال عملی شدن نقشه کتلین چقدره؟ جیمی با برین برسن سالم، سانسا و آریا در صحت کامل باشن. تیرین و جیمی بخوان عمل کنن به قولشون، تایوین و سرسی مثل بوق بشینن این اجازه رو بدن.

جیمی انقدر واسه تایوین می ارزید که دخترا برگردن و مشکل جنگ هم با مقداری امتیاز حل شه.

چون تایوین و سرسی رو قبول داری ازت انتظار ندارم. چون اون قسم مزخرف گارد با قولی که ارزش داره خیلی متفاوته.

چون تایوین ه که جیمی رو فرا می خونه واسه هدایت لشکر، جیمی سرخود نمی ره که.

سرسی هم خودش این قسم رو با مرخص کردن باریستان ترکونده، حالا می یای به جیمی ایراد می گیری؟

 

 

جدی ؟!!!!

مردم که بیرون باشن توسط کوه و دار و دسته، آموری و ... سلاخی می شن، از گشنگی می میرن و ...

اگه بیرون بهتر بود اصن نمی یومدن تو قلعه که.

 

 

بچه ها باريكلا دارين،يني چهار صفحه رو پر كردين؟

من واقعا برام سواله كه اين كتلين بدبخت بخت برگشته چرا انقد دشمن داره؟ازدواج راب با تاليسا ايده كتلين بود؟رفتن ادارد به بارانداز ايده كتلين بود؟ايده پادشاه شمال شدن راب ايده كتلين بود؟اين بدبخت كه هميشه خدا سعي كرد بهترين كارو كنه.كدوم زني رو ديدين اينقدر خوب از ايده هاي جنگي سر دربياره؟كي بود كه به راب گفت پادشاه نشو؟كي بود كه ايده ي صلح با رنلي رو داد؟!!!

 

 

من نمی دونم اشتباهات بقیه چرا باعث می شه کتلین از نظر شما تبرئه بشه. درسته اینا اشتباهات راب اند کسی هم به کتلین نسبتشون نداده.

دقیقاً اگه یادت باشه ادارد از کتلین می پرسه این نامه چقدر موثق ه و کتلین با اینکه لایسا رو باید بهتر از همه بشناسه حتی 0/01% هم شکی به ادارد نمی ده.

دقیقاً قبل نامه ادارد می خواد بره و کتلین مخالف ه ولی بعد نامه ادارد زده می شه از جو پایتخت ولی کتلین متقاعدش می کنه که بره.

 

اوکی کتلین تا حدی سر در می آورد ولی قبول ندارین در آخر نتیجه کاراش منفی شد؟

حالا فرض کنیم سر در نمی آورد، اینجوری نقشش خنثی بود.

کدوم بهتره؟

 

كيه كه به خواهر خودش شك ميكنه؟كتلين چرا بايد به لايسا شك كنه؟اولا كه كتلين سالهاست خواهرشو نديده و ميدوني كه وقتي كه زمان بگذره خيلي از اتفاقا فراموش ميشه،ثانيا اوني كه همسرش مرده لايساست،لايساست كه بارانداز رو ترك كرده،رو چه حسابي كتلين بايد به تنها خواهرش كه داغدار هم هست شك كنه؟اونم در صورتي كه همه ذات خبيث اون سرسي رو ميشناسن؟

كي از آينده خبر داره؟كي ميدونه نتيجه چينش مهره ها در نهايت نتيجه رو به كدوم سمت ميبره؟من ميگم كتلين تو جاهايي كه بايد تصميم ميگرفت اشتباه نكرد،هنوز هم خوب يادمه اونجايي كه به راب ميگفت ما براي برگردوندن و نجات ادارد اومديم،نه اينكه ادعاي پادشاهي كنيم،اگه اون كاراستاركاي احمق اون طرح مسخره كينگ آو د نورث رو نميدادن تنها ضرر استاركا ادارد ميموند و بس،الان استاركا چي ازشون مونده؟؟؟

 

من نسبت به کتلین خنثی بودم

به قول کینگ رابرت هر دفعه هم که سوتی پشت سوتی داد در کسری از ثانیه و تحت فشار و استرس تصمیم گیری کرد. من جز آزاد کردن جیمی بقیه اشتباهاتش رو وحشتناک تر از اشتباهات بقیه نمی بینم

 

خودتونو بذارين جاي اون،پدرش مرده،شوهرش مرده،از يكي از دختراش هيچ كس خبر نداره و اون يگي گروگان لنيستراست،دو تا از پسراش رو سوزوندن و خونه ش در اشغال دشمنانشه،اين پسرش هم جوگير شده و اميدي هم به پيروزي نداره،چرا نبايد به جيمي اعتماد ميكرد؟بابا اين كتلين مادره،مادري كه هيچي براي از دست دادن نداره

[Queen nymeria 1]

ما میمیریم ما میمیریم

مگه نمردن؟!

[kei1 5]

کیوان خود حضرت غریبه هم از این کار لایسا متعجب میشه !

چیزی که ند از کتلین میپرسه برای اینه که مطمعن بشه این نامه رو لایسا نوشته وگرنه مطمعنا ند هم به خود لایسا شک نمیکنه ! اصلا به عقل جن هم نمیرسه که خود لایسا شوهرش رو کشته باشه تا جنگ راه بندازه در حالی که اولین قربانیش خواهر خودشه 0_0

 

کتلین به خاطر علاقه اش به ادارد و برای این که ادارد از شمال و خونه اش دور نشه نمیخواست که بره، اما بعد نامه، ادارد باشرافت دل زده میشه و دیگه نمیخواد بره و دوستش رو هم یادش میره اما این کتلینه که وظیفه اش رو نسبت به رابرت بهش یاداوری میکنه ! چون احساس میکنه رابرت، شاهش در خطره !

کتلین نماد مجسم شعار خاندانشه .

 

به نایمریا : زوده ، خیلی ها ممکنه این بحث رو ندیده باشن، ضمن این که دادگاه هیچ کس تمومی نداره، وقتی تمرکز بحث از رو کتلین تموم شد بهتره بریم پی کاراکتر هایی که بیشتر تو سه کتاب اول نقش دارن تا سریال بین ها هم بتونن شرکت کنن .

 

مگه من گفتم همه اینا رو بدونه؟ من دنبال 1% شک و عدم اعتماد کاملم.

جدی فکر می کنی کتلین به خاطر رابرت این کار رو کرد؟

یه بار دیگه بخون اون فصل رو.

ند قشنگ می که لایسا دیوونه شده ولی کتلین تائید می کنه که لایسا عجول ه ولی تو این مورد تائیدش می کنه.

بعد هم که ند می گه نمی خوام برم کتلین به صراحت پیش خودش می گه "باید بخاطر بچه هات پیروز شی" انگار جنگه حتی می یاد ند رو بغل کنه می گه نه باید پیروز شی. پس وظیف به رابرتی در کار نیست.

ادارد حتی قاطی می کنه از دستش.

 

قبلش هم ند نگران سانسا و ذات جافری ه ولی تمام چیزی که کتلین می بینه ملکه شدن سانسا ست. تفکر در حد والدر فری.

 

 

دیگه کم کم سعی می کنم موارد جدید مشکلات کتلین رو بگم و این چیزایی که گفتم رو به باقی منتقدان کتلین می سپرم چون حرفام رو راجع به اینا زدم.

 

 

الان من دارم سنگ ترکیدن استارک ها (آزاد شدن جیمی) رو به سینه می زنم و خودشون دارن توجیهش می کنن.

جدی اگه آزاد کردن جیمی واستون توجیه داره به نظر من دیگه می شه همه کارایی که تو وستروس اتفاق افتاده رو توجیه کرد.

ویرایش شده در ژوئن 7, 2014 توسط مهمان

[Rodrik Stark 1]

به نظرم سیر شخصیتی کتلین تا زمان مرگش مثبته.صحنه خداحافظی جان از برن دردناک بود ولی شما توجه کنین که کتلین به هیچ وجه راضی به مرگ جان نیست.اونم تو وسترسی که خیلی ها حاظرن به خاطر منافع خودشون یا خوانوادگیشون هر کاری بکنن.(نمونه اش سرسی)دستگیری تیریون به خاطر سوقصد به جان برن قابل توجیح تره نسبت به کاری که جیمی در قبال دزدیده شدن برادرش به زعم خودش در مقابل دست پادشاه انجام داد.

تنها اشتباه نابخشودنی کت اعتمادش به لیتل فینگره.یه عاشق شکست خورده خطرناکتر از هر دشمنی میتونه باشه(هر چند که در مورد این عشق به نظرم حق با تریون عزیزه )بقیه کارها و پیشنهاداتی که به راب کرد در ادامه به نظرم خوب بود

البته بعد مرگش و دوباره زنده شدنش چون هنوز نشون داده نشده نمیتونم چیزی بگم

 

[negar27 48]

ند قشنگ می که لایسا دیوونه شده ولی کتلین تائید می کنه که لایسا عجول ه ولی تو این مورد تائیدش می کنه.

بعد هم که ند می گه نمی خوام برم کتلین به صراحت پیش خودش می گه "باید بخاطر بچه هات پیروز شی" انگار جنگه حتی می یاد ند رو بغل کنه می گه نه باید پیروز شی. پس وظیف به رابرتی در کار نیست.

ادارد حتی قاطی می کنه از دستش

کیوان من تو این یه مورد به لایسا حق میدم دیوونه بشه!

تصور کن با آدمی که تقریبا 50-60 سال از خودت بزرگتره و موقع ازدواج با تو نصف دندوناش ریخته باشه! چه وضعی پیدا می کنی؟ دیوونه نمیشی؟؟

بعدم که پیتر همش جلو چشمش بوده و همچنان عاشق کتلین!

+حالا که بحث در مورد کتلینه بگم نسبت به شخصیت کتلین خنثی م ولی هیچوقت به خاطر دستگیری تیریون و بعدش آزاد کردن جیمی نمی بخشمش!

اون کاراستارک ها رو می شناخت درسته که مادر بود و دختراش براش مهم بودن ولی اینجا باید وضعیت راب رو هم در نظر می گرفت!

قشنگ با این کارش آتیش انداخت تو سپاه راب!

[samiano 3]

کتلین چون میدید زندگی خودش خوبه فکر میکرد مال لایسا هم همینطوره و هیچوقت حتی یه درصد هم احتمال نمیداد که لایسا اون آدم دیوانه ای بشه که حتی شوهرشم نمیتونه تحملش کنه.

 

کتلین از علاقه لایسا به پیتر اطلاع داشت

بعدم بر عکس خودش لایسا با یه پیرمرد ازدواج کرده بود

چه دلیلی برای خوبی زندگی لایسا وجود داشت!؟

 

مگه نمردن؟!

 

باید اسپویل میکرد!!!!

 

 

کتلین اونقدر ساده لوح بود که فکر کرد محاکمه پسر تایوین به این راحتیه نمیدونست با دستگیریش وستروس به آتیش کشیده میشه

[kei1 5]

کیوان من تو این یه مورد به لایسا حق میدم دیوونه بشه!

تصور کن با آدمی که تقریبا 50-60 سال از خودت بزرگتره و موقع ازدواج با تو نصف دندوناش ریخته باشه! چه وضعی پیدا می کنی؟ دیوونه نمیشی؟؟

بعدم که پیتر همش جلو چشمش بوده و همچنان عاشق کتلین!

+حالا که بحث در مورد کتلینه بگم نسبت به شخصیت کتلین خنثی م ولی هیچوقت به خاطر دستگیری تیریون و بعدش آزاد کردن جیمی نمی بخشمش!

اون کاراستارک ها رو می شناخت درسته که مادر بود و دختراش براش مهم بودن ولی اینجا باید وضعیت راب رو هم در نظر می گرفت!

قشنگ با این کارش آتیش انداخت تو سپاه راب!

 

اتفاقاً من هیچ ایرادی به لایسا نگرفتم و نمی گیرم.

اینا رو از کتاب نقل کردم چون ریگار چیز دیگه یادش بود.

[لیدی 0]

به برندون:

من مثل بقیه دوستان انتظار ندارم کتلین به لایسا و پتایر اعتماد نمی کرد اون هم بعد از این همه سال ندیدن اونا، به نظرم یه کم ایده آل فکر کردنه

ولی در خصوص جیمی کتلین اشتباهش وحشتناک بود، راب و اقتدارش و سپاهش رو کلا زد نابود کرد

این حرکتش حتی با مادر بودن کتلین هم در تضاده،کتلین مادر راب هم هست، در برابر اون هم مسئولیت هایی داره

همون شروع لشکرکشی راب کتلین بهش گفت "اگه شکست بخوری ند می میره، دخترها می میرن، همه می میریم"

کار بجایی رسیده بود که سرنوشت استارک ها در گرو راب بود و کتلین همچین ضربه ای به راب زد

[برندون معمار 0]

الان من دارم سنگ ترکیدن استارک ها (آزاد شدن جیمی) رو به سینه می زنم و خودشون دارن توجیهش می کنن.

جدی اگه آزاد کردن جیمی واستون توجیه داره به نظر من دیگه می شه همه کارایی که تو وستروس اتفاق افتاده رو توجیه کرد.

 

تركيدن استاركا بخاطر آزاد شدن جيمي نبود.بخاطر جوگير شدن اون رابه كه قولشو به والدر پيري يادش رفت!

تازه حساب كن كه جيمي آزاد نميشد،مثلا چه اتفاقي ميفتاد بعد عروسي خونين؟والدر جيمي رو واسه خوش خدمتي تحويل تايوين ميداد و مالك ان هكتار زمين ميشد.اينطوري حداقل شانسش رو امتحان كرد تا سنسا رو نجات بده

[استاد آمون 5]

@سامیانو

اون یکی رابطه منظورمه!

لایسا موقعی که با جان به بار انداز میرفت خوشحال بود. حتی شب بعد از ازدواجشونم با شوق و ذوق درباره آینده با کتلین حرف میزد. بعده ها لایسا بشدت از جان متنفر میشه.

کتلین تقریبا کور بود نسبت به خواسته ها و زندگی نزدیکانش بغیر از بچه ها و شوهرش. بعید میدونم تا قبل از رسیدن نامه حتی یه ذره هم به بدبختی لایسا فکر میکرده. هم خودش هم شوهرش.

[samiano 3]

تركيدن استاركا بخاطر آزاد شدن جيمي نبود.بخاطر جوگير شدن اون رابه كه قولشو به والدر پيري يادش رفت!

تازه حساب كن كه جيمي آزاد نميشد،مثلا چه اتفاقي ميفتاد بعد عروسي خونين؟والدر جيمي رو واسه خوش خدمتي تحويل تايوين ميداد و مالك ان هكتار زمين ميشد.اينطوري حداقل شانسش رو امتحان كرد تا سنسا رو نجات بده

 

جیمی آزاد نمیشد راب دیگه اونقدرا به والدر فری و نیروهاش احتیاج نداشت

والدر فری به خاطر این خیانت کرد چون راب ضعیف شده بود و کپه ترازو بعد از رفتن کاراستارک ها به شدت سمت تایوین سنگینی میکرد

[kei1 5]

الان من دارم سنگ ترکیدن استارک ها (آزاد شدن جیمی) رو به سینه می زنم و خودشون دارن توجیهش می کنن.

جدی اگه آزاد کردن جیمی واستون توجیه داره به نظر من دیگه می شه همه کارایی که تو وستروس اتفاق افتاده رو توجیه کرد.

 

تركيدن استاركا بخاطر آزاد شدن جيمي نبود.بخاطر جوگير شدن اون رابه كه قولشو به والدر پيري يادش رفت!

تازه حساب كن كه جيمي آزاد نميشد،مثلا چه اتفاقي ميفتاد بعد عروسي خونين؟والدر جيمي رو واسه خوش خدمتي تحويل تايوين ميداد و مالك ان هكتار زمين ميشد.اينطوري حداقل شانسش رو امتحان كرد تا سنسا رو نجات بده

 

جیمی بعد روس بولتون راهی می شه میره و پروسه رسیدن به دوقلوها هم طول می کشه دیگه. پس تایوین الان می دونه جیمی کجاست.

 

حالا فرض کن جیمی آزاد نشده بود. دنبال خودشون راه نمی ندازن ببرنش دوقلو ها که.

حالا اگه راب و ... بمیرن چی می شه؟ تایوین جیمی براش خیلی مهمه. اونجا که دارن پلن می ریزن و تیرین هست قاطی می کنه می گه "اونا پسر منو دارن"

یه جیمی زندانی به تنهایی می تونه جلوی ردودینگ رو بگیره.

پس جیمی تو معادله راب و شمال خیلی مهم بود که کتلین فرستادش رفت اونم جوری که اگه ریسکش رو در عایدیش ضرب کنی جزو آخرین گزینه ها باید محسوب شه.