رفتن به مطلب
ریگار

بحث و سوالات مربوط به شخصیت های داستان.مزایا،معایب و...ایشان

Recommended Posts

چیزی که من میخواستم بگم رو سامیانو گفت

مساله روس بولتون و والدر فری منفعت طلبیشون بود

اگه هنوز راب شانس پیروزی رو داشت والدرفری با 4 تا غرغر و باج گرفتن دهنش بسته میشد سر ازدواج راب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
چیزی که من میخواستم بگم رو سامیانو گفت

مساله روس بولتون و والدر فری منفعت طلبیشون بود

اگه هنوز راب شانس پیروزی رو داشت والدرفری با 4 تا غرغر و باج گرفتن دهنش بسته میشد سر ازدواج راب

 

با اين حرفا و صحبتاي كيوان:قبول كه كتلين حركت اشتباهي كرد و نتايجش گريبان استاركا رو گرفت.

اما بي انصافيه كه شكست استاركا رو فقط محدود به حركت كتلين بدونيم،نادوني ادمور تالي و صدالبته ازدواج اشتباه راب با تاليسا هم نقش مهمي در سرنگون كردن استاركا داشتن.

ولي همچنان تو نگاه خود كتلين و اون شرايطي كه داشت كاملا حركتش درك كردني و توجيح پذيره.ما داريم از رو نتيجه قضاوت ميكنيم،قبول نتيجه خوبي نداشت اما اگه شما جاش بودين چيكار ميكردين؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مگه من گفتم همه اینا رو بدونه؟ من دنبال 1% شک و عدم اعتماد کاملم.

جدی فکر می کنی کتلین به خاطر رابرت این کار رو کرد؟

یه بار دیگه بخون اون فصل رو.

ند قشنگ می که لایسا دیوونه شده ولی کتلین تائید می کنه که لایسا عجول ه ولی تو این مورد تائیدش می کنه.

بعد هم که ند می گه نمی خوام برم کتلین به صراحت پیش خودش می گه "باید بخاطر بچه هات پیروز شی" انگار جنگه حتی می یاد ند رو بغل کنه می گه نه باید پیروز شی. پس وظیف به رابرتی در کار نیست.

ادارد حتی قاطی می کنه از دستش.

 

قبلش هم ند نگران سانسا و ذات جافری ه ولی تمام چیزی که کتلین می بینه ملکه شدن سانسا ست. تفکر در حد والدر فری.

 

 

دیگه کم کم سعی می کنم موارد جدید مشکلات کتلین رو بگم و این چیزایی که گفتم رو به باقی منتقدان کتلین می سپرم چون حرفام رو راجع به اینا زدم.

 

 

الان من دارم سنگ ترکیدن استارک ها (آزاد شدن جیمی) رو به سینه می زنم و خودشون دارن توجیهش می کنن.

جدی اگه آزاد کردن جیمی واستون توجیه داره به نظر من دیگه می شه همه کارایی که تو وستروس اتفاق افتاده رو توجیه کرد.

از کتاب نقل قول میکنید کامل نقل کنید.ند میگه خدای من خواهر تو از غصه دیوانه شده نمیفهمه که چی میگه.یعنی هیچ دیدی از تنفری که لایسا به شوهرش داره ندارن و فکر میکنن بخاطر مرگ شوهرش غصه داره!و اون دیوانگی که ما از لایسا دیدیم منظورش نیست.و نشون میده که ند هیچ دیدی از رذالت لنیسترها و کارهایی که میتونن بکنن نداره.هر چند که جان ارن رو اونا نکشته بودن.

کتلین گفت:میفهمه.لایسا گاهی عجولانه اقدام میکنه.قبول.اﻣﺎ اﯾﻦ ﭘﯿﻐﺎم ﺑﺎ دقت طرح ریزی شده و زیرکانه به شکل مخفی فرستاده شده.ﻣﯽ دوﻧﺴﺖ ﮐﻪ در ﺻﻮرت اﻓﺘﺎدن ﺑﻪ دستهای اشتباه به قیمت مرگ براش تموم میشه.استاد لوین هم با کتلین موافقت میکنه و به ند پیشنهاد میکنه که مقام دست رو قبول کنه.

ادارد وقتی هم که میخواد مخالفت کنه پای برادرشو میکشه وسط و میگه همه ی اینها مال اون بود کتلین .وینترفل مقام دست.من نمیخواستم این پیاله به من برسه.که کتلین هم بهش میگه حالا که بهت رسیده مجبوری سر بکشیش.

فری ها بعد از ازدواج راب سپاه راب و ول کردن و رفتن.لیدی:والدر فری به نظرت آدمیه که بیاد از اونهمه زمین و کاخ و... که لنیسترها بهشون پیشنهاد دادن چشم پوشی کنه به فامیل شدن با دایی پادشاه شمال و وعده های سرخرمن راضی بشه؟!تازه اینجوری انتقامشو هم از راب گرفت بخاطر زدن زیر قولش.حالا اگر خود پادشاه شمال با یکی از دخترها ازدواج میکرد براش بیشتر سود داشت ولی دایییشش...!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به برندون:

منکر بقیه اشتباهات استارک ها نیستم، اونا هم سهم خودشون رو داشتن

از روی نتیجه قضاوت نمی کنم. من خودم اگه الان تمام دارایی قابل اتکام تو زندگی پسرم باشه، پسری که تنها امیدم واسه برگشتن دخترها و خونه ام باشه هرگز هرگز پشتش رو خالی نمی کنم

من میدونم که تمام راه ها روی کاغذ به پیروزی و اقتدار پسرم منتهی میشه، پس تنها نقطه اتکا زندگیم رو می چسبم

 

به نایمریا:

ند دیدی به میزان جنون و دیوانگی لایسا نداره ولی لنیسترها رو خوب میشناسه

ند موقع غارت بارانداز پادشاه بوده و دیده که چه کردن!

حتی سر بها دادن به لنیسترها هی با رابرت بحث داره

 

در مورد والدر فری مساله اینه که وقتی راب ضعیف شد اونجوری شجاع شد، قبلش که فقط قهر کردن رفتن. اگه جیمی هنوز اسیر راب بود تایوین هرگز سر جون جیمی قمار نمی کرد که به والدر فری پیشنهاد زمین و فلان بده!

جیمی که سیاست و پیچیدگی های تایوین رو نداره و کلا عجولانه تر تصمیم میگیره حتی سر جون تیریون (وقتی اسیر کتلین بود) قمار نکرد چه برسه به تایوین.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به برندون:

منکر بقیه اشتباهات استارک ها نیستم، اونا هم سهم خودشون رو داشتن

از روی نتیجه قضاوت نمی کنم. من خودم اگه الان تمام دارایی قابل اتکام تو زندگی پسرم باشه، پسری که تنها امیدم واسه برگشتن دخترها و خونه ام باشه هرگز هرگز پشتش رو خالی نمی کنم

من میدونم که تمام راه ها روی کاغذ به پیروزی و اقتدار پسرم منتهی میشه، پس تنها نقطه اتکا زندگیم رو می چسبم

مسئله اینه که امیدی به پیروزی راب نبود و راب هم حاضر نبود قدمی برای آزاد کردن خواهرهاش برداره.چون نسبت به مردمش هم وظایفی داره!

دید به لنیسترها داره ولی نه در این حد که جیمی و سرسی...وبخاطر مخفی کردن این موضوع هر کی سر راهشون باشه رو از بین میبرن فرقی هم نداره که بچه باشه یا...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به برندون:دقیقا ترکیدن استارکها جرقه اش با آزاد کردن جیمی خورده شد(بااینکه به شخصه بعدد از یورش شمشیر ها از جیمی خوشم میاد)چون اگه کت اون رو آزاد نمی کرد قبل از نیمه شب نشده با توجه به عدم حضور راب در اردوگاه در اون موقع ریکارد کاراستارک تا نیمه شب نشده جیمی رو مثل مارتین لنیستر می کشت و دیگه تفرقه تو ارتش شمال پیش نمی یومد که بعدا باکشتن ریکارد کاراستارک و رفتن کاراستارک به خونه راب مجبور شه به ردودینگ تن بده و .....

البته من منظورم این نیست که راب اشتباهی نکرده ولی جرقه ی تمام این اشتباهات رو کتلین زد

به stannis baratheon در مورد

 

کمک استنیس به دیوار و خر شانسی جان

 

خواب این فرق بین یکی مثل استنیس که درجه ی شرافت بالای داره و تایوین رو می رسونه که در جواب تیریون در مورد

 

خطر وحشی ها در حمله به دیوار که تایوین بهش می گه بزار راب استارک وبیلون گریجوی نگران حمله اونا به شمال باشن و باهم اتحاد ببندن علیه اونا رو میرسونه.هر چند هدف اصلی استنیس در حمله به دیوار چیز دیگه ای بوده

 

من با نظر کینگ رابرت در مورد داوس موافقم واقعا یکی از کلیدی ترین شخصیت های داستانه که من باهاش خیلی حال می کنم و کیوان با اون متنی که تو تگ اسپویلر پست دومت تو صفحه 4 نوشتی داغ دل مارو تازه کردی

فقط امیدوارم هرچه زودتر به بحث در مورد شخصیت هایی در کتاب 4 اضافه میشن برسیم من جمله:

 

ویکتارین و اریس اوکهارت و آریانه مارتل (فقط موندم چه کسی می خواد نقششو بازی کنه )

 

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از کتاب نقل قول میکنید کامل نقل کنید.ند میگه خدای من خواهر تو از غصه دیوانه شده نمیفهمه که چی میگه.یعنی هیچ دیدی از تنفری که لایسا به شوهرش داره ندارن و فکر میکنن بخاطر مرگ شوهرش غصه داره!و اون دیوانگی که ما از لایسا دیدیم منظورش نیست.و نشون میده که ند هیچ دیدی از رذالت لنیسترها و کارهایی که میتونن بکنن نداره.هر چند که جان ارن رو اونا نکشته بودن.

کتلین گفت:میفهمه.لایسا گاهی عجولانه اقدام میکنه.قبول.اﻣﺎ اﯾﻦ ﭘﯿﻐﺎم ﺑﺎ دقت طرح ریزی شده و زیرکانه به شکل مخفی فرستاده شده.ﻣﯽ دوﻧﺴﺖ ﮐﻪ در ﺻﻮرت اﻓﺘﺎدن ﺑﻪ دستهای اشتباه به قیمت مرگ براش تموم میشه.استاد لوین هم با کتلین موافقت میکنه و به ند پیشنهاد میکنه که مقام دست رو قبول کنه.

ادارد وقتی هم که میخواد مخالفت کنه پای برادرشو میکشه وسط و میگه همه ی اینها مال اون بود کتلین .وینترفل مقام دست.من نمیخواستم این پیاله به من برسه.که کتلین هم بهش میگه حالا که بهت رسیده مجبوری سر بکشیش.

فری ها بعد از ازدواج راب سپاه راب و ول کردن و رفتن.لیدی:والدر فری به نظرت آدمیه که بیاد از اونهمه زمین و کاخ و... که لنیسترها بهشون پیشنهاد دادن چشم پوشی کنه به فامیل شدن با دایی پادشاه شمال و وعده های سرخرمن راضی بشه؟!تازه اینجوری انتقامشو هم از راب گرفت بخاطر زدن زیر قولش.حالا اگر خود پادشاه شمال با یکی از دخترها ازدواج میکرد براش بیشتر سود داشت ولی دایییشش...!

 

خب اینا رو من حذف نکردم. الان اینا اضافه شه مگه با حرف من مغایرت پیدا می کنه.

همچنان شک راب در این حد نیست که آیا اینا حرف لایساست و همچنان هم کتلین سنگ رابرت رو به سینه نمی زنه.

باز من به 1% تاکید می کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به برندون:

منکر بقیه اشتباهات استارک ها نیستم، اونا هم سهم خودشون رو داشتن

از روی نتیجه قضاوت نمی کنم. من خودم اگه الان تمام دارایی قابل اتکام تو زندگی پسرم باشه، پسری که تنها امیدم واسه برگشتن دخترها و خونه ام باشه هرگز هرگز پشتش رو خالی نمی کنم

من میدونم که تمام راه ها روی کاغذ به پیروزی و اقتدار پسرم منتهی میشه، پس تنها نقطه اتکا زندگیم رو می چسبم

مسئله اینه که امیدی به پیروزی راب نبود و راب هم حاضر نبود قدمی برای آزاد کردن خواهرهاش برداره.چون نسبت به مردمش هم وظایفی داره!

دید به لنیسترها داره ولی نه در این حد که جیمی و سرسی...وبخاطر مخفی کردن این موضوع هر کی سر راهشون باشه رو از بین میبرن فرقی هم نداره که بچه باشه یا...

 

آخه عزیزم دقیقا نکته اینجاست که اگه امیدی به پیروزی راب نداشت یعنی همه چی تمام! اگه راب سقوط می کرد ریورران و شمال سقوط می کردن (همون طور که کردن)

حتی اگه یک درصد ابر و باد و مه و خورشید و فلک موجب میشد که جیمی سالم برسه و تو پایتخت جیمی و تیریون بتونن از پس سرسی و تایوین بر بیان و دخترها رو تحویل بدن بعد از سقوط شمال و ریورران اون دخترها کجا میخواستن برن اصن؟!

اگه راب سقوط نمی کرد هم که خب مثل آدم از وجود جیمی استفاده می کردن

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

تو ویکی وستروس چیزی دربارش ننوشته مگه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

تو ویکی وستروس چیزی دربارش ننوشته مگه؟

نه هنوز ترجمه نشده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

تو ویکی وستروس چیزی دربارش ننوشته مگه؟

متاسفانه نخیر جناب رودریک،مگر تو صفحات دیگران، خیلی بهم برخورد راستش،کم کسی نیست

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به لیدی: تایوین شخصیت و حرص و طمع والدر فری و کینه توز بودنشو و توهینی که راب به خاندانش کرده بود رو مد نظر گرفته و این پیشنهاد رو داده هیچ قماری روی زندگی جیمی نکرده.نیازی هم نبود تا ضعیف شدن سپاه راب صبر کنن.

راب هم فراموش کرده بود که بخاطر پدرش و خواهراش قیام کرده فقط به پادشاه شمال بودن فکر میکرد.

به کیوان:ادراد هیچ اشاره ای نمیکنه که این حرف ها رو یکی دیگه تو دهن لایسا گذاشته بلکه فکر میکنه بخاطر غم از دست دادن شوهرش این حرف ها رو داره میزنه.در ضمن اگر اشتباه نکنم ادارد فکر میکرد جان به مرگ طبیعی و بخاطر کهولت سن مرده بخاطر همین حرفهای لایسا رو باور نمیکرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به لیدی: تایوین شخصیت و حرص و طمع والدر فری و کینه توز بودنشو و توهینی که راب به خاندانش کرده بود رو مد نظر گرفته و این پیشنهاد رو داده هیچ قماری روی زندگی جیمی نکرده.نیازی هم نبود تا ضعیف شدن سپاه راب صبر کنن.

راب هم فراموش کرده بود که بخاطر پدرش و خواهراش قیام کرده فقط به پادشاه شمال بودن فکر میکرد.

 

 

من به این تیکه از کتاب سوم نرسیدم هنوز، دوستانی که خوندن بیان توضیح بدن که تایوین کی به والدرفری پیشنهاد داده

من از سریال برداشتم این بود که بعد از جدا شدن کاراستارکا و با ریزش سپاه راب بولتون ها و فری ها تصمیمشون در خصوص خیانت به راب رو گرفتن

حالا سوای این قضایا اگه جیمی اسیر راب بود فکر میکنی می بردش عروسی؟ خب جیمی با قلعه بان ریورران مثلا می موند تو ریورران! بعد آیا تایوین اون سلاخی رو راه می انداخت وقتی جیمی تو ریوران و در اختیار تتمه تالی هاست؟

خب بپذیرید دیگه، تایوین این کار رو نمی کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

تو ویکی وستروس چیزی دربارش ننوشته مگه؟

متاسفانه نظیر جناب رودریک،مگر تو صفحات دیگران، خیلی بهم برخورد راستش،کم کسی نیست

اگه خاندان قدرتمندی داشت تا حالا ترجمه شده بود

ویکی انگلیسی رو ببینید اگه انگلیسیتون مثل من خوب نیست از مترجم گوگل استفاده کنین

ولی اگه خیلی مشتاقین میتونین پیشنهاد بدین نفر بعد کتلین باریستان باشه

من خودم خیلی دوست دارم تو همین تاپیک شخصیت این بزرگوارو سلاخی شده ببینم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من به این تیکه از کتاب سوم نرسیدم هنوز، دوستانی که خوندن بیان توضیح بدن که تایوین کی به والدرفری پیشنهاد داده

من از سریال برداشتم این بود که بعد از جدا شدن کاراستارکا و با ریزش سپاه راب بولتون ها و فری ها تصمیمشون در خصوص خیانت به راب رو گرفتن

حالا سوای این قضایا اگه جیمی اسیر راب بود فکر میکنی می بردش عروسی؟ خب جیمی با قلعه بان ریورران مثلا می موند تو ریورران! بعد آیا تایوین اون سلاخی رو راه می انداخت وقتی جیمی تو ریوران و در اختیار تتمه تالی هاست؟

خب بپذیرید دیگه، تایوین این کار رو نمی کرد

از اونجا که شروع میکنن به نواختن رین او کستمیر و زمین ها و ... که بهشون داده میشه این تصور ایجاد میشه که دست لنیستر ها تو کار بوده.

شما فراموش کردین که ادمور تالی گروگان فری هاست.به فرض اینکه هم جیمی هنوز اسیر بود وقتی به ریورران پیشنهاد تعویض جیمی با ادمور رو میکردن چکار دیگه ای از دستشون برمیومد؟میگفتن لرد ریورران مال خودتون جیمی رو نمیدیم بهتون؟!

به rexxar:

چون اگه کت اون رو آزاد نمی کرد قبل از نیمه شب نشده با توجه به عدم حضور راب در اردوگاه در اون موقع ریکارد کاراستارک تا نیمه شب نشده جیمی رو مثل مارتین لنیستر می کشت و دیگه تفرقه تو ارتش شمال پیش نمی یومد که بعدا باکشتن ریکارد کاراستارک و رفتن کاراستارک به خونه راب مجبور شه به ردودینگ تن بده و .....
آقا یا خانم از اون حرفها زدیا!اگه جیمی رو میکشتن که دیگه فاتحه ی سانسا هم خونده بود.دیگه رین او کستمیر براشون نمینواختن کلا یه آهنگ جدید درست میکردن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان زمزمه های خیانت خیلی زودتر از زمانی که جیمی آزاد بشه شروع شده، خیانت اصلی رو روس بولتون میکنه که تا جایی که یادمه بعد از شکست استنیس تو بلک واتر کارشکنی هاش رو شروع میکنه، یعنی چه جیمی آزاد میشد چه نمیشد نتیجه فرقی نمیکرد . برای این که مطمعن بشیم نیازه که لرد رابرت که متخصص جنگ های وستروسه نظرش رو بگه .

اینجا کاملا حرف های نایمریا رو تایید میکنم، قرار بود کتلین هم در کنار ادمور زندانی بشه، بلک فیش هرگز به جیمی آسیبی نمیزد .

کیوان این که میگی کتلین با آزاد کردن جیمی شانس آزادی سنسا رو خراب کرد اون لحظه ای رو به یاد بیار که تایوین میگه بعد مرگ ند دیگه نمیشه با شمال صلح کرد . بعد بلک واتر هم عمرا با شمال صلح نمیکرد چون پیروزیش پیشاپیش قطعی بود و حاضر نمیشد شمال و رودخانه رو فقط در عوض پسرش بده . صلح برای تایوین وقتی معنا میداد که رنلی با صد هزار نفر از جنوب داشت میومد شمال واستنیس از طریق دریا تهدیدش میکرد .

لنیستر ها وقتی ضعف احساس کنن بیرحم میشن و بعد بلک واتر راب کاملا در موضع ضعف بود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من از شخصیت سر باریستان شجاع خوشم مياد اما متاسفانه اطلاعات زیادی راجب ندارم.از دوستان کسی ميتونه کمک کنه?

 

 

ولی اگه خیلی مشتاقین میتونین پیشنهاد بدین نفر بعد کتلین باریستان باشه

من خودم خیلی دوست دارم تو همین تاپیک شخصیت این بزرگوارو سلاخی شده ببینم

این قسمتو متوجه نشدم رودریک عزیز

چطروری ميشه ترغیبشون کرد ترجمه کنند صفحه باریستان و?

 

با ریگان کاملا موافقم

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واو بچه ها اینجا چیکار کردین! همش دو سه ساعت نبودما! فقط یک ساعت طول کشید این 6-7 صفحه رو بخونم!

 

از اونجایی که بحث خیلی شده و پست خیلی زده شده و دیگه امکانش نیست منم جواب بدم و شرکت کنم، پس بیخیال میشم! فقط چندتا نکته کوچولو رو بگم:

 

یکی این که درباره اگر ها بحث نکنید! بچه ها هیچ کس نمیتونه بگه اگه فلان اتفاق نمی افتاد یا می افتاد چی میشد! میتونست هیچ تغییری تو نتیجه نهایی ایجاد نکنه یا کلا مسیر داستان رو عوض کنه! و هیچ کس نمیتونه بگه کدومش احتمال بیشتری داره! ضمنا این چیزا داره تو ذهن مارتین پیش میره و میتونسته اتفاقات رو به هر شکلی که میخواد پیش ببره، اما مارتین این روند رو انتخاب کرده و از بین این همه احتمال فقط اونایی که اتفاق افتادن قطعی هستن! پس درباره چیزهایی که اتفاق افتادن بحث کنید نه درباره چیزهایی که اگر اتفاق می افتادن!

 

دو این که وقتی درباره راب بحث میکنین اون رو تایوین استارک در نظر نگیرین! نگار به نکته خوبی اشاره کرد، راب یه بچه 15 ساله بود که عشق پادشاه شدن داشت و به همین خاطر حاضر به گوش کردن نصیحت های کتلین نبود! پس اشتباهات راب رو توجیح نکنین یا بی تاثیر ندونین!

 

یه سوال: بحث جان به کجا رسید؟! چطور شد یهو بیخیال جان شدین چسبیدین به کتلین؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوستان زمزمه های خیانت خیلی زودتر از زمانی که جیمی آزاد بشه شروع شده، خیانت اصلی رو روس بولتون میکنه که تا جایی که یادمه بعد از شکست استنیس تو بلک واتر کارشکنی هاش رو شروع میکنه، یعنی چه جیمی آزاد میشد چه نمیشد نتیجه فرقی نمیکرد . برای این که مطمعن بشیم نیازه که لرد رابرت که متخصص جنگ های وستروسه نظرش رو بگه .

اینجا کاملا حرف های نایمریا رو تایید میکنم، قرار بود کتلین هم در کنار ادمور زندانی بشه، بلک فیش هرگز به جیمی آسیبی نمیزد .

کیوان این که میگی کتلین با آزاد کردن جیمی شانس آزادی سنسا رو خراب کرد اون لحظه ای رو به یاد بیار که تایوین میگه بعد مرگ ند دیگه نمیشه با شمال صلح کرد . بعد بلک واتر هم عمرا با شمال صلح نمیکرد چون پیروزیش پیشاپیش قطعی بود و حاضر نمیشد شمال و رودخانه رو فقط در عوض پسرش بده . صلح برای تایوین وقتی معنا میداد که رنلی با صد هزار نفر از جنوب داشت میومد شمال واستنیس از طریق دریا تهدیدش میکرد .

لنیستر ها وقتی ضعف احساس کنن بیرحم میشن و بعد بلک واتر راب کاملا در موضع ضعف بود .

 

کی گفته قراره شمال سرزمین رودخونه رو بده؟ قطعاً پادشاه شمال نمی موند راب و تو بهترین حالت همون سیستم قبلی محافظ شمال اجرا می شد.

 

راب داشت بر می گشت وینترفل رو بگیره. وقتی برگرده شمال چرا بیخیال اون لقب پادشاهی نشه و یه شرایط پیشنهاد نده واسه صلح؟ تایوین نظرش اینه که اونا نمی یان چنین کاری کنن وگرنه خودش که مشکلی نداره.

 

من نمی گم از وقتی جیمی آزاد شد استارت زدن که، معلوم نیست روس و وسترلینگ ها و تایوین کی نقشه کشیدن.

اولاً جیمی آزاد نشه کاراستارک ها سر جاشونن و وضعیت ارتش شمال خیلی فرق می کنه و روس و فری ها معلوم نیست چه می کنن.

ثانیاً فکر کن بیان همه رو از دم بکشن دو نفر رو نگه دارن بگن جیمی رو بدین. خیلی مسخره است.

 

 

همه حرف ما اینه که جیمی مهره خیلی خیلی مهمی بود. چون مغز متفکر شکست شمال یعنی تایوین به شدت بهش بها می ده. و عامل تفرقه و خیانت تو ارتش شمال هم همین آزادیش بود.

 

 

 

ویرایش بعد پست حمید:

با اینکه نمیشه بعد اگرها رو پیش بینی کرد موافقم ولی بحث از میزان مهم بودن جیمی تو معادلات و عمق اشتباه کتلین تو آزاد کردنش شروع شد.

 

قرار شد تک تک راجع به شخصیت ها بحث بشه که یه نظمی باشه.

 

من دیگه تقریباً همه چی رو راجع به کتلین گفتم. می سپرم به باقی دوستان بحث رو.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

باریستان عزیز

توی تالار اصلی وستروس یه تاپیک به اسم ویکی وستروس هست که میتونی درخواستی یا سوالی درباره ترجمه و یا سوالاتت در مورد ویکی رو از اونجا بپرسی

این تاپیک برای بحث رو نقاط مثبت و منفی کاراکترهای دنیای نغمه هستش منظورم این بود که اگه صبر کنی شاید نوبت شخصیت باریستان هم بشه و بتونی اطلاعاتی از این طریق بدست بیاری

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فکر نمکین کار شمال وقتی تموم شد که روس جیمی رو فرستاد پیش بابا ننش و خیال تایوین راحت شد?و از ضعف ارتش شمال و کینه فری ها نهایت استفاده رو برد?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان اگه راب واقع بین میبود همین کار رو میکرد هرچند با توجه به غرور شمالی ها بعید بود چنین کاری کنه ، چیزی که به نظر میرسید این بود که راب میخواد تنگه رو بگیره و تاجش رو محدود به شمال کنه . خبر و بویی از تسلیم پادشاهیش به تایوین، به مشام نمیرسید .

ضمنا الان با حرف های خودت یادم افتاد، مگه کار استارک و امثالم میذاشتن جیمی رو آزاد یا با این جور چیز ها عوض کنه !؟

ثانیاً فکر کن بیان همه رو از دم بکشن دو نفر رو نگه دارن بگن جیمی رو بدین. خیلی مسخره است.

چرا مسخره ؟! ادمور و کتلین برای بلک فیش مهم به حساب نمیان ؟

 

به باریستان : نه ، کارشکنی ها بعد بلک واتر و تضمین شکست راب شروع میشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فکر نمکین کار شمال وقتی تموم شد که روس جیمی رو فرستاد پیش بابا ننش و خیال تایوین راحت شد?و از ضعف ارتش شمال و کینه فری ها نهایت استفاده رو برد?

نه

کار شمال با حماقت ادمور تالی و ازدواج راب و بعدم کشتن کاراستارک تموم شد!

خود روس هم موقعی که دارن برای مراسم هاستر تالی میرن ریورران راب بهش میگه:تو فکر می کنی جنگو می بازیم؟

روس بهش میگه: ما جنگو وقتی باختیم که تو با اون(تالیسا) ازدواج کردی!

من بازم به خاطر سن راب و پیروزی هاش تو نبردایی که داشت تحسینش می کنم اما ازدواجش تو اون شرایط جنگی و قولی که به فری داده بود امضای حکم شکست ارتش شمال و مرگ خودش بود! اگر یکم به عاقبت ازدواجش فکر می کرد خیلی چیزها الان فرق می کرد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به ریگار : درسته اما تیر آخر به نطر من وقتی زده شد که راب با تفرقه ها ضعیف شد و خانمهایی مثل روس شدن آدم تایوین،انصافا که مقصر خود شمالی بودن،البته بازم به نظر من

 

فکر نمکین کار شمال وقتی تموم شد که روس جیمی رو فرستاد پیش بابا ننش و خیال تایوین راحت شد?و از ضعف ارتش شمال و کینه فری ها نهایت استفاده رو برد?

نه

کار شمال با حماقت ادمور تالی و ازدواج راب و بعدم کشتن کاراستارک تموم شد!

خود روس هم موقعی که دارن برای مراسم هاستر تالی میرن ریورران راب بهش میگه:تو فکر می کنی جنگو می بازیم؟

روس بهش میگه: ما جنگو وقتی باختیم که تو با اون(تالیسا) ازدواج کردی!

من بازم به خاطر سن راب و پیروزی هاش تو نبردایی که داشت تحسینش می کنم اما ازدواجش تو اون شرایط جنگی و قولی که به فری داده بود امضای حکم شکست ارتش شمال و مرگ خودش بود! اگر یکم به عاقبت ازدواجش فکر می کرد خیلی چیزها الان فرق می کرد!

اون که بله،شروعش حماقت راب بود اما در ادامه میشد مانعش شد فکر کنم

 

 

ناظر : از زدن پست های متوالی خودداری کنید و بیشتر به املا و نگارشتون دقت کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×