رفتن به مطلب
ریگار

بحث و سوالات مربوط به شخصیت های داستان.مزایا،معایب و...ایشان

Recommended Posts

جیمی گزینه خوبیه ولی بذار اینهمه به سرسی بد و بیراه گفتیم راجع به جان بگیم ریگار بیاد تلافی کنه.

 

راجع به سرسی موافقم الان نمی شه حرف زد خیلیاش اسپویله.

من اگه دستم باز بود یجورایی می تونستم دفاع کنم ازش.

 

با همه اینا، دست مارتین و بازیگرش درد نکنه، یکی از کم نقص ترین کاراکترهای سریاله.

 

 

یکی از داستانهای فرعی مجموعه که بهش علاقه مندم همین داستان روابطش با دو برادرشه ...

اگر حداقل به جیمی وفادار می موند، میتونست قابل تحملتر باشه

یک طرف جیمی رو داریم که کامل بهش وفاداره و اون طرف ... وقتی می بینه اون شوالیه زره طلایی سابق نیست و اون رفتار رو باهاش پیش میگیره ... آخر نامردی بود!

به قول دوستان حتی عاشق هم نبود!

 

البته جیمی هم میفمه بالاخره اون زن کاملی که همیشه فکر میکرد نیست ...

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان هر وقت بحث رفت رو جان یکی یه ندا بده تا من سر بدخواه های غیر منطقی جان خراب شم!

 

یه سوال بی ربط به تاپیک: اگه راب از جین صاحب پسر بشه، اون نسبت به جان در اولویت هست یا نه ؟ آخه تو نامه ی راب به صراحت جان جانشین اعلام شد و شرطی برای تقدم و تاخر بین اون و پسرش یادم نیست گفته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی از مطالب عجیبی که من تو این تاپیک دیدم مقایسه ی سانسا با سرسی بود. و اصلا قبول ندارم این مطلب رو. سانسای کتاب یک درسته یه کم خودشیفته است، توهمیه، بی مسوولیته و نچسبه، ولی آزارش به یک مورچه هم نمی رسه؛ تمام هم و غمش فانتزی سیندرلاییه به همراه کیک لیمو. اصلا قابل مقایسه نیست با سرسی که از بچگی خدمتکارهای راک و تیریون رو آزار می داده و

{اسپویلر کتاب 4}

 

بهترین دوستش رو کشته

 

ضمن این که هیچ نشونه ای نیست توی کتاب کنه سرسی توی شرایط مشابه با سانسا دلش برای یک دلقک بسوزه و جونش رو نجات بده.

 

یه مقایسه هم شده بود بین برخورد سانسا و جان با سرسی و تیریون که اون هم به نظرم بی انصافیه. تمام تنش رابطه ی بین جان و سانسا در حد بی اعتنایی بوده و همون هم به تحریک کتلین بوده،

{اسپویلر کتاب 4}

 

و همون حس هم بعدا برطرف می شه و حتی وقتی خبر فرماندهی جان توی نایت واچ رو می دن بهش سانسا خوشحال می شه.

 

در حالی که

{اسپویلر کتاب 3}

 

سرسی رسما تیریون رو شکنجه می کرده.

 

 

اگه قرار باشه سانسا زیر دست لیتل تبدیل به هیولا هم بشه من بهش حق می دم. همه جوره با احساسات این بدبخت بازی شده. از سرسی و جافری بگیر تا تایرلا تا خاله لایساش. همه به چشم یه کلید برای وینترفل بهش نگاه کردند.

 

البته بحث ها در مورد سانسا زیاده، که اسپویلر دار هم هست، یه سری نکات هم هست سر وقتش می گم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مقایسه سانسا و سرسی، مربوط به ذات و شخصیتشون نبود.

فقط مقایسه خود بالا بینی که مشترکه بینشون.

البته این مورد در سانسا خفیفتره، سانسا یه دختر 11 ساله است که هیچ تجربه ای تو زندگی نداره، تمام اون چیزی که است (بود)!، چیزیه که دیگران (مادرش و سپتا) توش کاشتن و پرورش دادن ... خارج شدن از جوی که بود، تغییرش داد. خودش هم میفهمه چقدر احمق بوده.

الان هم میدونیم زیر دست کی آموزش می بینه ... من منتظر سانسای جدیدی تو کتاب 6 هستم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من سانسا رو با سرسی مقایسه کردم

سانسا اون سادیسم درونی سرسی رو نداره قبول دارم.

در واقع بحث سر این بود که تایوین خواسته سرسی خیلی لیدی وار باشه و سرسی از این ناراحته که چرا نذاشتن مثل جیمی یا هیرو خاندان باشه. منم گفتم نخواسته مثل جیمی باشه که نشده.

از نظر عاشق خوشگل ها و با شوالیه ها بودن (ریگار و رابرت و جیمی)، از نظر عشق ملکه بودن و کلا این چیزها شبیه سانساست دیگه.

خب چجوری توقع داشته باشیم مثلا از سانسا یه چیزی مثل راب دربیاد؟ همونجوری هم از سرسی مثل جیمی و تیریون در نمی یاد حتی با تربیت تایوین

 

سرسی وقتی اینقد شهوت قدرت داره یک ذره از اون فضای عشق و این حرفا در میومد و سعی می کرد بخاطر قدرتی که خودش طالبشه با رابرت سر لیانا کنار بیاد. مارجری از پس جافری دیوانه براومد، رابرت که خیلی گزینه راحتتری بوده.

اگه سرسی در مواجهه با رابرت کم نیاورد بخاطر قدرت تایوین بود نه خوب هندل کردن خودش، سانسا هم اگه ند نمی مرد عمرا کوچیکترین آسیبی از سمت سرسی یا جافری نمی دید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه آخه مدل سانسا فانتزی شاهزاده ی سوار بر اسب سفید بوده. اگه جافری مثل آدم باهاش برخورد می کرد، یا مثلا لوراس بهش روی خوش نشون می داد یه همسر faithful می شد براشون، سرسی در عوض فقط حرص می زده. جیمی رو داشته ریگار رو می خواسته؛ دنبال ریگار بوده، هنوز سر جیمی حرص می زده.

 

«سانسای نرم سخن خوش بو، کسی که عاشق ابریشم، آواز، جوانمردی و شوالیه های رشید شجاع با قیافه های زیباست»

{اسپویلر کتاب5}

 

Cersei is as gentle as King Maegor, as selfless as Aegon the Unworthy, as wise as Mad Aerys. She never forgets a slight, real or imagined. She takes caution for cowardice and dissent for defiance. And she is greedy. Greedy for power, for honour, for love

 

 

هر دو جمله از تیریون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من اصلا این ایده که سرسی شخصیتش به خاطر برخورد های بقیه و شرایط و ... بوده رو قبول ندارم. سرسی مشکلش از ذاتشه.

{اسپویلر کتاب 4}

 

از اولش هم مشکل داشته. توی 9-10 سالگی خیلی قبل اون پیش گویی کذایی اون کار رو می کنه با تیریون نوزاد.

گیرم تایوین بهش وعده ی ریگار رو داده بود و خانم هم یه دل نه صد دل عاشق شده، چرا اون طوری جیمی رو بازی می ده؟ چرا وقتی خودش ریگارو می خواد بهترین دوستش رو به خاطر دوست داشتن جیمی می کشه؟ تکلیفش با خودش هم مشخص نیست. شک ندارم به ریگار هم می رسید دست از جیمی بر نمی داشت و آخرش گندش بالا میومد.

این سرسی که ادعا می کنه یه نجوای لیانا رو بر رابرت نبخشیده فکر کنین اگه برخوردی که ریگار با الیا کرد رو باهاش می کرد می بخشید؟ همون معامله ی رابرت رو با ریگار هم می کرد. باز رابرت که خیلی مراعاتش رو کرد، ریگار با اون توهم "اژدها بالاتر از بقیه است" توی خاندانش احتمالا یک دهم این هم بهش دور نمی داد و خیلی زودتر رابطه شون متلاشی می شد.

یا این که سرسی می گه به جیمی شمشیر دادن به من سوزن الکیه، اگه مساله ی سرسی شمشیر زدن بوده نهایتش بعد که ملکه شد یه استاد می آورد بهش تربیت بده. مساله حرصش سر قدرت بوده. حرصش برای کنترل به بقیه بوده. بدترین بازی ها رو با جیمی می کنه. با این که دوستش نداره جیمی رو از بهترین فرصت زندگیش محروم می کنه، باز هنوز به جیمی حسادت می کنه. رابرت، تیریون و تایوین هر سه رو به عنوان رقیب می بینه. حتی بعد مرگ پدرش که مثلا الگوی زندگیش بوده و به خاطرش یه لشکر کوتوله رو به کشتن داد خوشحال بود که حالا خودش قدرت رو دست گرفته. حتی بعید نمی دونم حتی اگه جافری سعی می کرد قدرت مطلقه داشته باشه و سرسی رو خلع قدرت کنه، خودش جافری رو یه بلایی سرش نمی آورد.

 

تنها ویژگی مثبتی که داره اینه که غرورش رو همیشه حفظ می کنه. یعنی قابل تحسین ترین کارش این بود که توی اون Shamewalk غرورش رو حفظ کرد. مثل بعضی ها نیست که وقتی سر قدرتند می شن مادر نخوت ولی وقتی قدرت ندارن یا دست زور رو سرشونه مثل موش آب کشیده بشن.

مگه یکی که دزدی یا قتل مرتکب میشه از تو شکم مادر اینکاره بوده.سرسی هم همینطوره.بعضی ها پتانسیل بد شدن رو دارن و اگر تو یه محیط و شرایط خاص قرار بگیرن اینجوری میشن.این لنیسترها تو خاندانشون قدرت و پول و غرور زیاد دارن ولی شرف و وجدان کم..وقتی توی همچین شرایطی بزرگ شده و هر روز این چیزا رو میبینه چرا نباید خودش به بقیه زور بگه؟!هر چی میخواسته بدست میاورده دیگه کم کم چیزهایی که برای بقیه بودن رو هم میخواسته.حس مالکیت به همه چیز و همه کس پیدا کرده بوده.وقتی که تیریون به دنیا اومد مادرش مرد و پدرش هم که اونجوری تارک دنیا شده بود حالا بدجنس بازی دراورد ولی میشه گفت ناراحت مادرش هم بوده.بعد از پیشگویی که رابطش با تیریون بدتر هم شد یعنی اگه تا قبلش فقط ازش بدش میومد از اون موقع به بعد میخواست تیریون رو بکشه.

با جیمی با هم به دنیا اومدن ولی تفاوت رفتار دیگران باهاشون سرسی رو آزار میداده.که جیمی فرزند مورد علاقه ی تایوینه ولی سرسی نه.مشخصه از بچگی به جیمی حسودیش میشده.خودشو بهتر از جیمی میدونه.برای اینکه خودش به تایوین ثابت کنه همیشه میخواد مثل اون باشه.ولی نمیتونه با اینحال به خودش تلقین میکنه که از اونم بهتره.

به نظر من پول و قدرت و غرور کاذب و خود برتر بینی و حسادت باعث فاسد شدن سرسی شده نه اینکه از تو شکم مادر همینجوری به دنیا اومده.

شاید اگر هرکس دیگه ای هم جای سرسی بود اینجوری میشد.

به نظر من اگر عقده هاشو غرور بیخودشو خود برتر بینیشو کنار بزاره شاید بتونه یکم تصمیمات عاقلانه تر بگیره.

این لنیسترها به این قضیه ی رین او کستمیر که زدن زن و بچه و پیر و جوون رو کشتن اینجوری افتخار میکنن یا تایوین بخاطر کشتن بچه ها ی ریگار یکذره هم عذاب وجدان نداره حالا سرسی هم که میخواد مثل تایوین باشه این چیزارو تو ذهنش داره پس اینکه بزنه کلی آدم بیگناه رو هم بکشه خودشو توجیه میکنه که داره مثل تایوین عمل میکنه.

به لیدی:اینکه میگید اگر آشا مثل کتلین بود هیچوقت شمشیر زنی یاد نمیگرفت.از کجا میدونید اگر کتلین از بچگی بهش شمشیر میدادن جنگجو نمیشد.بچه ی کوچیک چه ذهنیتی داره که باید گلدوزی کنه یا شمشیر بازی از یه سنی به بعد محیط و فرهنگ اطراف باعث شکل گرفتن ذهنیت میشه.نه اینکه بگید کتلین از همون اول فقط دوست داشته گلدوزی کنه.بعد هم هر جوری که خودش بزرگ شده میخواد بچه هاشو بزرگ کنه.همونجوری که بهش گفتن دختر باید مثل لیدی رفتار کنه اینم میخواد همونو به دختراش یاد بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه از شکم آدم که جنایت کار نبوده، ولی طینت آدم ها هم با هم متفاوته. تیریون که به دنیا میاد شرایط سرسی و جیمی با هم مگه فرقی می کنه؟ جفتشون مادرشون رو از دست دادند و برادرشون رو با هیولا مقایسه می کنند و پدرشون همون مهر و محبت ناچیز سابقش رو هم نثارشون نمی کنه. چرا پس طرز برخوردشون با هم متفاوته؟ بله شرایط محیطش هم حتما تاثیر داشته در تشدید رفتار بدش، ولی توجیه نمی کنه سرسی رو. اصلا این طوری نیست که هر کسی توی موقعیت سرسی قرار می گرفت مثل سرسی می شد.

بعد اگه هر کی قراره بچه ی محبوب پدرش نشد هیولا بشه که تیریون باید الان گلارونگ باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نامریا: خب معلومه هیچ کس ذاتا بد نیست و از شکم مادر همه خوب به دنیا میان ولی اون پتاننسیل بد که میگی دقیقا چیه؟ پتانسیل بد داشتن ذاتیه یا اکتسابی؟ از کجا به سرسی رسیده؟ از لنیسترا باشه که باز همون از شکم مادر اینکاره بودن میشه.

اینا هیچ کدوم بی مایگی سرسی رو توجیه نمیکنه. عقده و غرورشم کنار بزارن بازم سرسی مایه و هوش تصمیم عاقلانه رو نداره . هر ادم عادی صرف موقعیت و شرایط و تغذیه و اموزش خوب شانس انیشتین یا حتی هیتلر و ناپلئون شدنو نداره . من حرفم اینه که سرسی با دست و پا زدن و حرص زدن و گند زدن نمی تونه تایوین و لیتل و حتی تیریون باشه .

جان؟ هر کسی جای سرسی بود ممکن بود مثل سرسی بشه؟ نفرمایین تورو خدا . مثل اینکه تمام اشتباهات کتلینو به خاطر مادر بودنش توجیه کنیم. سنگ رو سنگ بند میشه واقعا؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تیریون که به دنیا میاد شرایط سرسی و جیمی با هم مگه فرقی می کنه؟ جفتشون مادرشون رو از دست دادند و برادرشون رو با هیولا مقایسه می کنند و پدرشون همون مهر و محبت ناچیز سابقش رو هم نثارشون نمی کنه. چرا پس طرز برخوردشون با هم متفاوته؟ .

رفتارشون متفاوته چون دو تا آدم متفاوتن.هر کس ناراحتیش رو یه جور بروز میده.اینکه انتظار دارید دو نفر توی یه شرایط یکسان حتما یه واکنش یکسان نشون بدن وگرنه یکیشون قابل درک نیست غیر منطقیه.یه روح در دو بدن نیستن که هر کاری میکنن حتما باید مثل هم باشه.

به تایوین: روی سخنم با اونهایی بود که میگفتن سرسی ذاتا بد و خبیث بوده و محیط هیچ تاثیری روش نداشته.در ضمن گفتم شاید اگر هرکس جای سرسی بود.....نگفتم که صد در صد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تیریون که به دنیا میاد شرایط سرسی و جیمی با هم مگه فرقی می کنه؟ جفتشون مادرشون رو از دست دادند و برادرشون رو با هیولا مقایسه می کنند و پدرشون همون مهر و محبت ناچیز سابقش رو هم نثارشون نمی کنه. چرا پس طرز برخوردشون با هم متفاوته؟ .

رفتارشون متفاوته چون دو تا آدم متفاوتن.هر کس ناراحتیش رو یه جور بروز میده.اینکه انتظار دارید دو نفر توی یه شرایط یکسان حتما یه واکنش یکسان نشون بدن وگرنه یکیشون قابل درک نیست غیر منطقیه.یه روح در دو بدن نیستن که هر کاری میکنن حتما باید مثل هم باشه.

به تایوین: روی سخنم با اونهایی بود که میگفتن سرسی ذاتا بد و خبیث بوده و محیط هیچ تاثیری روش نداشته.در ضمن گفتم شاید اگر هرکس جای سرسی بود.....نگفتم که صد در صد.

انتظار ندارم درست مثل هم واکنش بدن، ولی انتظار دارم توی رنج رفتار های یک آدم سالم واکنش نشون بده که نمی ده. بعد این که هر کسی ناراحتیش رو یه جور بروز می ده خیلی گزاره ی نادرستی و می شه هر چیزی و رفتاری رو باهاش توجیه کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سری از دلایل رفتارهای ناسالمشم که توضیح دادم که نمیگم همش تقصیر اینا بوده ولی در تشدید کردن وضعیتش خیلی خیلی خیلی نقش داشتن.

ولی اینو ول کنید ببینید جافری دیگه چه انگلی بود که سرسی از رفتارهاش کفری و شرمنده شده بود.

جیمی هم خیلی جاها رفتارهای ناسالمی از خودش بروز داده.همون غرور کاذب لنیستری و حس همیشه حق به جانب بودن رو داشت تا یه تلنگری بهش خورد.

بچه ها اپیزود جدید اومده هر کس تاپیک نکات هر قسمتو میزنه اگر میتونه همزمان با تاپیک بحثها اپیزودیک بزنه که همونجا بحث کنیم چون خیلی دیر تاپیک رو میزنید همه حرفهاشونو تو اپیزودیک میگن تموم میشه میره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نایمریا:

با این منطق که شما میگی شرایط بر آدم استیلا داره، تو این داستان کی الان شرایطش خوب بوده و مورد نوعی از سختی و عقده قرار نگرفته؟

برادران براثیون مادر و پدرشون رو خیلی زود از دست دادن. رابرت پادشاهی رو برده ولی لیانا رو از دست داده که بقول خودش 7 پادشاهی جاش رو پر نکردن!

استنیس که همیشه زیر سایه رابرت بوده، بعدها رابرت بهش بی توجهی کرده، زن و دخترش هم که اونجوری!

تیریون بنده خدا که دیگه بلایی در وستروس نبوده که سرش نیومده باشه! جیمی همیشه زیر فشارهای باباش و "شاه کش" خطاب شدن بوده، درگیر یه عشق ممنوعه هم که بوده

جان حروم زاده و رفتارهای کتلین و ادامه ماجراها

سندور گلکان و اون داداش وحشی و اون کودکی وحشتناک!

لیتل فینگر و یک عشق ناکام و تحقیرهایی که واسه نسب پایین خانوادگی میشه

و.....

سرسی زندگیش از تمام پادشاهی بهتر بوده و این شده! اشتباهات زاده تفکر آدمن نه شرایط زندگیش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نایمریا:

با این منطق که شما میگی شرایط بر آدم استیلا داره، تو این داستان کی الان شرایطش خوب بوده و مورد نوعی از سختی و عقده قرار نگرفته؟

برادران براثیون مادر و پدرشون رو خیلی زود از دست دادن. رابرت پادشاهی رو برده ولی لیانا رو از دست داده که بقول خودش 7 پادشاهی جاش رو پر نکردن!

استنیس که همیشه زیر سایه رابرت بوده، بعدها رابرت بهش بی توجهی کرده، زن و دخترش هم که اونجوری!

تیریون بنده خدا که دیگه بلایی در وستروس نبوده که سرش نیومده باشه! جیمی همیشه زیر فشارهای باباش و "شاه کش" خطاب شدن بوده، درگیر یه عشق ممنوعه هم که بوده

جان حروم زاده و رفتارهای کتلین و ادامه ماجراها

سندور گلکان و اون داداش وحشی و اون کودکی وحشتناک!

لیتل فینگر و یک عشق ناکام و تحقیرهایی که واسه نسب پایین خانوادگی میشه

و.....

سرسی زندگیش از تمام پادشاهی بهتر بوده و این شده! اشتباهات زاده تفکر آدمن نه شرایط زندگیش

لیتل که داره انتقامشو از همه میگیره و همه رو رو انگشتش میچرخونه.من نمیدونم فکر کنم هم من منظورمو بد میرسونم هم بقیه بد متوجه میشن.منظور من مرارت و سختی و تو زندگی کشیدن نبود.منظورم شرایط و نحوه ی رفتار خانواده و ارزشهای خانواده ست که روی بچه تاثیر داشته.مثلا همین که قتل عام یه خاندان دیگه و خیلی کارهای پست دیگه رو جز افتخاراتشون میدونن و...خود سرسی هم که به داشته های برادرش حسودی میکرده و...

براثیونها از لنیسترها خیلی شرافتمند تر بودن بچه هاشون هم همینطور بار اوردن.ارزشهاشون فرق میکرده.که البته رابرت هم که آخر سر نتونست خودشو جمع و جور کنه به روشهای دیگه برای برطرف کردن کمبودهاش رو اورده بود.

جان که پدرش دوستش داشت.خواهر برادرهاشم بجز سانسا که بهش بی توجهی میکرد باهاش خیلی خوب بودن و دوستش داشتن.دیگه بعنوان یه حرومزاده چی میخواست.خاندانشون که جز شرافتمندترین خاندانهای وستروسه.از بچگی چیزهایی که بهشون یاد دادن عدالت و شرافت و چیزهای مثبت دیگه بوده.غرور کاذب و خودبرتربینی که لنیسترها نسبت به عالم و آدم دارن و اتفاقا چیز خوبی میدوننش که توی سرسی خیلی این خصلت بیشتره در استارکها وجود نداره.

جیمی طمع ثروت و قدرت نداره وگرنه شاید هیولایی مثل سرسی میشد ولی یکم باهوشتر و منطقی تر با توجه به اینکه نسبت به اطرافیانش عقده نداره.جیمی هم خیلی جاها انگار اصلا وجدان نداره.وقتی برن رو انداخت پایین بعدش اصلا انگار نه انگار که کاری کرده راحت نشسته بود لبخند میزد و غذا میخورد.مسئله بی وجدانی و ارزشهای مسخره ی لنیسترهاست.

سرسی همش میخوادقدرت بدست بیاره تا به تایوین بگه ببین منم هستم من از جیمی بهترم من مثل خودتم نه جیمی.لیاقت منه که لرد کسترلی راک بشم نه جیمی.حالا کاری هم ندارم که نمیتونه و قدرت تصمیم گیری پایینی داره و به عالم و آدم شک و نفرت داره و فقط توهم تونستن داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به hamedsr

آقا من اصلا کاری به تیریون ندارم! تیریون اکثر مشکلاتش رو با هوش خودش حل می کنه (مثلا قضیه ی اون قبیله های کوهستان) ولی جان بیشتر از موهبت شانس بهره منده (اومدن استنیس که دیگه فراتر از شانسه چون کسی بود که کمترین احتمال اومدنش به دیوار بود اونم با حدود کمتر از ۲۰۰۰ سرباز که تازه همه شون رو با خودش نبرد)

 

به Queen nymeria

اون قضیه ی تفاوت قدرت اژدها و دایرولف که اصلا به کنار چون اصلا قابل مقایسه نیست!!! (تصور کن تارگارین ها می تونستن با سه تا دایرولف وستروس رو بگیرن؟) اما در مورد نحوه ی پیدا کردنشون: اتفاقا پیدا کردن دایرولف ها خیلی عادی بود به نسبت به عمل اومدن سه تا اژدها از سنگ (حالا درسته که برابر بودن تعدادشون با بچه های استارک یه کم شانسی بود!) نمی دونم شما کتاب شاهزاده و ملکه رو خوندی یا نه؟ تو این کتاب کامل به شرایط به دنیا اومدن و رشد و زندگی اژدها ها اشاره می کنه و نشون می ده که چقدر کار مشکلیه و می بینیم که اژدها هایی که از تخم به دنیا میان حتی با این که خوب بهشون رسیدگی می شه می میرن ولی دنریس که سه اژدها از تو سنگ در میاره و تو اون شرایط سخت بزرگشون می کنه واقعا چیزی فراتر از شانسه!!! در مورد لشکر آنسالید ها: من کی گفتم میومد می گفت من پول ندارم!؟ دنریس با یارو معامله کرد گفت ارتش در ازای یه اژدها اما بعد اومد زد زیر معامله هم ارتش رو پیچوند هم اژدها رو نگه داشت هم یارو رو آتیش زد! بعد ادعاش هم میشه که من کارم درسته و اصلا این ها همه اش مال منه! شما این رو واقعا با با کار های لرد بیلیش مقایسه می کنی؟؟؟

 

به استاد آمون

متوجه نشدم منظورتون چی بود از این که گفتین چه انتظاری از دنریس دارم؟

 

به ریگار

یعنی واقعا نظرت اینه که بچه های استارک از دنریس بیشتر شانس دارن!؟

 

برن که همون اول داستان با کلی امید و آرزو فلج می شه بعدشم که از خونه اش آواره می شه با کلی زحمت و بدبختی خودش رو می رسونه اونور دیوار که تازه سرنوشتش هم نامعلومه!!! ریکون که با اوشا رفته اسکاگوس تو جزیره ی آدم خور ها اون هم سرنوشتش نامعلومه! آریا که کلا از زمان مرگ پدرش آواره ی کوچه و خیابونه هر جا میاد بره پیش اعضای خانواده اش همین که می رسه میبینه مردن! سنسا هم که شرایطش تو بارانداز شاه کاملا مشخصه بازیچه ی دست لنیستر هاست! راب که مرد فجیع جان هم همین طور! الان باز می گی شانس آوردن های دنریس کمتره!؟

 

 

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ببینید جافری دیگه چه انگلی بود که سرسی از رفتارهاش کفری و شرمنده شده بود.

جیمی هم خیلی جاها رفتارهای ناسالمی از خودش بروز داده.همون غرور کاذب لنیستری و حس همیشه حق به جانب بودن رو داشت تا یه تلنگری بهش خورد.

جافری؟ اتفاقا تنها کسی که خبیث بودن و به قول شما انگل بودنش 100 درصد به خودش بر نمیگرده و از مادر این چنین زده شده همین جافریه .

ازدواج هم خون ها از نظر علمی هم ممنونه. تداخل ژنتیکی و کروموزوما بیداد میکنه. رزالت سرسی و جیمی باعث بوجود اومدن همچین انگلی شد. توجیه ش نمی کنم ولی میگم کاملا هم مقصر نبود.

سرسی به مراتب منفور تر از جافری و جیمیه. تنها کسی که نمی تونم بگم از سرسی بهتره اون رمزی روانیه .

در مورد جیمی هم حرف زیااااده که ایشالا به وختش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

والا من خیلی احساسات ضد و نقیضی نسبت به شخصیت های کتاب دارم!

مثلا از ریگار خوشم میاد چون یه تنه تارگرین ها رو به فنا داد و توسط رابرت خورد و خاکشیر شد؛از ادارد خوشم میاد چون آیس رو داشت و کم حرف بود؛از هاستر تالی خوشم میاد چون هر کاری که از دستش برمیومد رو واسه خانوادش انجام داد و مصداق خانواده،وظیفه،شرافت رو کامل به جا آورد و بعد مرد و خیلی های دیگه!

 

از اونطرف از جیمی متنفرم چون از دید تایوین که شخصیت مورد علاقمه گند زده به تمام اون چیزایی که تایوین سعی داشت واسش مهیا کنه و آخرش هم که باعث مرگش شد و یه سری مورد دیگه شبیه این یکی مثل راب استارک،ند استارک،رنلی برتیون و...

 

اگر هم دقت کنید میبینید که یه شخصیت میتونه هم مورد علاقم باشه و هم مورد تنفر!

در آخر فقط و فقط یه نفره که واقعا عاشقشم و اون هم کسی نیست جز ارباب دردفورت،محافظ شمال و رئیس خاندان بولتون((Roose Bolton))

کارا و اعمال شخصیت ها واسم مهم نیست بلکه خصوصیات رفتاریشون واسم خیلی مهمه مثلا همین روس بولتون عین خودمه!تن صداش پایینه،آروم و کم حرفه و همیشه چهره خونسردی داره!

یا کول بودن بریندن ریورز در کتاب و کلا مواردی از این دست!

البته بی عیب و تقض ترین شخصیت کتاب ها بدون شک کسی نیست جز تایوین لنیستر افسانه ای!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بابا اسپویل رو ترکوندین.

دوستان نخونن تا بچه‌ها بیان بذارن تو اسپویلر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به hamedsr

آقا من اصلا کاری به تیریون ندارم! تیریون اکثر مشکلاتش رو با هوش خودش حل می کنه (مثلا قضیه ی اون قبیله های کوهستان) ولی جان بیشتر از موهبت شانس بهره منده

(اومدن استنیس که دیگه فراتر از شانسه چون کسی بود که کمترین احتمال اومدنش به دیوار بود اونم با حدود کمتر از ۲۰۰۰ سرباز که تازه همه شون رو با خودش نبرد)

 

 

 

 

 

متاسفانه واسم قانع کننده نبود دلیلت! یه بار دیگه کامنت منو رو بخون، من خیلی مثال زدم از مرگ گریختنهای تیریون!

فکر کنم از هر 5 کتاب

... اکثرشون رو با عقلش نجات پیدا کرد؟

 

با تیریون کاری داشته باشی یا نباشی، دلیلی بود که میگی سبب تنفرت میشه از کاراکتر! خب اگر میشه، باید سبب تنفر از تمام کاراکترهایی که با چاشنی شانس از مرگ رها میشن باشه دیگه ...

میگی اکثر جاها با کمک عقلش نجات پیدا کرد، (که قبول ندارم اکثر جاها رو) - جان هم شجاعه، خیلی جاها شجاعتش به کمکش میاد!

 

خب درسته غیرمنتظره بود چیزی که گفتی، ولی کدوم اتفاق تو این کتاب غیرمنتظره نبود؟

کوتوله باشی با شمشیر بری وسط جنگی که دارین شکست میخورین، خواهرت هم واسه مرگت نقشه بچینه، یهو ملازمت پیداش بشه، کسی که هیچی از جنگ و شمشیر زنی نمیدونه، نجاتت بده ... از یه طرف دیگه پدرت با سپاهش برسه ... به همون اندازه خوش شانسیه (اگر بیشتر نباشه)

 

که استنیس به درخواست داووس پاشه بره شمال برای دفاع از دیوار ...

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ببینید جافری دیگه چه انگلی بود که سرسی از رفتارهاش کفری و شرمنده شده بود.

جیمی هم خیلی جاها رفتارهای ناسالمی از خودش بروز داده.همون غرور کاذب لنیستری و حس همیشه حق به جانب بودن رو داشت تا یه تلنگری بهش خورد.

جافری؟ اتفاقا تنها کسی که خبیث بودن و به قول شما انگل بودنش 100 درصد به خودش بر نمیگرده و از مادر این چنین زده شده همین جافریه .

ازدواج هم خون ها از نظر علمی هم ممنونه. تداخل ژنتیکی و کروموزوما بیداد میکنه. رزالت سرسی و جیمی باعث بوجود اومدن همچین انگلی شد. توجیه ش نمی کنم ولی میگم کاملا هم مقصر نبود.

سرسی به مراتب منفور تر از جافری و جیمیه. تنها کسی که نمی تونم بگم از سرسی بهتره اون رمزی روانیه .

در مورد جیمی هم حرف زیااااده که ایشالا به وختش

جناب تایوین پس میرسلا و تامن رو که رفتارشون نرماله چطوری توجیه میکنی؟اونا هم حاصل همین تداخل ژنتیکین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ببینید جافری دیگه چه انگلی بود که سرسی از رفتارهاش کفری و شرمنده شده بود.

جیمی هم خیلی جاها رفتارهای ناسالمی از خودش بروز داده.همون غرور کاذب لنیستری و حس همیشه حق به جانب بودن رو داشت تا یه تلنگری بهش خورد.

جافری؟ اتفاقا تنها کسی که خبیث بودن و به قول شما انگل بودنش 100 درصد به خودش بر نمیگرده و از مادر این چنین زده شده همین جافریه .

ازدواج هم خون ها از نظر علمی هم ممنونه. تداخل ژنتیکی و کروموزوما بیداد میکنه. رزالت سرسی و جیمی باعث بوجود اومدن همچین انگلی شد. توجیه ش نمی کنم ولی میگم کاملا هم مقصر نبود.

سرسی به مراتب منفور تر از جافری و جیمیه. تنها کسی که نمی تونم بگم از سرسی بهتره اون رمزی روانیه .

در مورد جیمی هم حرف زیااااده که ایشالا به وختش

جناب تایوین پس میرسلا و تامن رو که رفتارشون نرماله چطوری توجیه میکنی؟اونا هم حاصل همین تداخل ژنتیکین

 

دوست عزیز جهش و تداخل ژنتیکی درسته که در افرادی که روابط فامیلی دارن بیشتره ولی روی رفتار تاثیر به سزایی نداره خصوصا در این حد که بگیم صد درصد رفتار جوفری به خاطر اینه که سرسی و جیمی خواهر و برادرن! مگه سندروم داون یا مارفان و .. داشته؟

بیشتر رفتار و اعمال جوفری نشات گرفته از اطرافیانش و محیطش بوده! و خصوصا خود سرسی! فکر کن سرسی که باباش لرد بوده و خاندانشون از قدرتمند ترین خاندان ها وضعش شده این! حالا جوفری میشه بچه قدرت اول ممکلت و وارث تاج و تخت!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لیتل که داره انتقامشو از همه میگیره و همه رو رو انگشتش میچرخونه.

 

انتقامِ چی رو داره میگیره!؟ چیزی واسه انتقام وجود نداره حرص و طمع پیترِ همش

 

براثیونها از لنیسترها خیلی شرافتمند تر بودن

نمونه شرافتشون رو تو رقص دیدیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لیتل که داره انتقامشو از همه میگیره و همه رو رو انگشتش میچرخونه.

 

انتقامِ چی رو داره میگیره!؟ چیزی واسه انتقام وجود نداره حرص و طمع پیترِ همش

 

براثیونها از لنیسترها خیلی شرافتمند تر بودن

نمونه شرافتشون رو تو رقص دیدیم

پیتر اگر الان انقدر حرص و طمع داره برای پول و قدرت,یه بخشیش بخاطر تحقیر شدنش سر قضیه کتلینه بخاطر اینکه از یه خانواده معمولی بود.

اینجوری هم که استارکها رو درگیر این قضایا کرد من فکر میکنم که میخواسته با یه تیر دو نشون بزنه هم هرج و مرج ایجاد کنه تا به خواسته ی خودش برسه هم انتقامشو از ند که کتلین رو بدست اورده بگیره.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب تایوین پس میرسلا و تامن رو که رفتارشون نرماله چطوری توجیه میکنی؟اونا هم حاصل همین تداخل ژنتیکین

اره ولی در صدیه . الزاما همشون دیوانه نمیشن. مثل تارگرین ها که یکی در میون دیوانه بودن .

خب تایوین جناب هستن ولی من به شخصه سرکارم تقصیر شما نیست البته مشکل از اونجایی آب میخوره که من عاشق تایوینم

دوست عزیز جهش و تداخل ژنتیکی درسته که در افرادی که روابط فامیلی دارن بیشتره ولی روی رفتار تاثیر به سزایی نداره خصوصا در این حد که بگیم صد درصد رفتار جوفری به خاطر اینه که سرسی و جیمی خواهر و برادرن! مگه سندروم داون یا مارفان و .. داشته؟

بیشتر رفتار و اعمال جوفری نشات گرفته از اطرافیانش و محیطش بوده! و خصوصا خود سرسی! فکر کن سرسی که باباش لرد بوده و خاندانشون از قدرتمند ترین خاندان ها وضعش شده این! حالا جوفری میشه بچه قدرت اول ممکلت و وارث تاج و تخت!!!!

نگار جان من هم نگفتم صد در صد . گفتم کاملا مقصر نبوده. حتا گفتم که قابل توجیه هم نیست. این قضیه که ژن ها و هورمون ها تاثیر مستقیم روی رفتار و احساسات دارن شاید فعلا در حد تحقیق باشه ولی من اعتقاد دارم بهش. محققین اسراییلی برای عشق و جاذبه هم پایه ی هورمونی تراشیدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×