رفتن به مطلب
North Wolf

بحث های اپیزود قسمت 9 فصل 4 The Watcher On The Wall

به اپیزود نهم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

38 رای

  1. 1. به اپیزود نهم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      2
    • 2
      1
    • 3
      0
    • 4
      1
    • 5
      0
    • 6
      0
    • 7
      4
    • 8
      2
    • 9
      11
    • 10
      17


Recommended Posts

یکی این قضیه جان رو واسه من توضیح بده لطفا

این قضیه تو کتاب نیست که این پا شد رفت پیش منس؟

میزارم تو اسپویلر که اونایی که کتاب و نخوندن اگه نخواستن اینو نخونن.

 

تو کتاب هست ولی خودش اینجوری فردین بازی درنمیاره که پیش مرگ شه پاشه بره پیش منس.اگه درست یادم بیاد میفرستنش یجورایی هم بعنوان تنبیه براش در نظر میگیرن.چون فکر میکردن اگر بفرستنش منس میکشتش.

 

 

خب تنبیه واسه چی؟ خیلی نیرو دارن اینم دو دستی تقدیم منس کردن که قوی تر بشن؟

 

خب این فرمانده ها از جان بدشون میومد اینم مثلا تنبیه زیرپا گذاشتن قسمش بود.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آهان، مرسی

داشتم در علاقم نسبت بهش تجدید نظر می کردم

اصن انتظار این حماقت رو نداشتم ازش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جنگ کسل بلک کی گفته تو کتاب هیجان داشت ؟ برام بیاریدش من خودم قاطعانه توجیه اش میکنم کسل کننده ترین جنگ کتاب همین جنگ در کتاب بود.

 

بعد نقشی که الیسر دادن رو دوست داشتم.اینکه خیلی ها الان میگن قهرمانش کرده بودن خوب از نظر من الیسر همچین نقشی داره تو کتاب شاید خیلی خود خواه و مغرور باشه ولی از نظر رزمی و از نظر فرماندهی واقعا فرد کار آزموده ای هست و میتونه خوب تو یه جنگ مدیریت کنه نیروهاش رو.

 

برعکس جان اسنو یه فرد احساسی هست مثل پدر با زیر دست هاش برخورد میکنه و الیسر یه جور شخصیت مدیر محور داره این نحوه نمایش در سریال واقعا دوست داشتنی بود.

 

ادامه داستان جنگ دیوار میره فصل بعد چیزی که بیناف گفته در خصوص قسمت بعدی.

 

 

خیلی نمی خوام بحث کنم ولی از اونجایی که من گفتم آلیسر چرا اینجوری شده و می گی تو کتاب چنین نقشی داره:

کتاب 3 و 5

 

آلیسری که نوچه جوناس می شه تو کتاب رو میگی نقش رهبری داره؟

اینجا دقیقاً جاشون رو عوض کردن

 

راجع به جان اسنو و ادارد و احساسی و پدرانه برخورد کردن.

این آموزه مستقیم ادارد به جان بود که با کسایی که فرمانده شونی گرم نگیر چون مجبور میشی بهشون وظایف خطرناک بدی و ...

و جان هم همه رفقاش رو پراکنده می کنه و سرد برخورد می کنه باهاشون.

حالا کدوم شیوه مدیریت بهتره؟ (هر چند اصلاً من نقش مدیریت واسه آلیسر قائل نیستم که حالا شیوه داشته باشه)

 

 

ضمناً اون نتیجه گیریت که چرا تو این تاپیک به تفاوت ها پرداخته می شه رو به هیچ وجه قبول ندارم.

 

حالا اگه خواستی وقتی تاپیک نکات رو زدی اونجا ادامه می دیم بحث رو.

 

 

@لیدی

کتاب 3

 

بعد از چند روز اول حمله منس، آلیسر و اسلینت و یه سری نیرو از ایست واچ می رسن (از پایتخت با کشتی می رن ایست واچ) و رتل شیرت رو می یارن بعنوان شاهد که جان کورین رو کشته و ایگریت و ...

اینام که خیلی رابطه خوبی دارن باهاش می خوان جان رو اعدام کنن که ایمون نمیذاره. (همینجا جوناس اسلینت همه کاره شده و آلیسر در رکابشه بر خلاف سریال)

 

بعد جان رو می فرستن که تو برو با منس مذاکره کن در حالی که هدف اصلی اینه که امید دارن بمیره.

 

حالا تجدید نظر کنی اتفاق خاصی نمی افته ها، حرکت پسندیده ایه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به کیوان:

بابت توضیحات اضافه ممنون

اگه جان در ادامه کار و رفتاراش غیرمنطقی و غیرواقع گرایانه میشه نظرم عوض خواهد شد مطمئنا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
الانه که محمدحسین جی جی بیاد بگه:

 

این قسمت عالیییییییی بود!

محشر بوووووووود!

خدا بوووووووووود!

کجا کتاب می تونه مثل سریال هیجان رو منتقل کنه!

دوست عزیز لازم نیست تیکه بندازی...

این قسمت قسمت خیلی قشنگی بود. ولی مثل قسمت 8 نبود که بخوام این حرف رو بزنم. حالا شما هم کتاب خون باش مگه من چیزی می گم؟

من نظرم اینه که کتاب نمی تونم انقدر جذاب باشه... چون کتاب خون هستم میگم. این کتاب رو نخوندم ولی کتاب زیاد خوندم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تفسیر سم از سوگندشون خیلی باحال بود

 

خیلی واسم جالب بود که جنگ تو اوج خودش بود بعد همین که مگنار و ایگریت مردن درگیری تمام شد

 

همون لحظه که جان رفت بالا سر ایگریت باید یه تبری نیزه ای چیزی پرت میکردن سمتش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای من که فقط سریال رو میبینم بسیار عالی بود منی که از هیچکدوم از قسمت های جان و دیوار خوشم نمیومد شیفته ی تصویر شده بودم و کلی ادرنالین زده بودم بالا

تو سریال هر لحظه داشتم خودمو آماده می کردم استنیس برسه یه کاری کنه

هی میگفتم الان میاد الان میاد حتی تا 10 دقیقه ی آخر هم امید داشتم ولی چه کنم نیومد

خدا وکیلی این فصل خیلی به استنیس ظلم شد باید حداقل 1 اپیزود کامل بش اختصاص میدادن

من موندم اینهمه اتفاقات مهم رو چجوری میخان تو اپیزود بعد جا کنن

اصلا از همین الان عزا گرفتم نمیدونم چیکار کنم 1 سال صبر کردن برای سریال مورد علاقه خیلی سخته

اصن آدمو لاغر می کنه

اون جا که گرن و 5 نفر دیگه جلوی جناب غول رو گرفتن خوشم نیومد راسیتش اصلا انتظار نداشتم 5 نفر که بعید میدونم مبارز درستو درمون باشن جلوی یه غول به اون پوس کلفتی رو بگیرن.ولی هیجانش خوب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از یه صحنه ای از جنگ که خوشم اومد اونجایی بود که جاینت نیزه گذاشت تو کمونش خورد به یکی از نگهبانا بنده خدا به پرواز درومد.یکی دیگه هم وقتی داسو آزاد کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه دروازه و 6 نفر می تونن جلو یه غول رو بگیرن دیگه.

 

 

 

آقا اومدن استنیس به دیوار اسپویل نیست که به این تعداد زیاد هی همه می گن تو پست هاشون؟

 

 

یا من حواسم نیست و این گفته شده یا بقیه هی اسپویل می کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@ به کیوان:

 

من نگفتم تو کتاب همچین نقشی رو داره گفتم به نظرم در کتاب همچین شخصیتی رو داره.

 

 

وگرنه منکر نوکریش و غلام حلقه به گوش بودنش نیستم.در خصوص جان کجا جان شبیه اموزهای ادارد عمل کرد ؟ این رفیق های جان بودن که تازه بهش لطف کردن در سریال !!!

تنها وظیفه سختی هم که به رفیقش داد همون جای بود که گفت نباید بذارید دروازه سقوط بکنه ؟ تازه جای که داشت مدیریت میکرد رو سپرد دست یکی دیگه خودش رفت پایین !! تا دم مرگ هم رفت؟ این دیگه چطور اموزه ادارد هست ؟

 

 

میشه توضیح بدید چرا باید تو این تایپک همش حرف تو اسپویلر زده بشه ؟ و همش هی قضیه کتاب و سریال اینطوری مطرح کنید ؟

 

بعد توضیح بدید الان یه نفر مثلا دوست داره تو بحث شرکت کنه ولی کتاب نخونده !!! ولی شما و دوستان کم نذاشتید کل بحثتون فقط تو اسپویلر بوده !! چون کتاب خوندید الان اون دوست گناهکار که کتاب نخونده یا من و شمای که کتاب خوندیم و دوست داریم بحث کتاب هم هی بکنیم ؟

 

اینکه عیب های سریال گفته بشه نسبت به کتاب به شدت میپسندم.خصوصا اینکه من با خیلی از دوستانم میشنم سر این موضوع کلی بحث میکنم کلی نتیجه میگیرم کلی هم لذت میبرم.ولی وقتی بحث سریال و دنیا سینما میاد وسط همه بحث های کتاب میذاریم کنار میشنم در خصوص هنر سینمایی کار بحث میکنم.

 

+

 

اومدن استنیس به دیوار از فصل سوم هم با خبر هستن !! قسمت 10 فصل سوم رو یه بار دیگه نگاه کنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
@ به کیوان:

 

من نگفتم تو کتاب همچین نقشی رو داره گفتم به نظرم در کتاب همچین شخصیتی رو داره.

 

 

وگرنه منکر نوکریش و غلام حلقه به گوش بودنش نیستم.در خصوص جان کجا جان شبیه اموزهای ادارد عمل کرد ؟ این رفیق های جان بودن که تازه بهش لطف کردن در سریال !!!

تنها وظیفه سختی هم که به رفیقش داد همون جای بود که گفت نباید بذارید دروازه سقوط بکنه ؟ تازه جای که داشت مدیریت میکرد رو سپرد دست یکی دیگه خودش رفت پایین !! تا دم مرگ هم رفت؟ این دیگه چطور اموزه ادارد هست ؟

 

 

میشه توضیح بدید چرا باید تو این تایپک همش حرف تو اسپویلر زده بشه ؟ و همش هی قضیه کتاب و سریال اینطوری مطرح کنید ؟

 

بعد توضیح بدید الان یه نفر مثلا دوست داره تو بحث شرکت کنه ولی کتاب نخونده !!! ولی شما و دوستان کم نذاشتید کل بحثتون فقط تو اسپویلر بوده !! چون کتاب خوندید الان اون دوست گناهکار که کتاب نخونده یا من و شمای که کتاب خوندیم و دوست داریم بحث کتاب هم هی بکنیم ؟

 

اینکه عیب های سریال گفته بشه نسبت به کتاب به شدت میپسندم.خصوصا اینکه من با خیلی از دوستانم میشنم سر این موضوع کلی بحث میکنم کلی نتیجه میگیرم کلی هم لذت میبرم.ولی وقتی بحث سریال و دنیا سینما میاد وسط همه بحث های کتاب میذاریم کنار میشنم در خصوص هنر سینمایی کار بحث میکنم.

+

 

اومدن استنیس به دیوار از فصل سوم هم با خبر هستن !! قسمت 10 فصل سوم رو یه بار دیگه نگاه کنید .

 

 

 

خب منم می گم چرا می گی چنین شخصیتی داره در حالی که اصلاً تو کتاب اینجوری نیست و خلافشه.

شما می گی به نظرت شخصیت آلیسر تو کتاب جوریه که مدیریتش خوبه ولی جان احساسیه، منم از رو وقایع کتاب می گم که خلافه اینه.

کاری نداریم تو سریال چی شده که.

 

 

 

الان اسپویلر گذاشتن واسه کسی که سریال رو دنبال می کنه عذاب الیم ه؟

مشکلش چیه که حالا من بیام توضیح بدم؟

توضیح دومی که طلب کردی: الان اینایی که می گی کجاش مانع بحث اون شخصی که می گی شده.

خود من و اون دوستانی که می گی چندین و چند پست با کسایی که سریال می بنن دیالوگ داشتیم. با بقیه که کتاب خوندن هم شده صرفاً راجع به سریال بحث کنیم.

 

 

 

دقیقاً مشکل اینه که حق بحث و نظر دادن رو دارین می گیرین.

نمی شه من بیام به شما بگم تو این چارچوبی که من دلم می خواد با بقیه بحث کن که.

اینکه اینا بره تو یه تاپیک که منسجم فردا یکی خواست بخونه همش یه جا باشه قبول ولی شما داری نفس کار رو زیر سوال می بری. می گی اعصاب خرد کن و ... .

 

 

 

اون تیکه ای آبی کردم واقعاً

والا اینجا هم مقایسه شده سریال و کتاب.

هم شده صرفاً راجع به سریال بحث شه.

هم شده با باقی سریال ها و فیلم ها مقایسه شه.

هم شده از لحاظ فیلم برداری و ... ایناش صحبت کنیم.

 

 

 

 

اوکی استنیس می گه می ریم دیوار ولی دلیل نمی شه من بیام بگم سر بزنگاه می یاد و ارتش منس رو وقتی جان اونجاست می ترکونه.

اینو اسپویل کردن.

 

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واسه منم سوال بود که اگه اینا میخواستن تا قسمت آخر سیزن بعدی اومدن استنیس رو کش بدن (تازه اگه بیاد قسمت بعد) خب چرا مطرحش کردن؟

اگه نمی دونست بیننده هیجانش بیشتر بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مارتین زده ملت رو بد عادت کرده! قبلا اوج ترس و هیجان مردم زخمی شدن بازیگر ها بود. جدیدا قطع اعضای بدن و پوکیدن به شکل فجیع هم راضی کننده نیست! البته این فصل یکم بدعت گذاری کرده. قسمت 8 و 10 اون اتفاق مهم ها رو داشته و دارن!

 

یعنی کارگردانی و موسیقی این قسمت محشر بود! اوجش برای من اون صحنه تو حیات هست که دوربین داره می چرخه و بعدش تورمند رو پله ها یه غرش می کنه و اون صحنه ای که دوربین از روی دیوار می ره پایین و حمله ی به قلعه رو نشون میده ( اینجا دلم می خواست حقیقتا برای نگهبان ها گریه کنم ) ... .

این قسمت چون به یه موضوع پرداخته بود و افت نداشت خیلی زود برام تموم شد فکر کنم ربع ساعت بیشتر طول نکشید

من دلیل این همه اهمیت به گیلی و رابطه‌اش با سم رو درک نمی کنم! یعنی اگه با این وضع نخوان وال رو نشون بدن ولی این گیلی باشه، دیگه سریال رو نمی بینم!

خواستم درباره ی تورموند یه چیزی بگم ولی گفتم الان دوباره دعوا میشه. راستی چرا تورمند رو اسیر کردن!

نکنه می خوان نقش وال رو به تورموند بدن که سفیر صلح با وحشی ها شد؟

 

خیلی بازیگر ایمون رو دوست دارم یعنی خود خود ایمون کتاب رو ایفا می کنه. و هر وقت می بینمش دلم براش می سوزه ( نمی دونم چرا )

صحنه ی مرگ ایگریت اصلا به تاثیر گذاری کتاب نبود! توصیف کتاب خیلی جالب و تاثیر گذار بود از معدود قسمت هایی بود که واقعا نارحت شدم.

فکر کنم اگه بخوان دوباره بلک واتر رو بسازن بهتر ساخته میشه. چون تجربه و مهارتشون خیلی رشد کرده. از معدود فیلم هایی بود که باور پذیر ساخته شده بود.

این بازیگر جان زیاد با کاراکتر جان نمی خونه. جان کتاب یه سر و گردن از این بهتره.

 

داشتم در علاقم نسبت بهش تجدید نظر می کردم

اصن انتظار این حماقت رو نداشتم ازش

ایول یه هوادار دیگه برای جان پیدا شد . اگه کتات های بعد رو گند نزنن علاقت احتمالا بیشتر هم میشه.

 

حالا تجدید نظر کنی اتفاق خاصی نمی افته ها، حرکت پسندیده ایه.
کیوان!

 

سر آلیسر زخمی شد که فقط، اونا که بردنش از برادرها نبودن یعنی؟ چون ظاهرا مرده!
نه نمرده، اونایی که بردنش برادر ها بودن.
فقط خواستم بگم اگه فینال این سیزن رو هم با دنریس تموم کنن من احتمالا خودکشی میکنم
وای آره، تصور کن یه سال صبر کنی در حالی که آخرین صحنه ای که تو ذهنت هست از او اسمش رو نبر هست.

 

ادامه داستان جنگ دیوار میره فصل بعد چیزی که بیناف گفته در خصوص قسمت بعدی.
فکر نکنم

آخه قسمت بعد استنیس میاد و می زنه لت و پار می کنه وحشی ها رو. بعدش دیگه خط داستانی جنگ تموم میشه. همون طور که تو کتاب تمام شد.

 

 

دوست عزیز لازم نیست تیکه بندازی...

من نظرم اینه که کتاب نمی تونم انقدر جذاب باشه... چون کتاب خون هستم میگم. این کتاب رو نخوندم ولی کتاب زیاد خوندم...

قصد مزاح داشتم ( معذرت می خوام، منظور خاصی نداشتم ) .

تو نخونده داری میگی کتاب هیجان نداره؟ حداقل می گفتی یه صفحه خوندم جذب نشدم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@کیوان

 

من در کتاب و سریال میگم جان به شدت احساسی عمل میکنه.به شدت دلایلش هم تو سریال نمونه خون کرستر رو نشون کرد به دلیل اینکه بره برادرش بیاره.یا قضیه کتاب پنجمش و ... لااقل الیسر و جوناس احساسی عمل نمیکنن یه مقدار قدرت درک و تفهیم.دارن هر چند الیسر سریال من خیلی دوست دارم درست شخصیتی هست که واقعا ازش توقع دارم همین هست.

 

اعذاب الیم واقعا !! من الان دوتا از دوستام تو همین انجمن هستن و هر وقت میان اینجا بحث ها رو میبینن بعدا بهم میگن چرا هر پستی که میدن سه خطش چهار خطش تو اسپویلر هست ؟ خوب اینا کتاب نخوندن دوست دارن تو دیالوگ ها حضور داشته باشن که ندارن

 

در مورد بحث در خصوص سایر بخش های سریال والا من ندیدم!! بغیر از این اپیزود یادم نمیاد کسی از نحوه چرخش دوربین تمجید کرده باشه یا از موسیقی متن استفاده شده در کار تعریف کرده باشه.

 

بعد من تعیین نمیکنم کی چطوری بحث بکنه یا نکنه.نفس کار خیلی خوبه تو پست قبلیم هم گفتم هر کسی بحث در خصوص تفاوت ها بکنه من میپسندم.ولی بحث این هست تفاوت ها باعث میشه سریال رو به نابودی ببرید.برای مثال یکی از پست ها در چند تایپک گذشته بود که مطلق به یکی از دوستان بود با استفاده از عبارت " به پای کتاب نمیرسه " ، " ارزش نداره وقت سرش بذاریم " و ... کلا سریال رو به نابودی کشوندید و گفتید این سریال یه چیز دسته سه هست که داره از یه شبکه مثل CW پخش میشه !!!

 

 

 

استنیس اپیزود بعد اصلا حاضر نمیشه چیزی که تو مصاحبه ویس و بنیاف دیدم خیلی زیرکانه گفته بودن جان اسنو هنوز خیلی مونده به ارامش نزدیک بشه یعنی خیلی مونده استنیس بهش نزدیک بشه.این مصاحبه تو اپیزود 8 انجام شده.معنی خیلی یعنی فصل بعد از نظر من.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عجب قسمتی بود خیلی حال کردم!!!

قبلا دیده بودم تو IMDB فقط یک جمله درموردش حرف زده بود الان قضیه دستم اومد!!

رامین جوادی ترکونده بود !!

چه تکنولوژی های پیشرفته ای دارن تو دیوار ولی جای وایلد فایر خالیه خیلی بدرد می خورد!!

قضیه استاد ایمون چی بود؟؟ یعنی می تونسته پادشاه بشه بیخیال شده؟؟ یکی که می دونه اوضاع از چه قراره لطفا توضیح بده

صحنه های نبرد هم که فوق العاده بودن دلم می خواست اسنو یکم بیشتر نشون داده می شد ولی همینم باز خوبه

ولی دیالوگ های دوبه دو نسبتا خوب نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
@کیوان

 

من در کتاب و سریال میگم جان به شدت احساسی عمل میکنه.به شدت دلایلش هم تو سریال نمونه خون کرستر رو نشون کرد به دلیل اینکه بره برادرش بیاره.یا قضیه کتاب پنجمش و ... لااقل الیسر و جوناس احساسی عمل نمیکنن یه مقدار قدرت درک و تفهیم.دارن هر چند الیسر سریال من خیلی دوست دارم درست شخصیتی هست که واقعا ازش توقع دارم همین هست.

 

اعذاب الیم واقعا !! من الان دوتا از دوستام تو همین انجمن هستن و هر وقت میان اینجا بحث ها رو میبینن بعدا بهم میگن چرا هر پستی که میدن سه خطش چهار خطش تو اسپویلر هست ؟ خوب اینا کتاب نخوندن دوست دارن تو دیالوگ ها حضور داشته باشن که ندارن

 

در مورد بحث در خصوص سایر بخش های سریال والا من ندیدم!! بغیر از این اپیزود یادم نمیاد کسی از نحوه چرخش دوربین تمجید کرده باشه یا از موسیقی متن استفاده شده در کار تعریف کرده باشه.

 

بعد من تعیین نمیکنم کی چطوری بحث بکنه یا نکنه.نفس کار خیلی خوبه تو پست قبلیم هم گفتم هر کسی بحث در خصوص تفاوت ها بکنه من میپسندم.ولی بحث این هست تفاوت ها باعث میشه سریال رو به نابودی ببرید.برای مثال یکی از پست ها در چند تایپک گذشته بود که مطلق به یکی از دوستان بود با استفاده از عبارت " به پای کتاب نمیرسه " ، " ارزش نداره وقت سرش بذاریم " و ... کلا سریال رو به نابودی کشوندید و گفتید این سریال یه چیز دسته سه هست که داره از یه شبکه مثل CW پخش میشه !!!

 

 

 

استنیس اپیزود بعد اصلا حاضر نمیشه چیزی که تو مصاحبه ویس و بنیاف دیدم خیلی زیرکانه گفته بودن جان اسنو هنوز خیلی مونده به ارامش نزدیک بشه یعنی خیلی مونده استنیس بهش نزدیک بشه.این مصاحبه تو اپیزود 8 انجام شده.معنی خیلی یعنی فصل بعد از نظر من.

 

 

باز اینجا جاش نیست ما صحبت کنیم.

 

من منتظرم تاپیک نکات رو بزنی که ادامه بدیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قضیه استاد ایمون چی بود؟؟ یعنی می تونسته پادشاه بشه بیخیال شده؟؟ یکی که می دونه اوضاع از چه قراره لطفا توضیح بده

د

 

بله استاد ایمون زمانی می تونست پادشاه بشه. میکار اول پدر استاد ایمون که خودش چهارمین پسر پدرش، دیرون دوم بوده( یعنی شانسی پادشاه شده بوده هرچند فرمانده قابلی محسوب می شده) چهار پسر داشته. اولیش دیرون بوده، معروف به دیرون مست. او که ولی عهد به حساب می اومده از یه بیماری عفونی که از یک فاحـ*ـه گرفته بوده، می میره. یه دختر عقب افتاده هم داشته که اصلا به حساب نمیاد. پسر دوم، اریون تارگرین بوده. او به اریون هیولا یا به قول خودش اریون روشن شعله مشهور بوده که ظاهرا از برادر بزرگترش هم خل و چل تر بوده . او بی نهایت مغرور و ظالم بود و فکر می کرد اژدهایی در قالب انسانه. آخر سر هم یک جام وایلدفایر رو میره بالا( فکر می کرده اینجوری به اژدها تبدیل میشه ) و میمیره. ایشون هم یک پسر داشته که در کودکی میمیره. پسر سوم اما استاد عزیز ایمون بوده که وقتی پدرش از دنیا میره، شورای بزرگ که مونده بوده با این همه مرگ و میر کی رو پادشاه کنه، به او روی میاره. اما ایمون که یک استاد بوده، پیشنهاد رو رد می کنه و به همراه بلاد ریون معروف راهی دیوار میشه و پادشاهی می رسه به برادر چهارم، اگان پنجم یا اگان نا محتمل، چون وقتی به دنیا اومد، چهارمین پسر چهارمین پسر شاه بود یعنی هیچ کس احتمال نمی داد او روزی بر تخت آهنین بنشیند.

 

در نهایت به نظرم کل قضیه به نفع وستروس شد که ممکن بود یه اگان نالایق دیگه رو تجربه کنه. چه دیوانه هایی در میان تارگرین ها پیدا میشند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من این اپیزودو خوب درآورده بودن.

اما یه جاهاییش یه ذره غیر واقعی بود؛ من کتابو تا یه جایی خوندم اما چون از یه نشر دیگه خریده بودم و دیگه هم کتابارو چاپ نکرد، مجبور شدم از ویدا بخرم که البته به خاطر امتحانا و اینا هم هنوز وقت نکردم ادامه رو بخونم. تازه اون موقع سریالو هم شروع کرده بودم و از کتابا جلوتر بودم.

ولی حالا... جاهایی که غیر واقعی بود، یکی اون ماموت ها و غولها بودن. چجوری منس تونسته بود کنترلشون بکنه؟

بعدم اینکه چجوری جان که اینهمه جراحت داشت یهو تصمیم گرفت بره با منس بجنگه اونم صحیح و سالم؟

اما غیر از اینا اپیزود خیلی خوبی بود. صحنه مرگ پایپ و ایگریت واقعا ناراحتم کرد. همش می خوام مرگ ایگریت رو بندازم تقصیر اون پسره، اولی، اما با خودم می بینم که اونم می خواست در واقع کمک کنه و هیچی از ماجرا نمی دونست.

از حرفهای استاد ایمون کلا خوشم میاد و سم هم چیزای جالبی گفت.

هفته بعد اپیزود آخره و من اصلا نمی دونم چجوری بقیه تابستون رو بدون این سریال طی کنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
صحنه مرگ پایپ و ایگریت واقعا ناراحتم کرد. همش می خوام مرگ ایگریت رو بندازم تقصیر اون پسره، اولی، اما با خودم می بینم که اونم می خواست در واقع کمک کنه و هیچی از ماجرا نمی دونست.

اگر قسمت سوم از همین فصل را ببینی متوجه میشی که چرا پسره ایگریت را کشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آره می دونم ولی خب بازم ناراحت کننده بود دیگه. به هر حال نمی تونی طرف هیچ کدومشون رو بگیری چون همه برای مقاصد خودشون می جنگن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه چیزی که خیلی ضایع بود موقع در گیری جان با اون یارو از قبیله تن طرف صورت جان رو میکوبونه به یه تیکه آهن صورت جان هم پر خون میشه جوری که من گفتم دندوناش در حد سکانس آخر ابرین ریخت ولی چند ثانیه بعد صورت جان رو در یک صحنه رمانتیک می بینیم که انصافا من باید یه وقت از دکتری که دندوناشو جرم گیری کرده بگیرم.

ارتش منس هم که داس رو دید بد گرخید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جاهایی که غیر واقعی بود، یکی اون ماموت ها و غولها بودن. چجوری منس تونسته بود کنترلشون بکنه؟

یه حقیقت غیر قابل انکار هست، حتی غول ها هم حریف آدر ها نمی شن. غول ها یه گروه تقریبا بزرگی تو کتاب هستن که مرکب اونا ماموت هست و یه شاه دارن که رهبریشون می کنه. اونا به زبان باستانی حرف می زنن. منس هم باهاشون حرف زد و قانعشون کرد که همراهش بشن. ماموت ها توسط غول ها کنترل می شن و غول ها هم گوش به فرمان شاه خودشون هستن.
بعدم اینکه چجوری جان که اینهمه جراحت داشت یهو تصمیم گرفت بره با منس بجنگه اونم صحیح و سالم؟

کتاب منظورتون هست؟ جان تو حمله ثن ها که تو یه برج بود و فقط تیر اندازی می کرد و توحمله های بعدی هم کار خاصی نکرد. یکم مدیریت کرد تا اینکه سر آلیسر و اسلینت اومدن. اول خواستن به جرم کشتن کورین بکشنش ( استاد ایمون نذاشت ) ولی بعدا برای مذاکره فرستاده شد پیش منس ( هدف اسلینت به کشتن دادن جان بود در اصل ) و ... .

 

به S.i.S :

 

من در کتاب و سریال میگم جان به شدت احساسی عمل میکنه.به شدت دلایلش هم تو سریال نمونه خون کرستر رو نشون کرد به دلیل اینکه بره برادرش بیاره.یا قضیه کتاب پنجمش و ... لااقل الیسر و جوناس احساسی عمل نمیکنن یه مقدار قدرت درک و تفهیم.دارن هر چند الیسر سریال من خیلی دوست دارم درست شخصیتی هست که واقعا ازش توقع دارم همین هست.
جان در سریال برای پیدا کردن برن به خونه کرستر نرفت.

به نظرم اصلا منطقی نیست با توجه به سریال بری کاراکتر کتاب رو نقد کنی. چه کاریه؟ وقتی تو کتاب خیلی قشنگ افکار طرف رو داری چه نیازی هست بری از نسخه خلاصه شده و گنگ همون شخص ( منظورم سریال هست ) استفاده کنی! وقتی اصل رو داریم چرا بچسبیم به فرع . مبنای من کتابه.

آلیسر سریال که تحریفی بیش نیست. آلیسر و اسلینت به غیر از سنگ اندازی و مسخره کردن جان کاره دیگه ای هم کردن? اون جا که گفتی جان چرا خودش نرفت و دوستاش رو فرستاد رو باید از نویسنده سریال پرسید چون اصل ماجرا چیز دیگه ای هست. جان اون موقع جراحت داشت و دونال نوی مدیریت می کرد.

 

واقعا بعیده کتاب 5 رو خونده باشی و بگی جان احساسی عمل کرد. شما حرکتش سر آریا رو بی خیال شو. سایر حرکت های جان عین تدبیر و بهترین تصمیم ممکن بود. هر کسی دیگه ای که فرمانده می شد قطعا دیوار از هم می پاشید. اتفاقا تفکرات جان بود که دیوار رو سر و سامون داد.

 

 

استنیس اپیزود بعد اصلا حاضر نمیشه چیزی که تو مصاحبه ویس و بنیاف دیدم خیلی زیرکانه گفته بودن جان اسنو هنوز خیلی مونده به ارامش نزدیک بشه یعنی خیلی مونده استنیس بهش نزدیک بشه.این مصاحبه تو اپیزود 8 انجام شده.معنی خیلی یعنی فصل بعد از نظر من.

 

اشتباه می کنی برادر من. من خودم تو سایت Imdb اسم استنیس، داووس و ملیساندر رو برای قسمت آخر دیدم. تو پیش نمایش قسمت 10 هم حمله شوالیه های اسب سوار رو به وحشی ها نشون داد ( کسی به غیر از استنیس می تونه باشه؟ )!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@Azor Ahai

 

اول از همه خیلی ممنون که اپیزود بعدی رو برام اسپویل کردید !! اگر میخواستم بفهمه اپیزود بعدی دقیقا چی میشه چلاق نیستم میرم میبینم اپیزود بعدی چه شخصیت های حضور دارن و چه شخصیت های حضور ندارن.بافت سریالی رو نابود کردید با تشکر.من دوست ندارم سریال اسپویل بشه برام چون روند مطابق با کتاب نداره و گاهی چیزهای عقب و جلویی و چیزهای عجیب بهش اضافه میشه دوست دارم تو روند سریال حدس بزنم چی میشه!!

 

دوم من کجا شخصیت سریال با کتاب مقایسه کردم ؟ جان از اون شخصیت هاست که تو سختی که بیفته تصمیم های احساسی شدید میگیره.اینکه جان تو وقتی که وضعیت اطرافش خیلی ریلکس هست یه تدبیر خوب میگیره کار هر کسی هست.من الان میتونم تو یه موقعیت بی خطر و بی استرس بشینم بهترین تصمیم ها رو بگیرم.ولی تو اوج حساسیت و نیاز جان کارهاش لنگ میزنه.نمونه اش هم موجود هست ربطی به این تایپک نداره که بخوام اینجا بازش کنم.

 

سوم من دارم اینجا بحث سریال میکنم، بحث کتاب رو نکردم.نگفتم چرا جان وقتی در کتاب مجروح بوده داره وسط جنگ رقص پا میاد وحشی میکشه !!! یا چرا الیسر کتاب از یه دلقک حلقه بگوش تبدیل شده به فرمانده لایق !! خیلی رک نوشتم از الیسر سریال بسیار خوشم میاد چیزی که مد نظر من از الیسر چه در کتاب و چه در سریال بود همین بود و همین هم خواهد بود !!

 

چهارم جان دو هدف رو دنبال میکرد برای رفتن خونه کرستر 1-پیدا کردن برن 2-نابودی باقی مونده نایت واچ های شورشی.اولی از دومی برای جان مهم بود.چرا که قبل و بعد از حمله هنوز دنبال برن بود.

 

امیدوارم واضح توضیح داده باشم من بحث کتاب نکردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من عذر می خوام، دقت نکرده بودم. فکر نمی کردم کسی که کتاب ها رو خونده باشه و از همه ی اتفاق ها با خبرِ، رو قسمت های پخش نشده سریال حساس باشه.

این دیگه برات اسپویل نیست.

 

آخه تو پیش نمایش های قبل از شروع سریال و همین قسمت 10 قشنگ معلوم میشه که استنیس می رسه

 

 

دوم من کجا شخصیت سریال با کتاب مقایسه کردم ؟ جان از اون شخصیت هاست که تو سختی که بیفته تصمیم های احساسی شدید میگیره.اینکه جان تو وقتی که وضعیت اطرافش خیلی ریلکس هست یه تدبیر خوب میگیره کار هر کسی هست.من الان میتونم تو یه موقعیت بی خطر و بی استرس بشینم بهترین تصمیم ها رو بگیرم.ولی تو اوج حساسیت و نیاز جان کارهاش لنگ میزنه.نمونه اش هم موجود هست ربطی به این تایپک نداره که بخوام اینجا بازش کنم.
اینجا جاش نیست، شما اگه وقت داری بیا تو تاپیکی که ریگار جدیدا زده، اونجا چند تا مثال بزن که جان احساسی عمل کرده. من نمی دونم تعریف شما از احساسی چی هست. ( اینجور فایده نداره من میگم احساسی عمل نکرد، شما میگی کرد. بحث این جوری به نتیجه نمی رسه‌) جان فقط یه جا خیلی احساسی عمل کرد که تو اسپویلر بهت گفتم.
سوم من دارم اینجا بحث سریال میکنم، بحث کتاب رو نکردم.نگفتم چرا جان وقتی در کتاب مجروح بوده داره وسط جنگ رقص پا میاد وحشی میکشه !!! یا چرا الیسر کتاب از یه دلقک حلقه بگوش تبدیل شده به فرمانده لایق !! خیلی رک نوشتم از الیسر سریال بسیار خوشم میاد چیزی که مد نظر من از الیسر چه در کتاب و چه در سریال بود همین بود و همین هم خواهد بود !!
من بهتون گفتم. من اصلا از روی سریال هیچ کاراکتری رو نقد و تحلیل نمی کنم. اگه بحث فقط رو سریال هست، من ادامه نمی دم دیگه.

 

چهارم جان دو هدف رو دنبال میکرد برای رفتن خونه کرستر 1-پیدا کردن برن 2-نابودی باقی مونده نایت واچ های شورشی.اولی از دومی برای جان مهم بود.چرا که قبل و بعد از حمله هنوز دنبال برن بود.
جان می دونست برن اون طرف دیوار هست ولی مطمئن نبود دقیقا کجاست. ولی اطمینان داشت شورشی ها خونه کرستر هستن. دلیلی هم که رفت اونجا کشتن اونا بود ولی امید داشت شاید سر نخی از برن هم اونجا پیدا کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان اینکه میگین جان رفت دنبال برن منظورتون تو سریاله؟

چرا من چیزی یادم نمی یاد در این زمینه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×