رفتن به مطلب

Recommended Posts

renly baratheon » چهارشنبه تیر 25, 93 10:08 pm[/url]"]استاد:

درباره میرسلا تو اون تاپیک فصل چهارم چندتا سوال پرسیدم که جواب ندادین! به نظرم خیلی منطقی به نظر نمیرسه این تئوری! :/

 

خب میری مازدور بچه هه رو چیکار میتونه کرده باشه؟ باید یه جایی قایمش کرده باشه یا به کسی سپرده باشش! یعنی در هر صورت از چادر خارجش کرده باشه که در این صورت باید بقیه میدیدنش! مگه جورا مواظبش نبوده؟

نمیدونم خیلی عجیبه! اما بازم به نظرم بعیده!

مخاطبت من بودم تو اون سوالا؟ شرمنده

همونجا بهشون جواب میدم.

 

MMD میتونه بچه رو مخفیانه به کمک یکی از افراد کالاسار خارج کرده باشه. خیلی از دوتراکی ها بعد از ضعیف شدن دروگو از کالاسار رفتن و هیچکس هم دنبالشون نرفت و بهشون شک نکرد. جورا که همش پیش دنی بود خیلی راحت میشد از نبودش استفاده کرد. جالبیش اینجاست که حتی جای قبر ریگو رو هم کسی نمیدونه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon » چهارشنبه تیر 25, 93 11:08 pm[/url]"]استاد:

درباره میرسلا تو اون تاپیک فصل چهارم چندتا سوال پرسیدم که جواب ندادین! به نظرم خیلی منطقی به نظر نمیرسه این تئوری! :/

 

خب میری مازدور بچه هه رو چیکار میتونه کرده باشه؟ باید یه جایی قایمش کرده باشه یا به کسی سپرده باشش! یعنی در هر صورت از چادر خارجش کرده باشه که در این صورت باید بقیه میدیدنش! مگه جورا مواظبش نبوده؟

نمیدونم خیلی عجیبه! اما بازم به نظرم بعیده!

خوب اونطوری که تو فیلم نشون میداد تو اون چادری که دنریس توش بود که اسبه رو میارن اگه درست یادم باشه اسبه رو از اون سمت چادر باز می کنن میارنش تو.. پس دلیلی نداره که میری ماز دور حتما مجبور شده باشه که بچه رو جلوی چشم همه از چادر خارج کنه..

 

به استاد@

استاد خودتو خسته نکن با تشکر از جناب مارتین هرچی سرنخ از برج شادی و رابطه ریگار و لیانا بوده به کل از بین رفته فقط مونده یه هاولند رید که اونم معلوم نیست چقدر از قضایا خبر داره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من تصویری که از جان در سریال معرفی شد بسیار برای شخصیت جان بد بود. همیشه ابروهاش جوریه که انگار یه حال بدی داره!

هیکل ریزی داره و ابهت نداره ... در حد یک لرد کمندر نیست. در حد کسی که ازش حساب ببرن نیست. جان ِ کتاب کاریزما داره. جان سریال اُب داره ببخشیدا ولی خیلی دوست داشتم اینو بگم.

برای همین حرفاست که دوست دارم جان ِ کتاب صحیح و سالم بره توی گوست و جان ِ سریال بمیره!

شک نکنید داستانی که از وارامیر توی کتاب 5 خوندیم هم واسه همین بود. آخرین چیزیم که جان بهش فکر میکنه گوسته چون میخواد بره توی گوست.

 

به هر حال ؛ من دوست دارم جان یه شخصیت یاغی بشه بعد از این ریکارنیشن. یعنی یکم جنگاور و قلدر بشه. از ادارد بیاد بیرون. دوست دارم به جادو یا آیتم های جادوجمبلی دست پیدا کنه. به نظر من یه شمشیر خارق العاده توی کتاب کمه. این شمشیرهای والرین به درد خودشون میخوره. شمشیر برنده و تیز که فایده نداره. بازی های رول پلینگ رو ببینید، همه شون شمشیر های خوب دارن :دی احتمالا" هم این اتفاق نمی افته ولی خدا کنه بیافته. مهمترین خواسته م عوض شدن شخصیت جان اسنو هست. و شک هم نکنید که زنده میمونه ، چون خواننده تعلیم داده شده که این مسئله ی خاص رو بتونه هضم کنه.

 

اما در مورد اینکه کیه، زیاد برام مهم نیست که لیانا چجوری با ریگار رفته و اینا. اصن شاید این پدر و مادر رو نداشته باشه. چیزی که برای من مهم هست، اینه که آشارا چی شده و هاولند رید کجاس. به نظرم این دو تا خیلی مهم ترن. یعنی در کل گره های بیشتری رو باز میکنن. جان اسنو به اندازه ی کافی برای خودش شخصیتی شده که حالا پادشاه بشه، نشه، مهم باشه.

 

گره های کوچیک بیشتری در مورد جان هست.

 

اما الان داشتم نبرد Tower of Joy رو میخوندم، دیدم چقدر زیبا نوشته شده ...

چقدر کینگزگارد اون موقع پرستیژ و ابهت داشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من مادرش لیاناست و معمای اصلی هویت پدرشه!اینکه ریگار پدر جان باشه دیگه خیلی واضحه.باید پدرش یکی باشه که خیلی دور از ذهن باشه مثلا ایریس.

هرچند من خودم ریگار و ترجیح میدم.

به نظرتون امکان داره اگر جان ریبورن شد از نظر ظاهری هم تفاوت کنه؟مثلا اگر واقعا تارگرینه حداقل رنگ موهاش تغییر بکنه؟!اگر واقعا وارد بدن گوست شده.اگر زیاد اونجا بمونه خوی حیوانی پیدا نمیکنه؟آخه به نظرم برن وقتی وارد بدن سامر میشد یه جوری میشد!اصلا از فکر اینکه ممکنه جان با بوسه ی ملیساندر ریبورن بشه چندشم میشه

این قیافه ی جان فیلم هم بخاطر ابروهاش انگار همش ناخوشه منو هم اذیت میکنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من یه چیزی به ذهنم رسیده نکنه جان بچه برندون باشه چون بچه یک ساله با دوساله زیاد فرقی نمی کنه بعدشم اون طور که میگن برندون وقتی جوون بوده هم با کسی همبستر شده (فکر کنم آشائی دین بود) پس ممکنه این جان حرامزاده برندون باشه و لیانا می دونسته برا همین به ند میگه قول بده از اون یعنی تنها یادگار برندون محافظت کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تا اونجایی که میدونم همچین چیزی تا حالا مطرح نشده حداقل من اینطور فکر میکنم

 

ولی بیاین یکم ساده تر فکر کنیم رابرت نامزد لیانا بوده چرا جان فرزند لیانا و رابرت نباشه؟ همه میدونن که رابرت آدم شه...وتی بوده و این بهتر میتونه مرگ لیانا رو توجیه کنه مثلا ریگاره دیده این حاملس اعصابش خورد شده (غیرتی شده D:) زده لیانا رو ناکار کرده

 

در ضمن اگه حقیقت داشته باشه خیلی جالب میشه چون جان وارث رابرت میشه و نبرد بین

استنیس و جان خیلی جالب میشه

 

 

یک چیز دیگه همونطور که میدونید در هنگام مرگ لیانا از ادارد قول میگیره

لیانا میدونسته که رابرت یک زنه دیگه میگیره و فکر میکرده اون زن باعث مرگ جان میشده برای همین از ادارد قول میگیره که هویت جان که فرزنده رابرته رو مخفی کنه

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آخر کتاب خیلی جالب میشه اگه مارتین بیاد بگه که اونجا لیانا درباره بچه قول نمیگرفته و فقط داشته از ند قول میگرفته که مثلا پیکرشو حتما ببره وینترفل و یا...

جان هم حرامز... ی خود نده.

اونوقت اینهمه سر این قول گرفتنه تئوری درست شد همه به فنا میره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من بیشتر جاها میبینم که جان رو پسر ریگار و لیانا میدونن. که احتمالش زیاده، ولی بعضی چیزا این تئوری رو نقض میکنه. اولا در این شکی نیست که جان نصف استارکه، چون همه میگن جان بیشتر از بقیه شبیه استارکاس. پس یا واقعا ند پدرش هست و هویت مادرش نامعلومه، یا لیانا مادرش هست و هویت پدرش نامعلوم. دوما بر طبق گفته های جان ارن مرحوم "The seed is strong"

یعنی اگه پدر جان ریگار بوده باشه، جان باید رنگ مو هاش حداقل مایل به نقره ای بزنه، نه اینکه قهوه ای مایل به مشکی باشه. رنگ چشمان جان هم مثل ند خاکستری هست ... از لحاظ ظاهر هم شباهتی به ریگار نداره. پس به نظر من این تئوری باید رد بشه.

این نکته رو هم باید اضافه کنم که جان مثل آریا و برن وارگ هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
QelThezad » جمعه شهریور 28, 93 10:55 pm[/url]"]من بیشتر جاها میبینم که جان رو پسر ریگار و لیانا میدونن. که احتمالش زیاده، ولی بعضی چیزا این تئوری رو نقض میکنه. اولا در این شکی نیست که جان نصف استارکه، چون همه میگن جان بیشتر از بقیه شبیه استارکاس. پس یا واقعا ند پدرش هست و هویت مادرش نامعلومه، یا لیانا مادرش هست و هویت پدرش نامعلوم. دوما بر طبق گفته های جان ارن مرحوم "The seed is strong"

یعنی اگه پدر جان ریگار بوده باشه، جان باید رنگ مو هاش حداقل مایل به نقره ای بزنه، نه اینکه قهوه ای مایل به مشکی باشه. رنگ چشمان جان هم مثل ند خاکستری هست ... از لحاظ ظاهر هم شباهتی به ریگار نداره. پس به نظر من این تئوری باید رد بشه.

 

تو ازدواج های خارج از خاندان تارگرین ها صرفا ظاهر اونا غالب نبوده! نمونه بارزش هم بیلور بریک اسپیر ـه!

برای همین نمیشه صد در صد به خاطر ظاهر این تئوری رو رد کرد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمیدونم چرا همه دنبال ریبورن شدن جان هستن

با وجود اینهمه شخصیت که مردن (راب ، ند ، ابرین و خیلی های دیگه) چرا فک میکنید جان برمیگرده

همه تون میدونین استاد ضدحال زدنه این مارتین

و هیچوقت کاراش قابل پیش بینی نبوده

 

نمیدونم والا

اما یه حسی میگه: بای بای جان

 

Sent from my xperia z2

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
North Wolf » شنبه شهریور 29, 93 9:34 am[/url]"]نمیدونم چرا همه دنبال ریبورن شدن جان هستن

با وجود اینهمه شخصیت که مردن (راب ، ند ، ابرین و خیلی های دیگه) چرا فک میکنید جان برمیگرده

همه تون میدونین استاد ضدحال زدنه این مارتین

و هیچوقت کاراش قابل پیش بینی نبوده

 

نمیدونم والا

اما یه حسی میگه: بای بای جان

 

Sent from my xperia z2

 

چون خودش برگشته گفته: "کی گفته جان مرده؟"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

""هنوز"" نمرده

اما میمیره

مثلا

 

یا شاید میخواسته مارو سردرگم کنه

من خودم شخصا از مرگ جان بیسیار ناراحت شدم و تا چن وخت دپرس بودم

کلا خیلی خوشحال میشم برگرده

اما این مارتین کاری نمیکنه ما خوشحال شیم

 

یا شاید میخواسته خواننده هارو امیدوار نگه داره تا یوقت قید کتاب رو نزنن

مثلا اگه یهو میگفت جان مرده (با توجه به ری اکشن های بقیه مرگ های معروف) خواننده ها دیگه قاطی میکردن

هیشکی هم نه جان!

 

با اینکه خیلی امیدوارم برگرده اما بعید میدونم

هیچوقت کارای قابل پیش بینی نمیکنه مارتین

دوتا نظریه دارم

یکی اینکه جان کلا بای بای (البته یجورایی آروم آروم و بدون شوک)

یا ریبورن میشه اما یجوری که همه بدشون بیاد و متنفر بشن ازش اونوخت حذف کردنش راحت شه

به نظر من این نغمه آتش و یخ خیلی بیشتر از این حرف هاست

خیلی بیشتر از جان و دنی و حتی اژدها ها

تو این پنج تا کتاب یجورایی یه کد هایی بهمون داده

اما شاید بعضی ها نمیخوان قبول کنن

این یخ و آتش خیلی بیشتر از یه نبردِ که ما میشناسیم

یا شایدم چون من دوس دارم همچین چیزی بشه اینطور میگم

 

Sent from my xperia z2

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب نورث ولف رعایت کن واسه مردم همرو اسپویل کردی که!

 

جان هنوز چند تا تئوری خیلی مهم داره، در ضمن هنوز توی ویکی هم مردنش تأیید نشده. درسته توی کتاب 6 ممکنه جزو شخصیت های اصلی نباشه، اما خب کتلین هم بعد از عروسی سرخ و کشته شدنش جزو شخصیت های اصلی نبود. به علاوه ملیساندر ممکنه زندش کنه و جان یه دفعه آزور آهای از آب دربیاد که تئوری پرنس وعده داده شده ی جان رو خیلی بیشتر میکنه. مخصوصا اگه پدرش ریگار باشه. به علاوه اگه بمیره مرگش خیلی بی معنی میشه. یعنی تا الان یه شخصیت بی مصرفی بوده!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسپویل؟

مگه اینجا هم اسپویل داریم؟

نمیدونستم شرمنده

با tapatalk اسپویلر نمیشه بزاری یکی ویرایش کنه

 

Sent from my xperia z2

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جان بچه ی بنجن و لیاناس بنجن هم ظاهرا رفته شده شاه شب و پیوسته به آدر ها

هورااااااا هویت جان معلوم شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مطمئن باشید که جان نمرده. این نظر که جان مرده و به کل از داستان حذف شده کاملا بی معنی هست؛چون کلی سوال جواب داده نشده درباره ی جان وجود داره. برای مثال رویای سرداب وینترفل که از کتاب اول تا کتاب پنجم جان رو رها نکرده، رویای پوشیدن زره ای از یخ سیاه ، زوم کردن ملیساندر روی جان و اشاره های فراوان به جان در سایر POV ها و حجم بالای اختصاص داده شده به این شخصیت باعث میشه که حذف شدنش رو به این سادگی و با این شکل تقربیا بعید بدونم.

 

در مورد وضعیت فعلی جان من خودم نظرم اینه که اون مرده و دوباره بر می گرده ولی نه به صورت وضعیت لرد بریک و لیدی کتلین. اونا حقیقتا مردن و با جادو زنده شدن ولی وضعیت جان مرگ واقعی نیست. جان فقط جسم فیزیکیش آسیب دیده ولی روحش بدون مشکل وارد گوست شده. کتلین و بریک رسما مرگ حقیقی رو تجربه کردن ولی جان نه. این رو هم با استناد به مقدمه کتاب 5 می گم که خیلی واضح داره ذهن خواننده رو برای پذیرش این اتفاق آماده می کنه.( کلا این مقدمه خیلی گنگ و نا مفهوم بود تا فصل آخر جان. یعنی اصلا معلوم نبود برای چه نوشته شده و منظورش چیه ) اگه یادتون هم باشه وارامیر جان رو یه وارگ قدرتمند می دونست که آموزش ندیده و جان در طول کتاب 5 رابطه عمیق تری با گوست پیدا می کرد و مرتب از نظر وارگ بودن قوی تر می شد. در آخرین لحظه هم به گوست فکر کرد و اسمش رو به زبان آورد و بعدش ... .

 

پ.ن: تو تالار کتاب پنجم نیازی به گذاشتن اسپویلر نیست. چون فرض بر اینه که کاربر هر 5 تا کتاب رو مطالعه کرده. مگه اینکه مطلب کاربر درباره ی کتاب ششم باشه. کلا تو بقیه تالار ها هم همین جوره. مرز اسپویل خود تالار، چون کاربری که کتاب پنجم رو نخونده نباید بیاد تالار کتاب 5 !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمیدونم این موضوع رو قبلا هم مطرح کرده بودم یا نه ولی اگر این تئوریه R+L=J درست باشه به نظرتون ادارد کار درستی کرد که اجازه داد جان به نگهبانان بپیونده بدون که هویتشو براش فاش کنه.به نظرتون در حق جان کوتاهی نکرد؟شاید اگر جان میدونست که مادرش کیه یا اصلا مادر و پدرش کین تصمیم متفاوتی میگرفت و نمیخواست به نگهبانان ملحق بشه و مسیر متفاوتی رو در پیش میگرفت در عوض ادارد بهش میگه دفعه ی بعد که همدیگه رو ببینیم بهت میگم!!که دیگه اونموقع احتمالا کار از کار گذشته بوده اگر خود ادارد هم جون سالم به در میبرد.

در کل میدونم که اتفاقاتی که افتاده برای پیش بردن داستان ضروری بوده ولی کلا این یه مورد از نظر اخلاقی برام سوال برانگیز بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از نظر اخلاقی که درست نبود ولی کاملا عقلانی بود. چون اگه یه موقع جان به سرش میزد که انتقام پدرش رو بگیره یا رابرت میفهمید جان کیه، ادارد و شمال و کل ملکت بدبخت میشدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته من فکر میکنم اون نظریه فقط در صورت ربوده شدن لیانا امکان پذیره وگرنه باید بچه ادارد باشه .

بااین حال بهترین کار همینه چون وقتی جان سیاه بپوشه نه جان میتونه ادعایی داشته باشه ونه رابرت میتونه کاری با یک نگهبان شب داشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمیتونم این که جان پسر ریگار و لیاناست رو هضم کنم خیلی کلیشه ای میشه و زیاد به سبک مارتین نمیخوره در ضمن خیلی رو این قضیه که جان قیافه شمالی ها رو داره و مثل ادارده مانور داده میشه من میگم مارتین خودش میخواد ما رو گمراه کنه که به هویت پدر جان شک کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
رندل تارلی » چهارشنبه اردیبهشت 23, 94 11:57 pm[/url]"]من نمیتونم این که جان پسر ریگار و لیاناست رو هضم کنم خیلی کلیشه ای میشه و زیاد به سبک مارتین نمیخوره در ضمن خیلی رو این قضیه که جان قیافه شمالی ها رو داره و مثل ادارده مانور داده میشه من میگم مارتین خودش میخواد ما رو گمراه کنه که به هویت پدر جان شک کنیم.

 

من که فکر میکنم تئوری اینکه جان پسر ریگار و لیانا باشه خیلی محتمله و مارتین با همین فرض داستان رو نوشته اما حالا که اینقدر در مورد این تئوری بحث شده بعید نیست مارتین کل موضوع رو تغییر بده. بلاخره برگ برنده اصلی مارتین همیشه غافلگیری خواننده هاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من مهم ترین فصل کل سری مقدمه کتاب پنجم هستم!

وارامیر شش جلد حرفایی میزنه و قضایایی رو روشن میکنه که میشه با کمی کندوکاش آینده جادویی نغمه رو پیش بینی کرد!

مثلا این که نتونست یه آدم رو کنترل کنه و نزدیک بود دیوانه بشه در حالی که برن تونست!

تاکیدش روی این که جان وارگ قوی بود؛جان چه بچه لیانا باشه چه ادارد یا حتی بنجن( )استارک هست و خون جادویی تو رگهاش جریان داره یعنی میتونه کارهایی رو بکنه که وارامیر نتونست!

مطمئنا جان بعد از مرگش به بدن گوست وارگ میشه و شاید بعد از تولد دوبارش کمی خوی حیوانی پیدا کنه ولی دوباره برمیگرده!

شاید اصلا دوباره به بدن قبلیش برگرده و اینطوری یه اتفاق انصافا جالب بیوفته!بدون کمک ملیساندر!

در ضمن با ریخته شدن خون جان مگه جادوی دیوار نباید برخیزه؟یا روشن بشه یا فعال بشه؟!

کلا برگشتن جان حتمی به نظرم,حالا اینکه آزورآهای باشه یا نه،خوب باشه یا بد،انسان باشه یا حیوان مشخص نیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار به یه دلیل خیلی مهم خانوادش و خودش رو فدا کرده تا 3 تا از بهترین اعضای گارد از یه زن محافظت کنن. این تئوری میگه جان خون تارگرینی نداره اگه این طور باشه. چرا اون سه نفر باید از یه زن که هیچ ربطی به سلطنت نداره محافظت کنن. چرا نباید برن دنبال ویسریس که تنها پسر و بازمانده ی شاهشون هست؟ کسانی که بین محافظت از شاه و ملکه اولویت براشون شاه هست ( اشاره به خاطره ی جیمی درباره ایریس و زنش ) . چرا باید بعد از همه اون اتفاق ها باز اونجا بمونن. مگه این که کسی داخل برج هست که خون تارگرین ها رو داره و طبق قوانین وستروس شاه هست ( پسر ریگار حقش از ویسریس جلو تر هست ). تا اینجا تقریبا همه اون شخص رو جان می دونن. چیزی که واضح هست اینه که لیانا از هر چیزی برای ریگار مهم تر بوده ولی چرا؟ دقیقا نمیشه گفت.

 

 

 

مطمئنن جان پسر ریگار و لیاناس

یکی از دلایلام متن بالاس که دوست عزیزمون گذاشته

از جنگ ند با 3 تا گارد پادشاه که همشونم شاخ بودن فقط ند و هاولند رید جون سالم به در می بره

ند که مرده

به نظرم با رفتارای دنریس میمیره و هاولند رید میاد میگه جان پسر لیانا و ریگاره

لیانا از ند قول می گیره

چه قولی؟

از بچم مراقبت کن و دور از سیاست نگهش دار

نزار کسی بفهمه نسلش چیه تا جونش در خطر نیوفته

فکر کنین رابرت می فهمید ریگار با لیانا رابطه داشته

زنده نمی زاشت جانو

ند واس وفاداریش به رابرت و دور کردن جان از سرنوشتش که پادشاهیه می فرستش به نگهبانان شب

اینم در نظر بگیرین که ند ته شرافته بعد جنگ میاد با بچه

به زنش نمی تونه دروغ بگه

کت میگه کیه

ند جواب میده از خونم

شرمنده طولانی شد

اما جان وارث ریگار و پادشاه میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×