رفتن به مطلب
استاد آمون

The Rogue Prince / کتاب شاهزاده شریر

Recommended Posts

سلام.

این تاپیک رو برای بحث درباره ی داستان The Rogue Prince درست کردم.

این کتاب در سایت goodreader امتیاز 3.8 رو تا اینجای کار اورده.

به نظر من کتاب The Princess and the Queen بهتر بود و کلا بیشتر دوستش داشتم.

چندتا نکته ی مهم درباره ی این داستان هست که خوشحال میشم نظر بقیه دوستان رو هم دربارشون بشنوم.

اول اینکه برعکس داستان نغمه که در اون هر بچه ای که از نسل رابرت یا استنیس هستش شکل و شمایل براتیونی داره، تو این داستان می بینیم که فردی مثل رینیس تارگرین که مادری براتیونی داشت نتنها قیافه خودش به براتیون ها نرفته بلکه هیچکدوم از بچه هاشم نشانی از براتیون ها تو ظاهرشون ندارن و کاملا ظاهری والریایی دارن. به همین دلیل میشه نتیجه گرفت که ژن براتیونی در بعضی از موارد ژن برتر نیست.

نکته بعدی که خیلی دوست دارم دربارش نظر دوستان رو بدونم در مورد سه فرزند ارشد رینیرا هستش. از نظر شما اونا بدون شک استرانگ نیستن؟

یه نکته ی دیگه. به نظرتون دیمون در مرگ دو همسر اولش یعنی ری رویس و لینا ولاریون و برادر هسرش سر لینور ولاریون دستی داره؟ به نظرتون دیمون نمی خواسته با مرگ همسرهاش و لینور خودش رو به رینیرا نزدیک و با اون ازدواج کنه تا بتونه به سلطنت برسه؟

و در آخر اینکه صفت Rogue بسیار برازنده ی جناب دیمون هست و حقیقتا حقش بود که آدم خلی مثل رینیرا گیرش بیاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممنون استاد بابت تاپیک.

یه سوال! از کجا آوردین این کتاب رو؟ لینک دانلودی دارین ازش تا ما هم بخونیمش؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مرسی استاد. من چرا ندیده بودمش!

شورای محترم چرا اطلاعیه اش رو نذاشتن یا تو همون خبرش ننوشتن که تو سایت گذاشتنش برای دانلود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمی تونم این پسوند رو باز کنم! PDF نداره؟؟؟ این پسوند رو با چه اپلیکیشنی می تونم باز کنم؟

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » جمعه خرداد 30, 93 11:31 pm[/url]"]من نمی تونم این پسوند رو باز کنم! PDF نداره؟؟؟ این پسوند رو با چه اپلیکیشنی می تونم باز کنم؟

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

 

یه سرچ بزن Epub Reader واسه هر سیستم عاملی که می خوای.

استاد ماشاالله تو این زمینه ها سرعتت خوبه ها. (اسمایلی زدن به تخته)

اسمایلی رو به لیست منفورهات اضافه نکنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » جمعه خرداد 30, 93 5:13 pm[/url]"]سلام.

این تاپیک رو برای بحث درباره ی داستان The Rogue Prince درست کردم.

این کتاب در سایت goodreader امتیاز 3.8 رو تا اینجای کار اورده.

به نظر من کتاب The Princess and the Queen بهتر بود و کلا بیشتر دوستش داشتم.

چندتا نکته ی مهم درباره ی این داستان هست که خوشحال میشم نظر بقیه دوستان رو هم دربارشون بشنوم.

اول اینکه برعکس داستان نغمه که در اون هر بچه ای که از نسل رابرت یا استنیس هستش شکل و شمایل براتیونی داره، تو این داستان می بینیم که فردی مثل رینیس تارگرین که مادری براتیونی داشت نتنها قیافه خودش به براتیون ها نرفته بلکه هیچکدوم از بچه هاشم نشانی از براتیون ها تو ظاهرشون ندارن و کاملا ظاهری والریایی دارن. به همین دلیل میشه نتیجه گرفت که ژن براتیونی در بعضی از موارد ژن برتر نیست.

نکته بعدی که خیلی دوست دارم دربارش نظر دوستان رو بدونم در مورد سه فرزند ارشد رینیرا هستش. از نظر شما اونا بدون شک استرانگ نیستن؟

یه نکته ی دیگه. به نظرتون دیمون در مرگ دو همسر اولش یعنی ری رویس و لینا ولاریون و برادر هسرش سر لینور ولاریون دستی داره؟ به نظرتون دیمون نمی خواسته با مرگ همسرهاش و لینور خودش رو به رینیرا نزدیک و با اون ازدواج کنه تا بتونه به سلطنت برسه؟

و در آخر اینکه صفت Rogue بسیار برازنده ی جناب دیمون هست و حقیقتا حقش بود که آدم خلی مثل رینیرا گیرش بیاد.

 

خب منم خوندم.

 

به شدت موافقم که پرنسس و ملکه بهتر بود. اسم کتاب رو من نمی دونم چرا گذاشته بودن Rouge اصلاً رو دیمون تمرکز نداشت.

 

اگر هم برتری ای باشه 100% نیست که. نتیجه گیری که برثیون ها ژنشون همواره برتر نیست درسته به نظرم.

 

120% استرانگ بودن.

 

 

به جز لینا بقیه رو با درصدهای مختلفی از اطمینان می شه انداخت گردن دیمون.

 

 

 

نسخه های ماشروم خیلی خنده بودن.

 

 

حالا بقیه هم بخونن مام موارد جدیدی اضافه کنیم بحث جداب تر شه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان جان خوب شد پست گذاشتی من داشت یادم میرفت که خوندم کتاب رو!!!

 

من هم به نظرم اسم کتاب درست نیست چون حداکثر ۲۰ درصد کتاب در مورد شاهزاده دیمونه!

در مورد این که سه فرزند اول رینیرا استرانگ باشن خوب خیلی احتمالش زیاده ولی به نظرم باز هم نمیشه صد در صد مطمئن بود.

در مورد برتری ژنی براتیون ها شاید این جوریه که اگه براتیون مرد باشه ژنش صد در صد منتقل میشه و در مورد براتیون زن صادق نیست. آیا این امکان هست که رینیس دختر مادرش نباشه؟ یه نکته ی دیگه هم اینه که خوب براتیون ها هم کمی ژن تارگارینی دارن دیگه!

در مجموع کتاب خوبی بود هرچند که خیلی خیلی کوتاه بود. واقعا بیصبرانه منتظر کتاب بعدی مارتین هستم.

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نسخه های ماشروم خیلی خنده بودن.

اصلا چرا اینقدر از قول آدم های مختلف داستان رو نوشته؟

الان اون قضیه کریستون کول و رینیرا برای من کاملا غیر مشخصه!!! البته خودم فکر میکنم اون روایتی که توش رینیرا کریستون رو رد می کنه درست تر باشه چون اگه خود کریستون رینیرا رو پس زده باشه دیگه چرا اینقدر از رینیرا کینه داره؟

 

در مورد این که سه فرزند اول رینیرا استرانگ باشن خوب خیلی احتمالش زیاده ولی به نظرم باز هم نمیشه صد در صد مطمئن بود.

اتفاقا صد در صد استرانگن. مو و چشم قهوه ای جزو مشخصات ظاهری ولاریون ها و تارگرین ها اصلا به حساب نمیاد. هم لینور و رینیرا و هم پدر و مادر و کلا اجداد این دوتا ظاهر والریایی داشتن پس رنگ مو و چشم پسر های رینیرا به چه کسی غیر از اون استرانگ ممکنه رفته باشه؟

 

1پ.ن: دلم خیلی برای لینور سوخت. بیچاره از هیچکس خیر ندید. به ویژه از زنش.

2پ.ن:جهت یاداوری: دیمون خیلی پسته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چون رینیرا بعدش می ره سراغ استرانگ. خیلی حرکت ضایعست.

 

 

استاد نظرت راجع به رینیرا در چه حاله؟ نسبت به رقص تغییری نکرده؟

جالبه که روایت های خوب رو برای رینیرا انتخاب می کنی ولی علاوه بر اتهامات موجود علیه دیمون خودت یه چندتا دیگه هم اضافه می کنی.

 

 

خیلی دوست دارم نطرت راجع به کشته شدن استرانگ ها به دستور ویسیریس رو بدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » دوشنبه تیر 2, 93 3:32 pm[/url]"]چون رینیرا بعدش می ره سراغ استرانگ. خیلی حرکت ضایعست.

 

 

استاد نظرت راجع به رینیرا در چه حاله؟ نسبت به رقص تغییری نکرده؟

جالبه که روایت های خوب رو برای رینیرا انتخاب می کنی ولی علاوه بر اتهامات موجود علیه دیمون خودت یه چندتا دیگه هم اضافه می کنی.

 

 

خیلی دوست دارم نطرت راجع به کشته شدن استرانگ ها به دستور ویسیریس رو بدونم.

بازم تنفر کریستون دیگه خیلی زیاده. خل و چل میره طرف آلیسنت!

 

رینیرا؟خبببببببببببببب سخته اعتراف کنم ولی حالم ازش بهم میخوره. من چطوری این بشر رو دوست داشتم؟ آدر ها خودش و دیمون رو ببرن!

هرچی بلا سرش اومده 90 درصدش تقصیر خودشه! می مرد با اگان ازدواج می کرد؟ عقده ای بود کلا!الکی فقط دلش می خواست به آلیسنت و برادراش بپره! البته اون دیمون نفله شده هم کم تقصیر نداره!

موندم چطوری از این دوتا خل و چل اگان سوم و ویسریس بوجود اومدن!

از هرگونه اتهامی نسبت به این دو (خصوصا دیمون) استقبال میکنم!

بیچاره لینور و لینا حروم چه آدمایی شدن!

 

منظورت آتش سوزی هارن هاله؟ خیلی بعید نیست کار ویسریس باشه! اونجوری که ویسریس می گفت بچه های رینیرا رو استرانگ صدا نکنید بعید هم نبود که بخواد تنها کسایی رو که از شاهکاره دخترش خبر دارن از بین ببره تا آبروی دخترش نره!

ولی واقعا حمایت ویسریس از لوکریس بجای حمایتش از ایموند خیلی بد بود! هیچی به رینیرا نگفت! برعکس با آلیسنت و بچه هاش دعوا کرد که چرا به اینا می گید استرانگ!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب وقتی الان با رینیرا رابطه اینجوری شده چرا قهرمان طرف مخالف نشه؟

 

 

کلاً 90% مشکلات از عشق قدرت ناشی می شه. ازدواج نکرد چون نمی خواست اونجوری ملکه بشه. نمی خواست حتی اندکی از قدرتش رو با اگان تقسیم کنه.

 

 

دقیقاً لینور کجاش حیف شد؟

من با رینیرا از صفحه دوم PatQ مشکل داشتم ولی جدی از سر لینور هم زیادی بود.

 

 

چرا باید از ایموند حمایت می کرد؟

ایموند از همون بچگی ویژگی های بد دیمون رو بدون ویژگی های خوبش داشت.

 

 

الان که نظرت راجع به رینیرا اینه بین سبز ها و سیاه ها کدوم رو انتخاب می کنی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » دوشنبه تیر 2, 93 4:07 pm[/url]"]خب وقتی الان با رینیرا رابطه اینجوری شده چرا قهرمان طرف مخالف نشه؟

 

 

کلاً 90% مشکلات از عشق قدرت ناشی می شه. ازدواج نکرد چون نمی خواست اونجوری ملکه بشه. نمی خواست حتی اندکی از قدرتش رو با اگان تقسیم کنه.

 

 

دقیقاً لینور کجاش حیف شد؟

من با رینیرا از صفحه دوم PatQ مشکل داشتم ولی جدی از سر لینور هم زیادی بود.

 

 

چرا باید از ایموند حمایت می کرد؟

ایموند از همون بچگی ویژگی های بد دیمون رو بدون ویژگی های خوبش داشت.

 

 

الان که نظرت راجع به رینیرا اینه بین سبز ها و سیاه ها کدوم رو انتخاب می کنی؟

عشق قدرت رو خوب اومدی. رینیرا هم درست مثل سرسیه، هرچی بیشتر به قدرت می رسه بیشتر گند میزنه. حداقل با ازدواج با اگان از دردسر های بعدیش جلوگیری می کرد.

 

لینور پسر کم کسی نبودا. کورلیس ولاریون اون موقع یکی از بزرگترین ناوگان ها رو داشت و قدرتمند بود زنش زنش هم که حمایت شمال و استورمزاند رو داشت. اتحاد ولاریون ها و تارگرین ها فکر خوبی بود. در هر حال لینور هرچی هم بود دیگه رینیرا زیادی بهش بد کرد. بیچاره حتی یه دونه بچه هم از رینیرا نداشت. رینیرا خیلی واضح تحقیرش کرد.

 

چون لوکریس ایموند رو کور کرد. قبول دارم ایموند خل و دیوانه بود اما تو اون ماجرا بچه های رینیرا هم کم تقصیر نداشتن. حمایت کردن بخوره تو سرش حداقل یه کلام در باب حمایت از پسرش حرف میزد و یه کم از اون حمایتی رو که از رینیرا و بچه هاش کرد از ایموند هم می کرد. جوری رفتار کرد که انگار لوکریس ناقص شده. البته ناگفته نماند که ایموند هم کم کرم نریخت. یه جورایی حقش بود چشمش کور بشه.

 

هنوز هم سیاه ها رو ترجیح میدم.

این همه من گفتم. خودت بگو نظرت درباره دیمون و سیاه ها و کلا همه ی شخصیت ها چیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من که از رینیرا وقتی موقع زایمان گفت "هیولا" بدم اومد.

بعدش هم فقط دلایل بیشتری برای تنفر بهم داد و تو این کتاب هم به کارش ادامه داد.

 

 

دیمون رو خوشم می یاد ازش و با این کتابم تغییری حاصل نشد.

خیلی خنده است این دیمون. کلاً انگار باید سرش رو گرم کنی. وقتی لینا مرد دوباره بیکار شد شروع کرد دنبال یه راهی که مشغول کنه خودش رو.

پادشاه هم می شد باز همین بود به نظرم.

 

 

من با وجود رینیرا طرف سیاه ها بودم به خاطر کورلیس، ملکه ای که هرگز نبود و دیمون.

اونور از آلیسنت و اگان و ایموند و تقریباً همه شون بدم می یاد. اون های تاور ها کلاً اومدن چسبوندن خودشون رو به ویسیریس و من خوشم نمی یاد از این کار.

کریستون کول خوب بود فقط اونور و اون پسر سوم آلیسنت.

 

لینا خیلی خوب بود. سوار ویگار بودن، اون حرکتش دم مرگ و دیمون.

 

شخصیت ها رو اگه بگی می گم نظرم رو.

 

 

 

انشاالله دقت کردی که چندین بار اشاره شد Writ این دو پادشاه شامل دورن نمی شه و ویسریس می گفت با یه پرنس دورن ازدواج کن که دورن به 7 پادشاهی ملحق شه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رنلی:

یه خبر جدا براش رفتیم تو سایت!

 

کتاب رو خوندم. موافقم که پرنسس و ملکه بهتر بود. روایتها خیلی زیاد بود و نمیشه نظر قطعی داد. از اینکه چه روایاتی رو انتخاب کنی میتونی از دیمون یه قهرمان یا یه پست فطرت رذل بسازی!

همه آتیش ها از گور ویسریس بلند میشه. میمرد عین بچه آدم پسرش رو وارث اعلام میکرد؟ اینهمه درگیری بین زنش و دخترش رو میدید اما بازم به قطع نمیومد تمومش کنه. مدام اینها رو از هم دور میکرد. یکی نیست بهش بگه مردک! وقتی بمیری اینها مملکت رو به خاک و خون میکشن. برو عین بچه آدم یکی رو وارث اعلام کن و قال قضیه رو بکن. وقتی خودت میدونی بچه های راینیرا پسر استرانگ هستن چرا نمیری پسرت رو وارث اعلام کنی؟ احمق تر از ویسریس خودش بود.

 

از راینیرا به شدت بدم میاد. همینطور از ایموند. ولاریون ها این وسط گوشت قربانی بودن. نمیدونم چرا هنوز از دیمون خوشم میاد. مرگ ها رو نمیتونم به قطعیت به دیمون ربط بدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جورامون » سه شنبه تیر 2, 93 12:24 am[/url]"]

 

 

از راینیرا به شدت بدم میاد. همینطور از ایموند. ولاریون ها این وسط گوشت قربانی بودن. نمیدونم چرا هنوز از دیمون خوشم میاد. مرگ ها رو نمیتونم به قطعیت به دیمون ربط بدم.

 

 

به به به به، چه عجب یه نقطه مشترکی پیدا شد تو علائق ما راجع به شخصیت ها.

 

من از دیمون استفاده کنم یه بحثی که ذهنم رو مشغول کرده رو مطرح کنم.

 

 

الان ما یه شخصیت داریم که خوشت می یاد ازش. حالا یه کار خلاف اخلاقی انجام می ده مثلاً دیمون اون پیام آور رو در حد مرگ شلاق می زنه (شلاق رو که اشتباه نمی کنم) نظرت چجوری تغییر می کنه راجع بهش؟

حالا اگه بره زنش رو بکشه چی؟

یا کشتن شوهر رینیرا؟

 

 

پلیدی به سبک پیتر، تایوین، دیمون و روس بولتون رو مقایسه می کنی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Nymeriaa » سه شنبه تیر 3, 93 10:01 am[/url]"]ترجمه فارسی ای ازش نیومده بیرون؟

نه، بچه‌ها خودشون انگلیسی خوندن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » دوشنبه تیر 2, 93 11:33 pm[/url]"]
جورامون » سه شنبه تیر 2, 93 12:24 am[/url]"]

 

 

از راینیرا به شدت بدم میاد. همینطور از ایموند. ولاریون ها این وسط گوشت قربانی بودن. نمیدونم چرا هنوز از دیمون خوشم میاد. مرگ ها رو نمیتونم به قطعیت به دیمون ربط بدم.

 

 

به به به به، چه عجب یه نقطه مشترکی پیدا شد تو علائق ما راجع به شخصیت ها.

 

من از دیمون استفاده کنم یه بحثی که ذهنم رو مشغول کرده رو مطرح کنم.

 

 

الان ما یه شخصیت داریم که خوشت می یاد ازش. حالا یه کار خلاف اخلاقی انجام می ده مثلاً دیمون اون پیام آور رو در حد مرگ شلاق می زنه (شلاق رو که اشتباه نمی کنم) نظرت چجوری تغییر می کنه راجع بهش؟

حالا اگه بره زنش رو بکشه چی؟

یا کشتن شوهر رینیرا؟

 

 

پلیدی به سبک پیتر، تایوین، دیمون و روس بولتون رو مقایسه می کنی؟

خب حالا ميخواي به كجا برسي؟

 

از ديمون خوشم مياد چون به نظرم ذاتش پليد نيست. شلاق زدن پيغام رسون رو محكوم ميكنم اما ميذارم به پاي عصبانيتش. يه لول در نظرم مياد پايين اما نه خيلي زياد. اگه بازم رفتار مشابه ازش ميديدم بازم پايينتر ميومد اما همين كه فرصت و انگيزه داشت عليه ويسريس قيام بكنه اما نكرد ارزشش رو بالا ميبره. ويسريس و اطرافيانش هميشه بهش بد كردن اما اون با بدي جواب نداد.

كشتن زن هاش رو نميتونم به خودش نسبت بدم. زن اولش كه تو يه حادثه كشته شد و ديمون هزاران كيلومتر دورتر بود. زن دومش هم كه بعد از زايمان مرد. ديمون هم به نظر خيلي دوستش داشت و دليلي نداشت كه اونو بكشه.

كشتن شوهر رينيرا مشكوكه. اگه واقعا كار ديمون باشه خيلي آدم پستيه. نميدونم رينيرا چي داشت كه اين بخواد به خاطرش همچين كاري بكنه ولي خب احمق بود.

اما بهترين كار ديمون كشتن ايموند بود كه با اون قسمت از رقص اژدهايان خيلي حال كردم.

 

در مورد ترتيب پليدي:

بيليش>روس بولتون(و والدر فري)>تايوين>ديمون

توضيح هم بخواي اينه:

بيليش يه عوضي به تمام معناست. كسي كه حاظره نصف وستروس بميرن اما به خواسته اش برسه. آب رو گل آلود ميكنه تا ماهي بگيره

بولتون و فري درسته به پليدي بيليش نيستن اما حقيرترن. اونها خودشون آب رو گل آلود نكردن اما ماهي ميگيرن. ابزار يه نفر ديگه هستن و خيانتكار هم هستن

تايوين هم از آب گل آلود ماهي ميگيره و كمتر خودش دست به گل آلود كردن ميزنه. البته اين رو نميشه به پاي معرفتش گذاشت. هرج و مرج براي كسي مثل تايوين ضرره. هرج و مرج به درد كسي مثل بيليش ميخوره كه ميخواد بياد بالا. ثبات براي تايوين خيلي بهتره.(البته بين جاي تايوين و بولتون و فري خيلي فكر كردم و چند بار تغييرش دادم. اينها خيلي به هم نزديكن)

ديمون هم از همه كمتره. حداقل به دنبال مقام نبوده. حتي اگه شوهر رينيرا رو هم كشته باشه به خاطر عشقش كرده نه موقعيتي كه به دليل ازدواج با رينيرا به دست مياره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کجا ویسریس بهش بد کرد؟ اون که همه اش از تقصیراتش می گذشت.

 

اون که بلافاصله بعد حادثه اول حادثه دوم اتفاق افتاد چی ؟ (مرگ زن برنزیش)

رینیرا چیزی جز حق پادشاهی نداشت.

دیمون از اول در پی شاه شدن بود. همه چیز از اینجا ناشی می شه. به نظر من که خیلی شدید هم پادشاهی رو می خواست واسه همین تعجب می کنم چطور خلافش رو می گی.

 

تو رقص حرکت رینیس و دیمون در مواجهه با اژدهایان بیشتر و قوی تر عالی بود.

 

 

می خواستم نظر یکی که تو وستروس به شدت دنبال اخلاقیات ه رو بدونم. جای خاصی نمی خواستم برم.

 

 

من به شخصه اون شلاق زدن Within an inch of his life رو از کشتن زن اولش و لینور بدتر می دونم.

 

 

بازم تاکید کنم که فکر کن یه درصد دیمون رینیرا رو واسه چیزی جز سلطنت می خواست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » سه شنبه تیر 3, 93 11:52 am[/url]"]کجا ویسریس بهش بد کرد؟ اون که همه اش از تقصیراتش می گذشت.

 

اون که بلافاصله بعد حادثه اول حادثه دوم اتفاق افتاد چی ؟ (مرگ زن برنزیش)

رینیرا چیزی جز حق پادشاهی نداشت.

دیمون از اول در پی شاه شدن بود. همه چیز از اینجا ناشی می شه. به نظر من که خیلی شدید هم پادشاهی رو می خواست واسه همین تعجب می کنم چطور خلافش رو می گی.

 

تو رقص حرکت رینیس و دیمون در مواجهه با اژدهایان بیشتر و قوی تر عالی بود.

 

 

می خواستم نظر یکی که تو وستروس به شدت دنبال اخلاقیات ه رو بدونم. جای خاصی نمی خواستم برم.

 

 

من به شخصه اون شلاق زدن Within an inch of his life رو از کشتن زن اولش و لینور بدتر می دونم.

 

 

بازم تاکید کنم که فکر کن یه درصد دیمون رینیرا رو واسه چیزی جز سلطنت می خواست.

کیوان باورم نمیشه!

من و تو بالاخره روی یه موضوع توافق داریم.

بدون شک دیمون رینیرا رو فقط بخاطر حق فرمانرواییش میخواست. برای همین هنوز یک سال از مرگ لینا و لینور نگذشته با رینیرا ازدواج کرد و زمانی که دید کار رینیرا تمومه با نتل فرار کرد. بدون اینکه یه لحظه به زن و پسر هاش فکر کنه. دلیل کینه ی زیادش از پسر های آلیسنت هم بخاطر اولویت جانشینیشون بود.

به احتمال 90 درصد، دیمون بخاطر ناوگان کورلیس و حمایتش با لینا ازدواج کرد.

 

پ.ن:رینیرا کورلیس رو اعدام کرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم این کتاب رو خوندم.. با توجه به تعریفایی که ازش شنیده بودم انتظار داشتم همش حول دیمون بچرخه که تنها چیزی که نبود همین بود بیشترش درباره ویسریس و آلیسنت و رینیریا بود..

از ملکه و رینیریا به شدت بدم اومد چون علاوه بر اینکه دشمنی شون درباری ها و لردها رو به جون هم انداخت تخم کینه و نفرتشون رو تو بچه هاشونم کاشتن به خاطر این کارشون از هر دوتاشون بیزار شدم!

اینکه هر بچه ای به دنیا می اومد برمیداشتن یه تخم اژدها وردستش میذاشتن تا ازش اژدها بیاد بیرون دیگه خیلی...

فکر نمی کردم به همه بچه ها بردارن اژدها بدن

+اگه اینهمه اژدها تو دست و پاشون نبود چقدر رقص اژدهایان می تونست تلفاتش کمتر باشه..

در مورد دیمون چون هنوز کامل در موردش نخوندم نمی دونم چقدر نظرم درسته.. با اینکه همش از روایات سپتون و ماشروم بود به نظرم بیشتر گفته های ماشروم در مورد دیمون صدق می کرد.. تشنه قدرت و نبرد.. با این حال زیاد ازش بدم نیومد تنفرم از ویسریس(در مقام همسر و پدر و برادر نه پادشاه) و آلیسنت و رینیرا خیلی بیشتر از دیمونه...

+ یه سوالم برام پیش اومد چرا از زبون خود شخصیت های اصلی نبود داستان؟ همش روایت سپتون و ماشروم و سوم شخص بود.. حالتش زیاد جالب نبود چون اگه مثل کتابای اصلی pov داشت خیلی بهتر میشد افکار و اهدافشون رو درک کرد!

+ اون استرانگ بودن بچه های رینیرا هم به نظرم درسته..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@استاد:

آنسوی تعصبات تارگرینی تو و بی منطقی های گاه و بی گاه و محض خنده من، ما توافقات بسیاری داریم.

 

نتل رو موافقم. آلیسنت رو هم همینطور. کلاً با ویسریس هم به خاطر بزرگتر بودن و پادشاهیش مشکل داشت ولی خب از طرفی برادرش بود. همه اون خصایص بدش از میل شدیدش به سلطنت بود.

ولی لینا رو نمی تونم بگم صرفاً بخاطر موقعیت کورلیس.

 

 

سرنوشت کورلیس رو تا زندان شدن تو سیاه چال می دونیم.

 

 

 

@نگار:

 

رقص رو خوندی؟

 

چون روایت از زبان شخصیت ها به شدت طول می کشه. اینجوری که یه ناظر بیرونی روایت کنه می تونن یه چیزی مثل رقص رو تو اون تعداد صفحه جمع کنن.

POV درسته خیلی لذت بخش تره خوندنش ولی روندش کنده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

كيوان:

ويسريس چندين بار اونو تبعيد كرد. موقعي كه داشت تو استپ استون ميجنگيد بهش كمك نكرد و تو خود كتاب هم ميگه ويسريس دوست داشت كه ديمون اونجا كشته بشه. ويسريس كلا خوش باور بود. ببين چقدر در مقابل رينيرا و آليسنت سرس رو تو برف فرو كرد! يا قضيه استرانگ! اما در مورد ديمون اينجوري نبود.

تا زماني كه ويسريس پسر نداشت و رينيرا هم وارث اعلام نشده بود خودش رو محق ميدونست اما بعدش ديگه هيچ تلاشي براي پادشاهي نكرد.

حادثه اول و دوم كدومه؟ يادم رفت! :دي

تا اونجا كه يادم مياد اون موقع كه زن اولش مرد كسي رو زير سر نداشت.

اون شلاق زدن درست نبود. منم قبول دارم اما ديمون به شدت احساسي بود. براي همين من اينو ميذارم به حساب جنون لحظه اي. همين كه تو اوج جنون به جاي شلاق از شمشير استفاده نكرده نشون ميده كه ذاتش اونقدرها هم بد نيست. ويسريس زبون ولاريون ها رو كند! اونها هم خبر بد براش آوردن. كار كدوم رو بدتر ميدوني؟

 

من كشتن لينور رو به شدت بدتر از شلاق زدن ميدونم. شلاق يه جنون لحظه اي بود اما كشتن با نقشه قبلي و با نيست پليد انجام شده. كسي كه جنون لحظه اي داره لزوما بد نيست اما كسي كه نيت پليد داره حتما بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان:

کتاب رقص با اژدهایان؟ نه هنوز دارم پرنسس و ملکه رو می خونم الان..

 

+ تو پست قبلیم گفتم ویسریس از لحاظ خانوادگی یه Loser واقعی بوده.. اصلا حماقت هاش در مورد خانواده اش کار رو به اینجا رسوند اگه از اول مثل آدم تکلیف همه چی رو مشخص کرده بود و به حرف اون استاد احمق تر از خودش برای ازدواج مجدد گوش نمیداد رقص اژدهایانی وجود نداشت.. آدمی به سست عنصری و متکی به مشاوره مثل ویسرس ندیدم!

 

جورامون : چرا دیگه اون موقع که اومده بارانداز شاه و لرد فرمانده نگهبانای شهر شده تو یکی از فا..خونه ها از یه دختره میساریا (درست گفتم اسمشو؟ انقد اسماشون عجق وجقه آدم یادش نمی مونه ) خوشش میاد حتی دختره رو باردار هم می کنه بهشم یه تخم اژدها میده بعد که ویسریس می فهمه تهدیدش می کنه تخم اژدها رو برگردونه! اونم دختره رو با کشتی می فرسته لیس که بچه دختره تو طوفان دریای باریک کشته میشه.. خود دیمونم برمیگرده پیش زنش تو ویل..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×