رفتن به مطلب
Euron Greyjoy

بحث و تحلیل شخصیت های داستان

Recommended Posts

هیتمن

شما مثله اینکه اصلا دلایل نگار رو نخوندید؟ هرکاری که رابرت نکرد رو اکثر پادشاه های تارگرینی انجام دادن.

تبعید جورا تقصیر خودش بود. اون تصویری که از تبعید جورا تو سریال نشون دادن کاملا اشتباه بود. تو کتاب دنریس فقط منتظر عذرخواهی جورا بود. اما جورا جلوش جبهه گرفت. پیشنهاد میکنم فصل 57 کتاب سوم رو بخونی. اونوفت منظور من رو بهتر میفهمی.

 

 

بچه ها من یه چیزی این وسط بگم؟

از لحاظ فنی نه اگان و نه رابرت غاصب نیستن. غاصب به کسی مثل جافری، تامن و میرسلا میگن. کسایی که ادعایی دارن که اصلا درست نیست و مدعی حقین که مال خودشون نیست و کسی رو غاصب میدونن که صاحب حق اوناست. رسوندن منظورم خیلی سخته ولی امیدوارم بفهمید!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نگار:وای چقدر کار مفید انجام دادن این طفلی ها!!!! اینا که همش به خاطر خودشون بوده. سوال اصیی اینه که چه کار مفیدی واسه مردم کردن؟؟؟!!! هیچ از پوچ عموزاده پادشاه.

 

ببخشید مردم از یه حکومت چی میخوان؟ آرامش- رفاه- امنیت- اینکه با درآمدهاشون بتونن خوراک و پوشاک خودشون و خانواده شون رو تامین کنن

 

++ چندبار هم تو کتاب هم تو سریال گفته شد: برای مردم مهم نیست لردشون کیه شاه کیه ! مردم علاقه ای به درگیری و نزاع بین لردها و شاه و جنگ رو ندارن! مگه جنگ به جز مرگ- فقر- بیماری چه چیز دیگه ای براشون داره؟

تارگرین ها 280 سال حکومت کردن 200 سال در آرامش و رفاه نسبی بودن مردم! ( بیشتر جنگ ها یا بین خود تارگرین ها بوده یا جنگی که خودشون شروع کردن مثل جنگ دورن. تنها جنگی که نشات گرفته از مردم بود فقط جنگ مذهب بود و همون بخش از رقص اژدهایان که بهش اشاره کردم )

این یعنی اینکه بواسطه وراثت حکومت کردن اگرنه لیاقت حکومت رو نداشتند و نخواهند داشت. همین دنریس هم اگه سرجورا پاش نمیستاد به هیچی نمیرسید . واقعا که دنریس حق وفاداری رو نسبت به سرجوراه ادا کرد! ببین این یه نمونه از حق نشناسی این خاندان.

 

خوب شما با این حرفتون تمامی حکومت های دنیا رو زیر سوال بردید! چون همیشه تو یک خاندان سلطنتی کسی که به سلطنت میرسه لیاقت و شایستگی پادشاهی رو نداره ولی به خاطر اینکه پسر شاه قبلی بوده میشه وارث تاج و تخت! (دیگه کلا منطق وراثت و سلطنت رو زیر سوال نبرید خواهشا )

 

+++ شما نظراتتون رو بدون تعصب میدین؟؟؟؟

اتفاقا دوستان تارگرینی به اشتباهات و قصورات خاندان تارگرین کاملا واقف هستن

 

منم از خیلی از خاندان ها خوشم نمیاد ولی دلیل نمیشه کارهای خوب و افراد شایسته و کاردان اون خاندان رو به طبع سلیقه م زیر سوال ببرم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار

آره منظورم همونه+میزان حقانیت و نتیجه ی ادعاشون

خوب دوست عزیز هرکسی یه برتری داره دیگه! نمیشه که اون ها ارتش خوب داشته باشن دنریس اژدها داشته باشه استنیس هیچی! بعدشم مرگ راب که تقصیر حماقت های خودش بود مرگ رنلی هم نتیجه ی پشت کردن به برادرش رلور هم کمک کرد.

خوب اگه شما عقیده ی بقیه رو قبول نداری پس چه انتظاری داری بقیه حتما دنریس رو قبول کنن!؟ پس چرا دیگه بحث می کنیم!؟

 

استاد آمون

من متوجه شدم چی گفتی ولی به نظرم ادعاشون از رنلی و و راب و بیلون قوی تره چون حداقلش اینه که جافری و تامن و میرسلا خودشون فکر میکنن بچه های رابرت هستن! اگه بگیم لنیستر ها (سرسی+تایوین+جیمی+تیریون) غاصب هستن کاملا درسته!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » سه شنبه تیر 17, 93 9:44 pm[/url]"]
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 2:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

آها مشکل تارگارین ها و طرفداراشون هم همینه دیگه! وقتی دنریس یه کار مثبت می کنه میگین ببین چقدر عاقل و با درایته ولی وقتی گند میزنه میگین طفله و بی تجربه و است و از این حرفا! اگه طفله که خوب بره عروسک بازیش رو بکنه بچه رو چه به بازی تاج و تخت! اگه هم که عاقله و این همه هم که ادعا داره پس این تفکرات مسخره اش دیگه چیه؟ الان چرا براتیون ها نباید وستروس رو مال خودشون بدونن؟ مگه تارگرین ها زمان خودشون وستروس رو مال خودشون نمی دونستن؟ مگه هر کی زمان تارگرین ها قیام می کرد بهش غاصب و خائن نمی گفتن؟ پس چرا استنیس به راب میگه غاصب و خائن اشکال داره!؟

اژدها هم موثر بوده ولی آخرش اوریس آرگیلاک رو کشت و بعدشم اون حرکت شرافتمندانه رو با دختر آرگیلاک کرد.

 

طرفدار تارگرین نیستم، منطق دنریس رو هم قبول ندارم هیچ شکی هم ندارم کار مثبتش خیلی کمتر از منفی هاش هست.ولی اگر بحث حق و حق میکنی دنریس و خاندان تارگرین هم حقش دارن هم زورش

 

عجب حرفی زدی در خصوص استارک ها !! همین استارک ها نبودن شما الان به صورت یک اسکلت کامل در اومده بودی سر در ورودی استرومزند اویزون بودی !!! بعد همین استارک ها که شما غاصب میدونی برای شما نامه داشتن میفرستادن که بیا بشین سر تخت در صورتی که ادارد به راحتی میتونست رنلی رو بشونه و خودش از بلایی که ممکن بود سرش بیاد خلاص کنه !! قشنگ نشون دادید تا وقتی هر خاندانی با منافعتون بخونه رفیقتون هست بعد از اون که کاربرد ندارن غاصب هستن

 

حرکت شرافتمندانه اوریس واقعا چی بود ؟ این جنگ ببری بعد جنگ بری با دختر کسی که خود کشتی ازدواج کنی اسمش حرکت شرافتمندانه است ؟ پس اگر اینکار شرافتمندانه است باید جافری رو هم ادم شریف در نظر بگیرم چون ادارد کشت داشت با سانسا هم ازدواج میکرد !! واقعا به این حرف که زدید ایمان دارید که اوریس شرفتمندانه عمل کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به استنیس : یکم بیربطه اما یه فرقی بین ابزار دست اینها با واسه استنیس هست ، اژدهای دنی، قوای رنلی و ناوگان بالون میتونن دشمن رو با مرعوب کردن تسلیم کنن و هرکدوم کاربرد های دیگه ای هم میتونه داشته باشه اما نیروی ملیساندر برای قانع کردن و فرمانبردار کردن بقیه هیچ سودی نداره، مثل یه قاتل حرفه ای میمونه که فقط راس دشمن رو میزنه. یعنی هرچقدر یه نفر به حق باشه و ابزار داشته باشه و محبوبیت و مشروعیت و ... استنیس میتونه بکشتش . اما این یه فرد به حق که بقیه ازش پیروی کنن نمیسازه ، بلکه فقط تبدیلش میکنه به یه قاتل .

برای من این بحث ها جدا از لذت بخش بودنشون به آگاهیم از نغمه اضافه میکنه .

من نه انتظار دارم شما دنریس رو قبول کنی و نه امیدی چندانی بهش دارم. هر چقدر احتمال داره تصویر زیر اتفاق بیفته ، همونقدر هم وجود داره که شما ضد تارگرین ها به راه راست هدایت بشید

 

 

به S.i.S :

عجب حرفی زدی در خصوص استارک ها !! همین استارک ها نبودن شما الان به صورت یک اسکلت کامل در اومده بودی سر در ورودی استرومزند اویزون بودی !!

چه ربطی داره ؟! ند استنیس رو نجات داد، دلیل نمیشه که به خاطرش استنیس از حقی که فکر میکنه داره بگذره .

10534078_810788268955517_7573227298290746193_n.jpg.c1f51596ef1fd11b251f7f38f7005e60.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@ریگار :

 

من نگفتم چون استارک اینکار کرده نباید الان اسم غاصب روش بیارن.ولی استنیس اخر نمک نشناس هاست !! راب هیچ گونه تقابلی با استنیس نداشت و هرگز هم سعی نکرد بر علیه خواسته استنیس وارد جنگ بشه.به اضافه اینکه توقع حکومت هفت پادشاهی رو از هیچ کس نداشت اول که بخاطر پدرش و دو خواهرش قیام کرد، دوم به زور به اطرافیانش شد پادشاه شمال وگرنه اصل قضیه راب فقط انتقام بود نه دنبال حق بود نه دنبال پادشاهی.

 

استارک ها رو از قضیه حق و حقگیری بذارید کنار !! چون نه از کسی چیزی طلب کردن چه دوره رابرت چه الان در صورتی که دهها برابر هم حقشون خورده شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
S.i.S » چهارشنبه تیر 17, 93 12:13 am[/url]"]
Stannis Baratheon » سه شنبه تیر 17, 93 9:44 pm[/url]"]
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 2:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

آها مشکل تارگارین ها و طرفداراشون هم همینه دیگه! وقتی دنریس یه کار مثبت می کنه میگین ببین چقدر عاقل و با درایته ولی وقتی گند میزنه میگین طفله و بی تجربه و است و از این حرفا! اگه طفله که خوب بره عروسک بازیش رو بکنه بچه رو چه به بازی تاج و تخت! اگه هم که عاقله و این همه هم که ادعا داره پس این تفکرات مسخره اش دیگه چیه؟ الان چرا براتیون ها نباید وستروس رو مال خودشون بدونن؟ مگه تارگرین ها زمان خودشون وستروس رو مال خودشون نمی دونستن؟ مگه هر کی زمان تارگرین ها قیام می کرد بهش غاصب و خائن نمی گفتن؟ پس چرا استنیس به راب میگه غاصب و خائن اشکال داره!؟

اژدها هم موثر بوده ولی آخرش اوریس آرگیلاک رو کشت و بعدشم اون حرکت شرافتمندانه رو با دختر آرگیلاک کرد.

 

طرفدار تارگرین نیستم، منطق دنریس رو هم قبول ندارم هیچ شکی هم ندارم کار مثبتش خیلی کمتر از منفی هاش هست.ولی اگر بحث حق و حق میکنی دنریس و خاندان تارگرین هم حقش دارن هم زورش

 

عجب حرفی زدی در خصوص استارک ها !! همین استارک ها نبودن شما الان به صورت یک اسکلت کامل در اومده بودی سر در ورودی استرومزند اویزون بودی !!! بعد همین استارک ها که شما غاصب میدونی برای شما نامه داشتن میفرستادن که بیا بشین سر تخت در صورتی که ادارد به راحتی میتونست رنلی رو بشونه و خودش از بلایی که ممکن بود سرش بیاد خلاص کنه !! قشنگ نشون دادید تا وقتی هر خاندانی با منافعتون بخونه رفیقتون هست بعد از اون که کاربرد ندارن غاصب هستن

 

حرکت شرافتمندانه اوریس واقعا چی بود ؟ این جنگ ببری بعد جنگ بری با دختر کسی که خود کشتی ازدواج کنی اسمش حرکت شرافتمندانه است ؟ پس اگر اینکار شرافتمندانه است باید جافری رو هم ادم شریف در نظر بگیرم چون ادارد کشت داشت با سانسا هم ازدواج میکرد !! واقعا به این حرف که زدید ایمان دارید که اوریس شرفتمندانه عمل کرد

استنیس هم مثل دنریس (که از نظر شما هم حقش رو داره هم زورشو) هم حقش رو داره هم زورشو!!! (مثل شعر شد!)

 

چرا الکی تهمت میزنی من کجا علیه استارک ها صحبت کردم اتفاقا همه می دونن که کن علاقه ی زیادی به لرد ادارد و خانواده اش دارم! من فقط در مورد راب (تأکید می کنم فقط راب) صحبت کردم که با این که میدونست جافری و تامن و میرسلا حلال زاده نیستن و بچه های رابرت نیستن و با این که می دونست پدرش به خاطر استنیس مرده و استنیس وارث رابرته باز هم طمع قدرت گرفتش و به استنیس پشت کرد. دیگه همه میدونن من چقدر از ادارد خوشم میاد شک داری می تونی از کیوان بپرسی (در مورد این که می خواستم اسم کاربریم رو بزارم ادارد استارک)! امیدوارم از این بعد پست ها رو با دقت بیشتری بخونی!!!!

 

اما در مورد اوریس براتیون که یه مقایسه سراپا اشتباه کردی با جافری! میدونی که بعد از شکست آرگیلاک، دخترش خودش رو ملکه ی استورم اعلام کرد و دروازه اش رو بست. اما افرادش بهش خیانت کردن و اون رو به زنجیر کشیده و برهنه تحویل اوریس دادن. اوریس هم با شنلش اون رو پوشوند و رفتار خوبی باهاش داشت. اگه اگان یا هر تاگرین دیگه ای بود میدادنش به اژدها بخورنش! اما اوریس بر خلاف تارگرین ها که بویی از شرافت نبردن رفتار درستی از خودش نشون داد. اما جافری همین که دستور قتل ادارد رو داد رفتار وحشیانه اش رو با سنسا شروع کرد (چه جوری این رو با اوریس یکی کردی واقعا در عجبم!) کتک زدن ها و شکنجه های روحی که جافری با سنسا میکرد اگه تیریون نبود قطعا سنسا کارش به ازدواج و اینا نمیرسید! واقعا اگه این دو تا رو یکی میدونی من دیگه حرفی ندارم!

 

ریگار

دیگه واقعا بی انصافیه حرفت! ببینم ملیساندر جلوی سه تا اژدها می خواد چی کار کنه؟ اژدها واقعا باگه تو وستروس!

تازه استنیس همین ملیساندر رو هم داره از دست میده چون ملیساندر رفته تو فاز جان!

 

اون اتفاق تو عکس هم بیافته من نظرم راجع به دنریس عوض نمیشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

S.i.S من نمیخواستم راب رو قضاوت کنم . از دید استنیس اون حرف رو زدم ، استنیس تو اون شرایط به گذشته افراد توجه نمیکنه، هرکی که بهش ملحق نشده باشه رو خائن و هرکی رو که اسم خودش رو شاه بذاره غاصب میدونه (استنیس با میل درونی راب و هدفش کاری نداره ، راب میگه من شاهم، پس میشه غاصب به دید استنیس ). یه جورایی از دید خودش هم حق داره استنیس، مثلا اگه ند جای راب بود چی کار میکرذ ؟ قطعا طرف استنیس رو میگرفت . به نظرم وقتی راب خودش رو شاه اعلام کرد خیلی خورده تو ذوق استنیس .

من خودم به شخصه راب رو بیشتر مستحق پادشاهی بر شمال میدونم . اما نظر استنیس یه چیز دیگه است .

 

به استنیس : خب ملیساندر سه تا اژدها رو نمیکشه ، یه کار بدتر میکنه و مادرشون رو به راحتی میکشه . اما با این کار تمام کاسه کوزه ها رو هم به هم میریزه . مثل کاری که با رنلی کرد و سودش رو فقط لنیستر ها بردن . اینبار هم ممکنه دنی رو بکشه و مثلا برده دارهای خلیج سود ببرن.

 

استنیس ! گاهی شک میکنم داری در مورد خودت حرف میزنی یا کاراکتر کتاب

 

عجب ! پس حالا به دید تو چرا داریم با هم بحث میکنیم اگه انقدر روش تعصب منفی داری و یه درصد هم احتمال نمیدی نظرت عوض شه؟!

 

پی نویس به استنیس : اسپویلی که میذاری رو کاش بنویسی واسه کجاست تا اگه شد منم بتونم بخونم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار

نه بابا نگران نباش ما از این شانس ها نداریم دنریس بمیره! حالا بر فرض هم بمیره سودش رو برده دار ها ببرن چه فرقی برای من داره!؟ یه نون خور کم تر بهتر

 

اتفاقا خودم هم بعضی وقت ها شک می کنم که من خودمم یا استنیس!!!؟؟؟

 

آره دیگه همین طوره واقعا بحث فایده ای نداره! اصلا بذار بگم سر سه نفر اصلا جای بحث نداره برام! مخالفان استنیس و حامیان دنریس و رنلی

 

در مورد اسپویل: اتفاقا همین که نمی گم مال کجاست هیجان بحث رو بالا میبره اسپویلش اگه درست یادم باشه مال کتاب پنجه و در مورد ملیساندر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
هرکاری که رابرت نکرد رو اکثر پادشاه های تارگرینی انجام دادن.

اره استاد شما درست میفرمایید وحالا کارهایی که رابرت نکرد:نابودکردن تمام اژدهاها.نکشتن خویشاوندان.نابودی شهرها و مردم و.....

بچه ها نظرتون رو به این جمله معطوف میکنم:

هرگز از کسانی که با من موافق بودن چیزی نیاموختم*هیتمن بزرگ*.

اگه قرار باشه همه باهم موافق و هم عقیده باشیم اونوقت بحث کردن یک امر الکیه.

نظرها باید به چالش کشیده بشن تا از بین انها یک نظر درخشان و قانع کننده بیرون بیاد.

 

پی نویس: خواهش میکنم از اسپویل استفاده نکنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

صبر کنید! من هنوز صفحه ی 4 هستم!

بعد مدت ها یه بحث خوب شد، من اینجا نبودم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیشتر حرف ها زده شده، ولی حداقل در یکی دو موضوع می خوام منم نظرم رو بگم.

 

* من کاری به منطقی بودن ( حمله به وستروس به جای ایسوس ) ندارم ولی به نظرم اگان باید به عنوان میراث دار والریا ( داشتن آخرین اژدها ها ) و اینکه کل هویت اونا و افتخارشون ( تارگرین ها ) مرهون والریا هست باید در جهت احیای والریا قدم بر می داشت. چه بسا احیای والریا به مراتب هویت تاریخی بیشتری از ایجاد هفت پادشاهی براش ایجاد می کرد.

 

قرار نبود اگان در همون قدم اول کل فتوحات والریا رو پس بگیره . خود لرد های اولیه والریا با کلی اژدها در طول سال ها پیشروی کردن. تازه وضعیت اگان بهتر هم بود. فقط چند تا شهر در جلوی خودش داشت نه امپراطوری گیس رو ( قبایل وحشی خطری نبودن چون مثل سگ از اژدها ترس داشتن )

شهر های آزاد متحد، لقمه ی چرب تری از وستروس هست. اگان می تونست خودش و نهایتش فرزندانش شهر های آزاد رو رو تصرف کنند و بقیه ایسوس رو بذارن برای جانشین های بعدی.

داشتن اژدها مثل داشتن بمب اتم هست. خیلی خیلی می شه باهاش مانور داد. اگان راحت می تونست ولانتیسی ها رو به بازی بگیره با قدرتش ولی تصمیم گرفت کار راحت تر رو انجام بده. ( حمله به وستروس )

 

البته به نظرم شکست دادن شهر های آزاد سخت هم نبود. مثل ایالت های وستروس نبودن که کلی قلعه و خاندان وجود داشته باشه. به هر حال اونا مدتی زیادی زیر نظر والریا بودن، اگه اگان قدم پیش می ذاشت حتما عده ای بهش محلق می شدن. بعدش کافی بود با پشتوانه ی یه ارتش جمع و جور و 3 تا اژدها رو شهر ها خراب بشه تا همه تسلیم بشن. ولی با عقب نشینی در مقابل شکست به دورن نشون داد که مرد کار های سخت و بلند مدت نیست.

 

همون طور که دوستان هم گفتن نمیشه روی اگان خیلی عمیق بحث کرد چون منابع محدود هست وگرنه کلی حرف برای گفتن وجود داره.

 

بقیه بحث ها هم این قدر متنوع، پراکنده و بی ربط به موضوع اصلی تاپیک هست که واقعا اعصاب فولادی می خواد برای جواب دادن( البته با عرض پوزش کمی هم حالت کل کل پیدا کرده ).

 

یه چیز که اینجا زیاد تکرار شده، بحث حق هست. من به حق اعتقاد ندارم، در چنین شرایطی فقط زور و قدرت حرف اول رو می زنه. ( مثلا رابرت غاصب نیست، زور داشته پادشاه شده! )

تواناییش رو داری ، پس هر کاری دلت می خواد بکن

 

پ.ن:

1. من تازه با پیچ فیسبوک سایت آشنا شدم. جالبه، دست مدیر ها درد نکنه. راستی کسی Azor Ahai فیسبوک رو می شناسه؟

 

2. یه سوال خیلی بی ربط ( با عرض معذرت از مدیر ها ). کسی از بچه ها گوشی Sony Xperia T2 Ultra Dual رو نداره ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من متوجه نشدم که چرا میگید قدرت اگان قدرتی پوشالی بوده!چون حکومتداری رو به خواهرانش سپرده؟پس یه تحلیل هم در مورد شخصیت رابرت براثیون انجام بدید,آخرشم بنویسید:

در نتیجه انچه مسلم است این است که قدرت رابرت قدرتی پوشالی بوده است !!

چون رابرت هم بعد از جنگ خودش حکومتداری نکرد.لااقل اگان مردم رو به فلاکت ننداخت و بجاش خواهراش حکومت کردن نه خاندانی مثل لنیسترها.وقتی هم که کناره گیری کرده بود خرج تراشی و عیاشی نمیکرده.در هر صورت حالا اگر قدرت اگان رو پوشالی بدونیم یا خودش رو بی لیاقت یا نه به نظرم لطف بزرگی به مردم وستروس کرد.همین یکپارچه و متحد کردن با کمترین خونریزی خیلی به نفع مردم بوده.وگرنه اگر یکپارچه نکرده بود توی اون سیصد سال هم اوضاع وستروس مثل الان بود که همه لشکر میکشن به هم حمله میکنن.

یکی از دوستان گفت دنریس بدون اژدهاهاش هیچی نیست و خطری بشمار نمیاد.اگر هم چین چیزی حقیقت داره پس چرا رابرت آدم کش میفرسته برای کشتنش؟که اتفاقا همین مسئله باعث نفرت شدیدتر دنریس از رابرت میشه و باعث میشه دیدی که دنریس نسبت به رابرت داره بدتر بشه!

اگر هم از دوترکیها میترسیدن با یه دودو تا چهارتای ساده میفهمیدن دوتراکیها اسب سوارن نه دریانورد و باقی ماجرا.

این بحث حق و ناحق هم چه قدر طولانی بود.من با هر دو طرف موافقم.ولی اگر من هم جای دنریس بودم خودم رو محق میدونستم.شاید هر کس دیگه ای هم بود همین کارو میکرد.

ولی واقعا اگر بحث بعدی کاملا راجع به رابرت باشه جنگهاش,لشکرکشی هاش و خاندانش ,رفتار و شخصیتش انگیزه ش برای قیام و... خیلی خوبه.چون فکر میکنم بشه راجع به رابرت هم به اندازه ی تارگرین ها بحث کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان عزیز، قیام رابرت با نبرد اگان دو امر کاملا متفاوت هستند.

اگان فقط وفقط برای کشور گشایی و عنوان پادشاهی وارد جنگ شد وباتوجه به موقعیت آن زمان وستروس که هرج ومرج بود، فرصت رو غنیمت شمرد و صاحب تاج وتخت شد.

اما قیام رابرت نه برای کشورگشایی بود ونه برای کسب تاج بلکه در راستای عدالت در برابر ظلم بود.همونطور که ازگفته های خود رابرت پیداست هرگز راضی به عنوان پادشاهی نبود ولی از آنجا که رهبر قیام بود مجبور به پادشاهی شد.

من نمیگم که شاه خوب یا بدی بود اما هدف از قیامش برای کسب این عنوان نبود بلکه بیشتر ادعای حیثیت و ریشه کن کردن ظلم تارگرین ها بود.

پس قیام رابرت و جنگهای اگان دو امر کاملا متفاوتند،چه از لحاظ هدف وچه از لحاظ ایجاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسی دیگه ای به جز من کاراکتر سروین میرورشیلد براش جالب نیست؟ افسانه اش پر از تناقضات آشکاره، اون قدر که به نظر عمدی میاد این تناقض ها و اشتباهات تاریخی. این یه سری از اطلاعاتیه که از این کاراکتر داریم.

 

* سروین در عصر قهرمانان می زیسته و فرست من بوده.

* سروین عضو گارد پادشاه بوده.

 

تا جایی که من می دونم جایی اشاره نشده قبل از ایگان گارد پادشاهی توی بین پادشاهی های وستروس وجود داشته، البته خلافش هم جایی ذکر نشده و نمی شه مطلقا ادعا کرد که گارد پادشاهی قبل از ایگان وجود نداشته. با این وجود هم گارد پادشاه زاده ی فرهنگ شوالیه گری و شهسواری است که قبل آندال ها توی وستروس وجود نداشته.

 

* سروین سپری به شکل آینه داشته که تصویر دشمن رو به سمت خودش منعکس می کرده.

 

* سروین به کمک سپرش اژدهایی به اسم اوراکس رو می کشه! تصویر اوراکس به سمت خودش منعکس می شده و اژدها رو گیج می کرده. در نهایت سروین نیزه ی بلندش رو در چشم اوراکس می کنه و اون رو می کشه.

 

اژدها درون وستروس در عهد فرست من ها سوالات و ابهام های زیادی رو برای خواننده به وجود میاره.

 

1- آیا قبل از والریا اژدهایان در سایر نقاط دنیا هم وجود داشتند؟ اگه این طوره و اژدهایان در وستروس هم وجود داشتند چرا در هیچ افسانه ی دیگه ای توی وستروس حضور ندارند؟

2- این ابهام به وجود میاد که شاید سروین اصالتا وستروسی نباشه و یه افسانه ی والرین باشه که وارد فرهنگ وستروس شده.

3- اسم اوراکس به شکل مشکوکی به اسامی سیراکس، کاراکسس و آراکس اژدهایان دوره ی رقص شبیهه.

4- این اسم هم مثل سه تای بالایی ریشه ی وستروسی نداره و احتمالا والرینه.

 

* سروین پرنسس دیریسا رو از دست غول ها نجات می ده.

 

این مورد هم پر از ابهام و تناقضه.

1- Daeryssa یک اسم 100 درصد والرینه.

2- عنوان پرنسس توی والریا مرسوم نبوده. این عنوان یا وستروسیه یا ترجمه ای از لقب یکی از اعضای خاندان سلطنتی در روین. (البته پنتوش هم عنوان پرنس رو داره، ولی این عنوان فقط به کسی که راس امور رو داره تعلق می گیره و مشمول اعضای خانواده اش نمی شه)

3- غول (Giant) فقط و فقط بومی وستروسه.

 

روی هم رفته 4-5 خط اطلاعات در مورد این کاراکتر وجود داره که هر کدومش ابهام آمیز و دارای تناقضه. به وضوح می شه ادعا کرد که این ضد و نقیض ها رو مارتین عمدی توی کتاب آورده، ولی هدفش از این کار چی بوده؟ می خواسته یه fairy tale بسازه یا می خواسته به خواننده بفهمونه افسانه های شوالیه گری وستروسی چقدر بی پایه و اساسند، و شاید هم هدف دیگه ای داشته.

 

در مورد سروین جستجو که می کردم، به یک تئوری برخورد کردم که مدعی شده بود سروین ممکنه همون نایت کینگ باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا قبل از اومدن تارگرین ها اژدهایی توی وستروس وجود نداشته اما افسانه ی اژدهای یخی به قبل از زمان آندال ها برمیگرده و یه افسانه ی بومی ه.

 

علاوه بر شباهت اسمی اوراکس با سیراکس، نحوه ی مرگشون هم شبیه همه. (هردوشون به وسیله ی یک نیزه که به درون چشمشون فرو رفته بود کشته شدن)

 

سپر آرورا ولاریون هم درست مثل سپر سروین از آینه درست شده بود و آرورا کاملا بر علیه خاندان تارگرین (اژدهای سرخ) بوده.

 

ae تو اسم های ایسوسی خیلی زیاده و آندال ها و نخستین انسان ها هم اصالتا شرقین. شاید اسم هایی مثل Daeryssa رو اون اوایل داشتن. خصوصا آندال ها.

 

من خودم معتقدم سروین سپر آینه ای ترکیبی از چند شخصیت افسانه ای و بزرگه چون همونجوری که کینگ رابرت اشاره کرد اشکالات زیادی تو افسانش هست.

 

سروین = نایت کینگ؟ خیلی بعیده! مگه اینکه بگیم دیریسا همون زنی بوده که بعده ها نایت کینگ باهاش ازدواج میکنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به Queen nymeria : تمام حرف من اينه که اگان با امکاناتي که داشت، مي تونست کار هاي بيشتر و بهتري انجام بده. فتح و اداره وستروس براي 37 سال کار کمي نبود ولي با وجود اژدها آنچنان هم کار شاخي نبوده.

من خودم اگه در وضعيت اگان بودم، والريا رو احيا مي کردم. کار خيلي سختي بود ولي اگه انجام مي شد شکوهش از فتح وستروس خيلي بيشتر بود!

حرف اينه که اگان ( و تارگرين هاي بعد ) با اين همه ادعا و غرور چرا وقتي فرصت براي احياي والريا داشت اينکار رو نکرد؟ چرا وقتي کلي اژدها داشتن باهاشون يه کار مفيدي نکردن؟ تارگرين ها در کل لياقت و عرضه ي کار هاي بزرگ رو نداشتن و هميشه تو باد والريا و اژدهاي خودشون بودن. هميشه خاندان خودشون رو از کل وستروس برتر مي دونستن ولي چه کاري کردن که لايق اين سطح از غرور باشن ؟ ( فقط کافيه به نامه نگاري اگان قبل از حمله به پادشاه هاي وستروس توجه کنيد! )

يکي از دوستان گفت دنريس بدون اژدهاهاش هيچي نيست و خطري بشمار نمياد.اگر هم چين چيزي حقيقت داره پس چرا رابرت آدم کش ميفرسته براي کشتنش؟که اتفاقا همين مسئله باعث نفرت شديدتر دنريس از رابرت ميشه و باعث ميشه ديدي که دنريس نسبت به رابرت داره بدتر بشه!

اگر هم از دوترکيها ميترسيدن با يه دودو تا چهارتاي ساده ميفهميدن دوتراکيها اسب سوارن نه دريانورد و باقي ماجرا.

درست گفته. دنريس بدون اژدها هاش هيچي نيست.

دنريس براي رابرت خطري نبود ولي به خاطر تنفري که از تارگرين ها داشت دوست داشت که همه رو بکشه.

ولي اگه از زاويه يه پادشاه به قضيه نگاه کنيم. درسته دنريس اژدها نداشت ولي هنوز برادرش ويسريس زنده بود. رابرت آدم کش ها رو براي ويسريس و دني مي فرستاد.

تارگرين ها 300 سال در قدرت بودند. نميشه به توده ي مردم و تمامي خاندان ها اعتماد کرد. حکومت عوض شده ولي زمان نياز هست تا قدرت حکومت جديد تثبيت بشه. ويسريس و دنريس هيچي نبودن ولي مي تونستن بازيچه ي مخالفين حکومت رابرت بشن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Azor Ahai » یکشنبه تیر 28, 93 2:19 am[/url]"]

دنريس براي رابرت خطري نبود ولي به خاطر تنفري که از تارگرين ها داشت دوست داشت که همه رو بکشه.

ولي اگه از زاويه يه پادشاه به قضيه نگاه کنيم. درسته دنريس اژدها نداشت ولي هنوز برادرش ويسريس زنده بود. رابرت آدم کش ها رو براي ويسريس و دني مي فرستاد.

تارگرين ها 300 سال در قدرت بودند. نميشه به توده ي مردم و تمامي خاندان ها اعتماد کرد. حکومت عوض شده ولي زمان نياز هست تا قدرت حکومت جديد تثبيت بشه. ويسريس و دنريس هيچي نبودن ولي مي تونستن بازيچه ي مخالفين حکومت رابرت بشن.

اتفاقا دنریس و ویسریس یه خطر مخفی بودن که هیچکس حتی خودشون هم فکرشو نمی کردم!

اسپویل کتاب پنجم

 

اون خطر گولدن کمپانی، واریس و ایلیریو بودن. گولدن کمپانی قصد داشت با ملحق کردن کالاسار دروگو به ارتشش به وستروس حمله کنه.

اما واریس و ایلیریو یه مشکل جدا بودن. این دوتا دنبال مرگ دنریس بودن تا با اینکار دروگو به انتقام خون دنریس و بچش خیلی راحت تر با گولدن کمپانی متحد بشه.

 

 

علاوه بر شباهت اسمی اوراکس با سیراکس، نحوه ی مرگشون هم شبیه همه. (هردوشون به وسیله ی یک نیزه که به درون چشمشون فرو رفته بود کشته شدن)

من این حرفمو یه تصحیح کوچولو بکنم! s :

اینجا مراکسس رو با سیراکس اشتباه گرفتم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@Azor Ahai

من کاری به این ندارم که میتونست چکار کنه و نکرد.من میگم صرفا بخاطر نوع حکومتداریش و اینکه وستروس رو خواهراش اداره میکردن نمیشه گفت قدرتش پوشالی بوده وگرنه قدرت رابرت هم با این اوصاف پوشالی بوده.

به هدف قیامشون هم کاری ندارم.

شما اگر اژدها داشتین برید والریا رو احیا کنید تا مردان بی چهره به صورت خودجوش دخلتون رو بیارن!

در ضمن نمیدونم چرا خیلی از دوستان حکومتداری رو فقط در اعمال قدرت و ترسوندن مردم میدونن که میگن با وجود اژدها کار سختی نبوده.دیگه خزانه مملکت رو که اژدهاها پر نمیکردن.یا برای امنیت راه ها که گشت اژدها سوار نذاشته بودن.یا شکم مردم رو که اژدهاها سیر نمیکردن...اگر هم همه ی لردها اون زمانیکه اژدها ها هنوز تو وستروس بودن از حکومت ناراضی بودن براشون کاری نداشت که اژدها ها رو از بین ببرن.همونطور که مردم ریختن اژدهاها رو کشتن.(چقدر جمع بستن اژدها سخته!!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » یکشنبه تیر 29, 93 11:58 am[/url]"]@Azor Ahai

اگر هم همه ی لردها اون زمانیکه اژدها ها هنوز تو وستروس بودن از حکومت ناراضی بودن براشون کاری نداشت که اژدها ها رو از بین ببرن.همونطور که مردم ریختن اژدهاها رو کشتن.(چقدر جمع بستن اژدها سخته!!)

 

اون یه بار بوده و همیشه هم بعنوان یه موضوع باور ناپذیر ازش یاد می شه. حتی تو خود کتاب هم مثال می یاره و ... که این موضوع عجیب بوده.

هر چقدر هم که من دوست داشته باشم واقعاً بشه اژدهایان رو انقدر ساده نابود کرد به نظرم واقعیت اینه که اینطور نیست.

 

در ضمن از نقش بی کفایتی رینیرا در بین n عامل منجر به این واقعه نباید گذشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » یکشنبه تیر 29, 93 10:58 am[/url]"]@Azor Ahai

من کاری به این ندارم که میتونست چکار کنه و نکرد.من میگم صرفا بخاطر نوع حکومتداریش و اینکه وستروس رو خواهراش اداره میکردن نمیشه گفت قدرتش پوشالی بوده وگرنه قدرت رابرت هم با این اوصاف پوشالی بوده.

به هدف قیامشون هم کاری ندارم.

شما اگر اژدها داشتین برید والریا رو احیا کنید تا مردان بی چهره به صورت خودجوش دخلتون رو بیارن!

در ضمن نمیدونم چرا خیلی از دوستان حکومتداری رو فقط در اعمال قدرت و ترسوندن مردم میدونن که میگن با وجود اژدها کار سختی نبوده.دیگه خزانه مملکت رو که اژدهاها پر نمیکردن.یا برای امنیت راه ها که گشت اژدها سوار نذاشته بودن.یا شکم مردم رو که اژدهاها سیر نمیکردن...اگر هم همه ی لردها اون زمانیکه اژدها ها هنوز تو وستروس بودن از حکومت ناراضی بودن براشون کاری نداشت که اژدها ها رو از بین ببرن.همونطور که مردم ریختن اژدهاها رو کشتن.(چقدر جمع بستن اژدها سخته!!)

چرا تا یه ضعفی از تارگرین ها رو میشه، سریع با کشیدن پای رابرت مرحوم سعی در متشنج کردن وضعیت دارید

من که نمی گم قدرت نداشته ولی باز هم میگم اگان کار بزرگی نکرده. اگان مرد کار های دشوار نبود. نمونه ی بارزش، دست کشیدن از فتح دورن بود. یه جا تو وستروس جلوی اگان خوب مقاومت کردن و اگان عقب نشینی کرد. حالا اگه رابرت بود خودش تک و تنها به قلب دورن می زد و سر اون عجوزه ی ساکن پایتخت دورن رو می برید ( قیافه ی کیوان ، قیافه ی من )

اگان اگه مرد بود؛ باید دورن رو فتح می کرد.

شما اگر اژدها داشتین برید والریا رو احیا کنید تا مردان بی چهره به صورت خودجوش دخلتون رو بیارن!
تو روم توتال وار 1 ، فقط کافی بود 2 یونیت فیل سوار بسازم؛ بعدش از شوش تا اسپانیا رو فتح می کردم ( اونایی که اهل بازی باشن، می فهمن که من چی می گم ) حالا قضیه وستروس هست. اگه من خودم جای اگان بودم با 3 تا اژدها، برنامه‌ ی خودم و خاندانم رو ، روی فتح دنیا تنظیم می کردم

 

خزانه رو نه اژدها پر می کرد و نه تارگرین ها، مردم وستروس پر می کردن. مردم کل وستروس از وضعیت جدید راضی بودن. چون دیگه جنگ های چندین هزار ساله بین مناطق تموم شد. حکومت جدید با مذهبشون کاری نداشت.

یه نکته ای که حائز اهمیت هست اینکه که اگه به تاریخ دقت کنید همیشه اوایل هر سلسه اوضاع گل و بلبل هست.( با کمی اغماض ) پادشاه ها جوان و تشنه تاریخ سازی هستند به همین دلیل مملکت درست اداره میشه ولی بعدش ... .

 

این فاکتور ترس از اژدها خیلی مهم هست.چرا تا این بحث پیش میاد همه به اون ماجرای کذایی اشاره می کنن .منم با کیوان موافقم. وقتی به قسمت کشتن اژدها ها رسیدم. گفتم زرشک؛ اینا چه مفت مردن! نباید فراموش کرد که اژدها ها بسته شده بودن. یه سوال فنی در همین راستا:

10 اژدهای بسته خطرناک تر هست یا یه اژدهای آزاد ؟

 

همون طور که گفتم صلح سراسری و نبود مشکل مذهب برای توده ی مردم کافی بود تا خیال شورش و بد قلقلی رو کناز بذارن و مثل بچه ی آدم مالیات بدن و زندگی کنن. به علاوه سایه ی سنگین اژدها هم که خودش وزنه ی سنگینی برای نشان دادن قدرت و کاریزمای حکومت بود. لرد های هر منطقه هم که تسلیم و کشته شدن.

شما بگید یه حکومت دیگه چی می خواد؟

 

این همه خزانه رابرت رو پتک می کنید، وضعیت مردم در زمان رابرت آنچنان دهشتاک نبود. فقط رابرت اجازه نمی داد خزانه پر بشه حکومت رابرت به سلامت روانی وستروس کمک زیادی کرد. سمفونی ای بود از جشن ، مسابقه و بریز و بپاش

 

کلام آخر، من یه سوال دارم. اگه 1 سال بعد از فتح وستروس، به هر دلیلی تمام اژدها ها می مردن. اگان ( و تارگرین ها ) چه وضعیتی پیدا می کرد(ند)؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
چرا تا یه ضعفی از تارگرین ها رو میشه، سریع با کشیدن پای رابرت مرحوم سعی در متشنج کردن وضعیت دارید

من که نمی گم قدرت نداشته ولی باز هم میگم اگان کار بزرگی نکرده. اگان مرد کار های دشوار نبود. نمونه ی بارزش، دست کشیدن از فتح دورن بود. یه جا تو وستروس جلوی اگان خوب مقاومت کردن و اگان عقب نشینی کرد. حالا اگه رابرت بود خودش تک و تنها به قلب دورن می زد و سر اون عجوزه ی ساکن پایتخت دورن رو می برید ( قیافه ی کیوان ، قیافه ی من )

اگان اگه مرد بود؛ باید دورن رو فتح می کرد.

بچه ها دارید درباره ی اگان حرف میزنیدا نه یه قدیس! اگان یه آدم جاه طلب و طمع کار بوده که عقده ی اینو داشته که خاندانش رو بزرگ و برتر کنه. یه همچین آدمی که نمیره یه کاره والریایی رو احیا کنه که صدتا مدعی دیگه از جمله ولانتیسی ها داره!

دورن کلا موقعیت بدی داره. اگه راحت فتح میشد که همون چند هزار سال پیش ریچی ها فتحش میکردن. غیر قابل فتح نیست ولی گرفتنش خیلی سخته. دیرون یه بار با کلی تلفات گرفتش و چند روز بعد به طور کامل از دستش داد تازه دیرون حمایت اکثر هفت پادشاهی رو داشت و این بلا سرش اومد. اگان نمیخواسته خیلی خطر کنه و بزنه و یکی از اژدهایانش رو از دست بده. آخرم که رینیس و مراکسس تو دورن مردن و با این اتفاق رویای فتح دورن با اژدها تموم شد.

 

این فاکتور ترس از اژدها خیلی مهم هست.چرا تا این بحث پیش میاد همه به اون ماجرای کذایی اشاره می کنن .منم با کیوان موافقم. وقتی به قسمت کشتن اژدها ها رسیدم. گفتم زرشک؛ اینا چه مفت مردن! نباید فراموش کرد که اژدها ها بسته شده بودن. یه سوال فنی در همین راستا:

10 اژدهای بسته خطرناک تر هست یا یه اژدهای آزاد ؟

 

ربطی به ترس از اژدها نداره وگرنه چرا مردم بعد از مرگ اگان قیام کردن و اونقدر جرئت به خرج دادن که اینیس رو ترور کنن؟ تازه اون موقع هنوز بالریون، ویگار و کوئیک سیلور زنده بودن و بسته هم نبودن! دیگه تو رعب آور بودن این سه تا هیچ شکی نیست! با این حال بازم مردم به قیامشون ادامه دادن و زندگی رو برای میگور و اینیس جهنم کردن.

هنر اگان تو نگه داشتن حکومت به مدت 37 سال بود. قبول دارم که جنگ دورن رو داشتن و این جنگ باعث مرگ رینیس شد اما این جنگی بود که خود تارگرین ها دوباره راه انداختن و برعکس شورش گریجوی کسی راه ننداختش.

 

همون طور که گفتم صلح سراسری و نبود مشکل مذهب برای توده ی مردم کافی بود تا خیال شورش و بد قلقلی رو کناز بذارن و مثل بچه ی آدم مالیات بدن و زندگی کنن. به علاوه سایه ی سنگین اژدها هم که خودش وزنه ی سنگینی برای نشان دادن قدرت و کاریزمای حکومت بود. لرد های هر منطقه هم که تسلیم و کشته شدن.

شما بگید یه حکومت دیگه چی می خواد؟

 

این حرفت منو یاد یه سوالی انداخت که خیلی دوست دارم نظر بچه ها رو دربارش بدونم.

بعد از رقص تارگرین ها تو ضعیف ترین موقعیت ممکن قرار داشتن. مهمترین پشتوانشون یعنی اژدهایان رو از دست داده بودن و خیلی از افراد این خاندان کشته شده بودن و هنوز اختلاف و دو دستگی بین سران مناطق و خود خاندان تارگرین وجود داشت. اکثر افراد این خاندان شده بودن خویشاوندکش و هرکدوم به نوبه خودشون کلی جنایت کرده بودن. وضعیت هفت پادشاهی هم که دیگه گفتن نداره. قدرت خاندان های والریایی (تارگرین، ولاریون و سلتیگار) به شدت کم شده بود.

این زمان بهترین موقع برای کنار گذاشتن تارگرین ها و کم کردن قدرت این سه تا خاندان که تا اون موقع بزرگترین حامیان همدیگه بودن بود.

اما چرا هیچکس برعلیه این خاندان قیام نکرد؟ اگان دوم یه منفور به تمام معنا بود و اگان سوم تنها یه پسربچه که از قضا فرزند کسی بود که بارانداز رو به خاک و خون کشیده بود.

تارگرین ها حمایت سه تا منطقه رو به طور کامل داشتن. میگیم دره و استورم لندز بخاطر روابط فامیلی و نزدیکی که با تارگرین ها داشتن به حمایتشون ادامه دادن اما استارک ها چی؟ خود مردم چی؟ مذهب و سیتادل؟بقیه مناطق؟

من خودم فکر میکنم تنها دلیل باقی موندن تارگرین ها این بود که مردم میخواستن تارگرین ها بازم شاهشون باشن. نظر خاصی درباره ی دلیلش ندارم ولی یجورایی از این بابت مطمئنم.

این همه خزانه رابرت رو پتک می کنید، وضعیت مردم در زمان رابرت آنچنان دهشتاک نبود. فقط رابرت اجازه نمی داد خزانه پر بشه حکومت رابرت به سلامت روانی وستروس کمک زیادی کرد. سمفونی ای بود از جشن ، مسابقه و بریز و بپاش

به عمرم اینقدر قانع نشده بودم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
این حرفت منو یاد یه سوالی انداخت که خیلی دوست دارم نظر بچه ها رو دربارش بدونم.

بعد از رقص تارگرین ها تو ضعیف ترین موقعیت ممکن قرار داشتن. مهمترین پشتوانشون یعنی اژدهایان رو از دست داده بودن و خیلی از افراد این خاندان کشته شده بودن و هنوز اختلاف و دو دستگی بین سران مناطق و خود خاندان تارگرین وجود داشت. اکثر افراد این خاندان شده بودن خویشاوندکش و هرکدوم به نوبه خودشون کلی جنایت کرده بودن. وضعیت هفت پادشاهی هم که دیگه گفتن نداره. قدرت خاندان های والریایی (تارگرین، ولاریون و سلتیگار) به شدت کم شده بود.

این زمان بهترین موقع برای کنار گذاشتن تارگرین ها و کم کردن قدرت این سه تا خاندان که تا اون موقع بزرگترین حامیان همدیگه بودن بود.

اما چرا هیچکس برعلیه این خاندان قیام نکرد؟ اگان دوم یه منفور به تمام معنا بود و اگان سوم تنها یه پسربچه که از قضا فرزند کسی بود که بارانداز رو به خاک و خون کشیده بود.

تارگرین ها حمایت سه تا منطقه رو به طور کامل داشتن. میگیم دره و استورم لندز بخاطر روابط فامیلی و نزدیکی که با تارگرین ها داشتن به حمایتشون ادامه دادن اما استارک ها چی؟ خود مردم چی؟ مذهب و سیتادل؟بقیه مناطق؟

من خودم فکر میکنم تنها دلیل باقی موندن تارگرین ها این بود که مردم میخواستن تارگرین ها بازم شاهشون باشن. نظر خاصی درباره ی دلیلش ندارم ولی یجورایی از این بابت مطمئنم.

 

خودت تقریباً جواب دادی.

دو طرف این جنگ تارگرین ها بودن.

چون اوایل جنگ که هنوز زور اژدها بالا سرشون بود مجبور شدن با یکی از طرفین جنگ متحد شن.

نمی شه شمالی ها و لنیستر هایی که زدن همدیگه رو لت و پار کردن بیان چند سال بعد با هم متحد شن که. یا کسایی که با طرف پیروز تارگرین تو یه جبهه بودن یهو علیه شون بشن.

 

سیتادل که به حکومت کاری نداره خیلی.

 

فقط می خواستن جادو نباشه که نیازی به براندازی تارگرین ها نبوده. تازه اونم می دونیم که لزوماً همه متفق القول نیستن.

 

 

استارک ها هم خاندان های تحت فرمانشون قشنگ درگیر رقص بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×