رفتن به مطلب
Euron Greyjoy

بحث و تحلیل شخصیت های داستان

Recommended Posts

S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 3:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

 

در خصوص هیتلر نظر شما همین هست دیگه بسازی یک حکومت از بین رفته به اسم والریا در قالب کشور جدید !! بعد ایسوس اژدها دیده است نبرد بین اگان و ایسوس ها باعث نابودی تارگرین ها میشه نه پیروزی شون.گیساری ها و روینارها و حتی والریای های قدیم همگی اژدها دیدن و میدونن چطوری باید جلشون در بیان نهایتا یک یا دو جنگ اژدها پیروز میشدن بعد از اون شکست بود برای اگان.

 

 

از نظر من استنیس هم نمی تونه بیاد بگه راب غاصبه.

والا نه من و نه شهاب چنین حرفی نزدیم.

 

 

 

فکر کنم من خودم اولین نفری بودم که گفتم ایسوس اژدها دیده بود.

این حرکتشون کاملا منطقی ه ولی به قول شهاب نباید دیگه بیان آه و ناله سر بدن از شکوه والریا بگن. فقط تو حرف براشون مهمه ولی تو عمل گزینه عملی تر رو به نسب و شکوه والریا ترجیح دادن و پشیزی ارزش براش قائل نشدن.

 

 

 

استاد آمون » سه شنبه تیر 17, 93 4:01 pm[/url]"]@ کیوان

به دلیل پادشاه شدن رابرت گذاشتن شورش رابرت! سوالایی میکنیا!

 

 

خب در این صورت گزینه بعدی بازم یه تارگرینه

 

 

این گل به خودی دیگه چه سیقه ایه؟

ادعای دیمون فقط درباره ی والدین دیرون درست بود. وگرنه خودش که حقی نداشت! بازم دیرون هم درست اندازه ی دیمون یک تارگرینه.

 

بیخیال تلفظ سریال. مارتین گفته دل به خواهیه. بازم تلفظ اسامی تارگرین ها راحتتر از ایسوسی هاس. قشنگترم هست.

 

نخیر، به خاطر این گذاشتن که رابرت ریگار رو معدوم کرد. رابرت بود که نقش اصلی رو تو شورش داشت. از 3 (تعدادش درست یادم نیست) پیروزی رابرت تو یه روز یاد می شه و ...

توالی نامگذاری شورش و پادشاه شدن رو من و تو متفاوت نگاه می کنیم بهش.

 

 

خودت می یای اون اسما رو با اون تعداد پشت هم ردیف می کنی تازه آخرشم می گی بلک فایر رو نگفتم. خب اینا همش در راستای حرف من بود دیگه ==> گل به خودی

 

نه دیگه، در این صورت دیرون حرامزاده محسوب می شه.

دیمون حرامزاده بود ولی Legitimized‌ شده بود. کدوم پادشاه دیرون رو Legitimized کرده بود؟

الان کدوم ادعای بهتری دارن؟

 

 

مهم اینه که به قول سم اون تلفظها مثل ایسوسی ها Open to interpretation اند.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » سه شنبه تیر 17, 93 3:05 pm[/url]"]
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 3:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

 

در خصوص هیتلر نظر شما همین هست دیگه بسازی یک حکومت از بین رفته به اسم والریا در قالب کشور جدید !! بعد ایسوس اژدها دیده است نبرد بین اگان و ایسوس ها باعث نابودی تارگرین ها میشه نه پیروزی شون.گیساری ها و روینارها و حتی والریای های قدیم همگی اژدها دیدن و میدونن چطوری باید جلشون در بیان نهایتا یک یا دو جنگ اژدها پیروز میشدن بعد از اون شکست بود برای اگان.

 

 

از نظر من استنیس هم نمی تونه بیاد بگه راب غاصبه.

والا نه من و نه شهاب چنین حرفی نزدیم.

 

 

 

فکر کنم من خودم اولین نفری بودم که گفتم ایسوس اژدها دیده بود.

این حرکتشون کاملا منطقی ه ولی به قول شهاب نباید دیگه بیان آه و ناله سر بدن از شکوه والریا بگن. فقط تو حرف براشون مهمه ولی تو عمل گزینه عملی تر رو به نسب و شکوه والریا ترجیح دادن و پشیزی ارزش براش قائل نشدن.

 

از شکوه والریا میگن ولی در عمل حداقل یه حرکتی کردن و یک قاره رو گرفتن برای خودشون.مثال میزنم برات تو ایران هی ما دم از نژاد آریایی میزنم در حالی که نه تنها تونستیم یک چهارم نژاد اریای و پارسی دوران کورش رو به دست بیارم بلکه هر روز پست تر از دیروز هم میشم.ولی تارگرین ها همونقدری که اه و ناله کردن تونستن خودشون رو از ضعیف ترین خاندان دراگون لرد به قوی ترین پادشاهی یک قاره برسونن . فرق اه ناله اینجا مشخص میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@کیوان

منظورم اسم های بلک فایر هایی بود که با اسامی تارگرین ها یکین. اینجوری میشه هفت تا اگان، سه تا ایمون، دوتا هیگان و سه تا دیمون.

 

واسه همینه که میگم رو حق شک کردم دیگه! اگه این نظریه درست باشه یعنی... بگذریم! فکر کردن بهش ناخوشاینده!

 

بیخیال گفته ی سم! تو خودت چندتا از اسمای ایسوسی رو پشت سر هم و سریع میتونی بگی؟ اونم بدون یه اشتباه؟ مشکل اسامی تارگرین ها زیاد بودنشونه! وگرنه مشکل دیگه ای ندارن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 4:09 pm[/url]"]
kei1 » سه شنبه تیر 17, 93 3:05 pm[/url]"]
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 3:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

 

در خصوص هیتلر نظر شما همین هست دیگه بسازی یک حکومت از بین رفته به اسم والریا در قالب کشور جدید !! بعد ایسوس اژدها دیده است نبرد بین اگان و ایسوس ها باعث نابودی تارگرین ها میشه نه پیروزی شون.گیساری ها و روینارها و حتی والریای های قدیم همگی اژدها دیدن و میدونن چطوری باید جلشون در بیان نهایتا یک یا دو جنگ اژدها پیروز میشدن بعد از اون شکست بود برای اگان.

 

 

از نظر من استنیس هم نمی تونه بیاد بگه راب غاصبه.

والا نه من و نه شهاب چنین حرفی نزدیم.

 

 

 

فکر کنم من خودم اولین نفری بودم که گفتم ایسوس اژدها دیده بود.

این حرکتشون کاملا منطقی ه ولی به قول شهاب نباید دیگه بیان آه و ناله سر بدن از شکوه والریا بگن. فقط تو حرف براشون مهمه ولی تو عمل گزینه عملی تر رو به نسب و شکوه والریا ترجیح دادن و پشیزی ارزش براش قائل نشدن.

 

از شکوه والریا میگن ولی در عمل حداقل یه حرکتی کردن و یک قاره رو گرفتن برای خودشون.مثال میزنم برات تو ایران هی ما دم از نژاد آریایی میزنم در حالی که نه تنها تونستیم یک چهارم نژاد اریای و پارسی دوران کورش رو به دست بیارم بلکه هر روز پست تر از دیروز هم میشم.ولی تارگرین ها همونقدری که اه و ناله کردن تونستن خودشون رو از ضعیف ترین خاندان دراگون لرد به قوی ترین پادشاهی یک قاره برسونن . فرق اه ناله اینجا مشخص میشه.

 

خب مثالت یه سری مشکلات داره.

 

من الان دم از شکوه والریا می زنم ولی با داشتن آپشنی که خیلی در راستای این شعار هام بوده (ایسوس) رفتم سراغ یه آپشنی که هیچ قرابتی با شعار هام نداشته چون آپشن آسون تری بوده.

زبان والریا (که زبان مهم ترین مشخصه فرهنگه)، دین و خدایان والریا، علم و دانش و ... رو همه رو قربانی پادشاهی به اون آپشن کردم.

اوکی اینا اومدن "قوی ترین پادشاهی یک قاره" شدن ولی در این حین دقیقاً خلاف آه و ناله شون عمل کردن. این کجاش در راستای شعاراشون مثبت محسوب می شه؟

تازه اینکه آپشن مطابق با شعار رو هم داشتن رو باید اضافه کنی بهش.

 

 

تفاوت این دوتایی که تو مثالت گفتی داشتن قدرت بوده وگرنه از لحاظ تفاوت شعار و عمل هیچ فرقی ندارن.

 

 

استاد آمون » سه شنبه تیر 17, 93 4:26 pm[/url]"]@کیوان

منظورم اسم های بلک فایر هایی بود که با اسامی تارگرین ها یکین. اینجوری میشه هفت تا اگان، سه تا ایمون، دوتا هیگان و سه تا دیمون.

 

واسه همینه که میگم رو حق شک کردم دیگه! اگه این نظریه درست باشه یعنی... بگذریم! فکر کردن بهش ناخوشاینده!

 

بیخیال گفته ی سم! تو خودت چندتا از اسمای ایسوسی رو پشت سر هم و سریع میتونی بگی؟ اونم بدون یه اشتباه؟ مشکل اسامی تارگرین ها زیاد بودنشونه! وگرنه مشکل دیگه ای ندارن!

 

بلی، بلی. در جریانم واسه چی گفتی اون رو.

آره دیگه، همینجوریش n تا اسم بودن که m بار تکرار شده بودن و با بلک فایر ها بدتر می شن دیگه.

این در راستای حرف من که زیاد و تکراری اند بود دیگه.

 

 

آخه گفتی فقط ادعاش در مورد والدین دیرون درست بوده، در حالی که ادعاش واسه تخت آهنین هم درست می شه.

معلوم نیست ایگان خبر داشته که شمشیر رو داده بهش یا نه؟ شاید می دونسته نمی خواسته یه جوری مطرح شه مجبور باشه کشت و کشتار راه بندازه.

 

 

اسمای ایسوسی بدترن، قبول.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نخیر، به خاطر این گذاشتن که رابرت ریگار رو معدوم کرد. رابرت بود که نقش اصلی رو تو شورش داشت. از 3 (تعدادش درست یادم نیست) پیروزی رابرت تو یه روز یاد می شه و ...

توالی نامگذاری شورش و پادشاه شدن رو من و تو متفاوت نگاه می کنیم بهش.

 

 

خودت می یای اون اسما رو با اون تعداد پشت هم ردیف می کنی تازه آخرشم می گی بلک فایر رو نگفتم. خب اینا همش در راستای حرف من بود دیگه ==> گل به خودی

 

نه دیگه، در این صورت دیرون حرامزاده محسوب می شه.

دیمون حرامزاده بود ولی Legitimized‌ شده بود. کدوم پادشاه دیرون رو Legitimized کرده بود؟

الان کدوم ادعای بهتری دارن؟

 

به خاطر معدوم شدن ریگار به دست رابرت اسمش شورش رابرت نشد که..

بعد از اینکه سپاه ها بهم می پیوندن جان ارن و ادارد و رابرت با سران سپاهشون دور هم جمع میشن تا تصمیم بگیرن کی رهبری اصلی شورش رو بر عهده داشته باشه رابرت هم به خاطر نزدیکی خونیش با تارگرین ها انتخاب میشه( ند که عمرا قبول می کرد رهبر شورش بشه! جان ارن هم که سنش بالا بوده )

اینم نقل قول از ویکی

پس از آن که تمام انقلابیون با یکدیگر متحد شدند، تصمیم گرفتند از رابرت حمایت کنند تا او بر تخت پادشاهی تکیه بزند چرا که رابرت می توانست به واسطه مادربزرگش که دختر پادشاه اگان پنجم بود ادعای حکومت کند و او در بین قیام کنندگان از این نظر بهترین ادعا را برای تصاحب تخت پادشاهی داشت.

خوب بود اسمش میشد شورش ند و رابرت و جان ؟؟

 

++ نبرد سامرهال رو میگی! سه جنگ تو یه روز

++ نبرد آشفورد که رو شورشیا شکست خوردن

++ نبرد ناقوس ها رو هم که رابرت تو شهر پنهان شده بود که لشکر ادارد و هاستر تالی از راه رسیدن که کانینگتون رو هم شکست دادن

++ نبرد ترایدنت که رابرت ریگار رو می کشه خودشم زخمی میشه ادارد رو می فرسته کینگز لندینگ

++ محاصره استورمز اند رو ادارد می شکنه

بعدشم که دراگون استون رو استنیس می گیره اداردم میره برج شادی!

+در مورد اون بیلور هم آره منظورم بیلور بریک اسپیر بود نمی دونم چرا نوشتم بیلور اول

+استاد من دیروز تو اون یکی تاپیک هم این قضیه بلک فایرها رو بهت گفتم گفتی دیرون بیشتر از دیمون و بقیه شون حق داره ببین آدمو به اشتباه میندازی

 

+++ این کلمه حق رو تو وستروس باید فیل.تر گرفت کلا! چون همش به واسطه این روی کار اومدن خاندان ها و پادشاهی شون زیر سوال میره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@نگار

آره اونجا حواسم نبود دیرون در این حالت نامشروع حساب میشه! ولی تجربه ثابت کرده اکثر جنگجویان خوب پادشاهان مزخرفین! خصوصا دیرون که نصف آدمای دور و برش یا بخاطر مخالفتشون با نفوذ دورنی ها با دیمون بودن یا فقط بخاطر وعده هایی که بهشون داده شده بود دورش جمع شده بودن. مثله ازگری و امبروس و برکن ها. حتی کوینتین بال هم بخاطر وعده ی گارد پادشاهی همراه دیمون فرار کرد. جایگاهی که دیرون بهش نداد. بیتراستیل هم بخاطر نفرتش از بلادریون و بدست آوردن شیرا باهاش همراه شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به خاطر معدوم شدن ریگار به دست رابرت اسمش شورش رابرت نشد که..

بعد از اینکه سپاه ها بهم می پیوندن جان ارن و ادارد و رابرت با سران سپاهشون دور هم جمع میشن تا تصمیم بگیرن کی رهبری اصلی شورش رو بر عهده داشته باشه رابرت هم به خاطر نزدیکی خونیش با تارگرین ها انتخاب میشه( ند که عمرا قبول می کرد رهبر شورش بشه! جان ارن هم که سنش بالا بوده )

اینم نقل قول از ویکی

پس از آن که تمام انقلابیون با یکدیگر متحد شدند، تصمیم گرفتند از رابرت حمایت کنند تا او بر تخت پادشاهی تکیه بزند چرا که رابرت می توانست به واسطه مادربزرگش که دختر پادشاه اگان پنجم بود ادعای حکومت کند و او در بین قیام کنندگان از این نظر بهترین ادعا را برای تصاحب تخت پادشاهی داشت.

خوب بود اسمش میشد شورش ند و رابرت و جان ؟؟

 

++ نبرد سامرهال رو میگی! سه جنگ تو یه روز

++ نبرد آشفورد که رو شورشیا شکست خوردن

++ نبرد ناقوس ها رو هم که رابرت تو شهر پنهان شده بود که لشکر ادارد و هاستر تالی از راه رسیدن که کانینگتون رو هم شکست دادن

++ نبرد ترایدنت که رابرت ریگار رو می کشه خودشم زخمی میشه ادارد رو می فرسته کینگز لندینگ

++ محاصره استورمز اند رو ادارد می شکنه

بعدشم که دراگون استون رو استنیس می گیره اداردم میره برج شادی!

+در مورد اون بیلور هم آره منظورم بیلور بریک اسپیر بود نمی دونم چرا نوشتم بیلور اول

+استاد من دیروز تو اون یکی تاپیک هم این قضیه بلک فایرها رو بهت گفتم گفتی دیرون بیشتر از دیمون و بقیه شون حق داره ببین آدمو به اشتباه میندازی

 

+++ این کلمه حق رو تو وستروس باید فیل.تر گرفت کلا! چون همش به واسطه این روی کار اومدن خاندان ها و پادشاهی شون زیر سوال میره!

 

 

 

خب منم می گم اول اسم شورش رو گذاشتن که به واسطه اون رابرت پادشاه شه.

خودت اون دلیل ها رو گفتی (ادارد و جان)

اون خون تارگرینی هم در حد یک بهونه بیشتر نیست، همه هم اینو می دونن.

 

 

آری، یه 3 تو ذهنم بود مطمئن نبودم.

 

 

منم تو ذهنم بود که استاد با این تئوری هم همچنان معتقده که دیرون به حق تر از بقیه است که الان موضع اش معلوم شد.

 

 

آورین، آورین. الان به دامان "حق" برگشتی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

علاوه بر حق فتح یه نکته ای هست که به نظرم با توجه به اون تارگرینا نسبت به خاندان های دیگه حق کمتری(تقریبا هیچ) برای حاکمیت بر وستروس دارن.اونم ترکیب جمعیتی مردم وستروسه.وستروس از شمالی ها و آهن زاده ها(که هر دو از اعقاب نخستین انسان ها هستن)وقبایل اسکاگوس و آندال ها و روینار های که با مردمان دورن ترکیب شدن و مردمان آزاد تشکیل شده.اگه اشتباه نکنم جز تارگرینا و ولاریون ها خاندان والریایی دیگه ای که دارای خون خالص والریایی باشن تو وستروس وجود نداره.حالا چرا باید یه خاندان که از لحاظ جمعیتی در رتبه آخر قرار داره حاکم بر سر نوشت مردمان دیگه ای باشه؟درسته که تو سیستم فئودالی وستروس به این چیزا توجه نمیشه اما اگه منطقی و عادلانه به قضیه نگاه کنیم تارگرینا کمترین حق رو دارن.

دوستان فک نمیکنین بحث از موضوع اصلی فاصله گرفته.الانه که ریگار بیاد پست ها رو به یه جای دیگه انتقال بده

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » سه شنبه تیر 17, 93 4:46 pm[/url]"]

به خاطر معدوم شدن ریگار به دست رابرت اسمش شورش رابرت نشد که..

بعد از اینکه سپاه ها بهم می پیوندن جان ارن و ادارد و رابرت با سران سپاهشون دور هم جمع میشن تا تصمیم بگیرن کی رهبری اصلی شورش رو بر عهده داشته باشه رابرت هم به خاطر نزدیکی خونیش با تارگرین ها انتخاب میشه( ند که عمرا قبول می کرد رهبر شورش بشه! جان ارن هم که سنش بالا بوده )

اینم نقل قول از ویکی

پس از آن که تمام انقلابیون با یکدیگر متحد شدند، تصمیم گرفتند از رابرت حمایت کنند تا او بر تخت پادشاهی تکیه بزند چرا که رابرت می توانست به واسطه مادربزرگش که دختر پادشاه اگان پنجم بود ادعای حکومت کند و او در بین قیام کنندگان از این نظر بهترین ادعا را برای تصاحب تخت پادشاهی داشت.

خوب بود اسمش میشد شورش ند و رابرت و جان ؟؟

 

++ نبرد سامرهال رو میگی! سه جنگ تو یه روز

++ نبرد آشفورد که رو شورشیا شکست خوردن

++ نبرد ناقوس ها رو هم که رابرت تو شهر پنهان شده بود که لشکر ادارد و هاستر تالی از راه رسیدن که کانینگتون رو هم شکست دادن

++ نبرد ترایدنت که رابرت ریگار رو می کشه خودشم زخمی میشه ادارد رو می فرسته کینگز لندینگ

++ محاصره استورمز اند رو ادارد می شکنه

بعدشم که دراگون استون رو استنیس می گیره اداردم میره برج شادی!

+در مورد اون بیلور هم آره منظورم بیلور بریک اسپیر بود نمی دونم چرا نوشتم بیلور اول

+استاد من دیروز تو اون یکی تاپیک هم این قضیه بلک فایرها رو بهت گفتم گفتی دیرون بیشتر از دیمون و بقیه شون حق داره ببین آدمو به اشتباه میندازی

 

+++ این کلمه حق رو تو وستروس باید فیل.تر گرفت کلا! چون همش به واسطه این روی کار اومدن خاندان ها و پادشاهی شون زیر سوال میره!

 

 

 

خب منم می گم اول اسم شورش رو گذاشتن که به واسطه اون رابرت پادشاه شه.

خودت اون دلیل ها رو گفتی (ادارد و جان)

اون خون تارگرینی هم در حد یک بهونه بیشتر نیست، همه هم اینو می دونن.

 

 

آری، یه 3 تو ذهنم بود مطمئن نبودم.

 

 

منم تو ذهنم بود که استاد با این تئوری هم همچنان معتقده که دیرون به حق تر از بقیه است که الان موضع اش معلوم شد.

 

 

آورین، آورین. الان به دامان "حق" برگشتی.

 

بهونه بود ولی بهونه برای مشروعیت بخشیدن! یه جور کلاه شرعی که جلوی اعتراض هایی که ممکن بود در آینده رخ بده رو بگیره!

دقیقا مثل همین حرفو سرسی به جیمی میزنه! بهش میگه اگه بفهمن بچه هاش از اونو جیمی هستن تامن از حق پادشاهی کنار میره ( چون براتیون نیست )

 

@نگار

آره اونجا حواسم نبود دیرون در این حالت نامشروع حساب میشه! ولی تجربه ثابت کرده اکثر جنگجویان خوب پادشاهان مزخرفین! خصوصا دیرون که نصف آدمای دور و برش یا بخاطر مخالفتشون با نفوذ دورنی ها با دیمون بودن یا فقط بخاطر وعده هایی که بهشون داده شده بود دورش جمع شده بودن. مثله ازگری و امبروس و برکن ها. حتی کوینتین بال هم بخاطر وعده ی گارد پادشاهی همراه دیمون فرار کرد. جایگاهی که دیرون بهش نداد. بیتراستیل هم بخاطر نفرتش از بلادریون و بدست آوردن شیرا باهاش همراه شد.

آره ثابت شده ولی خوب من قبل این قضیه از بلاد ریون خوشم می اومد اما الان نظرم بهش عوض شد ( خصوصا اگه واقعا می دونسته ادعای دیمون درسته و بازم طرف دیرون رو گرفته )

 

++ چقدر زدیم جاده خاکی.. مثلا بحث درباره ی اگان بود

 

+++ این تارگرین ها روز به روز وضعیتشون داره پیچیده تر میشه فقط! (قضیه نتل و دیمون هم هنوز مبهم مونده تازه )

 

********

جهت رفع انحراف:

 

 

++++ کیوان در مورد زبان والریایی! مگه تارگرین ها به زبان والریایی تو وستروس حرف میزدن؟ دنریس هم داشت از میساندی یاد می گرفت high valyrian رو!

 

+++++ اگان با فتح وستروس خیلی چیزهایی که مربوط به سنت و نسبش می شد رو از دست داد ولی داشتن یه پادشاهی مستقل اونم تو قاره ی نه چندان کوچیک وستروس حتما از نظر اون کفه ش سنگین تر از بازسازی والریا ( در ابعاد کمتر ) بوده!

با توجه به این متنی هم که درباره ی روینارها نوشته شده بود تازه زمانیکه والریایی ها به روینار حمله می کنن و می خوان قلمروشون رو گسترش بدن سیصد تا اژدها رو فقط برای جنگ میارن! دیگه خودتون حساب بقیه ی اژدهاها و نحوه ی ساخت والریا رو بکنید! واقعا کاری نبوده که بشه با سه تا اژدها انجامش داد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من گیج شدم! الان چیزی به نام حق رو حساب میکنین یا نه؟

 

رودریک:

تارگرین ها، والریون ها و سلتیگار ها اصالتا والریایین ولی اکثر خاندان های محدوده ی دراگون مونت خون والریایی دارن.

 

نگار:

هیچکس از این ادعا مطمئن نبوده. مورگمیل این ادعا رو میکنه. بعدش ایمون برای رد کردن ادعاش باهاش دوئل میکنه و میکشتش. بعد از گذشت چندین سال دیمون دوباره این ادعا رو بخاطر تحریک ایلیوت میکنه. حالا یه سری موافق ادعاشن و یه عده مخالفش. بهت قول میدم هیچکس از بین این دو جبهه از درستی این ادعا مطمئن نبوده.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
علاوه بر حق فتح یه نکته ای هست که به نظرم با توجه به اون تارگرینا نسبت به خاندان های دیگه حق کمتری(تقریبا هیچ) برای حاکمیت بر وستروس دارن.اونم ترکیب جمعیتی مردم وستروسه.وستروس از شمالی ها و آهن زاده ها(که هر دو از اعقاب نخستین انسان ها هستن)وقبایل اسکاگوس و آندال ها و روینار های که با مردمان دورن ترکیب شدن و مردمان آزاد تشکیل شده.اگه اشتباه نکنم جز تارگرینا و ولاریون ها خاندان والریایی دیگه ای که دارای خون خالص والریایی باشن تو وستروس وجود نداره.حالا چرا باید یه خاندان که از لحاظ جمعیتی در رتبه آخر قرار داره حاکم بر سر نوشت مردمان دیگه ای باشه؟درسته که تو سیستم فئودالی وستروس به این چیزا توجه نمیشه اما اگه منطقی و عادلانه به قضیه نگاه کنیم تارگرینا کمترین حق رو دارن.

دوستان فک نمیکنین بحث از موضوع اصلی فاصله گرفته.الانه که ریگار بیاد پست ها رو به یه جای دیگه انتقال بده

مجددا برگشتیم سر خط

اگر به حق باشه نه آندال ها نه نخستین انسان ها هیچکدوم حقی بر وستروس نداشتن چون فرزندان جنگل ساکنین اولیه ش بودن! نخستین انسان ها که از بازوی دورن از ایسوس اومدن به وستروس بعدشم که آندال ها اومدن و این دوتا نژاد شاخه شاخه شد تا خاندان های امروزی!

 

ولاریون- تارگرین- سلتیگار- خاندان دین هم انگار رگ و ریشه والریایی دارن ( توصیف ظاهر ادریک دین تو کتاب سوم )

 

++ تا قبل از اومدن اینار به دراگون استون که فکر کنم اصلا والریایی در وستروس نداشتیم!

 

++ بله تارگرین ها کمترین حق و بیشترین زور ( اژدها ) رو داشتن و وستروس رو فتح کردن..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بهونه بود ولی بهونه برای مشروعیت بخشیدن! یه جور کلاه شرعی که جلوی اعتراض هایی که ممکن بود در آینده رخ بده رو بگیره!

دقیقا مثل همین حرفو سرسی به جیمی میزنه! بهش میگه اگه بفهمن بچه هاش از اونو جیمی هستن تامن از حق پادشاهی کنار میره ( چون براتیون نیست )

 

 

 

جهت رفع انحراف:

 

 

++++ کیوان در مورد زبان والریایی! مگه تارگرین ها به زبان والریایی تو وستروس حرف میزدن؟ دنریس هم داشت از میساندی یاد می گرفت high valyrian رو!

 

+++++ اگان با فتح وستروس خیلی چیزهایی که مربوط به سنت و نسبش می شد رو از دست داد ولی داشتن یه پادشاهی مستقل اونم تو قاره ی نه چندان کوچیک وستروس حتما از نظر اون کفه ش سنگین تر از بازسازی والریا ( در ابعاد کمتر ) بوده!

با توجه به این متنی هم که درباره ی روینارها نوشته شده بود تازه زمانیکه والریایی ها به روینار حمله می کنن و می خوان قلمروشون رو گسترش بدن سیصد تا اژدها رو فقط برای جنگ میارن! دیگه خودتون حساب بقیه ی اژدهاها و نحوه ی ساخت والریا رو بکنید! واقعا کاری نبوده که بشه با سه تا اژدها انجامش داد!

 

 

الان مثلاً کسی نمی دونه تامن بچه کیه؟

ولی بنا به قدرت لنیستر ها یا تایرل بخاطر منفعت خودشون کاری ندارن. یعنی اونا همه بهونه است.

 

 

نه دیگه. منم می گم ایگان زبانش که مهم ترین چیز یه فرهنگه رو کلاً بیخیال شد و قربانی سلطنتش به وسنروس کرد.

 

 

اون 300 تا اژدها واسه غلبه بر اوج روینار ها با لشکر 250 هزار نفری بوده.

ماشاالله عادتم داشتن زمینا رو نمک سود کنن که کسی دوباره برنخیزه.

گیس و روین اونموقع رو نمی شه با زمان ایگان مقایسه. سخت بوده ولی نه انقدر.

 

اون جادوی روینارها چقدر من رو علاقه مند کرد. نمی شه یکی تو دورن کنار اون رودخونه هه پیدا شه که این کاره باشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگار و استاد آمون:

برگشتیم سر بحث؟من نگفتم کی اول بوده کی نبوده منظور من از ترکیب جمعیتی کاملا روشنه.اکثریت مردم وستروس یا نخستین انسان یا آندال هستن.مگه تارگرینا ولاریون ها و به قول شما سلتیگار ها و دین ها(اگر چه از نظر من داشتن یه رگ والریایی کسی رو والریایی نمیکنه اینطوری باشه براثیون ها باید والریایی و نسل بعد از ادارد رو آندال دونست)چقدر از جمعیت وستروس رو دارن که بخوان به بقیه حکومت کنن.این میشه حاکمیت اقلییت بر اکثریت که بدترین نوع حکومته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
الان مثلاً کسی نمی دونه تامن بچه کیه؟

ولی بنا به قدرت لنیستر ها یا تایرل بخاطر منفعت خودشون کاری ندارن. یعنی اونا همه بهونه است.

 

 

نه دیگه. منم می گم ایگان زبانش که مهم ترین چیز یه فرهنگه رو کلاً بیخیال شد و قربانی سلطنتش به وسنروس کرد.

 

 

اون 300 تا اژدها واسه غلبه بر اوج روینار ها با لشکر 250 هزار نفری بوده.

ماشاالله عادتم داشتن زمینا رو نمک سود کنن که کسی دوباره برنخیزه.

گیس و روین اونموقع رو نمی شه با زمان ایگان مقایسه. سخت بوده ولی نه انقدر.

 

اون جادوی روینارها چقدر من رو علاقه مند کرد. نمی شه یکی تو دورن کنار اون رودخونه هه پیدا شه که این کاره باشه؟

 

می دونن بچه کیه ولی خوب نه زورشو دارن نه جرات اعتراض

زمان شورش رابرت با پادشاهی تامن خیلی فرق می کنه! این حکومتی که تامن بهش رسیده مثلا از پدرش بوده ولی رابرت چی؟ براندازی یه حکومت با جانشینی پادشاه ها شرایط متفاوتی دارن!

خوب اون سیصد اژدها رو برای جنگ آوردن ( انقدارم احمق نیستن که همه ی اژدهاهاشون رو برای جنگ بیارن درست نمی گم؟ ) پس برای رسیدن والریا به اون عظمت خیلی بیشتر از چند صدتا اژدها و جادو لازم بوده! اگانم با سه تا اژدها نه می تونسته کاری در این راه انجام بده و نه متاسفانه می خواسته انجام بده!

 

++ واقعا حیف همچین امپراطوری که از دست رفت! جادوشونم لطافت داشت ( البته بدیش این بود همه جا به کارشون نمی اومد همه جا که رودخونه نیست )

++ بعید می دونم پیدا بشه ولی خوب از حضرت مارتین هیچی بعید نیست فعلا که بازار جادو حسابی گرمه یه نفرم از دورن جادوگر از آب دربیاد به جایی برنمی خوره که

نگار و استاد آمون:

برگشتیم سر بحث؟من نگفتم کی اول بوده کی نبوده منظور من از ترکیب جمعیتی کاملا روشنه.اکثریت مردم وستروس یا نخستین انسان یا آندال هستن.مگه تارگرینا ولاریون ها و به قول شما سلتیگار ها و دین ها(اگر چه از نظر من داشتن یه رگ والریایی کسی رو والریایی نمیکنه اینطوری باشه براثیون ها باید والریایی و نسل بعد از ادارد رو آندال دونست)چقدر از جمعیت وستروس رو دارن که بخوان به بقیه حکومت کنن.این میشه حاکمیت اقلییت بر اکثریت که بدترین نوع حکومته

 

خوب ما هم واسه همین شش صفحه سر واژه ی «حق» بحث می کردیم دیگه

اصلا این واژه تو وستروس و هر نقطه از دنیا که پادشاهی باشه معنایی نداره! چون هیچ حکومتی از ازل تا ابد روی کار نمی مونه و هر حکومت جدیدی هم که روی کار بیاد با زور و قدرت بیشتر روی کار اومده! ( و به قول دنریس عزیز حق حکومت قبلی رو خورده و شده غاصب )

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
negar27 » سه شنبه تیر 17, 93 4:36 pm[/url]"]
نگار و استاد آمون:

برگشتیم سر بحث؟من نگفتم کی اول بوده کی نبوده منظور من از ترکیب جمعیتی کاملا روشنه.اکثریت مردم وستروس یا نخستین انسان یا آندال هستن.مگه تارگرینا ولاریون ها و به قول شما سلتیگار ها و دین ها(اگر چه از نظر من داشتن یه رگ والریایی کسی رو والریایی نمیکنه اینطوری باشه براثیون ها باید والریایی و نسل بعد از ادارد رو آندال دونست)چقدر از جمعیت وستروس رو دارن که بخوان به بقیه حکومت کنن.این میشه حاکمیت اقلییت بر اکثریت که بدترین نوع حکومته

 

خوب ما هم واسه همین شش صفحه سر واژه ی «حق» بحث می کردیم دیگه

اصلا این واژه تو وستروس و هر نقطه از دنیا که پادشاهی باشه معنایی نداره! چون هیچ حکومتی از ازل تا ابد روی کار نمی مونه و هر حکومت جدیدی هم که روی کار بیاد با زور و قدرت بیشتر روی کار اومده! ( و به قول دنریس عزیز حق حکومت قبلی رو خورده و شده غاصب )

خوب منم که همینو گفتم تو پست اولی گفتم تو وستروس فئودالی به این چیزا توجه نمیشه!بحث از نژاد و خون شد دوستان مثالایی از ایران و هیتلر آوردن منم از بیرون به قضیه نگاه کردم و نظرمو گفتم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در مورد تارگرین های منطقی : جهیریس اول - ملکه آلیسان- بیلور اول- دیرون دوم- استاد آمون (نمونه ی زنده ش )

نگار: چقدر اسامی زیادی واسه 300 سال حکومت اوردی؟؟؟!!! خیانت رنلی به خاطر ناخردیش نبود بلکه طمع باعث این خیانت شد.هزاران ادم عاقل و بالغ و کاردان هستند که خائن هم هسن. ازدواج بامحارم در اون زمان هم بسیار تابو بوده به خصوص در مذهب هفت.کلا خاندان دیگر جرات مخالفت و ابراز نکوهش این عمل وقیح نسبت به تارگرینها رو نداشتن.اینهم یه سوءاستفاده دیگر از قدرت دراین خاندان. واما ایران باستان:اینا همش نوشته اعرابه در باب نکوهش سلطنت ساسانی. فقط یه جا ازدواج با محارم وجود داره اونم در خاندان سلطنتی انگلستان که پرنسس دایانا تن به این ازدواج نداد و کشتنش.

استاد ایمن هم به خاطر اینکه در دیوار بوده و نزدیک استارکها یه کم عقل بهش سرایت کرده حالا کار مفید این جناب چیه؟؟فرستادن کلاغها ونامه ها؟؟؟ .سوال اینجاست که کدوم تارگرین کار مفیدی انجام داده؟؟!! همشون یا دیوانه بودن یا خونخوار یا افسرده و شاعر و چنگ زن و.... والا ما که چیزی جز بی کفایتی ندیدیم. مثلا میگن اگه باریستان ایریس رونجات نمیداد و ریگار شاه میشد اوضاع درست میشد!!! اینجا یه فلش بک میزنم:ایریس در ابتدا مردی عاقل و جذاب و کاردان بود که رفته رفته به زوال عقل دچار شد.حالا ریگار:فردی جذاب و مثلا عاقل اینم که با اون سابقه افسردگیش اگه شاه میشد درکل در دیوانگی سرامد خاندانشون میشد.اصلا در دوره شاهزادگیش چه گلی به سرجامعه زده به جز گوشه گیری و افسردگی و موسیقی و.....!!!!

قبول کنید این خاندان طی300سال گند زدن وبازهم میگم حکومت 300 ساله رو با یه حکومت 15ساله نوپا که تازه داشت جوانه میزد مقایسه نکنید. راستی یه چیز دیگه: اگه رابرت فرمانده خوبی نبوده و فقط جنگجو بوده اونوقت چه کسی شورش رو رهبری میکرد؟؟؟!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
هیتمن » سه شنبه تیر 17, 93 6:26 pm[/url]"]
در مورد تارگرین های منطقی : جهیریس اول - ملکه آلیسان- بیلور اول- دیرون دوم- استاد آمون (نمونه ی زنده ش )

نگار: چقدر اسامی زیادی واسه 300 سال حکومت اوردی؟؟؟!!! خیانت رنلی به خاطر ناخردیش نبود بلکه طمع باعث این خیانت شد.هزاران ادم عاقل و بالغ و کاردان هستند که خائن هم هسن. ازدواج بامحارم در اون زمان هم بسیار تابو بوده به خصوص در مذهب هفت.کلا خاندان دیگر جرات مخالفت و ابراز نکوهش این عمل وقیح نسبت به تارگرینها رو نداشتن.اینهم یه سوءاستفاده دیگر از قدرت دراین خاندان. واما ایران باستان:اینا همش نوشته اعرابه در باب نکوهش سلطنت ساسانی. فقط یه جا ازدواج با محارم وجود داره اونم در خاندان سلطنتی انگلستان که پرنسس دایانا تن به این ازدواج نداد و کشتنش.

استاد ایمن هم به خاطر اینکه در دیوار بوده و نزدیک استارکها یه کم عقل بهش سرایت کرده حالا کار مفید این جناب چیه؟؟فرستادن کلاغها ونامه ها؟؟؟ .سوال اینجاست که کدوم تارگرین کار مفیدی انجام داده؟؟!! همشون یا دیوانه بودن یا خونخوار یا افسرده و شاعر و چنگ زن و.... والا ما که چیزی جز بی کفایتی ندیدیم. مثلا میگن اگه باریستان ایریس رونجات نمیداد و ریگار شاه میشد اوضاع درست میشد!!! اینجا یه فلش بک میزنم:ایریس در ابتدا مردی عاقل و جذاب و کاردان بود که رفته رفته به زوال عقل دچار شد.حالا ریگار:فردی جذاب و مثلا عاقل اینم که با اون سابقه افسردگیش اگه شاه میشد درکل در دیوانگی سرامد خاندانشون میشد.اصلا در دوره شاهزادگیش چه گلی به سرجامعه زده به جز گوشه گیری و افسردگی و موسیقی و.....!!!!

قبول کنید این خاندان طی300سال گند زدن وبازهم میگم حکومت 300 ساله رو با یه حکومت 15ساله نوپا که تازه داشت جوانه میزد مقایسه نکنید. راستی یه چیز دیگه: اگه رابرت فرمانده خوبی نبوده و فقط جنگجو بوده اونوقت چه کسی شورش رو رهبری میکرد؟؟؟!!!

بازم اسم می خوای: دیمون-دیرون-بیتر استیل- بلاد ریون (سوای از دشمنیشون ) - دانک

 

++ جرات سواستفاده نداشتن برای همین میگور اول و اینیس اول تمام مدت حکومتشون درگیر جنگ با مذهب هفت میشن تا زمانی که جهیریس اول به سلطنت میرسه

 

++ جرات اعتراض نداشتن که مردم بارانداز تو رقص اژدهایان یه شب میریزن تو چاله ی اژدهایی که سه تا اژدها توش بسته شدن و اژدهاها رو می زنن می کشن و خودشونم کشته میشن!

 

++ نکوهش نیست واقعیته! نمونه ش هم فقط تو انگلیس نیست تو اکثر کشورای دوره رنسانس بوده به ویژه ایتالیا

 

++ واقعا بدون هیچ دلیلی میگید خونخوار بودن و هیچکاری مفیدی نکردن انگار نشستن رو تخت خودشونو باد زدن مملکت خود به خود اداره شده و خزانه با ورد و جادو پر شده! اگه کار مفیدی نکرده بودن سیصد سال حکومتشون با وجود جنگ های بین خودشون و جنگ های خارجیشون دووم نمی آورد! نزدیک 150 سال تارگرین ها بدون اژدها حکومت کردن زمان کمیه؟؟

 

++ من همچین حرفی نزدم ولی اگه ریگار زودتر شاه میشد هیچکدوم از این فجایع که منجر به سرنگونی سلسله شون بود رخ نمیداد! ایریس هم دچار پارانویای شدید میشه بعد از داسکندیل!

 

++ اتفاقا مقایسه اش خالی از لطف هم نیست رابرت 15 سال سلطنت کرد آخرش مملکتو با یه خزانه خالی و بدهکاری میلیونی به بانک آهنین براووس وداع گفت! 15 سال حکومت کرد ولی آخرش وقتی زدن کشتنش یه مملکت به خون و آتیش کشیده شد چون بچه ی مشروع نداشت! 15 سال حکومت کرد گذاشت کسی که براش مثل پدرش بود جلوی چشمش بکشن بعدشم صمیمی ترین دوستش و به قول شما برادرش ادارد استارک رو بیاره جایی که راه و روش زندگی توش رو بلد نیست!(ادارد اگه می خواست مقام درباری بگیره همون موقع که شورش تموم شدقبول می کرد یا به جای اینکه بذاره رابرت رهبر شورش بشه خودش رهبر میشد)! 15 سال حکومت کرد و در حق برادر بزرگترش بیشترین ظلم رو کرد! حق استنیس دراگون استون نبود حقش استورم لندز بود! اونم بعد یه سال محاصره و زجر کشیدن تو اون قلعه! 15 سال حکومت کرد و یه دختر پسر رو اون سر دنیا می خواست بکشه اما آدمایی که باعث مرگش و هرج و مرج تو کشور شدن همینجا بغل گوشش بودن و بیشترین قدرت رو داد دست اونا چون خودش نمی خواست مملکت رو اداره کنه! ( همین از زیر بار مسئولیت شونه خالی کردن های رابرت هم سر خودشو به باد داد هم کشور رو وارد جنگ کرد)

 

++ حکومت تارگرین ها هم از اول که سیصد سال نبوده تو همون 15 سالی که شما میگی نه تنها تونستن مملکت رو حفظ کنن بلکه تونستن تو جنگ برابر شورش مذهب هفت هم دوام بیارن و بعدش هم صلح کنن! اینم 15 سال اول تارگرین ها بوده تازه اونا تو جنگ بودن و دوام آوردن! یک نیروی خارجی بودن و بازم دوام آوردن!

مطئمن باش حکومت رابرت اگر رابرت کشته نمیشد با اون وضع خزانه ش و کارهای شرافتمندانه ( ساده لوحانه ) ادارد نهایتا 10 سال دیگه بیشتر دوام نمی آورد!

بله رابرت جنجگوی خوبی بوده نه پادشاه ( تو همین تاپیک توضیح دادم از ویکی هم نقل قول گذاشتم چرا رابرت رهبر قیام شد دیگه تکرار مکررات رو لازم نمی بینم)

 

++ من و دوستان دیگه تو این تاپیک و اون یکی تاپیک ده بار برای شما کارهای مفیدشون رو گفتیم من با مدرک بهتون گفتم حکومت تارگرین هرج و مرج و آشوب نبوده بلکه 200 سال در صلح بوده اما شما یه دلیل قانع کننده برای بی کفایتی و نالایقی این خاندان به جز دیوانگی و افسردگی و خونخوار بودن؟؟؟؟ برای ما نیاوردی! لطف کن چندتا دلیل قانع کننده و با مدرک بیار! نه اینکه خونخوار بودن دیوونه بودن مجنون بودن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@کیوان

 

نزدیک به نصف لردهای استروم لند فکر میکنن تامن براتیون هست !! برای همین با استنیس مچ نمیشن این یادت نره

 

اژدهایی والنتیس ها فقط تو گرفتن روین کوچک نزدیک به 10 هزار نفر رو آتش زدن !! کم نیست این عدد سپاه گراند بیشتر از صدها هزار نفر بوده والریایی ها با بدبختی تونستن شکستش بدن.همین نژاد پدر اگان و بقیه اعضای خاندان تارگرین رو تو دورن در آورد آخر با سیاست تونستن دورن رو به هفت پادشاهی پیوند بدن.

 

حالا حرف از بقیه نژاد ها مثل گیساری و بقیه نمیزنیم که تو نبردهای امپراطوری گیساری والریایی ها با شانس و اقبال تونستن به پیروزی برسن نزدیک به نابودی بود.آدم عاقل جای نمیخوابه که آب زیرش بره.بعد رویایی اگان تاسیس والریایی جدید نبود ایجاد امپراطوری جدید به نام خودش و خانواده اش بود اینکه خانواده اش به چه چیزی الان فخر میفروشن به اگان ربطی نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگار: اینهمه توضیح دادی و زحمت کشیدی ولی سوال اصلی رو جواب ندادی!!! (دیمون؟؟!!! )

کارهای مفید همین افرادی که نام بردی چی بوده؟؟!! اینا که همشون فقط اژدها سوار بودن

اونجا که مردم ریختن سر اژدها ها که واسه جنگ قدرت بین پرنسس و ملکه بود این چه ربطی به مخالفت علیه تارگرینها ومذهب هفت داره؟!

والا من ازخودم در نمیارم که همش داخل تاریخه.کلا اژدها رو از تاریخ این خاندان بگیری چی میمونه؟؟!!! هیچ. تارگرینها بدون اژدها هیچی نبودن و دوره حکومت بدون اژدها هم فقط بواسطه رسم اینکه تاج به وارث میرسه حکومت کردن.

رابرت مرد خدا بود.همین که زد تبار تارگرینها رو شل وپل کرد کافیه وباید دستشو بوسید. واما ادارد: رابرت بعد از جان ارن کی رو داشت که بهش اعتماد داشته باشه ؟؟؟!!! رابرت تنها بود یه مرد تنها سایه اش هم نمیموند هرگز پشت سرش تنها بود وغمگین تنهای تنها شب با تابوت سیاه..... روحش شاد.

 

والا من خودم به شخصه با شخصیتهایی مث رابرت و ند واستنیس و سرجورا و تیریون و تایوین حال میکنم و اصلا با این تارگرینهای سوسول و ننر حال نمیکنم یه مشت توهمی و عقده خود بزرگ بینی و .... بیش نیستند.مخصوصا دنریس و اون برادرش.

اصلا وقتی برادرش ادعای اژدها بودن و صاحب تاج وتخت میکرد اند خنده بود.نمیتونس دماغشو بالا بکشه اونوقت پیش کال دروگو زر زر میکرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
هیتمن » سه شنبه تیر 17, 93 9:30 pm[/url]"]نگار: اینهمه توضیح دادی و زحمت کشیدی ولی سوال اصلی رو جواب ندادی!!! (دیمون؟؟!!! )

کارهای مفید همین افرادی که نام بردی چی بوده؟؟!! اینا که همشون فقط اژدها سوار بودن

اونجا که مردم ریختن سر اژدها ها که واسه جنگ قدرت بین پرنسس و ملکه بود این چه ربطی به مخالفت علیه تارگرینها ومذهب هفت داره؟!

والا من ازخودم در نمیارم که همش داخل تاریخه.کلا اژدها رو از تاریخ این خاندان بگیری چی میمونه؟؟!!! هیچ. تارگرینها بدون اژدها هیچی نبودن و دوره حکومت بدون اژدها هم فقط بواسطه رسم اینکه تاج به وارث میرسه حکومت کردن.

رابرت مرد خدا بود.همین که زد تبار تارگرینها رو شل وپل کرد کافیه وباید دستشو بوسید. واما ادارد: رابرت بعد از جان ارن کی رو داشت که بهش اعتماد داشته باشه ؟؟؟!!! رابرت تنها بود یه مرد تنها سایه اش هم نمیموند هرگز پشت سرش تنها بود وغمگین تنهای تنها شب با تابوت سیاه..... روحش شاد.

 

کدوم سوال اصلی؟

دیمون تارگرین و دیمون بلک فایر هر دوشون افراد لایقی بودن!

اون موقع جنگ اصلی بین ملکه و رینیرا تموم شده و رینیرا بارانداز رو گرفته بود که مردم به حرف یه مرد نیمه دیوانه تو بارانداز تحریک میشن و شبانه حمله می کنن به چاله ی اژدها! من نگفتم ربطی به مذهب هفت داره شما گفتی کسی جرات اعتراض نداشت منم گفتم مردم انقدر شجاعت پیدا کردن که با دست خالی به چاله ی اژدها حمله کنن و اژدها بکشن! بعدم مخالفت مردم علیه تارگرین ها هم جنگ داخلی به حساب میاد!

این خاندان از سال 155 که آخرین اژدها مرد تا سال 280 حکومت کردن! بدون همون اژدهایی که شما میگی بدون اون هیچی نیستن! اگه هیچی نبودن پس چرا حکومتشون 125 سال بدون اژدها باقی موند! اگه انقدر به اژدها وابسته بودن همون سال باید حکومتشون از بین می رفت!

 

دوره حکومت بدون اژدها هم فقط بواسطه رسم اینکه تاج به وارث میرسه حکومت کردن.

ببخشید نکنه توقع داشتین برن تاج و تختو دو دستی تقدیم دیگران کنن و بگن ما که دیگه اژدها نداریم بساطمونو جمع کنیم بریم دراگون استون؟ این چه حرفیه دیگه؟

 

دیمون بلک فایر: اگه درستی ادعاش اونطور که مارتین میگه ثابت بشه خیلی چیزا عوض میشه. هم اینکه دیمون مبارز فوق العاده ای بوده و وقتی شورش میکنه همه ی شوالیه های بزرگی که اون زمان بودن بهش ملحق میشن!

 

دیرون دوم: با ترتیب ازدواج خواهرش با دنریس با شاهزاده ی مارتل ترتیب پیوستن دورن به هفت پادشاهی رو میده

 

بیلور بریک اسپیر: دست پادشاه دیرون دوم که در دوره ی سلطنت دیرون به شورش دوم بلک فایر رو سرکوب می کنه تا جایی که تا 44 سال بعدش هیچ شورشی رخ نمیده تا سال 256 جنگ ناین پنی کینگز

 

اگان پنجم: تمام تلاشش رو برای بهبود زندگی مردم عادی می کنه اما پسراش شرایط رو سخت می کنن!

 

جهیریس دوم: برای آخرین بار و همیشه شورش بلک فایر رو سرکوب کرد و از سلطنتش و قلمروش دفاع کرد!

 

بیتر استیل: بعد از سرکوب بلک فایر گلدن کمپانی رو تشکیل میده که منظم ترین کمپانی مزدوران بوده و هست! تنها کمپانی هستن که تا به حال قراردادشون رو به هیچ عنوان نشکستن! our word is as good as gold!

 

بریندن ریورز: تو شورش بلکفایر نقش اصلی رو در شکست بلک فایرها داشت. بعدشم دست پادشاه میشه . بیماری بهار که شایع میشه بریندن دستور میده اجساد رو برای جلوگیری از آلودگی بیشتر تو چاله اژدها بسوزنن! جادوگر هم بوده (دیگه تو سریال هم که بهش واقف هستین)

 

دیمون تارگرین: تو رقص اژدهایان با برنامه هاش ثابت کرد هم جنگجو هم استراتژیست قابلی هست! اما متاسفانه شانس پادشاهی نداشت

 

جهیریس اول و ملکه آلیسان (از ویکی) : به عنوان شرایط صلح به شورشیان عفو عمومی و عدم پیگیری و مجازات آنان و در عوض آن انحلال شاخه های نظامی هفت، را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد مورد پذیرش قرار گرفت و این سازمان های نظامی با این شرط که سلطنت همیشه از آیین هفت پشتیبانی کند منحل شدند.[۲] این عمل باعث شد جیهیریس، "آشتی دهنده" لقب بگیرد. او همچنین حق برگزاری دادگاه های محاکمه مجرمان را از مذهب هفت سلب نمود.

 

جیهیریس به مدت پنج دهه فرمانروایی نمود، که بیشترین دوران پادشاهی در دودمان تارگرین است و از این رو او با عنوان "شاه کهن سال" نیز شناخته می شود. جیهیریس با کمک خواهر/همسر دوست داشتنی اش، شهبانو آلیسان خوب، برای کشور یک دوران طولانی از صلح بزرگ را به ارمغان آورد. آلیسان او را متقاعد کرد که حق "شب نخست" لردها را ابطال کند.[۳] جیهیریس سپتون بارت، پسر یک آهنگر را به عنوان دست خود برگزید. بارت به مدت چهل سال این مقام را بر عهده داشت.[۴]

 

خرد و توانایی جیهیریس در سیاست و دیپلماسی آن چنان بود که او توانست بین دو خاندان بلک وود و براکن که سابقه دشمنی شان به دو هزار سال می رسید، آتش بس و صلحی پنجاه ساله برقرار کند.[۵]

 

جیهیریس عاشق سفر بود، و یک بار همراه شهبانو آلیسان، شش اژدها و نیمی از دربارش از شمال دیدن کرد.[۶] در دوره فرمانروایی او بود که قلعه دیپ لیک متعلق به نگهبانان شب توسط مردانی که او به شمال فرستاده بود ساخته شد. هزینه ساخت این قلعه را همسر او با جواهراتش پرداخته بود.[۷] جیهیریس همچنین جاده شاهی را ساخت؛ و گفته می شود که شاه و ملکه در حین سفرهایشان در مهمان خانه کراس رودز مستقر می شدند، و از این رو به آن مهمان خانه دو تاج هم گفته می شود.[۸]

 

 

اگان سوم: هم حکومت خوبی داشته ولی اکثرا به خاطر مرگ آخرین اژدها اونو سرزنش می کنن با اینکه نه تا جادوگر هم آورد تا بتونه تخم اژدها رو باز کنه اما نتونست!

 

+ درباره امنیت راه ها و آسایش و رفاه نسبی هم به اندازه ی کافی بحث شده!

 

++ من فکر می کنم این بحث واقعا فرسایشی شده.. چون نه شما قانع میشی نه من! پس بهتره دیگه بیشتر از این در این مورد بحث نکنیم چون بی نتیجه ست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
S.i.S » سه شنبه تیر 17, 93 2:55 pm[/url]"]منطق دنریس که مشکل دار درش شکی نیست از یک طفل بیشتر نمیشه از این انتظار داشت ولی منطق براتیون ها اخرت مشکل هست !! میگن کل پادشاهی مال ماست حق ماست !! همین استنیس، راب استارک رو غاصب میدونست ، بعد الان دم از حق میزننن ؟ خنده دار .

 

کی همچین حرفی رو زده که تو دوتا سپاه فقط تو آخرین طوفان جنگیدن ؟ مرگ آرگیلاک بخاطر رینیس بود اگر اون و اژدهاش نبودن که اوریس الان به دیار باقی شتافتده بود .

آها مشکل تارگارین ها و طرفداراشون هم همینه دیگه! وقتی دنریس یه کار مثبت می کنه میگین ببین چقدر عاقل و با درایته ولی وقتی گند میزنه میگین طفله و بی تجربه و است و از این حرفا! اگه طفله که خوب بره عروسک بازیش رو بکنه بچه رو چه به بازی تاج و تخت! اگه هم که عاقله و این همه هم که ادعا داره پس این تفکرات مسخره اش دیگه چیه؟ الان چرا براتیون ها نباید وستروس رو مال خودشون بدونن؟ مگه تارگرین ها زمان خودشون وستروس رو مال خودشون نمی دونستن؟ مگه هر کی زمان تارگرین ها قیام می کرد بهش غاصب و خائن نمی گفتن؟ پس چرا استنیس به راب میگه غاصب و خائن اشکال داره!؟

اژدها هم موثر بوده ولی آخرش اوریس آرگیلاک رو کشت و بعدشم اون حرکت شرافتمندانه رو با دختر آرگیلاک کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس : بچه با گذر زمان بلاخره بزرگ و بالغ میشه ، این بچمون نشون داده چقدر هم با استعداده و رشد خوبی هم داره . باید بهش زمان داد تا پخته بشه .

موضوع تفکراتشه ؟ یعنی اگه از کتاب های بعدی مارتین از دید یکی دیگه دنریس رو توصیف کنه تمام مشکلاتت باهاش حل میشه ؟

الان چرا براتیون ها نباید وستروس رو مال خودشون بدونن؟

هر کسی میتونه بگه وستروس مال منه ! درست همون کاری که همه میکنن، راب از شمال ، بالون از دریای غرب، استنیس و دنریس از غرب و ... مهم اینه که دست کی پره و ادعاش به عمل نزدیکتره .

مگه تارگرین ها زمان خودشون وستروس رو مال خودشون نمی دونستن؟ مگه هر کی زمان تارگرین ها قیام می کرد بهش غاصب و خائن نمی گفتن؟ پس چرا استنیس به راب میگه غاصب و خائن اشکال داره!؟

اینم مثل ادعای پادشاهی ! تو اگه جای دنریس بودی نمیگفتی رابرت غاصبه ؟ من اگه بودم میگفتم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » سه شنبه تیر 17, 93 10:02 pm[/url]"]استنیس : بچه با گذر زمان بلاخره بزرگ و بالغ میشه ، این بچمون نشون داده چقدر هم با استعداده و رشد خوبی هم داره . باید بهش زمان داد تا پخته بشه .

موضوع تفکراتشه ؟ یعنی اگه از کتاب های بعدی مارتین از دید یکی دیگه دنریس رو توصیف کنه تمام مشکلاتت باهاش حل میشه ؟

الان چرا براتیون ها نباید وستروس رو مال خودشون بدونن؟

هر کسی میتونه بگه وستروس مال منه ! درست همون کاری که همه میکنن، راب از شمال ، بالون از دریای غرب، استنیس و دنریس از غرب و ... مهم اینه که دست کی پره و ادعاش به عمل نزدیکتره .

مگه تارگرین ها زمان خودشون وستروس رو مال خودشون نمی دونستن؟ مگه هر کی زمان تارگرین ها قیام می کرد بهش غاصب و خائن نمی گفتن؟ پس چرا استنیس به راب میگه غاصب و خائن اشکال داره!؟

اینم مثل ادعای پادشاهی ! تو اگه جای دنریس بودی نمیگفتی رابرت غاصبه ؟ من اگه بودم میگفتم .

نه تفکراتش همه ی مشکل با دنریس نیست بخشی از مشکل هاست!

ادعا که آره خوب همه می تونن ولی این که ادعاشون چقدر وزن داره مهمه! ادعای راب و بیلون که پوچ دراومد!

اگه دنریس طرفداراش به رابرت میگن غاصب پس باید این رو هم قبول کنن که به خاندان خودشون هم بگن غاصب! پس باید قبول کنن که استنیس هم به بقیه ی مدعیان مخصوصا رنلی و راب بگه غاصب! همین منطقه دیگه مگه نه!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منظورت از وزن ادعاشون و پوچ شدنش چیه ؟! قدرت مدعی و مرگ اون دوتا منظورته ؟!

خب رو این حساب وزن ادعای بالون، راب و رنلی بیشتر از استنیس بود، چون سرباز بیشتر، ناوگان قوی تر و زمین بیشتری در اختیار داشتن. فقط اینا انقدر شانس نداشتن که ملیساندر آزور آهای رو در اونها ببینه .

 

خب نه دیگه چرا باید قبول کنیم ؟! طرفدارا دوست دارن دنیای نغمه رو از دید کاراکتر محبوبشون به دنیای وستروس نگاه کنن، دنریس رابرت رو غاصب میدونه و استنیس همه رو بجز خودش، تو دنریس و اجدادش رو غاصب میدونی ، منم رابرت و اخلافش رو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگار:وای چقدر کار مفید انجام دادن این طفلی ها!!!! اینا که همش به خاطر خودشون بوده. سوال اصیی اینه که چه کار مفیدی واسه مردم کردن؟؟؟!!! هیچ از پوچ عموزاده پادشاه.

تارگرینها بدون اژدها هیچی نبودن و دوره حکومت بدون اژدها هم فقط بواسطه رسم اینکه تاج به وارث میرسه حکومت کردن
. این یعنی اینکه بواسطه وراثت حکومت کردن اگرنه لیاقت حکومت رو نداشتند و نخواهند داشت. همین دنریس هم اگه سرجورا پاش نمیستاد به هیچی نمیرسید . واقعا که دنریس حق وفاداری رو نسبت به سرجوراه ادا کرد! ببین این یه نمونه از حق نشناسی این خاندان.

نمیدونم دیگه چی بگم سر انگشتام دیگه مو دراورد.

اگه یه نظرسنجی بذاریم 99.99درصد با من و کینگ و استنیس و کیوان و رودریک و جوری کسل و اذور و دیگردوستان موافقند. 01. درصد هم با تارگرینها.

درضمن من نظراتمو بدون ذره ای تعصب میدم اما دوستان تارگرینی ذره ای تعصب رو کنار نمیذارن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×