رفتن به مطلب
ریگار

موقعیت خاندان ها در نبرد 5 پادشاه(نیاز به مطالعه دو جلد اول)

Recommended Posts

آنتی لوث: برای این که مباحث این تاپیک داستان را برای برخی افراد لوث نکند ، مباحث کتاب اول تا آخر کتاب دوم را شامل خواهد شد .

 

و اما بحث اصلی :

همواره دوست داشتم موقعیت های خاندان ها و قلمروهای پادشاهی رو در نبرد 5 پادشاه بررسی کننم . از این رو دعوت میکنم که در این تاپیک نظراتتون رو در باب موقعیت های ، فرصت ها ، منابع و عاقب نبرد 5 پادشاه اعلام کنید و با هم در این رابطه به بحث بنشینیم .

 

قوانین تاپیک : هرگز اطلاعاتی جز دو جلد اول را در این مبحث شرکت ندهید و در صورتی که از اتفاقات پس از جلد دوم آگاهید ، آنها را وارد نکنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب از آخرین باری که بولتون ها برعلیه استارک ها قیام کرده بودن زمان زیادی میگذشت . بولتون ها پرچمدار استارک ها بودن و یه جور متعهد به تبعیت از اونها ! فکر کنم اگه اوضاع برگرده ، استارک ها اندفه بولتون ها رو از ریشه منقرض کنن :دی

به نظرت عاقبتشون چی میشه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من که از بولتون ها بدم میاد و دوست دارم از بیخ و بن نابود بشن.

 

اما ند استارک (خودم!دی) نسبت به بولتون ها نظر خوبی نداشت وبهتر بود مراقبشون باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

اگه تا آخر دو هم حساب کنیم و (راب و جافری رو هم جزو آدم حساب کنیم)

میشه

رابرت استارک

جافری ؟؟؟

بیلان گریجوی

اسنیتس برتیون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب در هر صورت هر یک از اینها مدعی پادشاهی هستن ، هم لشکر دارن هم زمین ، چرا نمیشه بهشون پادشاه گفت ؟!

رنلی رو جا انداختی . رنلی هم مثل برادرش ادعای پادشاهی کرد و لشکر رز ها بهش پیوستن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم بهترین گزینه استنیسه. رنلی خیلی کارایی انجام میده که ظرورتی نداره.

جافری یه بچس و اگه حامیانش مثه تایوین نباشن خیلی زود از پا میوفته.

راب استارک هم گزینه خوبیه ولی کسایی که بهش مشاوره میدن خیلی خوب نیستن.

نمیدونم بیلان گریجوی دلشو به چی خوش کرده چون نیروش در مقابل چهارتای دیگه خیلی نیست و متحد های خیلی قدرتمندی هم نداره.

و اما استنیس به نظرم تنها کسی که سابقه جنگیدن و بودن تو شرایط جنگی رو داره استنیسه و خوب نسبت به بقیشون فرمانده بهتر و قاطع تریه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته من فکر کنم تو کتاب به این مسئله هم اشاره شده که اینا بعضاً خواهان ِ پادشاهی به کل ِ سرزمین نیستن ، فقط پادشاهی ِ منطقه‌ی ِ خودشون رو می‌خوان. مطمئن نیستم ، ولی گمونم گریجوی فقط منطقه‌ی ِ خودشو می‌خواد یا راب استارک تحت ِ عنوان ِ پادشاه ِ شمال وارد ِ جنگ شد.

 

ولی به نظرم اگه جافری اونقدر گند نمی‌زد ، موقعیتش بد نبود. مثلاً همین حرکت ِ احمقانه‌ی ِ گردن زدن ِ ند استارک یا سوتی تو گرفتن ِ آریا ، موقعیتو خراب کرد. شاید بهتر بود تایوین زودتر خودش یا برادرش رو به عنوان مشاور ِ جاف در نظر می‌گرفت تا انقد مملکت شیر تو شیر نشه.

 

چیزی که برای ِ من سواله ، اینه که چرا سرسی برنامه‌ریزی نکرد کشته شدن ِ ند استارک قبل از رابرت و مثل ِ جان ارن اتفاق بیفته؟ چرا سرسی ند رو سریع‌تر و بی سر و صدا تر نکشت؟ قبل از این که ماجرا انقدر حاد بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
البته من فکر کنم تو کتاب به این مسئله هم اشاره شده که اینا بعضاً خواهان ِ پادشاهی به کل ِ سرزمین نیستن ، فقط پادشاهی ِ منطقه‌ی ِ خودشون رو می‌خوان. مطمئن نیستم ، ولی گمونم گریجوی فقط منطقه‌ی ِ خودشو می‌خواد یا راب استارک تحت ِ عنوان ِ پادشاه ِ شمال وارد ِ جنگ شد.

 

ولی به نظرم اگه جافری اونقدر گند نمی‌زد ، موقعیتش بد نبود. مثلاً همین حرکت ِ احمقانه‌ی ِ گردن زدن ِ ند استارک یا سوتی تو گرفتن ِ آریا ، موقعیتو خراب کرد. شاید بهتر بود تایوین زودتر خودش یا برادرش رو به عنوان مشاور ِ جاف در نظر می‌گرفت تا انقد مملکت شیر تو شیر نشه.

 

چیزی که برای ِ من سواله ، اینه که چرا سرسی برنامه‌ریزی نکرد کشته شدن ِ ند استارک قبل از رابرت و مثل ِ جان ارن اتفاق بیفته؟ چرا سرسی ند رو سریع‌تر و بی سر و صدا تر نکشت؟ قبل از این که ماجرا انقدر حاد بشه.

اگه گریجوی ها فقط منطقه خودشون رو میخواستن پس چرا بیلان گریجوی تیان رو برای گرفتن وینترفل فرستاد؟

با نظرت درباره جافری کاملا موافقم ولی درباره سوالت راجبه سرسی اگه اشتباه نکنم تو کتاب چهار یا پنج تقریبا جوابت رو دادن البته فکر کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیلان گریجوی ادعا می کرد پادشاه شمال و جزایر آهنه. تیانم اون نفرستاد؛ بیلان تیانو فرستاد دهکده های ساحلی رو غارت کنه، این پسره ی احمق با چهار تا و نصفی آدم پا شد رفت سراغ وینترفل.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثله اینکه این مریضیه احمق بودن به تمام اهالی وستروس سرایت کرده و دیگه فقط مختص تالی ها و استارک ها نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اتفاقا به نظرم گریجوی زیرکی کرد و تو اون شریط بحرانی شمال رو گرفت ! مخصوصا تنگه موت کلین رو !

الان کاری که باید بکنه اینه که کم کم تمام شمال رو در اختیار بگیره . مخصوصا به خاطر این که نیروهای شمال به خاطر راب دارن در جنوب موت کلین میجنگن و دیگه نمیتونن به شمال برگردن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیلان گریجوی از نبود پرچم دارای شمال و جنگ پنج پادشاهی نهایت استفاده رو کرد، نقشه اش هم خیلی خوب بود ولی بلاخره تو هر خاندانی یه نفر پیدا می شه که به تمام نقشه ها و حساب کتابات گند بزنه. اینام تیانشون ناخلفه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاملا با تالیسا موافقم.تیان وینترفل رو گرفت ولی تنونست نگهش داره.بهر حال باید عقلش میرسید که با وجود تعداد به اون کمی از قلعه ای مثه وینترفل هم نمیشه دفاع کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من می‌گم تیان و باباش اگه شرّشونو بکنن ، کارو بسپرن به آشا ، همه چی حله. دختره هم از موقعیت استفاه می‌کرد ، وینترفل رو می‌گرفت ، هم به جای ِ مثلاً تیکه پاره کردن ِ برن و ریکان ، بلافاصله این غنیمت‌های با ارزش رو می‌برد به پایک. فقط کافی بود برن و ریکان رو داشته باشن ، می‌دونین چقدر جلو رفته بودن تو جنگ !؟

 

ولی من خودم بیلان گریجوی رو عددی نمی‌بینم تو این بگیر و ببندا. مغزش کار نمی‌کنه مگر این که آشا از پسش بر بیاد... نمی‌دونم... به نظر ِ من که همچین گردن‌کلفت نیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اخه با توجه به اتفاقات بعدی برن و ریکان به چه دردی میخورن ؟! کی به خاطرشون حاضره کاری بکنه ؟

البته الان یه چیزی به ذهنم اومد ... بدبخت بیلان وقتی شمال رو گرفته که سپاه منس داره از شمال میاد پایین. البته مارتین تو شمال خیلی کند عمل میکنه ... خیلی... و ممکنه حالا حالا ها نه آدر ها بیان جنوب دیوار نه سپاه منس . با این حال هیچی بهتر از این نیست که موت کلین دست بیلان افتاده . تقریبا راه شمال و جنوب بسته شده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من هم موافقم به نظر من نقشه ی بالون عالیه ولی زیاده خواهی تئون باعث شد وینترفل گرفته بشه . با این وجود این نقشه ی گریجوی ها رو خراب نمیکنه چون اونا هیچ وقت تا وسطای شمال هم نمی آیند؛ چون قدرت اصلی ارتش اون ها دریا ست اگر کنار دریا باشن از لنیستر ها هم خطرناک تر میشن. آشا هم اینقر احمق تیست که دیپ وود مات رو به بهانه ی وینترفل رها کنه. در این باره هم بگم که کشتن بران و ریکان تاثیری تو روند نقشه بالون نداره چون تا زمانی که ارتش شمالی ها درگیر جنگ در جنوبه و قلعه ها هم خالیه وموت کلین دست آهن زادگانه ؛ اگرشمالی ها هم بخوان نمیتونن برگردند تا شمال را پس بگیرند چون در این صورت مردان و سرزمین های رودخانه تنها میمونه و پیروزی تیوین لنیستر در این شرایط میتونه خیلی آسون باشه.

در کل بالون گری جوی فکر همه جارو کرده بود.

 

 

 

... when I come back no one will be alive ... because Winter is coming

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فکر میکنید جنگ داخلی بین استنیس و رنلی اشتباه بود؟و اگر اشتباه بود مقصر کی بود و چه کار دیگه ای میتونستن انجام بدن؟

به نظر من اگر از زاویه دیدخودشون نگاه کنی میبینی هیچ کدوم اشتباه نکردن و این جنگ داخلی اجتناب نا پذیر بود .

اگر استنیس به رنلی میپیوست باید از ادعاش که محق هم بود میگذشت و به رنلی خدمت میکرد چون ارتشش خیلی کوچکتر بود و نمیتونست هم طراز رنلی وارد جنگ با لنیسترها بشه . رنلی هم که از استنیس تنفر داشت و اصلا نمیتونست به عنوان شاه قبولش کنه بعلاوه رنلی عملا خاندان خودش رو ترک کرده بود و بیشتر به عنوان شاهی از هایگاردن وارد جنگ شده بود (اون جایی که هنگام مذاکره با استنیس هلوی ریچ رو میخورد و به استنس طعنه میزد یادتونه؟)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » یکشنبه مرداد 11, 94 7:06 pm[/url]"]فکر میکنید جنگ داخلی بین استنیس و رنلی اشتباه بود؟و اگر اشتباه بود مقصر کی بود و چه کار دیگه ای میتونستن انجام بدن؟

به نظر من اگر از زاویه دیدخودشون نگاه کنی میبینی هیچ کدوم اشتباه نکردن و این جنگ داخلی اجتناب نا پذیر بود .

اگر استنیس به رنلی میپیوست باید از ادعاش که محق هم بود میگذشت و به رنلی خدمت میکرد چون ارتشش خیلی کوچکتر بود و نمیتونست هم طراز رنلی وارد جنگ با لنیسترها بشه . رنلی هم که از استنیس تنفر داشت و اصلا نمیتونست به عنوان شاه قبولش کنه بعلاوه رنلی عملا خاندان خودش رو ترک کرده بود و بیشتر به عنوان شاهی از هایگاردن وارد جنگ شده بود (اون جایی که هنگام مذاکره با استنیس هلوی ریچ رو میخورد و به استنس طعنه میزد یادتونه؟)

علی جان بنظرت رنلی نباید به استنیس می پیوست و اتفاقا این یه امتیاز برای خاندانشون بود که تونسته بود خاندان تایرل ها رو هم همراه خودش کنه،با توجه به اینکه به احتمال خیلی خیلی زیاد بعد مرگ استنیس میتونست جانشینش بشه چون استنیس ادمی نبود که دوباره ازدواج کنه،اینجوری مارجری هم ملکه میشد...یکم رفتارش عجولانه بود

اصلا جدا از اینها نمیشد یه توافق کنن فعلا و برن سراغ دشمن واقعیشون یعنی لنیستر ها؟بعد برسن به اختلافاتشون؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از دیدگاه من و شما که الان داریم با هم منطقی بحث میکنیم صحبت شما کاملا متین هست .

ولی طرز فکر رنلی و استنیس هیچ کدام این طوری نیست .

رنلی به استنیس به چشم یک آدم خشک و منفور نگاه میکنه که هیچ کس از خاندان های بزرگ گرفته تا مردم چاله کک نمیتونن رو تخت آهن تحملش کنن . چون فقط تابع صرف مقررات و قانونه و عدالت رو خشن و بدون اغماض اجرا میکنه (کاری که با داووس کرده یعنی آخرشه که انگشت های ناجیت رو قطع کنی) و حتی یه بار رنلی میگه اگر استنیس شاه بود تمام ف....خونه ها رو تعطیل میکرد .من فکر میکنم اگر رنلی به استنیس میپیوست های گاردن و میس تایرل رو از دست میداد.

دقت کن که ادعای رنلی هیچ پشتوانه قانونی نداره یعنی حتی مسیله حرامزادگی جاف رو هم مطرح نکرده و ادعاش فقط رو محبوبیتش بین بعضی خاندان ها و مردم استواره .

همین طور رنلی یک آدم شورشگر و هیجانی مثل رابرت هست که حتی برای کسب قدرت ابایی از جنگ با رییس به حق خاندانش (استنیس و البته شاهش که به هر حال یا استنیسه یا جافری) نداره .والبته چون در موضع قدرت خودش رو میبینه هیچ احتیاجی به اتحاد با استنیس نمیبینه . از نظر رنلی همون بهتر بود استنیس تو درگون استون میموند و میپوسید.شاهدش این که اصلا انتظار سر رسیدن استنیس رو نداشتن و تو معادلاتشون اصلا روش حساب نکرده بودن و غافلگیر شدن.

ولی استنیس هم هیچ دلیلی برای اتحاد با رنلی نمیبینه چون ادعای خودش بر حقه و انتظار اطاعت از رنلی داره نه اتحاد . ملیساندر هم که یک نگاه مذهبی و مقدس به استنیس داره و نمیتونه قبول کنه کسی حتی خودش رو برابر با استنیس بدونه چه برسه به برتر.

بعلاوه اینکه فراموش نکنیم استنیس و ملیساندر اصلا به قصد گرفتن (من میگم دزدیدن) ارتش رنلی اومده بودن و امیدشون این بود که با ترور رنلی پرچمداراش که حالا خاین به سلطنت هم حساب میشدن چاره ای جز پیوستن به استنیس براشون باقی نمیمونه .در واقع استنیس هم از موضع قدرت به رنلی نگاه میکرد و احساس میکرد جان رنلی تو دستاشه و یا ازش اطاعت میکنه یا بدست جادوی ملیساندر کشته میشه .

وقتی دو طرف خودشون رو برنده میدونن هرگز مذاکره و توافقی شکل نمیگیره.

اون تنشی که بینشون تو مذاکره ای که با هم کردن رو یادت باشه میبینی هیچ شانسی برای اتحادشون نبود . اون هلویی که رنلی داشت میخورد جلوی استنیس در واقع داشت بهش میگفت الان قدرت برتر ریچ و هایگاردن تو دستش هست و مثل هلو خوردن تخت آهن رو میگیره و نیازی هم به استنیس نداره .

 

ببخشی طولانی شد . فقط میخواستم نشون بدم مارتین انقدر استادانه کتاب رو نوشته و برای همه چیز زمینه سازی کرده که هیچ اتفاقی رو نمیشه تصور کرد جور دیگه ای هم میتونست بیفته .

 

ممنون که واردبحث شدی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » یکشنبه مرداد 11, 94 9:37 pm[/url]"]از دیدگاه من و شما که الان داریم با هم منطقی بحث میکنیم صحبت شما کاملا متین هست .

ولی طرز فکر رنلی و استنیس هیچ کدام این طوری نیست .

رنلی به استنیس به چشم یک آدم خشک و منفور نگاه میکنه که هیچ کس از خاندان های بزرگ گرفته تا مردم چاله کک نمیتونن رو تخت آهن تحملش کنن . چون فقط تابع صرف مقررات و قانونه و عدالت رو خشن و بدون اغماض اجرا میکنه (کاری که با داووس کرده یعنی آخرشه که انگشت های ناجیت رو قطع کنی) و حتی یه بار رنلی میگه اگر استنیس شاه بود تمام ف....خونه ها رو تعطیل میکرد .من فکر میکنم اگر رنلی به استنیس میپیوست های گاردن و میس تایرل رو از دست میداد.

دقت کن که ادعای رنلی هیچ پشتوانه قانونی نداره یعنی حتی مسیله حرامزادگی جاف رو هم مطرح نکرده و ادعاش فقط رو محبوبیتش بین بعضی خاندان ها و مردم استواره .

همین طور رنلی یک آدم شورشگر و هیجانی مثل رابرت هست که حتی برای کسب قدرت ابایی از جنگ با رییس به حق خاندانش (استنیس و البته شاهش که به هر حال یا استنیسه یا جافری) نداره .والبته چون در موضع قدرت خودش رو میبینه هیچ احتیاجی به اتحاد با استنیس نمیبینه . از نظر رنلی همون بهتر بود استنیس تو درگون استون میموند و میپوسید.شاهدش این که اصلا انتظار سر رسیدن استنیس رو نداشتن و تو معادلاتشون اصلا روش حساب نکرده بودن و غافلگیر شدن.

ولی استنیس هم هیچ دلیلی برای اتحاد با رنلی نمیبینه چون ادعای خودش بر حقه و انتظار اطاعت از رنلی داره نه اتحاد . ملیساندر هم که یک نگاه مذهبی و مقدس به استنیس داره و نمیتونه قبول کنه کسی حتی خودش رو برابر با استنیس بدونه چه برسه به برتر.

بعلاوه اینکه فراموش نکنیم استنیس و ملیساندر اصلا به قصد گرفتن (من میگم دزدیدن) ارتش رنلی اومده بودن و امیدشون این بود که با ترور رنلی پرچمداراش که حالا خاین به سلطنت هم حساب میشدن چاره ای جز پیوستن به استنیس براشون باقی نمیمونه .در واقع استنیس هم از موضع قدرت به رنلی نگاه میکرد و احساس میکرد جان رنلی تو دستاشه و یا ازش اطاعت میکنه یا بدست جادوی ملیساندر کشته میشه .

وقتی دو طرف خودشون رو برنده میدونن هرگز مذاکره و توافقی شکل نمیگیره.

اون تنشی که بینشون تو مذاکره ای که با هم کردن رو یادت باشه میبینی هیچ شانسی برای اتحادشون نبود . اون هلویی که رنلی داشت میخورد جلوی استنیس در واقع داشت بهش میگفت الان قدرت برتر ریچ و هایگاردن تو دستش هست و مثل هلو خوردن تخت آهن رو میگیره و نیازی هم به استنیس نداره .

 

ببخشی طولانی شد . فقط میخواستم نشون بدم مارتین انقدر استادانه کتاب رو نوشته و برای همه چیز زمینه سازی کرده که هیچ اتفاقی رو نمیشه تصور کرد جور دیگه ای هم میتونست بیفته .

 

ممنون که واردبحث شدی.

علی جان اگه رنلی بر علیه استنیس نشده بود به گفته تو تایرل ها سمتشون نمیومدن ولی اینم در نظر داشته باش با کشته نشدن رنلی،حساسیت لوراس رو انتقام از استنیس هم وجود نداشت و بعید میدونم دیگه اتحادی بین تایرل هل و لنیستر ها شکل میگرفت و به احتمال قوی استنیس بارانداز پادشاه رو گرفته بود

البته بی شک داستان بخاطر همین نکاتشه که زیباست دوست عزیز و رفیق بحثیه من

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مخلص Sr Baristan عزیز هم هستیم.

بحث کردن با شما واقعا لذت بخشه .به خصوص تو این رکودی که سایت دچارش شده .

اگه رنلی بر علیه استنیس نشده بود به گفته تو تایرل ها سمتشون نمیومدن

این رو در نظر بگیر که اتحاد رنلی و تایرل ها خیلی قبل تر و زمانی که هنوز رابرت زنده بود شکل گرفته بود .

حتما یادت هست که تو کتاب اول رنلی تصویر نقاشی مارجری رو به ند نشون داد و ازش پرسید شببیه لیانا هست یا نه؟ رنلی و لوراس نقشه کشیده بودن با توجه به سردی رابطه رابرت و سرسی ؛ مارجری رو جایگزینش کنن و به خاطر همین درباره شباهتش به لیانا از ند پرسید .چون میدونست اگر شیاهتی وجود داشته باشه قطعا دخل سرسی اومده .حتی اگر مارجری یک bastard هم از رابرت داشت مشخص بود خط جانشینی رابرت عوض میشد (رابرت اصلا جافری رو دوست نداشت)

ولی چرا رنلی این نقشه رو کشیده بود؟

من فکر میکنم دنبال جایزه ای بود که در ازای این ازدواج و سقوط سرسی و لنیستر ها گیرش میومد . یعنی انتخابش به عنوان لرد استورم لند .

مقامی که حداقل استنیس جلوتر تو صفش بود

یعنی میخوام بگم رنلی دشمنی با استنیس رو از خیلی قبلتر شروع کرده بود و راه برگشتی نداشت .

ولی اینم در نظر داشته باش با کشته نشدن رنلی،حساسیت لوراس رو انتقام از استنیس هم وجود نداشت و بعید میدونم دیگه اتحادی بین تایرل هل و لنیستر ها شکل میگرفت

در مورد اتحادیکه بین تایرل و لنیستر شکل گرفت هم به نطرم لوراس اصلا هیچ نقش نداشت و این کار لیدی اولنا بود . ملکه خارها تو فصلی که با سانسا صحبت میکرد به صراحت گفت که به پسرش گفته بوده از ادعای رنلی حمایت نکنه و میس یک احمقه .

در واقع این اتحاد نقشه ای بود که اولنا برای نجات خاندانش که حماقت میس به خطر انداخته بودش کشید .

 

بازم ممنون

به احتمال قوی استنیس بارانداز پادشاه رو گرفته بود

پ . ن: به نظر من اگر روال داستان همون طوری که هست نبود استنیس هیچ شانسی برای حمله کینگز لندینگ نداشت . اگه تونستم تو پست بعدی توضیح میدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » دوشنبه مرداد 12, 94 8:27 pm[/url]"]مخلص Sr Baristan عزیز هم هستیم.

بحث کردن با شما واقعا لذت بخشه .به خصوص تو این رکودی که سایت دچارش شده .

اگه رنلی بر علیه استنیس نشده بود به گفته تو تایرل ها سمتشون نمیومدن

این رو در نظر بگیر که اتحاد رنلی و تایرل ها خیلی قبل تر و زمانی که هنوز رابرت زنده بود شکل گرفته بود .

حتما یادت هست که تو کتاب اول رنلی تصویر نقاشی مارجری رو به ند نشون داد و ازش پرسید شببیه لیانا هست یا نه؟ رنلی و لوراس نقشه کشیده بودن با توجه به سردی رابطه رابرت و سرسی ؛ مارجری رو جایگزینش کنن و به خاطر همین درباره شباهتش به لیانا از ند پرسید .چون میدونست اگر شیاهتی وجود داشته باشه قطعا دخل سرسی اومده .حتی اگر مارجری یک bastard هم از رابرت داشت مشخص بود خط جانشینی رابرت عوض میشد (رابرت اصلا جافری رو دوست نداشت)

ولی چرا رنلی این نقشه رو کشیده بود؟

من فکر میکنم دنبال جایزه ای بود که در ازای این ازدواج و سقوط سرسی و لنیستر ها گیرش میومد . یعنی انتخابش به عنوان لرد استورم لند .

مقامی که حداقل استنیس جلوتر تو صفش بود

یعنی میخوام بگم رنلی دشمنی با استنیس رو از خیلی قبلتر شروع کرده بود و راه برگشتی نداشت .

ولی اینم در نظر داشته باش با کشته نشدن رنلی،حساسیت لوراس رو انتقام از استنیس هم وجود نداشت و بعید میدونم دیگه اتحادی بین تایرل هل و لنیستر ها شکل میگرفت

در مورد اتحادیکه بین تایرل و لنیستر شکل گرفت هم به نطرم لوراس اصلا هیچ نقش نداشت و این کار لیدی اولنا بود . ملکه خارها تو فصلی که با سانسا صحبت میکرد به صراحت گفت که به پسرش گفته بوده از ادعای رنلی حمایت نکنه و میس یک احمقه .

در واقع این اتحاد نقشه ای بود که اولنا برای نجات خاندانش که حماقت میس به خطر انداخته بودش کشید .

 

بازم ممنون

به احتمال قوی استنیس بارانداز پادشاه رو گرفته بود

پ . ن: به نظر من اگر روال داستان همون طوری که هست نبود استنیس هیچ شانسی برای حمله کینگز لندینگ نداشت . اگه تونستم تو پست بعدی توضیح میدم

و همچنین برای من چون واقعا از بحث پیرامون کتاب و فیلم لذت میبرم و با دوستام همیشه مشغولیم و خوشحاذلم که توام پایه هستی

و اما بعد،طبق نوشته خودت رنلی این شخصیتی که خیلی لطیفه هرگز در خودش هرگز نمیدید پادشاه بشه و به یه لردیه استورم لند که البته کمم نیست راضی بود اما با وسوسه تایرل ها پشتیبانیشون اومد جلو پس احتمالا نظر اولیش اصلا این نبوده که بخواد پادشاه بشه،رنلی میبایست همونطور که به رابرت وفدار بود (علیرغم اینکه میدونیم یه سر سوزن نحوهد حکومت کردنشو قبول نداشت)نباید به استنیس فقط بخاطر سختگیربودنش تو اجرای عدالت پشت میکرد.

و اما لیدی اولنا،اتفاقا من برداشتم از اون جمله بود که باعث شد بگم اتحادی بینشون شکل نمیگرفت،چرا که لیدی اولنا گفت میس باید پاشو از این قضایا میکشید کنار!!!

اخه چرا علی جان میگی شانسی نداشت؟اون با همه پرجمداران باراتیون ها و مزدوراش و برادر و ولیعهدش رنلی میرفت و میگرفت کیگزلندینگو

ممنون داش علی گل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عرض شود خدمت سر باریستان عزیز که:

در مورد شخصیت رنلی یک سری معذوریات هست که نمیتونم شخصیتش رو کامل باز کنم ولی حتما خودت میدونی منظورم چیه دیگه

 

یعنی این بشر فقط دنبال .... بود دیگه به خاطر همین هم اصلا امکان نداشت استنیس رو تحمل کنه . چون استنیس فق سخت گیر نبود بلکه با... شدیدا مخالف بود . رنلی میدونست اگر استنیس شاه بشه یا باید دست از ... برداره (که خوب بنده خدا نمیتونست) یا مرگش حتمیه. اگر وقت شد تمام دیالوگ هایی که رنلی قبل از مرگ رابرت درباره استنیس گفته بود رو برات میگذارم دوباره بخونی خودت متوجه میشی چه نفرت عمیقی از استنیس داشت .

راستی رنلی با وجود اینکه....هست ولی اصلا لطیف نیست خیلی هم بیرحم و آب زیرکاهه و به قشنگی تایرل ها رو بازی میده .

ولی اول دنبال شاه شدن نبود و فقط میخواست لرد شدنش رو قطعی کنه . ولی وقتی فرصتش پیش اومد شاه بشه استفاده کرد .

همین طور مشکلی بانحوه ولنگارانه پادشاهی رابرت نداشت و خیلی هم رابرت رو دوست داشت مشکلش با قدرت گرفتن لنیسترها بود . فقط میخواست رابرت رو از شر سرسی ولتیسترها خلاص کنه و جایزه اش رو ازش بگیره .

 

لیدی اولنا اول با مداخله تایرل ها تو این جنگ کلا مخالف بود ولی وقتی میس با اون حماقتش وارد جنگ شد و شکست خورده برگشت (حماقت دومش فرارش بود ) چاره ای جز اتحاد با لنیسترها نداشت .چون هر طرف که پیروز میشد چه لنیستر چه استنیس خیانت تایرل ها رو فراوش نمیکرد .پس باید طرف یکی رو میگرفت که اشتباه میس رو در خیانت به هر دو جبهه جبران کنه و اومد طرف لنیستر رو گرفت چون فکر میکرد لرد تایوین از استنیس انعطاف بیشتری داره یعنی از بین بد و بدتر انتخاب کرد .

 

در مورد اینکه چرا استنیس شانسی نداشت چون به نظرم اولا تعداد نیروهای خودش خیلی کم بود و پولی هم نداشت که ارتش مزدور بزرگی استخدام کنه .پس فقط باید رو برحق بودن ادعاش و وفاداری لردهای پرچمدار استورم لند حساب میکرد که اون هم اولا ادعاش قابل اثبات نبود و ثانیا هیچ محبوبیتی بین پرچم دارا ها نداشت .حتی خاندان فلورنت که فامیل زنش بودن هم دوستش نداشتن .

 

این که من گفتم ارتش رنلی رو دزدید به خاطر همینه یعنی همه کارها رو رنلی کرد و حمایت ۲ تا خاندان بزرگ رو بدست آورد اول با کلی دوز و کلک و کار کردن رو لوراس و میس تایرل حمایت اونا رو کسب کرد بعد حمایت ریچ پول دار و قدرتمند به لردهای استورم لند هم جرات داد که علیه لنیسترها قیام کنن وگرنه اگر فقط خودشون بودن جرات هیچ اقدامی علیه تایوین رو نداشتن .

بعد یک هو سر و کله استنیس و جادوگر سرخش پیدا شد و با کشتن رنلی هرچند ارتشش رو تجزیه کردن ولی قدرت خودشون رو زیاد کردن و فرصت پیدا کردن تو بازی تاج و تخت شرکت کنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×