رفتن به مطلب
S.i.S

نکات و توضیحات اپیزودیک | فصل پنجم , اپیزود دوم

Recommended Posts

سلام

 

بدون هیچ صحبتی این شما و این هم نکات و توضیحات اپیزود دوم فصل پنجم

* عنوان قسمت اشاره به خانه سیاه و سفید، مقر مردان بی‌چهره در شهرهای آزاد در براووس دارد.

 

* تقریبا تمام خاندان های اصلی در مجموعه تلویزیونی تا کنون در سریال حضور پیدا کرده‌اند، به جز خاندان بولتون، و همچنین دیگر خاندان های چون خاندان فری (که بعد از فصل سوم حضور پیدا نکردن)، خاندان تالی (ادمور و بریندن نیز بعد از فصل سوم در هیچ یک از فصل ها حضور پیدا نکرده اند، هر چند شاید لیسا را بتوان یک تالی در نظر گرفت ولی بیشتر او را یه آرن در نظر داریم) و خاندان گریجویی (که از رمان چهارم حضور دارند ولی از فصل پنجم حذف شده اند) از جمله خاندان های هستن که دیگر در این سریال تا به اکنون حضور پیدا نکرده اند.

 

* در این قسمت سرسی و جیمی خواستار بازگشت دومین فرزندشان و تنها دخترشان یعنی میرسیلا براتیون شده اند.او در فصل دوم اپیزود ششم " خدایان قدیم و خدایان جدید" به عنوان یک پیمان سیاسی به دورن رفت تا با شاهزاده و نایب آنجا ازدواج کند.میرسیلا اصلی در فصل اول و دوم توسط ایمی ریچادسون بازی می‌شود که بعدها از فصل دوم سریال دیگر در مجموعه تلویزیونی حضور پیدا نکرد، حال که در فصل پنجم شخصیت میرسیلا برجسته شده است اینبار نقش او توسط نل تیگر فری بازی می‌شود

* این قسمت اولین بار است که دورن در مجموعه تلویزیونی دیده می‌شود، و مقدمه ای است برای بسیاری از اتفاقات خاندان مارتل، اولین برخورد ما با مارتل ها در فصل چهارم در باراندازپادشاه با حضور اوبرین و الاریا سند بوده است.همچنین در این قسمت برای اولین بار دوران مارتل برادر بزرگتر اوبرین و شاهزاده دورن با بازی الکساندر صدیق که بیشتر او را بخاطر بازی در نقش دکتر جولیان بشیر در Star Trek: Deep Space Nine میشناسیم دیده شد.دورن در رمان تاحدودی از مورهای اسپانیا الهام گرفته شده است، و همچنین موفقیت بی سابقه خاندان مارتل در فصل گذشته مجموعه تلویزیونی، HBO را متقاعد کرد که سرمایه گذاری و بودجه نسبتا خوبی را برای این خاندان کنار بگذارد به طوری که صحنه های دورن همگی در اسپانیا و در یکی از کاخ های مطرح مسلمان قرون وسطایی اسپانیا ضبط شده است.

* جان اسنو به عنوان لردفرمانده جدید نگهبانان شب بعد از رای گیری انتخاب می‌شود.صحنه رای گیری به طور قابل توجهی وام دار رمان است، داستان جان اسنو در مجموعه تلویزیونی نسبت به سایر شخصیت های سریال چون برن بسیار کندتر نسبت به کتاب پیش میرود به طوری که در فصل گذشته برن استارک به انتهای داستان خود در کتاب پنجم رسید این در حالی است که رای گیری انتخاب فرمانده جدید نگهبانان شب در رمان پس از جنگ کسل بک و در رمان سوم رخ میدهد.با توجه به اینکه نبرد کسل بلک در اپیزود نهم فصل چهارم رخ داد اینکه در شروع فصل پنجم داستان را تا حدودی به عقب برانند و یا بخشی از داستان را به نمایش بگذارند کار اشتباهی نیست، هر چند تهیه کنندگان سریال بارها گفته اند، آنها به کتاب به عنوان یک اصل کلی نگاه میکنند و نه یک چیز جز به جز و برای همین ممکن است برخی اتفاقات زودتر و برخی دیگر دیرتر به وقع بپویندد، اما سعی می‌شود که تمام حوادث مهم و تاثیر گذار همیشه در مجموعه تلویزیونی به نمایش گذاشته بشوند.

 

* در کتاب، هر عضو نگهبانان شب برای رای دادن به کسل بلک می‌آیند، که در حدود 600 مرد در این رای گیری حضور دارند. هر چند برخی از نگهبانان شب نمیتوانند به کسل بلک بیایند برای همین رای گیری های دیگر در پادگان های آنها شکل میگیرد.مکانیس شمارش استاد آمون در کتاب چیز نا مشخص است.علاوه بر این، غیر ممکن است که در رمان دو نفر به تساوی برسند، بلکه چون تمام انتخاب ها بر اساس کسب دو سوم آرا شکل میگیرد نه یک رای بیشتر.اگر هیچ کاندیدای دو سوم اکثریت را برای خود تصاحب نکرد باید این رای گیری انقدر ادامه پیدا می‌کرد تا یا یک نفر به اکثریت برسد یا یکی از نامزدها کناره‌گیری کند.سمول نام جان اسنو را برای کاندیداتوری عنوان کرد، این برطور کلی در قوانین ذکر شده است : هر برادر سیاه میتواند به جلو بیاید یا خود یا دیگری را به عنوان نامزد انتخاب کند.تیم تهیه کنندگی گویا میخواسته است که روند رای گیری را روشن و سریعتر نشان دهد.از این رو زمانی که جان اسنو به تساوی میرسد با اضافه شدن رای استاد آمون او برنده انتخابات می‌شود.

* در رمان چند نامزد مطرح دیگر علاوه بر آلیسر تورن و دنیس ملیستر برای تبدیل شدن به لردفرمانده حضور دارند.افرادی چون بوئن مارش، آتل یارویک، کاتر پایک، جانوس سلینت، اد تالت و هوب نیز حضور دارند.مارش و تورن از کاندیداتوری خود صرف نظر میکنند و از حمایت خود را بر روی سلینت قرار میدهند، همچنین یارویک بدون ارائه حمایت از سلینت از انتخابات کناره گیری میکند، در این وضعیت زمانی که سم می‌بیند سلینت یک قدمی رسیدن به دو سوم اکثریت ارا هست به طور جداگانه نزد پایک و ملیستر رفته و به دروغ از قصد استنیس برای به منصب رساندن دیگری می گوید و در نتیجه آنها را برای حمایت از جان اسنو به عنوان کاندید مصالحه متقاعد می سازد که به انتخاب جان منتهی می گردد.

* استنیس این پیشنهاد را به جان اسنو میدهد که با زانو زدن در برابر او او را لرد وینترفل می‌کند، و او را نیز از تعهده اش به نگهبانان شب آزاد می‌کند.اما جان به سمول میگویید به دلیل عهده ای که با نگهبانان شب بسته است هرگز این مسئولیت را راه نخواهد کرد.نه جان و نه استنیس در این قضیه غیر منطقی نیستن، چرا که خود مارتین عنوان کرده است، چندین بار در طول تاریخ نگهبانان شب برخی از افراد از تعهدشان به نگهبانان شب آزاد شده اند، و بیشتر زمانی این اتفاق می افتد که دیگر هیچ وارث مردی برای آن خاندان جز آن فرد باقی نمانده باشد.از سوی دیگر، در سویی دیگر این تعهد بسیار جدی است، و ترک آن مصادف با مرگ فرد فراری است، و در طول تاریخ دیوار فقط تعداد انگشت شماری از مردان توانسته اند از قسم نگهبانان شب آزاد بشوند و این عمل خود نیز بحث برانگیز است، هر چند پیشنهاد استنیس غیرقانونی و غیرقابل عمل نیست، همچنین عدم پذیرش این خواسته توسط جان اسنو نسبت به قوانین نگهبانان شب نیز یک عمل غیرمنطقی نیست.هر چند جان اسنو حرف منطقی را میزند کسی که تعهدش را به نگهبانان شب می‌شکند، چگونه میتواند در برابر بسیاری از مردم تعهده اش را به لرد وینترفل بودن نشان دهد.

* نقش سر دنیس ملیستر توسط جی.جی مورفی ایفا می‌شود، که تنها چهار روز پس حضورش در صحنه فیلمبرداری در سن 86 سالگی درگذشت.سازندگان سریال دیوید بنیاف و دی.بی وایس اعلام کرده اند هیچ شخصیت دیگر به جز مورفی دیگر این کارکتر را بازی نمیکند. هر چند حضور او در مجموعه تلویزیونی به پایان رسیده است، اما این واضح است که صحنه های بیشتری قرار بوده است مورفی حضور پیدا کنند، که در دست اجرا بوده است، برای مثال احتمال می‌رود اتفاقات دو سوم آرا و در خواست سمول برای کناره‌گیری و حمایت از جان اسنو به وقوع پیوسته باشد ولی به دلیل مرگ نا به هنگام مورفی این قسمت بازنویسی شده باشد.همچنین مورفی در این اپیزود هیچ دیالوگی بیان نمیکند، همچنین در رمان دنیس پس از پایان رای گیری به شادو تاور باز میگیردد.

* این قسمت نیز اولین مقدمه برای استفاده از مقایس کامل شهر براووس است.این شهر را ما قبلا در فصل پنجم اپیزود «قوانین خدایان و آدمها» دیده ایم، اما جز تیتان براووس و نمایی بالایی شهر و همچنین فضایی داخلی بانک آهنین هیچ بخش دیگر از شهر را ندیده بوده ایم.در فصل پنجم تیم تولید کار خود را گسترده کرده است، و در مجموعه تلویزیونی بخشی از خیابان ها و ساختمان ها بروواس را نشان می‌دهد.

 

* کاپیتان ترنسیو تریس به آریا می‌گوید که روزهای گذشته در براووس، بر طبق افسانه ها تایتان ها در بیرون براووس قدم میزدند و دشمنان شهر را با آتش چشمان خود نابود میساختن.هر چند مجسمه نمیتواند اینکار بکند، ولی عناصری از حقیقت پشت این افسانه قرار دارد، تایتانی که در ورودی براووس قرار داد صرفا یک دکوراسیون و یک هنرمعماری نیست، بلکه پادگان دفاعی است که از ورودی شهر دفاع میکند، و در زمان حمله دشمنان باران آتش و نفت سوزان را بر کشتی های که سعی بر عبور از آنجا را دارند را روانه میکند و آنها را نابود میسازد.

 

* این روشن نیست که چرا هیچ کس در براووس به زبان والریایی صحبت نمی‌کند، حتی یک باند خلافکار خیابانی براووس ظاهر به زبان مشترک وستروس صحبت میکنند. نمایندگان بانک براووس چون تایکو نستوریس به دلیل معاملاتی که با خارجی ها دارن چگونگی استفاده از زبان مشترک را میدادند، همچنین کاپیتان ترنسیو تریس (که اریا را به براووس آورد) به دلیل سفرهایش به وستروس نیز زبان مشترک را میداند، و همچنین آدمکش های چون مردان بیچهره میتوانن به این زبان صحبت کنن.زبان مشترک زبان بزرگی در جهان شناخته شده است، و براووس نیز به دلیل تجارت بین المللیش نیز به این زبان آشنایی دارند، ولی اینکه یک گروه خلافکار خیابانی آن هم در ایسوس بتوان به زبان مشترک صحبت بکند بسیار تعجب برانگیز است.در کتاب آریا در خصوص زبان والریایی اندکی مطالعه میکند.

* اخرین شکار کبوتر آریا در فصل اول در اپیزود بیلور دیده شده است، زمانی که در محله های فقرنشین باراندازه پادشاه مخفی شده بود.

* در رمان، مردی که آریا در خانه سیاه و سفید او را ملاقاتش میکند جیکن هگار نیست چرا که او هنوز در وستروس به دنبال ماموریت اصلی خود است.آریا به آن مرد در کتاب لقب مرد مهربان (the Kindly Man) را می‌دهد. در مجموعه تلویزیونی یک زمان طولانی تری نسبت به رمان گذشته است، و احتمال میرود داستان های دیگر جیکن در کتاب حذف یا به پایان رسیده باشد.بنابراین روشن نیست که آیا در عنوان تلویزیونی، آن تغییرات شکل گرفته است یا خیر یا اینکه مردی که آریا او را دیده است همان مردی است که او در هارنهال با او مواجه شده است.اگر بی چهرگان قابلیت تغییر چهره دارند و همچنین مرد که چهره جیکن را دارد میگوید که هرگز جیکن وجود نداشته است پس میتوان گفت اریا با شخصی مواجه شده است که خود جیکن نمی‌باشد.از سوی دیگر مردان بی چهره تمرین شدید انکار نفس را پشت سر میگذارند و خود را هیچ کس نمی‌نامد.

 

* برخی خبرها گفته می‌شود که تام ولچیا در دیگر بخش های فصل پنجم حضور خواهد داشت، اما او در واقعا دیگر در مجموعه تلویزیونی حضور پیدا نخواهد کرد.

 

* جیکن در فصل دوم به اریا سکه ویژه، به قدردانی حفظ زندگی خود می‌دهد.او آن را به مدت دو سال در نهایت قبل از استفاده در فصل چهارم برای سفر به براووس نزد خود نگه میدارد.

* با انجام یک فریز فریم مرد بی چهره صورت خود را تغییر میدهد، این اتفاق به عنوان نوسانات دوربین در پشت سر اریا شکل میگیرد، آن مرد دست خود را به طرف دیگر صورت خود میگذارد و با چرخش ساده فورا خود را تبدیل به جیکن میکند، این تغییر ظاهر بیشتر شبیه به این است که آن پیرمرد بی چهره یک ماسک پارچه ی را به صورت خود چسبانده بوده است که فورا با کشیدن آن توانسته است خود را به جیکن تبدیل کند.

 

* برخلاف سایر شهرهای آزاد براووس هیچ گاه جزئی از مستعمرات والریا نبوده است. براووس ۵۰۰ سال قبل از فتوحات اگان به وسیله ی پناهندگان فراری از والریا ساخته شد. آوازه خوانان ماه دنبال جایی می گشتند که اژدهایان والریایی نتوانند آن ها را پیدا کنند، آنها در پی این تلاش تالاب و براووس را یافتند. آن ها پناهندگان را به تالاب هدایت کردند. برای قرن ها براووس شهر سری نامیده می شد و برای سایر مردم جهان نسبتا ناشناخته بود. براووس بعد از سرنوشت شوم والریا یعنی تقریبا چهارصد سال بعد از تاسیسش برای سایر مردمان آشکار شد. براووس گاها پسر حرامزاده ی والریا نامیده می شود.براواس تنوعی از فرهنگ است، بردگان اصلی که این شهر را ساخته اند افرادی چون اندالس ها(مانند افرادی که در جنوب وستروس زندگی میکنند)، روینارها (مانند دورنیش ها) گیساری ها (برده دارن خلیج بردگان) و نیز از جزایر تابستان و نات (مانند گری ورم و میساندی) و حتی مردمی از شرق دور هستند. به عنوان یک نتیجه هیچ مجموعه از قومیت واحدی به نام براووسی آنجا وجود نداشته است.برواسی میتوانند مانند اروپایی شمالی باشند، مانند ظاهر لنیسترها و براتیون ها (مانند تیکو نستوریس) یا میتوانند مانند مدیترانه ای ها یا یونانی باشد مانند سیریو فورل یا میتوان آنها را در کشورهای جنوب آفریقایی و سیاه دید.براووسی یک فرهنگ جهانی است، نه یک قومیت واحد، و مردم براووس میتواند از هر قومی در هر نقطه جهان شناخته شده باشند.

* در رمان، جیمی لنیستر هیچگاه شخصا به درون نمیرود، این تراکم داستانی مربوط به بخش میرسلا می باشد.در عوض جیمی به سرزمین رودخانه میرود و فرماندهی محاصره ریوران را برعهده میگیرد، که پادگان آخر بازماندگان تالی یعنی بریندن تالی (عمو کاتلین) است، که به طور کامل توسط فری ها محاصره شده است، این اتفاق ماه بعد از عروسی سرخ رخ می‌دهد.

* شورایی کوچک پس از از دست دادن تیریون لنیستر، تایون، پیتر بالیش و واریس به طور کامل محدود و نابود شده است.از شورای اصلی کوچکی که در زمان جافری قدرت داشت تنها پایسل باقی مانده است.در رمان سرسی پس از تصاحب شورایی کوچک آنجا را با پر از افراد چاپلوس و وفادار به خود میکند، که این عمل او باعث ایجاد تاثیرات بسیار منفی در پایتخت می‌شود.در نسخه تلویزیونی این اتفاق تا حدود قابل توجهی کم شده است، هر چند نقاط عمومی داستان هنوز همان است.

 

* در رمان سرسی هریس سویفت را به عنوان دست پادشاه جدید انتخاب میکند، اورتون مری ودر را به عنوان ارباب قانون، گایلس راسبی ارباب سکه ها، اورانه واترز به عنوان ارباب کشتی ها، و کیبورن را به عنوان ارباب جدید نجواها انتخاب میکند که در هم مجموعه تلویزیونی و هم در کتاب نیز این سمت به او میرسد.میس تایرل نیز در دوران تایوین لنیستر به عنوان ارباب کشتی ها انتخاب شده بود زیرا که ناوگان سلطنتی در نبرد بلک واتر نابود شده بود و آنها نیاز به ناوگان بزرگ تایرل داشته اند، اما سرسی یک بی اعتمادی بزرگ نسبت به تایرل ها داشت و آنها را از شورای کوچک حذف کرد و به آنها دستور دارد به استورمز اند بروند و در آنجا باقی مانده نیروهای استنیس را شکست دهند.

 

* در رمان تایوین به برادرش کوان لنیستر عنوان ارباب جدید قانون را میدهد (که موقعیت رنلی براتیون در کتاب و فصل اول) بوده است. در این قسمت کوان روشن می‌سازد که او در واقع هیچگاه عنوان ارباب قانون را برعهده نداشته است، بلکه به عنوان فرمانده ارتش غرب به دیدار جسد برادرش در باراندازه پادشاه آماده است، که این قضیه به این معناست که سمت ارباب قانون در مجموعه تلویزیونی پس از مرگ رابرت براتیون و قیام رنلی براتیون خالی بوده است.

 

* با توجه به این شخصیت ها در مجموعه تلویزیونی قبلا معرفی شده اند و سازندگان قصد ندارن با معرفی شخصیت های جدید و اسم های جدید باعث گمراهی ببیننده بشوند سرسی یک شورای جدید تلویزیونی را ایجاد میکند.سرسی در طی حضورش در شواری کوچک هیچ فردی را به عنوان دست پادشاه معرفی نمیکند و این سمت را در شورای کوچک خالی میگذارد.در رمان سرسی از لحاظ فنی هنوز به عنوان نایب السلطنه تامن شناخته میشود، اما در نسخه تلویزیونی، گویا تامن ظاهر به سن بلوغ قانونی در وستروس رسیده است و به طوری که دیگر نایب السلطنه نیاز ندارد و خود میتواند حکومت بکند، به طوری که کوان به طور خاص می‌گوید که او تنها ملکه مادر است، و هیچ اشاره ای به نایب السلطنه بودن سرسی نمیکند.با این اوصاف ملکه مادر حق ندارد در هیچ یک از شوراهای سلطنتی حضور پیدا کند(هر چند شخص پادشاه در صورت نیاز به مشاوره میتواند کسانی را خارج از شورا به شورا دعوت کند، امام تامن حتی در این شورا حضور ندارد).میس تایرل و تایرل ها نیز در شورای پادشاه باقی می مانند، و همچنین دو سمت اربابان کشتی و ارباب سکه را بر عهده میگیرن.کیبورن نیز به سمت ارباب نجواها در می‌اید، پایسل نیز در همان سمت قبلی خود یعنی استاد اعظم بودن خود باقی می‌ماند.از سوی دیگر کوان به جیمی لنیستر یعنی فرمانده نگهبانان پادشاه اشاره میکند که او نیز یکی از اعضای اصلی شورای کوچک است، هر چند او پایتخت را ترک کرده است.

 

* هیچ عنوانی تحت نام "ارباب جنگ" وجود ندارد.ارتش پادشاهی توسط "محافظان قلمرو" تشکیل می‌شود که هر کدام داری چهار نگهبان و محافظ است.این موضوع نشان دهنده توسعه پیچیده تر در رمان است، که در آن سرسی اساسا شروع میکند به ساخت عنوان و لقب های جدید در شورای کوچک برای رسیدن به خواسته های خود.او برای رسیدن به خواسته های هر چند که منزجر کننده باشد لقب و عناوین میسازد.پس در آینده نچندان دور بعید نیست که ما در مجموعه تلویزیون شاهد این باشیم که عنوانین شهرهای ازاد را به وستروس بیاورد، و عناوین چون ارباب سکه را به لرد خزانه دار، ارباب کشتی ها به دریاسالار بزرگ و ارباب قانون به داور والامقام تغییر دهد.او همچنین سعی کرد که در رمان کوان را دست پادشاه جدید بکند، اما کوان لینستر به صراحت از این کار خودداری کرد، و آشکار گفت که شما فقط ملکه مادر هستید و کسی قرار است به او عنوانی بدهد شخص خود تامن است و او انجا را به مقصد کستلی راک ترک کرد.اساسا این اتفاق تا حدودی در کتاب رخ میدهد ولی میزان شخصیت ها و خطوط داستانی بسیار در سریال متراکم شده است.

 

* سرسی به اشتباه فرض میکند که عمویش کوان نوکر وفادار پدرش بوده است. کوان به صراحت در رمان روشن میسازد که دست نشانده تایوین نیست، تنها دلیلی که او بیشتر اوقات با برادرش در تمام امور موافق است این است که تایون را یک نابغه سیاسی و نظامی میداند.

 

* پایسل به دقت اشاره میکند که در طول تاریخ استاد اعظم در چند مورد به عنوان دست پادشاه انتخاب شده اند.این واقعیت که او باسابقه ترین عضو شورایی پادشاهی است غیرقابل انکار است او تنها فرد باقی مانده از دوره حکومت شاه دیوانه، رابرت و جافری براتیون است، و از همین رو درخواست خودش را نسبت به دست شدن را به طور کامل مناسب میداند.انزجار پایسل از کیبرون قبلا در فصل چهارم توضیح داده شده است، کیبرون به جرم آزمایش پنهانیش و کالبد شکافی موجودات زنده و انسان های مرده برای پیگیری دانش پزشکی از سیتادل در حین آموزش استاد شدن اخراج می‌شود.سرسی به پایسل گفت کیبرون را به دلیل و وفاداریش بر خلاف واریس خیانت کار به شورایی پادشاهی اورده است، این صحبت سرسی تا حدودی طعنه به میزان وفاداری پایسل بوده است، و این تا حدودی عجیب است زیرا که پایسل از جمله کسانی است که در تمامی موارد به سرسی وفادار بوده است، در فصل دوم تیریون کشف کرد که پایسل در واقع جاسوسی شورای کوچک را برای سرسی میکند او در مرگ جان ارن و همچنین ادارد استارک هم نیز نقش داشته است و حتی تیریون بخاطر جاسوسی او را برای مدتی به زندان می اندازد.

* احتمال داده می‌شود سر کوتوله ای که در برابر سرسی قرار داده شد در این اپیزود، سر همان کوتوله ای باشد که در طول عروسی بنفش در حال اجرایی نمایش بوده باشد.در رمان، شکارچیان در واقع سر یکی از کوتوله که یکی از بازیگران عروسی بوده است را به نزد سرسی میبرند، همچنین در شکارچیان کوتوله نیز برای واقعی نشان دادن صورت یک زخم در امتداد صورت کوتوله ایجاد میکنن که بیشتر شبیه او بشود، هر چند این قانع کننده نیست، چرا که زخم صورت تیریون بسیار کهنه است، ولی زخم صورت ان کوتوله تازه است.

* استنیس براتیون به جان اسنو نامه‌ی از جزیره خرس در جواب با هم پیمان شدنش با خاندان مورمونت ‌است نشان میدهد.او میگویید که که این پاسخ را از لیانا مورنت (دختر ده ساله) و بانوی جزیره خرس دریافته کرده است، که گفته است : " جزیره خرس هیچ پادشاهی نمیشناسد جز پادشاه شمال، که نام او استارک است." . در رمان لیانا به طور مشابه به عنوان بانویی جزیره خرس شناخته می‌شود و همین جواب را به استنیس میدهد.جان می‌گویید که لیانا خواهرزاده لردفرمانده جور مورمنت بوده است، او فرزند مگی مورمونت است که در آخر فصل اول دیده شده، کسی که در آن زمان حاکم خاندان مورمنت و فرمانده جزیره خرس ها بود.در کتاب مگی هنوز زنده است و در قبل از عروسی سرخ به دستور راب به سوی خاندان رید در نک رفت تا مردان مرداب را برای فشار به آهن زادگان در مموت کیلین جمع آوری کند.محل او پس از وقوع عروسی سرخ نامشخص است.لیانا جوان ترین دختر و پنجمین دختر او است، دختر بزرگتر او دیسی محافظ شخصی راب استارک بود که در طول عروسی سرخ کشته شد.در مجموعه تلویزیونی اصلا نامی از او برده شده است، شاید به این معنا باشد که مگی در مجموعه تلویزیونی درگذشته است.در مجموعه تلویزیونی لیانا تنها بانوی است که در جزیره خرس هنوز حضور دارد و او تنها کسی است که میتواند وظیفه را برعهده بگیرد.، مانند برن استارک که لرد وینترفل بود زمانی در فصل دوم راب استارک به جنگ رفت.

* لالیس استاک ورث برای اولین بار در فصل چهارم در اپیزود مرغ مقلد نامش برده شد، بران توضیح داد که سرسی به او پیشنهاد ازدواج با یک دختر اشراف زاده را داده است فقط به این دلیل که به عنوان قهرمان تیریون در دادگاه مبارزه در برابر گرگور کلگان حاضر نشود.بران نیز این قضیه را پذیرفت نه فقط بخاطر اینکه او رشوه را قبول کرده است بلکه شک داشت بتوان این حریف نامعقول بزرگ و قوی خود را شکست بدهد.

* لالیس یک لباس به شب بلند به تن کرده است که در وسط آن نشان خاندان استاک ورث قرار دارد، یک بره سفید که یک فنجان طلایی را گرفته است در یک پس زمینه سبز

 

* در فصل چهارم در اپیزود مرغ مقلد اوبرین مارتل عنوان کرد که زمانی با پدرش به کسترلی راک سفر کرده است، زمانی که جوان بود و در آن زمان نیز تیریون نوزاد را دیده است، همچنین تیریون به بران توضیح داد که پس از مرگ پدر لالیس خواهر بزرگترش فالیس قلعه استاک ورث را به ارث میبرد.این در حالی است که پدر اوبرین بعد از مدتی از لقب پرنس دورن بودن دست کشیده و به گاردپادشاهی میپوندد و آن کسی که از آن پس دورن را رهبری میکند مادر اوبرین بوده است و او نیز به کستلی راک سفر میکند، و از سوی دیگر مادر لالیس در حال حاضر رئیس کنونی خاندان استاک ورث است. و اینکه چرا این امر در مجموعه تلویزیونی تغییر کرده است به این برمیگیرده است که توضیح وراثت زنان در وستروس بسیار کار سخت و گیج کننده است و از این رو تولییدکنندگان نحوه وراثت زنان را کاملا به تعلیق در آورده اند.ولی در زمانی که نسخه بلوری فصل چهارم سریال منتشر شد در بخش روایت های گذشته وستروس این به طور کامل ذکر شد که مادر اوبرین حاکم قبلی خاندان مارتل بوده است و دورن را رهبری میکرده است.در این قسمت نیز لالیس تایید میکند که مادرش رئیس کنونی خاندان استاک ورث است، نه پدر او. از سوی دیگر میتوان گفت تیریون در فصل چهارم اشتباه کرده است و فرض کرده است پدر لالیس هنوز زنده است.

* پایسل در فصل اول در اپیزود بیلور در خصوص پدر دنریس ایریس تارگرین دوم میگویید، که "شاه دیوانه" اول یک مرد عادی بود حتی به عنوان یک مرد جذاب شناخته میشود، اما جنون او بعد از مدتی در او شروع به رشد کرد و بیماری او هر روز بعدتر از دیروز می‌شود، تا زمانی که چشمانش ذوب شد و آنقدر هولناک شده بود که هیچ نشانه از آن دوست قدیمی در آن دیده نمیشد.

* جنون تارگرینی، را میتوان گفت یک بیماری خونی است که نسل در نسل در این خاندان وجود داشته است، و این اصرار به داشتن "حفظ نسل خالص" که سبب به ازدواج برادران و خواهران در خاندان تارگرین میشد، باعث گسترش این بیماری در بین دیگر اعضای این خاندان شد، در واقع هیچ تضمینی وجود ندارد که این بیماری نیز در دنریس در وجود نداشته باشد و و بدون هیچ هشدار قبلی در سی یا بیست سال آینده خود را نشان دهد.

* در طی صحبت خصوصی که جورا مورمنت و سر باریستان اسلمی در فصل سوم در اپیزود "بوسه‌ی آتش" با یکدیگر سر باریستان اریس را دیوانه توصیف کرد، و همچنین در این اپیزود ایریس را این گونه برای دنریس توصیف کرد که با مردم را زنده زنده میسوزاند و به آنها میخندید و پسرها را جلوی پدران خود میکشت، این توضیح مختصر باریستان اشاره دقیق به نحوه مرگ پدر و برادر ادارد استارک یعنی ریکارد و برندون استارک دارد.نحوه مرگ ریکارد و برندون به اینگونه بوده است که در اتاق تاج ریکارد به زنجیر کشیده میشود و زنده زنده سوزانده می‌شود، و از طرف دیگر برندون استارک که یک طناب به دور گردن او قرار داده شده بود در سمت دیگر اتاق مجبور به تماشایی سوزانده شدن پدرش میشود از سوی دیگر در میان این دو یک شمشیر قرار داده میشود، برندون استارک سعی میکند که خود را به این شمشیر برساند تا پدرش را از این عذاب خلاص کند، ولی با هر بار نزدیک شدن به این شمشیر، آن طناب بیشتر به دور گردن او سفت می‌شود تا زمانی که برندون استارک بر اثر فشار بیش از اندازه طناب خفه می‌شود و کشته میشود، در حالی که ریکارد توسط شعله های آتش انقدر گرم میشود که حتی طلایی که بر روی بدنه زره او بوده است ذوب میشود و بر روی زمین پخش می‌شود.

 

* داستان سانسا استارک به شدت نسبت به رمان تغییر کرده است و در تمام صحنه های که سانسا و برین از تارت حضور داشتن هیچ معادل واقعی در رمان برای آنها وجود ندارد.به نظر میرسد داستان پیش روی سانسا چیزی باشد که در آینده در رمان ششم رخ بدهد، ولی آنچه که برین انجام میدهد هیچگاه در رمان اتفاق نیفتاده است، او هرگز آریا استارک را ندید، هرگز سانسا را ندید، هرگز با تازی نجنگید، در عوض او در رمان همچنان در منطقه ویران و جنگ زده ریورلند در حال جستجو و یافتن دختران کتلین است، و همچنین سانسا و لیتل فینگر در جاده شرقی حضور ندارند بلکه آنها هنوز در ویل به سر میبرند.

* توجه کنید که شمشیر برین شمشیر نگهبان را به طور کامل به دو نیم کرد، شمشیر برین از جنس فولاد والریایی است، شمشیر فوق العاده که در فصل 4 توسط جیمی به او داده شد.

* حتی اگر شیرین براتیون برای اولین بار در فصل سوم معرفی شد، ولی این اولین بار است که او در خصوص اینکه چرا چهره اش به این شکل در آمده است در مجموعه تلویزیونی توضیح میدهد : او زمانی که نوزاده بوده است این بیماری مخوف را میگیرد ولی او نسبت به دیگراین شانس را دارا میباشد که زنده بماند و این بیماری در آن زمان درمان می‌شود و او جان سالم به در میبرد، هرچند این بیماری نیمی از صورت او را به شکل سنگ در میاید و چهره او را تغییر میدهد.همچنین این اولین باری است که در این مجموعه تلویزیونی نامی از بیماری گری اسکل برده می‌شود.این بیماری مانند جذام در هر دو قاره وستروس و ایسوس یافت می‌شود.

* در رمان زمانی که همسر منس ریدر وال (که در سریال حذف شده است) او را می‌بییند به او میگوید این دختر "ناپاک" است، جان اسنو در این خصوص جلوی وال را میگیرید و میگوید باید در این زمینه با او همدلی بکند نه به او آزار برساند.از سوی دیگر نحوه چگونگی مرگ توسط این بیماری توسط گیلی در این سریال ساخته شده است و هیچ بخش مشابه در کتاب در آن وجود ندارد

* این اولین اپیزود بوده است که شیرین و مادرش ملکه سلیس استنیس صحبت میکند.کری اینگرام (شیرین) تنها با سه نفر در فصل سه و چهار تا به امروز ملاقات کرده بوده است، استنیس، داووس و ملیسنادر و همیشه در اتاق خود تنها بوده است.خود اینگرام گفت است هرگز تارا فیتز جرالد (سلیس) را ندیده بوده است، تا زمانی که آنها در انتهای فصل چهارم در کسل بلک حضور در پیدا کردند.

* سمول تارلی و شیرین و سلیس به یکدیگر مرتبط هستند. سلیس در خاندان فلورنت متولد شده است، و مادر سمول میلیسا نیز یک فلورنت، سلیس و مادر سمول به عنوان اولین عموزادگان شناخته می‌شوند، سمول و شیرین عموزاده دوم آنها میشوند.

 

* پیتر و سانسا هرگز دره را ترک نکردن و هرگز برین و پادریک را ندیدن.

 

* آریا استارک هرگز در خانه سیاه و سفید را نمیزند بلکه آن در را باز میکند و به داخل آنجا میرود، بعد از مدتی که در آنجا میگرد با پیرمردی با چهره چروکیده و رنجور رو به رو می‌شود که در توصیفات آریا او را به جمجمه که برروی سرش یک پرده کشیده باشند توصیف شده است.و آریا بر روی او نام پیرمرد مهربان را میگذارد، نه جیکن هگار.

 

* الاریا خواستار جنگ با لنیستر ها و ارزو گرفتن انتقام اوبرین را ندارد.کاملا برعکس است، او بصورتی پایدار و محکم به هر خونریزی بیشتری مخالف است.

 

* این الاریا نیست که شاهزاده دوران را در باغ واتر گاردن میبیند بلکه او ابارا سند دختر اوبرین است است.دوران میرسیلا و ترایستن را تماشا نمیکند.اما او شنا کردن کودکان را در استخر نگاه میکند.میرسلا و ترایستن در واقع اصلا در باغ واتر گاردن حضور ندارند بلکه آن در سان اسپیر حضور دارند.

 

* جیمی هرگز به سوی دورن و برای نجات میرسلا نمیرود، و هرگز مارتل ها یک تهدید برای سرسی ارسال نمیکنند.در کتاب جیمی به دستور سرسی ارتش لنیستر ها رای برای از بین بردن باقی مانده وفاداران به راب استارک به ریورلند ارسال میکند.

 

* بران در واقع با لالیس استاک ورث ازدواج میکند و هرگز با جیمی به دورن نمیرود.

 

* میس تایرل هرگز عنوان ارباب سکه ها را نمیگیرد. در رمان او، خود را در جایگاه دست پادشاه در نظر میگیرد، و همچنین در فکر این است که یکی از برادرانش عنوان ارباب سکه ها را برعهده بگیرد که این اتفاق بعد از تشیع جنازه تایوین رخ نمیدهد چرا که سرسی تمایل به حضور تایرل ها نزدیک به تاج و تخت ندارد، و از این کار امتناع میکند و دو تن از چاپلوسانش را برای این سمت انتخاب میکند. کوان بعد او را به این دلیل سرزنش میکند و به او میگویید دوست و دشمن خود را به درستی انتخاب کند.سرسی بعدا منس را برای پایان دادن به محاصره استرومزند ارسال میکند.

 

* سرسی به کوان عنوان ارباب جنگ (که در کتاب وجود ندارد) را پیشنهاد نمیدهد بلکه به او عنوان دست پادشاه را پیشنهاد میدهد.

 

* کوان این پیشنهاد را از سوی سرسی رد میکند.کوان به سرسی می‌گویید که برای تایون مهمترین چیز تربیت تامن برای پادشاهی بوده است و از سرسی میخواهد که به کسترلی راک بازگردد و دیگر در حکومت قلمرو و تربیت تامن دخالت نکند، از این رو او از سرسی عنوان نایب السلطنه را طلب میکند تا اینکه حکومت را تا زمانی که تامن به سن قانونی برسد در دست باشد و بعد از به سن قانونی رسیدن تامن او آنجا را ترک میکند، ولی این خواسته از سوی سرسی با پاسخی خشن رو به رو می‌شود به طوری که سرسی در جواب به کوان به طرف صورتش شرابش را پرتاب میکند.بعد از این حرکت کوان به نتیجه میرسد که نه تنها مادر نامناسبی برای تامن است بلکه تامن حاصل از نای با محارم است.سپس به سمت کسترلی راک باز میگردد، هر چند علی رغم اینها سرسی موقعیت بهتری را به او میدهد، و او را به عنوان محافظ غرب و دژبان کسترلی راک انتخاب میکند.همچنین جیمی نگران است که سرسی ممکن است کوان را ترور کند.

 

* با اینکه هرگز رنگ پوست آریو هوتاه در کتاب ذکر نشده است ولی به احتمال بسیار او سفید پوست است.زیرا که او اصالتا نوروسی است، و از سمت دیگر ریش و مویی به رنگ سفید دارد.

 

* موسدور هرگز یکی از پسران هارپی را نمی‌کشت. در واقع او توسط پسران هارپی کشتی می‌شود.همچنین موسدور برادر میساندی میباشد.

 

* جان پیشنهاد استنیس را در خصوص مشروعت دادن به خودش را قبول نمیکند، یکی از دلایل امتناع از اینکار پیشنهاد میلسنادر به از بین بردن جنگل خدایان و تبدیل کردن وینترفل به یک پرستشگاه رولور است.

 

* سم و گیلی هرگز سلیس و شیرین را ملاقات نمیکند، زیرا که هر دوی آنها در ایست واچ بودند و بعدا به کسل بلک می‌آیند.بنابراین هیچکس به گیلی تدریس خواندن نمیکند.

 

* در انتخاب لرد فرمانده نگهبانان شب چندین تفاوت وجود دارد :

 

1 - چندین انتخابات برگزار میشود، چرا که برای انتخاب لرد فرمانده باید یک فرد به حداکثر ارا یعنی 2/3 رای ها برسد.

 

2- رای گیری در ابتدا بسیار نزدیک است، بین جانوس اسلینت ( که در مجموعه سریال جای خود را سر الیسر داده است) دنیس ملیستر و کاتر پایک است، هر کدوم رای های برابری به دست می آورند.

 

3- نامزدهای دگیر مانند بون مارش، هوب، آتل یارویک و ادد حضور دارند.

 

4 - سم به دروغ به دنیس و کاتر (به صورت جداگانه) صحبت میکند، به دنیس میگوید که استنیس قصد دارد کاتر را فرمانده نگهبانان شب بکند، و همچنین همین حرف را به کاتر میگوید.و سپس هر کدام از آن دو را متقاعد میکند که به نفع جان کناره گیری کنند.

 

5- جان اسنو با اختلاف بسیاری زیادی اول می‌شود نه با یک تک رای .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثل همیشه عالی

فقط باید می نوشتی میرسلا لنیستر ( یا هر فامیلی که به حرام زاده ها میدن تو غرب یا بارانداز شاه ) چون براتیون نیست. به قول استنیس : she shares no blood with me

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » یکشنبه اردیبهشت 5, 94 12:29 am[/url]"]مثل همیشه عالی

فقط باید می نوشتی میرسلا لنیستر ( یا هر فامیلی که به حرام زاده ها میدن تو غرب یا بارانداز شاه ) چون براتیون نیست. به قول استنیس : she shares no blood with me

 

دوست دارم بنویسم ولی نمیشه، چون تمام مداخل و توضیحات برای بچه های سرسی براساس نام براتیون ها ثبت شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی هم عالی

تشکر

 

@ Stannis Baratheon

تو کتاب نیومده که حرومزاده های غرب رو چی صدا میکنن درسته؟من که یادم نیس

از این رو من نام "گلد" به معنی طلا رو انتخاب میکنم

مثلا میرسلا گلد

آخه مثلا تو شمال میگن اسنو چون همیشه برفه

تو دورن میگن سند چون همه جا شن زاره

تو دره میگن استون چون همه جا صخره ایه

تو ریورلند رو هم یادم رفته چی میگفتن. فک کنم ریور بود آره؟

سرزمین های طوفان رو هم یادم نیست، ریچ فک کنم فلاور بود

جزایر آهن هم یادم نیست

 

راستی توی سرزمین پادشاهی چی میگن ؟ مشخص شده تو کتاب؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی زیبا و جالب بود برای چی روی صفحه ی اصلی سایت نمی زارید اون جا که بهتره بعد وال زن منس ریدر نبود خواهر زنش بود

@north wolf

کلا مناطق مجاور بلک واتر رو واترز صدا می زنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
great tom hanks » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 12:08 pm[/url]"]خیلی زیبا و جالب بود برای چی روی صفحه ی اصلی سایت نمی زارید اون جا که بهتره بعد وال زن منس ریدر نبود خواهر زنش بود

@north wolf

کلا مناطق مجاور بلک واتر رو واترز صدا می زنن

وال زن منسه! نه خواهر زنش...

در مورد فامیل حر.ام زاده ها هر منطقه لقب مخصوص به خودش رو داره!

reach>flowers

westerlands>hills

iron islands>pyke

dorne>sand

north>snow

vale>stone

stormlands>storm

crownlands>waters

riverlands>rivers

ممنون مثل همیشه فوق العاده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگار: iron islands>pyke یادم نمیاد با این فامیل برخورد کرده باشم.. کسی با این فامیل تو کتاب داریم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 1:32 pm[/url]"]نگار: iron islands>pyke یادم نمیاد با این فامیل برخورد کرده باشم.. کسی با این فامیل تو کتاب داریم؟

یه خوبشم داریم! کاتر پایک فرمانده ی ایست واچ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
negar27 » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 11:39 am[/url]"]
great tom hanks » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 12:08 pm[/url]"]خیلی زیبا و جالب بود برای چی روی صفحه ی اصلی سایت نمی زارید اون جا که بهتره بعد وال زن منس ریدر نبود خواهر زنش بود

@north wolf

کلا مناطق مجاور بلک واتر رو واترز صدا می زنن

وال زن منسه! نه خواهر زنش...

در مورد فامیل حر.ام زاده ها هر منطقه لقب مخصوص به خودش رو داره!

reach>flowers

westerlands>hills

iron islands>pyke

dorne>sand

north>snow

vale>stone

stormlands>storm

crownlands>waters

riverlands>rivers

ممنون مثل همیشه فوق العاده بود

وال مگه خواهر دالا زن منس نیست؟پس میشه خواهرزن منس دیگه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اوه من اشتباه کردم درسته وال خواهر دال بود و دال زن منس، این دوتا اسم هم شدن مکافات برای من دفعه اول نوشتم دفعه دوم حذف کردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همسر منس دالا موقع حمله وقتی داشت بچه شو بدنیا میاورد مرد.وال خواهر دالاست.

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Val

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Mance_Rayder

تو پیج مربوط به منس هم نوشته Wife:Dalla

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 1:45 pm[/url]"]همسر منس دالا موقع حمله وقتی داشت بچه شو بدنیا میاورد مرد.وال خواهر دالاست.

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Val

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Mance_Rayder

تو پیج مربوط به منس هم نوشته Wife:Dalla

 

اشتباه از من بود، اسم ها رو قاطی کردم.هر چند دفعه اول نوشتم خواهر زن منس ولی بعد از اون با یک نفر دیگه صحبت کردم اون و دو نفر دیگه گفتن زن منس بوده برای همین کلا زدم پاکش کردم، و نوشتم زن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
North Wolf » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 4:30 pm[/url]"]مگه اشاره ای شده که کاتر پایک حروزاده است؟

 

 

الان از کاتر پایک استنتاج نمی شه که به حرامزاده ها تو جزایر آهن می گن پایک. از فکت دومی نتیجه می شه که کاتر پایک حرامزاده است.

فقط هم اون نیست، راگنور پایک و ... هم هستن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
North Wolf » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 4:30 pm[/url]"]مگه اشاره ای شده که کاتر پایک حروزاده است؟

تو ویکی انگلیسی کاتر پایک اشاره شده که حر.وم زاده ست

He is the bastard son of a tavern wench from the Iron Islands

 

در مورد وال هم شرمنده داشتم متنو می خوندم ذهنیتم این بود که وال زن منسه با این اسماشون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها دقت کردین این نکات هر فصل داره طولانی و طولانی تر میشه.اونقدر که شکاف بین سریال و کتاب زیاده. کم کم باید نقاط مشترک رو اینجا توضیح بدیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell » یکشنبه اردیبهشت 6, 94 9:48 pm[/url]"]بچه ها دقت کردین این نکات هر فصل داره طولانی و طولانی تر میشه.اونقدر که شکاف بین سریال و کتاب زیاده. کم کم باید نقاط مشترک رو اینجا توضیح بدیم.

 

به لطف سریال اپیزود آخر من باید بشینم یه طومار هزار صفحه ای بنویسم، فقط مارتین رو شاکر هستم که کتاب ششم رو با فصل بعدی نمیخواد بده که دهن من یکی سرویس بشه باز

 

رسما سر نوشتن این نکات پیر شدم من.اگر میشد اینجا متن IRC رو میذاشتم که مکالمه من با شش نرد رو به محض تموم شدن پخش سریال اونم ساعت هشت صبح ببنید که تا نزدیک دوازده ساعت گاه یه روز فقط میشینم بحث میکنیم که چی باید اضافه بشه یا نشه، خیلی چیزها اضافه میشن بعد پاک میشن دوباره اضافه میشن مثلا همین قضیه خواهر دال که کلا اشتباه کرده بودیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×