رفتن به مطلب
م.م.استارک

بررسی اتفاقات جدیدترین فصل ترجمه شده(فصل 20)

Recommended Posts

[

تغیر کاربری که مثلا می شد آنتی آدر بشه خودش بیفته دنبال آدرها! آخر تخیل! یا اگه وایت بود میشد برگرده به اون آدمی که قبل وایت بودن بوده و بعد بمیره! یا خیلی ساده میشد آدره مثل هر آدم دیگه ای که با زخم شمشیر میمیره با زخم ابسیدین بمیره! :دی

انتی ادر؟ چه جالب

فیزیک نمیخونیم ولی دیگه اینم به ذهن مارتین نمیرسه

خوب اگه اینطوری بود سم خنجر و میداد دسته انتی ادر دیگه همه چی حل بود دیگه

آنتی آ در آدر وآنتی آدر میکرد

فقط فک کنم یه ربع این یه خط و باید میخوندیم تا درست بفهمیم چی میگه نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام به همه.والابه نظرم یه چیز تو کتاب وچه سریال درست جور در نمیاد:اگر که قبلا ادرها 8000سال پیش حمله کردن وهمه چه جنوب وچه توی شمال اونورا خیالی وداستان میدونن که مثل چیزای دیگه(فرزندان جنگل و....)وجود ندارن یا یه زمانی وجود داشتن عجیبه که زمانی که به کمپ سم حمله میکنند همه یادشونه که سومین شیپور به معنی حمله ادرها ست و اماده نبرد میشن درصورتی که توی متن میخونیم که سه شیپور پشت سر هم مدت هاست که به صدا نیومده واین یه خورده قابل قبول نیست که بعد از 8000سال یاد کسی بمونه.درسته که سم اینو میدونست اما اون توی کتاب خونده بود اما ایا اونای دیگم یاخود شیپور زنه تو کتاب خونده بود؟ اینطور فکر نمیکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ای بابا!!!!!!دوستان این دفعه سومه که on میشم میبینم هیچ کدوم به تاپیک سرنزدین ها!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوست عزیز من و سایر اعضاء شورا هر روز به تاپیک ها سر میزنیم اما سیاستمون بیشتر اینه که خود اعضاء تو بحث‌ها مشارکت کنند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سلام به همه.والابه نظرم یه چیز تو کتاب وچه سریال درست جور در نمیاد:اگر که قبلا ادرها 8000سال پیش حمله کردن وهمه چه جنوب وچه توی شمال اونورا خیالی وداستان میدونن که مثل چیزای دیگه(فرزندان جنگل و....)وجود ندارن یا یه زمانی وجود داشتن عجیبه که زمانی که به کمپ سم حمله میکنند همه یادشونه که سومین شیپور به معنی حمله ادرها ست و اماده نبرد میشن درصورتی که توی متن میخونیم که سه شیپور پشت سر هم مدت هاست که به صدا نیومده واین یه خورده قابل قبول نیست که بعد از 8000سال یاد کسی بمونه.درسته که سم اینو میدونست اما اون توی کتاب خونده بود اما ایا اونای دیگم یاخود شیپور زنه تو کتاب خونده بود؟ اینطور فکر نمیکنم

 

حالا 3 بوق رو 8000 هزار ساله که نشنیدن ولی1 و 2 رو که بهش عادت دارن، خب وقتی این دو تا رو بدونی چه معنی ای دارن فکر نکنم درک 3 تا هم به فکر یا پرسش یا کتاب خوندن نیاز داشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سلام به همه.والابه نظرم یه چیز تو کتاب وچه سریال درست جور در نمیاد:اگر که قبلا ادرها 8000سال پیش حمله کردن وهمه چه جنوب وچه توی شمال اونورا خیالی وداستان میدونن که مثل چیزای دیگه(فرزندان جنگل و....)وجود ندارن یا یه زمانی وجود داشتن عجیبه که زمانی که به کمپ سم حمله میکنند همه یادشونه که سومین شیپور به معنی حمله ادرها ست و اماده نبرد میشن درصورتی که توی متن میخونیم که سه شیپور پشت سر هم مدت هاست که به صدا نیومده واین یه خورده قابل قبول نیست که بعد از 8000سال یاد کسی بمونه.درسته که سم اینو میدونست اما اون توی کتاب خونده بود اما ایا اونای دیگم یاخود شیپور زنه تو کتاب خونده بود؟ اینطور فکر نمیکنم

 

 

من فکر میکردم این بوق ها قرارداد بین نگهبان های شبه. خیلی قراردادهای قدیمی هستن که ممکنه مدت ها به کار نیان ولی اصل قانون که فراموش نمی شه. مخصوصا قرارداد به این مهمی...

اینم درسته که خوب وقتی دو تا بوق معنیش وحشی هاست بوق سوم معنی دیگه ای نمیتونه داشته باشه جز آدرها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سلام به همه.والابه نظرم یه چیز تو کتاب وچه سریال درست جور در نمیاد:اگر که قبلا ادرها 8000سال پیش حمله کردن وهمه چه جنوب وچه توی شمال اونورا خیالی وداستان میدونن که مثل چیزای دیگه(فرزندان جنگل و....)وجود ندارن یا یه زمانی وجود داشتن عجیبه که زمانی که به کمپ سم حمله میکنند همه یادشونه که سومین شیپور به معنی حمله ادرها ست و اماده نبرد میشن درصورتی که توی متن میخونیم که سه شیپور پشت سر هم مدت هاست که به صدا نیومده واین یه خورده قابل قبول نیست که بعد از 8000سال یاد کسی بمونه.درسته که سم اینو میدونست اما اون توی کتاب خونده بود اما ایا اونای دیگم یاخود شیپور زنه تو کتاب خونده بود؟ اینطور فکر نمیکنم

 

حمله وایت ها باعث شده بود این تفکر که آدر ها مال قصه ها هستند از بین بره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته حق با شماست ولی حمله وایت ها از کی شروع شد؟تقریبا از زمان گم شدن عموی جان.تو کتاب میخونیم و در سریال میبینیم که نگهبان شبی که اولین حمله از جانب وایت بهش صورت گرفته بود و فرار کرد واخر سر ند استارک سرش رو جدا کرد و ماجرای حمله به خودش رو برای ند تعریف کرد اونام باور نکردن و از جانب ند ونگهبانان شب ودیگر افراد به وهم و خیالپردازی متهم شد.خب برای موضوعی که حتی در شمال که خاطره این جور مسائل مانند فرزندان جنگل و... به داستان های مادربزرگها(مثل مادر بزرگ برن که وقتی داشت این داستان 8000سال پیش رو برای برن تعریف میکرد راب استارک سر میرسه واینا را یه مشت داستان وقصه میخونه)پیوستند فکر نمیکنم که قانونی مربوط به اون باقی مونده باشه.در ضمن ما این قانون رو از زبان سم شنیدیم که اون هم توی کتابخانه دیوار در کتاب های خیلی قدیمی خونده بود و وقتی که این موضوع رو برای برادرانش شرح میده (در تپه مشت نخستین انسان ها )اونا مسخرش میکنن ومیگن که حتما توکتاب خونده (البته این هم با تمسخر)پس اگر قانونی بوده که برادران شب باید ازش باخبر میبودن پس دوستان سم هم باید میدونستن(چون نگهبان شب هستند).البته به این نظر هم احترام میذارم و قبول دارم که خوب بوق اول به معنی بازگست برادران وبوق دوم برای حمله وحشی ها وبوق معنی دیگهای جز حمله ادرها نداره اما به حال بنده هنوز اونجور که باید قانع نشدم.واز شما عزیزان هم که پاسخ دادین کمال تشکر رو دارم.اگه بتونین روشنم کنید خیلی ممنون میشم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با سپاس از زحمات شما برای ترجمه فصل بیستم ، یک انتقاد بی غرض دارم

اگه ما قراره یه متنو ترجمه کنیم و به نویسنده خیلی متعهد بمونیم متن ترجمه شده ثقیل و سنگین از کار درمیآد این یه مطلب ، دوم اینکه اگه قراره از فعل و فاعل و کلمات عامیانه و محاوره ای استفاده کنیم مثل میبینه ، خونه ، میشنوه..... باید تمام متن رو همینجوری ترجمه کنیم نه اینکه یک در میون عامیانه و کتابی باشه

با سپاس دوباره از ترجمه خوبتون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مورد ثقیل و سنگین بودن (اگه منظورت رو درست متوجه شده باشم) اتفاقاً ادبی بودن و سنگین بودن متن از اهداف منه چون متن اصلی هم همینطوره. من به عمد قصد دارم که سبک مارتین در استفاده از کلمات و لغات متکلفانه و ادبی رو تو ترجمه خودم بیارم. همینه که خودن کتاب مارتین رو سخت کرده چون به سبک ادبیات انگلیسی کهن نوشته شده. اما اگه منظورت اینه جاهایی اشکال و ایراد وجود داره و متن ایراد ادبی داره، بهتره موردش رو بیاری تا شاید منم به اشتباهم پی ببرم

 

در خصوص مورد دوم، من گفتگوی مستقیم بین افراد و مواردی رو که شخصیت‌ها با خودشون فکر میکنند رو کاملاً محاوره‌ای و عامیانه ترجمه کردم اما باقی متن کاملاً ادبیه. این از نگاه خودم کار کاملاً درستیه. اما اگه تو مواردی غیر از اونکه بالا گفتم جایی محاوره‌ای اومده اشتباه بوده و بهتره محلش رو بهم بگی

 

خیلی ممنون از توجه و انتقادت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در مورد ثقیل و سنگین بودن (اگه منظورت رو درست متوجه شده باشم) اتفاقاً ادبی بودن و سنگین بودن متن از اهداف منه چون متن اصلی هم همینطوره. من به عمد قصد دارم که سبک مارتین در استفاده از کلمات و لغات متکلفانه و ادبی رو تو ترجمه خودم بیارم. همینه که خودن کتاب مارتین رو سخت کرده چون به سبک ادبیات انگلیسی کهن نوشته شده. اما اگه منظورت اینه جاهایی اشکال و ایراد وجود داره و متن ایراد ادبی داره، بهتره موردش رو بیاری تا شاید منم به اشتباهم پی ببرم

 

در خصوص مورد دوم، من گفتگوی مستقیم بین افراد و مواردی رو که شخصیت‌ها با خودشون فکر میکنند رو کاملاً محاوره‌ای و عامیانه ترجمه کردم اما باقی متن کاملاً ادبیه. این از نگاه خودم کار کاملاً درستیه. اما اگه تو مواردی غیر از اونکه بالا گفتم جایی محاوره‌ای اومده اشتباه بوده و بهتره محلش رو بهم بگی

 

خیلی ممنون از توجه و انتقادت

مپلا اینجا :""پسر بلوند تلاش کرده بود ریش درآورد.کرک های زردی مانند پرز هلو گونه ها و فکش، بالای ویرانی سرخی که چاقو بر گلویش گذاشته بودرا می پوشاند""

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بهتر بود که بگم: قصد کرده بود که ریش بگذارد. کرک‌های زردی مانند پرز هلو گونه‌ها و فکش - بالای پاره‌گی سرخی که چاقو روی گلویش بر جای گذاشته بود- را می پوشاند.

 

حالا این دومی رو می‌پسندی یا هنوز هم ثقیل به نظر میاد؟ اینطور دقت‌های ویرایشی وقت زیادی می‌خواد و آدم دوباره که سر فرصت بهشون مراجعه میکنه میتونه بهترشون کنه. البته من هم در حال یادگیری و کسب تجربه هستم و هنوز خیلی چیزا هست که باید یادبگیرم

 

حالا شما این بخش رو چطور ترجمه میکنی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بهتر بود که بگم: قصد کرده بود که ریش بگذارد. کرک‌های زردی مانند پرز هلو گونه‌ها و فکش - بالای پاره‌گی سرخی که چاقو روی گلویش بر جای گذاشته بود- را می پوشاند.

 

حالا این دومی رو می‌پسندی یا هنوز هم ثقیل به نظر میاد؟ اینطور دقت‌های ویرایشی وقت زیادی می‌خواد و آدم دوباره که سر فرصت بهشون مراجعه میکنه میتونه بهترشون کنه. البته من هم در حال یادگیری و کسب تجربه هستم و هنوز خیلی چیزا هست که باید یادبگیرم

 

حالا شما این بخش رو چطور ترجمه میکنی؟

من خدای نکرده قصد جسارت ندارم ، فقط خواستم نظرم رو بگم

ولی این دومی که نوشتی عالی بود منم بودم همینو مینوشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اقا شرمنده ها یک سئوال بی ربط!!

اما ادامه ترجمه کتاب چی شد ؟! من نمی دونم کجا باید اینو مطرح می کردم !!! شرمنده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اقا شرمنده ها یک سئوال بی ربط!!

اما ادامه ترجمه کتاب چی شد ؟! من نمی دونم کجا باید اینو مطرح می کردم !!! شرمنده

m.m.srtark که بعد از فصل بیستم با انتشارات آذرباد قرارداد بستن و دیگه ترجمه رو به صورت اینترنتی ادامه ندادن.بعد از مدتیم از همون انتشارات قطع همکاری کردن.از طرفیم خانوم مشیری که مترجم دو کتاب قبلی بودن اعلام کردن در حال ترجمه ی کتاب سوم هستن.حدودا 70% ترجمه شده ولی کی این 70% صددرصد میشه رو اعلام نکردن.برا همینم شما دو راه بیشتر نداری! یا منتظر ترجمه خانوم مشیری باشی که ممکنه خیلی بیشتر از اینا طول بکشه، یا خودت بشینی انگلیسیشو بخونی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بله...

کلا زندگی شده یک سری خوشی های خیلی خیلی زود گذر...

من کلا داشتم انگلیسیش رو به صورت خیلی خیلی دست و پا شکسته می خوندم که توی سرچ هایی که برای کمک می گرفتم اینجا رو پیدا کردم و کلی شاد شدم و خیالمم از بابت ترجمه ها راحت شد..

اما حالا این جوری شد....

اشکال نداره.. عادت کردیم هممون به این ضد حال خوردن ها ...

اما دم بچه های این سایت خیلی خیلی گرم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا خودتو خیلی ناراحت نکن، یه کتابه دیگه. بلاخره دیر یا زود ترجمه شو می خونی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تازه عضو سایت شدم میخوام جلد سوم رو بخونم میخواستم بگم خیلی خوب میشد اگه هر 20 فصل یه لینک کلی از اول کتاب میدادین . قسمت دانلودها رو هم خیلی خلوت میکرد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فصل یازده و دوازده تو قسمت دانلودها نیست میشه لطفا بزارینش

شما به این آدرس مراجعه کن، همشو پیدا می کنی، ضمن اینکه m. m. stark ترجمه کتاب سومو دوباره از سر گرفته.

http://winterfell.mihanblog.com/post/category/1

پیشنهادیم دارین اونجا مطرح کنید. البته ایشون طبق روال گذشته تو ترجمه هاش سانسور داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با سلام و درود خدمت همه عزیزان و بزرگواران!

آقا این زمستان آمد و اما این خانوم مشیری نیامد...

خودمونم که انگلیسی دست و پا شکسته بلدیم!

چه باید کرد نمیدانم,البته به جز صبر...

انگلیسی رو برم بهبود ببخشم فکر کنم بهترین راه باشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا چون بحثش پيش اومد يه موردي برام سوال بود گفتم بپرسم...

چرا بوق اول بازگشت سوار هاست بوق دوم و سوم حمله دشمن؟؟؟

فرض كنيد ادر ها يهويي بهتون حمله كردن فقط ٤٠ متر با شما فاصله دارن تو اون موقعيت شما وقت اينكه ٣ تا بوق بزنيد داريد ايا

بنظرم عاقلانش اين بود كه يك بوق بشه حمله ادر ها دو بوق بشه حمله مرم ازاد سه بوق كه وقت زيادي ميخواد تا زده شه بشه بازگشت خودي ها....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×