رفتن به مطلب
گالبرت گلاور

آدرها وارد می شوند ...

Recommended Posts

با سلام خدمت اعضای گرامی.

با توجه به اطلاعاتی که از آدرها داریم می دانیم که هزاران سال است که در خواب به سر می بردند ولی ناگهان بیدار شده و قصد حمله به دیوار را دارند.

به نظر شما چه عاملی این خواب هزار ساله را بر هم زده و ادر ها را به حمله کردن ترغیب کرده است ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جواب این سوال دقیقا مشخص نیست!

یه چیزی که من دارم بیشتر و بیشتر ازش مطمئن میشم اینه که پیمانی باستانی بین آدرها و انسانها(مشخصا اولین مردان)بسته شده بوده که در حال از بین رفتنه یا کلا از بین رفته!

این پیمان میتونه تولد دوباره جادو و قدرت گرفتن اژدها ها باشه...

تا آخر کتاب پنجم کم تر از انگشتهای دست نشانه هایی هست که میشه بهش تکیه کرد...

کلید حل کل ماجرای آزورآهای/پرنس وعده داده شده و نبرد نهایی و کلا موضوع اصلی جهان نغمه هم همین ماجراست!

کلا اگه قرار باشه ما دقیقا بدونیم آدرها چی هستند و هدفشون چیه ماجرا بی مزه میشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درسته که چیزی درباره ی آدر ها نمی دونیم و هدفشان مشخص نیست ولی مسئله این است که چه عاملی آن را برای حمله تشویق کرده ؟

فکر نکنم حضور دوباره ی اژدها عامل باشد چون در زمان آگون فاتح، هم اژدهایان بیشتری وجود داشت و هم قدرتمند تر بودند. تا جایی که من می دونم در زمان تارگارین ها (که اژدها هم داشتند) آدر ها به دیوار حمله نکردند و عدم حضور آدر ها در میدان نبرد باعث شد که رفته رفته این باور ایجاد شود که دشمنان اصلی دیوار ؛ وحشی ها هستند (همان طور که خرس پیر از این موضوع در جلد اول شکایت می کند). لذا حضور اژدها نمی تواند بانی و باعث حمله آدرها به دیوار شود.

به نظر من ممکن است آدرها حضور دشمنان قدیمی خود را احساس کرده و همین موضوع آنها را عصبانی کرده است . حالا منظور این دشمنان می تواند آزور آهای باشد یا پرنسس وعده داده شده (که مشخصا جان اسنو است)

ضمنا ؛ بعید می دونم پیمانی بین آدرها و انسان ها بسته شده باشد چون آن ها از همه چیز تنفر دارند و احتمال پیمان بستن آنها با انسان ها اولیه کم است یا تا حدی غیر ممکن. چون اگر پیمانی بسته می شد دلیل بر پا کردن دیوار با وجود پیمان چه بوده است ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
گالبرت گلاور » دوشنبه خرداد 4, 94 6:57 pm[/url]"]درسته که چیزی درباره ی آدر ها نمی دونیم و هدفشان مشخص نیست ولی مسئله این است که چه عاملی آن را برای حمله تشویق کرده ؟

فکر نکنم حضور دوباره ی اژدها عامل باشد چون در زمان آگون فاتح، هم اژدهایان بیشتری وجود داشت و هم قدرتمند تر بودند. تا جایی که من می دونم در زمان تارگارین ها (که اژدها هم داشتند) آدر ها به دیوار حمله نکردند و عدم حضور آدر ها در میدان نبرد باعث شد که رفته رفته این باور ایجاد شود که دشمنان اصلی دیوار ؛ وحشی ها هستند (همان طور که خرس پیر از این موضوع در جلد اول شکایت می کند). لذا حضور اژدها نمی تواند بانی و باعث حمله آدرها به دیوار شود.

به نظر من ممکن است آدرها حضور دشمنان قدیمی خود را احساس کرده و همین موضوع آنها را عصبانی کرده است . حالا منظور این دشمنان می تواند آزور آهای باشد یا پرنسس وعده داده شده (که مشخصا جان اسنو است)

ضمنا ؛ بعید می دونم پیمانی بین آدرها و انسان ها بسته شده باشد چون آن ها از همه چیز تنفر دارند و احتمال پیمان بستن آنها با انسان ها اولیه کم است یا تا حدی غیر ممکن. چون اگر پیمانی بسته می شد دلیل بر پا کردن دیوار با وجود پیمان چه بوده است ؟

ما نمیدونیم که آدرها از همه چیز متنفر هستند یا نه!فقط یه سری چیزهای دست و پا شکسته از این و اون شنیدیم!

یعنی کلا هیچ چیزی از آدرها و اخلاقیاتشون نمیدونیم!

پیمان بستن آدرها با انسان ها هم به دلیل ایجاد صلح بوده که احتمالا آزورآهای این صلح رو به دست آورده!

ساخت دیوار هم برای مشخص کردن قلمرو هردو نژاد و دور نگه داشتن دو طرف از همدیگه بوده!

راجع به اژدهاها هم بگم که احتمالا از بی چهره ها یا حتی اساتید سیتادل با آگاهی از پیمان باستانی از همون اول سعی در ریشه کن کردن جادوی آتش از سرزمین شناخته شده داشتن و تا قبل از سه اژدهای دنی موفق هم بودن!

پانویس:این چیزایی که من میگم جزو خفن ترین تئوری ها هست و اطلاعات بسیار بیشتری راجع بهش هست!منتهی چون شما به آخر کتاب پنجم نرسیدی نمیشه دقیق شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شايد اونا داشتن بعد از شكست قبليشون تقويت ميكردن خودشونو و همزمان منتظر شدن تا انسان ها و نگهبان ها ضعيف تر بشن....

شايدم دنباله راهي براي فرو ريختن ديوار بودن كه بالاخره پيداش كردن!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
روس بولتون » سه شنبه خرداد 5, 94 1:05 pm[/url]"]
گالبرت گلاور » دوشنبه خرداد 4, 94 6:57 pm[/url]"]درسته که چیزی درباره ی آدر ها نمی دونیم و هدفشان مشخص نیست ولی مسئله این است که چه عاملی آن را برای حمله تشویق کرده ؟

فکر نکنم حضور دوباره ی اژدها عامل باشد چون در زمان آگون فاتح، هم اژدهایان بیشتری وجود داشت و هم قدرتمند تر بودند. تا جایی که من می دونم در زمان تارگارین ها (که اژدها هم داشتند) آدر ها به دیوار حمله نکردند و عدم حضور آدر ها در میدان نبرد باعث شد که رفته رفته این باور ایجاد شود که دشمنان اصلی دیوار ؛ وحشی ها هستند (همان طور که خرس پیر از این موضوع در جلد اول شکایت می کند). لذا حضور اژدها نمی تواند بانی و باعث حمله آدرها به دیوار شود.

به نظر من ممکن است آدرها حضور دشمنان قدیمی خود را احساس کرده و همین موضوع آنها را عصبانی کرده است . حالا منظور این دشمنان می تواند آزور آهای باشد یا پرنسس وعده داده شده (که مشخصا جان اسنو است)

ضمنا ؛ بعید می دونم پیمانی بین آدرها و انسان ها بسته شده باشد چون آن ها از همه چیز تنفر دارند و احتمال پیمان بستن آنها با انسان ها اولیه کم است یا تا حدی غیر ممکن. چون اگر پیمانی بسته می شد دلیل بر پا کردن دیوار با وجود پیمان چه بوده است ؟

ما نمیدونیم که آدرها از همه چیز متنفر هستند یا نه!فقط یه سری چیزهای دست و پا شکسته از این و اون شنیدیم!

یعنی کلا هیچ چیزی از آدرها و اخلاقیاتشون نمیدونیم!

پیمان بستن آدرها با انسان ها هم به دلیل ایجاد صلح بوده که احتمالا آزورآهای این صلح رو به دست آورده!

ساخت دیوار هم برای مشخص کردن قلمرو هردو نژاد و دور نگه داشتن دو طرف از همدیگه بوده!

راجع به اژدهاها هم بگم که احتمالا از بی چهره ها یا حتی اساتید سیتادل با آگاهی از پیمان باستانی از همون اول سعی در ریشه کن کردن جادوی آتش از سرزمین شناخته شده داشتن و تا قبل از سه اژدهای دنی موفق هم بودن!

پانویس:این چیزایی که من میگم جزو خفن ترین تئوری ها هست و اطلاعات بسیار بیشتری راجع بهش هست!منتهی چون شما به آخر کتاب پنجم نرسیدی نمیشه دقیق شد!

درسته که از اخلاق آدرها اطلاعات کاملی نداریم . ولی مارتین در کتاب جدید خودش (جهان یخ و آتش) تا حدودی آدر ها را به ما می شناساند.

اما موضوع دیگر این که آزور آهای یک مذهب یا لقب نیست که چند بار در طول تاریخ تکرار شود بلکه یک شخص و یک ناجی است.اگر مدت ها پیش با آدر ها صلح برقرار کرده پس چر ملیسندر استانیس را آزور آهای می داند؟؟؟

در مورد اژدهایان هم باید بگم که یا توسط یکی از پادشاهان تارگارین مسموم شدند ؛ یا به همان علت محلی که می گوید آن ها رفته رفته در تپه اژدها ضعیف شده اند.

ولی اگر اساتید سیتادل یا مردان بی چهره اژدهایان را برای جلوگیری از شکستن پیمان کشته اند پس چرا در طی سالیان متمادی که حضور آن ها در سرزمین می تونست احساس بشه آدرها به دیوار حمله نکردند ؟یا اساتید زودتر اقدام نکرده اند ؟

ضمنا مردان بی چهره براووس برای چه باید از حمله ی آدرها نگران باشند ؟خطری که آن ها را تهدید نمی کند.

 

پ.ن. اگر مطلب پیشرفته تر یا مشکل گشاتری هست که در سه چهار جلد اول نمی گنجد می توانید آن را در اسپویل بیان کنید .

گذشته از این ها ؛ خودمونیم بحث چقدر داغ و جنجالی شد !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
درسته که از اخلاق آدرها اطلاعات کاملی نداریم . ولی مارتین در کتاب جدید خودش (جهان یخ و آتش) تا حدودی آدر ها را به ما می شناساند.

اما موضوع دیگر این که آزور آهای یک مذهب یا لقب نیست که چند بار در طول تاریخ تکرار شود بلکه یک شخص و یک ناجی است.اگر مدت ها پیش با آدر ها صلح برقرار کرده پس چر ملیسندر استانیس را آزور آهای می داند؟؟؟

در مورد اژدهایان هم باید بگم که یا توسط یکی از پادشاهان تارگارین مسموم شدند ؛ یا به همان علت محلی که می گوید آن ها رفته رفته در تپه اژدها ضعیف شده اند.

ولی اگر اساتید سیتادل یا مردان بی چهره اژدهایان را برای جلوگیری از شکستن پیمان کشته اند پس چرا در طی سالیان متمادی که حضور آن ها در سرزمین می تونست احساس بشه آدرها به دیوار حمله نکردند ؟یا اساتید زودتر اقدام نکرده اند ؟

ضمنا مردان بی چهره براووس برای چه باید از حمله ی آدرها نگران باشند ؟خطری که آن ها را تهدید نمی کند.

پ.ن. اگر مطلب پیشرفته تر یا مشکل گشاتری هست که در سه چهار جلد اول نمی گنجد می توانید آن را در اسپویل بیان کنید .

گذشته از این ها ؛ خودمونیم بحث چقدر داغ و جنجالی شد !!!

کشتن اژدها ها مطمئنا کار یکی دو روز نیست و مطمئنا چندین سال مطالعه و تلاش و تحقیق لازم داره!

در ضمن اژدهاها به مرور زمان ضعیف و کوچیک و ناقص شدن تا اینکه دیگه هیچ تخم اژدهایی بارور نشد که میتونه نشان از کارهای مداوم یه عده برای نابودی اونها باشه!

خاندان های تاور که نقش اصلی رو تو جایگزین کردن اساتید تو با جادوگرها و مغ ها داشت یا حتی باعث و بانی و حامی اصلی ساخت سیتادل و اساتید هست تو حوادث رقص اژدهایان نقش اصلی رو داشته که همونطوری که میدونید یا نمیدونید( )باعث مرگ آخرین اژدهاهای درست و حسابی شد!

در مورد بی چهرها هم بگم که مذهب اونا خدای بی نهایت چهره یا Many face god هست!کسی که خدای مرگ هست و هدیه مرگ رو به همه میده!

آشنا نیست؟درست مثل آدرها که هزاران چهره دارن و واسه نژاد انسان ها مرگ میارن!

 

شما بعدا متوجه میشی که جکن هگار الان توی سیتادل هست و با صورت پیت قصد داره وارد یه اتاق مخصوص بشه،اتاقی که میگن کتاب نایابی که راه های کشتن اژدها توش نوشته توش هست!

 

در ضمن تو فصلی که آریا وارد خانه سیاه و سفید میشه تو کتاب چهارم پیرمرد مهربان بهش میگه که اولین بی چهره یکی از لردهای والریا رو کشت و...

احتمالا بی چهره ها باعث نابودی والریا و ریشه کن کردن جادوشون بودن که باز هم نشان از سعی اونها برای عهد نگه داری هست!

دلیل دیگه هم مخالفت سرسخت سیتادل با جادو هست نمونش هم قضیه ماروین جادوگر و گوسفندهای خاکستری و...

در ضمن جان خواب میبینه که با زره یخی و شمشیر مشتعل داره میجنگه!

همین میتونه یه نشونه باشه یعنی کسی که نغمه یخ و آتش هست و نژاد برتر رو داره صلح بین یخ و آتش رو برقرار میکنه و یک باره دیگه از جنگ جلوگیری میکنه،چون در زمان قهرمانان هم آزور آهای تونسته آدرها رو مجبور به عقب نشینی و تعیین قلمرو بکنه اونم با کمک دیوار!

 

حتی ماروین هم وقتی از سمول میشنوه که تو شرق اژدها هست سریع میره که بره پیش دنریس که نشون از ترس یا ناراحتیش داره؛شاید میخواد خودش کار اژدها ها رو تموم کنه شاید هم میخواد دنریس رو مطلع کنه یا اصلا شاید میخواد از نزدیک اژدها ها رو ببینه و مطمئن بشه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا عالی بود ...

 

در مورد نقش غیر قابل انکار خاندان های تاور در تأسیس سیتادل و جایگزینی اساتید کاملا با شما موافقم که شکل بسیار نزدیک نشان خاندان و برج سیتادل گواهی بر این قضیه است

گویا اساتید و مردان بی چهره هم در مرگ اژدهایان ،خواه به هر دلیلی، دخیل بوده اند (که واقعا برای من تازگی داشت،تشکر!).

 

البته تا اون جایی که من میدونم استاد ماروین بنا به گفته ی استاد آمون به سرعت به نزد دنریز رفته تا به خدمت او در آید(ضیافتی برای کلاغ ها-فصل45 -سمول)؛یا از حضور اژدهایان شخصا مطلع شود.بااین حال...

 

با وجود تلاش اساتید ومردان بی چهره برای کشتن اژدهایان ؛یک تناقض بوجود می آید و آن این که دنریز در خانه ی نامیرا ها متوجه می شود دو نفر دیگر باید سوار اژدهایانش شوند و به او در بازپس گیری تاج و تختش کمک کنند(به خاطر لفظ اژدها سه سر داره!)

 

که اون سه نفر هم دنریز ،گریف جوان و جان اسنو یا بران هستن

 

پس به نظر من اژدهایان دنریز نباید به این زودی کشته شوند ؛گرچه هیچ چیز از مازتین بعید نیست .

 

بحث دور شد... به این جا رسیدیم که آدرها قصد حمله را به دیوار دارند و علتش هم شکسته شدن چیمانی باستانی بین آن ها و انسان هاست که علت این هم به قدرت گرفتن اژدهایان برمی گرده (که گفته های شما اثبات محکمی بر این قضیه است و من هم طرفدارش شدم!). اما همان گور که گفتید تا آخر کتاب پنجم کم تر از انگشتهای دست نشانه هایی هست که میشه بهش تکیه کرد؛ لذا همین کمبود دلایل موجب می شه عوامل نقض کننده ی زیاذی هم به وجود بیاد یا براش تارشیده بشه !!!

 

1) نسل اژدهایان در حدود سال 131AL کاملا از بین رفت و این در حالی است که به گفته ی سم (جلد1) آدرها صدها سال حمله نکرده انداین موضوع وجود اژدهایان را مبنی بر عامل تشویق کننده ،برای حمله آدرها رد میکند.

2) قدمت والریای کهن بسیار زیاد است در حای که خبری از حمله ی آدرها در آن زمان که اژدهایان هم بزرگتر بودند و هم قدرتمندتر به طور مکتوب وجود ندارد.

3) دشمن اصلی آدر بزرگ (که احتمالا رهبر یا خدای آدرهاست) رالور با همان خدای نور است پس حضور قدرتی جدید مثل آزور آهای ممکن است موجب شکسته شدن پیمان باشد.

4) وظیفه مقابله با آدر ها و جلوگیری از حمله ی آن ها بر عهده ی مردان نایت واچ و دیوار است اگر عاملی (مثلا حضور اژدهایان که همه به آن اعتقاد داریم) ان ها را به حمله کردن وادارد ؛ نایت واچ باید دست به کار شود در حالی که اساتید و مردان بی چهره اقدامات بیشتری در این زمینه انجام می دهند.

5) اگر اساتید و مردان بی چهره در یک راستا عمل می کنند پس هدف یکسانی دارند و باید به دیگر کمک کنند در حالی که از یک دیگر به گور مخفیانه اطلاعات کش می روند! و... !

 

پ.ن. ببخشید دوستان که اینقدر زیاد نوشتم آخه این چنین موضوعات مهمی زیاد کار می برد! خودم برای مورد سوم دلیل پیدا کردم ولی چون زیاد شد مجبورم بعدا بگمش.

در آخر هم از روس بولتون عزیز بخاطر نظرات واقعا عالی و خوبشون نهایت تشکر را دارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خلاصه بگم نایتز واچ الان دقیقا خودشون هم نمیدونن کارشون چیه!

یه مشت دزد و راهرن و متجاوز و خائن که چون میخواستن از مرگ فرار کنن یا جای دیگه ای رو نداشتن رفتن به دیوار!

دیگه تنها کارشون دنبال کردن و کشتن وحشی هاست به جای عمل کردن به مفاد قرارداد باستانی یا مثلا عدم تجاوز به قلمرو آدرها!!!!!

مطئنا جان،سم،پپ،گرن و اد ماتم زده یا حتی اوتل یارویک و آلیستر تورن قد لوراس تایرل(تو سریال ) هم از آدرها و زمستان در راه نمیدونن!

استاد ایمون هم که تا فهمید چی به چیه دار فانی رو وداع گفت!

تنها سیتادل و مقر بی چهره ها هستن که به طور آکادمیک دارن یه کاراریی میکنن!

مطمئنا آدرها واسه جمع و جور کردن خودشون یا مثلا درست کردن ارتش یا کارای دیگه وقت زیادی لازم داشتن که میتونه خلا زمانی رو توجیه کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×