رفتن به مطلب
robb stark

بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود هشتم Hardhome

به اپیزود هشتم فصل پنجم چه نمره ای میدهید  

58 رای

  1. 1. به اپیزود هشتم فصل پنجم چه نمره ای میدهید

    • 1
      1
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      0
    • 7
      0
    • 8
      2
    • 9
      14
    • 10
      41


Recommended Posts

سلام ! دیدم کسی تایپکش رو نزنده گفتم من بزنم

 

قسمت هشت فصل پنجم

Game-of-Thrones-Hardhome-71.jpg

امتیاز قسمت در ای ام دی بی : 9.9

 

امتیاز ها تا این لحظه :

قسمت اول : 8.4

قسمت دوم :8.5

قسمت سوم :8.6

قسمت چهارم :8.8

قسمت پنجم : 8.6

قسمت ششم :7.9

قسمت هفتم : 9.1

قسمت هشتم : 9.9 ! * (قابل تغییره فعلا سه هزار و خرده ای رای دادن و تعداد بیشتر میشه ! )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خییییلییی خوووووب بود این قسمت نسبت به قسمتهای قبلی

بحث و گفتگوی دنریس با تیریون جالب بود.ولی به نظرم داستان جورا و دنریس دیگه خیلی داره کشدار میشه.

قسمتی که سرسی توش بود هم جالب بود ولی تو سریال به نظرم دارن اسپروها رو خیلی خشنتر از اون چیزی که تو کتاب به تصویر کشیده شده نشون میدن.با اینکه از سرسی اصلا خوشم نمیاد ولی دلم میخواد سپتایی که پیشش میاد رو بزنم.سپتا شبیه این گشت ار..شادیهاست امیدوارم اسپروها به بدترین شکل ممکن سرکوب بشن.

آریا هم که هنوز داستانش هیجان انگیز نشده و یه ذره خسته کننده ست.

ثیون هم که اعتراف کرد برن و ریکان رو نکشته دوست دارم قسمت بعد رو ببینم که سانسا چکار میکنن شاید با همین اطلاعات سانسا باعث شورش بشه.

ووو جان king crow .با اینکه این قسمت با کتاب تا اونجایی که ما خوندیم (کتاب ۵)تفاوت داشت ولی به نظرم خیلی خوب بود.جنگیدن king crow با پیر آدرها واقعا هیجان انگیز بود.ولی خیلی حیف شد که درگون گلسها رو جا گذاشتن.اونجایی که اون اسپیر وایف رو اون بچه وایت واکرها کشتن خیلی جالب بود نشون داد که هر چقدرهم که شجاع باشن بالاخره یه نقطه ضعفی دارن.نگاه هایی که بین پادشاه آدرها و جان ردو بدل شد هم خیلی جالب بود انگار داشت جان رو به مبارزه میطلبید و اونجایی که مرده ها دوباره زنده شدن تو صورت جان خشم و ترس و ناامیدی رو میشد دید(حالا شاید هم هیچی نمیشد دید ولی من به خودم تلقین کردم که میشه دید .)من دیگه شکی ندارم که جان آزورآهاییه استنیس هم fake هه.

من همش استرس داشتم giant رو بکشن بشه giantwalker

ولی احتمالا همون نقش مهمی تو قسمت بعدی داره.

 

قسمت بعد هم احتمالا هیجان انگیزه و ممکنه بیشتر به داستان دنریس بپردازه.

در آخر پیشنهادم اینه که زمان قسمتهای دیوارو بیشتر کنن.خخخخخخ

ولی یه دفعه سریال شبیه واکینگ دد شد میتونن یه قسمت cross over بدن.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا عالی بود این اپیزود.....اخرش دیگه از استرس نفسم بند اومد....شمشیر جان

قسمت اریا خوب نبود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فوق العاده بود اين قسمت! به خصوص كشف خاصيت وايت كشي شمشير والريايي!

مكالمه تيريون و دنريس هم خيلي خوب بود

قسمت بعدي هم بايد جالب باشه! من يه حدسي ميزنم كه آريا سر مرين ترانت رو تصادفي ميبينه و دخلشو مياره!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا بی نظیر بود این قسمت کل هفت قسمت قبلی رو جبران کرد

نبرد با ادر ها حرف نداشت سکانس پایانی و نگاه بین اون ادر و جان خیلی خوب بود

بخش مربوط به وینترفل و این که تیان زنده بودن برن و ریکان رو گفت واقعا دوست داشتم

مکالمه بین تیریون و دنریس رو هم دوست داشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااو...کف کردم!

این بخش آخر عجب چیزی بود! حمله‌ی آدرها و وایت‌ها! اون تیکه‌ی مبارزه‌ی جان و آدر قلبم اومده بود تو دهنم. گفتم الان میمیره ولی خب یه خاصیت جدید رو کردن! استیل والریایی. هر چند با توجه به تعداد کم این شمشیرها خیلی در آینده به درد بخور نخواهد بود. مگر برای حفظ جان جان عزیز. البته با اون نگاهی که نایت کینگ (؟!) به جان کرد انگار یه برنامه‌ای براش دارن.

با این حساب واقعاً بقیه‌ی داستان‌ها همه اضافاته. داستان و مسئله‌ی اصلی شماله که متاسفانه بقیه در این مورد سرشون رو مثل کبک کردن تو برف. بعد جان به فکر چیه، مثلاً سرسی به فکر چیه. با توجه به این که دو قسمت مونده امیدوارم سرانجام دیوار و شمالش رو به یه جای درستی برسونن.

این اپیزود در کل عالی بود فقط یه نکته عجیب داشت اونم قضیه‌ی کشتن وایت‌ها بود. اینا قاعدتاً فقط باید با آتیش بمیرن ولی دوستان با شمشیر معمولی دخلشون رو می‌آوردن.

 

راضیم از این قسمت فقط به دلیل قسمت جان و یه کوچولو هم اون بخش‌های چزوندن سرسی.

 

امتیاز: ۱۰

 

پ.ن:

من برم صد بار دیگه این بخش آخرش رو ببینم!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت فوق العاده بود... بهترین اپیزود این سیزن و یکی از بهترین اپیزود های سریال!!!

 

دیدار تیریون و دنریس خیلی خوب بود و بهتر از اون مکالماتشون مخصوصا اون تیکه ای که تیریون تو اوایل حرفاش میگه: "خیلی زوده که بفهمم شما لیاقت خدمت کردن منو دارید یا نه؟"

اصن خدای دیالوگ هاس دیالوگ های تیریون

 

قسمت های سرسی هم خیلی لذت بخشه. اون زنه که میاد به سرسی میگه اعتراف کن شبیه پلیس های صدا و سیمای خودمونه

 

در مورد آریا نظر خاصی ندارم هنوز خیلی چیزا معلوم نیس منتظرم ببینم در ادامه چی میشه؟!

فقط یه سوال: نباید کلا آریا عوض میشد؟ من انتظار اینو داشتم که کلا به یه نفر دیگه تبدیل شه؟!!!

 

سانسا هم که فهمید برادرای کوچیکش زنده ان باید دید چیکار میکنه تو اپیزود بعدی؟

 

رمزی عوضی هم معلوم نیس چه نقشه ای برا استنیس داره امیدوارم استنیس بزنه لهش کنه... فقط حیف که این قسمت استنیس نداشت...

 

و بلاخره ماجرای شمال دیوار و نبرد تن به تن جان اسنو با وایت واکر

فوق العاده بود هیجانش بالای صد در صد بود... چقد خوبه این جان اسنو...

و اینکه جان تونست با شمشیر والریاییش وایت واکر رو بکشه... یعنی اون خاصیتی که دراگون گلس داره شمشیر های والریایی هم دارن؟؟ جالب بود

 

خلاصه این اپیزود رو از ثانیه اول تا آخرش دوست داشتم

امتیاز من 10 از 10

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واووو شمشیر والریایی جان اسنو یکی از معماهای بزرگ داستان داره کشف میشه

سانسا برادرات زنده اند حالا برو ببینم چیکار. میکنی

تیریون و دنریس، اصول فرمانروایی

رمزی میخام ببینم چه غلطی میخای بکنی از الان منتظرم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دستت در نکنه من امروز نمیتونستم طبق سنت این تاپیک رو بزنم

تو انجام دادی

خدا خیرت بده

 

Sent from my C2005 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خلاصه بحثهاي اينترنتي بعد از سريال

سريال مشخص كرد كه هزينه هاي كامپيوتر گرافيك كجا مصرف شده. براي همه اون افرادي كه ايراد ميگرفتن چرا از گوست كمتر ديده شد جواب اين بود : دراگونهاي بزرگتر و جنگ با وايت واكرها. اين جنگ بسيار بيشبيني نشده بود. انتظاري از ديدن وايت واكرها در اين سيزن نميرفت كه مشخصا تفكر اشتباهي بود

فرمانده واكر ها همون "نايت كينك " هست كه در سيزن قبلي هم يه تصوير ازش ديديم ولي اينجا مشخصا جلوه هاي كامپيوتري سنگيني روش كار شده بود و چهره اش ديتيل زيادي داشت. تمامي وايت واكرها توانايي زنده كردن مرده ها رو دارند ولي در اين اپيزود تصميم بود كه قدرت فرماندهي اون رو نشون بدن و براي همين تنها اون سايرين رو زنده كرد

در ابتدا جان گفت كه تنها حدود ٥٠٠٠ نفر حاضر شدند كه باهاش برن. اين يعني در حدود ٩٥٠٠٠ نفر كشته شدن و حالا همه اونها به لشكر وايت واكرها پيوستن. اين البته هنوز قطعي نيست كه همه وحشي ها اونجا جمع شده باشند ولي چون هاردهوم محلي هست كه وحشيها بدنبال شيپور بودند و همه اونجا جمع شده بودن احتمال فرضيه بالاست

فولاد والريايي توان كشتن ادرها رو داره ولي بتعداد كافي موجود نيست. براي اونهايي كه ميگن سنگ شيشه ها رو در هنگام فرار جا گذاشتن ياداور بشم كه استانيس به سم گفت دراگون استون پره از معادن اين سنگها و بنابراين جاي نگراني نيست

نگاه نايت كينگ به جان (كينگ كرو استعاره از نايت كينگ است چون اون هم اول فرمانده ارشد نگهبانان شب بود) بسيار جالب بود و مشابه همون نگاه مليساندرا به جان بود

در سيزنهاي قبلي وقتي سم و گيلي پشت ديوار بودند و سعي داشتن بيان اينور ديوار ، اونها سر راه به وايت واركر اسب سوار معروف (خير عموي جان نيست . مارتين تاييد كرد) برخوردن كه ااونها رو از يه راه مخفي زير ديوار به اينور هدايت كرد. اون شخص در اين نبرد حاضر نبود

 

اون دختر وحشي شخصيت بسيار جالبي بود كه توجه بسياري از بيننده ها رو بسرعت جلب كرد و دقايقي بعد كشته شد! اين باعث شده افراد زيادي غرولوند كنند

 

صحبت دنريس و تيريون بسيار جالب بود و تاكيد دنريس به اينكه بايد حتما بايد به وستروس برگرده. فراموش نكنين براي اينكار احتياج به تعداد بسيار زيادي كشتي هست كه دنريس در اختيار نداره

واكنش سانسا به خبر زنده موندن برادرانش بر اساس مصاحبه تهيه كننده هاي فيلم به اين ختم ميشه كه مثل شوك ميمونه و باعث ميشه تصميم بگيره شرايط رو به نحوي تحت كنترل خودش قرار بده و شايد شاهد برون رفت اون از اين وضعيت خسته كننده و زجر اور باشيم. از برادر كوچكش در كتاب خبري نيست و اون با همون خدمتكاري كه باهاش بود در يك جزيره زندگي ميكنند و ممكنه ديگه خط داستانش هم ادامه پيدا نكنه. بر اساس مارتين قرار نيست همه افراد به صرف داشتن يك اسم نقش مهمي رو بازي كنند

اميدوارم اين ريويوو بدردتون خورده باشه. چند نكته كوچيك اينكه عموي سرسي در اپيزود بعدي بر ميگرده و كنترل ميزگرد رو بر عهده ميگيره تا تكليف سرسي معلوم بشه. گفتگوي سم با اون پسر شمالي مبني بر اينكه بعضيها كاري ميكنند كه غير منطقي بنظر مياد متاسفانه از طرف پسر كوچك كاملا اشتباه برداشت شده. خط داستان اريا بسيار جالبه اگرچه كه بنظر خيليها تكراريه چون هنوز از تصوير بزرگتر خبر ندارن. نكته اين قسمتش اين بود كه خداي چندين چهره حساسيتي روي بندگانش نداره و اگر طرف مرد به اصطلاح شهيد بحساب مياد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عااااااااالس بود ...... حیف اون زن وحشیه .......

تیون هم گفت برن و ریکان زندن .......

جان نبردش عالی بود ..........

حمله وایت ها اخرین چیزی بود که فکرشو میکردم ........ فک می کردم با تن ها مشکل پیدا می کنن .....

منم خیلی ترسیدم ...... یه لحظه هم فک کردم وون وون وایت شد ...... گفتم یا حضرت ند استارک ......... دیدم نه استباه دیداری بود .....

نمره من 10 از 10 .........

این قسمت مرگ راب و کتلین نبود ...... اغازی بود بر مرگ همه کسایی میشناسیم . .........

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واییییییییییییییییییییییییییییییییی

من امروز رفته بودم با پسرم اردو و تا بیام خونه و دانلود کنم ببینم مردم. قبلش از سر نگرانی که نکنه باز اپیزود خوب نبوده یک سر به تاپیک زدم دیدم همه می گن عالی بوده و .....

الان کلا تو هنگم. یعنی به نظرم اگر نه تنها این سریال بلکه کل سریال های جهان تا بحال سه تا صحنه ناب و عاااااااااااااااالی داشته این جنگ وایت واکر ها و اصلا ده دقیقه آخرش یکی از اون ها بود.

یعنی من پلک نمی زدم. عالیییییییییییییییییییییی بود. هر چی بگم کمه.

به زمین افتادن سرسی و صحنه آب خوردنش هم بسیار زیبا بود.

تیریون و دیالوگ های عشق من بوده و هستن. امیدورام با مشاروه عالی تیریون دنریس هم تصمیمات خوبی بگیره.

به قول یکی از بچه ها من برم آخرهای سریال را چندین بار دیگه ببینم.....

امتیاز من 10 از 10

10 هم کمه براش...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بسم تعالی

 

موضوع: اپیزود هشتم فصل پنج

تاریخ: 94/03/11

 

هولی شیت!

 

و من الله توفیق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خاصیت آدر کشی شمشیر والریایی رو میشد حدس زد چون اگر اشتباه نکنم تو ویکی نوشته بود که وقتی جان درباره شیشه اژدها میشنوه اول فکر میکنه منظور شمشیر والریایی هست (شمشیر امپراطوری اژدها ها) پس میشد حدس زد که این شمشیر ها بعدا نقشی به مراتب بیش از افتخار خاندان ها پیدا کنن اما یه نکته ای که من درگیرشم اینه که این خاصیتشون به خاطر اینه که تو ساختشون از شیشه اژدها استفاده میشه یا نظریه دوم من که به نظرم اگر درست باشه دیگه اسرار والریا خیلی خوف میشه. نظریم اینه که کلا والریایی ها ارتباط و یا اطلاعی از ماهیت آدر ها داشته باشند و اون داستان اژدهای یخی مارتین و ... بگذریم کلا باید صبر کرد

این نایت کینگ چقد خوفه انصافا ولی من بیشتر از اون با آدری که با جان جنگید حال کردم خیلی خوش استیل بود زرهش هم عالی بود موسیقی اون نبرد و طرز ورود آدر هم باحال بود میتونم بگم بهترین استیل جنگجو تو کل سریال بود. گرچه جزئیات مبارزه کلا مثل بقیه مبارزه های سریال ضابع بود (خوب آخه وقتی آدره میتونه با نیزه بزنه جان رو چرا از یقش بگیره پرتش کنه اونور؟؟؟؟؟) کلا از نظر جزئیات مبارزه مبارزه جیمی و ادارد خیلی عالی بود تو سریال . حتی کوه و ابراین هم ضایع بود

این قسمت عالی بود تا الان که بیشترین امتیاز تو کل قسمت های got رو داره حتی از عروسی خونین بیشتر!!!!!

آخ که چقدر این دنریس رو اعصابه

استنیس هم نداشت از این نظر خوب نبود ولی سانسا عالی بود و مهمتر از همه ذلت سرسی شعفی در درونم بوجود آورد وصف ناشدنی

در مورد مقایسه رفتار اون سپتا با اوضاع خودمون هم فکر کنم بچه ها یه مقداری بی انصافی میکنن دیگه انقدر ها هم شور نیست اوضاع ما. بگذریم س.ی.ا.س.ی.ش نکنیم بهتره

دوستانی که از کتاب اطلاع دارن اونجا هم های اسپارو از شکنجه برای اعتراف استفاده میکنه؟ اگر این طوره که شخصا دیگه باهاش حال نمیکنم:دی

درباره آریا هم من کلا اعصابم از اعتقادات این فیسلس ها به هم میریزه گرچه خوفناکیشون باحاله امیدوارم آریا فقط جنگ رو ازشون یاد بگیره نه حماقت و اعتقاداتشون رو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واااقعا عالییی

من هنگیدم

تا حالا بهترین قسمت فصل

امیدوارم قسمت 9 هم بترکونه و بعدیش

شمشیر والرین جان واااااااااااااااو

آدرررررررر وااااااااااو

تیریون که کلا عشقه و با مشاورش شاید دنریس عاقبت به خیر شه

باید ببینم لیاقت خدمتم دارییییییییی

دمششش با این دیالوگاش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
گرچه جزئیات مبارزه کلا مثل بقیه مبارزه های سریال ضابع بود (خوب آخه وقتی آدره میتونه با نیزه بزنه جان رو چرا از یقش بگیره پرتش کنه اونور؟؟؟؟؟)

دقیقا من هر دفعه او ده دقیقه ی آخرو دیدم همین موضوع به ذهنم میرسید که چرا از یقه گرفت پرتش کرد.یا اونجا که که میتونست با سر نیزه بزنش با ته نیزه زد پرتش کرد پایین!!!

با آدری که با جان جنگید حال کردم خیلی خوش استیل بود زرهش هم عالی بود

موافقم

یه سوالی برای من پیش اومده که چرا آدرها پودر میشن؟اگر جسمشون بجای پودر شدن باقی میموند جالبتر میشد.

من واقعا نمیدونم هدف آدرها چیه آدم نمیدونه ازشون بدش بیاد یا نه!؟مارتین هم که زیاد راجع بهشون توضیح نداده.

توی کتاب اینجوری شکنجه نمیکردن روش کارشون این بود که

شبا تا سرسی میومد بخوابه میومدن بیدارش میکرد و هر یک ساعت یکبار این قضیه تکرار میشد و ازش میخواستن اعتراف کنه.خب خستگی و سرما و...خیلی روش تاثیر میذاشت دیگه.

 

اونجایی که تورموند گفت جان از دو تا دختر منم خوشگلتره برای من خیلی جالب بود

من یادمه که جان یه جا گفت که میخواد از همه ی لردها تقاضا کنه که شمشیرهای والریایی شون رو برای نگهبانان بفرستن و اون شخصی که داشت باهاش حرف میزد گفت واقعا فکر میکنی همچین کاری میکنن؟!حالا یادم نیست مال کتاب بوده یا سریال یا زاده ی ذهن خودم!ولی اگر تو سریال قبلا بهش اشاره شده بود مردم چرا انقدر تعجب کردن که آدر با شمشیر مرد؟

صحبت سم با الی هم خیلی جالب بود که فکر نکنم

بعدا نتایج جالبی در پی داشته باشه و دقیقا نتیجه ش عکس خواسته ی سم و صحبتاش بشه احتمالا.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت عالی بود! من بهش 10 دادم(که معمولا همچین کاری نمیکنم!)

 

صحبتهای تیریون و دنریس خیلی خوب بود. اینکه تیریون مثل بقیه رفتار نکرد و از روی ضعف و ترس صحبت نکرد و خودش رو دست بالا گرفت عالی بود! اون قسمتی که در مورد رفتن به وستروس و خاندان ها حرف زدن خوب بود. تیریون از همین الان داره ارزشش رو نشون میده. دنریس و تیریون کنار هم عالی میشن!

 

به خفت و ذلت افتادن سرسی عالی بود! اونجا که از روی زمین آب میخورد کلی دلم خنک شد! باشد که بیشتر به خفت بیافته! ریگار کجایی؟؟

 

قسمت آریا هم بد نبود. هرچند کلا از این فرقه خوشم نمیاد.

اعتراف تیون به سانسا هم خوب بود. بالاخره یکی فهمید که اون دوتا زنده ان!

 

امیدوارم رمزی توی این حماقتی که میخواد بکنه کشته بشه. هرچند بعید میدونم. رمزی برای جذابیت سریال لازمه و به این راحتیا نمیکشنش.

 

میرسیم به قسمت شمال دیوار! واو!!!! خیلی خیلی خوب بود!

از لحاظ مبارزات و صحنه های نبرد اصلا کم نذاشته بودن. تقریبا نصف زمان سریال مربوط به این قسمت بود و واقعا کیف کردم. هرچند آدرها رو بدون زره بیشتر دوست دارم و ابهتشون بیشتره اما همینجوری هم خوب بود. اون نایت کینگ هم خیلی خوف بود و نگاه های معنی دار و مبارزه جویانه ای که به جان میکرد عالی بود!

آدر کشی شمشیر جان هم جالب بود. من خودم حدس میزدم که فولاد والریایی میتونه همچین خاصیتی داشته باشه. امیدوارم توی کتاب هم همینطور باشه.

 

در کل این دو قسمت آخر جور قسمتهای قبلی رو کشیدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسپویل کتاب پنج ،دقیقا آخرش !

 

قبلا گفتم احتمالا این پسر خنجر نهایی رو به جان می زنه، حالا با حرف های سم به پسره یقین پیدا کردم که خود نامردش جان رو کاردی! می کنه.

الان خلاصه قسمت 10 رو خوندم ، انگار قراره این اتفاق تو همین فصل رخ بده ...

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@Queen nymeria:

ممنون از جوابتون

خب این هم شکنجه هست. یاد گزارشی افتادم که شکنجه های آمریکا رو توضیح میداد.تو یکیش دقیقا از همین روش استفاده میشد بیدار نگه داشتن. برای من یکی که انصافا از بدترین شکنجه هاست من کلا با خواب خیلی حال میکنم:دی

پس اگر اینطوره این های اسپارو هم رگه توحش داره باید دید به کجا میخواد برسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کار به جایی رسیده که سریال کتاب رو اسپویل میکنه!

معلوم شد که فولاد اژدها همون فولاد والریایی هست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سوتی این قسمت:

وقتی اولی با سم حرف میزد گفت: اون ریش قرمزه ک با جان رفت (تورموند) با گروهش ب روستاشون حمله کرده و پدر مادرش رو کشته

اما تو فصل 4 دیدیم که تن ها این کار رو کردن

 

Sent from my C2005 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
North Wolf » سه شنبه خرداد 12, 94 9:37 am[/url]"]سوتی این قسمت:

وقتی اولی با سم حرف میزد گفت: اون ریش قرمزه ک با جان رفت (تورموند) با گروهش ب روستاشون حمله کرده و پدر مادرش رو کشته

اما تو فصل 4 دیدیم که تن ها این کار رو کردن

 

Sent from my C2005 using Tapatalk

 

همه تورمند بود هم دوست دختر جان اسنو (حافظه ام ضعیف شده اسمش یادم رفته ) بودن تو اون حمله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×