رفتن به مطلب
robb stark

بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود هشتم Hardhome

به اپیزود هشتم فصل پنجم چه نمره ای میدهید  

58 رای

  1. 1. به اپیزود هشتم فصل پنجم چه نمره ای میدهید

    • 1
      1
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      0
    • 7
      0
    • 8
      2
    • 9
      14
    • 10
      41


Recommended Posts

كارهاي بقيه در مقابل كارهايي كه جان اسنو داره ميكنه هيچي نيست. خوشم اومد وقتي فهميد شمشيرش پودر نميشه توي يه دفاع و يه حمله كار طرف رو ساخت.اين اپيزود محبوبيت جان رو چند برابر كرد.

تيريون هم خيلي ساده و بي هيچ زحمتي شد مشاور. ريك هم كه خيلي ساده به سانسا رازش رو گفت، باز داشت حوصله م رو سر ميبرد كه از وسط اپيزود برق از سه فازم پريد. نويد دو قسمت طوفاني رو ميده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من الان این حس بهم دست داده که تمام اتفاق های جنوب دیوار همه الکی هست، یعنی مگه اهمیت داره کی رو تخت آهنین باشه یا دنریس می خواد چی کار کنه؟ آدر ها با این قدرتی که دارن اگه از دیوار رد بشن که همه چی تمومه!

بالیش ، دورن ، آریا و بی چهره ها این همه اتفاق و دسیسه و سیاست انگار برای هیچه!

اگه هم قرار باشه جان و یا برن این قدرت مخوف رو متوقف کنن مسخره میشه. من دوست دارم کل وستروس متحد بشن. دنریس هم از اون ور با اژدها وارد بشه. کلا همه بریزن وسط و خر تو خر بشه

 

اگه نگاه ملیساندر تو فصل قبل با نگاه پادشاه شب تو این قسمت به جان رو کنار هم بذاریم و زوم کردن رو شمشیر جان، میشه تقریبا مطمئن بود جان همون قهرمان موعود ولی اصلا دوست ندارم مثل کلیشه های رایج نقش قهرمان رو داشته باشه که خودش یه تنه همه کار ها رو بکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وااااای امتیازم 9

بالاخره تو این فصل دوباره دیالوگهای ماندگار تیریون رو شنیدم. سکانس تیریون و دنریس عالی بود. دنریس هم خوب از پس تیریون برومد. اصن انتظار نداشتم ازش. تو این فصل نقش دنریس واسم متعادلتر شده. تا فصل قبل خیلی از دنریس بدم میومد.

بخش پایتخت هم خوبه. حالا باید ببینیم راه فراری پیدا میشه یا نه. ببین حسادت چه بلایی سر آدم میاره.

اما برسیم به جان عزیز. فوق العاده فوق العاده و غیرمنتظره. من به هیچ وجه فک نمیکردم به این زودیها از ارتش وایت واکر رو نمایی بشه. خیلی خوب بود. منم موافقم یه کم جنگیدن و نحوه کشته شدن واکرها خالی بندی داشت ولی هیجانش میچربید. فقط یدونه شیشه اژدها مونده دست غوله. شمشیر والریا پس بالاخره یه هنری نشون داد از خودش. وقتی داشت فرمانده های واکر رو بالای کوه نشون میداد من همش منتظر بودم عموی جان رو ببینم توشون. عاقا چه بد نیگاه میکرد به جان. اما سکانس آخر بازی احساسی نقش جان عالی بود. اون غم و ترس و ناامیدی رو صورتش چقد خوب نشون داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من برام جالبه که آخرش دیگه پارو نمیزدن.اگر من بودم انقدر سریع پارو میزدم تا دستم از جا در بره.ولی اون سکوت آخر و صدای آب خیلی خوب بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بحث بین تیریون و دنریس خیلی جالب بودن . سرسی هم رو هم ادب کنن خوب میشه. اما واسه جیمی مطمئن نیستم که سرنوشتی مشابه سرسی واسش آرزو کنم یا نه. صحبت های جان اسنو هم جالب بود. همینطور مبارزه جان و وایت واکر که جان شکستش داد. ارتباط چشمی بین شاه ادر ها و جان جالب بود. انتظارشو نداشتم که سپاه مردگان در این فصل وارد سریال بشن. خیلی غیر منتظره بود.

درکل این قسمت به نسبت قسمتهای قبلی این فصل خیلی بهتر و هیجان انگیز تر بود.

بیصبرانه منتظر اپیزود بعدی هستم.

در پایان باید عرض کنم که انتظار حذف سریع فرمانده ی ادر ها که با جان جنگید را نداشتم خیلی با ابهت بود لامصب. ضمنا انتظار حذف فرمانده های جوان تن ها و دختره رو هم نداشتم.

اما در نهایت این قسمت خیلی جالب بود من هم باید برم بارها ببینمش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سوال واسه من پیش اومده. این وایت واکرا چطوری فرمانده میشن؟ اینا که مرده متحرک هستن و فاقد عقل و شعور؟ چجوری میشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بالاخره نمایی از این زمستان سرد و بی انتها دیدیدم. در این موقع متوجه میشید که کل جنگ هایی که تو وستروس انجام میشه هیچ معنایی نداره وقتی زمستان و شب بی پایان برسه.

اون صحنه ای که مه بهمن مانندی از بالای کوه به پایین سرازیر شد و دروازه ها رو بستند فوق العاده بود! مثل گاز سمی بود که همه رو به وایت(wight) تبدیل کرد. جالب اینجاس این صحنه توی کتاب نیست و با این وجود دیوید و دن یه صحنه ی فوق العاده خلق کردند! راجع به نبرد هم چیزی نمیتونم بگم. فقط میتونم بگم عالی ... و کل کم و کاستی های این فصل جبران شد.

مکالمه ی تیریون و دنی هم قشنگ بود. البته من هیچ وقت نفهمیدم دنریس با این همه بی تجربگیش چطوری به این درجه رسیده ... ولی تیریون از حالا میتونه مشاور خوبی براش باشه و کمکش کنه. قسمت سرسی هم خیلی لذت بخش بود، البته ما لذت های لازم رو موقع خوندن کتاب بردیم. امیدوارم بقیه هم لذت برده باشند.

هنوز اتفاق های مهم زیاد دیگه ای مونده که توی این 2 قسمت باید جمعش کنن و امیدوارم این 2 قسمت باقی هم به این خوبی باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ولی خیلی سریع قتل عام شدن وحشی ها اونقدر سریع رسیدن به پشت درواز ها که من کلا کفم برید.و از همه بدتر اون لحظه ای که به سبک WWZ از بالایی دره خودشون انداختن پایین خیلی خب بود.

 

خصوصا اینکه تالت داد میزنه فاک من یه لحظه خندم گرفت خیلی صحنه طنزی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بلاخره لحظات عالی سریال شروع شد

این قسمت بدون شک در مقام بهترین اپیزود این فصل قرار میگیره

اما دلم نمیخواد دو قسمت بعدی رو ببینم

یک: بخاطر اینکه داره سریال محبوبم تموم میشه

دو: شدیدا بوی مرگ و میر شخصیاتهای محبوب به مشام میرسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بهترین قسمت فصل 5بود مخصوصا اون لحظه اخر که جان با فرمانده وایت واکرا چشم تو چشم شده بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا حیرت انگیز بود این قسمت، هنوز باورم نمیشه چنین چیزی رو واسه یه سریال ساختن، قسمت های سرسی و دنریس هم خوب بودن اما هیجان و شدت عمل سریال تو قست جان به قدری نفسگیر بود که مجابم کرد به این قسمت ده بدم . تیکه های جان برای دومین بار بود که منو در طول سریال غافلگیر کرد (قسمت 9 فصل چهار مورد اول بود) .

صحنه های نبرد جان بخصوص وقتی شروع به نبرد میکنه عالی ساخته شده بود (جایی که دوربین با جان حرکت میکنه )، با وجود این که از جان خوشم نمیاد اما نمیتونم انکار کنم که بهترین نبردها متعلق به اونه، مثلا صحنه های نبرد باریستان رو در زمان مرگش با این نبرد جان مقایسه کنید

الان هیجان زده ام و رتبه دقیق نمیتونم بدم اما قطعا این قسمت (به واسطه یک سوم پایانیش)یکی از 5 قسمت برتر مجموعه هر 5 فصله برای من، مخصوصا از این جهت که یه جورایی سریال بلاخره میره سر اصل مطلب( که همین واکر های نازنین باشن) .

جالبه ! الان که سایت IMDB رو چک کردم متوجه شدم این قسمت با میانگین 9.9 از مجموع 17 هزار رای، بالاترین امتیاز رو بین همه قسمت های پخش شده این مجموعه از ابتدا به دست آورده، حتی بالاتر از باران کستمیر (عروسی خونین در فصل سه ) .

 

صحنه های مربوط به سرسی جیگرم رو آتیش میزنن کوان عموی بی غیرتیه اگه بزاره یه گنجشک زنده بمونه لعنت به مذهب هفت

 

پی نویس : شدت نفرت من نسبت به گیلی رو الان فقط میشه با سال نوری حساب کرد تک تک صحنه های مربوط به اون و سم ثانیه های ارزشمند سریال رو حروم میکنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم در کمال ناباورى خودم مجاب شدم به اين قسمت ده بدم! فکر نمى کردم تو اين فصل هيچ کدوم از قسمتاش شايستگى نمره ى کامل داشته باشه ولى اون قسمت پايانى اپيزود براى اولين بار تو کل پنج فصل به شدت ميخکوبم کرد. يعنى وقتى اون صفحه سياه ظاهر شد من يه نفس راحتى کشيدم واقعا اين قسمت و ديدن ذلت سرسى جاى ضعف تمام قسمتارو گرفت.

تيريونم مثل هميشه عالى!!" ديالوگاى اين بشر عاليه!!!

اين وايت واکرا خيلى شبيه زامبيا بودن حالا نمى دونم شايد به نظر من اينطورى اومد فقط اون قسمت که وايتا از بالاى صخره خودشونو پرت کردن پايين يکم عجيب بود برام.. خوب با اون ارتفاع که اين اسکلتاشون خرد و پخش و پلا بايد مى شد چطورى سالم به زمين رسيدن اينا؟؟؟

کسايى که کتاب پنجمو نخوندن اسپويل رو اصلا نخونن

 

وقتى اون جاينتو ديدم همش خدا خدا مى کردم وون وون نباشه ولى ضايع شدم:( الان صد در صد مطمئن شدم تو يکى از اين دو قسمت باقى مونده جان خنجر مى خوره! احتمالا هم نشون نميدن مى ميره واقعا يا زنده مى مونه:|ت

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این هم لینک پیش نمایش قسمت بعد (dance of dragons) هست که گمونم باید بیشتر در مورد اتفاقات میرین باشه :

(لینک آپلود باز) :http://www.uploadbaz.com/psk38ia03f87

 

خواب من برای اینکه نایت کینگ معلوم شد که 100 درصد زندست خوشحال شدم چون یه دشمن واقعی بالاخره پیدا شد و با کاریزمای بالا هم هست

 

این آزور آهای هم که بالاخره باید بین جان و استنیس و دنریس یکی باشه که بعد اینکه جان اون eye contact پایانی رو داشت می شه گفت شانسش خیلی زیاده آزور آهای باشه ، استنیس می تونه باشه ولی احتمالش کمه مخصوصا حالا که با روس بولتون گیر افتاده.دنریس هم که فعلا داره در میرین قاطی باقالی ها واسه ما دیالوگ خفن می گه مثلا خیلی تاثیر گذار جلوه کنه

 

فقط امیدوارم نخوان اولی را در لحظه ی حساس جایگزین بوئن مارش کنن

 

 

از دنریس با اینکه بدم میاد ولی چیزی راجب به اپیزود بعد خوشحالم می کنه اومدن احتمالی دروگونه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
negar27 » سه شنبه خرداد 12, 94 5:36 pm[/url]"]

کسايى که کتاب پنجمو نخوندن اسپويل رو اصلا نخونن

 

وقتى اون جاينتو ديدم همش خدا خدا مى کردم وون وون نباشه ولى ضايع شدم:( الان صد در صد مطمئن شدم تو يکى از اين دو قسمت باقى مونده جان خنجر مى خوره! احتمالا هم نشون نميدن مى ميره واقعا يا زنده مى مونه:|ت

اسپویل کتاب پنج و قسمت آخر فصل ( خلاصه اتفاق های قسمت آخر رو گذاشتم )

 

من یه چیز جالب فهمیدم!

این خلاصه هایی که از قسمت های آینده می نویسن؛ ترتیب اتفاق هاشون تقریبا تو سریال هم رعایت میشه. مثلا تو همین قسمت پخش شده :

. Arya makes progress in her training. Sansa confronts an old friend. Cersei struggles. Jon travels

قسمت جان آخر همه نوشته شد، تو سریال هم آخر همه نشون داده شد.

 

حالا به خلاصه قسمت آخر دقت کنید:

 

. Stannis marches. Dany is surrounded by strangers. Cersei seeks forgiveness. Jon is challenged

انگار قضیه جدیه. من اول فصل فکر نمی کردم این اتفاق برای این فصل باشه ولی انگار جدی شده. همه نشانه ها و مقدمه چینی ها انجام شده ( ناراضی بودن نگهبانا، توجه بیش از حد به اولی و صحبت های سم با اون. عبور وحشی های از دیوار تو همین فصل ، نبودن استنیس در دیوار و ...

 

پیش بینی نگار هم جالب بود. منم نظرم همینه. سریال با صحنه خنجر خوردن جان تموم میشه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
negar27 » سه شنبه خرداد 12, 94 5:36 pm[/url]"]

اين وايت واکرا خيلى شبيه زامبيا بودن حالا نمى دونم شايد به نظر من اينطورى اومد فقط اون قسمت که وايتا از بالاى صخره خودشونو پرت کردن پايين يکم عجيب بود برام.. خوب با اون ارتفاع که اين اسکلتاشون خرد و پخش و پلا بايد مى شد چطورى سالم به زمين رسيدن اينا؟؟؟

وایت ها بعد از پرت شدن کاملا متلاشی شدند. این صحنه هم از قصد نشون داده شد که بگه وایت ها فقط با آتش کشته میشند. اون قسمت های اول هم این قضیه نشون داده شد که جان، مورمونت رو نجات داد. با این وضعیت فقط اژدهایان دنریس میتونن ضد ارتش مردگان کارساز باشند!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینطوری که بوش میاد تو دو فصل بعدی (حالا به گفته سازنده ها) باید شاهد چندین نبرد سهمگین و بزرگ باشیم واقعا میتونن از پسش بربیان ؟ یا قرار فقط یه نبرد بزرگ رو نشون بدن یعنی نبرد آخر بین ادرها و انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تینا استارک » سه شنبه خرداد 12, 94 2:14 pm[/url]"]یه سوال واسه من پیش اومده. این وایت واکرا چطوری فرمانده میشن؟ اینا که مرده متحرک هستن و فاقد عقل و شعور؟ چجوری میشه؟

ادر ها با وایت واکر ها فرق دارن ادرها یه نژادی هستن که هشت هزار سال پیش حمله کردن به وستروس و بعدش شکست خوردن و عقب نشینی کردن و توانایی اینو دارن که مرده

رو زنده کنن که به این مردگان متحرک می گن وایت واکر به نوعی میشه گفت وایت واکر ها برده ی ادر ها هستن در رابطه با این که چطوری و با چه سیستمی فرمانده می شن هم هیچ ایده ای ندارم

فکر می کنم در کل پنج تا کتاب هم در این مورد چیزی نگفته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آدرها همون وایت واکرها هستن. اون مرده هایی که زنده میشن وایت هستن. اونها عقل و شعور ندارن و توی کتاب این شکل اسکلت وار رو ندارن و فقط با آتش کشته میشن نه با شمشیر و تیرکمان اما توی سریال اینها رو تغییر دادن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جورامون » سه شنبه خرداد 12, 94 8:37 pm[/url]"]آدرها همون وایت واکرها هستن. اون مرده هایی که زنده میشن وایت هستن. اونها عقل و شعور ندارن و توی کتاب این شکل اسکلت وار رو ندارن و فقط با آتش کشته میشن نه با شمشیر و تیرکمان اما توی سریال اینها رو تغییر دادن.

 

 

 

 

تو سریالم فقط با آتش میمیرن

بقیه چیزا فقط کندشون می کنه

جان جنگید تا سرعتشون کند شه و بقیه سوار کشتی بشن

سریال نشون میده که ارتفاع نکشتشون

بعد با شمشیر بمیرن؟

از سریال بعیده اینجور سوتی فاحشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک نکته الان خوندم حیف بود نذارم

دیوار طولش 300 مایله و فاصله کسل بلک از ایست واچ حدود 120 مایله پس هارد هوم حدودا میشه 300 مایل فاصله از کسل بلک ولی فقط 120 مایل تا ایست واچ فاصله داره اگر سرعت رتش آدر ها رو 2 مایل د ساعت درنظر بگیریم(کمی کندتر از انسان ها) با توجه به اینکه نیاز به خواب ندارن فقط 3 روز طول میکشه تا به ایست واچ برسن و اگر بخوان به کسل بلک حرکت کنن فقط 8 روز طول میکشه واقعا تو این مدت کوتاه دیوار میتونه تجدید قوا بکنه؟ این اتفاقات تو همین فصله به نظرتون؟

این هم یه عکس که گذاشته بود

where_is_hardhome-850x617.png

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
طرفدار نسبی استارکها » سه شنبه خرداد 12, 94 10:05 pm[/url]"]یک نکته الان خوندم حیف بود نذارم

دیوار طولش 300 مایله و فاصله کسل بلک از ایست واچ حدود 120 مایله پس هارد هوم حدودا میشه 300 مایل فاصله از کسل بلک ولی فقط 120 مایل تا ایست واچ فاصله داره اگر سرعت رتش آدر ها رو 2 مایل د ساعت درنظر بگیریم(کمی کندتر از انسان ها) با توجه به اینکه نیاز به خواب ندارن فقط 3 روز طول میکشه تا به ایست واچ برسن و اگر بخوان به کسل بلک حرکت کنن فقط 8 روز طول میکشه واقعا تو این مدت کوتاه دیوار میتونه تجدید قوا بکنه؟ این اتفاقات تو همین فصله به نظرتون؟

این هم یه عکس که گذاشته بود

where_is_hardhome-850x617.png

 

نه زودتر نمیرسن، چون همه وحشی ها که تو هاردهوم جمع نشدن، بعد برای حمله به دیوار به نظرم آدرها تمام شمال دیوار رو باید بسیج کنن یعنی وقتی جلوی دیوار سبز میشن باید یه لشگر چند صد هزار نفری رو ببنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تورمند به جان اسنو میگه 20 سال طول کشید تا منس تونست وحشی ها رو متحد کنه. یعنی 20 ساله آدرها بیدار شدن؟ توی کتاب ها اشاره ای به این موضوع شده؟

با توجه به گفته های منس توی سیزن قبلی برای فرار از آدرها مردم رو متحد کرده و مردن هم از ترس اونا باهاش همراه شدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اومدم 10 بدم ، دستم لرزید 1 دادم.

قسمت مربوط به جان چی داشت که همه کف کردن؟

 

بخش سانسا خیلی خوب بود ، بلاخره این زبون بسته به حرف اومد.

دیدن وضع شهبانوی گیسو طلایی وستروس لذتی داشت ، وصف نشدنی.

لیدی اریا هم که بود.

ولی بخش جان همه چی رو ضایع کرد.

از قسمت های دنریس خوشم نیومد. بیشتر به خاطر قیافه و بازی افتضاح املیا کلارک.

 

قسمت های جان کلا باگ بود.

50 تا مرد کله خر و ناجور اونجا وایسادم ، بعد زنه قدقد میکنه. یه مشت صحنه ها و دیالوگ های کلیشه ای موقع خداحافظی. از همون جا معلوم بود زنه اخرش میمیره.

وقتی دروازه رو بستن اون همه ادم بیرون بود. بعد وایت ها چند هزار نفر ادم رو ول میکنن ، حمله میکنن به چند نفر ادم تو قلعه. تو قلعه ساکت بود ، بعد که بیرون رو نشون داد چه بلبشویی به پا بود!!!

جان برگشت که مثلا چه غلطی بکنه؟؟؟ اصلا چه طوری وارد قلعه شد؟

جنگیدنشون هم خیلی مسخره بود. وقتی که به راحتی می تونست بکشه ، پرت میکنه ؛ بعد هم با ته نیزه میزنه.

تو اون خر تو خری یه قایق برای خدمت به لرد فرمانده حاضر بود. اره دیگه ، مردم ترجیح دادن شنا کنن!

در اخر هم ، من که چیزی تو صورت جان ندیدم. چمیدونم ، ترس ، نا امیدی و .....

شاهدش هم این عکس:

1657956070_jonsnow.jpg.9259150750854dd4e7350ef9571923dc.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از قسمت اول از این سیزن ناامید شدم و فقط محض دیدن با دوستام می دیدم ولی این قسمت wow بود

قسمت شمال دیوار خیلی تاثیرگذار و خوب بود، خیلی

 

 

 

جوری: مرسی از احترامی که به زن گذاشتی!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×