رفتن به مطلب
S.i.S

نکات و توضیحات اپیزودیک | فصل پنجم , قسمت نهم

Recommended Posts

سلام، این شما و این هم نکات اپیزودیک اپیزود نهم، فقط قبلش یه نکته رو بگم غلط املایی زیاد داره اگر تو خوندن به مشکل خوردید به بزرگی خودتون ببخشید با تشکر :دی

این شما و اینم نکات اپیزودیک :

 

* نام این قسمت اشاره به نام پنجمین کتاب و آخرین کتاب منتشر شده از مجموعه ترانه ای یخ و آتش دارد.

 

* این عنوان، همچنین مانند عنوان کتاب، نیز میتواند اشاره داشته باشد به جنگ داخلی بزرگ بین خاندان تارگرین.رقص اژدهایان نام جنگی داخلی در زمان حاکمیت تارگرین‌هاست . جنگی بین اگان دوم و خواهر ناتنی‌اش رینیرا تارگرین بر سر جانشنینی بر تخت پدرشان ویسریس اول، که بین سال های سال 129 پس از ورود اگان تا سال 131 پس از ورود اگان به طول انجامید. در نهایت هر دو شهریار رقیب کشته شدند، و پسر رینیرا، اگان سوم به تخت نشست.

 

7850143402811943522_PLAZA%20DE%20TOROS%207.JPG

 

* صحنه نبرد در چاله دازناک (Great Pit of Daznak) میرین، در اوسنا اسپانیا، در پلازا د تورس که داری دیوارهای سنگی و زمین ماسه ای ای واقعی است و قدمت بیشتر از یک قرن دارد فیلمبرداری شده است. این میدان بیشتر برای گاو بازی استفاده می‌شود.

 

* این پنجمین قسمت در مجموعه سریال است که هیچ صحنه در بارانداز پادشاه در آن وجود ندارد.همچنین این دومین بار (اپیزود Kill The Boy که تا حد زیادی به بولتون ها پرداخت) در یک فصل است که هیچ اتفاقی را در باراندازپادشاه پوشش نمیدهد.بخش عمده این قسمت به کمپ اردوگاه استنیس، اتفاقات آریا در بروواس و همچنین حوادث میرین تمرکز دارد.

 

38377143402817528004_url.gif

 

* شیرین براتیون در کتاب پنجم و همچنین در ادامه رمان هنوز حضور دارد، اما در "Inside the Episode" که بعد از سریال منتشر شد، تهیه کنندگان سریال دیوید بنیوف و دی بی وایس تایید کردند که جورج آر آر مارتین به آنها گفت است : که شیرین به عنوان یک قربانی در کتاب که هنوز منتشر نشده است سوزانده خواهد شد. همچنین بنیوف اضافه میکند : " زمانی که مارتین این رو به من گفت به یاد داردم فقط به صورت دن نگاه میکردم، فقط و پیش خودم میگفتم خدایی من این وحشتناک، و یه بخش خیلی خب از داستان خواهد بود، برای اینکه همه چیز رو تغییر میدهد. "

 

* مرگ شیرین در نتیجه اولین لو رفتن بزرگ داستانی است که برای تمام طرفدارن کتاب رخ داده است. تنها لو رفتن بزرگی که تا به امروز بین طرفدارن کتاب اتفاق افتاده بود همان حضور رهبر وایت واکرها و انتقال پسران کاستر با خود در فصل چهارم در اپیزود Oathkeeper، اما باز هم میتوان گفت این صحنه و حضور این رهبر واکر، زاده ذهن تهیه کنندگان سریال باشد، ولی مرگ شیرین که یکی از کارکترهای اصلی کتاب می‌باشد به عنوان یکی از مرگ های شخصیت های داستان میتوان در نظر گرفت.

 

* در رمان، استنیس، شیرین، سلیس و میلسنادر را در کسل بلک نزد جان اسنو باقی می‌گذارد. ایده اصلی که شیرین به عنوان یک قربانی سوزانده بشود تا حدودی از رمان به مجموعه تلویزیونی منتقل شده است.در کتاب، میلساندر هنوز اصرار بر سوزندان و قربانی کردن از خون سلطنتی دارد، به طوری که جان اسنو میترسد که او استاد ایمون را به دلیل داشتن رابطه خونی با تارگرین ها بسوزاند. اما احتمالا در کتاب میلسنادر شیرین را به دلیل جنگ آخرزمانی با آدرها قربانی خواهد کرد، نه برطرف کردن کولاک که مانع از حرکت ارتش استنیس به سمت وینترفل شده است، در کتاب استنیس به مردان خود خصوصا دوواس میسپارد که در صورت مرگش در طول این حمله، شیرین را به جای او به تخت آهنین برسانند.با این حال مارتین به سازندگان سریال تاکید کرده است که در بعضی از فرم های میلساندر شیرین را زنده میسوزاند تا به عنوان هدیه به خدایان نور تحویل دهد.

 

* تولیدکنندگان سریال در ابتدا نمیخواستند حتی شیرین در مجموعه تلویزیونی حضور داشته باشد چرا که باعث کاهش زمان سریال می‌شود. اما او در فصل پنجم با بازگشت استنیس به دارگون استون معرفی شد، بیشتر به این دلیل شیرین در این مجموعه مرعفی شد تا ببینندگان به اسمت متمرکز بشوند که استنیس هیچ فرزند پسری از خود ندارد و تنها یک دختر دارد. حتی زمانی که کری اینگرام دوباره خبر از یک قرارداد یکسال دیگرش با مجموعه در فصل سوم خبر داد باز هم نمیتوان گفت دلیل بر حضور چنین پر رنگ از او داشته باشیم ولی با بازی زیبایی او در سه فصل گذشته میتوان گفت تا حدودی توانست بین کارکترهای محبوب ببینندگان برای خود جای مخصوصی را باز کند.

 

* مرگ شیرین به نظر می‌رسد از افسانه یونانی به ایفیگنیا برداشت شده است.در آغاز جنگ تروا زمانی که پادشاه آگاممنون به آولیس رسید، تصمیم داشت ناوگان دریایی یونان را برای نبرد به تروا ارسال کند، ولی آرتمیس به خاطر ناسپاسی‌اش طوفانی برانگیخت تا مانع عزیمت او شود. اما یک بینا به نام کالچس به او گفت که تنها را دلجویی از خدایان این است که کسی را قربانی کنی و آن فرد کسی بهتر از دختر ایفیگنیا نیست، آگاممنون در ابتدا وحشت کرد ولی به دلیل اصرار شدید کاپیتان های ناوگانش به اکراه پذیرفت، آگاممنون خواست تا ایفیگنیا را برای فرونشاندن خشم آرتمیس قربانی کند. اما آرتمیس گوزنی را به جای او به محراب فرستاد و ایفیگنیا را نجات داد.

 

7393143402823524313_CHCuMQ-W0AER2sb.jpg

 

* داووس سی ورث همانطور که دید در اپیزود چهارم "Kill the Boy" مشغول بریدن تکه چوبی در کسل بلک بوده است، که در این اپیزود معلوم می‌شود که سعی داشته است یک گوزن بسازد.

 

* کری اینگرام بازیگر نقش شیرین در واقع آن گوزن چوبی را با خود نگه میدارد، چرا که در عکسی که در تویتر از خود منتشر کرده است این گوزن نیز حضور دارد.

 

4128314340282747303_198ht00acvbd2.jpg

 

* شیرین در طول این فصل در حال خواندن کتابی در خصوص رقص اژدهایان بوده است، یک جنگ داخل بین دو شاخه رقیب خاندان تارگرین (مبارزه که 170 سال پیش رخ داد) که باعث ویرانی وستروس می‌شود. در اینجا شیرین اشاره میکند در حال خواند کتابی از استاد مانکون است، به نام "The Dance of Dragons A True Telling" که این غلط است چرا که اسم این جنگ The Dance of the Dragons می باشد.همچنین کتابی مانکون نوشته است به این نام است "The Dance of the Dragons, A True Telling" می‌باشد. دلیل این تغییر ناچیز در این اپیزود نامعلوم است ولی در فصل چهارم با انتشار انیمیشن های تاریخ به روایت تصویر تاریخچه درستی از این جنگ و همچنین نحوه تلفظ درست این اسم بیان شد.جنگی بین اگان دوم و خواهر ناتنی‌اش رینیرا تارگرین بر سر جانشنینی بر تخت پدرشان ویسریس اول، که بین سال های سال 129 پس از ورود اگان تا سال 131 پس از ورود اگان به طول انجامید. در نهایت هر دو شهریار رقیب کشته شدند، و پسر رینیرا، اگان سوم به تخت نشست.همچنین این جنگ باعث انقراض اژدهایان شد چرا که 50 سال بعد از این جنگ تمام اژدهایان منقرض شدن.

 

* همچنین در اپیزود چهارم فصل سوم، جافری براتیون رینیرا تارگرین را تا حدودی معرفی کرد، و همچنین گفت که او در طول نبرد از برادرش شکست خود و در حالی پسرش در حال تماشایی او بود توسط اژدهایی برادرش خورده شد.

 

* شیرین در این اپیزود به سر بایرون سوان اشاره میکند و می‌گویید که او سعی داشته است، پنهانی به سمت ویگار حرکت کند و با انعکاس صورت ویگار در سپرش او را فریب دهد و در آخر آن را بکشد. ویگار یکی از سه اژدها تارگرین هاست که در طول جنگ فتح توسط ویسنیا تارگرین خواهر اگان تارگرین رانده می‌شود اژدهایی که باعث فتح وستروس شد، که در اپیزود فصل دوم توسط آریا در خصوص آن توضیح داده شد. اما شیرین احتمالا نمی‌داند که کتابی که میخواند داری اشتباهاتی است، در کتاب پنجم این تیریون است که این اشتباه را در طی گفتگوی برطرف می‌کند، او اشاره میکند که در کتاب " گویی واقعی" مانکان چندین اشتباه وجود دارد: اول اینکه او در برابر رینیرا جنگید، در نه برای او. دوم ویگار متعلق به جناح اگان دوم است.تیریون توضیح میدهد که بایرون سوان پنهانی سعی میکند اژدهای رینیرا یعنی سیراکس را بکشد، که نتیجه همان چیزی است که در کتاب خواند شده است.

 

* استنیس اظهار نظر عجیبی میکند که چرا به این جنگ " رقص" اژدهایان می‌گویند. در جهان، به دلیل آهنگین بود این نام این تا حدودی انتخاب شده است. هر چند بین استادان در مورد چگونگی انتخاب نام برای این جنگ بحث های وجود دارد، بسیاری قصد داشتن عنوان این جنگ ها را مرگ اژدهایان بگذارند، ولی به دلیل اینکه در این جنگ بسیاری از مردم به همراه اژدهایان مرده بودن از گذاشتن این نام منصرف می‌شوند.

 

29646143402835918667_maxresdefault.jpg

 

* جورج آر. آر مارتین، از اوسط سال 2013 شروع به نوشتن کتاب های در خصوص جنگ اژدهایان و گذشته وستروس کرد. مارتین در گفتگو با HBO در مورد پروژهای مختلف اسپین اف خود گفت ممکن است اینها نیز بعد از پایان بازی تاج و تخت به صفحه نمایش بپیوندن و ولی هنوز در خصوص ساخت اسپین آف ها مذاکرات دارد انجام می‌شود و هنوز اقدامی در جهت ساخت اسپین اف ها صورت نگرفته است. احتمالا اولین عنوان اسپین اف مجموعه بازی تاج و تخت داستان دانک و اگ باشد چرا که از نظر زمانی و چه از نظر داستانی پر بارتر از رقص اژدهایان است. چرا که رقص چون جنگ پنج پادشاهی یک جنگ داخلی است و نمیتواند آن را برای سالین سال ادامه داد ولی استفاده از اژدها در این جنگ شاید یکی از نکات متمایز کننده این داستان باشد.

 

40593143402841227921_NineteenCastlesOnTheWall1.jpg

 

* هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که جان اسنو، تورمند و هزاران نفر از بازماندگان مردم ازاد خود را به دروازه قلعه سیاه برسانند در شمال دیوار برسانند، چرا که همانطور که دیدم در اپیزود هاردهوم جان اسنو و مردم آزاد به همراه کشتی از هاردهوم فراری شدن.در منتهی الیه شرقی دیوار قلعه ایست واچ قرار دارد، یست واچ کنار دریا یا نگهبانی شرقی کنار دریا شرقی‌ترین قلعه در امتداد دیوار است که در ساحل خاکستری و بادخیز خلیج فک ها واقع شده است. نزدیک ایست واچ عده‌ای ماهیگیر زندگی می‌کنند و در غرب آن قلعه گرین گارد واقع است. بعضی از وحشی ها با نگهبانان شب در ایست واچ معامله می‌کنند، که در آنجا دیوار به دریا میرسد، جان اسنو در مجموعه تلویزیونی میگوید که قصد دارد از ایست واچ به هارد هووم حرکت کند. پس ناوگان دریایی به سادگی میتوانست آن ها را به آن طرف دیوار برساند و آنها را در ایست واچ پیاده کند و جان اسنو و همراهانش از قسمت جنوبی دیوار خود را به قلعه سیاه برسانند.

 

* این امکان وجود دارد زمانی که ناوگان استنیس با قتل عام در هارد هوم مواجه شدن و همچنین آب و هوایی بد را دیدن قصد کرده، از قصد حرکت به ایست واچ خود داری کرده باشند. و از این رو قایق سواران با فاصله امن باقی ماننده وحشی ها در کنار ساحل پیاده کردن باشند و از این رو آنها به سمت دیوار راهپیمایی خود را اغاز کرده باشند.

 

10489143402844514501_Embajadores_1.jpg

 

* صحنه‌ایی که در آن شاهزاده دوران مارتل به جیمی لنیستر به صحبت می‌پردازد در فضایی داخلی کاخ Alcázar of Seville فیلمبرداری شده است. این کاخ که متلعق به مسلمان قرون وسطی اسپانیا است و در سازمان یونسکو ثبت شده و به ندرت اجازه فیلمبرداری از آن داده می‌شود.

 

8209143402859725671_2.jpg

 

* در این قسمت در حین صحبت بین دوران مارتل و الاریا سند این موضوع تایید می‌شود که او داری چهار دختر از اوبرین مارتل است.اوبرین مارتل در فصل گذشت تایید کرد که داری هشت دختر است. در رمان، چهار دختر الاریا عبارتند از الیا، اوبلا، دورا و لورزا که همه آنها بچه های کوچکی هستند و نقش مهمی در روایت داستان ندارند، هر چند در فصل پیش نمایش شده از کتاب آینده دختر بزرگ الاریا نشان داده می‌شود که دارد دختر بزرگتر اوبرین را همراهی می‌کند. در نسخه تلویزیونی تا حدودی این قضیه تعلیق پیدا کرده است به طوری که تاینه سند که دختر الاریا نیست دختر اوست و میتوان گفت جای ایلیا را گرفته است. در کتاب تاینه سند یک متخصص زهر است، در حالی که ایلیا یک دختر جوان و لجباز است که در همیشه سعی دارد خود را به خواهران بزرگتر خود نشان دهد.شجرنامه خاندان مارتل داری پیچیدگی های بسیار شدیدی است به طور که حتی از ولیعهد کنونی دورن اطمینان خاصی در دست نیست، در این خصوص باید منتظر بیانه ای از سوی نویسندگان سریال باشیم.

 

36068143402864121089_Meeting_in_dorn_jaime_myrcella.jpg

 

* از طرف دیگر دوران مارتل اظهار داشت که پسرش تریستان باید در خصوص حکومت داری آموزش ببینید، به طور قطعی نمیتوان گفت که منظور از حکومت داری یعنی وارث دوران بودن یا چیز دیگری . در رمان تریستان جوان ترین فرزند دوران است، دوران مارتل به غیر از تاریستان صاحب دو فرزند دیگر یکی دختر به نام آریانه و پسری به نام کوینتین است. از سوی دیگر در دورن قانون برابری جنسیت برقرار است از این رو فرزند ارشد حال چه دختر و چه پسر میتواند وارث پدر باشد، که در رمان آریانه به دلیل سن بیشتر وارث دوران و ولیعهده دورن می‌باشد. در مجموعه تلویزیونی از هرگونه اظهار نظر قطعی در خصوص خط داستانی دورن از سوی تهیه کنندگان اجتناب شده است. این مانند همان روشی است که نویسندگان سریال برای معرفی شیرین براتیون به عنوان وارث استنیس استفاده کردن.

 

* در کتاب این نایمریا سند است که به جای اوبرین به شورای کوچک فرستاده می‌شود.در تلویزیونی دوران به جای نایمریا پسر خودش تریستان را به همراه میریسلا به پایتخت میفرستد برای اینکه نمیخواد تریستان از میریسلا جدا بشود.

 

* جیمی متوجه می‌شود که میرسلا در تمام مدتی که در دورن بوده است بیشتر با فرهنگ مارتل ها ارتباط برقرار کرده است به طوری که لباس های سبک و آشکار به سبک دورنی بر تن می‌کند. که صحبت جیمی در خصوص که آیا سرد است، دلالت بر این است که لباسی که میرسلا بر تن دارد بسیار آشکار است و چیز مناسبی نیست. این مفهوم در مورد "سرد" را اولین بار سرسی در فصل سوم اپیزود دوم در برابر مارجری تایرل به کار برد.انتخاب این مد توسط میرسلا برای لباس پوشیدن بیشتر نشانه وفاداری او به خاندان مارتل است تا به خاندان مادریش یعنی لنیستر ها.

 

* میرسلا توضیح میدهد گردنبندی شیری را که به عنوان تهدید برای سرسی فرستاده شده بود در واقع از او به سرقت رفته بوده است.

 

13361434028714138_1.JPG

 

* الاریا به جیمی میگوید دست خطش مانند یک بچه هفت ساله است. جیمی در رمان نیز به این اشاره دارد که نوشتن با دست چپ بسیار سخت است و مثل یک بچه که تازه حروف یادگرفته می باشد.

 

* دوران به تامن اشاره می‌کند و او را به عنوان پادشاه اندالس و مردان اول نام میبرد.در رمان عنوان کامل تامن این است " پادشاه اندلس، روینار و مردان نخستین".در واقع دورنیش های مدرن نوادگان روینار هستن که هزاران سال پیش از ایسوس به دلیل جنگ با خاندان والریا به دورن مهاجرت کردن. تا فصل چهارم عبارت روینار از مجموعه تلویزیونی حذف شده بود چرا که تهیه کنندگان سریال میترسند با به کار بردن این عبارت باعث بشوند بخشی از داستان برای آن دست از ببینندگان کنجکاو لو برد.از سوی دیگر این عبارت در تمام تاج گذاری های پادشاهان وستروس چه در تاجگذاری تامن در فصل چهارم نیز حذف شده است به طوری که او را به عنوان " پادشاه اندلس و مردان نخستین" نام برده می‌شود.از سوی میسنادی در اویل فصل چهارم دنریس را نیز به همین القاب نام میبرد.اما در اخر فصل چهارم دوباره میسنادی دنریس را به عنوان ملکه روینار نیز نام میبرد. این تناقض نه تنها با خط داستانی سریال دارد بلکه از خط داستانی کتاب هم جدا می‌باشد.

 

* بازی ضربه به پشت دستی که نایمیریا و تاینه سند با همدیگه در سلول بازی میکرند، هرگز رخ نداده است بلکه داستانی خارج از مجموعه دارد که منجربه ساختن این بخش داستانی شده است. دیوید بنیوف گویا زمانی که مست بوده است با جیسون مومو (کال دروگو) شروع به این بازی میکند. بنیوف برای بی پروا نشان دادن خود ضربه به صورت مومو میزند ولی مومو به جای تلافی کردن در ادامه بازی چنان ضربه به پشت دست بنیوف میزند که باعث می‌شود دست بنیوف تا مدتی بانداژ شود، به طوری که همسر بنیوف میگوید که احساس میکرد دستش شکسته. همین نیز باعث ایجاد شایعه در همان فصل اول می‌شود که بخاطر شکستن دست بنیوف کال دروگو در فصل اول مرده است وگرنه قرار نبوده است او به این زودی از داستان برود.برای دیدن این توضیحات بببنید : کلیک کنید

 

29213143402890021084_Dany_climbs_on_drogon.jpg

 

* با توجه به بسته زیرنویس این قسمت فرمانی که دنریس به دراگون به زبان والریایی میگوید : "valahd" است که به معنی پرواز است.

 

3136214340290653890_Raff.jpg

 

* مجموعه تلویزیونی سرنوشت بسیاری از مردانی که در لیست کشتن آریا استارک در کتاب هستن را تغییر داد است.سه مرد در لیست او هستن که تا کنون هرگز در مجموعه تلویزیونی حضور نداشتن، دانسن، پولیور و مرد دیگری که به اسم راف عزیز دردونه صدا می‌شود.در رمان راف به همراه هریس سوفیت که کوان لنیستر (که دست پادشاه در آن زمان است) به بروواس می‌آید تا با بانک آهنین بروواس وارد مذاکره بشود تا بتواند بدهی های آنها به بپردازد، برعکس مجموعه تلویزیونی نه میس تایرل نه سر میرین ترانت به بروواس نمیایند. در کتاب راف علاقه به رابطه جنسی با دختران زیر سن قانونی دارد ( این یک اختراع مجموعه است)، هر چند به نظر میرسد این سفت با میرن ترانت ترکیب شده است.

 

* فرهنگ های مختلف و از سایر کشور ها در گودال به نبرد با یکدیگر پرداختن.جورا در ابتدا با یک کشیش ریشو نوریش، و سپس با یک رقصد آب بروواسی که یک مبارزه دوتراکی را کشته بود.

 

* هیچ " پادشاهی به نام میگور سوم" در ترانه های یخ و آتش تا به کنون حضور نداشته است، فردی که میس تایرل او را به عنوان کسی که سعی داشت رباخرای را غیر قانونی کند معرفی کرد. در طول حکومت نزدیک به سیصد سال تارگرین ها فقط یک میگور بر تخت آهنین نشست، پسر دوم اگان فاتح. که بدنام ترین و مستبدترین پادشاه تارگرین ها نیز می‌باشد در طول تاریخ مردم او را به عنوان " میگور بیرحم" میشناسند. که چندین بار در فصل اول مجموعه از او نام برده شده است. همچنین در طول صحبت های سرسی و اسپرو اعظم آنها عنوان کردن که دویست سال پیش نیروی نظامی هست توسط میگور منحل شد، در واقع در طول دوران پادشاهی او، قیام پیروان هفت همچنان ادامه یافت. او با روش های خشونت آمیز و بی رحمانه با آنان برخورد کرد، چنان که برای پوست سر هر یک از اعضای فرزندان جنگجو یک اژدهای طلایی و برای پیروان فقیر یک گوزن نقره ای جایزه قرار داد؛ و به همین دلیل او «بی رحم» لقب گرفت. هر چند با وجود همه این سخت گیری ها جنگ با قوای نظامی مذهب هفت، تا دوره فرمانروایی جانشین او به طول انجامید.از این رو کمتر کسی از خاندان تارگرین نام میگور را برای فرزندان خود انتخاب میکردن ( بجز ایریون برایت فلیم که نام پسر خود را میگور گذاشت هر چند پسر ایریون کودن و عقب مانده ذهنی بود). سه احتمال برای ان وجود دارد : یک بازیگر خودش دیالوگ را بیان کرده است دوم، در حین تولید توجهی به این اشتباه نشده است سوم فیلنامه نویسنان یک پادشاه به نام میگور سوم ساخته اند.

 

26829143402909125728_Drogon_in_Daznak\

 

* دراگون برای کمک به دنریس به چاله دازناک نمی‌اید بلکه به دلیل بوی خونی که حاصل از مرگ حیوانات و گلادیاتور ها می‌باشد برای شکار خود را به وسط مراسمی که در آنجا در حال برگزاری است میاندازد و بعد از اینکه نزدیک به دویست نفر را می‌کشد به دستور هیزدار زو لوراک به سمت او حمله می‌شود. از سوی دیگر دنریس که نمیتواند حمله به فرزندش را تحمل کند خود را به میدان مسابقه میرساند و با چندین بار شلاق زدن و آتش گرفتن توسط دراگون بلاخره او را رام میکند.این مراحل به طوری شکل میگیرد که بسیاری از حاضران فکر میکنند که دنریس در طول این مدت کشته شده است.

 

* در کتاب هیزدار زو لوراک توسط پسران هارپی کشته نمی‌شود و او هنوز زنده است.

 

* دوران نامیریا را به شورای کوچک میفرستد نه تریستان را .

 

* در کتاب پسران هارپی به گودال دزناک حمله نمیکنند بلکه، انها سعی میکنند با مسموم کردن غذایی سلطنتی (به کمک هیزدار) دنریس را بکشند. هرچند یکی از مشاوران دنریس غذایی مسموم را به جایی او میخورد.

 

* تیریون در کتاب در گودال دزناک حضور دارد، بلکه به عنوان یک سوار کار کوتوله که قرار است به عنوان یک بازیگر نمایشی سوار یک سگ بشود. او سعی میکند که با دنریس به صورت خصوصی صحبت کند، چرا که حضور بریستان اسملی ( که در رمان زنده است) میترسد، چرا که باریستان ممکن او را و خاندانش را جلوی دنریس تحقیر کند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×