رفتن به مطلب
Rexxar

بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود دهم Mother's Mercy

به اپیزود دهم فصل پنجم چه نمره ای میدهید  

56 رای

  1. 1. به اپیزود دهم فصل پنجم چه نمره ای میدهید

    • 1
      4
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      2
    • 5
      4
    • 6
      2
    • 7
      3
    • 8
      3
    • 9
      12
    • 10
      26


Recommended Posts

نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنند جیمی و سرسی تاوان گناهاشون رو پس دادن سرسی اگه به رابرت خیانت نمیکرد و حرامزاده پس نمیداخت الان این جنگ ها را نمی افتاد و نصف مملکت نمیسوخت اگه خیلی بفکر بچه هاش بود بهتر بود گورشو گم میکرد

تنها سکانس خوب این قسمت ضلالت سرسی بود! ولی این نصف حق سرسی نیست باید تمام عزیزاش جلوش مثل سگ کشته بشن و بعد خودش تو ضلالت و بدبختی سقط بشه!!!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو سایت اچ بی او نوشته که بریان استنیس رو کشت.

 

http://viewers-guide.hbo.com/game-of-thrones/season-5/episode-10/people/136/stannis-baratheon

 

چند سایت خارجی ـم نوشتن که استیفن دیلاین با بازیگرا خداحافظی رده.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان گاری به سانسا و اریا و اینا ندارم اونا دختر و وارس پدر نیستن....ولی جان چرا به خاطر نگهبانان شب کشته شد؟؟؟؟؟؟؟ اخه چر؟؟؟؟؟ خدا بگم چیکارشون کونه اولند جرج ار ار مارتین دوما داوید بنیوفه کیه که جان رو کشتن اخرشم به اولی که اخرین ضربه رو با جان زد...کلا نقش سامر (اشتب نکنم) گرگ جان توی این فصل چی بود؟؟؟ ناسلامتی گرگ جان اسنوه ها ولی جون سم و گلی رو نجات داد..وقتی کشتنش گرگش کجا بود؟؟؟؟خدا کنه نمیره فقط چون اگه بمیره من یکی دیگه فصل 6 رو نمیبینم تمام نسلشون منقرض شد و برن هم که وارگ بود این فصل اصلا نبود...بعدشم چندتا از دوستان میگن استنیس نمرده ...ولی فکر کنم مرده باشه چون که قرار نیست حتما پریدن سرشو مثل سریال اسپارتاکوس نشون بده...

ولی چرا جان اینجوری بهش اومد؟؟؟؟دیوار هم دیگه خراب شد . به نظرم کسی دیگه توی دیوار نمونه بهتره

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من خیلی بعیده که جان توی سریال بمیره اما توی کتاب زنده بشه اگه قرار باشه بمیره تو هر دوتاش می میره اگه قرار باشه زنده بشه (ملیساندر یا وارگ بشه بره تو گوست)تو هر دوتاش زنده می شه به هر حال جان یکی از شخصیت های اصلی هست و خیلی غیر محتمل که سرنوشت اش متفاوت باشه

در رابطه با استنیس هم به نظرم مردش دیگه چه دلیلی داره که برین از استنیس محافظت کنه ؟برین عاشق رنلی بود وقطعا نمیاد از قاتلش محافظت کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دایر بهنام » دوشنبه خرداد 25, 94 11:17 pm[/url]"]دوستان گاری به سانسا و اریا و اینا ندارم اونا دختر و وارس پدر نیستن....ولی جان چرا به خاطر نگهبانان شب کشته شد؟؟؟؟؟؟؟ اخه چر؟؟؟؟؟ خدا بگم چیکارشون کونه اولند جرج ار ار مارتین دوما داوید بنیوفه کیه که جان رو کشتن اخرشم به اولی که اخرین ضربه رو با جان زد...کلا نقش سامر (اشتب نکنم) گرگ جان توی این فصل چی بود؟؟؟ ناسلامتی گرگ جان اسنوه ها ولی جون سم و گلی رو نجات داد..وقتی کشتنش گرگش کجا بود؟؟؟؟خدا کنه نمیره فقط چون اگه بمیره من یکی دیگه فصل 6 رو نمیبینم تمام نسلشون منقرض شد و برن هم که وارگ بود این فصل اصلا نبود...بعدشم چندتا از دوستان میگن استنیس نمرده ...ولی فکر کنم مرده باشه چون که قرار نیست حتما پریدن سرشو مثل سریال اسپارتاکوس نشون بده...

ولی چرا جان اینجوری بهش اومد؟؟؟؟دیوار هم دیگه خراب شد . به نظرم کسی دیگه توی دیوار نمونه بهتره

با تشکر

منقرض نمي شه ريكان هس كه هنوز اطلاعي ازش نيس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جان جان ,جانِ عزیزم

شدیدا حالمُ گرفت این اپیزود !

 

 

من فکر میکنم جان تو بدن گوست به زندگیش ادامه بده

 

 

استنیسِ میمون هم به حقش رسید ! بُز ! از وقتی شیرینِ طفلک رو کشت ازش متنفر شدم ..به حدی عطش قدرت کورش کرده بود که همه چیرو از یاد برده بود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس نمرده.اینا تو سریال حتی مرگ بچه هارو هم با لذت و جزئیات نشون میدن اونوقت بیان لحظه مرگ یکی از مهم ترین کاراکترارو نشون ندن

اینقدر این قسمت مرگ و میر داشت اصلا مرگ جان روی ادم تاثیر نمی ذاشت برعکس مرگ مارتل و راب و ند و..

شاید هم تاثیرگذار نمایش ندادن تو سریال.

واسه شما هم اینطور بود یا فقط من بی حس بودم؟

گفته بودن واسه سرسی تو واک شیم بدل بدن می ذارن.یعنی اونجاها که سر سرسی رو هم نشون میداد تنه اش جلوه های ویژه و واسه یکی دیگه بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام

یکی از بچه ها قبلا اشاره کرده بود ملیساندرا میتونه یه صورت دیگه بسازه که واسه منس ساخته بود ممکنه اون طرف هم جان نبوده باشه ؟

ملیساندرا بالاخره بی دلیل که برنگشته با اینکه میدونه سر داوسی که عاشق شیرینه اونجاست . تو فصل های قبلی مرگ پسره ای که تو آتیش سوخت رو هم پیش بینی کرده بودا

الان اون وحشی ها چی شدن ؟ کجان ؟ زندانی ان ؟ این افراد به ظاهر نگهبانی که جان رو کشتن چه جوری میخوان جلوی اینا رو بگیرن ؟ موسیقی آخرش هم مشکوک بود . درمورد سانسا و تیان هم اگه دوباره ببینید معلومه خودکشی نیست. اونا میتونستن همون جایی که دختره افتاد هم خودکشی کنن

برین آخه از کجا یهو پیداش شد ؟

حرکتایی میکنن تو این سریال که واقعا غیر قابل باوره بعد میگن خیلی به حقیقت نزدیکه آخه میانگین چهارده مرگ تو هر اپیزود طبیعیه ؟ جان رو بیرون بکشن بعد بکشنش بعدم برن پی کارشون ؟ یعنی همه برادرا توافق کرده بودن ؟ چرا راهش دادن اصلا ؟ ترجیح میدادم جان همون قسمت هشت بمیره طبیعی تر بود

راستی اون ترکی که همزمان با شروع جنگ استنس پخش شد و اون ترکی که موقع مرگ جان پخش شد چی بود اسمشون ؟ کسی میدونه ؟

این سم با اون جمله ی فیلسوفانه ای که به اون پسره گفت کار دستمون داد حالا حتما فک میکنه این کار غلطی که اون کرده خیلی درسته !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی از بچه ها قبلا اشاره کرده بود ملیساندرا میتونه یه صورت دیگه بسازه که واسه منس ساخته بود ممکنه اون طرف هم جان نبوده باشه ؟

ملیساندرا بالاخره بی دلیل که برنگشته با اینکه میدونه سر داوسی که عاشق شیرینه اونجاست . تو فصل های قبلی مرگ پسره ای که تو آتیش سوخت رو هم پیش بینی کرده بودا

 

برین آخه از کجا یهو پیداش شد؟

 

 

 

برین رو مشخصه، خبر از کجا بهش رسید که سپاه استنیس سمت وینترفل حرکت میکنه. پادریک می بینه سپاه رو.

 

نمیدونم اگر پیش بینی ملیساندر اینقدر خوبه، چرا در مورد استنیس اشتباه کرد؟ یعنی عمدی بود ضربه زدن به استنیس؟

 

تئوری غیر محتملی نیست، ولی خب، به نظرم خود جان بود که مرد. یعنی سر داووس بود که جای جان مرد؟ جان رو تو بدن سر داووس قرار ببینیم؟ فکر نکنم ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamedsr » سه شنبه خرداد 26, 94 10:34 am[/url]"]

یکی از بچه ها قبلا اشاره کرده بود ملیساندرا میتونه یه صورت دیگه بسازه که واسه منس ساخته بود ممکنه اون طرف هم جان نبوده باشه ؟

ملیساندرا بالاخره بی دلیل که برنگشته با اینکه میدونه سر داوسی که عاشق شیرینه اونجاست . تو فصل های قبلی مرگ پسره ای که تو آتیش سوخت رو هم پیش بینی کرده بودا

 

برین آخه از کجا یهو پیداش شد؟

 

 

نمیدونم اگر پیش بینی ملیساندر اینقدر خوبه، چرا در مورد استنیس اشتباه کرد؟ یعنی عمدی بود ضربه زدن به استنیس؟

 

من همیشه فک میکردم و هنوزم فک میکنم پیشبینی های ملیساندره همه درست از اب درمیاد فقط اینکه استنیس همون شخص رو اشتباه برداشت کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام...اینایی که میگم نظر شخصیمه...از یه طرف مارتین میگه چرا فک میکنید جان رو کشتم..

از طرف دیگه کارگردان سریال جوری رفتار میکنن که جان مرده ...

یه نکته ای هم هست...کتاب بعدی اخرین کتابیه که از سریال جلوتره پس....

ببینید من کتابو نخوندم ولی قصد دارم تو تابستون بخونم که درست بفهمم تو کتاب بعدی چی میشه...

نمیگم خیییییلیا ولی بضیا هم بخاطر اینکه کتاب جلوتر از سریاله میرن سراغش...پس بعد از کتاب بعدی این افراد از دور کتاب خونیه سریال کنار میرن یا حداقل نمیرن سریع تا کتاب اومد نسخه اولشو تهیه کنن..

حالا باید یه جوری این امر جبران بشه دیگه... پس باید عوامل سریال هرکاری از دستشون بر میاد انجام بدن که مردم به خریدن کتاب بعد تشویق بشن یا به قول خودمون تا میتونن مردمو تشنه کتاب بعد نگه دارن...پس این کارایی که میکنن طبیعیه... حداقل از نظر من...

میمونه این مساله که ایا واقعا جان مرده یا نه...تو سریال جوری نشون دادن که احتمال مرگش 98٪ یا بیشتره.. ولیدلایلی که باید جان تو کتاب بعد باید باشه زیاده...

ولی نمیشه گفت 100٪ هست.. ولی اینو نمیشه راجبه استنیس گفت...اصلا زنده بمونه که چیکار کنه؟؟؟؟

چه کاری برای انجام دادنش تو سریال مونده که با عقل جور در میاد؟؟دفاع از دیوار؟؟ یا متحد کردن شمال؟؟ یا رهبریه مردم ازاد پشت دیوار و اینکه یادشون بده اوضاع و فرهنگ و نحوه ی زندگی کردن مردم وستروس چجوریه؟

بیخیاله استنیس شید...ادر ها ببرنش با اون کارایی که کرد..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب، سیل طرفداران خشمگین جان و بی نصیب نموندن جرج، D&D، الی و ...

امیدوارم به خاطر مرگ شخصیت محبوب نباشه این ایرادها که مسخره شده دیگه و ...

 

 

الان کلاً می خوام به فرق کتاب و سریال بپردازم و تخریب کنم سریال رو، باز امیدوارم مثل فصل های پیش اعتراضی صورت نگیره.

 

کلاً روند مرگ ها خیلی پردازش ضعیفی داشتن، من مشکلی با جمع شدن اتفاقات تو یه اپیزود ندارم ولی وقتی وقت کم می یارین و نمی تونین خوب نمایش بدین خب نکنین.

 

در مورد جان

تو کتاب قشنگ He had it coming، سورپرایز چندانی در کار نبود. وحشی ها رو آوردی افرادت طاقتشون طاق شده بود حالا واسه من لشگر کشی می خوای بکنی؟ همونجور که بچه ها گفتن اینجا یه حال اساسی به جان دادن و هر چقدر به آلیستر حال داده بودن الان بر عکس شد.

 

اصن همین که الی رو آورد بر دل خودش داغونی سازنده ها رو می رسونه. جان تو کتاب از تو حیاط رد می شه می گه ایگریت اینجا مرد حالا کسی که کشتتش رو بیاره هر روز جلو چشمش ؟!!

 

 

یعنی اونجا که برین بالا سر استنیس جملات "به نام رنلی" رو می گفت Literally بودم.

 

استنیس که من همچنان بلاشک می گم نبرد وینترفل رو می بره.

اصن فازشون چی بود تهیه کننده ها ؟!!!!!!!!

برین ؟! مرگ استنیس به دست برین تو کتگوری مرگ جیمی به دست کیتلین یا لیتل به دست سانسا که باید یه بلایی سر مارتین بیاد قرار می گیره واسه من.

 

 

 

 

آریا هم که خوب جایی افتاده، آدمش می کنن یا در واقع No one

 

باز به آریا هم حال دادن، کشتن مرین ترنت کجا کشتن اون خواننده کجا.

جوگیر شده مثل باباش Deserter نگهبانان رو اعمال قانون می کنه. یعنی راه می ره باید پس گردنی بخوره این بشر.

No One شدن آریا جزو آرزوهامه که بعید هم هست.

 

 

دورن که کلاً

 

من ساده دل رو بگو قبل فصل منتظر دیالوگ الاریا راجع به انتقام بودم.

 

@مهدی:

مگه جیمی مثل بعضیاست که بزنه تریستین رو بکشه.

حالا فصل بعد دقیق همین می شه.

همونجور که با توجه به کتاب سوزوندن شیرین توسط استنیس غیر قابل باوره.

 

 

یعنی راجع به دینریس همین بس که توسط یک کالاسار دوتراکی محاصره شده، اژدهاشم که داغونه خدا رو شکر ولی همه دارن به این فکر می کنن که دوتراکی ها به خدمتش در می یان عوض اینکه همونجا بکشنش یا ببرنش ویس دوتراک.

دیگه کار کردن مه و خورشید و فلک به کام دینریس تو ناخودآگاهمون حک شده.

الان دروگون داغون بود یا لش کرده بود اونجوری بود؟

 

At the very least U could hunt us some supper

الان اینم دیالوگ خفن محسوب می شه؟!!!

چرا این بشر اینجوریه خب ؟!

چقدر اون سکانس تیرین و داریو و ... هم داغون بود.

داریو از کی تا حالا راه حل هایی که به مغزش می رسه از کشتن فرا تر می ره؟

جدی تیرین بیاد با جورا دعوا کنه؟! شان و شخصیتش رو حفظ کنین جان من.

 

 

 

سانسااااااا؟؟؟؟؟؟؟ نه اون نمیره ما منتظریم یه روز این ادم شه و این قدر منتظره یکی نباشه بره مثل مادرش زن قوی ای شه:(((

 

Sry, I couldn't resist

 

بیشتر که فکر می کنم ایده خوبیه سانسا مثل کیتلین شه ، بسی لذت خواهیم برد. فقط چیزی نمونده واسشون که سانسا بخواد به فنا بده.

 

 

@آزور:

خب boring هم "حوصله سر بر" و هم "خسته کننده" رو می رسونه که جفتشون تو فارسی خیلی بکار برده نمی شن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام.

با عرض تسلیت به همه شما برای مرگ ناگهانی جان اسنو (البته خیلی هم ناگهانی نبود). از قبل از اینکه این اپیزود رو ببینم دلم شور میزد که همچین اتفاقی قراره بیفته. من سر مرگ ند استارک، عروسی سرخ، و مرگ اوبرین مارتل که یکی از محبوبترین شخصیت هام بود شوک شدم ولی سر هیچ کدوم گریه نکردم. این اولین بار در طول سریال بود که من هق هق گریه میکردم.

متاسفانه هیچکس نمیتونه بگه که جان زنده هست یا نه. هر چقدر هم تو سایت های مختلف دلیلهای زنده بودنش رو بخونید، بازم نمیتونید بفهمید تو سر مارتین و تهیه کننده ها چی میگذره؛ با اینکه خیلی خوبه که همه امیدوار و مثبت باشیم. من امیدوارم از ته دلم که جان برگرده حالا به صورت هر چی (دایروولف، آدر،...) و انتقامش رو از این (ببخشید) حرومزاده های ناشکر بگیره و همچنین، بیاد و داستان رو پایان بده. با اینکه هی منتظر کتاب و سیزن جدید هستم دیگه دارم کم کم خسته میشم از اینکه انگار هیچ پایانی وجود نداره، از اینکه شخصیتهای مورد علاقه ام دارن یکی یکی میمیرن (دیگه فکر کنم کسی نمونده که نمرده باشه)، و از اینکه به احتمال زیاد پایان داستان با همه چیزهایی که من فکر میکنم فرق خواهد داشت. خیلی از شخصیت هایی که ما امیدوار بودیم بیان و یه ذره دل ما رو خوش کنن، پدیدار نشدن. احساس میکنم تو سریال تمرکز فقط روی بدی همه چیز هست.

نکته این نوشته رو به کلی یادم رفت: شما اگر صحنه آخر مرگ جان اسنو رو ببینین، همون موقع که رو زمین خوابیده و تصویر به صورتش نزدیک میشه، میتونین ببینین که مردمکهای چشم جان بزرگتر میشن. باید بگم که از نظر پزشکی و با توجه به چیزهایی که من خوندم، مردمک نسبت به شدت نور عکس العمل نشون میده و همتون میدونین که با نور زیاد تنگ و با نور کم گشاد میشه. این به خاطر وجود عنبیه س که یک ماهیچه س. وقتی کسی میمیره، همه ماهیچه ها در یک حالت قفل میشن و عنبیه هم خاصیت تنگ و گشاد کردن مردمک رو از دست میده و در نتیجه، مردمک گشاد باقی میمونه. اگر یادتون باشه تو بسیاری از فیلمها برای تشخیص دادن شخص مرده، نور چراغی رو تو صورتش میندازن تا ببینن که آیا مردمک عکس العملی نشون میده یا نه. اگر مردمک تنگ نشه یعنی شخص مرده. البته این همیشه فقط نشان دادن مرده بودن نیست و توقف نبض هم باید همراه گشادی مردمک باشه.

ممکنه جان در لحظه آخر وارگ کرده باشه، ممکنه که ملیساندر در عمرش یک کار درست انجام بده و جان رو برگردونه، ممکنه جان آدر بشه و برادرهاشو بکشه، ممکنه جان تولد دوباره اس در آتش داشته باشه و به صورت آزور آهای یا پرنس وعده داده شده برگرده، ممکن هم هست که جان واقعا مرده باشه.

اما همه اینا فقط ممکنه... .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فقط و فقط دلم برای نویسنده ی مقاله این سایت می سوزه که در دو پارت اونم خوب و مفصل به تحلیل و آنالیز محاصره وینترفل و احتمالات و اضافه شدن خاندان های شمالی به استنیس و استراتژی ها و .... پرداخته بو اون وقت سازندگان سریال اومدن چیز کردن به داستان اونم توی کمتر از 5 دقیقه

بخونین خالی از لطف نیست

https://bryndenbfish.wordpress.com/2013/11/15/a-complete-analysis-of-the-upcoming-siege-of-winterfell-part-1/

https://bryndenbfish.wordpress.com/2013/11/19/a-complete-analysis-of-the-upcoming-siege-of-winterfell-part-2/

حالا امیدوارم تو کتاب حداقل یه نبرد درست حسابی رو ببینیم حالا برنده هرکی که هست فقط اخلاق مهمه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان مشکلی که در مورد مقایسه کتاب و سریال وجود داره اینه که هر کاری کنند یه عده یه چیزی در میارن تا اعتراض کنن نسبت بهش.

اگر بیش از حد بپردازند، میگن کش دادن این قسمت رو ...

اگر از یه قسمت دیگه بزنن، میگن چرا این قسمت رو حذف کردن، چرا این کاراکتر نیست ...

اگر خیلی بیشتر از حد ساخت سریال رو طول بدن، میگن چرا اینقدر فاصله افتاد، دو سال برای یک فصل؟ ...

اگر سرسری کار کنند، میگن چرا جلوه های ویژه ش ضعیف شد اینجا (مثل انتقاد خود من به قسمت قبل)، چرا جنگش رو ضعیف در آوردن ...

 

بیش از این نمیشد به شمال پرداخت، با دوستمون ( ويسنيا تارگرين) خیلی هم مرگ جان تو سریال غیرمنتظره نبود.

به نظرم با اونکه فصل 5 نسبت به فصلهای قبل ضعیفتر بود، حداقل تو قسمتهای شمال خوب کار کردن. انتظارات رو برآورده کردن ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان:

جیمی کتاب نه اما جیمی سریال اونم بعد از ابراز احساسات پدر و دختری؟؟

 

این مه و خورشید هم توی سریاله. نصف فلاکتهای دنریس رو اصلا نشون ندادن! صحنه آخر رو هم خوب در نیاوردن که الان یه عده فکر میکنن دنریس سپاه جدید گیر آورده!

دروگون هم به نظرم چیزیش نیست و فقط لج کرده بود.

 

نه که همه دیالوگهای god of tits and wine خفنه!!

 

داریو که اصلا داریو نیست! 7،8 تا کاراکتر رو قاطی کردن تا شده این. با این گندی که سریال زده من قبل از خوندن کتاب 6 باید یه بار دیگه کتابها رو بخونم تا پیش زمینه های سریال از ذهنم پاک بشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه چی دیگه هم هستااا

تو فصل 3 یه گروه brother hood بود که به lord of light اعتقاد داشتن اونا با یه دعاهایی میتونستن چندین بار یه نفرو از مرگ برگردونن

دقیقا همون موقع ها هم بود که ملیساندر رفت پیششون و ازشون پرسید که lord of lightچند بار تاحالا جون اینو نجات داده

اگه اونا تونستن قطعا ملیساندره هم میتونه جان رو از مرگ حتمی نجات بده

 

ینی میشهههههه......

 

داستان دنریس هم خیلی جذاب ترشد نسبت به فصل قبل شبیه قبلناش شد

سانساو تیون هم خلاص شدن از دست رمزی روانی اگه خدا بخاد واااای اگه رمزی جنازه اون دختره رو ببینهههههه..

استنیس هم متنفر شدم ازش به شدت حقش بود که تنها شه و بمیره

در اخر هم

من جااااان میخوااااااااااامممممم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمیدونم من چرا اصلن از استنیس متنفر نشدم. ترجیح میدادم بولتونها بمیرن به جای استنیس. حداقل استنیس رو بازی میکرد. مهمان کشی خیلی وحشتناکتر از فرزند کشی هست. هرچند کار استنیس رو تایید نمیکنم به هیچ وجه

من همچنان معتقد به زنده بودن جان هستم. روند داستان جوری هست که به جان احتیاج دارن

@daenerys targaryan

برادرهود رو من یادم نبود. راست میگی احتمالش خیلی زیاده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
کیوان مشکلی که در مورد مقایسه کتاب و سریال وجود داره اینه که هر کاری کنند یه عده یه چیزی در میارن تا اعتراض کنن نسبت بهش.

اگر بیش از حد بپردازند، میگن کش دادن این قسمت رو ...

اگر از یه قسمت دیگه بزنن، میگن چرا این قسمت رو حذف کردن، چرا این کاراکتر نیست ...

اگر خیلی بیشتر از حد ساخت سریال رو طول بدن، میگن چرا اینقدر فاصله افتاد، دو سال برای یک فصل؟ ...

اگر سرسری کار کنند، میگن چرا جلوه های ویژه ش ضعیف شد اینجا (مثل انتقاد خود من به قسمت قبل)، چرا جنگش رو ضعیف در آوردن ...

 

بیش از این نمیشد به شمال پرداخت، با دوستمون ( ويسنيا تارگرين) خیلی هم مرگ جان تو سریال غیرمنتظره نبود.

به نظرم با اونکه فصل 5 نسبت به فصلهای قبل ضعیفتر بود، حداقل تو قسمتهای شمال خوب کار کردن. انتظارات رو برآورده کردن ...

 

خب اول یه سری توضیح بدم.

من فصل یک و دو سریال رو دیدم بعد رفتم سراغ کتاب ها.

همون موقع که حتی از وجود کتابها خبر هم نداشتم و فصل یک و دو هم خیلی ایرادی بهشون گرفته نمی شد این سریال رو سریال تاپی نمی دونستم.

اون ایرادهایی که می گی مشکل نیستن. مشکل اینه که سریال در حد بهترین سریال ها خوش ساخت نیست.

حالا بخاطر تم تاریخی ه، بخاطر اینه که D&D قبلاً حتی یه فیلم کوتاه هم نساختن، بخاطر فیلمبرداری و گروه های موازی ه یا ... کاری ندارم.

اصن هم نمی خوام ریز بحث کنم که تو قسمت های قبلی می تونستن این اتفاقات رو بگنجونن.

برای من مهم نیست که جان مثل کتاب بمیره و دلیلش یکی باشه واسه من این مهمه که

 

تو کتاب قشنگ توجیه داره مرگ جان، متوجه نمی شه که داره از خط قرمز افرادش رد می شه ولی تو سریال نه. نشون دادن اینم دقت و هنر می خواد نه وقت و جلوه های ویژه.

 

Walk of Shame خوب در اومده و قطعاً من نمی یام گیر بدم

که چرا نشون ندادن که وقتی یاد مگی می افته گریه می کنه.

 

همه اعتراض من یکی حداقل به اینه که به اندازه کافی خوب در نمی یارن نه اینکه چرا مثل کتاب نیست مو به مو.

 

 

@مهدی:

من اینکه جیمی رو بیشتر داغون کردن یا استنیس از سوالاتی ه که ذهنم رو درگیر کرده. اونم شوخی بود صرفاً.

من می گم که چرا ملت به شخصیت پردازی عالی، بی نقص و بدون ذره ای تناقض جرج رو شخصیت ها توجه نمی کنن بعد می بینم کسایی که سریال رو می سازن و خیر سرشون باید این چیزا رو دیده باشن و اهمیت بدن بهشون با یکی از عالی ترین نمونه ها (جیمی) اینجوری می کنن.

باز من ساده دل به why have the gods made me love a hateful woman گیر می دادم که جیمی چنین دیالوگی نخواهد گفت. چون تو کتاب مسئولیت پذیر ه به شدت و نمی یاد خودش، اختیار و انتخابش رو بذاره کنار، قربانی بدونه خودش رو و بگه خدایان فلان کردن. دیگه این فصل یه کاری کردن دستام رو بردم بالا و بیخیال شدم.

 

 

د آخه تو کتاب که دروگون سv و مر و گنده اونجاست یه کالاسار که سهله، شونصد تارو هم می زنه می سوزونه، باز تو سریال زخمی و داغون ه.

 

 

آره والا، یه بار دیگه باید بخونیم که سریال رو حذف کنیم از حافظه. دیده شده احتمال داره نظرات آدم هم تغییر کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اووووف چقدر کشت و کشتاررررررر

سگ. تو روح مارتین و کارگردانای سریال(با عرض معذرت از حضار)

بجز بخش لذت بخش حقارت سرسی بقیه اش خیلی بد بود

 

 

 

اگه بخاطر تیریون نبود منم فصل بعد رو نمیدیدم چه کنم که نمیتونم دل بکنم ازش

 

 

تیروین دچار بیماری گری اسکیل میشه؟!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا که سریال رفت تا سال دیگه... و کتاب هم منتشر نشده ..من یه پیشنهاد برای دوستای فانتزی دوست و کتاب خونمون دارم...تابستونه و وقت یجورایی زیاد..اقای تالکین بزرگترین فانتزی نویس تاریخ (نویسنده ی ارباب حلقه ها) قبل از مرگش یه فانتزی به نام Warcraft رو نظرش رو داد..اما عمرش کفاف نداد تمومش کنه متعصفانه...و بهترین شاگردش ادامش داد(ریچارد ناک)... و در نیویورک تایمز بهترین فانتزی نویس زنده اعلام شدن ایشون...بخونید کتاباشو... خییییلیی خیییلیییی قشنگه... بحثش از بقیه ی فانتزیا جداس واقعا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان:

این که مشکل اکثر اقتباس هاست. مخصوصا زمانی که سازنده فکر میکنه که همه کاره است و برای خودش حق قائل میشه.(نمونه اش فیلم هابیت!). اینا هم هرچی سریال جلوتر میره احساس میکنن که ما هم خودمون دست کمی از مارتین نداریم. اما نمیدونن این موفقیت فصل های قبل به خاطر داستان مارتین بوده نه کار اینها! برای همین هی میان و دوز تحریفات رو زیاد میکنن و به بهانه های مختلف(بودجه، زمان و ...) میان دلایل منطقی و سیر علت و معلولی کتاب رو کنار میذارن و یه سری داستان های آبکی و بی سر و ته و پر تناقض رو میسازن. منم همیشه برام سواله که چرا چیزی که توی کتاب انقدر خوب ساخته و پرداخته شده ول میکنن و یه ورژن داغون تحویل ملت میدن.

 

 

تو کتاب که دیگه میرینی برای دنریس وجود نداره. فکر میکنه شهر افتاده دست هیزدار. سپاه یونکای و آستاپور هم که پشت دروازه هستن. طاعون و بیماری هم شهر رو پر کرده. دروگون هم که دو روزه رفته و ازش خبری نیست. اینم تک و تنها و فلک زده افتاده وسط کالاسار ژاکو! اونجا ترس و وحشت از دنریس میچکه.

تو سریال چی؟ محاصره میرین در کار نیست. شهر دست خودشونه و فقط یه تاکسی میخواد که اونو برسونه به میرین. دروگون هم 100 متر اونورتر نشسته. چنان با اعتماد به نفس اون وسط کالاسار وایساده که انگار هر لحظه سوت بزنه دروگون میاد. تازه برای جورا و داریو هم رد پا میذاره! همچینم وحشت زده نیست.

 

 

//

 

Aramis » سه شنبه خرداد 26, 94 2:40 pm[/url]"]حالا که سریال رفت تا سال دیگه... و کتاب هم منتشر نشده ..من یه پیشنهاد برای دوستای فانتزی دوست و کتاب خونمون دارم...تابستونه و وقت یجورایی زیاد..اقای تالکین بزرگترین فانتزی نویس تاریخ (نویسنده ی ارباب حلقه ها) قبل از مرگش یه فانتزی به نام Warcraft رو نظرش رو داد..اما عمرش کفاف نداد تمومش کنه متعصفانه...و بهترین شاگردش ادامش داد(ریچارد ناک)... و در نیویورک تایمز بهترین فانتزی نویس زنده اعلام شدن ایشون...بخونید کتاباشو... خییییلیی خیییلیییی قشنگه... بحثش از بقیه ی فانتزیا جداس واقعا

این صحبت درست نیست. نه ایده وارکرفت از تالکین بوده و نه ریچارد ناک شاگرد تالکین. زمانی که تالکین فوت میکنه ناک فقط 12 سالش بوده و بعید میدونم تا اون سن اصلا به انگلستان سفر کرده باشه یا با تالکین دیداری داشته.

 

البته در اینکه وارکرفت(حداقل سه گانه نبرد پیشینیان) فانتزی خیلی خوبی هست هیچ شکی نیست و خوندنش به همه توصیه میشه اما ارتباطی با تالکین نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شایدم مثل خیلی شخصیت های دیگه جان اسنو هم بمیره!

ولی دوستان به یه مورد توجه کنین:

ملیساندره به دیوار برگشت(میخواد اونجا چیکار کنه)

و از همه مهمتر که یکی دوستان هم اشاره کردن به این موضوعه اینه که در فصل سوم سریال و قسمت چهارم اون، اونجایی که سگ شکاری رو میبرن توی غار(مخفی گاه)، با کسی بنام "بریک دونداریان" مواجه میشیم که شش بار بعد از مرگ به زندگی برگشته اونم با دعای یک فرد مست و ... که این فرد از راهبان قدیمی خدای روشنایی بوده، ملیساندره قدرتش بیشتره. توی غار به آریا توضیح میدن که وقتی بریک دوندارین برای اولین بار مرد(یعنی کاملا مرد بدون هیچ تئوری و ...) و اون زمانی بود که نیزه "کوه" رفت توی شکمش و یه تیر از پشت بهش زدن و یک تبر هم به پهلوش خورده بود و تمام جای زخم ها رو هم به آریا نشون میدن اونم تازه فقط با یک جمله "شب تاریک است و پر از وحشت". به نظر من جان میمیره و ملیساندره با این روش زندش میکنه و بعدشم جان دیگه قسمش شکسته و ادامه ماجرا...

 

نظر استادان و دوستان در این رابطه چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

امیدوارم کسی این حرف من رو به حساب توهین به خودش در نظر نگیره ولی دوستان عزیزی که میگید سریال ذهنیت شما رو نسبت به کتاب خراب میکنه و تو تاپیک مربوط به تک تک اپیزود ها گفتید سریال ضعیفه و دنیای مارتین رو ضعیف به تصویر میکشه و ... ،یه سوال ازتون دارم؛کسی اسلحه نگه داشته رو سرتون و مجبورتون میکنه سریال رو ببینید؟

بازم میگم که امیدوارم این پست من حقیر رو فقط یه نقد بدونید نه بیشتر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×