رفتن به مطلب
alireader

هویت واقعی کاراکتر های فرعی مثل هودور و پچ فیس

Recommended Posts

درباره هویت واقعی شخصیت های مهم مثل جان یا واریس یا ایلریو و اگان و... خیلی بحث شده ولی درباره بعضی شخصیت ها که به ظاهر خیلی نقششون مهم نیست ولی البته خیلی مرموزن یا به نظر میاد اونی که نشون میدن و ادعامیکنن نیستن خیلی بحث نشده

افرادی مثل ننه پیر و هودور و پچ فیس و یا شبح های هارت

فکر میکنید کدوم شخصیت های حاشیه ای در ادامه کتاب میتوونن نقش خیلی مهمی داشته باشن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

میتونه این طور باشه ولی هودور که پیشگویی نمیکنه . به نظرم پچ فیس بیشتر از ایناس شاید یه جورایی شخص برگزیده خدای مغروق باشه

یه جایی تو فصل های جان هست که ملیساندر به جان میگه از این پچ فیس باید ترسید و خیلی شخص خطرناکیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مورد پچ فیس به نکته جالبی برخوردم،

میدونیم که پچ فیس ترانه هایی درباره پریان دریایی میخونه:

Under the sea the mermen feast on starfish soup, and all the serving men are crabs

زیر دریا مرد ماهی ها ( پری دریایی مذکر) با سوپ ستاره دریایی مهمانی گرفتن و همه خدمتکاران خرچنگ هستن

I will lead it! We will march into the sea and out again. Under the waves we will ride seahorses, and mermaids will blow seashells to announce our coming, oh, oh, oh

من رهبریش میکنم! ما به سمت دریا یورش میبریم و دوباره خارج میشیم. زیر امواج ما سوار اسبهای دریایی میشیم و پریان دریایی در صدف های حلزونی میدمن تا امدن ما رو خبر بدن

 

حالا نمیدونم به این قسمت به ظاهر کم اهمیت از کتاب دنیای یخ و آتش توجه کردین یا نه؟

راوی بعد از معرفی دو نژاد غول ها و فرزندان جنگل میگه:

در برخي نقل ها از نژاد سومي نيز ياد شده كه در عصر طلوع در هفت پادشاهي مي زيسته اند. اما سندحقيقي بودن آن چنان ضعيف است كه نياز دارد به شكلي مفصل مورد مداقه قرار بگيرد. در ميان آهن زادگان داستاني رايج است كه مي گويد اولينِ نخستين انسان ها كه پا به جزاير آهن گذاشتند، صندلي سنگ درياي معروف را بر روي جزيره ويك قديم يافتند، اما آن جزاير خالي از سكنه بودند. اگر اين حقيقت داشته باشد، اصل و ريشه سازندگان اين صندلي يك راز است. استاد كرث درمجموعه ي افسانه هاي آهن زاده هاي خود به نام، آوازهايي كه مردان مغروق ميخوانند، حدس زده كه اين صندلي توسط بازديدكنندگاني از آنسوي درياي غروب به جاي مانده است،(ترجمه از سایت وینترفل)

 

حالا به نظرتون ممکنه این نژاد سون همون پریان دریایی یا یک نژاد نیمه انسان نیمه پری بوده باشن که صندلی سنگ دریا رو ساختن و در روزگاران باستانی بر جزایر آهن حکومت میکردن؟ و همون طور که شاهد بازگشت غول ها و فرزندان به دنیا بودیم شاهد بازگشت پریان دریا هم باشیم؟ خدای مغروق شخصیتی شبیه پوزیدون پدر مرمید ها ومرمن ها باشه و پچ فیس هم نقشی در بازگشت اون ها به جهان داشته باشه؟

در اینمورد علاوه بر هذیان های پچ فیس چند اشاره مختصر هم تو کتاب هست مثلا وریس یه بار در شورای کوچک درباره دیده شدن کراکن ها در دریا صحبت کرد. در سریال هم شنیده بودیم که قراره کراکن در آینده داشته باشیم.

به علاوه این پیشگویی ارون گریجوی خیس مو:

An iron king shall rise again, to sit upon the Seastone Chair and rule the isles

یک پادشاه آهن باید دوباره برخیزد، تا بر صندلی سنگ دریا جلوس کند و بر جزایر حکومت کند

این حرف ارون ظاهرا درباره احیای پادشاهی قدیم جزایر آهن هست که در زمان هرن سیاه به پایان رسید ولی از کجا معلوم معنی اون بازگشت مجدد ساکنان باستانی جزایرآهن و حکومتشون بر تختی که ساخته بودن نباشه؟

 

من فکر میکنم پچ فیس شخصیت بسیار مهمی باشه و در آینده نقشش سرنوشت ساز باشه.

این رو ملیساندر به جان میگه(درباره پچ فیس):

 

That creature is dangerous. Many a time I have glimpsed him in my flames. Sometimes there are skulls about him, and his lips are red with blood.

 

اون موجود خطرناکه. خیلی وقت ها در شعله هام دیدمش.گاهی اوقات اطرافش جمجمه هست و لبانش با خون سرخه.

 

پچ فیس چه کسی رو کشته؟ خون کی رو میخوره؟

 

تا حالا دقت کرده بودین اگر پچ فیس توانایی جاسوسی یا جادویی داشته باشه میتونه به تمام اطلاعاتی که در نامه صورتی اومده دسترسی داشته باشه؟

 

جمجمه های اطرافش شما رو یاد جمجمه های اطراف جان اسنو نمیندازه؟

 

و یک چیز دیگه سریال سازان محترم برامون اسپویل کردن که شیرین تو کتاب بعدی میمیره. ولی کی میکشش؟ مطمینم مثل سریال به این شکل احمقانه استنیس و ملیساندر اتشش نمیزنن.

ولی پچ فیس چی؟ کسی که بیست و چهار ساعته کنارشه . خونی که تو ویژن ملیساندر داره میخوره خون شیرین نیست؟

--------------------

پی نوشت: اگر فکر میکنین پچ فیس کاراکتر مهمی نیست به این دقت کنید: پچ فیس عروسی سرخ رو پیش بینی کرده بود:

 

“ Fool’s blood, king’s blood, blood on the maiden’s thigh, but chains for the guests and chains for the bridegroom, aye aye aye.

خون دلقک،خون شاه،خون روی ران های دوشیزه،ولی زنجیر برای مهمانان، و زنجیر برای داماد،ای ای ای

 

-خون دلقک اشاره به سربریدن پس کندذهن والدر فری که به کلاهش زنگوله بسته بود توسط کتلین.

-خون شاه ، خون راب خدابیامرز شاه شمال

-خون دوشیزه : خون بکارت رزلین دختر والدر فری

-زنجیر برای مهمانان عروسی مثل مندرلی ها و آمبرها و بقیه مردان شمالی

-زنجیر هم برای ادمور تالی داماد بخت برگشته که تازه از زیبایی عروسش سرمست شده بود

638px-Patchface.jpg.7f2eb7b909f8ca09a78addd08be111ee.jpg

700px-Seastone_Chair.jpg.d16ec597b1af3ba01b9336205c37c7fb.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی از چیز هایی که خیلی علاقه مندم راجع بهش بیشتر بدونم خدایان و نقششون توی دنیای نغمه هستن

ما میدونیم که بیشتر هفت پادشاهی پیرو خدایان 7 هستن ،

ما میدونیم که پیروان رلور خدای آتش وجود دارن و توروس ملیساندره و چندتایی دیگه رو از پیروان رولور میشناسیم.

خدای بینهایت چهره هست با مردان بی چهره که بسیار مرموزن

خدایان قدیم و درختان روبند دار توی شمال هستن که به نظر میرسه قدرت بسیاری توی شمال دارن

و همچنین خدای مغروغ با پیروانی مثل ارون خیس مو .

به نظر میاد هرکدوم این خدایان قدرتی دارن

از قدرت رلور که دیدیم ، زنده کردن مردگان و درست کردن شبح برای کشتن افراد.همچنین عوض کردن چهره با جادو (منس ریدر و ارباب استخوان ها توسط ملیساندره )

پیشگویی ها و دیدنشون توی آتش هم هست ، و همچنین اون بحث زالو ها که نمیشه بی اهمیت ازشون عبور کرد.

در مورد خدای بی نهایت چهره هم که میگن مرگ رو عطا میکنه و قدرت پیروانش رو دیدیم و میتونیم فرض بگیریم بسیار قدرتمنده.

خدایان هفت رو من ازشون چیزی ندیدم ، ولی با حرفی که زده شده که این 7 خدا در واقع چهره های یک خدا هستند ، میشه حدس زد اینا هم همون خدای بی نهایت چهره باشن.

خدایان قدیم هم در شمال قدرتشون با درختان دیدیم . درختانی که به نظر میرسه نقش خیلی مهمی خواهند داشت و قدرت زیاد.

و همچنین خدای مغروق ... که البته تا الان چیز زیادی ازش نشنیدیم.

میشه چند تا فرضیه در نظر گرفت:

1-مارتین میخواد یک جنگی بین خدایان و پیروان خدایان راه بندازه ، و یا اینکه با متحد کردن خدایان اونا رو به دو جبهه تقسیم کنه. مثلا خدایان جنگل در مقابل رولور.

فکر نمیکنم این به نظر درست باشه ، به هرحال داشتن چند خدا چیزی نیست که زیاد جالب باشه ، و مارتین گته خدایان نقشی نخواهند داشت در کتاب.(نقش مستقیم)

2-اصلا چیزی به نام خدایان وجود نداشته باشه! پیروان هفت که پیرو 7 تا مجسمه هستند.اینا میرند کنار.

پیروان خدای بی نهایت چهره ، یک هنر و جادوی خاص دارن . خدایی در کار نیست ، این جادوی اوناست که باعث قدرتشون شده . شاید حتی یک رهبر بسیار قوی داشته باشند . موجوداتی باستانی مثل آدر ها که قدرتشون رو از این ها بگیرن. در دنیایی که کسی میتونه با عمل وارگ شدن بره داخل بدن موجود دیگه ، چرا یه وارگ قوی تری نباشه که دو تا بدن رو ادغام کنه و هروقت خواست از هم جداشون کنه؟ درواقع مثلا جان به جای اینکه گرگش همراهش باشه و داخلش وارگ بشه ، به نوعی گرگ رو همیشه درون خودش داشته باشه!

رولور هم میتونه یک موجود باستانی باشه. یک تارگرین قدرتمندی که آتش رو میتونه ازش به عنوان زنده کردن ، ( حتی میشه اینم زنده کردن در نظر نگرفت ، شاید رولور تسخیرشون میکنه ، چون با توجه به اینکه عوض میشن و اون فرد سابق نیستن ، شاید رولور بدنشون رو کم کم میگیره . چون بریک داندریون به توروس گفت هربار که زنده میشم بیشتر تغییر میکنم ) به عنوان انتقال پیام یا کارهای دیگه استفاده کنه.

خدایان جنگل میتونن توسط کسایی مثل فرزندان جنگل کنترل بشن ، خیلی راحت اونا هستن که درختان رو اینطور ساختن که بتونن داخلش برن و جادوهایی انجام بدن.

و در این صورت ، میشه گفت خدای مغروق هم یک موجود باستانی میتونه باشه که داخل آب هست ، و حالا با برگشتنش جبهه رو به سمت گریجوی ها سنگینتر میکنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ArI@N@

ممنون بحث خوبی مطرح کردی

ببخشید اول چند نکته:

خدایان قدیم و درختان روبند دار توی شمال هستن که به نظر میرسه قدرت بسیاری توی شمال دارن

درختان WEIWOOD رو درخت رودبند یا درخت نیایش ترجمه میکنن. منظور همون درختان سفید با برگ ها سرخ تو جنگل های خدایان هست که رو بعضی هاشون صورت هایی حکاکی شده . خدایان قدیم قلمرو شون در جاییه که جنگل های خدایان و درخت های رودبند باشن. قبل از ورود اولین انسان ها و اندال ها این درخت ها در تمام وستروس بودن. ولی الان به جز شمال دیوار به ندرت ازشون باقی مونده.جاهایی مثل جنگل خدایان وینترفل و جزیره چهره ها.

 

خدایان هفت رو من ازشون چیزی ندیدم ، ولی با حرفی که زده شده که این 7 خدا در واقع چهره های یک خدا هستند ، میشه حدس زد اینا هم همون خدای بی نهایت چهره باشن.

خدایان هفت الهام گرفته از مسیحیت هستن که خدای یکانه سه صورت پسر پدر و روح القدس داره. یکی از این هفت خدای غریبه هست که همون مرگ یا خدا بسیار چهره هست .

و همچنین خدای مغروق ... که البته تا الان چیز زیادی ازش نشنیدیم.

خدای مغروق مورد پرستش مردان اهن هست و در کتاب های 4 و 5 هم نقش مهمی داره.دشمن خدای مغروق هم خدای طوفان هست که باز فقط آهن زادگان بهش اعتقاد دارن. این دو خدا و دشمنی شون احتمالا از افسانه های اسکاندیناوی و وایکینگ ها و دشمنی تور و لوکی گرفته شده.

رولور و قطب مخالفش آدر بزرگ هم که برگرفته از اعتقاد به وجود دو خدای خیر و شر در ادیان آریایی مثل میتراییسم و زرتشت و هندو هست . تقابل اهورامزدا خدای پاکی ها و آتش و نور با اهریمن خدای بدی و زشتی و پلیدی

 

واقعا این که برنامه مارتین برای نبرد خدایان چیه اصلا مشخص نیست .

هم نشانه هایی از واقعی بودن خدایان و قطعی شدن نبرد خدایان هست و شخصیت های به شدت مذهبی مثل ملیساندر و های سپتون و مردان بدون چهره و ایرون گریجوی داریم که خادم خدایان هستن.

 

هم تعدادی از مهمترین شخصیت های کتاب که برای خود مارتین خیلی محبوب هستن مثل تیریون و آریا و استنیس و دینریس عملا به هیچ خدایی اعتقاد ندارن و بی مذهب هستن .

خود مارتین هم گویا پیرو اومانیسم هست و مثلا از این که در ارباب حلقه ها هیچ دینی وجود نداره خیلی تعریف و تمجید کرده.

پس واقعا نمیشه گفت در پایان حقانیت یا کذب بودن خدایان ثابت میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×