رفتن به مطلب
alireader

"خانه ای با در قرمز" شخصیت های کتاب واقعا به دنبال چه اند؟

Recommended Posts

alireader » دوشنبه مرداد 12, 94 11:13 pm[/url]"]خوب بحث رو خودم شروع میکنم به امید اینکه بقیه هم مشارکت کنن .

به نظر من این یادآوری های تکرار شونده (راستی کسی کلمه بهتری به ذهنش میرسه ؟شاید ترجیع بند؟)کلید درک شخصیت های اصلی (pov های کتاب) و بازکردن قفل اسرار پیرامون اون ها هستن .

 

مسیری که هرکدوم از کارکترهای اصلی کتاب طی میکنن شبیه یک سفر هست که نقطه شروعش مشخص هست ولی مقصدش برای هیچ کس از جمله خودشون معلوم نیست . ولی چیزی که از مقصد مهمتره انگیزه و هدفشون از این سفر هست .انگیزه ای که روی تمام کارها و اقداماتشون و مسیری که در این سفر انتخاب میکنن سایه انداخته .

فکر میکنم اگر این انگیزه رو کشف کنیم بتونیم بهتر اقدامات بعدی شخصیت ها و حتی مقصد نهاییشون رو پیش بینی کنیم و این یادآوری ها مثل کلیدی برای شکستن رمز و راز هر کاراکتر هستن .

 

اگر سری به فروم های خارجی بزنید مملو هست ازانواع تیوری ها درباره شخصیت های مختلف ولی به ندرت تیوری مطرح شده که تونسته باشه ارتباط سرنوشت شخصیت ها با هم رو توضیح بده . مثلا درباره اینکه ولنکور کیه خیلی صحبت شده ولی اینکه این پیشگویی که درباره سرسی هست چه تاثیری رو سرنوشت آریا یا دنریس یا ... داره کسی خیلی صحبت نکرده . به نظر من راه پیدا کردن این رابطه دنبال کردن ترجیع بندهاست . هدفم اینه که درباره تک تک pov های کتاب بنویسم و در نهایت به یک سناریو که همه شخصیت ها رو دربربگیره برسم

 

 

۱-دنریس: خانه ای با در قرمز

دنریس در خواب و بیداری در خانه نامیراها و در خاطراتش مدام یک خانه با در قرمز و یک درخت لیمو رو میبینه . ولی چرا؟

هرچند دنریس دست به کارهای بزرگی میزنه و احتمالا نقش مهمی در سرنوشت آینده دنیای نغمه بازی میکنه ولی درون خودش هنوز فقط یک دختر بچه اس که در جهانی ناشناخته و غریب تنها رها شده و تنها هدفش و انگیزه اش اینه که به خونه برگرده

اما خونه برای دنریس کجاست؟ وستروس و کینگز لندینگ ؟ جایی که هیچ خاطره و شناختی ازش نداره؟ نزدیکترین جایی به مغهوم خانه که دنریس به یاد میاره یک خانه با دری قرمز هست در براووس که تک درخت لیمویی در حیاط اون بوده . جایی که دنی و برادرش برای مدتی تحت سرپرستی سرویلیام دری گارد شاهنشاهی پدرش زندگی کردن در جایی شبیه خانه برای دنی تا اینکه دری میمیره و خدمتکاران خانه اونها رو بیرون میکنن و از اون زمان دیگه دنریس روی آرامش رو نمیبینه و از شهری به شهر دیگه آواره میشه . این نداشتن خانواده و خانه و نداشتن کودکی مهمترین عقده روحی دنریس و مهمترین نقطه ضعفش و همین طور مهمترین انگیزه اش هست که باعث میشه تمام تصمیمات مهم و سرنوشت سازش رو بر این اساس بگیره . دنریس در مقابل بی عدالتی در حق کودکان خیلی ضعیف هست و واکنش های افراطی نشون میده و حاضره همه چیزش رو از دست بده ولی بچه تحت ستمی رو نجات بده . به این موارد دقت کنید:

نجات دادن دختر بچه لازاری از دست داتراکی ها (و بعدا قسم خردن برای گرفتن انتقام کشتن و تجاوز به بچه از کارل پونو)-تصرف آستاپور و آزاد کردن آنسالیدها (که خیلی هاشون هنوز بچه هستن) و از میان برداشتن رسم اخته کردن پسر بچه ها و کشتن نوزادان شیر خوار -تصرف میرین و اعدام بیرحمانه و وحشتناک ۱۶۰ بزرگزاده میرین در انتقام به صلیب کشیدن همین تعداد بچه برده -زندانی کردن اژدهایان به خاطر کشتن و سوزاندن یک بچه چوپان .

تمام این تصمیمات برای یک ملکه تارگریانی در تبعید که میخواد تاج و تختش رو پس بگیره اشتباه محض و احمقانه هست . ولی این تصمیمات رو نه ملکه دنریس که دنی دختر بچه ای که از خانه اش با دری قرمز بیرون انداخته شده میگیره .

دنی در مورد برادرش ویسیریس به سرجوراه میگه ویسیریس هیچ وقت حامیش نبوده و فقط اذیتش میکرده و میخواسته ازش سو استفاده کنه . این جمله ای هست که دنی در مورد ویسیریس به سر جوراه میگه:

Why do the gods make kings and queens, if not to protect the

ones who can't protect themselves

یعنی دنریس از ویسیریس انتظار حمایت و محافظت داشته . و حال که این دختر کوچولو تبدیل به ملکه و مادر اژدهایان شده میخواد خودش این نقش رو برای تمام کسانی که نمیتونن از خودشون محافظت کنن ایفا کنه . هر چند طنز تلخ ماجرا این جاست که دنی حتی نمیتونه از خودش محافظت کنه و مارتین باز هم با یادآوری خانه ای با در قرمز این رو گوشزد میکنه.

 

پس میشه نتیجه گرفت اشاره به این خانه برای روشن کردن ابعاد شخصیت دنریس و کمک ه روانشناسی تصمیماتش بوده .

ولی به نظر میرسه فقط این نیست و مارتین اهداف دیگه ای هم داشته . رازهایی حول اینخانه وجود داره .

اول اینکه دنریس فکر میکنه این خانه در براووس بوده . ولی یک مشکلی هست . به نظر میرسه در براووس درخت لیمویی وجود نداره و حتی میشه گفت اصلا درختی وجود نداره . سمول تارلی وقتی با استاد ایمون و گیلی به براووس ومده بود برای گرم نگه داشتن ایمون دچار مشکل شد چون درختی در براوس نبود و چوب بسیار گران بود .

ممکنه این خانه در براوس نبوده و دنی و ویسیریس در جای دیگه ای بوده باشن مثلا دورن ؟ هرجا در کتاب از لیمو صحبت میشه فورا به دورن اشاره میشه .انگار فقط در دورن لیمو یافت میشه . یا مارتین میخواسته توجه ما رو به چیز دیگه ای جلب کنه؟ آیا فرار دنریس و نقشه بازگرداندنش به وستروس کار مارتل ها بوده؟ممکنه دنریس مدتی در دورن زندگی کرده باشه ؟ یا این هم فقط برای گم کردن یک رد مهمتر مطرح شده؟

مسیله مهمتر شاید این باشه که چرا دنریس انسانی خاص و استثتاییه ؟ این نسوز unburn بودن دنریس که چیزی خاص و استثناییه از کجا اومده؟ مربوط میشه به دوران کودکیش؟ ارتباطی با این خانه داره؟ به خاطر همینه که مدام به یاد دنی میا؟ یعنی یک اتفاق جادویی یا معجزه اون جا رخ داده باشه ؟

چرا کوایته به دنی میگه به آشایی بیا تا اون جا حقیقت رو پیدا کنی؟ این حقیقت ارتباطی با اتفاقات اون خونه داره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی جالب بود علی جان ...به نظر من خانه ای با در قرمز خیلی مشکوکه ...و تو میگی دنریس شاید مدتی در دورن بوده ..دورن هم نزدیک برج عیش بوده خب پس شاید بتونیم بگیم دنریس میتونسته زاده برج عیش باشه و فرزند ریگار و لیانا...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جالب بود.

ولی اینکه فک کنیم دنریس زاده برج عیشه و دختر لیناست نمیتونه درست باشه.

اولا اگه فرض کنیم دنی خواهر دوقلوی جانه،این همه نفاوت ظاهری اونا قابل درک نیست.

دنریس دختر مدکینگه.و یادمون باشه ویسریس هم از بدو تولد باهاش بوده.

کلا فکر نمیکنم‌ غیر از جان سورپرایز دیگه ای در مورد والدین شخصیت ها داشته باشیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×