رفتن به مطلب
the_last_stark

Company of the Rose

Recommended Posts

با سلام به دوستان

 

در کتاب سرزمین های آتش و یخ وقتی مارتین گروههای مزدور آنسوی دریای باریک رو معرفی میکنه یه اشاره کوتاه به یک گروه وستروسی شمالی به نام Company of the Rose میکنه. با این توضیح که پس از تسلیم شدن تارن استارک در برابر اگان فاتح ، گروهی از مردان و زنان شمالی که حاضر به زانو زدن در برابر اگان نبودن ، خود خواسته از وستروس مهاجرت میکنن و این گروه مزدور رو تشکیل میدن.

 

حالا این پرسش مطرح میشه که وقتی شاه شمال تسلیم میشه چه کسی این وجهه رو داشته که بتونه با تصمیم اون مخالفت کنه ؟ و آیا مردم عادی خودشون میتونستن تصمیم به این مهاجرت بگیرن ؟

 

مسلما این عده باید توسط کسی رهبری میشدن که از اشراف شمال باشه و در بین خاندان های شمالی هم هیچکدوم به اندازه خاندان استارک مقبولیت نداشتن و ندارن.

گذشته از اینها فقط یک استارک میتونسته با تصمیم شاه شمال مخالفت کنه.

اسم این گروه هم به استارکها مربوط میشه. چون تا اونجایی که من یادمه رزهای آبی در وینترفل سبز میشن.

اونوقت این احتمال پیش میاد که در داستان یک Golden Company شمالی هم وجود داره . افرادی که فرماندهانی از نسل استارکهای تبعیدی دارن . از نسل پادشاهان زمستان Hard Men in Hard Times

 

یه نکته دیگه هم در فصل تیان از کتاب ششم وجود داره. اونجا که استنیس ، جاستین مسی رو برای آوردن سربازان مزدور به Disputed Lands میفرسته و میگه که انتخاب اول من Golden Company هست در حالیکه این گروه به نفع اگان ششم به وستروس حمله کرده و بقیه گروههای مزدور هم به جنگ میرین رفتن ( تقریبا اسم همه اونها برده شده) ولی هیچ اسمی از Company of the Rose نیست.

آیا جاستین با این گروه به وستروس بر میگرده؟

آیا اون چیزی که دنریس در خانه نامیرایان در مورد روییدن رز آبی دید علیرغم اون چیزی که تصور میشه ( ارتباط به لیانا و جان اسنو ) به بازگشت این گروه شمالی مربوط میشه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من جدا از خوندن پست هات لذت می برم، همیشه حرف تازه ای برای گفتن داری.

من هنوز سرزمین های یخ و آتش رو نخوندم، ولی واجب شد که حتما بخونمش؛ انگار نکته های تستی خوبی داره!

 

مطلب جالبیه. منم یه نکته اضافه کنم، فکر کنم بی ربط نباشه.

.The wolves will come again," said Jojen solemnly"

"?And how would you be knowing, boy"

".I dreamed it"

این رو جوجن تو کتاب سوم گفته. من تا الان فکر می کردم منظورش بازگشت بچه های ادارد و قدرت گرفتن دوباره اونا هست. ولی الان انگار این تئوری محتمل تر هست. خیلی جالبه، شمال با یه ارتش شمالی آزاد بشه.

 

در مورد رویای دنریس به نظرم ارتباطی نداره. اول اینکه دنریس رفت تو خانه ی نامیرا ها تا یکم بهش حقیقت تزریق بشه و به جواب سوال هاش برسه. چیزایی که دنریس دید به خود دنریس و سرنوشتش و کسایی که ازش تاثیر می پذیرن یا بهش مربوط هست، بود. دوم این که تصاویری که به دنریس نشون دادن یه الگو خاص داشتن. درباره سه موضوع به دنریس تصویر نشون دادن و آخر هر قسمت یه کلمه اومده که به تصاویری که دنریس دیده دقیقا مربوطه.

 

مثلا اولش درباره مرگ ویسریس، بعد ارباب بلند قد با پوست مسی و موی نقره ای ( پسر متولد نشده دنریس و دروگو ) و یه شاهزاده در حال مرگ که در آب افتاده و داره اسم یه زن رو فریاد می زنه ( ریگار ). بلافاصله بعدش نوشته mother of dragons, daughter of death . می خواد بگه که مرگ این سه نفر یه جورایی به دنریس ارتباط داره.

 

بعدش یه پادشاه چشم آبی با شمشیر مشتعل در دست ( azor ahai دروغین ) ، اژدهایی پارچه ای که در میان شادی مردم تکون می خوره ( به احتمال زیاد تسخیر پایتخت توسط اگان دورغین ) و یه جانور سنگی شبیه اژدها می بینه که از برجی که ازش دود میاد خارج میشه ( !؟ ) ؛ آخر این قسمت هم بلافاصله میاد mother of dragons, slayer of lies

منظورم اینکه چیزایی که دنریس دید مستقیما به خود دنریس مربوطه.

 

همین قسمت مورد بحث خودمون:

A blue flower grew from a chink in a wall of ice, and filled the air with sweetness . . . mother of dragons, bride of fire

 

وقتی میگه گل آبی رنگی رویید و هوا را با بوی خوشش پر کرد و بعدش هم میاد عروس آتش به نظرم به ملاقات دنریس با جان و بادا بادا مبارك بادا ربط داره تا گروه مزدور شمالی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نظر لطفته

حتما کتاب سرزمینهای یخ و آتش رو بخون . متنشم خیلی روونه. من خوشم اومد ازش

 

نکته هم زیاد داره ، یه نمونه کوچیکش این که معلوم میشه چرا استارک ها هم وارگ هستن هم سبزبین. یا استارک و بولتون از زمان شب طولانی با هم دشمن شدن ( یعنی بولتون ها واقعا خادم آدرها هستن؟ ) خلاصه مطلب خیلی داره!

 

مطلب جالبیه. منم یه نکته اضافه کنم، فکر کنم بی ربط نباشه.

.The wolves will come again," said Jojen solemnly"

"?And how would you be knowing, boy"

".I dreamed it"

 

یه نکته دیگه که شاید به این فرضیه مربوط باشه اسم کتاب هفتمه که قرار بوده

A Time for Wolves باشه و مارتین عوضش کرده. شاید این اسم باعث اسپویل شدن داستان میشده.

مطالبی هم که در مورد شاهان شمال مانند تیان استارک و براندون آیس آیز گفته شده نشون میده که واقعا قاطع و بی رحم بودن. یه نمونه کوچیکش Rape of three Sister

که در زمان تیان استارک اتفاق افتاده. ویژگیهایی که در ادارد و بچه هاش کمتر دیده میشه ( به جز آریا )

شاید مارتین بخواد که انتقام استارکها توسط بخش دیگه ای از این خاندان گرفته بشه. افرادی که تا حالا در داستان حضور نداشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با تشکر از the_last_stark و Azor Ahai

خیلی وقت بود همچین مطلب جدید و جالبی تو سایت نخونده بودیم .

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این شخص می تونه همون برادر نامشروع تورهن استارک باشه که قصد داشت مخفیانه اژدهایان اگان رو از پا دربیاره! اسمش برندون اسنو بود فکر کنم. حتی خود پسران تورهن هم با تصمیم تسلیم شدن پدرشون مخالفت کردن اما متاسفانه اسمی ازشون تو کتابا و دنیای یخ و آتش آورده نشده.

شاید اینا بودن که به اسوس رفتن و این گروه رو تاسیس کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
این شخص می تونه همون برادر نامشروع تورهن استارک باشه که قصد داشت مخفیانه اژدهایان اگان رو از پا دربیاره! اسمش برندون اسنو بود فکر کنم.

 

منم باهات موافقم. چون Bastard ها برای انتخاب نشان خانوادگی سمبل هایی رو استفاده میکنن که یه جورایی به خانواده اصلی مربوط باشه. مثلا دیمون بلک فایر اژدهای سیاه رو انتخاب کرد و بیتراستیل اسب بالدار (بال اژدها ) .

 

چون رز در شمال به وینترفل مربوط میشه احتمالا بنیانگذار این گروه همون براندون اسنو بوده. ( همه براندون ها در خاندان استارک تاثیرگذار هستن )

 

خوب یادم نیس ولی فک کنم در کتاب اول جیمی لنیستر ( مطمئن نیستم ) به ادارد میگه که اسم براندون برای افراد خاندانت نحسه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه واقعا رهبر این گروه برادر پادشاه شمال باشه، اگه بخوان می تونن شمال رو ادعا کنن.

 

راستی قدرت این گروه در چه حد هست؟ چه قدر سرباز دارن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

احتمال اینکه تو کتاب های بعدی با اطلاعات و رویدادهای جدیدی روبرو بشیم خیلی زیاده مثل حضور اژدهاهای دیگه ای به غیر از اژدهاهای دنریس، جادوهای دیوار، اثر متفاوت قدرت آدرها روی استارک ها و .. یا همین حدس شما که جالبه واقعاً؛ اما نکته ای که در مورد برادر حرامزاده ی تورهن استارک ناگفته باقی موند اینه که اون به عنوان قاصد پیام تسلیم تورهن و مذاکره با اگان به اردوگاه تارگرین ها رفت و اگر تا این حد مخالف بوده باشه که تصمیم به ترک وستروس و تشکیل یک گروه رو بده، به نظر بعید میاد که بپذیره که پیام تسلیم شدن برادرش رو ببره. حتی اگر مؤسس این گروه کس دیگه ای بوده باشه و این گروه با جاستین بیاد به نظر نمی رسه نقش مهمی ایفا کنند، چون به جنگ استنیس و بولتون ها که نمی رسند و بعد اون هم به احتمال قریب به یقین دیوار سقوط می کنه و وقتی آدرها بیان نه استنیس، نه بولتون ها و نه حتی کل وستروس (بدون اژدهاها و اژدها سواران و ...) قادر به ایستادگی در برابر آدرها نیستند.. بنابراین به نظر من، با احترام به نظر شما، این اتفاق خیلی محتمل نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
راستی قدرت این گروه در چه حد هست؟ چه قدر سرباز دارن؟

 

مارتین درباره این گروه به جز اون چند خطی که اول کار نوشتم هیچ توضیح دیگه ای نداده.

 

احتمال اینکه تو کتاب های بعدی با اطلاعات و رویدادهای جدیدی روبرو بشیم خیلی زیاده مثل حضور اژدهاهای دیگه ای به غیر از اژدهاهای دنریس، جادوهای دیوار، اثر متفاوت قدرت آدرها روی استارک ها و .. یا همین حدس شما که جالبه واقعاً؛ اما نکته ای که در مورد برادر حرامزاده ی تورهن استارک ناگفته باقی موند اینه که اون به عنوان قاصد پیام تسلیم تورهن و مذاکره با اگان به اردوگاه تارگرین ها رفت و اگر تا این حد مخالف بوده باشه که تصمیم به ترک وستروس و تشکیل یک گروه رو بده، به نظر بعید میاد که بپذیره که پیام تسلیم شدن برادرش رو ببره. حتی اگر مؤسس این گروه کس دیگه ای بوده باشه و این گروه با جاستین بیاد به نظر نمی رسه نقش مهمی ایفا کنند، چون به جنگ استنیس و بولتون ها که نمی رسند و بعد اون هم به احتمال قریب به یقین دیوار سقوط می کنه و وقتی آدرها بیان نه استنیس، نه بولتون ها و نه حتی کل وستروس (بدون اژدهاها و اژدها سواران و ...) قادر به ایستادگی در برابر آدرها نیستند.. بنابراین به نظر من، با احترام به نظر شما، این اتفاق خیلی محتمل نیست.

 

این که براندون به همراه چند میستر در مذاکرات حضور داشته دلیل نمیشه که با تسلیم شدن موافق بوده . تقریبا همه استارکا با تصمیم تورن مخالف بودن و اونم از سر ناچاری تن به این کار میده.

 

در اینکه پیروزی بر آدرها باید به کمک اژدها سواران صورت بگیره شکی نیست. حتی مارتین سرنخ هایی در کتاب سرزمینهای یخ و آتش میده که اژدهایان پیش از تارگرین ها هم در وستروس بودن ( احتمالا در نبرد شب طولانی حضور داشتن ) . تا زمانی هم که قدرت والریا وجود داشته آدرها قادر به عرض اندام نبودن ولی پس از سقوط والریا دست هایی در کاره که به وجود اژدهایان به طور کلی پایان بده.

مثلا شما به رقص اژدهایان نگاه بکن اونجا که Shepherd مردم خشمگین رو تحریک میکنه که به گودال اژدها حمله بکنن ( نه به Red keep ) . اصلا این Shepherd کیه؟

پس از اون هم که بقیه اژدهایان یه جورایی سر به نیست میشن. ولی این همه ماجرا نیست ، برای اینکه آدرها بتونن پیروز این نبرد باشن " نباید هیچ استارکی در وینترفل باشه" یعنی باید فرزندان براندون معمار هم نابود شده باشن.

 

به نظر شما چرا لیتل فینگر، استارک و لنیستر رو به جون هم انداخت؟ چرا بولتون ها تا آخرین استارک رو نکشن آروم نمیشن؟ کایبورن که میتونه یه مرده بی سر رو تحت کنترل داشته باشه ( مثل یک وایت ) واقعا خادم کیه؟ Faceless ها که تکلیفشون معلومه ، تقریبا میشه حدس زد که دارن زمینه را برای هجوم آدرها آماده میکنن.

 

خب وقتی این افراد باهوش پیروزی خودشون ( و آدرها ) رو قطعی میبینن اگه با حضور یه دسته استارک ( که در محاسبات اونا حضور نداشتن ) روبرو بشن ، داستان یه بعد پیچیده دیگه پیدا میکنه. فراموش نکنیم که تا کتاب پنجم به جز یک اشاره گنگ ، هیچ خبری از اگان ششم نبود .

البته همونجور که شما گفتین اینم یه احتماله مثل احتمالات دیگه با درصد پایینتر!

 

*نمیدونم تاریخچه رد داگلاس و بلک داگلاس رو خوندین یا نه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

the_last_stark@

ممنون . من از طرفداران پروپاقرص پست هات هستم

 

۱-درباره تیوریت در مورد نقش لیتل فینگر تو بازگشت آدرها میتونی بیشتر توضیح بدی؟

من فکر میکردم به خاطر شروع جنگ و هرج و مرج و در نتیجه قدرت گرفتن خودش میخواسته جنگ بین استارک و لنیستر شروع بشه. یه جا هم تو کتاب ۳ فکر کنم به سانسا همچین چیزی گفت که از هرج و مرج قدرت میگیره؟والبته عشقش به کتلین رو هم فراموش نکنیم یعنی شاید امید داشته با نابودی ادارد و خاندانش یه بار دیگه کت رو بدست بیاره و وقتی کت از دست میره به سانسا به خاطر شباهتش به کت رومیاره؟ یا شاید علاقه ای به سانسا نداره و فقط ازش شمال رو میخواد؟

البته من درمورد ثروت هنگفتش و توانایی افسانه ایش تو به دست آوردن سکه مشکوک هستم و فکر میکنم یک حامی قدرتمند و ثروتمند پشتش هست (بانک آهن براوس -ایلریو-مردان بدون چهره؟)

۲-

فراموش نکنیم که تا کتاب پنجم به جز یک اشاره گنگ ، هیچ خبری از اگان ششم نبود .

این اشاره گنگ کجا هست؟ منظورت همون گفت و گوی وریس و ایلریو تو سردابه اژدهاس؟ یا جای دیگه ای بوده که من متوجه نشدم .

 

۳-تاریخچه رد داگلاس و بلک داگلاس رو من تو ویکی پدیا خوندم ولی متوجه ربطش به دنیای نغمه نشدم . متوجهم که احتمالا شمال و وینترفل همون اسکاتلند هست . منظورت رقابت بین بولتون ها و استارک هاست؟ اگه میشه بیشتر توضیح بده .

 

پ.ن: واقعا تسلطت رو تاریخ انگلستان رو تحسین میکنم

 

https://en.wikipedia.org/wiki/Clan_Douglas

https://en.wikipedia.org/wiki/Earl_of_Douglas

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
۱-درباره تیوریت در مورد نقش لیتل فینگر تو بازگشت آدرها میتونی بیشتر توضیح بدی؟

 

پدران لیتل فینگر از براووس به وستروس اومدن و نماد خانوادگیشونم قبلا تایتان براووس بوده. در کتاب تاکید شده که براووسی ها مردمان مهربون و خوش قلبی هستن که این در فرهنگ لغت مارتین یعنی خیلی خطرناکن!

کارهایی که واریس انجام میده تا اگان رو به قدرت برسونه توجیه پذیره ، چون یه بلک فایره و مردم هم سلطنت این Mumer,s Dragon رو قبول میکنن. ولی لیتل فینگر چه جوری میخواد بر وستروس مسلط بشه؟ سانسا به تنهایی برای این هدف کافی نیست ، حتی ازدواجش با اگان هم نمیتونه قدرت بیلیش رو تضمین کنه. من فکر میکنم هدف اصلی لیتل فینگر همون ایجاد هرج ومرج و نگه داشتن وستروس تو همین وضعیته.

تا اینجای داستانم که بهترین بازیگر Game of thrones ، بیلیش بوده و حتی واریس و ایلیریو رو پشت سر گذاشته و همه پیش بینی هاش محقق شده.

باید منتظر باشیم که غول در قلعه برفی به دست بانوی جوان کشته میشه یا نه؟

البته همیشه دست بالای دست بسیار است! ببینیم این شادریخ واقعا کی هست و چه برنامه ای برای بیلیش داره

 

این اشاره گنگ کجا هست؟ منظورت همون گفت و گوی وریس و ایلریو تو سردابه اژدهاس؟ یا جای دیگه ای بوده که من متوجه نشدم .

 

اونجایی که در خانه نامیرایان ، دنریس میبینه که مردم برای یک Mummer,s Dragon

هلهله میکنن.

۳-تاریخچه رد داگلاس و بلک داگلاس رو من تو ویکی پدیا خوندم ولی متوجه ربطش به دنیای نغمه نشدم . متوجهم که احتمالا شمال و وینترفل همون اسکاتلند هست . منظورت رقابت بین بولتون ها و استارک هاست؟ اگه میشه بیشتر توضیح بده .

 

اتفاقی مانند ردودینگ برای بلک داگلاس ها رخ میده و ویلیام داگلاس ( لرد جوان خاندان) و همراهانش توسط خانواده سلطنتی استوارت قتل عام میشن. پس از این اتفاق اگر چه بلک داگلاس ها با استوارت ها از در جنگ در میان ولی کم کم به حاشیه رونده میشن و رد داگلاس ها ( که شاخه Bastard اونها بودن جاشون رو میگیرن )

مارتین از رد ودینگ داگلاس ها استفاده کرده شاید از سرنوشت اونا هم غافل نشه!

از بچه های ادارد ، فقط ریکان میتونه خاندان رو ادامه بده که اونم در طرح اولیه داستان انگار زنده نمی مونده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1-

درمورد بیلیش نظرت خیلی هوشمندانه است من تا حال فکر میکردم بالاخره یک نقشه نهایی برای رو تخت نشستن خودش یا سانسا داره شاید اتحاد استارک-تالی-ارین همون اتحادی که رابرت رو بر تخت نشوند البته با چاشنی ازدواج سانسا- اگان ولی نظر شما درست تر به نظر میاد اجرای همچین نقشه ای راه طولانی و سختی داره و البته سود بیلیش تو ادامه هرج و مرجه.

فقط امیدوارم شادریخ ترتیبش رو نده. همچین شخصیت باهوشی مستحق مرگ به دست یه مزدور نبست

 

2-

اگر دقت کنی همونجا هم که من گفتم به اگان اشاره شده فقط ادم تا پنج تا کتاب رو نخونده باشه و دور دوم رو شروع نکنه متوجه نمیشه. دلیل اینکه ایلریو به وریس گفت به زمان بیشتری نیاز داریم این بود که گلدن کمپانی رو از قرارداد با میر ازاد کنه.

 

3- فهمیدم شاخه حرامزاده استارک ها همون company of roses هست.

ولی جان اسنو رو اصلا تو معادلاتت در نظر نمیگیری؟ البته من خودم هم امیدوارم مارتین اجازه بده تو گور ارامش داشته باشه ودیگه با زنده شدن مجدد زجرش نده ولی با توجه این حرفی که درباره پایان ارباب حلقه هایی زده احتمال زیاد جان زنده میشه. جان بدیل فردو در ارباب حلقه ها هست فردو هم دوبار مرد و زنده شد. جان هم یک بار قبلا در مبارزه با وایت ها تا سرحد مرگ رفت دستش سوخت ( دست سوخته=دست مرده؟) پس بار دوم هم زنده میشه. اگرچه مثل فردو دیگه اون ادم سابق نیست و در پایان کتاب مرگ رو انتخاب میکنه.

باز هم ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
jon_rivers » شنبه مرداد 24, 94 10:24 pm[/url]"] وقتی آدرها بیان نه استنیس، نه بولتون ها و نه حتی کل وستروس (بدون اژدهاها و اژدها سواران و ...) قادر به ایستادگی در برابر آدرها نیستند. بنابراین به نظر من، با احترام به نظر شما، این اتفاق خیلی محتمل نیست.

بنظرم برای جنگ با آدر ها کل وستروس بسیج نمی شه. با دو کتاب باقی مونده فرصت چنین کاری پیش نمیاد. وضعیت فعلی وستروس هم اصلا برای یه اتحاد همگانی علیه آدر ها مناسب نیست. فارغ از گسستگی شدید وستروس هنوز خیلی ها به وجود آدر ها باور ندارن!

 

جنگ با آدر ها مثل مسئله وحشی ها متاسفانه بر دوش شمال و خاندان استارک هست. شاید اژدها سوار ها هم به کمک بیان ولی نقش اصلی رو تو این نبرد برن بر عهده داره و اونه که ضربه تمام کننده رو بر آدر ها می زنه. برن تنها کسی هست که تونسته قلب زمستون رو ببینه و زنده بمونه. عمق خطر رو اون دیده و حالا داره آموزش می بینه.

 

 

 

@ the_last_stark

منم در اینکه بی چهره ها دارن زمینه رو برای آدر ها آماده می کنن شک ندارم. اما فکر نمی کنم لیتل فینگر هم تو این بازی باشه. چیزی که برام قابل درک نیست، اینه که لیتل فینگر قدرت رو برای چی می خواد؟ به قدرت رسیدن یه حرف، حفظ اون یه حرف دیگه. منظورم اینه که اگان وقتی به وستروس حمله کرد یه خاندان پشتش بود ولی لیتل فینگر خودشه و خودش. پشتوانه لیتل فینگر کیه یا در نهایت می خواد از کی حمایت کنه؟

 

مارتین از رد ودینگ داگلاس ها استفاده کرده شاید از سرنوشت اونا هم غافل نشه!

از بچه های ادارد ، فقط ریکان میتونه خاندان رو ادامه بده که اونم در طرح اولیه داستان انگار زنده نمی مونده.

مارتین طرح اولیه رو خیلی تغییر داد. البته کار درستی هم کرد، اون چیزی که اول تو ذهن داشت خیلی هندی بازی بود.

شمال این قدر صاحب داره که فک نکنم نوبت به این گروه برسه. لرد های شمالی که برنامه دارن ریکان رو به قدرت برسونن. از اون ور جان هم توسط راب یه استارک و جانشینش شده. احتمال بچه دار شده جین وسترلینگ رو هم نباید نادیده گرفت. با وجود این وارث های بر حق فکر نکنم شاخه Bastard استارک ها به قدرت برسه مگه اینکه این گروه قدرت نظامی بالا با یه رهبر خفن داشته باشن.

 

پ.ن: این Theon Stark عجب آدم خفنی بوده. بنظرم حق استارک ها هست که دوباره همچین فردی تو خاندانشون پیدا بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فقط امیدوارم شادریخ ترتیبش رو نده. همچین شخصیت باهوشی مستحق مرگ به دست یه مزدور نبست

 

این قسمت از فصل سانسا از کتاب ششم مشخصات ظاهری سر شادریخ رو گفته :

“We mice are quiet creatures.” Ser Shadrich was so short that he might have been

taken for a squire, but his face belonged to a much older man. She saw long leagues in

the wrinkles at the corner of his mouth, old battles in the scar beneath his ear, and a

hardness behind the eyes that no boy would ever have. This was a man grown. Even

Randa overtopped him, though.

 

به نظرت شادریخ یه مزدور معمولیه؟ من که فک میکنم اینا مشخصات هاولند ریده

 

منم در اینکه بی چهره ها دارن زمینه رو برای آدر ها آماده می کنن شک ندارم. اما فکر نمی کنم لیتل فینگر هم تو این بازی باشه. چیزی که برام قابل درک نیست، اینه که لیتل فینگر قدرت رو برای چی می خواد؟

 

منم همینو میگم که هدف نهایی لیتل فینگر مشخص نیست واسه همین حدس میزنم که ارتباطاتی با براووس داره .

 

پ.ن: این Theon Stark عجب آدم خفنی بوده. بنظرم حق استارک ها هست که دوباره همچین فردی تو خاندانشون پیدا بشه.

 

خب حالا تیان استارک رو با ادارد یا راب مقایسه کن. به نظرت ادارد به پرچمداراش اجازه میداده که از پوست رعایای دشمن مغلوب برای خودشون سراپرده بدوزن؟!

در طول داستان میبینیم که همین شرافت ادارد و راب باعث مرگشون و نابودی ( ظاهری ) خاندان استارک شد در حالیکه شاهان زمستان اینجوری نبودن اونها بی رحم بودن و به خاطر همین چند هزار سال دوام آوردن.

من خیلی امیدوارم که یک استارک شبیه Kings of Winter وارد داستان بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

the_last_stark@

به نظرت شادریخ یه مزدور معمولیه؟ من که فک میکنم اینا مشخصات هاولند ریده

 

oh my god

 

به خاطر اون فصل کتاب ۴ که به برین گفت من رو وریس دنبال سانسا فرستاده این طور فکر میکردم .

 

این تیوری رو که میگه های اسپارو هاولند هست رو خوندی؟ نظرت چیه ؟ یا اون یکی که hooded man هاولند هست؟

 

ضمنا بگم من که عاشق این تیوری اومدن Company of the Rose شدم . ولی با توجه به اینکه pov جدید نخواهیم داشت فکر میکنی راوی خط داستانی اون ها کی باشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » دوشنبه مرداد 26, 94 10:18 pm[/url]"]the_last_stark@
به نظرت شادریخ یه مزدور معمولیه؟ من که فک میکنم اینا مشخصات هاولند ریده

 

oh my god

 

به خاطر اون فصل کتاب ۴ که به برین گفت من رو وریس دنبال سانسا فرستاده این طور فکر میکردم .

 

این تیوری رو که میگه های اسپارو هاولند هست رو خوندی؟ نظرت چیه ؟ یا اون یکی که hooded man هاولند هست؟

 

ضمنا بگم من که عاشق این تیوری اومدن Company of the Rose شدم . ولی با توجه به اینکه pov جدید نخواهیم داشت فکر میکنی راوی خط داستانی اون ها کی باشه؟

اگه جاستین میسی ارتشو اول بیاره سمت دیوار (تا اون موقع که این برسه وستروس فکر کنم نبرد وینترفل تموم شده) ملیساندر که قبلا هم یه فصل داشته می تونه راوی باشه..یا حتی تیان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

negar27@

نظر خودم هم رو تیان بود .البته اگر

 

استنیس به آتش نکشش

 

 

ملیساند رو فکر کنم تو همون دیوار بمونه . راوی کمپانی اف رز باید کسی باشه که همراهشون باشه . شاید هم داوس .

 

میگم ایکاش مارتین این رو نمیگفت که دیگه راوی جدید نخواهیم داشت . یه جورایی این حرفش بعضی اتفاقات آینده رو اسپویل و قابل پیش بینی کرد .

 

این حرفش و از اون بدتر این که گفته پایان کتاب از ارباب حلقه ها الهام گرفته .

این حرفش احتمال پیروزی نهایی آدرها رو به صفر رسونده.

مارتین خودش داره بزرگترین اسپویلر کتابش میشه . امیدوارم دیگه به این کارش ادامه نده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
این تیوری رو که میگه های اسپارو هاولند هست رو خوندی؟ نظرت چیه ؟ یا اون یکی که hooded man هاولند هست؟

 

در کتاب سوم وقتی میرا و جوجن داستان شوالیه درخت خندان ( ماجرای مسابقات هارنهال ) رو برای برن تعریف میکنن مشخصاتی از هاولند رید گفته میشه که دقیقا با ویژگی های شادریخ همخونی داره. اینکه اونقد کوتاه و ریزنقشه ( حتی کوتاهتر از میراندا ) که با پسر بچه ها اشتباه گرفته میشه ولی قدرتی داره که در باور هیچ کس نمیگنجه.

این ویژگیها در های اسپارو نیست ، هر چند اونم آدم توانمندیه ولی ظاهر هاولند رید رو نداره.

 

درباره Hooded man من فک میکنم که این یه بعد دیگه از شخصیت تیانه . چون در اعماق وجودش ریک فراموش نکرده که تیان گریجوی و آیرون بورن بوده. خداییش فصلای تیان در کتاب پنجم معرکه بودن ، روح و روان خواننده نابود میشد!

 

ضمنا بگم من که عاشق این تیوری اومدن Company of the Rose شدم . ولی با توجه به اینکه pov جدید نخواهیم داشت فکر میکنی راوی خط داستانی اون ها کی باشه؟

 

در مورد POV نظر من روی آریا هست. چون اگه جاستین به براووس بره و بخواد با نیروهای مزدور به وستروس برگرده ، بهترین زمان برای برگشت آریا به شماله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پس طبعا شما نظرت اینه که شوالیه درخت خندان خود هالند رید بوده. من همیشه فکر میکردم لیانا باشه.

 

در مورد فصل های تیان موافقم واقعا عالی بودن هرچه که سیاهی و وحشت قبلش تو فصل های دیگه خونده بودی از یادت میبرد یعنی اون فصلی که با جزییات کامل زنده زنده خوردن موش رو توصیف میکرد.....

 

درباره اریا موافقم فرصت خوبی براش هست که با مسی برگرده ولی فکر میکنم اری یا تا ته خط میره و هیچ کس میشه یا تو اخرین لحظات برمیگرده نه قبلتر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
پس طبعا شما نظرت اینه که شوالیه درخت خندان خود هالند رید بوده. من همیشه فکر میکردم لیانا باشه.

 

نه اصلا. منم فک میکنم که شوالیه درخت خندان لیانا بوده. جوجن ومیرا داستان رو از دید پدرشون ( هاولند ) تعریف میکنن و میگن که اون چه جور آدمی بوده.

 

 

درباره اریا موافقم فرصت خوبی براش هست که با مسی برگرده ولی فکر میکنم اری یا تا ته خط میره و هیچ کس میشه یا تو اخرین لحظات برمیگرده نه قبلتر.

 

آریا همونوقت که حاضر نشد نیدل رو دور بندازه ثابت کرد که هرگز به No One تبدیل نمیشه. اون فقط داره به یک دروغگوی ماهر تبدیل میشه جوری که بی چهره ها متوجه حفظ هویت قبلیش نمیشن. واسه همینه که هرشب خوابای گرگی میبینه چون اون همیشه یه She Wolf باقی میمونه. همین فصل Mercy که منتشر شده اصلا به نظر نمیاد که کشتن رف عزیز دردونه به دستور بی چهره ها بوده باشه . خب وقتی آریا سر خود اقدام به کشتن افراد لیستش میکنه معلوم میشه که باید منتظر جدا شدن اون از بی چهره ها باشیم. به نظر من آریا مظهر خاندان استارکه، یه دایرولف واقعی ، کسی که خون تالی ها روش تاثیری نداشته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوشحالم که درباره شوالیه درخت خندان همنظریم

 

فکر میکنم دلیل این که ریگار عاشقش شده هم همین بوده که به هویت واقعی شوالیه پی برده و شیفته شجاعت و جسارت لیانا شده . برخلاف چیزی که همه فکر میکردن عاشق زیباییش شده .حتی اون تاج گل رو هم به نظرم به نشانه این به لیانا داده که بهش بگه اون رو قهرمان واقعی تورنمنت میدونه .

ولی به نظرت میرا و جوجن این رو میدونستن و به برن نگفتن؟ چون چند بار میرا از برن پرسید مطمینی پدرت این داستان رو برات تعریف نکرده؟

 

در مورد آریا نظرم رو تو تایپک خانه ای با در قرمز کامل گفتم . فقط یه چیزی اضافه کنم آریا و جان و تیریون تو طرح اولیه قرار بوده یه مثلث عشقی تشکیل بدن . اگر آریا اینقدر زود به وستروس برگرده دیگه شاید با تیریون برخورد نکنه .

قبول دارم آریا به خاطر خواب های گرگی و مخفی کردن نیدل و عشقش به جان تبدیل به نو وان نمیشه ولی فکر کنم تا آخرهای مسیر رو باهاشون بره. وگرنه دیگه راوی تو بدون چهره ها نخواهیم داشت و این قسمت از داستان رو از دست میدیم.

 

ولی تقصیر خوب درنیومدن بچه های استارک روگردن خون تالی ننداز . خداییش خود ند هم همچین استارک نبود . اتفاقا کتلین هم آدم جسور و نترس و حتی بیرحمی بود . بیخود که لیدی استون هارت نشد.

آریا بیشتر به عمه اش لیانا رفته . اصلا مارتین اینجوریه به وسیله آریا خواسته نشون بده لیانا چه طور زنی بوده.

 

 

راستی اگه اون قسمت مربوط به فصل مرسی رو بگذاری تو اسپویلر بهتره . ممنون

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×