رفتن به مطلب
alireader

پیش بینی اتفاقات آینده با نگاهی به ارباب حلقه ها و تالکین

Recommended Posts

هشدار:حاوی اسپویل برای کسانی که کتاب ها ی تالکین(هابیت-ارباب حلقه ها-سیلماریون) و فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت رو نخوندن و ندیدن.

 

مارتین همان طور که خودش بارها گفته به شدت تحت تاثیر تالکین بوده و حتی پایان نغمه رو الهام گرفته از پایان ارباب حلقه عنوان کرده .

اما این شباهت ها و ایده ها از تالکین در دنیای نغمه چی هستن و چه طور میشه از روند اتفاقات و پایان ارباب حلقه ها ادامه داستان و پایان نغمه آتش و یخ رو پیش بینی کرد در این تایپک میتونیم درباره اش بحث کنیم.

البته تایپک دیگه ای باهمین موضوع در تالار آنسوی دیوار هست که به خاظر اسپویل بودن اونجا نمیشه زیاد به پیش بینی اتفاقات نغمه پرداخت به خاطر همین این تایپک رو اینجا ایجاد کردم.

با این توضیح که من هابیت و ارباب خلقه ها رو فقط یکبار ۸ سال پیش خوندم به خاطر همین خیلی دقیق یادم نیست و فقط امیدوارم بحث راه بیفته تا دوستانی که تسلط بیشتری رو کارهای نالکین دارن بحث رو ادامه بدن ما هم استفاده کنیم.

.........................................................-...........................

شخصیت جان کاملا از شخصیت فرودو الهام گرفته شده. نوجوانی که به نظر شخص استثنایی نمیاد ولی ماموریت بزرگ شکست دادن نهایی نیروهای شر بعهده اش گذاشته شده و تا این ماموریت رو انجام بده اسیب های جسمی و روحی بسیار میبینه و در نهایت خودش قربانی میشه. فرودو ۲بار میمیره یا حداقل تا استانه مرگ میره یک بار با زخمی که از سوار تاریک سایورن میخوره و یک بار هم وقتی هیولای عنکبوت غول پیکر نیشش میزنه. جان هم تا حالا دوبار برخورد با مرگ رو تجربه کرده یک بار وقتی برای دفاع از مورمونت با وایت ها جنگید و دستش سوخت و یکبار هم که برادراش بهش چاقو زدن.

همراهی سمول با جان و حتی اسمش کاملا ادای دین مارتین به تالکین و همراهی سم و فردو هست. جالبه که جان و سمول مثل فرودو و سم که در یک مقطع با اصرار فرودو ازهم جدا شدن با اصرار جان از هم دور شدن و همون طور که فردو در اثر راندن سم از خودش گرفتار عنکبوت و خطر مرگ شد جان هم با دور کردن سمول و دیگر دوستانش از خودش گرفتار توطیه شد و کشتنش.

 

 

 

 

.....................................................................................................

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » شنبه مرداد 24, 94 7:41 am[/url]"]

.........................................................-...........................

شخصیت جان کاملا از شخصیت فروتو الهام گرفته شده. نوجوانی که به نظر شخص استثنایی نمیاد ولی ماموریت بزرگ شکست دادن نهایی نیروهای شر بعهده اش گذاشته شده و تا این ماموریت رو انجام بده اسیب های جسمی و روحی بسیار میبینه و در نهایت خودش قربانی میشه. فرودو ۲بار میمیره یا حداقل تا استانه مرگ میره یک بار با زخمی که از سوار تاریک سایورن میخوره و یک بار هم وقتی هیولای عنکبوت غول پیکر نیشش میزنه. جان هم تا حالا دوبار برخورد با مرگ رو تجربه کرده یک بار وقتی برای دفاع از مورمونت با وایت ها جنگید و دستش سوخت و یکبار هم که برادراش بهش چاقو زدن.

همراهی سمول با جان و حتی اسمش کاملا ادای دین مارتین به تالکین و همراهی سم و فردو هست. جالبه که جان و سمول مثل فرودو و سم که در یک مقطع با اصرار فرودو ازهم جدا شدن با اصرار جان از هم دور شدن و همون طور که فردو در اثر راندن سم از خودش گرفتار عنکبوت و خطر مرگ شد جان هم با دور کردن سمول و دیگر دوستانش از خودش گرفتار توطیه شد و کشتنش.

بقیه مطالب باشه بعد از تایید تایپک

.....................................................................................................

حتی اگر هم جان همون آزور آهای یا نغمه‌ی یخ و آتش باشه تفاوت بزرگش با فرودو اینه که فرودو به خواست خودش حامل حلقه میشه و خودش از این خطر و مسئولیت بزرگ باخبره اما شرایط جان ظاهراً این طوری نیست.

 

در مورد اون جریان جدایی فرودو از سم هم این مورد فقط توی فیلم هست و در کتاب‌ها جایی نداره. توی کتاب هر دو با هم وارد غار شلوب میشن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با تشکر از جان اسنو عزیز

 

الهام گرفتن مارتین از تالکین خیلی هوشمندانه و ظریف هست و فقط پیرنگ کلی اثر تالکین رو وارد داستان خودش کرده و البته که کپی نعل به نعل نیست که مثلا تمام ویژگی ها و اعمال جان شبیه فردو باشه. ولی فردو هم هر چند ازادانه پیوستن به یاران حلقه و حمل حلقه رو انتخاب کرد ولی عملا گاندولف متقاعدش کرد چاره دیگه ای نیست و اگر فردو این مسیولیت رو قبول نکنه شاید کس دیگه ای هم نتونه. جان هم اگرچه خودش انتخاب کرد به نایتز واچ بپیونده ولی عملا کتلین براش راه دیگه ای نگذاشته بود. یعنی موقعیت دو قهرمان یکسانه هردو وظیفه سنگینی بعهده گرفتن که سنگینی بارش بیشتر از حد تحملشون هست.

 

نکته دیگه. اینکه فردو در اخرین قدم کم اورد و اسیر وسوسه حلقه شد و اگه گالوم نمیرسید و اوضاع رو بهم نمیریخت شاید حلقه رو برای خودش بر میداشت. همین طور که جان هم در اخرین گامش در مقابل خطری که خواهرش اریا رو تهدید میکرد تسلیم شد و وظیفه مهم و حیاتی دفاع از دیوار رو رها کرد.

..............................................

یک بحث جدید مطرح میکنم فکر میکنید کدام شخصیت ها با تاثیر از گالوم نوشته شدن؟

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درمورد گالوم فکر میکنم مارتین سه ویژگی مهم از شخصیت گالوم رو برای بعضی کاراکتر های خودش وام گرفته:

اول طرد شدن گالوم از جامعه دور وبرش گالوم زمانی هم که فرد معمولی بوده به خاطر تفاوت هایی که با بقه داشته تا حدودی طرد شده بوده و تنها بوده.

کدوم شخصیت های نغمه رو با این صفت میشناسیم؟

خیلی ها رو :جیمی به خاطر شاهکشی، بریین به خاطر زشتی و زمختی،تیریون به خاطر کوتوله بودن،اریا به خاطر خشونت و خصلت های بیشتر پسرانه اش و...

 

دوم وسواس و تمرکز بیش از حد گالوم روی یک موضوع یعنی عشقش به حلقه. گالوم چنین در بحر حلقه فرومیره که کم کم تمام زندگی و حتی هویتش رو هم از دست میده و کارش به جنون میکشه درحالیکه بیلبو هم سالها حلقه رو داره ولی چون تعادل زندگیش رو حفظ میکنه هیچ اسیبی نمیلینه.

در نغمه چه طور؟ حداقل دو نفر رو با چنین وسواس فکری وحشتناکی میشناسیم اول سرسی که از وقتی قدرت رو بدست میگیره چنان مسحور جنون قدرت میشه که همه چیزش حتی عشقش به جیمی رو هم از دست میده و مدام هرروز بیشتر به مد کینگ شبیه میشه.

و بیشتر اریا. اریا هم چنان در وسوسه و جنون انتقام فرورفته که داره مثل گالوم اسم و خاطرات و خانواده و حتی هویتش رو هم از دست میده. در حالیکه تقریبا همون بلاهایی که سر اریا اومده با شدت خیلی کمتری سر سانسا یا گندری هم اومده ولی اونها خودشون رو گم نکردن.

 

سوم الهام گرفتن تالکین در خلق بخشی از شخصیت گالوم بر اساس موجود اسطوره ای ابوالهول یا sphinx هست . گالوم مثل ابوالهول سر راه بیلبو سبز شد و برای اینکه بهش اجازه عبور بده معماهایی طرح کرد .

 

در نغمه هم شخصیت های مرموز و معما و معما گو کم نداریم : ایلریو ؛وریس؛ملیساندر ؛ کوایته؛ جاگن هگار ؛استاد ماروین وهاولند رید و ... همگی شخصیت های مرموزی دارند . حتی یکی از کاراموزان سیتادل اسمش آلراس ابوالهول هست .

 

اما در مجموع اگر بخوام رو یک نفر به عنوان گالوم شرط ببندم آریا رو انتخاب میکنم .

هرچند نباید هاولند رید رو هم ندیده گرفت حداقل در یک مورد خیلی شبیه گالوم هست : هردو ارباب مرداب ها هستند .

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » دوشنبه مرداد 26, 94 12:00 pm[/url]"]با تشکر از جان اسنو عزیز

 

الهام گرفتن مارتین از تالکین خیلی هوشمندانه و ظریف هست و فقط پیرنگ کلی اثر تالکین رو وارد داستان خودش کرده و البته که کپی نعل به نعل نیست که مثلا تمام ویژگی ها و اعمال جان شبیه فردو نیست. ولی فردو هم هر چند ازادانه پیوستن به یاران حلقه و حمل حلقه رو انتخاب کرد ولی عملا گاندولف متقاعدش کرد چاره دیگه ای نیست و اگر فردو این مسیولیت رو قبول نکنه شاید کس دیگه ای هم نتونه. جان هم اگرچه خودش انتخاب کرد به نایتز واچ بپیونده ولی عملا کتلین براش راه دیگه ای نگذاشته بود. یعنی موقعیت دو قهرمان یکسانه هردو وظیفه سنگینی بعهده گرفتن که سنگینی بارش بیشتر از حد تحملشون هست.

 

نکته دیگه. اینکه فردو در اخرین قدم کم اورد و اسیر وسوسه حلقه شد و اگه گالوم نمیرسید و اوضاع رو بهم نمیریخت شاید حلقه رو برای خودش بر میداشت. همین طور که جان هم در اخرین گامش در مقابل خطری که خواهرش اریا رو تهدید میکرد تسلیم شد و وظیفه مهم و حیاتی دفاع از دیوار رو رها کرد.

..............................................

یک بحث جدید مطرح میکنم فکر میکنید کدام شخصیت ها با تاثیر از گالوم نوشته شدن؟

خوب من فکر کردم منظورت از «کاملاً» همون تمام و کماله.

در باقی موارد درست میگی ولی من پیوستن جان به نگهبانان رو با حمل حلقه توسط فرودو یکی نمی‌دونم. فرودو حلقه‌ای رو در دست داشت که سرنوشت همه به اون وابسته بود ولی جان حداقل در ابتدا فقط یه نگهبان معمولی بود و با پیوستش نمی‌خواست نقش خیلی حیاتی‌ای برای وستروس بازی کنه. لرد فرمانده شدنش هم که به انتخاب خودش نبود و تو عمل انجام شده قرار گرفت. حالا از اون جا به بعد رو میشه گفت نقش مهمتری پیدا کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با تشکر از تاپیک بسیار زیبات علی جان گل کاشتی مثل همیشه

اول یه سوال فرودو سه بار تا مرز کشته شدن پیش نرفت؟تو معدن موریا؟من خیلی خیلی وقت پیش کتابو خوندم و یادم نیست تو کتابم بهش اشاره شد یا نه؟اگه اینجوری باشه باید یکبار دیگه هم منتظر مرگ جان باشیم و حتی نقص عضوش که فرودو هم آخر فیلم دچارش شد!

در مورد اریا کاملا باهات موافقم،چون اریا فرصتشو داشت برگرده و اما برنگشت و اون راه وحشتناکو انتخاب کرد،اشتهای عجیبش برای انتقام رو من تو گولم هم میتونم به وضوح ببینم،و خیلی مورد های دیگه!

برای نقش آراگورن کسی رو مدنظر نداری؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Sr Baristan@

دوست عزیزم متاسفانه یادم نیست . تو همون پست اول توضیح دادم که امیدوارم دوستانی که بیشتر فن و علاقمند تالکین هستند بحث رو پیش ببرند . هرچند خودم هم سعی میکنم پست های مختلفی بگذارم . هرچند ممکنه بعضی جاها اشتباه کنم چون بیشتر چیزی که خاطرم مونده از فیلم ها هست .

ولی الان که تو پیج فرودو تو ویکی پدیا میخوندم نه گویا همون دوبار با شمشیر نزگول و زهر نیش شلوب تجربه نزدیک مرگ رو داشته .

https://en.wikipedia.org/wiki/Frodo_Baggins

ولی فکر نکنم دیگه بد تر از مرگ هم سر جان بیاد . نقص عضو هم که داره دست سوختش بدیل همون انگشت قطع شده فردو هست که گالوم برای درآوردن حلقه کندش .

 

به خاطر نظر زیبا و دقیقت در مورد آریا هم ممنون . راستی من یک پست مفصلی درباره آریا تو همون تایپک خانه ای با در قرمز گذاشتم . دوست داشتی بخون .

 

 

در مورد آراگورن فکر کنم بحث خیلی چالشی و داغ باشه . همون بحث قدیمی اینه که چه کسی پادشاه بر حق وستروسه . دینریس؛ اگان ؛ جان؛ استنیس یا حتی گندری ؟ طبعا من که طرفدار دینریس هستم . تو پست بعدی درباره آراگورن و رابطه اش با گاندالف بیشتر مینویسم .

 

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » دوشنبه مرداد 26, 94 3:52 pm[/url]"]با تشکر از تاپیک بسیار زیبات علی جان گل کاشتی مثل همیشه

اول یه سوال فرودو سه بار تا مرز کشته شدن پیش نرفت؟تو معدن موریا؟من خیلی خیلی وقت پیش کتابو خوندم و یادم نیست تو کتابم بهش اشاره شد یا نه؟اگه اینجوری باشه باید یکبار دیگه هم منتظر مرگ جان باشیم و حتی نقص عضوش که فرودو هم آخر فیلم دچارش شد!

این قضیه توی کتاب هم هست ولی با این تفاوت که به جای ترول یک اورک عظیم الجثه با زوبینش به پهلوی فرودو می‌زنه.

من فکر نمی‌کنم قرار باشه همه چیز مو به مو تکرار بشه و چون [به فرض] جان تقلیدی از فرودو باشه (هر چند خودم زیاد اعتقادی بهش ندارم) سه بار تا نزدیکی مرگ پیش بره.

بعدم الان به نظرم می‌رسه جان واقعاً مرده باشه و اگر زنده‌اش کنن هم شرایطش با فرودویی که فقط زخم می‌خوره تفاوت داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابطه گاندالف و آراگورن یکی از مهمترین ارکان کتاب ارباب حلقه ها هست .

همراهی یک جادوگر یا مغ با یک پادشاه برحق برای به دست آوردن سلطنتش یکی از کهن الگوهای دنیای اسطوره و فانتزی هست . تالکین شاید خودش این ایده رو از داستات شاه آرتور و مرلین الهام گرفته .

اما رابطه شاه-جادوگر در نغمه هم وجود داره . الان ما ۵ تازوج شاه-جادوگر تا کتاب پنجم داریم به ترتیب حضورشون تو کتاب:

۱- استنیس(وارث شاه منتخب مردم-شاید منتخب خدای نور رولور)-ملیساندر

(این زوج ممکنه با زوج جان(آزورآهایی-شاه شمال-وارث احتمالی خاندان تارگریان)-ملیساندر عوض بشه)

۲-دنریس(وارث شاهان خاندان کهن تارگریان-پرنسس موعود)-کوایته

۳-برن(شاه شمال-منتخب خدایان قدیم)-بلادریون

۴-ویکتاریون(شاه جزایر آهن-منتخب خدای مغروق)-موکورو

۵-اگان-وریس(البته این آخری فقط درحد حدس وگمان هست)

 

از بین این ۴ یا ۵ زوج انتخاب یکی به عنوان زوج گاندالف-آراگورن خیلی دشوار و بحث برانگیز هست .به نظر من اگر به جای تمرکز رو آرا گورن رو گاندالف تمرکز کنیم سریعتر به نتیجه میرسیم:

کوایته و بلادریون بیشترین نزدیکی رو به گاندالف دارن:

پیش بینی های کوایته بر خلاف ملیساندر کاملا دقیق و بدون رد خور هست-مثل گاندالف کوایته هم دست به جادوی سیاه نمیزنه(حداقل فعلا این طور به نطر میرسه)-حضورش در کنار دنریس مثل حضور گاندالف در کنار آراگورن همیشگی نیست و میاد و میره -به علاوه نقاب پوش بودنش و ظاهر و غیب شدن یکباره اش و این که فقط دنی میبینش این فرضیه رو مطرح میکنه که مثل گاندالف یک بار مرده وبعدا به زندگی برگشته یا شاید حتی فقط یک روح باشه و جسمی نداشته باشه.

 

بلادریون از نظر سن و سال و مشخصات ظاهری و جسمی بیشترین شباهت رو به گاندالف داره

همین طور مثل گاندالف که میتونست ارتشی از عقاب ها رو برای کمک احضار کنه ؛ بلادریون هم توانایی بسیج ارتشی از کلاغ ها رو داره .

 

من که خودم به شخصه زوج دینریس - کوایته روانتخاب میکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درباره اسم کتاب های مارتین هم یک نکته جالب پیدا کردم . این نقل قول تالکین هست درباره سرزمین میانی -محل وقوع اتفاقات کتاب های ارباب حلقه ها:

 

سرزمین میانی اختراع خود من... نیست؛ یک نوسازی یا دگرگونی... از یک واژهٔ قدیمی برای دنیای مسکون انسان‌ها است: به این جهت میانی که به گونه‌ای مبهم تصور می‌شود در میانِ دریاهای حائل قرار گرفته است؛ و (در پندارهای مردم شمالی) بین یخ در شمال و آتش در جنوب

 

فکر میکنم دلیل نامگذاری نغمه آتش و یخ مشخص باشه .

یخ نماد شمال هست و سرزمین های آنسوی دیوار

آتش هم نماد کوه های آتشفشان والریا در جنوب

 

نغمه آتش و یخ یعنی نغمه زمین .

با توجه به این نکته که اسم فرزندان جنگل در زبان خودشون به معنی کسی هست که نغمه زمین رو میخونه یعنی نغمه آتش و یخ رو .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فک کنم یه جایی در کتاب سوم ( مطمئن نیستم ) یه داستانی در مورد تعدادی از نگهبانان شب گفته میشه که سوگند خودشونو شکستن و دیوار رو ترک کردن ولی خانواده هاشون اونا رو به دیوار بر میگردونن. برای مجازات اونا رو درون خود دیوار قرار میدن . این افراد اونجا هستن تا زمان آخرین نبرد فرا برسه ، اونوقت باید شرافت خودشونو پس بگیرن.

 

این هم یه کپی برداری از ارباب حلقه هاست . مردمان کوهستان که قرار بود به یاری ایزیلدور برن ولی این کار رو نکردن و به همین دلیل ارواحشون هیچوقت به آرامش نمیرسه.

تا زمانی که آراگورن به دنبالشون میره و از سپاه ارواح برای در هم شکستن دزدان دریایی استفاده میکنه.

 

فک میکنم در داستان مارتین وظیفه آراگورن بر عهده جان قرار میگیره و اون رویای جان که با زرهی از یخ سیاه و شمشیری آتشین با آدرها میجنگه اینجوری تعبیر بشه.

 

مارتین تقریبا کل داستانو از جاهای مختلف الهام گرفته ولی اونقدر با استادی این کارو انجام داده که نمیشه بگی فلان کاراکتر دقیقا این فرد تاریخی یا کاراکتر یه کتاب دیگه ست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من صد در صد دنریس رو شبیه اراگورن میبینم

از تبار پادشاهانه اما سالها در به دره و جاشو تو شهر پادشاهان گرفتن و درست وقتی سر و کلش پیدا میشه که انسان ها تو خطر بسیار بزرگی از جانب موجودات شیطانی قرار گرفتن.دنریس کمی جادو در وجودش داره و اتفاقا اراگورن هم دارای موهبت طول عمر است که خودش نوعی جادو محسوب میشه بنظرم.و البته همونطور که علی گفت دنریس هم مثل اراگورن یه جادوگر باهوش کنار خودش داره و البته یاران با وفایی هم مثل اراگورن در کنارش داره که اتفاقا مبارزان قهاری هم هستند.

البته اینا همه نظر شخصی من بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شباهت های تاریخ و جغرافیای دنیای تالکین در ارباب حلقه ها به تاریخ و جغرافیای نغمه:

 

الف ها اولین مخلوقات و قدیمی ترین ساکنان سرزمین های میانی هستند . مثل فرزندان که اولین ساکنان وستروس هستند.

در آغاز انسان ها و الف ها در دو قاره مجزا زندگی میکنند تا آن که گروهی از الف ها به قاره انسان ها مهاجرت میکنند و وارد دنیای انسان ها میشوند . در نغمه هم ابتدا فقط فرزندان در وستروس هستند و انسان ها در ایسوس هستند . البته درست برعکس تالکین مارتین انسان ها را وارد دنیای فرزندان میکند .

 

در اغاز ایسوس و وستروس از طریق باریکه زمینی که به بازوی دورن معروف است به هم متصل بودند . ولی وقتی انسان ها شروع به عبور از باریکه و ورود به وستروس کردند . جادوگران بزرگ مرتبه فرزندان این بازو را شکستند و در دریا غرق کردند .

در دنیای تالکین هم ابتدا سرزمین های میانی محل سکنی انسان ها به آمان قاره محل سکنی الف ها از طریق باریکه زمین یخ زده ای متصل بود . اما با تلاش نژادی از انسان های نیمه الف برای ورود به دنیای الف ها خالق یکتا این زمین یخ زده را غرق کرد و برای همیشه دو دنیا را از هم جدا کرد .

 

در دنیای تالکین نژادی از انسان های نیمه الف-نیمه انسان که خون نیمه جادویی و عمری بسیار طولانی تر از انسان های عادی داشتند در جزیره ای میان سرزمین های میانی و آمان تمدنی بنا کرده بودند به نام نومه نور . این تمدن بسیار قدرتمند و پیشرفته بود و بر انسان های عادی هم در سرزمین های میانی حکم میراند . نومه نوریان چنان مغرور شدند که تصمیم گرفتند با یورش به سرزمین مقدس الف ها والینور به جاودانگی برسند . نومه نوری ها چنان قدرتمند بودند که حتی الف ها توان مقابله نداشتند . پس والا ها فرشتگان مقرب خالق یکتا مداخله کردند و خالق جهان ناوگان نومه نور را غرق و جزیره آن ها را هم برای همیشه به زیر آب فرو برد .

 

این داستان مطمینا ما را به یاد شبه جزیره والریا و اژدهاسالاران حاکم بر این جزیره می اندازه که با کمک جادو و به بردگی کشیدن انسان های عادی امپراطوری بزرگی بنا نهادند ولی ناگهان دچار تقاص و خشم طبیعت شدند وانفجار کوه های آتش فشان این شبه جزیره و تمدن والریا را نابود و محو کرد.

 

در ارباب حلقه ها گروهی از انسان های نومه نور به خاطر حفظ ایمانشان به خالق و وفاداری به الف ها از سرنوشت شوم بقیه نجات پیدا کردند و به سرزمین های میانی وارد شدند این ها هرچند جز خاندان پادشاهی نومه نور نبودند ولی با ورود به سرزمین جدید دوقلمرو پادشاهی در آنجا بنا کردند. در پایان کتاب اراگورن از نسل این نومه نوری ها پادشاه بر حق و مسلط سرزمین های میانی گردید .

 

در نغمه هم خاندان تارگریان که از خاندانهای کم اهمیت والریا بودند به خاطر یک پیشگویی که از نابودی والریا خبر میداد از آنجا مهاجرت کردند و به جزیره درگون استون در نزدیکی وستروس رفتند و آنجا دو پادشاهی بنا کردند .ابتدا پادشاهی کوچک درگون استون و سپس امپراطور ی بزرگ هفت پادشاهی وستروس . میدانیم اگان فاتح بدل شخصیت ایسیلدور در ارباب حلقه ها هست . حال ممکن است دنریس هم بدل شخصیت آراگورن و وارث دوباره هفت پادشاهی شود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در آغاز انسان ها و الف ها در دو قاره مجزا زندگی میکنند تا آن که گروهی از الف ها به قاره انسان ها مهاجرت میکنند و وارد دنیای انسان ها میشوند . در نغمه هم ابتدا فقط فرزندان در وستروس هستند و انسان ها در ایسوس هستند . البته درست برعکس تالکین مارتین انسان ها را وارد دنیای فرزندان میکند .

اشتباه می‌کنید. الف‌ها اولین بار در شرق سرزمین میانه بیدار میشن و بعد اورومه میاد و دسته‌هایی از اون‌ها رو به والینور می‌بره. در حالی که هنوز تعداد زیادی از الف‌ها در سرزمین میانه باقی می‌مونن و خیلی‌هاشون حتی یک بار هم نور دو درخت رو نمی‌بینند. مثلاً موریکوئندی.

در دنیای تالکین هم ابتدا سرزمین های میانی محل سکنی انسان ها به آمان قاره محل سکنی الف ها از طریق باریکه زمین یخ زده ای متصل بود . اما با تلاش نژادی از انسان های نیمه الف برای ورود به دنیای الف ها خالق یکتا این زمین یخ زده را غرق کرد و برای همیشه دو دنیا را از هم جدا کرد .

این‌جا هم دوباره همون اشتباه رو مرتکب شدید.

منظورتون از نیم-الف ائارندیله یا به اشتباه نومه‌نور رو نیم-الف به حساب آوردید؟ چون الروس اولین شاه نومه‌نور که فرزند ائارندیل نیم-الف بود حق انتخاب داشت و خواست که در زمره‌ی انسان‌ها باشه؛ بنابراین از اون‌جا به بعد دیگه انسان تلقی میشه.

نومه نوری ها چنان قدرتمند بودند که حتی الف ها توان مقابله نداشتند . پس والا ها فرشتگان مقرب خالق یکتا مداخله کردند و خالق جهان ناوگان نومه نور را غرق و جزیره آن ها را هم برای همیشه به زیر آب فرو برد .

برتری قدرت نومه‌نوری‌ها از الف‌های وانیار رو شخصاً بهش شک دارم چون در حال حاضر جایی رو یادم نیست که گفته باشه انسان‌ها برتر بودن، شاید از نظر ناوگان جنگی قوی‌تر بوده باشن ولی در میدان نبرد این طور فکر نمی‌کنم؛ چرا که اون‌ها تقریباً سرنوشت جنگ خشم رو رقم زدن.

مسئله‌ی دوم هم این که والار به هیچ وجه در ماجرای طغیان نومه‌نور مداخله نکردن چون نمی‌خواستن دستشون به خون فرزندان ایلوواتار آغشته بشه. به همین دلیل مانوه از خود ارو یاری می‌طلبه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممنون که اصلاح کردی

درباره ملکور و سرنوشتش هم میتونی توضیح بدی ؟ من سیلماریون رو نخوندم یه مقدار از ویکی پدیا اطلاعات گرفتم ولی برام مبهمه . منظور از زندانی شدنش پشت دروازه های دنیا چیه؟ یک جای مادیه یا کلا خارج از آردا(زمین)؟

همین طور موقعی که والینور از آردا جدا میشه کل قاره آمان همراهش هست یا نه فقط همن والینور؟

راه مستقیم چی جنبه مادی داره؟ یعنی مثل یک جاده آبی در آسمان هست یا کلا حالت معنوی داره؟ ارتباطی با مثلث برمودا داره؟

درباره خلقت الف ها و انسان ها هم برام سوال شده شکل فیزیکیش منظورمه مثلا آدم از خاک خلق شده و.. تالکین توضیحی داده؟

دورف ها چه طور؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
درباره ملکور و سرنوشتش هم میتونی توضیح بدی ؟ من سیلماریون رو نخوندم یه مقدار از ویکی پدیا اطلاعات گرفتم ولی برام مبهمه . منظور از زندانی شدنش پشت دروازه های دنیا چیه؟ یک جای مادیه یا کلا خارج از آردا(زمین)؟

اطلاعات در این زمینه مبهمه و فقط در حد یکی دو جمله گفته شده که بدان سوی دیوارهای جهان انداختنش، به پوچی و بی زمانی. از این جمله میشه فهمید که منظور خارج از آرداست ولی در مورد ابهامات دیگه خودمم به قطعیت چیزی نمی‌دونم و کسایی که مجموعه‌ی تاریخ سرزمین میانه رو خوندن باید اطلاعاتی بیشتری داشته باشند.

همین طور موقعی که والینور از آردا جدا میشه کل قاره آمان همراهش هست یا نه فقط همن والینور؟

راه مستقیم چی جنبه مادی داره؟ یعنی مثل یک جاده آبی در آسمان هست یا کلا حالت معنوی داره؟ ارتباطی با مثلث برمودا داره؟

بعید می‌دونم کاملاً معنوی باشه چون در کتاب گفته شده بنابر گفته‌های اربابان معرفت آدمیان این جاده‌ی هوایی وجود دارد و از ایلمن (فضایی در اتمسفر آردا) می‌گذره.

مثلث برمودا؟ نمی‌دونم!

درباره خلقت الف ها و انسان ها هم برام سوال شده شکل فیزیکیش منظورمه مثلا آدم از خاک خلق شده و.. تالکین توضیحی داده؟

دورف ها چه طور؟

دورف‌ها رو فکر می‌کنم از سنگ باشن ولی الف‌ها و انسان‌ها رو نمی‌دونم. دوستان مطلع‌تر مثل جورامون احتمالاً این چیزها رو بهتر بدونن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب قبلا گفتم درباره کانداداهای آراگورن نظر من رو دنریسه .خوب این هم یک دلیل دیگه:

دنریس و آرا گورن هردو وارث یک کارناتمام هستن .

قبلش درباره شباهت دو شخصیت ایسیلدور و ریگار صحبت کنیم:

ایسیلدور جد آراگورن دست به کار بزرگی میزنه و مورگوت رو شکست میده و حلقه رو ازش میگیره . ولی به نصیحت همراهانش برای نابود کردن حلقه گوش نمیده و حلقه روبرای خودش نگه میداره . حلقه به ایسیلدور خیانت میکنه و ایسیلدور در کمین ارگ ها میفته . ارگها ایسیلدور رو میکشن و حلقه داخل رودخانه میفته و گم میشه .

ریگار هم که نقشه های بزرگی در سر داشته و به دنبال محقق کردن پیشگویی شاهزاده موعود و بیدار کردن مجدد اژدهایان هست(حلقه قدرت=اژدها نماد قدرت تارگرین) در نهایت در نبردش با رابرت در رودخانه ترایدنت شکست خورد و کشته شد . و یاقوت های سرخ معروف زرهش مه شاید نیروی جادویی هم داشتن داخل ترایدنت افتاد .(کشته شدن در نبردی کنار رودخانه و گم شدن چیز با ازرشی در رودخانه).

به این ترتیب دنریس و اراگورن هردو وارث تمام کردن کار ناتمام گذشتگانشون هستن .

دنریس یک بار هم تحت تاثیر حضور کوایته . در کشتیش تو استاپور خواب دید که جای ریگار رو تو نبر ترایدنت گرفته و با اتش اژدهاش نبرد رو پیروز میشه .

 

شباهت دوم اراگورن و دنریس هم این هستکه هردو چیز باستانی و با ارزشی رو درخاندانشون احیا کردن:

دنریس تخم های اژدها رو بعد از یک قرن از سنگ تبدیل به اژدهای سه سر خاندان تارگرین کرد .

آراگورن هم درخت سپید جادویی و عرفانی با ارزش رو در شهر باستانی خاندانش احیا کرد و به دنیا باز گردوند (نور درخت=آتش اژدها )

 

ولی خیلی ساده بین هستیم اگر با این شباهت ها فکر کنیم قطعا دنریس آراگورن هست.

حداقل جان اسنو هم هست که میتونه کاملا با این ویژگی ها آراگورن باشه .

از طرفی اگر تیوری l+r=j درست باشه جانه ممکنه وارث و ادامه دهنده راه ریگار باشه .

از طرف دیگه هم ممکنه تخمهای اژدهایی در وینترفل باشه که جان اون ها رو به اژدها تبدیل کنه . جان هم رویاهایی از سردابه وینترفل میبینه .

 

 

راستی دوستان میتونن توضیح بدن حلقه دقیقا چه طور به ایسیادور خیانت کرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

the_last_stark@

فک کنم یه جایی در کتاب سوم ( مطمئن نیستم ) یه داستانی در مورد تعدادی از نگهبانان شب گفته میشه که سوگند خودشونو شکستن و دیوار رو ترک کردن ولی خانواده هاشون اونا رو به دیوار بر میگردونن. برای مجازات اونا رو درون خود دیوار قرار میدن . این افراد اونجا هستن تا زمان آخرین نبرد فرا برسه ، اونوقت باید شرافت خودشونو پس بگیرن.

 

این هم یه کپی برداری از ارباب حلقه هاست . مردمان کوهستان که قرار بود به یاری ایزیلدور برن ولی این کار رو نکردن و به همین دلیل ارواحشون هیچوقت به آرامش نمیرسه.

تا زمانی که آراگورن به دنبالشون میره و از سپاه ارواح برای در هم شکستن دزدان دریایی استفاده میکنه.

 

فصل 56 کتاب سوم :

Untitled.thumb.jpg.c44e96f0b9af6e2c88d5a267e64b7d62.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تاپیک جالبی بود.بهرحال ارباب حلقه ها یکی از تحسین شده ترین آثار تاریخ انگلیسه و هر نویسنده فانتزی انگلیسی( یا اهل جزیره) هم دوس داره اشاراتی به این مجموعه داشته باشه ولی راستش همون موقع هم در ذهنم بیشتر این شباهت جزئی میومد و نه ساختاری . دوستان با ساختار دنیای تالکین آشنا هستن . دوقطبی شر-خیر و شخصیت های بیشتر سیاه و سپید. ولی ساختار نغمه فرق داره و همین ساختار متفاوت از لوتر یا مثلا سیل یا هابیت ، باعث میشه اگه شباهتی هم باشه شباهت جزئی باشه مثلا شباهت سمول تارلی به سم وایز گمجی

جدای از این نغمه رو اگه شبیه به یه اثر هنری بدونم اونم راشومون کوروساواست یعنی اثری که بارها و بارها در جریان روایت قضاوتم تغییر کرد و در نهایت اصولا به قضاوتی نرسیدم!

در مورد نغمه هم بارها و بارها مارتین غافلگیرم کرد و چیزی که پیش بینی نمیکردم رخ داد یا قضاوتم تغییر کرد مثلا در مورد دنریس و آراگورن ممکنه دنریس در طی داستان ششم یا هفتم بمیره( چیزی که از مارتین بعید نیست) و همین فرض رو کمرنگ کنه

این باعث میشه جذابیت این تاپیک و پرداختن به اون که بعد از کامل شدن کتاب های مارتین موضوعی جالبه) رو موکول کنم به بعد از خواندن داستان کتاب هفتم( به شرطی کتاب اخر باشه یا به جواب سئالات ذهنی برسیم) اون وقته که میشه با اطمینان در مورد شباهت ها ،خواه جزئی و خواه ساختاری صحبت کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader » چهارشنبه مرداد 28, 94 9:57 pm[/url]"]ممنون که اصلاح کردی

درباره ملکور و سرنوشتش هم میتونی توضیح بدی ؟ من سیلماریون رو نخوندم یه مقدار از ویکی پدیا اطلاعات گرفتم ولی برام مبهمه . منظور از زندانی شدنش پشت دروازه های دنیا چیه؟ یک جای مادیه یا کلا خارج از آردا(زمین)؟

همین طور موقعی که والینور از آردا جدا میشه کل قاره آمان همراهش هست یا نه فقط همن والینور؟

راه مستقیم چی جنبه مادی داره؟ یعنی مثل یک جاده آبی در آسمان هست یا کلا حالت معنوی داره؟ ارتباطی با مثلث برمودا داره؟

درباره خلقت الف ها و انسان ها هم برام سوال شده شکل فیزیکیش منظورمه مثلا آدم از خاک خلق شده و.. تالکین توضیحی داده؟

دورف ها چه طور؟

 

ملکور یا مورگوت اولین دارک لرد جهان تالکین, بعد از شکست سختی که در جنگ غضب خورد با زنجیر بستنش و انداختنش توی دروازه ی شب؛ جایی در دور دست ترین نقطه ی غرب آردا که والار ها زمان ساختن ماه و خورشید ازش استفاده کردن

این دروزاده در واقع مرزی بین آردا و خلا.. یا همون void هست

پسر تالکین گفته بود که ملکور بلاخره یه راهی رو پیدا میکنه و این دروازه رو میشکنه و برمیگرده تا آخرین جنگ که بهش دگور دگورات هم میگن برای نابودی آردا رو شروع کنه

جنگ بین تمام نیرو های شر من جمله مورگوت و سائرون و ...

و تمام نیرو های خیر و والار ها رخ میده که تغییرات بزرگی رو به همراه داره

 

وقتی نومنوری ها به سمت سرزمین نامردگان لشگر کشی کردن ارو هم نومنور رو زیر اقیانوس غرق کرد و در نهایت آمان رو کلا جدا کرد

طوری که هیچ انسانی بهش راه پیدا نکنه

فقط الف ها بتونن برن که میشه همون راه مستقیمی که در سوال بعدیتون پرسیدین

در مورد راه مستقیم خیلی اطلاعات ندارم ولی بهتره با همون سراط مستقیم اشتباه نگیریمش..

 

در مورد اینکه الف ها و انسان ها از چی ساخته شدن خیلی اطلاع ندارم ولی

چون بدون دخالت والار ها و مستقیم توسط ارو خلق شدن بهشون فرزندان ایلوواتار میگن

اما دورف ها توسط یک والار خلق شدن که ارو بهشون جان داد

اتفاقا دورف ها خیلی زودتر از الف ها و انسان روی آردا ساخته شدن

اما مقدر شد بعد از اومدن الف در کوهستان بیدار بشن

 

میتونیم در واقع از همین جنگ آخری که متاسفانه تالکین فرصت نکرد تکمیلش کنه

به عنوان جنگ یخ و آتشی که انتظارش رو داریم یاد کنیم

دروازه های شب همون دیوار خواهند بود

و احتمالا وایت واکر ها در تلاشن راهی برای عبور از این دروازه پیدا کنن

 

بحث جالبی بود..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×