وایت ها : مردگان متحرک یا زندگان تسخیر شده؟

[ArI@N 18]

توی کتاب بار ها و بارها اشاره شده به این موضوع که وایت واکر ها مردگان متحرک هستند.

بار ها اشاره شده که مردگانتون رو بسوزونید وگرنه برمیگردند

ولی مارتین ثابت کرده هیچ چیزی اون چیزی که به نظر میرسه نیست.

یک نکته ای تو 5 پرولوگ فصل بود که خیلی جالب بود

وارامیر وقتی کهبه داخل جلد گرگی میره پس از مرگش ، میبینه که تیستل تبدیل به وایت شده چشماش آبی شده و بلند میشه.

این خیلی براش ترسناکه دیدن تیستل که مرده و پا میشه ، ولی آیا از اون ترسناکتر نمیتونست دیدن جنازه ی خودش باشه که بلند شده و زنده شده؟!

شما خودتون رو ببینید بیشتر میترسید یا یک زن دیگه رو؟ کدوم اینقدر براتون ترسناکه که توی ذهنتون باشه؟

صد در صد جنازه ی وارامیر هنوز بوده ، پس وایت ها میتونستن همونطور که تیستل رو وایت کردن ، این رو هم تبدیل به وایت کنن .

ولی میبینیم که اصلا اشاره ای نشده ، پس شاید تیستل رو تونستن چون روح داخل بدنش بوده ، ولی جسد وارامیر روحی نداشته و تسخیر نمیتونسته بشه.

یعنی درواقع وایت ها اونطور که ما فکر میکنیم مردگان متحرک نیستن ، بلکه زنده ان و تسخیر شدن!و شاید با جادوهایی به این شکل دراومدن.

حتی توی آخر همین فصل وارامیر در قالب گرگ به تیستل نگاه میکنه و میگه : او مرا میبیند

یعنی ممکنه خاطراتی براش مونده باشه که وارامیر رو بتونه تشخیص بده؟

دوست دارم نظرتون رو بگید در این مورد

[alireader 1]

ممنون عالی بود به چه نکته جالبی اشاره کردی. من که درمورد وارامیر متوجهش نشده بودم.

 

اول یه تو ضیح مخنصر بدم درباره یه اشتباه رایج که اینجا تو عنوان تایپک و همین طور پست شما تکرار شده:

وایت واکرهاwhite walkers همون آدرها هستن . این لقبیه که به خاطر رنگ سفید یخی شون و پرسه زدنهاشون بهشون دادن ترجمه اش یه چیزی تو مابه های قدم زنندگان سفید میشه.

 

ولی وایت ها wights انسان هایی هستن که بعد از مرگ توسط وایت واکرها تسخیر شدن. ترجمه کلمه wight هم میشه نوع بشر یا موجود زنده که اشاره به این داره که وایت ها قبلا انسان و زنده بودن.

بهخاطر شیاهت وایت و وایت واکر در فارسی این اشتباه زیاد پیش میاد.

حالا بد نیست عنوان تایپک روهم به این عوض کرد:

 

وایت ها : مردگان متحرک یا زندگان تسخیر شده؟

 

از این که بگذریم:

 

تصور ما از وایت ها موجوداتی مثل زامبی هست. ولی مشخصه اشتباه میکنیم. وایت ها با هوش عمل میکنن. مثل اون دو تا وایت که به مورمونت حمله کردن. مثل دو تا رنجر رفتار کردن. اول کاملا بی حرکت و معمولی بودن تا برادران ببرنشون تو کسل بلک چون مطمئنا خودشون نمیتونستن از دیوار رد بشن . بعد هم در شب و تاریکی سو قصدشون رو عملی کردن.یا ون هایی که زیر برف ها نزدیک غار بلادریون پنهان شده بودن و کمین کرده بودن.

من هم فکر میکنم در دنیای نغمه روح اموات تا مدتی در بدنشون باقی میمونه . به خاطر همین هم هست که توروس میری میتونه بریک داندریون رو زنده کنه .

ولی وارگ ها چون سریعا بعد از مرگ از جسمشون فرار میکنن قابل تسخیر کردن نیستن

مثلا من قبلا هم گفته بودم به نظرم چون جان اسنو وارگ هست روحش در بدنش نمیمونه و سریعا به گوست منتقل میشه در نتیجه ملیساندر بر خلاف تصور همه نمیتونه دوباره زنده اش کنه .

viewtopic.php?f=19&t=378&start=15

که این ماجرای وایت نشدن جسم وارامیر هم احتماش رو بیشتر کرد.

ویرایش شده در اوت 29, 2015 توسط مهمان

[Queen nymeria 1]

من فکر نمیکنم اون دو تا رنجر اول خودشون رو به مردن زده بودن .قبل از برگردوندشون به دیوار با وایتها برخورد داشتن .ولی فکر کنم همونجور مرده میمونن تا اینکه آدرها اراده کنن که دوباره بلند بشن.در هر حال فکر نمیکنم بخاطر هوششون خودشون رو به مردن زده بودن.ولی خب گویا افراد زنده رو میشناسن و یه حس انتقام جویی در وجودشون هست وگرنه چرا از بین این همه رفتن سراغ مورمونت؟یا اگر کلا تحت کنترل آدرها هستن یعنی اینکه آدرها مورمونت رو میشناختن و میدونستن که اون فرمانده س !و اینکارشون هدفمند بوده.

[alireader 1]

Queen nymeria@

 

ممنون نکته جالبی اشاره کردی به نظرم این دو تا وایت از بزرگترین رازهای کتاب هستن.

اولا قراره آدرها با وجود دیوار این طرفش قدرتی نداشته باشن . پس چه طور میتونن اون 2 جسد رو درحالیکه پشت دیوار هستن تسخیر کنن؟

بعد هم وایت شدنشون قبل از اینکه نگهبان ها بیارنشون کسل بلک قطعی هست.

نگاه کنید به اینکه همون جا روی برف ها هم هیچ خونی در بدنشون نمونده . یا مثلا گوست متوجه شوم بودنشون میشه .

از متن کتاب اول فصل 52:

 

با پایش جسد را برگرداند و . صورت مرده ي سفیدي با چشمان آبیِ آبی به آسمان ابري زل زد.

این اولین لحظه ایه که اجساد پیدا شدن

 

درباره اینکه هدف کی بوده و چرا و آیا تو ماموریتشون شکست خوردن یا پیروز شدن هم شک و تردید زیاده . ممکنه هدف جان بوده باشه . نه مورمونت . ممکن هم هست با لمس کردن جان به هدفشون رسیده باشن. اینکه اون همه روی دست سوخته جان تاکید میشد بی هدف نبود.

اگر هم هدف مورمونت بوده باز هم دلیلش یه راز هست. رابطه عجیب مورمونت با زاغ سخنگویی که بعدا میفهمیم در خدمت بلادریون هست و رابطه عجیبش با کرستر رودر نظردشته باشیم.

[Queen nymeria 1]

اینکه قبل از اومدنشون تبدیل شده بودن که شکی نیست ولی من میگم که زمان بیدار شدنشون به اراده ی آدرها بوده نه خودشون.که در هر حال اینکه اصلا اینارو تونستن از دیوار عبور بدن بخاطر اینکه میگن دیوار جادوییه و...کلا جای بحث داره.چطور کلدهند نتونست از او در عبور کنه ولی اینا تونستن یعنی فقط اون در جادو داشت؟دروازه ی اصلی مصون نیست؟

به نظرم اینکه هدفشون مورمونت بوده باشه معقولتره تا جان.بالاخره اونموقع مورمونت فرمانده بود و مرگش شاید باعث آشوب و هرج و مرج میشد ولی با کشتن جان که اونموقع نه سمت خاصی داشت نه آدرها رو دیده بود چه چیزی عایدشون میشد؟مگه اینکه آدرها پیشگو باشن اونموقع میدونستن که جان آزورآهاییه(اگه باشه) و میخواستن بکشنش.

یا شایدم بخاطر همون حس انتقامشون بود که رفتن سراغ مورمونت شاید اونو مسئول مرگشون میدونن و اگه این درست باشه وایتها کلا بدون شعور و احساس نیستن و احساس خشم و انتقام و میل به کشتن رو دارن ولی نمیگم که هوش دارن در حدی که نقشه بکشن و بی حرکت بمونن تا زمان مناسب برسه.

[alireader 1]

درسته . من هم منظورم از باهوش بودن وایت ها . هوش خودشون نیست . منظورم این بود که حرکاتشون هوشمندانه است . و چون خودشون اراده ای ندارن پس یک موجودات با هوشی کنترلشون میکنن .

 

درباره اینکه چرا کلدهندز نتونست از دروازه نایت فورد رد بشه من خیلی فکر کردم به نظرم جوابش اینجاست تو قصه ای که ننه پیر برای برن تعریف کرده بود:

 

فصل 4 کتاب 5:

اون طرف دیوار هیولاها زندگی میکنن، غول‌ها و دیوها، سایه‌های متحرک و مرده‌هایی که راه میرن، ولی تا وقتی که دیوارْ محکم پابرجا ایستاده و مردان نگهبانی شب راستین هستن نمیتونن رد بشن.

 

یعنی تا وقتی جادوی دیوار موثره که نگهبانان که همون انسان ها یا به نظر من استارک ها (فرزندان برندون معمار) راستین و وظیفه شناس هستن . اگر خود انسان ها اشتباه یا خیانت کنن جادوی دیوار باطل میشه و پلیدی ازش عبور میکنه

 

مثل نایت کینگ که هم نگهبان بود هم استارک . وقتی خیانت کرد و به آدرها پیوست دیوار مانع عبورش و حکومتش در نایت فورت نشد.

 

اینجا هم اشتباه لرد مورمونت در آوردن وایت ها به پشت دیوار باعث بی اثر شدن جادوی دیوار و در نتیجه به خطر افتادن جان خودش شد.

 

من همین طور فکر میکنم جان با آوردن غول ها و ملیساندر به پشت دیوار ناخواسته به دیوار خیانت کرد .

 

چون دیوار کاربردش اینه که مانع عبور هرگونه جادویی بشه . مگر با خیانت برادران(استارک ها). هر کس هم مرتکب این خیانت شده جزاش مرگ بوده : نایت کینگ، لرد مورمونت و جان اسنو.

 

ولی چرا کلد هند برای عبور از دیوار اقدام نکرد؟ 2 دلیل به ذهنم میرسه یکی این که چون کلد هند همون بلادریون هست و بلاد ریون هم نیخواد با عبوردادن کلدهند که موجودی پلید و جادوییه به دیوار خیانت کنه . چون خودش هم قسم خورده و از نگهبانان شب هست.

یه دلیلش هم شاید به خاطر این بود که با وجود برن یک استارک راستین در نایت فورت اگر میخواست پشت سر سم از دروازه بگذره شاید جادوی دیوارعمل میکرد و نابودش میکرد.

[Queen nymeria 1]

من فکر نمیکنم که عبور جاینتها از دیوار خیانت به دیوار محسوب بشه چون اصلا هدف ساخت دیوار دور نگه داشتن جاینت ها یا مردم دیگه نبوده و جادویی هم نیستن و خودشون هم که در ساخت دیوار کمک کردن.

خب پس یعنی اگر برادران خیانت کنن و راستین نمونن و به آدرها کمک کنن میتونن اونها رو هم عبور بدن.پس چرا شاه شب اینکارو نکرد؟بالاخره اون هم یه نگهبان بود و اونموقع برای آدرها موقعیت خوبی فراهم شده بوده میشه گفت اگر همسر شاه شب آدر بوده پس متحد بودن چرا همون موقع ترتیب حمله ندادن و الان به این فکر افتادن؟

ولی کلا دیوار و مسائل مربوط بهش خیلی ابهامات داره و به نظرم زیاد بهشون پرداخته نشده و احتمالا تو دوتا کتاب بعدی جبران میشه.

[alireader 1]

خوب دیگه من فکر میکنم بوده :

دور نگه داشتن غول ها ، سبزبین ها،فرزندان جنگل و البته آدرها . به نظرم برندون معمار به فرزندان کلک زده . یعنی اول از جادو و کمک هاشون استفاده کرده بعد که کار دیوار به سرانجام رسیده ازش بر علیه متحدین سابقش هم استفده کرده. چون خود این ها هم برای انسان ها خطرناک بودن. همین محدودیت و زندانی شدن پشت دیوار هم باعث شده کم کم سبزبین ها و فرزندان ضعیف بشن و منقرض بشن . بعد از برندون هم این وطیفه استارک ها بوده که مانع از عبور جادو از دیوار بشن که البته رفتهرفته این وظیفه رو فراموش میکنن.

تا جایی که جان خودش به جادو پناه میده و حتی از ملیساندر کمک میخواد.

در مورد سقوط دیوار هم فکر میکنم تلاش و جادوی ملیساندر برای زنده کردن جان باعث شکستن جادوی دیوار وعبور آدرها بشه . چیزی که جان خودش نمیخواد و در زندگی دوباره اش تبدیل به آزورآهایی میشه تا اشتباه وخیانت نا خواسته اش رو جبران کنه.

[ArI@N 18]

alireader » شنبه شهریور 7, 94 9:41 pm[/url]"]Queen nymeria@

 

ممنون نکته جالبی اشاره کردی به نظرم این دو تا وایت از بزرگترین رازهای کتاب هستن.

اولا قراره آدرها با وجود دیوار این طرفش قدرتی نداشته باشن . پس چه طور میتونن اون 2 جسد رو درحالیکه پشت دیوار هستن تسخیر کنن؟

بعد هم وایت شدنشون قبل از اینکه نگهبان ها بیارنشون کسل بلک قطعی هست.

نگاه کنید به اینکه همون جا روی برف ها هم هیچ خونی در بدنشون نمونده . یا مثلا گوست متوجه شوم بودنشون میشه .

از متن کتاب اول فصل 52:

 

با پایش جسد را برگرداند و . صورت مرده ي سفیدي با چشمان آبیِ آبی به آسمان ابري زل زد.

این اولین لحظه ایه که اجساد پیدا شدن

 

درباره اینکه هدف کی بوده و چرا و آیا تو ماموریتشون شکست خوردن یا پیروز شدن هم شک و تردید زیاده . ممکنه هدف جان بوده باشه . نه مورمونت . ممکن هم هست با لمس کردن جان به هدفشون رسیده باشن. اینکه اون همه روی دست سوخته جان تاکید میشد بی هدف نبود.

اگر هم هدف مورمونت بوده باز هم دلیلش یه راز هست. رابطه عجیب مورمونت با زاغ سخنگویی که بعدا میفهمیم در خدمت بلادریون هست و رابطه عجیبش با کرستر رودر نظردشته باشیم.

اگه از این قضیه به داستان نگاه گنیم که جان آزور آهایی نیست و قراره شاه آدر ها بشه چطور؟

این نمیتونه دلیل علاقشون به جان و حتی گذاشتن علامتشون روی جان(دستش) رو توجیح کنه؟

و حتی یک نظر دیگه

کلند هند ممکنه توسط بلادریون کنترل میشده ... حالا اگه بگیم این دو تا هم توسط بلادریون کنترل میشدن چطور؟ اگه بلادریون هدفش خوب نباشه ، قصدش کشتن جان یا مورمونت بوده .اگه هدفش خوب بوده ، میتونسته در جهت آگاه گردن نگهبانا از خطر بوده باشه!

[alireader 1]

من خودم قبلا طرفدار هردوتای این تیوری ها که شما گفتی بودم(آزورآهایی نبودن جان و شوم بودن هدف بلادریون) . ولی نظرم عوض شده.به این علت::

1-خوب من مظمینم کلدهند و بلادریون یکی هستن . یعنی کلدهند یک جسم مرده است که بریندان ریورز کنترلش میکنه . و فکر میکنم جادوی دیوار وقتی یکی از نگهبانان به دیوارخیانت کنه(خواسته یا ناخواسته) از بین میره و پلیدی ها مثل آدرها و وایت ها میتونن ازش عبور کنن.

پس اگر بلادریون قصدش شوم بود میتونست به همراه سمول از دروازه نایت فورت عبور کنه. پس حالا که این کار رو نکرده معلومه به دیوار احترام میگذاره و قصد داره ازش محافظت کنه.اینجا بیشتر توضیح دادم:

https://www.westeros.ir/forum/viewtopic.php?f=19&t=209&start=30

2-به نظر من اگر دیوار پابرجا میموند و توسط مردان وفادار ازش حفاظت میشد هیچ نیاززی به آزورآهایی و یا اژدها برای جلوگیری از ورود آدرها به وستروس نبود

پس فقط وقتی وجود آزورآهایی و اژدها سواران(حالا هر کی باشن) معنی پیدا میکنه که یه جوری دیوار از معادله حذف بشه.

به خاطر این فکر میکنم قضیه این طوریه که :

جان با راه دادن ملیساندر و استنیس به پشت دیوار و مستقر کردن ملیساندر در دیوار ناخواسته و با وجود خیر بودن هدفش(وخیر بودن هدف استنیس و ملیساندر) به دیوار خیانت کرده. تلاش ملیساندر هم برای دوباره زنده کردنش باعث نابودی جادوی دیوار میشه. پس جان باید در زندگی دوباره اش آزورآهایی بشه تا بتونه اشتباهاتش رو جبران کنه.

[ArI@N 18]

به نظرتون بلادریون در ماجرای فرمانده شدن جان نقشی داشته؟

همون قضیه ی کلاغ مورمونت که گفت اسنو و روی شونه ی جان نشست؟!

[alireader 1]

ممنون به جه نکات ظریفی دقت کردی.

 

دقیقا . بلاد ریون از طریق دیدن با چشم حیوانات نقاط مهم و استراتژیک وستروس رو رصد میکنه.

گربه سیاه نر بداخلاق کینگز لندینگ هم که چند بار تو فصل های آریا و همین طور فصل کوان لنیستر بود هم چشمان بلاد ریون تو کینگز لندینگ هست.

 

این زاغ مورمونت هم همین طور .

تمام کلماتی که میگه معنی دار و تاثیر گذار هست.

تو انتخاب جان به عنوان فرمانده هم با حضور یکدفعه ای و اسنو اسنو گفتن جو رو به نفع جان عوض کرد.

به خصوص که گرن و پیپ از سمول پرسیدن این حقه تو بوده که زاغ رو تو دیگ قایم کردی که سم گفت نه.

 

ولی دلیلش رو که چرا میخواست جان فرمانده بشه نمیدونم. خودت چی حدس میزنی؟

[*WOLF* 0]

با نظر این دوستمون مخالفم که جان با عبور دادن جاینت ها یا سایر انسان های دیگه مثل تن ها که کلا بهشون میگن مردم وحشی چیزی به اسم جادوی دیوار باطل شده باشه .

 

اگه خاطرتون باشه هنگامی که جان با اون ریش قرمزه حرف میزد میگه که کل نایت واچ تا الان اشتباه میکردن . وظیفه ی نایت واچ حفاظت از جامعه ی انسانی بوده و شما هم جزء جامعه ی انسانی هستید .

 

در واقع وحشی چیزیه که مردم پایین دیوار به مردم اونور دیوار میگن . ولی اگه هر کسی قسمت هاردهوم رو دیده باشه قشنگ میتونه بفهمه که جان چقدر کار مهمی رو انجام داد . من خودم با دیدن اون که نصف مردم هاردهوم تبدیل شده بودن به وایت وحشت کرده بودم . حالا فرض کنید که کل مردم هاردهوم به اضافه ی اون جاینت ها تبدیل میشدن به وایت . همون یه دونه جاینت وایت کافی بود که کلک نایت واچ رو بکنن و وستروس رو با خاک یکسان کنن . پس لطفا کار جان رو لکه دار نکنید .

 

اما در مورد اون دو تا رنجر مرده ای که بحث کردید واقعا برای خودمم معماهای زیادی وجود داره چون داشتم پست هاتونم میخوندم ... چیزی که بیشتر از همه جلوه میکنه صد در صد وایت شدن به واسطه ی طلسمی که اون هشت سوارکار به انسان های مرده ( و حتی زنده !!! ) منتقل میکنند . اگه خاطرتون باشه تو یه قسمت از فصل چهار بود فکر کنم که یه وایت یک بچه رو میاره و روی یه میز یخی قرار میده همون لحظه یکی از اون هشت سوارکار جلو میاد و اون بچه رو میگیره رو دستش و با لمس صورت اون بچه اونم تبدیل به یه وایت میشه . پس قاعدتا اگر طلسمی باشه از طریق همون هشت سوار منتقل میشه و اون هشت سوار میدونن که برای فتح دیوار باید ارتش بزرگی جمع کنند . پس همین وسط از هر روشی استفاده میکنن تا بتونن یه جوری کلک نایت واچو بکنن . هر چی باشه یه دیوار گنده بین اونا و نایت واچ هست و از هر لحاظ حسابی کنی ( به جز تعداد نفر ) نایت واچ نسبت به وایت ها برتری دارن .

 

همون طور که خودتونم گفتید صد در صد اون دو تا رنجر با وایت ها در ارتباط بودن و در این هیچ شکی نیست . ولی اینکه بگیم خود وایت ها از دور کنترلشون میکردن خیلی غیر ممکنه چون شما این وسط یه نکته ای رو نادیده گرفتید . اون دو تا رنجر تا اون موقع فقط مرده بودن نه وایت . یعنی هنوز تبدیل به وایت نشده بودن و از دنیای مردگان بر نگشته بودن .

 

چون فقط در دو صورت یه مرده بر میگرده : 1- یکی از اون هشت سوار طلسمشو همون لحظه اعمال کنه ( که توی قسمت هاردهوم دیدیم )

2- بعد از غروب افتاب !!!! این نکته ای بود که هیچ کدوم از دوستان بهش اشاره نکردن ... یعنی قاعدتا اونها تا غروب افتاب باید منتظر میموندن و اگه دقتم کرده باشید وقتی که شب شد اون رنجر به طرف لرد کماندر نایت واچ حمله کرد که اگه جان اسنو نموند میمرد . به نظر نمیاد به هیچ وجه وایت کر ها دارای شعور باشن ... چون دیدید که وقتی جان اسنو رفت که به لرد کماندرشون کمک کنه اون وایت به سمت جانم حمله کرد و حتی جان رو داشت میکشت که اگه لرد کماندر از اتاقش بیرون نمیومد و هواس وایت به اون پرت نمیشد صد در صد جان رو کشته بود ...

 

کلا یه بحث کلی وجود داره مرده ها که احساس ندارن ... اون وایت های لعنتی هم تنها چیزی که میفهمن کشتنه ... اگه هاردهوم رو دیده باشید میتونید متوجه شید مخصوصا توی اون صحنه که اون بچه های هفت و هشت و ده ساله به اون زنه حمله میکنن و میکشنش میشه متوجه شد با وجود اینکه اون نمیخواست به اون بچه ها اسیبی بزنه ولی اونا فقط کشتن رو بلد بودن .

 

امیدوارم نظرم درست باشه !

[ArI@N 18]

alireader » دوشنبه شهریور 9, 94 2:20 pm[/url]"]ممنون به جه نکات ظریفی دقت کردی.

 

دقیقا . بلاد ریون از طریق دیدن با چشم حیوانات نقاط مهم و استراتژیک وستروس رو رصد میکنه.

گربه سیاه نر بداخلاق کینگز لندینگ هم که چند بار تو فصل های آریا و همین طور فصل کوان لنیستر بود هم چشمان بلاد ریون تو کینگز لندینگ هست.

 

این زاغ مورمونت هم همین طور .

تمام کلماتی که میگه معنی دار و تاثیر گذار هست.

تو انتخاب جان به عنوان فرمانده هم با حضور یکدفعه ای و اسنو اسنو گفتن جو رو به نفع جان عوض کرد.

به خصوص که گرن و پیپ از سمول پرسیدن این حقه تو بوده که زاغ رو تو دیگ قایم کردی که سم گفت نه.

 

ولی دلیلش رو که چرا میخواست جان فرمانده بشه نمیدونم. خودت چی حدس میزنی؟

 

من الان داشتم فصل ملیساندره رو میخوندم توی کتاب 5 و یه چیزی دیدم

یک جایی توی اتیش نگاه میکنه و یکیو میبینه که با هزار تا چشم بهش نگاه میکنه و همینطور یک پسر با سر گرگ

مشخصه که بلادریون و برن هستن که ملیساندره توی اتیشش میبینه

ملیساندره میگه اینا دشمن بزرگ نیستن چون اون وحشتناکه ولی اینا از خادمینش هستن!

ایا ملیساندره اشتباه متوجه شده یا واقعا قضیه همینطوره؟؟

[alireader 1]

ArI@N-*WOLF*

ممنون این چند وقته چقدر سوت و کور شده بود.

WOLF:

خوب سریال خیلی با کتاب متفاوته . اگر میخوای واقعا با دنیای نغمه حال کنی حتما کتاب ها رو بخون

تو همه چیز با هم متفاوتن.

ArI@N:

ملیساندر قبلا هم بارها چیزهای مختلفی رو که تو اتش دیده بود اشتباه تفسر کرده بود. احتملا درباره برن و بلادریون هم اشتباه میکنه

به نظر من نقشه بلادریون اینه که آدرها رو با استفاده از قدرت های خودشون مثل کنترل مردگان شکست بده. شاید به خاطر همینه که ملیساندر این تفسیر رو داره .چون بلادریون از قدرت های آدرها علیه خودشون استفاده میکنه.

[*WOLF* 0]

alireader » جمعه شهریور 20, 94 10:52 pm[/url]"]ArI@N-*WOLF*

ممنون این چند وقته چقدر سوت و کور شده بود.

WOLF:

خوب سریال خیلی با کتاب متفاوته . اگر میخوای واقعا با دنیای نغمه حال کنی حتما کتاب ها رو بخون

تو همه چیز با هم متفاوتن.

ArI@N:

ملیساندر قبلا هم بارها چیزهای مختلفی رو که تو اتش دیده بود اشتباه تفسر کرده بود. احتملا درباره برن و بلادریون هم اشتباه میکنه

به نظر من نقشه بلادریون اینه که آدرها رو با استفاده از قدرت های خودشون مثل کنترل مردگان شکست بده. شاید به خاطر همینه که ملیساندر این تفسیر رو داره .چون بلادریون از قدرت های آدرها علیه خودشون استفاده میکنه.

 

ببخشید یعنی به نظرتون این موردی که من هم اشاره کردم جزء استثنائات تفکیکی فیلم و کتاب هست ؟

 

چون فکر میکنم تو این مورد فیلم و کتاب با هم موافق باشن .. یعنی وایت ها بیشتر از اینکه به زامبی شباهت داشته باشن به همون چیزی که همین جا گفته شده شباهت دارن . ارواح تسخیر شده ... ارواح تسخیر شده ام تا جایی که من تو کتاب های مختلف مثل اخرین شاگرد خوندم معمولا بعد از غروب افتاب برای اولین بار بیدار میشن