رفتن به مطلب
alireader

جادوی دیوار چه طور کار میکنه و چه طور نابود میشه؟

Recommended Posts

در کتاب ها و داستان های فانتزی همیشه جادو یک مکانیسمی داره که طبق اون به کار میفته و طبق مکانیسمی هم از کار میفته .

مثلا در داستان اسلیپینگ بیوتی(زیبای خفته) جادو وقتی به کار میفته که پرنسس یک دوک نخ ریسی رو لمس کنه ، اون وقت به خواب ابدی فرومیره. و وقتی هم جادو از کار میفته و پرنسس بیدار میشه که بوسه حقیقی عشق رو دریافت کنه.

یا مثلا در ارباب حلقه ها حلقه فقط در آتش کوه موردور نابود میشه.

در دنیای مارتین هم جادوی دیوار ساختاری داره که طبق اون عمل میکنه و طبق همون هم از کار میفته و نابود میشه.

به نظر من برندون معمار وقتی دیوار رو ساخت علاوه بر فیزیک عظیم و غیرقابل نفوذش یک روح جادویی هم برای دیوار درست کرد که همین جادو هم هست که درنهایت مانع عبور آدرها میشه .برندون معمار دیوار رو به کمک غول ها و فرزندان جنگل و سبزبین ها ساخت . ولی برای اینکه مطمین بشه دنیای انسان ها برای همیشه از شر و جادوی شمال دیوار در امان میمونه به متحدینش خیانت کرد و جادویی روی دیوار به کار برد که: دیوار مانع از عبور جادو و هرگونه موجود جادویی و خون جادویی از سمت شمال دیوار به جنوب دیوار میشه(نه برعکس یعنی مانع عبور جادو از جنوب به شمال نمیشه).

این جادو باعث شد فرزندان و غول ها و سبزبین ها در پشت دیوار حبس بشن و کم کم ضعیف و تقریبا کاملا منقرض بشن. و البته همین جادو هشت هزار ساله که ادرها رو پشت دیوار نگه داشته.

ولی این جادو فقط به شرطی کار میکنه که دو شرط برقرار باشه:

1- همیشه گروهی از انسان های قسم خورده در لباس سیاه از دیوار نگهبانی و دیده بانی بدن . بقای جادوی دیوار وابسته به راستین بودن نگهبانان در انجام وظیفه شون هست .

2- همیشه باید یک استارک به عنوان وارث و همخون برندون معمار در دیوار باشه . جادوی خون استارک مکمل جادوی دیوار هست.

اگر یکی از نایتزواچ خواسته و ناخواسته به همراه خودش جادو یا موجود جادویی یا خون جادویی رو از سمت شمال به جنوب دیوار بیاره دیوار مانع از عبور اون جادو نمیشه ، ولی اون نگهبان به خاطر خیانت به دیوار و هدف دیوار که نگهداشتن جادو پشتش هست به نفرین دیوار دچار میشه و تقاصش رو با مرگ پس میده. البته این مرگ یک باره به سراغ فرد نمیاد و مثل بختک به کمین مینشینه تا فرصت مناسب.

این جادو برای هزاران سال برقرار و موثره تا اینکه در چند قرن اخیر همه چیز عوض میشه و ترک هایی در جادوی دیوار ایجاد میشه،:

با ورود تارگرین ها که از خون جادویی قدیم والریایی هستن . جادو در جنوب دیوار مستقر میشه . استارک ها با زانو زدن مقابل ایگان فاتح به دیوار و وظیفه اصلیشون که محافظت از دیوار هست خیانت میکنن. جادوی والریایی بارها به پای دیوار میاد:

بازدید شاه جیهیریس و ملکه الیسان، آمدن استاد ایمون و بلادریون به کنار دیوار و شاید نمونه های دیگه ای هم باشه .

استارک ها هم کم کم وظیفه نگهبانی از دیوار رو رها میکنن . و دیوار بارها خالی از استار میمونه.

همین طور توسط استارک ها و شاهان تارگرینی هدف دیوار از نگهداشتن جادو پشت مرزهای انسانی به نگهداشتن انسان های آزاد پشت دیوار تغییر میکنه.

یک نفر از استارک های نایتزواچ با خیانت به سوگندش و پیوستن به آدرها نایت کینگ میشه و با به کار بردن جادو نایتز واچ رو تسخیر میکنه .

لرد مورمونت فرمانده نگهبانان با یک اشتباه تاریخی 2 وایت رو به پشت دیوار میاره.

منس ریدر نگهبان سابق سپاه بزرگی از انسان ها و غول ها رو برای رد شدن از دیوار با خودش میاره.

استنیس یکی از وارثان خون پادشاهی کهن والریایی به همراه خون خودش شمشیری جادویی و زنی جادوگر (که شاید اون هم خون والریایی داشته باشه) رو از شمال دیوار عبور میده و به جنوب دیوار میاره.

و البته جان اسنو هم با گشودن دروازه ها به روی استنیس و ملیساندر و غول های منس آخرین خیانت رو به دیوار میکنه.

این خیانت های استارک ها و نایتزواچ مثل ترکهای داخل یخ ، داخل جادوی دیوار ترک هایی میندازن طوری که الان دیوار آماده اس که با یک ضربه دیگه فرو بپاشه و برای همیشه راه برای عبور آدرها باز بشه.

آخرین ضربه به این ترتیب عمل میکنه:

جان اسنو توسط برادرانش کشته شده و به این ترتیب با نبودن استارک ها در دیوار جادوی دیوار خیلی ضعیفتر هم شده . ملیساندر هم با به کار بردن جادو برای زنده کردن دوباره جان به جادوی دیوار بیشتر لطمه زده .این جاست که آدرها برگ آخر رو رو میکنن : بنجن استارک .

بنجن توسط آدرها اسیر شده یا شاید هم مثل نایت کینگ به اون ها پیوسته چون بعیده یک انسان عادی که تبدیل به نیمه آدر نشده بتونه در کنارشون قدم بزنه و دوام بیاره. بنجن با خودش آدرها رو از دروازه نایت فورد عبور میده و این پایان کار دیوار هست.

این تیوری خیلی چیزها رو توضیح میده و به بسیاری از سوالات جواب میده:

چرا بنجن به دیوار پیوسته بود و چرا جان و با خودش به دیواربرد؟

چون به نوعی آگاهانه یا غیر آگاهانه(ضمیر ناخوداگاهش رو بلادریون با الغای رویاهایی بیدار کرده بود)به وظیفه اصلی استارک ها و ضرورت بودن استارک در کنار دیوار پی برده بود.

چرا شاهان کهن استارک در رویاهای جان از حضورش در سردابه وینترفل ناراحت بودن؟

چون از خیانتش به دیوار آگاه بودن و میخواستن بهش بفهمونن جاش در دیواره نه در وینترفل به عنوان لرد وینترفل)

چرا جان آزورآهایی ریبورن و پرنس وعده داده شده هست؟(اگر باشه)

چون با نابود شدن جادوی دیوار ، مقدر شده جادوی خون والریایی جان و شمشیر لایت برینگرش آدرها رو نابود کنه . و خیلی سوالات دیگه که بعدا بهش پاسخ میدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و اینجاست که خون دو نژاد که برترین نژاد ها هم هستند به هم پیوند میخوره و برترین نژاد رو تشکیل میده و پایه گزار این نژاد خودش هم از این خونه کسی نیست جز جان از خواندان تارگرین و استارک از اژدها و دایرولف از خون و نژاد اصیل و برتر والریا و نخستین انسان ها و نیز از خون نایمریا ملکه ی روینار پسر ریگار و لیانا استارک از آتش و خون و زمستان در راه پادشاه به حق هفت پادشاهی و از همه مهم تر فرزند یخ و آتش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی2تا انقلت به تئوریتون بعد از 1 سال و کمتر از اندی

فرزندان و یا حتی غولها ساکنین وستروس بودند و از جادو استفاده میکردند ولی نمیتونم قبول کنم موجوداتی جادویی باشند (وایت ها و یکی مثل رابرت استرانگ موجودی جادویی محسوب میشن :/)

و اینکه جان قبل از لرد فرمانده شدنش هم خواب سرداب وینترفل رو میدید پس میشه گفت ارتباطی با خیانتش به آنچه که جادوی دیوار پنداشته میشود نداره :دی

(فصل 4امش توی بازی تاج و تخت برای سم تارلی تازه وارد تعریف میکنه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعد از حدود دو سال که این تایپک رو میخوندم برام جالب بود که علی رغم چندین اشتباهی که تو این تیوری هست مثلا اینکه نمیشه با قطعیت گفت استارک ها وظیفه نگهبانی از دیوار رو رها کردن یا اینکه شاید بشه گفت زانو زدن تورهن استارک مقابل ایگان ممکنه به خاطر دفاع از دیوار و جلوگیری از ورود اژدهایان به شمال بوده باشه یا اینکه سرزنش لردهای شمال نسبت به جان احتمالا به خاطر خون تارگرینی اون هست و غریبه بودنش

ولی حالا به خصوص بعد از دیدن فصل ۷ سریال اطمینانم بیشتر شد که جان و بنجن باعث سقوط یوار خواهند شد!

 

اسپویل فصل ۷ سریال

 

 

خوب در سریال شاهد بودیم که در نهایت اژدهای تبدیل شده دینریس بود که دیوار رو ذوب کرد. و مسلما اگر اصرار جان برای اومدن دنی به شمال نبود و دینریس و اژدهایانش در جنوب میموندن دیوار پا برجا بود!

و البته باز هم تاکیدی که این بار سریال داشت روی آوردن یکی از واکرها به جنوب. یعنی باز هم تکرار اشتباه رد کردن واکر ها از دیوار. این بار توسط جان.

 

در مورد نقش بنجن هم کاملا واضح بود که رو کردن این شخصیت به یکباره بعد از ۶ فصل اتفاقی نبود و بنجن نقش مهمی در آینده داره.

اصلا بنجن چرا اونجا بود و چطور زنده مونده بود؟ اصلا زنده بود؟

به نظر من که بنجن به آدرها پیوسته و اون صحنه نجات جان هم فقط صحنه سازی بود برای جلب اعتمادش ، راستی دقت کردین آدرها چرا به ایست واچ حمله کردن! یعنی دیوار اونجا ضعیفتر و شکننده تر بود، خوب چه کسی بهتر از بنجن از نقطه ضعف های دیوار خبر داره؟

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم دیوار نابود نمیشه فقط جای ادمها و ادرها با هم عوض میشه 

اونا میان این ور دیوار ادما میرن اون ور دیوار!

بیچاره ها باید مثل اسکیموها زندگی کنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×