رفتن به مطلب
ریگار

قسمت چهارم، Book of the Stranger

به اپیزود چهارم فصل ششم چه نمره ای می دهید ؟  

37 رای

  1. 1. به اپیزود چهارم فصل ششم چه نمره ای می دهید ؟

    • 1
      1
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      3
    • 6
      2
    • 7
      4
    • 8
      8
    • 9
      10
    • 10
      9


Recommended Posts

این تاپیک مختص گفتگو در مورد قسمت چهارم از فصل ششم سریال بازی تاج و تخت است .

این قسمت با عنوان Book of the Stranger توسط Daniel Sackheim کارگردانی شده که پیش از این کارگردان قسمت Oathbreaker در همین فصل سریال نیز بوده .

 

خطوط داستانی که در این قسمت سریال دنبال می شود :

تیریون در خلیج بردگان

داریو ناهاریس و جورا مورمونت به دنبال دنریس

سرسی و جیمی لنیستر در بارانداز پادشاه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اپیزود خوبی بود و من بهش نمره 8 دادم

 

دو خط داستانی اتفاقات دیوار و دنریس رو دوست داشتم

 

بهترین سکانس به نظرم رسیدن سانسا و جان به همدیگه بود

و دیالوگی که انتظار شنیدنش رو داشتم ..

" هیچوقت نباید وینترفل رو ترک میکردیم "

 

بلاخره پیتر بیلیش رو دیدیم .. ورود جالبی داشت

فعلا که همه چی رو خوب داره طبق خواسته اش پیش میبره

اما دست بالا دست زیاده ..

 

دیالوگ های خسته کننده ی پایتخت هم فکر میکنم دیگه به پایان رسید

در قسمت بعدی احتمالا شاهد جنگ داخلی پایتخت خواهیم بود

 

نمیدونم چرا وقتی خط داستانی گریجوی ها رو میبینم خوابم میگیره..

خیلی خسته کنندس.. فعلا اندازه ی پ مار های شنزار حوصله سر بر شدن ..

کاش بجاش برن رو میدیدیم..

 

 

اما دنریس هم خدارو شکر کشش ندادن

یاد قسمت دهم فصل اول افتادم

کارشون درست بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فقط همین قسمت آخر سریال رو در نظر بگیرین.کال و یه مشت نوچه ی نره غولش وارد محل تشکیل جلسه شون میشن و هنگام قدم گذاشتن رو پله ها یه نگاهی به کف پاهاشون میکنن و میگن این مواد آتش زا چیه چسبیده به پاهامون:)))

اصلنم هیچکی شک نمیکنه فکر میکنن واسه مسخره بازی زمینو روغن مالی کردن.بعد یه سوال دیگه ای که پیش میاد اینه که چطور شد با آتش سوزی اون مکان ،خونه رو سرشون نریخت؟دنریس ناسوزه درست ولی چرا سقف نمیریزه سرش بمیره؟

کلا مارتین و کارگردانا با این دنریس گند زدن به این مجموعه ی قوی.از همون قسمت آخر فصل پنج همه حدس زدن که تمام دوتراکیها به دنریس میپیوندن،درین حد خط داستانیش هندی و ماست بندیه.

بعد این دوستانی هم که زیرنویس درست میکنن کارشون راحت شده دیگه هر دفعه ده خط از القاب و عناوین دنریس رو از همون دفعه ی اول کپی پیست میکنن دیگه.مادر اژدها و شکننده ی فلان و ....اصلا کاش ترجمه نکنن این قسمتو بنویسن همون قبلیا

ولی از قسمت ناامید کننده ی دنریس که بگذریم باقی قسمتها واقعا خوب بود.مخصوصا قسمت دیوار واقعا خیلی خوب بود،موقع بغل کردن جان و سانسا اشکم درومد.

علاوه بر این دوتا خواهر برادر لوراس و مارجری و تیون و آشا هم بهم دیگه رسیدن

نمیدونم نتایج جنگهای کینگزلندینگ رو چجوری میخوان پیش ببرن که منتهی بشه به مبارزه ی برادران کلگین ولی مطمئنا کشش میدن

کاش سیاستای لیتل فینگر رو یک کم قوی تر نشون میدادن.این اپیزود واقعا سیاستاش لوس و ضعیف بود،ضمن اینکه فکر میکنم لیتل فینگر دیگه داره به پایان عمرش نزدیک میشه و کارش تو جنگ پیش رو تموم میشه.داره وارد بازی میشه که هیچ سررشته ای ازش نداره و بالاخره سرشو به باد میده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان

این اپیزود هم معمولی بود, به هر حال از قسمت های اول فصل نمیشه انتظارات انچنانی داشت.

در مورد رفتن جان به جنوب, یه قسمتی از من دوست داشت که جان بره و خلاص بشه از همه چیز ولی این اتفاق ها معمولا تو سریال نمی افته! اومدن سانسا و لحظه ای که بعد از این همه وقت دو تا استارک سرگردان همدیگه رو دیدند برام جالب بود. اینکه تصمیم به حمله و نجات وینترفیل گرفتند... ولی دوست ندارم جان برای سانسا بجنگه. کاش برای خودش می جنگید.

رفتن تیون پیش خواهرش هم خوب بود. از خواهرش خوشم میاد. کاراکتریه که به عنوان یه زن مبارز و مقتدر توش اغراق نشده و مثل شخصیت های زن بقیه سریال ها - مثلا ارو- مسخره نیست.

بخش تریون و ارباب ها هم بد نبود ولی همچنان وقت پر کن.

بالاخره لنیسترها داستانشون کمی جلو رفت و یه تکونی خوردند.

برگشت بیلیش هم خوب بود ولی امیدوارم جان باهاش متحد نشه و اشتباه همه رو تکرار نکنه.

حرکت رمزی با اون دختره که اسمش یادم نیست باحال بود. ولی پای رمزی وسط میاد همیشه باید انتظار بدترین اتفاق ها رو داشت. کاش شکست خوردنش رو خوب به تصویر بکشند و مثل استنیس بیچاره یهو کاراکترش رو محو نکنند!

و اما

دنریس

امیوارم به طرفدارهاش برنخوره اما من از این کاراکتر, از فصل دوم به بعد متنفر شدم و هستم. این ادم فقط با شانس و کمک مردهای قوی اطرافش و تحت حمایت نویسنده و کارگردان داره هی پیش میره. دو بار با این حقه ى نسوختنش ملت رو خر کرده و سرباز جمع کرده... بسه دیگه. از همین حالا مطمینم اگر قرار بر این باشه که در پایان داستان کسی زنده بمونه و روی تخت اهنی بشینه, اون شخص دنریسه. البته از اشتباه پیشبینیم با تمام وجود استقبال می کنم!

فعلا همین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این مقدار "تبدیل تهدیدبه فرصت" (: از اون چیزهاست که داستان رو لوث می کنه و معمولا تمهیدیه برای فرود یا به عبارت بهتر سقوط از میانه به پایان داستان.

ساختار اسطوره ای فیلمنامه ی سریال که تقریبا یک ساختار مسلط در سینمای آمریکا و اصولا بسیاری از روایت ها و داستان هاست-یعنی الگوی 1عزیمت2تشرف3رجعتِ قهرمان- متناسب و متعادل نیست. جان و دنریس هر دو در مرحله ی میانی سفر قهرمان هستند اما به یک باره به حال پرش به مرحله ی پایانی سیر و سفر شخصیتی/داستانی خودشان درآمده اند.

در این موارد خصوصا اگر عوامل محدود کننده ی خارجی مثل بودجه یا سیاست های شبکه ی پخش کننده در میان باشد،سازندگان سعی می کنند چند اپیزود و خصوصا اپیزود نهایی را پر و پیمان بسازند و نهایتا تماشاگران را قدری راضی کنند.

شخصا تصور می کنم این آخرین سریالی است که به همراه house of cards دنبال خواهم کرد. چون تقریبا در همه ی چند سریالی که دیدم این وضعیت تکرار شده. سریال "in treatment" البته متفاوت بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

تصمیم های مهم این سریال کار خانوما بود . سانسا سرسی و مادر بزرگ مارجری یارا گریجوی دنریس

حتی تیکه هایی مثل کاش شوهرت زودتر مرده بود :دی . من به فمنیسم احترام قائلم ولی نه تجاریش . هیچ چیز تجاری رو دوست ندارم .

در ضمن من درک نکردم کار تیریون رو . حالا این میخواد با سیاست کارشو پیش ببره اون برده هایی که هفت سال قراره زجر بکشن و خب البته شجاعتر شدن از وقتی دنریس رو دیدن چجور میخوان تیریون رو درک کنن حتی وقتی میساندی متخصص زبان نمیتونه درکش کنه ؟ آب بندی بود ؟ خب این دنریس از اون طرف کارو درست کرد از این طرف زرتش قمصور میشه

بهترین سکانسا رو برین از تارث داشت . نگاه تورموند باحال بود همینکه برین رو نشون دادن بدون کشتن یکی دو شوالیه با یه چرخش دست خودش پیشرفت بود

این فصل بهترین قسمتاش متعلق به برن هست و احتمالا خواهد بود

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[justify]دنریس بعد از فصل 3 حسابی روی اعصاب آدم رژه میره! معلوم نیست چطور این همه تدبیر رو سیاست رو هنگام دربدری و گدایی با ویسریس یاد گرفته؟ماشالا فحش خورشم که ملسه و پشت گوشای دشمناش هم که حسابی مخملی!

در مورد جان و سانسا جای خوشحالیه که بالاخره این دربدری سانسا انگار تمومه و دو استارک رو همزمان در یک جای امن دیدیم . ایده دخالت لیتل فینگر خوبه و شوالیه های کوهستان هم حرکتی انجام میدن .در کنار اون آمبرها و مندرلی ها هم به این ماجرا میتونن کمک کن ولی اشکار در اینه که زود این خط داستانی و دخالت بیلیش لو رفت میشد وقتی خیلی اوضاع داغون به نظر رسید مثل قضیه دیوار و رسیدن استنیس باشه.جدای از اون صحبت از وفاداری مطلق اونم از بیلیش هم یه جورایی شوخی به نظر میرسه

در مورد این قضایای پایتخت ماجرا زیاد جالب در نیومده ،حداقل اون تقابل جالب لنیستر-تایرل ها که در اینجا خبری ازش نیست. کوان لنیسترهم جذاب در نیومده به اون صورت .شخصیت سرسی هم در حق به جانب بودن و رو اعصاب بودن دست کمی نداره انگارنه انگار که خودش گنجشک بزرگ رو روی کار آورد حالا طلبکارم شده!

در مورد تئون کم کم این شخصیت جالب میشه ولی با توجه به حرکتش در تسلیم نیروهای سرزمینش به رمزی بعید میدونم بتونه تاثیری در حاکمان سرکش و دیوانه جزایر آهن داشته باشه[/justify]

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

8/10

 

خاطره انگیز : دیدار سانسا و جان،سانسا هیچ وقت فکر نمی کرد این قد از دیدن جان خوشحال بشه.

 

جالب: نگاه های معنی در ترمونت به بریان !

 

جالب_2 : وقتی رمزی تحت تاثیر حرف اوشا قرار میگیره !

 

نا امید کننده :خط داستان دنریس،نحوه پخش شدن اتیش و اینکه کال های دوتراک اینقد احمق ان و به این شکل مفتضحانه جیغ میزنن و فرار میکنن.

 

تریون : در حال انجام کاری که توش تخصص داره،پاک کردن گندکاری دیگران (به انضمام دیالوگ های خردمندانه)

 

لوراس: "من فقط میخوام تموم بشه" ممکنه خودکشی کنه؟

 

بریان: حالا که سانسا رو به جان سپرد،خط داستانی ـیش چی میشه؟ با توجه به رابطه شکننده که با داووس و ملیساندره داره نمیشه همه اینارو تو یه تیم جمع کرد.

 

پتایر بلیش: مارموز ترین شخصیت داستان،شطرنج بازی که میدونه کی و کجا مهره ـشو تکون بده.

 

رمزی: تو پوست کردن سیب مشکل داشت(!) چطوری ادم پوست میکنه.

 

سوال : اون ادم پوست کنده توی تیزر سریال قبل شروع جنگ ممکنه ریکان باشه؟

 

نکته: نسخه سریالیزه شده نامه صورتی،که مهم قسمت ـش نبود.

 

پ.ن : قسمت قبل از نبود لیتل فینگر گفتم،این قسمت سر و کله ـش پیدا شد،این بار از نبود bronn میگم شاید قسمت بعد دیدیمش.

 

انتظار انگیز این فصل : 1- جنگ وینترفل (قسمت دوم) 2-تریال بای کامبت(قسمت دوم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگرچه با توجه به پرومویی که از این اپیزود دیده بودم خیلی هیجان زده و منتظرش نبودم ولی اگه بخش دنریس رو از این قسمت حذف کنیم، نمره‌ی قابل قبولی از من می‌گیره.

 

دیدار جان و سانسا عالی بود. بعد از این همه فصل دوباره اعضای این خاندان فلک زده همدیگه رو دیدن و لحظه‌ی احساسی زیبایی شکل گرفته بود. بالاخره نامه‌ی حرامزاده هم رسید و یواش یواش باید منتظر لشگرکشی به وینترفل باشیم.

با حرفی که برین زد فکر کنم دیگه باید کار استنیس رو تموم شده بدونیم. مگر این که دلیل قانع کننده‌ای واسه دروغ گفتنش وجود داشته باشه.

 

بیلیش خوش خط و خال به سریال برگشته و مثل این که بدجوری مخ رابین رو زده. حالا با چه رویی می‌خواد برگرده پیش سانسا؟ ولی این دفعه حتی اگه سانسا هم گول بخوره بعید می‌دونم جان بذاره اتفاق ناگواری رخ بده. دوران شکوه بیلیش هم باید حدی داشته باشه.

 

پیشرفت رو تو وقایع کینزلندینگ حس می‌کنم ولی متاسفانه خیلی کند و خیلی حوصله سر بر! مثلاً همون صحبت‌های های اسپارو و مارجری رو میشد به یه شکل کوتاه‌تر رقم زد. با این حال امیدوارم نبرد داخلی هیجان رو به این خط داستانی برگردونه.

 

و اما حماسه‌ی تکراری و فوق العاده قابل پیش بینی مادر اژدهاها، شکننده‌ی زنجیرها، ملکه‌ی میرین و نسوززززز بابا بسه دیگه، این دنریس چقدر قراره الکی الکی و بدون مشکل بالا بیاد؟ این که میره و همه‌ی دوتراکی‌ها رو به خدمت می‌گیره رو دیگه فکر کنم همه حدس زده بودن! مشکل این جاست که فکر نمی‌کنم تو کتاب هم تفاوت چندانی داشته باشه چون این شخصیت سوگلی مارتینه. ای کاش میشد کلاً این رو اسکیپ کنن! والا!

 

صحبت در مورد پروموی قسمت بعد:

 

واااااااای! از همین الان هیجان زده شدم. کی می‌تونه این یک هفته رو صبر کنه؟! علاوه بر صحنه‌های مربوط به برن که از تریلر تا حالا بعد از سرنوشت جان مورد انتظارترین خط داستانی برای من بوده، بانوی سرخ میرین هم می‌تونه حرف‌های خوبی برای زدن داشته باشه.

حالا باید دید که آیا زیادی موندن تو رویا/ویژن بالاخره کار دست برن داده یا این یه جور وارگ کردنه؟

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فکر میکنم حالا که سریال از کتاب جدا شده سریال دچار افت بسیار شدیدی میشه.

دیگه در قسمتهای آینده و یا فصلهای آینده نباید انتظار اون تیریون سابق رو داشته باشیم چون تیریونی نیست که مارتین خالقشه بلکه تیریونیه که نویسنده های سریال نوشتن شاید کمی هم مارتین بهش نظارت کنه.همین موضوع درمورد بیلیش هم هست.در سریال خیلی سطحشو پایین اوردن.

پیشنهادی که تیریون داد پیشنهادی بود که برای دست به سر کردن اربابان داد تا دنریس برگرده یا واقعا اعتقاد داره که با این هفت سالی که فرصت داد اونها برده داری رو کم کم کنار میذارن؟

برده دارها میتونن وانمود کنن که پیشنهاد رو پذیرفتن و بصورت مخفیانه برای جنگ آماده بشن.به نظرم هفت سال یا حتی کمتر زمان خوبیه که برده دارها برای جنگ خودشون رو آماده کنن یا به روشهای دیگه ای که که بتونن به دنی و میرین ضربه بزنن فکر کنن.همین الان هم که با حمایت کردن پسران هارپی کلی خرابی به بار میارن.مسئله برده های جدید هم هست.

ولی اگر میخواست برای یه مدت کوتاه دست به سرشون کنه که ....

دیدار دوباره ی جان و سانسا هم خوب بود کمی راضی کننده بعد از اینهمه بلایی که سرشون اومد.خیلی ها منتظر دیدار دوباره ی استارک ها بودن که در سریال به این شکل نشون داده شد ولی مطمئنا در کتاب خیلی متفاوت خواهد بود.امیدوارم سریعتر جنگ شمال و نبرد حرا*مزاده هارو نشون بدن و کشش ندن تا جنگ بمونه برای قسمت هشت به بعد.نگاه های تورموند به برین هم جالب بود.

داستان دنریس هم با این که خودم از اول طرفدارش بودم ولی دارن ماست مالی میکنن. همونطوری که از آتش دراومدو باقیمانده کالاسار دروگو رو مطیع خودش کرد همون داستان رو دوباره تکرار کردن.من همش فکر میکردم که چرا آتیش یه دفعه اینجوری پخش میشه مگه چیزی رو زمین ریختن؟!(مگه اینکه ماده مخصوصی تو اون آتشدانها بوده باشه که باز هم نباید به اون سرعت پخش میشد)یا اینکه دنریس ضد آتشه ولی اگه سقف بریزه روش چی؟!شایدم ساختمان سازی دوتراکیها خیلی خوبه و ساختمون خیلی مستحکمی ساخته بودن.کلا به نظرم ضعیف کار کردن این قسمتو امیدوارم در قسمتهای بعد اینجوری نباشه چون از شخصیت های مورد علاقمه.تو کتاب هم فکر میکنم که کالاسار دوتراکیها رو بدست میگیره ولی امیدوارم به این شکل نباشه و بیشتر روش فکر کرده باشه مارتین.

در مورد کینگزلندینگ هم اگر واقعا حرفی که های اسپرو به تامن زده باشه همین واک او شیم مارجری بوده باشه (و سرسی از خودش برای تحریک تایرلها در نیاورده باشه)فکر میکنم احتمال میداده که تامن به مادرش بگه و همچین عکس العملی نشون بدن.ممکنه که از قصد اینارو تحریک کنه که اینا یه حرکتی بر علیه ش بکنن تا دلیل داشته باشه کلا اینارو از تاج و تخت کنار بزنه.احتمالا تعداد اسپروها خیلی بیشتر از چیزیه که سرسی یا جیمی فکرشو میکنن.ممکنه خسارت بسیار شدیدی به خاندان تایرل وارد بشه.سرسی و جیمی فکر میکنن خیلی دارن زرنگی میکنن بدون اینکه خودشون بخوان دخالت کنن و از سربازای خودشون استفاده کنن میخوان هم انتقام سرسی رو بگیرن هم های اسپرو رو کنار بزنن.تاوان حماقت سرسی رو خاندان تایرل و مردم های گاردن حالا باید پس بدن. آخرشم گریبان گیره خودشونم میشه.البته اگر اشتباه کرده باشم و واقعا های اسپرو رو بکشن خیلی خوشحال میشم. من کلا به این های اسپرو خیلی بدبینم.

تو جزایر آهن هم که فعلا اتفاق خاصی نیفتاده ولی از آشا گریجوی خوشم میاد.امیدوارم تو قسمتهای آینده برای اینکه از دستش خلاص شن الکی نزنن بکشنش بدست یورون.به نظرتون ممکنه تئون جایگزین ویکتاریون شده باشه و کارهایی(البته نه همه کارها ) که ویکتاریون تو کتاب میکنه رو تو سریال تئون انجام بده؟

رمسی هم که طبق معمول منزجر کننده ست و همون کارای همیشگیشو میکنه.فقط به نظرتون ریکون نسبت به برادر خودش خطر بزرگتری براش نیست؟اینکه ده دقیقه هم طول نکشید تا روس و والدا و برادرشو کشت چطوریه که تا حالا ریکونو نکشته؟من فکر میکردم یه روزم ریکونو زنده نذاره.حالا حتما لازم نبود زنده باشه تا تو نامه به جان بگه که برادرت دست ماست.

اونجایی که بیلیش میگه the time has come to join the fray.بخاطر هم آهنگی fray و frey یدفعه ذهنم به سمت فری ها رفت.شایدم قصد نویسنده ها همین بوده.

یعنی واقعا کسی فکر میکنه که دنریس روی تخت آهنین میشینه؟من که فکر میکنم احتمالش خیلی خیلی کمه با توجه به وقایعی که در آینده میفته مثل اسپروها حمله ی آدرها و...من که احتمال میدم کلا تخت آهنین نابود بشه و خیلی چیزها در وستروس تغییر کنه.ممکنه خیلی از خاندانهای بزرگ منقرض بشن.اصلا ممکنه روابط اجتماعی و نحوه ی زندگی مردم هم دچار تحول بشه.اگر هم تخت آهنین تا آخر باشه یا یه تخت دیگه بجاش بسازن و همینجوری قرار باشه پادشاهی داشته باشن و وستروس یکپارچه بمونه به نظر من دنریس یکی از گزینه های پادشاهی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان من فکر میکنم که همگی باید سطح توقع خودمون رو از سریال کمی پایین بیاریم..

صادقانه بگم یک درصد هم اطلاعاتی از مشکلات و سختی تمام زحماتی که دست اندرکاران یک فیلم یا سریال میکشند ندارم اما .. هممون میدونیم کار راحتی نیست

بخصوص در ژانر فانتزی..

به شخصه هیچ سریال یا فیلم فانتزی رو نمیتونم اسم ببرم که از دید خودم فوق العاده باشه

بیشتر علاقه به ژانر جنایی دارم نه فانتزی..

اما GOT رو در نهایت یک سریال موفق و خاص در این ژانر میدونم

 

مسلما اگر میشد تک تک ریز کاری های مارتین رو به نمایش گذاشت خیلی فوق العاده میشد

اما همچین چیزی ممکن نیست ..

زمان زیادی میبره .. هزینه های هنگفتی داره و دلایل زیادی که باعث میشه تغییراتی اعمال کنن تا در نهایت ما ناراضی شیم ..

 

مارتین برای خلق بانوی سنگدل هیچ هزینه ای نمیکنه ..

برای گنجوندنش هم تو کتاب نیاز نیست عجله کنه

بخصوص بعد از کتاب سوم, برای هر کتاب پنج شیش سال مارو بین اسمون و زمین رها میکنه

اما سریال شاید به دلیل کمبود بودجه یا زمان نتونسته همچین کارکتری رو بوجود بیاره

همین الان در سریال بقدر کافی خط داستانی وجود داره

و برای چنین سریالی واقعا ریسکه بیشتر از ده اپیزود در یک سیزن جا بدن

 

تنها سه جنگ خیلی قشنگ رو تونستن به ما نشون بدن؛ بلک واتر، نایت واچ و هاردهوم

به نظر خودم جذاب ترینش جنگ بلک واتر بود که دست خوش تغییرات زیادی بود

رسوندن وایلدفایر به ناوگان استنیس همچین راحت هم نبوده ..

کسایی که کتاب خوندن متوجه میشن چی میگم ..

 

بعد از اینکه شنیدم مارتین تصمیم گرفته همکاری خودش با سریال رو قطع و کم کنه و تمام وقتش رو برای کتاب بذاره؛ خیلی سطح توقعم رو آوردم پایین

و دیگه انتظار نداشتم شرایط سیزن 5 و 6 بهتر از این باشه ..

اسپویل کردن کارکتر استنیس.. بریستن سلمی.. روس بولتون

حذف خط داستانی جالب دورن و پایک

 

به نظرم همه این تغییرات دلیل خوبی برای اینه که سطح توقعاتمون رو پایین بیاریم و منتظر بمونیم تا لذت واقعی رو بعد از اومدن کتاب شیشم ببریم

 

از همون اول میگفتن که این سریال کنسل میشه یا نمیتونن به هشت سیزن برسوننش و خراب میکنن و ...

اما روی هم رفته به نظرم خوب پیش رفته و کارشون خوب بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

با تشکر از پُست خوب Queen nymeria و نکات ظریفی که اشاره کردند. کاش امکان این بود که نکات برجسته ی سریال از نظر فرمی و محتوایی مثل تقارن یا تکرار بعضی دیالوگ ها و صحنه ها و همینطور تشابه یا تضاد شخصیت ها،جدای از بحث اپیزودیک، به طور کلی و با نگاهی به کلیت سریال مورد بررسی و گفتگو قرار می گرفت.

 

داستان و دیالوگ های سریال غالبا به وقایع تاریخی / اجتماعی /سیاسی اشاره صریح یا ضمنی دارند. حتا مسایل روز و مشکلات جهان کنونی.

1 در همین قسمت چهارم تیریون برای رسیدن به دو آرمان آزادی و صلح که به نظرش همزمان و فورا غیر قابل وصول اند پیشنهاد یک "دوران انتقالی" هفت ساله برای گذر از نظام سیاسی/اقتصادی قدیم به نظام جدید و مطلوب را می دهد. شبیه پیشنهادات و مهلت های سازمان تجارت جهانی به کشورهایی که هنوز به اقتصاد جهانی نپیوسته اند و از طرفی اقتصاد بسته و مبتنی بر مبادلات تک محصولی شان آماده ی مواجهه و رقابت با اقتصاد جهانی نیست و فورا درهم می شکند.

اما از طرفی "دنریس" که قهرمانی رادیکال تر و آوانگاردتر است هیچ زمانی برای تداوم برده داری قائل نیست،هرچند بعد از ناکامی به ناچار در بعضی مسایل کوتاه می آید. در اینجا دنریس یادآور بنیانگذاران فضیلت طلب آمریکا و مشخصا آبراهام لینکلن است که به قیمت جنگ های انفصال بین ایالات شمالی که مخالف برده داری و ایالات جنوبی که مدافع آن بودند برده داری را در انتهای جنگی چهارساله با تلفات بیش از پانصدهزار نفر ملغا کرد.

 

2 ماجرای های اسپارو و "واک آو شیم" در تاریخ مسیحیت سابقه دارد. در زمان پاپ گریگوری هفتم.

قبل از آن همانطور که سرسی در مکالمه اش با های اسپارو گفت،"سلطنت و دین دو رکن عمده ی مملکت اند" بود. (و این تفسیری از عبارت "خداوند دو شمشیر" در کتاب مقدس بود که یک شمشیر نشانگر اقتدار دنیوی به ریاست شاه و شمشیر دیگر نماد اقتدار دینی به ریاست پاپ دانسته می شد). اما پاپ گریگوری هفتم و یارانش تفسیر جدیدی کردند و گفتند در اینجا منظور "خداوندِ" دو شمشیر ، کسی است که صاحب و رییس هر دو اقتدار دینی و دنیوی است و این شخص پاپ و کلیساست). اینگونه بود که گریگوری شمشیر را از رو کشید و برای حکومت جنگید،شاه هانری که به یک باره متوجه شده بود که پاپ چقدر قدرت دارد با خواری و خفت به حضور پاپ رفت و با سه روز نوعی از " واک آو شیم" مورد بخشش پاپ قرار گرفت و توسط او به رسمیت شناخته شد.اما در ادامه شاه هانری با متحد کردن نیروهای همسوی خود در نهایت پاپ گریگوری را ساقط کرد.

 

3

میساندی:How many days you were slave?

تیریون:enough to know

میساندی:not enough to understand

......................................

What i know I believe. (Ludwig Wittgenstein)

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اول بگم قسمت های دنریس واقعا رو اعصاب و ناراحت کننده بوده هست و خواهد بود!

میره تو معبد دوش کالین همه رو میسوزونه و بدون لباس میاد بیرون اونوقت همه بهش احترام میذارن و کل وایس دوتراک میشه واسه خودش(باورش سخته فقط واسه نسوختنش بهش احترام گذاشتن )!

-------------------------------------------

ملاقات دوباره جان و سانسا خیلی خوب بود و رونمایی از نقشه های آینده جماعت دیواری،با هم بودن سانسا و جان و تورمند و پادریک و ملیساندرا و داوس خیلی جالب میشه!اصلا چشم تو چشم شدنای بریین و تورمند خیلی خنده دار شده بود!

قسمت های پایتخت کم کم داره شروع به کار میکنه و تقریبا اطمینان بیشتر و بیشتر حاصل میکنن که دیگه تخت آهنین و فلعه سرخی باقی نمیمونه!

برادران گدا و ارتش لنیسترها و تایرل ها و ارتش دنریس و مردم و...بارانداز پادشاه نفرین شده س!

بیلیش هم رو کرد که میخواد با اتحاد با شمال مثلا به سانسا کمک کنه ولی خوب در اصل نقشه زیرکانه داره که احتمالش زیاده خود سانسا لیتل فینگر رو بکشه!

رمزی هم که شده خود سوپر ویلن کل سریال و واقعا هم کارش درسته!

نکته جالب هم پرومو قسمت بد بود و رویاهای برن و نایت کینگ و...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تشکر از نظرات دوستان ...

درباره سکانس آخر این نکته رو بگم که همان موقع که فصل قبل تموم شد حدس میزدم دنریس دوتراکی ها رو میاره زیر پرچم خودش..اما فکر میکردم با کارهای ج.ن.س.ی (همونطوری که روی دروگو انجام داد)

از فصل اول دیالوگ رابرت یادمه که گفت

(Soon enough, that child will spread her legs and start breeding)

اما خب بهر حال ورق عوض شد و با آتیش کشتشون ... فقط همه موارد درست -گل وبلبل- .. یعنی احمق تر از رفتارهای اون چند تا کال حتی تصور هم نمیشد کرد.. مثل مرغی که از دست آدم فرار میکنه در حال این طرف و آن طرف پریدن بودن ...

در کل باید خیالات شکست و آسیب به دنریس رو از ذهنمان بیرون کنیم.

سکانس پایانی فصل ها رو یاد بیارید .. بی دلیل رو دنریس زوم نمیکردن ... این فصل هم احتمالا با اژدهایانش به وستروس میرسه ..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با این اوصاف:

- پایان این فصل: دنریس میاد وستروس.

- پایان فصل هفت: کل وستروس رو فتح میکنه.

- پایان فصل هشت: شمالی‌ای آدری چیزی اگر مونده تارومار میکنه.

- پایان فصلِ نُهی اگر باشه: سیارات دیگه باید احتمالا فتح بشه! بهرحال ژانر فانتریه و دنریسم که دیگه...!

والا.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من موندم که دنریس با این همه قدرت و کرامت و کاریزما و اژدها ، نقشه ی خاصی برای حکومت کردن نداره.انگار به چیزی به نام دولت اعتقاد نداره. در مکالمه اش با تیریون در اپیزود 8 از فصل 5 و بعد از اینکه از تیریون می خواد بهش مشاوره بده تا بتونه به خونه-وستروس- برگرده،تیریون ازش می پرسه که به حمایت چه کسانی امیدواره؟ دنریس میگه "مردم معمولی" . بعد تیریون خاندان های بزرگ وستروس رو نام می بره و می گه همه ی اونا یا نابود شدند و یا دشمنت هستند. در ادامه دنریس میگه : خاندان های لنیستر،تارگرین،استارک،تایرل و .... نوبتی به نوک این چرخ-یعنی حکومت- صعود می کنند و بقیه رو له می کنند و همینجور بقیه میرن بالا و دیگران رو له می کنند...

بعد تیریون می زنه توی حرفش و می گه "آها یعنی تو می خوای این چرخ رو متوقف کنی؟، چه جالب!؟ اما دنریس در پاسخ با یک لحن خیلی جدی میگه "نمی خوام متوقفش کنم،می خوام از بین ببرمش".

به زبان علم سیاست دنریس تارگرین یک آنارشیسته.( آنارشیسم:سَروَرستیزی).و حکومت کسی بر دیگری رو قبول نداره. بنابراین یا میخواد یک جامعه ی به سبک "کمون پاریس1850"! در سراسر جهان ایجاد کنه و در شمال گل سرخ و یاس و نیلوفر بکاره و یا اینکه داستان دیگه ای رقم می خوره. داستانی که بیشترین طرفدار رو در بین بنی بشر و خصوصا مخاطبین آمریکایی سینما داره. یعنی "نبرد خیر و شر" و معمولا هم به این شکل پیش می ره که تقریبا همه ی نیروها و شخصیت های داستان، اعم از بد و خوب در جبهه ی انسانیت و در مقابل شرِ غیر انسانی می ایستند.عده ای از بدها متحول می شن،عده ای فداکاری می کنند و دوباره آن اسطوره ی ازلیِ غلبه ی شکوهمند خیر بر شر در عصر رسانه و بازنمایی و وانمودگی رقم می خوره. بدم نیست ها (:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

بهترین قسمت این اپیزود رسیدن سانسا و جان به هم، دیدار دو استارک بعد از مدتها واقعا خوشایند بود (بنظرم بعد از خیانت ناخواسته سانسا به ادارد دیگه وقت بخشیده شدنش بعد از این همه بدبختی رسیده بود)

ای کاش جان با تصمیم و اراده خودش سراغ بولتن ها و باقی خائنین میرفت اینطور به جذبه شخصیتش اضافه میشد.

برین بعیده از سانسا جدا بشه چون بهش تازه قسم وفاداری خورد حالا اینکه چطور با ملیساندر و داووس کنار میاد باید صبر کنیم ببینیم.

 

اتفاقات پایک در سریال برام جذابیتی نداره یکی از دلالیش نبودن شخصیت ویکتاریونه.

فقط خدا میدونه تو مغز این لیتل فینگر چی میگذره (فکر کنم بالاخره اگه شده یه روزم رو تخت آهنین این میشینه)

به شدت منتظر ادامه داستان برن و فلاش بک هاش هستم حیف این قسمت نبود.

تیریون هم معلومه داره فعلا وقت تلف میکنه تا کویین پیداش بشه.

 

 

خب میرسیم به بانو دنریس اول اینکه خوب شد این قسمت اون داستان کسالت آور تموم شد امیدوارم برگرده به مرین و به بقیه نقشه هاش برسه البته این داستان برده داری هم تموم بشه که اونم خیلی خسته کننده بود.

 

عزیزان به موفقیت ها و روند خط داستانی دنریس معترضند، بنده سعی میکنم چند نکته در این مورد بگم.

شخصیت دنریس و شیوه پرداختش در داستان از اول هم مشخص بود کلیدی و شاید تاثیر گذارترین باشه. طبیعتا شخصی که بعد از حدود صد و پنجاه سال بتونه نژاد اژدهایان را احیاء کنه دارای ویژگی های منحصربفرد از جمله داشتن طالع خاص، خوش اقبالی، با تدبیر بودن و ... میتونه باشه. فراموش نکنیم دنریس تنها تارگرین شناخته شده موجود هست و وارث حقیقی تاج و تخت وستروس.

مجموعه اینها نویسنده را وادار میکنه تا این شخصیت را بصورت یک قهرمان پروش بدهد مانند شخصیت های نخست اکثر داستان ها، اگر بنا بر متنفر شدن از یک کاراکتر موفق و خوش شانس داستانها باشه پس ما در همون کتاب دوم باید از هری پاتر بیزار میشدیم و یا بیلبو بگینز خوش شانسو منفور خودمون میکردیم.

البته ذکر این نکته هم بد نیست که بدانید شخصیت دنریس در اکثریت کشورها بخصوص امریکای شمالی محبوبترینه، ساده ترین شاهد بر این مدعا هم استار متر سایت Imdb هست که در 4 سال گذشته فقط دو بازیگر از 50 نفر نخست آن خارج نشدند اول املیا کلارک با بالاترین میانگین و بعد جنیفر لارنس.

 

هرچند ثابت شده که به مارتین هیچ اطمینانی نیست و بعید نیست بانو دنریس با لشکری بزرگ و صدها کشتی جنگی در دهانه بلک واتر اسیر طوفان شود و به قعر دریا فرو برود تا دل هموطنان آنتی دنریس بنده هم شاد شود

 

 

the king at the wall » دوشنبه اردیبهشت 27, 95 3:33 pm[/url]"]فقط همین قسمت آخر سریال رو در نظر بگیرین.کال و یه مشت نوچه ی نره غولش وارد محل تشکیل جلسه شون میشن و هنگام قدم گذاشتن رو پله ها یه نگاهی به کف پاهاشون میکنن و میگن این مواد آتش زا چیه چسبیده به پاهامون:)))

اصلنم هیچکی شک نمیکنه فکر میکنن واسه مسخره بازی زمینو روغن مالی کردن.بعد یه سوال دیگه ای که پیش میاد اینه که چطور شد با آتش سوزی اون مکان ،خونه رو سرشون نریخت؟دنریس ناسوزه درست ولی چرا سقف نمیریزه سرش بمیره؟

کلا مارتین و کارگردانا با این دنریس گند زدن به این مجموعه ی قوی.از همون قسمت آخر فصل پنج همه حدس زدن که تمام دوتراکیها به دنریس میپیوندن،درین حد خط داستانیش هندی و ماست بندیه.

بعد این دوستانی هم که زیرنویس درست میکنن کارشون راحت شده دیگه هر دفعه ده خط از القاب و عناوین دنریس رو از همون دفعه ی اول کپی پیست میکنن دیگه.مادر اژدها و شکننده ی فلان و ....اصلا کاش ترجمه نکنن این قسمتو بنویسن همون قبلیا

 

دوست بزرگوار چندین هزار ساله که انسان از انواع مواد پودری آتش زا استفاده میکنه از جمله گوگرد که با نگاه به ویکی پدیا تاریخ اکتشاف و استفاده از آن به پیش از تاریخ بازمیگردد. گوگرد به رنگ لیمویی است به راحتی با خاک کف معبد ترکیب میشود و کال ها فقط با داشتن ذره بین متوجه آن میشوند!! (حتما الان بهانه چگونه فراهم کردن آن را دارید که فکر میکنم با توجه به توصیفات در بازار ویس داترک یافت شود!!)

 

یک سازه بصورت معمول دارای ستون هایی است که مستحکم ترین قسمت آن بنا را تشکیل میدهد، طبیعتا تا زمان استوار بودن این ستون ها سقف هم بجز مقداری ریزش جزئی خاکستر فرود نمی آید، حتما زمان مناسبی از شروع آتش سوزی نیاز است تا این ستون ها بسوزاند و سست شوند و مسلما این در یک تا دو دقیقه نخست نیست!!

کال های ترسو از سوختن! طبیعتا هر انسانی که آتش از زیر پاهایش زبانه بکشد و احاطه اش کند میترسد، سعی میکند فرار کند و جیغ میکشد چه انتظاری دارید!؟! (مگر از تبار اژدهایان )

 

فکر میکنم آوردن دلایل فوق درباره یک داستان فانتزی کمی خنده دار است ولی در برابر گفته های شما که هدفی بجز تخریب شخصیت نامحبوبتون ندارد چه کار دیگری میتوان کرد؟!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اشا رو که رمزی کشت حالا دیگه احتمالش کمه که اوردن ریکون نقشه باشه

مگه دیگه چی بشه که این تئوری درست از اب در بیاد .

 

دوستان یه نکته ای هست که قبلا D&D اشاره ای کرده بودن به نحوه پایان سریال و گفته بودن که این افراد در پایان سریال نقش مهمی ایفا میکنن :

 

 

برن و ریکون و یه نفر دیگه

 

 

با توجه به این قضیه ،

 

فکر نمیکنم ریکون حالا حالاها کشته بشه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

این قسمت متن توسط ناظر حذف شد

 

ناظر : قسمتی از این پست به علت مغایرت با بند منع مباحث مذهبی ، حذف شد . بیشتر توجه کنید!

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اجازه میخوام به چند نکته اشاره کنم.

اول اینکه شاهزاده بودن, اژدها داشتن, نسوز بودن, خوشگلی و غیره همه انتسابی هستند. بنابراین کاراکتر دنریس در سریال , من رمان ها رو نخوندم, یه ادم کاملا تهی هستش و از خودش چیزی نداره.

به عنوان برده ى جنسی فروخته میشه و هر شب بهش تجاوز میشه در عوض عاشق طرف میشه! بعد با استفاده از جذابیت جنسیش یه سری مرد رو به نوبت دور خودش جمع می کنه و با استفاده از اون ها به خواسته اش می رسه. خواسته ای که همانا حکومت به مردم و گرفتن شهرشونه. این دقیقا کار افراد دیکتاتوره, جالب اینجاست که داعیه مبارزه با دیکتاتوری رو داره!!

در مورد محبوبیت هم که چه عرض کنم, اندام خوبی داره و عوام هم توی اینستاگرام نشون دادند که فالو کننده ى چی هستند. بله کیم کارداشیان و شکیرا هم خیلی مورد توجه مردم امریکای شمالی هستند. این نشون نمیده که شخصیت فوق العاده ای دارند... و اون توضیحات در خصوص صحنه های اخر این اپیزود که یکی از دوستان ذکر کرد, واقعا عذر بدتر از گناه بود. فقط همین رو مطرح می کنم که... امکان نداره جمعیت زیادی از مردم رو کنترل کنی بدون هیچ وفاداری. فرمانرواهاشون کشته بشن و حتی یک نفر هم با این مسیله مشکلی نداشته باشه. همه جلوت زانو بزنند چون لخت از اتیش میای بیرون! البته شاید برای دیگران لخت از اتیش بیرون اومدن و صاحب اژدها بودن و هیکل خوبی داشتن مزیتی محسوب بشه که ارزش زانو زدن داشته باشه ولی برای من اینطور نیست.

 

نکته ى بعدی در مورد پایین اوردن سطح توقع که حق با اون دوست عزیزه. کلا هر ساخته ى سینما و تلویزیونی که زیادی بین عوام محبوب بشه سرنوشتش به دست خواسته های همون افراد میفته. نمیشه از این سریال با بیشتر از نهصد هزار امتیاز دهنده در IMDB توقع سریال های تاپی مثل ترو دتکتیو و پیکی بلایندرز و بوردواک ایمپایر رو داشت که نتونستند مخاطب عام رو جذب کنند و البته که نتونستند!!!

 

همین دیگه. امیدوارم اپیزود به اپیزود جذاب تر بشه و یکی دو تا جنگ هم ببینیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مه سا استارک » چهارشنبه اردیبهشت 28, 95 3:06 am[/url]"]اجازه میخوام به چند نکته اشاره کنم.

اول اینکه شاهزاده بودن, اژدها داشتن, نسوز بودن, خوشگلی و غیره همه انتسابی هستند. بنابراین کاراکتر دنریس در سریال , من رمان ها رو نخوندم, یه ادم کاملا تهی هستش و از خودش چیزی نداره.

به عنوان برده ى جنسی فروخته میشه و هر شب بهش تجاوز میشه در عوض عاشق طرف میشه! بعد با استفاده از جذابیت جنسیش یه سری مرد رو به نوبت دور خودش جمع می کنه و با استفاده از اون ها به خواسته اش می رسه. خواسته ای که همانا حکومت به مردم و گرفتن شهرشونه. این دقیقا کار افراد دیکتاتوره, جالب اینجاست که داعیه مبارزه با دیکتاتوری رو داره!!

در مورد محبوبیت هم که چه عرض کنم, اندام خوبی داره و عوام هم توی اینستاگرام نشون دادند که فالو کننده ى چی هستند. بله کیم کارداشیان و شکیرا هم خیلی مورد توجه مردم امریکای شمالی هستند. این نشون نمیده که شخصیت فوق العاده ای دارند... و اون توضیحات در خصوص صحنه های اخر این اپیزود که یکی از دوستان ذکر کرد, واقعا عذر بدتر از گناه بود. فقط همین رو مطرح می کنم که... امکان نداره جمعیت زیادی از مردم رو کنترل کنی بدون هیچ وفاداری. فرمانرواهاشون کشته بشن و حتی یک نفر هم با این مسیله مشکلی نداشته باشه. همه جلوت زانو بزنند چون لخت از اتیش میای بیرون! البته شاید برای دیگران لخت از اتیش بیرون اومدن و صاحب اژدها بودن و هیکل خوبی داشتن مزیتی محسوب بشه که ارزش زانو زدن داشته باشه ولی برای من اینطور نیست.

 

نکته ى بعدی در مورد پایین اوردن سطح توقع که حق با اون دوست عزیزه. کلا هر ساخته ى سینما و تلویزیونی که زیادی بین عوام محبوب بشه سرنوشتش به دست خواسته های همون افراد میفته. نمیشه از این سریال با بیشتر از نهصد هزار امتیاز دهنده در IMDB توقع سریال های تاپی مثل ترو دتکتیو و پیکی بلایندرز و بوردواک ایمپایر رو داشت که نتونستند مخاطب عام رو جذب کنند و البته که نتونستند!!!

 

همین دیگه. امیدوارم اپیزود به اپیزود جذاب تر بشه و یکی دو تا جنگ هم ببینیم.

 

دقیقا به نظرم همین نکته کافیه که بگیم چقدر بخش دنریس در این قسمت مضحک درست شده بود .

 

خیلی بخوایم خوش بین باشیم باید اینطور واسه خودمون توجیه کنیم که دوتراکی ها انسانهایی هستن که دقیقا همین چیزهایی که گفتید رو واسش ارزش قائل میشن و جلوش زانو میزنن . در کل جاهلیت توشون موج میزنه .

 

هر چند این صحنه اخرمیتونه فقط جنبه نمادین داشته باشه و ممکنه در قسمت های اینده اون عدم وفاداری ها دیده بشه همونطور که در فصل های گذشته بالاخص برای کاراکتر دنریس زیاد از این وفاداری ها و زانو زدن ها و همچنین خیانت ها و مشکلات بعدش دیدیم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مه سا استارک » چهارشنبه اردیبهشت 28, 95 3:06 am[/url]"]اجازه میخوام به چند نکته اشاره کنم.

اول اینکه شاهزاده بودن, اژدها داشتن, نسوز بودن, خوشگلی و غیره همه انتسابی هستند. بنابراین کاراکتر دنریس در سریال , من رمان ها رو نخوندم, یه ادم کاملا تهی هستش و از خودش چیزی نداره.

به عنوان برده ى جنسی فروخته میشه و هر شب بهش تجاوز میشه در عوض عاشق طرف میشه! بعد با استفاده از جذابیت جنسیش یه سری مرد رو به نوبت دور خودش جمع می کنه و با استفاده از اون ها به خواسته اش می رسه. خواسته ای که همانا حکومت به مردم و گرفتن شهرشونه. این دقیقا کار افراد دیکتاتوره, جالب اینجاست که داعیه مبارزه با دیکتاتوری رو داره!!

در مورد محبوبیت هم که چه عرض کنم, اندام خوبی داره و عوام هم توی اینستاگرام نشون دادند که فالو کننده ى چی هستند. بله کیم کارداشیان و شکیرا هم خیلی مورد توجه مردم امریکای شمالی هستند. این نشون نمیده که شخصیت فوق العاده ای دارند... و اون توضیحات در خصوص صحنه های اخر این اپیزود که یکی از دوستان ذکر کرد, واقعا عذر بدتر از گناه بود. فقط همین رو مطرح می کنم که... امکان نداره جمعیت زیادی از مردم رو کنترل کنی بدون هیچ وفاداری. فرمانرواهاشون کشته بشن و حتی یک نفر هم با این مسیله مشکلی نداشته باشه. همه جلوت زانو بزنند چون لخت از اتیش میای بیرون! البته شاید برای دیگران لخت از اتیش بیرون اومدن و صاحب اژدها بودن و هیکل خوبی داشتن مزیتی محسوب بشه که ارزش زانو زدن داشته باشه ولی برای من اینطور نیست.

 

نکته ى بعدی در مورد پایین اوردن سطح توقع که حق با اون دوست عزیزه. کلا هر ساخته ى سینما و تلویزیونی که زیادی بین عوام محبوب بشه سرنوشتش به دست خواسته های همون افراد میفته. نمیشه از این سریال با بیشتر از نهصد هزار امتیاز دهنده در IMDB توقع سریال های تاپی مثل ترو دتکتیو و پیکی بلایندرز و بوردواک ایمپایر رو داشت که نتونستند مخاطب عام رو جذب کنند و البته که نتونستند!!!

 

همین دیگه. امیدوارم اپیزود به اپیزود جذاب تر بشه و یکی دو تا جنگ هم ببینیم.

 

شما اینجا زندگی می کنید، چطور خودتون رو قیاس می کنید با مردم یک قبیله تو یک دنیای فانتزی. وقتی می تونید بگید اگه من جای اونا بودم که تمام عمرتون رو با همون قبایل زندگی کرده باشید. مردم خرافه پرستی هستند. نمونه ای از خرافاتشان همون خوردن قلب یک مادیان توسط زن حامله برای اینکه بچه ش قوی بشه!

جای تعجبی نداره که کسی رو که از آتیش زنده بیرون بیاد، مث خدا ببینن.

در مورد دنریس خب به شخصه داستانش رو دوست ندارم چه تو کتاب و یا سریال، بیشتر فتوحاتش هم شانس بوده ...

دنریس بینش سیاسی نداره به نظر من، ولی رفتارش حداقل صادقانه س.

اینکه بهش دیکتاتور بگیم زیاده رویه. وقتی بهش میشه گفت دیکتاتور که عوام مردم باهاش مخالف باشند، یا خواسته نا به حقی بهشون داشته باشه.

ولی خب می بینیم مخالفاش بیشتر افرادی هستند که یا قدرتشون رو در خظر می بینن و یا منافع مادیشون رو.

اگر با این فکر بخوایم بهش دیکتاتور بگیم، تمام حکومتهای جدید و فرامانراوایانی که جایی رو فتح کردن دیکتاتورن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من هم قسمت دنریس خیلی خنده دار و فیلم هندی بود. اگه این قدر راحت هست که اصلا برای چی جنگ میکنن ، دنریس را یه جوری ببرن وسط کینگز لندینگ. اون هم از این نسوز بازی ها انجام بده ، همه مطیعش بشن. مثلا بعدش هم بره شمال دیوار ، اون ها را هم مطیع کنه! حالا تازه نویسنده به دنریس اژدها هم داده ولی جالبه حتی بدون این برگ برنده هم کار دنریس پیش میره!

ولی خب رفتم صفحه فیسبوک سریال ، دیدم ملت اتفاقا خوششون امده بود. کارگردان ها هم سریال را بر اساس سلیقه مردم اونجا دارن پیش میبرن دیگه. همون طور که مثلا هندی ها از فیلم هندی خوششون میاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من بیشترین مشکل رو با موفقیت های دنریس ، کسایی دارن که طرفدار استارک ها بودن . مثلا برای کسی که طرفدار راب استارک بوده ، سخته دیدن اینکه راب از این موفقیت ها نمیاره و کشته میشه ولی دنریس با خوش شانسی موفقیت کسب میکنه .

راجع به این مساله باید بگم که اولا دنریس الان تازه داره به جایی میرسه که کسایی مثل ادارد ، راب و یا جیمی و سرسی و استنیس مدت ها قبل بودن . همه ی شمالی ها دقیقا به همین اندازه راب رو دوست داشتند و جلوش تعظیم میکردند (بگذریم که توسط بولتون ها که تعظیم هم میکردند بهش خیانت شد ) وحتی افراد وفاداری داشت که واسش جونشون رو فدا میکردند . پس نمیشه گفت دنریس موفقیتی کسب کرده . به دست اوردن افراد وفادار و یا غیر وفادار تازه اون رو به حد لرد های وستروسی میرسونه . و راجع به تعظیم دوتراکی ها بهش ، دوتراک ها قبیله ای وحشی هستند که نه سوادی دارند و نه هیچی . پیرو خرافات هستند و برای این افراد وقتی که همه ی سرانشون آتیش بگیرن ولی یک زن از بین آتیش زنده بیاد بیرون همه چیزه و اونو مثل خدا میبینند . حتی توی همین جامعه ی ما چند نفر وقتی ببینیم یک نفر زنده از توی آتیش میاد بیرون ناخودآگاه یک حس احترامی بهش پیدا نمیکنیم؟ حالا تصور کنید که سران دوتراک که همشون پیرو اونها بودند آتیش زده شدند و دنریس نه ، هرکسی هم باشه به دنریس ملحق میشه .

نکته ی دوم اینه که دنریس الان در ایسوسه و اوضاع ایسوس خیلی تفاوت داره با وستروس ! ایسوس افرادی مثل دوتراک ها داره که میجنگن ولی سیاست ندارن ، و حتی یونکایی ها بیشتر پول دارن تا سیاست . ولی توی وستروس سیاست و خیانت حرف اولو میزنه و باید دید توی وستروس هم خوش شانسی میاره یا نه که خیلی بعیده .

پس بیخود و بی جهت به خاطر موفقیت های دنریس نویسندگان رو سرزنش نکنید ، دنریس هنوز حتی به سطح یکی مثل راب هم نرسیده ، هوز حتی پاش به وستروس هم نرسیده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamedsr » چهارشنبه اردیبهشت 29, 95 3:24 pm[/url]"]
مه سا استارک » چهارشنبه اردیبهشت 28, 95 3:06 am[/url]"]اجازه میخوام به چند نکته اشاره کنم.

اول اینکه شاهزاده بودن, اژدها داشتن, نسوز بودن, خوشگلی و غیره همه انتسابی هستند. بنابراین کاراکتر دنریس در سریال , من رمان ها رو نخوندم, یه ادم کاملا تهی هستش و از خودش چیزی نداره.

به عنوان برده ى جنسی فروخته میشه و هر شب بهش تجاوز میشه در عوض عاشق طرف میشه! بعد با استفاده از جذابیت جنسیش یه سری مرد رو به نوبت دور خودش جمع می کنه و با استفاده از اون ها به خواسته اش می رسه. خواسته ای که همانا حکومت به مردم و گرفتن شهرشونه. این دقیقا کار افراد دیکتاتوره, جالب اینجاست که داعیه مبارزه با دیکتاتوری رو داره!!

در مورد محبوبیت هم که چه عرض کنم, اندام خوبی داره و عوام هم توی اینستاگرام نشون دادند که فالو کننده ى چی هستند. بله کیم کارداشیان و شکیرا هم خیلی مورد توجه مردم امریکای شمالی هستند. این نشون نمیده که شخصیت فوق العاده ای دارند... و اون توضیحات در خصوص صحنه های اخر این اپیزود که یکی از دوستان ذکر کرد, واقعا عذر بدتر از گناه بود. فقط همین رو مطرح می کنم که... امکان نداره جمعیت زیادی از مردم رو کنترل کنی بدون هیچ وفاداری. فرمانرواهاشون کشته بشن و حتی یک نفر هم با این مسیله مشکلی نداشته باشه. همه جلوت زانو بزنند چون لخت از اتیش میای بیرون! البته شاید برای دیگران لخت از اتیش بیرون اومدن و صاحب اژدها بودن و هیکل خوبی داشتن مزیتی محسوب بشه که ارزش زانو زدن داشته باشه ولی برای من اینطور نیست.

 

نکته ى بعدی در مورد پایین اوردن سطح توقع که حق با اون دوست عزیزه. کلا هر ساخته ى سینما و تلویزیونی که زیادی بین عوام محبوب بشه سرنوشتش به دست خواسته های همون افراد میفته. نمیشه از این سریال با بیشتر از نهصد هزار امتیاز دهنده در IMDB توقع سریال های تاپی مثل ترو دتکتیو و پیکی بلایندرز و بوردواک ایمپایر رو داشت که نتونستند مخاطب عام رو جذب کنند و البته که نتونستند!!!

 

همین دیگه. امیدوارم اپیزود به اپیزود جذاب تر بشه و یکی دو تا جنگ هم ببینیم.

 

شما اینجا زندگی می کنید، چطور خودتون رو قیاس می کنید با مردم یک قبیله تو یک دنیای فانتزی. وقتی می تونید بگید اگه من جای اونا بودم که تمام عمرتون رو با همون قبایل زندگی کرده باشید. مردم خرافه پرستی هستند. نمونه ای از خرافاتشان همون خوردن قلب یک مادیان توسط زن حامله برای اینکه بچه ش قوی بشه!

جای تعجبی نداره که کسی رو که از آتیش زنده بیرون بیاد، مث خدا ببینن.

در مورد دنریس خب به شخصه داستانش رو دوست ندارم چه تو کتاب و یا سریال، بیشتر فتوحاتش هم شانس بوده ...

دنریس بینش سیاسی نداره به نظر من، ولی رفتارش حداقل صادقانه س.

اینکه بهش دیکتاتور بگیم زیاده رویه. وقتی بهش میشه گفت دیکتاتور که عوام مردم باهاش مخالف باشند، یا خواسته نا به حقی بهشون داشته باشه.

ولی خب می بینیم مخالفاش بیشتر افرادی هستند که یا قدرتشون رو در خظر می بینن و یا منافع مادیشون رو.

اگر با این فکر بخوایم بهش دیکتاتور بگیم، تمام حکومتهای جدید و فرامانراوایانی که جایی رو فتح کردن دیکتاتورن.

 

دوست عزیز چون خودتون من رو مخاطب قرار دادید عرض می کنم که من دوتراکی ها رو با قوانین خودشون می سنجم. یه قوم وحشی چرا باید به یه دختر که مدام در مورد ظاهرش جوک میگند, انقدر اهمیت بده که برای تصمیم گیری در موردش شورا تشکیل بده و همه ى کال ها جمع بشن و گفتگو کنند؟! مردهایی با موهای تا کمر که نشونه ى کشتن دشمن و شجاعتشون بوده, در مواجهه با اتیش اونطوری رفتار کنند. اصلا اون صحنه های هل دادن مشعل ها توسط دنریس چیزی به جز فمینیسم افراطی نبود و خیلی اغراق امیز... من رو یاد فیلم تسویه حساب میلانی انداخت که فقط خنده دار بود!!

 

هر ماده ى اتش زایی علایمی داره. مثلا بو برای گوگرد...

و اینکه دنریس تو یه فرصت خیلی محدود چطور تونست خیلی ها رو برای کمک به خودش متقاعد کنه؟! پروسه ى بعضی از شورش ها و انقلاب ها صد سال طول می کشه! مثلا منس سال ها وقت صرف متحد و متقاعد کردن وحشی ها کرده بود.

از همه ى این ها میشد چشم پوشی کرد اگر این حرکت ملحق شدن به دنریس برای اولین بار نشون داده می شد. نه سومین بار! یه ایده و حرکت یه بار جالبه نه چندین بار... مخصوصا تو فانتزی. مثل سریال های سطح پایین خون اشامی که بعضی ها صد بار توش می میرند و زنده میشن.

 

در مورد دیکتاتور نبودن هم, از نظر من وقتی سر می بری چه با پنبه چه با تبر فرقی نمی کنه. ایا مردمی که اطراف دنریس بودن همه راضی بودند؟ حتی توی سریال هم دیدیم که نبودند. البته نظرات شما و دیگر دوستان محترمه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×