رفتن به مطلب
ریگار

قسمت هفتم ، The Broken Man

به اپیزود هفتم فصل ششم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

37 رای

  1. 1. به اپیزود هفتم فصل ششم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      1
    • 6
      1
    • 7
      6
    • 8
      6
    • 9
      13
    • 10
      9


Recommended Posts

KinGleT » پنج شنبه خرداد 20, 95 11:58 pm[/url]"]یک تئوری در مورد آریا. ممکنه اسپویل باشه

 

 

آیا آریا و ویف یک نفر هستند؟

 

در اپیزود اخیر سریال مشخص شد که باید به زودی انتظار یک نبرد جانانه‌ بین آریا و ویف را داشته باشیم. خب، عده‌ای از طرفداران این تئوری جالب را پیش کشیده‌اند که آریا و ویف در واقع یک نفر هستند. چگونه؟ برای اثبات این نظریه چندتا دلیل داریم؛ اول از همه، ما ویف را هرگز به تنهایی نمی‌بینیم. او یا در کنار آریا دیده می‌شود، یا در کنار جیگن هگار. دوم اینکه ما می‌دانیم ویف دختر یک ارباب وستروسی بوده که نامادری‌اش قصد کشتن او از طریق زهر را داشته و او این موضوع را فهمیده و فرار کرده و به مردان بی‌چهره پیوسته است. این داستان تاحدودی شبیه به اتفاقی است که برای آریا افتاده است: دختر لرد شمال که غریبه‌ها زندگی‌اش را از هم می‌پاشند و او را سرگردان می‌کنند. سوم اینکه ویف همیشه می‌داند آریا در حال چه کاری است و می‌تواند دروغ‌های او را حدس بزند. چهارم اینکه ویف از همان ابتدا علاقه‌ای به آریا نداشت. حضور او را نمی‌تواند تحمل کند. او را به خاطر نجیب‌زاده بودنش مسخره می‌کند و کلا به دنبال بهانه‌ای برای خلاص شدن از دستش می‌گردد.

 

تمام اینها به خاطر این است که ویف همان آریا است. آریا از زمانی که به مردان بی‌چهره پیوسته مبتلا به بیماری روانی اختلال دو شخصیتی شده است. یک لحظه فکرش را کنید: آریا هویت واقعی این دختر است. کسی که برای یاد گرفتن هنر کشتن به براووس آمده تا برای انتقام گرفتن از دشمنانش به وستروس برگردد. اما ویف دختری است که او قرار است به آن تبدیل شود. یک دختر بی‌نام و نشان و بی‌احساس. کاملا عاقلانه به نظر می‌رسد که این دو بخواهند یکدیگر را حذف می‌کند. با توجه به این تئوری، مارتین به مبارزه‌ی درونی آریا بین تبدیل شدن به هیچکس یا نگه داشتنِ هویت قبلی‌اش، جلوه‌ای تصویری داده است. بنابراین براساس این تئوری اگر در اپیزود بعد، آریا ویف را بکشد، جسم آریا از بین نمی‌رود، بلکه ذهن و تمام خصوصیات آریا از بین می‌رود و اختلال دو شخصیتی او به پایان می‌رسد و دوباره اگر ویف توسط آریا کشته شود، آریا شخصیت دوم ذهنش را از بین می‌برد. مثلا به سکانسی که ویف از جیگن هگار اجازه‌ی کشتنِ آریا را می‌گیرد نگاه کنید. در این سکانس این در واقع آریا است که از جیگن اجازه می‌گیرد تا برای همیشه شخصیت درونی‌اش را بکشد و به هیچکس تبدیل شود. می‌بینیم که جیگن نیز بعد از رفتن ریف لبخند می‌زند. او به عنوان استاد آریا از اینکه آریا به این مرحله از آموزش‌هایش رسیده، خوشحال است. همه‌ی ما می‌دانیم که ویف با دست خالی هم آریا را حریف است. این درحالی است که ما در اپیزود قبل خوشحال شدیم که آریا نیدل را برای بازگشت به وستروس برداشت. حالا فکرش را کنید چه شوکی به‌مان وارد می‌شود، اگر در اپیزود بعد آریا توسط ویف کشته شود. ما حداقل برای چند دقیقه میخکوب می‌شویم. تا اینکه ویف را می‌بینیم که به جیگن می‌گوید که کار آریا استارک را ساخته است. ویف صورتش را برمی‌دارد و مشخص می‌شود، او در تمام این مدت آریا بوده است. جیگن سوال تکراری‌اش را می‌پرسد: «این دختر چه کسی است؟» دختر این بار به راستی جواب می‌دهد: «هیچکس».

 

احتمالش خیلی زیاده البته چون جاکار بهش میگه تو فصل 5 دختر اماده نیست که هیچکس بشه و اما امادست که کس دیگه ای بشه این احتمالش رو تقویت می کنه

تو صحنه کورشدن اریا جاکان میمیره میشه اریا و ویف میشه جاکان

خیلی جالب و در صورتی که اینجوری بشه خیلی جالب میشه اما فکر نکنم مارتین بخواد اینقدر قضیه رو پیچیده کنه . .... به سختی ادم میتونه درک کنه سریال خراب میشه

اصلا دوست ندارم اریا رو یک موجود هیچکس نهیلیست ببینم ترجیه میدم اونجوری اریا بمیره

یا شاید هم خیلی سادست ویف یک ادم معمولیه اگه یادت باشه بعدش ازش میپرسه

دروغ یا راست بود. اینکه وستروسی ام و دختر لرد و اینا ..

بعد جاکان هگار تو فصل 6 میگه هیچکس از بی چهره های اولی دختر یک لرد یا لیدی نبودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamid.dnd » جمعه خرداد 20, 95 12:18 am[/url]"]

و در انتها هم ای کاش جورج مارتین در این فصل سریال هم اندکی در سریال دخالت میکرد تا شاهد این موارد ناراحت کننده در داستان نمیبودیم..

مثل این که نویسندگان تنها کشتن بی مورد و تکراری شده شخصیت های دوست داشتنی را لازمه منحصر به فرد شدن داستان میدانند... نه توجه به اصل دنیای نغمه یخ و آتش که خلق شده ...

این هم لینک نقشه

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/a/a7/Noble_Houses.png/revision/latest?cb=20140413223305

 

دقیقا از وقتی مارتین تو نوشتن فیلمنامه دخالت نمیکنه سوتی های سریال چند برابر شده... به منطق داستانی هم توجه زیادی نمیشه و فقط میخوان ماجرارو پیش ببرن... مرگ ها تو دنیای مارتین علت دارن و بیخودی نیستن ولی تو سریال فقط برای شکه کردن بیننده ها راه به راه آدم می کشن.

 

یه نمونه از ضعف فیلمنامه قضیه ی متحد جمع کردن استارک هاس که جان و سانسا مثل پت و مت رفتار می کردن

به جای اینکه جان یه سخرانی حماسی راجع به آدرها که رو در روشون جنگیده بکنه از عموی طرف که مرد بامرامی بوده میگه و داوس که تا حالا آدرهارو ندیده در موردشون به لیانا مورمونت هشدار میده...

از اونور به جای اینکه سانسا از وحشی گری و ذات ترسناک رمزی بگه و به شمالی ها هشدار بده که با وجود همچین دیوانه ای هیچکدومتون در امان نیستین ورمیداره از قیافه ی دختره تعریف می کنه...

 

من داوسو خیلی دوست دارم ولی با قرار دادنش تو داستان استارک ها باعث شدن جان و سانسا مثل دو تا بچه ی دست و پا چلفتی به نظر برسن که داوس باید جمعشون کنه.

 

به هر حال باید سعی کنیم خیلی به ضعف های سریال حساس نشیم...

 

و در عین حال امیدوار باشیم مارتین یه ذره تکون بده به خودش و کتاباشو بده بیرون تا بتونیم ورژن اصلی و بهتره داستان رو هم داشته باشیم و ازش لذت ببریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه خرداد 20, 95 2:41 am[/url]"]
hamid.dnd » جمعه خرداد 20, 95 12:18 am[/url]"]

و در انتها هم ای کاش جورج مارتین در این فصل سریال هم اندکی در سریال دخالت میکرد تا شاهد این موارد ناراحت کننده در داستان نمیبودیم..

مثل این که نویسندگان تنها کشتن بی مورد و تکراری شده شخصیت های دوست داشتنی را لازمه منحصر به فرد شدن داستان میدانند... نه توجه به اصل دنیای نغمه یخ و آتش که خلق شده ...

این هم لینک نقشه

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/a/a7/Noble_Houses.png/revision/latest?cb=20140413223305

 

دقیقا از وقتی مارتین تو نوشتن فیلمنامه دخالت نمیکنه سوتی های سریال چند برابر شده...

 

یه سوتی سریال هم موقعی بود که بولتون ها سانسا رو پیدا کردند و همون موقع برین

میاد باهاشون میجنگه ...........اما سگ ها یکدفعه ناپدید میشن و نمیجنگن اونا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه خرداد 20, 95 2:41 am[/url]"]
hamid.dnd » جمعه خرداد 20, 95 12:18 am[/url]"]

و در انتها هم ای کاش جورج مارتین در این فصل سریال هم اندکی در سریال دخالت میکرد تا شاهد این موارد ناراحت کننده در داستان نمیبودیم..

مثل این که نویسندگان تنها کشتن بی مورد و تکراری شده شخصیت های دوست داشتنی را لازمه منحصر به فرد شدن داستان میدانند... نه توجه به اصل دنیای نغمه یخ و آتش که خلق شده ...

این هم لینک نقشه

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/a/a7/Noble_Houses.png/revision/latest?cb=20140413223305

 

دقیقا از وقتی مارتین تو نوشتن فیلمنامه دخالت نمیکنه سوتی های سریال چند برابر شده... به منطق داستانی هم توجه زیادی نمیشه و فقط میخوان ماجرارو پیش ببرن... مرگ ها تو دنیای مارتین علت دارن و بیخودی نیستن ولی تو سریال فقط برای شکه کردن بیننده ها راه به راه آدم می کشن.

 

یه نمونه از ضعف فیلمنامه قضیه ی متحد جمع کردن استارک هاس که جان و سانسا مثل پت و مت رفتار می کردن

به جای اینکه جان یه سخرانی حماسی راجع به آدرها که رو در روشون جنگیده بکنه از عموی طرف که مرد بامرامی بوده میگه و داوس که تا حالا آدرهارو ندیده در موردشون به لیانا مورمونت هشدار میده...

از اونور به جای اینکه سانسا از وحشی گری و ذات ترسناک رمزی بگه و به شمالی ها هشدار بده که با وجود همچین دیوانه ای هیچکدومتون در امان نیستین ورمیداره از قیافه ی دختره تعریف می کنه...

 

من داوسو خیلی دوست دارم ولی با قرار دادنش تو داستان استارک ها باعث شدن جان و سانسا مثل دو تا بچه ی دست و پا چلفتی به نظر برسن که داوس باید جمعشون کنه.

 

به هر حال باید سعی کنیم خیلی به ضعف های سریال حساس نشیم...

 

و در عین حال امیدوار باشیم مارتین یه ذره تکون بده به خودش و کتاباشو بده بیرون تا بتونیم ورژن اصلی و بهتره داستان رو هم داشته باشیم و ازش لذت ببریم.

دقیقا... نکته ی خیلی قشنگی بود..

نمیدونم دلیل چیه که فهم و شعور کاراکتر های مورد علاقه ما را تا اندازه ی یک درخت چنار پایین آوردن..دقیقا تبدیل شدند به یک چیز تو مایه های "رابرت ارن"..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کلا میخوان یکاری کنند که داستان غیر قابل پیش بینی بشه اما بعضی جاها سوتی میدن

مارتین خدای خلق داستان غیر قابل پیش بینیه

 

دویست بار قضیه ند و لیانا و ریگار رو خوندم بازم نتونستم بفهمم چرا ند هنوز ناراحته اون شمال رو نجات داد

انتقام برادر و پدرش رو گرفت ...مملکت رو از دست پادشاه دیوانه نجات داد ولی چرا هنوز دائما ناراحته و احساس شرمساری می کنه.........خیلی غیر قابل پیش بینیه

 

شاید اصلا خود ند هم تو قضیه دزدیدن لیانا و رسیدنش به ریگار دست داشته ، چون لیانا واقعا ریگار رو دوست داشته و به ند التماس می کنه که کمکش کنه میدونیم لیانا هیچ تمایلی هم به رابرت نداشت و ند شاید بخاطر همین قضیه احساس ناراحتی می کنه چون کار اون باعث کشته شدن پدر و برادرش شد و همین طور خواهرش و کشته شدن هزاران نفر سر این قضیه و شاید بخاطر همین ناراحته دائما ...چیز دیگه ای اصلا به ذهنم نمیرسه یا اصلا منطقی نیست که ند استارک چرا دائما ناراحته .

شاید بخاطر این ناراحته ..........خلاصه اینکه داستان کاملا غیر قابل پیش بینیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamid.dnd » جمعه خرداد 20, 95 12:18 am[/url]"]دوستان یک مورد که با دوباره دیدن این قسمت به ذهنم رسید محل قرار گیری خانواده hornwood بود جای سوال پیش می آید

چطور جان و سانسا توانستد با وجود عجله ای که توسط خود جان مطرح شده

از قسمت مرکز مایل به جنوب سرزمین های شمال متحد و 200 عدد جنگجو فراهم کنند

با نگاه کردن به نقشه دقیقا متوجه میشوید. که محل خاندان hornwood زیر بولتن ها و کاستارک ها قرار دارد.

و سوال اینجاست که این تعداد با مذاکره متحد شدند یا با نامه

و لابد باید مدتی میگذشت تا برسند به محل اردوی ارتش جان

با این مدت که برخلاف گفته جان هست (وقت نداریم وسریع باید به شمت وینترفل برویم)

چرا از خانواده های دیگر مثل manderly یا حتی reed نرفتند سرباز بگیرند.

و چرا های دیگر..

به هر حال نقشه را که ملاحظه کنید دقیقا متوجه منظور من میشوید

و در انتها هم ای کاش جورج مارتین در این فصل سریال هم اندکی در سریال دخالت میکرد تا شاهد این موارد ناراحت کننده در داستان نمیبودیم..

مثل این که نویسندگان تنها کشتن بی مورد و تکراری شده شخصیت های دوست داشتنی را لازمه منحصر به فرد شدن داستان میدانند... نه توجه به اصل دنیای نغمه یخ و آتش که خلق شده ...

این هم لینک نقشه

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/a/a7/Noble_Houses.png/revision/latest?cb=20140413223305

فکر کنم به تمام خانوادهایی که مد نظر داشتن با کلاغ نامه فرستادند و فقط اونهایی که کاملا در دسترس بودند رو حضوری رفتند. و احتمالا یکی دو خانواده به نامه آنها پاسخ مثبت دادند. ضمنا فواصل زمانی هم مشخص نشده است. ولی با توجه به اینکه تو قسمت بعد بریین به سرزمین های رودخانه می رسد بنابراین برای متحدین جان هم زمان کافی برای پیوستن بوده است.

به هر حال خطوط داستانی و دیالوگ ها انسجام کمتری نسبت به چند فصل اول دارد و کاملا مشخص است که نقش مارتین کم رنگ شده است.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقیقا... نکته ی خیلی قشنگی بود..

نمیدونم دلیل چیه که فهم و شعور کاراکتر های مورد علاقه ما را تا اندازه ی یک درخت چنار پایین آوردن..دقیقا تبدیل شدند به یک چیز تو مایه های "رابرت ارن"..

 

واقعا این صحنه رو مخم بود.

 

وینترفل خونه ی اجدادیشون دست بولتون های خیانتکاره که رابو کشتن.

از اونور رمزی تهدید کرده که سانسا (دختر ادارد استارک )رو میده دست سربازاش که بهش تجاوز کنن.

تهدید کرده چشمای جان (فرمانده ی نگهبانان شب)رو از حدقه در میاره.

تهدید کرده ریکان استارک (وارث کنونی وینترفلو)رو میده به سگ هاش که تیکه پارش کنن.

 

الان جان و سانسا باید عصبانی و آتیشی باشن.

باید می رفتن پیش خاندان های مختلف و نامه ی دیوانه وار رمزی رو نشون می دادن و بهشون می فهموندن که تا رمزی روانی هست شمال امن نخواهد بود.

باید سخنرانی های آنچنانی می کردن و اونارو به نبرد برای استارک ها تهییج می کردن.

من نمیدونم چرا گوست رو همراه خودشون نبرده بودن. وجود یه دایرولفه بزرگ که نماد استارک هاس می تونست خیلی کمکشون بکنه.

 

اونوقت به جای همه ی اینکارا مثل دو تا ابله وایسادن که یه بچه ی ده ساله نابودشون کنه

این سکانس خیلی بد بود... خیلی.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا اونوقت دنریس مثل کشک و دوغ نیرو جمع می کنه 100,000 دوتراکی که تازه اکثریتشون سواره هستن واقعا نامردی و مسخرست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
draid » جمعه خرداد 21, 95 5:11 pm[/url]"]حالا اونوقت دنریس مثل کشک و دوغ نیرو جمع می کنه 100,000 دوتراکی که تازه اکثریتشون سواره هستن واقعا نامردی و مسخرست

 

درست می گی.

 

یه مورد دیگه هم که دوست ندارم اینه که تهیه کننده ها ترجیح میدن بودجه ی جلوه های ویژه رو صرف اژدها کنن تا دایروولف

 

مثلا صحنه ی سخنرانی دنریس سوار بر اژدها و خشتک دریدن دوتراکی ها چه ضرورتی داشت واقعا؟ قبلش که تعظیم کرده بودن براش.

 

به جای هدر دادن بودجه ی جلوه های ویژه برای اون صحنه ی اضافی میتونستن گوست رو که چند اپیزوده ناپدید شده، تو سکانس های این اپیزود بیارن... چون مطمئنا حضورش تأثیرگزار می شد.

 

مثل صحنه ای که گری ویند انگشت های جان آمبرو جوییدو همین باعث شد طرف خوشش بیاد و راضی به پیوستن به راب بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان سکانس ای جان ازبهترین ا تو این قسمت بود

توکل سریال جان هیچوقت حراف فوق العاده ای نبود

برا همین پرطرفذار ترین ه

درصحنه اون با میستر امون کی بهتر عمل میکنه

توسکانسه انتخاب فرمانده سم اونو عالی توصیف میکنه

درزمان اتحاد با وحشی ا تو هارد هوم تورمنته حرفای خوبی میزنه مث همین قسمت

و....

ازین سکاسا زیاد هستش

شاید سانسا رو بتونیم هنوز بچه فرض کنیم

اما جان شخصیتش شبیه ب استنیس با کاریزمای عالی عمل میکنه

درست وقتی داووس برای استنیس خدمت میکرد داره برا جان هم مایه میزاره و این عالی بتصویر کشیده میشه

پسازسکانس زیبا لذت ببرید نکوبیدش

در پایان همانطور که اون مردا گفتن

go on do your duty

failed again

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمیدونم بعضی دوستان چرا انقدر از سریال ایراد میگیرن....اینکه سانسا و جان نتونستند متحد جمع کنند خیلی قانع کننده اس....سریال میخاد نشون بده که اشتباه راب و مادرش چقدر تاثیر گذار بوده...به خاطر همین هم همه دلیل متحد نشدنشون حماقت راب بود....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
sara » شنبه خرداد 22, 95 12:03 pm[/url]"]من نمیدونم بعضی دوستان چرا انقدر از سریال ایراد میگیرن....اینکه سانسا و جان نتونستند متحد جمع کنند خیلی قانع کننده اس....سریال میخاد نشون بده که اشتباه راب و مادرش چقدر تاثیر گذار بوده...به خاطر همین هم همه دلیل متحد نشدنشون حماقت راب بود....

 

 

اره اشتباه راب و مادرش قبول که منطقی می کنه اما سریال تو فصل های قبل اصلا سوتی نمی داد و کاملا منطقی بود از وقتی که جرج ار.ار مارتین تو نویسندگی قسمت ها دخالت نمی کنه سریال داره سوتی میده راحت و این از کیفیت سریال کم می کنه

 

سوتی های خیلی عادی که ربطی هم گرچه به نویسندگی نداره نمونش سگ ها گم میشن یکدفعه موقع حمله برین و پادریک برای نجات سانسا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
sara » شنبه خرداد 22, 95 12:03 pm[/url]"]من نمیدونم بعضی دوستان چرا انقدر از سریال ایراد میگیرن....اینکه سانسا و جان نتونستند متحد جمع کنند خیلی قانع کننده اس....سریال میخاد نشون بده که اشتباه راب و مادرش چقدر تاثیر گذار بوده...به خاطر همین هم همه دلیل متحد نشدنشون حماقت راب بود....

 

قضیه این نیست که جرا نتونستن متحد جمع کنن و چرا شمالی ها بهشون نپیوستن...

در این زمینه موافقم... دل شمالی ها از دست استارکها به خاطر اشتباه راب خونه... طبیعیه نخوان دوباره پشتشون وایسن... اگه بی حرف بهشون ملحق می شدن منطقی نبود.

 

قضیه اینه که چرا رفتار و حرف های کاراکترها منطقی نیست.

جان و سانسا رفتن لشگر جمع کنن... نرفتن سلام و احوال پرسی.

نباید اینقدر شل و ول رفتار می کردن... باید جدی و مصمم بودن.

جان Lord Commander بوده، رودرروی ارتش واکر ها جنگیده... با شاه شب چشم تو چشم شده... اونوقت داوس که هیچ تصوری از آدرها نداره باید در موردشون هشدار بده؟

 

ازونور سانسا با رمزی چند وقت سرکرده... شکنجه شده، عذاب کشیده... نباید یه کلام از این تجربه ی تلخش بگه و بهشون در رابطه با رمزی روانی هشدار بده؟

سانسا باید از خطر رمزی می گفت نه از قیافه ی لیانا مورمونت.

 

من اولین باره دارم از سریال ایراد میگیرم...

چون این سکانس واقعا ضعیف کار شده بود.

وگرنه انتظار ندارم سطح سریال(مخصوصا بعد از جدا شدن مارتین از تیم نویسندگی) در سطح کتاب باشه و سعی می کنم سخت نگیرم و ازش لذت ببرم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » چهارشنبه خرداد 18, 95 2:28 am[/url]"]این مونولوگش در مورد chaos و ladder فوق العاده بود... فوق العاده!!

همزمانی این جملات با تصاویری از اوج قصاوت جافری و سرنوشت هولناک رز که نتیجه ی خیانش به لیتل فینگر بود و اشک های سانسا بی نظیر بود.

 

این جمله ها ذات واقعی لیتل فینگرو خیلی خوب به تصویر کشید.

و نشون داد این آدم خطرناک ترین موجود حال حاضر وستروسه.

بله موافقم ولی تو شرایط فعلی سانسا مجبوره اعتماد کنه

خب اگه پیتر اینهمه زیرکه چرا سانسا نباشه؟خب سانسا یکم خنگ میزنه عوض اینکه از پدرش یکم هوش ارث ببره(البته بیچاره پدرشم چندان تو سیاست باهوش نبود اونم به خاطر دلرحمیش بود)ولی با این وجود بی دلیل کاری رو انجام نمیداد ولی سانسا تو این شرایط نباید دست رد به سینه بیلیش میزد به علاوه اگه پیتر میگه من زیرکم و تو هرج ومرج از نردبون میرم بالا چرا سانسا نره؟اگه اونهمه خنگه از اول لیاقت استارک بودن رو نداشت و اگه باهوشه باید از پیتر به نفع خودش استفاده کنه ک بعد پیتر و بندازه دور یا نابودش کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سر آرتور دین » چهارشنبه خرداد 19, 95 10:43 am[/url]"]اپیزود خیلی خوبی بود بنظرم تو قسمت بعد بلکفیش یجورایی فرار میکنه از اونجا و به ارتش جان ملحق میشه

ولی اگه بره ریوران رو راحت میگیرن انصافیش بخاطر قدرته اونه که ریوران دووم اورده امیدوارم ارتششم پیروز شه البته تو یه صحنه تریلر اپیزود بعدی میبینم جیمی در حال انتقال ارتش فری هاست یا داره حمله میکنه یا عقب نشینی و با برین هم حرف میزنه شاید برین راضیش کنه با بلک فیش برن پیش استارک ها عالی میشه اگه بران همه بره بهتر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Prince Rhaegar » چهارشنبه خرداد 19, 95 4:20 pm[/url]"]بازگشت شکوهمند سندور کلگان رو به همه تبریک میگم

خیلی خوش حالم که آریا در حقش نامردی کرد و نکشتش،اصلآ حیفه این بشر بمیره.

این انجمن برادری که از همه وحشی ترن اون طوریم که سندور دست به تبر شد اون خدای نورشون بهشون رحم کنه

این دختره که به آریا چاقو زد بدجوری ذهن آدمو مشغول میکنه..خیلی دوست دارم بدونم دلیل نفرتش از آریا چیه! البته فکر نمی کنم آریا بمیره زبل تر از این حرفاست.

مارجری هم که از اول تابلو بود تسلیم نشده(دمشم گرم)

کسیم که دیگه واسه حرفای سرسی جعفریم خورد نمی کنه،البته من اصلآ دوست ندارم کاراکتر سرسی بمیره،یک ابهت زنانه ی باحالی داره درست مثل یارا گریجوی،بخاطر همین دلم نمی خواد اگه نقشه ی مارجری واسه به زمین کوبیدن سرسی باشه توش موفق بشه.

این جنگ بین مارجری و سرسی آخر kings landing رو نابود می کنه و هرکسی می تونه از این ضعف استفاده کنه و تصرفش کنه..حالا شاید دورنی ها باشن شایدم دنریس!

یکی بیاد این ارتش ایمانو بکشه از کسایی که میان مذهب رو قاطی سیاست می کنن متنفرم،کثیف ترین و موزی ترین دسته همین دسته ان.

 

وقتی میان به جیمی میگن شاه کش دلم واسش می سوزه..همه سر جریان مد کینگ

قضاوتش کردن،هیچ کسی رو قول هایی که میده حساب نمی کنه در این مورد خیلی مظلوم واقع شده.آدم نمی دونه تو جنگ لنیسترها و تالی ها طرف کیو بگیره هم دلم نمی خواد بلک فیش ببازه هم دلم نمی خواد جیمی و بران طوریشون بشه.

حرکت بلک فیش هم وقتی گفت ادمور رو بکشید خیلی باحال بود قشنگ زد تو کاسه کوزشون..اون والدر فری احمق فکر کرده بلک فیش میاد پیروزیش رو فدای نجات یه آدم می کنه.

 

جان چقدر داره شبیه ند استارک می شه ولی بیچاره با چه مصیبتی لشگر جمع می کنه برعکس دنریس! خوبه جان نمیاد بگه من از مرگ برگشتم اون وقت کل شمال واسش سر فرود بیارن

این لیانا مورمونت هم خیلی بچه ی جالبی بود

من چرا همش فکر میکنم سانسا آخر خراب کاری می کنه

 

یورون و یارا هم که واسه رسیدن به دنریس مسابقه گذاشتن! البته تا یورون بیاد هزارتا کشتی بسازه که یارا رسیده به میرین.

در مورد اون قاطب بودن سیاست و مذهب موافقم ولی سندور نقشش هدفمندتر از این حرفت خواهد بود با توجه به زنده موندن معجزه اساش در مورد سانسا هم که از الان داره خراب میکنه فقط دیگه به معجزه ای بودن سریال اعتقاد ندارم چون میگن اکثر حجم داستان رو از مارتین گرفتن دادن سازنده های سریال اونا هم که معلومه چطور گند میزنن تو داستان سریال،بخاطر همین بعید میدونم اونقد از این خلاقیتا داشته باشن که بخوان بلک فیش به این زودی خلاص شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فرشید واترز » چهارشنبه خرداد 19, 95 7:24 pm[/url]"]راستی یه سوال

قسمتی که آریا مرین ترنت رو کشت و جکن زد کورش کرد . تو اون قسمت ویف بود و آریا و جکن . جکن آب خورد فکر کنم و مرد آریا گفت نهههه بعد ویف تبدیل شد به جکن و کور کرد آریا رو ... خب اینا چرا هنوز سه نفرن ؟!

ا واسه خیلی از بینندگان رازهای این بیچهره ها نامعلومه من خودمم سر در نیاوردم ولی خب جاکن هرگز نمیمیره چون یک شخص نیس و فک کنم اصلا ویف اونجا نبود هر دو نفر جاکن بودن البته با این حساب جاکن واسه خودش یه پا ارتشه ولی خب یکم مرموزه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
barndon the builder » چهارشنبه خرداد 19, 95 11:27 pm[/url]"]سانسا، جان و داووس نتوانستند اکثرخانواده های شمال رو متحد کنند. حالا فقط یک ارتش 2400 نفری دارند که در برابر ارتش بزرگتر و منظم تر بولتون ها به همراه کاراستارک ها و آمبرها شانسی برای پیروزی ندارند. مگر با کمک های زیر:

1- بلک فیش

2- لیتل فینگر

3- خیانت آمبرها یا کاراستارک ها (یا هر دو) به بولتون ها

نظر شخصی من این هست که خیلی نمی شود روی بلک فیش حساب کرد چون خودش یک مشکل بزرگتر دارد. اما احتمال موارد دوم و سوم قوی تر است. مخصوصا لیتل فینگر که آرزو دارد والی شمال شود.

البته جیانت و بانوی سرخ هم هستند که باید دید چه طور می توانند کمک کنند. شاید برن هم از راه رسید که البته احتمال بسیار کمی دارد.

به نظر من حدس شما درسته ولی از این سریال هیچی بعید و قابل حدس نیی نمیشه گفت شاید اصلا دینیریس رسید یا هر چیز دیگه ای امکان داره بیفته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اگه اونهمه خنگه از اول لیاقت استارک بودن رو نداشت و اگه باهوشه باید از پیتر به نفع خودش استفاده کنه ک بعد پیتر و بندازه دور یا نابودش کنه

 

استارک ها خیلی هم به باهوشی معروف نیستنا که حالا سانسا به خاطر خنگی لیاقت استارک بودن رو نداشته باشه

هم ند و هم راب به خاطر نداشتن هوش سیاسی از افراد باهوشتر از خودشون بازی خوردن.

 

پتایر بیلیش سال ها طول کشید تا به جایی برسه که الان هست.

به این مرحله رسیدن کار یک سال دو سال نیست واقعا.

 

من هم امیدوارم در نهایت سانسا بتونه بیلیشو بازی بده و کارشو تموم کنه... ولی کار خیلی سختیه و تا حالا خیلی گنده تراش هم نتونستن انجامش بدن.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

صد در صد اگه بیلیش بیاد کمک پیروزن چون بیلیشی که ما میشناسیم اونقد باهوشه که اگه بدونه تو جنگی میبازه وارد نشه ولی اگه وارد شه پیروزن چون بیلیش میدونه که جنگو میبره البته دوستان واسه قسمت بعد منتظر دیدن صحنه های درگیری جان و رمزی نباشید طبق حدسی که میزنم چون تو تریلر قسمت بعد شاهد صحنه ای از جان و ارتشش نبودیم به نظرم میخوان این قسمت رو اختصاص بدن به جزییات در عوض چون این جنگ حساس و طولانیه کل قسمت ۹ رو بدن به این جنگ بخصوث اینکه یه سایت معروف حدی زده اسم قسمت ۹ نبرد حرامزاده هاست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Prince Rhaegar » پنج شنبه خرداد 20, 95 11:02 pm[/url]"]فکر نمی کنم بیلیش از زنده بودن ریکان خبر داشته باشه.

ولی چقدر حال میده آمبرها هنوز با استارک ها باشن اونوقت قیافه ی رمزی دیدن داره

ولی اعتماد به بیلیش اشتباه بزرگیِ شاید الان به نظر بیاد که کمک خواستن از بیلیش برای پیروزی در جنگ کار درستیه ولی همه می دونیم که این طور نیست،هر کس تا حالا به بیلیش اعتماد کرده چوبشو خورده الانم هیچ فرقی نمی کنه..اگه جان یا سانسا بهش اعتماد کنن مثل بقیه ضربه می خورن(این بیلیش آخر شاه نشه خوبه )

اگه کار به مبارزه ی تن به تنِ رمزی با جان بکشه بعید می دونم رمزی در برابر جان شانسی داشته باشه چون این طور که به نظر میاد جان مبارزِ قابل تری نسبت به رمزیِ.

بلک فیش هم با اون همه ارتش لنیستر و فری که دوره قلعه رو گرفتن نمی تونه به کمک جان بره مگر این که اول جان بیاد به لنیسترها حمله کنه تالی ها رو نجات بده که بعید می دونم.

ولی در کل امیدوارم جان تحت هیچ شرایطی به بیلیش اعتماد نکنه.

اگه جان و سانسا هر کدوم استارک باشن باید اونقد باهوش باشن که بیلیشو بپیچونن امیدوادم از اشتباه پدرشون درس بگیرن از بیلیش کمک بخوان اما با احتیاط الان بیشتر از هر چیز نیاز به یه ادم زرنگتر از بیلیشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamid.dnd » جمعه خرداد 20, 95 12:18 am[/url]"]دوستان یک مورد که با دوباره دیدن این قسمت به ذهنم رسید محل قرار گیری خانواده hornwood بود جای سوال پیش می آید

چطور جان و سانسا توانستد با وجود عجله ای که توسط خود جان مطرح شده

از قسمت مرکز مایل به جنوب سرزمین های شمال متحد و 200 عدد جنگجو فراهم کنند

با نگاه کردن به نقشه دقیقا متوجه میشوید. که محل خاندان hornwood زیر بولتن ها و کاستارک ها قرار دارد.

و سوال اینجاست که این تعداد با مذاکره متحد شدند یا با نامه

و لابد باید مدتی میگذشت تا برسند به محل اردوی ارتش جان

با این مدت که برخلاف گفته جان هست (وقت نداریم وسریع باید به شمت وینترفل برویم)

چرا از خانواده های دیگر مثل manderly یا حتی reed نرفتند سرباز بگیرند.

و چرا های دیگر..

به هر حال نقشه را که ملاحظه کنید دقیقا متوجه منظور من میشوید

و در انتها هم ای کاش جورج مارتین در این فصل سریال هم اندکی در سریال دخالت میکرد تا شاهد این موارد ناراحت کننده در داستان نمیبودیم..

مثل این که نویسندگان تنها کشتن بی مورد و تکراری شده شخصیت های دوست داشتنی را لازمه منحصر به فرد شدن داستان میدانند... نه توجه به اصل دنیای نغمه یخ و آتش که خلق شده ...

این هم لینک نقشه

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/a/a7/Noble_Houses.png/revision/latest?cb=20140413223305

من شنیدم که نمیذارن دیگه جرج تو داستان دخالت کنه که این بده البته اون موقه یکم داستان به کتاب میرفت ولی هممون میدونیم ذهن جرج چقد خلاقه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه خرداد 21, 95 3:25 pm[/url]"]
دقیقا... نکته ی خیلی قشنگی بود..

نمیدونم دلیل چیه که فهم و شعور کاراکتر های مورد علاقه ما را تا اندازه ی یک درخت چنار پایین آوردن..دقیقا تبدیل شدند به یک چیز تو مایه های "رابرت ارن"..

 

واقعا این صحنه رو مخم بود.

 

وینترفل خونه ی اجدادیشون دست بولتون های خیانتکاره که رابو کشتن.

از اونور رمزی تهدید کرده که سانسا (دختر ادارد استارک )رو میده دست سربازاش که بهش تجاوز کنن.

تهدید کرده چشمای جان (فرمانده ی نگهبانان شب)رو از حدقه در میاره.

تهدید کرده ریکان استارک (وارث کنونی وینترفلو)رو میده به سگ هاش که تیکه پارش کنن.

 

الان جان و سانسا باید عصبانی و آتیشی باشن.

باید می رفتن پیش خاندان های مختلف و نامه ی دیوانه وار رمزی رو نشون می دادن و بهشون می فهموندن که تا رمزی روانی هست شمال امن نخواهد بود.

باید سخنرانی های آنچنانی می کردن و اونارو به نبرد برای استارک ها تهییج می کردن.

من نمیدونم چرا گوست رو همراه خودشون نبرده بودن. وجود یه دایرولفه بزرگ که نماد استارک هاس می تونست خیلی کمکشون بکنه.

 

اونوقت به جای همه ی اینکارا مثل دو تا ابله وایسادن که یه بچه ی ده ساله نابودشون کنه

این سکانس خیلی بد بود... خیلی.

کاملا مووافقم حیف به این سریال که خراب شد کم موندم نا امید شم شده مثل داستانهای عادی جومونگ و اینا که همینطور ارتش جمع میکنن میجنگن و تمام

روال داستان عادی و تکراری و مثل بقیه فیلما شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » شنبه خرداد 22, 95 11:28 pm[/url]"]
اگه اونهمه خنگه از اول لیاقت استارک بودن رو نداشت و اگه باهوشه باید از پیتر به نفع خودش استفاده کنه ک بعد پیتر و بندازه دور یا نابودش کنه

 

استارک ها خیلی هم به باهوشی معروف نیستنا که حالا سانسا به خاطر خنگی لیاقت استارک بودن رو نداشته باشه

هم ند و هم راب به خاطر نداشتن هوش سیاسی از افراد باهوشتر از خودشون بازی خوردن.

 

پتایر بیلیش سال ها طول کشید تا به جایی برسه که الان هست.

به این مرحله رسیدن کار یک سال دو سال نیست واقعا.

 

من هم امیدوارم در نهایت سانسا بتونه بیلیشو بازی بده و کارشو تموم کنه... ولی کار خیلی سختیه و تا حالا خیلی گنده تراش هم نتونستن انجامش بدن.

سانسا خیلی راحت می تونست توی ویل بگه بیلیش بود که لایسا رو از دریچه ماه پرت کرد و کار بیلیش رو تموم کنه. اما این کار نکرد.

نکته ای که خط داستانی سانسا داره زنده موندن توی شرایط سخته. زمانی که جافری داشت سر ند رو به سانسا نشون میداد خیلی دوست داشتم که جافری رو هل بده و به پایین پرت کنه. در اون زمان فکر می کردم که سانسا هیچ خاصیتی نداره و از بین بردن جافری می تونه یک پایان خوب برای اون باشه. اما الان سانسا زنده است و در حال لشکر کشی به سمت وینترفل و جافری هم مدت هاست که مرده. احتمالا همین موضوع برای رمزی هم تکرار میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
sara » شنبه خرداد 22, 95 12:03 pm[/url]"]من نمیدونم بعضی دوستان چرا انقدر از سریال ایراد میگیرن....اینکه سانسا و جان نتونستند متحد جمع کنند خیلی قانع کننده اس....سریال میخاد نشون بده که اشتباه راب و مادرش چقدر تاثیر گذار بوده...به خاطر همین هم همه دلیل متحد نشدنشون حماقت راب بود....

خب نه ما ایراد نمیگیریم بله هیچ جای داستان اشتباه نداره ولی اگه دوباره فیلمو از اول نگاه کنی تفاوت قسمت های اخیرو با قبلی ها میفهمی و ببین در مورد چه سریالی حرف میزنی

سریالی که میلیون ها طرفدار داره اینهمه ابهت داره من تو عمرم همچین سریالی ندیدم یه سر به سایتای جهانی بزنی میبینی ولی انتظارات خیلی زیاده از همچین سریالی تازه امار بگیری تعداد بیننده ها تو فصل اول و دوم از ۳۰ میلیون به ۷ میلیون تنازل پیدا کردن و این امار ها هستن که نشون میدن چه اتفاقی داره میفته

بله روای داستان کاملا عادیه و منطقیه ولی ما انتظار یه سریال عادی و منطقی رو نداریم میخواییم یه سریال غیر عادی و هیجان انگیز رو ببینیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×