قسمت نهم، Battle of the Bastards

[ریگار 7]

این تاپیک برای گفت و گو در خصوص قسمت نهم از فصل ششم سریال بازی تاج و تخت تحت عنوان Battle of the Bastards است .

این قسمت توسط Miguel Sapochnik کارگردانی شده که پیش از این و در فصل پنجم سریال ، قسمت بینهایت موفق هاردهوم را کارگردانی کرده بود .

از افتخارات دیگر Miguel Sapochnik میتوان به کارگردانی سریال فاخر True Detective اشاره کرد .

 

به نظر میرسد تمام مدت زمان این قسمت سریال به شمال و نبرد بین جان اسنو و رمزی بولتون اختصاص داده شده و ما شاهد خطوط داستانی دیگری نخواهیم بود .

[barndon the builder 0]

کیت هرینگتون گفته «این قسمت بزرگترین چیزی است که تا به حال در این سریال نمایش داده شده است»

کارگردان اپیزود Miguel Sapochnik گفته « من به طور خاص علاقه مند به نمایش وحشت جنگ و قانون شانس در میدان مبارزه هستم»

همچنین این اپیزود 60 دقیقه است که بلند ترین اپیزود این سریال از ابتدا تا کنون خواهد بود.

مطالب بیشتری برای مطالعه در لینک های زیر هست:

http://www.independent.co.uk/arts-entertainment/tv/news/game-of-thrones-season-6-episode-9-s06e09-the-battle-of-the-bastards-is-even-bigger-than-the-battle-a7086941.html

http://www.earnthenecklace.com/watch-game-of-thrones-season-6-episode-9-online-battle-of-the-bastards/

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[توروس 163]

WIN OR DIE

 

به احتمال نزدیک به 100 به این قسمت امتیاز 10 می دهم! پیشاپیش

به یک دلیل و دقیق تر بگویم به یک علت فرامتنی.

جهش سریال در سه چهار اپیزود پایانی را در فصل های قبل هم تجربه کرده ایم و برایمان عادت شده.اما در این فصل که سریال آشکارا اُفت واضحی داشت و انتظارات تلنبارشده ی مخاطبان از قسمت های قبلی و همینطور ضرورت "گره گشایی" از عمده ترین و جنجالی ترین "گره" ی داستان از فصول قبل هم بر آن اضافه شده،در این شرایط سازندگان، مخاطب اصلی حرف "سرسی لنیستر" قرار می گیر ند:

( in the game of battle of the bastards, (you win or die

 

و در حساس ترین بزنگاه سریال، جلب رضایت تماشاگران در کارنامه ی سازندگان "با ضریب 2 یا 3 یا بیشتر" درج و محاسبه می شود و می تواند نمرات ضعیف قبلی را جبران کند و کارنامه ی قبولی به دست، نزد والدین شان یعنی مسئولین شبکه رهسپارشان کند.

اما اگر نمره ی قبولی نیاورند فقط مردود یا مشروط نمی شوند، مُهر "die" بر بخشی از زندگی حرفه ای شان می خورد.

خلاصه اینکه عنوان اپیزود برای ما battle of the bastards است

و برای عوامل سریال "win or die"

[emj 1]

دیدمش..

دیدمششش..

اینه...

همون چیزی که همیشه دنبالش بودیم..

این قسمت و از شروع نبرد جان و اون حرومزاده بولتون..هیجانم صد برابر شد..

اون جایی که جان بین مرده ها گیر کرده بود و نمیتونست بلند شه، به معنای واقعی نفسم گرفت و تنها چیزی که میخاستم این بود که جنگ تموم بشه..به هرقیمتی شده جان زنده بمونه..که شد.

اما در خصوص این قسمت مواردی رو بگم:

جنگ دنریس جالب بود و بهتر از مذاکره با یارا بود..

شدیدا از مردن پسر کوچیک ند استارک ناراحت شدم و واقعا چی میشد اگه یه مقدار زیک زاک میرفت، واقعا چی میشد؟؟

تو صحنه جنگ جان نباید احساسی میشد، شاید اگه این اتفاق نمی افتاد بیلیش میرسید و این همه کشته نمیدادن..

سر داووس که کار خاصی ازش ندیدم..

صحنه نبرد جان و رمزی جالب بود و از همه جالب تر نحوه کشته شدن رمزی..

من به این قسمت ده از ده میدم.

[Jon Snow 3]

یه قسمت کم نظیر بود. یه جنگ واقعی. یه جنگ کثیف. یک حقیقت انکار ناپذیر.

 

مارتین همیشه جنگ رو نکوهش کرده و به نظر من نبرد حرامزاده‌ها در رسوندن این ایده عالی عمل کرد. رمزی به سربازای خودش هم رحم نمی‌کرد. جان مرتکب یه اشتباه حیاتی شد و داشت جونش رو به همین سادگی از دست می‌داد ولی با ورود ارتش ویل قضیه ختم به خیر شد. وون وون دوست داشتنی هم در لحظات آخر به دست رمزی کشته شد تا لذت مشت‌های جان تو سر و صورت رمزی دوچندان بشه. من اگه به به جاش بودم حداقل نمی‌ذاشتم دندون تو دهنش بمونه.

 

حرف بیشتری ندارم. ۱۰

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[لیانا مورمونت 43]

یکی از بهترین قسمت ها بود

عالی بود

من طرفدار دنریس نیستم ولی این قسمت ازش خیلی خوشم اومد

روز قبل از جنگ از مکالمه جان و رمزی خوشم اومد

و واای سانسا چه میکنه .شخصیتش عالی شده قوی و محکم

اونجا که به جان گفت ریکون میمیره

عالی بود خودشو برا همه چی آماده کرده بود و با اینکه به جان گفت کاری رو نکن که اون میخواد,جان حماقت کرد و نصق ارتشش و به فنا داد

ون ونT_T

مرگ رمزی و لبخند آخر سانسا.

[لیانا مورمونت 43]

اون سکانس که جان زیر دست و پا مونده بود نفسم داشت بند میومد گفتم حتما میمیره وجنگ تورموند با لرد آمبر هر لحظه منتطر بودم تورموند بمیره و ناگهان شیپور ارن های ویل وپرچمشون

قیافه ی رمزی واقعا دیدنی بود

نفرت جان عالی بود وقتی دید رمزی داره فرار میکنه با پای پیاده افتاد دنبالش و اون احمق میگه ما قلعه رو داریم

با اینکه از کشته شدن ریکون خیلی ناراحت شدم ولی پیروزی جان و مرگ رمزی ناراحتیم از بین برد

این قسمت 10هم کمشه

[emj 1]

ضمنا از اینکه دوباره لیانا مورمونت رو زیارت کردم، بسی خوشحالم..

واقعا چه ابهتی داره..

[فرشید واترز 0]

به به قشنگ سکانس های حوصله سر بر قستمای قبل رو شست برد پایین

لرد آمبر ابله لذت بردم از تیکه تیکه شدنش توسط تورموند . شمال مال کیه ؟ مال جانه نه مال تو عوضی

اون تیکه که جان رو دید و برگشت یعنی چی ؟ یعنی دلش نیومد یه استارک رو بزنه ؟ خب تو لشکرشو میزنی که جان کشته بشه و سانسا اسیر . این لردکاراستارک چی شد ؟ ای کاش وون وون زنده میموند بزنه مثل مانتین جمجمشو بترکونه

رمزی وقتی کتک میخورد میخندید ؟ الان یعنی ادای تایلر داردن در میاری ؟

اوفی حال کردم . فقط لیتل فینگر زهرمار نکنه بهمون خوبه

ملکه بر حق وستروس هم که کشتیای آهن زاده ها گیرش اومد . ای جون

نگاه پر از کینه سر داووس به ملیساندر رو هم دوست داشتم . دیگه توروس از میر داره نیاد شمال بزن بکش ملیساندر رو نیازی بهش نیست

یکی تو عروسیش سم خورد یکی تو شکنجه گاهش سگ خور شد کاش سانسا بهش میگفت «ریک» جای تیون خالی بود مردنشو ببینه

اوف کارگردانش کارگردان ترو دتکتیو بوده ؟ به به به به

 

 

کسی فهمید لرد کارستارک چی شد ؟ مرد دستگیر شد فرار کرد یا چی ؟

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[barndon the builder 0]

فوق العاده بود این قسمت. اوج هیجان

تا به حال به هیچ قسمتی نمره 10 نداده بودم خوشحالم که برای این قسمت نگه داشتم.

وون وون

شیرین

جان

واقعا مرگ وون وون ناراحت کننده بود. آن طور که از شواهد پیداست نسل جیانت ها و فرزندان جنگل از بین رفته است.

جنگیدن لرد آمبر برای رمزی و وحشی ها برای جان، سایه نژاد پرستی بر حقانیت رو نشان می داد.

شوالیه های ویل در بهترین زمان رسیدند و تلفات آنها حداقل بود. خوشبختانه از این نظر، جان خیلی مدیون نمی شود. امیدوارم لرد بیلیش نتواند زیر پای جان را خالی کند چراکه اگر فرصت داشته باشد قطعا این کار را خواهد کرد.

حالا نوبت لرد های شمال است که ابراز وفاداری کنند.

قسمت کاملا قابل پیش بینی، شکست اربابان و پیوستن یارا به دنریس بود که به خوبی نمایش داده شد. دو اژدهای دیگر هم که آزاد شدند.

[hodor 9]

بهترین قسمت تا به امروز

 

*سانسا از حالت سیب زمینی دراومد بلاخره و خودی نشون داد،رمزی به درک واصل شد،کاش جنازشو (اگه چیزی مونده باشه البته!) مثل جنایاتش به آتیش بکشونن،یه جورایی هنوز کمه برام!

 

*جان همچنان بدون فکر و با قلبش کاراشو انجام میده و یه تنه داشت نبرد رو مغلوبه میکرد

 

*هیچوقت انقدر از دیدن بلیش خوشحال نشده بودم

 

*دنریس نشون داد که به حرف منطقی گوش میده،نبردشون چیز خاصی نداشت فقط مونده بودم چرا اژدهایان عزیز به یه کشتی حمله می کردن و با بقیه کاری نداشتنکه بعدا دلیلش مشخص شد.

 

*ریکان و ون ون را خدا قرین رحمت قرار بده(اعم از قدیم و جدید و نور و هزارچهره و....)

 

*قسمت بعدم فکر کنم تو همین مایه های ده امتیاز باشه،با توجه که به تئوری "خشم سرسی!!" و احتمالا آخرین دیدار با بانو ملیساندر!! ....فقط نمیدونم برن،تازی،یورون گرنجوی رو دوباره نشون میدن؟!!....آیا برج لذت رو میبینیم باز؟

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[فرشید واترز 0]

barndon the builder » دوشنبه خرداد 31, 95 10:29 am[/url]"]فوق العاده بود این قسمت. اوج هیجان

 

جنگیدن لرد آمبر برای رمزی و وحشی ها برای جان، سایه نژاد پرستی بر حقانیت رو نشان می داد.

 

حالا نوبت لرد های شمال است که ابراز وفاداری کنن.

جان رو که دید به افرادش گفت برگردیم خونه و باهاش نجنگید اما هرچقدر هم که با مردم اونور دیوار بد باشه نباید ریکون رو تحویل بده . مقصر اصلی مرگ ریکون بود و به نظرم مردنش به دست تورموند بهترین شیوه مرگش بود

لرد کاراستارک که نمیدونم چی شد و لرد گلاور قطعا باید اعدام بشن

[3epehr 0]

قسمت خوش ساختی بود نمره ده دادم

داستان دنریس مثله همیشه قابل پیش بینی بود فکر کنم کارکتر مورد علاقه مارتین باشه که همش پیروزه بدون سختی عوضش استارک ها بعد مدت ها یه پیروزی داشتن به قیمت جون ریکان استارک و مدیون شدن به آدمی مثله بلیش یه سوتی هم داشت این بود که روز قبل از مبارزه رمزی وقتی گفته بود که هفت روزه به سگ هاش غذا نداده که سانسا رفته بود اما آخر قسمت سانسا میگه خودت گفتی هفت روز بهشون غذا ندادی !!!

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[baristan s 0]

شماره1 بازم خیلی از پیشبینی ها اشتباه از آب در اومد درباره اومدن خاندان ویل نمیگم

در مورد این میگم که میگفتن این قسمت فقط ب نبرد شمال میپردازه

درحالی که به نبرده دنیریس کشته شدن رمزی م کامل پرداخت

شماره 2 دوست عزیزی که اون بالا گفته این قسمت با 69دقیقه طولانی ترین قسمت سریاله اشتباه کرده اون قسمت 10م این قسمت59مین قسمت سریال و59 دقیقه بود لطفا عجله نکنید و اصلاح کنید

شماره3 میدونید الن کسایی که دنبال نقد مقرضانه هستن چی میگن:چرا جان عصبانی شد

چرا یه دونه ازون تیرا به جان نخورد چرا سر داووس بلافاصله ملیساندرا و نکشت چرا اینهمه جنازه رو هم تلنبار شد چرا وان وان مرد ماعاشق این غول بودیم وچرا ریکان زیگ زاگ نرفت وچرا........

در حالی که اینطور نیست ماشاهد اگر نگم بهترین قسمت سریال حداقل بهترین قسمت دارای نبرد توسریال بودیم نبرد بلک واتر و دیوار به این اندازه عالی کار نشده بود فوق العاده بود

دیدن اینکه بعضی ها تویین سایت که به قول خودشون از دیدن سریال ناامید شده بودن حالا لب به تمجید و تحسین و تشویق سریال کردن خودش نقطه عطفی تویین قسمته

دوستان کارگردانان نمیتونن همه60قسمت به نبرد این چنینی بپردازن حتا اگر بودجه شو امثال (هدایتی ها)ی اونا تامین کنن نباید فراموش کرد این یه سریاله وباید در مواجهه با اون صبور باشیم

داستان تموم نشده و ادامه داره....

شماره 4 اقای فرشید واترز تو پستتون (تایلر داردن) دیگه کیه پست پر از اشکاله لطفا اصلاح کنید

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[barndon the builder 0]

baristan s » دوشنبه خرداد 31, 95 11:52 am[/url]"]شماره1 بازم خیلی از پیشبینی ها اشتباه از آب در اومد درباره اومدن خاندان ویل نمیگم

در مورد این میگم که میگفتن این قسمت فقط ب نبرد شمال میپردازه

درحالی که به نبرده دنیریس کشته شدن رمزی م کامل پرداخت

شماره 2 دوست عزیزی که اون بالا گفته این قسمت با 69دقیقه طولانی ترین قسمت سریاله اشتباه کرده اون قسمت 10م این قسمت59مین قسمت سریال و59 دقیقه بود

بله درست می فرماید 69 دقیقه مربوط به قسمت آخر هست

[hamid.dnd 0]

baristan s » دوشنبه خرداد 31, 95 11:52 am[/url]"]شماره1 بازم خیلی از پیشبینی ها اشتباه از آب در اومد درباره اومدن خاندان ویل نمیگم

در مورد این میگم که میگفتن این قسمت فقط ب نبرد شمال میپردازه

درحالی که به نبرده دنیریس کشته شدن رمزی م کامل پرداخت

شماره 2 دوست عزیزی که اون بالا گفته این قسمت با 69دقیقه طولانی ترین قسمت سریاله اشتباه کرده اون قسمت 10م این قسمت59مین قسمت سریال و59 دقیقه بود لطفا عجله نکنید و اصلاح کنید

شماره3 میدونید الن کسایی که دنبال نقد مقرضانه هستن چی میگن:چرا جان عصبانی شد

چرا یه دونه ازون تیرا به جان نخورد چرا سر داووس بلافاصله ملیساندرا و نکشت چرا اینهمه جنازه رو هم تلنبار شد چرا وان وان مرد ماعاشق این غول بودیم وچرا ریکان زیگ زاگ نرفت وچرا........

در حالی که اینطور نیست ماشاهد اگر نگم بهترین قسمت سریال حداقل بهترین قسمت دارای نبرد توسریال بودیم نبرد بلک فایر و دیوار به این اندازه عالی کار نشده بود فوق العاده بود

دیدن اینکه بعضی ها تویین سایت که به قول خودشون از دیدن سریال ناامید شده بودن حالا لب به تمجید و تحسین و تشویق سریال کردن خودش نقطه عطفی تویین قسمته

دوستان کارگردانان نمیتونن همه60قسمت به نبرد این چنینی بپردازن حتا اگر بودجه شو امثال (هدایتی ها)ی اونا تامین کنن نباید فراموش کرد این یه سریاله وباید در مواجهه با اون صبور باشیم

داستان تموم نشده و ادامه داره....

شماره 4 اقای فرشید واترز تو پستتون (تایلر داردن) دیگه کیه پست پر از اشکاله لطفا اصلاح کنید

دوست عزیز

نبرد بلک واتر درست میباشد

بلک فایر نام یک مقوله دیگری در دنیای نغمه یخ و آتش هست که در سریال بازی تاج و تخت به آن اشاره نشده است.

با تقدیم احترام ؛ اصلاح گردد

[MRD010 132]

وای که عجب اپیزودی بود . مردم و زنده شدم . این کارگردان واقعا حرف نداره

 

دیالوگ ها همه عالی . مخصوصا قسمت شمال . سانسا که واقعا پخته شده با این اتفاقاتی که تو زندگیش افتاده .

تمام صحنه ها که عالی بودن . حتی بخش دنریس که حوصله سر بر بود

(جالبه همه توی این قسمت انتظار یک جنگ رو داشتن ولی یه mini battle هم اضافه شد که نسبتا خوب کار شده بود)

اوف اوف موسیقی که دیگه سنگ تموم گذاشت

 

فکر کنم این همه ذوق و شوق بعد از دیدن این قسمت هم به خاطر اینه که با روند کند قسمتهای اخیر یه عقده ای توی دل طرفدارای سریال جمع شده بود که توی این قسمت قشنگ خالی شد .

از اول قسمت که نفس واقعا حبس شده بود . اخر این قسمت هم من که با هر مشتی که جان اسنو میزد تو صورت رمزی یه فحش نثارش میکردم (اخ که دل ملت خنک شد . مخصوصا کسایی که فصل اول بازی Game of Thrones رو هم تموم کردن )

 

خلاصه که دمشون گرم . واقعا عالی بود و معلومه خیلی خرج کرده بودن واسه این قسمت . فکر کنم در حد یک فیلم سینمایی قشنگ خرج کرده بودن . من که حس جنگهای ارباب حلقه ها بهم دست داده بود (مخصوصا جنگ گاندور توی میناثتیریث که رسیدن ارتش ویل خیلی شبیه اومدن ارتش روهان بود)

 

ولی همه انتظار یه نبرد رو میکشیدن که متاسفانه اتفاق نیفتاد . سگهای رمزی در برابر گوست . واقعا کجا بود گوست ؟

فکر کنم اینقدر درگیر ساخت این نبرد نفسگیر و پرهزینه بودن که از گوست یادشون رفته بود

[hamid.dnd 0]

بسیار زیبا بود این قسمت.

از نظر زمان اختصاص به شمال یا جای دیگر ->درباره میرین هم حدس زده بودم اینطور بشه چون جنگ توی اونجا از قسمت قبل شروع شده بود

درباره دنریس هم نظری ندارم (به هر حال نظر دادن درباره جنگ بین f35 از یک طرف و کلاشینکف از طرف دیگر فکر نکنم لازم باشد - شما تصور کنید تونی استارک عزیز به عنوان انتقام گیرنده نام استارک به عنوان مهمان وارد سریال شود بعد اینجا نه مادر اژدهایان میتونه ادعای حکومت کنه نه تیریون جرعت جوک گفتن )

 

در شمال:

صحبت سانسا کاملا درست در اومد. (بازی کردن رمزی با جان و افتادن در تله)

به هر حال تجربه بدی جان به دست آورد. اگر بخواهد در ردای فرمانده ارتش شمال نقش ایفا کنه باید بره پیش لرد بیلیش کمی شاگردی کنه.

دویدن و نگاه ملتمسانه ریکون به جان خیلی ناراحت کننده بود.

و حدسی هم که زده بودم درباره حماسی بودن ورود کمک برای جان درست در اومد.

سواره نظام ویل مثل بردزل پیاده نظام رمزی رو له کرد..

در این قسمت باید اعتراف کنم نه مادراژدهایان استورمبورن زنجیر شکن و... نه جان نه هیچ کس دیگر کفایت حکومت رو ندارند.

تنها لرد بیلیش هست که ساخته شده برای حکومت .. امیدوارم داستان خرق عادت کنه و بهش بده حکومت رو

چون افتخار کردن به برنده شدن در جنگ ها به اتکای سه تا حیوان تولید کننده آتش اصلا افتخار نیست

افتخار این هست که شخصیت داستان با دستان خالی و مهره های دیگران به مقصد برسد.

درباره مصادره به مطلوب کردن شمال هم فکر کنم بخاطر ورود شاه شب شاید محقق نشه البته ورود بیلیش در انتهای نبرد و لبخند زیبا و دلفریبش این مسعله رو تا حدی تایید میکنه

به هر حال چند ساعت زودتر رسیدن ممکن بود اما انجام نشد توسط بیلیش ملعون

و در انتها دو تا عکس میفرستم فکر کنم مقایسه جالبی باشه

[فرشید واترز 0]

baristan s » دوشنبه خرداد 31, 95 11:52 am[/url]"]

شماره 4 اقای فرشید واترز تو پستتون (تایلر داردن) دیگه کیه پست پر از اشکاله لطفا اصلاح کنید

اگر فیلم فایت کلاب رو دیده باشید میدونید تایلر داردن کیه . یه جای اون فیلم یه نفر میفته رو داردن و شروع میکنه با مشت میزنش و تایلر داردن قهقهه سر میده و اینقدر میخنده که طرفی که مشت میزنه میترسه و میگه این عاقل نیست . رمزی وقتی وقتی جان افتاده بود روش و بهش مشت میزد داشت لبخند میزد . شخصیت رمزی البته بیشتر شبیه جوکر بود اما امروز یه تیکه هایی از فیلم اره و فیلم فایت کلاب هم داشت

دیگه کجاش رو متوجه نشدی ؟ به گرامر افتضاحم واقفم . سعی میکنم بهترش کنم

[فرشید واترز 0]

در ضمن دو اژدهای به زنجیر کشیده شده جسه کوچکتری داشتن . همونطور که تیریون دلیلش رو قبلا گفته بود .

نمیدونم آیا این میتونه تاثیر خاصی بر روند داستانی سه اژدها بذاره ؟ یعنی مثلا دوتاشون راحت تر بمیرن و برای دنریس یه اژدها باقی بمونه

[سر جیمی 0]

عالی بود ده میدم عالی بخدا داشت تو اون قسمت که جان میمرد گریم میگرفت بخصوص منم ادم احساسی وقتی شیپورو زدن نمیدونستم انگار زمان متوقف شد من فکرم هزار راه رفت که الان چیشد کی میاد کمک چون مطمئن نبودم ویل ها بیان کمک تواون لحظه هزارتا ایده به ذهنم اومد و رفت پرچم شوالیه ها رو که نشون داد از ذوق چن تا محکم زدم به دیوار دستمم درد گرفت اما واقعا اون لحظه متوجهش نبودم دیدم بهتر درمیون بزارم تا خودمو خالی کنم واقعا عالی بود و اون جمله مارتین که میگفت جنگها وحشتناکنو فلان و نشون داد انصافا تو عمرم همچین جنگی ندیده بودم همیشه فک میکردم تو جنگ دو نفر مقابل هم شرافتمندانه میجنگنو با یکمی خون میمیرن الان دیدم چقدر وحشیانس جنگا ولی خب احساسی بودن جان یکم خراب کرد اگه عقب میموند و کمی منطقی فک میکرد شاید یه تاکتیکی به ذهنش میرسید که الکی اینهمه ادم کشته نشه البته کاملا درکش میکنم منم فک کردم ریکون به جان میرسه ولی وقتی مرگشو دیدم اونقدر ناراحت شدم کلی عغده داشتم با اینکه همش خالی نشد به نظرم رمزی مستحق مرگ بدتری بود هنوزم از رمزی پرم ولی مشتاب جان عالی بود به سانسا هم ایمان اوردم واقعا دیالوگا و کارش عالی بود لینا مورمانتم یبار دیگه زیارت کردیم فقط وسط جنگ اون کجا بود؟اگه میومد رمزی میدیدش زهر ترک میشد رمزی، در کل بهترین قسمتی بود که منو تحت تاثیر قرار داد هر چی حوصلمون سر رفته بودو جبران کرد نه تنها جبران بلکه یکمم انتظاراتمونو واسه قسمتهای زیاد خالی کرد و دیدیم که این همه مدت کاگردانا بیکار نبودن با این وجود هنوزم نظرم رو قسمتهای قبل ثابته و بد بودن اما دیگه خالی شدم اون لحظه پیتر همچین میخندیو اولین بار از دیدنش خوشحال شدم امیدوارم قسمت بعد گند نزنه و دوباره باهوش بازی در نیاره دینیریس هم عالی بود از دیدن گریجوی ها و دست دادنش با دینیریس هم خیلی خوشحال شدم از مردن ارباب ها هم خوشحال شدم تیریون هم بیچاره خیلی ضایع شد ولی خوب دینیریسو راضی کرد که مثه پدرش نباشه گری وورم هم عالی بود فقط دلم بدجور به ون ون سوخت بیچاره تا اخر برای جان جنگید خیلی بد مرد خیلی با اون هیکلش قلبش مهربون بود فک کنم دیگه غولها منقرض شدن چون اون اخرین بود خیلی دلم سوخت امیدوارم زنو بچش اینا زنده باشنو گیر ادرها نیوفتن غول وایت واکر ولی خب از داووس انتظار داستم و اینکه جان هم بیهوا حمله کرد وینترفلم عالی گرفتن وقتی سربازای بالتون میمرد حال کردم و صحنه مرگ رمزی هم پر از حرفه سانسا هم لیاقت نشون داد اینکه حتی سگها هم وفادار نمیمونن فقط به قول دوستمون جای دایروولف جان خالی ،ملیساندر هم امیدوار بودن غولرو زنه کنه خیلی به درد خورد دلم به وحشی ها هم سوخت حتی از مرگ داووی و تومند هم ترسیدم و اونجا که تورمند کتک میخور ناراحت شدم و از مرگ اون کاراستارک یا امبر یا هرچی بد جور خوشحال شدم فقط دلم یوخت که اولش انگار میخواس به جان رحم کنه و دلش نیومد از انقراض دحشی ها هم میترسیدم ولی بدترین صحنه مرگ غول بود روحش پیش هودور در ارامش باد

[سر جیمی 0]

hamid.dnd » دوشنبه خرداد 31, 95 12:26 pm[/url]"]بسیار زیبا بود این قسمت.

از نظر زمان اختصاص به شمال یا جای دیگر ->درباره میرین هم حدس زده بودم اینطور بشه چون جنگ توی اونجا از قسمت قبل شروع شده بود

درباره دنریس هم نظری ندارم (به هر حال نظر دادن درباره جنگ بین f35 از یک طرف و کلاشینکف از طرف دیگر فکر نکنم لازم باشد - شما تصور کنید تونی استارک عزیز به عنوان انتقام گیرنده نام استارک به عنوان مهمان وارد سریال شود بعد اینجا نه مادر اژدهایان میتونه ادعای حکومت کنه نه تیریون جرعت جوک گفتن )

 

در شمال:

صحبت سانسا کاملا درست در اومد. (بازی کردن رمزی با جان و افتادن در تله)

به هر حال تجربه بدی جان به دست آورد. اگر بخواهد در ردای فرمانده ارتش شمال نقش ایفا کنه باید بره پیش لرد بیلیش کمی شاگردی کنه.

دویدن و نگاه ملتمسانه ریکون به جان خیلی ناراحت کننده بود.

و حدسی هم که زده بودم درباره حماسی بودن ورود کمک برای جان درست در اومد.

سواره نظام ویل مثل بردزل پیاده نظام رمزی رو له کرد..

در این قسمت باید اعتراف کنم نه مادراژدهایان استورمبورن زنجیر شکن و... نه جان نه هیچ کس دیگر کفایت حکومت رو ندارند.

تنها لرد بیلیش هست که ساخته شده برای حکومت .. امیدوارم داستان خرق عادت کنه و بهش بده حکومت رو

چون افتخار کردن به برنده شدن در جنگ ها به اتکای سه تا حیوان تولید کننده آتش اصلا افتخار نیست

افتخار این هست که شخصیت داستان با دستان خالی و مهره های دیگران به مقصد برسد.

درباره مصادره به مطلوب کردن شمال هم فکر کنم بخاطر ورود شاه شب شاید محقق نشه البته ورود بیلیش در انتهای نبرد و لبخند زیبا و دلفریبش این مسعله رو تا حدی تایید میکنه

به هر حال چند ساعت زودتر رسیدن ممکن بود اما انجام نشد توسط بیلیش ملعون

و در انتها دو تا عکس میفرستم فکر کنم مقایسه جالبی باشه

واقعا موافقم تنها پادشاه بر حق لرد بیلیش

[baristan s 0]

از فرشید جان ممنون بابت توضیحش خواستم بگم فایت کلاب ودیدم اما 15 سال پیش بود اسمه شخصیت اش یادم نمونده بود تایلر داردن (براد پیت) به عنوان یک شخصیت از ناراتور( اد نورتن) خیلی خوب بازی کرده بود

از دقت حمید د ن د ممنون اصلاح شد

ویرایش شده در ژوئن 20, 2016 توسط مهمان

[Queen nymeria 1]

اگر فقط از دل و روده بیرون ریختن خوشمون بیاد این اپیزود عالی بود.ولی اگر به چیزهای دیگه هم توجه کنیم ضعف داشت این قسمت برای دراماتیکتر و هیجان انگیزتر کردن این قسمت یه چیزهایی رو نادیده گرفتن کلا.بیان کردن جاهایی از داستان که کمی ضعف داشت نقد مغرضانه نیست. اکثر کسانی که نگاه میکنن سریالو طرفدارن و پدرکشتگی ندارن با سازندگان سریال.

قسمت دنریس خوب بود مخصوصا اینکه بالاخره دیدیم درباره پدرش باهاش حرف زدن.البته این قسمت هم مشکل داشت مثلا اون دو تا اژدها با اینکه آزاد بودن تا الان بیرون نیومده بودن احتمالا بخاطر هزینه بر بودن CGI .ولی در کل خوب بود.

تو جنگ شمال من فکر میکنم وون وون رو فقط برای شکستن در وینترفل اورده بودن چون تو جنگ به نظرم زیاد تاثیرگذار نبود.اونجایی که محاصره شون کرده بودن یه نفرو پرت کرد یه نفرو نصف کرد بقیه شم دستاشو تو هوا تکون میداد درصورتیکه راحت میتونست افرادی رو که محاصره شون کرده بودن رو با پا له کنه ولی خب اونوقت دیگه بیلیش چکار میکرد؟

سانسا اونجایی که رمسی درباره ی غذا ندادن به سگاش حرف زد نبود ولی بعدش ...

رمسی اگر انقدر تیرانداز خوبیه که از اون فاصله دقیقا قلب ریکان رو نشونه گرفت و زد به هدف چرا جان رو نزد؟یه تیرم به جان نخورد!!!جان با اینکه سانسا بهش هشدار داد طبق نقشه شون عمل نکرد و دقیقا تو تله ی رمسی افتاد.

شمال مثلا سرده و کلی برف میاد بعد جایی که شیرین رو سوزونده بودن بعد اینهمه مدت اونجوری مونده بود که داووس پیداش کنه داووس هم برای پیاد روی دقیقا همون مسیر رو انتخاب میکنه.

ولی آخرش که رمسی رو سگاش میخورن خیلی خوب بود.

اون قسمتی هم که جان زیر دست و پا موند جالب بود.

[فرشید واترز 0]

baristan s » دوشنبه خرداد 31, 95 12:55 pm[/url]"]از فرشید جان ممنون بابت توضیحش خواستم بگم فایت کلاب ودیدم اما 15 سال پیش بود اسمه شخصیت اش یادم نمونده بود تایلر داردن (براد پیت) به عنوان یک شخصیت از ناراتور( اد نورتن) خیلی خوب بازی کرده بود

از دقت حمید د ن د ممنون از دقتش اصلاح شد

خواهش میکنم

راستی تریلر قسمت بعد هم اومده . احتمالا جان ملیساندر رو رد کنه بره به خاطر قتل شیرین براتیون