رفتن به مطلب
ریگار

قسمت دهم، The Winds of Winter

به اپیزود دهم فصل ششم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

80 رای

  1. 1. به اپیزود دهم فصل ششم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      0
    • 2
      1
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      1
    • 7
      3
    • 8
      1
    • 9
      11
    • 10
      63


Recommended Posts

Darkness » دوشنبه تیر 7, 95 3:37 pm[/url]"]سلام

من از کاربرهای قدیمی سایت هستم که متاسفانه مدتها بود که وقت نکرده بودم اینجا بیام اما این قسمت اینقدر خوب و عالی بود که گفتم بیام یه پیغام بزارم.

بنظر من مهمترین قسمت این اپیزود برج شادی بود که رسما ثابت کرد که جان فرزند لیانا هست اما نکته مهم اینه که پدرش کیه؟ من قبلا هم این مورد رو اینجا گفتم که من حدس میزنم که پدر جان شاه دیوانه (پدر ریگار و دنریس) هست دلیلی هم که این رو میگم حضور سه عضو گارد شاهی در برج شادی هست. گارد پادشاه کلا هفت نفر هستند و سه نفر اونها از برج شادی مراقبت می کردند و در بین این سه نفر بهترین شمشیرزن وستروس هم بود که همونطور که خودش میگه اگه در نبرد ترایدنت در کنار ریگار بودند نتیجه نبرد چیز دیگه ایی بود از طرف دیگه در کتاب سر باریستان به صراحت میگه که تنها وظیفه گارد شاهی حفاظت از پادشاهه و حفاظت از خاندان شاهی و حتی ولیعهد تنها زمانی انجام میشه که شاه رسما دستور بده. حالا شما حضور سه نفر از بهترین اعظا گارد در برج شادی رو با حضور فقط یک عضو گارد برای حفاظت از ملکه باردار(مادر دنریس) و پسر شاه و حضور فقط یک یا دو عضو گارد برای حفاظت از خود شاه مقایسه کنید.

همونطور که در کتاب ها اومده طبق پیش گویی ها پرنس وعده داده شده پسر ایریس(شاه دیوانه) هست و خود ایریس این رو مبدونست و سخت به اون باور داشت و در کتاب ها هم گفته میشه که یکی از دلایلی که ایریس تقریبا به همسرش تجاوز میکرده همین بوده حالا از یک زمانی به بعد اون متوجه میشه که ریگار پرنس وعده داده شده نیست و مادر اون پرنس باید لیانا استارک باشه(حالا به هر دلیلی) و از ریگار میخواد که لیانا رو بدزده(این طوری کمتر آبروریزی میشد) و سر باریستان در کتاب هم میگه که ریگار کسی بود که کاری که باید انجام بشه رو حتما انجام می داد و اون لیانا رو آورده و باقی ماجرا.

بنظر من تنها دلیلی هم که در سریال لیانا در گوش ند زمزمه میکنه و ما صحبت های اونها رو نمیشنویم همین هست که سازندگان می خوان بیننده ها رو سورپراز کنند.

 

من حس میکنم اینجا بر میگردیم به تئوری اژدها ۳ سر داره

 

نسوخته و برخواسته از آتش :‌ دنریس

نغمه یخ و برخواسته از مرگ : جان

پرنس وعده داده شده : تیریون تارگارین

 

اگر بخواید دلایل بیشتری هم برای تارگارین بودن تیریون دارم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1- به نظر من لیانا تو گوش ند گفت که بچه من و ریگاره و ازت میخوام که اینو مخفیش کنی و...

توی دیالوگ فیلم هم لیانا میگه "اگه رابرت بفهمه... میدونی که می فهمه...باید ازش محافظت کنی"

از این میترسیده که با بر روی صدر اومدن رابرت و همراهانش مثل باقی تارگرین هایی که همه قتل عام شدند... بچه اش هم کشته بشه

 

2- به نظر من داستانهای پخش شده به صورت موازی و پشت سر هم اتفاق نیافتاده:

چون این واقعه منفجر شدن معبد بیلور صبح اتفاق افتاده...

این خبر هم چند روز کشیده تا برسه به تایرل ها و همچنین و خبر کشته شدن مارجری,پدر و برادرش به دورن برسه... (که تایرل ها تصمیم بگیرن بیان دورن و همچنین وریس هم اونجا باشه) [این جلسه چند هفته بعد از آن انفجار بوده]

بعد در پایان جیمی عصر روز واقعه (منفجر شدن معبد) رسید... چون هنوز یکم آتیش و دود از اطراف معبد بلند میشد..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا جان اسنو موهاش نقره ای نیست؟

فکر کنم باز هم جان اسنو حرومزاده محسوب میشه چون ریگار و لیانا ازدواج نکردند

فاملیش چی میشه؟اسنو بلک فایر؟؟؟

یک سال باید صبر کنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راستش تا اونجا که من از کتاب ها یادم میاد گفته شده که ایریس(شاه دیوانه) در شب عروسی تایوین آزادی بیش از حدی داشت و وقت زیادی رو با عروس صرف کرد(در کتاب گفته میشه که هم ایریس و هم تایوین عاشق عروی بودند که اسمش رو فراموش کردم). این به این معنی هست که احتمالا جیمی و سرسی بچه های ایریس هستند( که رفتارهای دیوانه وار زیادی هم دارند) از طرف دیگه مدتها قبل از تولد تیریون مادرش در کسترلی راک بوده و هیچ تماسی نمیتونسته با ایریس داشته باشه و خود تیریون خیلی خردمند و شبیه تایوین هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
IRAN MY LOVE » دوشنبه تیر 7, 95 2:30 pm[/url]"]درود

 

در مورد واریس ب نظر من این اصلا سوتی نبوده یعنی غیر ممکنه فیلمی با این وسعت چنین سوتی در دو سکانس تقریبا پشت هم انجام بده یکبار واریس در دورن و بعد روی کشتی. قطعا از قصد و اتفاق دارای نکات مهمی هم هست .حالا یا واریس ی قدرت ماور داره. یا دو تا واریس داریم خخخخ مثل اون جادوگرا چند تا میشد جادوگره .یا واریس تقلبی داریم. حدس خاصی نمیتونم بزنم فقط مطمینم سوتی در کار نبوده.

 

در مورد برن و دیوار قطعا با اومدن برن ب اینطرف دیوار طلسم از بین میره چون نشانه گذاری شده از سمت شاه شب.

 

پایتخت و سرسی نامبر وان .لذت بردم 25 دقیقه اول سریال مخصوصا با اون موسیقی متن بسیار زیبا و خاص که اولین بار بود ب این صورت . البته با اینکه از سرسی متنفرم ولی باید درس خوبی ب مذهبیا و کسی مثل مارجری که میخواد با اعتماد ب مذهبیا و قول گرفتن کارشو پیش ببره. در کل لایک

 

اما مهم تر از همه لیانا. اولا یکی از دوستان فرمودند چقدر زشت بود .خب دوست عزیز شما خوشکل ترین زن جهانم ببینی بعد از نه ماه بارداری و بعد وضع حمل در حال مرگ فکر نکنم چهرش مثل کسی باشه که رو فرش قرمز راه میره. طبیعی بود و اوج دقت که چهرشو اینطور نشون دادن.

 

ولی چون گوش ند صحبت کرد من شک دارم بچه ریگار باشه . و تقریبا حسم میگه و مطمینم که بچه سر ارتور دین هست جان اسنو. چون ا الان مطمین شدیم که جان فرزند لیاناس و حرومزاده ند استارک نیست .اما هیچ قطعیتی هنوز راجب تارگرین بودنش وجود نداره. و البته ظاهرشم اصلا ب تارگرین ها نرفته ولی شمشیر زنیش کاملا ب ارتور دین رفته .

در مورد دنریس هم نگاه گرینجوی جوان ب پرچم دنریس روی عرشه کشتی خودشون جوری بود انگار تزارش میده و میتونه سر نخ جالبی باشه.

 

به هر حال از کلیت این اپیزود بسیار راضیم بهمون ی حال اساسی دادن یکم دلمون خنک شد هم فری ها هم سپت هم شمال . باشد که خدای مغروق ما را از خشم بانوی سرخ در امان نگه دارد.

 

در اخر بانو مورمونت غلام جذبه تم خخخخخ

مگه مهارت شمشیر زنی ارثیه ؟

قبلا هم وصلت تارگریان با خاندان های دیگه اتفاق افتاده که بچه سفید مو نداشته باشن

ریگار در حد جنگ بی خیال لیانا نمیشه که بذاره آرتور دین باهاش همبستر بشه ؟ این اصلا شاهزاده موعود بودنشو زیر سوال میبره .

پرچمی که تیون نگاه کرد نقش اژدها نداشت پرچم خود گریجوی ها بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرتون تو تصویر از بالا ب پایین برج لذت ند استارک نباید جنازه ارتور دین و باقی اونجا میبود؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فرشید واترز » دوشنبه تیر 7, 95 3:52 pm[/url]"]
IRAN MY LOVE » دوشنبه تیر 7, 95 2:30 pm[/url]"]

مگه مهارت شمشیر زنی ارثیه ؟

قبلا هم وصلت تارگریان با خاندان های دیگه اتفاق افتاده که بچه سفید مو نداشته باشن

ریگار در حد جنگ بی خیال لیانا نمیشه که بذاره آرتور دین باهاش همبستر بشه ؟ این اصلا شاهزاده موعود بودنشو زیر سوال میبره .

پرچمی که تیون نگاه کرد نقش اژدها نداشت پرچم خود گریجوی ها بود

 

پرچم رو دقت نکردم حق با شماست.

 

اما راجب موعود بودن جان . جان خیلی خوبه ولی بعیده موعود باشه. جان بیشتر شبیه حسین فهمیدس دلش میخ اد ارنجک ببنده ب خودشو پرت کنه زیر تانک. منظورم بیشتر شبیه ی فداکار تا ی رهبر. اصلا رهبری خوبی نداره با این که خیلی خودش خوبه. نه جنگ وینترفل نه مدیریت و رهبریش زمان لرد فرمانده بودن دیوار. نشون داده نمیتونه ی لیدر خوب باشه بیشتر فرمانده اونم اگه احساساتی نشه.

 

من شک ندارم بچه ریگار نیست وگرنه اون قسمت در گوشی حرف زدن لیانا و ند معنا نداره اگه قرار باشه بچه ریگار باشه .و اون قسمتم که بلند گفت اگه رابرت بفهمه بخاطر این نبود که خون تارگرین داره بخاطر این بود که رابرت نامزدش هست و احتمال رو بچه کسی که ب همسرش تجاوز کرده

 

 

و البته راجب شمشیر زنی ارثی بودن بله تاریخ حداقل ثابت کرده بارها خیلی از مهارت ها ارثیه. البته نه همیشه.

 

برای مثال کریمخان زند یکی از بهترین شمشیر زنهای ایران و بعد لطفعلی خان شمشیر زن اسطوره ای تاریخ مون .

 

ویرایش ناظر:

اصلاح نقل قولهای متوالی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان لطفا تو پاسخهایی که به همدیگه می دید نقل قولهای طولانی روتا حد ممکن کوتاه کنید و همچنین چند تا نقل قول متوالی رو با هم نذارید, بهتره فقط نقل قول آخر رو باقی بذارید.

اینطور خوندن پستها راحت میشه و حجم تاپیک هم بیخود بالا نمیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عجب قسمتي بود.

و چند نكته:

1-سرسي رسما به ملكه ديوانه تبديل شده.اون نگاه جيمي به سرسي تو اخر قسمت،بيشتر از سر افسوس بود تا خشم.جيمي يه بار شرافت خودشو زير پا گزاشت تا جلوي يه پادشاه ديوانه رو بگيره.اما الان خواهر خودش رسما شده ملكه ديوانه.25 دقيقه اول با موسيقي عاليش فوق العاده بود.صحنه خودكشي تامن،با سكوت مرگبارش هم عالي بود.

2-آريا بالاخره جون والدرفري منفور رو گرفت.بدا به حال بقيه اسامي تو ليستش.از،جمله سرسي.

3-از بعد زنده شدن جان،همه چي داره به وفق مرادش پيش ميره.اون صحنه كه همه شمال جلوش زانو زدن فوق العاده بود،اما نگاه مرموز بيليش به سانسا يه جورايي تو دلمونو خالي كرد.فقط اميدوارم سرسي فريب ليتل فينگرو نخوره و به جان خيانت نكنه.گرچه ديگه تنها شخصيتي كه احتمال مرگشو نميدم جانه.وقتي زنده شده،قطعا كار بيشتري باهاش خواهيم داشت.بيشتر از پس گرفتن وينترفل،بنابراين فعلا نگران مرگش نبايد بود.

4-بالاخره حقيقت داخل برج شادي معلوم شد.اما واقعا معلوم شد؟فهميديم جان پسر ند نيست و يك تارگرينه.گرچه خون استارك هم تو رگ تاش جريان داره.اما اينكه پدرش ريگاره يا مدكينگ،هنوز معلوم نيست.احتمالا همه فكر ميكنن ريگار پدرشه،اما سريال فقط اون قسمت قول گرفتن ليانا از ند رو نشون داد.معلوم نشد قبلش چي گفت در گوش ند.فك ميكنم سورپرايز داستان اينه كه معلوم ميشه درواقع مدكينگ پدر جانه و ريگار به دستور پدرش ليانارو دزديده.چون شاهزاده وعده داده شده قرار بوده پسر مدكينگ باشه.در كل همچنان هويت جان بزرگترين علامت سوال داستانه و سكانش برج شادي اين قسمت چيزي رو عوض نكرد در اين زمينه.

5-صحنه اي رو پيشبيني ميكنم كه جان به نحوي آتيش ميگيره ولي زنده مياد بيرون از آتيش و به اين شكل دنريس متوجه ميشه كه تنها تارگرين باقيمونده نيست.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بله با اون در گوشی صحبت کردن لیانا یجای کار میلنگه احتمالا جان پسر ریگار نیست ولی اگه اون نیست پس کیه؟

کاری روهم که لیدی مورمونت توی سریال انجام داد احتمالا توی کتاب مادرش قراره انجام بده با اون نامه ای که ار راب استارک داره.

وحالا پادشاه شمال قراره کاری رو که هزاران سال شمالیها انجام دادند رو انجام بده وجنوبیهای احمق توی سروکله هم بزنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
IRAN MY LOVE » دوشنبه تیر 7, 95 4:01 pm[/url]"]به نظرتون تو تصویر از بالا ب پایین برج لذت ند استارک نباید جنازه ارتور دین و باقی اونجا میبود؟؟؟

نه ........... اون سمت اسب ها نبود برو دوباره صحنه نبرد ند و سر ارتور داین رو ببین متوجه میشی.

 

 

در کل سریال خیلی فوق العاده پیش رفت

 

نبرد 4 ارتش میشه

 

1.ارتش عظیم دنریس

تارگرین ها ...........انسالید ها ...........دوتراکی ها ........گریجوی (تیون و یارا)......ریچ.......دورن ....

 

2.ارتش عظیم سرسی

لنیسترها..........گریجوی ها (یورون)........

 

3.ارتش عظیم جان

استارک ها و شمال .........ویل...........مردمان انسوی دیوار..........

 

4.ارتش سوپر و فوق العاده عظیم شاه شب .....Night king

100 ها هزار نفر .........به همراه غول ها و ماموت ها و احتمالا اژدهایان یخی و عنکبوت های عظیم

و یکسری میلیونی مرده که نمیمیرن ...........خدا به دادشون برسه

 

ویرایش ناظر:

ادغام پستهای متوالی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه چند نکته مخفی و جالب تو این اپیزود نشون دادن ....

یکی از اونها وقتی بود که سمول وارد تالار کتابخانه بزرگ سیتادل شد . در سقف اونجا چیزهایی شبیه استرلاب وجود داشت که دقیقا تو تیتراژ سریال بر فراز نقشه سرزمینها میبینم و تداعی کننده خورشید و یا حالا چیزی که انگار ناظر بر تمامی جهان نغمه هست .. موارد دیگه رو هم تو پست های بعدی میزارم

vlcsnap-5397-07-12-00h04m02s474.png.614bd0c218525008255c434678475c24.png

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا عجب قسمتی بود!

یعنییییییییییی دم سرسی گرم همین که گذاشت تو کاسه ی گنجشک اعظم و پسر عموش و عموش لایک داشت،البته همش امیدوار بودم مارجری و لوراس نجات پیدا کنن که به لطف حماقت گنجشک اشی مشی نتونستند

اون خانم شِیم(سپتا اونلا) هم حقش بود،هر چی عوض داره گله نداره.

به شخصه از تامن متنفر بودم ولی خودکشیش ناراحتم کرد خیلی هم غیر منتظره بود یعنی واسه سرسی دلم سوخت که همه ی بچه هاش مردن،سرسی هر چیم باشه باز عاشق بچه هاش بود.ولی سرسی این وسط له میشه الان کی می خواد جلوی لشگر دنریس رو بگیره

انتخاب تیریون هم به عنوان دست ملکه خیلی لذت بخش بود واقعا هم لیاقتش رو داره.

 

و اما شمال

معلوم شد سانسا بلآخره داره سر عقل میاد من همش می گفتم این بیلیش بازم گولش میزنه.بیلیش هم که از همون اول کاملآ مشخص بود تخت آهنین رو می خواد فقط امیدوارم این وسط واسه جان بساط درست نکنه که می کنه

سکانس ویژن برن هم که دیگه تکلیف همه رو مشخص کرد خیال همه رو راحت کرد گفتم الان میره واسه فصل بعد.

ای کاش بازیگر لیانا استارک رو زیبا تر انتخاب می کردن خیلی با تصورات فرق داشت،ولی اگه ریگار بابای جان باشه حتی دنریس هم حق سلطنت نداره جان ادعاش قوی تره این جوری هم فرمانروای جنوب میشه هم شمال.. چه شود

این امکان هم وجود داره دنریس و جان هم متحد شن چون ممکنه دنریس عمه ش باشه.

سکانسی که از چهره ی نوزاد رفت رو چهره ی جان خیلی دوست داشتنی بود.

فقط امیدوار آخر عاقبت جان هم به عنوان شاه شمال مثل راب نشه.

والدر فری هم به درک واصل شد واقعآآآآآ اشک شوق تو چشمام جمع شد

چه چیزی شده این آریا..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
belekinfire2 » دوشنبه تیر 7, 95 7:05 pm[/url]"]یه چند نکته مخفی و جالب تو این اپیزود نشون دادن ....

یکی از اونها وقتی بود که سمول وارد تالار کتابخانه بزرگ سیتادل شد . در سقف اونجا چیزهایی شبیه استرلاب وجود داشت که دقیقا تو تیتراژ سریال بر فراز نقشه سرزمینها میبینم و تداعی کننده خورشید و یا حالا چیزی که انگار ناظر بر تمامی جهان نغمه هست .. موارد دیگه رو هم تو پست های بعدی میزارم

 

بله درسته من هم به این نشانه ها دقت کردم برای توضیح بیشتر می تونید آخرین پست این صفحه رو بخونید که من چند سال پیش نوشتم:

viewtopic.php?f=13&t=143&start=75

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این هم از پایان این فصل!

سرسی،الاریا سند،دنریس،ملکه خارها چه نبردی میشه!

دیوانگی سرسی واقعا نمود پیدا کرد و بیشتر مطمئن شدم تنها راه متوقف کردنش گره زدن دستای جیمی به دور گردنشه!

بالاخره تئوری جان اسنو هم اثبات شد و آزورآهای بودن جان کمی به تعویق افتاد چون دیگه ملیساندرایی نیست که با کشتنش شمشیرش مشتعل بشه!

مطمئنا در فصل بعد بیلیش میخواد از شر جان خلاص بشه و شاید با این که فهمید سانسا ردش کرده عقده های بچه گیش نمود بیشتری پیدا کنه و...

آریا هم یه اسم بزرگ رو از لیستش خارج کرد و واسم سواله چرا هنوز یه صورت داشت!

چه فصل عظیمی در پیش داریم واقعا...

چه جوری باید صبر کنیم؟

نمره من به کل فصل 9 از 10 و اون یه نمره هم به خاطر باگ هایی که تو داستان جدا شده از کتاب هست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من تو فصل بعد باید شاهد این باشیم که سرسی توسط برادرش کشته بشه و شاید جیمی اینطور فکر بکنه که تمام این کارهایی که سرسی کرد برای به دست اوردن تاج و تخت بوده و همین باعث ایجاد نفرت میشه و در سوی دیگر جان هم امکان‌مردنش هست چون وقتی همه یک صدا شاه شمال رو صدا میزدند لردبیلیش فقط نگاه میکرد و دیگه‌خودتون نقشه ها و‌حیله هاشو میدونید دیگه دو نفر از کسایی که دلم میخاد بمیرن یکیش سرسیه چون واقعا دیوانگی زده به سرش و اون یکی هم سر گرگوره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این دختر اسم هایی بر لب داره

سرسی. جفری .مرین ترنت. الن پین .تایوین لنستر. مانتن. تیکلر. پلیور.آموری لورچ. بریک داندریان. تورس آف میر. رد ومن .والدر فری.

و در انتها

د هاند.

خداوند هزار چهره نامی رو طلب میکنه همونطور که قبلا کرده بود

این دختر میبایست آنها را پیشکش کند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قسمت زیبایی بود!

بعد یک قسمت فنی یک قسمت تمام کننده لازم بود!

لیانا شبیه توصیفاتش نبود و یک نقطه ضعف!

صحنه قتل والدر فری قاطع بود!

حادثه سپت اعظم بیلور بسیار لازم بود!

ضمنا از شخصیت مستحکم لیانا مورمونت به یک سیاهی لشکر سریال های درام رسیدیم که رسما یک ترور شخصیتی بود!

یک ایراد کلی در سریال این بود که خاندان های دیگر بیش از اندازه بی اهمیت و بی تاثیر جلوه کردند!

 

یک چیزی هم در آخر بگم که به طور کلی بهتر شد که شخصیت مرموزی مثل مارجری از میان رفت! تاثیر بیش از اندازه مارجری بر تامن در این مواقع بحران میتوانست وستروس را بیش از اندازه ضعیف بکنه! بهتر هست که یک جنگ حماسی داشته باشیم تا بعدا سرسی مدعی نباشه که نتوانستم از تمام قدرتم استفاده کنم! الان وقت این هست که سرسی نشان بده که آیا توانایی مملکت داری داره یا نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بخاطر کاری که سرسی با گنجشک و مذهبی ها کرد واقعا طرفدارش شدم اما با وجود ارتش صد هزار نفری داترکی + آنسالید ها + دورن + های گاردن + سه تا اژدها دیگه جایی برای مملکت داری نمی مونه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

The king in the north ...کلا توی این اپیزود چند جا اشک توی چشمام جمع شد ...یکی وقتی که چهره نوزاد و جان رو با هم دیدیم ..یکی وقتی که لیانا مورمونت اون سخنرانی غرا رو کرد...we know no king but the king in the north whose name is STARK ...و وقتی که گفت حرامزاده بودنش برام مهم نیست ..Ned Stark s blood is in his veins ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و به نظرم لیانا استارکی که توی این اپیزود دیدیم زیبا بود ...ببخشید که داشت زایمان میکرد و در حال مرگ بود ..از یه همچین آدمی انتظار دارید چه شکلی به نظر بیاد ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به جرات میشه گفت موسیقی بی نظیر رامین جوادی و کارگردانی خیلی خوبه میگوئیل اسپاچنیک این فصل رو در دو قسمت انتهایی نجات داد.قسمت آخر واقعا محشر بود.

لحظه ی چاقو خوردن استاد پایسل وقتی موسیقی فوق العاده ی جوادی به اوج خودش میرسه وصف ناپذیره.کینگزلندینگ رو بهتر ازین نمیتونستن بسازن.امیدوارم دی اند دی یه بازنگری روی کارگرداناشون بکنن.

از تمام مرگای این قسمت راضیم.پایسل،والدر فری،لنسل،تامن مارجری میس تایرل لوراس کوان گنجشک اعظم .. . واقعا همشون میاس حذف بشن.

حرکت آریا خیلی لذت بخش بود.احتمال خیلی زیاد آریا میره وینترفل و دیگه کاری به جنوب نداره.

امیدوارم ملیساندار تو راه برگشتش به جنوب استنیس رو پیدا کنه:(

سکانس کینگ این د نورث جان هم واقعا غرورانگیز بود.دم لیدی لیانا مورمنت گرم.کاش یه قطره از خون این تو رگایه دنریس بود.کاش یه بند انگشت اندازه ی این دختر غیرت داشتن.

لیتل فینگر هم که تکیه داده بود به دیوار ساکت و مظلوم داشت گوش میداد به جلسه، یاد استنیس افتادم تو کسل بلک.کاش جان سرشو قطع کنه به خاطر جنایتهایی که کرده.

دنریس هم که کم مونده منم ببرن تو سپاهش:)کل ابنا بشر پیوستن بهش یه خراش کوچولو هم نمیخوره.با این آدمای باهوشی هم که دور و برشن دیگه بعیده زمین بخوره،تا ته قصه قراره بتازه.

در کل مدتها بود این قدر بهمون حال نداده بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان خواستم اشاره ای راجب لیانا وریگار و سر آرتور دین بکنم

این که بعضی از دوستان همبستر شدن لیانا و سر ارتور و مطرح میکنن چندان عاقلانه نیست و فقط یه نظریه احساسی ه

جرالد های تاور (فرمانده گارد پادشاهی تاگرین ) . ارتور دین .و اسول دنت

سه شوالیه بودن که به فرمان ریگار تاگرین از لیانا محافظت کردن تا بچه ی لیانا به دنیا بیاد

همان طور که میدونید ازدواج کردن برای انها ممنوع بوده

ضمنا ازلحاظ شرافت هرگز کسی به اندازه ارتور دین مورد تحسین ادارد استارک نبوده که حتا چندین روز می تازه تا شمشیرش رو به آشارا دین خواهرش بسپاره که در واقع عشق واقعی ند هم بوده اما آشارا قبلش خود کشی میکنه

از دوستان انتظار دارم کسی که به شرافت و جوان مردی معروف بوده رو به همبستر شدن و... متهم نکنن

میدونم مقداری سخت و تاحدودی زجر اوره که بعد6سال این تئوری نخ نما بالاخره به حقیقت پیوسته ادم و آزار بده

اما باید مثه خیلی چیزای دیگه قبولش کرد (هرچند این فصل 100%م برای هفت اقلیم مشخص نشد) به اینده فکر کنید(نه که حالا بحث شو کنیم اینجا جاش نیست)

 

گذشته نوشته شده و جوهرش خشک شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک کینگزلندینگ:از اول در بسیاری از سایت ها و شبکه های طرفداری اشاره شده بود که بعد مرگ تامن شخص بعدی که در سلسله پادشاهی قرار دارد سرسی هست و نویسندگان لطف کردند و سرسی را پسر کش نکردند هرچند که نتیجه برای تامن یکسان بود،مارجری در اینجا چوب چیزی را خورد که در مخمصه به آن اشاره شده بود او باید برادر خودش را رها می کرد در عرض سی ثانیه.

دو؛ توئينز:

سرعت عمل آریا چیزی نبود که پیش بینی شود و باید دید او و واریس از چه وسایل نقلیه ای استفاده می کردند اما عملکرد وی یادآور عملکرد مردی از براووس بود که سربازان یک قلعه را به تنهایی سلاخی کرد

سه؛ الد تاون:

سم وگیلی به سیتادل می رسند اما داستان سم تازه شروع شده و وابسته به تصمیمات استاد اعظم است

چهار؛ دورن:

زنانی که مردانشان کشته شده و یا خودشان آن ها را کشته اند دور هم جمع شده اند به نظر می رسد خون و آتش آنها را راضی کند متحدین قدیمی بازهم در زیر یک پرچم خواهند رفت

پنج؛ آنسوي ديوار:

سر انجام مجوز ورود به برج عیش داده شد،هر چند هنوز مشخص نیست که لیانا با خواست خود به این نقطه رسیده ویا نه

شش وینترفل

سانسا و بیلیش عریان تر از آن هستند که برای هم ریا کنند و بیلیش هدف غایی خود را از این همه جنگ وخون بیان کرد لیانا مورمونت وظیفه خودش را به خوبی انجام داد شمال به استارک ها وفادار است حتی اگر حرام زاده باشند

پی نوشت:این بازی تاج و تخت است در بازی تاج و تخت یا می میرید یا زنده می مانید و اگر زنده نیستید پس طرف درستی را انتخاب نکردید.

بهترین دیالوگ:

سرسی(شرم)

بهترین سکانس

قتل والدرفری لعنت الله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس در مورد ند استارک گفته است

I knew Ned Stark as well. Your father was no friend of mine, but only a fool would doubt his honor or his honesty

که به نظر من در مورد تمام استارک های این مجموعه از جمله لیانا درست است.

قطعا جان فرزند ریگار است در غیر این صورت دلیلی برای محافظت توسط بهترین افراد گارد پادشاهی و همچنین راه انداختن جنگ نبود.

نکته بعدی بعضی دوستان در رابطه با حضور واریس در کشتی دنریس ابراز تعجب کرده اند در حالی که گذشت زمان در جایی قید نشده است. و می تواند بین سکانس های مختلف هر فاصله زمانی وجود داشته باشد. حتی بعضی از دوستان تئوری واریس تقلبی را مطرح کرده اند که بسیار جای تعجب دارد و بعید می دانم سریال فرصتی برای وارد شدن به این گونه مسائل را داشته باشد. اما با یک نگاه مجدد به این سکانس پاسخ سوال داده می شود. در ناوگان دنریس کشتی هایی با پرچم دورن وجود دارند که واریس آنها را آورده است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×