رفتن به مطلب
جورامون

بحث اپیزودیک قسمت چهارم: The Spoils of War

به اپیزود چهارم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای میدهید؟  

58 رای

  1. 1. به اپیزود چهارم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای میدهید؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      0
    • 6
      0
    • 7
      1
    • 8
      7
    • 9
      12
    • 10
      38


Recommended Posts

همونطور که احتمالا متوجه شدید، قسمت چهارم سریال لو رفته و میتونید از کانال تلگرام دانلود کنید. گرچه چون کیفیت اپیزود لو رفته پایینه پیشنهاد میشه صبر کنید و دوشنبه با کیفیت بالا مشاهده کنید اما اگر به هر دلیلی نتونستید صبر کنید و قسمت چهارم رو مشاهده کردید میتونید اینجا در موردش بحث کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب جورامون کی میتونه صبر کنه

خودتون صبر فرمودید

اینم ازون پیشنهاد های ندیدن بودا

الان بگن سه فصل از کتاب بادهای زمستان لورفته شما صبر میکنی کتاب ش بیرون بیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اپیزود خوبی بود. قسمت شمال و بازگشت آریا و کنار هم قرار گرفتن سه تا استارک جالب بود. اونجایی که برن جمله بیلیش در مورد هرج و مرج رو به خودش گفت قیافه بیلیش دیدنی بود. رفتار سرد برن با همه ادامه داره و مشخصه که برن دیگه برن سابق نیست. چیزهایی که دیده و تجربه کرده باعث شده پخته تر بشه. بار هزاران سال تجربه رو داره به دوش میکشه.

 

سانسا هم دیدنی بود قیافه اش وقتی شمشیر زنی آریا رو دید. پیش خودش گفت که همه اینها خفن شدن غیر من!

 

دوست داشتم برن بیشتر پته بیلیش رو روی آب بریزه.

 

اون قسمت نقاشی های توی غار درگون استون یه جوری مصنوعی بود. کمک کردن دنریس به جان هم خیلی بی مقدمه و یهویی بود.

 

بهترین قسمت سریال هم قسمت آخرش بود که دنریس و دوتراکیها به خدمت لنیسترها و تارلی ها رسیدن و کل آذوقه اونها رو آتیش زدن. بحثی در مورد سرعت سفرها نمیکنم که دیگه تکراری شده. بران داشت یه کارهایی میکرد که خوشبختانه موفق نشد. اون آخرش هم معلوم نشد که جیمی غرق شد یا نه. با توجه به اون همه زره و تشکیلات آهنی بعیده که بتونه خودش رو بکشه بالا.

 

در کل نوبد چندتا آپیزود پایانی خوب رو میداد این اپیزود. گرچه توی این نسخه مشخص نبود اما کیفیت جلوه های ویژه هم بالاست. احتمالا بودجه خوبی صرف این اپیزود شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
baristan s » جمعه مرداد 13, 96 9:44 pm[/url]"]جناب جورامون کی میتونه صبر کنه

خودتون صبر فرمودید

اینم ازون پیشنهاد های ندیدن بودا

الان بگن سه فصل از کتاب بادهای زمستان لورفته شما صبر میکنی کتاب ش بیرون بیاد

صرفا یه هشدار بود. چون بعد از دیدنش به خودم گفتم کاشکی صبر میکردم و با کیفیت خوب میدیدم. اما من کلا نمیتونم صبر بکنم. الان هم تمام فصلهای منتشر شده از کتاب بادهای زمستان رو خوندم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من همینکه لینک رو دیدم دانلود کردم. خدایی کی میتونه ادعا کنه فن گات هستم ولی دربرابر دیدن مقاومت میکنم.

عالی بود این اپیزود. هیجان یه رب آخر منو دیوونه کرد. همش میگفتم الان‌ دروگون‌رو میکشن. نیم خیز شده بودم رو صندلی به بران فحش میدادم.

البته بازم مشکل زمانی داشت. فاصله دراگون استون تا سپاه لنیستر. ولی دیگه بی خیالش. سرعت این فصل زیاده و کاریش نمیشه کرد.

آریا عجب چیز خفنی شده. کیف میکنم میبینمش. امیدوارم‌یجوری بیلیش رو بکشه که دلم خنک شه

شمام متوجه لبخند میساندی به دنریس موقع دیدن جان شدین

حقش بود جان یه مشت به فک تیون میزد حداقل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بران شیر مادر حلالت

 

برای اولین بار از جیمی خوشم اومد ، اینکه مردانه وایساد و کنار مرداش در جنگی نا برابرانه جنگید

برای قابل احترام بود.

 

 

فاز دوستانی که طرفدار این دنریس هستن رو درک نمیکنم .

به عقل ناقص خودش نرسیده بود باید به قوای لنیستر ها حمله کنه ، این بار جان بهش مشاوره داد

 

 

پ.ن : اخه اژدها علیه ادمیزاد ، چه جنگی برابری.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اپیزود خوبی بود در کل هم صحنه های شمال و هم حمله دوتراکی ها

نگاه آریا به بیلیش خیلی معنادار بود و در کل با وجود برن و آریا در وینترفل لیتل فینگر شانس کمی برای زنده موندن داره

هر چند معلوم نیست دارو دسته بریک دندریون و هاوند سر راه به وینترفل میرن یا مستقیم میرن سمت دیوار ... فراموش نکنیم در فصل اول و زمانی که بیلیش خنجر رو گلوی ند استارک گذاشت هاوند در تالار حضور داشت!

اون تیری که به دروگون خورد خیلی نگران کنندست و نشون میده سلاح جدید سرسی کارایی داره

فقط معلوم نیست آیا اون تیر زهرآگین بوده یا نه که اگر اینطور باشه کار دروگون بچاره تمومه ... واقعا قدرت آتیشش باور نکردنی بود حتی بی 52 هم نمیتونه همچین کاری بکنه

 

در مورد جیمی و اینکه زنده میمونه یا نه نمیشه نظر خاصی داد ولی اگه قرار بود بمیره حتما با آتش اژدها میسوخت اینکه یکی پرتش کرد تو آب احتمالا قراره نجات پیدا کنه که در این صورت یا اسیر میشه یا جریان آب اونو به مکان دیگه ای میبره

 

نکته جالب برای من برخورد دنریس با جان بود که خیلی عوض شده بود و به نظر میرسه از اون خوشش اومده و یا اعتماد پیدا کرده... وقتی میخواستن برن تو غار به محافظاش گفت نیان و در کنار ساحل هم از جان پرسید به نظرت باید چیکار کنم که جان در جواب گفت اگه بخوای با اژدها به ردکیپ حمله کنی و مردم بگناه رو بکشی فرقی با اونا نداری ( یه چیزی تو این مایه ها )

شایدم پیشنهاد حمله به جیمی در راه بازگشت از های گاردن رو جان داده باشه

به هر حال قسمت اعظمی از لنیسترها و همینطور ارتش تارلی و متحدانش به خاکستر تبدیل شدن و به نظر میرسه سرسی قویترین نیروهاش روی زمین رو با این ضد حمله هوشمندانه ارتش دنریس از دست داد و همینطور غنائم جنگی که براش خیلی مهم بودن تا بتونه تو زمستون دوام بیاره

من به قسمتهای قبلی 10 ندادم ولی این قسمت به نظرم با وجود تمام کاستی ها ارزش 10 دادن رو داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
The Hound » جمعه مرداد 13, 96 10:17 pm[/url]"]بران شیر مادر حلالت

 

برای اولین بار از جیمی خوشم اومد ، اینکه مردانه وایساد و کنار مرداش در جنگی نا برابرانه جنگید

برای قابل احترام بود.

 

 

فاز دوستانی که طرفدار این دنریس هستن رو درک نمیکنم .

به عقل ناقص خودش نرسیده بود باید به قوای لنیستر ها حمله کنه ، این بار جان بهش مشاوره داد

 

 

پ.ن : اخه اژدها علیه ادمیزاد ، چه جنگی برابری.

 

فکر نمیکنم دنریس طرفداران واقعی زیادی داشته باشه بیشترم به خاطر بازی ضعیف امیلیا کلارک

مثلا خود من از طرفداران استارک ها هستم به خاطر شرافتشون و خوب قائدتا کسی که طرفدار استارکه از لنیسترها بخصوص سرسی متنفره و دوست داره رقیبش پیروز بشه

هر چند از لنا هیدی خوشم نمیاد چون در فیلم 300 زن لیونایدس بود ولی واقعا بازیش تو این سریال قابل ستایشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم طرفدار استارک هستم. ولی از لنیسترا بیشتر متنفرم تا دنریس

البته که عاشق دروگون هم هستم

 

دوست عزیز یجوری میگی جنگ برابر. انگار تو این شیش فصل اخیر همه چی گل بلبل بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این اپیزود برا من عالی بود

اونجوری که من فهمیدم تارلی به جیمی گفت طلاها به کینگزلندینگ رسیده یعنی سرسی حمایت آیرون بنک رو خواهد داشت و میتونه دوباره ی لشکر برا خودش دس و پا کنه

دلم برا سانسا میسوزه فک کنم حالا بیشتر قدر جان رو بدونه

بیلیش نمیدونم خودش خبر داره یا نه ولی در بدترین و خطرناکترین جای ممکنه

کابوس من داره به واقعیت تبدیل میشه فک کنم داره بین جان و دنریس ی رابطه رمانتیک شکل میگیره که نهایتا به سک* منجر خواهد شد

لعنت به بران امیدوارم درگون نمیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم این اپیزود خیلی خوب بود، دیگه آخرش رو از هیجان نمی‌تونستم ببینم، زخمی شدن دروگون خیلی استرس زا هست به نظرم. مهم ترین اژدهاشه و به این زودی زخمی شده، خیلی امیدوارکننده نیست.

راستی، با اینکه بازی امیلیا کلارک باعث شده گاهی از دنریس بدم بیاد اما در کل طرفدار دنریسم و از سرسی متنفرم( با اینکه بازیگرش فوق‌العاده‌ست) و برام واقعا عجیبه بعضی از دوستان شخصیتی مثل سرسی رو بیشتر دوست دارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هجوم دنریس سوار بر دروگون و دوتراکی ها باشکوه و در عین حال هولناک بود.

کباب شدن سربازها درون زره هاشون منو یاد نبرد حرامزاده ها و نفس کم آوردن و خفه شدن شمالی ها زیر دست و پای هم انداخت. همونقدر غم انگیز و دلهره آور. حرکت انتحاری جیمی هم یادآور هجوم دیوانه وار جان به لشگر بولتون ها بود.

از اینکه دروگون رو در عین قدرتمند بودن آسیب پذیر نشون دادن خوشم اومد.

بران بیچاره هم که قلعه میخواست ولی همون یه کیسه سکه اش هم از دستش رفت.

دنریس هم نگران این بود که لنیسترها همه ی انبارهای آذوقه ی هایگاردنو به غارت بردن و چیزی براشون نمونده اونوقت خودش همه واگن هارو به آتش کشید.

 

دور هم جمع شدن استارک ها هم بعد از سالها دوری و سختی عالی بود. هر چند برن دیگه به قول خودش برن سابق نیست.

اینطور که به نظر میاد لیتل فینگر از اومدن آریا ناراحت که نشده هیچ خوشحالم هست. باید دید چه نقشه ای در سر داره.

 

wishtasp » جمعه مرداد 13, 96 10:18 pm[/url]"]به نظر میرسه سرسی قویترین نیروهاش روی زمین رو با این ضد حمله هوشمندانه ارتش دنریس از دست داد و همینطور غنائم جنگی که براش خیلی مهم بودن تا بتونه تو زمستون دوام بیاره

البته واگن های طلا همه به پایتخت رسیدن و آذوقه ها بودن که از دست رفتن. حالا سرسی باید تصمیم بگیره طلاهارو خرج چی کنه. پرداختن قرضش به بانک آهنین، تهیه ی آذوقه برای مردم شهر یا خرید سربازهای مزدور به جای لشگر از دست رفته اش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دتراکی ها گوشت اسب میخورن

آذوقه ب کارشون نمیاد

هرچند یه خورده ناشیگری کرد همه شو تقریبا سوزوند

اما جنگه این صحبتها رو ور نمیداره

نسوزونی میسوزوننت

عین واقعیته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
wishtasp » جمعه مرداد 13, 96 10:23 pm[/url]"]
The Hound » جمعه مرداد 13, 96 10:17 pm[/url]"]بران شیر مادر حلالت

 

برای اولین بار از جیمی خوشم اومد ، اینکه مردانه وایساد و کنار مرداش در جنگی نا برابرانه جنگید

برای قابل احترام بود.

 

 

فاز دوستانی که طرفدار این دنریس هستن رو درک نمیکنم .

به عقل ناقص خودش نرسیده بود باید به قوای لنیستر ها حمله کنه ، این بار جان بهش مشاوره داد

 

 

پ.ن : اخه اژدها علیه ادمیزاد ، چه جنگی برابری.

 

فکر نمیکنم دنریس طرفداران واقعی زیادی داشته باشه بیشترم به خاطر بازی ضعیف امیلیا کلارک

مثلا خود من از طرفداران استارک ها هستم به خاطر شرافتشون و خوب قائدتا کسی که طرفدار استارکه از لنیسترها بخصوص سرسی متنفره و دوست داره رقیبش پیروز بشه

هر چند از لنا هیدی خوشم نمیاد چون در فیلم 300 زن لیونایدس بود ولی واقعا بازیش تو این سریال قابل ستایشه

من به شخصه طرفدار دنریس هستم. چه تو کتاب و چه سریال. کلا یکی از بهترین کاراکترهای داستانه. بازی امیلیا کلارک هم به نظرم خوبه و نشسته روی کاراکتر.

 

راستی چرا واسه دنریس یه لباس رزم طراجی نکردن؟ با همون لباس مجلسی نشسته پشت دروگون و رفته نبرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دیگه خاندانی نمونده که سرسی بتونه با طلا بخرتشون. ازون ورم مگه چقدر مزدور شمشیرزن مث بران تو وستروس باقی مونده که بشه ازشون یه ارتش بزرگ درست کرد. مگه اینکه بره پسران دوم رو بخره بیاره. که به نظرم نمیشه چون دیگه کم کم باید بریم سراغ پادشاه شب. پس عملا سرسی فقط یورن رو داره

اتفاق عشقی بین جان و دنریس بدترین اتفاق ممکن هست. فکرم نمیکنم اینکارو کنن. باتوجه به اینکه این دو کارکتر خوب و باشرافت داستان هستن احتمالا رابطه نامشروع بینشون ایجاد نمیکنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نسبت به قسمت های قبلی بهتر بود.

از بخش آخر لذت بردم. چه قدرتی داره این دراگون

بیلیش در شرایط بدی گرفتار شده. باید دید می تواند خودش را نجات دهد. احتمالا پایان کارش را در وینترفل خواهیم دید.

چه تاریخ کهنی داره دراگون استون و چه الهام قشنگی از نقاشی های درون غار گرفته شده در این فیلمنامه.

نمونه این سلاح در دیوار بر علیه غول ها بکار رفته بود. در اینجا نمونه پیشرفته ترش بر علیه درگون استفاده شد. فکر کنم دنریس باید فکر زره باشه برای اژدهاش

 

تیریون شاهد حمله جیمی به دنریس بود بنابراین تمام تلاشش را حواهد کرد که برادرش را نجات دهد. احتمالا دوباره دوران اسارت جیمی شروع می شه

حمله بعدی احتمالا به ناوگان یورون باشه

 

ضمنا اثار نبود زیرنویس فارسی در بعضی از پست های قبلی مشهوده. فعلا فکر کنم جای ایراد گرفتن به این موارد نباشه

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون زمان كه سرسي داشت با نماينده بانك صحبت ميكرد گفت كوبرين فرستادم كمپاني طلا را استخدام كنه يا من اشتباه فهميدم!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من با توجه به ازدواجهای خواهر برادری تارگرین ها برای بقای نسلشون با خون خالص تارگرینی احتمال رابطه بین جان و دنریس رو زیاد میکنه، و البته آنچنان هم بد نیست این موضوع،

تو این اپیزود از جیمی خیلی خوشم اومد مدتها بود که نقش چغندر رو داشت،بخصوص در اپیزود قبلی که اولنا حقیقت رو در مورد مرگ جافری گفت جیمی خشمش رو فرو خورد و هیچ اقدام منطقی انتقام جویانه ای نکرد،قاتل بچش بود،شوخی که نبود،

با آسیب دیدن اژدها هم خیلی حال کردم،نفوذ ناپذیری اژدها و اینکه دنریس خیلی به اژدهاش مینازید یه مقدار حرص دربیار بود،

در کل قسمت فرح بخشی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک نکته جالب اینکه از زمان شروع جنگ های داخلی مردم وستروس دارند کار شاه شب را راحت تر می کنند. مثلا الان فرق نمی کرد که نایت کینگ یا دنریس سوار درگون شده باشند. هر کدوم بودن ، همین کار را انجام میدادند.

احتمالا لشگر زندگان در اوج ضعف در برابر شاه شب قرار می گیرند. و در اوج نا امیدی یک اتفاق خاص نتیجه را تغییر خواهد داد. البته از مارتین غیر از این هم بر می یاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
shah994 » شنبه مرداد 13, 96 12:22 am[/url]"]اون زمان كه سرسي داشت با نماينده بانك صحبت ميكرد گفت كوبرين فرستادم كمپاني طلا را استخدام كنه يا من اشتباه فهميدم!؟

همین بود گلدن کمپنی

آسیب دیدن اژدها باحال بود ولی مردنشون برا من یکی جذاب نیست امیدوارم این اتفاق نیفته

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تینا استارک » شنبه مرداد 13, 96 12:11 am[/url]"]دیگه خاندانی نمونده که سرسی بتونه با طلا بخرتشون. ازون ورم مگه چقدر مزدور شمشیرزن مث بران تو وستروس باقی مونده که بشه ازشون یه ارتش بزرگ درست کرد. مگه اینکه بره پسران دوم رو بخره بیاره. که به نظرم نمیشه چون دیگه کم کم باید بریم سراغ پادشاه شب. پس عملا سرسی فقط یورن رو داره

اتفاق عشقی بین جان و دنریس بدترین اتفاق ممکن هست. فکرم نمیکنم اینکارو کنن. باتوجه به اینکه این دو کارکتر خوب و باشرافت داستان هستن احتمالا رابطه نامشروع بینشون ایجاد نمیکنن

سرسی در صحبتش با تایکو به گلدن کمپانی اشاره میکنه. اگه بخواد میتونه طلاهاشو خرج اونا کنه.

 

در مورد جان و دنی...

از همون برخورد اول مشخص بود که دارن زمینه رو برای ارتباط رمانتیک این دو نفر آماده میکنن. واضحه که جذب هم شدن.

ولی اگر وارد رابطه بشن به عنوان خانواده نخواهد. این دو نفر با وجود پیوند خونی برای هم غریبه ان. ولی اینکه پس از برملا شدن هویت حقیقی جان چه عکس العملی نشون بدن...

 

برای تارگرین ها رابطه ی نامشروع معنی نداره. برای این که خونشون اصیل بمونه سنت ازدواج با محارم داشتن و این سنتو برای نسل ها حفظ کردن. خود دنریس قبل از ازدواجش با دروگو این تصورو داشت که باید با ویسیریس ازدواج کنه. پس دنریس مشکلی با این رابطه نخواهد داشت.

 

ولی جان یه استارکه. پس اگه مشکلی هم به خاطر این موضوع در رابطشون به وجود بیاد از جانب اونه.

این وسط اگر دنریس باردار بشه قضیه پیچیده تر هم میشه. مخصوصا اینکه جان به هیچ عنوان نمیخواد پدر هیچ حرامزاده ای باشه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب حالا كه بحث گروهان طلايي به سريال كشيده شده احتمالش هست كه گريف و يانگ گريف را ببينيم؟ يا اصلا لزومي داره كه با اين همه تغييراتي كه سريال نسبت به كتاب داشته اونا تو داستان حضور پيدا كنن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
shah994 » شنبه مرداد 13, 96 12:44 am[/url]"]خب حالا كه بحث گروهان طلايي به سريال كشيده شده احتمالش هست كه گريف و يانگ گريف را ببينيم؟ يا اصلا لزومي داره كه با اين همه تغييراتي كه سريال نسبت به كتاب داشته اونا تو داستان حضور پيدا كنن؟

به نظر من که نه. برای معرفی کردنش خیلی دیر شده و فکر میکنم حذفش از سریال نشون میده که قرار نیست مدت طولانی دووم بیاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کتب چیه

گریف نمنده؟

بد بخت آ اینقدر زحمت کشید ن رکورد سوزوندن آدمارو تو صحنه شکوندن

اون وقت هنوز تو فکر گریف و اگان قلابی و بانو سنگدل و...آید

آقآ خانم ازون کتب و نقشه هاشو هفت اقلیم قاره ای بیاید بیرون

ازین سوالات که چرا آریا بی اسب ش رفت دم دروازه ؟

اینکه چرا ۲۰۳۰۴۰هزار اصلا ۱۰۰هزار دتراکی چطور تویه ربع رسیدن پیش لنیستر ها ؟

چرا دروگون زره پوش نیست چرا دنریس زره پوش نیست؟

چرا جان اسنو تو غار نرفت تو کارش (خب چون میخواست قیمتو بالا ببره)

یا کی میره تو کارش ؟کجا وکی میرن تو کارش؟همچین گفت برات میجنگم گفتم الان که یه صحنه مثبت چند سال ببینیم !بعد تازه میگه اول زانو بزن!

ایگرید (رز لزلی) خانم جان احتمالا بادیدن این صحنه میگه خبر نداری خانم

کیت هرینگتون جدا پسر دوک ولرد ه ازین کارا نمیکنه آخرشم خودت مجبوری جلوش زانو بزنی کالیسی دوسی؟ملکه پوچی

اینکه چرا مجسمه های بلاهت چون واریس و تیریون ومیساندی چرا این همه دیر یاد میگیرن که تو جنگ ن و باید حواس جمع تر باشن؟

اینکه چرا دراگون یه بار آتیش میده درجا خاکستر میشن سربازا یه بار دیگه فقط بدلکارا دارن آتیش بازی میکنن باش؟

میرا رید چرا میره. پیش برن بمون دیگه؟

یورن که همیشه همه جا بود چرا الان نبود؟

یکی بود یکی نبوده چرا؟

حالا همه اینا ب کنار

چرا آریا لیانا مورمونت بانوی جزایر خرس رو تو اتاقش ندید؟

اصلا بخاطر ینم که شده بهش یک میدم

قبلا فعلا ۱۰ میدادیم حالا یک میدیم

لاقل ۹تا ایراد بالا هست که از ۹ی نمیشد گذشت

اما

صبر کنید چون تو وستروس چیزی مطلق نیست

نمره دادنم مطلق نیست

میشه نظر ۱و با یه جابجایی ساده ۷۸۹۱۰کرد

ایکاش اگر کسی به این نتیجه رسید که تمام ایرادایی که بالا گفتم در واقع ایراد ای واقعی نیستن میتونه نمره شو اگر کم بود بیشتر کنه یا اگر در ادامه کسی اون ایراد و با یه نظر منطقی براش حل کرد

اما بازم صبر کنید

درواقع کم اهمیت ترین بخش تاپیک ها بخش نمره دادن ه

چون با این جامعه آماری تقریبا جفای بزرگی کردیم درحق این اثر عالی

که شاید ب گفته کتاب خوان ها به کتاب مدیون باشه اما اگر بیشتر از اون نه این سایت کمتر ازون نیز به این سریال مدیون نیست

اگر کتاب نبود شاید این سریال نبود

امااگر این سریال نبود این سایتم نبود اگرم این سایتم میبود اینجور نبود

اینارو گفتم که بدونید اگر با کسی چند نفره بحث شروع میشه دلیل نمیشه برید پستشو حذف کنید

که حالا صرفا حذف پست چندان اهمیت نداشت اما شروع ب گفتن سخنانی بشه که بقول هم نام من بوی دشمنی بده و با لایک آیی که زیرش میخوره درواقع مهر تایید ی باشه به دسته بندی یه عده اون ور جوی با شمشیر های چوبی دربرابر ما اینور جوی با شمشیرای والریا یی

بهتر بود اول نوع نمره دادن و قابلیت تغییر ش کاملا شرح داده میشد

و بعد اون داستانا. ...انجام میشد

همه اینارو گفتم که بدونن بدونین که نه دنبال لایک م چون تو هیچ شبکه اجتماعی نیستم اصلا نه دنبال پاچه خواری و مجیز گویی و خوشمزه گی واسه مقامم

حالا شاید یه عده که هم نظر بلندپایه ها بودن دنبال اینجور چیز ا باشن اما

سر بریستان سلمی

نه با اوناست

نه ازون ا

سریال به کتاب ترجیح داده چون شجاعت شو داره ضعف و ببینه

نه که اونو ایجاد کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×