رفتن به مطلب
Brandon Stark

نقدي بر داستان هاي مارتين !!

Recommended Posts

با سلام و درود بي پايان خدمت شما دوستان عزيز

 

راستش نمي دونم جايي كه براي تاپيكم انتخاب كردم درسته يا نه اگه اشتباه بود به بزرگواري خودتون ببخشيد

 

راستش كتاب يك رو تموم كردم اما يه چيزي ته گلوم بود كه مي خواستم بگم و الان اون فكر كنم زماني رسيده !!

به نظر من مارتين عقائد خودش رو داره تو داستان به نمايه مي زاره كه اين موضوع واقعا به روند اصلي داستان لطمه مي زنه !!

از طرفي داستان هاي مارتين به نظر من چند تا مشكل اصلي دارند :

1- جادوگری که شوهر دنریس رو کشت و دنریس با کشتن اون می شه گفت اژدهاش به دنیا اومدن اسمش اگه اشتباه نکنم مغ بود کلمه ی مغ رو اگه اشتباه نکنم از مغ های ایران گرفته شده که اون ها هم پیشوای دینی بودن اما مارتین این هارو تو داستانش جادوگران سیاه می دونه

2- تو اولین فصل کتاب دو اون هایی رو که تک خدا می دونه رو با چهره ی وحشی توصیف کرده !

3- داستان های فانتزی بیشتریشون تک خدایی دارند من جمله تالکین و هری پاتر اما مارتیو این جوری نیست...

4- تو داستاناش خیلی روابط نامشروع وجود داره و او ها رو به تصویر می کشه برای خیلی ها این موضوع مورد داره مثلا یکیش من که به خاطر وجود روابط نامشروع تو اسطوره های کلاسیک یونان ازشون بدم اومد !!

باز هم هست و بعدا می گم

 

از دوستان مي خوام بدون هيچ عقائدي و صد ألبته بدون هيچ طرف داري جواب بدن !!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به برندون استارک:

1- اینکه مترجم از مغ استفاده کرده چه ربطی به مارتین داره؟ مارتین از لفظ maegi استفاده کرده!

2- هنوز معلوم نیست که اون تک خدایی که میگی مذهب درستی باشه یا نه. فعلا که تمام رفتارهاش به جادوی سیاه شبیهه و بعید نیست تک خداش شیطان باشه! پس فعلا زوده در این مورد قضاوت کنی

3- هری پاتر که اصلا خدا نداره! اینو به اندازه کافی تو تاپیکش بررسی کردیم. تو نغمه هم انواع و اقسام مذاهب وجود داره و هیچ جا نگفته که کدوم درسته

4- این مورد وارده

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به جورامون

 

1- اینکه مترجم از مغ استفاده کرده چه ربطی به مارتین داره؟ مارتین از لفظ maegi استفاده کرده!

خوب حالا اگه شما مترجم بودي اين كلمه رو چي ترجمه مي كردي ؟؟

 

3- هری پاتر که اصلا خدا نداره! اینو به اندازه کافی تو تاپیکش بررسی کردیم. تو نغمه هم انواع و اقسام مذاهب وجود داره و هیچ جا نگفته که کدوم درسته

خوب نمي شه گفت تو هري پاتر اصلا خدا نيست !!

اين جوري كه اصلا داستان معنايي نداره بايد يكي باشه تا جهان رو ساخته باشه :دي

ألبته روش هاي مختلفي براي سأخت جهان هست اما به نظرم تو سري داستان هاي هري پاتر خدا وجود داره اما نويسنده جهان فانتزي خودش رو مثل عقائد اروپاييان اين جوري ساخته كه خدا بعد از درست كردن جهان اون رو به حال خودش رها كرده

از طرفي منظور من فعلا چند خدايي تو داستان هاي مارتين نه سر اين موضوع كه خدا تو داستان هاي پاتر هست يا نيست و به قول شؤما سر اين موضوع بحث شده در تاپيك مربوطه :دي

 

و در پايان خوشحال از اين كه حد اقل تو يه گزينه هم عقيده ايم :دي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2- تو اولین فصل کتاب دو اون هایی رو که تک خدا می دونه رو با چهره ی وحشی توصیف کرده !

3- داستان های فانتزی بیشتریشون تک خدایی دارند من جمله تالکین و هری پاتر اما مارتیو این جوری نیست...

 

2- هنوز معلوم نیست که اون تک خدایی که میگی مذهب درستی باشه یا نه. فعلا که تمام رفتارهاش به جادوی سیاه شبیهه و بعید نیست تک خداش شیطان باشه! پس فعلا زوده در این مورد قضاوت کنی

 

ویژگی کار مارتین اینه که اون‌ قدر تنوع فرهنگی و مذهبی قائل شده از هر قشری تقریبا یه نماینده می‌تونی پیاده کنی

نه،‌تک خدایی رو شیطانی توصیف نکرده. توی توصیفی که یه جایی از مذهب هفت چهره می‌کنه، به صراحت اومده که اون‌ها ۷ تا چهره یه خدای واجد هستن. ۷ تا وجهشن.

این سیماها جنبه عدالت (پدر)، مهر و ایثار (مادر)،‌ شجاعت و دلاوری (جنگجو)،‌ صنعت‌گری (آهنگر)،‌ خرد و دوراندیشی (عجوزه)،‌ پاک‌دامنی (باکره) و مرگ (بیگانه) هستن، اما نشان‌گر یک خدای واحد هستن.

توی اون نقل قول این مورد ذکر شده و در ادامه هم گفته شده که اما درکش برای مردم عادی سخته و اون‌ها به اشتباه فهمیدن که ۷ تا خداس

*

R'hllor و خدای مغروق هم مال ۲تا مذهب تک‌خدایی هستن که ایده R'hllor از میترایسم گرفته شده.

به نظرم ادامه بحث در مورد نام بردن از موارد دیگه باعث اسپویل می‌شه. می‌تونیم ادامه بحثش رو توی جلد ۵ تا اگه تالاری برای ادامه ماجرای کتاب ۶ ایجاد شد، توی اون ادامه بدیم.

توی جلد ۵ یک بار دیگه بحث خداها و مذاهب می‌رسیم :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من نشون دادن روابط نامشروع زیاد نشون دهنده ثبات نداشتن جامعس

میخواد بگه قانون جنگل حاکمه و حکام هر کاری میخوان میتونن انجام بدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب این داستان به خیلی وقت پیش بر می گرده و اون زمان هم مردم خدابان زیادی رو می پرستیدند طبیعیه که مارتین هم توی کتابش از این موضوع استفاده کنه.

اما تا حالا هیچ گروهی از مردم نبودند که چند تا خدا رو پبرستند مثلا شمالی ها خدایان قدیمی را می پرستیدند یا مردم پایتخت و مناطق جنوبی همون خدای هفت چهره روی می پرستیدند!

 

فکر نکنم مارتین مغ ها را جادوگران شیطانی می دونست مردم توی داستان اونا رو شیطانی می دونستند شاید بعدا معلوم بشه اینقدرام که بد به نظر میان بد نیستن.

 

در مورد روابط هم بازم می گم کتاب در زمان قدیم اتفاق می افته و در اون زمان فکر نکنم مردم زیاد به این موضوعات اهمیت می دادن و حتی توی کتاب افرادی هستند که از این ر اه پول در میارن!

رابطه ی خواهر و برادری هم به خاطر این بوده که اصالت خاندان ها حفظ بشه.

حتی توی دنیای واقعی هم قبلا این اتفاق ها می افتاده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اصلن از بیخ و بن ایراد وارده

مارتین خودش یه آتئیسته و برای هیچ خدایی امتیازی قاپل نمی شه.

خودش در مورد مذاهبش می گه که خیلی هاشو از روی دنیای واقعی برداشت کرده. خدای زن سرخ که دو بن شر و خیر داره و به تقدس اتش اشاره می کنه رو از زرتشتی برداشته. خدای هفت صورت اندال ها صورت دیگه ای از کاتولیک سده های میانه در اروپاست که در مسیحیت هم خدا سه نمود پدر، پسر و روح القدس داره. اون تک خدایی رو بد معرفی نکرده به صورت کاملن واقع بینانه به نقش دین در جوامع اشاره کرده و هیچ جهت گیری توش احساس نمی شه. به نظر من که دارم بیشتر تاریخ یه دنیای دیگه رو می خونم. این قدر این ادم جالن ظرافت های زندگی بشریت رو توی داستان اش وارد کرده و این قدر این ها عالی با هم مچ شدن که من تو کف بودم و هنوزم هستم. مارتین خیلی ادم با سواد و با اطلاعاتیه من که خیلی ازش خوشم اومده.

در مورد مغ هم باید بگم که خب از چه کلمه ای استاده کنه؟ در زبان مارتین و همین طور زبان ما مغ به روحانیان دین های باستانی اطلاق می شه و درستش هم همینه و هیچ جهت گیری بازم توش دیده نمی شه. اصلن اصل داستان مارتین همینه خاکستری بودن همه چیز و همه کسه. هیچ کس خوب یا بد نیست همه دارن درست رفتار می کنن یه جورایی اما منافع اشون با هم تداخل داره. مثلن همون مغ که دروگو رو کشت کاملن حق داشت حق نداشت؟ اون داشت انتقام خودش و مردمش و می گرفت و دنریس هم انتقام شوهرشو گرفت. هیچ کدوم رو نمی تونی بگی درست انجام دادن یا اشتباه. اگر تو جای اون زن باشی همون کار رو خواهی کرد و اگر حای دنریس باشی هم انتقام عشقتو خواهی گرفت. حالا بگو کدوم درست و کدوم نادرست؟؟؟؟؟ نمی شه گفت درسته؟

روابط نامشروع اش هم شاید تا حدی نامطلوب باشه اما باز هم واقعیت رو بیان می کنه در دنیا مدرن ما این روابط این قدر برای سن ها طبقه بندی شده و پنهان نگهداشته می شن اما تا قبلش بسیار رو بودن حتی تو جامعه ای مثل جامعه خودمون و این امر کاملن یه پدیده طبیعیه که تو دنیای انسان ها که خیلی هم کثیفه به ابتذال کشیده می شه. دنیای مارتین یه ایینه تمام نما از دنیای خود ماست که در اصل خیلی زشت و پسته و مارتین داره این و کامل به ما نشون می ده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بحث فقط روابط مخفی آدم ها نیست .

این که مثلا یک ملکه از بدنش واسه ی جلب افراد استفاده کنه ( سرسی و دنریس ) چیزی زیاد غیر عادی نیست . خیانت و روابط نامشروع تو دنیای عادی هم وجود داره ( البته نه با این حجم )

ولی تو دنیای مارتین حتی آداب و رسوم مردم و سنت ها هم گاها مبتذله . مثلا سنت ازدواجشون . بعد که زن و شوهر رسما با هم ازدواج می کنند آقایان حاضر در مراسم عروس رو و بانوان تو مراسم داماد رو برهنه می کنند می برند تو اتاق خواب . کجای دنیای واقعی این طوره ؟

کلا مارتین به نظر من از اون لب بام افتاده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×