رفتن به مطلب

به قسمت پنجم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای می دهید ؟  

57 رای

  1. 1. به قسمت پنجم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای می دهید ؟

    • 1
      2
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      1
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      5
    • 8
      11
    • 9
      17
    • 10
      16


Recommended Posts

من یک چیزیو لازم میدونم بگم چون کل تاپیک رو خوندم و دیدم همه دارن اشکال میگیرن به جان که چرا برای قانع کردن "سرسی" داره میره شکار وایت. کی گفته جان فقط برای قانع کردن سرسی داره اینکارو میکنه؟ خودش به تورموند گفت برای هردو ملکه. جان باید سرسی رو قانع کنه چون فقط در این صورته که دنریس بهش میپیونده. واضحه که دنریس هنوز حرف جان رو باور نکرده و فکر و ذکرش فقط تصرف تخت آهنیه. گفت اگر بیام شمال، سرسی پیروز میشه. به عبارت ساده تر، گفت فقط در صورتی میام در جنگ شمال کمک میکنم که سرسی هم این موضوع رو قبول کنه و بیاد. مسلما جان این وسط چندان به سرسی فکر نمیکنه. میدونه که نهایتا راه حل آخر اژدهاهای دنریسن. و میدونه باید به هر قیمتی شده دنریس رو راضی کنه. الان قیمتش آتش بسه! پس به طور کلی سرسی نقش چندانی نداره توی این شکار وایت! دنریس اصل کاره.

این کار به طور کلی به نظرم حماقت محضه. دور از خطرش برای این هفت نفر، مگه اصلا میشه وایت رد شه از دیوار؟ جادوی دیوار چی میشه پس؟ این همیشه برای من سوال بوده از کتاب اول و فصل اول سریال. اون دوتا جنازه ای که آوردن توی کسل بلک، از اول وایت نبودن. شب تبدیل شدن! یعنی اینور دیوار تبدیل شدن. عملا وایتی از دیوار رد نشد. حتی بنجن فصل پیش گفت من نمیتونم رد شم. تازه بنجن وایت نیست نیمه جونه انگار! پس چطور ممکنه الان جان و بقیه بتونن یه وایت بگیرن و بیارن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هیچ واکری تا به امروز از دیوار رد نشده

وقتی تا این حد دید ها با نقص و سطحی گذاشته میشه

نباید انتظار پیشرفت از تاپیک هارو داشت

۲جنازه که ازهمراهآن بنجن استارک بودن در واقع فقط ۲ جنازه بودن که برای آزمایش توسط استاد آیمون به قلعه سیاه برده شدن

بعد احتمالا شاه شب به دیوار نزدیک شده و با جادوی سیاه خودش اونو زنده کرده تا فرمانده قلعه رو بکشه ب هرج ومرج درون شمال بیشتر دامن بزنه که جان اسنو مانع میشه

 

 

حال چرا تمام اینها ب تصویر کشیده نشده تو هم فصل اول تا یه عده ایراد گیر (نه منتقد واقعی بی غرض) نشینن ۷ فصل سریال ببینن

 

اینه که گول خوردید

فیلنامه نویسان شمارو گول زدن هفت فصل دنبال خود کشیدن

اگر میخاید بیشتر کشیده نشید

پیشنهاد میکنم منتظر کتاب بمونید حالا اینکه چقدر مارتین شمارو دنبال خودش بکشه

خدایان قدیم و جدید عالمن

حداقل ما طرفداران سریال میدونیم سال بعد میلادی یا شمسی همه چیز تمومه

و خیالمان راحت

همونطور که قبلا هم گفتم مارتین تا پایان فیلمبرداری فصل ۸ عمرا کتاب ۶و بده بیرون

برید خوش باشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
...Stark Member » سه شنبه مرداد 24, 96 6:28 pm[/url]"]
baristan s » سه شنبه مرداد 24, 96 4:02 pm[/url]"]این اسپویل های فیلنامه هم خواست بگم ۱۰۰ % اتفاق نمیوفته

اونا که گول خوردم رفتن خوندن و

با این ضرب المثل به راه راست دعوت میکنم

خوندن کی بود مانند دیدن (آخه )

به قوله محسن مسلمان

لعنت به کسی که پاس نده (اسپویل کنه)

دوست عزیز شما زیاد حرس نخور..

طبق اون چیزی که بنده دیدم طی اسپویل 5 قسمت قبلی هرچی بود درست درست بود.. دوستان میدونن من چی میگم...

به وضوح مشخصه این اتفاقا میفته..

شما هم اگر باور نداری یه هفته دیگه صبر کن ببین چی میشه.

اگر همه چیز ها که گفته شده درست بوده چرا بعضی از دوستان از تغییرات دیالوگ های لیدی اولنا و جیمی میگفتن‌و ناراضی بودن

ویا...

هر دو میدونیم همه ش واو به واو نیست تا ۴شو که خوندم نبوده

۵و هنوز نخوندم

کسی که اینقدر شکلک میزاره( حرص ) نمیخوره کمی تاسف میخوره که چرا بعضی از حضرات یه تاپیک واسه عشق اسپویل ها نزاشتن که برن واسه خودشون صفا

وگرنه خیلی از ین حرفا قبلا تو تاپیک حدس وگمان راجب فصل ۷گفته شده بود

اما مثلا تو اون تاپیک صحبتی از جنگ جیمی ودنیریس نشده بود اما اینجا از اصلی ترین لحظات اپیزود ۴بود

اینکه کلش اتفاق میوفته رو که دیگه همه میدونن

اما جزییات فرق خواهند داشت

اون که فقط دنبال آین لو رفتن ای سریال بود

عشقی به سریال و هنر داستان پردازی و تلویزیون تو وجودش نیست که اسپویل به چه دردی میخوره اخه

درضمن دیر ویرایش فرمودید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از نحوه تصمیم گیری برای رفتن جان به آنسوی دیوار می شود خیلی ایراد گرفت، اما این اولین بار نیست که جان خطر می کند. رفتن جان به عنوان لرد کامندر برای مذاکره در هارد هوم نمونه اش هست (والبته موارد زیاد دیگر). وقتی که وایت ها به هارد هوم حمله کردند، وحشی ها بیشتر از خود جان نگران جانش بودند. او می توانست بلافاصله به کشتی برگردد اما ایستاد و با وایت ها جنگید. اصولا جان به علت خطر کردن به اینجا رسیده است و همه او را پذیرفته اند. این روش جان برای جلب اعتماد بوده است و گرنه او یک اسنو بوده و دلیلی نداشته که اینقدر مرکز توجه قرار گیرد.

از طرفی آوردن وایت فقط برای جلب نظر سرسی نیست و چه بسا حتی سرسی با دیدن وایت هم راضی به همکاری نباشد، بلکه آوردن وایت برای اثبات ارتش مردگان به کل وستروس است موضوعی که همه با شک و تردید به آن نگاه می کنند.

موضوع دیگر اینکه اگر جان نمی رفت چه کسی جایگزین می شد. لرد گلاور؟ جورا مورمونت؟ وحشی ها؟ . مسلما وحشی ها حاضر به همکاری با جورا مورمونت نمی شدند. لرد های شمال هم که تکلیفشان مشخص است. اما جان تنها کسی است که هیچ وقت به جانش فکر نکرده و همیشه برای رسیدن به هدف ریسک کرده. جان می داند که دست روی دست گذاشتن و وقت کشی ریسک بزرگتری است.

در خصوص حمله به کینگزلندینگ به سبک کسلی راک خیلی موافق نیستم. اگر دنریس نخواهد شهر را آتش بزند سرسی این کار را می کند. چند بار در طول داستان به پایان خط رسیدن سرسی را دیده ایم. یک بار به کشته شدن رابرت ختم شد، یک بار هم سپت بیلور با همه افرادی که در آن بودند با خاک یکسان شد. مطمئنا اگر سرسی باز هم به پایان خط برسد هر کاری ممکن است از او سر بزند. حتی به آتش کشیدن کینگزلندینگ

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در واقع برندون جان مطرح نشد

جان شاید برای کشتن شاه شب به اون سو رفت گروگان گرفته شده ن یه مرده زنده یا آدر یه جورایی بهانه بود

هرچند کشتن شاه شب حتا از کار جیمی احمقانه تر بود

اگر فیلمنامه نویسه آن کاری میکردن که جان قبلش بره به وینترفل و لرد هایی مثه کروین و امبر وگلاور و رویس حتا لیدی مورمونت خواهان همراهیش بشن

بعد جورا بگه که من بجای لیانا میام چون ب خاندان مون دین دارم بعد لیانا اونو عفو کنه ب خاطر گناهان گذشتش

لرد رویس بگه چون یکی از پسرانم در دیوار بوده منم میام

شاید صحنه قهرمانانه دیگر و تا حدودی تکراری از فصل قبل میدیدیم (صرفا تکرار به معنای ضعیف بودن فیلمنامه نیست )

اما خوب حالا اینجوری نشده

جور دیگه شده

که دوستان و راحت بزاری متاسفانه حاضر با جزییات تمام برات شرح بدن بدون اسپویل

باور کنید وقتی کتاب ۵ تموم شد و هنوز تو سریال نشون داده نشده بود که جان خنجر میخوره بازم ازدیدنش لذت بردم توفصل ۵سریال

درواقع تا حدود زیادی مرگش تو سریال بهتر از کتاب بود

تنها جایی که جان اسنو واقعا گریه کرد(همراهیش با سانسا حساب نیست )

اما حالا که ملت فهمیدن قطعا زنده میشه

دارن یه جوری تلافی میکنن

در حالی که ما عشق سریال ها باید طلب کار باشیم

که نیستیم

چون دنیا ۲روزه

یه روز شم مال اسپویل شما

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بحث مقایسه سریال با کتابی نیست. سریال بعد از جدایی از کتاب نقاط قوت(مثل هاردهوم و نبرد حرامزاده ها) و نقاط ضعف خودش رو داشته که این فصل خیلی تو ذوق میزنه.

هر جور حساب کنی این ماموریت capture a wight منطقی نیست. حتی اگر برای رضایت دنریس باشد. دنریس وقتی جان داوطلب میشه خودش ماموریت رو رهبری کنه یه قیافه ی ناراحتی میگیره و میخاد گریه کنه.

قسمت 5 رو دوباره ببینید جان میخواد به وینترفل برگرده اگر دنریس بهش ملحق نشه. ولی دنریس میگه اگه من خارج بشم سرسی وارد میشه به روایتی میگه فتوحاتمو از دست میدم که فتوحاتش شامل کسترلی راک و درگون استون هست. کسترلی راک که انبار خوراکش رو جیمی خالی کرده و به هر حال باید ترکش کنند(به گفته خود سریال حالا چرا نمیتونن از زمین های سرزمین های غربی یا حتی ریچ حالا که دنی ریچ رو به روایتی پس گرفته غذا جمع کنن برن باید نگاه کنه. 8 هزار انسالید به راحتی میتونن قلعه ای به استحکام کسترلی راک رو کم کم 1 سال نگه دارن)

درگون استون هم چندان اهمیتی نداره جز درگون گلس و البته قلعه ی مستحکمی هست و به سادگی سرسی نمیتونه بگیرتش. در نتیجه فتوحات چندان شاقی نداره که بخواد بایسته و ازش دفاع کنه. اونوقت تیریون میگه میتونیم سرسی رو قانع کنیم در حالی که قانع کردن سرسی اهمیتی نداره. سرسی قدرتی نداره. دنریس اول و اخر باید قدمگاه پادشاه رو اشغال کنه. اینکه بگیم اگر حمله کنه مردم میمیرن منطقی نیست. مردم به هر حال میمیرن. اینم که اگر دنی حمله کنه سرسی شهرو میسوزونه بازم منطقی نیست. قصد دارند بزارن سرسی رو تخت بمونه؟ موش و گربه بازی که نیست. این کاریه که باید انجام بشه و عقب انداختنش دور از منطقه. سریع باید سرسی پایین کشیده بشه اونوقت مملکت پشت دنریس جمع میشه و دنریس هم بهانه ای برای رد کردن جان نداره.

 

راجب فرایند تبدیل انسان به وایت اطلاعات کاملی ندارم ولی اون وایت هایی که فصل اول از دیوار رد شدن قبل از عبور چشم هاشون ابی شده بود و به عبارتی وایت بودن فقط هنوز نایت کینگ استارتشونو نزده بوده. اینم که نایت کینگ بعد عبور از دیوار زندشون کرده باشه چندان محتمل نیست چون وقتی جادوی دیوار از عبور ادرها جلوگیری میکنه لابد از عبور جادوشونم جلوگیری میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون نامه همون نامه ای هست که سانسا از طرف سرسی به راب نوشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
...Stark Member » سه شنبه مرداد 24, 96 11:38 am[/url]"]دوستانی که تمایل دارند فیلم نامه کامل رو بخونن ..

اگر تمایل داشتند .. تا من براشون بفرستم.

 

 

اگه میشه لطف کنید برای من بفرستید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » سه شنبه مرداد 24, 96 7:53 pm[/url]"]بحث مقایسه سریال با کتابی نیست. سریال بعد از جدایی از کتاب نقاط قوت(مثل هاردهوم و نبرد حرامزاده ها) و نقاط ضعف خودش رو داشته که این فصل خیلی تو ذوق میزنه.

هر جور حساب کنی این ماموریت capture a wight منطقی نیست. حتی اگر برای رضایت دنریس باشد. دنریس وقتی جان داوطلب میشه خودش ماموریت رو رهبری کنه یه قیافه ی ناراحتی میگیره و میخاد گریه کنه.

قسمت 5 رو دوباره ببینید جان میخواد به وینترفل برگرده اگر دنریس بهش ملحق نشه. ولی دنریس میگه اگه من خارج بشم سرسی وارد میشه به روایتی میگه فتوحاتمو از دست میدم که فتوحاتش شامل کسترلی راک و درگون استون هست. کسترلی راک که انبار خوراکش رو جیمی خالی کرده و به هر حال باید ترکش کنند(به گفته خود سریال حالا چرا نمیتونن از زمین های سرزمین های غربی یا حتی ریچ حالا که دنی ریچ رو به روایتی پس گرفته غذا جمع کنن برن باید نگاه کنه. 8 هزار انسالید به راحتی میتونن قلعه ای به استحکام کسترلی راک رو کم کم 1 سال نگه دارن)

درگون استون هم چندان اهمیتی نداره جز درگون گلس و البته قلعه ی مستحکمی هست و به سادگی سرسی نمیتونه بگیرتش. در نتیجه فتوحات چندان شاقی نداره که بخواد بایسته و ازش دفاع کنه. اونوقت تیریون میگه میتونیم سرسی رو قانع کنیم در حالی که قانع کردن سرسی اهمیتی نداره. سرسی قدرتی نداره. دنریس اول و اخر باید قدمگاه پادشاه رو اشغال کنه. اینکه بگیم اگر حمله کنه مردم میمیرن منطقی نیست. مردم به هر حال میمیرن. اینم که اگر دنی حمله کنه سرسی شهرو میسوزونه بازم منطقی نیست. قصد دارند بزارن سرسی رو تخت بمونه؟ موش و گربه بازی که نیست. این کاریه که باید انجام بشه و عقب انداختنش دور از منطقه. سریع باید سرسی پایین کشیده بشه اونوقت مملکت پشت دنریس جمع میشه و دنریس هم بهانه ای برای رد کردن جان نداره.

 

راجب فرایند تبدیل انسان به وایت اطلاعات کاملی ندارم ولی اون وایت هایی که فصل اول از دیوار رد شدن قبل از عبور چشم هاشون ابی شده بود و به عبارتی وایت بودن فقط هنوز نایت کینگ استارتشونو نزده بوده. اینم که نایت کینگ بعد عبور از دیوار زندشون کرده باشه چندان محتمل نیست چون وقتی جادوی دیوار از عبور ادرها جلوگیری میکنه لابد از عبور جادوشونم جلوگیری میکنه.

شايد اشتباه كنم ولى فكر كنم منظور دنريس از وارد شدن سرسى تجديد قواى نيروهاى لنيستر باشه الان نيروهاى سرسى تو خشكى كاملا از هم پاشيده و فقط سرزمين رودخانه و كينگزلندينگ و بخش هايى از نزديك شهر رو تحت اختيار داره اگه دنريس نيروهاش رو به شمال ببره و مشغول جنگ با وايت واكر ها بشه سرسى دوباره نيروهاش رو جمع ميكنه يا حتى مزدور استخدام ميكنه

درباره ى اينكه چرا سريع كار سرسى رو تموم نميكنن تنها حدسم اينكه با توجه به نقشه تيريون دنريس قصد داره كينگزلندينگ رو محاصره كنه تا مردم از گرسنگى به جون هم بعد به جون سرسى بيفتن شايد يكم مسخره بياد ولى اين نقشه ى اصلى دنريس بود محاصره هم زمانبر هست و با توجه به نامه برن وايت واكر ها خيلى به ايست واچ نزديكن از طرفه ديگر سرسى منبع خيلى زيادى وايلد فاير داره كه ميتونه در جنگ عليه وايت واكر ها استفاده شه هر چند كه بعيد ميدونم سرسى حتى با ديدن كل ارتش مردگان كوتاه بياد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان بعید میدونم اصلا جادوی دیوار رو وایت ها اثری داشته باشه،جادوی دیوار فقط در مقابل موجودات ذاتا جادویی عمل میکنه مثل آدرها،چون جایی نخوندم وایت هارو جلوگیری کنه ازشون،نمیدونم شایدم اشتباه میکنم ولی اینو میدونم تا سرمای همراه آدر به یه مرده نخوره اونو دوباره زنده نمیکنه واینو در نظر داشته باشید که وایت ها میتونن برای مدت ها حالت سکون به خودشون بگیرن مثل وایت های بیرون غار برن،و همینطور آتر که اومد داخل احتمالا تو حالت سکونش قرار داشت و به اصطلاح رکب زد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
baristan s » سه شنبه مرداد 24, 96 6:49 pm[/url]"]
...Stark Member » سه شنبه مرداد 24, 96 6:28 pm[/url]"]
baristan s » سه شنبه مرداد 24, 96 4:02 pm[/url]"]این اسپویل های فیلنامه هم خواست بگم ۱۰۰ % اتفاق نمیوفته

اونا که گول خوردم رفتن خوندن و

با این ضرب المثل به راه راست دعوت میکنم

خوندن کی بود مانند دیدن (آخه )

به قوله محسن مسلمان

لعنت به کسی که پاس نده (اسپویل کنه)

دوست عزیز شما زیاد حرس نخور..

طبق اون چیزی که بنده دیدم طی اسپویل 5 قسمت قبلی هرچی بود درست درست بود.. دوستان میدونن من چی میگم...

به وضوح مشخصه این اتفاقا میفته..

شما هم اگر باور نداری یه هفته دیگه صبر کن ببین چی میشه.

اگر همه چیز ها که گفته شده درست بوده چرا بعضی از دوستان از تغییرات دیالوگ های لیدی اولنا و جیمی میگفتن‌و ناراضی بودن

ویا...

هر دو میدونیم همه ش واو به واو نیست تا ۴شو که خوندم نبوده

۵و هنوز نخوندم

کسی که اینقدر شکلک میزاره( حرص ) نمیخوره کمی تاسف میخوره که چرا بعضی از حضرات یه تاپیک واسه عشق اسپویل ها نزاشتن که برن واسه خودشون صفا

وگرنه خیلی از ین حرفا قبلا تو تاپیک حدس وگمان راجب فصل ۷گفته شده بود

اما مثلا تو اون تاپیک صحبتی از جنگ جیمی ودنیریس نشده بود اما اینجا از اصلی ترین لحظات اپیزود ۴بود

اینکه کلش اتفاق میوفته رو که دیگه همه میدونن

اما جزییات فرق خواهند داشت

اون که فقط دنبال آین لو رفتن ای سریال بود

عشقی به سریال و هنر داستان پردازی و تلویزیون تو وجودش نیست که اسپویل به چه دردی میخوره اخه

درضمن دیر ویرایش فرمودید

من نمیدونم چرا شما خودتو موظف میدونید جواب هرکس هر چیزی رو بدید..

شما اگر ناراحتی نخون خب کسی شما رو زور نکرده که حتما باید بخونی

بالاشم زدم اسپویل.

در ضمن کسی نظر شمارو نخواست دوست عزیز این شد دفعه 2 وم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همونطور که بانو نایمریا اشاره کرد هدف فقط دو اپیزود حماسی با جاذبه های سینماییه وگرنه هیچ توجیه و منطقی نداره و شدیدا احمقانست رفتن جان از درگون استون به ایست واچ و گیر آوردن ی وایت و برگشت دوباره به کینگزلندینگ چقد زمان میبره؟ در همین مدت شایدم کمتر با ی نقشه هوشمندانه و بدون خونریزی میشد پایتخت رو فتح کرد جان چجوری میخاد ی واکرو اسیر کنه نه برنامه ای نه قفسی ی یاعلی مدد گفتن بسم الله بریم واکر بگیریم همونطور که در مبارزات پروموی اپیزود بعد دیدیم اینا از سلاح های خودشون استفاده میکردن مگه قرار نبود از درگون گلس اسلحه بسازن

 

اگه فیلمنامه لو رفته درست باشه همین سفر احمقانه باعث چه مصیبت و بدبختی میشه

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Old bear » سه شنبه مرداد 24, 96 9:53 pm[/url]"]
Ser Duncan The Tall » سه شنبه مرداد 24, 96 7:53 pm[/url]"]بحث مقایسه سریال با کتابی نیست. سریال بعد از جدایی از کتاب نقاط قوت(مثل هاردهوم و نبرد حرامزاده ها) و نقاط ضعف خودش رو داشته که این فصل خیلی تو ذوق میزنه.

هر جور حساب کنی این ماموریت capture a wight منطقی نیست. حتی اگر برای رضایت دنریس باشد. دنریس وقتی جان داوطلب میشه خودش ماموریت رو رهبری کنه یه قیافه ی ناراحتی میگیره و میخاد گریه کنه.

قسمت 5 رو دوباره ببینید جان میخواد به وینترفل برگرده اگر دنریس بهش ملحق نشه. ولی دنریس میگه اگه من خارج بشم سرسی وارد میشه به روایتی میگه فتوحاتمو از دست میدم که فتوحاتش شامل کسترلی راک و درگون استون هست. کسترلی راک که انبار خوراکش رو جیمی خالی کرده و به هر حال باید ترکش کنند(به گفته خود سریال حالا چرا نمیتونن از زمین های سرزمین های غربی یا حتی ریچ حالا که دنی ریچ رو به روایتی پس گرفته غذا جمع کنن برن باید نگاه کنه. 8 هزار انسالید به راحتی میتونن قلعه ای به استحکام کسترلی راک رو کم کم 1 سال نگه دارن)

درگون استون هم چندان اهمیتی نداره جز درگون گلس و البته قلعه ی مستحکمی هست و به سادگی سرسی نمیتونه بگیرتش. در نتیجه فتوحات چندان شاقی نداره که بخواد بایسته و ازش دفاع کنه. اونوقت تیریون میگه میتونیم سرسی رو قانع کنیم در حالی که قانع کردن سرسی اهمیتی نداره. سرسی قدرتی نداره. دنریس اول و اخر باید قدمگاه پادشاه رو اشغال کنه. اینکه بگیم اگر حمله کنه مردم میمیرن منطقی نیست. مردم به هر حال میمیرن. اینم که اگر دنی حمله کنه سرسی شهرو میسوزونه بازم منطقی نیست. قصد دارند بزارن سرسی رو تخت بمونه؟ موش و گربه بازی که نیست. این کاریه که باید انجام بشه و عقب انداختنش دور از منطقه. سریع باید سرسی پایین کشیده بشه اونوقت مملکت پشت دنریس جمع میشه و دنریس هم بهانه ای برای رد کردن جان نداره.

 

راجب فرایند تبدیل انسان به وایت اطلاعات کاملی ندارم ولی اون وایت هایی که فصل اول از دیوار رد شدن قبل از عبور چشم هاشون ابی شده بود و به عبارتی وایت بودن فقط هنوز نایت کینگ استارتشونو نزده بوده. اینم که نایت کینگ بعد عبور از دیوار زندشون کرده باشه چندان محتمل نیست چون وقتی جادوی دیوار از عبور ادرها جلوگیری میکنه لابد از عبور جادوشونم جلوگیری میکنه.

شايد اشتباه كنم ولى فكر كنم منظور دنريس از وارد شدن سرسى تجديد قواى نيروهاى لنيستر باشه الان نيروهاى سرسى تو خشكى كاملا از هم پاشيده و فقط سرزمين رودخانه و كينگزلندينگ و بخش هايى از نزديك شهر رو تحت اختيار داره اگه دنريس نيروهاش رو به شمال ببره و مشغول جنگ با وايت واكر ها بشه سرسى دوباره نيروهاش رو جمع ميكنه يا حتى مزدور استخدام ميكنه

درباره ى اينكه چرا سريع كار سرسى رو تموم نميكنن تنها حدسم اينكه با توجه به نقشه تيريون دنريس قصد داره كينگزلندينگ رو محاصره كنه تا مردم از گرسنگى به جون هم بعد به جون سرسى بيفتن شايد يكم مسخره بياد ولى اين نقشه ى اصلى دنريس بود محاصره هم زمانبر هست و با توجه به نامه برن وايت واكر ها خيلى به ايست واچ نزديكن از طرفه ديگر سرسى منبع خيلى زيادى وايلد فاير داره كه ميتونه در جنگ عليه وايت واكر ها استفاده شه هر چند كه بعيد ميدونم سرسى حتى با ديدن كل ارتش مردگان كوتاه بياد

مشکل همینه. سازندگان زحمت نکشیدن بگن فلانی انقدر نیرو داره انقدرش اینجاست انقدرش اونجاست. الان توی نبرد پایانی قسمت چهار متلاشی شدن ارتش لنیستر هارو دیدم ولی اینکه کل ارتش بود یا نصفش بود یا کمتر بود مشخص نیست. هرکدوم از هفت پادشاهی تعداد مشخصی نیرو میتونه تهیه کنه. مثلا ارتش کامل سرزمین های طوفان که در فصل دوم توسط استنیس به قدمگاه پادشاه برده شد و متلاشی شد دیگه سرزمین های طوفان نمیتونن نیرویی به اون صورت فراهم کنند چونکه کسانی که در سن مناسب جنگ بودند همه رفتند و بر نگشتن. داستان سرسی هم همینه اگه بخواد تجدید قوا کنه باید صبر کنه بچه ها بزرگ شن و به سن جنگیدن برسن!

مزدورها هیچوقت موفقیتی در وستروس نداشتند. همین گلدن کمپانی در خلال قیام های بلکفایر (جنگ پادشاهان ناین پنی اگه اشتباه نکنم) به وستروس اومدن و شکست خوردن چونکه تعداد کافی ندارن. گلدن کمپانی ده هزار نیرو داره که برای غلبه به حتی یک پادشاهی از هفت پادشاهی کافی نیست. در سریال هم فصل 6 استنیس مزدورهایی استخدام کرد (به احتمال زیاد همین گلدن کمپانی) ولی سر بزنگاه ولش کردن. و هیچ مزدوری جلوی یه ارتش دوتراکی و 3 اژدها نمیجنگه و در اولین سرعت فرار میکنن.

اگر ترسشون اینه که سرسی شهرو بسوزونه محاسره شهر هم تفاوتی نداره با حمله به شهر. چون به محض گرسنگی کشیدن سرسی شهرو میپوکونه. فقط یجورایی میخوان سرسی رو زنده نگه دارن برای چی نمیدونم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسترلی راک اهمیت ندارد و نداشته

جالبه که بدونید دراگون استون من ارزشی نداشته و نداره

آخه اگر میشد از یه جزیره ب هفت اقلیم حکم راندن که استنیس مرض نداشت ولش کنه بره شمال واشه درو کردن و جلو اومدن

این که یه ملکه نخواد مردم بمیرن اونم بیگناهش چیز بدی نیست که

جان تو فصل قبل قرار نبود برای نجات ریکون چار نعل بره سمت دشمن إما اینکارو واسه شرافت کرد

شرافت باعث شد بره

شرافت هم برش گردوند(از مرگ)

حالا چرا ملت دارن به چیزایی ایراد میگیرن که اصلا با عقل جور درنمیاد

خدایی اگر اینها باز متن صریح جناب مارتینه بود تو کتاب هاش ایقدر نقد میکردن

هروقت که دنریس بخاد میتونه مملکت و بگیره

۳ اپیزود دست دست کرد(منظور از دست و که میدونید)

متحداشو کشتی هاشو آذوغه هاشو از دست داد

تو یه اپیزود اراده کرد دشمن نابود شد

حال اگر همه اینا باهم متحد میشدن علیه شاه شب جای مرد الکی بهتر نبود

خب سریال هم همین و میخاد نشون بده

حالا دنبال اسیر کردن یه وایت عده ای قهرمان و دلاور و نترس و مبارز و مست و وفادارو نامیرا و ازهمه باحال تر سگ

برن شمال واسه ماموریت بده

پس چی خوبه

اره آدما میمیرن

اصلا آدما باید بمیرن

Valar morghulis

اما آدما باید خدمت هم بکنند

Valar dohaeris

وقتی میگم ساده نگر هستن برخی از دوستان نگران میشن

وقتی میگم سطحی نگر هستن ناراحت میشن

خوده شاه شب ۸۰۰۰ سال پشت دیوار درحال پارو کردن برف بوده

بقول دوستان و نمیتونه از دیوار رد بشه

اما میتونه حداکثر نیرو رو جمع کنه

میتونه منتظر یه فرصت عالی باشه

میتونه توطئه کنه برا کشتن رئیس قلعه (هرچند نیاز نداشته باشه)

میتونه بران و مارک بزنه طوری که جادو و طلسم بزرگ ترین سبز بین تاریخ کلاغ سه چشم و باطل کنه و حتا اونو بکشه

بعد میگید نمیشه ۲تا مرده رو اونور دیوار زنده کنه

 

جدا مثل اینکه دوستان نمیدونن دارن راجبه نایت کینگ

بحث میکنن( ادر بزرگ)بدمن ای که بی مانند در کل داستان های فانتزی بوده

حتا بدون یک دیالوگ

بعد یه جوری اسمشو میبرن انگار طرف پروفسور بالتازاره

 

هرکی چشاش آبی باشه که وایت نشده

شایدم سانسا وایت بوده ما ۷فصل نمیدونستیم

 

وقتی عده ای فقط دنبال ایراد باشن

حتا اگر نباشه بسازنش که مبادا نمیدونم چی چی

دیگه تکلیفی مشخص ه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تاریخ انقضای سرسی و لیتل فینگر تموم شده. زنده نگه داشتنشون هم با زیر پا گذاشتن منطق داستانی میسر شده.

 

وگرنه دنریس با صدهزار دوتراکی و آنسالید و لشگر دورن و هایگاردن و گریجوی و سه اژدهای عظیم باید تو چند ساعت پایتختو می گرفت.

 

لیتل فینگر هم که باید تا الان لو رفته بود و اعدام شده بود. چطور برن chaos is a ladder رو دیده ولی به خودش زحمت نداده یه کم تو گذشته ی همچین آدم خطرناکی که مدام دور و بر خواهرش میگرده کنکاش کنه؟ کل شبانه روزو که در حال پاییدن نایت کینگ نیست.

 

منتها داستان تا زمان هجوم آدرها به کشمکش و تنش نیاز داره و دلیل زنده نگه داشتن این دو نفر هم همینه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب بریم سراغ اپیزود پنجم

اپیزود خوب و قابل قبولی بود به نظرم. از نجات جیمی خوشحال شدم (هر چند که از نظر منطقی نجات با اون زره خیلی سخت به نظر می رسید. و این که هیچ کس از ارتش دنریس دنبالشون نبود. و البته عمق اون دریاچه که کلا باگ بود.)

اما قضیه ی دنریس و تارلی. یعنی رسما منطق فیلمنامه خودشون رو زیر سوال بردن. چه طور ممکنه دنریس حرف از آزادی و من قاتل نیستم بزنه بعد رندیل تارلی و پسرش رو اون جوری آتش بزنه. در کل نشون داد که دنریس هم چیزی از اریس کم نداره. تا این جا هم با کمک مشاور هاش دووم آورده. (یه سری دوستان هم استنیس رو با اریس مقایسه کردن بیشتر شبیه شوخی بود). بد نیست به بازی بد امیلیا کلارک هم اشاره کنم.

بخش پایتخت جالب بود. از مکالمه ی بین تیریون و جیمی لذت بردم. و البته بهترین بخش بازگشت گندری و البته خاندان براتیون به سریال بود. لیام کانینگهام یکی از بهترین بازیگر های سریاله بدون شک. از نگاه کردن افراد حاضر در اتاق میز در درگون استون به داووس موقعی که بحث رفتن تیریون به بارانداز شاه میشه تا صحنه ی ساحل و مقابله با ردا طلایی ها و ورود گندری به قضیه. و بعد هم معرفی گندری به جان همه خیلی خوب دراومده بودن. هر چند که دیالوگی که داووس به گندری گفت که فکر کردم هنوز داری پارو می زنی خیلی مسخره بود.

سم هم که کلا بخش هاش باگه. سیتادل یعنی اینقدر بی در و پیکره؟ این کلید که دست سمه هیچ کس نفهمیده گم شده؟ بعد دو تا نگهبان نداره؟ راحت هر دفعه میره هر چی می خواد برمیداره. در مورد ازدواج ریگار و لیانا هم چند تا نکته رو دوست دارم بگم. یکی این که حتی اگه جان بفهمه تارگرینه بعید می دونم تغییری در رفتار و کارهاش ایجاد بشه. و این که حتی اگر ازدواج ریگار و لیانا قانونی هم بوده چیزی از احمق بودم و خودخواه بودن ریگار و ظالم بودن اریس و حق داشتن رابرت و ادارد کم نمی کنه.

این برنامه ی آوردن یه وایت به نظرم یه کم احمقانه است. مخصوصا با این گروه کوچک. ولی از خود گروهه خوشم اومد. حماسی شده بود آخر اپیزود.

بریم وینترفل. بیلیش داره دسیسه می کنه که برای من جذابه. و یه کم البته تعجب کردم وقتی دیدم حواسش به آریا بود. آریا از قدرت هاش استفاده نکرد و بیلیش رو دست کم گرفت. برن هم که رسما نقش پشمک رو ایفا می کنه. خوب جان اول میومد وینترفل از برن اطلاعات می گرفت! تله پورت که دیگه مرسومه. یه سر می اومد وینترفل سر راه

برخورد جان و دروگون یه کم غیر طبیعی بود. چون برای اژدها خون تارگرین چندان مهم نیست. چیزی که در رقص اژدهایان زیاد دیدیم.

من به این اپیزود نمره ی 7 رو میدم. ایراداتی مثل تله پورت و مشکلات منطقی فیلمنامه و دیالوگ ها (البته این اپیزود بهتر بود دیالوگ ها) وجود دارن.

 

پ.ن: دوستان خواهشاً پشت سر هم پست نذارید.

پ.ن۲: جناب baristan s یکی این که بی خیال این مقایسه‌ کتاب خون ها و سریال بین ها و انتقاد افراد بشین. دیگه خسته کننده شده. دوم هم این که استنیس برای نجات شمال رفت به دیوار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اونقدری که پروموی قسمت 6 چسبید خود قسمت نچسبید

واقعا برام سواله چرا 10 قسمت نساختن این فصل رو تمام قسمتها کاراکترها در حال طی الارض کردنن هنوز یدونه دیالوگ قشنگ تا حالا من ندیدم تو این فصل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
baristan s » سه شنبه مرداد 24, 96 10:39 pm[/url]"]کسترلی راک اهمیت ندارد و نداشته

جالبه که بدونید دراگون استون من ارزشی نداشته و نداره

آخه اگر میشد از یه جزیره ب هفت اقلیم حکم راندن که استنیس مرض نداشت ولش کنه بره شمال واشه درو کردن و جلو اومدن

این که یه ملکه نخواد مردم بمیرن اونم بیگناهش چیز بدی نیست که

جان تو فصل قبل قرار نبود برای نجات ریکون چار نعل بره سمت دشمن إما اینکارو واسه شرافت کرد

شرافت باعث شد بره

شرافت هم برش گردوند(از مرگ)

حالا چرا ملت دارن به چیزایی ایراد میگیرن که اصلا با عقل جور درنمیاد

خدایی اگر اینها باز متن صریح جناب مارتینه بود تو کتاب هاش ایقدر نقد میکردن

هروقت که دنریس بخاد میتونه مملکت و بگیره

۳ اپیزود دست دست کرد(منظور از دست و که میدونید)

متحداشو کشتی هاشو آذوغه هاشو از دست داد

تو یه اپیزود اراده کرد دشمن نابود شد

حال اگر همه اینا باهم متحد میشدن علیه شاه شب جای مرد الکی بهتر نبود

خب سریال هم همین و میخاد نشون بده

حالا دنبال اسیر کردن یه وایت عده ای قهرمان و دلاور و نترس و مبارز و مست و وفادارو نامیرا و ازهمه باحال تر سگ

برن شمال واسه ماموریت بده

پس چی خوبه

اره آدما میمیرن

اصلا آدما باید بمیرن

Valar morghulis

اما آدما باید خدمت هم بکنند

Valar dohaeris

وقتی میگم ساده نگر هستن برخی از دوستان نگران میشن

وقتی میگم سطحی نگر هستن ناراحت میشن

خوده شاه شب ۸۰۰۰ سال پشت دیوار درحال پارو کردن برف بوده

بقول دوستان و نمیتونه از دیوار رد بشه

اما میتونه حداکثر نیرو رو جمع کنه

میتونه منتظر یه فرصت عالی باشه

میتونه توطئه کنه برا کشتن رئیس قلعه (هرچند نیاز نداشته باشه)

میتونه بران و مارک بزنه طوری که جادو و طلسم بزرگ ترین سبز بین تاریخ کلاغ سه چشم و باطل کنه و حتا اونو بکشه

بعد میگید نمیشه ۲تا مرده رو اونور دیوار زنده کنه

 

جدا مثل اینکه دوستان نمیدونن دارن راجبه نایت کینگ

بحث میکنن( ادر بزرگ)بدمن ای که بی مانند در کل داستان های فانتزی بوده

حتا بدون یک دیالوگ

بعد یه جوری اسمشو میبرن انگار طرف پروفسور بالتازاره

 

هرکی چشاش آبی باشه که وایت نشده

شایدم سانسا وایت بوده ما ۷فصل نمیدونستیم

 

وقتی عده ای فقط دنبال ایراد باشن

حتا اگر نباشه بسازنش که مبادا نمیدونم چی چی

دیگه تکلیفی مشخص ه

 

شما دو تا لطف بکن

1. اگر جواب کسی رو میدی متنشو نقل قول کن یا اسمشو بیار

2. بعد از نوشتن نظر و قبل از ارسالش یه بار خودت از روش بخون

 

اگه ملکه میخواد مردم بیگناه نمیرن باید بشینه سر جاش و از ادعاش به تخت اهنین صرف نظر کنه چون در هر جنگی بیشترین صدمه رو مردم عادی میبینن

دویدن جان و برگشتنش از مرگ رو ربطشو درک نمیکنم به این اوضاع.

کسی از مارتین حرفی نزد. اینکه بخاطر کشته نشدن مردم به شهر حمله نکنی ولی یه مدت بعدش اژدهاتو بندازی جون مردم و اتیششون بزنی منطقی نیست! اینکه برای زنده نگه داشتن سرسی یا فرستادن جان به شمال دیوار برای قانع کردن سرسی بیای اتفاقاتو غیرمنطقی پیش ببری بی معنیه.

سریال میخواد نشون بده باید متحد بشند بله ولی اتحاد با سرسی مسخرست. سرسی در کمترین حالت تخت دنریس رو گرفته و ظلم های زیادی در حق خانواده جان کرده. وقتی میتونن به راحتی نابودش کنن اینکه جونشونو به خطر میندازن تا متحدش کنن مسخرست

از جانب بقیه نمیتونم حرف بزنم ولی من سعی ندارم سریال رو بکوبم(برخلاف تصور شما) بهترین سریالیه که به عمرم دیدم ولی دلیل نمیشه به روی ضعف هاش چشم بپوشونم.

 

دوست عزیز وقتی کسی با رنگ چشم غیر ابی میمیره و بعد مرگش ابی میشه این روندی طبیعیه؟ من اطلاعی از علم زیست شناسی ندارم شما به من توضیح بده. سریال رو ببین کتاب رو بخون اون اجساد از همون اولش متوجه غیرعادی بودنشون میشن و میبرن به قلعه برای مطالعشون.

 

حرف کسی نمیتونه ایرادی به چیزی بچسبونه و نمیتونه ایراد چیزی رو بپوشونه. هیچ چیز بی نقصی وجود نداره و نبایدم چیزیو بی نقص جلوه داد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا خوبه خودم به بی نقص نبودن هیچ کدوم از قسمتها اشاره کرده بودم در پست های قبلیم

حالا دوستان با فرافکنی و فرار رو به جلو میان همونا رو به خودمون تحویل میدن جالبه اونم خیلی

از اینجا به بعد برای استنیس باراتیون ه

اگر قراره صحبتی با کسی خاصی بشه بهتره ب پیام خصوصی داده بشه

از کسایی که مدتها در سایتی در حال فعالیت هستن این گونه رفتارها بعیده البته ازبعضی ا خب نه بعید نیست

اما من کسی و مورد خطاب قرار ندادم نظراتشان رو نقد کردم و مقایسه هاشون رو با المان های رایج

حالا اگر کسی نظری داره محترم

نه صرفا درست

خطاب قرار دادن کسی هم درست نیست مگر حیطه وظایف دوستان باشه

پیغام دارید گزارش به دوستان شورای پادشاهی بدین رسیدگی کنن

نه که خودتون وارد مساله کنید وبا بعضی از خصوصیات که شایسته نیست و اینجا به کار نمیبرم برای دیگران خطه مشی تعیین کنید

خیلی وقته بحث رو با بعضی از دوستان بی فایده وپوچ احساس کردم

چون ادله محکمی ندارن

و دیگر کلا برام اهمیت نداره که بخام وارد بحثشون شم

استنیس هم برای آزادی خواهی رفت شمال

تخت سلطنت و ادعای پادشاهی هم حتما همش پر بوده و

تمام ملت هفت اقلیم....ر

 

از جناب جورامون درخواست دارم این پست خودم بعد از مطالعه شون حذف شه

بعضی از دوستان هم متقاعد به ویرایش بخشی از پست شون کنن

درست بود پیام خصوصی باشه

اما حالا که دوستان عمومی مطرح کردن منم مثه خودشون رفتار کردم

اصلا دوست ندارم ا ین تاپیکم مه قسمت قبل الکی طولانی شه ب خاطر هیچ و پوچ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استادان گرامی،حضرات گرانقدر،من کوچیک همه شما لیدی ها و عالیجنابان عزیز هستم ولی نمیتونم اینقدر راحت از کنار توهین مستقیم به رئگار مثل احمق خوندن و امثال این بگذرم،طرفدارای تارگربن ها هم میتونن به یه غاصب توهین کنن و باعث عذابتون بشن،مراعات کنید لطفا!!!

دوستان محترمم،اینکه میفرمائید این مسخرست یکی بیاد بگه نمیخوام مردم بی گناه دقت کنید بی گناه بمیرن خیلی فرق داره با کسانی که سلاح دست گرفتن و باهات مقابله میکنن در حالی که نشستنت بر تخت پادشاهی یه حقه نه ادعا،این افراد حتی وقتی خلع سلاح میشن و پیشنهاد تسلیم شدن یا شرافت نایت واچ شدنو رد میکنن جزاشون چیه دقیقا!؟یکی از عزیزانم اینو جواب بده با لحن مناسب لطفا!!!

آیریس دیوانه بود باشه ولی این دلیل نمیشه خاندانی که اصلا هفت پادشاهی رو آورد زیر یه پرچم و بنیان گذار این پادشاهی بودن زیر سوال برن،دوست عزیزی فرمودن برم تارگرینهارو مطالعه کنم،ولی مطمئنی شما مطالعه کردی؟پادشاهان خوب تارگرین معمولا بالای 50 سال هرکدوم حکومت کردن با صلح پایدار،سپاهی که روبروی شورشی ها قرار گرفتند در ترایدنت تعدادشون بیشتر بود،این مطلب وقتی قابل تامل تر میشه که پادشاهشون یه به قول شما دیوانه بود و این همه هوادار باز هم دور تارگرینها جمع شدن بعلاوه سپاهیان ریچ!و سپاهی که میتونست از دورن بیاد و بخاطر در حال مرگ بودن ملکه دورنیش ها و محافظه کار بودن دوران مارتل انجام نگرفت،در ضمن باید خیانت لنیستر ها رو هم ضمیمش کنیم که بیشتر مربوط میشد به سیاس بودن تایوین و صد البته کینه اش نسبت به شخص آیریس بخاطر گارد شدن جیمی وارث کسترلی و البته رد شدن پیشنهاد سرسی با رئگار و رعیت خوندن لنیسترا توسط آیریس بی فکر...پادشاهی تارگرین به آیریس باخت نه شورشی ها...

من احترام زیادی برای شمالی ها قائلم،اونها سالها محافظان لایق شمال بودن،برندون معمار لطفی که به همه وستروس کرد مثال زدنیه و امثالهم ولی خیانت به تارگرین نابخشودنیه و باید تاوانش پرداخت بشه،گرچه لرد های رودخانه و ارن ها و بنظرم شمالی ها تا حالا به اندازه کافی تاوانشونو با سرنوشتشون پرداخت کردن فقط مونده فرزند مشروع رئگار جیهیریس تارگرین(جان اسنو)پادشاه برحقش بشه در کنار عمه گرانقدرش...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » سه شنبه مرداد 24, 96 11:19 pm[/url]"]استادان گرامی،حضرات گرانقدر،من کوچیک همه شما لیدی ها و عالیجنابان عزیز هستم ولی نمیتونم اینقدر راحت از کنار توهین مستقیم به رئگار مثل احمق خوندن و امثال این بگذرم،طرفدارای تارگربن ها هم میتونن به یه غاصب توهین کنن و باعث عذابتون بشن،مراعات کنید لطفا!!!

دوستان محترمم،اینکه میفرمائید این مسخرست یکی بیاد بگه نمیخوام مردم بی گناه دقت کنید بی گناه بمیرن خیلی فرق داره با کسانی که سلاح دست گرفتن و باهات مقابله میکنن در حالی که نشستنت بر تخت پادشاهی یه حقه نه ادعا،این افراد حتی وقتی خلع سلاح میشن و پیشنهاد تسلیم شدن یا شرافت نایت واچ شدنو رد میکنن جزاشون چیه دقیقا!؟یکی از عزیزانم اینو جواب بده با لحن مناسب لطفا!!!

آیریس دیوانه بود باشه ولی این دلیل نمیشه خاندانی که اصلا هفت پادشاهی رو آورد زیر یه پرچم و بنیان گذار این پادشاهی بودن زیر سوال برن،دوست عزیزی فرمودن برم تارگرینهارو مطالعه کنم،ولی مطمئنی شما مطالعه کردی؟پادشاهان خوب تارگرین معمولا بالای 50 سال هرکدوم حکومت کردن با صلح پایدار،سپاهی که روبروی شورشی ها قرار گرفتند در ترایدنت تعدادشون بیشتر بود،این مطلب وقتی قابل تامل تر میشه که پادشاهشون یه به قول شما دیوانه بود و این همه هوادار باز هم دور تارگرینها جمع شدن بعلاوه سپاهیان ریچ!و سپاهی که میتونست از دورن بیاد و بخاطر در حال مرگ بودن ملکه دورنیش ها و محافظه کار بودن دوران مارتل انجام نگرفت،در ضمن باید خیانت لنیستر ها رو هم ضمیمش کنیم که بیشتر مربوط میشد به سیاس بودن تایوین و صد البته کینه اش نسبت به شخص آیریس بخاطر گارد شدن جیمی وارث کسترلی و البته رد شدن پیشنهاد سرسی با رئگار و رعیت خوندن لنیسترا توسط آیریس بی فکر...پادشاهی تارگرین به آیریس باخت نه شورشی ها...

من احترام زیادی برای شمالی ها قائلم،اونها سالها محافظان لایق شمال بودن،برندون معمار لطفی که به همه وستروس کرد مثال زدنیه و امثالهم ولی خیانت به تارگرین نابخشودنیه و باید تاوانش پرداخت بشه،گرچه لرد های رودخانه و ارن ها و بنظرم شمالی ها تا حالا به اندازه کافی تاوانشونو با سرنوشتشون پرداخت کردن فقط مونده فرزند مشروع رئگار جیهیریس تارگرین(جان اسنو)پادشاه برحقش بشه در کنار عمه گرانقدرش...

من نظر ها رو یک مدتی خوندم و چیزی که به نظرم جالب اومد اینه که خیلی از افراد برای نظر دادن از طرف خودشون هم قضیه رو از دید شخصیت های داستان نگاه میکنن با همون قدرت خواهی و انحصار طلبی در حالی که اون ها این جوری به قضایا نگاه میکنن و قضایا رو این جور بیان میکنن که خودشون رو توجیه کنن و اطافیانشون رو قانع ولی ما که از بیرون نگاه میکنیم فکر میکردم باید منطقی تر باشیم.

مثل همین قضیه ی خیانت به تارگارین ها که شما بیان کردین به هر حال آیریس خیلی اشتباهات بدی کرد و ظلم زیادی روا کرد .از حماقت هاش با لنیستر ها تا بی رحمی بی موردش با استارک ها و بی فکریش تو قضیه ی داسکندیل و اتفاقات بعدش و همه ی بی رحمی هاش قیام بر علیهش کاملا قابل پیش بینی بود.اگه این لرد ها علیهش قیام نمی کردن واقعا بی لیاقت بودن.این اسمش خیانت نیست این همه موارد انقلاب و شورش ها توی تاریخ هست و ما توی دنیای واقعی بهش خیانت نمیگیم آزادی خوای میگیم.قرار نیست همه بشینن ظلم و ستم رو نگاه کنن این اسمش وفاداری نیست بزدلیه.اصلا این وفاداری های کورکورانه خودش مسخره است.تارگرین ها پادشاه خوب هم داشتن و توی تاریخشون هم انکار نشده ولی این آخری واقعا مشکل داشت اصلا کلا قضیه ی غاصب و حق و حقوق پادشاهی با واقعیت در تضاده .حکومت رو اونی به دست میاره که قدرتشو داره حتی نه اونی که لیاقت و شایستگیشو داره.قلمرو که مثل ارث پدری نیست و کسی هم صاحبش نیست که یکی بیاد بدزدتش و اون یکی بگه حق من بود. تو ی تاریخ واقعی هم افراد انگشت شماری بودن که واقعا برای مردم قیام کردن(تازه در این مورد هم خیلی نمیشه مطمئن بود)بقیه همه برای قدرت بود.دنریس هم داستانش همینه دیگه میخواد قدرت رو دست بگیره بقیش یک مقدار بهانه است ذیگه حق تولد منه زیاد دلیل نیست مملکت جز دارایی های کسی نیست.

و این که اگه به یک شخصیتی علاقه مند باشیم دلیل نمیشه ازش بت بسازیم و ازهمه ی اشتباهات مبرا بشه و برای هر کار اشتباهی که انجام میده هم دلیل بیاریم.ریگار خوبی هایی داشت که خیلی شخصیت های داستان تاییدش کردن ولی انصافا اگه مسئله ی خیلی خاصی توی بقیه ی داستان مشخص نشه این یه کارش یکم احمقانه بود دیگه .دلیل نمیشه خودش هم احمق بوده باشه.شاید اون انسان بسیار درستکاری که مدنظره نبوده باشه ولی دلیل نمیشه بد باشه( همین تحمل ظلم های پدرش که به دیگران میکرد).انصافا اگه داستان رو همون طوری که تاریخ رو میخونید نگاه کنید یعنی با بی طرفی و از دید انسانی هر کسی اشتباهات خودش رو میکنه.

فقط هم منظورم تارگرین ها نیستن خیلی دیگه از شخصیت ها ی داستان که طرفدارای پرو پا قرصی همین جا دارن که از همه ی کارهاشون دفاع میکنن کارهای غیر قابل دفاعی هم انجام میدن که اگه مثلا توی دنیای واقعی یا هزاران سال پیش توی دنیای واقعی میفتاد من فکر نمیکنم به نظر همین افراد هم خیلی برحق و درست میومد.

کلا این مسئله توی ذهنم مونده بود به تاپیک هم ربط نداشت شرمنده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستانی که اسیر کردن وایت برا راضی کردن سرسی و کلا توجه به سرسی به نظرشون عجیب میاد ظاهرا توجه ندارن یا از روی حب و بغض نمیخوان توجه کنن که الان سرسی عملا ملکه پنج پادشاهی از هفت پادشاهی وستروس به علاوه جزایر آهنه و دو پادشاهی دیگه هم ذره ای دنریس رو قبول ندارن تا جایی که میخوان جان رو به جرم ملاقات باهاش خلع کنن

تو منطق سریال و همون طور که آرچمیستر سیتادل هم تو تحلیل نامه میستر ولکان اشاره ای داشت در حال حاضر جز کاسترلی راک که اونم تله آنسالیدها شده و وفادارترین نیروهای دنی دارن توش از گرسنگی میمیرن همه شهرها و قلعه های جنوب در اختیار سرسیه و دنریس فقط یه جزیره کوچیک و به دردنخور دراگون استون رو در اختیار داره که از همونم بدون اژدها نمی تونه جلوی ناوگان یورون دفاع کنه و خودش هم صراحتا گفت اگه بیام شمال سرسی میاد اینجا رو میگیره

برا تغییر جبری این وضعیت هم تنها راهش اینه که با اژدها و دوتراکی ها همه شهرها و قلعه های جنوب رو بسوزه و مردمشون رو قتل عام کنه که اونوقت دیگه لازم نیست شاه شب بیاد جنوب و بابت کم شدن زحمتش از دنریس تشکر میکنه

پس اینکه شاه شمال تصمیم میگیره شخصا جونش رو به خطر بندازه و بره اونور دیوار تا برا سرسی وایت اسیر کنه بیاره و همه عقلای قوم هم تصمیمش رو تایید میکنن چون همگی میدونن که برای شکست شاه شب نیاز به تجمیع همه قوای زنده ها دارن و بدون اتحاد با سرسی هم همه قوای زنده ها یه جا جمع نمیشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در هرصورتم قوای زنده باز کمتر خواهد شد باز وباز

آدما میمیرن

شاید برا همینه که شخصیت مورد ه انتخاب م غرب زمینی بود نترس

تا شاید از مرگ نترسم

وشعار برگزیده م مشرق زمینی تا یادمان نره هر لحظه مرگ در حال تعقیب انسان های نخستین و اندالها و تمام موجودات ه

مطمئن م مطمئن هستیم داستان تموم میشه احتمالا با پیروزی بر شاه شب در ادامه بهار

رؤیای افسانه ای رو خواهیم دید

Valar morghulis

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان قسمت 6 لو رفته درسته؟؟ با چه کیفیتی؟ همین الان یاداوری کنم که اسپویل نکنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×