رفتن به مطلب

به قسمت پنجم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای می دهید ؟  

57 رای

  1. 1. به قسمت پنجم فصل هفتم از 1 تا 10 چه نمره ای می دهید ؟

    • 1
      2
    • 2
      0
    • 3
      0
    • 4
      1
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      5
    • 8
      11
    • 9
      17
    • 10
      16


Recommended Posts

طرفدار نسبی استارکها » دوشنبه مرداد 23, 96 10:47 pm[/url]"]
Sr Baristan » دوشنبه مرداد 23, 96 10:00 pm[/url]"]خوشم میاد قدرت تارگرین ها اینقدری هست که همیشه تو وستروس نسبت بهشون حس حسادت و کینه های شکستشون وجود داشته حتی بین طدفدارانشون تو دنیای واقعی.

ایرادی بهتر از آتش زدن دشمنانت دقت کنید دشمن،کلمه دشمن مثل اینکه براتون مفهومی نداره،دوستی فرمایش کردن پدر و پسر باهم چرا!؟واقعا دلیله این برای دیوانه بودن؟باشه شما شمالیا متمدنید و ما تارگرینها دیوانه(کاراستارک و آمبر و بولتونها خوبن)،رئگار ظالم بود و برندون مظلوم!!!میدونم سخته زانو زدن جلوی یه تارگرین،مخصوصا حالا که اژدهاهاشون برگشتن و دوباره قدرتشون به تمام زیرک بازیا سیاسی گری ها خیانتا فسادها اشرافی گری ها ارباب و رعیتی هاتون میچربه...نظام فاسد وستروس باید نابود بشه از آمبر ها کاراستارک ها بولتون ها گلاور ها ارن ها فری ها گریجوی ها لنیسترها تارلی و تایرل ها و همه اقوامی که بویی از تعهد و پرچمدار بودن و لرد بودن نبردن،شونه خالی کردن ها و هرچیز دیگه ای که منو به عنوان یه طرفدار تارگرین ها ازشون متنفر کرده و این فقط قدرت تارگرینها و شکست هاتون ازشون دلیل تنفرتون از این خاندانه و دلایل غیر قبول برای خودم

دیگه نمیتونم تو بحث های مربوط به خاندان ها نظری بدم واقعا

دوستی هم که گفتن استنیس قابل مقایسه تره با مدکینگ باید دید کدوم مدنظرشونه. استنیس کتاب یا استنیس سریال؟؟؟ اگر اون آتیش زدن شیرین رو کنار بذاریم و اشتباه بزرگش در تصمیم به قتل گندری و مجازات داووس به خاطر فرای دادنش (البته تو کتاب در مورد حرامزاده رابرت ظاهرا شک داشت و تصمیم نگرفته بود) که در این صورت دیگه تقریبا کاری با استنیس سریال نداریم اون موقع دیگه اصلا هیچ شباهتی به مدکینگ نداره. آتیش زدن کسایی که بهش خیانت کردن (به معنای کلمه خیانت کردن) به خاطر اعتقاد جدیدش به اون دین بود. کاری ندارم در مورد اون دین و ... . اما حداقل حداقل حداقلش هر طوری حساب کنیم چطوری میگید کارش از دنریس بدتره؟ مگه شکنجه میکرد استنیس؟ (از منبع کتاب بگید یا سریال چون ممکنه یادم رفته باشه) حالا چون اژدها داره دنریس با اژدها میسوزونه سوزوندن حساب نمیشه و اعدام میشه؟ خوبه تو سریال هم دادشون رو شنیدیم.

البته در مورد استنیس سریال با کار آخرش و اون تصمیمش در موردگندری قطعا به پادشاه دیوانه نزدیک شد.البته فاصله اش باهاش خلی زیاده و همچنین فاصله اش با ریگارو اگر دنریس به شمال حمله کنه (در سریال) دنریس هم گوی سبقت رو می رباید )

منظورم استنیس سریال بود اعتقاد نداشتن به خدای مورد نظر شما خیانت محسوب نمیشه دلیل آتش زدن نزدیکانش(برادر زن و دخترش) دقیقا به چه علت بود جز دیوانگی

استنیس آدما رو کباب میکرد حداقل 10 دقیقه طول میکشید تا یکی ذره ذره جون بده اگه این شکنجه نیست اسمش چیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
R-FAARAZON » دوشنبه مرداد 23, 96 11:19 pm[/url]"]کاملا موافقم. تیریون می تونست مدل کسترلی راکو در بارانداز هم پیاده کنه. واقعا نمیشه به سرسی رحم کرد. سرسی حتی اگه یورون و نیروی دریایی اش، گروه طلایی و تمام محافظین بارانداز پادشاه هم نابود شن باز تسلیم نمیشه چون یک انسان خودخواه و انحصار طلبه.

ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان

باید کار سرسی رو یه سره کرد و عازم شمال شد ولی فکر نکنم شخصیت سرسی در فصل هفتم هم حذف شه و چشمم آب نمی خوره تا پایان دانست بلایی به سر این شخصیت بیاد.

من هم اطمینان دارم سرسی تا آخرین لحظه میجنگه. همونطور که تو فصل اول به ند گفت، در بازی تاج و تخت یا میبری یا میمیری. سرسی حاضره بمیره ولی تسلیم نشه.

 

اصلا فرض کنیم سرسی قول آتش بس داد. از کجا معلوم به قولش پایبند بمونه؟ این همون کسیه که سپت بیلور رو منفجر کردو ملکه و خانوادش و سپتون اعظم و ده ها اشرافی رو نابود کرد. اونوقت میخوان بهش اعتماد کنن که بهشون خیانت نکنه؟

 

از تیریون و واریس تعجب میکنم. این دو نفر سالها در کنار سرسی بودن و میدونن چه موجود خطرناک و غیرقابل اعتمادیه.

 

فکر میکنم دلیل واقعی این مأموریت اینه که میخوان طبق روال فصل های پیش یه نبرد حماسی در اپیزود یکی مونده به آخر داشته باشن. وگرنه که هیچ دلیل منطقی ای پشت این نقشه وجود نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان

اجازه بدید از دید فانتزی و در همون فضا و شرایطی که داستان جریان داره بهش نگاه کنیم

قطعا اگه بخایم بعنوان یه انسان متمدن قرن 21 به این داستان و رفتار کارکترها بنگریم و با همین رویکرد، رفتارهاشون رو با رفتارهای بشر قرن اخیر مقایسه کنیم و قضاوتشون کنیم، عملمون صحیح نخواهد بود و کمتر کارکتری هم نمره قبولی خواهد گرفت

 

ایراد عدم رعایت فاصله های زمانی و بی منطقی در سلسله رخدادها رو زیاد میشنویم.

البته قبول دارم که برخیش وارد هست اما عنایت داشته باشید که قراره این مجموعه یه جورایی جمع شه و سازندگان هم فقط 15 قسمت فرصت داشتند برای به مقصد رسوندن ماجرای اونهمه کارکتری که طی 6 فصل گذشته خلق شدند.

پس چاره ای نیست جز کوتاه کردن داستانها و حذف زوائد اون و البته که با فقدان نمایشنامه قوی (جلدهای جدید کتاب) مشاهده برخی بی نظمیها و شلختگیها امری دور از ذهن نخواهد بود

ضمنا فراموش نکنیم که این بی سر و ته بودن زمانی ماجراهای داستان، در خود کتاب هم دیده میشهو با خوندن کتاب نمیشه براحتی متوجه جریان منطقی زمان و تقدم و تاخر ماجراها شد. هر راوی در زمان خودش داره داستان رو روایت میکنه و دقیق نمیشه روایتهاشون رو با هم تطبیق داد

پس تقاضا دارم بحث ایرادات زمانی رو رها کنیم و زیاد خرده نگیریم

 

بجاش انتظار میره که دوستان نکته سنج و تیزبین، تمام هنرشون رو روی جزئیات و کلید واژه هایی که در خلال تصاویر و ماجراها به نمایش در میاد به خرج بدن و ما رو از توضیحات خوبشون بهره مند کنند

این درست نیست که تا زمانی که سریال عقبتر از کتابها بود، یه عده از کتاب خونها مثل بلبل نغمه خوان، همه تحلیلها رو ارائه می کردند اما به محض پیشی گرفتن سریال، همه اونها نطقشون کور شد و ما موندیم و یه سری انتقادات غیر اساسی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سرسی فقط خودش و خواسته هاش براش مهمن و بقیه وسیله ای اند برای رسیدن به هدفش و انحارطلبی اش اگه غیر این بود سعی در سقوط سلطنت تامن نمی کرد. در همین قسمت وقتی جیمی منطقی صحبت می کرد نگاه حقیرانه ای به جیمی می کرد.

سرسی فقط با آتش بس می خواد زمان بخره تا توازن قوا دوباره برقرار شه.

باید دنریس در همون اول سر افعی رو می کوفت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مدافع » دوشنبه مرداد 23, 96 11:42 pm[/url]"]دوستان

اجازه بدید از دید فانتزی و در همون فضا و شرایطی که داستان جریان داره بهش نگاه کنیم

قطعا اگه بخایم بعنوان یه انسان متمدن قرن 21 به این داستان و رفتار کارکترها بنگریم و با همین رویکرد، رفتارهاشون رو با رفتارهای بشر قرن اخیر مقایسه کنیم و قضاوتشون کنیم، عملمون صحیح نخواهد بود و کمتر کارکتری هم نمره قبولی خواهد گرفت

 

ایراد عدم رعایت فاصله های زمانی و بی منطقی در سلسله رخدادها رو زیاد میشنویم.

البته قبول دارم که برخیش وارد هست اما عنایت داشته باشید که قراره این مجموعه یه جورایی جمع شه و سازندگان هم فقط 15 قسمت فرصت داشتند برای به مقصد رسوندن ماجرای اونهمه کارکتری که طی 6 فصل گذشته خلق شدند.

پس چاره ای نیست جز کوتاه کردن داستانها و حذف زوائد اون و البته که با فقدان نمایشنامه قوی (جلدهای جدید کتاب) مشاهده برخی بی نظمیها و شلختگیها امری دور از ذهن نخواهد بود

ضمنا فراموش نکنیم که این بی سر و ته بودن زمانی ماجراهای داستان، در خود کتاب هم دیده میشهو با خوندن کتاب نمیشه براحتی متوجه جریان منطقی زمان و تقدم و تاخر ماجراها شد. هر راوی در زمان خودش داره داستان رو روایت میکنه و دقیق نمیشه روایتهاشون رو با هم تطبیق داد

پس تقاضا دارم بحث ایرادات زمانی رو رها کنیم و زیاد خرده نگیریم

 

بجاش انتظار میره که دوستان نکته سنج و تیزبین، تمام هنرشون رو روی جزئیات و کلید واژه هایی که در خلال تصاویر و ماجراها به نمایش در میاد به خرج بدن و ما رو از توضیحات خوبشون بهره مند کنند

این درست نیست که تا زمانی که سریال عقبتر از کتابها بود، یه عده از کتاب خونها مثل بلبل نغمه خوان، همه تحلیلها رو ارائه می کردند اما به محض پیشی گرفتن سریال، همه اونها نطقشون کور شد و ما موندیم و یه سری انتقادات غیر اساسی

با دوستمون کاملا موافقم،قبلا بیشتر شاهد حضور کتاب خونها بودیم و الان اونها جاشون رو دادن به منتقدین سینماییمون،نمیدونم من که خودمو در سطحی نمیدونم بخوام داستان نغمه رو نقد سینمایی بکنم!!!حتما عزیزان مطالبی رو در این باب مطالعه داشتن ولی خود من بیشتر سعی میکنم بحثم پیرامون داستان نغمه باشه

برای مثال فرار برن و جیمی،موافقم که فرارشون خوب در نیومد ولی مهم قصیه اینه که جیمی اسیر نشد که اسیر میشد خودش یه داستان دیگه بود و اسیر نشدنش یه قصه دیگه...بیایم اینارو نقد کنیم و تحلیل،دقت کنید تحلیل...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در بحث سرسی و فرصت دادن بهش خودم اگه دست ملکه بودم بهش مشاوره حمله برق آسا به کینگزلندینگ رو میدادم ولی میشه رفتار تیریون رو اینجور تحلیل کرد:

اون متوجه اهمیت حضور آدر ها شده و حان رو جدی گرفته بالاخره و میدونه با رد شدن آدرها از دیوار فرصت زیادی نخواهند داشت بنابراین میخواد با پیشنهاد صلح یکم زمان بخره تا بحث آدرها پشت دیوار حل بشه تا بعد برسن به خواهر عزیز تر از جانش

گرچه بنظرم اشتباه محضه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رفتن جان اسنو به اون طرف دیوار واسه دزدیدن یه مُرده خیلی به نظرم احمقانه ست. نکنه دوباره بمیره؟ آخه کینگی که مردمش انقدر براش مهمن واسه همچنین چیزی میره اونور دیوار؟ اونم وقتی که تو هاردهوم به اون سختی از دست ارتش مردگان در رفته. در حالی که میدونه ارتش مردگان حرکتش رو به سمت دیوار شروع کرده. اصلا به نظرم رفتن اون تیم با اون همه کاراکتر مهم احمقانه بود. اگر بمیرن یعنی فقط خواستن تراژدی داستان رو زیاد کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منظورم استنیس سریال بود اعتقاد نداشتن به خدای مورد نظر شما خیانت محسوب نمیشه دلیل آتش زدن نزدیکانش(برادر زن و دخترش) دقیقا به چه علت بود جز دیوانگی

استنیس آدما رو کباب میکرد حداقل 10 دقیقه طول میکشید تا یکی ذره ذره جون بده اگه این شکنجه نیست اسمش چیه

 

اکسل فلورنت تو کتاب این اتفاق براش نمیفته. اما در مورد سریال هم دلیل کشتنش رو اعتقاد نداشتن به خدای استنیس نمیگه. میگه من بهش گفتم بت هاش رو از بین ببره قبول نکرد. در واقع عمومی داشت مخالفت میکرد با آیین و قانونی که گذاشته بود. (کاری به درستی یا نادرستی دینش ندارم) دلیل این مدعا هم که دلیل کشتن هاش صرفا مخالفت با خداش نیست سر داووس هست. اون که من یادم نمیاد هیچ جا به خدای نور اعلام ایمان کرده باشه اما نه تنها از این بابت مجازات نشد بلکه دست پادشاه بود. البته من اصراری بر دفاع از استنیس سریال ندارم. اگر تو کتاب هم چیزی شبیه به کارش در مورد گندری هست بگید. (من کتاب رو نخوندم اما ویکی انگلیسی و فروم و ... گشتم کلیات رو میدونم)

البته ازتون خیلی ممنونم این نکته رو اعلام کردید که که اکسل فلورنت رو در کنار خانوادش کشت. حتی اگر خانوادش هم اصرار بر نگه داشتن بت و قانون شکنی داشتن باز هم کارش(نشون دادن زجر کشیدن اونا در حال سوختن به اکسل فلورنت) وحشتناکه و حتی میشه گفت بدتره نسبت به دنریس. من یادم رفته بود و توجهی نداشتم به این موضوع. ممنون

نکته: مراجعه شه به پست بعدیم

این ده دقیقه درست نیست همونطور که تصور لحظه ای مردن توسط اژدها هم درست نیست. دلیلم هم خود سریاله تو همون سوزوندن اکسل فلورنت اگر ببینید خیلی سریع میسوزن و تموم میشه . البته مثلا پادشاه اونطرف دیوار هم طول کشید ولی اژدها هم یهو نمیسوزونه هم تو سکانس اعدام واضحه و هم تو سکانس نبرد. صدالبته با اژدها دردش کمتره و سریعتر تموم میشه. اما بحث من اصلا سر درد نیست. اگر درد موقع کشتن بد باشه پس اعدام (طناب دار) هم بد هست. در حالی که الان تو دنیا قطعا زدن گردن بدتر حساب میشه. بحث قانون نبودن و مرسوم نبودن این امره. و در واقع فقط روش خودشه.چون فقط خودش اژدها داره و یه قدرت نمایی هست. در حالی که استنیس کلا میشه گفت قانون رو از گردن زدن به آتیش زدن تغییر داد.

بازم یه نکته ای رو بگم من اصلا مشکلی با کشتن این دو لرد توسط دنریس ندارم. مشکل با نحوه کارش هست. حتی تا حدی میتونم با آتیش زدنه کنار بیام ولی اونطوری پدر و پسر کنار هم .

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعنوان مثال، از زمانی که سمول تارلی به سیتادل رفت، یه عده فقط ایراد می گرفتند که قستمهای سمول چقدر خسته کننده هست و چرا بجای بقیه کارکترها، این رو نشون میدن؟!!!!

اجازه بدید یه بار دیگه روایت سمول رو بازنگری کنیم و ببینیم واقعا این رفت و برگشت، بیهوده و برای پر کردن زمان داستان بود؟

در ابتدای سفر سمول، ما با پدرش آشنا شدیم و این پیش درآمد، بهونه ای شد برای نشون دادن پدر در قسمتهای اخیر و جنگ و نهایتا سوزونده شدن که البته قسمتهای مربوط به رندیل تارلی، بحثهای بسیار زیادی رو تو همین فروم به همراه داشت. پس میشه نتیجه گرفت که اگر اون مقدمه رو نداشتیم و از طریق سمول با رندیل آشنا نمی شدیم، ماجراهای الان رندیل نمی تونست جذابیت خاصی داشته باشه

دوم: فهمیدیم که رندیل، یه شمشیر والریانی داره که البته فعلا دست سمول هستش و باید منتظر بمونیم تا ببینیم که قراره کی ازین شمشیر استفاده کنه و چه نقشه هایی براش کشیده شده

سوم: با حضور سمول و مطالعه کتب کتابخوانه سیتادل، سر جوراه نجات پیدا کرد و دوباره به جمع یاران کلیسی برگشت. قطعا اگر نبود سمول و طبابتش فاتحه سر جوراه هم خونده شده بود

چهارم: از طریق سمول، و با مطالعه کتب منبع، جان خبردار شد که معدن شیشه اژدها در دراگون استون وجود داره (بماند که استنیس هم قبلا این رو گفته بود ولی ظاهرا به فراموشی سپرده شده بود) و همین امر مستمسکی شد برای سفر اکتشافی برای استخراج دراگون گلس و نتیجتاً اتحاد با دنریس

پنجم: اساتید سیتادل مجاب شدند که اخطار استاد وینترفل رو جدی بگیرند و براحتی از کنارش نگذرند و همه ما میدونیم که اعلام خطر از سوی سیتادل به لرد ها تا چه حد در بسیج نیروها علیه شاه شب، حیاتی و مهم خواهد بود.

ششم: از طریق سم و در واقع گیلی، ما خبردار شدیم که جان، حرامزاده تارگرین نبوده و در واقع، جانشین قانونی تارگرینها محسوب میشه. بماند که درز این خبر و انتشارش، میتونه عواقب سنگینی رو برای خود جان و اتحاد شمال داشته باشه و با خاطرات ناخوشایندی که شمالیها از تارگرینها دارند چه بسا این خبر باعث ایجاد شورش علیهش بشه

 

خب حالا منصفانه به ماجرای بقیه کارکترهایی که زمان بیشتری از سریال رو به خودشون اختصاص دادند نگاه کنید و خودتون قضاوت کنید که کدومیک ازین کارکترهای بعضا محبوب، نقش و رسالت مهمتری از سمول، در آینده وستروس داشتند؟

 

و نهایتا اینکه آیا درسته که باز هم با همون دید ماجراجویانه به داستان نگاه کنیم و فقط قسمتهایی که در اون، جنگ و نزاع وجود داره رو حائز نمره بالا بدونیم و از کنار بقیه روایتها به راحتی بگذریم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببخشید درباره پست قبلیم باید یه توضیح بدم.

من اشتباه فکر کردم که با خانوادش کشته شد اکسل فلورنت در حالی که این طور نیست. اون کسایی که کنارشن خانوادش نیستن. من فکر کردم خانوادش هستن. چون نوشتید دخترش من فکر کردم دختر اکسل فلورنت. چه شتباه مضحکی کردم

پس در این مورد (کشتن اعضای خانواده کنار هم) همچنان استنیس مبراست و دنریس پیشتاز

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سوال هم از دوستان مطلع داشتم

جایی خوندم که پرینس وعده شده (همونی که ملیساندرا خودش رو مامور به خدمتش میدونه و اول فکر می کرد استنیس هستش برا همین در دراگون استون زمانی که مجسمه خدایان هفت رو می سوزوندند، شمشیرش رو از توی آتش درآورد و مشتعل بود؛ بعد مدعی شذ که اشتباه میکرده و جان، همون پرینس هستش)، شمشیری داره آتشین

 

توی پروموی قسمت بعد، می بینیم که بریک دونداریون، زمانی که برای مبارزه آماده میشه، شمشیرش مشتعل میشه و در خلال نبرد هم با همون شمشیر آتشین داره وایتها رو از بین می بره. همینکار رو هم زمانی که قرار شد سندور کلگین رو با روش مبارزه، مجازات کنند انجام داد و انجا هم اگر خاطرتون باشه شمشیر مشتعلش باعث شد که سندور کمی بترسه

 

بنظر شما، آیا این تصاویر معنیش این نیست که پرینس وعده شده، بریک دونداریون هستش و برای همین هم چند نوبت از مرگ برگشته؟؟ و قراره که نقش مهمی در نبرد با شاه شب ایفا کنه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مدافع » سه شنبه مرداد 23, 96 12:25 am[/url]"]یه سوال هم از دوستان مطلع داشتم

جایی خوندم که پرینس وعده شده (همونی که ملیساندرا خودش رو مامور به خدمتش میدونه و اول فکر می کرد استنیس هستش برا همین در دراگون استون زمانی که مجسمه خدایان هفت رو می سوزوندند، شمشیرش رو از توی آتش درآورد و مشتعل بود؛ بعد مدعی شذ که اشتباه میکرده و جان، همون پرینس هستش)، شمشیری داره آتشین

 

توی پروموی قسمت بعد، می بینیم که بریک دونداریون، زمانی که برای مبارزه آماده میشه، شمشیرش مشتعل میشه و در خلال نبرد هم با همون شمشیر آتشین داره وایتها رو از بین می بره. همینکار رو هم زمانی که قرار شد سندور کلگین رو با روش مبارزه، مجازات کنند انجام داد و انجا هم اگر خاطرتون باشه شمشیر مشتعلش باعث شد که سندور کمی بترسه

 

بنظر شما، آیا این تصاویر معنیش این نیست که پرینس وعده شده، بریک دونداریون هستش و برای همین هم چند نوبت از مرگ برگشته؟؟ و قراره که نقش مهمی در نبرد با شاه شب ایفا کنه؟

بعید میدونم اینطور باشه

بریک دنداریون تو کتاب متاسفانه خودشو فدای زنده شدن کتلین تالی کرد و الان مرده و نیست اصلا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا برای من سوال پیش اومد که چطور با یک پیشنهاد نه چندان هوشمندانه، بهترین افراد و در راس اونها جان تصمیم گرفتند انقدر ابلهانه پاشن برن یه وایت واکر شکار کنند؟ چه لزومی به ریسک کردن جان خودشون برای صلح با سرسی هست وقتی حتی ارتش درست و حسابی هم برای سرسی باقی نمونده که بخوان روش حساب کنند.

شخصیت سانسا و این غیرقابل اعتماد بودنش همچنان آزاردهنده ست. حتی برای اعضای حانواده خودش. انگار با هیچکس سر دوستی و رفاقت و وفاداری نداره جز خودش. اگر کمی شجاع تر و باتجربه تر بود، تبدیل به بیلیش دیگری می شد.

و دنریس... یا زانو بزنید یا بمیرید! دیکتاتور جدید وستروس. خونخوارتر از سرسی که حداقل با مردمی که در راه پیمایی شرم تحقیرش کردند کاری نداشت. دنریس بود بعید نبود کل شهر را به آتش بکشه چرا که لابد اینها دشمن بودند و دشمن را باید آتش زد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دنریس به خودی خود از خیارشور هم کمتره ! هرچی داره از صدقه سر مشاورین و اژدها هاشه !

 

الانم که طرفداراش بیشتر شدن بخاطر این رُمنسی هست که بین اون و جان به وجود اومده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام

من اولین بارمه که پست میزارمو تازه ثبتنام کردم...

آقایون منظور از باگ زمانی این نیست که چرا طول سفرهارو نشون نمیده... منظور اینه که چرا این فواصل زمانی با اونور دیوار همخونی نداره؟ اگه شاه شب منتظر اتفاقیه که منطقی هم به نظر میرسه پس چرا همش داره راه میره..ِ

 

اگه کتاب وقتی اومد این گند رو جمع نکنه واقعا بهترین سریال عمرم تبدیل میشه به فیلم هندی ترینشون...

این قسمتم که واقعا عالی بود مخصوصا تموم شدن پارو زدنای گندری و بخش هاوند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هیچ اثری پیدا نمیشه که نشه ازش نکته ای منفی استخراج نکرد

اگر کسی سراغ داره فیلم سریال اپیزود حتا موزیک ویدئو و....

ب ما معرفی کنه ما ببینیم

اینکه تو هر ۶۵ قسمت گذشته نکته منفی بوده

تقریبا همه قبول میکنن

إما چرا تویین ۵ قسمت اینقدر دارن یه عده روش مانور میدن بسیار جالبه

از ۶۰ قسمت گذشته یه عده چه برداشتی داشتن که حالا دارن با همیتی عجیب سریال رو میکوبند

آخه چی میخاستید که تو این سریال که نبوده

چه المانی کم داشته

موسیقی بد بوده(عمرا اگه بدم باشه چون طرف ایرانی با همون همیت ملت بش مثبت میدن )

نور پردازی بد بوده (خدایی یه نگاه به همین قسمت و سایه بازی های آریا و بیلیش بندازید )

فیلمبرداریش بد بوده(حتما شوخی میکنید )

دیالوگو فیلمنامه بد بوده (خدایی همین اپیزود به همین گندری به قول یه عده پارو زن نگآه کنید )

طنز وشوخی تو فیلم بد بوده(به پارس سگ و نگاه های تورموند وسر تکون دادن ای داوس نگاه کنید )

جدی بودن فیلم بد بوده (قسمتای سوختن و ترس و آدما و سرسی شاه شبو ببینید )

ویا.....اصلا بد بوده

چون ما میگیم بد بوده

چون ما دوست داریم بد باشه

 

شایدم یه عده کلا دیدشون بد بوده

اونا که اون همه ایراد استخراج کردن

میشه یه بار بگن مردو مردونه چی میخاستن

ما یه ایمیل کنیم ب d&d شاید از نظرات دوستان بهره ببرن دیگه فصل ۸ اینقدر بد نشه

حداقل یه عده اگر بدی و میگید یه دونه ازون بالا که دیدید خوبه روهم بدید

متاسفانه دیده عده ای شده ایراد گرفتن حتا اگر نباشه بعد زمانیش یکی فصل اول بوده کسی گیر نداده حالا گیر میدن بعد ۷سال

بازی ها ی بازیگرا بد نبوده یه عده میخان ب زور باشه

وقتی میگم از فلان بازیگر و شخصیت خسته شدم ایکاش بمیره نه اینکه بازیش بد باشه اتفاقا چون خیلی خوبه و مارو بیش از قبل کفری کرده میخایم بمیره

 

در انتها تشکر میکنم از خیلی ا که تو تاپیک اومدن تا کمتر بحث اسپویل بشه

هرچند احضار نظر راجب پرومو این که چی میخایم بشه و چی شده (چی شده وبزاریمش تو اسپویل ) خیلی فرق ه

اینها همه نکات نیست اما

بازم ممنون از دوستان معمار و نقاش و استارک و هم نام منو ....که فعال ن نمیزارن. ..بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
طرفدار نسبی استارکها » دوشنبه مرداد 23, 96 11:47 pm[/url]"]
Sr Baristan » دوشنبه مرداد 23, 96 10:00 pm[/url]"]خوشم میاد قدرت تارگرین ها اینقدری هست که همیشه تو وستروس نسبت بهشون حس حسادت و کینه های شکستشون وجود داشته حتی بین طدفدارانشون تو دنیای واقعی.

ایرادی بهتر از آتش زدن دشمنانت دقت کنید دشمن،کلمه دشمن مثل اینکه براتون مفهومی نداره،دوستی فرمایش کردن پدر و پسر باهم چرا!؟واقعا دلیله این برای دیوانه بودن؟باشه شما شمالیا متمدنید و ما تارگرینها دیوانه(کاراستارک و آمبر و بولتونها خوبن)،رئگار ظالم بود و برندون مظلوم!!!میدونم سخته زانو زدن جلوی یه تارگرین،مخصوصا حالا که اژدهاهاشون برگشتن و دوباره قدرتشون به تمام زیرک بازیا سیاسی گری ها خیانتا فسادها اشرافی گری ها ارباب و رعیتی هاتون میچربه...نظام فاسد وستروس باید نابود بشه از آمبر ها کاراستارک ها بولتون ها گلاور ها ارن ها فری ها گریجوی ها لنیسترها تارلی و تایرل ها و همه اقوامی که بویی از تعهد و پرچمدار بودن و لرد بودن نبردن،شونه خالی کردن ها و هرچیز دیگه ای که منو به عنوان یه طرفدار تارگرین ها ازشون متنفر کرده و این فقط قدرت تارگرینها و شکست هاتون ازشون دلیل تنفرتون از این خاندانه و دلایل غیر قبول برای خودم

دیگه نمیتونم تو بحث های مربوط به خاندان ها نظری بدم واقعا

اولا که من نگفتم دنریس دیوانه هست. من بحث تو تاپیک های دیگه درباره دنریس کردم. خیلی هم نمیخوام وارد بحث شم. اما همین قدر بگم کار دیوانه وار فرق داره با دیوانه بودن. کار این دختر در "آتیش زدن" به خصوص کنار هم پدر و پسر اشتباه بود. در ضمن این دو نفر حداقل به دنریس خیانت نکردن. شاید بگیم به اولنا ولی به دنریس تعهدی نداشتن. انتخاب بین اولنا بود و سرسی که سرسی رو انتخاب کردن. صد البته انتخاب ظالمانه ای هست بعد از اون همه کشت و کشتاری که سرسی کرد. البته اصلا دلم به حال اولنا و تایرل ها نمیسوزه چون چیزی که عوض داره گله نداره (جنگ پنج پادشاه)

 

دوم اینکه من اصلا تو این سریال و کتاب طرفدار مطلق کسی نیستم چون کلا کاراکتر درست و حسابی تقریبا نیست. اونایی هم که کار " خیلی "غلطی انجام ندادن تا حالا یا هنوز تمام داستانشون رو نشده(مثل ادارد که یه حس رو اعصابی بهم میگه سر ماجرای لیانا آخرش معلوم میشه که دلش به حال عشق خواهرش سوخته ) یا تو موقعیت انتخاب خیلی سخت (بین غلطی که به نغعشونه و درستی که به ضرر خودشون و خاندانشونه) قرار نگرفتن. (مثل برن). اما مقایسه استارک ها با تارگرین ها خنده داره

 

در مورد اشرافی گری و ارباب رعیتی و فساد هم که دوست عزیز مطمئنی تارگرین ها رو میشناسی؟؟ یعنی جوری نوشتی گفتم تارگرین ها (از جمله دنریس) با مردمشون سر یه سفره نون تلیت میکنن .با احترام اصلا دلیلی برای بحث نمیبینم. (قصدم هم تمسخر نبود. من باب تنوع و خنده این شکلک ها و گذاشتم. ناراحت نشید.)

 

دوستی هم که گفتن استنیس قابل مقایسه تره با مدکینگ باید دید کدوم مدنظرشونه. استنیس کتاب یا استنیس سریال؟؟؟ اگر اون آتیش زدن شیرین رو کنار بذاریم و اشتباه بزرگش در تصمیم به قتل گندری و مجازات داووس به خاطر فرای دادنش (البته تو کتاب در مورد حرامزاده رابرت ظاهرا شک داشت و تصمیم نگرفته بود) که در این صورت دیگه تقریبا کاری با استنیس سریال نداریم اون موقع دیگه اصلا هیچ شباهتی به مدکینگ نداره. آتیش زدن کسایی که بهش خیانت کردن (به معنای کلمه خیانت کردن) به خاطر اعتقاد جدیدش به اون دین بود. کاری ندارم در مورد اون دین و ... . اما حداقل حداقل حداقلش هر طوری حساب کنیم چطوری میگید کارش از دنریس بدتره؟ مگه شکنجه میکرد استنیس؟ (از منبع کتاب بگید یا سریال چون ممکنه یادم رفته باشه) حالا چون اژدها داره دنریس با اژدها میسوزونه سوزوندن حساب نمیشه و اعدام میشه؟ خوبه تو سریال هم دادشون رو شنیدیم.

البته در مورد استنیس سریال با کار آخرش و اون تصمیمش در موردگندری قطعا به پادشاه دیوانه نزدیک شد.البته فاصله اش باهاش خلی زیاده و همچنین فاصله اش با ریگارو اگر دنریس به شمال حمله کنه (در سریال) دنریس هم گوی سبقت رو می رباید )

با وجود اینکه خودم یه زمانی طرفدار پر و پا قرص استنیس شده بودم و هنوز هم نسبت بهش کرش دارم

ولی باید اعتراف کنم که در مورد مجازات با سوزوندن استنیس کتاب و سریال چندان تفاوتی با هم ندارن و تو همون کتاب هم استنیس ید طولایی تو زنده جزغاله کردن خلق الله داشت

البته بیشتر ناشی از عقاید مذهبی دین جدیدش بود نه علاقه شخصی و بیماری روانی و نمایش قدرت و نماد خاندان، که به هر حال تو خروجی عملی کار هیچ تغییری ایجاد نمیکنه.

استنیس کتاب هم بعد شکست بلکواتر کسایی رو که مقصر و خائن قلمداد کرده بود از جمله چند نفر از بستگان همسرش ینی فلورنت ها سوزوند، تو شمال کسی رو که فک میکرد منس ریدره دقیقا به همین دلیل زانو نزدن سوزوند و حتی به جنگل خدایان قلعه استومزاند هم رحم نکرد ینی علاوه بر انسانها به محیط زیست هم آسیب زد ادریک استورمز حرامزاده رابرت رو هم که میخواست بسوزونه و سر داوس فراری اش داد

در مورد نحوه قتل پرنسس شیرین هم چون جلد ششم هنوز منتشر نشده نمی تونیم نظر قاطعی بدیم که چقد با سریال فرق میکنه و استنیس توش نقش داره یا نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اول از همه بران ثابت کرد که به خاطر هزار تومن هم که شده تنهایی حاضره با هر موجودی دربیفته.. دوتراکی و اژدها و شاه شب مهم هم واسش مهم نیست.. فقط حیف از گروه اعزامی به اونور دیوار که همه جور آدمی توشه، جا موند.

ملاقات تیریون و جیمی خوب بود جیمی نشون داد هنوز به داداشش علاقه منده.. .

خب ظاهرا گندری خوب پارو زده که به فصل 7 رسیده.. پتک جنگی اش نشون میده که به باباش رفته و ملاقاتش با جان هم خیلی جالب بود..

آریا با بد کسی درافتاده، همیشه قلم(ذهن) از شمشیر(سوزن) خطرناک تره..

لحظه ای که اژدها فرود اومد، فکر کردم ریگاله و فوق العاده صحنه تاثیر گذاری بود اما دروگون بود و برخورد جان باهاش زیبا..

با متنی که گیلی خوند مشخص شد که جان حرامزاده نیست و شاه بر حق وستروسه.. امیدوارم خود سند رو هم با کتابای سم آورده باشند.

بخش داستانی دیوار خوب بود و یک گروه از همه نوع آدم (از وحشی آنسوی دیوار و هوند گرفته تا کشیش مستمون توروس ) به دیدار مرده ها میرن..

اپیزود خوبی بود و به جز هوشی که برای سرسی در این فصل در نظر گرفتن (این سرسی دست تایوین خدا بیامرز رو هم از پشت بسته ) نکته منفی خاصی در اون ندیدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه تئوری مسخره!پرنس وعده داده شده نمیشه جیمی باشه و لایت برینگرو با خون عشقش(سرسی) آبدیده کنه؟

این داووس قشنگ واسش ترولای اینترنتو به عنوان دیالوگ میذارنا

"فک کردم هنوز داری پارو میزنی" رو من پارسال پیرارسال تو فیسبوک دیده بودم

پتک گندری خیلی خوب بود.ایول!هیکلش نمیخوره ولی

 

تو پیشبینی سرسی اومده بود سه تا بچه خواهی داشت و میمیرن؟

گفته بود سه تا؟دروغ میگه حامله س؟

 

بعدش پیشگویی دنریس چی بود؟سه تا خیانت؟یه دونه ش مونده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گرچه اولین پست منه اما به عنوان کسی که سریال رو از اول سال به سال دنبال کردم این رو می نویسم؛

1- امیدوار بودم مارتین کتاب رو توی این سالها تموم کنه. الان عدم وجود کتاب، نقطه ضعف اصلی سریاله. سازندگان اگرچه از طرح کلی مارتین خبر دارند اما این موضوع، خودش رو توی افول دیالوگها نسبت به فصلهای قبل نشون میده.

2- بعضی جاها به نظرم اگر مارتین بود جور دیگری می نوشت مثلاً اونجایی که رندیل تارلی به تیریون میگه : «...و انتخاب کردی که از یه مهاجم غریبه حمایت کنی» تیریون میتونس این جواب رو بده «تو هم به تایرل ها و ریچ خیانت کردی تا از یه مهاجم غریبه حمایت کنی»

یا توی بحث سمول با اساتید، سمول بجای نق زدن باید تابحال مدارکی از بین کتابها پیدا می کرد و با زبان مستند با اساتید حرف می زد.

3- هرچند در کل همه ما داریم از این مجموعه لذت میبریم و نق زدن بی فایدس...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رندیل تارلی جزو آخرقن جنگو جوها واستراتژیست هایی بود که مونده بودن و شخصیت مورد علاقه امه گزچه شخصیت فرعیه ولی نیمه مستقل بوده از زانو زدن جلوی کسای که لیاقتشون برای محافظ بودن کم تر از خودش بود خسته شده بود به خاطر همین به تایرلا خیانت کرد و اونطوری قلع وقمعشون کرد انتظار نداشتم چنین شخصیت بزرگی که شکست دادن رابرتو رو دوشش میکشه جلوی دنریس مسخره سریال زانو بزنه راستی تو کتاب آخرش چیشد زنده است هنوز؟اگه زانو میزد علاقه ام از بین میرفت .اصولا تارلی ها آدم های خیلی معتقد به سوگند وشرافتو نظم و نظام اینا هستن نمونش خود رندیل تارلی برا همین چون لرد بالادستش سوگندشو شکته بود دیکه مجبور نبود به تایرلا خدمت کنه.همون که با افتخار وشرافتش مرد عالی بود. دفعه قبل هم به نظرم اگه اهای دنریس نبود میتونستن شکست بدن دوتراکیا رو چون سربازای لنیستر با دیدن اژدها داصتن میلرزیدن و صف هاشون هم توسط اژدها شکست دوتراکی چون فاقد زره اینا هستن و فاقد آرایش نظامی کلی تلفات میدادن و شای د هم شکست میخوردن چون نیزه دار کلی به سواره نظام اسیب میزنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکیاز کارهایی که بنظرم جان باید انجام میداد و عجیب بود انجام ندادنش برام این بود که یه کلاغ برای وینترفل میفرستاد تا بدونن اون تو شمال دیواره و لرد های نق نقوی شمالی اینقدر سوسه نیان تو وینترفل

و یه چیز دیگه تو اپیزود قبل که نظرمو جلب کرد حرفی بود که سانسا داشت به بیلیش میگفت چند ثانیه قبل از تمرین آریا و برین،مثل اینکه این لرد های شمالی آذوقه ای که سانساخواسته بود ازشون رو نداده بودن،چرا اینقدر بی فکری و خودسری؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » سه شنبه مرداد 24, 96 10:34 am[/url]"]یکیاز کارهایی که بنظرم جان باید انجام میداد و عجیب بود انجام ندادنش برام این بود که یه کلاغ برای وینترفل میفرستاد تا بدونن اون تو شمال دیواره و لرد های نق نقوی شمالی اینقدر سوسه نیان تو وینترفل

و یه چیز دیگه تو اپیزود قبل که نظرمو جلب کرد حرفی بود که سانسا داشت به بیلیش میگفت چند ثانیه قبل از تمرین آریا و برین،مثل اینکه این لرد های شمالی آذوقه ای که سانساخواسته بود ازشون رو نداده بودن،چرا اینقدر بی فکری و خودسری؟

جان همیشه گلایه میکرد چه جوری بقیه رو در مورد واکرها قانع کنه اینکه چرا تا بحال به فکر خودش نرسیده بود یکی رو بگیره با خودش بیاره اینور دیوار جای تعجب داره و به نظرم واکرو اول باید بیاره به این لردهای احمق شمال نشون بده تا این قدر نق نزنن از همه بدتر اون گلاوره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستانی که تمایل دارند فیلم نامه کامل رو بخونن ..

اگر تمایل داشتند .. تا من براشون بفرستم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×