رفتن به مطلب
جورامون

بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟  

83 رای

  1. 1. شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟

    • 1
      3
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      2
    • 7
      2
    • 8
      11
    • 9
      16
    • 10
      46


Recommended Posts

سلام بچه ها. من اینقد از این قسمت خوشم اومد که خاستم عضو شم تو تالار.همه چی عالی بود بخصوص اوردن گندری. یه سوال واسم پیش اومده بنظر شما هم آیا نایت کینگ اصلا خودش منتظر بود اینا بیان؟ اصلا واکنشی نشون نمیداد . ینی به اون راحتی که اژدها رو کشت نمیتونست جان رو هم بکشه؟؟؟؟ چرا نکشت؟؟ انگار اصلا از همه چی خبر داره و خودش منتظر اژدها بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من سریال رو با اسپویل ها پیش رفتم (وقتی فصل شش تموم شده بود من تازه شروع به دیدن سریال کردم)

با وجود اینکه از وقایع خبر داشتم اما مرگ ند، عروس خونین و غیره برام هیجان انگیز بود انگار ن انگار میدونستم چی میشه..

این فصل هم طبق سنتم به اسپویلا رو اوردم ... اما ... هیجان فصلای اول نداره برام.

 

آریا: از نظر شخصیتی یک قاتل درجه یک شده (نه تنها فنی بلکه روحی ) و نسبت به سانسا کینه و حسادت های ریز و درشتی داره...

 

لیتل فینگر: مرد سایه ها که ت این فصل واقعا ت سایه سریال بود و خوشبختانه هرچقدر چشم و ابرو اومد تا بین جان و سانسا جدایی و تفرقه ایجاد کنه به خاطره رابطه ای که بین این دو نفر ایجاد شده بود تیرش هربار به سنگ خورد و اخرین بار هم تا مرز خفگی پیش رفت و حالا اریا و سانسا ... برخلاف جان اریا نسبت به سانسا اعتماد انچنانی نداره( حق هم داره)پس باید ببینیم چی میشه اریا بیش از این ت دام لیتل دست و پا میزنه یا نه...

 

برن: سرد مثل دیوار یخی شده، وقتی سانسا رو دید که مثل چوب خشک بود حداقل وقتی اریا رو دید ت اغوشش گرفت...شاید اگر جان رو ببینه لبخند به صورتش بیاد(امیدوارم)

 

جیمی: با نگاهی که ت فصل شیش به سرسی انداخت با خودم گفتم ت فصل هفت کشمکش جالبی با معشوقه اش داره اما ناامیدم کرد انگاری واقعا به خواهرش معتاده.

 

دنی: فصل یک و دو عاشق شخصیتش بودم و یکی از طرفداراش اما ... از فصل سه به نظرم به خاطر بازی بد امیلیا و تا حدودی شخصیت دنی باعث شده ارزو کنم توسط یکی از بچه هاش خورده بشه.(قسمتی که جورا بهش گفت این ها اژدها هستن و رام شدنی نیست امیدوارم کرده)

و حالا ساده ترین روند عاشقانه ای که میشد قرار بدن عاشق شدن دنی و جانه، به هیچ وجه بودن این دو برای من جذاب نیست (اگر یک عشق یک طرفه از سمت دنی بود به نظرم هیجان بهتری داشت)

 

اگر دنی متوجه بشه جان پسر برادرشهچ با وجود شعله های عشقی ک ت چشماشه مشکلی با این پیوند نداره و حتی شاید بگه جان بیا ت پدر بچه هام باش یکی مال من اون یکی مال تو...

جانی که با استارک ها بزرگ شده و شرافت دایی اش رو داره باید منتظر شکست روحی روانی باشه (رابطه با عمه اهههه)

شایدم بعد از مرگش روند شرافتش تغییر پیدا کرده باشه و رابطه اش با عمه اش ادامه بده دست ت دست هم به وستروس حکومت کنن و شاه شب رو بسوزونن ...شاید هم شمشیرش رو فرو کنه ت قلب عشقش( عمه اش -_-)؟!

 

من ناامیدانه امید دارم که خیانت سوم به دنی از طرف جان باشه، جانی که نیازمند به اژدها دنیه در حال نقش بازی کردن یک عاشقه براش ... امیدوارم ...

شاید خیلی هاتون نپسندین اما من بیشتر ترجیح میدادم جان نسبت به سانسا( خواهری که خواهرش نیست و هیچ وقت هم رفتار نزدیک خواهر برادری نداشتن)احساسی داشته باشه و با توجه به اینک جناب مارتین میخواست یک مثلث عشقی بین اریا و جان تیریون ایجاد کنه تا قسمت چهار خیال میکردم سانساست که جای اریا رو گرفته اما خب ....حتی ترجیح میدادم که جان بگه عشق و عاشقی کیلوی چند وقتی ارتش مردگان بغل گوشمه....

 

وحالا اگرجان در مقابل ملکه اش زانو بزنه لرد های شمال ساکت نمی مونن و حتی اگر بفهمن جان یک اژدهاست و یک شمالی نیست یک دلیل دیگه پیدا کردن که برای پشت کردن به جان، هرچند اگر تا اون موقع نایت کینگ نزنه همه رو نابود کنه مخصوصا الان که نه تنها راه زمین رو بلکه راه آسمان رو هم داره....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

shah994:

آدرها که حتما هوشمندن و وایت ها رو کنترل می کنن. ولی در اون لحظه انگار خود وایته متوجه یخ زدگی دریاچه شد و شروع به حرکت کرد و از آدری دستور نگرفت. انگار خودش شعور داشت.

 

 

barndon the builder:

این تئوری خیلی جالب بود. اینکه انرژی رو از محیط میگیرن و باعث سرما میشن. دوست دارم بدونم در برابر آتش اژدها چه عکس العملی از خودشون نشون میدن.

 

بابت متن انگلیسی هم ممنونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان میشه یه نفر جواب سوال منو لطف کنه بگه؟

تو قسمت 8 فصل اول ی وایت چجوری تو اتاق لرد فرمانده بود ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
شاید خیلی هاتون نپسندین اما من بیشتر ترجیح میدادم جان نسبت به سانسا( خواهری که خواهرش نیست و هیچ وقت هم رفتار نزدیک خواهر برادری نداشتن)احساسی داشته باشه و با توجه به اینک جناب مارتین میخواست یک مثلث عشقی بین اریا و جان تیریون ایجاد کنه تا قسمت چهار خیال میکردم سانساست که جای اریا رو گرفته اما خب ....حتی ترجیح میدادم که جان بگه عشق و عاشقی کیلوی چند وقتی ارتش مردگان بغل گوشمه....

منم دقیقا یکی از طرفداران ازدواج سانسا با جان هستم بعد برملا شدن هویت جان احتمالش هست همچین اتفاقی بیفته

4MoHCVH.thumb.jpg.0be8dfb5eb22c588372fa3679f48a115.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان یک سوالی که واسه من پیش اومده اینکه با توجه به طلسمی که گفته میشد روی دیوار گذاشته شده تا از رد شدن وایت واکرها جلوگیری کنه،اینی که دار و دسته جان اسیر گرفتن چطور ردش کردن؟امکانش هست طلسم یک دروغ و افسانه بوده باشه؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AmirReza11 » جمعه مرداد 27, 96 10:10 pm[/url]"]دوستان یک سوالی که واسه من پیش اومده اینکه با توجه به طلسمی که گفته میشد روی دیوار گذاشته شده تا از رد شدن وایت واکرها جلوگیری کنه،اینی که دار و دسته جان اسیر گرفتن چطور ردش کردن؟امکانش هست طلسم یک دروغ و افسانه بوده باشه؟؟

 

با اژدها از رو ديوار رد كردن! جادو مربوط به گيت هاي ورودي ديوار نه محيط پيرامون ديوار! سوال اصلي اينجاست اگه دني و اژدهاش نميومدن چجور ميخواستن وايت را از گيت هاي ديوار رد كنن!؟ اين ايده گرفتن وايت اونم فقط برا نشون دادن به سرسي(يه ساديسمي نفهم!!!) انقدر مسخرست كه من اگه جاي مارتين بودم به صورت رسمي از كليه طرفداران نغمه بابت اينكه گذاشتم دي ان دي اقتباس تلويزيوني رمانم بسازن عذر خواهي ميكردم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اون موقع ک جان جون لرد فرمانده رو نجات داد فولاد والریایی نداشت بعد ازین قضیه لانگ کلو رو گرفت

تو این اپیزود جدید هم دیدیم که هاوند هر چقدر به اون وایته با پتگ گندری زد هی بلند شد اخرشم انداختش تو یخ و بعد تبر والریانیش رو کشید.

تو هاردهومم که جان شمشیر والریایی داشت و بقیه هم می زدن و قطعه قطعه می کردن

 

نگفتم فولاد والریایی داشته، گفتم هرچی بهش زخم زد کارایی نداشت تا این که سوزوندش و در ضمن در فصل های بعدی به وفور گفته شد که تنها راه نابود کردن وایت ها اتشه

شما یک بار دیگه اون صحنه رو تماشا کن کاری به بقیه ندارم فقط خود تازی حداقل 5 تا وایت رو سرنگون کرد ولی فقط یکیش بلند شد!

در. نبرد هاردهوم پس از اونکه ادرها نازل شدن و قسمت عظیم و بی دفاع مردم رو کشتند وایت هارو پشت یه قلعه مانندی فرستادن که وقتی داشتن نفوذ میکردن تعدادی با تیر و کمان و تعدادی هم با تبر و شمشیر(به دست تورموند رهبر تن ها و کارسی و سایر وحشی ها کا در ان زمان شیشه اژدها در اختیار نداشتن) کشته شدند بعلاوه تعدادی که زیر دست و پای وون وون غول کشته شدن. در ضمن جایی اشاره نشده که تکه تکه یا رنده کردن وایت ها باعث کشتنشون بشه. شده؟

 

یه چیز دیگه ای که هست هم اینه که شیشه اژدها همونطور که از اسمش مشخصه بسیار شکنندس حالا چطور میتونه لباس و گوشت و استخون وایت ها رو بدره عجیبه...

 

سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
shah994 » جمعه مرداد 27, 96 10:57 pm[/url]"]
AmirReza11 » جمعه مرداد 27, 96 10:10 pm[/url]"]دوستان یک سوالی که واسه من پیش اومده اینکه با توجه به طلسمی که گفته میشد روی دیوار گذاشته شده تا از رد شدن وایت واکرها جلوگیری کنه،اینی که دار و دسته جان اسیر گرفتن چطور ردش کردن؟امکانش هست طلسم یک دروغ و افسانه بوده باشه؟؟

 

با اژدها از رو ديوار رد كردن! جادو مربوط به گيت هاي ورودي ديوار نه محيط پيرامون ديوار! سوال اصلي اينجاست اگه دني و اژدهاش نميومدن چجور ميخواستن وايت را از گيت هاي ديوار رد كنن!؟ اين ايده گرفتن وايت اونم فقط برا نشون دادن به سرسي(يه ساديسمي نفهم!!!) انقدر مسخرست كه من اگه جاي مارتين بودم به صورت رسمي از كليه طرفداران نغمه بابت اينكه گذاشتم دي ان دي اقتباس تلويزيوني رمانم بسازن عذر خواهي ميكردم!

بازم همونطور گفتید ایده مسخره‌ای اگه اینطور هم باشه.‌ پس تکلیف رد شدنشون از دیوار بعد حمله نایت کینگ چی میشه؟قراره آژانس هوایی بزنه نایت کینگ واسه رد کردن ارتشش؟

مگه اینکه جدا بخوان قید طلسم رو بزنن و به همون دیوار خشک و خالی اکتفا بکنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » شنبه مرداد 27, 96 12:37 am[/url]"][quote

 

یه چیز دیگه ای که هست هم اینه که شیشه اژدها همونطور که از اسمش مشخصه بسیار شکنندس حالا چطور میتونه لباس و گوشت و استخون وایت ها رو بدره عجیبه...

دراگون گلس البته بر خلاف اسمش حالت سنگ مانند داره تا شیشه طبق اونچیزی که نشون دادن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بازم همونطور گفتید ایده مسخره‌ای اگه اینطور هم باشه.‌ پس تکلیف رد شدنشون از دیوار بعد حمله نایت کینگ چی میشه؟قراره آژانس هوایی بزنه نایت کینگ واسه رد کردن ارتشش؟

مگه اینکه جدا بخوان قید طلسم رو بزنن و به همون دیوار خشک و خالی اکتفا بکنن

 

شاه شب براي رد كرد ارتشش از ديوار بايد ديوار يا بخشي از اون را تخريب كنه يا اگه وايت ها يا خودش شنا بلد باشن ديوار را از سمت شرقش دور بزنه اگه هم اهل كوه نوردي باشن بايد از سمت غربش دور بزنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » شنبه مرداد 27, 96 12:37 am[/url]"]
سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟

فکر میکنم تعداد مردان رویس دوهزار نفره، نه کل ارتش ویل که در شمال مستقرن. تنها توضیح منطقی به نظر من همینه.

 

چون اگر درست یادم باشه در نبرد حرامزاده ها رمزی و متحدانش حدودا ۵۰۰۰ نفر و جان حدود ۲۵۰۰ نفر نیرو داشتن. لشگر رمزی اینطور که نشون دادن به کل نابود شد و لشگر جان هم که حداقل نصفش از بین رفت. مندرلی ها و گلاورها و کروین ها در جنگ شرکت نکردن ولی میدونیم گلاور ۵۰۰ نفر نیرو داره و تعداد نیروهای مندرلی و کروین هم باید در همین حدود باشه.

 

به این ترتیب در حال حاضر تعداد کل نیروهای شمال نباید بیشتر از ۴-۳ هزار نفر باشه.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AminMoradi » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:14 am[/url]"]

برن وقتی به گذشته پیش ند استارک رفت صداش کرد و ند برگشت. اون موقع هنوز قدرت چندانی برای تغییر در گذشته نداشت. بعد رفت پیش مد کینگ تو گذشته، و برای از بین بردن خطر وایت واکر ها گفت که باید بسوزونی همشونو. اما اون دیوانه شد و میخواست مردمو بسوزونه. بعد به گذشته رفت و به عنوان bran the builder جد ند استارک the wall رو ساخت. برای آخرین بار به گذشته رفت تا با کشتن بچه های جنگل، جلوی درست شدن نایت کینگ رو بگیره. حتی تو همون صحنه درست گردن نایت کینگ وقتی بچه های جنگل میخوان با خنجر بکشنش برن احساس خفگی میکنه. و در پایان همون قسمت، از بچه های جنگل میپرسه از چی داشتین دفاع میکردین؟ و اونا میگن: از تو

 

هر کدوم از این بخش ها رو توی سریال هم نشون داده؟ آخه من بجز بخش ند استارک چیز دیگه ای رو یادم نمیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان

من اینجا نظر همه رو خوندم ولی یه نکته از دید همه دور مونده بود که خواستم روی اون بحث کنیم

 

وقتی که لیتل فینگر با سانسا صحبت میکرد گفت که برین برای کتلین قسم خورده که از دو دخترش محافظت کنه و اگه یکی بخواد سو قصدی به اون یکی کنه مطمئنا برین خودشو دخالت میده

 

سکانش بعدی سانسا از روی قصد برین رو میفرسته که بره پیش سرسی!

 

این فقط یک معنی داره که سانسا با لیتل فینگر نقشه قتل و یا سو قصد به آریا رو کشیدن!!!!!!

 

آیا شما این نظر رو قبول می دارید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه نکته دیگه اینه که زنده ها می دونن یه اژدها مرده ولی خبر از تبدیل شدنش ندارن! که میتونه خیلی غافلگیرشون کنه! دیدنی میشه حالت دنریس وقتی ویسریون رو در همچون شمایلی ببینه

البته همه اینا به شرطیه که برن خبر نده بهشون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسانی که می گن چطوری اون زامبی رو تونستن از دیوار رد کنن باید بگم که به نظرم دیوار جلوی عبور وایت واکرها(white walkers) و یا همون otherها رو می گیره نه جلوی وایت ها (wights) رو. من میگم تفاوت وجود داره بین لشکر مرده ها و کسانی که اونا رو به حرکت درآورده اند. برای همین امکان اینکه یک مرده متحرک رو برد اونور دیوار وجود داره. به نظرم نایت کینگ دنبال راهی هست به سمت آنطرف دیوار. حالا یا به کمک اژدها و یا هر جادوی دیگری این کار رو باید انجام بده تا بتونه به زنده ها حمله کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟

اگه سریال به خودش وفادار بمونه حداقل نصف این افراد از زنان خواهد بود بقیشم از مجموع مردان خاندانهای شمال و دره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
وایت ولف » شنبه مرداد 28, 96 10:24 am[/url]"]

اگه سریال به خودش وفادار بمونه حداقل نصف این افراد از زنان خواهد بود بقیشم از مجموع مردان خاندانهای شمال و دره

درسته، به دستور جان زن ها و بچه ها هم مشغول تمرینن. اینکه تا چه حد آماده ان و آیا میشه روشون حساب کرد مشخص نیست.

 

اینش جالبه که جان همه لردهای شمال رو مجبور کرده به زنان و دخترانشون مبارزه یاد بدن ولی خودش از پس سانسا برنیومده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت عالی بود همنجور که حدس می زدم جلو رفت دوستان به نظر شما بریک از هویت پدر و مادر جان خبر داره؟؟ چون گفت شبیه پدرت نیستی بیشتر به مادرت رفتی!!!خب جان شبیه ند استارک که هست شبیه ریگار نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان در مورد این اپیزود باید بگم که فوق العاده بود ولی با یه سری مسائل اعصابم داغون شد

اول اینکه دوست ندارم بین جان و دنی رابطه عشقی اونم به خصوص از طرف جان بوجود بیاد

دوم اینکه زانو زدن جان در برابر ملکه واقعا نباید صورت بگیره اونم وقتی اون شاه بر حق هفت قلمرویه

سوم اینکه رابطه آریا و سانسا به شدت تنش زا هستش من از اول از شخصیت سانسا متنفر بودم شخصیت به شدت حماقت گونه داره و حتی یه نکته مثبت در این دختر پیدا نمیشه واقعا دوست دارم شرش از خاندان استارک کم بشه مگه اینکه این زن با جان ازدواج کنه هرچند من همیشه دوست داشتم که آریا و جان بهم برسن

هر چه سریعتر این بیلیش عوضی رو اریا سربنیست کنه و اینکه اگه بیلیش آریا رو گول بزنه مسخره میشه اریا اون همه تمرین کرده و حالا به هیچکس تبدیل شده که انقد ساده هم فریب بخوره

نمیدونم این وسط برن چکاره است بیاد به خواهرش سانسا در مورد بیلیش بگه دیگه

به شدت دوست داشتم که اژدهای دنی مرد من از دنریس اصلا خوشم نمیاد کاش یه دختر خوشکل حداقل بازیگر نقش دنریس رو بازی میکرد آخه جان به اون خوشکلی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هرچند اگه حتی در مورد بیلیش هم به سانسا بگن باز این خانوم یک خاءن هستش و از خداشه که جان به شمال برنگرده چون عاشق قدرته دوست داره مثل سرسی باشه ولی اون هرگز نمیتونه مثل سرسی باشه سانسا از اولشم احمق بود درست مثل مادرش ولی اون از مادرش احمق تره و البته عاشق قدرتم بیشتر به شدت شخصیت آریا رو دوست دارم با تمام بچگیش واقعا به خانواده وفاداره اینکه اینطور برادر ناتنیش رو دوست داره و تنها شخصیت داستانی هستش که اشتباهات بسیار کمی داره در سریال و اونهایی هم که میگن به جافری حمله کرد کارش اشتباه بود درست نیست چون آریا تا زمانی که اون جافری روانی شمشیر رو روی صورت مایکاه نکشید به جافری حمله نکرد و به نظر من بهترین کار ممکن رو کرد پس میخواستین جافری مایکاه رو بکشه وآریا که دوستش بود هیچ کاری در مقابل دوستش نکنه با وجود اینکه اگه التماس هم میکرد اون جافری دیونه بیشتر خوشش می اومد و بدتر مایکاه رو میکشد همونطور که سانسا به جافری عزیزش این همه التماس کرد واسه اینکه پدرش رو ببخشن ولی به جاش جافری جریتر شد و سر ند استارک شخصیت محبوب من رو جلوی چشمای سانسای احمق قطع کرد پس التماس کردن به ادمی چون جافری حماقت محض بود و اریا جافری رو خوب میشناخت درسته که مایکاه مورد ولی حداقل اعتمادش به دوستی آریا نمرد ولی در مورد سانسا حقش بود که گرگش بمیره از یه ترسو بیشتر از این انتظار نمیره که به هر چیزی متوسل بشه به شهادت دروغ ،به خیانت ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام، قسمت خیلی خوبی بود به نظرم.

ولی حیف که داستان قبلش لو میره و کمتر ذوق زده میشیم از صحنه ها.

شخصیت آریا استارک رو خیلی دوست دارم و فک میکنم باید منتظر یه چیز عجیب و غریب تو رابطه سانسا و آریا باشیم. مثل اینکه هر دو نقش بازی میکردن (یا یکیشون) برای رو کردن دست پیتر (انگشت کوچکه).

 

 

با این تفاسیر به زودی شاهد یه رابطه عاشقانه بین جان و دنریس خواهیم بود.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » شنبه مرداد 27, 96 1:47 am[/url]"]
Ser Duncan The Tall » شنبه مرداد 27, 96 12:37 am[/url]"]
سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟

فکر میکنم تعداد مردان رویس دوهزار نفره، نه کل ارتش ویل که در شمال مستقرن. تنها توضیح منطقی به نظر من همینه.

 

چون اگر درست یادم باشه در نبرد حرامزاده ها رمزی و متحدانش حدودا ۵۰۰۰ نفر و جان حدود ۲۵۰۰ نفر نیرو داشتن. لشگر رمزی اینطور که نشون دادن به کل نابود شد و لشگر جان هم که حداقل نصفش از بین رفت. مندرلی ها و گلاورها و کروین ها در جنگ شرکت نکردن ولی میدونیم گلاور ۵۰۰ نفر نیرو داره و تعداد نیروهای مندرلی و کروین هم باید در همین حدود باشه.

 

به این ترتیب در حال حاضر تعداد کل نیروهای شمال نباید بیشتر از ۴-۳ هزار نفر باشه.

بنظر من رو عددا زیاد فک نکردن اصلا این اعداد و آمار که از ارتشا میدن منطقی نیست. راب یه ارتش خیلی بزرگ داشت | همشونم تو عروسی سرخ نمردن که پس چی شدن؟؟ ینی بنظر شما همشون پیوستن به ارتش رمزی و تو نبرد بستردز کشته شدن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » شنبه مرداد 27, 96 12:37 am[/url]"]
اون موقع ک جان جون لرد فرمانده رو نجات داد فولاد والریایی نداشت بعد ازین قضیه لانگ کلو رو گرفت

تو این اپیزود جدید هم دیدیم که هاوند هر چقدر به اون وایته با پتگ گندری زد هی بلند شد اخرشم انداختش تو یخ و بعد تبر والریانیش رو کشید.

تو هاردهومم که جان شمشیر والریایی داشت و بقیه هم می زدن و قطعه قطعه می کردن

 

نگفتم فولاد والریایی داشته، گفتم هرچی بهش زخم زد کارایی نداشت تا این که سوزوندش و در ضمن در فصل های بعدی به وفور گفته شد که تنها راه نابود کردن وایت ها اتشه

شما یک بار دیگه اون صحنه رو تماشا کن کاری به بقیه ندارم فقط خود تازی حداقل 5 تا وایت رو سرنگون کرد ولی فقط یکیش بلند شد!

در. نبرد هاردهوم پس از اونکه ادرها نازل شدن و قسمت عظیم و بی دفاع مردم رو کشتند وایت هارو پشت یه قلعه مانندی فرستادن که وقتی داشتن نفوذ میکردن تعدادی با تیر و کمان و تعدادی هم با تبر و شمشیر(به دست تورموند رهبر تن ها و کارسی و سایر وحشی ها کا در ان زمان شیشه اژدها در اختیار نداشتن) کشته شدند بعلاوه تعدادی که زیر دست و پای وون وون غول کشته شدن. در ضمن جایی اشاره نشده که تکه تکه یا رنده کردن وایت ها باعث کشتنشون بشه. شده؟

 

یه چیز دیگه ای که هست هم اینه که شیشه اژدها همونطور که از اسمش مشخصه بسیار شکنندس حالا چطور میتونه لباس و گوشت و استخون وایت ها رو بدره عجیبه...

 

سانسا توی مکالمش با بیلیش گفت که بیست هزار نفر نیرو داره. با توجه به نابودی عمده نیروی شمال در عروسی سرخ و تعداد کم شوالیه های ویل(دو هزار نفر طبق گفته سانسا) کسی میدونه این نیرو دقیقا از کجا اومده؟

یه جای فیلم سم گفت که درگون گلس همون سنگ ابسیدین هستش ینی سنگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

kizhan93:

 

جان ماه هاست که شمال رو ترک کرده. اگر سانسا خائن بود تا الان قدرتو به دست گرفته بود. گلاور و رویس ازش برای به دست گرفتن قدرت حمایت کردن ولی پیشنهادشونو رد و وفاداریشو به جان ثابت کرد. به جای نقشه ریختن و زیرآب جان رو زدن هم مشغول آماده کردن وینترفل برای پذیرش پناهنده و ساختن انبارهای آذوقس. از بابت نامه هم نگرانه چون میترسه لردهای شمال و ویل به خاطرش اونهارو ترک کنن و وقتی جان به شمال برگرده چیزی از لشگرش باقی نمونده باشه.

 

در ضمن شکست دادن بیلیش در این بازی کار آریا نیست. آریا شاید یه مبارز و قاتل حرفه ای باشه ولی ثابت کرد حریف بیلیش نمیشه.

 

اگر یک نفر حریفش بشه اون سانسات که به نوعی شاگردش بوده و سیاست رو ازون یاد گرفته. گرچه در سریال با حذف خط داستانی ویل این رابطه ی استاد و شاگردی کمرنگ تر شده و سانسا به جای یاد گرفتن سیاست شکنجه شد. ولی پایان ماجرای بیلیش در کتاب و سریال باید مشابه باشه.

 

در کتاب مشخصه که تقدیر لیتل فینگر اینه که توسط شاگرد و تنها نقطه ضعفش شکست بخوره. در سریال هم تا الان زنده نگهش داشتن چون تا شروع نبرد نهایی نیاز به تنش و کشمکش در خط داستانی شمال داشتن وگرنه که فصل پیش باید حذف می شد. با نگه داشتنش هم لیتل فینگر رو خراب کردن هم سانسا و آریا.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×