رفتن به مطلب
جورامون

بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟  

83 رای

  1. 1. شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟

    • 1
      3
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      2
    • 7
      2
    • 8
      11
    • 9
      16
    • 10
      46


Recommended Posts

خب راستش نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم...

بعضی از دوستان و نظراتشون واقعا تینیجری هستش،لطفا درک عمیقتری از این اثر فاخر داشته باشید وقتی قصد شرکت تو بحثا رو دارید،با کمال احترام

اپیزود بسیار جذابی بود با درام بالا و هیجان عالی

اینکه چرا دنریس طرفدار پیدا کرد و اونا چرا زود رسیدن و این چرا عاشق اون شد و زنجیر کجا بود و چرا رفتن اونور دیوار و چرا درگون گلس و نبردن دیگه واقعا به قول یکی از دوستان بنی اسرائیلیه ایراداش،کسی که بخواد لذت ببره دنبال این چیزا نیست گرچه بعضیاشون واقعا هم دلیل منطقی داره

اثربخشی این قسمت واقعا جالب بود برای خودم به شخصه چه لحظات درگیری و چه لحظات عاطفی و یا حماسیش...

در مورد وایت و آدر بعضی از دوستان اطلاعات کاملی بهتره داشته باشن و نظر بدن تا فروم پر نشه از نظرات صفحه پر کن،جادوی دیوار در مقابل موجودات جادویی مثل آدر ها که بوسیله فرزندان جنگل و جادوشون بوجود اومدن و عینا بنجن استارک که توسط فرزندان جنگل و جادوشون برگشته بود اثر بخشه نه مرده های متحرک.در مورد هوش وایت ها اینو بگم که اونا حتی حافظشونم کار میکنه طوری که اتر دقیقا اتاق لرد فرمانده مورمونت رو بلد بود پس فهمیدن یخ زدن رودخونه کاری نداشت براش.در مورد آدر بزدگ و کاراش بهتره فعلا نظری ندیم،اونجوری که من دیدم این جناب خیلی باهوش تر از این خرفاست که ما بخوایم کاراشو پیش بینی کنیم،این نطریه که انگار منتظر اژدهاها بود بنظرم منطقی میومد با عقل و درایتش و بالاخره دوستان متوجه شدن ایشون چرا به دیوار حمله نکرده هنوز...

دوستی فرمودن ادارد پادشاه خوبی میشد،خود ادارد تاکید داشت بیشتر یه سرباز بود و برندون آماده شده بود درای لرد شدن و فرماندهی کردن و ند بیشتر دستور پذیر خوبی بود،فکر نمیکنم فرمانروای خوبی میشد حتی افتضاح تر از رابرت.

سانسا رو باید گذشت زمان راجبش قضاوت کنه،زوده یکم،من انیدوارم به این بانو ...

و بیلیش رو اینقدر دست کم نگیرید،یه مرد بدون هیچ پشتوانه و خانواده ای تونست به کجاها برسه،استعدادشو اینجا نشون داد واقعا ولی فکر کنم کم بیاره بازم جلوی آریا و سانسا در کنار هم...

در مورد بقیه قضایا هم که باقی دوطتان توضیحات کاملی دادن و بهتره از تکرار پرهیز کنیم...

به امید پیروزی دنریس و جان در برابر این قوم الظالمین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » یکشنبه مرداد 29, 96 1:53 pm[/url]"]خب راستش نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم...

بعضی از دوستان و نظراتشون واقعا تینیجری هستش،لطفا درک عمیقتری از این اثر فاخر داشته باشید وقتی قصد شرکت تو بحثا رو دارید،با کمال احترام

اپیزود بسیار جذابی بود با درام بالا و هیجان عالی

اینکه چرا دنریس طرفدار پیدا کرد و اونا چرا زود رسیدن و این چرا عاشق اون شد و زنجیر کجا بود و چرا رفتن اونور دیوار و چرا درگون گلس و نبردن دیگه واقعا به قول یکی از دوستان بنی اسرائیلیه ایراداش،کسی که بخواد لذت ببره دنبال این چیزا نیست گرچه بعضیاشون واقعا هم دلیل منطقی داره

اثربخشی این قسمت واقعا جالب بود برای خودم به شخصه چه لحظات درگیری و چه لحظات عاطفی و یا حماسیش...

در مورد وایت و آدر بعضی از دوستان اطلاعات کاملی بهتره داشته باشن و نظر بدن تا فروم پر نشه از نظرات صفحه پر کن،جادوی دیوار در مقابل موجودات جادویی مثل آدر ها که بوسیله فرزندان جنگل و جادوشون بوجود اومدن و عینا بنجن استارک که توسط فرزندان جنگل و جادوشون برگشته بود اثر بخشه نه مرده های متحرک.در مورد هوش وایت ها اینو بگم که اونا حتی حافظشونم کار میکنه طوری که اتر دقیقا اتاق لرد فرمانده مورمونت رو بلد بود پس فهمیدن یخ زدن رودخونه کاری نداشت براش.در مورد آدر بزدگ و کاراش بهتره فعلا نظری ندیم،اونجوری که من دیدم این جناب خیلی باهوش تر از این خرفاست که ما بخوایم کاراشو پیش بینی کنیم،این نطریه که انگار منتظر اژدهاها بود بنظرم منطقی میومد با عقل و درایتش و بالاخره دوستان متوجه شدن ایشون چرا به دیوار حمله نکرده هنوز...

دوستی فرمودن ادارد پادشاه خوبی میشد،خود ادارد تاکید داشت بیشتر یه سرباز بود و برندون آماده شده بود درای لرد شدن و فرماندهی کردن و ند بیشتر دستور پذیر خوبی بود،فکر نمیکنم فرمانروای خوبی میشد حتی افتضاح تر از رابرت.

سانسا رو باید گذشت زمان راجبش قضاوت کنه،زوده یکم،من انیدوارم به این بانو ...

و بیلیش رو اینقدر دست کم نگیرید،یه مرد بدون هیچ پشتوانه و خانواده ای تونست به کجاها برسه،استعدادشو اینجا نشون داد واقعا ولی فکر کنم کم بیاره بازم جلوی آریا و سانسا در کنار هم...

در مورد بقیه قضایا هم که باقی دوطتان توضیحات کاملی دادن و بهتره از تکرار پرهیز کنیم...

به امید پیروزی دنریس و جان در برابر این قوم الظالمین

 

 

"بعضی از دوستان نظر تینیجری میدن با کمال احترام"! واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم احترام به دیدگاه دیگرانو باید از شما یاد بگیریم!

شما که تینیجر نیستی و ادولت هستی به ما کودکان نافهم و ایراداتمون جای تمسخر براشون توضیح بیار.

یه چیز هرچی خوب و عالی باشه جای بهتر شدن داره و اگر در راستای بهتر کردنش عمل نکنی بدتر میشه. این فصل سریال هم با وجود نقاط قوتش سوتی های داستانی داره که از گات انتظار نمیرفت.

در ضمن اگر قرار بشه کسی بشینه سریالو نگاه کنه و فقط لذت ببره شهرزاد نگاه میکنه و به خودش میقبولونه که چه عالیه حالا چندتا مشکلم داره مهم نیست اصلش اینه که لذت ببری!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همه اذعان دارند که شاهد بهترین سریال تاریخ هستیم ایراداتی که من و دوستان میگیریم نه از جهت زیر سوال بردن سریال بلکه بخاطر فن بودن و علاقست وگرنه گات با اختلاف فاحش پرچمش بالاست

در فصلهای قبل شاهد فانتزی چندانی نبودیم و زیر سایه سیاست بازی و رئال قضیه کم کم داشت فراموش میشد یجوری بیننده رو بدعادت کرده بود ولی حالا بیننده در دوران گذار قرار گرفته و فصل 7 و 8 فانتزی کلاسیک نبرد خیر و شر به تصویر کشیده میشه و از این جهت فک میکنم بهترین سیزنها هستند

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » یکشنبه مرداد 29, 96 1:27 pm[/url]"]
Sr Baristan » یکشنبه مرداد 29, 96 1:53 pm[/url]"]خب راستش نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم...

بعضی از دوستان و نظراتشون واقعا تینیجری هستش،لطفا درک عمیقتری از این اثر فاخر داشته باشید وقتی قصد شرکت تو بحثا رو دارید،با کمال احترام

اپیزود بسیار جذابی بود با درام بالا و هیجان عالی

اینکه چرا دنریس طرفدار پیدا کرد و اونا چرا زود رسیدن و این چرا عاشق اون شد و زنجیر کجا بود و چرا رفتن اونور دیوار و چرا درگون گلس و نبردن دیگه واقعا به قول یکی از دوستان بنی اسرائیلیه ایراداش،کسی که بخواد لذت ببره دنبال این چیزا نیست گرچه بعضیاشون واقعا هم دلیل منطقی داره

اثربخشی این قسمت واقعا جالب بود برای خودم به شخصه چه لحظات درگیری و چه لحظات عاطفی و یا حماسیش...

در مورد وایت و آدر بعضی از دوستان اطلاعات کاملی بهتره داشته باشن و نظر بدن تا فروم پر نشه از نظرات صفحه پر کن،جادوی دیوار در مقابل موجودات جادویی مثل آدر ها که بوسیله فرزندان جنگل و جادوشون بوجود اومدن و عینا بنجن استارک که توسط فرزندان جنگل و جادوشون برگشته بود اثر بخشه نه مرده های متحرک.در مورد هوش وایت ها اینو بگم که اونا حتی حافظشونم کار میکنه طوری که اتر دقیقا اتاق لرد فرمانده مورمونت رو بلد بود پس فهمیدن یخ زدن رودخونه کاری نداشت براش.در مورد آدر بزدگ و کاراش بهتره فعلا نظری ندیم،اونجوری که من دیدم این جناب خیلی باهوش تر از این خرفاست که ما بخوایم کاراشو پیش بینی کنیم،این نطریه که انگار منتظر اژدهاها بود بنظرم منطقی میومد با عقل و درایتش و بالاخره دوستان متوجه شدن ایشون چرا به دیوار حمله نکرده هنوز...

دوستی فرمودن ادارد پادشاه خوبی میشد،خود ادارد تاکید داشت بیشتر یه سرباز بود و برندون آماده شده بود درای لرد شدن و فرماندهی کردن و ند بیشتر دستور پذیر خوبی بود،فکر نمیکنم فرمانروای خوبی میشد حتی افتضاح تر از رابرت.

سانسا رو باید گذشت زمان راجبش قضاوت کنه،زوده یکم،من انیدوارم به این بانو ...

و بیلیش رو اینقدر دست کم نگیرید،یه مرد بدون هیچ پشتوانه و خانواده ای تونست به کجاها برسه،استعدادشو اینجا نشون داد واقعا ولی فکر کنم کم بیاره بازم جلوی آریا و سانسا در کنار هم...

در مورد بقیه قضایا هم که باقی دوطتان توضیحات کاملی دادن و بهتره از تکرار پرهیز کنیم...

به امید پیروزی دنریس و جان در برابر این قوم الظالمین

 

 

"بعضی از دوستان نظر تینیجری میدن با کمال احترام"! واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم احترام به دیدگاه دیگرانو باید از شما یاد بگیریم!

شما که تینیجر نیستی و ادولت هستی به ما کودکان نافهم و ایراداتمون جای تمسخر براشون توضیح بیار.

یه چیز هرچی خوب و عالی باشه جای بهتر شدن داره و اگر در راستای بهتر کردنش عمل نکنی بدتر میشه. این فصل سریال هم با وجود نقاط قوتش سوتی های داستانی داره که از گات انتظار نمیرفت.

در ضمن اگر قرار بشه کسی بشینه سریالو نگاه کنه و فقط لذت ببره شهرزاد نگاه میکنه و به خودش میقبولونه که چه عالیه حالا چندتا مشکلم داره مهم نیست اصلش اینه که لذت ببری!

شما چرا به خودت گرفتی؟بعدش تینیجر یعنی نافهم؟

بنظرت کسی که میاد میگه از دنریس متنفرم و زودتر باید حذف بشه چون باید یه دختر زیباتر جاش نقششو بازی میکرد چی باید گفت؟

یا یه عزیزی فرمودن مرده هایی که جنوب دیوار هستنو کاری باهاشون نداشته باشن تا وایت بشن و ببرنشون به سرسی نشو بدن.به این چی میشه گفت؟یه زمانی بحثا اینجا خیلی عمیق تر و بهتر بود مثل همین بحث سانسا و آریا،و با تشکر از لیدی نایمریا که باصبر میمونن و جواب میدن،یا دوستی که به چشم های دسته شمشیر جان دقت کرده،واقعا دقتش ستودنی و فرضیش جالبه،یا اینکه آدر برنامش و هدفش از فتح وستروس جیه،اینا جای بحث داره نه زنجیر از کجا اومد و چرا جان عاشق دنریس شد!؟اینا میشه بحث تینیجری

به هر حال اگه کسی بهش برخورده این حرف پوزش من رو بپذیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب من تازه فرصت کردم بیام نظرم رو بگم.

اپیزود هیجان انگیزی بود و اتفاقات مهمی توش افتاد. گروهی که رفتن شمال دیوار گروه جالبی بود و دیالوگهای خوبی رو هم دیدیم اما عجیب بود که چرا همچین گروهی که نیاز به سرعت دارن بدون اسب رفتن!

دو نکته ای که توی این اپیزود دیدیم این بود که درگون گلس خیلی راحت واکرها و وایت ها رو میکشه و نیزه های وایت وارکرها هم خیلی راحت انسانها و اژدها رو میکشه. یه جورایی دوگان هم هستن.

نبرد خوب بود اما اون قسمت صبر کردن برای یخ بستن دریاچه خیلی عجیب بود. وایت واکرها تا اینجای سریال با خودشون سرما میارودن. تو همین اپیزود نشون میده که مه و ابر و سرما داره باهاشون میاد اما برای یخ زدن دریاچه صبر میکنن!

 

دنریس هم که تا حالا پاش به وستروس نرسیده و میدونه اینها کجا گیر افتادن و سریع میاد به کمکشون.

مرگ ویسریون خیلی بد بود و یه نیروی عظیمی افتاد دست شاه شب. البته کشتن دروگون که روی زمین نشسته بود و قصد داشت آدمها رو سوار کنه خیلی راحت تر از کشتن ویسریون کوچیکتر در حال پروازه اما شاه شب اونو انتخاب کرد.

 

آخرش هم که فیلم هندی شد. این پارادوکس دو شخصیتی شدن دنریس خیلی توی ذوق میزنه توی این فصل. یه جاهایی مثل این صحنه آخر همراه با جان ما دنریسِ اسمیگل داریم. یه جاهایی مثل سوزوندن رندل تارلی دنریسِ گولوم!

 

بخش وینترفل هم فعلا معلوم نیست چی به چیه. باید ببینیم برنامه آریا و سانسا و لیتل فینگر چطور میشه. برن هم که فعلا هیچ کاری نکرده. به عنوان کلاغ سه چشم انتظار بیشتری ازش داشتم. تنها کار مفیدی که تو این فصل کرد این بود که به جان پیغام داد که شاه شب کجاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جورامون » یکشنبه مرداد 29, 96 2:52 pm[/url]"]

نبرد خوب بود اما اون قسمت صبر کردن برای یخ بستن دریاچه خیلی عجیب بود. وایت واکرها تا اینجای سریال با خودشون سرما میارودن. تو همین اپیزود نشون میده که مه و ابر و سرما داره باهاشون میاد اما برای یخ زدن دریاچه صبر میکنن!

 

دنریس هم که تا حالا پاش به وستروس نرسیده و میدونه اینها کجا گیر افتادن و سریع میاد به کمکشون.

مرگ ویسریون خیلی بد بود و یه نیروی عظیمی افتاد دست شاه شب. البته کشتن دروگون که روی زمین نشسته بود و قصد داشت آدمها رو سوار کنه خیلی راحت تر از کشتن ویسریون کوچیکتر در حال پروازه اما شاه شب اونو انتخاب کرد.

 

آخرش هم که فیلم هندی شد. این پارادوکس دو شخصیتی شدن دنریس خیلی توی ذوق میزنه توی این فصل. یه جاهایی مثل این صحنه آخر همراه با جان ما دنریسِ اسمیگل داریم. یه جاهایی مثل سوزوندن رندل تارلی دنریسِ گولوم!

 

بخش وینترفل هم فعلا معلوم نیست چی به چیه. باید ببینیم برنامه آریا و سانسا و لیتل فینگر چطور میشه. برن هم که فعلا هیچ کاری نکرده. به عنوان کلاغ سه چشم انتظار بیشتری ازش داشتم. تنها کار مفیدی که تو این فصل کرد این بود که به جان پیغام داد که شاه شب کجاست.

ستش من فکر نمیکنم بتونن یه رودخونه رو کامل منجمد کنن که اگه میشد تو هارد هوم میتونست آبو منجمد کنه و نزاره قایق جان بره از ساحل یا اصلا گوشه دریارو منجمد میکنن و نیازیم نیست از دیوار رد بشن،فکر نیکنم در حد انجماد یه حجم کمتری قدرتشون باشه،البته از منطر دیگه ای طبق فرضیه سبز بینی آدر منم حس میکنم منتظر اژدها بود و نمیخواست فعلا کلک جان رو بکنه.

باتوجه به اینکه زیاد از دیوار فاصله نگرفته بودن و حجم بالای نیرو های وایت ها فکر نیکنم بشه راحت از ارتفاع بالا هن دیدشون و متوجهشون بشه دنریس و جای جان رو پیدا کنه

دنریس با دوستانش همیشه رئوف و با قلب مهربونی بوده و برعکس با دشمنانش مخصوصا خائنین قسی القلب رفتار کرده،هر دوی اینها شباهت های زیادی باهم دارن و با سختی به اینجارسیدن و تقریبا از هیچ برگشتن و فکر کنم خیلی راحت مجذوب هم بشن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » یکشنبه مرداد 29, 96 3:14 pm[/url]"]

ستش من فکر نمیکنم بتونن یه رودخونه رو کامل منجمد کنن که اگه میشد تو هارد هوم میتونست آبو منجمد کنه و نزاره قایق جان بره از ساحل یا اصلا گوشه دریارو منجمد میکنن و نیازیم نیست از دیوار رد بشن،فکر نیکنم در حد انجماد یه حجم کمتری قدرتشون باشه،البته از منطر دیگه ای طبق فرضیه سبز بینی آدر منم حس میکنم منتظر اژدها بود و نمیخواست فعلا کلک جان رو بکنه.

باتوجه به اینکه زیاد از دیوار فاصله نگرفته بودن و حجم بالای نیرو های وایت ها فکر نیکنم بشه راحت از ارتفاع بالا هن دیدشون و متوجهشون بشه دنریس و جای جان رو پیدا کنه

دنریس با دوستانش همیشه رئوف و با قلب مهربونی بوده و برعکس با دشمنانش مخصوصا خائنین قسی القلب رفتار کرده،هر دوی اینها شباهت های زیادی باهم دارن و با سختی به اینجارسیدن و تقریبا از هیچ برگشتن و فکر کنم خیلی راحت مجذوب هم بشن

منجمد کردن آب که کار سختی نیست برای اینها. اونم تو اون هوا. تو اپیزود اول رو ببینید چه بورانی به راه انداخته. یا تو همین اپیزود زمانی که پشت سر اون گروه کوچیک وایتها اومدن.

 

توی هاردهوم نمیخواست جان رو بگیره. یه جورایی رجز خونی کرد.

توی سریال که چیزی گفته نشده اما توی کتاب گفته شده جادوی دیوار امتداد داره و عبور از دریا یا بالا رفتن از روش و پرواز کردن از بالاش امکان نداره برای واکرها. الان باید به فکر روش دیگه ای برای رد شدن باشه. شاید عبور برن جادوی دیوار رو از بین برده باشه.

اون فرضیه سبزبین بودن هم هیچ مدرکی برای اثبات و تاییدش وجود نداره تا الان. اگه به سبزبینی باشه خود برن میتونست ببینه و در مورد اژدها هشدار بده به جان.

 

روند سریال خیلی تند شده. دنریسی که اولش کلا از جان بدش میومد تو چند روز عاشقش میشه و براش یه تنه به دل دشمن میزنه. این سوئیچ کردنهای شخصیت دنریس خیلی تند شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جورامون » یکشنبه مرداد 29, 96 2:52 pm[/url]"]

بخش وینترفل هم فعلا معلوم نیست چی به چیه. باید ببینیم برنامه آریا و سانسا و لیتل فینگر چطور میشه. برن هم که فعلا هیچ کاری نکرده. به عنوان کلاغ سه چشم انتظار بیشتری ازش داشتم. تنها کار مفیدی که تو این فصل کرد این بود که به جان پیغام داد که شاه شب کجاست.

 

در مورد همین یه کار مفیدی که برن انجام داد (گفتن جای شاه شب به جان) فعلا که این کار بیشتر به نفع شاه شب تموم شده تا جان و سایر انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
وایت ولف » شنبه مرداد 28, 96 5:21 pm[/url]"]
شکر میون کلامتون

دیدین فیلمنامه فصل بعد هم کامل لیک شد؟

حالا نمیگم چی بوده و چی شده. صرفا گفتم اطلاع بدم

+اتفاقا منم فیلمنامه ای که ادعا میشه لیک شده و مربوط به فصل هشتمه خوندم ی موضوعی هست که میخام اینجا اشاره کنم و سعی میکنم چیزی اسپویل نشه

ما حدود ی سال قبل هم شاهد لیک فیلمنامه فصل هفتم بودیم که برخی از موارد به نظر مسخره میامد و به خودمون وعده میدادیم اینا الکیه و قرار نیست قضیه اینجوری پیش بره ولی شاهد بودیم که اکثرشون(تقریبا میشه گفت همش) اتفاق افتاد

+فیلمنامه لیک شده فصل هشتم دقیقا از همون ساختار و فرمی که در فصل هفتم شاهدش بودیم پیروی میکنه و احتمال اینکه فیلمنامه اصلی باشه زیاده با اینکه خودم به هیچ وجه علاقه ندارم

+سریالهایی رو به خاطر میارم که سیزنهای اولیشون به قدری زیبا و جذاب و از لحاظ داستانی پرکشش بودند که مخاطب برا سیزنهای بعدی لحظه شماری میکرد اما اتفاقی که عملا شاهد بودیم افت شدید سریالها و در نتیجه نارضایتی بود بطوریکه آخرشو به قدری فاجعه و مزخرف تموم میکردند که مخاطب از این همه هزینه و وقتی که برا سریال در طول چندین سال گذاشته افسوس میخورد برا خودم نمونش فرینجه

اینکه توقع داشته باشیم سریال اینجوری که ما دوست داریم تموم شده غیرمنطقیه بخصوص در مورد گات که میدونیم مارتین چه بلایی سر کاراکترا میاره ولی فیلمنامه لیک شده بدترین پایانی بود که میتونستم تصور کنم و بعد خوندنش احساس پوچی کردم

 

لطفا فیلمنامه رو برای من ارسال کنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
batlimoos » شنبه مرداد 28, 96 9:05 pm[/url]"]در مورد شمشیر جان

تو قسمت 2 فصل 6 که جان مرده هست تو یه سکانس سر داووس شمشیر جان رو که میخواد برداره چشم گرگ روی شمشیر جان بسته هست. آخر اون قسمت جان با یه نفس خیلی عمیق به زندگی برمیگرده. تو قسمت 6 فصل 7 (با دقت دوستان) تو سکانسی که جان داره با مورمونت حرف میزنه چشم شمشیره باز و جان هم زنده هست. جان میافته تو دریاچه یخی. قبل از بیرون اومدنش از دریاچه دوربین رو شمشیرش بی هیچ علت خاصی (!!!) زوم میکنه و چشم گرگ بسته هست. جان از آب میاد بیرون و یه نفس عمیق به عمیقی نفس زنده شدنش میکشه و چشم گرگ باز میشه. ممکنه همه این ها اتفاقی ، خطای دید و یا پاشیدن آب روی شمشیر باشه. ممکن هم هست که کارگردان منظوری داشته.

من فکر میکنم ایندفعه هم جان تو دریاچه مرد (چشم گرگ بسته شد) و دوباره توسط خدای نور تو لحظه بیرون اومدن از آب به زندگی برگشت(چشم گرگ باز شد)

 

یکی از ظریف ترین نقدایی که تا حالا خوندم... عالی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
شما چرا به خودت گرفتی؟بعدش تینیجر یعنی نافهم؟

بنظرت کسی که میاد میگه از دنریس متنفرم و زودتر باید حذف بشه چون باید یه دختر زیباتر جاش نقششو بازی میکرد چی باید گفت؟

یا یه عزیزی فرمودن مرده هایی که جنوب دیوار هستنو کاری باهاشون نداشته باشن تا وایت بشن و ببرنشون به سرسی نشو بدن.به این چی میشه گفت؟یه زمانی بحثا اینجا خیلی عمیق تر و بهتر بود مثل همین بحث سانسا و آریا،و با تشکر از لیدی نایمریا که باصبر میمونن و جواب میدن،یا دوستی که به چشم های دسته شمشیر جان دقت کرده،واقعا دقتش ستودنی و فرضیش جالبه،یا اینکه آدر برنامش و هدفش از فتح وستروس جیه،اینا جای بحث داره نه زنجیر از کجا اومد و چرا جان عاشق دنریس شد!؟اینا میشه بحث تینیجری

به هر حال اگه کسی بهش برخورده این حرف پوزش من رو بپذیره

مگر حتما چیزی باید گفت؟ وقتی نظری غیرمنطقی جلوتون میبینید دو راه وجود داره :

1. با اوردن دلیل و مدرک نظر رو رد میکنید و شاید کسی رو هم از اشتباهش اگاه کنید.

2. میتونید بیخیالش بشید مثل خیلی ها که میبینند و جواب نمیدند.

اینکه بگید نظر تینیجری (نوجوانانه که در فارسی بیشتر کودکانه معنی میده. درست؟) هست در کمترین حالت تهاجمه.

خودم هم علاقه ای به بازیگر دنریس ندارم ولی نه به خاطر ظاهرش بلکه سطح بازیش که خیلی ضعیفه برای یکی از مهم ترین شخصیت های داستان اگر بازیگر بهتری(نه زیباتر) نقش دنی رو به عهده داشت طرفدار هاش بیشتر میشد چون دنی با وجود کم و کاستی هاش شخصیت خیری هست.

دنریس این فصل اگر روابط عاشقانه غیرواقعی جان رو هم در نظر نگیریم خود شخصیتش تغییرات یهویی زیادی کرده. دنی مثل هر کس دیگری با دشمنانی که مقابلش می ایستند میجنگه ولی دشمن شکست خورده یا تسلیم شده رو زیاد مورد غضب قرار نمیداد. به جز به صلیب کشیدن ارباب ها و خوروندنشون به اژدها در میرین که کمی بعد خودش پشیمون شد و درس گرفت.

منجمد کردن آب که کار سختی نیست برای اینها. اونم تو اون هوا. تو اپیزود اول رو ببینید چه بورانی به راه انداخته. یا تو همین اپیزود زمانی که پشت سر اون گروه کوچیک وایتها اومدن.

فکر نکنم همچین کار اسونیم باشه به هر حال دریاچست و روند طبیعی یخ زدنش باید حداقل چند روزی باشه اگر ادرها بتونن اونجارو سریعا منجمد کنن پس باید بتونن دریا رو هم منجمد کنن و راحت ایست واچ رو دور بزنن.

تنها جایی که یخ زدن اب به خاطر ورود ادرها رو دیدیم قسمتی بود که جان به روستا(یا قلعه یا کاخ یا هرچی) کرستر حمله کرد. دیدیم رست کمی اب از مشکش روی زمین ریخت برای ازار گوست که توی چند ثانیه یخ زد. حالا اگر مقیاسم بگیریم دریاچه به اون بزرگی باید چند ساعتی وقت بگیره.

من خودم بیشتر توجهم به اون گروه کوچیک جلب شد. یه وایت واکر تنها چند تا وایت انداخته بود پشت سرش باهم قدم میزدن برای خودشون. دقیقا چیزی بود که میخواستن ولی ما عادت نداریم خواسته های زیادی به واقعیت بپیونده. نه در گات!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببینید سر دانکن عزیز همین گروه کوچک ایرادی بود که بنظرم رسید و سعی کردم برای خودم دلیلی بیارم که نشد نهایتش به این نتیجه رسیدن شتید پیش قراول بودن،آدر های تنها زیاد دیده بودیم مثل همون اول داستان ولی اون دسته نمیدونم چرا همراش بودن،این میشه نقد خوب یا حالا راصی نبودن از یه بازیگر،بالاخره سلیقست و نقد جایزیه ولی اینکه کاش خوشگلتر بودو من نمیتونم قبول کنم و نطرمو راجب اون نقد رک و روراست و با احترام میگم،شاید اون دوستمون اصلا یه نوجوونه،بهرحال گفتم که کمتر شاهد چنین صحبتایی باشیم،سخته برای من که 5 سال درگیر این سریال و کتابم و اوغات فراغتمو صرفش میکنم ولی چشم سر،سعی میکنم چشممو رو بعضی پستا ببندم...

جناب جورامون تند شدن روندو قبول دارم و میزارم به پای کم بودن تعداد اپیزودا برای اتمام سریال ولی یخ زدنو هنوز نمیتونم قبول کنم ولی خیلی باید صبر کنیم مثل اینکه تا این آدر رو بشناسیم مخصوصا تا پایان نوشتن کتاب و ممنون از پاسخگوییتون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای توروس

 

توروس که برای من دوست داشتنی ترین شخصیت سریال بود در قسمت ششم رفت.

او که بارها به چشم خود شاهد اتفاقات ماورایی و معجزات بود و به خدمت خداوند نور درآمده بود و در اعتقاد خودش راسخ بود هیچوقت همچون بقیه‌ی باورمندان به عقاید دیگر از بالا به دیگران نگاه نمی کرد. توروس با وجودیکه به حقانیت اعتقادش ایمان داشت با دیگران دوستانه و مداراگرانه رفتار می کرد. توروس آرامش و تواضع یک مومن واقعی را داشت. او حتا خود را نه "شجاع ترین" و اولین فردی که به قلمرو آهن زادگان وارد شد که "مست ترین" نامید،کسی که سر جورا و سرباریستان داستان های شجاعتش را بعد از 10-20 سال همچنان به یاد داشتند.

بدون توروس ، بریک دونداریون انگار نیمی از خودش را ندارد.

کلیگین که بیشترین فاصله را با آتش داشت تحت تاثیر توروس با آتش آشتی کرد.

او در لحظه‌ی مرگ مثل مسافر بود.

بدرود توروس، مردی از میر،مستی از میر که بر مرگ هم سایه ای از زندگی انداختی.

بدرود توروس ،متواضع ترین مومن،شجاع ترین مرد و وفادارترین رفیق.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستانی که فیلمنامه رو خوندن پیشنهاد میکنن من هم بخونم یا نه؟بدجوری رو دو راهی گیر کردم

بقیه دوستان هم راهنمایی کنن ممنون میشم

پیشنهادتون چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
توروس » یکشنبه مرداد 29, 96 10:26 pm[/url]"]برای توروس

 

توروس که برای من دوست داشتنی ترین شخصیت سریال بود در قسمت ششم رفت.

او که بارها به چشم خود شاهد اتفاقات ماورایی و معجزات بود و به خدمت خداوند نور درآمده بود و در اعتقاد خودش راسخ بود هیچوقت همچون بقیه‌ی باورمندان به عقاید دیگر از بالا به دیگران نگاه نمی کرد. توروس با وجودیکه به حقانیت اعتقادش ایمان داشت با دیگران دوستانه و مداراگرانه رفتار می کرد. توروس آرامش و تواضع یک مومن واقعی را داشت. او حتا خود را نه "شجاع ترین" و اولین فردی که به قلمرو آهن زادگان وارد شد که "مست ترین" نامید،کسی که سر جورا و سرباریستان داستان های شجاعتش را بعد از 10-20 سال همچنان به یاد داشتند.

بدون توروس ، بریک دونداریون انگار نیمی از خودش را ندارد.

کلیگین که بیشترین فاصله را با آتش داشت تحت تاثیر توروس با آتش آشتی کرد.

او در لحظه‌ی مرگ مثل مسافر بود.

بدرود توروس، مردی از میر،مستی از میر که بر مرگ هم سایه ای از زندگی انداختی.

بدرود توروس ،متواضع ترین مومن،شجاع ترین مرد و وفادارترین رفیق.

اتفاقا منم میخاستم در مورد توروس مطلب بنویسم که شما زحمتشو کشیدی البته مطمئنا به این زیبایی نمیتونستم

دوستانی که فیلمنامه رو خوندن پیشنهاد میکنن من هم بخونم یا نه؟بدجوری رو دو راهی گیر کردم

بقیه دوستان هم راهنمایی کنن ممنون میشم

پیشنهادتون چیه؟

به نظر من بخونید چون

اولا معلوم نیست واقعی باشه یا نه ثانیا دو سال مدت زیادیه و با توجه به سابقه بد HBO جزئیات زیادی از فصل 8 لیک خواهد شد در نتیجه خواه ناخواه این مطالب به گوشتون خواهد رسید ثالثا فیلمنامه فصل هفتمم لیک شده بود از جذابیت سریال کم شد؟ نه

+به نظرم فارغ از واقعی یا فیک بودن فیلمنامه به قول دوستمون هیچکی از پایان سریال راضی نخواهد بود

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته شایدم فیک باشه اما اگه دنبال یه پایان کلیشه ی سفیدی نخونی بهتره هرچند تا فصل 8 مطمئنم به مرز جنون میرسی اما به نظر من هر اتفاقی بیوفته هیشکی راضی نخواهد بود چون همه یه وابستگی به این مجموعه(هم کتاب هم سریال)پیدا کردیم که فقط تموم نشدنش راضی نگه مون میداره چون تا الان هم کم نا امید نشدیم اما واقعیت اینه که سریال به لحاظ فنی از دیالوگ تا لوکیشن ها تا حتی متن موزیک دچار افت شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درود

همیشه سریال better call saul را که می دیدم منتظر و چشم براه خواندن نقد زیبای جناب رضا حاج محمدی در سایت زومجی بودم تا ظرافتهای سریال را با قلم شیوا و نگاه زیبایش به رخ بکشد و فوق العاده بودن سریال را دوچندان کند.

خوشبختانه رضا حاج محمدی بیکار ننشسته و نقد سریال g.o.t را هم ارائه میکند

لینک نقد وی در مورد قسمت 5 این فصل را برای علاقمندان میذارم و برای دیدن نقد بقیه قسمتها کافیه توی همون سایت، سرچی انجام بدید

امیدوارم خوشتون بیاد

 

http://www.zoomg.ir/2017/8/16/185145/game-of-thrones-season-7-episode-5-review/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Sr Baristan » یکشنبه مرداد 29, 96 10:58 pm[/url]"]دوستانی که فیلمنامه رو خوندن پیشنهاد میکنن من هم بخونم یا نه؟بدجوری رو دو راهی گیر کردم

بقیه دوستان هم راهنمایی کنن ممنون میشم

پیشنهادتون چیه؟

 

 

به نظر من نخونید. من خودم از اینکه خوندم پشیمون شدم.پایان جالبی از نظرم نداشت...پایانش تکراری بود...کلیشه ای بود...نمی دونم شایدم مارتین انتظاراتم رو خیلی بالا برده...با اینکه احتمال میدم99درصد فیک باشه اما همون یه درصدم اعصابمو به هم می ریزه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک نکته هم در مورد بیلیش و نحوه بی اثر کردن افسونهای اون

 

بیلیش بعنوان نماینده لرد ویل و فرمانده سواره نظام ویل در وینترفل حضور داره و بدیهی هست که هرگونه برخورد با او، بمنزله اقدام علیه فرمانروای ویل تلقی شده و با پاسخ سخت و توفنده سپاهیان وی مواجه خواهد شد.

بنابراین بخلاف تصور برخی نویسندگان این فروم که انتظار دارند آریا با کمک سانسا یا بی کمک او، شر بیلیش را کم کند به هیچ وجه منطقی و مطابق با واقع نیست.

بنظرم نقطه ضعف بیلیش، در اختیار هر دو خواهر استارک هست و فقط با کمک هم میتونند بیلیش رو از سر راه بردارند.

اگر خاطرتون باشه آریا زمانی که در خدمت تایوین لنیستر بود بیلیش رو در حال ارائه گزارش به تایوین و طراحی حمله به ارتش راب دید. بنابراین او میتونه با افشای این موضوع، بیلیش رو نزد شمالیها بعنوان یک خائن مطرح کنه اما این موضوع به تنهایی کمکی نخواهد کرد و بیلیش به راحتی میتونه ادعای آریا رو منکر بشه

اما تمام کننده این نمایش، سانسا هست بعنوان شاگرد و دست پرورده خود بیلیش که شاهد دسیسه چینی های او بوده و بعنوان لرد فعلی وینترفل (با لااقل نماینده پادشاه شمال)، حرفش پیش بقیه لردها خریدار داره.

سانسا از بیلیش چه نقطه ضعفی داره؟

اولیش، اقرار بیلیش نزد او در مورد توطئه قتل جافری

دوم، قتل مادر لرد آرین (خاله سانسا) که البته در این موضوع، با کمک خود سانسا از اتهام رها شد.

 

پس قابل انتظار خواهد بود که با همدستی دو خوهر، نقشه های پلید بیلیش نزد سایر لردها و خصوصا نمایندگان ویل افشا بشه تا حمایت اونها از بیلیش برداشته شده و راه برای اعدامش باز بشه.

اما بنظرم برای رسیدن به این جلسه محاکمه، و با توجه به تلقینی که بیلیش به سانسا کرد تا برین رو از وینترفل دور کنه و به احتمال زیاد، آریا رو حذف کنند؛ بعنوان مقدمه دور از ذهن نخواهد بود که نقشه حذف آریا شکست بخوره و بعدا کار به جلسه محاکمه خود بیلیش بکشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک نکته و تردید:

بازبینی قسمت هاردهوم و خصوصا سکانس های پایانی که شاه شب رو در حال زنده کردن مرده ها نشون میده مبین این نکته هست که آدر بزرگ میتونه تمام اونهایی که در نبرد از بین رفتند رو مجددا بعنوان سپاهیان خودش به خدمت بگیره.

در این بین هم تفاوتی بین انسانها و وایتها نیست

 

اگر این تئوری صحت داشته باشه، این نتیجه بدست میاد که شمار ارتش مردگان، هیچوقت کم نمیشه بلکه در هر مقابله با زندگان، تعدادی بهشون اضافه خواهد شد مگر اینکه مرده ها با ابزاری نابود بشن که چیزی ازشون باقی نمونه

این ابزار هم همونطوری که تا الان دیدیم آتش هست (بعنوان نماد خدای نور) در کنار دراگون گلس و شمشیر والرین

 

نکته ای که برام تعجبه اینه که با وجودیکه جان تا حدودی متوجه قدرت شمشیر والرین شده چرا تا الان این مطلب رو به بقیه منتقل نکرده تا تمام شمشیرهای والرین موجود در وستروس رو به خدمت بگیرند؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لطفا فیلنامه فصل هشتم. رو برای منم بفرستین ممنوت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مدافع » دوشنبه مرداد 29, 96 12:18 am[/url]"]یک نکته و تردید:

بازبینی قسمت هاردهوم و خصوصا سکانس های پایانی که شاه شب رو در حال زنده کردن مرده ها نشون میده مبین این نکته هست که آدر بزرگ میتونه تمام اونهایی که در نبرد از بین رفتند رو مجددا بعنوان سپاهیان خودش به خدمت بگیره.

در این بین هم تفاوتی بین انسانها و وایتها نیست

 

اگر این تئوری صحت داشته باشه، این نتیجه بدست میاد که شمار ارتش مردگان، هیچوقت کم نمیشه بلکه در هر مقابله با زندگان، تعدادی بهشون اضافه خواهد شد مگر اینکه مرده ها با ابزاری نابود بشن که چیزی ازشون باقی نمونه

این ابزار هم همونطوری که تا الان دیدیم آتش هست (بعنوان نماد خدای نور) در کنار دراگون گلس و شمشیر والرین

 

نکته ای که برام تعجبه اینه که با وجودیکه جان تا حدودی متوجه قدرت شمشیر والرین شده چرا تا الان این مطلب رو به بقیه منتقل نکرده تا تمام شمشیرهای والرین موجود در وستروس رو به خدمت بگیرند؟

 

تعداد شمشیرهای والریایی موجود در وستروس خیلی کمه و اگه درست یادم باشه جایی خوندم که تقریبا 200 تاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیلیش یکی از مهره های نویسنده ها بود که میتونستن جریان سریال رو تغییر بدن اینی که حذف میشه شکش درش نیست اما اگه قرار باشه بیلیش رو به خاطر مشاوره دادن به تایوین لنیستر محاکمه کنن خیلی خنده داره!!!!!!چیزی که جالبه اینه که استارکا هم با خاندادن های شمال که با بولتون ها متحد شدن هم با لنسیتر ها و تارگرین ها که دشمنانشونن هم با تازی که یه زمانی خدمتگذارشون بود مشکلی ندارند اما از بیلیش چه انتظاراتی دارن مثلا بیلیش خنجر رو زیر گلوی ند نمیذاشت چه اتفاقی میخواست بیوفته؟همون مشاوره ها و هشدارهایی که به ند داد رو به تاییوین هم داد حماقت های راب و جان در نبر جرامزاده ها یا برندون برادر ند چطور؟دلیایل جمله به سانسا اینه که حماقت که میراث استارکهاست رو قبول نمیکنه و همانند کتلین باهوش و سیاستمداره در کل بیلیشی که همیشه برای خودش چن تا آلترنالتیو داشت و همیشه طرف برنده رو میگرفت هیچ وقت با استارک ها متحد نمیشد و حذفش از فصل قبل کلید خورد مث واریس یا حتی تیریون الان قهرمان داستان گندریه کسی که دو فصل ازش خبری نبود یا سم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×